رزمنده

همدلی بی‌نظیر سپاه، ارتش و بسیج در عملیات بیت‌المقدس

همدلی بی‌نظیر سپاه، ارتش و بسیج در عملیات بیت‌المقدس


«ابوذر نریمانی» رزمنده دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در شهرکرد با بیان خاطرات خود در جنگ تحمیلی اظهار داشت: من از ایل عشایر قشقایی طایفه‌ی ابوالوردی و معروف به ابوذر راشدی‌فرد هستم، درحال حاضر نیز در شهرستان بروجن سکونت دارم.

وی با بیان اینکه توفیق چهار مرحله اعزام به جبهه‌های حق علیه باطل را داشته است، افزود: در سال ۱۳۶۰ در دبیرستان عشایری شیراز مشغول به تحصیل بودم، زمانی که حضرت امام خمینی (ره) دستور دادند محصلان هم می‌توانند عازم جبهه شوند، حدوداً با ۶۰ نفر از بچه‌های دبیرستان عشایر شیراز عازم جبهه‌ها شدیم، البته پیش از آن حدود ۲۰ روز در منطقه باجگاه شیراز در دوره آموزشی که توسط سپاه عشایر فارس برگزار می‌شد نیز شرکت کردیم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: مربی ما در دوره آموزشی که پیش از اعزام به جبهه گذراندیم «حبیب نریمانی» از پاسداران سپاه عشایری فارس بود، در آن زمان من جثه درشتی نداشتم و به همین دلیل پس از اتمام دوره آموزشی و زمان اعزام به جبهه، مسئولان اعزام گمان می‌کردند سن من کمتر از ۱۸ سال است درصورتی که در آن زمان ۱۸ سال داشتم.

نریمانی عنوان کرد: حدوداً بهمن ماه سال ۶۰ برای اولین بار به جبهه اعزام شدم و در اولین مقصد به ماهشهر رسیدیم، افراد دیگری نیز از سایر شهر‌های کشور به این شهر آمده بودند و درنتیجه یک گردان تشکیل شد، فرمانده‌ی گردان نیز شخصی بود به‌نام «اسحاق اساکره»، حدود یک هفته در ماهشهر در یک دوره آموزشی شرکت کردیم؛ درواقع تمرین عملیات داشتیم که چگونه در عملیات شرکت کنیم، بعد‌ها مشخص شد که باید در عملیات طریق القدس به عنوان خط شکن شرکت کنیم.

وی اضافه کرد: بعد از گذشت حدود یک هفته به منطقه دهلاویه اعزام شدیم که در همان زمان شهید چمران در این منطقه به شهادت رسیده بود، شبی که ما در منطقه‌ی دهلاویه مستقر شدیم عملیات طریق‌القدس انجام شد که خط اصلی توسط نیرو‌های شهید چمران شکسته شد و ما هم پس از آن‌ها شروع به پیشروی کردیم.

این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اینکه افراد در مرحله اول اعزام به جبهه با صدای خمپاره آشنایی نداشتند، تصریح کرد: پیش از اعزام من و سایر نیرو‌ها به جبهه در شهر اهواز تجمعی داشتیم که مسئولان به ما تاکید کردند زمانی که صدای انفجار خمپاره شنیده شد باید روی زمین بخوابید، به یاد دارم در عملیات طریق‌القدس که اولین تجربه حضور من در صحنه نبرد بود صدای انفجار شنیده شد که بلافاصله من و تمامی ۶۰ نفر نیرویی که همراه من به جبهه اعزام شده بودند روی زمین خوابیدند درصورتی که این انفجار حدود ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر با ما فاصله داشت.

نریمانی یادآور شد: صبح فردای عملیات طریق‌القدس از سمت نیرو‌های عراقی تیرباری مرتب درحال کار کردن و شلیک گلوله به سمت رزمندگان ایرانی بود به گونه‌ای که نیرو‌های ایرانی فرصت پیشروی نداشتند، اما درنهایت برخی رزمندگان خط را شکسته و به سمت تیربار حرکت کردند، زمانی که به نیروی عراقی رسیدند تیر‌های او به اتمام رسیده بود و به همین دلیل نیز تسلیم نیرو‌های ایرانی شد، در عملیات طریق‌القدس بستان آزاد شد و من نیز توفیق حضور درکنار سایر رزمندگان عشایر را در این عملیات داشتم.

وی بیان کرد: در سال ۱۳۶۱  درحال ساخت منزل در نقنه بودیم و من تصمیم داشتم برای مرحله دوم به جبهه اعزام شوم، اما مادرم اصرار داشت برای اخذ مدرک دیپلم اقدام کنم و پس از اتمام درس به جبهه اعزام شوم، اما من تصمیم خود را برای حضور در صحنه نبرد علیه دشمن بعثی گرفته بودم و درنهایت به همراه هفت یا هشت نفر از اهالی نقنه به جبهه اعزام و در عملیات آزادسازی خرمشهر شرکت کردیم.

این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به عملیات بیت‌المقدس، ادامه داد: هنوز عملیات شروع نشده بود که ما را با قایق به سمت دیگر رودخانه کارون منتقل کردند و حدود ۱۰ تا ۱۵ روز در روستایی به نام کفیشه مستقر شدیم، نیرو‌های عراقی از حضور ما در این منطقه اطلاعی نداشتند و وظیفه ما انجام نگهبانی مخفیانه بود، پیش از شروع عملیات اصلی نیز ما با دور زدن نیرو‌های عراقی سعی کردیم محاصره شهر خرمشهر را تنگ‌تر کنیم.

نریمانی عنوان کرد: در عملیات بیت‌المقدس گردان‌هایی از سپاه، ارتش و بسیج شرکت داشتند، من نیز در لشکر امام حسین (ع) بودم، پس از شروع عملیات ما پیشروی کرده و نیرو‌های عراقی را دور زدیم که پس از حدود ۱۰ دقیقه تیراندازی به دلیل اینکه در محاصره قرار گرفته بودند به سمت خاکریز‌ها فرار کردند و بسیاری از آن‌ها توسط رزمندگان ایرانی به اسارت درآمدند.

انتهای پیام/ 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همدلی بی‌نظیر سپاه، ارتش و بسیج در عملیات بیت‌المقدس بیشتر بخوانید »

شهادت ۶۰ هزار سرباز در دفاع مقدس/ اعزام ۳/۵ میلیون سرباز به جنگ تحمیلی

شهادت ۶۰ هزار سرباز در دفاع مقدس/ اعزام ۳/۵ میلیون سرباز به جنگ تحمیلی


ناخدا «غلامرضا رحیمی‌پور» رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیرو‌های مسلح در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی دفاع‌پرس، با اشاره به اینکه سربازان در دفاع مقدس نقش بسزایی داشتند، اظهار داشت: در دوران هشت سال دفاع مقدس بیش از ۳/۵ میلیون سرباز یه جیهه‌ها حق علیه باطل اعزام شدند؛ از این تعداد سه میلیون نفر رزمنده هستند و سابقه حضور در جبهه‌ها را دارند.

ناخدا رحیمی‌پور ادامه داد: ۶۰ هزار رزمنده سرباز در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند و نیروهای مسلح در تامین نیروی انسانی از این ظرفیت بسیار عظیم استفاده کردند؛ سربازان بیشترین تعداد رزمنده را در طول هشت سال دفاع مقدس داشتند.

رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیرو‌های مسلح خاطرنشان کرد: جوانان امروز به خصوص سربازان باید رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را سرلوحه کار خود قرار دهند و در راستای اجرای ماموریت خود تمام توان خودرا به کار گیرند.

وی رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیرو‌های مسلح گفت: رسانه‌ها باید به نقش سربازان در هشت سال دفاع مقدس بپردازند و ایثارگری آن‌ها در جهت برقرای امنیت را برای مردم و جوانان تشریح کنند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت ۶۰ هزار سرباز در دفاع مقدس/ اعزام ۳/۵ میلیون سرباز به جنگ تحمیلی بیشتر بخوانید »

باید در حوزه سلامت به دنبال مردمی‌سازی باشیم

باید در حوزه سلامت به دنبال مردمی‌سازی باشیم


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی عصر امروز سه شنبه (١ شهریور) در همایش گرامی‌داشت روز پزشک و داروساز که در مرکز همایش های برج میلاد تهران برگزار شد، ضمن تسلیت شهادت امام سجاد (ع) و تبریک روز پزشک اظهار داشت: این روز را به همه پزشکان عزیز تبریک می‌گویم.

رئیس مجلس با اشاره به شخصیت والای پزشکان تاکید کرد: پزشکان انسان هایی هستند که در روزهای سخت به انسان های نیازمند درمان و خدمت بیش از همه در کنار آن ها بوده و به آن ها خدمت رسانی می کنند.

وی در ادامه با اشاره به زحمات پزشکان در دوران دفاع مقدس گفت: هر موقع با جامعه پزشکی روبرو هستم، نمی توانم رشادت ها و زحمات این عزیزان در دوران دفاع مقدس را بیان نکنم. شاید بسیاری از حاضران آن روزها را درک نکرده باشند، اما من به عنوان یک رزمنده، آن لحظات سخت را نه در زمان مجروحیت بلکه در زمان حرکت رزمندگان با سلامتی و شادابی به همراه سلاح و مهمات به سوی دشمن، بدون زحمات پزشکان ممکن نبود.

رئیس مجلس بیان داشت: ما هر روز در حال گسترش دولتی‌سازی در حوزه سلامت هستیم در حالیکه باید به دنبال گسترش مردمی‌سازی در این حوزه باشیم.

قالیباف افزود: قدرشناس جامعه پزشکی هستیم و دیدیم در دوران کرونا این اتفاق به شکل دیگری رخ داد و نشان دادند که در هر عرصه‌ای پای خدمت هست.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: از حوزه سلامت سخن گفتن در جمع جامعه پزشکی، قدری سخت است. اما، در بحث‌هایی که در برنامه ریزی صحبت می‌کنیم، من سه چالش را مورد توجه قرار می‌دهم.
 
وی از آب، جمعیت و اقتصاد، به عنوان سه چالش مورد بحث نام برد و افزود: اما، وقتی به موضوع جمعیت می‌پردازیم، سلامت خودش را نشان می‌دهد و توجه جدی و در اولویت قرار می‌گیرد.
 
قالیباف گفت: کسی نیست که دغدغه سلامت را نداشته باشد و نقش کلیدی سلامت را نبیند.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: در یک نگاه کلی در حوزه اقتصاد چالش‌هایی داریم، ولی معتقدم دو موضوع است که توان رقابت در منطقه و جهان را داریم.
 
وی ادامه داد: یکی در حوزه مسائل دفاعی و دوم، حوزه سلامت و پزشکی کشور است که این ظرفیت برای پیشرفت وجود دارد.
 
قالیباف گفت: نوع حکمرانی در حوزه سلامت باعث شده خیلی مواقع از ظرفیت‌ها استفاده نکنیم. حکمرانی خوب این است که ظرفیت‌های بالقوه را بالفعل کنیم.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: باید تدبیری بیاندیشیم که حرکت‌های درمان محور به سمت پیشگیری سوق پیدا کند.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: تهران در حوزه بهداشت، از روستاها نیز ضعیف‌تر هستیم و این اشکال از نوع حکمرانی ما است.
 
وی ادامه داد: ما دولتی سازی را در حوزه سلامت هر روز بیشتر می‌کنیم، در حالی که کاملاً غلط است و باید مردمی سازی کنیم.
 
قالیباف گفت: امروز که در شرایط سخت اقتصادی هستیم، باید از ظرفیت حوزه سلامت به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. زیرا، همه نقاط حوزه سلامت، فایده است، اما غفلت می‌کنیم.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به مهاجرت پزشکان و پرستاران، افزود: باید این اشکالات را رفع کنیم؛ در سازمان غذا و دارو نیز مشکلات جدی داریم، اما جای بحث آن اینجا نیست.
 
وی افزود: هر جامعه‌ای حتماً اشکالاتی وجود دارد، اما وقتی مدیریت تضاد منافع در جامعه پزشکی مطرح می‌شود، باید واقع بین بود و از جامعه پزشکی دفاع کرد. زیرا، درصد تک رقمی هستند که تضاد منافع دارند.
 
قالیباف گفت: بحث گرانیگاه سلامت و رابطه آن با بیمه‌ها موضوع بسیار مهمی است که نیازمند حکمرانی درست در حوزه سلامت هستیم.
 
رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: حوزه بهداشت بر درمان باید به طور جدی در حکمرانی حوزه سلامت مورد توجه قرار گیرد.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باید در حوزه سلامت به دنبال مردمی‌سازی باشیم بیشتر بخوانید »

حضورم در جبهه برایم درس زندگی بود

حضورم در جبهه برایم درس زندگی بود


«حسن کامجو» دبیر هیات ورزش‌های جانبازان و معلولان هرمزگان در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس، اظهار داشت: بنده متولد 1340 هستم و از سال 1359 تا 1361 به همراه 16 نفر از دوستان بندرعباسی خود به اهواز اعزام و خدمت مقدس سربازی را در زمان جنگ در سه عملیات فتح المبین، بیت المقدس و والفجر 3 در کنار رزمندگان گذراندم، در تپه‌های الله اکبر از سه ناحیه مجروح شدم.

کامجو تصریح کرد: در دوران دفاع مقدس برای ادای تکلیف در خط مقدم جبهه‌ بودم، تا به درجه پرافتخار جانبازی نائل شدن و پس از پایان جنگ تحمیلی وارد گود ورزش شدم.

این جانباز بسکتبالیست ادامه داد: در لشکر 41 ثارالله و لشکر زرهی 92 اهواز حضور داشتم، و بهترین دوران زندگی‌ام در همین دوران سربازی و حضور در میدان های نبرد است.

وی اضافه کرد: فعالیت های ورزشی ام در زمینه ورزش دانش آموزی و دانشگاهی بوده و 25 سال است که هدایت تیم بسکتبال با ویلچر استان هرمزگان را برعهده دارم و از سال 1391 تاکنون دبیر هیات ورزش های جانبازان و معلولان هستم.

کامجو گفت: بهترین خاطره من از زمان جنگ برمی گردد به عملیات بیت المقدس که در سه مرحله صورت گرفت و به فتح خرمشهر ختم شد، صحنه‌هایی که در زمان جنگ دیدیم با اینکه سخت است اما خوب و شیرین و درس آموز است، در آن زمان ما نه تنها در مقابل عراق بلکه در مقابل همه دنیا ایستاده بودیم و این عملیات بزرگ رقم خورد و تمام افرادی که در این عملیات سرنوشت ساز حضور داشتند بدون چشم داشتی و صادقانه در جبهه ایستادگی و ایثار کردند.

وی با بیان از نظر توان نظامی کمتر از نیروهای عراقی بودیم، افزود: زمانی که همرزمانمان به شهادت می‌رسیدند بسیار سخت بود اما با اخلاص، قوت قلب و ایمان راسخ توانستیم در دفاع مقدس به پیروزی برسیم.

این جانباز هرمزگانی ادامه داد: در این سه عملیات که حضور داشتم برایم درس زندگی بود؛ خیلی دوستان و همرزمانم در این عملیات‌ها شهید یا مفقود‌الاثر شدند؛ برای هر رزمنده‌ حاضر در جبهه این از دست دادن سخت بود.

کامجو گفت: بعد از اینکه مجروح شدم و به هرمزگان برگشتم به دنبال شغل بودم که در اداره آموزش و پرورش، شیلات و توانیر ثبت نام کردم و در نهایت آموزش و پرورش را انتخاب و 30 سال در این اداره خدمت کردم.

وی که از اواخر دهه 60 به عنوان مربی بستکتبال با ویلچر وارد عرصه ورزش شد، ابراز داشت: حدود 15 سال مربیگری این تیم را به عهده داشتم و سال 1391 نیز به عنوان دبیر هیات ورزش های جانبازان و معلولان هرمزگان حضور دارم و خوشبختانه در این سال‌ها افرادی تربیت شدند که به اردوی تیم ملی دعوت و به موفقیت‌هایی بسیار خوبی رسیده‌اند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضورم در جبهه برایم درس زندگی بود بیشتر بخوانید »

عشق به شهادت شهید چمران به روایت فرمانده گرد ان میثم

عشق مصطفی چمران به شهادت از زبان فرمانده گردان میثم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید ابوالفضل کاظمی» فرمانده گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله و همرزم حاج احمد متوسلیان بود که روایت‌های از روزهای دفاع مقدس در کتاب کوچه نقاش‌ها به یادگار گذاشته است. او درباره علاقه شهید چمران در این کتاب آورده است:

«یک روز صبح ابوالقاسم کاظم ده‌باشی صدایم کرد و گفت: «این کاغذ رو دکتر چمران نوشته؛ سريع برو لشکر ۹۲ زرهی، چند تا آرپی‌جی۷ قرض بگیر.» به اتفاق یکی از بچه‌ها سوار سیمرغ شدیم و به مقر لشکر ۹۲ ارتش رفتیم. تا ساعت ۱۲ ظهر پشت در اتاق مسئول تسلیحات منتظر ماندیم. از این اتاق به آن اتاق، به این بگو، به آن بگو. هر کس می‌شنید ما آرپی‌جی می‌خواهیم، تیکه‌ای به ما می‌انداخت و می‌رفت. اذان ظهر را گفتند. ناهار، سرگنجشکی بود. دو تا يغلوی هم به من و سرباز همراهم دادند. زیر یک درخت نشستیم و سرگنجشکی را خوردیم. بعدازظهر، عاقبت یک سرباز با یک گونی آرپی‌جی آمد؛ اما بدون گلوله. گفتم: «پس گلوله‌ش کو؟ بدون گلوله به درد نمی‌خورن!» با لهجهٔ اهوازی گفت: «به تو چه؟»

گفتم: «من اینها رو نمی‌برم، داداش! کجا ببرم؟ مگه عقلم کمه؟ » هی من بگو، هی اهوازیه بگو. دست آخر من از رو رفتم! با اعصاب خط‌خطی، آرپی‌جی‌ها را ریختیم توی گونی و گذاشتیم پشت سیمرغ و برگشتیم. غروب رسیدیم استانداری. وقتی قصهٔ گلوله‌ها را با ناراحتی برای ابوالقاسم گفتم، حاجی خندید و گفت: «خیالی نیست؛ گلوله‌ش رو باید از عراقی‌ها بگیریم.» آن زمان، آقای خامنه‌ای، برای سرکشی و دلجویی از رزمنده‌ها گاهی به خط مقدم می‌آمد. یک شب شنیدم آقا رفته‌اند محور رقابیه. من هم مشتاق شدم ایشان را ببینم. رفتم رقابیه و دیدم آقا لباس خاکی تنش کرده، به سنگرها سر می‌زند و با بچه‌ها احوالپرسی می‌کند. آقا، شوخ‌طبع و خنده‌رو بود. با بچه‌ها شوخی می‌کرد و بچه‌ها می‌خندیدند و دلشان خوش می‌شد.

رفتیم پیش آقای خامنه‌ای. دکتر چمران آن‌طرف آستینش را بالا زده بود و با رادیات ماشین ور می‌رفت. یک آن متوجه صدای ناله و جیک‌جیک یک پرنده شدم. دکتر مرا فرستاد تا آچار بیاورم. آچار را گرفت و افتاد به جان رادیات. صدای جیک‌جیک پرنده قطع نمی‌شد. چند دقیقه بعد دیدیم یک گنجشک کوچولو توی دست دکتر است. حیوان بیچاره، توی آن گرما تشنه‌اش شده بود، رفته بود از رادیات ماشین آب بخورد که بالش گیر کرده بود به پره‌های رادیات و اسیر شده بود. زبان بسته حسابی ترسیده بود و خیس شده بود. دکتر، گنجشک را به طرف آسمان گرفت و با حالت غصه‌داری گفت: «من تو رو آزاد می کنم؛ برو. خدایا، به آزادی این مرغ قسمت می‌دم، جون من رو هم آزاد کن. دیگه خسته شدم.»

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عشق مصطفی چمران به شهادت از زبان فرمانده گردان میثم بیشتر بخوانید »