رهبر انقلاب

چرا رهبر انقلاب کاندیداتوری سیدحسن خمینی را به صلاح ندانستند؟

چرا رهبر انقلاب کاندیداتوری سیدحسن خمینی را به صلاح ندانستند؟


گروه سیاسی خبرگزاری فارس ــ احد شیرزاد: سال ۸۸ که یک جریان سیاسی درصدد ایجاد فتنه از کانال انتخابات ریاست‌جمهوری دهم برآمد، در یک طراحی حساب‌شده، سعی کرد تا منتسبان به بنیانگذار کبیر انقلاب را وارد بازی انتخاباتی خود کند و اینطور القا کند که مسیر جاری در کشور، برخلاف آرمان‌های امام راحل است. حضور فردی که نخست‌وزیر امام شناخته می‌شد، به‌عنوان شخص محوری این جریان، چنین القایی را تقویت می‌کرد.

نقشه‌ دیرینه یک جریان سیاسی برای سیّدحسن خمینی

جریان افراطی اصلاحات در طراحی خود، نگاه ویژه‌ای برای باز کردن پای تولیت حرم حضرت امام خمینی(ره) و نوه معمار کبیر انقلاب به بازی خود داشت و سعی داشت تا با نشاندن حجّت‌الاسلام سیّد حسن خمینی در کنار چهره‌های شاخص خود، بین آن‌ها این‌همانی ایجاد کند و با استفاده از شأن فرزند یادگار امام، نقشه‌های خود را پیش ببرند.

 

 

ترکش‌های این موضوع، خیلی زود خود را نشان داد و در اولین ۱۴ خرداد پس از فتنه ۸۸، سخنرانی حجّت‌الاسلام خمینی به حاشیه کشیده شد . اقدامی که بعداً مورد سرزنش رهبر معظّم انقلاب هم قرار گرفت.

 

ناتمام ماندن سخنرانی سیدحسن خمینی در اولین 14 خرداد پس از فتنه

 

 

«علامه» خواندن سیّدحسن خمینی برای مقاصد انتخاباتی

مقطع دیگری که این جریان سیاسی سعی داشت تا از ظرفیت فرزند یادگار امام به نفع مقاصد سیاسی خود استفاده کند، انتخابات مجلس خبرگان در سال ۹۴ بود. در حالی که زمزمه‌های کاندیداتوری حجّت‌الاسلام خمینی به‌گوش می‌رسید، چهره‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب سعی می‌کردند با استفاده از القاب و عناوینی چون «آیت‌الله» و «علامه» برای سیّد حسن خمینی، اهداف خود را پیش ببرند و با قرار دادن وی در لیست انتخاباتی خود، بار دیگر دوگانه «بیت امام- حاکمیت» را راه بیاندازند.

 


آیت‌الله هاشمی در این مصاحبه می‌گوید حاج سیدحسن خمینی فرد کوچکی نیست که لفظ «علامه» برای او زیاد باشد.

 


ثبت نام سیدحسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان

 

سیّد حسن خمینی که حاضر نشد در آزمون شورای نگهبان حاضر شود، احراز صلاحیت نشد و از حضور در عرصه انتخابات خبرگان جا ماند.

امّا این پایان حاشیه‌سازی‌های جریان اصلاحات برای تولیت حرم حضرت امام نبود. این جریان که بر اثر عملکرد منفی دولت متبوع خود، سرمایه اجتماعی‌‌اش را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ از دست رفته می‌داند و از طرفی دست خود را از کاندیدایی که توان رقابت داشته باشند، خالی می‌بیند، بار دیگر به سراغ سیّد حسن خمینی رفت.

 

 

 

از چندماه قبل، زمزمه‌های کاندیداتوری سیّد حسن خمینی بلند شد و تقریباً روزی نبود که رسانه‌های جریان اصلاحات به موضوع کاندیداتوری وی، ضریب ندهند. احزاب و چهره‌های مختلف جریان اصلاحات نیز برای کاندیداتوری به سیّدحسن خمینی مراجعه کرده‌ بودند.

 

 

 

این موضوع تا جایی جدّی شد که حتی برخی، تیتر روزنامه سازندگی- ارگان حزب کارگزاران- را شعار انتخاباتی سیّدحسن خمینی تلقی کردند.

 

 

چرا اصلاح‌طلبان با علم به عدم احراز صلاحیت نوه امام، اصرار به آمدن وی داشتند؟

همه این تلاش‌ها در حالی بود که هرکسی که اندک آشنایی با فضای سیاسی کشور داشته باشد،‌ به‌خوبی می‌داند که شورای نگهبان اجازه ورود افرادی را که تجربه‌های مشخص مدیریت کلان سیاسی نداشته باشند به انتخابات نمی‌دهد. کما اینکه در ادوار مختلف، افراد دارای سابقه وزارت و وکالت نیز از فیلتر این شورا عبور نکرده‌اند. با این وجود، طبیعتاً سیّدحسن خمینی که فاقد هرگونه تجربه اجرایی در سطوح عملیاتی یا راهبردی کشور است، شانسی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان نداشت. موضوعی که چهره‌ اصلاح‌طلبی چون احمد زیدآبادی نیز تلویحاً به آن اشاره می‌کند و می‌گوید «نمی‌دانم صلاحیت سیّدحسن خمینی تأیید می‌شود یا خیر». با این حال، اصرار جریان اصلاحات برای کشاندن پای سیّد حسن خمینی به کارزار انتخابات ۱۴۰۰ چه بود؟

قرائن حاکی از طراحی چندلایه این جریان سیاسی نسبت به نوه معمار کبیر انقلاب بود. در یک لایه این طراحی، صرف کاندیداتوری سیّدحسن خمینی و فعالیت انتخاباتی وی، می‌توانست ظرفیتی را ایجاد کند تا در نهایت به سبد رأی جریان اصلاحات- اعتدال ریخته شود.

قرائن حاکی از طراحی چندلایه این جریان سیاسی نسبت به نوه معمار کبیر انقلاب بود. با عدم احراز صلاحیت حجّت‌الاسلام خمینی از سوی شورای نگهبان، بهانه مناسبی برای هجمه به این شورا پیدا می‌شد. همچنین این ذهنیت در افکار عمومی ایجاد شود که شورای نگهبان اجازه ورود کاندیداهای یک جریان خاص را به عرصه نمی‌دهد. هدف دیگری که اصلاح‌طلبان از این ماجرا دنبال می‌کردند، ایجاد همان دوقطبی «بیت امام- حاکمیت یا امام- نظام» بود که از ۸۸ به دنبال آن بودند.

فارغ از اینکه خروجی این طراحی، چه عایدی برای طراحان داشت، برای نوه امام(ره) حاصلی جز کاستن از جایگاه و اعتبار و ورود به حواشی بی‌انتها نداشت.

لذا حال که سیّد حسن خمینی تردید خود را برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری با رهبر معظّم انقلاب در جریان می‌گذارد، ایشان، تولیت حرم امام(ره) را از ورود به این وادی توصیه نمی‌کنند و آن را به مصلحت نمی‌دانند.

 

 

این توصیه، البته سابقه دارد و زمانی که محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت‌های نهم و دهم برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم با رهبر انقلاب مشورت کرد، ایشان حضور احمدی‌نژاد را به‌صلاح ندانستند و آن را عامل ایجاد دوقطبی در جامعه دانستند. هرچند سیدحسن خمینی این توصیه پدرانه را هوشمندانه پذیرفت، توصیه ای که احمدی نژاد توجه نکرد و در نهایت با ردصلاحیت توسط شورای نگهبان متوقف شد.

انتهای پیام/





منبع خبر

چرا رهبر انقلاب کاندیداتوری سیدحسن خمینی را به صلاح ندانستند؟ بیشتر بخوانید »

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب


خبرگزاری فارس_کتایون حمیدی: مادر پیراهن سفید و خالداری را بر تن دختر خردسالش می‌کند و کمی از عطری که همسرش هدیه داده را روی چادر او می‌زند تا بوی بابا هم در یک دیدار بزرگ و معنوی همراهشان باشد. 

لحظه دیدار فرا می‌رسد، قرار است تعدادی از خانواده‌ شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب دیدار کنند. پس از صحبت‌های رهبر انقلاب، گفت‌وگوی دو طرفه‌ خانواده‌های شهدا با آقا شروع می‌شود.

حنانه در دیدار با امام خامنه‌ای یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود

 

نوبت به مادر و دختر خردسالش که می‌رسد، جلو می‌روند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دخترک می‌پرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ می‌دهد: «حنانه» و بعد هم می‌رود و می‌نشیند. اما کمی بعد انگار یادش می‌آید که می‌خواسته برای آقا شعر بخواند. آقا به زبان ترکی می‌گویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره می‌رود و می‌ایستد جلوی آقا و شروع به شعر خواندن می‌کند: «یه توپ دارم قِل قِلیه؛ سُرخ و سِفید و آبیه…»

«حنانه»، همان دختر خردسالی است که چندی پیش تصویرش با رهبر انقلاب منتشر شد و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.

 

خانم مهدیه قنبری مادر حنانه ۵.۵ ساله و همسر شهید مدافع حرم «روح‌الله طالبی‌اقدم» است، یک ظهر بهاری را با او همکلام می‌شویم تا از شیرین‌کاری‌های حنانه در نزد رهبری و شهادت همسرش بگوید. 

خانم قنبری ساکن شهرستان مرند است و در سال ۱۳۸۹ با شهید طالبی اقدم عقد کرده و در سال ۹۲ با یک مراسم ساده و با سلام و صلوات زندگی مشترکشان را با هم آغاز کردند که ثمره این زندگی «حنانه» است. 

«روح‌الله طالبی‌اقدم» در سال ۱۳۹۴ و زمانی که حنانه فقط ۴۰ روزه بود، در دفاع از حریم اهل بیت( ع) به خیل  شهدای حرم پیوست.

 

خانم قنبری در این خصوص می‌گوید: «ما زندگی خوب و عاشقانه‌ای داشتیم، آقا روح‌الله هم زمان خواستگاری با من از سختی‌های زندگی با یک فرد نظامی گفته بود ولی آن زمان هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردم که او شهید خواهد شد.»

او ادامه می‌دهد: «آقا روح‌الله آرزوهای زیادی برای دخترمان داشت و دلش می‌خواست تا حنانه یک دختر محجبه و حافظ قرآن شود و زمان اعزام به سوریه هم این ها را سفارش‌ کرد و رفت.»

خانم قنبری از آن زمان و دلیل رضایتش برای رفتن همسرش به منطقه هم برایم می‌گوید: «آقا روح الله چند هفته‌ برای دوره جهت اعزام رفته بود و من خبری از این موضوع نداشتم تا زمانی که پاسپورتش را خواست و این برایم بسیار شک‌برانگیز شد، وقتی علت را جویا شدم، تازه جریان را برای من تعریف کرد و از من خواست تا رضایت بدهم ولی من راضی نبودم و با گریه مخالفتم را نشان دادم.» 

او اضافه می کند: «چند روزی از گریه و زاری من گذشت تا اینکه آقا روح‌الله از حضرت زینب(س) برایم تعریف کرد، کلیپ جنایات داعش را نشانم داد و گفت که کاری نکنم هر دو در قیامت شرمنده خانم زینب(س) باشیم.» 

حرف‌هایش که به اینجا می‌رسد، مکثی کرده و بغض گلویش را فرو می‌خورد و می‌گوید: «قبلا فکر می‌کردم که نمی‌توانم طاقت دوری آقا روح‌الله را تحمل کنم، آن هم زمانی که می‌خواستیم سه نفر بشویم، ذوق و شوق زیادی داشتم ولی دل آقا روح‌الله پَر کشیده بود و بارها می‌گفت که اگر مدافعان حرم نباشند، این جنگ و کشتارها به داخل کشورمان می‌کشد و من نمی‌توانم یک لحظه وحشت و ترس را در چهره هموطنانم ببینم، پس از من نخواه که به خاطر تو و حنانه از وظیفه ام بگذرم.»

حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم

 

در حالی که اشک‌هایش را با گوشه چادرش پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «او رفت و شهید شد ولی یک چیزی می‌گویم که شاید باور نکنید، خانم زینب(س) حسابی حواسش به دل بی‌طاقت همسران شهدا هست.»

خانم قنبری تعریف می‌کند: «آقا روح‌الله قبل از اعزام به منطقه خواب شهادتش را هم دیده بود و مدام می‌گفت که مهدیه اگر من بتوانم از تو و حنانه بگذرم به آرزوی خود خواهم رسید که در نهایت هم به این آرزویش رسید.»

 

او می گوید: «حنانه ۲۶ روزه بود که پدرش به منطقه اعزام شد و زمانی که می‌رفت به من گفت که فقط یکبار خواهم رفت و بعد دو ماه برمی‌گردم و اینگونه هم شد، چراکه آقا روح‌الله در تاسوعای سال ۹۴ به شهادت رسید و دو ماه بعد پیکرش به کشور آمد.»

«حنانه شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

 

از دیدار خانواده شهدا با رهبر معظم انقلاب و شیرین‌کاری‌های حنانه می‌پرسم که می‌گوید: «۳۰ آبان سال ۹۷ بود که به دیدار خصوصی با رهبر معظم انقلاب دعوت شدیم، من به همراه حنانه و خانواده همسرم به این دیدار رفتیم، حنانه آن زمان سه ساله بود و یک پیراهن سفید خال خالی با یقه چین‌دار تنش کرده بودم، چادر سیاه‌اش را بر سرش کردم و او تا زمانی که رهبری وارد شود، در حال بازی بود، وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حنانه محو تماشای ایشان شد و هیچ احساس غریبی نمی‌کرد، انگار که در خانه خودمان هستیم.»

 

او ادامه می‌دهد: «حنانه لحظه‌ای از کنار رهبری جدا نمی‌شد و هر چقدر که صدایش می‌زدم انگار نه انگار که با او هستم و حضرت آقا هم با خوش‌رویی از حنانه استقبال می‌کرد؛ آن روز حنانه یا کنار آقا بود یا با ایشان بازی می‌کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می‌گفت و هر دو با هم می‌خندیدند.»

خانم قنبری از برخورد حضرت آقا وقتی که حنانه از ایشان خواست تا شعری برایش بخواند، هم تعریف می‌کند: «لحظه بسیار شیرین و خنده‌داری بود، حنانه اول پیش آقا رفت، سلام داد و ترکی سخن گفت و آقا هم به تُرکی جوابش را داد، سپس بعد از ۵ دقیقه مجددا پیش رهبری رفت و به ایشان گفت که من باید یک شعر برایتان بخوانم و ایشان هم از حنانه خواستند تا شعرش را بخواند ولی چون حنانه با صدای آرامی شعر می‌خواند، رهبری از او خواست تا جلوتر برود، میکروفون را جلویش گرفت و به تُرکی از حنانه خواست تا شعرش را بخواند و وقتی حنانه “یه توپ دارم قِل قِلیه” را خواند، رهبری لبخندی زد و چند باری “ماشاالله” گفتند ولی جالب‌تر این بود که بعد اتمام شعر، حنانه از آقا خواست تا هدیه‌ای بابت این شعر خواندنش به او بدهد و رهبری هم یک هدیه به حنانه داد.» 

 

به گفته خانم قنبری، حنانه در آن دیدار یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود. 

مادر حنانه می‌گوید: «حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم.»

او ادامه می‌دهد: «حنانه هنوز خیلی کوچک است که بخواهم از شهادت پدرش برایش بگویم ولی همیشه سعی می‌کنم تا به سوالاتش جواب‌های خوب، منطقی و درستی بدهم به طوریکه حنانه به پدرش، “بابا شهید” می‌گوید و مدام از من می‌پرسد که بابا شهید کجاست و من فقط می‌گویم که او به بهشت رفته است.»

 

مادر حنانه می‌گوید: «او شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

انتهای پیام/۶۰۰۲۷/ر





منبع خبر

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب بیشتر بخوانید »

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب



دختر شهید مدافع حرم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مادر پیراهن سفید و خالداری را بر تن دختر خردسالش می‌کند و کمی از عطری که همسرش هدیه داده را روی چادر او می‌زند تا بوی بابا هم در یک دیدار بزرگ و معنوی همراهشان باشد. 

لحظه دیدار فرا می‌رسد، قرار است تعدادی از خانواده‌ شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب دیدار کنند. پس از صحبت‌های رهبر انقلاب، گفت‌وگوی دو طرفه‌ خانواده‌های شهدا با آقا شروع می‌شود.

حنانه در دیدار با امام خامنه‌ای یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود

نوبت به مادر و دختر خردسالش که می‌رسد، جلو می‌روند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دخترک می‌پرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ می‌دهد: «حنانه» و بعد هم می‌رود و می‌نشیند. اما کمی بعد انگار یادش می‌آید که می‌خواسته برای آقا شعر بخواند. آقا به زبان ترکی می‌گویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره می‌رود و می‌ایستد جلوی آقا و شروع به شعر خواندن می‌کند: «یه توپ دارم قِل قِلیه؛ سُرخ و سِفید و آبیه…»

«حنانه»، همان دختر خردسالی است که چندی پیش تصویرش با رهبر انقلاب منتشر شد و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

خانم مهدیه قنبری مادر حنانه ۵.۵ ساله و همسر شهید مدافع حرم «روح‌الله طالبی‌اقدم» است، یک ظهر بهاری را با او همکلام می‌شویم تا از شیرین‌کاری‌های حنانه در نزد رهبری و شهادت همسرش بگوید. 

خانم قنبری ساکن شهرستان مرند است و در سال ۱۳۸۹ با شهید طالبی اقدم عقد کرده و در سال ۹۲ با یک مراسم ساده و با سلام و صلوات زندگی مشترکشان را با هم آغاز کردند که ثمره این زندگی «حنانه» است. 

«روح‌الله طالبی‌اقدم» در سال ۱۳۹۴ و زمانی که حنانه فقط ۴۰ روزه بود، در دفاع از حریم اهل بیت( ع) به خیل  شهدای حرم پیوست.

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

خانم قنبری در این خصوص می‌گوید: «ما زندگی خوب و عاشقانه‌ای داشتیم، آقا روح‌الله هم زمان خواستگاری با من از سختی‌های زندگی با یک فرد نظامی گفته بود ولی آن زمان هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردم که او شهید خواهد شد.»

او ادامه می‌دهد: «آقا روح‌الله آرزوهای زیادی برای دخترمان داشت و دلش می‌خواست تا حنانه یک دختر محجبه و حافظ قرآن شود و زمان اعزام به سوریه هم این ها را سفارش‌ کرد و رفت.»

خانم قنبری از آن زمان و دلیل رضایتش برای رفتن همسرش به منطقه هم برایم می‌گوید: «آقا روح الله چند هفته‌ برای دوره جهت اعزام رفته بود و من خبری از این موضوع نداشتم تا زمانی که پاسپورتش را خواست و این برایم بسیار شک‌برانگیز شد، وقتی علت را جویا شدم، تازه جریان را برای من تعریف کرد و از من خواست تا رضایت بدهم ولی من راضی نبودم و با گریه مخالفتم را نشان دادم.» 

او اضافه می کند: «چند روزی از گریه و زاری من گذشت تا اینکه آقا روح‌الله از حضرت زینب(س) برایم تعریف کرد، کلیپ جنایات داعش را نشانم داد و گفت که کاری نکنم هر دو در قیامت شرمنده خانم زینب(س) باشیم.» 

حرف‌هایش که به اینجا می‌رسد، مکثی کرده و بغض گلویش را فرو می‌خورد و می‌گوید: «قبلا فکر می‌کردم که نمی‌توانم طاقت دوری آقا روح‌الله را تحمل کنم، آن هم زمانی که می‌خواستیم سه نفر بشویم، ذوق و شوق زیادی داشتم ولی دل آقا روح‌الله پَر کشیده بود و بارها می‌گفت که اگر مدافعان حرم نباشند، این جنگ و کشتارها به داخل کشورمان می‌کشد و من نمی‌توانم یک لحظه وحشت و ترس را در چهره هموطنانم ببینم، پس از من نخواه که به خاطر تو و حنانه از وظیفه ام بگذرم.»

حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم

در حالی که اشک‌هایش را با گوشه چادرش پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «او رفت و شهید شد ولی یک چیزی می‌گویم که شاید باور نکنید، خانم زینب(س) حسابی حواسش به دل بی‌طاقت همسران شهدا هست.»

خانم قنبری تعریف می‌کند: «آقا روح‌الله قبل از اعزام به منطقه خواب شهادتش را هم دیده بود و مدام می‌گفت که مهدیه اگر من بتوانم از تو و حنانه بگذرم به آرزوی خود خواهم رسید که در نهایت هم به این آرزویش رسید.»

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

او می گوید: «حنانه ۲۶ روزه بود که پدرش به منطقه اعزام شد و زمانی که می‌رفت به من گفت که فقط یکبار خواهم رفت و بعد دو ماه برمی‌گردم و اینگونه هم شد، چراکه آقا روح‌الله در تاسوعای سال ۹۴ به شهادت رسید و دو ماه بعد پیکرش به کشور آمد.»

«حنانه شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

از دیدار خانواده شهدا با رهبر معظم انقلاب و شیرین‌کاری‌های حنانه می‌پرسم که می‌گوید: «۳۰ آبان سال ۹۷ بود که به دیدار خصوصی با رهبر معظم انقلاب دعوت شدیم، من به همراه حنانه و خانواده همسرم به این دیدار رفتیم، حنانه آن زمان سه ساله بود و یک پیراهن سفید خال خالی با یقه چین‌دار تنش کرده بودم، چادر سیاه‌اش را بر سرش کردم و او تا زمانی که رهبری وارد شود، در حال بازی بود، وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حنانه محو تماشای ایشان شد و هیچ احساس غریبی نمی‌کرد، انگار که در خانه خودمان هستیم.»

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

او ادامه می‌دهد: «حنانه لحظه‌ای از کنار رهبری جدا نمی‌شد و هر چقدر که صدایش می‌زدم انگار نه انگار که با او هستم و حضرت آقا هم با خوش‌رویی از حنانه استقبال می‌کرد؛ آن روز حنانه یا کنار آقا بود یا با ایشان بازی می‌کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می‌گفت و هر دو با هم می‌خندیدند.»

خانم قنبری از برخورد حضرت آقا وقتی که حنانه از ایشان خواست تا شعری برایش بخواند، هم تعریف می‌کند: «لحظه بسیار شیرین و خنده‌داری بود، حنانه اول پیش آقا رفت، سلام داد و ترکی سخن گفت و آقا هم به تُرکی جوابش را داد، سپس بعد از ۵ دقیقه مجددا پیش رهبری رفت و به ایشان گفت که من باید یک شعر برایتان بخوانم و ایشان هم از حنانه خواستند تا شعرش را بخواند ولی چون حنانه با صدای آرامی شعر می‌خواند، رهبری از او خواست تا جلوتر برود، میکروفون را جلویش گرفت و به تُرکی از حنانه خواست تا شعرش را بخواند و وقتی حنانه “یه توپ دارم قِل قِلیه” را خواند، رهبری لبخندی زد و چند باری “ماشاالله” گفتند ولی جالب‌تر این بود که بعد اتمام شعر، حنانه از آقا خواست تا هدیه‌ای بابت این شعر خواندنش به او بدهد و رهبری هم یک هدیه به حنانه داد.» 

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

به گفته خانم قنبری، حنانه در آن دیدار یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود. 

مادر حنانه می‌گوید: «حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم.»

او ادامه می‌دهد: «حنانه هنوز خیلی کوچک است که بخواهم از شهادت پدرش برایش بگویم ولی همیشه سعی می‌کنم تا به سوالاتش جواب‌های خوب، منطقی و درستی بدهم به طوریکه حنانه به پدرش، “بابا شهید” می‌گوید و مدام از من می‌پرسد که بابا شهید کجاست و من فقط می‌گویم که او به بهشت رفته است.»

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

مادر حنانه می‌گوید: «او شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم



منبع خبر

روایتی از شیرین زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب بیشتر بخوانید »

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

«خدمتگزاری خالصانه به مردم»؛ بزرگترین درس شهید صیاد شیرازی برای مسئولان


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۲۱ فروردین سالروز شهادت یکی از فرماندهان بزرگ دوران دفاع مقدس و از دلاورمردان ارتش است که یاد و نام او همواره در ذهن و خاطره مردم ایران زمین باقی خواهد ماند. سپهبد شهید علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوران دفاع مقدس و جانشین رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح بود و کارنامه درخشانی در عملیات‌هایی چون طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و ده‌ها نبرد دیگر دارد. فرماندهی او در ابتدای انقلاب اسلامی و در مقابله با عناصر ضد نظام جمهوری اسلامی در غرب کشور و نیز عملیات مرصاد از مهمترین اقدامات و فعالیت او در دوران کاری‌اش است.

مهدی صیاد شیرازی فرزند سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» متولد سال ۱۳۶۰ در تهران و فارغ‌التحصیل دکترای رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی است که به مناسبت سالروز شهادت پدر خبرنگار دفاع مقدس دقایقی را با وی به گفت‌وگو نشسته که در ادامه ماحصل آن را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: جناب صیاد شیرازی، التزام فکری و عملی پدر را نسبت به ولی فقیه و اطاعت از اوامر رهبری چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ایشان در التزام فکری و عملی به ولایت فقیه در رتبه اول قرار داشت و درجه یک بود. محور حیات، فکر، عمل و تمام قدرت و هم و غمش این بود که تابع محض ولی زمانه خود باشد. در زمان رهبری امام خمینی (ره) مطیع اوامر ایشان بود؛ اوایل انقلاب و دوران دفاع مقدس و قبل از انقلاب تماما سعی می‌کرد با توجه به رهنمود‌های امام راحل در فضایی که قرار داشت، حرکت کند و برای مدیریت این فضا در ارتش و نیرو‌های مسلح به نحو احسن آنچه که باید فکر و عمل کند را انجام می‌داد.

در دوره امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) نیز یک رابطه اطاعت‌گونه و در عین حال دوستانه بین ایشان و معظم له وجود داشت، چرا که از ابتدای انقلاب در زمانی که اصفهان بود و فعالیت‌های ویژه‌ای را در ارتش اصفهان پی گرفته بود، گزارشاتی را خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی ارسال می‌‎کرد و از ایشان مشورت می‌گرفت و سعی می‌کرد با تمام توان و قدرت اوامر ایشان را اجرایی کند.

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

دفاع‌پرس: از نظر شما کدام ویژگی شهید باعث شد که از دیگر شهدای دفاع مقدس متمایز باشد و نظر ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی را به خود معطوف کند؟

چند ویژگی شاخص و مطرح ایشان داشت که می‌تواند او را از دیگران متمایز کند، اول اخلاص او بود، اینکه تنها برای خدا اهداف را دنبال می‌کرد. نکته بعدی صداقتش بود که سعی می‌کرد در همه امور صادق باشد و در ابتدای جلسات این آیه شریفه که می‌فرماید «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیراً» را قرائت می‌کرد. عبادت کثیر داشت و از لحاظ عبادی رابطه‌اش با خدا و اهل بیت (ع) به خصوص امام زمان (عج) از دوران کودکی و تا پایان شهادت بسیار خوب بود. مسئله دیگر اینکه خودش را سرباز امام زمان (عج) و سرباز ولایت می‌دانست، دعای عهدش ترک نمی‌شد و عاشقانه دوست داشت یکی از یاران حضرت حجت (عج) باشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمان شهادت پدرم فرمودند «صیاد شایسته شهادت بود، حیف بود در بستر از دنیا برود، باید با شهادت از دنیا می‌رفت» و به مناسبت‌های مختلفی درباره‌ ایشان صحبت می‌کردند، اینکه فرمودند «صد‌ها خاطره از منطقه خوزستان و کردستان باقی مانده که باید حفظ شود، اینکه اگر برای شهید صیاد شیرازی بخواهند فیلمی بسازند، صرفا برای این شهید نیست بلکه تاریخ انقلاب اسلامی را می‌توانند نمایش دهند چرا که این شخصیت با فعالیت‌های انقلابی عجین بود». شهید با وجود ارتشی بودن یک بسیجی بود. همان ابتدای شهادت رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سر مزار شهید حاضر شده و فرموده بودند «دلم برای صیاد تنگ شده» که این عنوان صیاد دل‌ها از همان زمان باب شد.

دفاع‌پرس: دلیل اینکه یک فرد ارتشی با آموزش‌هایی که در دوره پهلوی دیده، قبل از پیروزی انقلاب به سمت جریان انقلاب کشیده شد، چیست؟

به عشق و علاقه‌اش نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی بازمی‌گردد. دوست داشت در این مسیر و راه تشکیل حکومت اسلامی سهیم باشد. حکومت پهلوی را یک حاکمیت خائن و فاسد می‌دانست، علیرغم اینکه در ارتش آن دوران خدمت می‌‎کرد، ارتشی که نشات گرفته از هوا‌های نفسانی بود؛ لذا هرجا در دوران پهلوی مغایر با اعتقاد، فکر و راه اسلام و اهل بیت (ع) مواجه می‌شد مبارزه می‌کرد و بار‌ها هم دستگیر شده و زندان رفت. قبل از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حکم اعدامش صادر شد و خودش می‌گفت تعدادی از نزدیکانش گزارش او را به ساواک داده بودند و بازداشت شد. بعد از انقلاب تا پای جان ایستاد. برای خواندن نماز اول وقت از مافوقش اخطار گرفته بود. قبل از انقلاب به زبان انگلیسی و علم ریاضی مسلط بود. با زبان انگلیسی در کلاس‌های زبان تبلیغ اسلام می‌کرد تا صرفا درس نداده باشد و روی محتوای آن حساس بود.

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

دفاع‌پرس: شهید صیاد در دوران دفاع مقدس خدمات زیادی در ارتش داشت، از نظر شما مهمترین خدمت ایشان در آن دوران چیست؟

همه خدمات او قابل ستایش است، اما برخی برهه‌ها حساس بود. برای مثال زمان دفاع مقدس که فرماندهی نیروی زمینی را برعهده گرفت و جزو هسته‌های مهم و موثر نظامی در آن مقطع محسوب می‌شد این خدمات عیان‌تر بود. جزو فرماندهان ویژه دفاع مقدس بود و مجاهدت‌هایی که در کردستان و خوزستان در عملیات‌های مختلف به ویژه در مرصاد برای دفع منافقین داشت، حماسه بزرگی آفرید. بعد از آن مسوولیت‌های دیگری چون معاونت بازرسی ستاد کل ارتش و جانشینی رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح را برعهده داشت.

دفاع‌پرس: نگاه شهید نسبت به شهادت چه بود؟ هیچگاه پیش بینی می‌کرد شهید شود.

شهادت برای او فوزی عظیم و نعمت بود. پاک شدن از همه گناهان و خطا‌ها بود. به شهادت عشق داشت و از اولی که وارد میدان انقلاب شد جانش را کف دستش گرفته بود و هیچ‌جا در کار‌ها و برنامه‌ها کم نمی‌گذاشت و سعی می‌کرد با تمام قدرتی که داشت به میدان بیاید و حرفی که باید را بزند؛ لذا به شهادت نگاه معنوی و حقیقی داشت، نگاهش به مرگ و حیات، عالم برزخ و قیامت حقیقت‌محور بود و به معنای واقعی کلمه به خدا ایمان داشت. نمونه بارز این را در وصیتنامه ایشان مشاهده می‌کنیم، جمله‌ای دارد که گفته «خدایا حاضر هستم آنقدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت نائل شوم و دوست دارم مرا در رکاب امام زمانت قرار دهی». پیش‌بینی شهادت را داشت و با علمایی هم در ارتباط بود و در این زمینه صحبت‌هایی بوده است و هم خود و هم این بزرگان پیش‌بینی‌هایی داشتند.

دفاع‌پرس: نظر شما و خانواده نسبت به شهادت پدر چیست؟

بیانیه‌ای در این رابطه تنظیم شده و به صورت مفصل در آینده منتشر خواهد شد. اما نکته‌ای که هست شهادت فوزی عظیم بود که قسمت پدر و مایه عاقبت بخیری ایشان شد، کینه منافقین به عینه در شهادت ایشان دیده می‌شود که به صورت ناجوانمردانه از پشت خنجر زدند و او را به شهادت رسیدند. این اقدام نشان دهنده ترس و ضعف این گروه است که با چنین نقشه‌ای و در لباس رفتگر اقدام به شهادت مردی بزرگ کردند.

دفاع‌پرس: امروز و با توجه به مشکلات جامعه کدام رفتار شهید صیاد باید سرمشق مسوولان نظام قرار گیرد؟

آنچه مهم است جامعه امروز به یک سری دستاورد‌هایی رسیده و پیشرفت‌هایی کرده است. به نقاط خوبی دست پیدا کردیم، اما شاهدیم در یک سری از بخش‌ها نواقصی وجود دارد. اگر بخواهیم از خط شهید صیاد و صیاد‌ها استفاده کنیم باید به این نکته توجه کنیم که مسوولان، مسوولانه خدومانه و با همه توان وارد میدان شوند و برای حل و فصل مشکلات کمک کنند و در این زمینه کم نگذارند. اینکه مسوولی به جایگاه مسوولیت برسد و مردم و مسوولیت خود را فراموش کند این در خط شهدا بودن نیست. مسوولان باید با قدرت تمام نسبت به حل مشکلات مردم به خصوص در نقاط محروم مثل حاشیه شهر‌ها و روستا‌ها و نقاط مرزی بکوشند.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

«خدمتگزاری خالصانه به مردم»؛ بزرگترین درس شهید صیاد شیرازی برای مسئولان بیشتر بخوانید »

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۲۱ فروردین سالروز شهادت یکی از فرماندهان بزرگ دوران دفاع مقدس و از دلاورمردان ارتش است که یاد و نام او همواره در ذهن و خاطره مردم ایران زمین باقی خواهد ماند. سپهبد شهید علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوران دفاع مقدس و جانشین رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح بود و کارنامه درخشانی در عملیات‌هایی چون طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و ده‌ها نبرد دیگر دارد. فرماندهی او در ابتدای انقلاب اسلامی و در مقابله با عناصر ضد نظام جمهوری اسلامی در غرب کشور و نیز عملیات مرصاد از مهمترین اقدامات و فعالیت او در دوران کاری‌اش است.

مهدی صیاد شیرازی فرزند سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» متولد سال ۱۳۶۰ در تهران و فارغ‌التحصیل دکترای رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی است که به مناسبت سالروز شهادت پدر خبرنگار دفاع مقدس دقایقی را با وی به گفت‌وگو نشسته که در ادامه ماحصل آن را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: جناب صیاد شیرازی، التزام فکری و عملی پدر را نسبت به ولی فقیه و اطاعت از اوامر رهبری چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ایشان در التزام فکری و عملی به ولایت فقیه در رتبه اول قرار داشت و درجه یک بود. محور حیات، فکر، عمل و تمام قدرت و هم و غمش این بود که تابع محض ولی زمانه خود باشد. در زمان رهبری امام خمینی (ره) مطیع اوامر ایشان بود؛ اوایل انقلاب و دوران دفاع مقدس و قبل از انقلاب تماما سعی می‌کرد با توجه به رهنمود‌های امام راحل در فضایی که قرار داشت، حرکت کند و برای مدیریت این فضا در ارتش و نیرو‌های مسلح به نحو احسن آنچه که باید فکر و عمل کند را انجام می‌داد.

در دوره امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) نیز یک رابطه اطاعت‌گونه و در عین حال دوستانه بین ایشان و معظم له وجود داشت، چرا که از ابتدای انقلاب در زمانی که اصفهان بود و فعالیت‌های ویژه‌ای را در ارتش اصفهان پی گرفته بود، گزارشاتی را خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی ارسال می‌‎کرد و از ایشان مشورت می‌گرفت و سعی می‌کرد با تمام توان و قدرت اوامر ایشان را اجرایی کند.

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

دفاع‌پرس: از نظر شما کدام ویژگی شهید باعث شد که از دیگر شهدای دفاع مقدس متمایز باشد و نظر ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی را به خود معطوف کند؟

چند ویژگی شاخص و مطرح ایشان داشت که می‌تواند او را از دیگران متمایز کند، اول اخلاص او بود، اینکه تنها برای خدا اهداف را دنبال می‌کرد. نکته بعدی صداقتش بود که سعی می‌کرد در همه امور صادق باشد و در ابتدای جلسات این آیه شریفه که می‌فرماید «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیراً» را قرائت می‌کرد. عبادت کثیر داشت و از لحاظ عبادی رابطه‌اش با خدا و اهل بیت (ع) به خصوص امام زمان (عج) از دوران کودکی و تا پایان شهادت بسیار خوب بود. مسئله دیگر اینکه خودش را سرباز امام زمان (عج) و سرباز ولایت می‌دانست، دعای عهدش ترک نمی‌شد و عاشقانه دوست داشت یکی از یاران حضرت حجت (عج) باشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمان شهادت پدرم فرمودند «صیاد شایسته شهادت بود، حیف بود در بستر از دنیا برود، باید با شهادت از دنیا می‌رفت» و به مناسبت‌های مختلفی درباره‌ ایشان صحبت می‌کردند، اینکه فرمودند «صد‌ها خاطره از منطقه خوزستان و کردستان باقی مانده که باید حفظ شود، اینکه اگر برای شهید صیاد شیرازی بخواهند فیلمی بسازند، صرفا برای این شهید نیست بلکه تاریخ انقلاب اسلامی را می‌توانند نمایش دهند چرا که این شخصیت با فعالیت‌های انقلابی عجین بود». شهید با وجود ارتشی بودن یک بسیجی بود. همان ابتدای شهادت رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سر مزار شهید حاضر شده و فرموده بودند «دلم برای صیاد تنگ شده» که این عنوان صیاد دل‌ها از همان زمان باب شد.

دفاع‌پرس: دلیل اینکه یک فرد ارتشی با آموزش‌هایی که در دوره پهلوی دیده، قبل از پیروزی انقلاب به سمت جریان انقلاب کشیده شد، چیست؟

به عشق و علاقه‌اش نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی بازمی‌گردد. دوست داشت در این مسیر و راه تشکیل حکومت اسلامی سهیم باشد. حکومت پهلوی را یک حاکمیت خائن و فاسد می‌دانست، علیرغم اینکه در ارتش آن دوران خدمت می‌‎کرد، ارتشی که نشات گرفته از هوا‌های نفسانی بود؛ لذا هرجا در دوران پهلوی مغایر با اعتقاد، فکر و راه اسلام و اهل بیت (ع) مواجه می‌شد مبارزه می‌کرد و بار‌ها هم دستگیر شده و زندان رفت. قبل از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حکم اعدامش صادر شد و خودش می‌گفت تعدادی از نزدیکانش گزارش او را به ساواک داده بودند و بازداشت شد. بعد از انقلاب تا پای جان ایستاد. برای خواندن نماز اول وقت از مافوقش اخطار گرفته بود. قبل از انقلاب به زبان انگلیسی و علم ریاضی مسلط بود. با زبان انگلیسی در کلاس‌های زبان تبلیغ اسلام می‌کرد تا صرفا درس نداده باشد و روی محتوای آن حساس بود.

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است

دفاع‌پرس: شهید صیاد در دوران دفاع مقدس خدمات زیادی در ارتش داشت، از نظر شما مهمترین خدمت ایشان در آن دوران چیست؟

همه خدمات او قابل ستایش است، اما برخی برهه‌ها حساس بود. برای مثال زمان دفاع مقدس که فرماندهی نیروی زمینی را برعهده گرفت و جزو هسته‌های مهم و موثر نظامی در آن مقطع محسوب می‌شد این خدمات عیان‌تر بود. جزو فرماندهان ویژه دفاع مقدس بود و مجاهدت‌هایی که در کردستان و خوزستان در عملیات‌های مختلف به ویژه در مرصاد برای دفع منافقین داشت، حماسه بزرگی آفرید. بعد از آن مسوولیت‌های دیگری چون معاونت بازرسی ستاد کل ارتش و جانشینی رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح را برعهده داشت.

دفاع‌پرس: نگاه شهید نسبت به شهادت چه بود؟ هیچگاه پیش بینی می‌کرد شهید شود.

شهادت برای او فوزی عظیم و نعمت بود. پاک شدن از همه گناهان و خطا‌ها بود. به شهادت عشق داشت و از اولی که وارد میدان انقلاب شد جانش را کف دستش گرفته بود و هیچ‌جا در کار‌ها و برنامه‌ها کم نمی‌گذاشت و سعی می‌کرد با تمام قدرتی که داشت به میدان بیاید و حرفی که باید را بزند؛ لذا به شهادت نگاه معنوی و حقیقی داشت، نگاهش به مرگ و حیات، عالم برزخ و قیامت حقیقت‌محور بود و به معنای واقعی کلمه به خدا ایمان داشت. نمونه بارز این را در وصیتنامه ایشان مشاهده می‌کنیم، جمله‌ای دارد که گفته «خدایا حاضر هستم آنقدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت نائل شوم و دوست دارم مرا در رکاب امام زمانت قرار دهی». پیش‌بینی شهادت را داشت و با علمایی هم در ارتباط بود و در این زمینه صحبت‌هایی بوده است و هم خود و هم این بزرگان پیش‌بینی‌هایی داشتند.

دفاع‌پرس: نظر شما و خانواده نسبت به شهادت پدر چیست؟

صیاد شیرازی: بیانیه‌ای در این رابطه تنظیم شده و به صورت مفصل در آینده منتشر خواهد شد. اما نکته‌ای که هست شهادت فوزی عظیم بود که قسمت پدر و مایه عاقبت بخیری پدر شد، اما کینه منافقین به عینه در شهادت ایشان دیده می‌شود که به صورت ناجوانمردانه از پشت خنجر زدند و او را به شهادت رسیدند. این اقدام نشان دهنده ترس و ضعف این گروه است که با چنین نقشه‌ای و در لباس رفتگر اقدام به شهادت مردی بزرگ کردند.

دفاع‌پرس: امروز و با توجه به مشکلات جامعه کدام رفتار شهید صیاد باید سرمشق مسوولان نظام قرار گیرد؟

صیاد شیرازی: آنچه مهم است جامعه امروز به یک سری دستاورد‌هایی رسیده و پیشرفت‌هایی کرده است. به نقاط خوبی دست پیدا کردیم، اما شاهدیم در یک سری از بخش‌ها نواقصی وجود دارد. اگر بخواهیم از خط شهید صیاد و صیاد‌ها استفاده کنیم باید به این نکته توجه کنیم که مسوولان مسوولانه خدومانه و با همه توان وارد میدان شوند و برای حل و فصل مشکلات کمک کنند و در این زمینه کم نگذارند. اینکه مسوولی به جایگاه مسوولیت برسد و مردم و مسوولیت خود را فراموش کند این در خط شهدا بودن نیست. مسوولان باید با قدرت تمام نسبت به حل مشکلات مردم به خصوص در نقاط محروم مثل حاشیه شهر‌ها و روستا‌ها و نقاط مرزی بکوشند.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

عمل خدومانه مسوولان ایستادن در خط شهید صیاد شیرازی است بیشتر بخوانید »