رسول حسنی

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «حجاب و عفاف» از دیرباز همواره موضوعی فراگیر در میان مردم ایران بوده است که حتی می‌توان ریشه‌های آن را در پیش از اسلام نیز جستجود کرد. با ورود اسلام به ایران نوع پوشش زنان جهت‌دار شد و با پیروزی انقلاب اسلامی به شکل گسترده‌تری نهادینه شد.

قبل از انقلاب و در واقعه قیام گوهرشاد شاهد بزرگترین حضور اعتراض آمیز زنان علیه کشف حجاب بودیم که نشان از دغدغه‌مندی زنان ایرانی نسبت به صیانت از مسئله حجاب دارد. زنان ایرانی حجاب را نه فقط یک توصیه اسلامی که واجبی الهی و تکلیفی شرعی، چون نماز می‌دانند که تحت هیچ شرایطی نباید ترک شود و مشمول هیچ تبصره‌ای نیست.

با رشد وسایل ارتباط جمعی و دسترسی آسان به فضای مجازی از یک سو و عدم سیاست‌گذاری مدیران فرهنگی به نسل جوان از سوی دیگر سبب شد تا دامنه نفوذ دشمنان انقلاب اسلامی گسترش یافته و افکار عمومی جوانان بخصوص دختران زیر سیطره امپراطوری رسانه‌ای غرب قرار بگیرد. مقاومت بخشی از دختران جامعه نسبت به حفظ حجاب ـ که البته هنوز وجه غالب نیست ـ ناشی از همین امر است. حال آنکه واقعیت آن است همین تعداد معدود که مبادرت به کشف حجاب کرده‌اند به حقیقت و فلسفه حجاب پی نبرده‌اند و اغلب فضای موجود بخصوص در وقایع اخیر حجاب از سر برداشته‌اند.

از این نکته که بگذریم باید این سوال اساسی را مطرح کرد که اگر ما از دختران جوان و نوجوان انتظار حفظ را داریم که چه فکری برای آن‌ها در حوزه لباس کرده‌ایم؟ طراحان مد و لباس چه اقدامی برای پاسخ دادن به روحیه تنوع طلبی این قشر از جامعه ـ که فی‌نفسه امری منفی نیست ـ کرده‌اند؟ حفظ حجاب و عفاف منافتی با تنوع رنگ و فراوانی مد ندارد. نوع پوششی که انتظار داریم می‎تواند هم به‌روز باشد و در عین حال از حدود شرع و عرف تجاوز نکند.

دختری که قصد دارد به سمت پوشش اسلامی بیاید، اما در بازار با فقدان لباس مورد نظر مواجه شود باید دست به چه انتخابی بزند. متاسفانه لباس مناسبی که حجاب او را حفظ کند با قیمت بالایی بفروش می‌رسد حال آنکه لباس‌های نازل نامناسب با تنوع رنگ و مد بالایی عرضه می‌شود. با توجه به نسبت نامعقول سطح درآمد خانواده‌ها و قیمت بالای چادر و مانتو‌های مناسب می‌توان دریافت که با مشکل اساسی و بغرنجی روبه‌رو هستیم.

سیاست‌گذران فرهنگی اگر در برنامه‌های خود علی‌الظاهر نگاه سختگیرانه‌ای به حفظ حجاب دارند و با اعمال جرایمی که در دراز مدت بازدارنده نیست قصد دارند با پدیده بی‌حجاب مقابله کنند. باید فکری به حال بازار مد و لباس نیز داشته باشند و طراحان و فعالان این حوزه را که ظاهرا در مورد حجاب و عفاف دغدغه‌ای ندارند را به تکاپو و حرکت وا دارند.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی طراحان لباس در حوزه حجاب دغدغه‌مند نیستند بیشتر بخوانید »

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ ایران اسلامی بیشتر از چند ماه است که درگیر فتنه‌ شده است؛ فتنه‌ای که هرچند به دست سربازان نظام اسلامی، چون شهید «روح‌الله عجمیان»، شهید «آرمان علی‌وردی»، شهید «حسین اجاقی زنوز»، شهید «مهدی اثنی عشری» توان عرضه پیدا نکرد، اما هنوز اثرات آن برجای مانده است. هنوز در خیابان‌های شهر اوضاع اسف‌بار بی‌حجابی دیده می‌شود، گویا خون شهدای امنیت بی‌سبب به زمین ریخته شده است.

این رفتار‌های برخی از زنان و مردان جوان که حدودی برای شأن زن بودن و مرد بودن قائل نیستند و با هر پوشش دون شأنی وارد فضا‌های عمومی می‌شوند، زمینه‌ساز بروز اتفاقاتی تلخ و تکان دهنده‌ای می‌شوند که قلب هر انسان آزاده‌ای را جریحه‌دار می‌کند و این جراحت هرگز التیام پیدا نمی‌کند. یکی از این وقایع حادثه‌ای بود که در سبزوار روی داد و سبب شهادت «حمیدرضا الداغی» شد.

جوانی که برای حفاظت و دفاع از شرافت و آبروی دو دختر جوان که توسط دو اراذل و اوباش مورد آزار قرار گرفته بود به وحشیانه‎ترین شکل ممکن با ضربات چاقو به قتل رسید. حمیدرضا الداغی نه بسیجی بود و نه روحانی و نه وابسته به نهاد و ارگان خاصی بود. دخترانی که حمیدرضا از آنان دفاع کرد هم از مخالفان حجاب بودند، کسانی هم که حمیدرضا را به قتل رساندند سابقه شرارت و قتل داشتند. پس هیچ یک از طرف‌های معادله به تعبیر فتنه‌گران ارزشی نیستند؛ بنابراین انتظار این بود که جماعت سلبریتی که در این چند ماه اخیر علیه مدافعان امنیت و حمایت از اغتشاشگران در صفحات مجازی حمله می‌کردند و با فحاشی و لفاظی و دروغ‌پردازی از قاتلان مدافعان امنیت قهرمان ملی می‎ساختند، چرا مهر سکوت بر لب زده‌اند و واکنشی نشان نمی‌دهند.

از هم اکنون می‌توان پیش‌بینی کرد سلبریتی‌ها که پیاده نظام لشکر جراد غرب هستند در تدارک حمله به حمیدرضا الداغی هستند و یا با سناریویی که منتظرند تا به دستشان برسد از قاتلان مست و لاابالی جوان سبزواری قهرمان ملی بسازند و با به راه انداختن هشتک نه به اعدام نمایشی مانند آنچه برای «مجیدرضا رهنورد» قاتل دو بسیجی مشهدی به راه انداختند. شهادت «حمیدرضا الداغی» سندی است بر رسوایی جماعت سلبریتی، اینان هر چند از مردم سربلند کرده‌اند، اما بر خلاف ادعای پوچ‌شان نه با مردم هستند و نه برای مردم. حقیقت را نمی‌بینند و دادستان حقیقت شده‌اند. خداوند در قرآن کریم و در آیه ۹ سوره «یس» چهره واقعی آن‌ها را به روشنی بیان کرده است. «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»؛ (و از پیش رویشان حایلی و از پشت سرشان [نیز]حایلی قرار داده ایم، و به صورت فراگیر دیدگانشان را فرو پوشانده ایم، به این خاطر حقایق را نمی‌بینند)

برخی از سلبریتی‌ها معلوم‌الحال که خون شهدا را برای دریافت مهر گرین کارت و اقامت آمریکا فروختند مصداق همین آیه هستند. در قرآن کریم آمده «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ» (آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بسوى حق) باز نمى گردند. بقره ـ ۱۸)

بر گوش و چشم‌شان چنان مهری زده شده و صم بکم بر طبل باطل خود می‌کوبند و انتظار دارند تا مردمی را ادعای مهر شان را دارند با خود همراه کنند. سلبریتی‌ها در همه جای جهان از مردم، با مردم و برای مردم هستند. اما در ایران گویا این قشر از جامعه همیشه نه تنها وارونه بر مرکب غصبی سوار می‌شوند بلکه نعل وارونه نیز می‌زنند تا رهزن بودن خود را پنهان کنند.

نظام اسلامی با همه تصویر وارونه‌ای که سلبریتی‌ها از آن ساخته‌اند با رأفت و گذشت و چشم‌پوشی با آن‌ها رفتار کرده است و همین گذشت و چشم بر هم گذاشتن‌ها بوده که این قشر همیشه مدعی را گستاخ و جری کرده است تا جایی که بدترین اهانت‌ها را به شهدای مقاومت و مدافع امنیت روا داشته‌اند و با عوض کردن جای جلاد و شهید و حمله به ارزش‌ها و باور‌های مردم به ساحل مثلا امن غرب پناه برده‌اند.

انتظار این است که در ماجرای شهادت «حمیدرضا الداغی» دستگاه قضا با شدت عمل وارد شود و حداکثر مجازات را برای قاتلان این شهید در نظر بگیرند. باید دانست که رأفت بیش از حد نظام اسلامی، مصداق ترحم بر گرگ گله‌زن است. شهادت «حمیدرضا الداغی» نه‌تنها داغی بزرگ بر دل مادر این شهید گذاشت که قلب همه مردم ایران را مجروح و داغدار کرد و گذشتن از قاتلان شهید الداغی زیر پا گذاشتن همه دل‌های عزادار خواهد بود.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلبریتی‌ها؛ راهزنانی که نعل وارونه زده‌اند بیشتر بخوانید »

حمایت اخلاقی و قانونی از زن اولویت مسئولان باشد

حمایت اخلاقی و قانونی از زن اولویت مسئولان باشد


گروه فرهنگ و هنر دفاع‎پرس ـ رسول حسنی؛ انقلاب اسلامی ایران در حقیقت خود یک رویش و دگرگونی غیرقابل انکار داشت که توانست همه مفاهیم قابل از خود را تغییری اساسی داد. یکی از این مفاهیم مسئله «زن» و نوع نگاه به آن بود. انقلاب اسلامی توانست زن را هویتی تازه ببخشد، هویتی که پیش از آن قلب ماهیت شده بود و نمی‌توانست زن را به هدف غایی خود برساند. متاسفانه همه مظاهر رژیم طاغوت که علی‌الظاهر رنگ و بویی ملی داشت، علیه زنان جامعه بود.

از کالاهای فرهنگی گرفته تا اقتصاد و سیاست به زن نگاهی فرودستانه داشت. در هیچ یک از آثار سینمایی ساخته شده در رژیم پهلوی ابدا شمایی از زن ایرانی را نمی‌بینیم. حتی نگاه شاه معدوم به زن نگاهی ذلیلانه بود که جز نازل کردن زن به یک کالای مصرفی تفسیری نداشت. اما حضرت امام خمینی (ره) با نگاهی منبعث از دین مبین اسلام این نوع زوایه دید را کاملا تغییر داد. نگاه امام خمینی (ره) به زن نگاهی ایرانی و اسلامی و عزتمندانه بود که اجازه نمی‌داد زن را محدود به وجه ظاهری او استفاده لذت طلبانه کرد.

انقلاب اسلامی توانست زن را در عین حفظ عفاف و حجاب وارد بطن جامعه کند. این نگاه انسانی و عزتمدانه به زن بود که توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند چرا که این انقلاب سهمی قابل توجه برای زن در ساختار جامعه قائل بود و همچنان هست. نه تنها در پیروزی انقلاب اسلامی که در دستآوردهای درخشان دفاع مقدس، سال‌های پس از آن و در همه حوزه‌های علمی، هنری، سیاسی و ورزشی زنان جایگاهی ویژه دارند که نمی‎توان نه این جایگاه را حذف کرد و نه آن را نادیده گرفت.

به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) سلسله نوشتار «تعالی زن انقلابی» منتشر خواهد شد که شامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص «زن» و هویت و رسالت و جایگاه زنان است.

قسمت دوم این نوشتار را در ادامه می‌خوانید:

زن از منظر اسلام

«نگاه اسلام به زن یک نگاه فوق‌العاده متعالی است. بسیاری مشکلات بانوان، ناشی از مشکلات حیات جمعی خانواده است، به حیثی که زن در آن محور است. ما خلاهای قانونی و عادتی و سنتی عجیب و فراوانی داریم. این مشکلات عمدتا مربوط می‌شود به مشکلات داخل خانواده. اگر زن داخل خانواده امنیت روانی، امنیت اخلاقی داشته باشد، حقیقتا شوهر برای او لباس محسوب شود، همچنان که او لباس شوهر است و همچنان که قرآن خواسته، مودت و رحمت بین این‌ها برقرار باشد آنگاه مشکلات بیرون خانواده برای زن قابل تحمل خواهد شد. اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلی خود، بتواند مشکلات خودش را کاهش بدهد، بلاشک در عرصه‌ اجتماع هم خواهد توانست.»[1]

«موضوع زن و برخورد جوامع با او، مسأله‌ای است که از دیرباز در میان جوامع و تمدن‌های مختلف مطرح بوده است. قوام زندگی در عالم، به همان اندازه که به مردان وابسته است، به همان اندازه هم به زنان وابسته است. زنان، بزرگ‌ترین کارهای آفرینش را [مانند تولیدمثل و تربیت کودک] به‌طور طبیعی برعهده دارند. اسلام یک موضع برجسته را در این بین انتخاب کرده؛ از افراط و تفریط جلوگیری کرده و هشداری به همه‌ مردم عالم داده است. اسلام، مردانی را که به‌خاطر قدرتمند بودن جسمی یا توانایی مالی زنان را به خدمت می‌گرفتند و مورد آزار و تحقیر قرار می‌دادند، به کلی سرجای خود نشاند و زن را در جایگاه حقیقی خودش قرار داد و حتی از جهاتی، زن را در ردیف مرد قرار داد.»[2]

«خود زن [باید] حقوق انسانی و الهی خود را درست بشناسد و از آن دفاع کند. اسلام [نگاه] بدون افراط و تفریط [به زن دارد و] طبیعت زن و مرد را نادیده [نمی‌گیرد]. در اسلام، برای فعالیت زنان، سه عرصه معین شده است. اول، عرصه‌ تکامل و رشد معنوی خود زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتی در میدان رشد و تکامل معنوی ندارند. مرد [و زن می‌توانند] به عالیترین و بالاترین مقامات معنوی [برسند].»[3]

«در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضی باشد، یا راضی نباشد؛ پدرش راضی باشد، یا راضی نباشد او می‌تواند ثروت و مال و اندوخته‌ خود را مصرف کند در حمایت از استقلال اقتصادی زنان، دنیا سیزده قرن است که از اسلام عقب است. ولی در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضی از کشورها کمتر از این مدت است که تازه شروع کرده‌اند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود، دخل و تصرف کند! اسلام، از این جهت هم جلو است.»[4]

«زن به عنوان همسر یا مادر مورد توجه و عنایت ویژه‌ اسلامی قرار دارد. در درجه‌ اول، مسأله‌ انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هیچ کس نمی‌تواند در مورد انتخاب همسر چیزی را تحمیل کند. یعنی حتی برادران زن، پدر زن نمی‌توانند و چنین حقی را ندارند. البته در جامعه‌ اسلامی، عادات جاهلی و غلط بوده است؛ آنچه را که مسلمانان جاهل انجام می‌دهند، کسی نباید به حساب اسلام بگذارد. مسلمانان جاهل، با تکیه بر آداب و عادات جاهلیت، کارهایی انجام می‌دهند که ربطی به اسلام و احکام آن ندارد.

ملاحظه می‌کنید که احکام اسلام در انتخاب همسر، از اول تشکیل خانواده، در جهت کمک به زنان است. وقتی عائله تشکیل می‌شود، در داخل عائله، از نظر اسلام، زن و شوهر دو شریک زندگی هستند و باید نسبت به یکدیگر با محبت رفتار کنند. احکام و مقررات اسلامی، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل خانواده، بسیار دقیق و ظریف است.

خدای متعال، با توجه به طبیعت زن و مرد و مصالح جامعه‌ این احکام را معین کرده است. در داخل خانواده، کار و روحیات مرد را نباید از زنان توقع داشت؛ روحیات زن را هم در خانواده نباید کسی از مرد توقع داشته باشد. هر کدام یک خصوصیاتی دارند که [باید] دقیقا رعایت شود که اگر رعایت شد، هم این خوشبخت است و هم آن.»[5]

«زن را از سه دیدگاه می‌شود مورد ملاحظه قرار داد تا بینش اسلامی نسبت به او آشکار شود. یکی نقش زن به عنوان انسانی در راه تکامل معنوی و نفسانی است که در این دیدگاه، زن و مرد با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند. دیدگاه دوم، در زمینه‌ فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است. از نظر اسلام، میدان فعالیت و تلاش علمی و اقتصادی و سیاسی برای زنان، کاملا باز است.

اگر کسی با استناد به بینش اسلامی بخواهد زن را از کار علمی محروم کند، از تلاش اقتصادی باز دارد، یا از تلاش سیاسی و اجتماعی بی‌نصیب سازد، به خلاف حکم خدا عمل کرده است. زنان به قدری که توان جسمی و نیازها و ضرورت‌های‌شان اجازه می‌دهد، می‌توانند در فعالیت‌ها شرکت کنند. آنها هر چه می‌توانند، تلاش اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کنند. شرع مقدس، مانع نیست. البته چون از لحاظ جسمانی زن ظریفتر از مرد است، لذا ضرورت‌هایی دارد. تحمیلِ کار سنگین بر زن، ظلم به زن است.

از امام علی‌بن ابی‌طالب (ع) نقل است که فرمود: «اَلْمَرْأَةُ رَیْحانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَةٍ.» یعنی زن گل است، قهرمان نیست. قهرمان یعنی پیشکار و خدمتگزار آبرومند. خطاب به مردان می‌گوید که زنان در خانه‌های شما مثل گلی لطیف هستند که باید نسبت به آن‌ها با کمال ظرافت و دقت رفتار کرد. زن، پیشکار شما و خدمتگزار شما نیست که خیال می‌کنید کارهای سنگین را باید به او محول کرد.

این‌که ما بگوییم «زن را از فعالیت اقتصادی و اجتماعی ممنوع کنیم»، به استناد نظر اسلام، غلط است. اما از آن طرف، این را هم که زن را مجبور به انجام کارهای سنگین و تلاش‌های دشوار اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی کنند، اسلام توصیه نکرده است. نظر اسلام، یک نظر میانه است. یعنی زن اگر فرصت و فراغت داشته باشد، بچه‌داری مانع او نشود، شوق و علاقه و نیرو و توان جسمانی داشته باشد و بخواهد وارد فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی شود، مانعی ندارد.

دیدگاه سوم، نگاه به زن، به عنوان یک عضو در خانواده است که این از همه مهمتر به نظر می‌رسد. مرد و زن، هر کدام طبیعت، اخلاق، روحیات و غرایزی دارند که ویژه‌ خودشان است. آنها اگر از خلقیات ویژه‌ی خود به طور صحیح استفاده کنند، در خانواده، زوجی کامل و هماهنگ و مساعد تشکیل می‌دهند. اگر مرد زیاده‌روی کرد، تعادل به هم می‌خورد. اگر زن هم زیاده روی کرد، تعادل به هم می‌خورد. اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو چشم در چهره‌ انسان، دو سنگرنشین در جبهه‌ نبرد زندگی قرار داده است.

هر کدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‌هایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژه‌ خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معین کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده‌ای ماندگار و مهربان و با برکت و پرفایده خواهند داشت.»[6]

«نکته‌ مهم این است که در محیط خانواده دو عنصر و دو موجود، ضمن برخورداری از خصوصیاتشان، با یکدیگر هماهنگی و همزیستی دارند. لکن زن از لحاظ جسمی، ظرافت بیشتری دارد و مرد، قوی‌تر است. با این حال، اگر قانون از زن دفاع نکند، ممکن است مرد، نسبت به او تعرض کند. لذا، قانون، در حمایت از بانوانی که خانواده تشکیل داده‌اند و درون محیط خانوادگی خودشان هستند، وظایف بسیار سنگینی دارد.

مطلبی که ما در کشورمان باید با جدیت دنبال کنیم، حمایت اخلاقی و قانونی از زن است. گرچه پس از انقلاب، اصلاحات زیادی در قوانین ازدواج و حمایت از خانواده شده است، اما کافی به نظر نمی‌رسد. لذا همه‌ دست‌اندرکاران و خود زنان، این است که چنین مطلبی را مجدانه دنبال کنند. این همان نقطه‌ی اساسی است که اسلام مهمترین کار را در این بخش انجام داده است. اگر ما در جامعه‌ ما کمبودی در این زمینه داریم، باید مرتفع شود و حمایت قانونی از زن، با کمال قوت و شدت انجام گیرد. البته در محیط اجتماعی، خدمات و مشارکت‌هایی وجود دارد که زنان در آن فعال‌تر هستند.»[7]

منابع:

[1] ـ بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی 14 دی 1390

[2] ـ بیانات در دیدار جمعی از پرستاران 22 آبان 1370

[3] ـ بیانات در اجتماع زنان خوزستانی 20 اسفند 1375

[4] ـ بیانات در اجتماع زنان خوزستانی 20 اسفند 1375

[5] ـ بیانات در اجتماع زنان خوزستانی 20 اسفند 1375

[6] ـ بیانات در جمع زنان شهر ارومیه 28 شهریور 1375

[7] ـ بیانات در جمع زنان شهر ارومیه 28 شهریور 1375

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمایت اخلاقی و قانونی از زن اولویت مسئولان باشد بیشتر بخوانید »

امام حسین علیه‌السلام: دور است از ما زندگی با ذلت

امام حسین علیه‌السلام: دور است از ما زندگی با ذلت


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت هفتم آن را در ادامه می‌خوانید:

آخرین احتجاج

حسین (ع) بر ناقه خويش سوار شد و به مقابل ايشان آمده و طلب سكوت کرد، ايشان ساكت شدند، پس آن حضرت حمد و ثناى الهى را به‌جای آورد و بر حضرت رسالت پناهى (ص) و بر ملائكه و ساير انبيأ و رُسل درود بليغى فرستاد پس‌ازآن فرمود: «هلاكت و اندوه باد شما را اى جماعت غدار و اى بى‌وفایان جفاكار كه به جهت هدايت خويش ما را به‌سوی خود طلبيديد و ما اجابت شما كردیم و به‌سوی شما آمديم؛ پس به روى ما کشیدید شمشيرهايى كه برای ما مهیا کرده بودید. برافروختيد به روى ما آتشى را كه براى دشمن ما شعله‌ور کرده بودید.

پس شما به كين و حیله با دشمنان خود هم‌داستان شديد بدون آن‌که دلیلی برای شما ظاهر كرده باشند و بى‌آن‌که طمع و اميد رحمتى به آن‌ها داشته باشید. پس بر شما باد ويل‌ و حسرت كه از ما دست كشيديد. حال آن‌که شمشيرها در حبس نيام بود و دل‌ها مطمئن و آرام مى‌زيست تا آن‌که شتاب كرديد در برانگیختن فتنه مانند ملخ‌ها و خويشتن را ديوانه‌وار در كانون آتش درانداختید چون پروانگان.

پس دور باشيد از رحمت خدا اى معاندين امت و تاركان قرآن و تحریف‌کنندگان آیات آن. ای گروه گناه‌كاران و پيروان وسوسه‌های شیطان و محوکنندگان شريعت و سنت نبوى، آيا ظالمان را یاری مى‌كنيد و از يارى ما دست برمى‌داريد؟ سوگند به خدا كه غدر و مكر از قديم در شماها بوده اصول شما با آن به‌هم‌ پیچیده و فروغ شما از او قوت گرفته است. شما پليدترین ميوه‌ در گلوگاهید و كمترین لقمه‌ غاصبانه‌اید.

آگاه باشيد كه زنازاده فرزند زنازاده عبیدالله ابن زياد مرا ميان دو چيز مخیر کرده؛ يا آن‌که شمشير كشيده و در ميدان جنگ بكوشم و يا آن‌که لباس ذلت بپوشم. دور است از ما ذلت و خداوند راضی نباشد و رسول (ص) او نفرمايد و مؤمنان و پروردگان دامن‌هاى طاهر و صاحبان حميت و ارباب‌هاى غيرت ذلت لئام را بر شهادت كرام اختيار نكنند، اكنون حجت را بر شما تمام كردم و با قلت اعوان و كمى ياران با شما رزم خواهم كرد.»

آن‌گاه فرمود: «سوگند به خداى كه شما بعد من فراوان و افزون از مقدار زمانى كه پياده سوار اسب باشد زنده نمانيد، روزگار آسياى مرگ بر سر شما بچرخاند و شما مانند ميله سنگ آسيا در اضطراب باشيد، اين عهدى است که از پدر و جدم رسیده است.

اكنون رأى خود را فراهم كنيد و با یاران خود هم‌دست شويد و مشورت كنيد تا امر بر شما پوشيده نماند پس قصد من كنيد و مرا مهلت مدهيد همانا من توكل كرده‌‎ام بر خداوندى كه پروردگار من و شما است، بدانید كه جان‌دارى نيست مگر آن‌که در قبضه قدرت باشد. همانا پروردگار من بر صراط مستقيم و عدالت استوار است و جزاى هرکسی را مطابق عمل او مى‌دهد.»

پس زبان به نفرين آن‌ها گشود و گفت: «پروردگارا باران آسمان را از اين جماعت قطع كن و برانگيز بر ايشان قحطى مانند قحطى زمان يوسف (ع) كه مصريان را به آن آزمايش فرمودى و غلام ثقيف را برايشان سلطنت ده تا آن‌که به كام‌هاى ايشان كاسه‌هاى تلخ مرگ را بچاشند؛ زيرا كه ايشان حیله کردند و دست از يارى ما برداشتند. تویى پروردگار ما پس بر تو توكل می‌کنیم و به‌سوی تو است بازگشت همه.»

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام حسین علیه‌السلام: دور است از ما زندگی با ذلت بیشتر بخوانید »

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت ششم آن را در ادامه می‌خوانید:

شبیه پیامبر (ص) کشته امت پیامبر (ص)

چون از اصحاب حسین (ع) کس نماند، نوبت به جوانان هاشمى رسید؛ پس فرزندان امیرالمؤمنین (ع) و اولاد جعفر و عقیل و فرزندان حسن (ع) و حسین (ع) ساخته جنگ شدند و با یکدیگر وداع کردند و به عزم جهاد قدم جوانمردى پیش نهادند و اول کس از بنی‌هاشم که میدان رفت علی‌اکبر (ع) بود.

آن نازنین، چون عازم میدان شد، از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبید، حضرت او را اذن کارزار داد. علی‌اکبر (ع)، چون به‌جانب میدان روان شد حسین (ع) نگاه مأیوسانه به آن جوان کرد و گریست و محاسن شریفش را به‌جانب آسمان بلند کرد و عرض کرد:

«پروردگارا گواه باش بر این قوم، هنگامی‌که به مبارزه ایشان مى‌رود جوانى که شبیه‌ترین مردم است در خِلقت و خُلق با پیغمبر (ص) تو، ما هر وقت مشتاق دیدار پیغمبر (ص) تو می‌شدیم نظر به‌صورت این جوان مى‌کردیم، خداوندا بازدار از ایشان برکات زمین را و ایشان را متفرق و پراکنده کن چه این جماعت ما را خواندند که نصرت ما کنند، چون اجابت کردیم شمشیر دشمنی بر ما کشیدند.»

آنگاه بر عمر بن سعد فریاد زد: «خداوند قطع کند رَحِم تو را چنان که قطع کردی رَحِم مرا و مبارک نفرماید بر تو آن‌چه را که آرزو می‌کنی و مسلط کند بر تو بعد از من کسى را که را در خانه‌ات تو را بکشد چرا که قرابت مرا با رسول خدا (ص) مراعات نکردى.»

پس به صوت بلند این آیه مبارکه را تلاوت فرمود: «اِنَّ اللّهَ اصْطفى آدمَ وَنُوحاً وَ آلَ اِبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلىَ العالَمینَ ذُرِّیَةً بَعضُها مِن بَعضٍ وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ.»

از آن‌سوی جناب علی‌اکبر (ع)، چون خورشید تابان از افق میدان طالع شد و عرصه نبرد را به شعشه طلعتش که از جمال پیغمبر (ص) خبر مى‌داد منور کرد. پس رَجز خواند و گفت: «سوگند به خدا ما به خانه خدا و پیغمبر (ص) سزاواتریم. قسم به خدا نباید پسر زیاد بر ما حکم کند.»

پس حمله كرد به خیل اشقیا و قوت بازويش که یادآور شجاعت حيدر کرار (ع) بود در آن لشكر اثر كرد و آنان را طعمه شمشير آتش‌بار خود کرد. به هر جانب كه روى مى‌كرد گروهى را به خاك مى‌افكند، در اين وقت حرارت آفتاب و شدت عطش و كثرت جراحت و سنگينى زره او را به رنج درآورد. پس‌ سوی پدر شتافت و عرض كرد: «اى پدر تشنگى مرا كشت و سنگينى زره و خود مرا به رنج افكنده است آيا شربت آبى هست که مرا سیراب فرمایی تا قوتى پيدا كنم؟»

حضرت سيلاب اشك از ديده باريد و فرمود: «و اغَوْثاه اى فرزند زمانی اندک بجنگ، پس زود است كه ملاقات كنى جدت محمد (ص) را و او سيراب كند تو را به شربتى كه هر گز تشنه نشوى.»

حسین (ع) انگشتر خويش را بدو داد و فرمود كه در دهان خود بگذار و به میدان نبرد بازگرد. جناب علی‌اکبر (ع) نگین انگشتر پدر را ‌مکید و آن را |بازگرداند، آن جناب دست از جان شسته و دل بر خداى بسته به ميدان برگشت رجز خواند و گفت: «جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند و درستی ادعاها بعد از جنگ آشکار می‌شود. به خدا قسم که از گروه‌های شما جدا نمی‌شویم مگر آن‌که شمشیرها در نیام رود.»

علی‌اکبر (ع) خويشتن را در ميان كفار افكند و از چپ و راست مى‌زد و مى‌كشت. در اين وقت مرة بن منقذ چون علی‌اکبر (ع) را ديد كه حمله مى‌كند و رجز مى‌خواند گفت: «گناهان عرب بر من باشد اگر عبور اين جوان به نزد من افتاد و پدرش را به عزايش ننشانم.»

همین‌طور كه علی‌اکبر (ع) حمله مى‌كرد به مرّة بن منقذ برخورد، مُرّة بن مُنْقِذ عبدى فرصتى به‌دست آورده و شمشيرى بر فرق آن جوان زد كه فرقش شكافته شد و از کارزار افتاد.

پس سواران ديگر نيز على‌اکبر (ع) را به شمشيرهاى خويش مجروح كردند تا یک‌باره توانایی از او برفت دست در گردن اسب درآورد و عنان آن حیوان را رها كرد. اسب او را در لشكر اعدأ از این‌سوی بدان سوى مى‌برد و به هر بى‌رحمى كه عبور مى‌كرد زخمى ‌بر علی‌اکبر (ع) مى‌زد تا اينكه بدنش را با تيغ و شمشیر و سنان و هر چه بود اربارابا كردند.

علی‌اکبر (ع) در ميان خون خويش غلتيد و تحمل مى‌كرد تا آن‌گاه ‌که جان به گودى گلوى مباركش رسيد پس صدا بلند كرد و به پدر عرض کرد: «یا ابتاه اينك جد من رسول خدا (ص) حاضر است و مرا شربتی از جام خويش نوشاند كه هرگز پس‌ از آن تشنه نخواهم شد و تو را مى‌فرمايد: اى حسين (ع) تعجيل كن درآمدن كه جامی ديگر براى تو مهیا كرده‌‎ام تا بنوشى.»

پس حسین (ع) بالاى سر آن كشته تيغ ستم آمد. صورت بر صورت او نهاد و فرمود: «خدا بكشد جماعتى را كه تو را كشتند، چه چيز ايشان را جرى كرد كه از خدا و رسول (ع) نترسيدند و پرده حرمت رسول‌الله (ع) را دریدند.»

آن‌‎گاه اشك از چشم‌هاى نازنين حسین (ع) جارى شد و فرمود: «اى فرزند بعد از تو خاك بر سر دنيا و زندگانى دنيا.»

در آن حال رو كرد به جوانان هاشمى و فرمود: «برداريد پیکر برادر خود را و به خیمه کشتگان ببرید.»

پس مردان بنی‌هاشم پیکر نازنين علی‌اکبر‍ را از خاك برداشتند و در خيمه دارالحرب گذاشتند.

اين وقت زينب (ص) از سراپرده بيرون آمد و با حال اضطراب و به سرعت سوى پیکر خونین علی‌اکبر (ع) ‌شتافت، ندبه بر فرزند برادر مى‌كرد تا خود را به آن جوان رسانيد و خويش را بر روى او افكند، حسین (ع) خواهر را از روى بدن بی‌جان علی‌اکبر (ع) بلند كرد و به خيمه‌ زنان بازگرداند.

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند بیشتر بخوانید »