رحیم قربانی

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قران بود

آرامش شهید قاسمیان در تلاطم‌های سیاسی/ شوخی مادر شهید برای آزمودن فرزند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عقربه‌ها ساعت سه را نشان می‌دهند و آفتاب پرقدرت تابستان گرم‌تر از همیشه روی زمین پهن شده است که ماشین مقابل یکی از خانه‌های کوچک و قدیمی خیابان نیروی هوایی متوقف می‌شود. قرار امروز دیدار با خانواده شهدای قرآنی به رسم هر هفته‌ها منزل شهید «تقی قاسمیان» است و میزبان، مادری است که بعد از سال‌ها امروز میهمانانی از شهید دارد. نه به رسم گلایه که به رسم شرف مهمانان شهیدش همان اول راه گلایه می‌کند که بعد از ۳۰ سال اولین باری است که شما مهمان شهید شدید.

ما، یعنی جمعی از جامعه قرآنی به‌همراه تعدادی از قاریان و حافظان نوجوان که از هرمزگان برای شرکت در مسابقات قرآنی هلال احمر به تهران امده است مهمان این خانه هستیم.

«رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه در ابتدای دیدار که جمعی از اساتید قرآنی از جمله استاد یاری‌گل، استاد لیالی، حجت الاسلام ذکاوت، استاد دهقان و استاد دولتی حضور دارند با اشاره به آماری از دیدار‌های صورت گرفته گفت: در جریان تشکیل کمیته شهدای قرآنی تنها در تهران حدود ۲۸۰ شهید فعال یا حافظ یا معلم قرآن شناسایی شدند که یکی از برنامه‌های کمیته شهدای قرآنی دیدار روز‌های چهارشنبه با خانواده شهدا و تجدید میثاق با شهداست.

وی افزود: اگر با شهدا بیشتر انس می‌گرفتیم با بخشی مشکلات امروز کشور مواجه نبودیم. ما خودمان را از شهدا دور کردیم و این باعث بروز مشکلاتی شد.

استاد یاری گل از قاریان و اساتید قرآنی که آشنایی نسبی با شهید دارد بیان کرد: شهید قاسمیان از شاگردان استاد موسوی بلده بود و باهم جلسه‌ای مشترک در خیابان دوم نیروی هوایی داشتیم. من از این شهید درس اخلاق می‌گرفتم. بسیار آرام و بااخلاق بود و اقتضای دوران جوانی که ما شلوغ بودیم، اما او آرام بود به ما آرامش می‌داد. تقی از آن شهدای خاص است که تجسم اخلاق بود.   

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قران بود

استاد لیایی که از رزمندگان دفاع مقدس بوده است تعریف کرد: در برهه‌ای لشکر سیدالشهدا (ع) بودم، در جبهه بودیم که به من گفتند با توجه به سبقه کار قرآنی می‌خواهیم مسابقات برگزار کنیم. رحل و قرآنی تهیه کردیم و دنبال جایگاه بودیم، گشتیم و گلوله‌های توپ و خمپاره را روی هم چیدیم و تخته‌ای گذاشتیم روی آن و گلدانی هم گذاشتیم کنارش تا جایگاه زیباتر شود. یکی از دوستان رفت بالای سن و قرآن را خواند نفر دوم که رفت پوکه‌ها حرکت کرد و قاری افتاد پایین.

مادر شهید پس از خیر مقدم و تشکر از مهمان‌ها در بیان خصوصیاتی از شهید گفت: چنان با قرآن انس داشت که وقتی از در خانه می‌آمد تو با صدای قران می‌آمد. هنوز نماز به او واجب نشده بود که میانه شب وقتی به او سر میزدم می‌دیدم که نماز شب می‌خواند. انقدر سربه زیر بود که یکبار در خیابان مقابلش ایستادم، من را ندید و رفت آن طرف، من هم رفتم آن طرف، بازهم مرا ندید. از صدای خنده‌ام متوجه شد چه کسی هستم.

این مادر شهید دفاع مقدس افزود: هر سه فرزند من خوب هستند، ولی تقی استثنایی بود. انقدر احترام می‌گذاشت به من که حد نداشت. یکبار در سینه زنی برادرش پشتش ایستاده بود، وقتی برادرش را دید همانجا ایستاد تا برادرش را جلو آورد.

او به فعالیت‌های قرآنی شهید اشدره کرد و بیان داشت: به عنوان مربی قرآن به جبهه رفته بود و در آنجا قران درس می‌داد. ۲ سال بود که ازدواج کرده بود که شهید شد. بعد از شهادتش عده زیادی به منزل ما آمدند و مبالغی به ما دادند که گفتند از شهید قرض گرفته بودیم. در کل پنج بار به جبهه رفت و ۲۶ ساله بود که در سال ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید.

مادر شهید با یادآوری خاطره خبررسانی شهادت فرطندش تعریف کرد: بیرون بودم که امدم خانه، نزدیک منزل دو آقا را دیدم، با خودم می‌گفتم این‌ها که هستند. همیرم را صدا کردند و بردند گوشه‌ای چند کلامی با اووصحبت کردند، وقتی برگشت چشم‌هایش قرمز بود، گفتم حاج اقا چیزی شده؟ گفت کمی پاهایم درد می‌کنم، تعجیب کردم که به خاطر درد پا چرا باید چشم‌هایش قرمز شود. تا اینکه حاج اقای روضه‌خوانی در محله داشتیم که ارادتی به ایشان داشتم وقتی ایشان آمد فهمیدم خبری شده، پرسیدم برای تقی اتفاقی افتاده؟ گفت بله و متوجه شدم تقی به شهادت رسیده است.

استاد قربانی از مادر شهید می‌خواهد توصیه‌ای به جامعه قرآنی داشته باشد که مادر شهید اینطور ادامه داد: من پاهایم درد می‌کند و خیلی بیرون نمی‌رود، اما می‌گویند برخی حجاب از سر برداشته‌اند و بدن‌هایشان را بیرون ریخته‌اند، آیا انقلاب کهنه شده که ما باید به اینجا برسیم؟! مگر چند سال گذشته؟ زمانی همه حجاب داشتند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آرامش شهید قاسمیان در تلاطم‌های سیاسی/ شوخی مادر شهید برای آزمودن فرزند بیشتر بخوانید »

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قران بود

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قرآن بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عقربه‌ها ساعت سه را نشان می‌دهند و آفتاب پرقدرت تابستان گرم‌تر از همیشه روی زمین پهن شده است که ماشین مقابل یکی از خانه‌های کوچک و قدیمی خیابان نیروی هوایی متوقف می‌شود. قرار امروز دیدار با خانواده شهدای قرآنی به رسم هر هفته‌ها منزل شهید «تقی قاسمیان» است و میزبان، مادری است که بعد از سال‌ها امروز میهمانانی از شهید دارد. نه به رسم گلایه که به رسم شرف مهمانان شهیدش همان اول راه گلایه می‌کند که بعد از ۳۰ سال اولین باری است که شما مهمان شهید شدید.

ما، یعنی جمعی از جامعه قرآنی به‌همراه تعدادی از قاریان و حافظان نوجوان که از هرمزگان برای شرکت در مسابقات قرآنی هلال احمر به تهران امده است مهمان این خانه هستیم.

«رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه در ابتدای دیدار که جمعی از اساتید قرآنی از جمله استاد یاری‌گل، استاد لیالی، حجت الاسلام ذکاوت، استاد دهقان و استاد دولتی حضور دارند با اشاره به آماری از دیدار‌های صورت گرفته گفت: در جریان تشکیل کمیته شهدای قرآنی تنها در تهران حدود ۲۸۰ شهید فعال یا حافظ یا معلم قرآن شناسایی شدند که یکی از برنامه‌های کمیته شهدای قرآنی دیدار روز‌های چهارشنبه با خانواده شهدا و تجدید میثاق با شهداست.

وی افزود: اگر با شهدا بیشتر انس می‌گرفتیم با بخشی مشکلات امروز کشور مواجه نبودیم. ما خودمان را از شهدا دور کردیم و این باعث بروز مشکلاتی شد.

استاد یاری گل از قاریان و اساتید قرآنی که آشنایی نسبی با شهید دارد بیان کرد: شهید قاسمیان از شاگردان استاد موسوی بلده بود و باهم جلسه‌ای مشترک در خیابان دوم نیروی هوایی داشتیم. من از این شهید درس اخلاق می‌گرفتم. بسیار آرام و بااخلاق بود و اقتضای دوران جوانی که ما شلوغ بودیم، اما او ارام بود به ما آرامش می‌داد. تقی از آن شهدای خاص است که تجسم اخلاق بود.   

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قران بود

استاد لیایی که از رزمندگان دفاع مقدس بوده است تعریف کرد: در برهه‌ای لشکر سیدالشهدا (ع) بودم، در جبهه بودیم که به من گفتند با توجه به سبقه کار قرآنی می‌خواهیم مسابقات برگزار کنیم. رحل و قرآنی تهیه کردیم و دنبال جایگاه بودیم، گشتیم و گلوله‌های توپ و خمپاره را روی هم چیدیم و تخته‌ای گذاشتیم روی آن و گلدانی هم گذاشتیم کنارش تا جایگاه زیباتر شود. یکی از دوستان رفت بالای سن و قرآن را خواند نفر دوم که رفت پوکه‌ها حرکت کرد و قاری افتاد پایین.

مادر شهید پس از خیر مقدم و تشکر از مهمان‌ها در بیان خصوصیاتی از شهید گفت: چنان با قرآن انس داشت که وقتی از در خانه می‌آمد تو با صدای قران می‌آمد. هنوز نماز به او واجب نشده بود که میانه شب وقتی به او سر میزدم می‌دیدم که نماز شب می‌خواند. انقدر سربه زیر بود که یکبار در خیابان مقابلش ایستادم، من را ندید و رفت آن طرف، من هم رفتم آن طرف، بازهم مرا ندید. از صدای خنده‌ام متوجه شد چه کسی هستم.

این مادر شهید دفاع مقدس افزود: هر سه فرزند من خوب هستند، ولی تقی استثنایی بود. انقدر احترام می‌گذاشت به من که حد نداشت. یکبار در سینه زنی برادرش پشتش ایستاده بود، وقتی برادرش را دید همانجا ایستاد تا برادرش را جلو آورد.

او به فعالیت‌های قرآنی شهید اشدره کرد و بیان داشت: به عنوان مربی قرآن به جبهه رفته بود و در آنجا قران درس می‌داد. ۲ سال بود که ازدواج کرده بود که شهید شد. بعد از شهادتش عده زیادی به منزل ما آمدند و مبالغی به ما دادند که گفتند از شهید قرض گرفته بودیم. در کل پنج بار به جبهه رفت و ۲۶ ساله بود که در سال ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید.

مادر شهید با یادآوری خاطره خبررسانی شهادت فرطندش تعریف کرد: بیرون بودم که امدم خانه، نزدیک منزل دو آقا را دیدم، با خودم می‌گفتم این‌ها که هستند. همیرم را صدا کردند و بردند گوشه‌ای چند کلامی با اووصحبت کردند، وقتی برگشت چشم‌هایش قرمز بود، گفتم حاج اقا چیزی شده؟ گفت کمی پاهایم درد می‌کنم، تعجیب کردم که به خاطر درد پا چرا باید چشم‌هایش قرمز شود. تا اینکه حاج اقای روضه‌خوانی در محله داشتیم که ارادتی به ایشان داشتم وقتی ایشان آمد فهمیدم خبری شده، پرسیدم برای تقی اتفاقی افتاده؟ گفت بله و متوجه شدم تقی به شهادت رسیده است.

استاد قربانی از مادر شهید می‌خواهد توصیه‌ای به جامعه قرآنی داشته باشد که مادر شهید اینطور ادامه داد: من پاهایم درد می‌کند و خیلی بیرون نمی‌رود، اما می‌گویند برخی حجاب از سر برداشته‌اند و بدن‌هایشان را بیرون ریخته‌اند، آیا انقلاب کهنه شده که ما باید به اینجا برسیم؟! مگر چند سال گذشته؟ زمانی همه حجاب داشتند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهیدی که استاد اخلاق اساتید قرآن بود بیشتر بخوانید »

جز صفای باطن و درستی از شهید تقوی ندیدیم/ مسوولان در مقابل بی حجابی کار اساسی کنند

گلایه همسر شهید تقوی از وضعیت فرهنگی جامعه/ تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی در سری دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی در ایام سالگرد حمله تروریستی به مجلس به دیدار شهید مهدی تقوی از شهدای این حادثه رفتند.

در این دیدار رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه، حبیب اله ترکاشوند. استاد، ولی یاراحمدی از اساتید و پیشکسوتان قرآنی و رئیس پیشین مرکز قرانی سازمان اوقاف، مرتضی خدمتکار مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران، علیرضا کلانتر معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی، امینی از قاریان بین المللی و محمدحسین حسنی مدیرعامل ایکنا حضور داشتند.

اقدامات خوب شهید تقوی در ایکنا همچنان جاری و ساری است

محمدحسنی در صحبت‌‎هایی اظهار داشت: شهید تقوی برای همه ما در ایکنا پشتوانه و سرآمد بود. هنوز آنچه از ایشان در ایکنا به جای مانده و حتی به دست او آغاز شده از اقدامات روزآمدی است که نیاز امروز جامعه محسوب می‌شود. مثلا کار ایشان در مورد عرفان‌های نوظهور هنوز در کشور جدی نبود که به آن پرداخت.

وی افزود: موضوع گفتگو‌های دینی در دانشگاه‌ها و پاسخگویی به موقع شبهات کار‌های بزرگی بود که در زمان ایشان کلید خورد. تنوع کار‌ها منحصر به دوره ایشان بود و بعد از او بسیاری از کار‌ها تعطیل شد. افق دید بلندی داشت، به همت همسرشان کار‌های مکتوب ارزشمندی چاپ شده که نشان دهنده دیدگاه به روز شهید است.

استاد یاراحمدی نیز با گرامیداشت یاد و خاطره شهید تقوی درباره او بیان داشت: با شهید تقوی به عنوان یکی از مدیران قرآنی کشور از ۲ جهت ارتباط داشتم. یکی مسابقات بین المللی دانشجویان جهان که در آن حوزه مدیری منعطف بود و هر انچه صلاح کار و بیت المال بود انجام می‌داد. صداقت و راستی که از یک روحانی و سادات مد نظر است در ایشان وجود داشت. ارتباط دومم به خاطر مسوولیت در خبرگزاری ایکنا بود که در ایام کاری جز صفای باطن ندیدیم.

شهادت می‌دهم شهید تقوی عاشق شهادت بود

ترکاشوند از اعضای تحریریه سابق خبرگزاری ایکنا و از دوستان نزدیک شهید تقوی نیز گفت:حدود ۱۰ سالی در کنار شهید بودم و شهادت می‌دهم ایشان عاشق شهادت بود و این را به زبان بیان می‌کرد، نشانه‌اش اینکه همین چند روز قبل شهادت باز این جمله را تکرار کرد که من مشتاق شهادت هستم. من بعد شهادت متوجه شدم در زمان جنگ به عنوان غواص عملیات کربلای 4 حضور داشته. در سفر کربلا، راهیان نور، لبنان و سوریه این عشق به شهادت و دین روشن بود. شخصیتی متواضع، متشرع، مودب داشت و این گفته  افرادی است که حتی ایشان را قبول نداشتند.

وی تصریح کرد: عاشق دین، عاشق امام و عاشق رهبر بود. دومین جلسه خارج فقه آقا را که رفتن ایشان را دیدم که چقدر از حضور در این کلاس‌ها خوشحال است. خیلی دوست داشت سوریه برود که این اتفاق نیفتاد و داعش به دنبال ایشان آمد. شهید تقوی در ۲ و نیم سالی که مسوولیت مدیریت  خبرگزاری قرآن را داشت فعالیت قرآنی را به سمت ساخت یک جامعه قرآنی سوق داد.

تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی

قربانی از دیگر حاضران در این دیدار بیان کرد: اگر مدیران قرآنی بر فعالیت‌های قرآنی اشاره دارند، تاکید شهید تقوی بر تربیت قرآنی و فرهنگ‌ قرآنی بود. آن زمان هنوز بصیرت خیلی مطرح نبود که ایشان دوره‌های بصیرتی داشت و همایش‌هایی در این خصوص برگزار می‌کرد.

کلانتری در صحبت‌های دیگری اشاره کرد: گاه ما از ولایت و ولایتمداری صحبت می‌کنیم، اما تقاوت شهید تقوی در این موضوع این است که ایشان نمونه و مصداق بارز ولایتمداری بود که بر مبنای اثر در وضع اجتماعی و فضای پیرامونی خود کار می‌کردند. دغدغه‌اش سند ۲۰۳۰ بود که در جلسه خانوادگی هم به این موضوع اشاره کرد. بر روی همین سند هم کار می‌کرد که شهید شد. ما امروز در وضعیتی اجتماعی هستیم که جز اثرگذاری نخبگان‌ راه حل دیگری برای آن نداریم. موضوعات فرهنگی را باید در رسانه تبیین و تفسیر کنیم.

همسر شهید تقوی: در خیابان که راه می‌رویم از وضعیت حجاب گریه‌مان می‌گیرد

همسر شهید تقوی نیست با ابراز تاسف از وضعیت حجاب در کشور گفت: نکته شاخص و بارز در رفتار شهید توجه به امر رهبر انقلاب بود. چند سالی در نوبت حضور در درس خارج فقه بود و وقتی کلاس‌ها را شرکت کرد خیلی خوشحال شد و تمام سعیش را می‌کرد که خوب اوامر را بشناسد و به آن عمل کند. اما خواهشی و دغدغ‌ای دارم که خواهش می‌کنم مسوولانی که در جلسه حضور دارند در این خصوص کاری کنند. ما از وضعیت فساد در جامعه ناراحت هستیم، وقتی در خیابان راه می‌رویم گریه مان می‌گیرد. به ما نگویید که مسوولین نمی‌توانند کاری کنند این لایحه جدیدی که آمده است از کجا آمده؟! ببینید اگر شهید تقوی و امثال این شهدا امروز بودند چه می‌خواستند و چه می‌کردند؟!

وی افزود: ما دستمان کوتاه است و نمی‌توانیم کاری کنیم، اما شما به عنوان کسی که یاد شهدا را گرامی می‌دارید نسبت به این موضوع اقدام جدی انجام دهید. همه ما ناراحتی و اعتراضاتی داریم که بر همه این‌ها صبر می‌کنیم، اما این بی حجابی چیزی نیست که نسبت به آن بی تفاوت باشیم. وضعیت جامعه جوری شده است که نمی‌توانیم بیرون برویم.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گلایه همسر شهید تقوی از وضعیت فرهنگی جامعه/ تاکید شهید تقوی بر ساخت جامعه قرآنی بیشتر بخوانید »

شهیدی که تا پایان عمر قرآن و شهادت را رها نکرد

شهیدی که تا پایان عمر قرآن و شهادت را رها نکرد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی طی دیدار‌های هفتگی خود با شهدای قرآنی اینبار به دیدار خانواده شهید علیرضا گرجی رفتند.

استاد رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران، استاد محمود لطفی نیا از اساتید قرآنی، مصطفی فریدونی از حافظان قرآن، محمد تهرانی از پیشکسوتان قران، حمید مجیدی مهر رئیس مرکز امور قرآنی اوقاف، میکائیل باقری از اداره قران و عترت وزارت آموزش پرورش، محمد مهدی بحرالعلوم از اساتید بین المللی قرآن و مرتضی خدمتکار از مدیران قرآنی در این جلسه حضور داشتند.

استاد محمد تهرانی با بیان ویژگی‌هایی از شهید گفت: علیرضا جوان مودب و خوبی بود. در همان نوجوانی در محله تیم فوتبالی تشکیل دادیم که از آن تیم ۵ نفر شهید شدند که یکی از این شهدا علیرضا گرجی بود. جوان متین و بزرگواری که قد بلندی داشت و چندباری باهم کوه رفتیم. یکبار گفتم تو با این قد و هیکلی که داری باید بروی والیبال، گفت همین ورزش را هم برای سلامتم انجام می‌دهم. باهم قرآن می‌خواندیم و دوران شاه، سر صبح در سوز و سرما وقتی هیچ کس در خیابان نبود به جلسات استاد مولایی و استاد اربابی می‌رفتیم.

وی ادامه داد: اوایل سال ۵۸ قبل از مجروحیتم در جبهه با حاج حسین سبزعلی استاد قرآنی تیمی به نام اسلام درست کردیم که علیرضا هم در آن حضور داشت. بچه‌ها بازی خوبی داشتند و معمولا در فوتبال همه را می‌بردیم.
استاد گرجی در ادامه این دیدار افزود: ما اوایل انقلاب در جلسات قرآن باهم آشنا شدیم. شهید صدای خوبی داشت و برای ما سعادتی بود که در کنار ایشان باشیم.

برادر شهید در صحبت‌هایی گفت: علیرضا جوانی بود که خیلی‌ها دوستش داشتند. بسیار اهل ورزش بود و در برنامه‌های قرآن هم فعالیت داشت. در حسینیه حجت نازی آباد قاری قرآن بود و کلاس قرآن برگزار می‌کرد که همین باعث شده بود تا یک محل به او احترام بگذارند. ما ۱۵ سال باهم اختلاف سنی داشتیم و هر دو عاشق قران بودیم. هیئت خیلی خوبی داشتیم به نام علی بن موسی الرضا (ع) که قاریان زیادی آنجا حضور داشتند.

وی در خصوص حضور علیرضا در جبهه بیان داشت: علیرضا در بخش پلیس قضایی کار می‌کرد، اما چون دوست داشت برود جبهه با اصرار زیاد رفت. حتی برای اینکه اجازه بدهند چند روزی در اداره به همراه دوستانش اعتصاب کرده بود. او زرنگ بود و رفت و شهید شد. وقتی پیکرش را آوردند به خاطر قد بلندی که داشت تابوت به اندازه پیکرش پیدا نمی‌کردند.

خواهر شهید نیز در صحبت‌هایی توضیح داد:، چون مادرمان فوت شده بود هر بار می‌خواست برود جبهه قبلش به خانه من که آن زمان ازدواج کرده بودم می‌آمد. آخرین بار هم از خانه من رفت و ۱۵ روز بعد پیکرش را آوردند. متولد سال ۱۳۴۰ در تهران بود و در عملیات خیبر، جزیره مجنون شهید شد.

وی در خاطره‌ای به شوق شهادت شهید اشاره کرد و گفت: یک بار گفتم بیا برویم خواستگاری، یکدفعه بلند شد رو به شوهرم گفت: یا حسین! همسرت چه می‌گوید؟ من نمی‌توانم شهادت را رها کنم. به خاطر دل پدرم خواستگاری یک مرتبه رفت، اما حتی سر بلند نکرد دختر را ببیند که دلش گیر نکند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهیدی که تا پایان عمر قرآن و شهادت را رها نکرد بیشتر بخوانید »

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی در برنامه هفتگی دیدار با خانواده شهدا، به دیدار خانواده شهید قرآنی «مرتضی نخست‌کار» رفتند و با برادران شهید، «مجتبی و مهدی نخست‌کار» به گفت‌وگو پرداختند.

سبزعلی: اگر شهید نخست‌کار در قید حیات بود، از قاریان خوب بین‌المللی می‌شد

در ابتدا استاد و پیشکسوت قرآنی «محمدحسین سبزعلی» اظهار داشت: من از خانواده شهید نخست‌کار تشکر می‌کنم که ما را به‌حضور پذیرفتند.

وی ادامه داد: «رحیم قربانی» مسئول قرآن و عترت بسیج،  شیفته ارتباط با خانواده شهدای حافظ و اهل قرآن است. ما اولین گروه همخوانی قرآن در جمهوری اسلامی را با نام «گروه شهید مداح» تشکیل دادیم و اساتیدی مانند عباس امام‌جمعه، محسن بادپا و خیلی افراد دیگر در این گروه بودند. بعد از مدت‌ها گروه «قدر» درست شد و خیلی پس از آن، گروه «محمد رسول الله (ص)» تشکیل شد. این‌ گروه، کار‌های بزرگ و فاخری در حرم امام رضا (ع)، کربلا و اقصی نقاط انجام می‌دهند و برنامه‌های موفقی دارند که برنامه‌های صدا و سیما را پوشش می‌دهند و پخش می‌شود.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

سبزعلی در مورد ارتباطی که با شهید نخست‌کار داشت، گفت: ارتباط من با شهید، ارتباط رفاقتی نبود و من استاد او بودم. سال ۱۳۶۰ در اولین دوره مسابقات بین‌المللی، من رتبه دوم را آوردم؛ در حالی که شهید نخست‌کار در کلاس‌های قرآن من شرکت می‌کرد.

این استاد قرآن افزود: خیلی‌ها در کلاس قرآن من شرکت می‌کردند و یکی از آن‌ها شهید نخست‌کار بود  که خیلی شیفته قرآن بود و همیشه در کلاس حاضر می‌شد. اگر این شهید در قید حیات بود، یکی از قاریان خوب کشور و بین‌المللی می‌شد که به ظاهر قرآن اکتفا نکردند و به‌دنبال باطن و حقیقت آن رفتند و به دستورات الهی عمل کردند.

وی ادامه داد: کار اصلی و بهتر را خودِ شهید کرد و امثال ما فقط الفاظی را (مانند «ز»، «ظ»، «ض»، «ذ»، «س»، «ص» و…) به جا می‌آوریم. این‌ها قابل قیاس نیستند. خداوند، خود وعده داده است که شهدا در کنار پیامبر (ص)، ائمه اطهار (ع) و بهترین جای بهشت، جای دارند. ملائکةالله و خزانه‌های بهشت کسانی که اهل بهشت هستند را با سلام، صلوات، درود و تحیت، عزت و احترام خاصی وارد بهشت می‌کنند. خداوند می‌فرماید: این بهشت، پاداش کسانی است که در دنیا به دستورات ما عمل کردند.

سبزعلی اظهار داشت: در آن دوران به محض اینکه نامی از «دروازه غار» می‌آمد، مردم می‌ترسیدند، چون آنجا مرکز فساد و… بود، اما در همان محیط (میدان محمدیه (میدان اعدام قدیم) و پایین‌تر از آن در چهارراه دروازه غار) چنین جوانی شیفته و اهل مسجد، قرآن و جلسه قرآن شد. ما او را شناختیم و به او گفتیم اگر در راه قرآن ادامه دهی، آینده خوبی خواهی داشت.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

قربانی: اگر ما شهدای قرآنی را می‌شناساندیم، بسیاری از مشکلات بوجود نمی‌آمدند

در ادامه «رحیم قربانی» مسئول قرآن و عترت بسیج اظهار داشت: گروهی که امروز در اینجا حاضر شده است، به نمایندگی از اساتید، قاریان و حافظان در منزل یکی از شهدای قاری و حافظ حضور پیدا کرده است.

وی در مورد دیدار با خانواده شهدای قرآنی گفت: برنامه دیدار با شهدای قرآنی، برنامه‌ای است که حدود شش سال است که در حال انجام است و روز‌های چهارشنبه هر هفته با حضور جمعی از اساتید و قاریان انجام می‌شود.

قربانی در مورد کمیته شهدای قرآنی توضیح داد: کمیته شهدای قرآنی با حضور اساتید و نهاد‌ها و سازمان‌های قرآنی در سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه حضرت رسول (ص)؛ اعم از شورای عالی قرآن، سازمان دارالقرآن، اوقاف، وزارت ارشاد و سایر نهاد‌ها، تشکیل شده است که شهدای قرآنی را شناسایی و معرفی می‌کنند.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

مسئول قرآن و عترت بسیج ادامه داد: در این راستا بیش از ۳۰ نوع فعالیت اعم از برگزاری یادواره شهدای قرآنی، تولید مستند از این دیدارها، تولید کتاب و نماهنگ‌های مختلف و موارد زیادی پیش‌بینی شده است که یکی از آن‌ها هم، این دیدار‌ها است.

وی افزود: اگر ما این شهدا را به جامعه قرآنی اعم از اساتید و جوانان می‌شناساندیم، الآن بسیاری از مشکلاتی که هستند را نداشتیم. این غفلتی است که باید جبران شود. این‌ شهدا به‌عنوان اسوه‌ها و الگو‌های عملی آیات قرآن بودند که علاوه بر تلاوت قرآن، در عمل به قرآن تا پای جان ایستادگی کردند.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

نخست‌کار: نگاه چند بعدی به مسائل، نیاز امروز کشور ماست

در ادامه «مجتبی نخست‌کار» برادر بزرگتر شهید نخست‌کار اظهار داشت: برادرم به‌همراه حسین سبزعلی در سال ۱۳۵۶ یک محفل هیئت، قرآن و تفسیر قرآن داشتند. این‌ها برای جلسات خود نظم داشتند؛ اینگونه که ۳۰ دقیقه تلاوت قرآن، ۳۰ دقیقه تجوید، ۱۵ دقیقه تفسیر و ۳۰ دقیقه هم بحث و بررسی پیرامون مسائل روز داشتند که فکر می‌کنم امروز «کرسی‌های آزاداندیشی» نام گرفته‌اند. از تمام گرایش‌ها هم در این محفل شرکت می‌کردند. قشر مذهبی و غیرمذهبی در کنار هم مباحثه می‌کردند. چیزی که نیاز امروز کشور ماست.

برادر شهید نخست‌کار ادامه داد: این‌ شهدا جلوتر از زمان خودشان حرکت می‌کردند. برادر من هم «پرتویی از قرآن» تفسیر مرحوم آیت‌الله طالقانی و هم تفسیر مرحوم «محمدتقی شریعتی» پدر مرحوم علی شریعتی را مطالعه می‌کرد. چیزی که امروز نیاز کشور ماست. آن‌ها تک‌بعدی به قضایا نگاه نمی‌کردند و مردمی بودند.

قربانی در این میان اظهار داشت: خیلی‌ از مردم با نام برخی از شهدا آشنا نیستند چه رسد به منش آنها. یکی از اهداف ما در این دیدار‌های هفتگی این است که با سبک زندگی این شهدا که همان سبک زندگی قرآنی است، بیشتر آشنا شویم و آن را میان جامعه قرآنی و جوانان منتشر کنیم. غفلتی که امروز اثر آن را می‌بینیم و در نتیجه عدم معرفی خوب اینهاست.

وی افزود: هدف ما این است که گوشه کوچکی از ابعاد زندگی این شهدا را بشناسانیم که این‌ها در درجه اول در عمل به قرآن پیشتاز بودند و در مرحله بعد بحث قرائت و حفظ به میان می‌آید.

نخست‌کار ادامه داد: من، مرتضی را به نقل از سردار «حمزه حمیدنیا» به شما معرفی می‌کنم. مرتضی، فرزند سوم خانواده بود و از آنجا که یکی از فرزندان به رحمت خدا رفت؛ در نتیجه دومین فرزند ذکور خانواده است. از دهه ۵۰ به مباحث مذهبی علاقه‌مند شد.

برادر شهید افزود: شهید، هم در کلاس‌های دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد شرکت می‌کرد (که آن روز جوانان علاقه‌مندی که می‌خواستند مقابل چپ‌ها بایستند و روشنفکران اسلامی در همین حسینیه شرکت می‌کردند)؛ همچنین پای صحبت‌های مرحوم کافی هم می‌آمد. این‌ها می‌آمدند و تمیز می‌دادند که چه کسی درست می‌گوید.

وی گفت: مرتضی در کلاس تفسیر قرآن مرحوم طالقانی شرکت می‌کرد و ساکی که بعد از شهادتش برای ما آوردند، حاوی مجموعه آثار دکتر شریعتی، مرحوم طالقانی، شهید مطهری و باقی افراد بود. این‌ها نشان می‌دهند که این افراد در ۴۰ سال پیش، خاکستری به مسائل نگاه می‌کردند. اینگونه نبود که تنها یک طرف را ببینند و جلو بروند. نیاز کشور ما هم همین است و باید نسل جوان را به همین عادت بدهیم که چند بعدی مسائل را ببینند و بعد بتوانند قضاوت کنند.

نخست‌کار گفت: برادر من، شهید جاویدالاثر و از کسانی است که پشت پیراهن خود نوشتند: «ما می‌رویم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیریم» هرچند که مادر خودش سیلی خورد.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

مرتضی با آنکه معمم نبود، اما امام جماعت بود و میان دو نماز تفسیر قرآن می‌گفت

وی در بیان خاطره‌ای از برادرش اظهار داشت: سردار «حمزه حمیدنیا» در خاطره‌ای از مرتضی که برایم تعریف می‌کرد، به من گفت: روزی آرم‌های سپاه را به همه داده بودند، اما از آنجا که عملیاتی در پیش بود و گروهک‌ها هم در غرب کشور فعال شده بودند.

ما به همه گفتیم آرم‌های سپاه را از روی لباس‌هایشان بردارند. مرتضی از من خواست که این آرم را در جیبش بگذارد. از او علت را پرسیدم، گفت: «اگر تیری به قلبم خورد، اول به آن (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة) بخورد، بعد به قلب من بخورد. من این خاطره را بعد از ۴۰ سال فراموش نمی‌کنم. 

نخست‌کار گفت: آن موقع عقیدتی سیاسی وجود نداشت، اما به نقل از سردار حمیدنیا، آن موقع مرتضی کار عقیدتی سیاسی را هم می‌کرد. با اینکه معمم نبود، اما امام جماعت بود و بین دو نماز ۱۵ دقیقه تفسیر قران می‌گفت و به‌وسیله خطبه و روایت حضرت امیر (ع) در نهج‌البلاغه همه را آگاه می‌کرد.

وی افزود: مرتضی باید روز ۱۷ دی به مرخصی می‌آمد؛ چون مراسم نامزدی او بود، اما گفت: من باید بمانم تا این عملیات تمام شود، بعد برگردم، اما به شهادت رسید. برادرم به چیزی که می‌خواست برسد، رسید و تنها شهید گمنام گردان خود بود؛ چون پیکر همه برگشت.

برادر به‌دنبال نشانی از برادر

برادر شهید نخست‌کار افزود: من برای جست‌وجو در مورد مرتضی به شهرستان نهاوند رفتم. همه می‌گفتند مرتضی مفقودالاثر است و من در روزنامه جمهوری آمدم و تنها یک عکسم مانده است. من عکسی را از طریق یکی از دوستانم پیدا کردم. یک شب به ذهنم رسید که کسانی که در این مجموعه بودند را پیدا کنم. نام دو شهید بود. با همسرم به مشهد رفتیم. یک نفر گزارش شهیدی که روز قبل از این عملیات به شهادت رسیده بود را نوشته بود و زیر آن را امضا کرده بود، «امیرجواد شکیان» و امضا «د. ر».

وی گفت: ما همه جا را برای این نام پیگیری کردیم، هیچ‌جا نبود. ما به جهاد خراسان مراجعه کردیم و به هرکه گفتیم، گفت: چنین کسی نداریم.

فردی گفت: «این نام به لهجه مشهدی، «گوارشکی» است.» بررسی کردیم تا به نام «امیر جوارشکیان» رسیدیم؛ در حالیکه «د» نداشته است. همه سرهم می‌خواندند. وی را پیدا کردیم.

نخست‌کار ادامه داد: در نتیجه از اطلاعاتی که گرفتیم، «هاشمی» وزیر سابق بهداشت، افشار و دیگر دوستان هم در این تیپ بودند و ما چهار شهید دیگر را هم پیدا کردیم. امام رضا (ع) به ما کمک کردند تا اینها را پیدا کنیم.

برادر شهید نخست‌کار گفت: ما اسم دو شهید را گرفتیم، ولی ما را راه ندادند. من خود را معرفی کردم که در خانواده‌مان شهید داریم تا ما را به داخل راه دادند و ما داخل رفتیم. ما دیدیم که انتهای پذیرایی یک تخت یک‌نفره قرار دارد و مادری که خوابیده است و به‌وسیله کپسولی که کنار تختش قرار دارد، به‌زور نفس می‌کشد. از ما پذیرایی کردند. من عکس مرتضی را در منزلشان دیدم.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

وی افزود: ما به جست‌وجوی خود ادامه دادیم و اطلاعات خوبی را پیدا کردیم. من دستخط و خاطرات شهیدی که موقعیت سوق‌الجیشی را کشیده و تا دو روز قبل از عملیات خاطرات را خودش نوشته است را پیدا کردم.

مناجات با خدا در دمای زیر صفر

نخست‌کار گفت: شهید در مناجاتی که با خدا داشت، در دمای زیر صفر در مهران نوشته بود: «خدایا! اگر به شدیدترین عذاب‌ها جزایم دهی، باز هم تو را می‌پرستم.

خدایا! اگر تمامی آدمیان و تمامی هستی از من روی گردانند و فقط تو از من خشنود باشی، یک آیینه و لحظه‌اش برایم از یک عمر بالاتر است.

خدایا! آتش عشقت را بر تمام وجودم مسلط کن.

خدایا! چنان عشقی به من عطا کن که اگر خونم را بریزند، نقش «لا اله الا الله» را بر روی آسمان‌ها نمایان کند.

خدایا! ذره‌ای از غیرتت را بر ما انسان‌های خاکی عطا کن تا از تصویرکنندکان و بندگان خاص تو باشیم.

خدایا! مرا در مسیر زندگی ثابت قدم دار تا در بازگشت به سوی تو بهترین راه‌ها، شهادت را بجویم.»

برادر شهید ادامه داد: شهید در فرازی از وصیت نامه‌اش می‌گوید: «از دولت انقلابی‌مان حمایت کنید و در مقابل اشتباهات او انتقاد کنید.» همان چیزی که امروز آقا می‌فرمایند.

قرار نبود اتفاقاتی که امروز داریم می‌بینیم، بیفتند

وی افزود: امروز من هرگاه به تصویر شهید نگاه می‌کنم، خون را در چشمانش می‌بینم؛ چون قرار نبود اتفاقاتی که امروز داریم می‌بینیم، بیفتند. من خروجی کار را می‌بینم. امروز ما باید ابعادی از زندگی شهدا مانند سالم زندگی کردنشان و برای نوامیس مردم زندگی کردنشان را معرفی کنیم. آنها شهید ناموس مردم شدند.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

نخست‌کار ادامه داد: این عکس در ارتفاعات غرب کشور، کوه‌های «کنجانچم» در مهر ۱۳۵۹ گرفته شده است و شهید نخست‌کار به‌عنوان امام جماعت، صدیقی از جهاد نیشابور، جوارشکیان، شهید انوری، شهید یحیی احمدی و شهید ناصر صفری یزد در این عکس حضور دارند. شهید صفری یزد از آمریکا آمده بود.

برادر شهید ادامه داد: سال ۱۳۵۶ هیئتی بود که در آن شرایط سخت، مرتضی با هزینه شخصی خودش بچه‌ها را جمع می‌کرد در حسینیه‌ «مکتب توحید» که در کوچه‌ای قرار داشت که الآن به نام برادر من است، به آنها قرآن یاد می‌داد. بچه‌ها را از میدان محمدیه جمع می‌کرد و به کن، سولقان می‌آورد؛ آنها را تشویق می‌کرد و از خروجی آن‌ها قاری بیرون می‌آمد.

نکند مرتضی برگردد و نتواند ما را پیدا کند

وی افزود: بعد از شهادت برادرم، ما به‌دنبال نشانه‌هایی از برادرم بودیم و مادرم خیلی اذیت شد. مادرم بسیار به پنجره و خیابانی که از آنجا مرتضی را با اسفند راهی کردیم را نگاه می‌کرد و می‌خواست منزلمان خود را عوض کند، با خود می‌گفت: نکند مرتضی برگردد و نتواند ما را پیدا کند.

نخست‌کار گفت: مادر من تا دقیقه آخر چشم‌انتظار مرتضی بود و هرگاه تلویزیون تصویر «حسین سبزعلی» را نشان می‌داد، مادرم می‌گفت: «مرتضی.» او را می‌دید، طوری بود که انگار صدای مرتضی را می‌شنود.چشم‌انتظاری سخت است. کسی که مزاری برای بچه‌اش ندارد و گمشده دارد، خیلی شرایط سختی دارد.

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او/کامل می‌شود

شهیدان را شهیدان می‌شناسند

برادر شهید ادامه داد: راه، نیت و هدف شهدا با خروجی که بعضاً الآن می‌بینیم، اصلا سنخیت ندارد. شهدا پله‌های ترقی برخی از آقایان هستند. شهیدان را شهیدان و کسانی که کنار آن‌ها هستند، می‌شناسند.

وی در پایان اظهار داشت: برادر من روز ۱۹ دی ۵۹ در ۲۴ سالگی در یک عملیات مقدماتی شهید شد، اما تاریخ شهادت او را به اشتباه ۱۹ بهمن ۱۳۵۹ ذکر کرده‌اند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید نخست‌کار به‌دنبال باطن و حقیقت قرآن بود/ توصیف شهید قرآنی از زبان معلم قرآن او بیشتر بخوانید »