رسول صدرعاملی

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» به تهیه کنندگی محمد تنکابنی و اجرای بهروز افخمی روز جمعه ۵ اردیبهشت ماه با حضور عزت الله ضرغامی و گفتگوی ویژه «از معاونت سینمایی تا داوری جشنواره فیلم فجر» و بررسی فیلم «I’m Still Here ۲۰۲۴» برگزار شد.

میز گفتگوی ویژه جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» با موضوع «از معاونت سینمایی تا داوری جشنواره فیلم فجر» با حضور سید عزت‌الله ضرغامی برگزار شد.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

سید عزت‌الله ضرغامی در ابتدای این میز اظهار داشت: دوست دارم از پیشکسوتان برنامه «هفت»، آقایان جیرانی، گبرلو، لطیفی و… یاد کنیم که همه برای ارتقای سطح سینما زحمت کشیدند. اگر وقت بود از جریان آقای جیرانی و نامه استعفای او مفصل می‌توانستم بگویم ولی درحال حاضر از همه عزیزان تشکر می‌کنم. ببینید تاثیرگذارترین حوزه هنری سینماست و چیزی با سینما برابری نمی‌کند. من در دوره بحرانی وارد سینما شدم که از آن عبور کرد و امشب به آن اشاره‌ای خواهم کرد. زمانی که به صداوسیما رفتم هم کار‌های سینمایی جدید انجام دادم و شبکه‌های جدیدی ایجاد کردیم و ادای دینی درست به سینما داشتم. درباره جشنواره هم نکات ویژه‌ای خواهم داشت که امشب خدمتتان عرض خواهم کرد.

ضرغامی توضیح داد: آخرین ویدئو من گفتگویی با یکی از رسانه‌ها درباره فیلم «مربای شیرین» خانم برومند بود. فیلمی بود که در دوران من هم نبود ولی در آن زمان گفتم فیلم سیاسی‌ست و علیه نظام حرف می‌زند و امروز در سال ۱۴۰۴ می‌گویم اشتباه کردم و نظر من عوض شده هست.

وی ادامه داد: دوره خود را یکی از موفق‌ترین دوره‌ها می‌دانم ولی باید شجاعت بیان اشتباه‌ها را داشته باشیم. فیلم «مربای شیرین» داستان بچه‌ای هست که یک مربایی از مغازه می‌گیرد و نمی‌تواند در را باز کند. مادر و هرکسی تا خود صاحب مغازه و کارخانه و… هم نمی‌توانند در این شیشه را باز کنند. داستان می‌گوید ما شیرینی‌ها را در شیشه کردیم و در آن را هم سفت کردیم که باز نمی‌شود. آن شخصیت خانم در انتها هم می‌گوید شما قالب‌تان کج هست. آن موقع گفتم فیلم سیاسی‌ست ولی در حال حاضر نظر من چنین نیست. بار‌ها دیده‌ام که رهبر انقلاب درباره شادی و سرگرمی جوانان و مردم چقدر توجه دارند و ما نباید به گونه‌ای عمل کنیم که سرگرمی‌های مباح هم سخت شود. نباید شادی را از مردم بگیریم.

افخمی گفت: در زمان «اجاره نشین ها» آن هم موردحمله شدید مخصوصا از جانب مخملباف قرار گرفت. به توصیه سیدمحمد بهشتی من فیلم را دیدم و گفتم این فیلم با انقلاب شوخی می‌کند ولی فیلم کمدی خوبی هست و اگر فیلمساز نتواند با زبان طنز شوخی کند، چه فایده دارد؟

عزت‌الله ضرغامی مطرح کرد: نقد وحی منزل نیست و عوامل متعددی شرایط را عوض می‌کند و فیلمی می‌تواند نظرات مختلفی از سمت حتی یک نفر بگیرد. چیزی به نام سلیقه داریم که ما را بدبخت می‌کند و با نقد بسیار متفاوت هست. امروزه بعضی تصمیم گیران سلیقه خود را حاکم می‌کنند که این بسیار بد هست. من سابقه بحث‌های مفصل سینمایی با رهبر انقلاب داشته‌ام. قطعا شما هم دیده‌اید که بعضی اوقات رهبری توصیه‌ای مطرح می‌کنند ولی می‌گویند این سلیقه شخصی من هست. بعضی‌ها که تصمیم گیر هستند همه تولیدات در تمام حوزه‌ها را براساس سلیقه رهبری راهبری می‌کنند ولی اصلا چنین نیست و باید تمام سلایق درنظر گرفته شوند. در این بسیار فیلم‌هایی بود که من هم آن‌ها را دوست داشتم و مقام معظم رهبری هم دوست داشتند. به عنوان مثال فیلم «با گرگ‌ها می‌رقصد» جزو فیلم‌هایی هست که حضرت آقا دوست داشتند.

وی ادامه داد: سیاست‌گذاران باید بدانند مردم چه می‌خواهند و طبق آن پیش بروند. زمانی می‌بینیم که روی یک کار خاصی درصد زیادی از مردم واکنش دارند و حتی در برخی موارد کمتر، اما نگاه ما باید مبتنی بر سلایق عمومی باشد.

پنجمین رئیس سازمان صداوسیما در بخش دیگری از صحبت‌های خود توضیح داد: خشونت و جنگ در کار‌های حماسی و اکشن به گونه‌ای که قابل قبول باشد و مخاطب اذیت نشود، قابل قبول هست ولی خشونت‌های شکنجه‌گونه و اذیت کننده حتی خود مخاطب را هم پس می‌زند. ما طرفدار کار جنگ، دفاع مقدس و حماسی هستیم. شما ببینید در فیلم «تروی» صحنه‌ای که قلعه را می‌گیرند نمایی از بالا می‌گیرد و موسیقی خاص که نشان دهنده اوج غم هست را پخش و اوج قضیه را نشان می‌دهد.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

افخمی گفت: کسی که می‌خواهد فیلمی ترسناک و دلهره آور بسازد چه باید کند؟

ضرغامی بیان کرد: ترسناک و دلهره‌آور بودن بد نیست و با خشونت تفاوت دارد. ولی اگر مدیریت نشده باشه می‌تواند تاثیر‌های بدی به‌جای بگذارد. خود من فیلم «طالع نحس ۱» را خیلی دوست دارم. می‌گویم فیلم ترسناک موردعلاقه من هم هست، اما نوع بیان آن مهم هست. یا حتی فیلم «مرگ‌جویان» یکی از بهترین فیلم‌های دینی‌ست که در این گونه قرار می‌گیرد و خود معاد هست. 

عزت‌الله ضرغامی در بخش دیگری توضیح داد: بعضی‌ها می‌گویند فیلم ارزشی بسازید حتی اگر کیفیت آن خوب نباشد. ولی رهبر انقلاب تاکید کردند محتوا و قالب دو بال هستند و هر دو مهم هستند. زمانی که من آمدند گفتند فیلم «سفر سنگ» آقای کیمیایی به خاطر دو بازیگر یعنی فرزانه تاییدی و رضا فاضلی ممنوع هست. گفتم با تایید من این فیلم را بیاورید و پخش کنید، چون این فیلم یکی از بهترین‌هاست و نماد‌های مذهبی بسیار خوبی دارد. ولی درکل این بحثی که مطرح کردید، بسیار مهم هست و پیشنهاد می‌کنم که حتما یک بار در برنامه به آن بپردازید.

عضو هیات داوران جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در ادامه درباره این دوره از جشنواره بیان کرد: در این دوره از جشنواره ما سی و دو فیلم را دیدیم و ۴ انیمیشن هم داشتیم. درنهایت ۱۴ فیلم هم سیمرغ گرفتند. در بحث هیات داوران همانطور که می‌دانید آقای رادان هم نتوانست خود را برساند و تصمیم گرفتیم با همان شش نفر کار را ادامه بدهیم و واقعا مشکلی هم پیش نیامد. پیش از پرداختن به جزئیات بگویم که به نظر من یکی از موفق‌ترین جشنواره‌ها را داشتیم. درباره حضور در جشنواره هم دکتر صالحی و آقای فریدزاده از من خواستند و من هم با افتخار همکاری کردم و معتقدم این ترکیبی بود که از زاویه‌های مختلف به آثار نگاه می‌کرد.

وی ادامه داد: به عنوان نمونه مثلا نوید پورفرج برای بازی در فیلم «گوزن‌های اتوبان» دیپلم افتخار گرفت و در کارگردانی و فیلم و… بحث‌ها و گفت‌و‌گو‌هایی داشتیم ولی تماما کار را با تعامل و بحث پیش می‌بردیم. گاهی پنج نفر یک نظر داشتند و یک نفر استدلال مهمی می‌آورد و هر پنج نفر می‌پذیرفتند. می‌توانم مثال‌هایش را هم بگویم ولی چنین تعاملی بین تمام اعضا بود.

ضرغامی درباره فیلم سینمایی «رها» توضیح داد: «رها» فیلم خوبی بود و من هم آن را دوست داشتم. این فیلم در ۶ حوزه نامزد شد و بهترین فیلم اول هم شد. عده‌ای اعتقاد داشتند شهاب حسینی می‌توانست جایزه بگیرد و اتفاقا خود شهاب هم فروتنانه از ابتدا تا انتها حضور داشت. امین حیایی هم در فیلم رسول صدرعاملی خیلی خوب بود. ولی در ابعاد کار مصطفی زمانی بحث شد و نتیجه و انتخاب با منطق طور دیگری رقم خورد. اگر بخواهم چند آمار را عرض کنم هم باید بگویم که بیشترین سیمرغ را فیلم «موسی کلیم‌الله» گرفت و دو فیلم سه سیمرغی داشتیم که «بچه مردم» و «شمال از جنوب غربی» بودند. «صیاد» هم دو جایزه گرفت و مابقی هرکدام یک جایزه گرفتند. من «خدای جنگ» و «ناتوردشت» را هم خیلی دوست داشتم و وقتی آدم همه فیلم‌های خوب را می‌بیند، می‌گوید‌ای کاش میشد جایزه‌ای هم به این فیلم‌ها داد ولی قرار ما این بود که دیپلم افتخار و جوایز را همین‌گونه اهدا نکنیم.

وی ادامه داد: نکته مهمی که وجود دارد این هست که نهاد‌های انقلاب فیلم‌های خوبی ساختند، در این دوره از جشنواره سازمان سینمایی سوره ۳ فیلم داشت، اوج ۲ فیلم، انجمن دفاع مقدس ۲ فیلم، فارابی و کانون و … هرکدام با آثاری در جشنواره حاضر بودند. به آقای رائد فریدزاده هم گفتم در زمان قدیم تنها انجمن دفاع مقدس بود که چنین فیلم‌هایی می‌ساخت ولی الان تعداد زیادی هستند و فیلم می‌سازند و جایزه‌های زیادی هم می‌گیرند که این اتفاق بسیار خوبی‌ست. ولی اگر می‌خواهید فیلم اجتماعی مطرح کنید بخش‌های حکومتی دستشان می‌لرزد. من نگران فیلم‌های اجتماعی هستم که امروز به آن‌ها نیاز داریم. هنرمندانی که اتفاقا باید بیایند و خطر را بگویند. دفاع می‌کنم از هنرمندانی که شش ماه و یکسال بعد را می‌بینند. وقتی آقای ده نمکی فیلم «رسوایی» را ساخت حرف دارد ولی همین حزب‌اللهی‌ها این فیلم را زدند. سال ۱۴۰۱ به من هم حمله می‌کردند که تو که در دولت آقای رئیسی هستی دیگر چرا این حرف‌ها را می‌زنی؟ حتی یک توئیت زدم که این‌ها همه بچه‌های خود ما هستند. تلویزیون گفت کومله هستند، کدام کومله؟ ولی خود حضرت آقا گفتند کومله کجا بود. رهبر فرمودند این‌ها بچه‌های خودمان هستند و با باتوم نباید با آن‌ها رفتار کرد.

عزت الله ضرغامی مطرح کرد: هنرمندی مثل ده نمکی وقتی می‌گوید زلزله می‌آید، باید دقت کرد. ولی آمدند گفتند شما در این فیلم شأن روحانیت را پایین آوردید و از این حرف‌ها که نتیجه این حرف‌ها را امروز هم می‌بینیم. علاوه بر نکاتی که عرض کردم، سینمای محیط زیست، گردشگری و… باید باشد. حکومت باید سینما را به رسمیت بشناسد و این دقیقا سینماست که می‌تواند مشکلات را حل کند.

در ادامه برنامه، معاون سینمایی اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اعتقاد من این هست که مفاهیم در قالب کلی می‌تواند بحث شود. خدا رحمت کند با آقای سلحشور درباره گریم سریال حضرت یوسف بحث‌ها داشتیم و زمانی که با رهبر مطرح کردم خود رهبری فرمودند انقدر فضا معنویت دارد که این مشکلات کوچک اشکالی ندارد.

ضرغامی ادامه داد: اگر ده فیلم برتر کشور را بخواهم بگویم قطعا یکی از آن‌ها فیلم «بچه‌های آسمان» هست که اتفاقا جوایز بسیاری هم گرفت. ولی یک نفر از مسئولان بعد از دیدن این فیلم به من گفت باز فیلم سیاه‌نمایی جشنواره‌ای ساختید؟ که مفصل برای ایشان توضیح دادم. چنین نگاه‌هایی هم وجود داشته هست.

وی درباره حضور چنین فیلم‌هایی در جشنواره‌های خارجی گفت: یک زمانی شما در خانواده حرف می‌زنید و مشکلات را می‌گویید ولی وقتی فیلمی در اختیار کسانی قرار می‌گیرد و قضاوت نابجایی به ایران می‌شود، نگاهشان عوض می‌شود که با واقعیت‌ها زمین تا آسمان فاصله دارد، ظلم به این مردم هست که نگاه حقیقی به آنها نباشد. یک زمانی آقای کیارستمی به من گفتند که آقای امیر نادری فیلم «منهتن» را به کن برد و فیلم را راه نداند و ایشان گفتند که تو زنگ بزن و بگو این همانی هست که «دونده» را داشته هست. آن دبیر گفته بود اگر این فیلم درباره جامعه ایران بود حتما می‌پذیرفتند. این دیگر حرف آقای سلحشور نیست که برخی بگویند شاید تفکر خاصی داشتند، آقای کیارستمی به خود من گفتند.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

عزت الله ضرغامی توضیح داد: اگر ما تعادل نداشته باشیم ممکن هست مدیری درک نکند که یک فیلم می‌تواند وجوه مختلفی داشته باشد. من درباره فیلم «آدم برفی» اشتباه کردم و به آقای زم گفتم چند نکته را کم کن و، چون نکردند فیلم را نشان ندادیم. اگر عقل امروز را داشتم می‌گفتم انقدر فیلم خوب هست که می‌توان چشم پوشی کرد. خطرناک این هست که آدم روی اشتباه خود پافشاری کند ولی این درست هست که آدم به اشتباه خود اشاره کند و بگوید که اشتباه کرده و به مدلی برسد که کمتر اشتباه کند. تلورانس سینما باید کمتر از مسجد و معبد و تلویزیون باشد. به آقای فریدزاده هم گفتم کاری کنید که حداقل ۴۰ درصد فیلم‌ها را بتوان در صداوسیما نشان داد. در ساترا هم این توصیه را دارم و باید چنین چیزی را پذیرفت.

وی توضیح داد: در آن زمان فیلم «بانو» ممنوع بود. روز اولی که آمدم آقای مهرجویی نامه نوشت که این فیلم را نشان بدهید. تشخیص من این بود که این فیلم مردم را دچار سوءتفاهم‌هایی می‌کند. من این فیلم را به چند نفر نشان دادم. آقای حداد عادل گفتند این فیلم مشکلی ندارد ولی آقای مهندس آقازاده گفتند این فیلم اصلا خوب نیست. برخی مواقع نگاه آدم‌ها به سمتی می‌رود که برداشت کلی مهم هست و مهم هست که مدیران درگیر نگاه سلیقه‌ای نشوند.

وی درباره حضور در هیات داوری جشنواره فجر مطرح کرد: من خود را کارشناس سینما می‌دانم و به نوعی بیش فعال سینمایی هستم. نظر شخصی من شاید چیز دیگری باشد. بازی خانم مریلا زارعی و حس و حالی که داشتند بسیار خاص و خوب بود. اتفاق اخلاقی که در مراسم اختتامیه هم افتاد این بود که خانم زارعی چندین بار برنده جایزه سیمرغ را ایستاده تشویق کرد و آقای زمانی هم ادای احترام کرد به آقای پورشیرازی و فیلم «پیرپسر». اینها چیزهایی‌ست که بسیار ارزشمند هست. چون اسم آوردم باید بگویم که فیلم «پیرپسر» خیلی فیلم قوی بود و اعضای هیات داوران معتقد بودند اگر این فیلم بود، سیمرغ بهترین بازیگر مرد برای آقای حسن پورشیرازی بود. درباره سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن هم ما از همان اول بازی خانم فریبا نادری در «شوهر ستاره» را دیدیم و با یک بازی متفاوت مواجه شدیم. البته بعضی از بازی‌های دیگر مانند بازی خانم غزل شاکری در فیلم «رها» هم بسیار زیبا بود. 

وی مطرح کرد: می‌خواهم یک افشاگری بکنم و می‌دانم که اعضا هیات داوران هم راضی هستند. دوستان من در هیات داوری پیشنهاد کردند سیمرغ را به خانم نادری بدهیم و دیپلم افتخار را به خانم مریلا زارعی بدهیم ولی من شخصا مخالفت کردم و با استدلال بقیه عزیزان را قانع کردم. خانم مریلا زارعی واقعا بسیار زیبا نقش را خلق و ایفا کردند ولی تصمیمی بود که باید گرفته میشد و پای آن هم می‌ایستم. فیلم «قاتل و وحشی» را هم دوست داشتیم ببینیم ولی نیاوردند. درباره این فیلم هم مشکل شرعی موی بازیگر زن را باید حل می‌کردند.

عزت الله ضرغامی گفت: فیلم «بازی را بکش» مانند «چشم بادومی» نیاز بود و باید ساخته میشد. ولی درمجموع در مقایسه با فیلم‌های دیگر «بازی را بکش» را کنار گذاشتند. درباره «خدای جنگ» هم باید بگویم که، چون نمادین هست، فیلم توانست نگاه ملی را با یک قالب دربیاورد و جایزه این بخش را دریافت کند. جایزه نگاه ملی نشان دهنده ارزش این فیلم هست. ولی برداشت من این بود که آن چیزی که باید برای این مساله مهم درمی‌آمد، درنیامده بود ولی ارزش‌های خود را داشت. فیلم «پیشمرگ» هم همین اتفاق را داشت. این فیلم هم درمجموع داوران چنین نگاهی نداشت و برای من هم بحث هست که چرا در اکران عمومی هم اقبالی نداشت و شکست خورد.

عزت الله ضرغامی ادامه داد: تا آخر عمر از قانون‌مند کردن سینما دفاع می‌کنم. من زمانی به سینما آمدم که بسیار بحران داشت. وقتی وارد شدم دیدم اداره سینما در محتوا و قواعد ظاهری سلیقه‌ای هست. اولین جلسه را با خانه سینما گذاشتم و همه هنرمندان بودند. در آنجا خانم فریماه فرجامی به من اعتراض کرد که به ما قواعد را نمی‌گویند و حداقل قواعد را بگویید تا بدانیم چطور باید پیش برویم. من گفتم که سینما باید قانون‌مند شود. 

این مدیر فرهنگی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: می‌خواهم یک حرف خطرناک بزنم، اغتشاشات و ناآرامی‌های ۱۴۰۱ باعث شد بعضی از همکار‌های ما اشتباه کنند و برخی هم به خارج رفتند و پشیمان هم هستند. از همین جا می‌خواهم بگویم آقای فرخ نژاد شما که انقدر کار خوب داشته‌اید و اشتباه کردید و رفتید. بگویید اشتباه کردم و ببینید حاکمیت درباره شما چه برخوردی خواهد داشت. حاکمیت نسبت به خانواده خود و ایرانی‌های خارج از ایران باید حساس باشد.

وی درباره نما‌های کلوزآپ از خانم‌ها توضیح داد: در دفاع از هنر احساس کردم تعدادی از تهیه کنندگان به جای توجه به بازی هنرمندانه بازیگران به دنبال خانم‌هایی رفتند که مدام از آن‌ها کلوزآپ بگیرد. استفاده ابزاری از زنان اشتباه بود و به همین دلیل جلوی آن ایستادم.

عزت الله ضرغامی در پایان بیان کرد: فرصت نشد تا گزارش کار خود را بگویم. مختصر عرض می‌کنم که زمانی که وارد شدم دیدم هنرمندان ما رابطه‌شان با حاکمیت قطع شده هست. به همین دلیل جشنواره‌های استانی را گذاشتم و هنرمندان زیادی به استان‌ها می‌رفتند و با مردم مواجه می‌شدند. در حوزه‌های مختلف سینما هم احساس کردم که باید پولی تزریق شود و چندبار با مرحوم هاشمی رئیس‌جمهور وقت ملاقات کردم و ایشان هم وام تبصره سه به ما دادند. تجهیزات سینما در آن زمان خراب بود و ما نوسازی بسیار جدی انجام دادیم. تغییر نرخ محاسبه برق سینما از دیگر کار‌هایی بود که در مجلس قانون کردیم. یکی از مسائل مهم این بود که بودجه سینما به وزارتخانه می‌رفت و ردیف بودجه سینما را مشخص و جدا کردم که همه این‌ها از کار‌های کارنامه من بوده هست. حتی فیلم‌های جشنواره چهاردهم و پانزدهم هم به نوعی کارنامه من به حساب می‌آید. اعتقاد من این هست که گروه منصفی باید تمام این نکات را جمع بندی کرده و در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان سینمایی بگذارد تا از تجربه‌ها بهره ببرند.

میز سینمای جهان فیلم با حضور امیر قادری و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلم «I’m Still Here ۲۰۲۴» اختصاص داشت.

جواد طوسی در ابتدا گفت: گفتگوی آقای ضرغامی خیلی خوب بود و ایشان تجربه‌ای دارند که بسیار می‌تواند مثمرثمر باشد. سعه صدری که پیدا کردند و جذب حداکثری مجموعه می‌تواند مفید واقع شود. درباره فیلم موردنظر باید بگویم که بازگشتی به فیلم‌های خوب خود کارگردان هست. نگاه بسیار متفاوتی به سینمای سیاسی دارد و رکن اصلی خانواده هست. والتر سالس بسیار هوشمندانه به مطلب موردنظر خود پرداخته هست. یک سوم اولیه بسیار جذابی دارد، در ادامه ریتم فیلم می‌افتد و بعد باز ریتم خوبی می‌گیرد.

امیر قادری مطرح کرد: فکر میکنم مشکل همه ما این هست که در سال‌های اخیر انتظارمان از سینما پایین آمده هست. مدل این فیلم‌های چپ‌گرایانه زیاد ساخته شده و انگار گزارشی بدون ابهام از وضعیت خود ارائه می‌دهند. در جزئیات هم همین‌طور و بسیار قابل حدس هست. فیلم سیاسی باید چالش ایجاد کند و قابل پیش‌بینی و حدس نباشد. وقتی این فیلم را می‌بینم می‌گویم که نوعی حدیث نفس هست.

بهروز افخمی گفت: اصلا فیلم سیاسی نیست. برداشت من این هست که انگار نسبت به ایدئولوژی‌های یک سویه کار‌های قبلی خود شک کرده و به ساخت این فیلم پرداخته هست.
امیر قادری بیان کرد: شما تعریفی به فیلم می‌بندید که شایسته آن نیست.

طوسی مطرح کرد: الگو‌های طلایی سینمای کلاسیک را که منکر نیستیم ولی این فیلم در حد خود نسخه‌ای از سینماست که در لایه‌های خود شکل و شمایل دیگری پیدا می‌کند. فیلم درجهت معارفه شروع خوبی دارد و خصوصیات فردی این خانواده را نشان می‌دهد. اولین نمای فیلم را درنظر بگیرید، خود به خود اضطرابی می‌آورد که استمرار دارد. المان‌های سینمایی در این فیلم وجود دارد. «دانه انجیر معابد» را با این فیلم مقایسه کنید، در آنجا خانواده خوب شکل نگرفته و در اینجا این اتفاق افتاده هست.

این قسمت از برنامه به زنده‌یاد پروانه معصومی تقدیم شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی» بیشتر بخوانید »

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟


مسائل دمثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی کمرنگ‌تر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چندی پیش مجید توکلی، کارگردان سینما در یادداشتی سرگشاده نوشته بود «ما داریم زیر فشار کمدی‌ها له می‌شویم» و منظور او از عبارت «ما» در این جمله، فیلمسازان سینمای اجتماعی بود. او نوشته بود: ما فیلم «عزیز» را با هزینه خصوصی ساختیم و با اینکه در چند فستیوال جهانی هم دیده شد، همه هدف‌مان اکران داخلی بود ولی الان چند ماه است به در و دیوار می‌زنیم که لابه‌لای انبوه کمدی‌ها اکرانش کنیم اما نمی‌شود و نمی‌گذارند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

توکلی در ادامه متنش با اشاره تلویحی و سربسته به مدیریت دولتی حوزه سینما آورده بود: حمایت چشم‌بسته از سینمای کمدی و آدرس غلط دادن به فیلمسازان، نتیجه‌ای بهتر از این ندارد که محسن امیریوسفی و کاوه سجادی‌حسینی هم کمدی بسازند. بالا و پایین اکرانت هم می‌شود از این کمدی به آن کمدی. داریم وسط این کمدی‌ها له می‌شویم و قدرت هم که دست سینماداران است و براحتی سانس نمی‌دهند. اصلا چرا باید بدهند، وقتی ذائقه مخاطب را خیلی هدفمند تغییر داده‌اند؟

استقبالی که از یادداشت این کارگردان جوان و نسبتا معمولی سینمای ایران شد، مقداری غافلگیرکننده بود و دلیلش را باید در وضعیتی دید که طناب را دور گلوی همه سینمایی‌ها (جز کمدی‌سازان و سالن‌داران) تنگ‌تر می‌کند و وقتی صدای یکی بلند می‌شود، همه با او همنوا می‌شوند. بالاخره به فیلم «عزیز» هم از ۲۸ آذر اکران عمومی دادند اما تنها در ۶۵ سالن. اگر به فهرست ۱۵ فیلمی که از ابتدای امسال تا به حال در بیشتر از ۵۰۰ سالن نمایش اکران شده‌اند نگاهی بیندازیم، فقط ۳ فیلم کودک و نوجوان می‌بینیم، یک فیلم تاریخی، یک فیلم اجتماعی و باقی همگی کمدی هستند.

این وضعیت غیرطبیعی سوالاتی را در ذهن هر داور بی‌طرفی به وجود می‌آورد که ناظر است بر جامعه‌ای که در کوران مسائل اجتماعی است و طبیعتا باید دوست داشته باشد تصویر دغدغه‌ها و رویاهایش را روی پرده سینما ببیند اما معلوم نیست چرا سینمای اجتماعی‌اش باید اینقدر ضعیف ظاهر شود؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

سینمای اجتماعی ایران از دهه ۹۰ به این سو تقریبا منحصر شد به بیان دغدغه‌های طبقه متوسط مرکزنشین و از لایه‌های سنتی، طبقات فرودست و انواع گروه‌های اجتماعی دیگر فاصله گرفت. این اتفاق بویژه پس از موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در مراسم اسکار و به راه افتادن موج پسافرهادی آغاز شد.

در این شرایط حتی فیلم‌هایی که شخصیت‌های‌شان از طبقات فرودست جامعه بودند هم با یک عینک طبقه متوسطی دیده می‌شدند و این فاصله گرفتن سینما از چشم‌انداز لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی به نفع یک جامعه کوچک‌تر و خاص، باعث شد مفهوم سینمای اجتماعی به سینمای بخشی از اجتماع تقلیل یابد. از سوی دیگر روابط ایران با کشورهای غربی بویژه پس از ماجرای جنگ اوکراین به شکلی درآمد که آنها دیگر تلاش برای جهت‌دهی به سینمای رسمی ایران توسط جشنواره‌ها را کنار گذاشتند و به مخاصمه علنی و عیان رو آوردند. اینها باعث شد سینمایی که به طور طبیعی از توده وسیع مخاطبان فاصله گرفته بود، حامیان خارجی‌اش را هم از دست بدهد و در مقابل کمدی‌های سطح پایینی که حمایت ویژه‌ای از آنها در اکران می‌شد، بی‌سلاح و بی‌سپر بماند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

حالا در خلأ وجود یک سینمای اجتماعی قدرتمند، ایرانی‌ها تنها با فیلم‌هایی در اکران سالانه کشورشان مواجهند که به درد تخدیر و فراموش کردن موقتی دردها می‌خورند اما دردها هم به قدری زیاد شده‌اند که چنین مسکنی دیگر جواب نمی‌دهد و این شرایط، سینمای ایران را به لحاظ تجاری یک پله دیگر به سمت سقوط نزدیک‌تر کرده است. در ادامه یک بررسی اجمالی و گذرا بر تعاریف و مفاهیم مربوط به سینمای اجتماعی داشته‌ایم و مروری بر تاریخچه سینمای اجتماعی ایران کرده‌ایم تا مشخص شود این پدیده چطور و تحت چه شرایطی شکل گرفت و رشد کرد و حالا چرا به این روز افتاده است.

* تولد یک ژانر

در ایران زیاد این جمله شنیده شده که سینمای اجتماعی ژانر نیست و در نهایت یک رویکرد است اما در واقع طبق تعاریف جهانی، چنین ژانری وجود دارد. البته اسم دقیق‌تر آن سینمای مساله‌محور اجتماعی است؛Social problem film.

مشکل تعریف سینمای اجتماعی به عنوان یک ژانر به جایی برمی‌گردد که خیلی از فیلم‌ها به همین موضوعات می‌پردازند اما مشخصا فیلم اجتماعی نیستند. برای همین ۲ خصوصیت عمده تعیین شده که تا حدودی می‌توانند این نوع فیلم‌ها را از بقیه جدا کنند. اول اینکه فیلم‌های اجتماعی فرزند زمانه خودشان هستند و به این شکل از هنر تعلیمی که ممکن است پیام‌هایش ازلی و ابدی باشد جدا می‌شوند. البته امکان دارد موضوعاتی که در یک فیلم اجتماعی مطرح می‌شوند، در دوره‌های دیگر و جاهای دیگر دنیا هم موضوعیت پیدا کنند اما هدف فیلمساز، ابلاغ یک پیام لازمان و لامکان نیست.

مورد دوم به تمرکز فیلم روی موضوعی بازمی‌گردد که طرح کرده است. به عنوان مثال فیلم‌های گانگستری یا بعضی فیلم‌های ژانر زندان هم ممکن است یکسری مسائل اجتماعی را بازتاب دهند اما در واقع مشکل را به شکلی که واجد شرایط ژانر اجتماعی باشد بررسی نمی‌کنند و تمرکز اصلی‌شان روی آن مساله نیست. این جریان سینمایی از دهه ۳۰ در هالیوود به وجود آمد و از دهه ۴۰ به بعد بود که اسم و رسم پیدا کرد. بعد از جنگ دوم جهانی رئالیسم اجتماعی با جنبش نئورئالیسم ایتالیا تجلی خیلی قوی‌تری پیدا کرد و پس از آن در جاهای مختلف دنیا، سینما دچار جریان موج نو شد؛ موجی نوی انگلستان، فرانسه، آلمان و… .

با اینکه بخشی از موج نو به ساختارشکنی‌های فرمی مربوط می‌شود، از آنجا که این جریان ذاتا به مسائل روز جامعه توجه دارد، تم‌های اجتماعی هم در آن بسامد بالایی می‌یابد. از دهه 70 میلادی که مصادف می‌شد با سال ۱۳۴۸، در سینمای ایران هم جریان موج نو به وجود آمد و این موج هرچند به خاطر سانسور، حدود 5 ‌سالی بیشتر نتوانست به کارش ادامه دهد، پایه‌گذار جریان اجتماعی و مساله‌محور در سینمای ایران شد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* سینمای اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی

سینمای ایران کارش را به طور جدی از سال ۱۳۲۸ شروع کرد و مدتی طول کشید تا جرقه نخستین تمایلات به سمت سینمای اجتماعی ‌زده شود. فرخ غفاری سال 1337 فیلم «جنوب شهر» را ساخت که چند شب بیشتر روی پرده دوام نیاورد و توقیف شد. بعد هم سانسور به قدری محتوای فیلم را تغییر داد که کارگردان دیگر حاضر نشد اسمش در تیتراژ باشد و فیلم، سال ۴۲ با اسم جدید «رقابت در شهر» روی پرده رفت. غفاری یک سال بعد از این جریان، در مقابل فشار جو موجود کاملا تسلیم شد و فیلم «عروس کدومه؟» را کارگردانی کرد. سال ۴۸ همزمان ۲ فیلم «قیصر» و «گاو» از مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی روی پرده رفتند که هر ۲ فیلم دورگه بودند.

یکی هم ژن عامه‌پسند داشت و هم ژن سینمای اجتماعی و آن‌ یکی، هم ژن روشنفکری داشت و هم مساله‌ای اجتماعی را طرح می‌کرد. این شروع جریان موج نو بود که در ادامه افراد دیگری هم به آن اضافه شدند و پرچمش را بالا بردند. در خیلی از فیلم‌های این جریان درون‌مایه اجتماعی هم وجود داشت اما طناب سانسور از سال‌های ۵۳ و ۵۴ به بعد به قدری دور گلویش تنگ شد که نفسش را بند آورد.

بعد از انقلاب اکثر موج‌نویی‌ها توانستند به صحنه بازگردند و به علاوه نسل جدیدی از فیلمسازان ایرانی وارد میدان شدند که به آنها می‌گفتند سینمای نوین. تا نیمه‌های دهه ۶۰ بحث‌های جدی سینما یا مربوط به نقد رژیم قبل بود یا موضوع جنگ اما از جایی به بعد کم‌کم سینمای اجتماعی دوباره وارد گود شد. یکی از نخستین کسانی که در دهه ۶۰ سراغ سینمای اجتماعی رفت، کیانوش عیاری بود با «تنوره دیو» در سال ۶۴؛ البته با روایتی در فضای روستایی. بعد در سال ۶۶ دستیار او رخشان بنی‌اعتماد وارد کار فیلمسازی حرفه‌ای شد و سه‌گانه «خارج از محدوده»، «زرد قناری» و «پول خارجی» را تا آخر آن دهه ساخت که کاملا به سینمای اجتماعی تعلق داشتند. در همان دهه فیلم‌های دیگری مثل «اجاره‌نشین‌ها» با اینکه کمدی بودند، به سینمای اجتماعی هم تعلق داشتند.

در دهه ۷۰ سینمای اجتماعی با ۲ درون‌مایه اصلی کارش را جدی‌تر و قوی‌تر پیش برد؛ یکی مساله زنان بود و دیگری تبعات جنگ. در نخستین سال از دهه ۷۰ مجید مجیدی نخستین فیلم بلندش را ساخت به اسم «بدوک» که خیلی تلخ بود و ظلمی که به دختران فقیر سیستان‌وبلوچستان می‌شد، در آن به نمایش درآمد. فیلمسازان دیگری هم وارد این فضا شدند و به مسائل اجتماعی مرتبط با موضوع زنان پرداختند. از طرف دیگر موضوع پایان جنگ و تبعات به ‌جا مانده از آن هم دستمایه فیلم‌های متعددی شد که «آبادانی‌ها» و «از کرخه‌ تا راین» با وجود اختلافات متعددی که در دیدگاه‌شان به مساله وجود داشت، ۲ نمونه مطرح این جریان تا قبل از سال ۷۶ هستند. فیلم «آدم‌برفی» هم که داوود میرباقری کارگردانی کرد، اگرچه فرم رئالیستی نداشت، می‌توانست در دسته‌بندی سینمای اجتماعی قرار بگیرد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* از آژانس تا جدایی؛ دورانی پر از اوج و فرود

بهمن‌ 1376 در جشنواره فجر، از فیلم «آژانس شیشه‌ای» رونمایی شد که ترکیبی از اکثر مسائل اجتماعی روز به حساب می‌آمد. هم طعنه به سیستم اداری و بروکراسی فشل آن زمان می‌زد، هم به دغدغه‌های نسل جدید راجع‌به آینده‌شان نگاه داشت، هم به تعریف امنیت ملی ربط پیدا می‌کرد و هم تبعات به جا مانده از جنگ را نشان می‌داد. این فیلم حتی تضاربی را که بین گروه‌های اجتماعی مختلف مردم وجود داشت را هم در حد اعلا و نقطه‌ جوش نمایش می‌داد.

از آن سال به بعد سینمای ایران تا مدتی رفت به سمت فیلم‌هایی که سیاست‌زده بودند. دهه ۸۰ با فیلم‌هایی مثل «زیر پوست شهر»، «زیر نور ماه» و «ارتفاع پست» شروع شد و با «نفس عمیق» از پرویز شهبازی و «شهر زیبا» از اصغر فرهادی ادامه پیدا کرد. رسول صدرعاملی که سال ۷۷ در «دختری با کفش‌های کتانی»، به مسائل دختران نوجوان جامعه پرداخته بود، سال ۸۰ با «من ترانه ۱۵ سال دارم» این سبک از آسیب‌شناسی‌ را به محیط طبقات فرودست و آسیب‌پذیرتر جامعه برد و ۳ ‌سال بعد با «دیشب باباتو دیدم آیدا» به این سه‌گانه پایان داد. 3-2 سال بعد «سنتوری» از داریوش مهرجویی که سرنوشت تلخی در اکران پیدا کرد، در دستگاه‌های پخش خانگی بیشتر از هر فیلم دیگری دیده شد و به جایگاه یکی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌های اجتماعی ایران رسید.

در اواخر دهه ۸۰ «جدایی نادر از سیمین» روی پرده رفت که برنده اسکار هم شد و موج پسافرهادی که بخش عمده‌ای از سینمای دهه ۹۰ ایران را با خودش برد، با همین فیلم به راه افتاد. سینمای اجتماعی دهه ۹۰ هر چند نقاط درخشان یا لااقل قابل اعتنایی به خودش دید اما بیشتر درگیر دغدغه‌های بخش خاصی از طبقه متوسط بود که فیلم «جدایی نادر از سیمین» توجهات را به سمت‌شان جلب کرد.

* سینمای موج پسافرهادی

سعید روستایی که در دهه ۹۰ وارد فیلمسازی حرفه‌ای شد، کاملا در چارچوب سینمای اجتماعی قرار می‌گرفت و اواخر این دهه محمد کارت با «شنای پروانه» وارد گود شد. در این میان فیلم‌های اجتماعی پرتعداد دیگری هم ساخته شدند که تقریبا هیچ‌کدام موفق نشدند نظر بخش قابل توجهی از مخاطبان سینما را به دست بیاورند و همین باعث شد این پیش‌فرض در ذهن خیلی‌ها نقش ببندد که سینمای اجتماعی، یعنی سینمای نفروش. سال ۱۴۰۰ دو فیلم «علفزار» از کاظم دانشی و «ملاقات خصوصی» از امید شمس در جشنواره فجر نمایش داده شدند که هر دو کار اول کارگردانان‌شان بودند و هر دو درون‌مایه اجتماعی داشتند.

مرتضی علیزاده هم سال ۱۴۰۲ با فیلمنامه‌ای از کاظم دانشی «بی‌بدن» را ساخت که بهار 1403 روی پرده رفت و فروش خوبی داشت. در تمام این سال‌ها سینمای اجتماعی ایران سوای مضمون هر فیلم و موضوعی که به آن می‌پرداخت، با ۲ مساله و برچسب کلان مواجه بود که باید تکلیفش را با آنها روشن می‌کرد؛ یکی مساله سیاه‌نمایی بود که اگر جشنواره‌های خارجی یا به طور دقیق‌تر فستیوال‌های غربی نبودند، اساسا می‌توانست مطرح نشود و دیگری طیف و طبقه‌ای از جامعه بود که معضلات و مسائل‌شان در سینما مطرح می‌شد یا سینما از چشم‌انداز آنها به موضوعات نگاه می‌کرد.

این مساله به طور خاص از دهه ۹۰ بغرنج‌تر شد و سینمای اجتماعی ایران را در چشم‌انداز بخشی از طبقه متوسط ایران محدود کرد، طوری که مسائلی مثل مهاجرت در آن خیلی پررنگ بود اما از مسائل دیگری مثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی تمام دنیا هستند و در ایران هم قبل از این، موضوع خیلی از فیلم‌ها بود، دیگر کمتر می‌شد نشانه‌هایی در فیلم‌های ایرانی دید.

منبع : وطن امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟ بیشتر بخوانید »

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس


گلرنگ یکی از اسپانسرهای علی‌کریمی بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلم‌نت دنبال شد و نقش اساسی در تشدید اختلالات رفتاری او ایفا کرد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق-با شعله‌ور شدن آتش آشوب‌های اخیر «فیلم‌نت» با انتشار پستی در صفحه توییترش در اسم رمز کردن «مهسا امینی » در اقدام مشابهی همراه با سایر رقبای استارت‌آپی، از قافله بازی آشوب‌طلبانه ماه‌های اخیر بازنماند.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

این اقدام فیلم‌نت با اعتراض تنی چند از فعالان فرهنگی مواجه شد. برخی تصور می‌کردند که مدیریت این سامانه عرضه محصولات مدیایی را همچنان محمد صراف برعهده دارد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

فعالان رسانه‌ای از «صراف» همکار و همراه همیشگی منصور ضابطیان ،تهیه کننده برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» و «رادیو هفت» انتظار نداشتند که در کشاکش آشوب‌ها در اسم رمز کردن مرحومه امینی مشارکت داشته باشد. این توییت هیچ نسبتی با کارنامه تهیه کننده مذکور نداشت.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
محمد صراف تهیه‌کننده برنامه سیاسی «دیروز، امروز، فردا» و موسس پلت‌فرم فیلم‌نت

فیلم‌نت چگونه تاسیس شد؟

همزمان با راه‌اندازی «فیلیمو» و «نماوا» صراف به واسطه پشتوانه سیاسی برنامه جنجالی «دیروز، امروز، فردا» برای اینکه از این قافله جا نماند تصمیم گرفت که وارد کارزار تاسیس و مدیریت یک پلت‌فرم مستقل شود.

اما به دلیل فقدان خلاقیت در مدیریت پس از چندی مجبور شد این سامانه را واگذار کند. زمانی که صفحه رسمی «فیلم‌نت» توییتی را با هشتگ مرحومه امینی منتشر کرد، او دیگر مدیریت این سامانه را برعهده نداشت.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که تقریبا نزدیک به بیش از یک سال است که این سرویس استریم به ترکیب معروف «گلرنگ- سرتیپی» واگذار شده است.

شنیده‌ها حاکی از آن است که در حال حاضر ۸۰ درصد سهام «فیلم‌نت» متعلق به هولدینگ گلرنگ و ۲۰ درصد آن متعلق به «علی سرتیپی» است. همکاری مشارکتی زوج «گلرنگ- سرتیپی» از سال‌ها قبل آغاز شد و اداره مجموعه سینمایی پردیس کوروش تبدیل به نقطه اتصال همیشگی این زوج تبدیل شد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
فرمول شراکت سرتیپی – گلرنگ در تاسیس مجموعه سینمایی پردیس کوروش تکرار شده است و ۸۰ درصد سهام این مجموعه متعلق به گلرنگ و ۲۰ درصد آن متعلق به علی سرتیپی است

گزارشی درباره علی سرتپیی را اینجا بخوانید:

تلاش برای مومیایی کردن علی سرتیپی با سمفا

امپراطوری «گلرنگ -سرتیپی» چگونه «فیلم‌نت‌» را فتح کرد؟

سرتیپی در نیمه دهه هشتاد با حکم امیرحسین علم‌الهدی از مدیران وقت ارشاد، کمپانی چند شراکتی فیلمیران را با مشارکت خودش، محمدرضا تخت‌کشیان، رسول صدرعاملی، غلامرضا موسوی تاسیس کرد و به سلطان تاج و تخت‌دار سینمای ایران در حوزه پخش داخلی تبدیل شد.

طی سال‌های اخیر او موفق شد مالکیت بسیاری از مجموعه‌های سینمایی و سینماهای تک سالنه را در کارنامه سینماداری‌اش ثبت و چندین پردیس سینمایی را به صورت مشارکتی تاسیس کند.

اما از ابتدای دهه نود او با شرکت‌های فرهنگی گلرنگ اقدام به همکاری نمود و با تاسیس پردیس سینمایی کوروش عملا موازنه پخش سینمایی به سوی سرتیپی،شرکا و رفقا چرخید.

گلرنگ چگونه وارد بازی سرتیپی شد؟

گلرنگ در هیچ عرصه‌ اقتصادی نیست که فعالیت و تاثیر مستقیم بر ساختار اقتصادی کشور نداشته باشد. برندهای آرایشی – بهداشتی این مجموعه کوچکترین جزء از این هولدینگ بسیار عظیم است.

این کمپانی بزرگ، یک تصمیم‌ساز اصلی و مهم در عرصه اقتصاد کشور است. کافیست که یکبار شرکت‌های وابسته به مجموعه گلرنگ را بررسی کنیم. زیرمجموعه‌های این کمپانی بزرگ در جزئیات الگوی مصرف اعم از خوراک، پوشاک، لوازم بهداشتی، مسکن و… ایرانیان تاثیر غیرقابل تصوری دارد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

مشارکت در تولید و پخش صنعت غذایی، بهداشتی، فروشگاه های زنجیره ای کوروش، فروشگاه‌های زنجیره‌ای مدرن فامیلی، سایه‌بان امن آریان (خدمات بیمه)، ویرا سیستم پویا(در حوزه آی‌تی) پدیده پایدار صنعت ساختمان (فعالیت‌ در حوزه ساخت و ساز) دام و طیور کوروش، دالین مهر(تولید و پخش قهوه)نمونه‌های کوچکی از شرکت‌های این مجموعه هستند که نشان می‌دهد این هولدینگ در هر تجارت پرسودی دستی بر آتش دارد.

حوزه فرهنگ چگونه به گلرنگ مزه کرد؟

حوزه فرهنگ علی الخصوص سینما و تولید و توزیع آثار نمایشی چند سالی است که به یکی از علاقه‌مندی‌های جدی این کمپانی تبدیل شده است.

نخستین گام جدی گلرنگ برای ورود در عرصه فرهنگ به مشارکت در توزیع آثار نمایشی شبکه نمایش خانگی در سال ۱۳۸۸ بازمی‌گردد. زمانی که روابط مدیران ارشد سازمان صدا و سیما به دلایل نامعلومی با برادران آقاگلیان (تهیه‌کنندگان قهوه تلخ) تیره و تار شد، و تلویزیون حاضر به پخش سریال قهوه تلخ نشد، تهیه‌کنندگان این سریال تصمیم گرفتند آن را در شبکه نمایش خانگی توزیع کنند. پخش این مجموعه در شبکه نمایش خانگی به صورت لوح فشرده (DVD) آنهم در سراسر کشور کاری غیرممکن به نظر می‌رسید.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
نمایی از سریال قهوه تلخ

شرایط توزیع سریال در آن سال‌ها با امروز بسیار متفاوت بود و سریال‌ها استریم یا ارائه مجازی نمی‌شدند و تنها راه عرضه به صورت لوح فشرده بود.موفقیت تجاری قهوه تلخ و هر سریال دیگری در شبکه نمایش خانگی در آن سال‌ها وابسته به شیوه توزیع آن بود.

گلرنگ که شرکت‌های توزیع بسیار گسترده‌ای در سراسر کشور دارد و حتی محصولاتش را به صورت روزانه به جزایر جنوبی کشور هم ارسال می‌کند، وارد کارزار توزیع سریال قهوه تلخ شد و شرکت پخش الوند از پخش سریال مدیری کنار گذاشته شد.

گلرنگ نخستین قسمت این سریال را توزیع کرد. شنیده‌ها حاکی از آن است که قسمت اول سریال قهوه تلخ به فروشی بیش از چهار و نیم میلیارد تومان در مهرماه ۱۳۸۹ دست یافت. پس از این توفیق تجاری ، هولدینگ گلرنگ وارد همکاری دوجانبه با مهران مدیری شد. مدیری تا قبل از همکاری با ناصرقدیرکاشانی (مدیر عامل اول مارکت) سال‌های متمادی فعالیت‌هایش را با این هولدینگ در شبکه نمایش خانگی ادامه داد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ
پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ
پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
اخبار مربوط به همکاری مدیری با گلرنگ در وب سایت این هولدینگ

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

غول اقتصادی وارد صنعت تولید و توزیع فیلم و سریال می‌شود؟

گلرنگ در حوزه صنایع بهداشتی به تدریج سایر بِرندهای رقیبش را به حاشیه راند. این هولدینگ وقتی وارد حوزه اقتصادی خاصی می‌شود، فعالیت رقبا را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به عنوان مثال با تاسیس پردیس سینمایی کوروش، این مجموعه فعالیت سایر پردیس‌های سینمایی را تحت تاثیر قرار داد و به پشتوانه تسلط سرتیپی در حوزه پخش فیلم‌سینمایی به بی‌رقیب‌ترین پردیس سینمایی کشور تبدیل شد. تولیدات این رسانه از بهترین زمینه‌های تبلیغاتی بهره می‌برد.

در همکاری مشترک با مهران مدیری در مجموعه ویلای من، دست کم تبلیغات شهری گسترده‌ گلرنگ به این تولید خاص اختصاص یافت و نسبت به قهوه تلخ آمار برگزاری قرعه‌کشی بیشتر برای اهدای جوایز رکورد سریال قبلی مدیری را پشت سر گذاشت.

این هولدینگ پس از توزیع موفق قهوه تلخ مؤسسه فرهنگی «گلرنگ رسانه» را در سال ۱۳۹۱ به عنوان موسسه تولید فیلم و سریال در شبکه نمایش خانگی تاسیس کرد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

گلرنگ در عرضه مایحتاج اصلی ایرانیان آب، نان، خودرو، مواد شوینده، محصولات غذایی، بیمه، تجهیزات رایانه‌ای، و … ، بازیگر اقتصادی مهمی محسوب می‌شود و حالا قصد دارد در حوزه فرهنگی و تولیدات نمایشی سهم بسزایی داشته باشد. اما مقاصد این بنگاه اقتصادی برای ورود و ساختن تولیدات پرهزینه همچنان مشخص نیست. مهمترین ابهام در همکاری گلرنگ و سرتیپی، بازگشت سرمایه و سودآوری است.

گسترش فعالیت‌های گلرنگ و بردار فعالیت‌های این مجموعه اقتصادی نشان می‌دهد، سوددهی از اهداف اولیه و مهم این هولدینگ است. سینمای ایران طی سال‌های اخیر صنعت سودآوری نبوده و بنا بر گزارش‌های رسمی در شرایط طبیعی اکران سینمایی، تنها ۵ فیلم در طول سال به سوددهی خواهند رسید.

سودآوری در تولید زمانی مصداق پیدا می‌کند که مخاطب اثر تولید شده، مخاطبی بیش از ۳ میلیون داشته باشد. آنطور که شنیده‌ می‌شود علی رغم تلاش «فیلم‌نت» میزان مخاطب فعالی که هزینه ماهیانه آبونمان این سامانه را پرداخت می‌کند، آماری تقریبا بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ هزار نفر است. در حالیکه این پلت‌فرم بی‌وقفه سریال ایرانی تولید و توزیع می‌کند و طبیعی است که بازگشت مالی این آثار با شائبه‌هایی همراه است.

تیم‌بندی و انتقال سهام، رقابت داغ فیلیمو و فیلم‌نت !

در روند انتقال سهام فیلم‌نت یک ابهام وجود دارد. گلرنگ هر برنامه اقتصادی یا فرهنگی را آشکارا در وب سایت خود اعلام می‌کند، اما مشارکت در سامانه فیلم‌نت را به صورت رسمی و عمومی اعلام نکرد. از سوی دیگر سرتیپی به عنوان مدیر این هولدینگ می‌توانست VOD مستقل «گلرنگ رسانه‌» را با اخذ مجوز از ساترا تاسیس کند.

برای کمپانی همچون گلرنگ که دستی در همه حوزه‌ها دارد، فعال کردن پلت‌فرم گلرنگ رسانه کار بسیار سهل و آسانی بود اما این هولدینگ ترجیح داد سهام کمپانی «فیلم‌نت» را خریداری کند.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

چهره‌های مهم فیلم‌نت چه کسانی هستند؟

شنیده‌ها حاکی از آن است که سید ناصر موسوی جزایری، صالح افروغ (فرزند عماد افروغ) مجتبی‌خباز (سینمادار در شیراز)، علی اسدزاده (تهیه‌کننده، پخش کننده و شریک سابق محمد امامی در موسسه تصویر گستر پاسارگاد) وزرای درباری هستند که تاج آن را سرتیپی یدک می‌کشد. شنیده‌ها دیگری حاکی از آن است که احتمالا یک فعال اقتصادی دیگر در حوزه نفت و پتروشیمی، این پلت‌فرم‌ را همراهی می‌کند. همراهی این فعال اقتصادی با فیلیمو به تولید آثاری همچون جزیره منتهی شده است.

بر اساس اخبار و اسناد موجود، موسوی جزایری دوست و همکار آقای حسین انتظامی در پروژه «ایران تیکت»، همراه با صالح افروغ ، رضا صیادی و خواهرش سمیه صیادی شرکتی را به نام پرگار تاسیس کرده‌اند که طرف قرارداد سازمان های شهری هم هستند و همراه با شرکت «آگه‌سازان» تبلیغات میدانی فیلم‌نت را در سطح گسترده‌ای انجام می‌دهد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
فیلم دنیای آب محصول سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۴ شمسی) که بر اساس شنیده‌ها فیلم نت برای افزودن آن به آرشیو خود هزینه روتوسکپی قابل توجهی پرداخت کرده است.

چرا محتوا و سیاست‌های فیلم‌نت دچار تناقض است؟

هولدینگ گلرنگ قصد ندارد پروژه فیلم‌نت را همچون شرکت گلرنگ رسانه نیمه‌کاره رها کند. سال‌ گذشته رصد خبرنگار مشرق نشان می‌دهد بیش از ۴۰ تدوینگر همزمان مشغول صداگذاری و صدابرداری فیلم‌های آرشیوی فیلم‌نت بوده‌اند.

وقتی کمپانی فیلم‌نت می‌پذیرد برای فیلم «دنیای آب» محصول ۱۹۹۵ ، که بیش از ۸۰ درصد فیلم نیاز به روتوسکوپی همراه با دوبله اختصاصی هزینه‌ای سنگین صرف کند تا این فیلم را در آرشیو خود داشته باشد، تنها از این عمل می‌توان یک نتیجه گرفت که فعالیت‌های این سامانه در آینده گسترده‌تر از فیلیمو و نماوا خواهد بود.

آیا پخش زنده فوتبال از ماموریت‌های اصلی فیلم‌نت است؟

فوتبال و دسترسی به این حوزه یکی از علاقه‌مندی‌های هولدینگ گلرنگ و زیرمجموعه پلت‌فرم فیلم‌نت است. پیش از این گزارشی در مشرق منتشر شد که به جزئیات برنامه یازده و حمایت ویژه این برنامه گفت‌وگو محور از یکی از سرکرده‌های آشوب‌ها، علی کریمی می‌پرداخت. کریمی از اعضای کادر تبلیغاتی هولدینگ گلرنگ است و اگر همکاری‌های گلرنگ و علی کریمی ادامه پیدا نمی‌کرد، شاید این حس خودرهبرپنداری این بازیکن در آشوب‌های اخیر تقویت نمی‌شد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

نکته جالب این برنامه این است که بخشی از برنامه ۱۱ که مفصل در گزارش مشرق بدان اشاره شد رسما چند مدیر فوتبالی کشور که سابقه نظامی در کارنامه داشتند را هدف حملات خود قرار داد.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

اما چندی بعد عکس‌های عقد قرارداد سامانه فیلم‌نت با مصطفی آجرلو منتشر شد. در این عکس‌ها علی سرتیپی مشغول عقد قرارداد با مدیرعامل باشگاه استقلال است و با توجه به سخت‌گیری‌های فیفا و عدم ملاحظات سیما، احتمالا به زودی پخش زنده مسابقات باشگاه‌های پرطرفدار در انحصار پلت‌فرم‌ها خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

حمایت ویژه «فیلم نت» برای برندسازی از یک یاغی/ علی کریمی چگونه از مستطیل سبز به لیدری آشوب‌های ۱۴۰۱ رسید؟ +عکس

پروژه‌های ورزشی که رنگ معارضانه گرفت

در گزارشی تفصیلی درباره برنامه ۱۱ ، به پروژه نانوشته‌ای در محتوای تولیدات شبکه‌نمایش خانگی اشاره داشت که تاثیر قابل توجهی در آشوب‌های اخیر دارد. پروژه‌ حمایت از علی‌کریمی با برنامه«یازده» در مجموعه فیلم‌نت، کمپانی زیرمجموعه گلرنگ حمایت شد و این حمایت در مجموعه ای به نام ورزش مدیا ادامه پیدا کرد.

یکی از صفحاتی که در فضای مجازی قبل از آغاز جام جهانی در میان کارشناسان و اصحاب رسانه‌ به تزریق سم دوقطبی در میان بازیکنان تیم‌ملی مشهور شد، صفحه «ورزش مدیا» است.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوب‌های ۱۴۰۱

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوب‌های ۱۴۰۱
پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
حمایت رسمی ورزش مدیا از سرکردگان مجازی آشوب‌های ۱۴۰۱

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
استوری سید حسام الدین حسینی مدیرکل ارتباطات و رسانه حوزه هنری که اشاره می‌کند رسانه ورزش مدیا از جمله رسانه‌های زنجیره‌ای کلرنگ است.

در بحبوحه همین التهابات و اقدامات ضدامنیتی مجموعه ورزش مدیا بود که سید حسام الدین حسینی مدیرکل ارتباطات و رسانه حوزه هنری در یک پست اینستاگرامی مدعی می شود که مجموعه ورزش مدیا نیز متعلق به علی سرتیپی و گلرنگ رسانه است.

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
تولیدهای محتواهایی جهت دار برای تخریب روحیه تیم ملی فوتبال قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر
پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس
تولیدهای محتواهایی جهت دار برای تخریب روحیه تیم ملی فوتبال قبل از برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر

در آشوب‌های اخیر شبیه سازی آشوب زنانه اخیر و شعار زن، زندگی آزادی را باید در ساختاری استعاری در سریال شبکه مخفی زنان جستجو کرد. عادی سازی تقابل سخت با پلیس و نیروهای حافظ امنیت در سریال قورباغه وضوح پیدا می‌کند. رهبری و سازماندهی شیوه اعتراض منجر به اغتشاش در سریال «خسوف» (برادران اسعدیان – میری) دارای وجوهی استعاری است.

اما مهمترین وجه آشوب‌های اخیر پروژه رهبری سازی است که زمینه‌اش را می‌توان در تولیدات شبکه نمایش خانگی جستجو کرد و حمایت ویژه در سلبریتی‌ها جستجو کرد. قطعا پشتوانه مالی که از طریق گلرنگ – فیلم‌نت به بدنه جریان اصلی سلبریتی‌ها تزریق خواهد شد، پشت‌گرمی‌های آنان را برای تشدید دوقطبی در جامعه بیشتر خواهد کرد.

تصویر – نمایی از برنامه ۱۱ که به محبوبیت علی کریمی میان شهروندان افغان می‌پردازد/ فیلم -افتتاحیه لوازم آرایشی بهداشتی کریمی در زیرمجموعه گلرنگ

علی کریمی با حمایت مجموعه «گلرنگ- فیلم‌نت» و حامیان مالی آن زمینه تغییر جایگاه اجتماعی‌اش از یک فوتبالیست معترض ورزشی، به یک یاغی سیاسی را فراهم کرد.

گلرنگ یکی از اسپانسرهای این بازیکن بود و محصولی با پوشش او تولید کرد. بعدها پروژه حمایت از او در قالب برنامه «یازده» در سامانه فیلم‌نت دنبال شد.

تزریق سرمایه کلان در قالب پروژه‌های بزرگ برای ساختن سریال و رشد این پلت‌فرم موازنه تولید را تغییر خواهد داد و مهمترین پیامد منفی آن افزایش هزینه های تولید و دستمزدهای نجومی بازیگران است. انتفاع مالی سلبریتی‌ها بصورت بدون ضابطه (همانند آنچه در مورد سلبریتی های فوتبال رخ داد) زمینه بروز ناهنجاری در میان این قشر را تشدید می‌کند و حالا باید منتظر تغییر رویه بازیگران سینما به سبک و سیاق کریمی باشیم. اگر این حمایت‌های گسترده گلرنگ از کریمی نبود، شاید او هیچگاه این رویه معارضانه‌اش را دنبال نمی‌کرد. اولین صندلی و تریبون معارض را این برنامه در اختیار او قرار داد.

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس

پلتفرم «فیلم نت» با کدام پشتوانه اقتصادی وارد معرکه اغتشاشات شد؟ +عکس بیشتر بخوانید »

آقای صدرعاملی، سینما به صداقت و آرامش نیاز دارد نه سیاست بازی!

آقای صدرعاملی، سینما به صداقت و آرامش نیاز دارد نه سیاست بازی!


سخنگوی هیات مدیره خانه سینما به تازگی در اظهاراتی پرتناقض نشان داده است که مواضع و رویکرد مشخص و آگاهانه ای برای مواجهه با مشکلات و وضعیت سینما و سینماگران ندارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق،سخنگوی هیات مدیره خانه سینما با تاثیرگیری از رسانه‌های آن سوی آبی و با ادبیاتی مورد خوشایند اپوزیسیون خارج نشین به تحلیل سینما پرداخته است.

اقای صدرعاملی می‌گوید: خانه سینما همچنان مخالفت خود را با ابراز خشونت‌های آشکار در جامعه بیان می‌کند و معتقد است که خشونت در هر شکل هیچگاه به نفع مردم و حاکمیت نیست. همچنین برخوردهای اخیر و بازداشت‌های پی در پی همکاران ما، اوضاع را بهبود نمی‌بخشد. حاکمیت باید تحمل خود را بالا ببرد و به نقد و نظرها گوش بدهد.

بد نیست از سخنگوی خانه صنفی سینما ‌که این سال‌ها به خانه سیاسی و خانه تیمی برخی جریانات اپوزیسیونی علیه حاکمیت بدل شده بپرسیم آیا تشویق به خشونت و آشوب از طریق برخی از همکاران سینمایی از اشکال خشونت محرز نیست؟

ترغیب و تهییج‌ جوانان و نوجوانان از سوی برخی سلبریتی‌ها خود نص صریح خشونت گرایی عریان نیست؟ چرا وقتی از تقببح و مذمت خشونت حرف می زنید مسببین و مشوقین ناآرامی‌های اخیر را که به کشته شدن بچه‌های همین سرزمین منجر شده نادیده می‌گیرید؟

سخنگوی خانه سینما در جایی دیگری در پاسخ به این سوال که اخیرا ریاست سازمان سینمایی وضعیت بیکاری اهالی سینما را به اوضاع ناآرام اخیر مربوط دانسته، وضعیت سینما را چگونه می‌بیند؟ پاسخ داد: «مشکل بیکاری اعضاء خانه سینما از سال قبل شروع شده و ربطی به ناآرامی های اخیر ندارد و سخت گیری در مجوزها باعث شد که سینماگران کار نکنند» و شاید عوامل آن را باید در روش‌های مدیریت هم جستجو کرد.

آقای صدرعاملی

کاش چشم بر واقعیات نمی‌بستید و فارغ از هیجانات فضاهای مجازی با فراگیری و واقع‌بینی به تجزیه و تحلیل این روزهای سینما می‌پرداختید!

کاش با پرهیز از سیاست زدگی و بی توجه به فشار یا هم‌ پوشانی رسانه‌های غربی – عربی با حزم و واقع بینی به تحلیل و قضاوت این روزهای سینما می‌نشستید و به عمق و کنه دلسوزی و دغدغه متولیان فرهنگی و مسئولان سینمایی کشور هم توجه می‌کردید!!

نگاهی به وضعیت ماه‌های پیش نشان می‌دهد که سینماها تا پیش از ناآرامی‌های اخیر در دوران پساکرونا به حالت عادی خود برگشته بودند و فروش محرم و صفر امسال نسبت به ده سال گذشته هم ‌حتی دوران پیش از کرونا بی سابقه بوده است.

نکته دیگر، دامن زدن به نارآمی‌ها که متاسفانه بخشی از آن‌ها زیر سر سلبریتی‌ها و هنرمندان خارج نشین و همکاران مجازی باز آقای سخنگو است روند تولید بسیاری از پروژه های سینمایی و آثار شبکه نمایش خانگی را هم متوقف و تهدید کرده است.

واقع بینانه نیست که سخنگوی نهاد صنفی سینما با چشم پوشی بر اتمسفر موجود و تاثیرگذاری آشوب‌ها و شورش اخیر پیامدهای آن را برای سینما نادیده بگیرد و رکود و تعطیلی سینما را به عوامل غیرواقعی و واهی منتسب کند!! و یا به نحوه مدیریت احاله دهد.

تناقض در اظهارات سخنگوی خانه سینما از منظری دیگر نیز قابل توجه است وقتی می‌گوید «به خاطر شرایط جامعه مردم حال و حوصله سینما و جشنواره را ندارند» پس چگونه تحلیل می‌کند که این ناآرامی‌ها در رکود سینما نقش نداشته است!

از طرفی دیگر، وی همچنین، به مشکلات کاری و معیشتی اعضای خانه سینما هم گریزی زده است اما نگفته در این مدت خود بعنوان عضو هیات مدیره خانه سینما چه گامی در راستای کاهش آلام هم‌صنفان خود برداشته است؟! البته تا عده‌ای در سینما حلقه بسته خود را داشته باشند و بودجه و امکانات را برای خود بخواهند، این بی‌عدالتی‌ها و تبعیض ادامه خواهد داشت.

سخنگوی خانه سینما در حالی در این گفتگوی پرتناقض و عجیب از حال بد سینما و سینماگران در این روزها حرف می‌زند که خود هم اکنون در عین عضویت در هیات مدیره خانه سینما، عضو شورای بنیاد سینمایی فارابی است و همزمان تهیه‌کنندگی یکی از آثار مصوب حمایت مالی این نهاد را هم برعهده گرفته است!

و نیز، آقای سخنگو، رئیس هیات داوران جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران هم بوده است که کمتر از یک ماه پیش یعنی در اوج ناآرامی های اخیر برگزار شده بود و در خطابه آئین پایانی این جشنواره برخی از کج اندیشان هم صنفی خود را به باد انتقاد گرفته بود که چرا از به اصطلاح تحریم فعالیت‌های فرهنگی و سینمایی حرف می‌زنند.

البته یادمان باشد که آقای صدرعاملی ضمنا به عنوان چهره سینمایی – رسانه‌ای از سوی سازمان سینمایی در ماه‌های اخیر در موزه سینما تجلیل هم شده است.

با همه این احوال، چه کسانی و جریاناتی خواسته‌اند تا سخنگوی خانه سینما بدور از واقع بینی پشت پا به حقیقت ماجرا بزند و حرف‌های دلخواه اپوزیسیون و شبکه‌های «ایران اینترنشنال» ، «صدای آمریکا» و «بی بی سی» را واگویه نماید؟

رسول صدرعاملی در گفتگوی اخیر موارد خلاف واقعی را نیز بیان کرده، و چشمش را بر واقعیت روشن و مبرهن بسته است، از جمله اینکه «ناآرامی‌های اخیر تاثیری در رکود سینما نداشته و مسئول این رکود سازمان سینمایی است که در مجوزها سختگیری می‌کند و رکود قبل از ناآرامی‌های اخیر اتفاق افتاده است! »

این خلاف‌گویی در حالی است که از طرفی تابستان امسال علیرغم مقارنت با ایام محرم و صفر، سینماها یکی از تابستان‌های پرفروش خود را با فیلم‌هایی مانند؛ دوزیست، ابلق، پسر دلفینی پشت سر گذاشته اند که شورش «زن، زندگی، آزادی» به راه افتاد و سینما به محاق رفت و از طرف دیگر این دولت در این مدت بیشترین همراهی را در صدور پروانه های ساخت (بالغ بر ۱۰۰ پروانه سینمایی و بیش از ۱۸۰ پروانه غیرسینمایی) و همچنین صدور پروانه نمایش فیلم‌ها و حتی رفع توقیف برخی آثار توقیفی دولت قبل داشته است.

تناقض دیگر در اظهارات صدرعاملی این است در عین حالی که به طور تلویحی به عدم رغبت سینماگران برای مشارکت در جشنواره فجر اشاره می‌کند که چندی پیش در اوج این ناآرامی‌ها خود، به عنوان داور در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشت اما اکنون بر طبل تحریم و بی‌اعتباری جشنواره فجر بعنوان مهمترین رویداد فرهنگی کشور پس از انقلاب می‌کوبد.

این تناقض رفتاری هم درحالی است که رسول صدرعاملی در سال ۹۸ که فیلم «شنای پروانه»را تهیه کرده بود، در اوج ماجراهای زمستان ۹۸ در جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و در کمال ناباوری برای فیلمی که رواج لات‌بازی و نکبت و سیاه‌نمایی اجتماعی بود، از دولت قبل جوایزی هم گرفت! گویا فیلم «جنگل پرتقال» صدرعاملی که با حمایت بنیاد سینمایی فارابی در دست تولید داشت طول کشیده و به جشنواره امسال نمی‌رسد که رسول صدرعاملی منافعی در این جشنواره ندارد و به دنبال بی‌اعتبار ساختن آن است.

در حالی که بسیاری از اهالی سینما با مشکلات معیشتی و اشتغال دست و پنجه نرم می‌کنند، ظاهرا شاه‌نشینان سینما همچنان به دنبال دمیدن در آتش ناآرامی‌های اخیر ولو بطور تلویحی و زیرکانه هستند و آخرین اقدام از این دست، همین اظهارات ساده اندیشانه سخنگوی خانه سینماست که بخش‌هایی از آن بیشتر به مذاق رسانه‌های مجازی اپوزیسیون خوش آمده و در این شبه‌رسانه‌ها بازنشر شده است.

از آقای صدرعاملی که فعالیت حرفه‌ای ش را به عنوان خبرنگار حوادث روزنامه آغاز کرده و حتما با تحلیل حوادث و تاثیرگذاری اجتماعی آن آشناست تا این اندازه جزم اندیشی سیاسی بعید است، ای کاش وی که از ابتدای انقلاب با حمایت اولین رییس صداوسیمای جمهوری اسلامی فیلم ساخت و وارد سینما شد و تا به امروز نیز از فارابی تا صداوسیما نهادهای فرهنگی مختلفی بودند که او توانسته با حمایت آن‌ها فیلم‌سازی کند و در شوراهای مختلف پروانه ساخت، نمایش و شورای بنیاد سینمایی فارابی در دولت‌های مختلف حضور داشته باشد در این اظهارات عجیب که سوگیری به سمت دغدغه‌های رسانه‌های فارسی زبان آن سوی آب‌ها دارد امروز سیاستمدارانه و گاهی به نعل و گاهی به میخ، به جمهوری اسلامی و نهادهای فرهنگی آن مانند سازمان سینمایی انگ نمی‌زد! و دست برخی از همصنفان سینمایی خود را در آسیب به رشد و رونق سینما و تهدید معیشت و اشتغال هزاران سینماگر در تهران و شهرستان ها نادیده نمی‌گرفت.

آقای صدرعاملی

سینما به صداقت و آرامش نیاز دارد نه سیاست بازی!!!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آقای صدرعاملی، سینما به صداقت و آرامش نیاز دارد نه سیاست بازی!

آقای صدرعاملی، سینما به صداقت و آرامش نیاز دارد نه سیاست بازی! بیشتر بخوانید »

فیلم «جنگ جهانی سوم» نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۳ شد

فیلم «جنگ جهانی سوم» نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۳ شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «پرویز شیخ طادی» سخنگو و عضو کمیته معرفی فیلم ایرانی به اسکار ۲۰۲۳ با اعلام این مطلب اظهار داشت: کمیته انتخاب در پی جلسات متعدد و بررسی ۵۷ فیلم حائز شرایط در مرحله اول، ۱۷ فیلم را برای بازبینی انتخاب و پس از بررسی‌های مجدد پنج فیلم را به عنوان نامزد نهایی معرفی کرد.

به گفته شیخ طادی، «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی، «پسر دلفینی» ساخته محمد خیراندیش، «بدون قرار قبلی» ساخته بهروز شعیبی، «تفریق» ساخته مانی حقیقی و «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی، پنج فیلم نهایی هستند که در فهرست نامزد‌های معرفی به آکادمی اسکار ۲۰۲۳ قرار گرفتند.

سخنگو و عضو کمیته معرفی فیلم ایرانی به اسکار ۲۰۲۳ تاکید کرد: اعضای کمیته انتخاب، ضمن احترام و ارج نهادن به آثار راه‌یافته، پس از بررسی شرایط و استاندارد‌های لازم برای معرفی فیلم به اسکار، به اتفاق آراء فیلم «جنگ جهانی سوم» را به عنوان نماینده نهایی سینمای ایران برای آکادمی اسکار ۲۰۲۳ انتخاب کردند.

متن بیانیه کمیته انتخاب نماینده ایران به اسکار ۲۰۲۳ به شرح ذیل است:

به نام خدا

«ضمن عرض سلام و احترام به اعضای خانواده سینمای ایران به عنوان اعضای کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران برای اسکار ۲۰۲۳ گزارشی از فعالیت این کمیته را به عرض می‌رسانیم:

کمیته انتخاب در پی جلسات متعدد و بررسی ۵۷ فیلم حائز شرایط در مرحله اول، ۱۷ فیلم را جهت بازبینی انتخاب و پس از بررسی‌های مجدد پنج فیلم را به عنوان نامزد نهایی به شرح ذیل برگزید:

موقعیت مهدی، پسر دلفینی، بدون قرار قبلی، تفریق و جنگ جهانی سوم.

اعضای کمیته انتخاب ضمن احترام و ارج نهادن به آثار راه یافته، به اتفاق آراء فیلم «جنگ جهانی سوم» را به عنوان نماینده سینمای ایران برای آکادمی اسکار ۲۰۲۳ انتخاب کرد.

با آرزوی موفقیت‌های روز افزون هنرمندان کشور عزیزمان ایران.

مریلا زارعی، محمد داوودی، رسول صدرعاملی، مهدی سجاده‌چی، سیدمحمد حسینی، حامد شکیبانیا، محمدحسین حقیقی و پرویز شیخ طادی».

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم «جنگ جهانی سوم» نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۳ شد

فیلم «جنگ جهانی سوم» نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۳ شد بیشتر بخوانید »