رسول حسنی ولاشجردی

آتش بس به معنای صلح و سارش نیست


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ از ابتدای تاریخ تاکنون جهان عرصه معارضه و مقاتله دو جبهه کفر و حق هست و این دو جبهه هرگز به مصالحه نخواهد رسید. هابیل و قابیل، ابراهیم (ع) و نمرود، موسی (ع) و فروعون، عیسی (ع) و یهودیان، رسول الله و ابوسفیان همه در این جبهه جنگیده‌اند و شمشیر را به میراث‌دارن بعد از خود سپرده‌اند. 

ما اوج این جبهه را در صف‌آرایی سیدالشهدا (ع) و یزید بن معاویه دیدیم. آنجا که مهمترین خواسته جبهه کفر سازش بود و شعار جبهه حق هیهات من الذله بود. نسل امروز نیز در تداوم همان راهی هست گذشتگان رفته‌اند. پس چگونه می‌توان انتظار داشت جبهه انقلاب اسلامی که به جبهه ابراهیمی حضرت سیدالشهدا (ع) اقتدا کرده با جبهه یزیدی رژیم صهیونیستی سازش خواهد کرد. 

آنان که آتش بس را بعد از جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی را نشانه صلح تلقی کرده‌اند به خطا می‌روند. این آتش بس یک تاکتیک جنگی بعد از تنبیه متجاوز هست تا دشمن صهیونی بداند جبهه حق استوار و مقتدر به سوی قله‌ها در حرکت هست تا زمینه همه جانبه ظهور را فراهم کند. قطعا در این مسیر هیچ نیرویی و هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع این حرکت شود. هر اقدامی از سوی معاندان چه آمریکا باشد چه رژیم صهیونیستی و چه هر قدرتی دیگر نه تنها کاری از پیش نمی‌برد که حرکت جبهه حق که همان انقلاب هست را شتاب می‌دهد.

جنگ ۱۲ روز رژیم صهیونی علیه ایران نشان داد که مردم امروز ایران با مردم دیروز ایران تفاوت بسیار دارند. اگر روزی این مردم با دست تهی از انواع سلاح‌ها و امکانات در مقابل رژیم بعث ایستادند و او را به شکست واداشتند مردم امروز ایران با حفظ همان روحیه و چه بسا قوی‌تر از آن، اما با دست پر از انواع تسلیحات نظامی و پیشرفته‌ترین جنگ‌افزار‌ها در مقابل رژیم صهیونی ایستادند و او را به شکستی ذلت بار کشاندند و آتش بس را بر این گروهک بی‌هویت کودک کش تحمیل کردند. پیروزی ایران اسلامی بر رژیم صهیونیستی تحقق وعده صادقی هست که فرمود اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری خواهد کرد. 

نکته دیگر آنکه وطن فروشانی که با خیالی واهی به این امید که حمله رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی زمینه تغییر رژیم هست با وقاحت از این رژیم حمایت کردند به این نکته روشن پی بردند که مردم ایران بر سر خاک خود با احدی نه تعادف دارند و نه مماشات می‌کنند. هر چند مردم ایران نسبت به برخی از ناکارآمدی‌ها، آسیب‌ها، کاستی‌ها و محرومیت‌ها انتقاداتی داشته باشند که در برخی موارد درست نیز هست، اما هرگز اجازه نمی‌دهند پای بیگانه به این خاک بازشود تا به اصطلاح مشکلات‌شان را حل کنند و چنین توقعی از بیگانه را حماقتی نابخشودنی می‌دانند.

براندازی دی راین ایران اسلامی که عده‌ای خشک مغز خام خیال در ذهن پریشان خود پرورش می‌دهند آرزویی نقش برآب هست که هرگز رنگ واقعیت به خود نخواهد گرفت. این برندازان اگر درد وطن داشتند تا با دشمن حربی صهیونی هم کاسه نمی‌شدند تا هموطنان خود را قربانی امیال خود کنند. 

جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران یک معجزه الهی برای قدرتمندتر شدن انقلاب اسلامی، یک امداد غیبی برای گسترش آرمان‌های انقلاب اسلامی و یک کرامت از سوی خداوند بود برای آنکه قدر این انقلاب الهی را بیشتر بشناسیم. حقیقت این جنگ که منجر به شهادت تعدادی از فرزندان ایران اسلامی شد بقای توام با بالندگی و اقتدار انقلاب اسلامی را تضمن کرد.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آتش بس به معنای صلح و سارش نیست بیشتر بخوانید »

غدیر، عید وحدت و انسجام امت اسلامی است


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ مسئله مهم «غدیر» از مسائل مهم، اما مغفول مانده در نظام فرهنگی ایران اسلامی هست که تبعات منفی فراوانی به وجود آورده هست. متاسفانه معاندان نظام اسلامی آن قدر که از غدیر در جبهه فرهنگی علیه تمامیت اسلام و ایجاد شکاف میان فرق اسلامی سوءاستفاده کرده‌اند، مسلمانان از آن بهره چندانی نبرده‌اند. حال آنکه واقعه تاریخی غدیر در سال دهم هجری بزرگترین واقعه برای وحدت آفرینی و ایجاد و انسجام میان مسلمانان بود.

تاسف‌بارتر اینکه مسلمانان خود فروخته که دل در گروه غرب دارند چه شیعه باشند و چه سنی از رویداد غدیر و حوادث بعد از آن به عنوان ابزاری برای آتش‌افروزی، عقده‌گشایی و قدرت طلبی استفاده می‌کنند تا از این طریق حقانیت خود را ثابت کنند. گفتمان غدیر بر پایه گفت‌و‌گو و مفاهمه بنا شده و مباحثه و مناظر درباره آن تنها در صلاحیت مراجع دینی، پایگاه‌های علمی و مدارس علمیه هست و نه در رسانه‌های معلوم‌الحال و مجریان منافقی که تنها داعیه شیعه و سنی بودن را دارند.

عالمان بزرگ اهل سنت که نام‌شان در تاریخ ثبت و ضبط شده همگی با ائمه شیعه بخصوص امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مباحث و مناظرات فراوان توام با احترام و مودت داشتند و هیچ روایتی مبنی بر کدورت و هتاکی میان آنان روایت نشده هست. ائمه شیعه نیز بر حفظ وحدت میان آحاد مسلمانان داشتند و به شیعیان خود به ارتباط با فرق و مذاهب اسلامی و پرهیز از دشمنی داشتند، مگر فرق ضاله‌ای، چون خوارج که حکم به ارتداد امیرالمومنین (ع) دادند و یا غالیانی که مقام الوهیت برای ایشان قائل بودند.

علامه امینی صاحب کتاب الغدیر که مهمترین اثر در حوزه غدیر شناسی را نگاشته‌اند هدف خود از نگارش و تالیف این کتاب ارزشمند را ایجاد وحدت میان مذاهب اسلامی عنوان کردند. اینکه منابع ایشان در تالیف کتاب الغدیر آثار علمای اهل سنت هست خود گواه روشنی بر این ادعا هست. 

علامه امینی با نگاهی که به مسئله وحدت اسلامی دارد، در پایان جلد سوم (جلد ۴ تحقیق مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی) پس از انتقاد از برخی آثار می‏‌گوید‌: «هدف ما از نقل و انتقاد این کتب، این هست که به امت اسلام اعلام‏ خطر کنیم و آنان را بیدار نماییم که این کتاب‌ها بزرگترین خطر را برای‏ جامعه اسلامی به وجود می‏‌آورد، زیرا وحدت اسلامی را متزلزل می‏‌کند، صفوف‏ مسلمین را می‏‌پراکند، هیچ عاملی بیش از این کتب، صفوف مسلمین را از هم‏ نمی‏‌پاشد و وحدتشان را از بین نمی‏‌برد و رشته اخوت اسلامی را پاره نمی‏‌کند.»

همچنین علمای فراوانی از اهل سنت تقریظاتی بر کتاب الغدیر نوشتند محمد عبدالغنی حسن مصری، در تقریظ خود بر الغدیر می‏‌گوید: «از خداوند مسئلت می‏‌کنم که برکه آب زلال (الغدیر) شما را، سبب صلح و صفا میان دو برادر شیعه و سنی قرار دهد تا دست به دست هم داده و امت اسلامی را بسازند.» (مقدمه، تحقیق مؤسسه دایرة المعارف فقه، ص ۳۱۴)

عادل غضبان مدیر مجله مصری «الکتاب» می‏‌گوید: «این کتاب، منطق شیعه را روشن می‏‌کند و اهل سنت می‏‌توانند به وسیله این‏ کتاب شیعه را به طور صحیح بشناسند. شناسایی صحیح شیعه سبب می‏‌شود که‏ آراء شیعه و سنی به یکدیگر نزدیک شود و مجموعا صف واحدی تشکیل دهند.» (همان، ص ۳۳۱)

دکتر عبدالرحمان کیالی حلبی می‌گوید: «کتاب الغدیر و محتویات پر بار آن، چیزی هست که سزاوار هست هر مسلمانی از آن آگاهی یابد، تا دانسته شود چگونه مورخان کوتاهی کرده‏‌اند و حقیقت کجاست. ما به این وسیله باید گذشته را جبران کنیم و با کوشش‏ در راه اتحاد مسلمین به اجر و ثواب نایل گردیم.» (همان، ص ۳۳۱)

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

غدیر، عید وحدت و انسجام امت اسلامی است بیشتر بخوانید »

«هنر عامیانه» و «سرگرمی‌‌سازی» در افق برنامه‌سازی صداوسیما


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ در گستره وسیع فرهنگ و هنر عباراتی متعددی وجود دارد که شاید در ظاهر ساده‌انگارانه و پیش پاافتاده باشد اما در عمق آن حقیقتی وجود دارد که رمز مانایی پویایی و اثربخشی کالای فرهنگی هست. عبارات ادبیات عامیانه، سینمای عامیانه، شعر عامیانه و در نهایت هنر عامیانه از آن دست مواردی هست که متاسفانه در نوشتار و گفتار منتقدان ایرانی به وفور با کاربرد غلط و منفی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

امر عامیانه بودن یک اثر هنری به معنای پیمودن بخش عظیمی از مسیر دشوار جذب مخاطب هست. مگر می‌توان اثر پرمخاطبی یافت که عامه مردم نسبت به آن رغبتی نداشته باشند؟ آثار مهمی مانند «بینوایان» نوشته «ویکتور هوگو»، «زنان کوچک» نوشته «لوییزا می‌الکات»، «کلبه عموم تام» نوشته «هریت بیچر استو» در ادبیات و صد‌ها مثال دیگر نشان از این دارند که صاحبان این آثار از اهمیت مخاطب غافل نبوده‌اند.

هنر عامیانه یا عامه‌پسند بودن عبارتی هست که با عوام‌زدگی اشتباه گرفته می‌شود. در ایران نویسندگانی مانند «ر. اعتمادی»، «نسرین ثامنی»، «احمد محققی»، «فهیمه رحیمی» و … از آن دسته نویسندگانی هستند به ورطه عوام‌زدگی افتادند و شاید در مقطعی مخاطبانی محدود را جذب کردند، اما مانند گلوله برف آب شدند. در مقابل نویسندگانی، چون «نادر ابراهیمی»، «هوشنگ مرادی کرمانی»، «زویا پیرزاد»، «گلی ترقی» و … بودند که به دلیل در نظر گرفتن این اصل که مردم سرمایه مانا و پویای آثارشان هستند، دست به تولید اثر زدند. نتیجه اینکه این مخاطبان هم بر مخاطبان خود تاثیرگذاشته‌اند و هم بر جریان ادبی کشور.

رسانه ملی که در نام خود عموم مخاطبان را لحاظ کرده، نمی‌تواند نسبت به مخاطب بی‌تفاوت باشد. صداوسیما بیش از هر رسانه دیگری باید اصل مهم هنر عامیانه را مانند ستاره قطبی در افق برنامه‌سازی خود داشته باشد چراکه حیات آن به وجود مخاطب وابسته هست. توجه به هنر عامیانه در رسانه ملی خواه‌ناخواه اصل مهم دیگری را به همراه دارد که همان «سرگرمی‌سازی» هست. با نگاه به کارنامه صداوسیما در خواهیم یافت که سریال‌های عامه‌پسند و سرگرم‌کننده نه‌تنها در زمان خود آثار فاخر و اثرگذاری از آب درآمدند بلکه بعد از سپری شدن سال‌ها، همچنان پرمخاطب هستند.

سریال‌های «دایی جان ناپلئون» ساخته «ناصر تقوایی»، «هزاردستان» ساخته «علی حاتمی»، «سربداران» ساخته «محمدعلی نجفی»، «روزی روزگاری» ساخته «امرالله احمدجو»، «امام علی (ع)» ساخته «داوود میرباقری»، «همسران» ساخته «بیژن بیرنگ» و «مسعود رسام»، «زیر تیغ ساخته» «محمدرضا هنرمند» و ده‌ها سریال دیگر در کنار برنامه‌هایی مهم، چون «مسابقه هفته»، «هنر هفتم»، «سیمای اقتصاد ما» و «گزارش هفتگی» بعد از گذشت سال‌ها هنوز حرفی برای گفت دارند. این موفقیت برای رعایت همان اصل سرگرمی‌سازی و مخاطب محوری هست.

متاسفانه این دو اصل در سال‌های اخیر چنان کمرنگ شده که دیگر عموم مخاطبان که سرمایه ذاتی رسانه ملی هستند چندان جدی گرفته نمی‌شوند. به همین دلیل سریال‌های تازه تولید رسانه ملی در مقابل سریال‌های بازپخشی با اقبال کمتری مواجه می‌شود. اگر آن سیاستی که مثلا در تولید آثاری، چون «پایتخت» در فصل‌های پیشین پی‌ریزی شد دنبال می‌شد قطعا با ریزش مخاطب مواجه نبودیم.

نباید از این نکته غافل شد که امروز رسانه مخاطبان خود را انتخاب نمی‌کند بلکه این مخاطبان هستند که رسانه‌ها را انتخاب می‌کنند و در صورت برآورده نشدن نیازهای‌شان به‌راحتی رسانه دیگری را جایگزین می‌کنند. پخش فصل هفتم سریال پایتخت به رغم همه ضعف‌های ساختاری که بر آن مترتب بود، نشان داد که اگر مخاطب، مسائل واقعی خود را در سریال ببیند آن را دنبال خواهد کرد. هرچقدر فاصله مخاطب با آنچه در رسانه ملی می‌بیند کمتر باشد، آمار مخاطبان رشد تصاعدی خواهد داشت.

معضلی که متاسفانه در ساخت سریال‌های این روز‌های رسانه ملی شاهد هستیم آن هست که مخاطب نشانی از خود در آنها نمی‌بیند. پربازدید بودن یک ویدئوی خاص در فضای مجازی دقیقا به این دلیل هست که تولیدکننده آن از عامه مردم هست و برای مردم تولید اثر می‌کند بدون آنکه مدعی خلق معنا باشد. چه رعایت این نکته ظریف خودآگاه باشد چه ناخودآگاه، بر جان مخاطب می‌نشیند و به اصطلاح ویدئوی مورد نظر وایرال می‌شود.

مخاطب ایرانی در دهه شصت و قبل از آن‌ با محدودیت استفاده از وسایل ارتباط جمعی و ممنوعیت ویدئو مواجه بود و از طرفی سالن‌های سینما و تئاتر هم در دسترس نبود و ناگزیر بود که به سمت رادیو و تلویزیون بیاید. اما امروز این ناگزیری در انتخاب رسانه از سوی مخاطب وجود ندارد و این فضای به وجود آمده کار رسانه ملی را دشوار کرده هست. رفع این دشواری، اما کار ممتنعی نیست. ساخت و تولید «پایتخت ۷» نشان داد که رسانه ملی می‌تواند در جذب مخاطب موفق باشد به‌شرط آنکه سرگرمی‌سازی و مخاطب محوری را از قلم نیاندازد.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«هنر عامیانه» و «سرگرمی‌‌سازی» در افق برنامه‌سازی صداوسیما بیشتر بخوانید »

جایگاه سینمای قوم‌نگار در حفظ فرهنگ ایرانی اسلامی


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ ایران سرزمینی هست با قومیت‌ها و فرهنگ‌های متنوع و مختلف که در کنار هم و با هم تمدن بزرگ ایران را با هزاران سال پیشینه ایجاد و حفظ کرده‌اند. جالب آنکه این تنوع فرهنگی که شاید در برخی مواقع در تقابل و تضاد با هم قرار می‌گیرند در مواقع بحرانی و حساس مانند جنگ تحمیلی نه تنها مشکلی ایجاد نکرده که در حفظ وحدت ملی موثر بوده هست. 

به همین دلیل حفظ فرهنگ قومیت‌ها باید یکی از اولویت‌ها در سیاست‌گذاری فرهنگی قرار بگیرد و اصحاب فرهنگ و هنر بخصوص رسانه ملی و سینما باید یا تمام توان خود به این مسئله ورود کنند. یکی از ظرفیت‌هایی که می‌تواند احساس غرور ملی را در میان اقوام ایرانی زنده نگه می‌دارد، ساخت فیلم‌های قوم نگارانه هست.

سینمای مستند تا حد زیادی به رسالت خود عمل کرده هست و آثار متعددی در این حوزه تولید و عرضه شده هست. با همه ارزش‌هایی که در این آثار نهفته هست، اما به دلیل محدودیت در اکران کارکردی را که انتظار می‌رود ندارند. این سینمای داستانی هست که به دلیل وسعت مخاطب و اکران می‌تواند در حفظ فرهنگ اقوام ایرانی نقشی موثر ایفا کند.

متاسفانه کارنامه سینما و رسانه ملی در تولید آثاری با محوریت اقوام ایرانی چندان پر بار نیست. سریال «روزی روزگاری» به کارگردانی «امرالله احمدجو» فیلم سینمایی «سارای» به کارگردانی «یدالله صمدی»، «نامزدی» و «خون‌بس» هر دو به کارگردانی «ناصر غلامرضایی»، «عروس آتش» به کارگردانی «خسرو سینایی»، «شیر سنگی» به کارگردانی «مسعود جعفری جوزانی» و شاید چند اثر دیگر تنها آورده‌های فیلمساران ما در موضوع مهم اقوام ایرانی هست. 

فهرست کوتاه بالا با توجه به کثرت فرهنگ‌ها و اقوامی که کم و بیش با نام و نشان آنها آششنا هستیم نشان از انفعال اصحاب فرهنگ و هنر دارد. حال آنکه تنوع قومیتی ایران، مایه‌های بسیاری برای نوشتن و تولید اثر در مدیوم سینما و تلویزیون دارند. ورود سینما و تلویزیون به مسئله مهم قومیت‌ها تنها ورود به یک سوژه خاص نیست بلکه یک اقدام راهبردی و سیاست گذاری کلان در برنامه‌ریزی کوتاه مدت و بلند مدت فرهنگی هست.

آثاری که در گونه قوم نگارانه ساخته و تولید می‌شود برخلاف انتظار در ارتقای سینمای ایران، جذب مخاطب، افزایش گردش مالی و مهم‌تر از آن جهانی شدن سینمای ایران نقشی مهم و تعیین کننده دارد. علاوه بر این تمرکزگرایی در تولید آثار سینمایی و تلویزیونی از میان خواهد رفت و دوربین کارگردانان از تهران و محدوده‌های آن به سایر شهر‌ها بخصوص شهر‌های مرزی خواهد رفت. این مورد خود به تنهایی می‌تواند یکی از عامل‌های فروش فیلم‌های سینمایی باشد.

مختصر اینکه غفلت اصحاب فرهنگ و هنر چه در بخش مدیریتی آن و چه در بخش تولیدکنندگان آثار هنری از اقوام ایرانی تا همین جای کار خسارات بسیاری به بار آورده هست و در صورت تداوم این رویه در آینده شاید چیزی از فرهنگ غنی اقوام ایرانی باقی نماند. بخصوص اینکه فضای مجازی و پیام‌رسان‌های مختلف بخش زیادی از ذهن جوانان و نوجوانان ما را زیر سیطره خود گرفته هست. 

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جایگاه سینمای قوم‌نگار در حفظ فرهنگ ایرانی اسلامی بیشتر بخوانید »

دست‌های خالی سینما و تلویزیون در حوزه مهدویت


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ «انتظار» یکی از مفاهیم عمیق و بنیادی در همه ادیان توحیدی و حتی غیر توحیدی هست. اعتقاد به ظهور منجی و امید داشتن به آمدن کسی که انسان را به خود واقعی و حقیقی‌اش رهنمون می‌کند مانند باور به وجود خداوند غیر قابل کتمان هست. تفاوت تنها در نوع نگاه باورمندان به حقیقت و چیستی منجی هست. عده‌ای راه افراط در پیش گرفته‌اند و عده‌ای راه تفریط و عده‌ای نیز از این اعتقاد به نفع خود سود برده‌اند و با استفاده از سادگی و سستی اعتقاد دیگران خود را منجی آخرالزمان معرفی کردند تا از این راه کیسه‌های خود را پر کنند.

یهودیان افراطی که آنها را به نام رژیم صهیونیستی می‌شناسیم با ادعای دروغین زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مسیح، منجی خود دست به کشتاری عظیم در فلسطین زده‌اند و همچنان با این شعار کذب نسل‌کشی می‌کنند. جالب آنکه سرمایه عظیم هالیوود نیز در خدمت این سیاست ویرانگر قرار دارد و سالانه ده‌ها فیلم و سریال در ژانر آخرالزمانی تولید و پخش می‌کنند.

اما مسئله اعتقاد منجی در تفکر شیعیان تفاوت ماهوی بسیار دارد. شیعیان به ولایت منجی اعتقاد راسخ دارند و ظهور و غیبت منجی در این ولایت تفاوتی حاصل نمی‌کند. جز اینکه در زمان غیبت ولی‌فقیه که نایب عام ایشان هست عهده‌دار امور مسلمین هست. این اعتقاد که در تقابل با اعتقاد دیگر ادیان بخصوص یهودیان التقاطی، قرار دارد چندان که باید از سوی اصحاب فرهنگ و هنر تبیین نشده هست. شاید در حوزه نظری آثار مهمی از سوی مراجع و فقیهان نامداری، چون شیخ طوسی در کتاب مهم «غیبت» به نگارش درآمده، اما در حوزه فیلم و سریال بسیار تهیدست هستیم و منفعلانه عمل کرده‌ایم.

اگر در فیلمی یا سریالی اشاره‌ای به وجود مبارک امام زمان (عج) شده بیشتر در حکم ادای احترام و وجه سلیقه‌ای داشته هست و هنوز اثری تولید نشده تا مسئله مهدویت را موشکافانه تبیین و تحلیل کند. در حالی که وقوع انقلاب اسلامی و طرح مسئله مهم اصل ولایت فقیه به عنوان رهبر سیاسی ـ دینی مردم ریشه در اعتقاد عملی به مهدویت دارد و اگر این باور وجود نداشت تشکیل حکومت اسلامی نیز مشروعیتی نداشت، به بیان دیگر این وجود مقدس امام زمان (عج) و اعتقاد به ظهور ایشان هست که به شکل‌گیری انقلاب اسلامی، وجود دفاع مقدس، حفظ انقلاب اسلامی و حمایت جبهه مقاومت مشروعیت بخشیده هست. 

با وجود این میزان از اهمیت مسئله مهدویت این سوال اساسی مطرح هست که چرا نهاد‌ها و مراجع فرهنگی که باید در این زمینه تبیین‌گر باشند، هنوز کاری نکرده‌اند؟ دیگر اینکه در مقابل تحریف و شبهه دشمنان و معاندان اسلام و در مقابل فعالیت گسترده صهیونیسم درباره منجی آخرالزمان ما چرا هنوز دست روی دست گذاشته‌ایم؟ پاسخ به این سوال می‌تواند گره‌های مفقوده بسیاری را باز و شرایطی را مهیای ساخت و تولید آثاری با موضوع مهدویت مهیا کند. یکی از این شرایط لازم مشارکت نهاد‌های نظریه‌پردازی مانند دانشگاه و حوزه علمیه با مراکز فرهنگی هست که اگر این امر محقق شود در آینده می‌توانیم شاهد فیلم و سریال‌هایی با موضوع مهدویت باشیم.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

دست‌های خالی سینما و تلویزیون در حوزه مهدویت بیشتر بخوانید »