رجب طیب اردوغان

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق از خبرگزاری “آناتولی” ترکیه، اردوغان این سخنان را در جریان برگزاری نخستین نشست شورای همکاری راهبردی دو کشور در آنکارا با حضور “عبدالحمید الدبیبه” رییس دولت وحدت ملی لیبی و امضای ۵ توافقنامه همکاری در زمینه‌های مختلف اقتصادی، پیمانکاری و همکاری راهبردی اعلام کرده است.

رییس جمهوری ترکیه اعلام کرد که کشورش انواع حمایت‌ها در زمینه بازسازی لیبی ارائه خواهد کرد.

اردوغان اعلام کرد: هدف نخست ترکیه حفظ حاکمیت، یکپارچگی و رفاه ملت لیبی است.

رییس جمهوری ترکیه همچنین بار دیگر حمایت خود را از دولت قانونی در لیبی اعلام کرد و گفت: آنکارا هرگز حامی دولتی کودتاچی نخواهد بود.

اشاره رییس جمهوری ترکیه به ژنرال خلیفه حفتر فرمانده ارتش موسوم به ارتش ملی لیبی است که دولت آنکارا و سازمان ملل متحد آن را به رسمیت نمی‌شناسند.

نخست وزیر جدید لیبی نیز گفت: ترکیه نقش مهمی در آتش بس دائمی در لیبی بازی کرده است.

الدبیبه بر ادامه همکاری لیبی با ترکیه در زمینه مبارزه با تروریسم تأکید کرد.

” دولت وفاق ملی لیبی” مردادماه ۹۹ نیز تفاهمنامه اقتصادی به ارزش ۱۶ میلیارد دلار با ترکیه به امضا رساند که براساس آن تکمیل طرح های عظیم ساختمانی لیبی که به علت جنگ متوقف شده بود از سرگرفته می شود.

دولت آنکارا به صورت جدی وارد موضوع لیبی شده و پیشتر نیز از دولت “فایز السراج” در مقابل دولت حامی ژنرال «خلیفه حفتر» فرمانده ارتش شرق لیبی حمایت می‌کرد.

پیش از آن نیز رییس دولت وقت وفاق ملی لیبی ۶ آذرماه ۹۸ در سفر به ترکیه دو قرارداد مهم با مقامات آنکارا امضا کرد.

توافق نخست در مورد حریم دریایی ترکیه و لیبی در دریای مدیترانه و توافق دوم درباره توسعه همکاری‌های امنیتی و نظامی میان دو طرف بود.

بدنبال این توافق نظامی، پارلمان ترکیه ۱۲ دی ماه ۹۸ نیز با لایحه مجوز اعزام نیروی نظامی برای حمایت از دولت وفاق لیبی موافقت کرد.

پیش از این نیز اردوغان، ۵ دی ماه ۹۸ اعلام کرده بود، کشورش به درخواست دولت وفاق ملی لیبی، بهمن ماه ۹۸ به آن کشور نیروی نظامی اعزام خواهد کرد.

توافق آذرماه سال ۹۸ گذشته ترکیه و لیبی توافق آنکارا و دولت السراج با اعتراض دیگر کشورهای حوزه دریای مدیترانه رو به رو شد، یونان، قبرس و مصر در بیانیه‌ای مشترک تاکید کردند که امضای این ۲ قرارداد مشروعیت ندارد.

منبع: ایرنا



منبع خبر

اعلام آمادگی ترکیه برای بازسازی لیبی بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، رستم قاسمی وزیر سابق نفت با حضور در برنامه تلویزیونی دست خط به بیان مطالبی پیرامون مسائل مختلف پرداخت.

در ادامه مشروح این گفت وگو آمده است:

از اینجا شروع کنیم که یکدفعه خبری آمد که اسرائیلی‌ها می خواسته‌اند آقای قاسمی را ترور کنند، درست بود؟

قبل از سفر من به مأموریتی که داشتم، خوشبختانه دوستان امنیتی آمدند و عملاً مانع سفر من شدند و گفتند این سفر نباید انجام شود؛ به دلیل اینکه گزارش‌ها از سرویس‌هایی از منطقه کشف شده بود، فرمانده سپاه هم عملاً با این سفر مخالف بود. اما چون اهمیت سفر بسیار زیاد بود و باید انجام می‌شد، من گفتم هر طور تصمیم گرفته شود، من آن را انجام می‌دهم، منتها دوستان دیگری بودند که اصرار داشتند این سفر انجام شود، به هر حال تصمیم گرفته شد این سفر انجام شود، ولی خوشبختانه چون اطلاعات از قبل معلوم شده و مسیرها مشخص بود، توانستیم از این حادثه جان سالم به در ببریم.

با بمب می‌خواستند اقدام کنند؟

موساد در گزارش‌هایی که از قبل پیش‌بینی شده بود … آنجا هم دوستان به من گفتند که مسیرها را پیش‌بینی کرده بودند، محل‌هایی را، محل عبور ما، محل جلسه را… و خوشبختانه اتفاق نیفتاد.

معاونت اقتصادی سپاه قدس از چه زمانی تشکیل شد، شما اولین معاون اقتصادی هستید یا قبل از شما هم کسی بوده است؟

من از دوره دفاع مقدس رفاقت بسیار طولانی با شهید سلیمانی داشتم. ایشان خواستند، ما خدمت ایشان رفتیم و بنا شد که من در محور مقاومت به ایشان کمک‌هایی انجام دهم که خوشبختانه بعد از همان جلسه، بلافاصله سفری به لبنان داشتیم و بعد از آن مکرراً به لبنان می‌رفتم. با شهید عماد آنجا آشنا شدیم و کارهای مشترکی با هم انجام می‌دادیم.

به هر حال مأموریت‌های اقتصادی نیروی قدس را ایشان به من واگذار کرد، برخی از مأموریت‌های مذاکراتی با برخی از این کشورهای محور مقاومت واگذار کردند و تقریباً یک دوره حدود هفت سال این توفیق را پیدا کردم که در کنار شهید سلیمانی باشم.

حداقل چیزی که می‌خواهم بپرسم و فکر می‌کنم بتوانید بگویید، اینکه دوستان سپاه قدس در حوزه اقتصادی چه مراوداتی با کشورهای حوزه مقاومت دارند که سودش عملاً برای جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است؟

اولاً قدرت منطقه‌ای امروز از مؤلفه‌های حکمرانی هر کشوری است. بسیاری از کشورهای بسیار دوردست، حتی خود آمریکایی‌ها برای اینکه بتوانند منافع و قدرتشان را در منطقه حفظ کنند، بر اساس گفته آقای ترامپ، بیش از ۷ هزار میلیارد دلار آمریکایی‌ها در این منطقه هزینه کرده‌اند، اما جمهوری اسلامی در مقطعی در محور مقاومت حضور پیدا کرد که اتفاقاً شجره خبیثه داعش شکل گرفت؛ یعنی می‌گفتند که ما محل عبورمان سوریه و عراق است، برای رسیدن به مرزهای ایران! من یک سال پیش با یکی از سران کشورهای منطقه ملاقاتی داشتم. به ایشان گفتم اگر داعش بود، مطمئناً حکومت شما امروز پابرجا نبود و او هم قبول داشت.

اما درباره دستاوردهای اقتصادی که شما اشاره کردید، به هر حال عراق و سوریه یک بازار بزرگی است که می‌تواند در اختیار کشور ما باشد، ما توافقات بسیار خوبی هم با عراقی‌ها و هم با سوریه امضا کرده‌ایم. من یک جمله بگویم، حالا ممکن است در دوران کرونا این عدد تغییر کرده باشد؛ ما تقریباً بین ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار صادرات به عراق داشته‌ایم…

برخی‌ها می‌گویند خب ما رفتیم آنجا کمک کردیم، هم برای منافع خودمان، هم منافع سوریه و هم محور مقاومت، ولی الان که اوضاع مقداری آرام شده ما به لحاظ اقتصادی در عرصه کم هستیم و به نوعی عرصه را وا داده‌ایم برای شرکای دیگرمان.

ابتدا در مورد سوریه عرض کنم؛ البته ما در عراق هزینه‌ای نکرده‌ایم، من قبلاً در یک مصاحبه‌ای گفته‌ام عراق نیاز به هزینه ما نداشته، چون عراق کشور پولداری است، نیازی به هزینه ما نداشته است. اگر ما در سوریه هزینه کرده‌ایم، اولاً دو اتفاق افتاده است؛ یک اتفاق اینکه ما با دولت سوریه توافق کردیم یک مابه ازایی بابت هزینه‌هایمان از سوریه گرفته‌ایم.

توافقنامه بسیار خوبی که خود من آن موقع این را به امضای دو دولت رساندم، سال ۲۰۱۵ معروف به نام قرارداد ۲۰۱۵ که ما به ازایی از سوریه گرفتیم که من در یک مصاحبه مفصل این را گفته‌ام، ولی الان به یکی دو مورد از آن اشاره می‌کنم. در سال برای ارتقای وضعیت کشاورزی‌مان در کشور نیاز به کود فسفات داریم.

در عوض، معادن بسیار غنی با کیفیت بسیار خوب فسفات در سوریه وجود دارد که ما بر اساس توافقی که با دولت سوریه کردیم بیش از هزار میلیارد تُن از بهترین معادن فسفات سوریه را (هم دولت سوریه و هم پارلمان سوریه تصویب کرده) که ما اگر بتوانیم خوب انتقال دهیم، ۱۰۰ سال طول خواهد کشید که ما بتوانیم از این منافع استفاده کنیم. ضمناً نه تنها برای کشور خودمان، بلکه می‌توانیم بدون هیچ عوارضی، به هر کشوری از دنیا صادر کنیم. مضافاً بر اینکه بالاخره کار اقتصادی و بستر اقتصادی دست دولت است، دولت باید کار اقتصادی انجام دهد، چون کسی که می‌خواهد در سوریه سرمایه‌گذاری کند، حتماً نیازمند این است که صندوق ضمانت صادرات او را ضمانت کند، خب دولت باید این کار را انجام دهد.

انجام نداده است؟

به هر حال دولت باید انجام بدهد و اگر دولت این کار را انجام دهد، طبیعتاً می‌تواند. زمینه کار ما با سوریه، توافقنامه بسیار خوبی است که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

الان چند درصدش را استفاده کرده‌اید؟

متأسفانه زیاد استفاده نشده است.

و به دولتی‌ها گفته شده که استفاده نشده است؟

بله، دولت هم تلاش‌هایی کرده ولی به نظر من کافی نیست.

آقای زنگنه در صحبتی گفته بودند که آقای قاسمی، نه ۹۰ درصد، بلکه صد درصد الان کنار ما در وزارت نفت است و حتی خود شما هم اشاره کردید که در فروش نفت دارید به دولت کمک می‌کنید؛ همین‌طور است؟

من هیچ گاه به دولت‌ها نگاه نکرده‌ام. از دوره‌ای که در سازندگی کشور حضور داشتم، از دولت آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی همیشه به مردم نگاه کرده‌ام نه به دولت؛ چون کارکردن برای مردم است. به هر حال دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، ولی مردم هستند، انقلاب و کشور هست. در این دولت همین‌طور که آقای زنگنه اشاره کرد، من در کنار آقایان هستم، در مورد فروش نفت دارم کمک می‌کنم و همین الان هم در بخشی از فروش نفت به دوستان دارم کمک می‌کنم.

خب نمی‌توان درباره فروش نفت صحبت کرد؛ چون یکی از مسائل راهبردی ما است و یکسری اطلاعاتی که نمی‌توان روی آنتن داد. ولی بطور کلی اوضاع چطور است؟

خوب است. آمریکایی‌ها بسیار تلاش کردند با فشار حداکثری صادرات نفت ایران را به صفر برسانند، هرگز نتوانستند و نمی‌توانند.

در جایی گفته بودید که یک زمانی به ما می‌گفتند کاسبان تحریم، ولی همین دولت آمد به ما گفت کمک کنیم و آمدیم کمک کردیم. واقعاً چنین چیزی می‌گفتند؟ چرا دولت دوباره برای فروش نفت سراغ افرادی رفت که روزی به آنها برچسب کاسبان تحریم می‌زد. این را شما گفته‌اید.

حالا معمولاً دولت‌هایی که می‌آیند برای اینکه دولت‌های قبلی را تخطئه کنند، مخصوصاً این دولت، حرف‌های زیادی زده شده، این حرف‌ها را زدند، ولی ما هرگز به دل نگرفتیم، چون برای کشور، هدف ما کمک و خدمت به مردم بوده است، نه تنها در مورد نفت دارم کمک می‌کنم، بلکه در نیازمندی‌های کشور، مواد غذایی، نهاده‌های دامی که نیاز باشد، دوستان وزارتخانه‌ها به ما مراجعه می‌کنند و ما داریم برای آنها انجام می‌دهیم و کمک می‌کنیم.

می‌خواهم این را بگویم روزی که به قول خودشان تحریم‌های فلج کننده علیه ایران اعمال کردند، چهار روز به قول خارجی‌ها … بود که به ما وقت دادند که ایران را ترک می‌کنیم، واقعاً هم ترک کردند.

چه شرکت‌هایی ترک کردند؟

همه شرکت‌های خارجی! کم نبودند، در آن زمانبندی که تعیین کرده بودند هیچ شرکت و هیچ فرد ایرانی، در صنعت نفت ایران باقی نماند، واقعاً می‌توانم بگویم صنعت نفت ایران به معنای واقعی ملی شد. ما اولاً همه شرکت‌های ایرانی را جایگزین شرکت‌های خارجی کردیم، بدون استثنا، دوم، بسیاری از این سازندگان تجهیزات صنعت نفت کشور که انصافاً صنعت های‌تک است در بالادستی صنعت نفت کشور، ایرانی‌ها ساختند.

بسیاری از این کالاها که واقعاً سخت بود که ایرانی‌ها به این زودی بسازند، من با صنعتگران ایرانی هر دو هفته یک بار جلسه می‌گذاشتم و به آنها می‌گفتم برای ساخت به خصوصن پایلوت محدودیت مالی برای شما نمی‌گذارم. بروید و پایلوت بسازید، ما از شما می‌خریم. بسیاری از این کالاها …

حتی اگر درنیاید؟

حتی اگر درنیاید. بالاخره کار آزمایشی و تحقیقاتی همین است دیگر. برخی از این کالاها که یک کشور، شاید دو یا یک شرکت در دنیا می‌ساختند، ایرانی‌ها ساختند. بالاترین سطح توسعه در صنعت نفت ایران، در 100 سال گذشته در سال ۹۰ و ۹۱ بوده است؛ ما ۱۷ فاز پارس جنوبی را با هم در دست اجرا داشتیم، هیچ وقت چنین چیزی وجود نداشته است.

بدون حضور خارجی‌ها؟

بدون حضور خارجی‌ها. بارها گفته‌ام پالایشگاه ستاره خلیج فارس با عدد ۷۰ درصدی حداقل که آقای مهندس زنگنه هم به صورت مکتوب این را تأیید کرده، تحویل دولت یازدهم داده‌ایم و اقدامات بسیار مؤثری در حوزه گازرسانی در حوزه دیپلماسی خارجی؛ من آن زمان رئیس اوپک بودم و این فرصت بسیار خوبی برای من بود که هم توانستم به دنیا سفر کنم، هم در بسیاری از نشست‌های بزرگ دنیا به خصوص در حوزه انرژی مشارکت و سخنرانی کنم و درست در شرایط سخت تحریم‌ها، قراردادهای بسیار خوبی در آن زمان با کشورهای بزرگ دنیا بستم.

با چه کشورهایی قرارداد بستید؟

با چینی‌ها قراردادهای بسیار خوبی بستیم. با چینی‌ها توافق کرده بودیم که برای توسعه دو میدان یادآوران و آزادگان برای اینکه تقریباً یک میلیون بشکه نفت ایران را در میدان مشترک آزادگان و یادآوران توسعه دهندو اتفاقاً پیوست این قرارداد هم این بود که در هر شرایطی یک میلیون بشکه نفت از ما بخرند، این قرارداد بسته شد و چینی‌ها آمدند شروع کردند، حدود 180 چاه در کشور زدند، این قرارداد در آن شرایط سخت تحریم‌ها منعقد شد.

سال ۹۱؟

بله، چینی‌ها شروع کردند. کارهای بسیار بزرگی بود. در فروردین ماه سال ۹۲ بزرگترین انتقال گاز را درست در نقطه صفر مرزی در پاکستان کلنگ زدیم،

چرا پاکستان به نتیجه نرسید؟

پاکستان بعد از اینکه دولت جدید آمد، عملاً به نتیجه نرسید.

چرا؟

به هر حال دوستان اعتقاد داشتند که دولت پاکستان دولت فقیری است، پول ندارد، این قرارداد بی‌ربطی است! من در آن زمان اعتراض هم کردم، گفتم اولاً پاکستانی‌ها گاز را برای نیروگاه‌هایشان می‌خواهند که امروز از سوخت مایع استفاده می‌کنند. اساساً قیمت سوخت مایع سه برابر قیمت گازی است که ما با پاکستانی‌ها قرارداد بسته بودیم، با اینکه قیمت ما قیمت بسیار خوبی بود. سوخت مایع گران است. مضافاً بر اینکه قرارداد وقتی ظرف ۴۵ روز پرداخت نشد، کولر خانه مردم به نیروگاه وصل می‌شود و نیروگاه به گاز ما وصل می‌شود دکمه‌اش در دفتر وزیر نفت ایران است، می‌تواند به راحتی قطع کند.

آن قراردادی که با چینی‌ها بسته بودید به همین سرنوشت دچار شد؟

متأسفانه قرارداد چینی‌ها به همین سرنوشت دچار شد و چینی‌ها از ایران رفتند. وقتی برجام شروع شد انتظار این بود که کشورهای اروپایی با کیفیت اروپایی بیایند کار کنند.

شل، توتال و …

بله، شل، توتال و … بیایند کار کنند، انتظار این بود، چون توافق هم انجام شده بود؛ اما وقتی که برجام نافرجام شد، چینی‌ها اساساً به ما روی خوشی نشان ندادند.

یعنی تفاهمی که می‌توانست به ما منافع زیادی برساند و فشارها را هم کم کند!

ببینید امروز ما به دنبال تفاهم با چینی‌ها هستیم؛ چند روز قبل تفاهم‌نامه، البته نه قرارداد، بلکه تفاهم نامه است، ولی دنبال امضای تفاهم‌نامه با چینی‌ها بودیم. در جای خودش کاری است که انجام شده، به هر حال چینی‌ها یک قدرت اقتصاد آینده و یک جمعیت بزرگ دنیا هستند، یک قدرت اقتصادی هستند و با چینی‌ها در یک چارچوب کاملاً منطقی و منافع دو طرف می‌توانیم کار کنیم.

گفته بودید ما روزی که تحریم شدیم یک دستگاه دکل حفاری دریایی در کشور متعلق به ایرانی‌ها نداشتیم، روزی که وزارت نفت را ترک کردم ۱۹ یا ۲۰ دستگاه حفاری در پارس جنوبی مشغول کار بودند که همگی تحت مالکیت ایرانی‌ها بودند.

در بخش دریا و فلات قاره ما، تماماً شرکت‌های خارجی و ابزار حفاری متعلق به شرکت‌های خارجی بود. جالب است بدانید وقتی مقام معظم رهبری در فروردین ماه ۹۰ به عسلویه تشریف آوردند، نگرانی همه مسئولان وزارت نفت این بود که با رفتن این شرکت‌های خارجی که تجهیزاتشان هم تجهیزات دکل‌های حفاری بود، نمی‌توانیم دیگر گاز استخراج کنیم. حالا ما پالایشگاه هم بسازیم وقتی نمی‌توانیم گاز استخراج کنیم، که اینجا یک مُشت آهن فراهم کرده‌ایم.

من این افتخار را می‌توانم داشته باشم که در مرداد ماه سال ۹۲ با اینکه می‌دانید فروش دکل حفاری به ایرانی‌ها بسیار کار سختی است، در شرایط سخت تحریم‌های فلج‌کننده، با چند دست باید خریداری می‌شد تا ایرانی‌ها بتوانند وارد خلیج فارس کنند و بتوانند انجام دهند. ۲۰ دستگاه دکل حفاری فقط ما برنامه‌ریزی کرده بودیم که برای رسیدن به برنامه زمان‌بندی پارس جنوبی حداقل ۲۵ دستگاه دکل حفاری داشته باشیم که ۲۰ دستگاه آن در مرداد سال ۹۲ در پارس جنوبی مشغول به کار بودند که اکثراً متعلق به ایرانی‌ها بودند.

حالا کنار این موفقیت‌ها، حرف و حدیث‌هایی هم به وجود آمد، صحبت‌هایی هم شد؛ چه اواخر آن دولت، چه بعد از دولت، مثل اینکه یکی از دکل‌ها گم شد، معلوم نیست کجا رفت یا قصه بابک زنجانی. اینها را چطور می‌بینید؟! اینها مشکلات کار بودند یا نه سوءاستفاده‌هایی بودند که لاجرم به وجود آمد؟ یا فکر می‌کنید می‌شد همه آنها را بهتر از این مدیریت کرد؟

اولاً این دستگاه دکل حفاری که بعد تعدادشان زیادتر هم شد، هیچکدام متعلق به وزارت نفت نیستند، چون اساساً وزارت نفت با توجه به اصل ۴۴ از خرید دکل حفاری عبور کرده بود. جالب است این را بدانید، من بعد از حدود ۵-۴ ماه که از وزارتخانه آمدم، یک روز در یکی از این نشریه‌ها و روزنامه‌ها، این داستان دکل نفتی گم شده را نگاه کردم، به دوستان زنگ زدم که این دکل مربوط به کدام شرکت است؟ معلوم شد که متعلق به شرکت بنیاد تعاون ناجا و بخشی از سهام آن هم متعلق به صندوق بازنشستگی نفت است که می‌روند این دکل را می‌خرند و بخشی از پول آن را پرداخت می‌کنند، بخشی را به دلیل مشکلات عدم انتقال پول نمی‌توانند پرداخت کنند، البته با واسطه‌هایی در میان بودند و نتوانستند پول آن را پرداخت کنند و گویا پرونده این دکل همچنان در دادگاه لندن مطرح است، هیچ ربطی به ساختار وزارت نفت و وزارت ما … اما می‌دانید متأسفانه مسائل سیاسی اینقدر در کشور ما جای خودش را به واقعیت‌ها داده که هر چیزی را مسیر اصلی‌اش را، برای اینکه با رقیب برخورد کنیم یا رقیب را بدنام کنیم، از این موضوعات زیاد است؛ به خصوص در اول این دولت بسیار زیاد در حوزه‌های مختلف اتفاق افتاد.

در مورد بابک زنجانی چطور؟

چند بار در مصاحبه‌هایم گفته‌ام؛ اینجا هم چون سوال کردید عرض می‌کنم. وقتی که نفت کشور تحریم شد، بنا بود نفت ما تحریم شود، نتوانیم نفت بفروشیم. نفت را از هیچ شرکت ایرانی نمی‌خریدند، امروز هم نمی‌خرند، بر اساس مجوزی که از شورای عالی امنیت ملی گرفته بودیم باید شرکت‌هایی در خارج از کشور ثبت می‌کردیم که اینها حتی یک پاسپورت ایرانی هم جزو هیئت مدیره نباید باشد، فقط به نام شرکت‌های خارجی باشد و این ریسک بسیار بزرگی دارد. در کشورهای مختلفی هم این کار را انجام دادیم.

در مورد بابک زنجانی هم از یکی از این شرکت‌ها نفت می‌خرد، گزارشی که به من دادند که ایشان یک کشتی نفت خریده، پولش را پرداخت کرده و مدارک آن هم موجود است و سپس می‌خواهد بیشتر نفت بخرد، حالا شاید ضرورتی هم نداشت بخواهم برای یک مشتری که شما می‌توانید ضمانت معتبر از او بگیرید نیازی به استعلام از مقامات امنیتی کشور کنم، منتها چون خدا وجود داشت ما این کار را انجام دادیم.

نکته بعدی این است که ایشان می‌آید نفت را می‌خرد، ال‌سی می‌دهد از یکی از بانک‌هایی که تا آن زمان، آن بانک که در خارج از کشور ثبت شده بود، مدیریتش و سهام عمده‌اش متعلق به یکی از بانک‌های بزرگ کشور بود. بعد که ایشان این ال‌سی را می‌دهد که معمولاً نفت کشور ما حدود سه ماهه فروش می‌رود که همین الان هم معمولاً این گونه است، در این سه ماه ایشان می‌رود آن بانک را می‌خرد، ال‌سی متعلق به خودش، بانک را هم می‌خرد، همزمان هم می‌رود در تحریم. من آن زمان که در وزارت نفت بودم، همان موقع که بلافاصله شنیدم، از وزارت خواستم و نامه مکتوب نوشتم که ایشان ممنوع‌الخروج شود. در اواخر دولت دهم پرونده‌اش برای ارسال به دادگاه تکمیل شد و روزهای آخر فرستاده شد.

یک تیم هم گذاشتیم برای اینکه اموال ایشان در خارج از کشور و داخل کشور شناسایی شود، چون باید این پول‌ها وجود داشته باشد، به هر حال یک نفر که این همه پول را نخورده است، یک بخشی از این پول‌ها باید داخل کشور باشد، بخشی از آن در خارج از کشور که من ضمن اینکه او ممنوع‌الخروج بود، تیم گذاشته بودم که پول‌ها را برگرداند. حالا زندان، اعدام، هر چیزی که حکمش هست در جای خودش، مهمتر اینکه پول‌ها به کشور برگردد. هیچ کارمند نفت در پرونده بابک زنجانی متهم نیست. جالب است من یک نوشته دارم در پرونده بابک زنجانی، وقتی که گردش کار کردند، زیر آن نامه نوشتم که با فروش نفت موافقم، منتها با أخذ ضمانت‌نامه معتبر، در پرانتز هم نوشتم ال سی، آن دوستانی که در وزارت نفت این کار را کردند انصافاً ریسک کردند، ولی برای عبور از تحریم و حفظ منافع کشور ریسک کردند.

یعنی آن زمان راه دیگری وجود نداشت؟

به هر حال شرایط کشور این بود؛ ما در سال ۹۰ و ۹۱ نزدیک به ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروختیم، فکر نمی‌کنم از امروز تا زمان … ما در دو سال ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروخته باشیم.

خودتان هم این فرد را می‌شناختید؟

یک بار او را در قرارگاه خاتم، برای موضوعی آمده بود با جمعی از بچه‌های شرکت صدرا که ما تازه خریده بودیم، وی با مدیرعامل شرکت صدرا، آن زمان کارهایی انجام می‌دادند، یک بار آمدند که من ایشان را تا قبل از این دیده بودم.

یعنی رفاقت نداشتید؟

نه، به هیچ عنوان.

با توجه به اینکه شما گفتید با پیشرفت ۷۵-۷۰ درصد پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به دولت یازدهم تحویل دادید، ولی فکر می‌کنم دولت زمان بیشتری گذاشت، زیاد طول کشید که به بهره‌برداری رسید. درست است؟

من از علت تأخیر خیلی مطلع نیستم، چرا که تا دولت مستقر شد، ولی خیلی غیرمنطقی طول کشید تمام شدن آن.

و اینکه دولت یازدهم که آمد گفت کیفیت بنزین‌ها خوب نیست، یک مدت وارد کرد. درست است؟

دنبال وارد کردن بود، ولی دقیق اطلاع ندارم، ولی کیفیت بنزین ما بهترین کیفیت دنیاست

و بعد هم برگشت از همین کیفیت استفاده کرد. الان هم ما بنزین را به ونزوئلا صادر کردیم، ونزوئلایی که مشکل داشت و داشت به مشکل می‌خورد، به ونزوئلا صادر شد. در این مورد نمی‌خواهید صحبت کنید؟

اولاً می‌خواهم اینجا عرض کنم که ما مجانی به ونزوئلا بنزین ندادیم، قبلش منابع آن در تهران تحویل داده شد، بعد بنزین صادر شد. می‌خواهم تأکید کنم که این قدرت منطقه‌ای و دفاعی بین‌المللی ایران است؛ اواخر جنگ کشتی‌های نفتکش ما را می‌زدند، وقتی کشتی نفتکش ما را می‌زدند، ما یک کشتی آنها را می‌زدیم، آمریکایی‌ها برای حضور و ورودشان به خلیج فارس، وقتی ما این مقابله به مثل را شروع کردیم، یک کشتی بسیار بزرگی به نام بریشتون – بینندگان عزیز می‌توانند در اینترنت سرچ کنند، مستند بریشتون – بریشتون یک کشتی بسیار بزرگ آمریکایی با پرچم آمریکایی بود، با اسکورت ناوهای آمریکایی بیش از ۷۰-۶۰ خبرنگار هم حضور داشتند. با هیمنه و کب‌کبه وارد خلیج فارش شدند که بیایند نفت را از عربستان بگیرند و ببرند؛ ما همان کشتی را زدیم.

اما کشتی ما در کنار آمریکا در دریایی کارائیپ، رئیس جمهور آمریکا که ترامپ بود که می‌گویند یک فرد دیوانه‌ای بود، درست یا غلطش را نمی‌دانم، آمریکایی‌ها می‌گویند (می‌خندد)، دستور داد و گفت ما نمی‌گذاریم این کشتی‌ها به ونزوئلا برسد؛ جمله رئیس‌جمهور آمریکا است، دستور حرکت ناوهای جنگی را داد، اما وقتی آمد، فقط با پرچم ایران روبرو شد. ما در آن زمان یک کلاشینکف و یک سرباز در روی کشتی‌ها نداشتیم! موضوعات مختلفی پیش آمد؛ حالا اخیراً گاندوی 2 نشان داد، کشتی انگلیسی اینجا تخلف کرد، ما گرفتیم، وقتی گرفتیم انگلیسی‌ها اول قرار شد کشتی ما را آزاد کنند، کشتی ما که حرکت کرد، بعد کشتی انگلیسی‌ها حرکت کند؛ این قدرت ایران است. کشتی ما حدوداً ۴۰ روز آنجا مانده بود، موتورش روشن نشده بود، ملوانانش هندی بودند، از آمریکایی‌ها می‌ترسیدند نمی‌رفتند. هر کاری به ملوان و کاپیتان کردیم، من با آنها در تماس بودم…

شخصاً؟

بله، می‌گفتند که لنگر آنجا افتاده، نمی‌شود بلند کرد و لنگر مشکل پیدا کرده است، گفتم لنگر را پاره کنید، بدون لنگر حرکت کنید! تصمیم سختی بود، به هر حال این تصمیم گرفته شد. کاپیتان گفت اگر صد هزار دلار، ۲۰۰ هزار دلار هم به من بدهید من نمی‌روم، من می‌ترسم! جالب اینجاست که به خدمه‌ ایرانی که ویزا نمی‌دادند، به پاکستانی‌ها ویزا نمی‌دادند، به بسیاری از کشورها ویزا نمی‌دادند، فقط به هندی‌ها ویزا می‌دادند. ما در آن روز مجبور شدیم، شاید بیش از ۱۵۰-۱۰۰ نفر هندی را در هتل دعوت کنیم، آنها را انتخاب کنیم، بسیاری از آنها به محض اینکه متوجه می‌شدند می‌خواهند روی گریس‌وان بروند، همان جا هتل را ترک می‌کردند. بالاخره با هزار مکافات توانستیم ۳۰ نفر را قانع کنیم، اینها را به بمبئی، از بمبئی به دوبی، از دوبی به لندن و از لندن به جبل‌الطارق، بالاخره یک داستان مفصلی بود.

رساندن بنزین به ونزوئلا شد منشأ اقتدار ما؛ در قبال بنزین از ونزوئلا طلا گرفتیم؟

بله، طلا گرفتیم.

و مخازن طلایمان را غنی کردیم؟

بله

الان هم با ونزوئلا چنین مراوده‌هایی داریم؟

داریم با ونزوئلا کار می‌کنیم. اخیراً بنزین و سوخت نفرستاده‌ایم، ولی به نوعی داریم با آنها کار می‌کنیم.

آقای قاسمی، چه مقدار از مشکلاتی که ما الان داریم، به عنوان یک فرد و مدیر اجرایی که شما را برای جریان انقلاب می‌دانند، اما فرد جناحی نمی‌دانند به آن معنا، چقدر را به تحریم‌ها و چه مقدار را به مدیریت‌ها وابسته می‌دانید؟

اعتقاد دارم که بخشی از آن حتماً مشکلات تحریم است، این بی‌انصافی است کسی بگوید تحریم هیچ تأثیر، هزینه و هیچ ریسکی ندارد اما این را می‌خواهم به شما بگویم که همه مشکلات کشور ما از تحریم نیست. می‌خواهم بگویم که ما باید روش‌های اداره کشور را تغییر دهیم.

تغییر، نه اصلاح؛ من این موضوع را در دو سه جا گفته‌ام، برخی از دوستان گفتند یعنی چه؟ می‌خواهم بگویم در برخی از زمینه‌ها اصلاح‌پذیر نیست، تغییرپذیر است.

مثلاً چه چیزی؟

مثلاً در حوزه بازنشستگی کشور، امروز نگاه کنید وضع بازنشستگی کشور ما اصلاً خوب نیست، واقعاً معیشت آنها خوب نیست، درآمد خوبی ندارند، ولی شما می‌دانید همین درآمدی که بازنشستگان کشور دارند، چند درصد آن را دولت دارد پرداخت می‌کند؟ ۹۸ درصد حقوق بازنشستگان کشور را عین کارکنان خودش در زمانی که دارند برایش کار می‌کنند، پرداخت می‌کند؛ یعنی آنها کارکنان دولت نیستند، ولی کارمندان دولت هستند. تا چه زمانی می‌تواند ادامه پیدا کند؟ دولت چقدر می‌تواند، تا چه زمانی؟

روش ما اشکال دارد، ریل گذاری ما اشکال دارد. شما کارمند دولت هستید، من کارمند دولت هستم، ۳۰ سال بازنشستگی از حقوق من ماهانه پرداخت شده، این ۳۰ سال بازنشستگی من کجا رفته است که امروز از آن منابعی که ماهانه از حقوق بازنشستگی من استفاده می‌کرده، باید برای حقوق من استفاده شود؟ کجا رفته است؟ معلوم است. نمی‌خواهم بگویم دزدی شده، رفته در شرکت‌های سرمایه‌گذاری که هیئت مدیره و مدیرعامل آن دولتی بودند، سالانه هم مجمعی برگزار شده، نتیجه‌اش اینکه امروز آن شرکت‌هایی که در آنها سرمایه‌گذاری شده یا وجود دارد، نتیجه‌اش این است که نمی‌توانند بیش از دو درصد از حقوق بازنشستگان کشور را پرداخت کنند و دولت باید ۹۸ درصد پرداخت کند، این قابل اصلاح است؟

در حوزه اقتصاد هم نگاه می‌کنیم، مثلاً در دوره آقای احمدی‌نژاد تحولی در چهار سال اول به وجود آمد، ولی چهار سال دوم بسیاری‌ها معتقد بودند، بسیاری از تیم‌های اقتصادی که کار می‌کنند همان تیم‌های قدیمی هستند.

دو جمله در مورد اقتصاد کشور بگویم؛ اقتصاد ما سیاسی شده است، این غده سرطانی سیاسی باعث می‌شود که همه دولت‌ها گرفتارش شوند، نمی‌گویند که مدیرعامل توانیر باید متخصص حوزه برق باشد، می‌گویند این فرد با جناح ما می‌سازد یا نمی‌سازد؛ این فرد تفکر جناح ما را دارد یا ندارد. این آفت بزرگی است.

در دولت جدید هم مسئول پیگیری «کرسنت» شده بودید، ظاهراً در آن کمیته بودید؟

نه، در دولت جدید کمیته‌ای تعیین کردند که آقای فروزنده بود، ولی به جایی نرسید. من هم فکر می‌کنم در جلسه شرکت نکردم.

چرا به نتیجه نرسید؟

تا جایی که من اطلاع دارم. واقعاً من در دولت دهم به دنبال حل مسئله کرسنت بودم، انتظارات طرف کرسنتی انتظار بسیار بالایی است که عدد و رقم‌هایی که مدنظر آنهاست، عدد و رقم‌های بسیار بالایی است و من فکر نمی‌کنم کشور زیر بار پرداخت چنین عددهایی برود، ولی متأسفانه تا آن جایی که من می‌دانم اینها رفته‌اند حکم را گرفته‌اند، الان در حال تجدیدنظر است، امیدوارم مسئولان کشور بتوانند از آن دفاع کنند، چون آن جریمه‌ها، عدد و رقم‌هایی که مدنظر کرسنتی‌هاست، کشور هرگز توان پرداخت آنها را ندارد و قاعدتاً پرداخت نخواهد کرد.

متولد سال ۴۳، روستای سرگاه، شهرستان مُهر هستید؟

بله.

شغل پدر چه بود؟

پدرم کشاورز، مادرم هم کشاورز بود.

هیچکدام در قید حیات نیستند؟

نخیر، متأسفانه.

خدا رحمتشان کند. پدر چون به اسم‌های ایرانی خیلی علاقه داشتند اسم شما را رستم می‌گذارند.

بله، پدر من روستایی بود، ولی خیلی ایران دوست بود و معمولاً به چیزهای ایرانی بسیار فکر می‌کرد، جالب است که اسم خواهرهای من شیرین و زلیخا است.

شما تنها پسر هستید؟

نه، ما سه برادر و پنج خواهر هستیم.

اسم دو برادر دیگر چیست؟

بهروز و عبدالحسن

شما گفتید، بعد از انقلاب که به سپاه رفتید، بسیاری از افراد اسم‌هایشان را عوض کردند، شما عوض نکردید؟

من این موضوع را جایی تعریف کردم؛ گفتم در سپاه، اسم بسیاری از دوستان ما هم اسم‌های قبل از انقلاب بود، طبیعی هم بود، اسم من هم رستم بود، بسیاری از دوستان و همکاران من که در آن یگان، تیپ، لشگر و در قرارگاه خاتم بودیم، به من می‌گفتند شما اسمت را اسم اسلامی بگذار، اسمت را عوض کن. اولاً چون پدرم دوست داشت این اسم را گذاشت و هم اینکه خیلی فکر کردم با تغییر اسم چیزی اتفاق نمی‌افتد، بنابراین هیچ موقع اسمم را عوض نکردم.

چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۶۳

چطور آشنا شدید؟ شنیدم شرط خانم این بود جانباز باشید، آخر رفتید و جانباز شدید.

بله، به خواستگاری آمدم، خانمم – خدا رحمتش کند – اهل شهرری بود، پدرشان روحانی بود، در شهرری زندگی می‌کردند، ما به واسطه‌ای اینجا خواستگاری آمدیم.

چه کسی ایشان را معرفی کرد؟

یک فامیلی نسبی هم با یکدیگر داشتیم، به خواستگاری رفتیم و تقریباً فکر می‌کردیم همه کارها تمام شده است. وقتی به آنجا رفتیم، هم پدر خانم، هم مادر خانم و هم بقیه موافق بودند، قرار شد با خانم صحبت کنیم، وقتی صحبت کردیم، ایشان گفت من چون نیت کرده‌ام با یک جانباز ۷۰ درصد ازدواج کنم، بنابراین معذورم، تنها دلیل من این است. کارمان درست نشد که ما باید جانباز شویم. دوستان می‌گفتند اگر دنبال جانبازی هستی ما را به کشتن نده (می‌خندد). در عملیات بعدی توفیق جانبازی پیدا کردیم،

شیمیایی شدید؟

بله، شیمیایی شدیم، بعد که جانباز شدیم، خیلی سریع این اتفاق رخ داد.

بعد از ازدواجتان هم مجروحیت شدیدتری برای شما اتفاق افتاد؟

بله، در عملیات کربلای ۴، شب عملیات سخت مجروح شدم، مدت زیادی روی ویلچر بودم.

و خانم خدمت شما را انجام می‌دادند؟

خانم من خیلی به من خدمت کرد، هم خدمت مجروحیت که من تقریباً کامل در گچ بودم، هم خدمت خیلی خیلی زیادی در دوران جنگ به من کرد و هم اینکه در دوران جنگ تا وقتی بچه‌ها بزرگ شدند و حتی چون بعد از جنگ هم مسئولیت بخش عمده‌ای از بازسازی کشور را داشتم، معمولاً بازسازی که در شهر انجام نمی‌شود، در بیابان‌هاست؛ مجبور بودم عمده وقتم را در بیابان بگذرانم، بنابراین تقریباً می‌توان گفت که بچه‌ها را او بزرگ کرد.

خیلی به من وابسته بود، مخصوصاً روزهایی که مریض شد، هیچ وقت قبول نمی‌کرد که مادر یا خواهرش در بیمارستان پیش او بمانند، نه اینکه به او سر بزنند، پیش او بمانند. شاید ۶ بار عمل کرد، عمل‌های بسیار سختی کرد و هر بار حدود ۱۵-۱۰ روز کم یا زیاد در بیمارستان بود، در این مدت تنها خودم شب‌ها در بیمارستان بودم، می‌خواستم به خانه بروم دوش بگیرم و برگردم، قبول نمی‌کرد، می‌گفت زنگ بزن لباس‌ها را به بیمارستان بیاورند و اینجا دوش بگیر. وابستگی بسیار زیادی به من داشت. مریضی بسیار سختی بود، بعد از اینکه دکتر اعلام کرد به هیچ عنوان امکان کار پزشکی وجود ندارد و او را به خانه ببرید، مدتی هم طول کشید و من تقریباً کارم را رها کردم و سعی کردم همه آن کارهایی که یک پرستار خانم باید برای بیمار خانم انجام دهد، در این دوران خودم برعهده بگیرم تا بتوانم بخش کوچکی از زحمتی را که ایشان برای من کشیده بود، جبران کنم.

خدا رحمتشان کند؛ بعد ازدواج کردید؟

بله، ازدواج کردیم.

در کار خانه به خانم کمک می‌کنید یا اصلاً نیستید؟

واقعاً نیستم، ولی اگر باشم – اگر الان بگویم ممکن است خانم من اعتراض کند – ولی من در خانه خیلی کم کمک می‌کنم، چون نیستم. اگر باشم، کمک می‌کنم، ولی معمولاً در خانه نیستم اما روزهای جمعه، چون خانم من و بچه‌ها جدا زندگی می‌کنند، چون پسر من مجرد است، به خاطر اینکه او تنها نباشد برخی از شب‌ها نزد ایشان می‌روم و معمولاً روزهای جمعه همه بچه‌ها نزد من می‌آیند و من مسئول خانه هستم که ناهار درست کنم، پذیرایی کنم.

بلد هستید غذا درست کنید؟

بله، من آشپز خوبی هستم.

قبل از پیروزی انقلاب در فعالیت‌های انقلابی حضور داشتید؟

آن زمان ما نوجوان بودیم، در برخی از این تظاهرات‌ها شرکت می‌کردیم و هر جایی که لازم بود معمولاً در توزیع عکس حضرت امام (ره)، در برخی از کارهایی که لازم بود.

دستگیری نداشتید؟

دستگیری نداشتیم، ولی توگوشی داشتیم.

عجب؛ یعنی کتک را خوردید. روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟

جزیره خارک بودم و آن روز یک روز به یاماندنی بود. با جمعی از دوستان روز پیروزی انقلاب …

چطور به خارک رفته بودید؟

به دلیل کاری که آنجا داشتیم، مدتی آنجا بودیم، در جزیره خارک بودیم و صبح اول نشستیم تلویزیون را نگاه کردیم که آن لحظه ورود حضرت امام (ره) را نگاه کردیم، ۲۲ بهمن هم که همه در خیابان بودند و ما هم مثل بقیه به خیابان آمدیم.

چطور وارد سپاه شدید؟ علاقه‌مند بودید یا کسی شما را علاقه‌مند کرد؟

ما دوستانی داشتیم که در سپاه بودند، سپاه آن روزها جایی بود که تقریباً هر کسی می‌خواست به نوعی در انقلاب حضور پیدا کند یا خدمت مؤثری داشته باشد معمولاً سعی می‌کرد در سپاه حضور پیدا کند. من یک روزی با تعدادی از دوستان نشسته بودیم، حرف شد که شما نظامی هستید و فلان، گفتم در بین همه افرادی که نشسته‌اند کدامتان یک دوره در سپاه نبوده‌اید؟! ممکن است دو سال، پنج سال وسط جنگ یا آخر جنگ رفته‌اید. می‌خواهم این را بگویم اساساً بخش عمده‌ای از مسئولان کشور، غیر از جوان‌هایی که بعد از جنگ متولد شده‌اند یا کودکی‌شان را در دوران جنگ گذرانده‌اند، فکر می‌کنم بسیاری از مسئولان کشور حتماً یک دوره را در سپاه گذرانده‌اند.

وقتی من به وزارت نفت رفتم، روز اول یا دوم، مسئول معاونت نیروی انسانی وزارت نفت نزد من آمدند و گفتند آقای وزیر شما پرونده‌تان را به وزارت نفت بیاورید و حقوقتان اینقدر می‌شود، حقوق ما با حقوق سپاه و وزارت نفت متفاوت بود. گفتند پرونده‌تان را اینجا بیاورید، بازنشستگی شما شامل بازنشستگی نفت می‌شود. به او گفتم پرونده‌ام را به هیچ عنوان نمی‌آورم.

فکر می‌کنید چند درصد از نمایندگان پرونده‌شان را به وزارت نفت آوردند؟

آمار دقیقی ندارم، ولی تعدادشان کم نیست.

سال ۶۰ که به سپاه رفتید، وارد جنگ نشدید؟

بله، بسیجی بودیم، وارد جنگ شدیم

در جنگ با کدام فرماندهان کار کردید؟

ما بیشتر در بخش حوزه دریایی جنگ بودیم، در قرارگاه نوح بودیم، ایشان در منطقه دوم دریایی سپاه بودیم که بیشتر عملیات‌های دریایی مقابله به مثل را داشتند که از دوستان خیلی نزدیک من، شهید مهدوی که احتمالاً اسم ایشان را شنیده‌اید و از شهدای بنام و واقعاً رئیسعلی دلواری زمان آن روز ما بود و در مقابله با آمریکایی‌ها در جزیره فارسی شهید شد و من هم بیشتر کارهای مهندسی رزمی و کارهای پشتیبانی در دوران جنگ انجام می‌دادم.

فکر می‌کردید که جانشین حضرت امام (ره)، حضرت آقا باشند؟

تا قبل از اینکه امام به رحمت خدا بروند، خیلی‌ها فکر می‌کردند که رحلت حضرت امام (ره) یعنی پایان انقلاب! مخصوصاً بیرونی‌ها منظورم است، من فکر نمی‌کردم حضرت آقا رهبر انقلاب بشود، ولی بعدها که ایشان رهبر انقلاب شدند… به هر حال مقطعی در وزارت نفت بودم، خدمت ایشان می‌رسیدیم، وقتی برای اولین بار گزارشی در مورد اصلاح ساختار در وزارت نفت و مشکلات وزارت نفت را تهیه کرده بودم، خدمت حضرت آقا بردم، تقریباً دو نفری آن پیشنهادات و برنامه آینده وزارت نفت را خدمت ایشان ورق زدیم، یکی دو سوال فنی در حوزه نفت از من پرسیدند، برای من خیلی عجیب بود. به هر حال ایشان با دولت‌های مختلفی کار کرده بودند، تجربه داشتند، خودشان رئیس جمهور بودند، بعدش با چند دولت کار کرده بودند، ولی فکر نمی‌کردم حضرت آقا در حوزه فنی این سوالات را بخواهند از وزیر نفت بپرسند.

می‌توانید یکی از سوال‌ها را بگویید؟

مثلاً در مورد ذخایر نفتی کشورهای مختلف دنیا، اطلاعات بسیار عجیبی داشتند، من شاید آن روز که وارد وزارت نفت شده بودم، کمتر این اطلاعات را داشتم.

بعد از جنگ وارد کار سازندگی شدید؟

بله، بعد از جنگ یک نگاهی بود که برای بازسازی و سازندگی کشور، نیازمند حضور شرکت‌های خارجی هستیم. استدلال بسیاری از آقایان این بود ما که سد نساختیم، پالایشگاه نساختیم، بندر نساختیم، ولی ما اعتقاد داشتیم که این کار شدنی است، در همین مقطع بود که امام (ره) فرمود ما می‌توانیم. کارهای بزرگی انجام شد.

ایده آمدن بچه‌های جنگ، بچه‌های سپاه به فعالیت‌های سازندگی اقتصادی از آقای هاشمی رفسنجانی بود؟

اتفاقاً ایده از خود بچه‌های مهندسی رزمی سپاه بود، فرمانده کل سپاه هم نقش داشت. البته این را به شما بگویم در سپاه هم عده‌ای مخالف بودند، دلایل مخالفتشان برای حضور سپاه در بازسازی هم در برخی موارد دلایل درستی بود، اینکه سپاه وارد مسائل اقتصادی می‌شود تبعات خاص خودش را دارد و چیزهای دیگری، اما ترازوی موافقان و حُسن حضور سپاه در سازندگی و بازسازی کشور به خصوص در آن مقطع در واقع سنگین‌تر بود.

ما بندر بزرگ نداشتیم، وقتی فازهای پارس جنوبی شروع به کار کردند – آنجا می‌دانید ۵-۴ فاز با فرآورده‌های متعدد و متنوع هست – تصمیم گرفته شد که بندر عظیمی در عسلویه ساخته شود، این بندر را در یک مناقصه بین‌المللی گذاشتند، ما آن زمان از مسئولان وزارت نفت خواهش کردیم که ما را در مناقصه شرکت بدهند، مجبور شدیم یک شرکت خارجی را هم شریک خودمان کنیم. وقتی در مناقصه برنده شدیم، برای اینکه اعتماد نداشتند که ما آن کار را انجام دهیم، شاید می‌گفتند این همه تأسیسات ساخته شود، اگر یک بندر ساخته نشود که ما نمی‌توانیم صادرات داشته باشیم. مناقصه را تجدید کردند، ما دوباره برنده شدیم، وقتی برنده شدیم، گفتند به جای ۵۲ ماهه باید ۴۲ ماهه تمام شود، چون فازها زودتر به بهره‌برداری می‌رسد. شریک خارجی ما نپذیرفت و رفت. من امضا کردم آن موقع که با مسئولیت خودمان این پروژه و این طرح بسیار عظیم را ظرف زمانی که کارفرما خواسته بود، انجام دهیم.

اتفاقاً نه تنها در آن زمان انجام دادیم، بلکه زودتر انجام دادیم و پاداش هم گرفتیم. بندر شهید رجایی را در زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم، فازهای مختلف آن را تمام کردیم، بندر چابهار را زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم که بعد تمام شد.

چند سوال سیاسی هم بپرسیم، رابطه آقای قاسمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی چگونه بود؟

خوب بود، ما رابطه بدی نداشتیم.

چقدر ارتباط داشتید؟

ارتباط کاری داشتیم، به هر حال بخشی از کارهای کشور را ما انجام می‌دادیم، در آبرسانی‌ها، آزادراه‌ها، خطوط انتقال گاز، برق، در حدی که لازم بود ارتباط داشتیم.

آقای هاشمی چقدر حمایت می‌کرد؟

چون در دوران آقای هاشمی کارهای زیرساختی زیادی انجام شد. منهای اینکه عده‌ای روی روش‌های اجرایی آقای هاشمی ممکن است نقد داشته باشند، ولی ایشان کارهای بزرگی انجام دادند.

شما هم نقد داشتید؟

در شیوه کار هر کسی می‌تواند اشکالاتی داشته باشد.

سال ۷۶ آقای رستم قاسمی به چه کسی رأی داد؟ آقای ناطق یا آقای خاتمی؟

من به آقای ناطق رأی دادم.

سال ۸۴ به آقای احمدی‌نژاد رأی دادید یا خیر؟

به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم.

هر دو دوره؟

دوره دوم قطعاً به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم. دوره اول را حقیقتاً تردید دارم.

در سال ۹۰، چگونه آقای احمدی‌نژاد به شما پیشنهاد وزارت داد؟

من با آقای احمدی‌نژاد رفاقت داشتم، وقتی ایشان شهردار تهران شد، ارتباطات من با ایشان بسیار زیاد بود، برای اینکه بخشی از کارهای قرارگاه خاتم را انجام می‌داد. در اکثر دوره‌های شهرداری هم ما کار کردیم، در دوره آقای احمدی‌نژاد هم این کارها شدت بیشتری گرفت. یادم هست که سفری با همدیگر رفتیم، دو سه نفر بودیم با هم جایی رفتیم.

خارج از کشور؟

نه، داخل کشور. ایشان به من گفت شما باید به دولت بیایید. بنا داشت که وزارت نفت و نیرو را با هم ادغام کند، جزو برنامه‌هایش بود که البته مجلس قبول نکرد.

یک روزی به من زنگ زد، چون آن روز تازه این کار را انجام داده بود، لحظه‌ای که به من زنگ زد که کار فوری با شما دارم، متوجه شدم که می‌خواهد در مورد وزارتخانه با من صحبت کند. در بین راه که داشتم به پاستور می‌رفتم، به آقای جعفری فرمانده کل سپاه زنگ زدم، البته بحث قبلی‌مان را به آقای جعفری نگفته بودم، چون قرار بود بین من و آقای احمدی‌نژاد و آن دو نفری که در جلسه بودند، باقی بماند و به کسی گفته نشود.

نمی‌گویید آن دو نفر چه کسانی بودند؟

حالا؛ در راه داشتیم به پاستور می‌رفتیم، به آقای جعفری زنگ زدم، گفتم آقای جعفری من دارم نزد آقای احمدی‌نژاد می‌روم و آقای احمدی‌نژاد قطعاً برای مسئولیت وزارتخانه با من صحبت می‌کند و قطعاً برای این کار است و خواهش من این است، من با آقای احمدی نژاد رفاقت دارم، ممکن است رودربایستی‌هایی داشته باشم؛ شما موافقت نکنید. گفت مگر بحثی شده؟ گفتم به هر حال برداشت من این است.

به آنجا رفتیم، این پیشنهاد را ایشان داد و از ایشان خواستم ضمن اینکه با آقای جعفری صحبت کند به من هم اجازه بدهد فکر کنم. یک جلسه‌ای بود، اتفاقی افتاد، آنجا در آن جلسه تصمیمی گرفته شد که من باید به وزارت نفت می‌رفتم.

خیلی مبهم گفتید، چه جلسه‌ای بود؟

یک جلسه‌ای بود، در خدمت بزرگان بودیم، تصمیم گرفته شد که من باید به وزارت نفت بروم. از آن جلسه که بیرون آمدم به آقای احمدی‌نژاد زنگ زدم که من آماده هستم.

از دیدارتان با حضرت آقا گفتید، دیداری هم با اردوغان برای بحث گاز داشتید؟

آقای اردوغان اصرار داشت که گاز شما گران است، در سفرهای مختلفی که من پیش او می‌رفتم، همیشه حرفش این بود، چون ترکیه دو قرارداد گاز با روسیه داشت، یک قراردادش گران‌تر از گاز ما بود، یک قراردادش ارزان‌تر از گاز ما بود؛ گاز ما وسط قیمت بود. همیشه هر موقع من می‌رفتم، در هر جلسه‌ای به من می‌گفت شما باید قیمت گازتان را به ما تخفیف بدهید. در یک جلسه‌ای خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ملاقات با آقای اردوغان بود، من هم در آن جلسه بودم، آقای اردوغان این مسئله را مطرح کرد، گفت ما بارها با آقای قاسمی صحبت کرده‌ایم، قیمت گاز را به ما تخفیف دهید. بعد از جلسه حضرت آقا به من گفتند شما بررسی کنید ببینید می‌شود تخفیف داد یا نه.

من بررسی کردم، به عدد خیلی کمی رسیدم که می‌شود به اردوغان تخفیف داد. خدمت حضرت آقا گفتم. گفتند در ملاقات‌هایی که با اردوغان دارید به او بگویید. در سفری به ترکیه با آقای اردوغان ملاقات داشتم، به او گفتم ما آمادگی داریم پنج درصد به شما تخفیف دهیم. اما این شرط را هم برای او گذاشتم که قرارداد دوم گاز ایران به ترکیه هم بسته شود. آقای اردوغان آن پنج درصد را قبول نکرد و گفت بیشتر تخفیف دهید. در ذهن من تا حدود ۷ درصد بود با آن قرارداد دومشان، داشتیم مذاکره می‌کردیم و وزیرش در جلسه‌ای که داشتم، آقای … آن زمان وزیر نفت ترکیه بود، من عدد نهایی را گفتم، اگر آن قرارداد بسته شود تا این عدد آمادگی را داریم به شما تخفیف دهیم و با هم کنار بیاییم.

با شیخ محمد آل مکتوم ارتباط نزدیکی دارید؟

من با شیخ محمد ارتباطات زیادی داشتم. معمولاً ارتباطات ما خوب بود به گونه‌ای که من معمولاً محل کار ایشان نمی‌رفتم، در محلی که ایشان برای کار پیش‌بینی کرده بود، آنجا جلسه گذاشتند، با هم شام یا ناهار می‌خوردیم و موضوعات را تا آن موقع به ما تا حدی کمک می‌کردند.

ولی اماراتی‌ها سابقه خوبی در این چند سال از خودشان به جای نگذاشتند!

بله، متأسفانه اماراتی‌ها به خصوص در چند سال گذشته به ویژه در اقدامات اخیرشان در مورد بحث مذاکره، در روابط با اسرائیل، اصلاً اقدامات خوبی نکردند و برخوردهایشان اصلاً برخوردهای قابل قبولی نیست.

فکر می‌کنید رابطه دو کشور چه خواهد شد؟

سیاست جمهوری اسلامی در همه دولت‌ها ارتباط با همسایگان بوده و هست و ما باید کاری کنیم که به هر دلیلی بتوانیم ارتباطمان را با همسایگان تقویت کنیم، ولی اقداماتی که آمریکایی‌ها و به خصوص اماراتی‌ها کردند، شایسته کشورهای اسلامی هم نیست.

بعد از این قضایا ارتباط و پیغامی با یکدیگر نداشتید؟

سفارش‌ها و پیغام‌هایی بوده، ولی مذاکراتی صورت نگرفته است.

دوست دارم خاطره روزهای آخرتان با حاج قاسم سلیمانی را بگویید.

ارتباط زیادی داشتیم، بسیاری از زمان‌ها، ساعت ۲ نیمه شب از خارج به فرودگاه بر می‌گشت، به ما زنگ می‌زد. شهید سلیمانی معمولاً صبح‌ها خیلی زود به محل کار می‌رفت و زود هم زنگ می‌زد، اما به خصوص در این ۷۲ ساعت آخر عمر شهید سلیمانی، دیروقت بود که شهید پورجعفری زنگ زد و گفت که حاج قاسم ساعت ۶ صبح در یک محلی در منطقه … ایشان گفتند برای جلسه ساعت ۶ آنجا باشید.

آخر جلسه که بحث کردیم، یک مشکلی در سوریه داشتیم که با حضور ایشان حمل می‌شد، من به ایشان گفتم لازم است که من با شما و بشار اسد یک جلسه مشترکی داشته باشیم که موضوعات حل شود. ایشان گفتند من به عراق می‌روم، شما جمعه به دمشق بیایید و صبح شنبه می‌توانیم با بشار اسد جلسه مشترک داشته باشیم. ما هم گفتیم خیلی خب، ما روز جمعه دمشق هستیم.

شهید سلیمانی آن روز هم یک مقدار تب داشت، چون جلسه طول کشید، به من گفت من یک مقدار تب دارم، سرماخوردگی و تب داشت، رفتند و بعد از اینکه به فرودگاه می‌روند، سپس به خانه می‌روند و بعد تغییر مسیر می‌دهند، به جای اینکه به عراق و به دمشق بروند، اول به دمشق می‌روند، آن شب به لبنان می‌روند، ظهر هم با فرماندهان سپاه سوریه ملاقات داشتند که بسیاری از آن فرماندهان از دوستان نزدیک من بودند، تعریف کردند که آن روز شهید سلیمانی کاملاً متفاوت‌تر از هر روزش بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی بیشتر بخوانید »

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است


سرویس جهان مشرق – پایگاه میدل‌ایست‌آی انگلیس در مقاله‌ای به قلم دیوید هرست بنیانگذار و سردبیر این پایگاه تحلیلی اطلاعاتی نوشت: طی یک دهه گذشته، ائتلافی از حکام عرب تمام تلاش خود را بکار بسته‌اند تا مبارزه رو به جلو و برگشت‌ناپذیر در دفاع از حقوق بشر را در جهان عرب متوقف سازند. این حاکمان به منظور حفظ حکومت‌های منحط خود موجب ویرانی ملت‌هایی شده‌اند که زمانی سربلند و متمدن بودند. این ائتلاف در یمن، لیبی، و سوریه جنگ به راه انداخته و این کشورها را ویران ساخته است. ائتلاف مزبور کودتا در مصر را تأمین مالی کرد و دست به تلاش‌های نافرجام مشابهی در تونس و ترکیه زد.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


آغشته بودن دستان حکام عرب به خون صدها هزار نفر مردم بی‌گناه

این جنگ‌ها به بهانه دفاع از منطقه در برابر اسلام‌گرایی و افراطی‌گری به راه افتادند. خون صدها هزار نفر از مردم بواسطه این مداخلات ریخته شده است. آنها بدین طریق حمایت ساده‌لوحانه یا بدبینانه قدرت‌های استعماری سابق یعنی فرانسه و انگلیس را جلب کردند. این حکومت‌ها در خصوص بهره‌گیری از نیروهای مذهبی در راستای تحقق اهداف سیاسی ذره‌ای تردید به دل راه نمی‌دادند. آنها به دنبال کسب سلطه بودند، یا اینکه چگونه استبداد را از نسلی به نسل دیگر منتقل کنند. از نظر آنها، قدرت بخشی از میراث خانوادگی بود.

توطئه برای منطقه در یک کشتی تفریحی

در اواخر سال ۲۰۱۵، دو سال پس از اولین موفقیتشان که همانا کودتای نظامی در مصر بود، رهبران ائتلاف فوق‌الذکر ــ ولیعهدها و حاکمان عربستان، امارات، بحرین، مصر، و اردن ــ مخفیانه در یک کشتی تفریحی با هم دیدار کردند تا نقشه‌های خود برای منطقه را طرح‌ریزی کنند. با این حال، اکنون که شش سال گذشته است، گردهم آوردن این شخصیت‌ها بر روی یک کشتی تفریحی در دریای سرخ کاری بس دشوارتر خواهد بود.

 از یک سو، شخصی که این اجلاس مخفیانه را ترتیب داد اکنون در زندان بسر می‌برد. جورج نادر به خاطر اتهامات مرتبط با سوءاستفاده جنسی از کودکان مشغول سپری کردن حکم حبس ۱۰ ساله خود است. از سوی دیگر، شرکت‌کنندگان در آن اجلاس اکنون تا حد زیادی از یکدیگر دلخورند.

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

پول دیگر برای عربستان علف خرس نیست

میدل‌ایست‌آی در ادامه عنوان کرد: روابط میان عربستان و مصر سریع‌تر از همه به سردی گرایید. برخلاف آنچه که عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر زمانی به عباس کامل رئیس دفتر خود گفته بود، سعودی‌ها اکنون دیگر برایشان «پول علف خرس» نیست. به هر حال، ملک سلمان به اندازه برادر فقیدش عبدالله سخاوتمند نیست، حتی اگر پولش را داشت، که البته ندارد.

سیسی تلاش کرد خط تأمین مالی جدیدی از ریاض دریافت کند و در این راستا دو جزیره غیرمسکونی اما برخوردار از موقعیت راهبردی واقع در دریای سرخ به نام‌های تیران و سنافیر را علیرغم اعتراضات فراوان در داخل به عربستان واگذار کرد. اما سعودی‌ها دیگر به کانال سوئز و خلیج عقبه علاقه‌ای ندارند.

عصبانیت مصر از دور زدن کانال سوئز توسط عربستان

آنها به دنبال مسیرهای ارزان‌تر و سریع‌تر به سمت دریای مدیترانه ــ از طریق اسرائیل ــ هستند. مصر حرفی نزده است، اما بطور فزاینده‌ای از طرح‌ها در خصوص دور زدن کانال سوئز خشمگین است. این کشور کانال سوئز را با هزینه ۲/۸ میلیارد دلار بسط و گسترش داده است.

فرقی نمی‌کند طرح مزبور احیا و توسعه بنادر و مناطق آزاد در اسرائیل یا احداث یک خط کابل نوری جدید برای خاورمیانه موسوم به بلو رامان، این‌ها همگی برای قاهره یک معنا و مفهوم واحد دارند ــ از دست رفتن مقادیر هنگفتی پول و نفوذ منطقه‌ای.

البته اینگونه نیست که قبلاً هیچگاه میان این دو کشور اختلاف‌نظر وجود نداشته باشد. امتناع مصر از اعزام نیرو به جنگ فاجعه‌بار عربستان در یمن یکی از این موارد اختلاف‌نظر بود. مصر نپذیرفته که به اندازه عربستان نسبت به ایران و متحدانش در لبنان خصومت بورزد. اما دو عامل مشخص موجب شده‌اند تا مصر به این نتیجه برسد که متحدان منطقه‌ای همیشه منافع ملی این کشور را به بهترین نحو تأمین نمی‌کنند.

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

سیسی نمی‌خواهد به اردوگاه دیکتاتورهای منفور بپیوندد

اولین عامل همانا روی کار آمدن جو بایدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا و بیزاری وی از محمد بن سلمان ولیعهد عربستان است حتی با اینکه از تحریم وی امتناع می‌کند. سیسی علاقه‌ای ندارد به تبعیت از محمد بن سلمان به اردوگاه دیکتاتورهای منفور بپیوندد. برعکس، او قویاً انگیزه دارد که از این جماعت فاصله بگیرد.

اعتبار بین‌المللی بن سلمان بواسطه انتشار گزارش دستگاه اطلاعاتی آمریکا در خصوص قتل جمال خاشقچی لطمه خورده است. پس از انتشار این گزارش، محمد بن سلمان انتظار داشت تک‌تک اعضای محفلش و حتی دیگرانی نظیر قطر پیام حمایت بفرستند.

اکثر آنها همین کار را کردند. ملک عبدالله دوم پادشاه اردن و عبدالله حمدوک نخست‌وزیر سودان به ریاض سفر کردند. برخی دیگر نظیر بحرین و امارات بیانیه صادر کردند. تنها کشوری که سکوت اختیار کرد، مصر بود.

عامل دوم نیز شکست نظامی ژنرال خلیفه حفتر در لیبی بود. نیروهای وی از طرابلس عقب رانده شدند و به شهر سرت عقب‌نشینی کردند. مداخله ترکیه و کارآمدی پهپادهای این کشور موجب غافلگیری مصر شد که رسالتش در لیبی تابع امارات بود. با این حال، مصر سرمایه‌گذاری‌های شایانی در زمینه تعلیم، مسلح‌سازی، و تأمین تدارکاتی نیروهای حفتر صورت داد.

هنگامی که امارات و مصر دریافتند که در طرف بازنده قرار دارند، برخی از رسانه‌های مصری علنأ شروع کردند به طرح این سؤال که چرا مصر از چنین موضعی برخوردار است.

لیبی برای همسایه‌اش اهمیت دارد، نه فقط به خاطر میلیون‌ها مصری که ــ در زمان صلح ــ در آنجا کار می‌کنند. رونق و شکوفایی در لیبی به معنای رونق و شکوفایی در مصر است. شکست حفتر راه را برای گفتگوهای مستقیم با دولت طرابلس و گفتگوهای پنهانی با سران اطلاعاتی ترکیه هموار ساخت.

در نتیجه، فهرست نامزدهای پست نخست‌وزیری که در انتخابات ناکام ماندند، پیشاپیش مورد توافق هر دوی ترکیه و مصر قرار گرفته بود. هنگامی که مردم لیبی آن نامزدها را نپذیرفتند، این امر به تفاهم ضمنی میان آنکارا و قاهره لطمه‌ای نزد.

روابط میان قاهره و ابوظبی نیز چندان نزدیک نیست. روابط میان این دو کشور در بدو امر بر سر مسئله پول به سردی گرایید و این روند در پی اقدام ابوظبی در به رسمیت شناختن اسرائیل شتاب گرفت.

بن سلمان دست به یک بازی مجموع صفر زده است

در بخش دیگری از این مقاله آمده است: موج دوم عادی‌سازی روابط با اسرائیل جایگزین موج اول شد. مصر و اردن نفوذ خود را به‌عنوان متولیان دروازه ورودی اسرائیل به جهان عرب از دست دادند و امارات جای این دو را گرفت.

هنگامی که ابوظبی اعلام کرد که قصد دارد ۱۰ میلیارد دلار در بخش‌های انرژی، تولید، آب، فضا، خدمات سلامت، و فناوری‌های کشاورزی در اسرائیل سرمایه‌گذاری کند، خودداری اولیه اردن از صدور مجوز عبور هواپیمای بنیامین نتانیاهو از حریم هوایی این کشور به‌هیچ‌وجه تصادفی نبود. نتانیاهو مجبور شد سفرش را لغو کند. دفتر نتانیاهو در این باره گفت که اختلاف با امان به خاطر تصمیم اسرائیل مبنی بر لغو برنامه‌های ولیعهد اردن جهت دیدار از مسجدالاقصی یک روز قبل از آن بود.

مشروعیت سلسله هاشمی اردن تا حدود زیادی از نقش این سلسله به‌عنوان متولی اماکن مقدسه در بیت‌المقدس ناشی می‌شود، نقشی که اکنون از طرف پسرعموی سعودی‌شان به تشویق اسرائیل آشکارا در معرض تهدید قرار دارد. بن سلمان دست به یک بازی مجموع صفر زده است. او از طریق ارتقای روابط خویش با اسرائیل، ثبات ایمن‌ترین مرزهای اسرائیل را تضعیف می‌کند.

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

ترکیه و عربستان به یکدیگر نزدیک می‌شوند

اجلاس در کشتی تفریحی با هدف مقابله با مقاومت ترکیه و ایران با طرح‌هایشان برگزار شد. بنابراین، تلاش دو کشور حاضر در آن اجلاس در جهت کاستن از خصومت خود نسبت به آنکارا به‌هیچ‌وجه تصادفی نیست.

نزدیکی ترکیه و عربستان به یکدیگر بدان خاطر است که رئیس‌جمهور آمریکا از ولیعهد عربستان و رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه بیزار است. مشاوران محمد بن سلمان به او گفته بودند که در صورت پیروزی بایدن باید به دنبال گشایش روابط با ترکیه باشد.

بن سلمان متقاعد نشده و نمی‌تواند فراموش کند که اردوغان به دنبال آن بود تا او را به خاطر دستور قتل خاشقچی به دام بیندازد. اما روابط میان پدرش ملک سلمان و اردوغان هیچگاه برهم نخورد و بنابراین تلاش‌های پراکنده‌ای در خصوص گشایش روابط در حال انجامند.

قطر پیشنهاد میانجی‌گری داده که نکته طنزآمیزی است، زیرا زمانی که کشورهای شبه‌جزیره عربستان اقدام به تحریم قطر کردند نیز ترکیه پیشنهاد میانجی‌گری داده بود. ترکیه روابط محکمی با عمان و کویت دارد و آنکارا و ریاض هر دو علاقه‌مندند به واشنگتن نشان دهند که از بازیگران منطقه هستند.

اما آیا در پس پرده اتفاقات بیشتری در جریان هستند؟ حوثی‌ها اخیراً مدعی شدند پهپادی را سرنگون کرده‌اند که قبلاً «ارزش خود را در آذربایجان نشان داده بود». این یک اشاره تلویحی به ترکیه بود. پهپاد مذکور یک پهپاد ترکیه‌ای بود، اما در آذربایجان استفاده نشده بود. دولت عربستان پارسال توافقی جهت تأمین پهپادهای مسلح با یک شرکت محلی منعقد نمود. شرکت مذکور فناوری مربوطه را از یک شرکت ترکیه‌ای فعال در حوزه دفاعی موسوم به وستل کارایل دریافت کرده بود. شش پهپاد به عربستان تحویل داده شدند.

ترکیه هرگونه انتقال رسمی فناوری را تکذیب می‌کند. یک منبع ترکیه‌ای آشنا با صنایع دفاعی در این باره گفت که شرکت وستل در راستای انتقال این فناوری به ریاض از دولت مجوز نگرفته است. با وجود این، رویداد مزبور موجب تعجب و شگفتی شد. وب‌سایت اخبار دفاعی جِینز در این باره نوشت که کارایل در گذشته به ارتش عربستان خدمات ارائه نداده است. در هر صورت، تحریم کالاهای ترکیه‌ای توسط عربستان همچنان ادامه دارد.

ترمیم روابط با مصر

موج اظهارات چند هفته پیش مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، ابراهیم کالین مشاور ارشد رئیس‌جمهور، و شخص رئیس‌جمهور در خصوص فصل جدیدی از روابط با مصر از طرف قاهره کم‌اهمیت شمرده شده است. سامح شکری وزیر امور خارجه مصر بر تماس با چاووش اوغلو صحه گذاشت و گفت که قبل از آنکه روابط به حالت عادی بازگردند، ترکیه باید با «اصول مصر همسو گردد.» سردبیر روزنامه مصری الوطن نیز ۱۰ شرط احیای روابط را منتشر کرد.

تأثیر این شروط بر آنکارا همانند تأثیر ۱۳ خواسته‌ای است که کشورهای تحریم‌کننده قطر برای این کشور وضع کردند. خوش‌بینی آنکارا هنگامی آغاز شد که مصر مناقصه بهره‌برداری از نفت و گاز در مدیترانه شرقی را اعلام کرد، مناقصه‌ای که بر مختصات فلات قاره که از طرف آنکارا اعلام شده بود، صحه می‌گذاشت. نیکوس دندیاس وزیر امور خارجه یونان مدعی شده که مختصات مذکور پس از سفرش به قاهره «تغییر» داده شده است.

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

روابط ترکیه و مصر: در پسِ تلاش دیپلماتیک جدید آنها چه چیزی قرار دارد؟

با این حال، سران اطلاعاتی ترکیه چند بار با همتایان مصری خود دیدار کردند. جدای از لیبی، ترکیه پیشنهاد کمک به مصر در مناقشه این کشور با اتیوپی بر سر سد رنسانس بزرگ اتیوپی را داده است. امارات برعکس عمل کرده و به آبی احمد نخست‌وزیر اتیوپی پیشنهاد کمک داده است.

محمد دحلان رئیس سرویس امنیتی سابق جنبش فتح که در ابوظبی سکونت دارد، در بازدیدی از قبل اعلام شده از آدیس‌آبابا دیدن کرد. اما آنچه اعلام نشد این بود که رئیس وی ولیعهد محمد بن زاید نیز به گفته یک مقام آگاه او را همراهی می‌کرد. مصر در تلاش است تا گشایشات ترکیه را بی‌اثر سازد و تاکنون هیچ دستاوردی در این زمینه نداشته است. یک مقام در گفتگو با پایگاه میدل‌ایست‌آی اظهار داشت: «مصر از آنکارا می‌خواهد تا در خصوص حضور اخوان‌المسلمین در ترکیه حداقل یک گام نمادین بردارد.»

اگر چنین چیزی یک لازمه باشد، پس محقق نخواهد شد. اخوان‌المسلمین حضور فیزیکی در ترکیه ندارد و فاقد هرگونه دفتر منطقه‌ای در آن کشور است. بنابراین، چیزی آنجا نیست که بخواهند تعطیلش کنند. پیگرد اعضای جامعه بزرگ مصریانی که ترک وطن کرده‌اند و در استانبول سکنی گزیده‌اند، به معنای استرداد این افراد است و ترکیه چنین قصدی ندارد.

ترکیه همچنین به رسانه‌های مصری مخالف که در استانبول فعالیت می‌کنند، هیچگونه فشار مشهودی نمی‌آورد. قاهره بدش نمی‌آید که پخش تلویزیون الشرق متوقف شود. دکتر ایمن نور سیاستمدار مخالف مصری و مالک شبکه تلویزیونی الشرق به پایگاه میدل‌ایست‌آی گفت: «مقامات ترکیه در خصوص کانال الشرق چیزی ندارد که به ما عرضه کنند یا از ما دریغ کنند، زیرا ما از طرف ترکیه یا قطر تأمین مالی نمی‌شویم. ما از جانب ترکیه هیچ تغییر رفتاری در قبال الشرق مشاهده نکرده‌ایم.»

بعلاوه، هر یک از این اقدامات به مثابه تغییر راهبردی نه فقط در سیاست خارجی بلکه همچنین در سیاست داخلی است. با اینکه ترکیه یک جمهوری سکولار است، اما اردوغان همانند رهبرانی عمل می‌کند که به اسلام گرایش دارند.

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است

یکدیگر را در آغوش می‌کشند و روز دیگر از پشت خنجر می‌زنند

این پایگاه انگلیسی در پایان گزارش خود به سرانجام این ائتلاف نوشت: هیچکدام از این تنش‌های موجود در محوری که تا این حد تلاش کرده دموکراسی و انتخابات آزاد را سرکوب کند، قطعی و مسلم نیستند. آنها شاید از گشایشات در قبال دشمنان اعلامی خود به‌عنوان ابزار چانه‌زنی در تعامل با یکدیگر بهره می‌گیرند. اما این محور رو به تضعیف گذاشته و درس‌هایی که همگان در منطقه می‌توانند از آن بگیرند، واضح و شفافند. هرگاه که روابط خارجی مبتنی بر عهدنامه‌های مخفیانه میان رهبرانی است که دلیل خوبی برای ترس از مردم خود دارند، این روابط متزلزل و بی‌ثباتند. هرگاه که روابط مزبور بر پایه منافع راهبردی مردمشان استوارند، دوام بیشتری دارند. هرچه که منافع منطقه‌ای بیشتر بر پایه منافع مردم باشند تا منافع حاکمان، منطقه از ثبات بیشتری برخوردار است. تا به اینجای کار، یک روز به گرمی یکدیگر را در آغوش کشیده‌اند و روز دیگر از پشت به هم خنجر زده‌اند.

 

درباره پایگاه خبری تحلیلی «میدل‌ایست‌آی»

«میدل‌ایست‌آی» یک پایگاه خبری تحلیلی مستقر در لندن است که به پوشش وقایع و رویدادهای مهم خاورمیانه می‌پردازد. این پایگاه انگلیسی که اغلب به موضوعات اطلاعاتی نیز می‌پردازد خود را یک «سازمان خبری آنلاین با بودجه مستقل که در آوریل ۲۰۱۴ تأسیس شد» توصیف می‌کند و به دنبال آن است که پورتال نخست اخبار خاورمیانه باشد. «میدل‌ایست‌آی» به سردبیری «دیوید هرست»، سردبیر و روزنامه‌نگار سابق سرویس خارجی روزنامه بریتانیایی گاردین فعالیت می‌کند.



منبع خبر

گزارش پایگاه انگلیسی از شکاف در میان حکام عرب/ ائتلاف شوم «توطئه‌گران عرب» در آستانه فروپاشی است بیشتر بخوانید »

اردوغان و وزیر خارجه چین دیدار کردند

اردوغان و وزیر خارجه چین دیدار کردند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دفتر ریاست جمهوری ترکیه امروز پنجشنبه در بیانیه ای اعلام کرد: رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه امروز پنجشنبه با «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از آناتولی، بر اساس بیانیه صادره از سوی دفتر ریاست جمهوری ترکیه، این دیدار در آنکارا و پشت درهای بسته به انجام رسید.

گفتنی است که «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین دیروز و در اولین مقصد از سفر خود به غرب آسیا وارد عربستان شده بود و امروز صبح نیز با مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه دیدار کرد.

وزیر خارجه چین قرار است روز جمعه به تهران سفر کند.

منبع: مهر



منبع خبر

اردوغان و وزیر خارجه چین دیدار کردند بیشتر بخوانید »

هدف دولت اردوغان از عملیات سنجار چیست؟ / تلاش ترکیه برای ضمیمه کردن خاک عراق و سوریه در آستانه پایان معاهده لوزان

هدف دولت اردوغان از عملیات سنجار چیست؟ / تلاش ترکیه برای ضمیمه کردن خاک عراق و سوریه در آستانه پایان معاهده لوزان


سرویس جهان مشرق _ تحولاتی که عراق از سال ۲۰۰۳ شاهد آن بود، فرصتی به ترکیه داد تا اهداف و منافع خود در این کشور را در پوشش‌هایی دیگر و نه در قالب پیوستن به «ائتلاف غربی» به رهبری آمریکا محقق کند.

به همین دلیل از همان ابتدای اشغال نظامی عراق توسط آمریکا و متحدین غربی اش، حمایت از گروه های تروریستی تکفیری و مافیای فساد در عراق را کلید زد.

این موضوعی است که نه تنها اسناد محرمانه افشا شده توسط «ویکی لیکس» به آن اشاره می کنند، بلکه «حمد بن جاسم آل ثانی»، وزیر خارجه اسبق قطر نیز طی اظهاراتی از آن پرده برداشته و تأکید کرده بود که «ما، سعودی ها، اماراتی ها و کویتی ها، با ترک ها هماهنگ کرده بودیم، در مقابل وارد کردن ده‌ها هزار تروریست خلیجی، عرب و خارجی از ترکیه به خاک سوریه، در برابر گسترش حضور و نفوذ نظامی ترکیه در خاک عراق و سوریه و غارت ثروت های این دو کشور سکوت کنیم.

سابقه حضور نظامی ترکیه در عراق

پیشینه حضور نظامی ترکیه در عراق به دهه ۹۰ میلادی باز می‌گردد. اما نقطه عطف این حضور و یا به بیان درست تجاوز نظامی به سال ۲۰۱۵ باز می گردد که طی آن ۳ هزار نظامی ترک وارد خاک عراق شده و در پایگاه نظامی «بعشیقه» در نزدیکی شهر «موصل» مستقر شدند.

این اقدام اگرچه توسط دولت وقت عراق به نخست وزیری «عادل عبد المهدی» و اتحادیه عرب محکوم و از ترکیه خواسته شد، هرچه سریع تر نظامیانش را از خاک عراق خارج کند، اما آنکارا در این زمینه به دو قرارداد امضا شده با بغداد استناد و حضور نظامی اش در خاک عراق را توجیه می کرد.

اولین توافقنامه آنگونه که آنکارا به آن استناد جسته بود، به دسامبر سال ۱۹۸۳ باز می گشت و به نظامیان ترکیه اجازه ۳۰ کیلومتر ورود به داخل خاک عراق از مرزهای مشترک بین دو کشور را برای پیگرد عناصر حزب کارگران کردستان می‌داد.

توافقنامه دومی که ترک ها برای توجیه تجاوز نظامی خود متوسل شده بودند، به سپتامبر ۱۹۹۶ باز می گشت که براساس آن به آنکارا اجازه می داد، پایگاهی نظامی در منطقه بعشیقه ایجاد کند.

اما اوج حضور نظامی و اشغالگری ترک ها در خاک عراق را باید از ۱۵ ژوئن سال گذشته تاکنون ملاحظه کرد که در نوع خود بی سابقه است، به ویژه آنکه پس از دو سال عملیات رصد و شناسایی توسط نیروی هوایی ترکیه انجام می شد و طی آن آنکارا توانست، بسیاری از عناصر وابسته به حزب کارگران کردستان را در طول مرزهای ترکیه با عراق تحت پیگرد قرار دهد.

افزون بر آن، عملیات های تعقیب و پیگرد ارتش ترکیه در مناطق سنجار و کوه های قندیل که از غرب به سوریه و از شرق به ایران می رسد، اغلب کادر رهبری و فرماندهان میدانی و مراکز فرماندهی عملیاتی حزب کارگران کردستان را هدف می گرفت.

اگرچه ترکیه هدف از این عملیات‌ها را حمایت از امنیت ملی خود و مقابله با شبه نظامیان پ ک ک عنوان می کرد، اما واقعیت امر این بود که در پس این هدف، اهداف سیاسی و ژئو راهبردی دیگری قرار دارد که مهمترین آنها را می توان در موارد ذیل ملاحظه کرد:

یک: ایجاد چندین کمربند امنیتی که از شمال شرقی سوریه کشیده و به شمال غربی عراق متصل می شود. این کمربندهای امنیتی از حلب در سوریه شروع شده و پس از گذشتن از موصل به کرکوک می رسد. این مناطق بخشی از مناطق امن و کمربندهای امنیتی ترکیه را تشکیل خواهند داد که پیش تر آنکارا بخشی از آن را در عمق ۸۰ کیلومتری خاک سوریه و مشخصا در حلب ایجاد کرده بود و براساس نقشه جدید این کمربندهای امنیتی و مناطق امن می بایست از حلب در شمال غربی سوریه تا «حفتانین – بعشیقه» در دشت موصل و از آنجا به سنجار و کوه های قندیل در دهوک کشیده شود که نظامیان ترک در آنجا مستقر شده و حضور دارند.

هدف دولت اردوغان از عملیات سنجار چیست؟ / تلاش ترکیه برای ضمیمه کردن خاک عراق و سوریه در آستانه پایان معاهده لوزان

دو: پر کردن شکاف ناشی از خروج احتمالی آمریکایی ها از عراق؛ چون آنکارا به خوبی می داند، راهبرد سیاست خارجی دولت جدید آمریکا به رهبری «جو بایدن» پس از همه گیری ویروس کرونا و پیامدهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری در آمریکا و حمله به کنگره، شاهد نقطه عطف امنیتی بسیار مهمی خواهد بود که چه بسا اولین نمود آن در گشودن باب مذاکرات راهبردی با بغداد را باز کند و زمینه ساز خروج آمریکایی ها از عراق شود، به همین دلیل شرایط منطقه ای جدیدی بر مناطق شمال غربی عراق حاکم خواهد شد که ملزم می کند، آنکارا از این شرایط در راستای منافع خود بهره برداری کند و اولین آن می تواند، فراهم کردن مقدمات الحاق این اراضی به خاک ترکیه با پایان تاریخ قرارداد «لوزان» در سال ۲۰۲۳ باشد.

سه: پایگاه خبری «نوردیک مونیتور» گفتگوی تلفنی محرمانه دو تن از نزدیکان «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه را منتشر کرد که پرده از طمع ورزی های آنکارا و اردوغان در کشورهای منطقه و ثروت های ملیشان برمی داشت.

در این گفتگوی تلفنی «مکسوت سیریم»، از مشاوران ارشد اردوغان می گفت که دیگر با پایان یافتن تاریخ معاهده لوزان که به درگیری های امپراتوری عثمانی و متحدین پایان داد و خروجی آن تشکیل ترکیه و یونان و کشورهای خاورمیانه بود، دست ترکیه برای استیلا بر مناطق گسترده ای از کشورهای منطقه و منابع و ثروت های آنها از جمله مناطق شمال غربی عراق باز خواهد بود.

هدف دولت اردوغان از عملیات سنجار چیست؟ / تلاش ترکیه برای ضمیمه کردن خاک عراق و سوریه در آستانه پایان معاهده لوزان

افزون بر آن، اسنادی به بیرون درز یافته که فاش می کند، طی دیدار «هاکان فیدان»، رئیس سرویس های اطلاعاتی ترکیه اوایل ماه مه ۲۰۲۰ با «مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق و «نیچروان بارزانی»، رئیس منطقه کردستان، توافق شده در قبال عدم عقب نشینی نظامی ترکیه از خاک عراق و بستن پایگاه نظامی بعشیقه و ادامه عملیات نظامی ترکیه در عراق، آنکارا برای بغداد و اربیل کمک های مالی و امتیازات و تسهیلات اقتصادی در نظر بگیرد.

چهار: قطع مسیر «جاده ابریشم چین» که با عبور از شهر سنجار در عراق، به مرزهای ترکیه می رسد. اگرچه این اقدام ترکیه بیش از آنکه به سود این کشور باشد به زیان آن است، اما این اعتقاد وجود دارد که در قبال این اقدام بی شک آنکارا امتیازهایی از آمریکایی ها و پیمان ناتو گرفته است که چین را بزرگ ترین رقیب و خطرناک ترین تهدید برای اقتصاد خود می دانند.

پنج: افزون بر آن نباید از خاطر برد که توسعه طلبی های ترکیه در عراق با موافقت و چراغ سبز آمریکایی ها بر علیه ایران و به نفع اسرائیل و با هدف چیدن میوه های بعد از جنگ ویرانگر تحمیل شده بر سوریه و عراق صورت می گیرد.



منبع خبر

هدف دولت اردوغان از عملیات سنجار چیست؟ / تلاش ترکیه برای ضمیمه کردن خاک عراق و سوریه در آستانه پایان معاهده لوزان بیشتر بخوانید »