رسول حسنی ولاشجردی

رژیم بعث عراق در حال پیشروی؛ آبادان در خطر سقوط

روزهای پرالتهاب محاصره آبادان به روایت آیت‌الله جمی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید.

** نگران آبادانم

امروز هشتم آبان ۱۳۵۹ هست. بعد از استماع اخبار برای اطلاع بیشتر از وضع جبهه‌ها، به اتفاق آقای صفاتی به هنگ ژاندارمری رفتیم. در اتاق فرمانده عملیات دیدیم چند نفر از بچه‌های پاسدار و ارتشی هستند، سراغ فرمانده را گرفتیم. سرگرد شریف‌النسب گفت: ایشان برای بازدید اوضاع جبهه محور آبادان اهواز به بهمنشیر ایستگاه هفتم رفته‌اند. بچه‌ها داشتند صبحانه می‌خوردند.  سر یکی از آنها باندپیچی شده بود. معلوم شد ایشان به اتفاق سه نفر دیگر از رزمندگان دیشب گرفتار گشتی‌های بعثی شده و به چنگال آنها افتاده‌اند و بعد به طرز معجزه‌آسایی نجات یافته و فرار کرده‌اند. خودشان چنین تعریف کردند که ما دو نفر با یک خودروی ناشناس مواجه شدیم. ناگهان به ما حمله‌ور شده و گرفتار شدیم. ما را به طرف جبهه خودشان بردند و در شرف تیرباران بودیم که از ناحیه جبهه خودی، هنگ آبادان با اینها درگیری رخ داد. آنها در اثر درگیری از ما غفلت کرده، ما هم فرصت یافته و فرار کردیم. 

در اتاق، بچه‌ها قدری مشوش بودند؛ معلوم شد دشمن از طریق نخلستان بهمنشیر نفوذ کرده و افرادی در نخلستان‌های مجاور رود بهمنشیر موضع گرفته‌اند. صحبت در پاکسازی و مقابله با آنها بود که هر کدام از بچه‌ها طرح و نقشه‌ای مطرح می‌کردند و منتظر فرماندهان سرهنگ شکرریز و حسنی‌سعدی بودند. ما هم در انتظار فرماندهان که نیامدند. ساعت از یازده گذشت همانجا خبر آوردند که نیرو‌های دشمن مقابل خضر در نخلستان‌های شرق بهمنشیر موضع گرفته‌اند. این خبر موجب نهایت تشویش و نگرانی شد که اکنون آبادان به کلی محاصره هست و دشمن قصد دارد با فشاری که از این ناحیه بر آبادان وارد می‌کند از بهمنشیر عبور کرده و خود را به غرب رودخانه برساند که در این صورت آبادان در خطر جدی قرار می‌گیرد. این مسائل موجب نهایت نگرانی شد و همه به فکر چاره‌جویی هستند که نقشه و طرحی ریخته و از نفوذ دشمن به شهر که در صورت عبور دشمن از رودخانه تقریباً قطعی هست، جلوگیری کنند.

ساعت حدود ۱۲ شد و ما به منزل آمدیم. برنامه مسجد قدس و آوردن غذا مثل هر روز انجام گرفت. بعد از صرف غذا و شنیدن اخبار رادیو تهران و صرف استکانی چای، برای کسب اطلاع از چگونگی اوضاع، راهی ستاد عملیات مستقر در هنگ ژاندارمری شدیم. در اتاق فرماندهی، سرهنگ شکرریز و سرهنگ حسنی‌سعدی و سایر افسران عملیات و فرماندهان سپاه پاسداران آبادان و خرمشهر جمع بوده و همه نگران همان مسئله نفوذ بعثی‌ها هستند و دارند برای سرکوبی آنها نقشه طرح می‌کنند. 

بالاخره نظرشان بر این شد که از روخانه بهمنشیر عبور کرده و در نخلستان موضع گرفته و شبانه برای پاکسازی نخلستان از دشمن وارد عمل شوند. مقرر شد آتش توپخانه اول کار کند؛ بطوری که دشمن را مشوش سازد و زیر آتش توپخانه افراد پیشروی کرده و وارد عملیات شوند؛ تا بعد از نماز مغرب و عشاء آنجا بودم و شب به منزل برگشتم. شب صدای توپخانه بلند بود و از این جهت خوشحال که نقشه دارد عملی می‌شود. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روزهای پرالتهاب محاصره آبادان به روایت آیت‌الله جمی بیشتر بخوانید »

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید:

به امید نصرت خدا می‌جنگیم

هفتم آبان ۱۳۵۹ گرفتن صدای آمریکا هم جزو عادتم در این روزهاست که امروز هم اطراف گروگان‌ها بحث و گفتگو داشت و ناراحت هست که چرا یک سال هست این جاسوس‌ها آزاد نشده‌اند. از مناظره تلویزیونی کارتر و رقیب انتخاباتیش هم صحبتی داشت و حرفش این بود که رضا پهلوی قصد دارد روز ۹ آبان پادشاهی خود را اعلام کند و پیامی به مردم ایران بفرستد لابد پدروار کوروش کورش را هم مخاطب قرار داده که کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم، بیچاره آمریکا که هنوز چشم امیدش به خاندان پهلوی هست. 

خدمات شایان محمدرضا برای آمریکا چنان مزه انداخته که حالا دست به دامان بچۀ بیست سالۀ او شده که لابد تمام نشانه‌های پدر را در او می‌بیند و حماقت را ببین که این بدبخت، آمریکا، هنوز از خواب خرگوشی بیدار نشده و خیال می‌کند ملتی که با اُردنگی محمدرضا را بیرون کرد حالا می‌رود بدنبال فرزندش. بعداً خبر رادیو تهران را شنیدم در همین اثنا آقایان مهندس یحیوی و حاج حدادی آمدند قدری نشسته و گفتگو‌هایی پیرامون اوضاع خرمشهر و آبادان و مسائلی مربوط به جنگ شد. 

ساعت حدود ۹ تلفن زنگ زد، آقای صدر از رادیو بود. استفسار از سلامت من نمود وقتی که صدای مرا شنید خوشحال شد گفت: دیشب خبری به ما دادند که فلانی مجروح شده و بچه‌ها خیلی مشوش و نگران و حالا که صدای شما را می‌شنویم خوشحال و مسروریم. ضمن تشکر گفتم بچه‌ها را سلام برسان و بگو حال من بحمدالله خوب هست و بادمجان بم آفت ندارد. ساعت ۹ آقای امیرتیمور یکی از معلمان به اتفاق برادر دیگری آمدند و معلوم شد برادری که همراه آقای امیر تیمور هست، نیاز به مساعدت مالی دارد که چند تومانی به عنوان قرض از من گرفت. 

ساعت ۹:۲۰ آقای جماعتی از افراد فعّال و متدین مسجد مهدی موعود به اتفاق گروهی از خواهران آمدند. این آقای جماعتی در مسجد مهدی موعود، واقع در کوی پیروز جداً خدماتش شایان توجه بوده. از بدو درگیری شب و روز به اتفاق برادران و خواهران دلسوز با جدیت تمام در ستاد مسجد پیروز مشغول فعالیت پشت جبهه هستند. 

این خواهران که به اتفاق آقای جماعتی آمده‌اند از خدمتگزاران پرتلاش پشت جبهه هستند که در پخت و پز و تأمین غذای رزمندگان فوق العاده فعالیت کرده‌اند و حالا با توجه به وضعی که در خرمشهر به وجود آمده و وضع بحرانی آبادان و احتمال خطر برای آنها با توجه به رذالت و بی‌شرافتی بعثی‌ها اجازه می‌خواهند که از آبادان خارج شوند؛ که قبلاً این مطلب را با دفتر امام در میان گذارده و مُعَظَّمٌ لَه فرمودند با احتمال خطر از شهر خارج شوند. با تشکر فراوان از این خواهران با ایمان و اخلاص گفتم شما مجازید که از آبادان خارج شوید. خداحافظی کردند و رفتند عنایات و الطاف الهی شامل حال این زنان شیردل و توجهات امام زمان بدرقه راهشان. امروز صدای شلیک توپخانه خودمان و کاتیوشا از صبح بلند هست که مایه امیدواری هست. 

چرا امیدوار نباشیم که ما مردم مظلومی هستیم که برای حفظ و دفاع از حقمان با ظالم جاهلی، چون صدام می‌جنگیم و این وعده الهی هست کهبه داد مظلوم برسد و ظالم عاقبت خاسر و به قهر خدایی گرفتار می‌شود حدود ساعت ۱۰:۳۰ آقای حاج سید ابوالحسین مزارعی آمدند با آمدن ایشان مسرور شدیم؛ چه این که لطایف و بذله‌های شیرین او برای ما غذای مطلوبی هست؛ اما خیلی خسته بود. 

مسافتی حدود ٥ تا ٦ کیلومتر از منزل خودش کوی ذوالفقاری تا ایستگاه هفت و مراجعت به منزل ما را پیاده طی کرده بودند؛ زیرا این روز‌ها هیچ وسیله سواری از قبیل تاکسی و اتوبوس پیدا نمی‌شود. فرزندم، مهدی، قلیانی برایش دست و پا کرده مشغول هست. در همین اثنا یک چریک عشایری آمد که درد دل‌هایی داشت و بنده هم تا حد امکان به سخنش گوش داده او را دلداری و تقویت کردم. 

برادرم رسول و فرزندم محمود از کمیته ارزاق آمدند؛ رفته بودند مقداری میوه پیدا کنند چند کیلو انار و سیب آوردند که بسیار بجا و بموقع بود یک عدد انار صرف کرده به اتفاق رسول تا هنگ ژاندارمری رفتم در آنجا تلفنی با تهران با آقای صانعی در ارتباط با مسائل جبههصحبت کردم و سپس برای پیام رادیویی به رادیو رفتم که برق رادیو قطع و پیام عملی نشد. اندکی با بچه‌های رادیو به گفتگو نشسته و سپس به مسجد قدس آمدم برای نماز ظهر و عصر یکی از پیرمردان مسجد در اطراف موضوع خرمشهر و آبادان برایم صحبت‌هایی کرد. 

نزدیکی‌های غروب به اتفاق آقای مزارعی از خانه خارج شدیم. با ماشین برادرم رسول و به اتفاق فرزندانم مهدی و محمود مرا کنار فرمانداری پیاده کردند و آقای مزارعی به اتفاق برادرم برای به دست آوردن مقداری شیر رفتند. به مسجد رفتم آقای مزارعی هم به اتفاق رسول و محمود و مهدی با مقداری شیر که از یکی از دوستان آقای مزارعی به نام حاج صلبوخ گرفته بودند آمدند با چند نفر معدودی که این شب‌ها ملازم مسجد و نماز جماعت هستند، نشسته‌اند، صحبت در اطراف جنایات صدام که غرش توپ و صدای انفجار که خیلی نزدیک بود. 

همه را از جا کند انفجار پی در پی هست حتی بعضی از برادران نظر دادند که امشب نماز در مسجد را ترک کنیم. گفتم ما که تا مسجد آمده ایم نماز هم می‌خوانیم؛ هر چه بادا باد. نماز خوانده به منزل آمدیم و با آقای صفاتی و مزارعی و محمود و مهدی و رسول گفت‌و گوی‌مان در ارتباط با ضایعات و تلفات امروز هست که شهر زیر باران شدید و گلوله‌های توپ و خمپاره بود. 

معلوم شد که امروز شهید و زخمی زیاد داشته‌ایم که نزدیکی‌های منزل خودمان زنی شهید شد. بعضی هم در شهر مجروح و شهید شدند، ولی برای مردم مجروح و کشته شدن دیگر عادی شده و خیلی وحشت از این امور ندارند که می‌دانند جنگ هست و جنگ میوه‌اش همین‌هاست. بالاخره امشب را هم با غرش توپ‌ها و خمسه خمسه‌ها گذراندیم. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آیت‌الله جمی: امیدوار به نصرت الهی هستیم نه وعده دیگران بیشتر بخوانید »

رسانه‌های جهان خدمت‌گزار رژیم بعث عراق

خدمتگزاری رسانه‌های سراسری غربی به رژیم بعثی عراق


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. مرحوم جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف تبدیل کرد. اعلامیه‌های امام خمینی (ره) توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از جمله اقدامات آیت‌الله جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی خدمات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی هست که قسمت چهارم آن را در ادامه می‌خوانید.

** در انتظار شنیدن سخنان امام

صبح روز ششم آبان ۱۳۵۹ طبق معمول صدای آمریکا را گرفتم. امروز همه‌اش از گروگان‌ها بحث بود که به مجلس شورای اسلامی کشانده شده و این روز‌ها بحثش در مجلس آغاز شده و ادامه دارد. ساعت هفت اخبار رادیو تهران را گرفتم. خلاصه اخبار را گفت و وعده داد تفصیل را ساعت ۸ بگوید. راستی امروز هجده ذی‌الحجه و عید سعید غدیر هست. همه به مولای متقیان متوسل شویم که خداوند به برکت این مرد حق به فریاد دوستان اسلام برسد. آقای صفاتی حدود ساعت ۹ به رادیو رفتند. دو نفر از برادران جبهه خرمشهر که چند روزی هست در آبادان هستند. آمدند و راجع به خرمشهر صحبت‌هایی شد. این برادر‌ها اظهار داشتند برای خرمشهر نقشه‌ای داریم و از بنده کمک خواستند که در حد توانم راهنمایی کردم. 

راستی فراموشم شد که ساعت هفت یکی از خواهر‌ها آمد و مبلغی به عنوان خمس حدود ۸۰۰ تومان تحویلم داد که جداً مایه اعجابم و همه شد که خداوند به برکت این نوع افراد مخلص و مؤمن ما‌ها را مدد خواهد کرد. صبح دلگرمی وضع جبهه‌ها مثل دیروز هست خرمشهر در دست بعثی‌ها، آبادان زیر آتش توپخانه و خمپاره‌انداز دشمن، هواپیما‌های دشمن هم آبادان را بمباران کرده‌اند که هنوز از تلفات و ضایعات خبر موثقی در دست ندارم. 

ساعت حدود ۱۰:۱۵ به اداره رادیو رفتم چند روزی هست مجال پیام رادیویی نیافته‌ام. امروز که عید غدیر هست رفتم و چند کلمه‌ای صحبت کردم. در تشویق مردم و اینکه ما در هر حال پیروزیم و صدام مغلوب و ورشکسته. بعد از پیام رادیویی به روال هر روز حدود ساعت ۱۲ به مسجد قدس رفته نمازی خوانده و طبق معمول ناهار را برداشته به اتفاق محمود و مهدی و رسول به منزل آمدیم.

امروز سر سفره غذا، غیر از فرزندانم محمود و مهدی و برادرم رسول کسی را نداریم. اخبار رادیو تهران را گرفتم. معلوم شد به مناسبت عید غدیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هیئت دیگر به حضور امام رسیده‌اند و امام سخنانی ایراد فرموده که رادیو وعده داده هست در همین بخش خبری آن را پخش کند. در انتظار شنیدن سخنان امام هستم که آقای فرخی به اتفاق باقر – فرزند آقای موسوی ـ و دو نفر دیگر که یکی از آنها فرزند آقای فرخی بود، آمدند و این آقای فرخی فرزندی در جبهه داشته که شهید شده هست قدری او را دلداری دادم و تسلیت گفتم؛ ولی روحیه‌اش خیلی قوی هست و شهادت فرزند او را مصمم‌تر کرده هست.

برای این برادران چای درست کردیم، نمازی خواندند و رفتند. ساعت به حدود ۵ رسید و حالا طبق معمول باید به مسجد بروم. برای ادای فریضه مغرب و عشاء که رفتم و همان اندک بودند. در همسایگی مسجد، بعضی محله‌ها شب گذشته به وسیلهٔ میگ‌های بعثی بمباران شد و هدف این بمباران، خانه‌های افراد عادی بوده که همه طعمه حریق شده هست. اعمال صدام که با آب و تاب از رادیو بغداد نقل می‌شود و بعد صدای آمریکا و بی‌بی‌سی و خبرگزاری‌های در خدمت استعمار همین‌ها را نشخوار می‌کنند. 

سر راه که از مسجد به منزل می‌آمدیم به فرمانداری سری زده، مقداری نفت برای چراغ فانوس که شب مورد احتیاج واقع می‌شود گرفتیم. برادر اکبری از برادران ستاد که نفت برایمان آورد قدری صحبت و درد دل از اوضاع مخصوصاً از وضع خرمشهر کرد. معتقد بود که پیش آمد ناگوار خرمشهر معلول سهل انگاری و تعللی بود که از بعضی مسئولین امر سر زده هست.

صحبت‌های این برادر و خیلی‌های دیگر موجه و منطقی به نظر می‌رسید، چه اینکه خرمشهری که دلیرانه چندبار این اهریمنان را از خودش راند چگونه شد که دیگر بار برگشتند تا حال که قوای‌شان آنجا متمرکز هست. شب در منزل خوابیدم حادثه قابل ذکری رخ نداد جز چند بار انفجار خمپاره قبل از ساعت ۸ صبح آقای صفاتی به منزل آمدند و خبر‌های مسرت انگیزی داشتند که نیرو‌هایی از خارج رسیده و قصد عملیاتی هست به  منظور نجات خرمشهر و حفظ آبادان. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خدمتگزاری رسانه‌های سراسری غربی به رژیم بعثی عراق بیشتر بخوانید »

همکاری جهاد سازندگی و سپاه پاسداران

نقش جهادگران اصفهان در مقابله با محاصره شهر اهواز


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس. انقلاب اسلامی ایران ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با پایان بخشیدن به حاکمیت سیاسی رژیم پهلوی، نظامی نوینی ایجاد کرد. بدیهی هست که به موازات این تحول باید ساختار کشور نیز دگرگون می‌شد؛ این فضا زمینه ایجاد نهاد‌هایی متناسب با کارکرد‌هایی ویژه را فراهم آورد.

مردم نیز بلافاصله داوطلبانه برای نظام‌مند کردن کشور اعلام آمادگی کردند. با توجه به نسبت جمعیت روستانشین به شهری، ضرورت رسیدگی و بهبود شرایط در روستا‌ها بیشتر احساس می‌شد؛ لذا به موازات تشکیل نهاد‌های انقلابی، جهاد سازندگی نیز در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به عنوان بازوی سازندگی انقلاب برای خدمت به روستاییان و مناطق محروم و انتقال ارزش‌ها و فرهنگ انقلاب به آن مناطق تشکیل شد.

متن زیر سیر ایجاد و رشد نهاد مقدس جهاد سازندگی هست که در ادامه قسمت یازدهم آن را می‌خوانید.

** جهاد پشتیبان سپاه

هرچه تهاجم زمینی و هوایی دشمن بیشتر می‌شد مردم خوزستان با مشکلات جدیدی روبه رو می‌شدند. طولی نکشید که جهادگران با سیل آوارگان جنگی روستا‌ها و شهر‌های مرزی مواجه شدند که به اهواز و شهر‌های امن خوزستان پناه می‌آوردند. تعداد این مهاجران جنگی به حدی رسید که اسکان آنها به صورت یک مشکل جدی توجه جهاد و مسئولان را به خود جلب کرد علاوه بر ساخت اردوگاه، اداره آنها و تهیه امکانات اولیه نیز به عهده جهاد قرار گرفت و برای تأمین نیاز‌های اولیه این اردوگاه‌ها به سایر ادارات مراجعه کردند. 

این روش از تدارکات اردوگاه‌ها تنها از عهده جهاد خوزستان بر می‌آمد که نزد سایر ادارات مقبولیت داشت میزان فعالیت جهاد خوزستان در مناطق مختلف جنگی به حدی رسید که تنها در نخستین ماه جنگ ۲۰ نفر از جهادگران به شهادت رسیدند. جمعی از بانوان اهواز ستاد پشتیبانی و جمع آوری مایحتاج جبهه‌ها را به نام زینبیه اهواز راه‌اندازی کردند. علاوه بر بسته‌بندی اقلام اهدایی جبهه‌ها، شستشوی پتو و ملحفه رزمندگان و مجروحان را نیز انجام می‌دادند. بسیاری از کمک‌های مردمی جهاد از این طریق جمع‌آوری و بسته‌بندی می‌شد. 

میزان خدمات‌رسانی جهاد به جبهه به اندازه‌ای رسید که برای هماهنگی بیشتر آیین‌نامه همکاری بین سپاه استان خوزستان و جهاد سازندگی استان تدوین شد که مهر ۱۳۵۹ به مرحله اجرا درآمد. این همکاری در سه محور تعریف شد تا با توجه به علاقه و توانمندی داوطلبان ورود به اهواز آنها را در محل‌های مناسب به کار گیرند. 

آن دسته از جهادگرانی که تمایل به شرکت در عملیات رزمی داشتند در اختیار سپاه قرار گرفتند تا پس از آموزش و تجهیز شدن، به مناطق عملیاتی اعزام شوند. در این راستا استفاده از نیرو‌های ستادی برای تشکیلات مستقر در اهواز حمایت از واحد‌های جهاد مستقر در مناطق عملیاتی برای تأمین اسلحه و مهمات آنها مشخص شدن نیاز‌های فنی جبهه برای سفارش به کارگاه‌های جهاد استان از جمله وظایف سپاه در آیین‌نامه همکاری مذکور تعریف شد. 

وظایف جهاد در این آیین‌نامه بیشتر به فعالیت‌های فنی-مهندسی امداد و درمان و تدارکات گرایش داشت، از جمله کار‌های عمرانی در زمینه ساخت سنگر و پناهگاه، راه‌سازی و راه‌اندازی کارگاه‌های فنی اهواز جهت ساخت تجهیزات جبهه‌ها جمع‌آوری و بسته‌بندی کمک‌های مردمی و توزیع آنها در جبهه‌ها، سروسامان بخشیدن به امور بهداشت و درمان جبهه‌ها، ضد عفونی کردن مناطق جنگی، تأمین دارو و اعزام اکیپ‌های پزشکی به مناطق عملیاتی، از دیگر بند‌های این آیین‌نامه بود. 

در این آیین‌نامه به تقسیم کار‌های مشترک بین این دو ارگان از جمله امور فرهنگی و تبلیغات پشت جبهه، تهیه سازوکار‌های ارتباط بین جبهه و پشت جبهه و نیز خدمات تدارکاتی و حمل و نقل جبهه‌ها نیز اشاره شد. یکی از بند‌های تفاهم‌نامه مشترک سپاه و جهاد هماهنگی در امور تبلیغات جهاد سازندگی بود.

اعزام اکیپ‌های فیلم بردار و خبرنگاران جنگی برای ثبت و ضبط وقایع جنگ، از این مسیر شکل گرفت و در چند جبهه آغاز به کار کردند خبرنگاران با معرفی نامه سپاه به مناطق و بیمارستان‌ها مراجعه و با رزمندگان مصاحبه می‌کردند آنها در مدت کوتاهی موفق به گرفتن تعداد قابل توجهی عکس و گزارش شدند که برای رسانه‌ها کاربرد خوبی داشتند. 

فعالیت جهاد با این شرح وظایف در آبان سرعت بیشتری گرفت و تقسیم کار‌ها در بین جهاد استان‌ها روان‌تر شد به این ترتیب پشتیبانی از جبهه‌ها به وسیله جهاد‌های مستقر در مناطق مختلف با هماهنگی فرماندهان محور‌های عملیاتی و فرماندهان جهاد استان انجام می‌گرفت نحوه پیشروی دشمن در جبهه میانی نشان می‌داد. 

ارتش عراق از سمت جفیر وارد جبهه میانی شد و پس از تصرف پادگان حمیدیه و بخشی از جاده اهواز – خرمشهر تا منطقه نورد اهواز پیشروی کرده و از این محور اهواز را گلوله‌باران می‌کرد با جدی شدن محاصره اهواز، جهادگران اصفهان وارد مناطق عملیاتی جبهه‌های اطراف این شهر شدند و اقدام به احداث خاکریز کردند. شاید بتوان گفت که اولین خاکریز‌های جهاد در همین محور احداث شد.

منبع: کتاب «خاکریز‌های خط مقدم؛ تاریخ مهندسی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس» اثر «نصرتالله محمودزاده»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش جهادگران اصفهان در مقابله با محاصره شهر اهواز بیشتر بخوانید »

امام خامنه‌ای: حرکت زنان در انقلاب اسلامی حرکتی زینبی بود

امام خامنه‌ای: حرکت زنان در انقلاب اسلامی حرکتی زینبی بود


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی صرفنظر از جایگاه رهبری خود در کسوت جامعه شناسی مجرب و انسان شناسی برجسته همواره بر تحکیم خانواده و ارج نهادن به مقام «زن» به عنوان مهمترین رکن خانواده تاکید دارند. شناخت استعداد‌ها و توانایی‌های زنان و به کارگیری آنان در جایگاهی که سزاوار آنان هست یکی از دغدغه‌های همیشگی زنان هست. 

امام خامنه‌ای زنان را ابدا جنس دوم در کنار مردان نمی‌داند، بلکه این قشر بزرگ از جامعه را شخصیتی مستقل از مردان دانسته که نقشی حیاتی در اقتدار نظام اسلامی داشته و در تحقق تمدن نوین اسلامی کاملا موثر هستند. زنان نه تنها خود در حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی می‌توانند کارآمد باشند بلکه با تربیت نسل آینده در بوجود آوردن نسلی پویا، معتقد، مومن، انقلابی و امیدوار بی‌مانند و بی‌بدیل هستند، امری که به زحمت از عهده مردان برمی‌آید.

عبارت «زن نه شرقی نه غربی» یک کلیدواژه مهم در ادبیات و منظومه فکری امام خامنه‌ای هست که باید زن ایرانی به آن دست پیدا کند و با رسیدن به آن الگوی زنان هم عصر خود شوند. چنین زنانی نه تنها در خانواده به عنوان همسر و مادر به درستی ایفای نقش می‌کنند بلکه در جامعه نیز در چارچوب حدود اسلام و در کسوت زن مومن انقلابی به رسالت اسلامی خود عمل می‌کند.

نوشتاری که قسمت هفتم آن را در ادامه می‌خوانید برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی هست که در طی چهار دهه زعامت جهان اسلام ایراد شده‌اند. بیاناتی که هر فراز آن می‌تواند محل بحث و نظر فراوان باشد.

زمینه‌سازی برای حضور زنان

«همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقیقتا آیتی هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اینها را که انسان نگاه می‌کند و می‌خواند، رنج‌های اینها را که ملاحظه می‌کند، می‌بیند این همسران چه کشیدند، این مادران چه کشیدند. اینها فرزندانشان را فرستادند به جبهه‌ها؛ بسیاری از آنها شهید شدند، جانباز شدند و این اسوه‌های صبر و مقاومت مثل کوه، استوار ایستادند. 

این در عرصه مسائل معنوی و انسانی. در عرصه مسائل سیاسی و در عرصه مسائل علمی هم کشور پیشرفت فوق‌العاده‌ای داشته هست. این همه زنان دانشمند، استاد در رشته‌های مختلف علمی، در علوم حوزوی، در علوم دانشگاهی همه نشان‌دهنده موفقیت جمهوری اسلامی هست. عمده کار را خود بانوان باید انجام بدهند. 

شما هستید که می‌توانید فکر کنید، اندیشه‌ورزی کنید، مطالعه کنید، معضلات را در مقام نظر و اندیشه حل کنید و در مقام عمل راهکار اجرایی ارائه بدهید. این، کار را بسیار آسان و نزدیک خواهد کرد. البته در این جلسه بانوان محترم پیشنهاد‌هایی هم دادند؛ بعضی از اینها کاملا عملی هست و دم دست هست و می‌شود اجرا کرد، اقدام کرد، برای بعضی هم می‌توان زمینه‌سازی کرد.»
بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه ۱ خرداد ۱۳۹۰

حضور حداکثری زنان در جریان مبارزه

«اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند، انقلاب پیروز نمی‏شد؛ جوانان برای پیوستن به صفوف انقلاب، از خانه‏ها بیرون نمی‏آمدند؛ مادرانشان نمی‏گذاشتند، یا حد اقل آن‏ها را تشویق نمی‏کردند. اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان این‏طور آزادنه در صفوف انقلاب جان‏فشانی نمی‏کردند. نقش زن در انقلاب، هم به طور مستقیم، و هم به طور غیر مستقیم، یک نقش برجسته و مجموعا نقش اول هست؛ در جنگ هم همین‏طور بود.

در کمتر خانواده‏ شهیدی هست که روحیه‏ مادر از روحیه پدر بالاتر نباشد. در اغلب خانواده‌‏ها، روحیه‏ مادر شهید از روحیه‏ پدر شهید بالاتر هست. این، یک چیز فوق‏العاده هست. این، نقش زنان مؤمن را در این انقلاب نشان می‏دهد؛ زنانی که برای پیروزی انقلاب و برای پیشرفت مقاصد انقلاب ایستادند و همه چیز را برای اهداف و آرمان‌‏های الهی و اسلامی خود فدا کردند.»
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۲۲ آبان ۱۳۷۰

حرکت زینبی زنان در انقلاب اسلامی

«از اول انقلاب، زنان یکی از برجسته‌‏ترین نقش‌ها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثه‏ بزرگ انقلاب، هم در حادثه‏ بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگین‏‌تر نبود، یقینا کمتر نبود. مادری که جوان خودش را پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ می‏‌فرستد که معلوم نیست حتی جسد او هم برخواهد گشت یا نه. 

این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانی، همراه با ایمان و روحیه‏ انقلابی‏‌گری، حرکت می‏‌کند و می‏‌رود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگ‌تر نباشد، کوچک‏تر نیست. بعد هم که جسد او را برمی‏‌گردانند، افتخار می‏‌کند که بچه‏ من شهید شده. این‏ها چیز کمی هست؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینب‏گون در انقلاب ما بود.»
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹

فرصت حضور زنان در جمعه به مدد پیروزی انقلاب

«بعد از اقامه‏ دولت حق، به فضل الهی زنان کشور اسلامی ایران توانستند شخصیت حقیقی خودشان را تا حدود زیادی پیدا کنند، در میدان‌های گوناگونی حضور یابند و عظمت روحیه‏ زن مسلمان را نشان دهند، عظمت زن مسلمان در میدان‌های سیاسی و فرهنگی هست. آن وقت [غربی‌ها]می‏آیند و در باره تضییع حقوق زن در جمهوری اسلامی، قلم‌فرسایی و جوسازی می‏‌کنند. 

اگر ما بیاییم، برای اینکه آن‏ها را راضی کنیم، درباره‏ زن طوری حرف بزنیم که با نظر اسلام که مایه‏ عزت زن هست مخالف باشد، خطاست. چرا باید کسانی در زمینه‏ زن، یا در زمینه‏ حقوق بشر، طوری حرف بزنند که گویی ما باید بکوشیم خودمان را با نقطه نظر‌های غربی‏ها نزدیک و آشنا کنیم؟ آن‏ها اشتباه می‏‌کنند. 
آن‏ها باید نقطه‏نظر‌های خود را به ما نزدیک کنند. آن‏ها باید نسبت به مسأله‏ زن و حقوق بشر و آزادی و دمکراسی، نقطه‏ نظر‌های غلط و باطل خودشان را تصحیح کنند و با نظرات اسلامی مواجه کنند؛ نه اینکه عده‏ای از این طرف دچار انفعال شوند.»
بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۶

زنان پیشروی انقلابی

«زن باید در صراط [حق]حرکت کند؛ عظمت و جلالت و علو مقام و مقدار برای زنان در این راه هست؛ راهی که در آن تقوا، عفاف، دانش، نطق، ایستادگی در میدان‌های گوناگون محتاج ایستادگی، تربیت فرزند و زندگی خانوادگی هست همه زینت‌ها و فضیلت‌های معنوی در آن هست؛ زنان باید در این جهت حرکت کنند. 

خوشبختانه زنان جامعه ما حقا و انصافا نه فقط در انقلاب ما، بلکه از گذشته هم همین جور بوده هست؛ زنان متدین ما در میدان‌های گوناگون و در همه قضایا جزو پیشروان بودند. قبل از شروع مبارزات مشروطیت، زن‌ها در میدان بودند. در یک برهه‌ای، مبارزات مشروطیت آرام بود؛ بعد شدت پیدا کرد که همه وارد شدند.

آن وقتی که هنوز همه وارد نشده بودند و در واقع فقط یک عده‌ای از علما و خواص دنبال این قضایا بودند، زن‌ها بلند شدند، با چادر وارد میدان شدند یک اجتماعی تشکیل دادند، آمدند سر راه حاکم وقت را گرفتند، او از دست اینها فرار کرد، رفت در کاخش مخفی شد. 

حالا یک عده‌ای خیال می‌کنند زن تا وقتی که بی‌حجاب نباشد، نمی‌تواند در میدان‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی وارد شود. در همین انقلاب، در بعضی از نقاط کشور، زن‌ها زودتر از مرد‌ها اجتماع راه انداختند، در دوران انقلاب، در مبارزات بعد از پیروزی انقلاب و در جنگ تحمیلی همین جور.»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خامنه‌ای: حرکت زنان در انقلاب اسلامی حرکتی زینبی بود بیشتر بخوانید »