رمالی

فیلم/ رَمالی که با دروغ و فریب صاحب ۱۷ میلیارد تومان پول شد

فیلم/ رَمالی که با دروغ و فریب صاحب ۱۷ میلیارد تومان پول شد



رییس پلیس فتای استان البرز از دستگیری رمالی خبر داد که با فریب و دروغگویی، ۱۷ میلیارد تومان کلاهبرداری کرده است.


دریافت
20 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ رَمالی که با دروغ و فریب صاحب ۱۷ میلیارد تومان پول شد بیشتر بخوانید »

سوءاستفاده عجیب مرد رمال به بهانه بخت‌گشایی

سوءاستفاده عجیب مرد رمال به بهانه بخت‌گشایی



دختر جوان با این تصور که طلسم شده نزد یک رمال رفت تا بخت او را باز کند اما در دام مرد شیاد افتاد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دختر جوان با این تصور که طلسم شده نزد یک رمال رفت تا بخت او را باز کند اما در دام مرد شیاد افتاد.

رعنا مدعی است مدتی قبل از سوی فردی فالگیر مورد سوءاستفاده قرار گرفت. او برای بازگشایی بختش رفته بود که در دام رمال افتاد. دختر جوان از روز حادثه و آنچه او را به سمت یک فالگیر برد، می‌گوید.

*چرا پیش یک فالگیر رفتی؟

من ۳۰ ساله هستم. اطرافیانم می‌گفتند که فردی بختم را بسته و به همین خاطر تا به حال ازدواج نکرده‌ام. یکی از دوستانم به من فالگیری را معرفی کرد و من هم پیش او رفتم تا بختم را باز کند.

*واقعا فکر می‌کردی فالگیر می‌تواند مساله ازدواج تو را حل کند؟

من باور کرده بودم که بختم را بسته‌اند چون خواستگار زیاد داشتم اما هیچکدام به ازدواج ختم نشد.

*فالگیر به تو چه گفت؟

وقتی پیش فالگیر رفتم گفت به پسری جواب منفی دادی و او هم بخت تو را بسته است. حتماً باید نشانه‌ای بیاوری که من بتوانم بختت را باز کنم.

*چه نشانه‌ای به او دادی؟

گردنبدی داشتم که به او دادم و گفتم تنها چیزی که همیشه همراه من است و دیگران را دیده‌اند همین است. آن گردبند را گرفت و گفت باید این گردنبند همینجا بماند چون انرژی منفی دارد و اگر تو به خانه ببری باز طلسم عمل می‌کند.

*چطور شد که حرف‌های مرد فالگیر را باور کردی؟

خودم می‌فهمیدم که حرفش منطقی نیست، اما آنقدر اطرافیان به من فشار آوردند که چرا ازدواج نمی‌کنی من هم فکر کردم باید کاری بکنم و باور کردم که پیر شدم و مجرد می‌مانم. ضمن اینکه نامزدی داشتم که سال‌ها قبل من را رها کرده بود برای همین باور کرده بودم که بختم را بسته‌اند.

*چرا از نامزدت جدا شدی؟

او مرا خیلی دوست داشت ولی مادرش مخالف بود و در نهایت هم مادرش پیروز شد.

*متهم همه چیز را انکار کرده، حرفی برایش داری؟

انکار او فایده‌ای ندارد من مدارکی به دادگاه دادم که قبول کرده است و خدا را شکر هنوز در بازداشت است و امیدوارم هیچ وقت هم آزاد نشود. معلوم نیست این مرد کلاش چقدر سر مردم کلاه گذاشته و باید حتماً تاوان پس بدهد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سوءاستفاده عجیب مرد رمال به بهانه بخت‌گشایی بیشتر بخوانید »

سرقت رمال از دختر ۱۶ساله برای بستن زبان مادر

سرقت رمال از دختر ۱۶ساله برای بستن زبان مادر



چند روز قبل دختر ۱۶ ساله‌ای به همراه خانواده‌اش به پلیس مراجعه کرده و از سرقت ۵۰۰ میلیون تومان طلا توسط مردی رمال خبر دادند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دختر نوجوان در تحقیقات گفت: من بیشتر اوقات با دوستانم در اینستاگرام و واتس‌اپ صحبت می‌کردم اما مدتی بود که مادرم مدام غر می‌زد و می‌گفت چرا اینقدر با گوشی تلفن همراهت در حال چت کردن هستی و تمام وقتت را با گوشی تلف می‌کنی. گلایه‌های مادرم تمامی نداشت و من که از رفتارهای مادرم خسته شده بودم، موضوع را برای یکی از دوستانم تعریف کردم و او پیشنهاد داد برای رهایی از این رفتارها و پایان غر زدن‌های مادرم به یک رمال مراجعه کنم.

او ادامه داد: به پیشنهاد دوستم در اینستاگرام به‌دنبال پیدا کردن یک رمال بودیم تا بتواند طلسمی بدهد و زبان مادرم بسته شود. بالاخره پس از چند هفته جست و جو درنهایت موفق شدم مردی را پیدا کنم که به قول خودش می‌توانست طلسمی به من بدهد که زبان مادرم را ببندم و دیگر او به من گیر ندهد و با رفتارهایش اذیتم نکند.
 

دفن طلا در گورستان

دختر نوجوان گفت: مرد رمال پیشنهاد داد که به یکی از روستاهای اطراف تهران بروم و در کنار قبر شماره ۱۷ گورستانی که اسمش را هم به من گفته بود، طلاهایم را دفن کنم. او حتی از من خواست که از این کار فیلم و عکس تهیه کنم و برایش بفرستم و حدود ۲۴ ساعت بعد، به گورستان برگردم و طلاها را بردارم.

او ادامه داد: با تصور اینکه طلسم مرد رمال کارساز است، خودرویی را دربست کرایه کرده و راهی گورستان موردنظر شدم و همانطور که گفته بود، طلاها را در مکان مورد نظر دفن کردم، اما فردای آن روز وقتی برای برداشتن طلاها رفتم از طلاها خبری نبود. موضوع را با مرد رمال در میان گذاشتم که به من گفت نگران نباش اموات طلاها را با خودشان برده‌اند تا طلسمش کنند. حالا باید مرحله دوم را اجرا کنی. این بار باید ۱۷ قطعه طلا را در کنار قبری دیگر دفن کنی. بعد طلاها را پیش من بیاوری تا ورد و طلسم روی آنها بخوانم. چون بیشتر طلاها را قبلاً دفن کرده بودم، از دوست و فامیل مقداری طلا قرض گرفتم و دوباره در قبرستان دفن کردم. اما روز بعد وقتی برای برداشتن طلاها رفتم، باز هم از آنها خبری نبود. دوباره با مرد رمال تماس گرفتم اما تلفن همراهش خاموش و صفحه اینستاگرامش نیز غیرفعال شده بود. تازه آن موقع متوجه شدم چه کلاهی سرم رفته و ماجرا را با خانواده‌ام در میان گذاشتم.

با شکایت دختر نوجوان، تحقیقات به دستور بازپرس کشیک دادسرای ویژه سرقت برای دستگیری مرد رمال آغاز شد.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرقت رمال از دختر ۱۶ساله برای بستن زبان مادر بیشتر بخوانید »

واکنش پلیس به رمالی و جادوگری در فوتبال

واکنش پلیس به رمالی و جادوگری در فوتبال



پلیس نسبت به شایعه منتشر شده مبنی بر فعالیت جادوگران در فوتبال کشور، واکنش نشان داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مدتی است که شایعات فعالیت جادوگران و رمالان در فوتبال کشور، فضای مجازی ورزش را تحت شعاع خود قرار داده است، لذا برای بررسی صحت یا رد این موضوع به سراغ فرمانده انتظامی تهران رفتیم.

سردار حسین رحیمی گفت: هرگونه فعالیت افراد مختلف در بحث‌های شرطبندی، رمالی و … خلاف قانون و خلاف شرع است.

وی افزود: چناچنه پرونده‌ای به پلیس ارجاع شود، موضوع برابر قانون و با هماهنگی دستگاه قضایی بررسی خواهد شد.

به گفته رئیس پلیس تهران، تاکنون موردی دال بر رمالی و جادوگری به پلیس گزارش نشده است.

گودرزی رئیس پلیس امنیت اقتصادی نیز گفت: اگر بحث رمالی یا پولشویی در فدراسیون فوتبال کشور اتفاق افتاده باشد، و مقامات این فدراسیون ورزشی به ما موارد را گزارش دهند، بدون فوت وقت نسبت به بررسی آن ورود خواهیم کرد.

سرهنگ علی ولیپور تصریح کرد: در این باره به دنبال مستندات هستیم و اقدامات اطلاعاتی در حال انجام است به محض بدست آمدن مستندات علیه مجرمان اعلام جرم خواهیم کرد.

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش پلیس به رمالی و جادوگری در فوتبال بیشتر بخوانید »

راز عجیب در خانه وحشت! / قصه توهمات زنی که با اجنه زندگی می‌کند

راز عجیب در خانه وحشت! / قصه توهمات زنی که با اجنه زندگی می‌کند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، از روزی که «بچه جن ها» را در حمام خانه ام کتک زدم و آن‌ها را بیرون انداختم دیگر آزار و اذیت‌های اجنه آغاز شد و روزگارم را سیاه کردند. آن‌ها که چهره‌های ترسناکی دارند خانه و زندگی ام را به هم ریخته اند و از حوادث وحشتناکی می‌گویند که چند ساعت بعد رخ می‌دهد و …

  این سخنان توهم آمیز را زن ۲۵ ساله‌ای بیان می‌کرد که حدود یک ماه قبل نزد رمالی حیله گر رفته بود تا به قول خودش سحر و جادوی مادر شوهرش را باطل کند، اما او زمانی به منزل رمال در خیابان مطهری شمالی رسید که نیروهای اطلاعات کلانتری شفای مشهد با صدور دستوری از سوی قاضی غرآبادیان (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) مکان رمالی پیرمرد ۷۰ ساله را در پی گزارش‌های مردمی به محاصره درآورده بودند. ماموران اطلاعات کلانتری با کشف آلات و ادوات رمالی، مکان فعالیت پیرمرد را با دستور قضایی پلمب کردند و رمال مذکور را به کلانتری انتقال دادند. در این میان زن ۲۵ ساله‌ای که در خیالاتی توهم آمیز برای باطل کردن سحر و جادوی مادرشوهرش نزد این رمال حیله گر آمده بود وقتی مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفا قرار گرفت قصه‌ای توهم انگیز درباره زندگی با اجنه در خانه وحشت را بازگو کرد. او با اشاره به این راز عجیب گفت: سه سال پیش قنبر به خواستگاری ام آمد او کارمند یکی از ادارات دولتی بود مدتی بعد از آشنایی بیشتر دو خانواده و پس از انجام تحقیقات محلی، در حالی من و او پای سفره عقد نشستیم که مادر شوهرم به طور غیر مستقیم از ازدواج پسرش ابراز نگرانی می‌کرد.

او که پس از مرگ همسرش وابستگی زیادی به تنها فرزندش پیدا کرده بود تصور می‌کرد که من می‌خواهم او را از پسرش جدا کنم. در دوران عقد بیشتر روزهای آخر هفته را به منزل مادر قنبر می‌رفتم، اما هر بار پس از مشاجره با مادرشوهرم با حالت قهر از خانه آن‌ها خارج می‌شدم چرا که مادر شوهرم بیشتر اوقات در روابط خصوصی من و نامزدم دخالت می‌کرد و هنگامی که من این اجازه را به او نمی‌دادم بحث و جدل صورت می‌گرفت پدر و مادرم و بزرگان فامیل تصمیم گرفتند چاره‌ای برای حل این موضوع بیندیشند و پیشنهاد دادند تا ما زودتر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. پدرم جهیزیه ام را آماده کرد و من و قنبر به دنبال اجاره منزل مشترک بودیم در حالی که من تمایل داشتم منزلی را در نزدیکی منزل مادرم اجاره کنم مادرشوهرم به اجبار آپارتمانی را در یک منطقه دیگر رهن و اجاره کرد هر چقدر من مخالفت خود را اعلام کردم او نپذیرفت و بدون اجازه ما خانه را قولنامه کرد به طوری که من و همسرم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتیم و چاره‌ای نداشتیم جز این که به خواست مادرشوهرم در آن منزل زندگی مشترکمان را آغاز کنیم در آن هنگام من هدف مادرشوهرم را از این همه اصرار نمی‌فهمیدم تا این که پا به آن خانه وحشت گذاشتم. در حالی که دوران بارداری ام را سپری می‌کردم متوجه اتفاقات عجیب و ترسناکی در آن خانه شدم مدام وسایل خانه ام جابه جا می‌شد و هنگامی که تنها بودم صداهای عجیبی می‌شنیدم به طوری که تصور می‌کردم افراد دیگری جز من در آن خانه زندگی می‌کنند وقتی موضوع را با خانواده ام مطرح کردم آن‌ها گفتند که خیالاتی شده ام همسرم نیز وقتی اوضاع را این گونه دید از من خواست که ماه‌های آخر بارداری ام را در منزل مادرم سپری کنم تا خدای نکرده اتفاقی برای من و فرزندم رخ ندهد.

این زن در ادامه توهماتش افزود:چند ماه بعد از به دنیا آمدن پسرم به منزلم بازگشتم، اما باز هم آن اتفاقات مشکوک رخ می‌داد و من انگار دیگر به آن موجودات ناشناخته عادت کرده بودم تا این که یک روز در حمام خانه دو موجود عجیب را دیدم که فکر می‌کنم دو بچه جن بودند! خیلی عصبانی شدم و آن‌ها را با کتک از حمام خانه بیرون انداختم! بعد از آن اتفاق آزار و اذیت‌های اجنه در آن خانه وحشت آغاز شد آن‌ها وقتی من در خانه تنها بودم به سراغم می‌آمدند و آزار و اذیتم می‌کردند. آن‌ها ظاهر عجیب و ترسناکی داشتند قدی بسیار بلند، سری کشیده و صورتی پشم آلود! دندان هایشان شبیه نیش‌های حیوانات وحشی بود با همان دندان‌های زهرآگین به من لبخندهای ترسناکی می‌زدند و بدین وسیله آزارم می‌دادند این زن که در توهمات خود غرق شده بود افزود:آن موجودات گاهی از پشت پنجره اتاق سرک می‌کشیدند و گاهی ناگهان در اتاق را باز می‌کردند و به داخل می‌آمدند خیلی وقت‌ها برای این که مرا اذیت کنند لباس هایم را از کمد بر می‌داشتند و می‌پوشیدند وقتی می‌خواستم بخوابم سرو صدا راه می‌انداختند، در کابینت‌ها را باز و بسته می‌کردند و ظروف را جابه جا می‌کردند وقتی با آن‌ها حرف می‌زدم و می‌گفتم چرا مرا اذیت می‌کنید خواهش می‌کنم دست از سرم بردارید!، پاسخ می‌دادند تو بیجا کردی که بچه‌های ما را در حمام کتک زدی! سر دسته آن‌ها جنی پیر بود که از همه ترسناک‌تر به نظر می‌رسید او وقتی به سراغم می‌آمد با من گفتگو می‌کرد و خیلی وقت‌ها خبر از اتفافات ناگوار آینده می‌داد مثلا می‌گفت قرار است چند ساعت دیگر یک تصادف وحشتناک در یکی از جاده‌های منتهی به مشهد رخ دهد در ابتدا من به او می‌خندیدم و مسخره اش می‌کردم، اما ناگهان چند ساعت بعد خبر این تصادف وحشتناک را در اخبار تلویزیون می‌شنیدم و از ترس خشکم می‌زد! دیگر از شنیدن اخبار تلویزیون و خواندن صفحه حوادث روزنامه‌ها هراس داشتم. وقتی این اتفاقات را برای خانواده ام شرح می‌دادم آن‌ها باور نمی‌کردند حتی مادرم تصمیم گرفت هنگامی که شوهرم به سر کار می‌رفت و در خانه نبود به منزل ما بیاید تا من در خانه تنها نباشم، اما آن موجودات آن قدر جسور و وحشی شده بودند که در حضور مادرم نیز به سراغم می‌آمدند و آزارم می‌دادند حتی یک بار یکی از آن موجودات می‌خواست مرا در خواب خفه کند من در اتاق خواب روی تخت دراز کشیده بودم هنوز کاملا خوابم نبرده بود که یکی از اجنه بالای سرم آمد او با آن چشم‌های از حدقه در آمده و صورت پشم آلود نگاهی به من انداخت و لبخندی زد دندان هایش همچون نیش‌های یک گرگ درنده و ترسناک بود دستانش را به دور گردنم حلقه زد و فشرد. نفسم تنگ شد داشتم خفه می‌شدم می‌خواستم فریاد بزنم در اتاق خواب باز بود و مادرم کمی دورتر فرزندم را در آغوش گرفته بود هر چقدر دستم را تکان می‌دادم مادرم نمی‌دید می‌خواستم فریاد بزنم، اما نمی‌توانستم. از آن روز به بعد هر شب یک عدد چاقو بالای سرم می‌گذاشتم تا آن‌ها را فراری دهم و از آزارشان در امان بمانم، چون آن‌ها از چاقو می‌ترسیدند اکنون به دلیل این مشکلات مدتی است با شوهرم دچار مشکل شده ام مادر شوهرم نیز مرا دیوانه خطاب می‌کند و می‌گوید تو لیاقت پسرم را نداری و باید از او طلاق بگیری! نزد چندین رمال رفتم و مبالغ هنگفتی را هزینه کردم، اما متاسفانه مشکلم حل نشد. یکی از رمالان گفت که مادرشوهرت برایت دعا گرفته و جادویت کرده است او نوشته‌ای روی استخوان را برای ابطال سحر داد، اما آن نیز اثری نکرد این رمال پیر را نیز یکی از اقوام معرفی کرد و گفت او در کارش تبحر دارد و حتما مشکلت را حل می‌کند و سحر و جادوی مادر شوهرت را باطل می‌کند …

زن در حالی که هنوز جملاتش به پایان نرسیده بود انگشت اشاره اش را به سمت پنجره پشت سر مشاور کلانتری دراز کرد و با نشان دادن نقطه‌ای گفت خانم الان یکی از آن موجودات عجیب از پنجره دارد به من و شما نگاه می‌کند!

این گزارش حاکی است ادعاهای عجیب این زن جوان در حالی رنگ وحشت به خود گرفته بود که وی حاضر نشد به مراکز روان پزشکی مراجعه کند و همچنان به دنبال ابطال جادوی مادر شوهرش بود. این در حالی است که رمالان از همین فضاهای ذهنی و توهم انگیز برای سودجویی‌های مالی و ایجاد اختلاف و تنفر از اطرافیان به خاطر جذب مشتری و شهرت‌های کاذب بهره می‌برند.

منبع: خراسان



منبع خبر

راز عجیب در خانه وحشت! / قصه توهمات زنی که با اجنه زندگی می‌کند بیشتر بخوانید »