روانشناسی

به گزارش مجاهدت از مشرق، نظرات پترسون در شبکه های اجتماعی موافقان و مخالفان زیادی دارد و عکسی که رونالدو به تازگی در کنار او در اینستاگرام منتشر کرد، واکنش های زیادی را همراه داشت. اکنون پترسون اعلام کرد که این دیدار برای کمک به رونالدو برای عبور از مقطعی دشوار در زندگی اش انجام شده است.

او در گفتگو با پی‌یرس مورگان گفت:” او من را دعوت کرد تا به دیدنش بروم. او چند ماه قبل مشکلاتی در زندگی اش داشت و یکی از دوستانش چند تا از ویدیوهای من را برایش فرستاد و به از او خواست تا تماشای‌شان کند. او سپس یکی از کتاب های من را خواند و به نظرش کمک کننده بود و می خواست با من صحبت کند.

من به خانه اش رفتم و دو ساعتی با هم صحبت کردیم. او همه امکاناتی که برای ماندن در بهترین شرایط استفاده می کند را به من نشان داد. ما در مورد کمپانی های او صحبت کردیم. بیشتر در مورد این صحبت کردیم که او در آینده به دنبال چیست و بعضی از موانعی که بر سر راهش قرار دارد.”

رونالدو چند ماه قبل نوزاد تازه به دنیا آمده اش را از دست داد و در دیدارهای این فصل هم در منچستریونایتد نیمکت نشین شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کامران شیوندی، روانشناس،در برنامه حال خوب شبکه سلامت در مورد ریشه‌های سوء تفاهم در زندگی زناشویی و به همه گیری این موضوع در بین خانواده‌ها اشاره کرد و گفت: هرچه حلقه عاطفی و ارتباطی بین زوجین نزدیک‌تر باشد، سوء تفاهم ها نیز بیشتر اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد:‌همچنین با تفاوت‌های فرهنگی بیشتر، سوء تفاهم‌ها نیز بیشتر می‌شود. هرچقدر زبان آنها به یکدیگر نزدیک تر باشد، کلید واژه‌ها را راحت به یکدیگر انتقال می‌دهند. زبان بدن شامل رفتارهای غیرکلامی است که از ما سر می‌زند و در دید طرف مقابل احساسات و هیجاناتی را بروز می‌دهد.با اصلاح زبان محاوره و زبان بدن، سوء تفاهم‌های بین زوجین کاهش خواهد یافت.

شیوندی بهترین راه حل تعارضات را گفت‌وگوی بین زوجین دانست و افزود:باید گفت‌وگویی باشد که در آن با ظرافت‌های گفتاری که حاصل کمال و رشد انسانی است، باعث آرامش و اطمینان در  طرف مقابل شود.

کارشناس برنامه تاکید کرد: خانواده در هر سطحی که باشند تعارضاتی در خود خواهد داشت؛ مهم برخورد عاقلانه وصحیح با این تعارضات است.زوج‌هایی که از دو فرهنگ مختلف با یکدیگر ازدواج می‌کنند برای شناخت هم حداقل ۳ تا ۵ سال زمان نیاز دارند تا زبان همدیگر را بفهمند و به راحتی با یکدیگر درددل کنند.

شیوندی از تحقیقات انجام شده در خصوص گلایه‌های بین زوجین به این نکات اشاره کرد و بیان داشت: عمده گلایه مردها از همسرانشان درخواست غیر منطقی و غرولند از طرف آنها و عمده گلایه خانم‌ها از شوهرانشان، بی تفاوتی و بی احساسی مردها  بوده است.

وی یادآور شد:‌ریشه‌های این قضیه به دوران کودکی و سبک زندگی آن زمان باز می‌گردد؛ به طوری که در ده سالگی بین دختران و پسران، میزان پرخاشگری مساوی است، اما در ۱۳ سالگی تفاوتهای زیادی بین این دو جنس ایجاد می‌شود.

این روانشناس خاطرنشان کرد: در این سن دخترها تاکتیک‌های تهاجمی را یاد می‌گیرند، غیبت‌های کینه جویانه بسیار ظریفی انجام می‌دهند و انتقام‌های غیر مستقیمی دارند. در حوزه عواطف مثبت، دخترها در این سن، تاکتیک‌های نزدیک شدن به پدر مادر را بیشتر بلدند.

شیوندی گفت: در سن ۱۵ سالگی دخترها به گروه‌های دوستانه و صمیمی کوچک علاقه دارند و همکاری و تلاش می‌کنند اما پسرها در گروه‌های پرجمعیت فعالیت می‌کنند و احساس‌های رقابت جویانه دارند. افتخار پسرها به این است که تنها و مستقل روی پای خود ایستاده‌اند اما افتخار دخترها این است که خود را بخشی از یک گروه بدانند و خودشان را فدای آن گروه کنند.

وی گفت: بزرگترین تهدید برای پسرها این است که استقلال نوجوان را از او بگیریم، اگر استقلال نوجوان پسر زیر سوال برود، بزرگترین تهدید برای اوست، ولی در دخترها اگر ارتباطشان را با دوستانشان  قطع کنیم بزرگترین تهدید برای آنها محسوب می‌شود.

این روانشناس تاکید کرد: اگر طرف مقابلتان را بشناسید و همچنین با ویژگی‌های جنس مخالف آشنا شوید، سوتفاهم ها به شدت کاهش می‌یابد.

شیوندی افزود:تفاوت‌ها را درک کنیم و در دام جنسیت قرار نگیریم، شاه‌بیت رفع سوتفاهم گفت‌وگو است.

کارشناس برنامه گفت: از جمله چیزهایی که زندگی را دوام و قوام می‌دهد، صمیمیت است. در این بین برداشت زن‌ها و مردها از صمیمیت متفاوت است. مفهوم صمیمیت در خانم ها، با هم صحبت کردن و گفت‌وگو است اما مردها صمیمیت را در رازداری و درک طرف مقابل  می‌دانند.

وی ابراز کرد: در بحث سوءتفاهمات، معمولاً ذهن به سمتی می‌رود که طرف مقابل را ترور کند و واژگانی ویرانگر و مخرب به کار می برد. تکرار زیاد، طرف مقابل را به دیوار سنگی تبدیل می‌کند.

شیوندی تصریح کرد: برای سوق ندادن کشش عاطفی منفی، نیاز به داشتن دانش و مهارت کافی داریم. اگر می‌خواهیم مهارتهای زندگی را آموزش دهیم، باید از دوران کودکی شروع کنیم. آموزش مهارت‌های زندگی از دوران ابتدایی تا پایان دوران دانشگاه ضروری است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شاید برای شما هم پیش آمده باشد که فرزندتان برای خرید اسباب بازی یا خوراکی و تنقلات لج کند. شاید هم در کوچه و خیابان دیده باشید، کودکی را که با همه توان خود در حال گریه کردن است. این کودک لجباز هرچیزی که می‌بیند را از والدین خود طلب می‌کند و به هیچ صراطی مستقیم نیست.

معمولا کودکان در این شرایط تا حرف خود را به کرسی ننشانند، آرام نمی‌گیرند. مادر و پدرهایی که تحمل چنین صحنه‌هایی را ندارند، زود کوتاه می‌آیند و تن به خواسته فرزندشان می‌دهند.  اما والدین باید چه عکس‌العملی در برابر بچه‌ای که در مقابل خرید هرچیزی لج می‌کند

«سیدمجتبی حورایی» مشاور و کارشناس تربیتی صداو سیما، درباره نوع درست عکس‌العمل والدین نسبت به بچه‌هایی که برای خرید خوراکی لج می‌کنند،‌ می‌گوید:‌ «این  پر توقعی و لجبازی کودک محصول یک فرایند تربیتی نادرست است. معمولا  پدر و مادرهایی که خیلی جدی توقعات فرزند خود را برآورده می‌کنند، به مرور زمان بچه را تبدیل به یک فرزند مطالبه‌گر و پر توقع می‌کنند. بچه‌ای که اگر توقع‌اش برطرف نشود، قشقرق به پا می‌کند!

– «نه گفتن» به فرزندتان را تمرین کنید

پدر و مادرها باید سعی کنند که «نه گفتن» را به فرزندشان تمرین کنند.

– «قاطع اما مهربان» در مقابل خواسته‌های فرزندمان بایستیم

الگویی در تربیت وجود دارد، به نام «قاطع ولی مهربان». متاسفانه هنگامی که قاطع می‌شویم، عصبی هستیم. همچنین زمانی که مهربان هستیم هم قاطعیت نداریم، در حالی که باید بتوانیم توازن را برقرار کنیم.

– لازم نیست بر سر فرزندمان داد بزنیم

مثلا تصور کنید با بچه‌مان به سوپرمارکت می‌رویم. فرزندمان می‌گوید: «من بستنی می‌خوام». پدر یا مادر  باید قبل از اینکه وارد مغازه شود، ببیند آمادگی خرید بستنی را دارد یا خیر». اگر بنا به هر دلیلی می‌خواست پاسخ منفی به فرزندش بدهد. باید بگوید؛ نه پسرم و در این قضیه خیلی محکم بایستد. اگر فرزندمان گریه و پافشاری کرد و گفت:مامان یا بابا «تورو خدا». ما باید همچنان قاطع برخورد کنیم. اما لازم نیست داد بزنیم. یا لحن مان را تغییر دهیم. فرزند معمولا اگر این رفتار را ببیند، آرام می‌شود.

 -گریه و پافشاری فرزند باعث تضعیف تان نشود

اما مشکل جایی ایجاد می‌شود که فرزندمان خیلی بی‌تابی و گریه می‌کند. در این صورت مادر یا پدر عصبی می‌شوند و نمی‌توانند در مقابل خواسته فرزندشان بایستند. در نتیجه به فرزند می‌گویند: «خیلی خب برو یه بستنی بردار.» در این شرایط فرزند با خودش می‌گوید: «اگر خیلی گریه و لج کنم، پدر یا مادرم هرچی بخوام برام می‌خرن». بنابراین باید حواستان باشد که گریه و پافشاری فرزند باعث باعث تضعیف تان نشود.

– برای خرید خوراکی برنامه ریزی کنید

می‌توان برای خرید خوراکی یا اسباب بازی برای کودک برنامه ریزی کرد. مثلا بگوییم:  اجازه داری روزی یک بستنی بخوری. اما باید بدانیم که بچه منطق قوی و عقل کاملی ندارد. ما به او آگاهی می‌دهیم که اجازه ندارد بیشتر از یک بستنی بخورد، اما برخی از کودکان این منطق را ندارند که قبول کنند.

-مراقب باشید؛ بچه می‌بیند یاد می‌گیرد

جلوی بچه باید مراقب رفتارمان باشیم. چراکه گاهی اوقات بچه لجبازی را الگو برداری می‌کند. بچه‌ای که شاهد مجادله و لجبازی پدر و مادر خود هست. برای پافشاری خود الگو می‌گیرد و می‌گوید: «پس میشه جلوی مامان ایستاد چون بابا ایستاد یا برعکس. بنابراین مراقب این موضوع باشیم.»

شما هم می‌توانید پرسش‌هایتان را در سامانه «فارس‌من» ثبت کنید تا در اولین فرصت در گفت‌وگو با کارشناس مربوطه به سوال شما پاسخ داده شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، طبق بررسی محققان ،مردان و زنان ۱۷ تا ۳۵ ساله، علائم افسردگی ۳ هفته پس از تغییر رژیم غذایی سالم کاهش یافت.این مطالعه شامل ۷۶ نفر بود که در دو معیار افسردگی و اضطراب نمره بالایی کسب کردند.

آن‌ها دارای علائم متوسط ​​یا شدید افسردگی بودند و همچنین در یک پرسشنامه در مورد مصرف غذاهای غنی از چربی و قند امتیاز بالایی کسب کردند.

شرکت کنندگان به مدت ۳ هفته به دو گروه تقسیم شدند، گروه اول رژیم غذایی خود را تغییر داد، در حالی که گروه دوم به خوردن آنچه عادت داشتند ادامه دادند.

از جمله دستورالعمل‌های رژیم غذایی پیشنهادی، افزایش مصرف سبزیجات به ۵ وعده در روز، میوه‌ها به ۲ یا ۳ وعده در روز، غلات کامل به ۳ وعده در روز، پروتئین بدون چربی به ۳ وعده در روز، محصولات لبنی بدون افزودنی شیرین کننده به ۳ وعده در روز و ماهی تا ۳ وعده در هفته بود.

این برنامه همچنین مصرف روزانه سه قاشق غذاخوری آجیل و دانه ها، دو قاشق غذاخوری روغن زیتون و یک قاشق چایخوری زردچوبه و دارچین را توصیه کرد.پس از ۳ هفته، میانگین نمرات افسردگی در گروهی که تغییر رژیم غذایی را پذیرفته بود، به حد نرمال رسید.

در حالی که در گروه با رژیم غذایی که تغییری در روند تغذیه خود نداده بود، نمرات افسردگی بالاتر از قبل بود یا همانند قبل باقی مانده بود.