رسانه و علوم شناختی

چرا مردم به رسانه اعتماد ندارند؟!

چرا مردم به رسانه اعتماد ندارند؟!



مدیر انصاف نیوز معتقد است امروزه اعتماد مخاطب به رسانه های داخلی کاهش یافته و برای ترمیم این شکاف، نیازمند رفع محدودیت‌های خبری و کاهش تصدی دولت بر رسانه هستیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه “ساعت بیست و چهار و یک دقیقه” در قسمت پنجم از فصل دهم این مجموعه برنامه با موضوعِ مهندسی اراده در سازه های 5گانه برای رسیدن به تعادل شناختی رسانه و جامعه با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و علی اصغر شفیعیان، مدیر شبکه انصاف نیوز و فعال رسانه روانه آنتن رادیو گفت‌وگو شد.

*ساحت های سه گانه اراده

داودی در ابتدای برنامه گفت: اراده در علوم مختلف، تعابیر متفاوتی دارد که اگر محقق نشود، کاری صورت نخواهد گرفت. اراده دارای سه ساحت است؛ در جایی مفهومِ شناختی باید بر اراده تاثیر بگذارد تا رسانه فهم دقیقی از مخاطب و مخاطب فهم صحیحی از رسانه داشته باشد و در این صورت رسانه باید مخاطب را به سرمایه اجتماعی تبدیل کند.

از این رو ابتدا باید سراغ اراده فردی مخاطب نسبت به رسانه و نیز مخاطبی که خود رسانه است، برویم ولی این مفهوم لزوما به معنای ادبیاتِ مشترک نیست. مثلا وقتی درباره امنیت ملی صحبت می کنیم، برای یک گروه نباید امنیت حزبی و برای دیگری امنیت ملی معنا شود یا یک مقوله فرهنگی برای یک نفر نباید مفهومی جدی باشد و برای دیگری مقوله ای غیر اولویت دار معنا شود.

*خلقِ رسانه جمعی و تشکیلاتی

ساحت دوم به اراده گروهی و جمعی باز می گردد. یکی از کارکردهای حوزه شناختی، قرار دادن افراد مختلف با ادبیات های گوناگون در قالب یک درک واحد است. در این جا با مهندسی ادراک به اراده جمع می رسیم که اگر در قالب یک ساختار رسانه ای باشد، ما را به رسانه جمعی رهنمون می سازد که سعی دارد اتمسفر جدیدی را بر اساس ادراکات خلق کند و هدف، افزایش و ارتقای کیفی مخاطب نسبت به سرمایه اجتماعی است.

در ساحت سوم که بسیار مهم است، حوزه شناختی وارد اراده سازمانی می شود و فردی که در قالب یک گروه رسانه ای قرار گرفته، باید محتوایی تولید کند که در دو ساحت رفتاری و تشکیلاتی پیامی ساختاری داشته باشد.

*رسانه؛ مجادله به‌جای مباحثه

رفتار سازمانی رسانه ای در کشور به شدت دارای اعوجاج است و از این رو تضارب به جای مباحثه افزایش پیدا کرده و در سازمان رفتاری رسانه بیشتر شاهد مجادله هستیم.

از این پس مخاطب به سرمایه اجتماعی تبدیل می شود که به عنوان سازمان رای اجتماعی و فرهنگی تلقی شده تا مفاهمه شکل گیرد. پس رسانه و افراد به مرحله سازمان-رفتاری رسیده اند که باید متناسب با اقتضائات جامعه باشد و در نتیجه به سازمان رای سرمایه اجتماعی بدل شود.

*تحمل پذیریِ سرمایه‌اجتماعی

در این جا مهندسی اراده در تیتر، روتیتر، لید، محتوا، ویدئو، عکس-نوشت و زاویه نگاه به یک موضوع تاثیر دارد؛ مفهومی که به شدت نمایان می شود، تحمل پذیری است که در این قاعده، تحمل سرمایه اجتماعی افزایش می یابد ولی سیستمی که باید او را حل و جذب کند، به چنین مرحله ای نرسیده است.

ضمن این که شناخت برای شکل گیری اراده در حوزه شناختی بسیار اهمیت دارد؛ خاصه نسبت به رسانه‌ی سه وجهی و مخاطبی که دارای چنین قابلیتی شده است.

*توهم خبرنگاری

شفیعیان بحث را پی گرفت: با شکل گیری شبکه های اجتماعی همه مردم به رسانه دسترسی دارند و به این باور رسیدند که هر یک شهروند-خبرنگار هستند. این عبارت در زمانی به فردی غیر حرفه ای اطلاق می شد که اطلاعاتی را به دیگران می رساند ولی امروز باوری شکل گرفته که این افراد به واقع خبرنگار هستند و به رسانه حرفه ای نیاز ندارند.

این باور موجب شده از رسانه حرفه ای دور شویم و به شکل گیری جامعه توده ای دامن بزنیم. این مسئله در کنار ضعف تشکل ها و اصناف باعث می شود حکمرانی سخت تر شکل گیرد و به سختی پیام، اراده و خواسته‌ی خود را منتقل کند.

*رسانه؛ بلندگوی یک طرفه

ما هم در حکمرانی دچار اشتباه شده و به حوزه تولید محتوا ورود کردیم. رسانه های بسیاری از جمله صداوسیما وارد این رویه شدند و به جای این که در حوزه نظارت قرار گیرد، به عنوان رقیب دیگر رسانه ها قلمداد می شوند و فضای رسانه ای را از کارکردهای واقعی دور می سازند.

به عقیده شفیعیان به غیر از رسانه های دولتی، دیگر گونه های رسانه، آلوده به این روند شدند و ما هم با اعطای انواع و اقسام یارانه ها، به جدا شدنِ آن ها از مخاطب دامن زده ایم. در این شرایط دیگر به نیاز مخاطب توجه نمی شود و رسانه به بلندگویی یک طرفه تبدیل می شود و احساس می کند مخاطب باید گفته او را بپذیرد.

مخاطب نیز به این باور رسیده به رسانه حرفه ای نیاز ندارد و شق سوم، سانسورهای رسانه ای است که منجر می شود جامعه به رسانه های رسمی و حرفه ای بی اعتماد شود و دیگر بود و نبود رسانه اهمیت ندارد.

*وبسایت‌ها محکوم به شکست‌اند

داودی با ورود به این گفتگوی رادیویی، بحث را تکمیل کرد: داشتنِ دانش رسانه داری با دانشِ تولید کنندگی در رسانه متفاوت است. اعتبار بخش اول، تا نیمه اول دهه 80 پا بر جا بود و از آن پس دچار دگردیسی شد. با شکل گیری شبکه های اجتماعی و انسان-رسانه ها دانش مدیریت و تولید در رسانه باید توأمان در فرد وجود داشته باشد.

این فرد، مهندسی کننده‌ی جنس نیاز، ضرورت و انتظار در جامعه خواهد بود و به بیانی دیگر هم حاکم، هم حکمران و هم محکوم است. به همین دلیل وبسایت ها اگر صفحات مجازی را در شبکه های اجتماعی شکل نداده باشند، مشتری سابق را نخواهند داشت.

*همه انسان‌-رسانه‌ها حرفه‌ای نیستند

به عقیده این کارشناس حوزه شناختی وقتی از انسان-رسانه سخن می گوییم از یک مفهوم صحبت می کنیم ولی شهروند-خبرنگار یک کارکرد است. انسان-رسانه مفهومی عام است یعنی هر انسانی توانایی رسانه بودن را دارد که لزوما حرفه ای شدن را دربر نمی گیرد.

شفعیان هم تاکید کرد چنین طبقه بندی، نوعی برداشت غلط را در جامعه ایجاد کرده؛ چون بسیاری مردم نیازی به وجود رسانه را احساس نکرده و ضروری نمی بینند و می پرسند چرا این همه رسانه راه انداخته اید؟!

بخش دیگر هم به تصویر سازی مردم از رسانه های داخلی باز می گردد که یارانه و بودجه می گیرند و مردم باور دارند این کار بیهوده، از جیب آن ها هزینه می شود.

*اخبار غیرواقعی سلبریتی‌ها

داودی در پاسخ گفت: وقتی از انسان-رسانه صحبت می کنیم، یعنی رسانه از مرحله دیوایس به مرحله هیومن تغییر فاز داده ولی به این معنا نیست که شهروندان می توانند بدون رسانه های مستمر، نقل و انتقال پیام جدی داشته باشد و حداکثر می توانند پیامی غیر عمومی را منتقل کند.

شفیعیان هم تاکید کرد: امروز دیگر وضع بدین شکل نیست و به همین دلیل یک بازیگر سینما اخباری منتشر می کند که شاید اصلا صحیح نباشد و یا یک بازیکن فوتبال -در سال1401- تعبیری غیر واقعی ارائه می دهد. لذا اگر فقط رسانه های حرفه ای را مجاز به خبر رسانی بدانیم، یک فوتبالیست به خود اجازه انتشار اخبار این چنینی را نداده و مردم هم دیگر او را باور نخواهند کرد.

*رسانه تندرو و سقوط مخاطب

داودی در تکمیل سخنان خود گفت: شهروند-خبرنگار یک باکس در رسانه اصلی است ولی انسان-رسانه مفهومی نسبت به کلیه تغییرات در جامعه رسانه محسوب می شود. از این جا وارد ساحت اراده و ماهیت می شویم. یعنی آیا همه می توانند برای جامعه نقش رسانه مفید را ایفا کنند؟ این مهم به شهروند-رسانه و خود رسانه باز می گردد.

بسیاری سایت های رسانه ای، یک شبه ساخته می شوند و سایر رسانه ها هم با تندروی جامعه را منحرف می کنند. در این صورت از رسانه تعامل و تعادل بخش به رسانه‌ی برهم زننده تعادل می رسیم که در دوسه سال اخیر نمونه های آن را به وفور دیدیم.

مخاطب هم در آشفتگی رسانه به مرحله ای از خود مرجعی رسیده و خود را بی نیاز از رسانه قلمداد کرده که اول سقوط مخاطب را به دنبال دارد و اختلال شناختی را هم دامن می زند.

*لمپنیسم رسانه‌ای

در این مرحله وارد لمپنیسم رسانه ای شدیم؛ چون سطح خبری با ورود مخاطب [به عرصه خبری] تنزل یافته. در این فضا رسانه های یک شبه روی کار آمدند که مثلا خبر انصاف نیوز را در کنار خبری دیگر گذاشته و به کلاژِ خبر ثانویه می رسند و به جامعه تحویل می دهند. در این صورت سیستم مصرفی شناختِ مخاطب بر باد می رود.

این کارشناس علوم شناختی ادامه داد: این رسانه خود را به عنوان استاندارد جدید تحمیل می کند. در حالی که رسانه یک شبه، بر اساس نیاز سطحی و گروهیِ زودگذر خلق شده اما نمی داند چه اثرِ منفی روی استاندارد یا توانمندیِ سایر رسانه ها طی یک دهه می گذارد و این رسانه ها، خود اختلال شناختی محسوب می شوند.

*کنار زدنِ حرفه‌ای ها

در بسیاری موارد کار با ادعای رسانه ای تفاوت می کند؛ فرد مدعی ممکن است توانِ اداره ی یک وبلاگ را هم نداشته باشد؛ چون در جرگه رسانه و خبر، صرفا فردی بهانه جو بوده؛ این فرد وقتی نیازهای یک گروه را به عنوان نیاز یک ملت منتشر می کند، نقطه آغاز انحراف در رسانه خواهد بود.

در این جا نیازهای یک گروه به جای نیازهای یک ملت ارتقا می یابد و نیازهای یک ملت به خواست یک گروه کاهش پیدا کرده و از این پس رسانه های حرفه ای کنار رفته و تعدادی رسانه‌ی یک شبه شکل می گیرد ولی در این رویه، کاهندگی و برهم زدن استاندارد ایجاد شده است.

*برهم خوردن تعادل میدانی و محتوایی

برخی رسانه ها سبد مصرف را برهم می ریزند؛ مثلا نمی توانند نیاز سرگرمیِ جامعه را پاسخ دهند و به جای اجماع و اراده برای افزایشِ سبدِ مصرف، مخاطب را نیز محدود می کنند؛ بنابراین سطح عالی پاسخ به نیاز و تبدیلِ آن برهم می ریزد و سبد مصرف و تولید مخاطب در حوزه رسانه کاملا از بین می رود.

از این جا به بعد مخاطب اقدام به تولید رسانه ای می کند که باید دید تا چه سطحی از استاندارد، به اخبار دسترسی دارد؛ لذا جامعه دچار اختلال ادراکی در حوزه تولید رسانه ای شده و تعادل میدانی و محتوایی برهم می خورد.

*عذرخواهی ازمخاطب درماجرای مهساامینی

شفیعیان هم با ورود به بحث درباره مدیریت انتظارات در جامعه سخن گفت: در حال حاضر 13 هزار رسانه داریم و از طرفی رسانه‌ی ما با بحران مواجه است.

مثلا در جریان مهسا امینی رسانه ها در هفته اول تا حدی دست به اطلاع رسانی زدند و سپس قرار شد فیتیله ها قدری پایین آید که شاید توجیهات امنیتی داشته باشد. ما در همان مقطع بنابر این که نمی توانیم اطلاع رسانی کاملی داشته باشیم، از مخاطب عذرخواهی کردیم و او دریافت رسانه ما عذری دارد.

در مواردی مشابه مخاطب را صادقانه در جریان امور قرار دادیم؛ ولی در بسیاری موارد اخبار را حذف نمی کنیم و به اطلاع مخاطب می رسانیم.

*گفتگوی کلیشه‌ای با رئیس‌جمهور

مدیر عامل انصاف نیوز با اشاره به روند انتشارِ اخبار مربوط به تیراژ روزنامه ها گفت: پیش از انتشار این گزارش صاحبان روزنامه های پر تیراژ یا پز می دادند یا یارانه هایی دریافت می کردند که در حدشان نبود. همین رویه انتظاری در مخاطب پدید آورد که باید واقعیت را به او گفت و از آن پس با ما ارتباط برقرار کرده و یا حتی ما را نقد می کرد.

از طرفی برخی مطالب -از جمله مصاحبه با رئسای جمهور در تلویزیون- ظاهری کلیشه ای و ساختگی دارد و گویی مصاحبه کننده پاس گل می دهد و همین روند انتظاری غلط را نسبت به مصاحبه در جامعه پدید می آورد.

این مثال را بیان کردم تا بگویم رسانه باید انتظارها را از خود بالا ببرد؛ چون اگر توان اقناع مخاطب و شفاف سازی را داشته باشد، درباره سایر امور جامعه اقدامی حرفه ای انجام خواهد داد.

*تشویش رسانه‌ای؛ جامعه ملتهب

داودی بحث را ادامه داد: رسانه ای که تشویش ایجاد می کند، استاندارد اصلی برای نیاز را برهم می ریزد ولی باید دانست جامعه با دانستن برخی مسائل، به استاندارد می رسد یا به تشویش؟! رسانه به جای این که به خود بپردازد، به دیگر مسائل توجه می کند؛ یعنی در حوزه شناختی ادراک ناقص را به جای شناخت کامل جا می زند.

برخی رسانه ها استانداردهای فرعیِ غیر حرفه ای به منظور تشویش و التهاب شکل می دهند و این، جای حرفه ای گری را می گیرد و از آن پس جامعه وحشت زده خواهد شد و یک جامعه مهیج با استانداردها پیش نمی رود.

*رسانه‌ی التهاب آفرین

این کارشناس رسانه به رادیو گفت‌وگو گفت: زمانی که چنین رسانه هایی گسترش می یابند، افزایشِ هیجان فرعی به نیاز و انتظار تبدیل خواهد شد. مثلا فلان رسانه یا خبرگزاری برای عقب نیفتادن از مخاطب، به این التهابات دامن می زند و در نهایت جامعه از حالت تعادل روانی خارج می شود.

در این جا اختلال با هدف برهم زدن تعادل شکل می گیرد و وقتی زور ضد تعادل بیشتر باشد، حرف تعادل در جامعه برش نخواهد داشت.

*دولت دست از رسانه‌داری بردارد

شفیعیان هم در نتیجه گیری سخنان خود گفت: رسانه در کشورمان به صورت کلان فاقد اعتماد مخاطب است و فرستنده هر چه را ارسال می کند، از سوی مخاطب شنیده نشده و یا با آن ارتباط نمی گیرد.

لذا باید از جایی شروع کرده و اعتمادسازی کنیم. به نظرم کرونا موقعیتی تاریخی بود چون اعتبار رسانه ای را از دست داده بودیم و اگر وزارت بهداشت به درستی اطلاع رسانی می کرد، اعتماد تا حدی باز می گشت و این الگو را می شد به بخش های دیگر تسری داد.

همچنین در مهم ترین اقدام، حاکمیت و دولت باید دست از رسانه داری بردارند و این روند را به حداقل ممکن برسانند؛ چون رسانه های متعدد به صورت طبیعی رقابت نمی کنند؛ از طرفی محدودیت ها حتی الامکان باید کاهش پیدا کند تا مردم به سمت رسانه های حرفه ای گرایش یابند.

این برنامه به تهیه‌کنندگی نوشین رهگذر، اجرای کارشناسی دکتر محسن آقایی، گویندگی حمید عبیری، پژوهشگری زهرا سهل آبادی، هماهنگی مهدی تاجیک، خبرنگاری آزاده خواجه نصیری و سردبیری دکتر علیرضا داودی تهیه و پخش می‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا مردم به رسانه اعتماد ندارند؟! بیشتر بخوانید »

فیلم/ از اسم جعلی خلیج عربی تا تاسیس فارسی وان

خواباندن مچ فارسی‌وان در تهران



کارشناس حوزه شناختی معتقد است در رویارویی صداوسیما با شبکه های ماهواره ای، وقتی رسانه ملی نیاز و انتظار را به درستی می شناسد، در جذب مخاطب موفق می شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه “ساعت بیست و چهار و یک دقیقه” در قسمت سوم از فصل دهم این مجموعه برنامه با موضوعِ تعادل شناختی، رسانه، علوم شناختی و ایجاد تعادل محتوایی و میدانی، نیازسازی های ۵ گانه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی در جامعه با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و محمدهادی فکری، فعال رسانه روانه آنتن رادیو گفت‌وگو شد.

*رسانه باید نیاز مخاطب را مدیریت کند

داودی بحث را با تشریح پارامتر نیاز در حوزه شناختی آغاز کرد: ابتدا باید دانست که مخاطب تجربیات و بایسته هایی دارد که بر اساس آن به دیدگاهی رسیده و در پروسه زمان، دستخوش تغییراتی می شود که به نتیجه رسیده یا در ذهن مخاطب بدون پاسخ رها خواهد شد.

نتیجه بخش بودن از مدیریت یکسری مفاهیم ناشی می شود؛ ولی رها شدگی شروعِ ساخت نیازهای جدیدی را شکل می دهد. چون انواع نیاز در ذهن مخاطب، در مواجه با رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است به داده های خطرناک و بدون پشتوانه تبدیل شود؛ از این رو مخاطب باید در حوزه نیازها به خویش-کنترلی برسد.

*تولد فتنه ۱۴۰۱ از دل نیاز کاذب

در اینجا مفهوم نیاز کاذب و واقعی شکل می گیرد. وقتی ادراکات بر بستر نیازهای احساسی باشد، شکلی کاذب به خود می گیرد. مثل سال ۱۴۰۱ که بخشی از اتفاقات بر اساسِ نیازهای کاذب و احساسی شکل گرفت و ناشی از رها شدگی فرهنگی بود.

در مفهوم دوم به ساختار و سازمانی باز می گردیم که رسانه به عنوان یک سیستم ارگانیک بر بستر تنظیم و مدل مواجهه با نیازها در جامعه شکل می دهد. اما مدل مقاومت، در برابر نیازهای کاذب با مواجهه با نیازهای واقعی متفاوت است؛ چراکه نیازهای واقعی باید براورده شود ولی نیاز کاذب در صورت برآورده شدن، به نیازِ برهم زننده مبدل خواهد شد.

*چرا مخاطب بی بی سی نگاه می کند؟

مجری: در حقیقت مرتفع کردن نیازهای کاذب پیامدهای بسیار خطرناک و مخلی دارد؟

داودی در پاسخ گفت: این کار اساسا نیازهای مضاعفی را ایجاد می کند که از توان فرد خارج است. این مسئله در بسیاری حوزه های فرهنگی و سیاسی دیده می شود.

در این بین مرحله سوم زمانی رخ می دهد که در رابطه ی خدمت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد می شود. اما آیا نیاز مخاطب در جامعه ایرانی به بی بی سی فارسی حقیقی یا کاذب است!؟

*وقتی مردم به ماهواره “نه” گفتند…

وی معتقد است برخی نیازها بر مبنای زیستی تعریف می شود چون وقتی به بی بی سی در حوزه رسانه نیاز پیدا می کنیم، این شبکه ها –بر حسب این که کاذب یا واقعی باشد- لزوما از نیاز مخاطب ناشی نشده و به یک انتظار باز می گردد. بنابراین اساسا نیازی در کار نیست.

داودی با ذکر مثالی از شبکه فارسی-وان گفت: این رسانه نیاز به پخش فیلم های ۲۴ ساعته را ایجاد کرد و در برابر رسانه ملی، شبکه نمایش و آی-فیلم را تاسیس و مبادرت به پخش ۲۴ ساعته فیلم و سریال کرد. از آن پس مخاطب در ترازِ نیاز خود به جمع بندی رسید که شبکه داخلی را ببیند.

در این جا شبکه فارسی وان یک نیاز سازِ کاذب بود ولی مواجهه منطقی رسانه ملی، نیاز کاذب را از بین برد و یک نیاز حقیقی و متناسب با فرهنگ و اجتماع بومی را جایگزین کرد.

*نقش صداوسیما؛ از برهنگی تا انتخابات

هر جایی که شناخت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد شود، یعنی نیاز کاذب در حال شکل گیری است که ممکن است خانمان برانداز باشد. مثال آن خبرِ آزادسازی ۶۰ متر از سواحل دریای مازندران است که دارای تبعات مخرب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود. رسانه ۲ ماه پای کار آمد و اندیشمندان می پرسیدند آیا این طرح ملی مورد نیاز سواحل جنوبی هم هست؟

در این جا برای یک اقدام انحرافی و برای رسیدن به یک پنل تبلیغاتی نیاز کاذب شکل گرفت که تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن حقیقی بود. از آن پس باید درباره پوشش و حجاب هم فکری می شد اما رسانه این ها را رها کرد. در نتیجه نیاز کاذب از سوی رسانه اثری گذاشت که روزی در انتخابات و نا به سامانی روانی و ادراکی و نیز نارضایتی مردم شمال کشور از ولنگاری و بی بند و باری، تبلور یافت.

*رسانه‌ی تک‌صدا؛ ماحصل عقب‌ماندگیِ مسئولان

فکری هم با ورود به بحث گفت: در دهه های اخیر از رسانه ی تک سویه گذرکردیم. رفته رفته ماهواره به عنوان پایگاهی برای جهت دهی به نیاز جدید شکل گرفت که فضای رسمی رسانه ای ما توان پاسخگویی به آن را نداشت. فضای اینترنتی هم کنش گریِ موثری را ایجاد نکرد و رسانه ای که توسط بخش رسمی در کشور اداره می شد، به منبعی تبدیل شد که این بار باید توسط افراد مدیریت می شد.

هر کس شبکه رسمی خود را ایجاد کرده و فضا نیز تعاملی تر شده است. اما بخش عمده ای از فضای حاکمیتی در حوزه رسانه بر پاشنه قبلی می چرخد و [عده ای می خواهند] رسانه همچنان تک صدایی باشد و به برخی موضوعات پرداخته نشده و بدان ضریب ندهیم. این روند موجب سکوت در برابر سوال می شود که اتفاقا از سوی رسانه های معاند و کنش گران در فضای داخلی پاسخ داده می شود.

*مخاطب در زندان الگوریتم ها

امروز شبکه های اجتماعی بر اساس یک الگوریتم سلیقه و سبک زندگی مخاطب را شناسایی کرده و مرتب او را بمباران می کنند و در این میان مطالبِ مورد نظر خود را هم در ذهن مخاطب جا می اندازند.

ما توانستیم در محور مقاومت قدرت های کلاسیک دنیا را شکست دهیم و جنگ نامتوازن را مدیریت کنیم و این کاری است که در حوزه رسانه، به شدت از آن غافلیم. در حوزه انقلاب بسیاری گروه های پارتیزانی را رها کرده ایم که موجب شده در حوزه ادراک سازی به مشکل بخوریم.

*تحریم انتخابات و طیف خاکستری

عدم ارتباط درست با کنش گران موثر در فضای مجازی، خود را در حوادثی نظیر ۱۴۰۱ و انتخابات نشان می دهد. امروز با طیفی خاکستری رو به رو هستیم که به رهبری و انقلاب باور دارند ولی احساس می کنند شرکت در انتخابات فایده ای ندارد. این ذهنیت از طریق همین کنش گران جدید شکل گرفته که دست به نیازسازی می زنند.

ما سراغ مخاطب نمی رویم و او خوراک فکری خود را از شبکه های اجتماعی می گیرد و کم کم معانی جدیدی برای او شکل می گیرد؛ لذا ادبیات نسل جدید را درک نمی کنیم که بر اساس سبک زندگیِ شبکه های اجتماعی قالب بندی شده است.

*رسانه چه زمانی ضد امنیت‌ملی می‌شود؟

داودی هم گفت: در بسیاری مواقع رسانه در تولید “مفهوم نیاز” دچار لکنت می شود. جامعه به دلیل تغییر نسل و شرایط و تبدیل رسانه به شبکه های نوین، تفاوت بسیاری نسبت به قبل پیدا کرده و همین مسئله نیاز نا متقارن را شکل داده که نیاز اصلی تلقی می شود و لذا باید مراقب رسانه نامتقارن باشیم تا به لحاظ ادراکی نامتوازن نشده و از مرحله تعادل خارج نشود. خود را ضد امنیت ملی و منافع مردم و خود را در برابر ایدئولوژی چند هزار ساله کشور تعریف نکند و مقابل میهن پرستی و ملی گرایی قرار نگیرد.

در این صورت وحدت رویه در انتخابِ راهِ براورده شدن نیازها باید از سوی رسانه پیش گرفته شود و به جز رسانه، نمی توان این ها را راهبری کرد.

*وحدت” در رسانه تعطیل است

در زمان جنگ بمباران می شدیم ولی پ پایدار بودیم. در آن زمان شیر فروش محل، نوار چسبی که روی شیشه می چسباندیم و حتی خانم خامنه‌ی مجری و شهدا و مسجد، هر یک برای خود رسانه بودند. مجموعه این ها به ما می گفتند اگر موشک به شما برخورد کرد، نگران نباشید چون خمینی و رزمنده ها هستند.

امروز رسانه های بسیاری در اختیار داریم ولی وحدت رویه در حوزه استقرار را شاهد نیستیم چون وحدتِ در عین کثرت در رسانه تعطیل است و به مرحله ای رسیده که به جای فاعلیت در سطح مفعولیت قرار بگیرد.

*بی آبرویی؛ به خاطر یک مُشت فالوور

فکری سخنان داودی را تکمیل کرد: کنش گران فضای مجازی، نیازهایی دارند که اگر به این نیاز بی تفاوت باشیم، آن را از جایی دیگر مرتفع خواهند کرد. در فضای اینستاگرام کنش گرانی که چندین میلیون فالوور دارند، رفتار های خجالت آوری انجام می دهند؛ چون کثرت کنش گر زیاد است و وارد ر قابت با یکدیگر شده تا خود را بیش از سایرین مورد پسند مخاطب قرار دهند؛ حال آن که از نظر شئونات و پرستیژ رفتاری ناپسند دارند.

*ورزشکار چادری هم یک رسانه است

رهبری مسئله مشارکت را بیش از انتخاب یک کاندید مهم می دانند چراکه این مسئله نشان از وحدت و درک مشترکی از یک نوع کنش در جامعه است.

گاه از اینفلوئنسرها یا کارگردان یا دوبلور و مجری و برنامه ساز و سینماگران و فعالان تئاتر رفتارهایی خاص سر می زند و هرچه به سطح اینفلوئنسرها نزدیک می شویم، این رفتارها عجیب تر می شود. حتی ورزشکاران هم رسانه هستند. مثلا خانمی که با چادر مدال خود را دریافت کرده یا فردی که در زمان قهرمانی سجده می کند، وجهی از رسانه را نمایان می سازد.

*تعادل رسانه‌ومیدان؛ شاخ‌های مجازی را توجیه کنید!

امروزه یکی از نگرانی های رژیم صهیونیستی آسیب خوردن به چهره اسرائیل در المپیک است چراکه ممکن است رفتارهایی همه گیر از سوی جامعه ورزشکار بروز و ظهور کند.

در داخل اما بسیاری ورزشکاران ما قصد دیده شدن نزد حاکمیت را دارند. وقتی یک خواننده رپ را تحویل می گیریم و با او به سخن می نشینیم، احساس دیده شدن پیدا می کند و دنبال ارتباط گرفتن با حاکمیت است.

فکری در نتیجه این بحث گفت: رهبری تاکید کردند در حوزه وحدت غفلت جدی داشتیم و با توجه به محتوای این برنامه در رادیو گفت‌وگو، باید از تعادل مناسبی میان رسانه و میدان صحبت کنیم. در این خصوص می بایست به کنش گران میانی توجه کرده و این بدنه باید نسبت به مسائل شناختی توجیه شوند. وقتی با این ها تعامل برقرار کنیم، [جریانِ نیازهای واقعی] در بدنه عموم مردم هم رسوخ خواهد کرد.

*انقلابی‌هایی که از رقابت، میدان جنگ ساختند

داودی هم گفت: برخی افراد نیاز دارند در جامعه یا خانواده، افرادی مهم قلمداد شوند ولی وقتی در این روند اخلال ایجاد می کنیم، رقابت سالم را تبدیل به جنگ بینابینی کردیم. مثلا یک جریان خاص در کشور که دیگران را فاقد فهم می داند و با [دم زدن از انقلاب] پنل رقابت سالم را به جنگ تبدیل می کند. بنابراین ممکن است یک خواننده بر اساس تعریف این جریان خاص، به صورت خودکار از قافله عقب بماند.

لذا در حوزه شناختی باید دقت کنیم اصل و مبنای یک رسانه برای شکل گیری وحدت عالی، ایجاد تعادل در برآورده شدنِ نیازِ مهم شمرده شدن و تبدیل نشدن رقابت سالم به جنگ بینابینی است.

*انسان ۲۵۰ساله؛ نقشه راه رسانه

از طرفی نیاز را باید یک فرایند در نظر بگیریم نه پروژه و مادامی که بسیاری مسائل را به حادثه گره می زنیم، نتایجی نظیر فتنه ۱۴۰۱ را شاهد خواهیم بود.

وی افزود: رسانه هایی نظیر بی بی سی، فاکس نیوز و سی ان ان و… سعی در کنترل مخاطب دارند ولی ما سند انسان ۲۵۰ ساله را در اختیار داریم و باید برای ۵ نسل بعد از او نیز تاثیر گذار باشیم و در این جا دیگر نیاز به هالیوود و اف بی آی و… نداریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خواباندن مچ فارسی‌وان در تهران بیشتر بخوانید »

آپارتاید جنسیتی؛ طعمه تازه رسانه‌های بیگانه

آپارتاید جنسیتی؛ طعمه تازه رسانه‌های بیگانه



نظام آپارتاید مبتنی بر تبعیض‌های ناموجه و ناروا میان افراد یک جامعه تعریف می‌شود، در این نظام فرصت‌ها و مطلوبیت‌های اجتماعی بر مبنای یک رقابت سالم برای همگان وجود ندارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پایگاه خبری تحلیلی رادیو گفت‌وگو نوشت: در برنامه زنده «امواج شبهه» شبکه رادیویی گفت‌وگو با حضور دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی)، دکتر نیلوفر چینی‌چیان (استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مطالعات سیاسی) و دکتر مهدیه شادمانی (مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه) به موضوع « آپارتاید جنسیتی راهبرد رسانه‌های بیگانه در هجمه به حجاب علیه ایران» پرداخته شد.

سطوح مفهوم جنسیت چیست!

دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: ما در مجموعه اتفاقاتی که به اسم فضای تولید در رسانه‌های بیگانه اعم از فارسی زبان و غیر فارسی زبان مشاهده می‌کنیم مفهومی تحت عنوان جنسیت است، جنسیت یکی از موضوعاتی است که این رسانه‌ها در مواجهه با جامعه هدف خود استفاده می‌کنند.

وی افزود: مفهوم جنسیت چهار سطح دارد که سطح نخست آن به مجموعه درون تشکیلاتی خود رسانه برمی گردد که اشاره به میزان ظهور و بروز فضای تبلیغی رسانه ها نسبت به تبلیغ خودشان برای مخاطب دارد که معمولا از فضای جنسی و جنسیتی در کنار هم استفاده می‌کنند.

این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی با بیان اینکه سطح دوم به برون‌داد پیامی که تعریف می‌کنند اشاره دارد، خاطرنشان کرد: در قواعدی که رسانه‌های بیگانه فارسی زبان برای ما ایجاد می‌کنند سعی دارند که به پیام جنسیت بدهند.

داودی تصریح کرد: سطح سوم متمرکز بر جامعه هدفی است که در اختیار دارند، این جامعه هدف براساس یکسری تعادل‌های جنسیتی ادامه حیات می‌دهد اما تعریف زیست بوم با ایجاد اختلال در مفهوم جنسیتی علی الخصوص کارکرد های زن و مرد در جامعه فصل اول اقدام عملیاتی نسبت به حوزه تولید پیام در جامعه هدف است.

وی در ادامه افزود: این سطح دو کار ویژه دارد، کار ویژه اول ایجاد فاصله بین مفهومی است که با کارکردی که در جامعه وجود دارد تعادل ایجاد کرده که از این جا مفاهیمی مانند زنانه و مردانه کردن قواعد اجتماعی را می‌توان دید. در این کار ویژه است که مفاهیمی تحت عنوان برابری یا مساوات مطرح می‌شود و تماما به آموزه‌های غیر ایدئولوژیک مکتب‌گرا در حوزه جامعه هدفی مانند ایران بر می‌گردد بنابراین بر روی مفاهیم دست ساز که عمدتا نشأت گرفته از مفاهیم سیاسی، ارتباطاتی و روان شناختی است متمرکز می‌شوند که در مجموع نماد بنیادین اجتماعی را ایجاد می‌کند.

داودی گفت: در فاز دوم وارد فضای تثبیت گذاره‌های تعمیق طبقات در جامعه شده و جامعه را وارد مرحله رزم جنسیتی می‌کند، در این مرحله مسئله اثبات یا رد اهمیت پیدا می‌کند، در این مرحله کارکردها عوض شده و قواعد زن و مرد تغییر پیدا می‌کند.

وی در ادامه به تبیین روند مرحله چهارم پرداخت و افزود: در این مرحله به حوزه تثبیت و استمرار به مثابه دو مفهوم ورود از مرحله نبردهای جنسیتی به جنگ برای اثبات کارکرد جنسیت و ایجاد اختلال در مکانیزم دفاعی یک جامعه ورود می‌کند، رسانه زمانی که پیام را وارد فضای جنسیتی می‌کند در حقیقت در حال ایجاد نوع خاصی از قومیت مردانه و زنانه، ادبیات مردانه و ادبیات زنانه، مکانیزم‌های دفاعی، پدافندی یا آفندی مردانه و زنانه هستند، این تفکیک‌ها باعث می‌شود که به مرور رسانه موجب جا به جایی موضوعات شود.

تکنیک پاره‌گویی حقیقت چگونه حقایق را بازگو می‌کند؟

در ادامه دکتر مهدیه شادمانی مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به روش‌های رسانه‌های بیگانه برای در اختیار گرفتن موضوع پوشش با مفهوم آپارتاید جنسیتی گفت: پس از انقلاب اسلامی و تغییر الگوهای پوشش زن مسلمان شاهد این بودیم که غرب و رسانه‌های غربی شروع به تبلیغات منفی علیه زن مسلمان کردند، ابعاد این تغییرات تنها در جمهوری اسلامی نبود و توانستند فراتر از مرز ها این تأثیرگذاری بر نوع پوشش را داشته باشند، بنابراین غرب این نوع از الگوی پوشش را در تضاد و تقابل با ایدئولوژی غربی دانست و شروع به انگاره سازی، تولید پیام و وانمایی از فرا واقعیت‌هایی در خصوص زن مسلمان کرد که مراتب متفاوتی را نیز شامل می‌شد.

وی افزود: در گام نخست این رسانه‌ها حیا و عفت زنان مسلمان را نقطه مقابل بحث آرامش زن در نظر گرفتند و آن را در بحث خشونت تعریف کردند، همچنین پیامی که در خصوص زمان محجبه در جامعه جهانی صادر کردند این بود که زن در جامعه اسلامی شخصیتی فرودست است که در زیر سلطه مردان قرار دارد.

این استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مطالعات سیاسی با اشاره به اینکه در جنگ شناختی امروز غرب برای مقابله با ایدئولوژی اسلام، استراتژی را در قالب جنگ روانی در طی سال‌های مختلف و پس از آن در قالب جنگ شناختی که تکمیل شده جنگ روانی است علیه زن مسلمان قلمداد کرده است، گفت: اما در خصوص تولید پیام‌هایی که داشته زن مسلمان را در نقطه مقابل حقوق زنان قرار داده و در کنار آن نیز پیام‌های سیاسی را هم به مخاطب القا می‌کرده و حجاب زن مسلمان را به عنوان انگاره‌ای سیاسی قلمداد کرده است.

وی در ادامه در خصوص جنگ شناختی و ابزار ها و تکنیک‌های رسانه‌های غربی گفت: از جمله تکنیک‌هایی که این رسانه‌ها از آن بسیار استفاده کردند تکنیک برجسته‌سازی و کمرنگ نمایی بود، بدین صورت که ویژگی‌های زن مدرن غربی را به عنوان یک زن موفق برجسته می‌کنند در حالی که الگوی اجتماعی که یک زن محجبه را کمرنگ جلوه می‌دهند.

شادمانی با اشاره به تکنیک دیگری که این رسانه‌ها با نام پاره گویی حقیقت از آن استفاده می‌کنند، خاطرنشان کرد: در این تکنیک پیام‌هایی که از طریق مؤلفه‌های خبری هست را بعضی‌هایش را به نفع منافع خبری غرب حذف می‌کنند، به عنوان نمونه در وقایع اخیر چون می‌خواهند به روز و متناسب با اتفاقات رخ داده صحبت کنند اقدام به بازنمایی تصویر یک رخداد بر اساس تکنیک‌های خبری و تصویری می‌کنند و تنها آن بخشی از تصویر که مورد پسند و متناسب با سیاست‌های داخلی‌شان هست را به نمایش می گذارند و بخشی از حقیقت را حذف می کنند.

وی افزود: تکنیک دیگری که این رسانه‌ها از آن بهره می‌برند تکنیک اهریمن سازی و انسانی است که مانند هالیوود از زنان محجبه برچسب‌های مختلف منفی می‌سازند و آن ها را شخصیت‌های عقب افتاده و فرودست معرفی می‌کنند و در مقابل دختران و زنانی که به عنوان نمادهای جنسی غرب شناخته می‌شوند و موفقیت‌هایشان نیز در همان مسیر نظام سرمایه‌داری غرب است را به نمایش می‌گذارند و به جامعه به عنوان یک الگو عرضه می‌کنند اما زن محجبه زنی که با پوششی مثبت در اجتماع حاضر می‌شود را به عنوان شخصیتی منفی به جامعه معرفی می‌کنند.

جنبه سیاسی آپارتاید جنسیتی

دکتر نیلوفر چینی چیان استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مطالعات سیاسی در ادامه در خصوص جنبه سیاسی آپارتاید جنسیتی گفت: رفع خلأهای نظری و پیامدهای وقایع رخداده در جامعه موجب شد تا به این بحث به صورت تخصصی‌تری پرداخته شود، اتفاقی و امری سیاسی در جامعه به وقوع پیوسته و با دور هم جمع شدن به دنبال پرداختن به موضوع رخداده هستیم که این خود همان خلا های نظری است.

وی افزود: نظام آپارتاید مبتنی بر تبعیض های ناموجه و ناروا میان افراد یک جامعه تعریف می شود، در این نظام فرصت ها و مطلوبیت های اجتماعی بر مبنای یک رقابت سالم برای همگان وجود ندارد، آن چه که از نظام آپارتاید تعریف می شود ذیل موضوع عدالت است که به معنای توزیع منابع و فرصت ها براساس شایستگی ها است.

این استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مطالعات سیاسی در ادامه ضمن اشاره به بحث عدالت جنسیتی گفت: آپارتاید جنسیتی نگاه به این دارد که تبعیضی بین زنان و مردان رخ داده است ، عدالت جنسیتی را می توان تعدیل عدالت اجتماعی در حوزه جنسیت دانست. قبل از پرداختن به این مفهوم می بایست برای جنس و جنسیت تفاوت قائل شویم جنس تنها به تفاوت های زیستی دو انسان نگاه می کند در حالی که جنسیت باز تعریف از موضوعاتی مانند فرهنگ، تاریخ، دین و تمدن است.

وی افزود: اگر بخواهیم از آپارتاید جنسیتی صحبت کنیم ابتدا باید به عدالت جنسیتی بپردازیم، آن چه که به نظر می رسد این است که در جامعه ما خلا درک و فهم مشترک است، درک و فهم مشترک در هر جامعه ای گوهر نایاب آن جامعه است.

چینی چیان گفت: زمانی که فهم مشترک رخ می دهد دیگر تفاوت ها حس نمی شود و هیچ تفکر و اندیشه ای نمی تواند از خلا ها استفاده کرده و ورود کند، ما باید به این بپردازیم که نظام جمهوری اسلامی در کجای این تعاریف وجود دارد و اگر وجود دارد یا با چالش های مواجه هسته جوری باید این چالش ها را برطرف کنیم.

تعریف از هم گسیخته زن تراز در جامعه غیر مسلمان

داودی در بخش دیگری از صحبت های خود به این موضوع پرداخت که مفهوم همه رسانه ها موضوعی مشخص است، اساسا زمانی که جامعه ای از یک حزب بیش تر شد همانند حزب شوروی، تکثر رسانه ای نخواهید داشت و در نتیجه تکثر و تنوع افکار و بالندگی پس از مناظره و جنگ را نیز در این فضا نخواهیم دید و نتیجه اش فروپاشی است.

وی ادامه داد: رسانه ها با استفاده از ابزار دموکراسی بزرگترین دیکتاتوری در حوزه پیام را ایجاد می گنند، زمانی که یک پیام دارای جنسیت می شود نقطه شروع ایجاد فروبستگی در جامعه است .

داودی عنوان کرد: غرب هدفش تنها زن مسلمان نیست غرب در تعریف زن تراز در جامعه خودش نیز مشکل دارد و نمی توانند تعریفی از زن تراز براساس مبانی خود نه مبانی شرقی برسند، بنابراین رسانه ها مفهومی که به لحاظ فرهنگی در بن مایه تاریخی جامعه ایرانی وجود دارد در حوزه تراز سازی زن استفاده می کنند، تراز سازی یعنی شما پوششی را انتخاب می کنید که آن پوشش بر اساس مولفه های تعریف شده شما را به یک فرد قابل اعتماد ، قابل اعتنا ، موثر تبدیل می کند

وی افزود: مرد به اندازه زن نمی تواند از فاز شناخت با موضوعات طبیعی برخورد کند چرا که زن در حوزه تکاملی همیشه حالت مرکب و مرد حالت خطی دارد

این کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی عنوان کرد: حوزه آپارتاید در رسانه از یک چهره کاملا جعلی آغاز شده و بعد به آرامی تبدیل به یک اصیل غیر قابل کتمان می شود پس از فیک ایجاد شده براساس مصادیق شکل می گیرد.

وی خاطرنشان کرد: رسانه برای این که بتواند آپارتاید جنسیتی پیدا کند اقدام به تقلیل دادن زن به نیاز های جعلی که هیچ تاثیری حتی بر زیست بوم فکری او ندارد اقدام می کند.

چینی چیان با تاکید بر اینکه رسانه های بیگانه با تغییر فرم به دنبال تغییر سیاست هستند، گفت: هر امر سیاسی که در جامعه به وقوع می پیوندد ابتدا یک بستر دارد و پس از آن نیز شاهد موج سواری این رسانه ها هستند، موضوع رسیدن به یک فهم مشترک از اهمیت بسزایی برخوردار است و به معنای تسلیم یکدیگر شدن نیست بلکه به معنای درک و فهم یکدیگر است که باید براساس یک چارچوب از پیش تعیین شده باشد.

شادمانی گفت: ما باید حقیقت ها در جامعه ایرانی را به درستی ببینیم چرا که جولانگاه این رسانه خلا های موجود در جامعه ایرانی است، از این جا هست که رسانه های خارجی به گفتمان شخصیت می دهند و جمهوری اسلامی را به عنوان نمادی که می خواسته آپارتاید جنسیتی را علیه زنان پیاده کند معرفی می کنند.

وی در ادامه افزود: ما همیشه از جنگ شناختی و از طرف دشمن صحبت می کنیم در حالی که از مانور رسانه ای رسانه های داخل در وقایع حرف نمی زنیم، تریبون ما دست بازیگرانی است که اصلا نماد انقلاب نیستند ما باید این رسانه ها را به دست بگیریم و علیه زن جهانی پیاده کند.

یادآور می‌شود، برنامه «امواج شبهه» گفتگویی تخصصی پیرامون ماهیت‌ شناسی و رفتارشناسی رسانه‌های فارسی‌ زبان بیگانه است که با هدف روشنگری و افشای تکنیک‌های رسانه‌ای است ،روزهای یکشنبه و سه‌شنبه ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه از آنتن این شبکه به نشانی موج اف‌ام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز پخش می شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آپارتاید جنسیتی؛ طعمه تازه رسانه‌های بیگانه بیشتر بخوانید »