رضاخان

چگونه رجاله، شاه شد؟/ آیا رضاخان، ایرانی‌الاصل بود؟

چگونه رجاله، شاه شد؟/ آیا رضاخان، ایرانی‌الاصل بود؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه سیاسی خبرگزاری فارس، حسن رحیم پور ازغدی در مصاحبه‌ای به سوالاتی درمورد حکومت رضاشاه پرداخت.

متن گفت‌وگو به شرح ذیل است:

سوال) بالاخره لندن در جهت ایدئولوژی سازی ایران باستانی، آیا توانست اصل و نسب اصیل آریایی برای رضاخان دست و پا کند؟ 

می‌خواستند او را به ساسانی و هخامنشی بچسبانند . ایران باستان، پیشکش ، حتی به ایران زمان کودتا هم وفا نکرد. یعنی در آن زمان ، رضاخان اصلا ایرانی عادی هم بحساب نمی آمد. چون والدینش اهل قفقاز و گرجستان بودند که از مدتها قبل دیگر ربطی به ایران نداشتند. 

بعلاوه در شناسنامه و زندگی خانوادگی پالانی ابهامات بسیاری وجود دارد بحدی که واقعا ریشه خانوادگیش چندان معلوم نیست ، بجز اطلاعاتی جسته گریخته مثل اینکه اولا خانوادگی از دو نسل قبل ، تقریبا همه دررده های پایین قزاقخانه تحت امر روسها بوده اند.

پدر بزرگی بنام مرادعلی داشته که خودش و همه هفت ، هشت پسرش، چراغعلی و عباسعلی یا عباسقلی (که پدر رضاخان بوده) و …، همه خانوادگی  در خدمت قزاقخانه قاجار بوده اند. 

ثانیا خودش از کودکی، تحت فشار اختلافات شدید فامیلی و خانوادگی بوده و بی ریشگی چنان عذابش داده که در خاطرات شیخ الملک اورنگ میگوید رضاخان بارها میگفت من هرگز چیزی به نام محبت پدر و مادر وخانواده و فامیل در همه عمرم ندیدم. 

بی پدری و اذیت فامیلی و طرد و عقده و احساس کمبود در کودکی و سپس توهین و تحقیر و امر و نهی افسران خشن روسی از نوجوانی ، این آدم با اینها بزرگ شده و همین بی عاطفگی ها بعد خودرا  در بیرحمی و خشونت او علیه مردم ایران بروز داده است.  

مثلا روزی صحبت از تخریب قبرستان حسن آباد میشود و میشنود که میگویند مادر اعلیحضرت آنجا دفن است و نباید خراب شود. رضاخان با عصبانیت گفته بود قبرش را خراب کنید، من کاری به قبر او ندارم.

در مورد پدرش هم ابهامات زیادی است بخصوص که  شباهت اسمی و ریشه ای بین پدر اول و پدر دومش بود. یعنی مادر رضاخان در ازدواج مجددش هم با یکی دیگر از مهاجرین قفقاز ازدواج کرد که نام دقیق او هم معلوم نیست اما ظاهراً به او هم داداش بیک می‌گفتند و این تشابه اسمی بین شوهر اول و دوم ایشان مشکلاتی در تاریخنگاری ایجاد کرده است.

سوال) پس اصالتا مازندرانی هم نبودند و در واقع، پدر و مادر رضاخان ، هر دو عملا غیر ایرانی محسوب میشوند؟ 

طبق این اسناد ، بله، اهل قفقاز و گرجستان بودند و به ایران مهاجرت کرده بودند ولی به‌ لحاظ جغرافیای سیاسی منطقه و تقسیمات کشوری، نسب پهلوی از طرف پدر و مادر، ایرانی محسوب نمی‌شد.

 در اسناد لانه جاسوسی هم در مورد پدر و مادر او و شوهر دوم مادرش و اینکه این خانواده دسته جمعی برای معاش خود، در قزاقخانه و زیردست روسها بزرگ شده اند اظهاراتی شده است.

 پدرش از داداش بیگی های قفقاز بود که حتی نام دقیقش معلوم نیست . بعضی عباسقلی گفته اند. مشهور بود که  شعر ایرج میرزا هم در تعریض به رضاشاه، ناظر به او بوده است:

 داشت عباسقلی خان پسری 

پسر بی ادب و بی هنری 

هرچه می دادند می گفت کم است

 مادر ش مات که این چه شکم است ؟

ذکری از برادر وخواهران تنی و ناتنی او هم بنام دودورخانم و نبات خانم و….آمده است.

مشکلات خانوادگیش چه بود؟ 

خیلی درهم و برهم بودند. از پدر بزرگ رضاخان که زنان متعددی داشته و از جمله خانمی قفقازی را صیغه کرده که هفتمین پسرش، همان عباسقلیخان یعنی پدر رضاخان شده است . سپس نوبت به  پدر رضاخان رسیده که او هم زنان زیادی داشت و تضادهای فامیلی شدیدی میان اولاد اینها بوده که به عقده هاو اختلافات و درگیری و انکار نسب و امثال اینها انجامیده است.

از میان ازدواجهای پنهان و ارتباطات غیررسمی متعددی که پدر رضاخان داشته ،  مادر او نفر چندم بوده است؟

نشمردم ولی در اسناد لانه جاسوسی امریکا از جمله سندی در مورد خانواده رضاخان  به واشنگتن گزارش می دهد که پدر رضاخان دست کم با پنج زن بوده و  از آنها سی و سه فرزند داشته و این حداقل آمار زنانی است که پدر رضاخان داشته است. 

خود رضاخان هم که گفتید به‌نوبه خود، علاوه بر پنج زن علنی ، با زنان متعددی ارتباط داشته است. بعد هم محمدرضا که علاوه بر سه ازدواج علنیش با دهها زن رابطه داشت. خاطرات علم هم نمونه های جالبی ذکر کرده است. نسل به نسل، ظاهرا خیلی زنان را دوست داشته اند.

 اما پدر رضاخان و مادر ایشان که اهل گرجستان بود ، چگونه قفقازی و گرجی در ایران بهم رسیده اند؟ 
 
 این مناطق ، دیگر ربطی به ایران نداشتند اما رفت و آمدها برقرار بود.

پدر رضاخان ،سابقه دلالی زنان زیبای گرجی هم داشت.  در مواردی دلالی زن برای حرمسرای ناصرالدین شاه کرده و از جمله یک دختر گرجی را به دربار قاجار هدیه کرده و سکه جایزه گرفته است .در خاطرات سلیمان بهبودی آمده که برای همین دختر گرجی در حرمسرای شاه، اتفاقاتی می‌افتد که باعث میشود کتک مفصلی هم از دربار بخورد چون باعث افتضاحاتی در حرمسرای شاه شد.

خود رضاخان، مثلا وقتی درجه سرگردی از افسران روس قزاق گرفته بود در همدان و کرمانشاه و کردستان ، المامور معذور بوده و در همین سال ها  در مناطق مختلف با زنان متعددی ارتباط داشت و بجز فرزندان شناخته شده و مشهورش کسانی پیدا شدند که به‌تدریج، قبل و پس از انقلاب، ادعای فرزندی رضاخان را کردند مثلا یکی از موارد قبل از انقلاب ، جوانی ۳۵ ساله کاملاً شبیه رضاخان بود که دهانش را بستند و با تهدید و پول و یک مسکن در کرج و حقوق ماهیانه به او حق السکوت دادند . یکی از نمونه های پس از انقلاب هم خانمی به نام صدیقه بود که ادعا کرد دختر رضا خان است و نامه برای امام خمینی نوشت و مدارکی در جهت اثبات این نسبت هم ارائه کرد.

موارد متعددی بجز چهار، پنج ازدواج‌ علنی رضاخان، از زنان دیگری ، فرزندان دیگری گمنام داشته است . راست و دروغ ، حدود ۵۶ نفر قبل و پس از انقلاب به تدریج پیدا شدند و ادعاکردند که فرزند رضاخان بودند و مدارکی ارائه می‌دادند البته مواردی هم قابل اثبات نبود اما اجمالا معلوم بوده که رضاخان در آن سال ها بیکار نبوده است.

انتهای پیام/





منبع خبر

چگونه رجاله، شاه شد؟/ آیا رضاخان، ایرانی‌الاصل بود؟ بیشتر بخوانید »

تحلیل رحیم‌پور ازغدی از ابعاد فرهنگی و حقوقی کرونا

آیا رضاخان، ایرانی الاصل بود؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق؛ اسفند ۱۳۹۹، یک قرن از کودتای سیاه لندن بدست رضاپهلوی گذشت. پایگاه rahimpour.ir چهارمین بخش پرسش وپاسخ با آقای رحیم پور را دراین خصوص منتشرکرد:

بیشتر بخوانید:

رضاخان چطور به شاهی رسید؟

چگونه رجاله، شاه شد؟

س) بالاخره لندن درجهت ایدئولوژی سازی ایران باستانی، آیا توانست اصل ونسب اصیل آریایی برای رضاخان دست وپا کند؟

ج) میخواستند اورا به ساسانی و هخامنشی بچسبانند. ایران باستان، پیشکش، حتی به ایران زمان کودتا هم وفا نکرد. یعنی درآن زمان، رضا خان اصلا ایرانی عادی هم بحساب نمی آمد. چون والدینش اهل قفقاز و گرجستان بودند که از مدتها قبل دیگر ربطی به ایران نداشتند.

بعلاوه در شناسنامه و زندگی خانوادگی پالانی ابهامات بسیاری وجود دارد بحدی که واقعا ریشه خانوادگیش چندان معلوم نیست، بجز اطلاعاتی جسته گریخته مثل اینکه اولا خانوادگی ازدونسل قبل، تقریبا همه دررده های پایین قزاقخانه تحت امر روسها بوده اند.

 پدر بزرگی بنام مرادعلی داشته که خودش و همه هفت، هشت پسرش، چراغعلی وعباسعلی یاعباسقلی (که پدر رضاخان بوده) و…، همه خانوادگی  در خدمت قزاقخانه قاجار بوده اند.

ثانیا خودش از کودکی، تحت فشار اختلافات شدید فامیلی و خانوادگی بوده و بی ریشگی چنان عذابش داده که درخاطرات شیخ الملک اورنگ میگوید رضاخان بارها میگفت من هرگز چیزی به نام محبت پدر و مادر وخانواده و فامیل درهمه عمرم ندیدم.

بی پدری و اذیت فامیلی و طرد و عقده و احساس کمبود در کودکی و سپس توهین وتحقیر و امر ونهی افسران خشن روسی ازنوجوانی، این آدم با اینها بزرگ شده و همین بی عاطفگی ها بعد خودرا  در بیرحمی وخشونت اوعلیه مردم ایران بروز داده است.  

مثلا روزی صحبت از تخریب قبرستان حسن آباد میشود و میشنود که میگویند مادر اعلیحضرت آنجا دفن است و نباید خراب شود. رضاخان با عصبانیت گفته بود قبرش را خراب کنید، من کاری به قبر او ندارم.

در مورد پدرش هم ابهامات زیادی است بخصوص که  شباهت اسمی و ریشه ای بین پدر اول و پدر دومش بود. یعنی مادر رضاخان در ازدواج مجددش هم با یکی دیگر از مهاجرین قفقاز ازدواج کرد که نام دقیق او هم معلوم نیست اما ظاهراً به او هم داداش بیک می‌گفتند و این تشابه اسمی بین شوهر اول و دوم ایشان مشکلاتی درتاریخنگاری ایجاد کرده است.

س) پس اصالتا مازندرانی هم نبودند و درواقع، پدر ومادر رضاخان، هردو عملا غیر ایرانی محسوب میشوند؟

 ج) طبق این اسناد، بله، اهل قفقاز وگرجستان بودند و به ایران مهاجرت کرده بودند ولی بلحاظ جغرافیای سیاسی منطقه  و تقسیمات کشوری، نسب پهلوی از طرف پدر و مادر، ایرانی محسوب نمی‌شد.

 در اسناد لانه جاسوسی هم در مورد پدر و مادر او و شوهر دوم مادرش و اینکه این خانواده دسته جمعی برای معاش خود، در قزاقخانه و زیردست روسها بزرگ شده اند اظهاراتی شده است.

 پدرش از داداش بیگی‌های قفقاز بود که حتی نام دقیقش معلوم نیست. بعضی عباسقلی گفته اند. مشهور بودکه  شعر ایرج میرزا هم در تعریض به رضاشاه، ناظر به او بوده است :

 داشت عباسقلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
هرچه می دادند می گفت کم است
 مادرش مات که این چه شکم است؟

ذکری از برادر وخواهران تنی وناتنی او هم بنام دودورخانم و نبات خانم و… و. آمده است.

س) مشکلات خانوادگیش چه بود؟

ج) خیلی درهم وبرهم بودند. از پدر بزرگ رضاخان که زنان متعددی داشته و ازجمله خانمی قفقازی را صیغه کرده که هفتمین پسرش، همان عباسقلیخان یعنی پدر رضاخان شده است. سپس نوبت به  پدر رضاخان رسیده که او هم زنان زیادی داشت و تضادهای فامیلی شدیدی میان اولاد اینها بوده که به عقده هاو اختلافات و درگیری و انکار نسب و امثال اینها انجامیده است.

س)   ازمیان ازدواجهای پنهان و ارتباطات غیررسمی متعددی که پدر رضاخان داشته،   مادر او نفر چندم بوده است؟

ج) نشمردم ولی در اسناد لانه جاسوسی امریکا از جمله سندی در مورد خانواده رضاخان  به واشنگتن گزارش می دهد که پدر رضاخان دست کم با پنج زن بوده و  ازآنها سی و سه فرزند داشته و این حداقل آمار زنانی است  که پدر رضاخان داشته است.

س) خود رضاخان هم که گفتید بنوبه خود، علاوه بر پنج زن علنی، با زنان متعددی ارتباط داشته است. بعد هم محمدرضا  که علاوه بر سه ازدواج علنیش با دهها زن رابطه داشت. خاطرات علم هم نمونه های جالبی ذکر کرده است. نسل به نسل، ظاهرا خیلی زنان را دوست داشته اند. اما پدر رضاخان و مادرایشان که اهل گرجستان بود، چگونه قفقازی و گرجی در ایران بهم رسیده اند؟
 
ج) این مناطق، دیگر ربطی به ایران نداشتند اما رفت و آمدها برقرار بود. پدررضاخان، سابقه دلالی زنان زیبای گرجی هم داشت.   درمواردی دلالی زن برای حرمسرای ناصرالدین شاه کرده و ازجمله یک دختر گرجی را به دربار قاجار هدیه کرده و سکه جایزه گرفته است. در خاطرات سلیمان بهبودی آمده که برای همین دختر گرجی در حرمسرای شاه، اتفاقاتی می‌افتد که باعث میشود کتک مفصلی هم از دربار بخورد چون باعث افتضاحاتی در حرمسرای شاه شد.

خود رضاخان، مثلا وقتی درجه سرگردی از افسران روس قزاق گرفته بود در همدان و کرمانشاه و کردستان، المامور معذور بوده و در همین سال ها  در مناطق مختلف با زنان متعددی ارتباط داشت و بجز فرزندان شناخته شده و مشهورش کسانی پیدا شدند که به‌تدریج، قبل و پس از انقلاب، ادعای فرزندی رضاخان را کردند مثلا یکی از موارد قبل از انقلاب، جوانی ۳۵ ساله کاملاً شبیه رضاخان بود که دهانش را بستند و با تهدید و پول و یک مسکن در کرج و حقوق ماهیانه به او حق السکوت دادند. یکی از نمونه های پس از انقلاب هم خانمی به نام صدیقه بود که ادعا کرد دختر رضا خان است و نامه برای امام خمینی نوشت و مدارکی در جهت اثبات این نسبت هم ارائه کرد.

 موارد متعددی بجز چهار، پنج ازدواج‌ علنی رضاخان، از زنان دیگری، فرزندان دیگری گمنام داشته است. راست ودروغ، حدود ۵۶ نفر قبل و پس از انقلاب به تدریج پیدا شدند و ادعاکردند که فرزند رضاخان بودند و مدارکی ارائه می‌دادند البته مواردی هم قابل اثبات نبود اما اجمالا معلوم بوده که رضاخان در آن سال ها بیکار نبوده است.



منبع خبر

آیا رضاخان، ایرانی الاصل بود؟ بیشتر بخوانید »

هنرمندی که هر شب به یاد شهید مدرس است

هنرمندی که هر شب به یاد شهید مدرس است



عطایی: ناشران از تحریف تاریخ و بی‌هویت نشان دادن انسان جلوگیری کنند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب‌های «یک مرد و یک نامرد»، «هر چه شما بگویید ارباب»، «محاکمه رضاشاه و روشنفکران»، «رازهای دو عصا» و «پدربزرگ من» عصر امروز با حضور احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت، محسن بغلانی نویسنده، نادر ملک‌کندی پژوهشگر و عضو هیئت‌مدیره مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت و محمدحسین صلواتیان تصویرگر کتاب، در کتابفروشی چاپ و نشر بین‌الملل برگزار شد.

ملک‌کندی: کتاب‌های تاریخ معاصر پرمخاطب شده‌اند

در این مراسم نادر ملک‌کندی با اشاره به رسالت انتشارات قدر ولایت در خصوص حضور در میدان نبرد فرهنگی که پیرو فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر «این میدان، میدان نبرد فرهنگی است» تعیین شده، گفت: این مؤسسه در راستای دغدغه‌ها و اشارات مقام معظم رهبری به این حوزه فرهنگی نشر، وارد شد و خوشبختانه در این چند ساله بیش از ۸۵۰ اثر منتشر کرده است.

عضو هیئت‌مدیره مؤسسه قدر ولایت اظهار داشت: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت در حوزه‌های دفاع مقدس، تاریخ معاصر، معارف و تاریخ صدر اسلام، برای گروه‌های سنی کودک و نوجوان و بزرگسال فعالیت می‌کند. کتاب‌های تاریخی مؤسسه در بین قشر جوان جایگاه خود را پیدا کرده است. در همه این حوزه‌ها نگاه مؤسسه به انگشت رهبری بوده و اینکه ایشان در چه بخش‌هایی دغدغه دارند و به آن اشاره می‌کنند. مخصوصاً در حوزه تاریخ که یکی از بزرگترین دغدغه‌های رهبری تحریف تاریخ بوده که در سخنرانی‌های اخیرشان هم به کرّات به آن اشاره کرده‌اند که جوان امروز نباید از تاریخ ۱۵۰- ۲۰۰ سال اخیر مطلع نباشد و نداند در کشورش چه اتفاقاتی افتاده است. خوشبختانه کتاب‌های تاریخ معاصر جای خودشان را در بین محققین و جوانان باز کرده و کتاب‌هایی که در این حوزه منتشر شده مخاطبین خودش را پیدا کرده است.

عطایی: ناشران از تحریف تاریخ و بی‌هویت نشان دادن انسان جلوگیری کنند

نادر ملک‌کندی ضمن اشاره به اینکه فعالیت مؤسسه با رویکرد تاریخ معاصر بوده اظهار کرد: یکی از بخش‌هایی که در مؤسسه به آن پرداخته شده، موضوع پهلوی و خصوصاً پهلوی اول است. این تاریخ از این نظر اهمیت دارد که بستری است برای تحریف که الان متأسفانه در فضاهای دانشگاهی افرادی هستند که سعی می‌کنند با تطهیر پهلوی، تاریخ پهلوی ما را تحریف کنند و حضرت آقا به این موضوع اشاره داشتند که مضمون آن این است: وقتی پهلوی آمد حکومت قاجار را زیر سؤال برد، اما بعد از حکومت پهلوی کسی نبود که به این جنایت‌ها و خیانت‌ها و نقش مخربی که این حکومت در این پنجاه ساله داشتند، بپردازد، لازم است که به آن پرداخته شود. این پنج عنوان کتابی که امروز رونمایی می‌شوند دقیقاً در همین زمینه است.

بغلانی: از تحریف بیشتر وقایع دوران پهلوی جلوگیری کنیم

محسن بغلانی نویسنده دو کتاب «رازهای دو عصا» و «پدربزرگ من» و عضو مؤسسۀ قدر ولایت با اشاره به اینکه این مؤسسه با تمرکز بر چهار محور تاریخ معاصر، دفاع مقدس، فلسفه و عقاید اسلامی و سبک زندگی اسلامی (زیست مؤمنانه) آثاری را تولید می‌کند گفت: بحمدالله امسال هم در بخش کودک و نوجوان و هم در بخش بزرگسال کارهای خوبی ارائه شده است. در بخش کودک و نوجوان تا به حال بیش از ۲۲ اثر داشتیم که بخشی از این آثار به بحث سبک زندگی پرداخته است. ازجمله این آثار می‌توانیم به مجموعه «یادداشت‌های یک فرشته» اشاره کنیم و در بخش عقاید و فلسفه کتاب «گوش‌هایت را تیز کن» که اولین رمان نوجوان این مؤسسه بود که امسال روانه بازار شد و بعد از آن دو کتاب دیگر با عناوین «تنور دوستی» و «آن رنج‌ها که بردند» را در دست چاپ داریم که تا پایان بهمن ارائه خواهند شد. این دو کتاب به مسائلی که ملت ایران در دوران پهلوی متحمل شدند، می‌پردازد. می‌توان گفت این دو کتاب تقریباً تمام تاریخ پهلوی اول را در این کتاب‌ها بررسی کرده است.

نویسنده کتاب‌های «رازهای دو عصا» و «پدربزرگ من» گفت: این دو کتاب در رابطه با زندگی شهید مدرس، روحانی سیاسی و عضو مجلس شورای اسلامی و رئیس شورای ملی در دوره پهلوی اول می‌باشد. در «پدربزرگ من» داستان‌هایی از زبان نوه آیت‌الله مدرس روایت شده است که مربوط به دوران کودکی شهید مدرس می‌باشد و درحد کودکان به معرفی شخصیت شهید مدرس پرداخته است. کتاب «رازهای دو عصا» گفتگوهایی بین دو عصا است که یکی از آن‌ها متعلق به شهید مدرس و دیگری متعلق به رضاخان بوده است. این‌ها از دید کسانی که به این دو شخصیت نزدیک بودند، وقایع آن دوران و وقایعی که باعث درگیری بین شهید مدرس و رضاخان شده، می‌پردازد.

عطایی: ناشران از تحریف تاریخ و بی‌هویت نشان دادن انسان جلوگیری کنند

بغلانی با اشاره به اینکه سوم اسفند ماه امسال صدمین سالگرد کودتای ننگین رضا پهلوی است گفت: امیدواریم توانسته باشیم هم در بخش بزرگسال و هم در بخش کودک و نوجوان کارهای خوبی را به جامعه اسلامی ارائه دهیم و از تحریف بیشتر وقایع دوران پهلوی جلوگیری کنیم. ما برای جلوگیری از تحریف تاریخ دست به این کار زدیم و امیدواریم که اقدامات ما در این زمینه مورد رضایت خدا و مورد توجه مردم مسلمان کشور قرار بگیرد. تصویرگری این دو کتاب «رازهای دو عصا» و «پدربزرگ من» نتیجه زحمات آقای صلواتیان بوده و بحث گرافیکی کتاب‌ها را آقای سعیدی‌فر به عهده داشتند.

محسن بغلانی در پایان سخنانش با اشاره به اینکه در بخش نوجوان آثاری را در دست انتشار داریم گفت: دو رمان بلند تا پایان بهمن ماه به بازار عرضه خواهد شد. اولین اثر باعنوان «پدر و پسر» که به وقایع دوران پهلوی اول و دوم می‌پردازد. نویسنده این آثار آقای کاموس، با دقت نظر و حساسیت ویژه‌ای این کتب را نگارش کرده‌اند.

عطایی: ناشران از تحریف تاریخ و بی‌هویت نشان دادن انسان جلوگیری کنند

در ادامه جلسه احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت با اشاره به کلام رهبر انقلاب مبنی بر اینکه تاریخ یک ملت هویت آن ملت است بیان کرد: تحریف تاریخ جماعت را بی‌هویت می‌کند و از محتوا تهی می‌کند. یکی از عناصر ضد انقلاب گفته بود که اگر ما بتوانیم تاریخ را آن‌طور بنویسیم که خودمان می‌خواهیم، کار جمهوری اسلامی تمام می‌شود وخودبه‌خود هویت ملت از بین می‌رود و ساقط می‌شود. یکی دیگر از علت‌هایی که تاریخ را تحریف می‌کنند این است که واقعیت‌هایی که برای مردم و در راستای انقلاب پیش آمده را جابه‌جا کنند و همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند جای شهید و جلاد را عوض کنند، مخصوصاً حوادث دهه شصت که هر کدام از آن‌ها می‌توانست پای هر انقلابی را سست کند تا فرو بریزد.

عطایی با اشاره به وعده‌های پوچ آمریکایی‌ها و اشاره آن‌ها به فروپاشی این انقلاب گفت: این‌ها می‌گفتند انقلاب اسلامی چهلمین سال تولد خودش را نخواهد دید، به لطف خدا اکنون در چهل‌ودومین سال تولد انقلاب هستیم و ان‌شاءالله جوانان هشتاد سالگی این انقلاب را هم خواهند دید. در اصل تحریف کردن، وارونه نشان دادن واقعیت هاست که بتوانند آن بخش مورد نظر خودشان را جایگزین کنند.

اگر شاخصه اصلی رژیم قاجار فساد بود، در رژیم پهلوی وابستگی را هم به عنوان شاخص دوم در نظر می‌گیریم و کودتای انگلیسی سرآغاز وابستگی بود که در کودتای ۲۸ مرداد این وابستگی شدت پیدا کرد و انگلیس نقش دوم را در ایران پیدا کرد و آمریکا در جایگاه نخست قرار گرفت. این کتاب‌هایی که امروز رونمایی می‌شوند با توجه به اسنادی نوشته شده‌اند که نزدیک‌ترین افراد به رضاخان بیان کرده‌اند. تاج الملوک همسر رضاخان از فساد و وابستگی و رفت‌وآمدهای دو پهلوی خاطراتی را بیان کرده است که از خواندن برخی موارد هم شرممان می‌شود.

مدیر انتشارات قدر ولایت با اشاره به دیدگاه‌هایی که در حاکمیت پهلوی اول قرار داشت بیان کرد: ما در این آثار سعی کرده‌ایم مستندات را بیان کنیم و تلاش گروه تحقیق و پژوهش مؤسسه بر این است که با ارائه اسناد، چهرۀ واقعی این‌ها را به مردم و جوانان بشناساند. این کارها کارشناسی شده است و حتی مورد تأیید کارشناسانی خارج از مؤسسۀ خودمان نیز قرار گرفته است.

عطایی با اشاره به دو کتاب «غرب‌زدگی» و «خدمت و خیانت روشنفکران» اظهار داشت: که ما خواسته‌ایم درحد توان خودمان با ارائه این کتاب‌ها خلأ‌های موجود را پر کنیم. ناشران دیگر موظف هستند با تولید آثار از تحریف تاریخ و بی‌هویت نشان دادن انسان جلوگیری کنند و همه گام دوم انقلاب را محکم‌تر و با صلابت‌تر برداریم.

در ادامه جلسه محمدحسین صلواتیان، تصویرگر دو کتاب «رازهای دو عصا» و «پدربزرگ من» گفت: کتاب باید ماندنی باشد. معرفی کردن شخصیت‌های تأثیرگذار در تاریخ بسیار مهم است. ناشران دیگر هم باید وارد این عرصه شوند و از ظرفیت‌ها استفاده کنند. این کارها دهم آذرماه به من تحویل داده شد که دقیقاً روز شهادت شهید مدرس بود. من در روند این کار ارادتم به این شهید بسیار زیاد شد و شبی نیست که این شهید را یاد نکنم.

در پایان مراسم از نویسندگان و تصویرگر این آثار تقدیر شد.



منبع خبر

هنرمندی که هر شب به یاد شهید مدرس است بیشتر بخوانید »

شهیدی که در حضور رضاخان او را گرگ آدمخوار دانست

شهیدی که در حضور رضاخان او را گرگ آدمخوار دانست



برگی از تاریخ| مرجعی که در حضور رضاخان او را گرگ آدمخوار دانست

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهادت، پایان زندگی دنیایی آیت‌الله محمدمهدی نجفی اصفهانی معروف به آقا نورالله نجفی اصفهانی ملقب به ثقةالاسلام بود که به دستور رضاخان در ۴ دی ماه ۱۳۰۶ شمسی مسموم شد. رضاخان کسی را از سر راه خود برداشت که نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی ایران داشت. مبدع اقتصاد مقاومتی در ایران آیت‌الله محمد تقی نجفی اصفهانی معروف به آقا نجفی برادر آقا نورالله بود. 

آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی

آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی، فرزند حاج شیخ محمدباقر نجفی و نوه شیخ محمدتقی اصفهانی و صاحب کتاب مهم «هدایةالمسترشدین» بود که در زمان خود به مقام اجتهاد نیز نائل آمد. او در یک خانواده کاملاً مذهبی و سرشناس در اصفهان به دنیا آمد که برادر دیگرش آیت‌الله شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی مبدع اقتصاد مقاومتی به دو دلیل جایگاه ویژه‌ای در دوره قاجار داشت. نخست مسأله مقابله با ورود شرکت‌های تجاری خارجی به ایران و دوم تأکید بر تولیدات داخلی که در قالب تاسیس«شرکت الاسلامیه» خود را نشان داد.

آیت‌الله نورالله نجفی اصفهان مبارزات خود در دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بر ضد استعمار خارجی و استبداد داخلی شروع کرد. نخستین اقدام سیاسی او مبارزه علیه امتیاز استعماری تنباکوست. مبارزه در اصفهان به واسطه حضور ضل‌السلطان فرزند مقتدر و ظالم ناصرالدین شاه در اصفهان در زمان جنبش تنباکو از دیگر نقاط ایران سخت‌تر بود و چند نفر در این مبارزه شهید شدند، اما در نهایت جنبش تنباکو در اصفهان همچون سایر نقاط ایران به پیروزی رسید.

او از پیشگامان نهضت مشروطه بود. مبارزات آقا نورالله جنبه‌های گوناگون از جمله در سه حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. او در حوزه اقتصادی مبادرت به ایجاد شرکت‌های تجاری کرد تا از گسترش و بسط اقتصاد غربی در کشور جلوگیری کرده و مانع تسلط غرب در ایران شود. در حوزه سیاسی همانطور که گفته شد از پیشتازان جنبش مشروطیت بود و از مخالفان پروپاقرص علیه استبداد رضاشاه بود. او از حوزه فرهنگی نیز غافل نبود. جلسات گوناگون بحث و مناظره با مبلغان مسیحی در جلفای اصفهان برگزار کرد و علیه فرقه بابیه نیز مبارزاتی انجام داد.

 با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به رهبری سیاسی سیدضیاء‌الدین طباطبایی و رضاخان و انتخاب رضاخان به عنوان وزیر جنگ در حضور احمدشاه و رضاخان از ظلم حاکم نظامی اصفهان به شاه گفت و رضاخان را گرگ آدمخوار دانست که خشم رضاخان را در پی داشت و کینه شیخ را به دل گرفت؛ تا جایی که یک زن کردتبار را مامور کرد شیخ نورالله را ترور کند که توفیقی نیافت.

اما این آغاز عداوت رضاخان با شیخ نورالله بود. شیخ در هنگام تاجگذاری رضاشاه، یک جلد قرآن به رضاشاه اهداء کرد و از او خواست در اجرای احکام اسلام اهتمام داشته باشد. اما آتش کینه رضاخان با توصیه شیخ شعله‌ورتر شد؛ چون رضاشاه کسی نبود که دیگران او را نصیحت کنند.

نورالله اصفهانی نیز برای مبارزه با رضاخان از هر فرصتی استفاده کرد؛ نخست به مخالفت با طرح قانون نظام اجباری پرداخت و مردم اصفهان نیز در این قیام با او همراهی کردند. اعتراض مردم با خشونت نیروی حکومتی پاسخ داده شد. 

شیخ دست از قیام برنداشت و با دعوت او عده‌ای از علمای اصفهان، شیراز و سایر ولایات در شهر قم اجتماع کردند. در این اعتراض مهاجرین «هیأت علمیه و روحانیه مهاجرین قم» را به ریاست حاج‌آقا نورالله تشکیل دادند. در پی این قیام، مخبرالسلطنه نخست‌وزیر وقت و وزیر دربار تیمورتاش برای مذاکره با مهاجرین رهسپار قم شدند، اما بعد از مذاکرات اولیه، شیخ نورالله اصفهانی بیمار شد. اعلم‌الدوله پزشک مخصوص رضاشاه وی را در قم با تزریق آمپول هوا به شهادت رساند.

جنازه وی به نجف انتقال یافت و در مقبره جدش محمدجعفر کاشف‌الغطاء به خاک سپرده شد.



منبع خبر

شهیدی که در حضور رضاخان او را گرگ آدمخوار دانست بیشتر بخوانید »