رهبر انقلاب

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، سخنرانی رهبر معظّم انقلاب در روز عید مبعث، لحظاتی قبل آغاز شد.

سخنان رهبر انقلاب به‌طور مستقیم از حساب‌های سایت رهبر انقلاب، شبکه خبر، شبکه یک سیما و رادیو ایران در حال پخش است.

محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب در این سخنرانی به شرح زیر است:

– تبریک عرض می‌کنم عید سعید و بزرگ مبعث را به همه ملت ایران و امت اسلامی و آزادگان عالم. عید مبعث عید همه عدالتخواهان جهان است و عید هشدار به امت اسلامی است.

– در مبعث در چنین روزی قلب مقدس پیامبر اعظم(ص) مخزن گران‌بهاترین امانت الهی شد یعنی وحی الهی شد و سنگین‌ترین مسئولیت عالم وجود،‌ بر دوش‌های پر توان آن بزرگوار نهاده شد که مسئولیت هدایت بشر تا آخر عالم است.

– البته این بعثت، هدیه‌ بزرگی هم بود به همه بشریت. بعثت به معنای برانگیختگی است. یعنی برانگیختگی انسان برگزیده پروردگار که رسول الهی است و این برانگیختگی همراه می‌شود با اتصال او به منبع لایزال علم و قدرت الهی. بعد در مرحله بعد این برانگیختگیِ شخص پیغمبر به برانگیختگی مجموعه‌های بشری منتهی خواهد شد. یعنی پیغمبر اکرم و رسول الهی در هر دوره‌ای بعد که مبعوث می‌شود،‌ مجموعه‌های انسان را به راه می‌اندازد و حرکت می‌دهد به‌سمت راهی نو و به نیکبختی بشر.

– همه پیامبران در بعثت‌شان اهداف الهی وجود داشته که طبعاً هدف خود پیامبر هم به تبعیت از هدف خدا خواهد بود. در رأس همه این هدف‌ها توحید است.

– توحید هم می‌دانید فقط به‌معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو نیست. این هم هست ولی توحید معنای مهمی است که این به‌معنای حاکمیت الهی است. حاکمیت مطلق پروردگار در عالم تشریع و تکوین.

– توحید یعنی امر الهی نافذ دانسته شود در همه حوادث وجود و هم در عالم تشریع همه این حوادث و حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این هدف اصلی است. هدف‌های دیگری هم وجود دارد؛ تزکیه بشر یعنی پالایش روحی انسان‌ها از آلودگی‌ها و پیرایه‌هایی پست‌کننده و انحطاط آور.

– تعلیم انسان‌ها، استقرار عدالت، جامعه بشری با عدالت اداره می‌شود. این‌ها جزو اهداف مهم بعثت پیغمبران است.

– حیات طیبه؛ حیات طیبه به‌ معنای رشد و شکوفایی عقل و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، ‌امنیت محیط زندگی بشر و رفاه و شادکامی بشر و بالاتر از همه این‌ها تکامل معنوی و عروج روحی انسان. این‌ها اهداف بعثت پیامبران است.

– البته در اینجا مورد بحث، غالبان پیامبران بزرگ الهی هستند. پیامبران دیگری هم بودند که گسیل می‌شدند به مناطق مختلف عالم.

– این هدف‌های دشوار چطور به‌دست می‌آید؟ اولاً  احتیاج دارد به یک برنامه‌ریزی گسترده برای مناسبات اجتماعی. یعنی اگر نبی حق در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقق بخشد ناچار بایستی به تناسب این اهداف مناسبات اجتماعی تعیین کنند.

– مطلب دوم قدرت سیاسی است. یعنی این مناسبات را یک انسان منزوی که صرفاً مردم را نصیحت می‌کند که نمی‌تواند بوجود بیاورد. قدرت نیاز است. پس نظام سیاسی بوجود می‌آید. هدف این است. حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق این کار را پیدا کرد و کدام پیدا نکرد بحث دیگری است،‌ لکن هدف این بود که چنین نظامی ایجاد کنند. در این نظام سیاسی،‌ آیین حکمرانی از کتاب خدا گرفته می‌شود.

– آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و برنامه‌های حکمرانی از آن گرفته می‌شود عبارت است از کتاب الهی. این اصول و اساس در آن است. همه برنامه‌های بشری در چارچوب این اصول باید باشد.

– لکن این دستور حکمرانی را چه کسی باید عمل کند. بدون وجود یک مدیریت و فرماندهی که اجرایی نمی‌شود. این مدیریت و راهبری اساسی مربوط به شخص پیغمبر است. همه پیغمبران مدیران و فرماندهانی هستند که بایستی حکمرانی دینی و الهی در جامعه که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه می‌شود تحقق ببخشند.

– البته این فرماندهی و راهبری یک‌جور نیست؛ در برخی موارد خود پیغمبر؛ شخص شخیص پیغمبر متکفل این فرماندهی است مثل حضرت داوود و پیمغبر گرامی اسلام که خودشان در رأس قرار گرفتند. لکن در مواردی پیغمبر فردی را حاکم می‌کند.

– در قرآن آمده که مردم که زیر فشار بودند به پیغمبری رجوع کردند و گفتند فرماندهی را برای ما انتخاب کن و طالوت فرمانده شد. پس پیغمبر در اینجا گرداننده اصلی است لکن اجرای کار به دست کسی دیگری غیر از پیغمبر است مثل طالوت. یک وقتی دیگر اینجور است که پیغمبر کسی را معین نمی‌کند بلکه خود او دارای موقعیتی است که امر او در حکومت نافذ است مثل حضرت یوسف.

– پس بعثت به‌معنای برانگیختگی پیغمبر است که با ارسال کتاب الهی و دستور حکمرانی الهی به پیغمبر نازل می‌شود و با این همراه است و  مفاد این حکمرانی را رسول الهی اعمال و اجرا و راهبری می‌کند به شکل‌های مختلفی که عرض کردیم و شاید شکل‌های دیگری باشد که ما در قرآن اثری از آن نمی‌بینیم، اما ما از همه آنچه که در تاریخ گذشته است مطلع نیستیم.

– بنابراین دین با این نگاه گسترده، وقتی نگاه می‌کنیم عبارت است از مدیر مجموعه زندگی انسان. یعنی برنامه جامع نه برنامه شخصی و صرفاً عبادی و فردی انسان که برخی فکر می‌کنند دین مربوط به مسائل شخصی است و سایر مسائل از حوزه دین خارج است.

– طبعاً دین با این نگاه جامع مورد دشمنی هم قرار می‌گیرد. اشرار عالم با دین جامع مخالفت کرده‌اند. یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بایستند.

– وقتی بعثت نبی اتفاق می‌افتد و نبی مبعوث می‌شود و سازوکار اجرای حکم الهی مطرح می‌شود مستکبران و مفسدان و اخلال‌گران زندگی بشر با او مخالفت می‌کنند. ظالمین مخالفت می‌کنند چون این ضد تسلط ناحق بر آحاد بشر است. اشرار عالم طبعاً‌ در مقابل پیغمبر می‌ایستند.

– امروز هم مشاهده می‌کنید که در تبلیغات دشمنان از چیزی به نام اسلام سیاسی نام آورده می‌شد. اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقق پیدا کرده است. اسلام سیاسی یعنی اسلامی که با تشکیل حکومت، دستگاه‌های اقتصادی و … بودجود می‌آورد و هویتی را برای یک ملت ایجاد می‌کند. بنابراین تعریف قرآن از دین چنین چیزی است؛ این را نمی‌شود فروکاست به کارهای کوچک و اعمال عبادی محض.

– بنابراین بعثت حرکت عظیمی است که برنامه جامع و نجات‌بخش بشر را در اختیار انسان‌ها می‌گذارد و آن‌ها را آماده می‌کند برای حرکتی بزرگ. البته اینطور نیست که برانگیختی پیغمبر و راهبری او، مردم را از تحرک در میدان برکنار کند. اینطور نیست. برانگیختگی پیامبر به برانگیختگی انسان‌ها منتهی می‌شود و جامعه و انسان‌ها حرکت می‌کنند.

– اما راجع به مسائل انقلاب؛ انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره معاصر تجدید کرد. یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خط مستمر بعثت نبوی را در این دوران با ابتکار و شجاعت و اندیشه بلند خود و با فداکاری خود پررنگ و نمایان کند. این همان خط بعثت است که خب در طول زمان کم‌رنگ بود؛ امام بزرگوار توانست آن را پررنگ کند و جامعیت اسلام را در عمل نشان دهد و ابعاد اجتماعی و سیاسی دین را که به فراموشی سپرده شده بود احیاء کرد.

– خب این انقلاب به پیروی از بعثت نبوی، بر ضد ظلم و استبداد و استکبار بود. طرفدار مظلومان بود؛ از هر آیین و دینی. طرفدار محرومان و مستضعفان بود از هر ملت و دین و مسلکی و در همه حال این انقلاب عموم بشریت را به صراط مستقیم اسلام دعوت کرد و این حرکت اساسی انقلاب این است.

– خب وقتی این انقلاب تشکیل شد و نظامی را بر این اساس بوجود آورد که جمهوری اسلامی است، همان حادثه‌ای که برای پیغمبران رخ داد مشاهده شد، یعنی اشرار عالم و مجرمین عالم در مقابل این انقلاب صف کشیدند.

– این البته خلاف انتظار ما هم نبود. از ابتدا هم توقع نداشتیم با انقلاب سازگاری نشان دهند. از اول هم مشخص بود که مقابله می‌کنند. معلوم بود امثال آمریکا و شوروی آن روز با چنین انقلابی مقابله می‌کنند.

– این مقابله قطعاً‌ وجود دارد،‌ منتها در این قضیه مثل همه جا تحریف و دروغ‌گویی را رایج کردند. گفتند جمهوری اسلامی با همه جا سر ناسازگاری دارد. این خلاف و دروغ است. ما از قرآن یاد گرفتیم که با آن‌هایی که سر دشمنی ندارند خوش‌رفتاری کنیم. قرآن می‌فرماید کفاری که با شما سر ستیزه ندارند شما به این‌ها نیکی کنید و خوش رفتاری کنید.

– اینطور نیست که می‌گویند جمهوری اسلامی سر ستیزه با همه دارد،‌ نخیر ما با هر کسی که با ما سر ستیز ندارد مشکلی نداریم. تأکید قرآن، دشمنان است نه کسانی که دین‌شان فرق می‌کند. گروهی از این روشنفکرنماها عنوان «دگراندیش» را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دادند. من گفتم این مسئله ما نیست، ما با اندیشه شما کاری نداریم. دشمنی نباید بکنید. قرآن روی دشمنی تأکید می‌کند.

– قرآن می‌فرماید کسانی که دشمن من و شما هستند را به دوستی نگیرید.

– ایجاد سلاح و اقتدار که در قرآن آمده برای ترساندن دشمن است. بحث غیر دشمن نیست. بنابراین تکیه اسلام در مواجهه با دشمنِ فعال است. حالا این دشمنان را از  اول انقلاب تجربه کرده‌ایم. با اینکه از ابتدا جمهوری اسلامی خیلی گذشت کرد امّا توطئه‌ها شروع شد؛ بیش از همه آمریکا و بعد دیگران.

– دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنی لازم است. بنده همیشه توصیه کرده‌ام و باز هم توصیه می‌کنم. یکی بصیرت و دومی صبر و استقامت. این دو عنصر اگر وجود داشت دشمن هیچ کاری نمی تواند بکند و هیچ لطمه‌ای نمی‌تواند بزند و هیچ توفیقی به‌دست نخواهد آورد؛ بصیرت و صبر.

– بصیرت یعنی چه؟ یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. انسان گاهی اشتباه می‌کند. حالا انسان‌های ابتدایی و تازه‌کار که احتمال اشتباه‌شان بیشتر است، آدم‌های مجرب هم گاهی اشتباه می‌کنند. بایستی مراقبت کرد که در شناخت راه درست اشتباه نکند انسان. در غبارآلودگی فتنه‌ها بتواند راه درست را تشخیص دهد.

– صبر یعنی استقامت در این راه و زاویه پیدا نکردن با این صراط مستقیم و پای فشردن بر آن. صبر را بد معنا نکنند. البته غالباً دشمنان یا کسانی که آگاهی ندارند صبر را بد معنا می‌کنند. صبر یعنی اینکه انسان متوقف نشود.

– اگر این دو خصوصیت وجود داشته باشد دشمن غالب نمی‌شود. یکی از راه‌هایی که بتوان این دو خصوصیت را در جامعه حفظ کرد، عبارت است از «تواصی». مردم یکدیگر را تواصی کنند؛ این زنجیره تواصی و توصیه به راه حق و صبر، این همه را نگه می‌دارد. اگر تواصی به صبر و حق در جامعه وجود داشته باشد این جامعه به آسانی دستخوش تحرکات دشمن نخواهد شد. اما اگر این جریان تواصی که زنجیره محافظت مومنان است قطع شود، قطعاً‌ خسارت خواهد رسید.

– دشمن همین عامل مهم را هدف قرار می‌دهد. دو هدف را دشمن در جنگ نرم دنبال می‌کند. یک جنگ‌های آشکار نظامی و سخت و خشن هست که حکم خودش را دارد، ‌امّا جنگ نرم مشکل‌تر علاج می‌شود و خطرناک‌تر است به یک معنا. در این جنگ نرم، دشمن دو حرکت را انجام دهد و دو هدف را دنبال می‌کند. یک اینکه این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند،‌ دوم اینکه حقایق را وارونه نشان دهد. حقایق عالم را به دروغ وارونه نشان دهند.

– اینکه تواصی به حق و صبر و این رشته را در بین مومنان قطع کنند، این چیز خطرناکی است. کاری کنند که مومنین همدیگر را توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند و به یکدگیر امید ندهند. اگر این جریان قطع شود خیلی خطرناک است و موجب می‌شود انسان‌ها احساس تنهایی و ناامیدی کنند و اراده‌ها ضعیف و امیدها کم‌رنگ شود. جرأت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود این اتفاقات می‌افتد.

– وقتی امیدها و جرأت‌ها کم شد و اراده ‌ها ضعیف شد،‌ قهراً‌ هدف‌های عالی و متعالی کم‌رنگ می‌شود و به دست فراموشی سپرده می‌شود که این افسران جنگ نرم یعنی جوانان نباید اجازه دهند چنین اتفاقی رخ دهد. باید توصیه با ایستادگی بکنند، ‌توصیه به خسته نشده و تنبلی نکردن.

– البته امروز فضای مجازی فرصتی است برای این کار. شما جوان‌های عزیز اینطور از فضای مجازی استفاده کنید برای امیدآفرینی و توصیه به حق و بصیرت‌آفرینی و توصیه به تنبلی نکردن. این درباره کار اول دشمن که قطع زنجیره تواصی است.

– کار دوم آنها که دروغ‌گویی درباره حقیقت است و آنقدر هم با جرأت و قاطعیت دروغ می‌گویند که هر کسی گوش کند فکر می‌کند راست می‌گویند. مثلاً ‌فرض بفرمایید الان شش سال است که هم‌دست عرب آمریکا دارد مردم مظلوم یمن را در خانه و بیمارستان و مدرسه بمباران می‌کند. آن‌ها را محاصره اقتصادی کرده و مانع رسیدن غذا و دارو به آن‌ها می‌شود، شش سال است که این اتفاق افتاده و البته با چراغ سبز خود دولت آمریکا اتفاق افتاد که آن موقع هم دولت دموکرات سر کار بود این دولت قسی‌القلب و سنگدل عرب با مردم یمن این رفتار را می‌کند.

– مردم یمن البته با استعداد هستند و توانسته‌اند برای خودشان وسایل دفاعی بوجود بیاوردند یا تهیه کنند و به بمباران شش ساله جواب بدهند. به مجرد این کار فریاد تبلیغاتی آنها بلند می‌شود که ترور شد و… همه هم می‌گویند، سازمان ملل هم می‌گوید. زشتی کار سازمان ملل از آمریکا بیشتر است.

– این یک نمونه از دروغ‌گویی آنها است. یا اینکه آمریکا بزرگ‌ترین زرادخانه دنیا را دارد و این را به کار هم برده‌اند. تنها دولتی که بمب اتم را به کار برده آمریکا ست. بعد فریاد می‌زنند که ما ضد توسعه سلاح‌های اتمی هستیم. مدعی هستند که ما مخالف سلاح کشتار جمعی هستیم. بدترین و خطرناک ترین سلاح کشتار جمعی دست آنها است و استفاده هم کرده‌اند. در یک روز ۲۲۰ هزار نفر را با بمت اتم از بین بردند.

– از مجرمی که مخالف خودش را با ارّه تکه‌تکه می‌کند حمایت می‌کنند. همه عالم فهمیدند؛ سعودی‌ ها مخالفی را به شکلی گیر آوردند و تکه‌تکه کردند. آمریکا از این دفاع می‌کند بعد می‌گویند طرفدار حقوق بشر هستیم.

– داعش را خود آمریکا ایجاد کرد که خودشان اعتراف کردند. هم کسی که ایجاد کرده بود گفت هم کسی که رقیب اون بود گفت. خودشان ایجاد می‌کنند بعد به بهانه وجود داعش پایگاه نظامی ایجاد می‌کنند که می‌خواهیم با داعش مقابله کنیم. امکانات رسانه‌ای مدرن و پول در اختیار داعش قرار می‌دهد و اجازه می‌دهند نفت سوریه را از بین ببرند و بفروشند بعد می‌گویند با داعش مبارزه می‌کنیم.

– از حضور ایران در منطقه با بغض و کینه یاد می‌کنند، در حالی که حضور ما نظامی نیست. آنجایی که نظامی‌های ما هم بوده‌اند مستشاری بوده. یک جایی هم که اصلاً‌ نظامی‌ها هم وجود ندارند و صرفاً‌ سیاسی است. این را به‌‌عنوان عامل بی‌ثبات‌کننده منطقه یاد می‌کنند. در حالی که هرجا حضور پیدا کرده‌ایم برای دفاع از دولت قانونی و به درخواست خودشان حضور پیدا کرده‌ایم. امّا خودشان بدون اجازه به کشوری ورود می‌کنند و پایگاه نظامی ایجاد می‌کنند.

– البته حتماً‌ بایستی آمریکایی‌ها عراق را تخلیه کنند که خواست خود آنهاست و قانون آنها است. سوریه را هم باید هرچه زودتر تخلیه کنند.

– ما باید بدانیم با این بار سنگین امانتی که انقلاب به دوش ما گذاشته وظایفی داریم ازجمله همین تواصی به حق و صبر و شناخت دشمن و تسلیم نشدن در مقابل آن و اعتماد نکردن به این دشمن.

– سال به پایان رسید و تلاش و مجاهدت مجموعه درمانی کشور در مقابله با بلای کرونا یک سال و بیشتر از یکسال شد و لازم است هم بنده و هم آحاد مردم سپاس قلبی خودشان را به این مجموعه ابراز کنند. آنها را دعا می‌کنیم و سفارش می‌کنم که همه دفاع کنند.

– امیداوریم خدای متعال فضل خودش را شامل ملت ایران کند و عیدی مبارکی را به ملت ایران و همه مومنین عالم و امت اسلام عطا کند و همه را توفیق دهد که به وظایف خودمان عمل کنیم و رضایت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه و دعای آن حضرت را شامل حال ما کند و روح امام بزرگوار و شهدا را از ما راضی کند.

انتهای پیام/





منبع خبر

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند بیشتر بخوانید »

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی



صیاد شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هر پنجشنبه ساعت چهار بعدازظهر خانواده شهدا با مردم سر مزار شهدا می روند و آنجا شلوغ می شود. روز پنجشنبه برادرم علی بدو بدو می آید و می گوید: «داداش یه ساعت بزرگ زیر درخت گذاشتن و می ترسم بیارمش پایین. بیا بریم بیارش.»

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

بدو بدو سر مزار شهدا می رویم و می بینم علی راست می گوید. ساعت بزرگی نصب کرده اند. اسم بمب ساعتی را شنیده بودم ولی ندیده بودم. شک می کنم و با سرعت خودم را به پادگان می رسانم و می‌گویم: «با جناب سروان صیاد شیرازی کار دارم.»

صیاد شیرازی بدو بدو به طرفم می آید و می گوید: «چه کار داری سعید؟»

مرا می شناسد و بارها در جلسات معتمدین شهر مرا دیده است. می گویم: «یه ساعت سر مزار شهدا گذاشتن. نمی‌دانم چیه.»

با دستور صیاد شیرازی یک جیپ گالانت آماده می شود و چند نفر تکاور توی ماشین می پرند و با صیاد شیرازی به محل می رویم. صیاد بررسی می کند و می گوید: «روی زمین بخوابین، این بمب ساعتیه، روی ساعت چهار تنظیم شده.»

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی

به تکاوران می گوید: «من بمب رو خنثی می کنم. شما عقب برین و روی زمین بخوابین.»

یکی دو نفر می گویند: «جناب سروان اجازه بده ما خنثی کنیم.» می گوید: «اگه قراره کسی شهید بشه بهتره من باشم.»

به من هم می گوید: «تو چرا کنار نمی ری؟» می‌گویم: «مگه خون من از شما رنگین تره؟ می‌خوام کنارت بمانم.»

بالای درخت می رود و آرام بمب را از شاخه درخت جدا می کند و توی بغلش جا می‌دهد و پایین می آورد. سوار جیپ می شویم و به پادگان بر می گردیم. از بالای تپه پادگان بمب را توی دره پرتاب می کند و منفجر می شود. اگر سر همان ساعت که اوج حضور مردم سر مزار شهدا بود منفجر می‌شد، ده‌ها نفر را می‌کشت.

آنچه خواندید، برشی از کتاب «عصرهای کریسکان» بود که بر اساس خاطرات آقای امیر سعیدزاده نوشته شده است. امروز طی مراسمی تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب، منتشر شد.

در این تقریظ آمده:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ـ بسیار جذّاب تهیّه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده‌ی کُرد جذّاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیه‌ی کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کُردِ طرف‌دار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناخته‌ام، آنچه از فداکاری‌های آنان در این کتاب آمده، برایم کاملاً جدید و اعجاب‌آور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است.

دلاوری و شجاعتِ راوی و خانواده‌اش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگی‌ها، رفتار قساوت‌آمیز و شریرانه‌ی کسان دیگری که بدروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن می‌گفتند نیز بخوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه‌ی کردی در اوایل انقلاب …
در آذر ۹۹ مطالعه شد.

«عصرهای کریسکان» به قلم کیانوش گلزار راغب، روایتگر خاطرات امیر سعیدزاده است که توسط انتشات سوره مهر منتشر شده است.



منبع خبر

خنثی‌سازی بمب ساعتی به دست سروان صیاد شیرازی بیشتر بخوانید »

بنده خدا! مطمئن هستید ترور نشده‌اید؟

بنده خدا! مطمئن هستید ترور نشده‌اید؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، محمد ایمانی در صفحه شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی نوشت: در یک دورهمی تبلیغاتی، یکی می گوید درباره ترورتان روشنگری کنید. و دیگری پاسخ می دهد من هم معتقدم بحث ترور جدّی است. خودشان می‌کشند، خودشان هم مراسم عزاداری برپا می‌کنند و بعد دیگران را متهّم می کنند”.

بنده خدا! مطمئن هستید که هنوز ترور نشده اید و در سلامت به سر می برید؟ همه ترور ها که با بمب و گلوله و سمّ نیست. کم نیستند چهره هایی که ترور فیزیکی نشدند؛ اما “غرور” و نفوذی ها”، چنان آنها را  دچار مسخ شخصیت و هویت کردند که مرتکب خودزنی شدند و تمام آبرو و اعتبار خود را نابود کردند.

مهره دشمن شدن، عار است. اما زشت‌ تر، آن است که کسی در موفقیت افسری یا ژنرالی باشد و از سوی حریف «سربازگیری» شود. تاریخ اسلام تا امروز، پُر است از همین سربازگیری‌های از خواص در خدمت اردوگاه دشمن. و ساقط شدن از اعتبار انقلابی به دست خود آنها.

دو شخصیت معروف که ترور نرم و پیشمرگ نقشه دشمن شدند، یکی جناب طلحه الخیر است؛ و دیگری، جناب زبیر که “سیف الاسلام” و “منّا اهل البیت” شده بود. اما چنان دچار فریفتگی و جاه طلبی و غرور شدند که از خود نپرسیدند اردوگاه امویان، چرا از رفتار آنها به وجد می آیند و برای شان کف و سوت می زنند؟ و چرا حمایت شان می کنند؟ زبیر و طلحه وقتی ترور شدند که همین حمایت ها و تحسین ها را دیدند و حال شان، از کردار شان بد نشد.

طلحه از یاد برده بود که همین چند وقت پیش چگونه بساط اشرافیت امثال مروان بن حکم را بر هم زده بودند. اما مروان که از یاد نبرده بود! مروان‌ ها با جنگ جمل، هم از امیر مؤمنان (ع) انتقام گرفتند و هم از هم‌ اردوگاهی‌ های جدید خود، طلحه و زبیر.

تیری که به طلحه اصابت کرد و او را از پا درآورد، از جانب سپاه امیر مومنان پرتاب نشده نبود؛ او توسط هم اردوگاهی جدیدش مروان ترور شد و وقتی کار از کار گذشت، با حسرت گفت: «خون هیچ بزرگی، مانند من به هدر نریخت»!

بعدها امیر مومنان (ع) بالای جنازه همین ها فرمود “پیوسته منتظر پیامدهای غدر و خیانت شما بودم و با فراست خود، آثار فریفتگی را در سیمای شما می دیدم؛ لباس دین، شما را می پوشاند و صدق نیت و بصیرتم، مرا بر باطن شما آگاه می کرد”.

شخصیت انقلابی سومی که حیثیتش قربانی ترور نرم شد، فقیه انقلابی و زندان کشیده ای بود که در دوران رهبری امام خمینی (ره)، قائم مقام رهبری امام (ره) شد؛ اما منافقینی که از جمله قاتل فرزندش بودند، در بیت او رخنه کردند و ذهن او را چنان مسموم کردند که وکیل مدافع جنایتکاران و دشمنان دین و ملت شد. شد “مجتهد و روحانی واقعی” (!) از آن جنس که رادیو فردا و بی بی سی ترویج کردند.

قربانی چهارم ترور نرم، همان شخصیتی است که ترورش توسط منافقین در ابتدای انقلاب ناکام ماند و بارها از منافقین قدیم و جدید، تهمت و ناسزا شنید؛ اما چون مراقب اطرافیان نبود و هیجان و غرور بر عقل او غالب آمد، به ابزار دست دشمنان تبدیل شد. بازیچه ای برای ایجاد آشوب نیابتی و دودسته کردن  مردم.

چنان ناشنوا و نابینا شده بود که در هشت ماهه فتنه ندید و نشنید آشوبگران می گویند “انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است”. خطیب بسیاری از روزهای قدس، نشنید که از زبان رژیم صهیونیستی می گویند “نه غزه، نه لبنان“. بعد هم در اثر مشورت های مسموم، مدعی شد روزگار فردا روزگار مذاکره است، نه موشک!

“ترور نرم” در دستور کار بود که ارگان اینترنتی گروهک ملی- مذهبی، 19 آبان 91 درباره همین شخصیت سیاسی نوشت: «پرسش اساسی این است که با […] چگونه باید رفتار کرد؛ او که در کارنامه‌اش قلع و قمع دیگران را به طور پررنگ دارد و در تصمیم‌های بزرگ جزو تصمیم‌سازان بوده و اکنون با ما افق مشترک پیدا کرده، تکلیف چیست؟ آیا باید تاریخِ او را به فراموشی سپرد یا به طور تاکتیکی فعلاً در مورد او سکوت کرد تا اگر زوری دارد ضربه‌اش را به حکومت بزند و بعد که نوبت خود او رسید به حسابش رسید، یا این که اصولاً تاریخ او را فاش‌گویانه بر سر کوی و برزن فریاد زد و از هر سازش و حمایتی از او تن زد؟»

ارگان گروهک ملی- مذهبی ادامه می‌دهد: «اگر بر این باشیم که باید پراگماتیستی عمل کرد؛ خیلی زود می‌توان به این رسید که پس حمایت از […] به صلاح است. چرا که او به تحقق خواسته‌ های ما کمک می‌کند، فارغ از این که دیگران در مورد ما چه فکر می‌ کنند و اگر آرمان‌ خواهانه عمل کنیم هرگز به زیر علم کسی چون او نخواهیم رفت. هرگز نباید از گناه اینان گذشت، اما باید با ایشان تاکتیکی برخورد کرد؛ یعنی سکوت کرد تا وقت آن برسد.»

دشمن، گاه انتقام سالیان خود از افراد خوش سابقه را به واسطه زمینگیر شدن آنها می‌گیرد؛ چنان که نه تنها از همراهی با جبهه خودی باز می‌‌مانند، بلکه تبدیل به مسئله و حتی پیاده نظام انتحاری و پیشمرگ نقشه‌های دشمن می‌‌شوند. اینجا برخلاف جنگ و جهاد، قربانی شدن نه تنها فضیلت نیست، بلکه عین سرشکستگی است.

شعار‌های اسلام و انقلاب را سر دست گرفتن، سربازی ولایت را کردن و با آمریکا و اسرائیل رویارو شدن کجا؟ و صید منفعل و نیمه جانی برای رسانه های ضد انقلاب یا تردید افکنی های منافقین کجا؟! حمله به دروغ هولوکاست و به هم ریختن بنیان برپایی رژیم صهیونیستی کجا و انکار اظهارات ضد رژیم صهیونیستی خود در گذشته کجا؟

دعای “و اجعلنا من المسشهدین بین یدیه” کجا، زیر سوال بردن دفاع از حرم اهل بیت (ع) در سوریه و عراق کجا، تخطئه سردار سلیمانی کجا، و شرکت ریاکارانه در یادواره شهدای مدافع حرم در آمل کجا؟!

سنگ مردم و نظام را به سینه زدن کجا، و تعطیل کردن مسئولیت در چند سال آخر مدیریت (در اوج فشار های تحریمی دشمن) کجا؟ مسئولیت کجا و سرگرم حاشیه سازی شدن کجا؟

تلخ است که انسان از فرماندار شهر ری در دولت دهم بشنود: چند روز بعد از جریان خانه‌ نشینی، بنده برای سفر استانی دولت مجبور شدم به جلسه‌ای با آقای [“ب” معاون اجرایی]  بروم. تنها جلسه‌ای که با ایشان داشتم، تلخ‌ ترین جلسه آن دوره عمرم شد. آقای […] که ارتباط بنده را با جریان ستادهای مردمی در سراسر کشور و بچه‌های انقلابی می‌دانست، پرسید بچه‌ها نظرشان نسبت به قضیه خانه‌نشینی چیست؟ بنده توضیح دادم که […] در پازل دشمنانش حرکت کرد و هر عاقلی این را می‌فهمد.

او که عصبانی شده بود گفت: پنج شش سال است در این کشور مثل… شبانه‌ روزی کار می‌کنیم و آقایان اطلاعات سپاه و بیت می‌ روند پزش را جلوی مردم می‌ دهند (!) و پشت سر، ما را می‌کوبند. اشکالی ندارد ما هم از فردا کار نمی‌ کنیم.(!) بله از فردا کار نمی‌کنیم که معلوم بشود در کشور فقط ما هستیم که می‌ توانیم کشور را بگردانیم. ببینیم در سخنرانی‌ هایشان چه دارند به مردم بگویند. و آن وقت به دست و پایمان می‌ افتند”.!

آقای فرماندار ادامه می دهد : “اما حرف […] علی رغم باورمان اجرایی شد، ۲ سال رییس جمهور و معاونین و مسئول دفترش کشور را رها کردند آن هم در اوج تحریم‌ها. ‏این را از جدول جلسات، که جای رئیس، معاون اول می‌رفت ‏و کاهش حجم تصمیم، اقدام و برنامه ها و سفرها و از هم گسیختگی کارها می شد فهمید”.

رهبر انقلاب، سوم آذر 1395 درباره جنگ نرم فرمودند «جنگ نرم، خیلی خطرناک‌تر از جنگ سخت است. در جنگ سخت، جسم‌ها به خاک و خون کشیده می‌شوند [ولی] روح‌ها پرواز می‌کنند و می‌ روند به بهشت. در جنگ نرم، اگر خدای ناکرده دشمن غلبه بکند، جسم‌ها پروار می‌شوند و سالم می‌مانند، روح‌ها می‌روند به قعر جهنم؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است».

همه ما، قربانیان ترور فیزیکی را تجلیل می‌کنیم؛ اما آیا قربانیان ترور نرم هم که لگد به جبهه خودی می‌زنند، قابل تقدیرند؟ یا مستوجب عتاب و مواخذه؟ البته راه بازگشت و جبران و اصلاح برای همه قربانیان چنین تروری گشوده است.

انتهای پیام/





منبع خبر

بنده خدا! مطمئن هستید ترور نشده‌اید؟ بیشتر بخوانید »

بوسه رهبر معظم انقلاب اسلامی بر لباس خادمی شهید+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بهمن سال ۱۳۹۶ جمعی از پیروان یک فرقه انحرافی به بهانه حمایت از قطب خود در خیابان گلستان هفتم پاسداران دست به اغتشاش زدند که نزدیک به یک ماه این اغتشاشات ادامه پیدا کرد. بی آنکه نیرو‌های نظامی و انتظامی با افراد این فرقه درگیر شوند، رفته رفته آنها برای به آشوب کشاندن فضای موجود به تخریب اموال عمومی و بخشی از خانه‌های شخصی مردم روی آوردند و به نیروی انتظامی حمله بردند که در این اقدام سه نفر از نیرو‌های انتظامی به شهادت رسیدند.

شب شهادت حضرت زهرا (س) اوج درگیری‌های این فرقه بود که در جریان این درگیری‌ها جوان بسیجی «محمدحسین حدادیان» با ضرب گلوله تفنگ ساچمه‌ای و ضربات متعدد چاقو و ادوات دیگر به طرز فجیعی به شهادت رسید. همین اقدام اغتشاشگران باعث شد تا بساط فتنه‌انگیزی آنان برچیده شود و با دستور دادستانی، نیرو‌های انتظامی وارد عمل شده و عوامل این جنایت دستگیر و محاکمه شدند.

بوسه رهبر بر لباس خادمی یک شهید+ فیلم

تنها ۱۴ روز پس از شهادت این نوجوان بسیجی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی به دیدار خانواده شهید «محمدحسین حدادیان» رفتند و با پدر و مادر این شهید به گفت‌وگو نشستند. دیدار کم‌نظیر معظم له از این رو بود که در اکثر دیدار‌های سرزده ایشان با خانواده شهدا، معمولا این دیدار‌ها با فاصله زیادی از زمان شهادت انجام می‌شد، اما در مورد شهید حدادیان دو هفته پس از شهادت محمدحسین این دیدار انجام گرفت.

در ادامه بخش‌هایی از فیلم حضور رهبر معظم انقلاب در منزل این شهید را می‎بینید.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

بوسه رهبر معظم انقلاب اسلامی بر لباس خادمی شهید+ فیلم بیشتر بخوانید »