رهبر انقلاب

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟


گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ احد شیرزاد: پس از بیانات شب گذشته رهبر معظّم انقلاب در ارتباط تصویری با دانشجویان، برخی تصور کردند بخشی از این بیانات، ابهاماتی را ایجاد کرده است.

ماجرای ابهام چیست؟

ماجرا از این قرار است که رهبر انقلاب شب گذشته فرمودند: «در دوره‌های گذشته کسانی که می‌خواستند نامزد بشوند، از من می‌پرسیدند که شما مثلاً موافقید؟ من می‌گفتم «من نه موافقم، نه مخالف»، یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمی‌گویم. اگر کسی پرسید که شما موافقید، همین هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» را هم من نخواهم گفت».

سخنان رهبر انقلاب در حالی مطرح می‌شود که همین یکماه قبل خبر «نهی سیّد حسن خمینی برای حضور در انتخابات از سوی رهبر انقلاب»، تیتر نخست رسانه‌های کشور بود.

 

 

اما به راستی این سخن رهبر انقلاب، ایجاد کننده ابهام بود یا بالعکس، برطرف‌کننده ابهام بود؟ باید گفت که اتفاقاً با نگاهی دقیق‌تر به ماجرا، خواهیم دید که سخن رهبر انقلاب کارکرد ابهام‌زدایی داشته است.

در واقع باید گفت رهبر انقلاب بر اساس همین حساسیتی که در جمع دانشجویان از آن سخن گفتند (عدم توصیه به ورود یا عدم ورود کاندیدایی خاص)، نسبت به سیّدحسن خمینی نیز همین مشی را اتخاذ کرده‌اند و بدیهی است که وقتی فرزند یادگار امام برای حضور در انتخابات از رهبر انقلاب اذن خواسته‌اند، پاسخ رهبر انقلاب یک جمله بیش نبوده است: «نظری نمی‌دهم».

با این حال، تکلیف روایتی که سیّدحسن خمینی از نهی رهبر انقلاب مطرح کرده و تبدیل به روایت قالب رسانه‌ها شد، چه می‌شود؟

در پاسخ باید این سؤال را پرسید که آیا آنچه سیّدحسن خمینی و برادر وی نقل کرده‌اند، عیناً با همان کیفیتی بوده که رخ داده است یا صرفاً بخشی از روایت ملاقات با رهبر انقلاب بوده است؟

منطق حاکم بر سخنان شب گذشته رهبر انقلاب بیانگر این است که روایت نقل شده از ملاقات سیّدحسن خمینی با رهبر انقلاب،‌ نمی‌تواند روایت کاملی باشد،‌ بلکه هدفمند منتشر شده است. پیگیری خبرنگار فارس نیز تأییدکننده همین موضوع است.

ماجرا از این قرار است که سیّدحسن خمینی در ملاقات با رهبر انقلاب از ایشان می‌خواهد تا درباره ورودش به انتخابات نظر دهند. رهبر انقلاب طبق همان مشی خود، اظهارنظری نمی‌کنند. اصرار سیّدحسن خمینی ادامه پیدا می‌کند و خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید: «فرض کنید که فرزند شما چنین درخواستی از شما داشته‌اند، پاسخ شما به او چیست؟». استنکاف رهبر انقلاب ادامه می‌یابد تا اینکه در نهایت پس از اصرارهای متوالی سیّدحسن خمینی، ایشان می‌گویند که اگر فرزند من چنین درخواستی داشته باشد، می‌گویم به صلاح او نیست در انتخابات شرکت کند.

حال، اولین روایتی که بعد از ملاقات سیّد حسن خمینی و رهبر انقلاب توسط سیّد یاسر خمینی در رسانه‌ها منتشر شد را مرور کنیم: «حسن آقا امروز مطابق دیدارهای نوبه خود با رهبری به دیدن ایشان رفتند که طی این ملاقات، رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاج حسن آقا را مانند فرزند خود می‌دانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند».

 

 

آنچه از این روایت برداشت می‌شود این است که  رهبر انقلاب بنابه مصالحی، از سیّدحسن خمینی خواسته‌اند تا در انتخابات حضور پیدا نکند، حال اینکه در واقع، واکنش رهبر انقلاب به درخواست سیّدحسن خمینی همان واکنشی بوده که ایشان نسبت به سایر نامزدها داشته‌اند.

اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که علّت اصرار سیّدحسن خمینی در گرفتن نظر رهبر انقلاب درباره کاندیداتوری خود در انتخابات چه بوده است؟

برای پاسخ به این سؤال باید اتفاقات پس از اعلام خبر نهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری را مرور کرد. اتفاقاتی که از سناریویی از پیش طراحی شده پرده برمی‌دارد. سناریویی که با سخنان شب گذشته رهبر انقلاب، بهتر فهم می‌شود.

 

وقتی پروژه القاء حذف سیّدحسن خمینی کلید می‌خورد

بعد از انتشار خبر نهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری، هفته‌نامه اصلاح‌طلب صدا، خط مظلوم‌نمایی و القاء حذف سیّدحسن خمینی را کلید می‌زند و با قرار دادن تصویر بزرگ آیت‌الله رئیسی و حجّت‌الاسلام سیّد حسن خمینی در مقابل هم در روی جلد خود، از تیتر «دوئل بی دوئل» استفاده می‌کند و می‌نویسد: «با خروج سیدحسن خمینی از دایره نامزدهای احتمالی ریاست‌جمهوری، چشم‌انداز یک دوقطبی جدّی در انتخابات ۱۴۰۰ از بین رفت. آیا میدان برای سیّد ابراهیم رئیسی خالی خواهد شد یا ورود او هم منتفی می‌شود؟».

 

 

این خط، توسط سایر رسانه‌های این جریان هم پی گرفته شد.

روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار هم وارد می‌شود و در سرمقاله‌ای به قلم محمّدعلی وکیلی، نماینده سابق لیست امید و مدیرمسئول این روزنامه می‌نویسد: «با تعیین تکلیف و منتفی شدن حضور سیدحسن خمینی، تقریباً دست اصلاح‌طلبان دیگر خالی شده و سوسوی امید اصلاح‌طلبان از بین رفته است. حسن خمینی ته مانده کیسه اعتبار اصلاح‌طلبان بود و با غیبت او، تقریباً می‌شود حدس زد که هیچ اصلاح‌طلب جدی در این انتخابات نداریم. با این شرایط، اگر سید ابراهیم رئیسی ورود کند، که بسیار محتمل است، تکلیف اصولگرایان روشن می‌شود و تمام ظرفیت این جریان به میدان می‌آید. باتوجه به ظرفیت رئیسی، او هم شانس تقریباً قطعی رأی خواهد داشت و هم توان بالا بردن مشارکت را دارد. به همین دلیل به رغم تقلاهای بی‌اثر، شاید اصلاح‌طلبان در این انتخابات بروند هواخوری و موضوعیت خاصی در این انتخابات پیدا نکنند». 

 

 

سیّدحسن خمینی نیز در این موضوع، بی‌سهم نماند و این خط،‌ از سوی او نیز پیگیری شد. وی در دیدار اعضای حزب اعتماد ملّی بعد از گفتن این جمله که «حکومتِ یک‌دست افراطی را خطرناک می‌دانم»، می‌گوید: «تلقی من هم این بود که شاید بتوانیم کاری کنیم که این امر در مورد شخص بنده دیگر امکانش فراهم نیست». اینجا نیز علی‌رغم اینکه رهبر انقلاب ابتدائاً نظری درباره کاندیداتوری وی نداده بودند و سیّدحسن خمینی، خود اصرار به اظهار نظر رهبر انقلاب داشته است، القا می‌شود که مانعی سر راه کاندیداتوری وی گذاشته شده است!

 

 

در همین دیدار است که الیاس حضرتی، دبیرکل حزب اعتماد ملّی با بیان اینکه «نسل جوان دنبال پرچمی می گردند که حول آن کار کنند»، از سیّدحسن خمینی می‌خواهد تا پرچمداری کند و می‌گوید: «شما خواسته یا ناخواسته به وسط میدان آمده اید. قصد انتخابات کرده بودید و شخصیت بزرگی به حضرتعالی گفته اند که مصلحت نیست و شما هم خیلی درست و منطقی آن را پذیرفتید».

 

بهره‌برداری‌ها از عدم کاندیداتوری سیّدحسن خمینی ادامه دارد

بهره‌‌‌‌برداری از عدم ورود سیّدحسن خمینی به انتخابات همچنان ادامه دارد و در تازه‌ترین اقدام، روزنامه اعتماد در شماره امروز (چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت) با اشاره به منصرف شدن ظریف از کاندیداتوری، تیتر صفحه نخست خود را به «ظریف بعد از حسن خمینی» اختصاص می‌دهد و می‌نویسد: «اصلاح‌طلبان یک کاندیدای شاخص دیگر را در نخستین روز نام‌نویسی از دست دادند».

 

 

پروژه کاندیداسازی و مظلوم‌نمایی

استراتژی اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ لایه‌های مختلفی دارد که یکی از آن‌ها، کاندیداسازی و سپس مظلوم‌نمایی نسبت به آن چیزی است که حذف آن‌ها از صحنه رقابت‌ها می‌نامند! کاندیداهایی که اساساً شرایط و شانس حضور در میدان نهایی رقابت را نداشته‌اند، چه اینکه سیّدحسن خمینی بدون داشتن هیچ سابقه مدیریتی کلان، شانسی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان نداشت و بر اساس مصوبه اخیر شورای نگهبان، حتی امکان ثبت‌نام در انتخابات را نیز نداشت.

در هر صورت باید دید آیا سیّدحسن خمینی، روایت ناقص خود از ملاقاتش با رهبر انقلاب را اصلاح خواهد کرد یا اصلاح‌طلبان به بهره‌برداری خود از موضوع عدم کاندیداتوری وی ادامه خواهند داد؟

انتهای پیام/





منبع خبر

آیا روایت نَهی سیّدحسن خمینی از کاندیداتوری کامل نقل شده است؟ بیشتر بخوانید »

شهید مدافع حرم اهل سنتی که اشک رهبری را درآورد+ فیلم

گریه رهبر معظم انقلاب برای شهید سنی مدافع حرم + فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، برنامه «ماه من» از سری برنامه‌های سحرگاهی که از شبکه سوم سیما پخش می‌شود، قسمتی از برنامه خود را به تلاش‌ها و مجاهدت‌های شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم اختصاص داده است.

شهید مدافع حرم اهل سنتی که اشک رهبری را درآورد+ فیلم

جواد تاجیک رزمنده مدافع حرم و راوی سیره شهدا در برنامه شب گذشته به روایت شهید مدافع حرم اهل سنتی که اشک رهبر انقلاب را در آورد.

در ادامه روایت از این شهید را می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

گریه رهبر معظم انقلاب برای شهید سنی مدافع حرم + فیلم بیشتر بخوانید »

اسرائیل نه یک کشور بلکه پادگان تروریستی علیه مسلمانان است/ مبارزه مشروع با رژیم غاصب را ادامه دهید که ناچار به قبول همه‌پرسی شود

اسرائیل نه یک کشور بلکه پادگان تروریستی علیه مسلمانان است/ مبارزه مشروع با رژیم غاصب را ادامه دهید که ناچار به قبول همه‌پرسی شود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت روز جهانی قدس، نطق تلویزیونی ایراد کردند.

متن کامل نطق رهبر معظم انقلاب به این شرح است:

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمد للّه ربّ‌ العالمین و الصّلاة‌ و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.

سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت …!
این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.

صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.

یک نکته‌ی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دست‌اندازی به این نقطه‌ی حسّاس از منطقه‌ی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دست‌نشانده‌ی غرب. مطالعه‌ی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینه‌ساز فاجعه‌ی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.

این عبرت‌آموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایه‌داری و کمونیسم با قارون‌های صهیونیست به هم‌افزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایه‌داران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.
رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.

امروز دیگر وضع جهان، مانند آن روز نیست؛ ما باید این حقیقت را همواره در نظر داشته باشیم. امروز موازنه‌ی قوا به نفع دنیای اسلام تغییر یافته است. حوادث گوناگون سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا، ضعفها و اختلالات عمیق ساختاری و مدیریّتی و اخلاقی غربی‌ها را در برابر جهانیان عریان کرد. قضایای انتخابات در آمریکا و آزمون بشدّت رسوای مدیران پُرمدّعا و متکبّر آن، و نیز مواجهه‌ی یک‌ساله‌ی ناموفّق با کرونای همه‌گیر در آمریکا و اروپا و حواشی شرم‌آور آن، و آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی اخیر در مهم‌ترین کشورهای اروپایی، همه نشانه‌ی سیر نزولی و افولی اردوگاه غرب است.
در سوی دیگر، رشد نیروهای مقاومت در حسّاس‌ترین مناطق اسلامی، رشد توانایی‌های دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلال‌طلبی و خوداتّکائی در ملّتها، نشانه‌های مبارکی است که آینده‌ی بهتر را نوید میدهد.

در این آینده‌ی مبارک، باید هم‌افزایی کشورهای مسلمان، یک هدف عمده و اساسی باشد، و این چندان دور از دسترس به‌ نظر نمیرسد. محور این هم‌افزایی، قضیّه‌ی فلسطین به‌ معنی همه‌ی کشور، و سرنوشت قدس شریف است. این همان حقیقتی است که دل نورانی امام خمینی عظیم (رحمة‌ اللّه‌ علیه) را به اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه‌ی ماه رمضان هدایت کرد.
هم‌افزایی مسلمین بر محور قدس شریف، کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است. طرح ناکام «معامله‌ی قرن» و سپس تلاش برای عادی‌سازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
من قاطعانه میگویم: این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.

دو عامل مهم، تعیین‌کننده‌ی آینده است: اوّل ـ و مهم‌تر ـ تداوم مقاومت در داخل سرزمین‌های فلسطین و تقویت خطّ جهاد و شهادت، و دوّم، حمایت جهانی دولتها و ملّتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی.
همه ــ دولتمردان، روشنفکران، عالمان دینی، احزاب و گروه‌ها، جوانان غیور و دیگر قشرها ــ باید جایگاه خود در این حرکت سراسری را بیابیم و نقش ایفا کنیم. این است آن چیزی که کید دشمن را باطل میکند و برای این وعده‌ی الهی: اَم یُ‌ریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَـفَروا هُمُ ال‌مَکیدون،  مصداقی آخرالزّمانی به وجود می‌آورد؛ وَ اللهُ غالِبٌـ عَلیًّ اَمرِه؛ وَلـّْکِنَّ اَکـثَرَ  النّاسِ لا یَعـلَمونَ.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته

مایلم اندکی با جوانان عرب به زبان خود آنان سخن بگویم:

ترجمه خطبه عربی

بسم‌اﷲالرّحمن‌الرّحیم

سلام بر همه‌ی آزادگان عرب، بویژه جوانان، و سلام به مردم مقاوم فلسطین و قدس و مُرابطون در مسجدالاقصیٰ.
سلام بر شهدای مقاومت و خِیل عظیم مجاهدانی که در این راه جان خود را تقدیم کرده‌اند؛ بویژه شهید شیخ احمد یاسین و شهید سیّدعباس موسوی، و شهید فتحی‌شقاقی و شهید عماد مغنیه و شهید عبدالعزیز رنتیسی و شهید ابومهدی المهندس و سرانجام چهره‌ی برجسته‌ی شهیدان مقاومت، شهید قاسم سلیمانی که هر یک پس از حیات پُربار و پُربرکت، با شهادت خود نیز تاثیرات مهمّی در محیط مقاومت بر جا گذاشتند.

مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه‌ دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطه‌زن به دشمن پاسخ میدهد.

فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدّس» نامیده شده است؛ دَه‌ها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاک‌ترین و خبیث‌ترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند. نژادپرستانی که در بیش از هفتاد سال، صاحبان سرزمین را با قتل و غارت و حبس و شکنجه معذّب ساخته‌اند، ولی بحمداﷲ نتوانسته‌اند اراده‌ی آنها را مقهور کنند.

فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همه‌ی فلسطین متعلّق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، ان‌شاءاﷲ؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست».

در قضیّه‌ی فلسطین همه‌ی دولتها و ملّتهای مسلمان، دارای وظیفه و مسئولیّتند، ولی محور مجاهدت خود فلسطینیانند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود چهارده میلیون نفرند. وحدت و عزم واحد این جمع خواهد توانست کاری بزرگ صورت دهد. امروز وحدت، بزرگ‌ترین سلاح فلسطینی‌ها است.

دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرتهای سیاسی دیگرند، امّا اگر از درون خود جامعه‌ی فلسطینی وحدت‌شکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد. دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌های خبیث را نباید تکیه‌گاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.

فلسطینی‌ها ــ چه در غزه، چه در قدس و کرانه‌ی باختری، چه در سرزمین‌های ۱۹۴۸ و حتّی چه در اردوگاه‌ها ــ همه یک واحد را تشکیل میدهند و باید راهبرد به هم پیوستگی را در پیش بگیرند؛ هر بخش باید از بخشهای دیگر دفاع کند و به هنگام فشار بر آنها از ابزارهای در اختیار خود استفاده کند.

امید به پیروزی، امروز از همیشه بیشتر است؛ موازنه‌ی قوا به نفع فلسطینی‌ها بشدّت تغییر کرده است؛ دشمن صهیونیست سال به سال ضعیف‌تر شده است؛ ارتشش که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرّفی میکرد، امروز پس از تجربه‌ی [جنگ] ۳۳ روزه در لبنان و تجربه‌ی [جنگهای] ۲۲ روزه و ۸ روزه در غزّه، به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده است. وضعیّت سیاسی آن، که ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال است، و وضعیت امنیّت آن، که به طور پی‌درپی دچار شکست میشود، و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس، مایه‌ی فضاحت آن رژیم پُرمدّعا شده است. تلاش پیگیر با کمک آمریکا برای عادی‌سازی با چند کشور عربی، خود نشانه‌ی دیگری از ضعف آن رژیم است؛ و البتّه این هم کمکی به او نخواهد کرد. دَه‌ها سال پیش از این با مصر رابطه برقرار کرد؛ از آن روز تاکنون رژیم صهیونیستی بسیار آسیب‌پذیرتر و ضعیف‌تر شده است؛ با این وصف، آیا رابطه با چند کشور ضعیف و حقیر خواهد توانست به او کمک کند؟ البتّه آن کشورها هم از این رابطه بهره نخواهند برد؛ دشمن صهیونی در مال یا خاک آنها تصرّف خواهد کرد و فساد و ناامنی را در [میان] آنها گسترش خواهد داد.

البتّه این حقایق نباید وظیفه‌ی سنگین دیگران در قبال این حرکت را از یاد ببرد؛ علمای مسلمان و مسیحی باید عادی‌سازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان، نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است برای همه تشریح نمایند.

در نقطه‌ی مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش توانایی‌های جبهه‌ی مقاومت، بشارتِ آینده‌ی درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثّر، اعتماد به نفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایره‌ی مقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالاقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیّت ملّت فلسطین در افکار عمومیِ بسیاری از مناطق جهان.

منطق مبارزه‌ی فلسطینی هم که از سوی جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده، منطقی مترقّی و جذّاب است؛ مبارزان فلسطینی میتوانند یک همه‌پرسی از همه‌ی ساکنان اصلی فلسطین را مطرح کنند. این همه‌پرسی، نظام سیاسی کشور را معیّن میکند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، از جمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنیٰ‌گزیده را تعیین میکند.

این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچ کس در مترقّی بودن آن نمیتواند خدشه کند. مجاهدان فلسطینی، مبارزه‌ی مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
به نام خدا به جلو حرکت کنید و بدانید که «قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد».

والسّلام‌علیکم‌ورحمة‌اللّه

انتهای پیام/





منبع خبر

اسرائیل نه یک کشور بلکه پادگان تروریستی علیه مسلمانان است/ مبارزه مشروع با رژیم غاصب را ادامه دهید که ناچار به قبول همه‌پرسی شود بیشتر بخوانید »

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟


گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ احد شیرزاد: سخنان عصر امروز رهبر معظّم انقلاب درباره کارکردهای وزارت خارجه و نقش آن در سیاست خارجی نظام که به پایان رسید، برخی فضا را فراهم دیدند تا گزاره «برجام تصمیم نظام بود» را تثبیت کنند و اینطور القا کنند که همانطور که رهبر انقلاب، وزارتخارجه را یک مجری دانسته‌اند، بنابراین برجام نیز محصول تصمیم مجموعه‌های بالادستی نظام است نه وزارتخارجه و دولت.  

نکته مغفول مانده این است که رهبر انقلاب نقش ریل‌گذار سیاست خارجی کشور را وزارتخارجه نمی‌دانند بلکه نقش ریل گذار را به مجامع بالادستی می‌دهند، امّا سؤال این است که آیا آنچه مجری در این ریل انجام می‌دهد، همان خروجی مطلوب مورد نظر سیاست‌گذار است؟ پاسخ این سؤال را باید در دیگر بیانات رهبر انقلاب جست‌وجو کرد. اینجاست که غفلتی دیگر، یعنی عدم نگاه یکپارچه به بیانات رهبر انقلاب خود را نشان می‌دهد. برای رسیدن به قضاوتی درست و کامل درباره برجام و نقش دستگاه‌های مختلف در آن، باید به دیگر بیانات رهبر انقلاب رجوع کرد.

رهبر انقلاب از زمان تصویب برجام تا کنون، به کرّات از این توافقنامه‌ انتقاد کرده‌اند و حتی آن را خسارت محض نامیده‌اند: «آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند… ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز می‌زند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی‌کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض».

 

 

حال سؤال این است، چنانچه مجری سیاست‌خارجی کشور از خود اختیاری ندارد و محصول عملکرد آن، همان چیزی است که سیاست گذار از او خواسته است، چگونه محصولی به‌دست می‌آید که «خسارت محض» نام می‌گیرد؟ 

مرور برخی دیگر از بیانات رهبر انقلاب درباره برجام، مؤید همین نکته است. رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود در سال ۹۵ و در حرم مطهر رضوی، از عبور از خطوط قرمز نظام درموضوع برجام سخن می‌گویند: «در توافق اخیر هسته‌ای که مورد تأیید قرار گرفت و مذاکره‌کنندگان کشورمان نیز مورد قبول بودند، در مواردی، وزیر محترم امور خارجه به من گفت: «ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».

در دیدار ماه رمضان دانشجویان با رهبر انقلاب در سال ۹۸ یکبار دیگر پای برجام به وسط کشیده شد. ایشان در پاسخ به یکی از دانشجویان گفتند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را می‌فهمید! آن نامه‌ای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب می‌شود. البتّه اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه‌ رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود».

 

 

نکته بعد، نقش دولت در مجامعی است که نقش سیاست‌گذار را در سیاست خارجی ایفا می‌کنند. شورای‌عالی امنیت ملی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، رئیس جمهور را در رأس خود دارد و برخی دیگر از اعضای دولت نیز در آن حضور دارند.

اینجا ممکن است این نکته مطرح شود که در نهایت مصوبات شورای‌عالی امنیت ملّی به تأیید رهبری می‌رسد و باز نقش نهایی را رهبری ایفا می‌‌کند. در پاسخ باید گفت در مواردی مثل برجام، در حالی که رهبر انقلاب از ابتدای مذاکرات به آن خوشبین نبوده‌اند و به کرّات، عدم خوشبینی خود را ابراز کرده اند، در نهایت به تصمیم مجامعی چون مجلس شورای اسلامی و شورای‌عالی امنیت ملی گردن می‌نهند و در نهایت با قید برخی شروط، زیر بار برجام می‌روند. به‌راستی اگر آنچه از خروجی شورای‌عالی امنیت ملی عبور کرده بود، منطبق با خواست رهبری بود، چرا ایشان ۹ شرط را بر آن اضافه کردند؟

نکته دیگر اما این است که وزارتخارجه در دولت حسن روحانی، اختیارات ویژه‌ای داشته است، چنانچه در دولت‌های قبل، مسئولیت پرونده هسته‌ای با دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و‌زیر نظر این شورا بود، اما پس از روی کارآمدن حسن روحانی و درخواست وی از رهبر انقلاب، مسئولیت مذاکرات هسته‌ای به وزارتخانه سپرده شد.

سؤال بعد این است که آیا سیاست مذاکره و توافق،‌ سیاست نظام بوده، امّا وزیر خارجه آن را به‌درستی اعمال نکرده است؟

پاسخ این سؤال نیز روشن است؛ صرف توافق، هیچگاه سیاست نظام و رهبری نبوده است، بلکه اصولاً توافق زمانی معنا دارد که منجر به دست‌یابی کشور به منافع خود باشد. در موضوع برجام، آنچه منافع کشور را شامل می‌شد، رفع تحریم‌ها و حفظ دستاوردهای هسته ای کشور بود که اکنون و پس از گذشت چند سال از امضای برجام، آنچه پیش روی ملّت ایران قرار دارد، عدم رفع تحریم‌ها و درمقابل، از دست دادن بخش قابل توجهی از ظرفیت‌های هسته‌ای کشور است.

از نگاه رهبر انقلاب، توافق نکردن، شرف دارد بر توافق بد: «البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکایی‌ها هم می‌زنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی».

انتهای پیام/





منبع خبر

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟ بیشتر بخوانید »