رفراندوم

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد



عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ ما را حل کند و ما را به یک نتیجه‌ قطعی برساند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی امسال با دانشجویان، ضمن اشاره به صحبت یکی از دانشجویان درباره رفراندوم فرمودند: «گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همه‌ی مسائلی که پیش می‌آمد رفراندوم می‌کردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همه‌ی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت می‌کنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور می‌شود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات می‌شود کرد، از همه طرف حرف می‌شود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث‌وجدل و گفتگو و دوقطبی‌سازی می‌کنند برای اینکه یک مسئله‌ای رفراندوم بشود. در همه‌ی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا این‌جوری نیست که آدم این‌جور ساده از رویشان عبور کند.»

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به همین مناسبت در گفتگو با دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو حقوقدان شورای نگهبان به بررسی اهمیت و جایگاه نقش مردم در اصول قانون اساسی پرداخته که در ادامه آمده است.

بحث را از اینجا شروع کنیم که به نظر شما از ابتدای انقلاب اسلامی نقش مردم چه بوده و در نظام جمهوری اسلامی و مخصوصاً قانون اساسی ما جایگاه مردم چگونه تعیین‌شده است؟

جمهوری اسلامی ایران نظامی بود که بر اساس اراده، خواست و حضور مردم شکل گرفت و اگر حضور مردم نمی‌بود اصلاً انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید.

رهبری بسیار مؤثر حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه از سال‌های حداقل ۴۱ به بعد را اگر در نظر بگیریم تا پیروزی انقلاب اسلامی و ده سالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم، همیشه ایشان تأکید بر حضور مردم و نقش مردم داشتند، به‌عنوان‌مثال امام وقتی‌که در بهشت‌زهرا دارند صحبت می‌کنند، می‌فرمایند که من با پشتیبانی این مردم دولت تشکیل می‌دهم. این نکته بسیار مهمی است که نقش مردم در شکل‌گیری انقلاب، در شکل‌گیری نهضت اسلامی و بعد در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش اصلی بوده است.

حالا ممکن است این سؤال مطرح بشود که خب مردم یک نقشی داشتند در پیروزی انقلاب و دیگر بعد از پیروزی انقلاب مردم نقش نداشته‌اند و نباید داشته باشند. نکته‌ی بعد این بود که امام در ۱۰ سالی که بعد از پیروزی انقلاب حضورداشتند و رهبری نظام را برعهده داشتند باز همیشه تأکید داشتند روی نقش مردم؛ چه در آغاز انقلاب، چه در شکل‌گیری و همه‌پرسی‌هایی که ما برای شکل‌گیری نظام‌مان و تصویب قانون اساسی‌ داشتیم و در همه‌ی مسائل دیگر. اگر مراجعه بکنیم به فرمایش‌های حضرت امام این حضور مردم و نقش مردم را می‌بینیم که یک نقش محوری است.

بعد از آن هم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سکان‌دار نظام اسلامی شدند، نگاه‌های بسیار عمیقی که ایشان داشتند و دارند در بحث حضور و مشارکت مردم، من جایی ندیدم که مقامات سیاسی یا رهبران سیاسی به این اندازه تأکید بکنند.

یک‌جایی ایشان در بحث تبیین مردم‌سالاری و نظام مردم‌سالار صحبت می‌فرمایند و می‌گویند نظام مردم‌سالار یعنی اینکه نظام با رأی مردم تعیین شود، یعنی اگر قانون اساسی می‌خواهیم تنظیم بکنیم با نظر مردم باشد، اگر می‌خواهیم اصلاح بکنیم باز نظر مردم باشد. و مثال می‌زنند که خبرگان قانون اساسی توسط مردم تعیین شدند و بعد قانون اساسی تهیه شد و متن پیش‌نویس به رأی مردم گذاشته شد. و هم چنان این حضور مردم در همه‌جای نظام ما نقش داشته است.

هیچ کشوری به‌اندازه این ۴۴ سال ما انتخابات‌ نداشته‌ است. ما انتخابات مجلس، شوراها، ریاست جمهوری و همه‌پرسی‌ها را داشتیم. چرا؟ چون اصل ششم قانون اساسی این‌طور مقرر کرده است که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود.

وقتی‌که قانون اساسی ما مقرر می‌کند که اداره کشور با مشارکت مردم باید باشد پس نظام سیاسی ما بر اساس دین و رأی مردم اداره می‌شود و به عبارت رهبر انقلاب، مردم‌، سالار زندگی جامعه‌ی خودشان هستند؛ یعنی مردم‌ نظام را اداره می‌کنند.

اگر ما این فرمایش‌ها را در کنار اصول قانون اساسی و رویه‌های این ۴۰ سال ببینیم که در انتخابات مختلف، چه کسانی رأی می‌دهند و چه کسانی انتخاب می‌شوند؟ از جنس خود همین مردم توسط خود این مردم انتخاب می‌شوند با تنوع سلیقه‌ها و همه اختلاف‌نظرهایی که بوده است. این تنوع هم یکی از ویژگی‌های نظام‌های سالم مردم‌سالار هست که خوشبختانه ما این را در کشور داریم.

در قانون اساسی برای مراجعه‌ به نظر مردم، روش انتخابات و روش همه‌پرسی پیش‌بینی‌شده. ما در نظام‌مان تاکنون سه همه‌پرسی داشته‌ایم و حدود چهل انتخابات. بین این دو روش از نظر حقوق عمومی و قانون چه تفاوتی هست و در چه مواقعی ما سازوکار انتخابات را و در چه مواقعی سازوکار همه‌پرسی را دنبال می‌کنیم؟

اصل ششم قانون اساسی کشور ما که تأکید دارد که در نظام جمهوری اسلامی ایران اداره‌ی امور کشور باید بر اساس مشارکت مردم باشد؛ خب این دارد تبیین می‌کند که نظام ما یک نظام مبتنی بر مردم‌سالاری نمایندگی است، یعنی مردم در انتخابات مجلس شرکت می‌کنند و نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. برای چه؟ برای قانون‌گذاری. در ریاست جمهوری رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند برای چه؟ برای تصدی امور اجرایی. در شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت می‌کنیم برای اداره مناطق شهری و روستایی. پس غالباً نظام‌ سیاسی ما از این اصطلاحاً دموکراسی نمایندگی و مردم‌سالاری نمایندگی استفاده می‌کند.

یک بخش دیگری را قانون اساسی ما در قالب همه‌پرسی مطرح کرده که دو بعد دارد. یکی اصل ۵۹ ماست که ما به آن همه‌پرسی تقنینی می‌گوییم. یک مورد هم در اصل ۱۷۷ قانون اساسی است که برمی‌گردد به اصلاح قانون اساسی که به آن همه‌پرسی اساسی می‌گوییم.

همه‌پرسی اساسی ناظر بر اصلاح قانون اساسی است که الان خیلی مورد بحث نیست. طبیعتاً هر وقت که لازم شد و شرایط بود، همه‌پرسی قانون اساسی هم انجام می‌گیرد.

اما اصل ۵۹ قانون اساسی چه می‌گوید؟ اصل ۵۹ یک ظرایفی را دارد که دقت در آن بسیار مهم هست. می‌گوید در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه‌ی مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه‌ی مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. یعنی چه؟ یعنی کاری که نمایندگان مجلس شورای اسلامی انجام می‌دهند، -که تقنین است- مجلس آن را به مردم واگذار کند.

پس‌کار دیگری را یا راه دیگری را قانون اساسی نگفته که شما مثلاً بیایید در رابطه با مسائل اجتماعی‌تان یک همه‌پرسی عام داشته باشید، یک همه‌پرسی عمومی داشته باشید. آنچه پیش‌بینی‌شده همین است که مجلس بگوید مردم جای آن‌ها تصمیم بگیرند. حالا شرایطی هم در اصل ۵۹ ذکرشده که درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس برسد.

پس ما به‌جز اصل ۵۹ که طبق آن وظیفه‌ی قانون‌گذاری مجلس به‌جای خود مجلس به مردم واگذار می‌شود، در موارد مهم هیچ نوع دیگر همه‌پرسی نداریم.‌

آیا فقط قوانین کشور ما در زمینه رفراندوم این‌طور است یا کشورهای دیگر در تصمیم‌گیری و اداره مسائل گوناگون‌شان به رفراندوم متوسل می‌شوند؟ خیر. خیلی کشورهای دیگر هم به همین صورت عمل می‌کنند. خیلی از کشورها که همه‌پرسی عمومی اصلاً ندارند. ممکن است بعضی همه‌پرسی تقنینی یا همه‌پرسی جزئی، آن هم در بخشی از مثلاً کشور داشته باشند، ولی معمولاً این‌طور نیست که همه‌پرسی در همه‌ی زمینه‌ها داشته باشند.

به نظر شما علت اینکه در کشورهایی که مدعی هم هستند، در همه مسائل همه‌پرسی نمی‌شود چیست؟

اصلاً باید ببینیم آیا همه‌پرسی همیشه پاسخ نهائی و قانع‌کننده‌ای به ما می‌دهد برای حل مشکلات؟ خیلی از صاحب‌نظران در غرب این مطلب را مطرح می‌کنند؛ نه‌فقط الان، از قدیم می‌گفتند که همه‌پرسی ممکن است در یک مواقعی مشکلی را حل بکند اما در بسیاری از مواقع نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مشکلاتی را ایجاد می‌کند.

من حالا نمونه‌هایی از این مشکلات احتمالی را هم‌عرض می‌کنم. مثالی که حالا می‌توانیم بزنیم برگزیت است که در انگلستان برگزار شد و مسئله‌شان با اتحادیه‌ی اروپایی بود. خب تعداد مخالفین و موافقین استمرار و ادامه‌ی کار با اتحادیه‌ی اروپایی نزدیک هم بود. نخست‌وزیر وقت‌شان آمد صحبتی کرد و به خیال اینکه حالا مثلاً آن‌هایی که پاسخشان به استمرار کار هست بیشتر است و آن‌هایی که می‌گویند جدا بشویم کمتر است. با این تصور همه‌پرسی را برگزار کردند. الان مدت‌هاست در انگلستان مطرح است که آیا این همه‌پرسی مشکل را حل کرد؟ اولاً‌ با یک اختلاف رأی حداقلی جدا شدن انگلستان به تصویب رسید، یعنی تقریباً مخالفین و موافقین نزدیک هم بود رأی‌شان. اما رأی غالب این بود که خب جدا بشویم. این منجر به سقوط دولت وقت شد، یعنی آن‌قدر مشکلات ایجاد کرد و آن‌قدر این مسئله حساس بود که دولتشان سقوط کرد و اصلاً فضای سیاسی کشور به هم ریخت.

بعد هم آیا مشکل انگلیس با برگزیت حل شد؟ الان همان دوقطبی در جامعه‌ی انگلستان همچنان هست، یعنی شما می‌بینید که باز آن‌هایی که موافق ادامه‌ی کار با اتحادیه بودند همچنان دارند فعالیت می‌کنند، همچنان نگرانند، همچنان ناراحتند که چرا انگلستان جداشده است.

پس پاسخ اول این است که همه‌پرسی در همه‌جا نمی‌تواند حلال مشکل باشد. رهبر انقلاب هم فرمایشی داشتند که آیا این همه‌پرسی‌ها واقعاً یک بحث کارشناسانه‌ای را به ما می‌تواند جواب بدهد؟ آیا پاسخ درست را هم به ما می‌دهد؟ قطعاً این‌طور نیست و خیلی مثال‌های مختلفی را ما می‌توانیم بزنیم که در خیلی از مواقع همه‌پرسی پاسخ دقیق به ما نداده است، مثل همین برگزیت که الان در انگلستان هست، که اگر چه اکثریتی که گفتند به‌هرحال جدا بشویم ولی پاسخ دقیق و روشنی نبود که اشاره شد.

چرا در مسائل کارشناسی و تخصصی همه‌پرسی ممکن است جواب درست را به مسئله جامعه ندهد؟

سال‌های قبل مطالب و مقالات زیادی در این حوزه در کشورهای غربی هم نوشته شده است. سؤال این است که یک شهروند نسبت به یک مصوبه‌ی مطوّل یا یک موضوع تخصصی چقدر می‌تواند کارشناس باشد؟ مثلاً اگر یک موضوع اقتصادی باشد، من به عنوان یک شهروند چقدر می‌توانم پاسخ اقتصادی داشته باشم نسبت به آن مسئله. یا اگر یک مسئله‌ی سیاسی کلان در حوزه‌ی روابط بین‌الملل باشد، من واقعاً چقدر کارشناس هستم که می‌توانم نظر دقیق بدهم.

پس نکته این است که همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ی ما را حل بکند و ما را به یک نتیجه‌ی قطعی برساند. این‌ها ایراداتی است که به همه‌پرسی از سوی صاحب‌نظران کشورهای مختلف، حتی کشورهای غربی گرفته شده است.

و یک مطلب دیگری که غربی‌ها در کتاب‌ها و مقالاتشان درباره همه‌پرسی دارند این است که ممکن است مثلاً‌ در یک همه‌پرسی گروه‌های سیاسی یا افرادی که ذی‌نفوذ هستند به‌هرحال بیایند با تبلیغات و هزینه کردن پول این مسئله را به‌سوی خودشان بکشانند، یعنی مردم را گمراه بکنند و یک نگاه غیرواقعی به آن‌ها القاء کنند.

حالا من اگر بخواهم مثال بزنم، شما در بحث انتخابات آمریکا یک واسطه‌ای دارید، چون انتخابات، انتخابات غیرمستقیم است؛ کالج‌های انتخاباتی. مردم باید به کالج‌های انتخاباتی رأی بدهند و کالج‌های انتخاباتی باید رئیس‌جمهور را انتخاب بکنند، هنوز هم هست. این روش برای زمانی بود که رسانه‌ها به این شکل وجود نداشت و مردم آمریکا ارتباط رسانه‌ای نداشتند. صاحب‌منصبان آمریکایی گفتند که اگر ما انتخابات را مستقیماً در اختیار مردم قرار بدهیم، ممکن است افرادی بیایند ذهن مردم را منحرف بکنند و یک افراد ناشایستی متصدی ریاست جمهوری بشوند. پس لازم است کارشناسان سیاسی این وسط به عنوان واسطه باشند که این‌ها بتوانند تشخیص بدهند.

چرا ممکن است برخی تصور کنند که اگر گفته شود بعضی مسائل کارشناسی است و امکان همه‌پرسی نیست، چنین حرفی می‌تواند توهین به مردم تلقی شود؟

مگر من و شما وقتی‌که داریم در خود همین دموکراسی رأی می‌دهیم به یک نفر یا چند نفر به عنوان نماینده‌ی شهرمان و حوزه‌مان و می‌گوییم که شما برو از طرف ما قانون‌گذاری کن، آیا این به مفهوم این است که به من شهروند توهین شده است؟ مثلاً‌ وقتی در یک نظام اداره کشور، نماینده‌ای را انتخاب می‌کنم و دارم به او وکالت می‌دهم که شما برو این بحث کارشناسی را پیگیری بکن، قطعاً قصد توهین یا این‌گونه مسائل که در میان نبوده است. این‌یک بحث علمی است و بحث نظری است و بحث کارشناسی است. پس این‌طور نیست که نفس همه‌پرسی به عنوان یک ارزش در کشورها مطرح باشد.

برخی تصور می‌کنند نماد تام حضور مردم و نظر مردم در اداره کشور همه‌پرسی است. نظر شما دراین‌باره چیست؟

همه‌پرسی یک روش است و اگر همه‌پرسی را به‌مثابه یک روش فرض بکنیم، این روش می‌تواند در یک‌جایی در یک‌زمانی مفید باشد و در یک‌زمانی هم مفید نباشد. یک نمونه من از داخل کشور مثال بزنم: وقتی‌که در زمان رژیم طاغوت آن بحث انقلاب سفید و آن مثلاً رفراندوم مطرح شد، خب علمای اسلامی مخالف بودند و مسائل مختلفی در این جهت مطرح شد، از جمله مسائلی که حضرت امام رحمة‌الله‌علیه گفتند. بعد نمایندگانی از دولت وقت رفتند خدمت مراجع، خدمت حتی حضرت امام رحمة‌الله‌علیه، و نهایتا برخی از مراجع خب موافق مسئله می‌شوند، اما حضرت امام رحمة‌الله‌علیه هم چنان مخالف بودند و حتی اعلام می‌کنند در یک سخنرانی که نمایندگان دولت هم آمدند پیش من، من به ایشان گفتم نه به مصلحت شماست نه به مصلحت مردم، چون رفراندومی که برگزار می‌کنید با این شرایطی که می‌خواهید برگزار بکنید مفهومی ندارد. حضرت امام رحمة‌الله‌علیه چون می‌دانستند رژیم پهلوی می‌خواهد فقط سوءاستفاده‌ای بکند، در این جهت مخالفت‌شان را اعلام می‌کنند. بعد امام یک اعلامیه‌ای می‌دهند که چرا با رفراندوم ما مخالفیم و نباید انجام بشود.

همان حضرت امام که در سال ۴۱ دارند با رفراندوم مخالفت می‌کنند، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبدع رفراندوم جمهوری اسلامی هستند، در موضوع قانون اساسی و اینکه قانون اساسی سریع‌تر تنظیم بشود، به رأی مردم گذاشته بشود.

پس این نبود که امام بخواهند بگویند که رفراندوم به عنوان یک ارزش است و باید همیشه انجام بشود. نه، یک روشی است که می‌توانید شما در مواقعی مراجعه بکنید به آراء مردم هر جایی که لازم باشد.

الان که نظام ما بعد از ۴۴ سال یک ثباتی گرفته، یک انسجامی گرفته، طبیعتاً باید در چارچوب قانون اساسی عمل بکنیم.

حضرت‌عالی علاوه بر اینکه از اساتید شناخته‌شده در رشته‌ی حقوق هستید سالها هم در شورای نگهبان حضور داشتید. بالاخره هجمه‌های مختلفی از سوی معاندین و معارضین به این جایگاه می‌شود و به‌هرحال اعضای شورای نگهبان هم در طول این سالها مأنوس بودند با تأکیداتی که رهبر انقلاب در بحث حق مردم، رأی مردم و صیانت از جمهوریت نظام داشتند. اگر خاطره‌ای یا نکته‌ای هست در این حوزه هم بفرمایید که توجه رهبر انقلاب را به رأی مردم نشان بدهد.

یک نمونه‌ی شاخص، برای سال ۸۸ بود که ما انتخابات را داشتیم و خب آن فتنه‌ای که اتفاق افتاد، علی‌رغم اینکه شورای نگهبان از همه‌ی گروه‌ها افرادی را تأیید صلاحیت کرده بود و به‌هرحال چهار نفر نامزد شده بودند اما متأسفانه عده‌ای آمدند آن رأی جمعی مردم را برنتابیدند و آن فتنه را رقم زدند.

در آن موقع موارد متعددی بود که رهبر انقلاب روی اجرای قانون تأکید داشتند، اما در آن جلسه‌ی معروفی که ستادها و رؤسای ستادهای انتخاباتی نامزدها حضور داشتند که ما از شورای نگهبان و دوستان‌مان هم از وزارت کشور بودند، رهبر انقلاب در پاسخ به سؤالاتی که ستادها داشتند تأکید ویژه‌ای که به شورای نگهبان و وزارت کشور داشتند این بود که شما طبق قانون و مقرّ قانون عمل بکنید و اگر تخلفی صورت گرفته با آن برخورد بکنید.

این صریح فرمایش ایشان بود که در آن جمع چند بار تکرار شد در مقابل خواسته‌ی افرادی که خلاف قانون، خواستار ابطال انتخابات بودند ، یعنی ایشان به نظر من پاسداری و صیانت کردند از رأی مردم در آن موقع.

و نکته‌ی دیگری که حالا در انتخابات مختلف دیگری هم تکرار شده است در بحث انتخابات مجلس، خب به‌هرحال افراد زیادی مراجعه می‌کردند مخصوصاً از مقامات به ایشان که مثلاً شما به شورای نگهبان توصیه بکنید فلانی تأیید بشود یا روی فرد یا روی مثلاً برخی از گروه‌ها و این‌ها. و ایشان تأکیدشان به شورای نگهبان این بود که شما بر اساس قانون عمل بکنید.

من این را در جایی دیگر مثال زدم که شما در رژیم گذشته می‌بینید که فردوست در خاطراتش می‌گوید که من و علم و منصور می‌نشستیم لیستی را ردیف می‌کردیم از نمایندگانی که باید در انتخابات اسم‌شان از صندوق در می‌آمد و این را می‌دادیم به شاه، شاه اگر موافق بود همین افراد از انتخابات و از صندوق انتخابات درمی‌آمد.

رهبر انقلاب در یک جای دیگر می‌فرمایند که من هم یک رأی دارم و این رأی من را هیچ‌کس مطلع نیست تا زمانی که در صندوق رأی می‌اندازم. حالا مقایسه بکنید این منطق و این تابعیت از قانون که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند با آن چیزی که مثلاً ما در رژیم گذشته داشتیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد بیشتر بخوانید »

 اعتراف خوبی بود! 

 اعتراف خوبی بود! 



بعضی از انقلابیان پشیمان نوشتند: «الان می‌آیند و به استناد همین جمعیت می‌گویند: رفراندوم می‌خواهید؟ این هم رفراندوم!» اتفاقاً این یعنی حساب کار دستشان آمده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تقی دژاکام طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: یادتان هست مدت‌ها پیش از فتنه صدروزۀ سال گذشته، تنی چند از کسانی که دستی در رسانه بخصوص فضای مجازی داشتند، شروع کردند به پخش این مضامین که: بله، مردم از روحانیت بریده‌اند، مردم از نظام عبور کرده‌اند و حتی مردم از دین بدشان می‌آید و مواردی از این‌دست؟ آن‌هم به صرف وقوع مثلاً یک حادثه تروریستی که در حرم مطهر امام رضا«ع» دو طلبه جهادی را به شهادت رسانده بودند و یکی دو مورد معدود مشابه در سطح شهر. این رسانه‌ای‌های زیرک و -خوش‌بینانه- ساده‌لوح با همین چند نمونه انگشت‌شمار تصمیم گرفته بودند این خشم و اعتراض را به کل ۸۵ میلیون جمعیت ایران تعمیم بدهند.

این ادعا در جریان فتنه گذشته هم تکرار شد و آن‌هم به استناد! عمامه‌پرانی چند جوانک به تحریک شبکه‌های بهایی و وهابی و انگلیسی که در نهایت به سی‌چهل مورد هم نرسید که بعضاً مجرمان با برخورد غیرتمندانه خود مردم فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و درمی‌رفتند.

حالا همان کسانی که به صرف همان «چند حادثه بسیار معدود» این ادعای گزاف را مطرح می‌کردند، دربرابر این‌همه حضور مردم در عرصه‌های سیاسی و دینی و انقلابی این روزها و هفته‌ها، کاملاً زبان در کام گرفته‌اند و سعی می‌کنند خودشان را به آن راه بزنند و سوت‌زنان عرصه پاسخ‌گویی را ترک کنند؛ عرصه‌هایی چون راهپیمایی خیره‌کننده و اعجاب‌انگیز سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی امسال که حضور مردم در آن در سال‌های اخیر بی‌سابقه بود، راهپیمایی بزرگ مردم در روز قدس امسال با آن چهره‌های شاد و بشاش و پرانرژی آن‌هم در شرایطی که شب قبلش شب قدر و احیا بود و مردم تا صبح بیدار بودند و روزش هم روزه داشتند، حضور دو میلیونی مردم متدین در لحظه تحویل سال جدید در حرم مطهر رضوی و خیابان‌های اطراف که اعجاب خود مدیران آستان قدس را هم برانگیخت. این اتفاق در دیگر حرم‌های مطهر در شهرهای دیگر هم افتاد و مردمِ از دین برگشته! ترجیح دادند در آن ساعت شب، سالشان را با حضور در مکان‌های منسوب به اهل بیت «علیهم‌السلام» آغاز و متبرک کنند.

اما آخرین عرصه این حضورهای پررنگ، شرکت در نماز عید فطر پایتخت به امامت رهبر عزیز انقلاب بود که علاوه بر پرشدن تمام عرصه وسیع مصلای بزرگ امام خمینی، تمامی خیابان‌ها و اتوبان‌های اطراف هم از مردم پرنشاطی پر شده بود که با هر سلیقه و تیپ و سن و سالی شعار می‌دادند «به عشق رهبر» آمده‌اند. این در حالی بود که همزمان در تمامی مساجد و مراکز مذهبی هم نماز عید فطر به امامت روحانیان برپا بود و مردمی که از دین و روحانیت زده شده بودند! در گوشه‌گوشه کوچه‌ها و خیابان‌های شهر (و البته دیگر شهرها و روستاها) به امامت آنان قامت بسته بودند.

به نظر شما به آن‌ها که توهین و فرار چند جوانک را ملاک ارزیابی کلی قرار می‌دهند اما حضور محکم و ایستادگی میلیون‌ها مردم متدین و انقلابی کشورمان را در عرصه‌های متعدد و متنوعِ پیش‌گفته نمی‌بینند چه می‌توان گفت؟

جالب اینکه در حضور خیره‌کننده مردم در عرصه اخیر یعنی نماز عید فطر آیت‌الله خامنه‌ای، بعضی از انقلابیان پشیمان نوشتند: «الان می‌آیند و به استناد همین جمعیت می‌گویند: رفراندوم می‌خواهید؟ این هم رفراندوم!» اتفاقاً این یعنی حساب کار دستشان آمده است و فهمیده‌اند رفراندوم، حداقل در حوزه ارادت به اصل نظام اسلامی و ولایت فقیه و دینداری مردم، همین حضورهای پرتعداد و پرتکراری است که این‌روزها پشت سر هم اتفاق می‌افتد. برای همین است که این دوستان، خیلی زود این جمله را از صفحات مجازی خود حذف کردند تا با این اعتراف، ناخواسته همه رشته‌های خود را پنبه نکرده باشند!

گفت که سرمست نه‌ای، رو که از این‌دست نه‌ای

رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

 اعتراف خوبی بود!  بیشتر بخوانید »

آیا مخالفت با رفراندوم در مسایل جاری کشور یعنی دیکتاتوری؟

آیا مخالفت با رفراندوم در مسایل جاری کشور یعنی دیکتاتوری؟



سیره‌ عملی رهبر انقلاب نشان می‌دهد ایشان یکی از اصلی‌ترین مأموریت‌های خویش را صیانت از جمهوریّتِ نظام در کنار اسلامیّت آن می‌دانند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پس از ماه‌ها موج‌سواریِ جریان رسانه‌ای دشمن با سوءاستفاده از کلیدواژه‌ی مقدّس «مردم» و پس از آنکه فتنه‌ی جنگ شناختی ۱۴۰۱ شکست خورد و فضای اجتماعی آرام شد، رهبر معظّم انقلاب بالأخره در دیدار رمضانی دانشجویان (۲۹ فروردین ۱۴۰۲) موضع قاطع خویش نسبت به مسئله‌ی «رفراندوم» را به‌مثابه فصل‌الخطاب بیان کردند و انجام همه‌پرسی را در امور جاری کشور که جریان رسانه‌ای دشمن آن را تکرار می‌کرد (از جمله قانون پوشش) امری نامعقول دانستند. طبیعتاً این موضع، خشمِ جریان رسانه‌ای دشمن را برانگیخت و باعث القاء شبهات تازه‌ای از سوی آنان برای تحریف صورتمسئله گردید. محورِ تلاش‌های «جریان تحریف» در این ماجرا نیز -همچون گذشته- ایجاد «تقابلِ کاذب» میان موضع ایشان و اصلِ «جمهوریت» بود.

برای تحلیل درستِ موضع رهبر انقلاب نسبت به جایگاه مردم در حکمرانی، لازم است محکمات اندیشه و سیره‌ی عملیِ ایشان را بشناسیم تا بتوانیم در موارد مبهم و احیاناً شبهه‌ناک، متشابهاتِ سخنان ایشان (از جمله آنچه درباره‌ی نامعقول‌بودنِ رفراندوم بیان کردند و دشمن به تحریف آن پرداخت) را از طریق ارجاع دادن به محکماتِ اندیشه و شخصیت ایشان، درست فهم و تحلیل کنیم.

در این نوشتار سعی می‌کنیم با مروری کوتاه بر جایگاهِ جمهوریت (مردم‌سالاری دینی) در منظومه‌ی فکری و سیره‌ی رفتاریِ آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدّظلّه‌العالی» یکی از محکماتِ اندیشه و شخصیّت ایشان را بشناسیم.

جمهوریّت به‌مثابه امر مقدّس

آیت‌الله خامنه‌ای اصلِ «جمهوریّت» را – نه یک گرته‌برداری از نظام‌های سیاسیِ بشری، بلکه- برآمده از متن معارف اسلامی دانستهو ارائه‌ی طرحی نو از نظام سیاسی که جمهوریّت را درهم‌تنیده‌ی با اسلامیت مطرح می‌کند را «ابداع و هنر امام خمینی (ره)» و «سخن نوی جمهوری اسلامی برای جهان امروز» عنوان کرده است. از نگاه ایشان جمهوریّت از دو جنبه‌ی کلان اهمّیت دارد: اوّل اینکه تنها راهِ پیشرفت و علاج تمام مشکلات کشور این است که کارها به مردم سپرده شود و مردم به میدان بیایند و یک «حرکت عمومیِ مردمی» برای رسیدن به آرمان‌ها شکل بگیرد، چنانکه تجربه هم ثابت کرد در هر عرصه‌ای که این امر محقّق شد، پیشرفت در آن عرصه حاصل شد. دوّم اینکه زیرپاگذاشتنِ جمهوریّت نه‌تنها مایه‌ی عدم‌توفیق و بی‌آبرویی و بروز انواع بحران‌ها در حکمرانی است، بلکه عقوبت الهی را نیز در آخرت در پیش خواهد داشت؛ چرا که یک وظیفه‌ی الهی است که حاکمیّت شرعاً مکلّف است به آن پایبند باشد.

تجربه‌ی تاریخیِ درخشان در مردم‌سالاری

امّا آیا آنچه که گفته شد، صرفاً در حدّ حرف و شعار بوده یا اینکه در تجربه‌ی رهبریِ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) هم همین امر محقّق شده است؟ با تأمّل در سیره‌ی رهبریِ ایشان این امر عیناً قابل پیگیری است و موارد متعدّدی برای آن میتوان برشمرد. در این مجال صرفاً به سه مورد اشاره می‌کنیم:

«مشارکت حداکثری» به‌مثابه تضمین جمهوریت

اوّلین نکته‌ی واضحی که در سیره‌ی رهبریِ آیت‌الله خامنه‌ای مقابل چشم دوست و دشمن قرار دارد، تأکید همیشگی و مکرّرِ ایشان بر «مشارکت حدّاکثری» در «همه‌ی انتخابات‌ها»یی است که تاکنون برگزار شده و البته «فارغ از هر حزب و جریانی»؛ یعنی هیچ‌گاه چنین نبوده که ایشان به یک طیف یا طرفداران یک گرایش سیاسیِ خاصّ سفارش بیشتری به مشارکت بکند و یا اینکه بگونه‌ای رفتار کند یا سخن بگوید که طرفداران جریان سیاسی خاصی از مشارکت در انتخابات دلسرد شوند تا نتیجه‌ی انتخابات مطلوب خود ایشان باشد؛ بلکه برعکس همواره تأکید داشته است که «همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق‌ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.» پرواضح است که این طیف در صورت شرکت در انتخابات، هیچ‌گاه به جریان سیاسیِ مطلوبِ رهبری رأی نمی‌دهند؛ اما بخاطر اینکه خودِ «مشارکت حدّاکثری» اهمّیت و موضوعیت دارد، ایشان همواره بر این مسئله تأکید کرده اند.

این مسئله (مشارکت حداکثری در انتخابات از سوی همه‌ی جریان‌های سیاسی) آنچنان برای ایشان اهمّیت داشته که حتّی از اختلاف‌نظر خویش با برخی از مسئولان نظام پرده برمی‌دارد که بخاطر تأکید بر این امر به ایشان اعتراض می‌کردند و پیشنهاد جایگزین‌شان تلاش برای «مشارکتِ کمتر به قیمتِ پیروزیِ شخص یا جریان سیاسیِ مطلوب» بوده است: «از من گله‌مند میشوند که چرا شما مدام گفتید بیایید در انتخابات شرکت کنید. آقاجان! توجّه داشته باشید که مصیبت، آن‌روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این را میخواهد… «مردم‌سالاری»، این جزو کلیدواژه‌های اصلی است؛ این را فراموش نکنید.»

«مردم» مخاطب اصلی رهبر

امر بدیهی دیگر که نزد دوست و دشمن قابل‌انکار نیست، این است که همواره مخاطب اصلی آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رهبری‌شان، نه مسئولان نظام بلکه «عموم مردم» بوده اند. مسلّماً برای شخصیت سیاسی‌ای که نظر مردم اهمّیت چندانی نداشته باشد، لزومی ندارد که دیدارهای مستقیم و پیوسته با اقشار مختلف مردم داشته باشد و با آنها گفت‌وگو و تعامل و مخاطبه‌ی مستقیم داشته باشد. امّا می‌بینیم که رهبر انقلاب از آغاز رهبری تا همین امروز، سالانه بطور متوسّط بیش از ۴۰ دیدار با اقشار مختلف عموم مردم دارند و همواره مهم‌ترین دیدگاه‌های خویش درباره‌ی مسائل مختلف و همچنین منطق تصمیم‌گیریِ خویش در مسائل مختلف کشور و نظام را در دیدارهای عمومی خطاب به عموم مردم و برای مردم بیان کرده‌اند. ایشان صریحاً القاء این انگاره را که دیدگاه‌ها و مواضع واقعی و حقیقی رهبری در جلسات خصوصی خلاف مواضع ایشان در جلسات عمومی است، «خطّ تبلیغیِ دروغ» عنوان کردند و فرمودند: «آنچه بنده در جلسات عمومی میگویم، عیناً همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین میگویم.»

هیچ شخصیت سیاسی نه‌فقط در تاریخ جمهوری اسلامی بلکه در کل جهان سیاست را نمی‌توان سراغ گرفت که به اندازه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای با مردمِ کشورش ارتباط مستقیم داشته باشد و اینچنین خود را موظّف بداند که تمام دیدگاه‌ها و مواضح خویش در مورد مسائل مختلف را برای آنان توضیح دهد و نسبت به افکار عمومیِ مردم احساس مسئولیت کند. اساساً چه‌بسا همین اصلی‌ترین عامل بوده که برخلاف تمام دشمنی‌ها و جنگ فرهنگی و شناختی و اقتصادی و انواع مشکلات وچالش‌های داخلی که نظام طی این چهار دهه با آنها روبرو بوده، باعث شده که مردم هیچ‌گاه دست از حمایت از نظام جمهوری اسلامی برندارند.

صیانت از «رأی مردم»

دیگر نمونه‌ی عینیِ اهمّیت جمهوریّت برای رهبر انقلاب، صیانت از آرای مردم در همه‌ی انتخابات‌ها و بیش از همه در «فتنه‌ی هشتادوهشت» است. می‌دانیم که پس از انتخابات ریاست‌جمهوریِ سال ۱۳۸۸ یک جریان سیاسی خاصّ با فریب بدنه‌ی اجتماعی‌اش و سوءاستفاده از آنها در کشاندنشان به کف خیابان، با رمز «تقلّب» تلاش کردند تا در مقابل جمهوریّت بایستند و از طریق «ابطال انتخابات» یک کودتای سیاسی را رقم بزنند و رئیس‌جمهورِ منتخبِ اکثریت مردم را به زیر بکشند. آیت‌الله خامنه‌ای -به پشتوانه‌ی مردم- مهم‌ترین مانع در برابر این فتنه و کودتای سیاسی بود که غیورانه از رأی مردم (که تنها راه تضمین جمهوریّت نظام است) صیانت کرد. موضع قاطع ایشان در برابر مطالبه‌ی «ابطال انتخابات» این بود: «شما بدانید، یقین کنید، صددرصد بنده این را رد میکنم؛ اگر همه هم جمع بشوند بگویند ابطال، من قبول نخواهم کرد. ابطال، یعنی زدن توی دهن مردم؛ چهل میلیون آدم آمدند پای صندوق رأی دادند، من بگویم شما غلط کردید رأی دادید؟! چنین چیزی مگر ممکن است‌؟! مطلقاً من این را قبول نخواهم کرد.»

باور به مردم و تکریم پیوستۀ آنان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) یکی از ویژگیهای برجسته‌ی امام خمینی (رضوان الله علیه) که رمز موفّقیت ایشان هم بود را «باور به مردم» دانسته و خود ایشان نیز این باور و اعتماد کامل به مردم را از ایشان به ارث برده و در گفتار و رفتار خویش متجلّی ساخته است. دیگر ویژگی بارز و انکارناپذیر ایشان تأکید پیوسته بر اعتماد به مردم و تکریم پیوسته‌ی عموم مردم است. ایشان همواره در بیانات خویش ویژگی‌های برجسته‌ی ملّت ایران (همچون بصیرت، صبّار شکور بودن، استقامت در راه حق و…) را برشمرده و در مقابل دوست و دشمن به آنها افتخار نموده است؛ چنانکه به جرأت میتوان گفت که یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در دوران رهبری ایشان، واژه‌ی «مردم / ملّت» بوده است.

اینها فقط چهار نمونه‌ی ساده و هویدا از سیره‌ی عملی رهبر انقلاب است که نشان می‌دهد ایشان یکی از اصلی‌ترین مأموریت‌های خویش را صیانت از جمهوریّتِ نظام در کنار اسلامیّت آن می‌دانند. اکنون با اصالت دادن به این نگرش، می‌توان تحلیل درست و واقع‌بینانه‌ای از موضع ایشان درباره‌ی نامعقول‌بودنِ رفراندوم ارائه داد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا مخالفت با رفراندوم در مسایل جاری کشور یعنی دیکتاتوری؟ بیشتر بخوانید »

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟



اینکه برخی از جوانان درباره مواضع امام یا قانون اساسی سؤالاتی داشته باشند جای خوشوقتی است اما اینکه برخی رجال اصلاح‌طلب در طمع به این سؤالات به دنبال عوامزدگی و پوپولیسم هستند موجب تأسف است.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

درباره الزامات قانون اساسی و تغییرات نسلی

چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

محمد سروش‌محلاتی که برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب از وی با عنوان آیت‌الله نیز یاد می‌کنند و همان فردی که معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایران “مشکل عقل” دارد(!) اخیرا طی اظهاراتی در نشست حزب اصلاح‌طلب مجمع ایثارگران با طرح این سوال که “آیا ضرورتی برای اصلاح قانون اساسی وجود دارد یا نه؟ ” گفته است: -این مورد- وقتی است که اعتبار حقوقی قانون اساسی آسیب دیده باشد و اصلاح قانون اساسی در زمینه ترمیم اعتبار حقوقی صورت گیرد. این نیز مربوط به شرایطی است که از زمان تدوین قانون یک دوره طولانی گذشته باشد و نسل های جدید تمایلی به تمکین از آن نداشته باشند!

به گزارش مجاهدت از جماران، او می‌افزاید: “از سال ۶۸ که قانون اساسی فعلی را تغییر دادند، ۳۳ سال می گذرد و نسل ۲۰ و ۳۰ ساله می گوید ما دخالتی در آن نداشته ایم. حتی کسانی که در حدود سن ۵۰ سالگی هستند همین حرف را می زنند. هرچند ممکن است این نسل ها همان قانون را بپذیرند و شاید هم استدلالی داشته باشند. همانطور که امام رضوان الله نیز صحبتی در این زمینه در بهشت زهرا داشتند که پدران ما حق نداشتند برای ما قانون تعیین کنند. پس هر انسانی نسبت به خودش تصمیم گیری می کند نه آیندگان خودش. “[1]

*این فرد در وهله اول متوجه نیست که عقلانیت فی‌ذاته معتبر است و اصالت خود را از زمان و مکان نمی‌گیرد.

قانون اساسی و یا انقلاب عقلانی یک کشور هم الزاما نیازی به تغییر ندارد (مگر در شرایطی که عقل درباره یک رخداد غیر وحیانی اقتضای جدیدی داشته باشد و تغییر در قانون را الزام بداند)

پس اینکه عده‌ای “هژمونی ایران” و دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف را نمی‌بینند و از بام تا شام از لزوم رفراندوم و اصلاح قانون حرف می‌زنند در واقع یک نمایش روحوضی و یک سیاه‌بازی است.

جالب است که این فرد حتی ابتنا و افتخار رجال و سران دیگر ممالک را به قوانین و انقلابات خود که در روز اول ایجاد یک حکومت وضع شده‌اند را نیز نمی‌بیند و علت را هم جویا نمی‌شود!

و اما شبهه “قبول نداشتن قانون و انقلاب توسط نسل‌های جدید” و آنچه که امام راحل گفت!

آنچه امام راحل فرموده‌اند حاوی پیوست عقلانی است چه اینکه امام راحل خود مفسّر قرآن و یک فیلسوف بزرگ بود و هرگز حرف عوامانه نمی‌زد.

منظور امام راحل از این جمله راهگشا این بود که اگر پدران ما اقدامی غیر منطقی داشته‌اند یا حکومتی را قبول کرده‌اند که غیر عقلانی است؛ هیچ دلیلی ندارد که ما بعنوان نسل‌های بعدی نیز بر سبیل بی‌عقلی مستدام بمانیم و همانطور که در قرآن کریم نیز آمده است؛ بر بلاهت نسلی خود افتخار کنیم و با انعزال از عقل؛ بر همان سیاق بمانیم!

چه اینکه اتفاقا شجاعت و عقلانیت اینست که اگر انحرافی در آغاز یا مسیر پدران و گذشتگان دیدیم از آن برائت بجوییم و به صراط مستقیم درآییم.

دقیقا همان کاری که امام خمینی در انقلاب اسلامی سال 57 کرد.

از طرفی آیا می‌توان اینطور تصور کرد که امام راحل بعنوان یک فیلسوف و یک تاریخدان بزرگ؛ موافق و مروّج رفتار غیر عقلانی “پشت پا زدن نسل‌های نو به آرمان‌ها و مجاهدت‌های انقلابیون نسل اول” باشد!؟

چه اینکه تزِ عوامانه‌ “نسل‌های جدید می‌گویند ما آنروز نبودیم پس قبول نداریم” یعنی نادیده انگاشتن و پشت پا زدن به مجاهدت‌ها و دردهای سیدعلی خامنه‌ای، شهید اندرزگو، عزت مطهری، مرضیه حدیدچی، ‌ شهدای قیام 15 خرداد، شهدای مسجد گوهرشاد، شهدای جنبش دانشجویی و هزاران تن دیگری که در راه ایجاد قانون اساسی و حکومت اسلامی زحمت کشیدند و مبارزه کردند…

امام(ره) که خود در سرآمد این رنج‌کشیدگان بود و سال‌ها محنت و رنج تبعید و تنهایی و حکومت جور را تحمل کرد چگونه ممکن است سخنی بگوید مبنی بر اینکه این رنج‌ها و مجاهدت‌ها قابل حذف و هدم است!؟

پس از دو منظر درمیابیم که منظور امام راحل از بیان اینکه پدران ما نمی‌توانستند برای ما تعیین تکلیف کنند دقیقا چه بود و آقایان چگونه از این بیان منطقی و لازم؛ نتیجه‌ای سخیف و پوپولیستی می‌گیرند!

ضمن اینکه تبلور استحکام و عقلانیت قانونی اساسی جمهوری اسلامی ایران را می‌تواند در تبدیل شدن ایران به “هژمونی ایران”، برگزاری انتخابات‌های قانونی سالیانه، عبور از توطئه‌های امنیتی، عبور پیروزمندانه از فتنه‌های داخلی و پیشرفت‌های مختلف نظام در عرصه‌های مختلف به نظاره نشست.

این نکته نیز محرز است که بهانه حلقوم‌هایی که با طعنه از لزوم تغییر در قانون حرف می‌زنند و یک استناد عوامانه به حرف امام خمینی(ره) دارند؛ بر مشکلات است. لکن مشکلات اولا در همه حاکمیت‌ها و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود دارد و ثانیا یک قانون هنگامی متصلب و بی‌نتیجه است که راه رفع این مشکلات یعنی عقلانیت حکومتی و صندوق رأی را سد کند.

چیزی که در نظام جمهوری اسلامی شاهد آن نیستیم و در نتیجه این چشم‌انداز وجود دارد که می‌توان با رأی خوب مردم و کارآمدی مسئولان بر هر مشکلی فائق آمد و همچنان در راستای قانون اساسی بر سبیل رشاد قرار داشت.

***

مطالبه “آزادی یک مجرم بدون توبه” از قاضی‌القضات!

“بازگشت فرقان” در پوستین عدالتخواهی

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟

وحید اشتری، فعال مدعی عدالتخواهی بود که چندی قبل سرانجام به دلیل ارتکاب به جرائم مختلف با رأی قوه قضائیه به زندان محکوم شد.

در همین راستا اخیراً عده‌ای که خود را “شخصیت‌های فرهنگی – سیاسی جبهه انقلاب” نامیده‌اند و اغلب فعال توییتری هستند؛ نامه‌ای سرگشاده را خطاب به ریاست قوه قضائیه منتشر کرده و خواستار آزادی اشتری شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از نسیم‌آنلاین، در متن این نامه آمده است:

“یک روز پس از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وحید اشتری، فعال عدالت‌خواه، برای اجرای حکم حبس به شعبه‌ی اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران فراخوانده شد. تقارن عفو چند ده‌ هزار نفری محکومان با احضار آقای اشتری جهت اجرای احکامی که در روند صدور آن‌ها نیز ابهاماتی وجود دارد، تلخ و دلسردکننده است.

برخی امضاکنندگان این نامه، چه بسا با بخش زیادی از مواضع و کنش‌های سیاسی آقای اشتری همراه نباشند، اما همگی چنین برخوردی با یک فعال اجتماعی را به دور از مصالح جامعه دانسته و با آن مخالف هستند. چنین برخوردی ممکن است با دلسرد و بدبین کردن بخش‌هایی از جوانان و دانشجویان علاقه‌مند به انقلاب، جایگاه رفیع دستگاه عدلیه را در نظر آنان مخدوش کند.

بنابراین امضاکنندگان درخواست دارند که اجرای احکام وحید اشتری از طریق درخواست عفو یا تجویز اعاده‌ی دادرسی توسط جناب‌عالی متوقف شود. “[2]

*قبل از هرچیز باید دانست که عدالتخواهی رکن تداوم یک حرکت اسلامی و انقلابی است اما این مفهوم با “عدالتخواهی تندروانه” متفاوت است.

چه اینکه عدالتخواهی تندروانه حتی علی(ع) را هم بعنوان ضلع فساد در جامعه شناسایی می‌کند و فرمان به ترور او می‌دهد.

همانطور که همین فهم مضیق از عدالتخواهی بود که “استاد مرتضی مطهری” را نیز مظهر زیست اشرافی معرفی می‌کرد و دست آخر هم در تعارض با زیست مطهری، دست به ترور او زد. (اشاره به تفکرات گروه فرقان که مدعی عدالتخواهی بود)

عدالتخواهی تندروانه همچنین از فهم این معنا نیز عاجز است که تقویت عملکردهای عقلانی قوه قضائیه و یا ایضا مجازات مجرمین نیز خود بخشی از عدالتخواهی اصولی است.

لذا هرگز بعید نبود که ببینیم صدایی از همین جریان تندرو به گوش خواهد رسید که خواستار لغو مجازات و اجرا نشدن قانون و عدالت درباره مجرمی است که از بام تا شام مشغول تهمت‌پراکنی علیه این و آن بود.

جالب است که در فهرست اسامی امضاکنندگان این نامه کسی را می‌بینیم که خود به جرم توهین و ناسزاگویی توسط دستگاه قضایی محکوم شده است و یا فرد دیگری که صراحتا می‌گفت: من عاشق احمدی‌نژاد هستم! اما امروز خود را در زمره “شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب” معرفی می‌کند.

به این معنی که انتظار از کسانی که با ناسزاگویان و عشاق جریان انحرافی بر سر یک سفره نشسته‌اند و از عدالت می‌گویند؛ انتظاریست بیجا.

چه اینکه متن نامه اینان خطاب به قوه قضائیه نیز مشحون از کنایه به دستگاه قضایی، ‌ ادعای مبهم بودن حکم آقای اشتری و ایضا ادعای تلخ و دلسردکننده بودن فعالیت‌های عدلیه است.

البته درباره برخی جرائم اجتماعی یا سیاسی با تشخیص و صلاحدید قضات محترم می‌توان با اخذ تعهدنامه، ضمانت‌های مجازاتی و توبه علنی درخواست آزادی یک مجرم را داشت.

لکن تن دادن به درخواست نامه‌ای این چنین و نویسندگانی بعضا بدسابقه که البته مطالبه همگی ذبح شدن عدالت با آزاد شدن یک مجرم بدون توبه است؛ موجب شکستن اقتدار قوه قضائیه و حراج امنیت و آبرو در جامعه خواهد شد.

قوه قضائیه حتما بایستی متوجه زایشگاه‌های انحراف و نیز خطر بازگشت فرقان باشد.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1585334

2_ https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2376295

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"بازگشت فرقان" در پوستین عدالتخواهی/ چرا امام(ره) گفت پدران ما حق نداشتند!؟ بیشتر بخوانید »

۱۲ فرودین روز جمهوری اسلامی تکمیل کننده انقلاب ۲۲ بهمن مردم ایران / انتشار در ۱۲ فروردین نوروز ۱۴۰۱

۱۲ فرودین روز جمهوری اسلامی تکمیل کننده انقلاب ۲۲ بهمن مردم ایران


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: انقلاب اسلامی ایران با رهبری و هدایت خمینی کبیر (ره) به عنوان امام و رهبر مردم ایران با شکست حکومت ۲۵۰۰ ساله طاغوت به پیروزی رسید. اما از آن مهمتر همه پرسی بود که در روز ۱۲ فروردین ماه سال ۱۳۵۸ با حضور تمامی اقشار و گروه‌های مردم ایران کامل شد و تاریخ و دنیا شاهد بودند که مردم ایران نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای اداره کشور انتخاب کردند.

برگزاری رفراندوم برای انتخاب جمهوری اسلامی از ۸ صبح روز ۱۰ فرردین سال ۱۳۵۸ در داخل و خارج از کشور آغاز شد که با توجه به مشاهدات مردم و مسئولان وقت ازدحام جمعیت از همان ساعات اولیه برگزاری رفراندوم بسیار زیاد و قابل توجه بود. سپس بعد از دو روز که رفراندوم به پایان رسید همانگونه که همه از قبل می‌دانستند و آگاه بودند نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای اداره کشور انتخاب شد.

اگر بخواهیم دقیق و کامل به «رفراندوم» بپردازیم باید بگوییم که شمارش آرا در شامگاه ۱۱ فروردین ماه به پایان رسید و شمارش آرا نیز در حدود ساعت ۲ بامداد روز ۱۲ فروردین ماه سال ۱۳۵۸ به پایان رسید و نتیجه این رفراندوم توسط «احمد صدر حاج‌سیدجوادی» وزیر وقت کشور به مردم، مقامات و رسانه‌های داخلی و بین‌المللی اعلام و اطلاع رسانی شد.

اما سوال مهمی که اینجا مطرح می‌شود این است که چند درصد مردم ایران به جمهوری اسلامی ایران رای مثبت دادند؟ موضوع مهم اینجاست که با توجه به اینکه واجدین شرایط شرکت در انتخابات ۲۰ ملیون ۸۵۷ هزار و ۳۹۱ نفر بودند تعداد ۲۰ میلیون ۳۰۹ هزار و ۵۹۵ نفر در این انتخابات شرکت کردند. بر این اساس چیزی در حدود ۹۷ درصد از مردم ایران در این انتخابات شرکت کردند.

رفراندوم انتخابات جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور نیز برگزار شد که از مجموع ۱۳۰ هزار و ۵۱۳ رای اخذ شده از ایرانیان خارج از کشور ۱۱۸ هزار و ۶۹ نفر رای به انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان نظام ایران «آری» گفتند.

روز جمهوری اسلامی ایران آنقدر در تاریخ انقلاب اسلامی مهم و بااهمیت است که مقام معظم رهبری نیز در فراز‌هایی از سخنان خود فرمودند: «روز جمهوری اسلامی جزء مهمترین و پربرکت‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین روز‌های تاریخ ما است». ایشان در جای دیگری گفتند: «انقلاب اسلامی ایران موجب ولادت مولود پربرکتی به نام جمهوری اسلامی شد». رهبر انقلاب اسلامی در صحبت دیگری بیان کردند: «دوازدهم فروردین روز زنده شدن اسلام است». ایشان در جای دیگری فرموده بودند: «۱۲ فروردین سالروز تحقق وعده حق تعالی است». در نهایت نیز امام خامنه‌ای در جریان سخنرانی دیگری گفتند: «روز ۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی است که یکی از مهم‌ترین اعیاد امت ما در میان ایام الله و خاطره‌های انقلاب به حساب می‌آید».

اما از همه مهمتر اهمیت و جایگاه روز جمهوری اسلامی را باید در کلام امام خمینی (ره) جستجو کرد. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود گفته بودند: «ملت ما باید این روز (دوازدهم فروردین) را زنده نگه دارند». امام خمینی (ره) همچنین در فراز دیگری از صحبت‌های خود فرموده بودند: «۱۲ فروردین روز غلبه جنودالله برجنود شیطان است». ایشان در کلامی دیگر گفته بودند: «صبحگاه ۱۲ فروردین – که روز نخستین حکومت الله است، از بزرگترین اعیاد مذهبی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند». همچنین در جای دیگری عنوان کرده بودند: «۱۲ فروردین روزی است حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست». در نهایت نیز ایشان اظهار کرده بودند: «۱۲ فروردین روزی که کنگره‌های قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فروریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست».

در پایان باید گفت مبارزات ضد سلطنتی و طاغوتی و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ملت ایران در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ به ثمر نشست و نظام جمهوری اسلامی برای نخستین بار بعد از ۲۵۰۰ سال سلطنت در ایران استقرار پیدا کرد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۱۲ فرودین روز جمهوری اسلامی تکمیل کننده انقلاب ۲۲ بهمن مردم ایران بیشتر بخوانید »