رسول حسنی ولاشجردی

ضرورت توجه به مدگرایی منطبق با سبک ایرانی اسلامی

ضرورت توجه به مدگرایی منطبق با سبک ایرانی اسلامی


گروه جامعه دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «مد» و «مدگرایی» نه پدیده‌ای نوظهور هست و نه امری قبیح. خصوصیت جوان و جوانی این هست که مدهای جدید را تجربه کند و در لباس و آرایش چهره و موها آن را تجربه کند. به همین دلیل نباید جوان را به سبب مداگرایی سرزنش کرد. از طرفی نمی‌توان به شکل افسار گسیخته و بدون ضابطه با «مد» برخورد کرد. ایران اسلامی از آنجا که هویتی غنی دارد و هدف ما تحقق و ایجاد سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی هست، نمی‌توانیم نسبت به مسئله «مد» بی‌تفاوت باشیم و راه افراط و تفریط را در پیش بگیریم.

اگر مسئولان کشور مدام بر حفظ عفاف و حجاب تاکید دارند باید جبهه فرهنگی را نیز تقویت کنند، نمی‌توان گروهی را وارد میدان جنگ کرد اما عقبه آن پشتیانی لازم را نداشته باشد. توجه به مسئله «مد» در حوزه مبارزه با بی‌حجابی آن هست که اصحاب فرهنگ و هنر چه در بعد سخت‌افزاری و چه نرم‌افزاری دستی پر داشته باشند. ایجاد مدهای جدید متناسب با سلایق نسل امروز ضروری‌تر از معیشت و هر اولویت دیگری هست. 

نمی‌توان جوانان به خصوص دختران را از مدهای غربی برحذر داشت اما مدی جایگزین به آنها ارائه نکرد. طراحی لباسی که پاسخ گوی سلایق جوانان باشد و در عین حال رنگ و بوی ایرانی اسلامی داشته باشد نیازمند سرمایه‌های مادی و انسانی فراوانی هست که باید تامین شود. متاسفانه لباس‌های دون شانی که دختران استفاده می‌کنند و به شدت با شعائر اسلامی منافات دارد بسیار ارزان‌تر از لباس‌هایی هست که انتظار داریم دختران ما استفاده کنند تا آرمان عفاف و حجاب تحقق پیدا کند. 

جدای از بحث هزینه‌های بالایی که پوشاک متناسب با ارزش‌های اسلامی، تنوعی در نوع پوشاک، رنگ و… دیده نمی‌شود تا پاسخگوی همه سنین باشد. از طرفی در خصوص سیاست‌گذاری‌ها با مشکل جدی روبه‌رو هستیم. نمی‌توان انتظار داشت که دختران نوجوان و جوان لباس‌های منافی عفت را در سطح جامعه نپوشند اما همان لباس‌ها در فروشگاه‌های شهر به معرض فروش گذاشته شود و برخورد بازدارنده‌ای هم صورت نگیرد. 

مهم‌تر از آن تولیدکنندگانی که می‌خواهند در حوزه عفاف و حجاب فعال باشند از حمایت‌های متنوع و مختلفی برخوردار نباشند. مسئله مهم عفاف و حجاب نباید به مرحله‌ای برسد که مجموعه فراجا ورود کند. بروز چنین امری ریشه در ناکارآمدی اصحاب فرهنگ و هنر بخصوص مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش دارد. در شرایط بغرنج کنونی که باز مجموعه فراجا به خاطر ورود به آسیب بی‌حجابی و بی‌عفتی‌هایی که متاسفانه در حال رشد سرطان گونه هست زیر آماج نقدها و اهانت‌های معاندان قرار گرفته هست می‌بینیم که اصحاب فرهنگ و هنر مشی سکوت و تغافل و انفعال پیش گرفته‌اند. 

با همه اهمال کاری‌های غیر قابل گذشت مسئولان فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب که در همه دستگاه‌های مختلف و با عناوین گوناگون مشغول فعالیت هستند نباید تاسف روزهای از دست رفته خورد و همچنان منفعل بود. اصحاب فرهنگ و هنر در کنار فراجا علاوه بر اینکه باید تولید محتوای متناسب با بحث عفاف حجاب داشت باید اقدام مثبت فراجا را نیز تبین کرد. 

ادامه این راه جز با احترام به سلایق دختران جوان و نوجوان ایجاد بستری مناسب برای تعامل این قشر از جامعه ممکن نیست. ایجاد تحول در مد و مدگرایی منطبق با سبک زندگی ایرانی اسلامی یکی از راه‌های تحقق عفاف و حجاب در جامعه هست. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرورت توجه به مدگرایی منطبق با سبک ایرانی اسلامی بیشتر بخوانید »

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران/// منتشر نشود

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران


گروه سیاسی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ بوجود آمدن رژیم منحوس صهیونیسم و ریشه دواندن این علف هرز در سرزمینی که متعلق به آنها نبود وابسته به دلایل بسیاری بود که باید مورد واکاوی قرار بگیرد. این رژیم توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تاسیس و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ از سوی ۱۶۵ کشور از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.

در میان ۲۸ کشور یا این کشور را به رسمیت نشناختند و یا رسمیت شناختن خود را پس گرفتند. الجزایر، جیبوتی، عراق، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، عمان، قطر، عربستان، سومالی، سوریه، مصر، افغانستان، بنگلادش، برونئی، اندونزی، مالزی، مالدیو، مالی، نیجر، پاکستان، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و ایران از جمله این کشور‌ها بودند.

ایران تحت سلطنت پهلوی، در اسفند ۱۳۲۸ موجودیت اسرائیل را به صورت دفاکتو پذیرفت و علیرغم مخالفت عموم مردم و روحانیون و مجتهدین شاه معدوم رای به موجودیت اسرائیل به عنوان کشوری مسنقل داد، هر چند که برای حفظ ظاهر از فلسطین حمایت می‌کرد. شاه برای دوام سلطنت خود و از آنجایی که با جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر روابط تیره‌ای داشت و نیازمند به اسرائیل بود. سطح روابط شاه و اسرائیل به حدی بود که مقامات ایران نظیر بختیار با مقامات اسرائیلی نظیر موشه دایان در تهران و اسرائیل دیداری داشتند. نتیجه این دیدار‌ها ارتقای سطح روابط دیپلماتیک و آموزش ساواک توسط موساد در حوزه امنیتی و اطلاعاتی بود.

مسلما حضور کشوری مسلمان و غیر عرب در غرب آسیا برای رژیم صهیونیستی که در حال جنگ با کشور‌های عربی و مسلمان بود امتیازی ویژه محسوب می‌شد، این امر تا جایی اهمیت داشت که وقتی انورسادات بعد از مرگ جمال عبدالناصر روی کار آمد و روابط ایران و مصر از سر گرفته شد، موجب نگرانی سران اسرائیل شد که شاه به سران اسرائیل اطمینان داد، روابط ایران و مصر بر روابط ایران و اسرائیل تاثیری نخواهد داشت.

با وجودی که شاه حامی اسرائیل بود، اما این وضعیت درخصوص مردم کاملا وارونه بود، آنها با لبیک به ندای رهبران سیاسی خود مانند آیت‌الله کاشانی لوای دشمنی با اسرائیل برداشتند و عملا با رژیم صهیونیستی به مخالفت برخواستند. به همین منظور کمک‌های مالی قابل توجهی از سوی مردم ایران برای مردم مبارز فلسطین ارسال شد، اقشار مردم تجار یهودی وابسته به رژیم صهیونیستی که در ایران فعالیت اقتصادی داشتند را تحریم کردند و حتی عده‌ای برای رفتن به اراضی اشغال شده فلسطین اعلام آمادگی کردند. شاه به دلیل همین حساسیت مردم بود که رابطه‌اش با اسرائیل را علنی نمی‌کرد. 

هر چه به سال‌های پایانی رژیم پهلوی نزدیک می‌شویم رابطه ایران و اسرائیل مستحکم‌تر می‌شود، رژیم صهیونیستی سرخوش از حمایت ایران و نفت‌های بادآورده‌ای که شاه در اختیارش می‌گذاشت همچنان به یکه تازی در سرزمین فلسطین مشغول بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی در اوج این رابطه دوستانه خواب خوش را از رژیم صهیونیستی گرفت و نام ایران کابوس ابدی اسرائیلی‌های غاصب شد.

پس گرفتن به رسمیت شناختن اسرائیل و سفارت ایران در اسرائیل برای همیشه بسته شد. ننگ رابطه با اسرائیل که شاه معدوم به نام ایران ثبت کرد با اقدام شجاعانه امام خمینی (ره) مبنی بر اشغال‌گر بودن اسرائیل و غده سرطانی خواندن آن و حمایت همه جانبه از فلسطین تطهیر شد. ایران پهلوی که زمانی یار و همراه اسرائیل بود با تبدیل شدن به ایران اسلامی به دشمن شماره یک اسرائیل تبدیل شد.

با این حال برای شناخت رابطه دقیق ایران و اسرائیل که نمی‌توان آن را نادیده گرفت باید به گذشته سفری کوتاه داشت. مطالعه تاریخ این رابطه نه تنها به شناخت چگونگی قدرت گرفتن اسرائیل کمک می‌کند بلکه به خیانت شاه پهلوی به مردم ایران و مسلمانان جهان بخصوص فلسطین کمک خواهد کرد. 

آغاز و تثبیت روابط پهلوی با اسرائیل

با صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۱۹ نوامبر ۱۹۴۷ (۸ آذر ۱۳۲۶)، درخصوص تقسیم فلسطین، جامعه ایران به مخالفت برخاست. نماینده ایران در شورای امنیت نیز راجع به تقسیم فلسطین اعتراض کرد. اما در دولت «محمد ساعد مراغه‌ای» زمینه شناسایی دولت اسرائیل فراهم شد. 

رابطه ایران و اسرائیل و دیگر کشور‌های همسایه در این زمان متأثر از حکومت مصر و سیاست‌های «جمال عبدالناصر» بود. تندروی‌های ناصر و نزدیکی وی به شوروی سبب شد آمریکا سیاست خارجی خود را در خاورمیانه فعال کند و بستر مناسبی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم بین آمریکا و دولت‌های غیرعرب از جمله ایران، فراهم شود. همین امر سبب شد روابط نفتی ـ امنیتی بین ایران و اسرائیل گسترده شود. پس از حمله اسرائیل به خاک مصر در سال ۱۳۳۵ که با حمایت انگلستان و فرانسه صورت گرفت. تعدادی از نمایندگان مجلس نوزدهم شورای ملی علیه اسرائیل موضع گرفتند.

در اردیبهشت ۱۳۴۶ نیز روابط نفتی ایران و اسرائیل فاش شد و جمال عبدالناصر به بهانه این موضوع همکاری دیپلماتیک بین کشور‌های عربی با ایران را مورد انتقاد قرار داد و بندر عقبه را بست که موجب به وجود آمدن «جنگ شش روزه» در ۱۵ خرداد ۱۳۴۶ شد.

دولت ایران نسبت به این جنگ موضعی دو پهلو گرفتند و خواستار اقدام بر اساس دستورات شاه و حل بحران از طریق سازمان ملل متحد شدند و با مقصر جلوه‌دادن جمال عبدالناصر، نسبت به تجاوزات اسرائیل موضع چندان محکمی نگرفتند. پیروزی اسرائیل در جنگ شش‌ روزه باعث خرسندی شاه شد، اما در ظاهر، دولت ایران از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در اول آذر ۱۳۴۶ مبنی بر عقب‌نشینی نیرو‌های نظامی اسرائیل از مناطق اشغالی، حمایت و از اعراب پشتیبانی کرد.

با مرگ جمال عبدالناصر، انور سادات، جانشین عبدالناصر شد و پذیرفت در خلیج فارس دخالت نکند. ایران نیز متقابلاً در اواخر سال ۱۳۴۹، بمباران تأسیسات غیرنظامی مصر توسط اسرائیل را محکوم کرد. برقراری روابط بین ایران و مصر باعث نگرانی اسرائیل شد. شاه که سیاست موازنه‌ای در قبال اسرائیل و مصر در پیش گرفته بود، به اسرائیل اطمینان داد که سیاست ایران نسبت به اسرائیل تغییری نخواهد کرد. 

مصر در مهر ۱۳۵۲ تصمیم گرفت از طریق جنگ نظامی، بخشی از سرزمین‌های از دست رفته خود را در جریان جنگ شش روزه از اسرائیل باز پس بگیرد. عباسعلی خلعتبری، وزیر امور خارجه، در سخنانی یک هفته قبل از شروع جنگ جدید اعراب و اسرائیل، در بیست و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نگهداری سرزمین‌های اشغالی را ناپذیرفتنی برشمرد و سیاست دولت ایران را در قبال بحران خاورمیانه براساس مذاکره بین طرفین امکان‌پذیر دانست به شرط آنکه که برای خروج قوای اسرائیل از سرزمین‌های اشغال شده اعراب و یافتن راه‌حلی عادلانه برای مسئله آوارگان فلسطین تضمین معقولی وجود داشته باشد.

دولت مراغه‌ای و آغاز ارتباط با اسرائیل

با این وجود در دولت «محمدساعد مراغه‌ای» ـ سال ۱۳۲۸ـ زمینه شناسایی دولت اسرائیل به صورت غیررسمی فراهم شد. ایران به دلیل توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی ـ نظامی و نیز دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران مبادرت به رسمیت شناختن اسرائیل کرد.

پس از این اقدام دولت ساعد، نمایندگان مجلس تنها به اتخاذ مواضع تندی علیه دولت گرفتند و اقدام موثر دیگری علیه وزارت امور خارجه نشان ندادند. پس از آنکه شاه اسرائیل را به رسمیت شناخت یهودیان متعددی به اسرائیل مهاجرت کردند روابط بازرگانی بین دو ایران و اسرائیل آغاز شد و سرکنسولگری ایران در بیت‌المقدس دایر شد. این اقدام باعث تیرگی روابط ایران با کشور‌های عربی از جمله مصر شد. 

با روی کار آمدن محمد مصدق شرایط تغییر کرد و کنسولگری ایران در اسرائیل در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ بسته شد. اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر موضع ایران در قبال اسرائیل تغییر کرد و مجدداً اسرائیل در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخته شد و روابط بین دو کشور از سر گرفته شد. 

زمینه‌ها و دلایل ارتباط شاه با اسرائیل

توانایی اسرائیل در زمینه‌های اقتصادی و نظامی، دشمنی کشور‌های عربی از جمله مصر و عراق با ایران، درخواست موشه شرتوک، وزیر خارجه دولت جدیدالتأسیس اسرائیل، از ایران مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل، تبعید آیت الله کاشانی به لبنان و دستگیری برخی از مخالفان حکومت پس از سوء قصد به جان شاه در بهمن ۱۳۲۷، فعالیت آژانس یهود در ایران و علاقه مندی اتباع ایرانی مقیم اسرائیل به ایجاد ارتباط بین دو رژیم، سفر شاه به آمریکا در سال ۱۳۲۸ و اطلاع شاه از نفوذ محافل یهود در آمریکا از جمله مواردی بود که رژیم شاه وادار شد اسرائیل را به رسمیت بشناسد. پس از شناسایی اسرائیل، انتقال یهودیان مهاجر از ایران انجام گرفت و افتتاح روابط بازرگانی بین دو کشور برقرار شد. 

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بار دیگر موضع ایران تغییر یافت و مجدداً اسرائیل را در جایگاه یک دولت مستقل به رسمیت شناخت. شاه که با حمایت آمریکا و کمک‌های انگلیس دوباره به قدرت برگشته بود، تلاش کرد با سرکوب مخالفان، تشکیل ساواک و تکیه به آمریکا، پایه‌های سیاسی حکومت خود را تحکیم بخشد. 

بدین منظور در سیاست خارجی، سیاست موازنه مثبت را با عنوان ناسیونالیسم مثبت در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۳۲ انتخاب کرد. شاه با توجه به تهدیدات شوروی از یک سو و تهدید برخی کشور‌های عربی از سوی دیگر و در راستای سیاست ناسیونالیسم مثبت درصدد ارتباط با آمریکا و اسرائیل برآمد. از طرفی اسرائیل هم برای جلوگیری از انزوا به دوستانی در منطقه نیازمند بود. 

در همین راستا دکترین میثاق حاشیه‌ای دیوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، مبنی بر روابط با کشور‌های پیرامون جهان عرب با سیاست ناسیونالیسم مثبت شاه انطباق پیدا کرد. از این رو بار دیگر روابط بین دو کشور برقرار شد. 

با نزدیکی مصر به انگلیس در سال ۱۳۳۲، ایران نیز به پیمان بغداد پیوست و پس از آن به کشور‌های غربگرای محافظه‌کار عرب، ترکیه و پاکستان بیشتر نزدیک شد و از مصر دوری گرفت و همین امر، ایران و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک‌تر ساخت. با ملی شدن کانال سوئز توسط ناصر در مرداد ۱۳۳۵، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت. تحریم نفتی اسرائیل توسط شوروی، نفت ایران را به جایگزین نفت شوروی برای اسرائیل تبدیل کرد.

بن گوریون در سال ۱۳۳۷ به طور محرمانه به ترکیه سفر و پیمانی با آن کشور امضا کرد. بدین ترتیب پیمان حاشیه‌ای مرکب از ترکیه، ایران و اسرائیل با هدف جلوگیری از نفوذ شوروی در خاورمیانه و تلاش در جهت سقوط حکومت انقلابی جمال عبدالناصر در مصر تشکیل شد.

بدین ترتیب در تیر ۱۳۳۹، مذاکراتی بین دو طرف جهت ایجاد روابط اقتصادی صورت گرفت که متعاقب آن کشور‌های عربی به خصوص مصر به ایران اعتراض کردند. شاه در مصاحبه‌ای اعلام کرد که ایران از سال ۱۳۲۸ رژیم اسرائیل را به صورت دوفاکتو (بالفعل) به رسمیت شناخته هست و از آن زمان تاکنون تحولی در روابط دو کشور به وجود نیامده هست. به دنبال آن سفارت ایران در اسرائیل در سال ۱۳۳۷ گشایش یافت و اسرائیل نیز در تهران سفارتخانه دایر کرد. اما برقراری ارتباط با دولت اسرائیل به قطع روابط ایران و مصر در ۵ مرداد ۱۳۳۹ منجر شد.

علاوه بر همکاری‌های نفتی، همکاری‌های امنیتی نیز به این روابط عمق بیشتری بخشید. مقامات امنیتی ایران با دیدن توانایی موساد، خواستار گسترش روابط شدند؛ از این رو همکاری نفتی و امنیتی محور همکاری بین دو کشور شد. از دیگر زمینه‌های همکاری بین ایران و اسرائیل در زمینه بهره گیری ایران از فنون و تکنیک‌های جدید در زمینه کشاورزی بود. شاه می‌خواست از این طریق برای پیش بردن برنامه اصلاحات ارضی بهره گیرد. 

نزدیکی مصر و سوریه با شوروی از یکسو و پیروزی اسرائیل بر اعراب در جنگ اکتبر ۱۹۵۶ از سوی دیگر، زمینه همکاری ایران و اسرائیل را بیش از پیش فراهم کرد. از دیگر تحولات منطقه که بر نزدیک شدن ایران و اسرائیل تأثیر گذاشت، کشته شدن عبدالکریم قاسم در ۱۹۶۳ در عراق و روی کار آمدن عبدالسلام عارف، به قدرت رسیدن بعثی‌ها در سوریه و امضای قرارداد اتحادیه فدرال بین عراق و سوریه و مصر در ۲۸ فروردین ۱۳۴۳ در قاهره بود. 

بخشی از روابط ایران و اسرائیل در قالب فروش تسلیحات نظامی بود. در دی ۱۳۴۲، طی مذاکره‌ای فروش اسلحه یوزی به ایران آغاز شد و در سال ۱۳۴۴، قراردادی به میزان شش میلیون دلار بین اسرائیل و ایران برای خرید و تعمیرات تجهیزات منعقد شد. این خرید‌ها هنگامی صورت گرفت که دولت‌های کندی و جانسون در زمینه فروش تسلیحات به ایران محدودیت اعمال کردند و به همین دلیل شاه به اسرائیل به عنوان «آمریکای کوچک» نگاه می‌کرد.

پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و تصرف ساحل غربی رود اردن، جولان و صحرای سینا تا ساحل شرقی کانال سوئز مایه شادی حکومت ایران شد. زیرا پیروزی اسرائیل مساوی با شکست عبدالناصر بود که مهم‌ترین مخالف شاه در منطقه محسوب می‌شد. منازعات اعراب و اسرائیل که بار دیگر با شکست اعراب پایان یافت، موقعیت اسرائیل را در منطقه مستحکم کرد و تضعیف جبهه اعراب، به خصوص مصر به رهبری جمال عبدالناصر، را به دنبال داشت. در این میان حجم مبادلات بازرگانی ایران و اسرائیل افزایش یافت و میزان زیادی از نفت ایران به اسرائیل صادر شد. 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پایه‌های سلطنت پهلوی بر خون مردم فلسطین و شانه‌های مردم ایران بیشتر بخوانید »

زنان مبارز انقلابی همه خانواده را وارد صف مبارزه می‌کرد

زنان مبارز انقلابی همه خانواده را وارد صف مبارزه می‌کردند


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی صرفنظر از جایگاه رهبری خود در کسوت جامعه شناسی مجرب و انسان شناسی برجسته همواره بر تحکیم خانواده و ارج نهادن به مقام «زن» به عنوان مهمترین رکن خانواده تاکید دارند. شناخت استعداد‌ها و توانایی‌های زنان و به کارگیری آنان در جایگاهی که سزاوار آنان هست یکی از دغدغه‌های همیشگی زنان هست. 

امام خامنه‌ای زنان را ابدا جنس دوم در کنار مردان نمی‌داند، بلکه این قشر بزرگ از جامعه را شخصیتی مستقل از مردان دانسته که نقشی حیاتی در اقتدار نظام اسلامی داشته و در تحقق تمدن نوین اسلامی کاملا موثر هستند. زنان نه تنها خود در حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی می‌توانند کارآمد باشند بلکه با تربیت نسل آینده در بوجود آوردن نسلی پویا، معتقد، مومن، انقلابی و امیدوار بی‌مانند و بی‌بدیل هستند، امری که به زحمت از عهده مردان برمی‌آید.

عبارت «زن نه شرقی نه غربی» یک کلیدواژه مهم در ادبیات و منظومه فکری امام خامنه‌ای هست که باید زن ایرانی به آن دست پیدا کند و با رسیدن به آن الگوی زنان هم عصر خود شوند. چنین زنانی نه تنها در خانواده به عنوان همسر و مادر به درستی ایفای نقش می‌کنند بلکه در جامعه نیز در چارچوب حدود اسلام و در کسوت زن مومن انقلابی به رسالت اسلامی خود عمل می‌کند.

نوشتاری که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی هست که در طی چهار دهه زعامت جهان اسلام ایراد شده‌اند. بیاناتی که هر فراز آن می‌تواند محل بحث و نظر فراوان باشد.

توجه به نقش زنان در انقلاب و دفاع مقدس

«آن کسانی که سابقه دارند، می‌دانند که زنان در دوران مبارزه نقش داشتند، اگر زنان نبودند بلاشک آن اجتماع و تظاهرات عظیم، آن اثر را نمی‌بخشید؛ علاوه بر اینکه در بعضی جا‌ها مثل مشهد، اصلا شروع تظاهرات، با زنان بود. یعنی اولین حرکت عمومی مردمی، یک حرکت زنانه بود. البته مورد تعرض پلیس هم قرار گرفتند. بعد از آن بود که حرکت‌های مردانه راه افتاد.

هم در مبارزات این‌جور بود، هم در ایفای نقش در تشکیل نظام، بعد از تشکیل نظام؛ یعنی دوران جنگ، نقش زنان، یک نقش فوق‌العاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کار‌های پشتیبانی و بعضا به ندرت در کار‌های عملیاتی و نظامی یک نقش فوق‌العاده بود. زن‌ها حتی در بخش‌های نظامی هم فعال بودند؛ اینها به زبان آسان می‌آید.»
بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی ۱۴ دی ۱۳۹۰ 

تربیت فرزند سالت بزرگ زنان

«مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحمیلی، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام تبدیل کردند و همسران شوهران خود را به انسان‌های مقاوم مبدل کردند. این نقشی هست که زن می‌تواند در داخل خانواده ایفا کند و جزو بزرگترین نقش‌ها هست. از همه کار‌های زن مهمتر، همین کار هست، تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود در میدان‌های بزرگ. 

زنان شجاع و آگاه و مقاوم و صبور ایران، در دوران انقلاب و جنگ [تحمیلی]حضوری فعال داشتند. امروز هم در میدان سیاست، فرهنگ، انقلاب اسلامی، در فعالیت‌های مقابل چشم دشمنان جهانی، حضور فعال دارند. اجتماع عظیم [زنان در میدان‌های مختلف]یک مفهوم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دارد. آن کسانی که قضایای کشور و نظام جمهوری اسلامی را تحلیل می‌کنند، وقتی اجتماع عظیم [زنان را]، این اراده‌های استوار، این آگاهی و این شور و شوق را از شما مشاهده می‌کنند، نسبت به ایران بزرگ و ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، احساس تعظیم و ستایش خواهند کرد.»

بیانات در اجتماع زنان خوزستانی ۲۰ اسفند ۱۳۷۵

رشد آگاهی سیاسی زنان در انقلاب اسلامی

«نقش زنان در پیروزی انقلاب، از نقش مردان بیشتر بود. یعنی حضور زنان در مبارزات عمومی و سیاسی، یک نقش چندگانه داشت. مرد یک نفر بود و خودش می‌آمد در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. همین و بس! اما وقتی زنِ خانه، خود را در مبارزه سهیم می‌دانست و وارد میدان می‌شد، در واقع خانه‌ای را که در آن، مرد و زن و فرزندان هستند، به صحنه می‌آورد و خانواده‌ای را در میدانِ مبارزه حاضر می‌کرد.

در جنگ نیز همین‌طور بود. یعنی اگر خانواده‌های شهدا صبر نمی‌کردند، جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی می‌شد. در آن مقطع، نقش زنان، بسیار برجسته بود. انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد. زن، وقتی با سواد باشد و از آگاهی سیاسی برخوردار شود، کسی نمی‌تواند به آسانی به او زور بگوید و حقش را پایمال کند.»
بیانات در جمع زنان شهر ارومیه ۲۸ شهریور ۱۳۷۵

ایستادگی زنان در برابر غرب‌زدگی

«حقیقت مسئله این هست که زن باشرف و بااستعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدن غرب زده. غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، بخصوص زن ایرانی یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به داعیه‌های غربی و دروغ‌های غربی وارد کرده. چطور؟ اینها سال‌ها هست که می‌گویند زن اگر چنان‌چه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیز‌ها رها نشود نمی‌تواند پیشرفت کند، نمی‌تواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و … برسد. شرط رسیدن زن به رتبه‌های بالای اجتماعی و سیاسی و … این هست که این قیود اخلاقی را رها کند.

زن ایرانی این را در عمل تکذیب کرده؛ زن ایرانی در همه میدان‌ها با موفقیت و سربلندی و با حجاب اسلامی ظاهر شده. اینها رجزخوانی نیست، اینها واقعیت‌های محسوس جامعه ما هست. در مراکز علمی حساس و مهم زنان دانشمند آنجا نقش‌آفرینند. در میدان ادبیات، شعر، رمان، شرح‌حال‌نویسی، زن‌ها جزو برجسته‌ترین‌ها هستند. در میدان مسابقات ورزشی دختر ایرانی روی سکوی اول مسابقات ایستاده، پرچم و سرود ملی ایران را در مقابل چشم صد‌ها میلیون تماشاچی تلویزیون‌های دنیا بالا برده، باحجاب هست، با آن مردی که می‌آید به او مدال بدهد دست نمی‌دهد، یعنی حد شرعی را رعایت می‌کند؛ این چیز کمی هست؟

این باطل‌کننده یک زحمت و تلاش دویست سیصد ساله غرب هست؛ نمی‌توانند تحمل کنند، عصبانی می‌شوند، خودشان را به در و دیوار می‌زنند تا بتوانند یک کاری بکنند؛ آن وقت می‌چسبند به قضیه حجاب، ببینید، عامل این شبهه‌افکنی‌ها این هست و تظاهر دشمن هم آن هست که مشاهده می‌کنید و می‌بینید.»
بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۵ مرداد ۱۴۰۱

خیانت رژیم پهلوی به زنان

«زن، در جامعه خود باخته نظام پادشاهی، از همه جوانب مظلوم بود. اگر زن می‌خواست وارد مقوله علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را می‌زد. مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاه‌ها و محیط‌های آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی می‌توانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر می‌شد یک زن مسلمان، در خیابان‌ها با متانت و وقار اسلامی یا حتی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگان به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زن‌ها غالبا ممکن نمی‌شد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسر نمی‌شد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی. 

در میدان سیاست و در زمینه فعالیت‌های اجتماعی هم همین طور بود. اگر زنی می‌خواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایران دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را می‌زد. البته، بسته به این بود که خود این زن، جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود، باید تا آن اعماق می‌لغزید.

اگر خوددار و خویشتن‌دار بود، تا حدودی خود را حفظ می‌کرد؛ اما دائما با فشار‌های روزافزون از سوی محیط اجتماعی روبه‌رو بود. جامعه ما، این گونه بود. اسلام و انقلاب و امام آمد و در این کشور، زن را در مرکز فعالیت‌های سیاسی قرار دادند و پرچم انقلاب را به دست زنان سپرد؛ در حالی که زن در همان حال توانست حجاب و وقار و متانت اسلامی و عفاف و دین و تقوای خود را حفظ کند. کسی حقی از این بزرگ‌تر بر گردن زن ایرانی و مسلمان ندارد.»

بیانات در دیدار جمعی از بانوان سراسر کشور ۲۶ دی ۱۳۶۸

حجاب و عفاف موتور پیشران زنان

«به برکت انقلاب، زن ایرانی در راه بسیار خوبی افتاد. امروز، زن ایرانی می‌تواند در میدان علم وارد بشود و مدارج علمی را طی کند؛ در حالی که دین، عفاف، تقوا، وقار، متانت، شخصیت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد. همچنین زن می‌تواند در میدان علوم و آگاهی‌های دینی وارد بشود؛ بدون این که هیچ مانعی بر سر راهش باشد. امروز، زن در کشور ما می‌تواند در میدان سیاست و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و جهادی و کمک به مردم و انقلاب و حضور در میدان‌های گوناگون، شخصیت خودش را با حفظ متانت و وقار و حجاب اسلامی نشان بدهد.»
بیانات در دیدار جمعی از بانوان سراسر کشور ۲۶ دی ۱۳۶۸

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

زنان مبارز انقلابی همه خانواده را وارد صف مبارزه می‌کردند بیشتر بخوانید »

«تئاتر مستند» سنگری مهم در جبهه مقاومت

«تئاتر مستند» سنگری مهم در جبهه مقاومت


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ «تئاتر مستند» رسانه‌ای تقریبا نوظهور در هنر‌های نمایشی ایران هست که توانسته جایگاه حرفه‌ای خود را تثبیت کند. هنرمندان تئاتر نیز در یک دهه اخیر آثار قابل تاملی را در این حوزه در موضوعات مختلف روی صحنه برده‌اند. «تاریخ معاصر»، «انقلاب اسلامی»، «دفاع مقدس» و … از موضوعاتی هست که در قالب تئاتر مستند در معرض نمایش قرار گرفتند. بر خلاف تصور آثاری با محوریت تئاتر مستند نه تنها مخاطبان خود را دارد بلکه با حمایت مدیران تئاتر، بخصوص ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این فضا می‌تواند به گیشه این گونه آثار کمک کند. 

تئاتر مستند از آنجایی که ارتباط دوسویه و نفس به نفس با مخاطب را دارد و می‌تواند تلفیقی از فیلم و تئاتر باشد در ذهن مخاطب اثر بخشی فراوانی دارد. امتیازی که فیلم مستند از آن محروم هست. تاویل پذیری در تئاتر مستند در حداقل ممکن قرار دارد و اگر کارگردان و نویسنده در نقل روایت‌ها از یک موضوع مشخص و ارجاع به یک سند خاص دچار اشتباه شوند در اجرا‌های بعدی قابل اصلاح دارد.

همچین به دلیل زنده بودن تئاتر مستند مخاطب و هنرمند بعد از اجرا امکان تبادل نظر دارند و این امر می‌تواند راه هر گونه سوتفاهمی را بندد و از این نظر مسئله جعل و تحریف در آن کمتر راه دارد. همه این دلایل گواه اهمیت و ارزش تئاتر مستند در هنر‌های نمایشی هست که باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. 

از سوی دیگر با توجه به روز‌های حساسی که در حال سپری شدن هست و اتفاقات مهمی، چون انجام عملیات وعده صادق ۱ و ۲، انجام عملیات طوفان‌الاقصی، کشتار وحشیانه مردم غزه، شهادت «اسماعیل هنیه» در تهران، شهادت «سید حسن نصرالله» در ضاحیه لبنان و دیگر وقایع را سپری می‌کنیم ضرورت کار فرهنگی تبیین این وقایع با زبان هنر اهمیت فراوانی دارد.

ساخت آثار سینمایی چه در قالب داستانی و چه در قالب مستند با توجه به هزینه تولید و شرایط اضطراری که در آن قرار داریم نمی‌تواند در اولیت اول قرار بگیرد البته این به معنای آن نیست که نباید به سمت آن رفت. اهالی سینما در هر حال باید به رسالت فرهنگی خود عمل کنند. اما تئاتر بخصوص تئاتر مستند می‌تواند در حکم نوشداریی شفابخش عمل کند و پاسخ گوی سوالات مردم بوده و محملی باشد برای رفع شبهاتی که معاندان در حال طرح آن هستند.

اینکه چرا شخصیت‌هایی، چون شهید اسماعیل هنیه و شهید سید حسن نصرالله برای ایران اسلامی که محور و ستون جبهه مقاومت در جهان هست مهم هست نیازمند تبیین و توضیح دارد. انتقام گرفتن از خون اسماعیل هنیه فقط از این حیث که این شخصیت در ایران به شهادت رسیده هست دلیل انجام عملیات وعده صادق ۲ نیست. بلکه اسماعیل هنیه نمادی از یک رهبر نستوه و مبارز برای جبهه مقاومت بود که با وحشیگری رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

با وجود اینکه در یک سال اخیر که از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی می‌گذرد و وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی حتی برای مغرضان و حامیان این رژیم آشکار شده هست باز عده‌ای حتی در بین هنرمندان و افراد شناخته همان شعار بی‌اساس «نه غزه نه لبنان» سر داده می‌شود و تاسف‌باتر اینکه با نشر برخی مطالب در صفحات مجازی عملیات وعده صادق ۲ را محکوم می‌کنند و زیر سوال می‌برند.

در شرایط هست که اهمیت تئاتر مستند به عنوان یک رسانه موثر و کارآمد عیان می‌شود، تئاتر مستند می‌تواند حتی به صورت تله‌تئاتر از شبکه‌های مختلف سیما و یا حتی «فیلم تئاتر» از درگاه سایت‌های مختلف منتشر شود. تئاتر مستند می‌تواند به مثابه پدافند فرهنگی کشور بخشی کوچک از بار جبهه مقاومت را به دوش بکشد و در صف اول جنگ رسانه‌ها خط شکنی کند.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«تئاتر مستند» سنگری مهم در جبهه مقاومت بیشتر بخوانید »

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی ایران ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با پایان بخشیدن به حاکمیت سیاسی رژیم شاهنشاهی پهلوی، نظامی نوین با ایدئولوژی اسلامی ایجاد کرد. بدیهی هست به موازات این تحولات باید ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اداری و نظامی ایران نیز دگرگون می‌شد؛ امام خمینی (ره) پس از تشکیل شورای انقلاب برای اداره کشور، تشکیل مجلس شورای اسلامی، ایجاد کابینه دولت اسلامی و انتخاب ریاست جمهوری و دیگر نهادها را در برنامه خود قرار داد. این تشکیلات نیازمند حرکت‌های انقلابی بود و لزوم تغییر ساختار‌ها و سازمان‌های اداری به شدت احساس می‌شد، از سوی دیگر تأثیر انقلاب اسلامی در تشکیلات و روابط سازمانی، تزلزل ساختار نظام شاهنشاهی و به موازات آن خلق ارزش‌های نوین انقلابی را در منجر شد.

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها

این فضا زمینه ایجاد نهاد‌هایی متناسب با کارکرد‌های ویژه را فراهم آورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امید مردم به آینده‌ای بهتر موجب سرعت بخشیدن به تحولات اداری و سازمانی شد.  مردم نیز بلافاصله داوطلبانه برای نظام‌مند کردن کشور اعلام آمادگی کنند و نخستین نهادی که به وجود آمد کمیته انقلاب اسلامی بود. امام خمینی پس از سقوط پادگان‌ها و کلانتری‌ها که باعث شده بود سلاح‌های بسیاری به دست مردم بیفتد طی پیامی فرمان دادند مساجد زیر نظر امام جماعت حفاظت از مراکز و مؤسسات حساس را عهده‌دار شوند. ایشان پس از صدور این پیام آیت‌الله «مهدوی کنی» را مأمور تشکیل کمیته مرکزی انقلاب اسلامی کردند. دادگاه انقلاب اسلامی و دادسرای انقلاب اسلامی از نخستین نهاد‌های انقلابی بود که به فرمان امام خمینی (ره) تشکیل شد. 

همچنین برای سرپرستی اموال مصادره شده خاندان پهلوی و سران خائن رژیم سابق و استفاده از این اموال برای خدمت به محرومان «بنیاد مستضعفان» در ۹ اسفند ۱۳۵۷تأسیس شد. در ادامه روند تشکیل نهاد‌های انقلابی «کمیته امداد امام خمینی برای تأمین نیاز‌های محرومان جامعه در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷و نیز بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به منظور ساخت مسکن برای محرومان، در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ تشکیل شدند. در این شرایط مهم‌ترین نهادی که لزوم وجود آن احساس می‌شد، تشکیل نهادی نظامی متناسب با آرمان‌های انقلاب اسلامی بود. به همین منظور در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای دفاع از موجودیت انقلاب و ارزش‌ها و دستاورد‌های آن تشکیل شد.

با توجه به نسبت جمعیت روستانشین به شهری ضرورت رسیدگی بهبود شرایط در روستا‌ها بیشتر احساس می‌شد به موازات تشکیل نهاد‌های انقلابی جهاد سازندگی نیز در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به عنوان بازوی سازندگی انقلاب برای خدمت به روستاییان و مناطق محروم و انتقال ارزش‌ها و فرهنگ انقلاب به آن مناطق تشکیل شد. 

متن زیر سیر ایجاد و رشد نهاد مقدس جهاد سازندگی هست که در ادامه قسمت اول آن را  می‌خوانید.

در ابتدای راه

خاستگاه صدور فرمان تشکیل «جهاد سازندگی» را باید در مجموعه درهم تنیده‌ای از علل و عوامل سیاسی، اجتماعی شرایط فرهنگی و همچنین جایگاه‌های اقتصادی و تاریخی ایران در پیش از انقلاب اسلامی ریشه‌یابی کرد آرمان‌خواهی و اعتلای ارزش‌های اجتماعی نهفته در متن انقلاب اسلامی از جمله عدالت‌خواهی، برابری اجتماعی، استقلال و قطع وابستگی به کشور‌های دیگر عاملی شد تا چنین نهاد‌هایی پیش‌بینی و تشکیل شود امام خمینی استقلال کشور را در گروی پیشرفت در زمینه‌های فرهنگی اجتماعی سیاسی و اقتصادی می‌دانست از این رو فعالیت‌های جهاد سازندگی به صورت رسمی مدت کمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. 

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها

در واقع جهاد سازندگی پاسخ به مجموعه نیازها، مطالبه‎ها و فشار‌ها در واکنش به انباشتی از ناکامی‎های سیاست‌های غلط پیش از انقلاب بود. به همین دلیل این اولویت در سخنان بسیاری از مسئولان وقت دیده می‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این مورد بیان می‌کنند:

«اساس پی‌ریزی جهاد سازندگی مسئله فعالیت در مناطق محروم هست. در ارتباط با تاریخچه جهاد سازندگی باید برگردیم به پیش از انقلاب، زیرا جهاد سازندگی یک جریان هست نه یک اداره و سازمان این جریان از آن زمان آغاز شد که به مردم گفته شد گندم بکارید. روستا‌ها از دو نظر برای ما حائز اهمیت هست یکی اینکه در روستا‌ها استضعاف و فقر و محرومیت زیاد بود و این در حالی هست که جمهوری اسلامی برای رفع محرومیت رسالت بسیار عظیم و غیرقابل اغماض برای خود قائل هست دیگری از باب اینکه خودکفایی یکی از اصول جمهوری اسلامی هست و آن هم وابسته به روستا‌ها هست.»

بنابر اعتقاد بعضی از افراد نزدیک به امام خمینی انجام کار‌های عمرانی در نقاط محروم هواره از دغدغه‌های ایشان بود از این رو در زمان تبعید و اقامتشان در نوفل لوشاتو ایده تشکیل نهادی برای فقرزدایی و سازندگی را داشتند. این حرکت نیازمند تشکیلاتی بود که در برنامه‌های اولیه جهاد مشاهده می‌شود.

ایشان پس از تشکیل جهاد در تیر ۱۳۵۸ در سخنانی خطاب به مردم فرمودند: «ما از محرومیت و مشکلات شما آگاهیم و درصدد ثبات در کشور و رهایی از خرابکاری‌های ضد انقلاب هستیم تا در اولین فرصت محرومیت‌زدایی از مناطق روستایی و محروم را شروع کنیم.»

اهداف تأسیس جهاد سازندگی

براساس دلایل و زمینه‌های بیان شده پیرامون ضرورت تشکیل جهاد سازندگی اهداف تأسیس جهاد را می‌توان به صورت خلاصه چنین برشمرد: ترمیم خرابی‌های رژیم گذشته به ویژه در مناطق محروم روستایی و عشایری کشور؛ سازندگی روستا‌ها برای جبران پیامد‌های اصلاحات ارضی و برآورده کردن مطالبات کشاورز‌ها در امر تولید نابودی کشاورزی و به هم ریختگی نظام موجود؛ محرومیت‌زدایی و ارائه خدمات گسترده، عمرانی فرهنگی و عقیدتی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی به روستاییان و عشایر به دلیل تفاوت فاحش بین توسعه روستا‌ها و شهرها؛ انتقال پیام انقلاب اسلامی به دور افتاده‌ترین مناطق روستایی؛ فراهم آوردن زمینه حضور و مشارکت گسترده روستاییان در عرصه تولید و خودکفایی غذایی در کشور؛ ناتوانی دستگاه‌های سنتی موجود و لزوم بسیج امکانات و نیرو‌ها برای آبادانی کشور.

مراحل تشکیل جهاد سازندگی

از دیدگاه پایه‌گذاران جهاد سازندگی اساس فعالیت‌های این نهاد در وهله نخست از میان برداشتن نابرابری در مناطق محروم در کوتاه مدت بود. آنها در ابتدا هیچ برنامه ریزی بلندمدتی را دنبال نمی‌کردند و حتی تصور یکسانی پیرامون نحوه تشکیل این نهاد وجود نداشت. عده‌ای تصور سازمانی موقت را در ذهن داشتند در مقابل برخی بر این باور بودند که باید نهادی تأسیس شود که امور روستاییان و مناطق محروم را برای بلندمدت سازمان دهد. این پیشنهاد‌های پراکنده از سوی افرادی که در صدد فعالیت در نقاط محروم بودند، به مرور توجه گروهی از دانشجویان را جلب کرد و در جلساتی روی این موضوع بحث و تبادل نظر کردند تا مجموعه فعالیت‌های فشرده و انقلابی خارج از سیستم دولتی انجام شود.

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها

افراد مؤثر در شکل‌گیری هسته اولیه جهاد معتقدند چرایی تشکیل این نهاد به و پیش از انقلاب یعنی شکل گیری تشکل‌ها و جنبش‌های دانشجویی مانند انجمن اسلامی در دانشگاه بر می‌گردد این انجمن از دهه ۱۳۵۰ فعال شد که در جنبش‌های دانشجویی مخالف سیاست‌های رژیم شاهنشاهی نقش بسزایی داشت یکی از راه‌های ورود دانشجویان به دنیای سیاست از طریق همین انجمن بود بیشک گردهمایی‌های دانشجویی از اساسی‌ترین زمینه‌های حضور دانشجویان در فعالیت‌های سیاسی پیش از انقلاب به حساب می‌آیند. بیشتر افراد داوطلب ورود به جهاد سازندگی پیش از فرمان امام خمینی عضو همین تشکل بودند. 

علاوه براین، در مورد آشنایی دانشجویان با نیاز‌های مناطق محروم باید به تشکیل اردو‌های عمرانی دانشجویی در سال ۱۳۵۴ به بعد اشاره کرد که اغلب این اردو‌ها در مناطق محروم تشکیل می‌شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجویان روی این موضوع متمرکز شده بودند و حتی پیش از تشکیل جهاد به صورت خودجوش به مناطق دورافتاده و محروم رفته و به کار عمرانی می‌پرداختند؛ بنابراین شواهد نشان می‌دهد که ایده تشکیل چنین نهادی با رویکرد‌های مختلفی به صورت جداگانه دنبال می‌شد و دغدغه بسیاری از دانشجویان بود از این رو فرایند تشکیل هسته مرکزی جهاد سازندگی به همان جنبش‌های مذهبی دانشجویان در دانشگاه‌های معتبر برمی‌گردد.

منبع: کتاب «خاکریزهای خط مقدم؛ تاریخ مهندسی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس» اثر «نصرت‌الله محمودزاده»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«جهاد سازندگی» ابتکار امام خمینی (ره) برای رفع محرومیت‌ها بیشتر بخوانید »