رهبر انقلاب

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟



سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خیلی‌ها نمی‌دانند که فقط آزادگان نبودند که بازگشتند؛ مفقودالاثرها هم بودند. ماجرا چه بود؟ نام ۱۸ هزار ایرانی در اردوگاه‌های عراق ثبت شده بود و حدود۲۰ هزار نفر هم بودند که از نامردی بعثی‌ها، نامشان ثبت نشده بود و در ایران مفقودالاثر محسوب می‌شدند. اما هنگام مبادله بزرگ، تازه اسم‌شان در فهرست صلیب سرخ ثبت شد و چه دل‌ها که پرکشید از شنیدن خبر زنده‌بودن پدری یا برادری یا فرزندی یا عزیزی.

عاقبت از ۲۶ مرداد به مدت حدود ۳۰ روز و در ۲۹ مرحله ۳۸ هزار ایرانی در مقابل ۴۰ هزار عراقی مبادله شدند و گروه گروه آزاده باز می‌گشت و چه روزهایی؛ همه تلخی‌های جنگ تحمیلی از دل مردم رفت انگار. شیرین‌ترین خاطره دهه شصت در ذهن خیلی‌ها همین روزها بود؛ کوچه‌هایی که چراغانی بود و بچه‌محل‌هایی که باز می‌گشتند و دیدارها با آشنایان. از همه خوشحال‌تر آزادگان بودند شاید که با اتوبوس می‌آمدند و از مرز که رد می‌شدند اتوبوس ایستاده، نایستاده می‌پریدند روی زمین و بوسه بر خاک وطن حتما برایشان جانی دوباره بوده پس‌از آن‌همه رنج و شکنجه و انتظار. و انتظار را فقط خدا می‌داند که چقدر سخت است و فقط برای بندگان شایسته‌اش می‌پسندد خدا انتظار را. برای آزادگان ایران هم پاداش انتظار اینکه اول از همه با خاک وطن دیدار می‌کردند که بهترین دیدار است دیدار وطن؛ در غریبی مانده می‌داند این را فقط و خدا فقط.

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟

عکسی ماندگار از لحظه ورود آزادگان به میهن و بوسه بر خاک وطن

آنهایی که نرفتند، آنهایی که سوغاتی بردند

بازگشت آزادگان به میهن را روی دیگر سکه‌اش را هم خیلی‌ها نمی‌دانند. طرف دیگر ماجرا عراقی‌هایی بودند که می‌رفتند و دل نمی‌کندند! بیش از ۷ هزار نفرشان به صورت کتبی به صلیب سرخ اعلام کردند که دیگر باز نمی‌گردند و در ایران می‌مانند و ۳ هزار نفرشان هم به صلیب سرخ اعلام نکردند ولی به عراق بازنگشتند و ماندند. چرا؟ چشم پوشیدند روی دیدار خانواده و بستگان و عزیزان و بازنگشتند به کشوری که بعثی‌ها بر آن حکم می‌راندند و خو گرفته بودند و دل بسته بودند به مهمان‌نوازی ایرانی‌ها؛ امید داشتند به ایران که وطنشان باشد و مردم ایران که همسایه‌شان باشند. چه دیده بودند؟

در اردوگاه‌های ایران دیده بودند آیین مسلمانی را و زخم‌هایشان درمان شده بود و ۲۰ هزار نفرشان سواد آموخته بودند یا مهارتی برای کسب درآمد یادگرفته بودند و نجار و خیاط و تعمیرکار شده بودند و بیش‌از ۹۵۰ نفرشان حافظ کل قرآن کریم شده بودند و ۶ هزار نفرشان حافظ بخشی از کتاب خدا. آنها هم که رفتند با خاطره خوب رفتند و به رسم مهمان‌نوازی سوغات هم بردند از ایران؛ از کَرَم ایرانی‌ها اینکه یک‌دست کت‌وشلوار و کفش نو پوشاندند به تن اسرای عراقی و یک ساک دادند دستشان پُر از شیرینی و صنایع دستی و سوغات ایرانی.

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟

عکسی از بدرقه اسرای عراقی با سوغات ایرانی

بیش از ۱۰ هزار اسیر عراقی نیز دیگر به کشورشان بازنگشتند و در ایران ماندند

حالا برگردیم به آزادگان ایرانی. چگونه بودند در اردوگاه‌های عراق و روحیه‌شان چگونه بود؟ بهترین توصیف را رهبر انقلاب همان سال ۱۳۶۹ بیان کردند و حقیقتی آشکار شد که بهترین حُسن‌ختام است و بهترین سرآغاز است برای فرهنگ آزادگی: «ما نامه‌هایی از بعضی از آزادگان در طول این دو سالِ بعد از آتش‌بس تا امروز داشته‌ایم که به خانواده‌هایشان می‌نوشتند. وقتی خانواده‌ها می‌فهمیدند که ما مخاطب هستیم، نامه‌ها را می‌آوردند و به ما می‌دادند. من هم برای خیلی از این نامه‌ها جواب می‌نوشتم. می‌نوشتند که شما برای آزادی ما، به دشمن باج ندهید. این را اسیر می‌نوشت. این، برای یک ملت، خیلی مهم است که اسیرش در دست دشمن، به‌جای این‌که مثل انسان‌های بی‌ایمان، مرتب التماس کند که بیایید من را آزاد کنید، نامه بنویسد که من می‌خواهم با سربلندی آزاد بشوم؛ نمی‌خواهد به‌خاطر آزادی من، پیش دشمن کوچک بشوید. این‌ها را ما داشتیم. این‌ها جزو اسناد شرف ملی ماست و تا ابد محفوظ خواهد بود.

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟

از طرف خانواده‌ها و ملت هم همین‌طور بود. با این‌که پدران، مادران، همسران و فرزندان سخت می‌گذراندند اما هرگز مشکلی برای مسئولان درست نکردند و فشار نیاوردند. می‌فهمیدند که مسئولان تلاش می‌کنند، تا اسرایشان با سربلندی و افتخار آزاد بشوند؛ همین کاری که خدای متعال پیش آورد، کمک کرد و شد. این هم کار خدا بود. هرچه ما پیشرفت داریم، کار خدا و تدبیر و اراده‌ الهی است. ماها هیچ‌کاره‌ایم. البته برادران عزیز ما در دولت، خیلی زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ اما لطف خدا، اشاره و اراده‌ الهی، همه‌ کارها را روبه‌راه کرد و جاده‌ها را هموار نمود. کار خدا بود، بعد از این هم همین‌طور است».

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟

بازگشت آزادگان به میهن بخشی از خاطره خوش دهه شصت برای اغلب ایرانی‌ها است

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۶ مرداد مصادف با ۱۷ اوت میلادی و ۸ محرم هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.
ـ زادروز «ابوسهل کوهی» ریاضی‌دان و منجم ایرانی در سال ۳۲۹ قمری
ـ درگذشت فقیه بزرگ و عالم ربانی آیت‌الله «ملا علی زنجانی» در سال ۱۲۹۰ قمری
ـ روز ملی و استقلال اندونزی از استعمار هلند در سال ۱۹۴۵ میلادی
ـ درگذشت «اونوره دو بالزاک» نویسنده و ادیب بزرگ فرانسوی در سال ۱۸۵۰ میلادی
ـ درگذشت «عزت‌الله انتظامی» بازیگر و هنرپیشه معاصر در سال ۱۳۹۷ شمسی



منبع خبر

آزادگان در نامه‌هایشان چه می‌نوشتند؟ بیشتر بخوانید »

دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

عکس/ دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با حضور رهبر انقلاب


دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

دومین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) برگزار شد.



منبع خبر

عکس/ دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با حضور رهبر انقلاب بیشتر بخوانید »

مهمترین نکته مباهله از زبان رهبر انقلاب+ فیلم

مهمترین نکته مباهله از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی + فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت ۲۴ ذی الحجه روز مباهله بخشی از روایت رهبر معظم انقلاب اسلامی از روزی که پیامبر (ص) دست عزیزان خود و حضرت علی (ع) را گرفت و آورد وسط میدان مباهله، منتشر کرده است.

مهمترین نکته مباهله از زبان رهبر انقلاب+ فیلم

ایشان می‌فرمایند: «روز مباهله روزی است که پیامبر مکرم اسلام عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد و این نکته مهم مباهله است.»

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

مهمترین نکته مباهله از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی + فیلم بیشتر بخوانید »

حدیث نصب شده در آخرین دیدار دولت دوازدهم با رهبرانقلاب

حدیث نصب شده در آخرین دیدار دولت دوازدهم با رهبرانقلاب


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق یک کاربر در توئیتی نوشت: ” والا مقام ترین شما نزد خدا کسی است که مشتاقانه بیشتر کار کند.”

حدیث نصب شده در حسینیه امام خمینی (ره) در آخرین دیدار آقای روحانی و دولت دوازدهم

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

حدیث نصب شده در آخرین دیدار دولت دوازدهم با رهبرانقلاب بیشتر بخوانید »

صحبت شهید کلهر با رهبر انقلاب از یک درد مشترک/ ماجرای فرمانده عراقی شش ساعته

درد مشترک رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهید کلهر/ ذکاوت رزمندگان اسلام در غافلگیر کردن دشمن بعثی در کربلای یک


صحبت شهید کلهر با رهبر انقلاب از یک درد مشترک/ ماجرای فرمانده عراقی شش ساعتهسردار علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، با بیان ویژگی‌هایی از شهید یدالله کلهر و علاقه‌ای که به این شهید داشت اظهار داشت: شهید کلهر نزدیکترین دوست من و استاد و معلم اخلاقم بود، انسان بسیار شجاع و با روحیه حماسی و اخلاق مدار بود. در سختی‌های جنگ و مجروحیت‌ها یک لحظه غفلت و ندامت را در صورتش ندیدم همیشه جلو و در خط مقدم بود.

وی در ادامه گفت: یک زمانی سال ۱۳۶۵ نزد حضرت آقا رسیدیم، ایشان آن زمان رئیس جمهور بود. شهید میررضی، شهید کلهر و شهید توکلی هم بودند. آقا از دریچه کرمشان ما را به اسم کوچک صدا می‌زدند. شهید کلهر در فاو چند روز بعد از من مجروح شد و یک کلیه‌اش را تقدیم اسلام کرده بود. عصب دستش قطع بود. حضرت آقا از ایشان سوال کرد دستتان چطور است؟ شهید کلهر نگاه زیرکانه‌ای کرد، دید ما حواسمان هست چه می‌خواهد جواب دهد.

سردار فضلی تصریح کرد: حضرت آقا فرمود البته من به واسطه مجروحیتی که در مسجد ابوذر برایم پیش آمد درد دستم ادامه دارد و برخی از شب‌ها تا پاسی از شب به خاطر درد نمی‌توانم استراحت کنم، حس کردم شهید کلهر می‌خواهد چیزی بگوید گفتم اگر توجه ما جلب شود شاید نگوید من با نیم نگاهی حواسم بود چه چیزی می‌خواهد بگوید. شهید کلهر گفت آقا من هم همینطور هستم.

گفتم اگر آقا این حرف را نفرموده بودند شهید کلهر هیچ گاه از دردش صحبتی نمی‌کرد. انشالله بتوانیم از تداوم راه و منششان غفلت نکنیم.

این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به عملیات کربلای یک بیان کرد: درباره عملیات کربلای یک مهران حرف زیاد است. در این عملیات گردان‌های خودی ۳۴ گردان بودند و گردان‌های عراق ۸۵ گردان که جلوی ما صف آرایی کرده بودند. امام گفته بود این عملیات باید انجام شود از این رو ابایی نداشتیم با ۸۵ گردان بجنگیم.

وی افزود: صدام وقتی مهران را گرفت تا جاده کمربندی ایلام آمده بود. روی جاده دهلران به مهران که عراق دو خط داشت شرایط خاصی حاکم بود. برای آخرین مرحله عملیات دو روز وقت شناسایی داشتیم. خدا عنایت کرد و عملیات با موفقیت انجام شد. چهار و نیم کیلومتر باید پیشروی می‌کردیم تا به رودخانه فصلی گاوی می‌رسیدیم و آنجا خاکریز می‌زدیم، مرحله بعد وارد شهر می‌شدیم و مرحله بعد به ارتفاعات قلاویزان می‌رفتیم. مرحله اول به خوبی انجام شد. از دو سه تیپ عراقی که در خط بودند پهلو گرفتیم.

سردار فضلی در ادامه گفت: به جای اینکه از مقابل درگیر شویم، خط را شکستیم و از عقبه دو تیپ عراقی وارد عمل شدیم که بخشی به درک واصل شدند، برخی فرار کردند و برخی اسیر شدند. بخشی از قلاویزان مانده بود که دنبال گردان داوطلب می‌گشتیم. تا آنجا را نیز فتح کنیم، ما و لشکر ۲۷ داوطلب شدیم ادامه عملیات را انجام دهیم. دو شب پای کار بودیم یک شب عملیات به تاخیر افتاد و شب سوم عمل کردیم.

سه تیپ از عراق آنجا آرایش داشتند که نزدیکی اذان صبح غافلگیری تمام اتفاق افتاد و به دشمن تک زدیم. بچه‌ها رسیدند به قرارگاه تیپ ۷۱ عراق، آنقدر سرعت عمل بالا بود که مسوولینش سر جلسه یک جا اسیر شدند. اسرا را آوردند عقب، خواستیم گزارشی بدهند اول حرف نمی‌زدند به بچه‌ها گفتم فاصله بگیرید، چایی بخورند و آرام باشند تا حرف بزنند، یکی از آنان اشاره کرد اگر قرار است ما را اعدام کنید زودتر این کار را بکنید. گفتیم اگر در میدان جنگ بودیم و به درک واصل می‌شدید که هیچ، ولی الان اسیر ما هستید و امام ما فرمود اسیر نمی‌کشیم با اسرا مدارا می‌کنیم، فرمانده عراقی انگار شکسته شد و شروع کرد به اطلاعات دادن، گفت من فرمانده تیپ شش ساعته هستم. گفت فرمانده تیپ در قرارگاه لشکر دیشب جلسه داشت جانشینش مجروح شد من را ساعت ۱۰ شب فرمانده کردند و صبح اسیر شما شدم.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

درد مشترک رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهید کلهر/ ذکاوت رزمندگان اسلام در غافلگیر کردن دشمن بعثی در کربلای یک بیشتر بخوانید »