رزمنده دفاع مقدس

«رجبعلی آهنی»؛ فرمانده‌ای که هیچ‌گاه از جهاد در راه خدا خسته نمی‌شد

«رجبعلی آهنی»؛ فرمانده‌ای که هیچ‌گاه از جهاد در راه خدا خسته نمی‌شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بیرجند، «رجبعلی آهنی» از اهالی روستای «سلطانی» نهبندان بود که رنج استضعاف را از کودکی چشیده بود. هنوزچهار بهاراز زندگی را پشت سر نگذاشته بود که برای همیشه از دست نوازش پدر محروم شد. ازآن هنگام سرپرستی او و دیگر فرزندان خانواده را مادر برعهده گرفت.

«رجبعلی» با مشاهده رنج وسختی مادر برای تامین مخارج زندگی پس از طی دوره ابتدایی برای تأمین مخارج خانواده آستین همت بالا زد ومشغول کار شد و پس از دستفروشی در شرکت‌های داروسازی، توزیع دارو را برعهده گرفت.

شهید «رجبعلی آهنی» پس از اتمام سربازی بار دیگر برای کمک به خانواده مشغول کارشد. روزها از پس هم به همین منوال می‌گذشت تا این که اوهمزمان با اوج‌گیری مبارزات ملت ایران به تهران رفت و درآنجا با افکار امام خمینی(ره) آشنا شد و در حماسه 17 شهریور تهران نیز حضور داشت و بعد ازآن با هدف سازماندهی مبارزات مردمی راهی بیرجند شد.

«رجبعلی آهنی» فردی که در برابر سختی‌ها کمر خم نکرد

«رجبعلی آهنی» فردی نبود که در برابر سختی‌ها کمر خم کند بلکه تحمل مشکلات از اومردی آهنین ساخت.با پیروزی انقلاب برای کمک به هموطنانش وارد جهاد سازندگی شد. پس از آن برای مبارزه منافقین به عضویت سپاه پاسداران درآمد و سرکوب کومله و دموکرات از افتخارات زندگی‌اش بود.

عشق به امام خمینی(ره) موجب شد تا داوطلبانه در جبهه‌های نبرد حضور پیدا کند. در عملیات «طریق‌القدس» به عنوان فرمانده گردان خط‌شکن شجاعتی بی‌نظیر از خود نشان داد و به همراه دیگر همرزمانش دشمن بعثی را وادار به عقب‌نشینی به عمق 30 کیلومتری خاک خود کرد.

شهید «آهنی»: انقلاب را پا برهنگان باید حفظ کنند

در عملیات «بیت‌المقدس» به عنوان خط‌شکن فرماندهی گردان «ابوذر» را به عهده گرفت. در این عملیات نام گردان خود را «ابوذر» گذاشت و معتقد بود «ابوذر از پا برهنگان بود و انقلاب را پا برهنگان باید حفظ کنند». خود او نزد افراد گردانش با عنوان «شیر علی و چریک خمینی» معروف بودند.

«رجبعلی آهنی» در این عملیات بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد اما پس از مداوا بار دیگر به دنبال پیدا کردن گمشده‌اش راهی جبهه شد و در عملیات «بیت‌المقدس» به عنوان فرمانده گردان خط‌شکن ابوذر حضور داشت و آن‌گاه که به همراه همرزمانش قصد باز پس‌گیری خرمشهر را داشت ترکشی به پشتش اصابت کرد و با وجود مجروحیت یک لحظه از هدایت نیروهایش باز نایستاد تا اینکه صبح روز بعد با اصرار برای درمان به پشت خط مقدم منتقل شد.

هیچ‌گاه از جهاد در راه خدا خسته نمی‌شد

«رجبعلی» هیچ‌گاه از جهاد در راه خدا خسته نمی‌شد در عملیات «رمضان» به عنوان معاون تیپ حضور داشت و برای بار سوم در هنگام گرفتن سنگرهای مثلثی عراق مورد اصابت ترکش قرار گرفت و برای درمان به بیرجند منتقل شد.

«رجبعلی آهنی» در 25 سالگی ازدواج کرد. چند روز بعد از ازدواج از طرف سپاه پاسداران به عنوان فرمانده فداکار عازم مکه معظمه شد و در حالی که هنوز دو ماه از زندگی مشترکش نگذشته بود بار دیگر در جبهه‌های نبرد حضور پیدا کرد. «رجبعلی آهنی» که همچون کوه در برابر مشکلات و سختی ها مقاوم بود و صبر و حوصله بی‌نظیری داشت 25 آبان 1361 در حالی که معاون تیپ21 امام رضا(ع) بود در عملیات «مسلم‌بن عقیل» در جبهه سومار و در تپه‌های مشرف به شهر مندلی عراق در حال عبور از میدان مین مرغ روحش به پرواز درآمد و به آرزوی دیرینه‌اش که شهادت در راه خدا بود رسید و پیکر پاکش پس از 18سال مفقودی 31 خرداد 1380 در بیرجند تشییع شد.

ناگفته‌هایی از شهید «آهنی» در عملیات «بیت‌المقدس»

«غلامرضا زمانی» یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از نیروهای گردان ابوذر در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در بیرجند، گریزی به عملیات «بیت‌المقدس» زد و اظهار داشت: در این عملیات گردان «ابوذر» یکی از گردان‌های خط‌شکن بود و باید نیروهای این گردان خط پیچیده‌ای را که دشمن بعثی طراحی کرده بود می‌شکست.

وی با بیان اینکه هنوز به خاکریز اول عراقی‌ها نرسیده بودیم که شهید «آهنی» بر اثر اصابت ترکش به کمرش مجروح شد، بیان داشت: عقربه‌های ساعت دو و سی دقیقه صبح را نشان می‌دادند و «رجبعلی» در حالی که پتویی دور خود پیچیده بود و شعار همیشگی خود را «شیرعلی، چریک خمینی» تکرار می‌کرد به هدایت نیروهای رزمنده مشغول بود.

این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: ساعت 9 صبح روز بعد عراق پاتک بسیار سنگینی زد و من برای کار با تیرباری که از عراقی‌ها غنیمت گرفته بودم دنبال پیدا کردن گلوله از این سنگر به آن سنگر می‌دویدم و جلوی سنگری پتویی آویزان بود و پتو را کنار زدم و داخل سنگر شدم.

زمانی با بیان اینکه دیدم کسی داخل سنگر است و خیلی ترسیدم چون فکر کردم یکی از نیروهای عراقی داخل سنگر است، افزود: کمی که جلوتر رفتم دیدم شهید «رجبعلی آهنی» در حالی که رنگش زرد شده روی صندوق‌های مهمات داخل سنگر دراز کشیده است.

وی ادامه داد: من را که دید گفت:چه می خواهی؟ گفتم دنبال گلوله گرینف می‌گردم و آن را نمی‌شناسم، ساعت 11 بود او مانند بیماری بی‌حال و بی‌رمق که روی تخت بیمارستان خوابیده به من گفت: صندوق‌هایی که من روی آن‌ها دراز کشیده‌ام همه حاوی گلوله گرینف هستند، بردار و ببر، این در حالی بود که ساعت دو و سی دقیقه صبح ترکش خورده بود و با این وجود همراه نیروهایش بر روی خط دشمن که شکسته شده بود حضور داشت و ساعت 11صبح در حالی که مقدار زیادی خون از او رفته بود با حالت بیهوشی برای درمان به پشت خط مقدم منتقل شد.

فرمانده‌ای که در همه عملیات‌ها پیشگام بود

رزمنده دوران دفاع مقدس با تأکید بر اینکه در فرهنگ شهید «رجبعلی آهنی» کار نشدنی وجود نداشت، تبیین کرد: به بعضی از فرماندهان آن زمان پیشنهاد شکستن خط دشمن داده شد ولی آن‌ها انجام این کار را نپذیرفتند وشهید «آهنی» به دلیل برخورداری از اراده بسیار قوی و توکل برخداوند این کار بزرگ را انجام داد و این در حالی بود که در قرار گاه تصمیم بر این بود که گردان ابوذر خط‌شکن نباشد.

زمانی خاطرنشان کرد: شهید «آهنی» به عنوان یک فرمانده تنها دستور دهنده نبود بلکه قبل از همه به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و آنچه او را به این جایگاه رساند این بود که وقتی از نیروهایش کاری را می‌خواست انجام دهند، خودش پیشگام می‌شد.

وی یکی از ویژگی ‌های بارز شهید «آهنی» را عدم تفاوت بین خودش و نیروهای تحت امرش ذکر و اضافه کرد: اگر قرار بود نیروهای رزمنده از «کرخه نور» شب عملیات با تحمل مشکلات زیادی عبور کنند او اولین فردی بود که این کار را انجام می‌داد و بعد از آن از دیگر نیروها درخواست می‌کرد تا از آنجا عبور کنند.

فرهنگ دوران جنگ باید احیا شود

رزمنده دوران دفاع مقدس تبیین کرد: امروز فرهنگ دفاع مقدس و ایثار و شهادت توانسته ایران اسلامی را از گزند کینه توزی‌های استکباری جهانی مصون نگه داشته و راه تعالی و پیشرفت جامعه به سمت اهداف والای نظام جمهوری اسلامی را همواره سازد.

زمانی با بیان اینکه باید برای انتقال فرهنگ و ارزش‌های دوران دفاع مقدس به نسل امروز الگوهای عملی را به آن‌ها معرفی کنیم، تأکید کرد: مسئولان آنطور که باید و شاید به وظیفه خود در این زمینه عمل نکرده‌اند تا فرماندهان شهید دفاع مقدس را به عنوان الگوهایی برای نسل جوان به خوبی معرفی کنند.

خاطراتی از شهید «آهنی» به روایت مادر 

مادر شهید «آهنی» نیز به بیان خاطراتی از فرزند شهیدش پرداخته بود و گفت: یک روز بی‌موقع از مدرسه برگشت و کیسه‌ای پر از پنبه را به کناری پرتاب کرد و با ناراختی در گوشه‌ای از اتاق زانوهایش را میان دستانش گرفت و من از رفتارش متعجب شدم، پرسیدم: چرا الان از مدرسه برگشتی رجب جان؟ بغض کرده بود و فقط در جوابم می‌گفت: هیچی، از کیسه مشتی پنبه برداشتم و پرسیدم: اینها را ازکجا آوردی؟ سرش را به طرفم برگرداند و گفت: من دیگر مدرسه نمی‌روم، آقای معلم می‌خواهد از ما کار بکشد به هر کدام از بچه‌های روستا یک کیسه پنبه داده تا با مادرهایشان بریسند، زور می‌گوید یا پنبه را بگیرید و نخ درست کنید و و یا دستکش ببافید تا برای خانواده‌ام هدیه ببرم وگرنه حق ندارید پایتان را در کلاس بگذارید…

مادر ادامه گفته بود: طاقت نداشتم او را با گلویی بغض کرده ببینم، سرش را به سینه چسباندم و گفتم: عیبی ندارد، من پنبه‌ها را می‌ریسم تو برو مدرسه، اما او گفت: نه من حرف زور گوش نمی‌کنم و چرا شما بی‌اجرت کار کنید؟ فردا پنبه را در کلاس جلویش پرت می‌کنم و دیگر به مدرسه نمی‌روم، هر چه اصرار کردم «رجبعلی» زیر با نرفت و همین کار باعث شد تا ترک تحصیل کند.

مادر به خاطره دیگری از فرزنش شهیدش پرداخته بود و گفته بود: هرگز او را تند خو و عصبی ندیده بودم، برای همین وقتی با عصبانیت وارد خانه شد  تعجب کردم و دست از لباس شستن کشیدم و به اتاق رفتم و دیدم «رجبعلی» قرآنی برداشته ومشغول خواندنش بود و پرسیدم چه شده؟ خدا نکند تو را کج خلق ببینم.

مادر ادامه داده بود: بدون اینکه نگاهش را از قرآن بردارد، گفت: چیزی نیست اجازه بدهید کمی قرآن بخوانم، می‌ترسم الان حرفی بزنم که به گناه ختم شود و من هم دست از کنجکاوی برداشتم و بعد از مدتی کوتاه خودش به سراغم آمد و علت ناراحتی‌اش را که پرسیدم بمن گفت: امروز چند معلم زن از آموزش و پرورش بیرجند برای شرکت در جلسه‌ای به روستا آمده بودند و به محض ورود با مردان دست دادند و من هم از اینکه حریم خدا شکسته شد سخت ناراحت شدم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«رجبعلی آهنی»؛ فرمانده‌ای که هیچ‌گاه از جهاد در راه خدا خسته نمی‌شد بیشتر بخوانید »

خرمشهر را به راستی خدا آزاد کرد

خرمشهر را به راستی خدا آزاد کرد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از زنجان، «محمد اسماعیلی» در ویژه برنامه سالروز آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: شعار‌هایی که در دیوار‌های خرمشهر نوشته شده بود حاکی از این بود که دشمن به هیچ‌وجه نمی‌خواستند شهر را ترک کنند.

این رزمنده زنجانی با اشاره به اینکه با وجود موانع موجود در اطراف خرمشهر آزادسازی این شهر مشکل بود، گفت: رزمندگان با روحیه‌ای که سراغ داشتند عملیات بیت‌المقدس را در ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ آغاز کردند.

وی با بیان اینکه مرحله اول این عملیات از غرب کارون به سمت جاده خرمشهر اهواز آغاز شد، گفت: در این عملیات زنجانی‌ها نقش بسیار کلیدی داشتند.

اسماعيلی با بیان اینکه در همه مراحل عملیات بیت‌المقدس زنجانی‌ها حضور داشتند، تصریح کرد: مرحله دوم عملیات از جاده اهواز – خرمشهر به سمت دژ مرزی آغاز شد و نهایتا دژ سقوط کرد و تسخیر شد که برخی از رزمندگان ما نیز اسیر شدند.

وی با بیان اینکه بعد از یک هفته مرحله سوم عملیات به سمت خرمشهر آغاز شد، عنوان کرد: بخش قابل توجهی از نیرو‌های عراقی‌ها در داخل خرمشهر بودند و همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند که «خرمشهر را خدا آزاد کرد» کسانی که داخل خرمشهر می‌جنگیدند دیدند که خرمشهر را خدا آزاد کرد.

اسماعیلی با بیان اینکه در حالی که همه کشور‌هایی که پشت سر صدام بودند، حمایت کردند تا خرمشهر آزاد نشود، اضافه کرد: خداوند اراده کرد که خرمشهر آزاد شود، خداوند به حدی آن‌ها را تحقیر کرد که حتی نتوانستند مقاومت آن‌چنانی کنند.

فرمانده دوران دفاع‌ مقدس با بیان اینکه دشمنان در دوران ۸ سال دفاع‌ مقدس آمده بودند تا کشور ما را تصرف کنند، ادامه داد: با اراده خداوند در دوران دفاع‌ مقدس دشمنان به اهداف‌شان نرسیدند.

وی با تاکید بر اقتدار ایران اسلامی عنوان کرد: اگر امروز بعد از دفاع‌ مقدس هیچ کشوری جرات حمله به جمهوری اسلامی ایران را ندارد به دلیل تحقیری است که در دفاع‌ مقدس تجربه کردند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خرمشهر را به راستی خدا آزاد کرد بیشتر بخوانید »

شهدا اسوه‌ای برای جوانان هستند

شهدا اسوه‌ای برای جوانان هستند


«رزاق قاسم‌پور» رزمنده دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در شهرکرد، اظهار داشت: من در سن ۱۹ سالگی و در سال ۱۳۶۱ به جبهه‌های حق علیه باطل و منطقه شوش و دانیال اعزام شدم، مدتی بعد نیز برای شرکت در عملیات فتح‌المبین آماده شدیم.

وی افزود: علاوه‌بر عملیات فتح‌المبین در عملیات‌هایی همچون خیبر، والفجر مقدماتی، والفجر هشت، کربلای چهار، کربلای پنج و والفجر ۱۰ شرکت داشتم؛ من در حدود هفت عملیات حضور داشتم که در شش عملیات نیز دچار مجروحیت شدم.

قاسم‌پور با بیان اینکه در جبهه‌های حق علیه باطل صمیمیت خاص و ویژه‌ای میان رزمندگان اسلام وجود داشت، ادامه داد: با وجود اینکه اکثر رزمندگان ایرانی سن کمی داشتند، اما نسبت به یکدیگر رافت بسیاری داشتند و تمامی همدلی و همکاری تمامی کار‌ها را به بهترین نحو انجام می‌دادند و نقش‌آفرینی می‌کردند حتی در انجام کار‌ها از یکدیگر سبقت نیز می‌گرفتند.

این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به حال و هوایی که شب قبل از عملیات در میان رزمندگان اسلام وجود داشت، عنوان کرد: در این شب‌ها رزمندگان از یکدیگر طلب حلالیت می‌کردند و با در آغوش گرفتن دوستان خود عشق خود را نسبت به یکدیگر ابراز می‌کردند، درحقیقت همه سعی داشتند در شب قبل از عملیات از دوستان خود خداحافظی کنند و این شب را با خاطراتی خوش به اتمام برسانند.

وی اضافه کرد: یکی از اقداماتی که تمامی رزمندگان ایرانی در شب قبل از عملیات انجام می‌دادند نوشتن وصیت‌نامه بود و این بیانگر شوقی است که نیرو‌های ایرانی برای شهادت داشتند، من به یاد دارم یکی از رزمندگان که برادر او نیز به شهادت رسیده بود شب قبل از عملیات والفجر هشت زیر درخت نخلی نشسته بود و درحال نوشتن وصیت‌نامه خود بود و در همین حین نورانیت خاصی در چهره این رزمنده دیده می‌شد که ایشان در همین عملیات نیز به فیض شهادت نائل آمدند.

قاسم‌پور توضیح داد: خاطره‌ای که ذکر شد مربوط به شهید نوروزی است که اهل شهرستان فارسان بودند و برادر ایشان نیز از شهدای دفاع مقدس هستند، شهید نوروزی در وصیت‌نامه خود آورده بود در زمان تشییع، پیکر من را در مکانی قرار دهید که تمامی مردم امکان دیدن من را داشته باشند و دست‌های مرا از تابوت خارج کنید تا منافقان و ضدانقلاب بدانند من با دست خالی از این دنیا رفتم زمانی که این وصیت‌نامه در سال ۱۳۶۳ در شهرستان فارسان قرائت شد آمار جوانانی که به صورت داوطلب از چهارمحال و بختیاری به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام می‌شدند به شدت افزایش پیدا کرد.

این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: جوانان و شهدای ما در زمان دفاع مقدس در تمامی زمینه‌ها نقش‌آفرین بودند و امروز نیز این انتظار از جوانان وجود دارد که شهدا را درک کنند، هر یک از شهدای ما اسوه و الگوی ویژه‌ای برای جوانان امروز هستند تا بتوانند با سرمشق‌گیری از آن‌ها مشتاقانه در عرصه‌های مختلف علمی، ورزشی و… تلاش کنند و ایران را به یک گلستان تبدیل کنند.

وی خاطرنشان کرد: همانگونه که در زمان دفاع مقدس جوانان نقش‌آفرینی کردند و اجازه ندادند بخش کوچکی از خاک ایران در اختیار دشمن قرار بگیرد امروز نیز جوانان باید در عرصه‌های علمی به جهاد بپردازند و خود را برای ساختن ایرانی که یادگار شهدای گرانقدر است آماده کنند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهدا اسوه‌ای برای جوانان هستند بیشتر بخوانید »

شهدا رمز و راز رستگاری را در اختیار ما قرار داده‌اند

شهدا رمز و راز رستگاری را در اختیار ما قرار داده‌اند


«حشمت‌الله مکتبی» رزمنده دفاع‌پرس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در شهرکرد، در خصوص فعالیت خود در طول دفاع مقدس اظهار داشت: زمانی که به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شدم حدود ۱۴ سال سن داشتم و نخستین بار در عملیات محرم شرکت و  پس از آن نیز در عملیات‌هایی همچون الفجر چهار، خیبر، بدر، والفجر هشت، کربلای چهار و پنج و عملیات والفجر ۱۰ شرکت کردم.

وی با تاکید بر اهمیت ویژه‌ای که احکام دینی و مسائل شرعی برای رزمندگان اسلام داشتند، افزود: شهید «عبدالعظیم خلیل‌زاده» از اهالی شهر نقنه در نزدیکی بروجن بود که در سن ۱۲ سالگی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام و در سن ۱۳ سالگی نیز به فیض شهادت رسید، من به یاد دارم در روزی که هوای منطقه‌ای که ما در آن قرار داشتیم بسیار گرم بود و اکثر رزمندگان در چادر حضور داشتند شهید خلیل‌زاده بیرون از چادر و در هوای گرم سخت مشغول مطالعه است زمانی که به ایشان نزدیک شدم متوجه شدم درحال مطالعه رساله امام خمینی (ره) هستند.

مکتبی ادامه داد: من تعجب کردم که یک نوجوان ۱۲ ساله که هنوز مکلف نشده و حتی خواندن نماز نیز بر او واجب نیست درحال مطالعه رساله امام خمینی (ره) است، به همین دلیل علت را از خود ایشان پرسیدم که شهید خلیل‌زاده در پاسخ گفت من تا امروز نیمی از رساله را مطالعه و حفظ کرده‌ام و با خود قرار گذاشته‌ام نصف باقی‌مانده را نیز طی چندروز مطالعه کنم و قصد دارم با این کار از همان لحظه ابتدایی که وارد سن تکلیف می‌شوم خود را از خطا دور کنم.

این رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: شهدای گرانقدر مانند دانش‌آموزان ممتازی هستند که با نمره بالا فارغ‌التحصیل می‌شوند، زمانی که درس این دانش‌آموزان ممتاز به اتمام می‌رسد نیازی به کلاس درس، جزوه و دروس ندارند، اما جزوه‌ای دارند که رمز و راز موفقیت آن‌ها است و به دیگران توصیه می‌کنند اگر می‌خواهید همانند ما موفق و ممتاز باشید از این جزوه استفاده کنید، جزوه‌ی شهدا نیز شامل خصلت‌ها، آداب و رفتاری است که این بزرگواران داشتند و با آن‌ها به مقام شهادت رسیدند؛ افراد دیگر نیز اگر از خصلت‌های شهدا الگوبرداری کردند سود بالایی خواهند برد، اما اگر به هر دلیلی کوتاهی صورت بگیرد چیزی از مقام شهدا کم نمی‌شود بلکه خود افراد دچار ضرر و زیان می‌شوند.

وی اضافه کرد: درحقیقت شهدا رمز و راز رستگاری را به رایگان در اختیار ما قرار داده‌اند و تنها با الگوبرداری از این شخصیت‌های بزرگواری همه افراد می‌توانند در زندگی و آخرت خود به موفقیت و سعادت‌های بزرگی دست پیدا کنند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهدا رمز و راز رستگاری را در اختیار ما قرار داده‌اند بیشتر بخوانید »

پیشکسوتان دفاع مقدس از مرکز فرهنگی دفاع مقدس قزوین بازدید کردند

پیشکسوتان دفاع مقدس از مرکز فرهنگی دفاع مقدس قزوین بازدید کردند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قزوین، حجت‌الاسلام «سید مرتضی حسینی» رزمنده و پیشکسوت دوران دفاع مقدس و نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی و «رضا سبحانی‌فر» از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس صبح امروز (دوشنبه) از مرکز فرهنگی دفاع مقدس قزوین بازدید کردند.

در این دیدار بر تسریع روند ساخت مرکز فرهنگی دفاع مقدس قزوین تاکید شد.

همدلی، اتحاد و همکاری مسئولین و دست اندرکاران استان در حمایت و تکمیل هر چه زودتر مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس از جمله موضوعات مهمی بود که در این دیدار بر آن تاکید شد.

سرهنگ پاسدار «محمد امیری مقدم» مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین با ارائه توضیحاتی، مراحل اجرای ساخت مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس قزوین را تشریح کرد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیشکسوتان دفاع مقدس از مرکز فرهنگی دفاع مقدس قزوین بازدید کردند بیشتر بخوانید »