روانشناسی

بازماندگان کرونا نیازمند حمایت‌های روانی و اجتماعی

بازماندگان کرونا نیازمند حمایت‌های روانی و اجتماعی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هر چند در کشور ما تحلیل جامع و کاملی از وضعیت پیامدهای اپیدمی کرونا که فراتر از بررسی شاخص‌های بهداشتی باشد و مثلاً به نقش نماگرهای کلیدی سلامت روانی و اجتماعی پرداخته باشد در دست نیست. اما همه می‌دانیم بیش از ۱۴ ماه است کرونا سراسر کشور را فرا گرفته و ارابه مرگ خود را در میان شهرها و روستاها با سرعت حرکت می‌دهد.

بیشتر بخوانید:

ابتلای بهبودیافتگان کرونایی به مشکلات مغزی

تاکنون نزدیک به ۶۷ هزار ایرانی در اثر این بیماری جان خود را از دست داده و بیش از ۲ میلیون نفر این بیماری را تجربه کرده‌اند. اما مسئله حائز اهمیت این است که برای جلوگیری از پیشرفت اپیدمی و پیشگیری از شیوع هرچه بیماری، مردم باید از یکدیگر فاصله گرفته و دور از همدیگر بمانند یا در خانه بمانند و تنهایی و انزوا را تجربه کنند؛ یعنی استرس‌های منفی متعددی را تجربه کنند که این شرایط، خود تهدیدی جدی برای سلامت روان افراد و خانواده ها و با توجه به جمعیت آسیب دیده چند میلیونی از اپیدمی، هشداری جدی برای مسئولین و برنامه ریزان کشور است. به خصوص که همه می‌دانیم عوامل خطر پنهان و پیدای آسیب‌های روانی و اجتماعی چقدر در هم تنیده و وابسته به هم هستند.

محمدرضا توکلی روانشناس، گفت: در حالت معمول، حوادثی مانند از دست رفتن روابط نزدیک و سوگوار شدن، یک تجربه به شدت آسیب زا تلقی می‌شوند که می‌توانند پیش بینی کننده PTSD و افسردگی در آینده باشند

وی افزود: احتمال بروز افسردگی، اضطراب و ترس از بیماری در بازماندگان زیاد است. ارزیابی‌ها نشان می‌دهد، تمایل به مصرف مواد، الکل و سیگار در این افراد افزایش پیدا می‌کند و حتی خطر خودکشی هم در مورد آنان بالاتر از سایرین است. با این توصیف، افراد سوگوار تا مدت‌ها نیاز دارند که آشنایان و دوستان به آنها سر بزنند و از ایشان دلجویی کنند.

توکلی ادامه داد: اما در حالت اپیدمی شرایط کاملاً متفاوت است، از یک طرف فضای کلی جامعه، ناشی از همه گیری، اضطراب و ترس به همراه دارد که به ترس و اضطراب بازماندگان می‌افزاید و از طرفی شرایط خاص اپیدمی کووید ۱۹ ایجاب می‌کند که فرد در انزوا بماند و فرصت ارتباط و نزدیکی از طرف آشنایان و دوستان را از دست بدهد.

وی افزود: به دلیل این شرایط، به خصوص ضرورت رعایت محدودیت‌های ارتباط اجتماعی، گذراندن وقت با دوستان و مکالمه چهره به چهره با آشنایان، مشاوران و متخصصان غیرممکن است زیرا در بیشتر مناطق کشور قرنطینه عمومی یا نسبی برقرار است. هر چند بسیاری از خانواده‌ها حتی از توان و امکانات اولیه برای دریافت مشاوره و آموزش نیز برخوردار نیستند. پس دوره افسردگی و اضطراب ناشی از داغ دیدگی طولانی می‌شود که در صورت عدم توجه و دریافت کمک تخصصی، رفته رفته مزمن شده و با گذشت زمان علائم داغ دیدگی وسعت و شدت پیدا کرده و تداوم می‌یابند.

این روانشناس تاکید کرد: در این مرحله است که تجربه سوگ که می‌توانست با دریافت توجه، حمایت و کمک تخصصی لازم به خوبی مدیریت شود، به جهنم بی انتهای بیماری افسردگی منجر می‌شود.
حال فرض کنید بیمار از دست رفته، سرپرست خانواده بوده، یا بازمانده، اختلال روانی و بیماری مزمنی داشته باشد یا کودک و نوجوانی باشد که بی سرپرست مانده و…، پس شرایط فوق العاده بغرنج و پیچیده می‌شود و مشکلات متعدد روانی و اجتماعی خود را نشان می‌دهند.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه گروه بازماندگان، جمعیت قابل توجهی از کشور در گروه‌های مختلف سنی، جنسی، اجتماعی، اقتصادی، سالم یا بیمار و…، را شامل می‌شود لازم است عزم ملی در این راستا شکل بگیرد و تدبیری عملیاتی برای حمایت از این افراد اندیشیده شود. برای جبران این وضعیت، در مرحله اول، دولت باید وارد عمل شده و همان کاری را انجام دهد که در مورد خانواده‌های آسیب دیده از حوادثی مانند جنگ، سیل و زلزله صورت می‌گیرد.

توکلی گفت: پیشنهاد بعدی این است که سازمان‌ها و نهادهای مرتبط وارد عمل شوند، به صورت قانونمند و با فوریت، پس از شناسایی دقیق آسیب دیدگان روانی و اجتماعی ناشی از اپیدمی، میزان دقیق آسیب به خانواده‌ها و آسیب پذیری آنها در آینده، تعیین شده و با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود خانوارها در استان، شهرستان، بخش و…، پس از تهیه یک بانک اطلاعاتی جامع و بروز رسانی منظم اطلاعات آن، وضعیت خانوارهای ایرانی از نظر میزان و شدت آسیب واردشده به خانوار و خطر بالقوه عوامل آسیب زای روانی و اجتماعی در خانواده، بر مبنای استانداردهای مربوطه، اولویت بندی (رنگ بندی) شود، تا بر این اساس، امکان ارائه خدمات و انجام اقدامات لازم، میسر شود.

منبع: مهر



منبع خبر

بازماندگان کرونا نیازمند حمایت‌های روانی و اجتماعی بیشتر بخوانید »

۸ راه مواجهه با افراد خودشیفته

۸ راه مواجهه با افراد خودشیفته



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خودشیفته نظر شما را می‌پرسد، در حالی که بی توجه به توصیه‌های شما کار خودش را انجام می‌دهد. دوست دارد درباره خودش صحبت کند و خیال می‌کند همه چیز او از شما بهتر است. اگر اتفاق خوبی را که در روز تجربه کرده‌اید برایش تعریف کنید، سعی می‌کند یک جوری حالتان را بگیرد و در خوشایند بودن آن اتفاق برایتان تردید ایجاد کند. اگر کسی را می‌شناسید که این گونه رفتار و عمل می‌کند، به احتمال زیاد با فردی خودشیفته روبه‌رو هستید.

در ادامه، شخصیت خودشیفته و نشانه‌های رفتاری آن را می‌شناسیم و با ۸ راه مقابله با خودشیفته‌ها آشنا می‌شویم.

شخصیت خودشیفته چیست؟

خودشیفتگی یک اختلال شخصیت طیفی است که اکثر ما با آن درگیر هستیم. در فرهنگ عوام، شخص خودشیفته به عنوان فردی دیده می‌شود که عاشق خودش است. تعریف دقیق‌تر این است خودش را ایده‌آل می‌داند. خودشیفته‌ها معتقدند که بیش از حد منحصربه‌فرد هستند و کسی نمی‌تواند آن‌ها را درک کند. آن‌ها فکر می‌کنند به‌قدری خوب هستند که باید مورد تحسین دیگران قرار گیرند.

روانشناس استفن جانسون می‌نویسد: خودشیفته کسی است که خود واقعی‌اش را در پاسخ به اتفاقی ناخوشایند دفن کرده و با شخصیت جعلی توسعه‌یافته نمایان می‌شود.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)، شخصیت خودشیفته را به عنوان یک اختلال شخصیت توصیف می‌کند. این یک اختلال طیفی است به این معنا که هر شخصی درجه متفاوتی از آن را در خود دارد. اختلال شخصیت خودشیفتگی زیاد رایج نیست، اما حقیقت این است که همه ما دارای برخی از صفات آن هستیم.

نشانه‌های خودشیفتگی

آن‌ها نیاز جدی به تحسین و اعتبار دارند و فکر می‌کنند برای درک‌شدن از سوی دیگران بیش از حد خاص و منحصر به فرد هستند.

آن‌ها احساس می‌کنند نسبت به دیگران برترند و فکر می‌کنند دستاوردهای بیشتری دارند و خیلی بیشتر از دیگران می‌دانند.

آن‌ها آسیب‌پذیربودن خود را نشان نمی‌دهند. آن‌ها از آنچه دیگران در موردشان فکر می‌کنند می‌ترسند و می‌خواهند در هر شرایطی برتر باقی بمانند.

آن‌ها تمایلی به درک یا شناسایی احساسات و نیازهای دیگران ندارند. می‌خواهند مرکز توجه باشند و معتقدند نشان‌دادن احساسات نشانه‌ای از ضعف است.

آن‌ها کنترل‌گر ماهری هستند و از لحاظ عاطفی از دیگران سوءاستفاده می‌کنند. می‌دانند چگونه از جذابیت خود برای جذب دیگران به منظور به دست آوردن آنچه می‌خواهند استفاده کنند.

خودشیفته‌ها چه تفاوتی با دیگران دارند؟

زاری بالارد متخصص و نویسنده کتاب «خودشیفتگی در یک‌کلام»، به طور خلاصه برخی از سؤالات معمول برای درک دیدگاه افراد خودشیفته را از جانب فرد خودشیفته پاسخ می‌دهد.

آیا خودشیفته‌ها می‌دانند که خودشیفته هستند و آیا از این امر راضی‌اند؟ این افراد به احساسات دیگران، اهمیت نمی‌دهند و از سردی خود لذت می‌برند. افراد خودشیفته نمی‌خواهند تغییر کنند. با استفاده از این روش، آن‌ها کنترل کاملی بر زندگی خود دارند.

آیا خودشیفته‌ها درست و غلط را تشخیص می‌دهند؟ افراد خودشیفته تفاوت بین درست و غلط را می‌دانند، زیرا علت و معلول را درک می‌کنند. برای آن‌ها هیچ «وجدان گناهکاری» وجود ندارد. آن‌ها علائم «بی احترامی به هنجارهای اجتماعی» از خود نشان می‌دهند؛ درعین‌حال به عنوان «فردی خونسرد» جلوه می‌کنند.

افراد خودشیفته مکانیسم تفکر بسیار متفاوتی دارند. آن‌ها چیزها را از یک دیدگاه متفاوت می‌بینند. بر خلاف افراد معمولی، آن‌ها همدردی زیادی نداشته و تمایلی به نشان دادن احساسات خود به دیگران ندارند.

چرا افراد خود شیفته می‌شوند؟

۱. خود شیفتگی آسیب‌پذیری افراطی است

ریشه‌ی شخصیت خودشیفته مقاومت قوی در برابر آسیب‌پذیر بودن با هر کسی است.

افراد خودشیفته خود را در موقعیتی که در آن احساس آسیب‌پذیری کنند قرار نمی‌دهند.

آن‌ها از این که دیگران از نقاط ضعفشان سوء استفاده کنند می‌ترسند؛ بنابراین با رفتاری قوی و قدرتمند، سعی می‌کنند ضعف‌های خود را بپوشانند. آن‌ها فکر می‌کنند نشان دادن احساسات به دیگران نشانه‌ای از ضعف است؛ بنابراین یاد گرفته‌اند احساسات خود را پنهان کنند و اغلب اوقات با اطرافیان سرد برخورد می‌کنند.

افراد خودشیفته همیشه مضطربند، زیرا احساساتشان بسیار زیاد است و به تفکر دیگران نسبت به خودشان خیلی اهمیت می‌دهند. ناسازگاری آسیب‌پذیری، ریشه‌ی شخصیت خودشیفتگی است.

۲. شخصیت خودشیفتگی می‌تواند نتیجه گذشته یک فرد باشد

افراد خودشیفته مدام به دنبال تأیید دیگران هستند، چرا که در گذشته احساس ارزش نمی‌کردند یا به عنوان یکی از ارزشمندترین و منحصربه‌فردترین افراد در جهان با آن‌ها رفتار می‌شده است.

حد وسط نبودن خانواده در سخت‌گیری و آسان‌گیری به اندازه مشخص، به عنوان یک علت اصلی شناخته شده است. سبک‌های مختلف فرزندپروری و اقتدارگرا بودن والدین علائم خودشیفتگی را تقویت می‌کنند.

والدینی که نمی‌توانند ارزش فرزندشان را ببینند و والدینی که فرزندشان را بیش از حد لوس کرده و تحسین می‌کنند؛ هنگام رشد فرزند شخصیت خودشیفته را در آن‌ها پرورش می‌دهند. در حالی که دسته اول والدین باعث می‌شوند کودک احساس کم بودن نسبت به دیگران داشته باشد و مایل باشد توجه بیشتری را به خود جلب کند؛ والدین دوم شخصیت ایده‌آلی را در فرزند خود ایجاد می‌کنند.

چگونه با خودشیفتگی مقابله کنیم؟

۱. اگر فرد نزدیک به شما فردی خودشیفته است، تفاوت‌ها را بپذیرید

انواع مختلف شخصیت در هر انسانی وجود دارد و همه مانند شما فکر و عمل نخواهند کرد. به جای تلاش برای تغییر دیگران، یاد بگیرید که تفاوت‌ها را بپذیرید و در صورت تعامل با آن‌ها، سعی بر ایجاد تعادل داشته باشید.

۲. سعی نکنید آن‌ها را تغییر دهید بلکه بر نیازهای خود تمرکز کنید

درک کنید که افراد خودشیفته در مقابل تغییر کردن مقاومت می‌کنند. شما باید افراد را همان‌گونه که هستند بشناسید و سعی در تغییر آن‌ها به چیزی که شما انتظار دارید نداشته باشید. تلاش کنید تا بیشتر بر احساسات خود و آنچه می‌خواهید باشید تمرکز کنید.

شخصیت‌های مختلفی در اجتماع وجود دارند. اما تنها چیزی که در کنترل شما قرار دارد، نگرش و رفتار خودتان است.

۳. این واقعیت را به رسمیت بشناسید که رفتار آن‌ها ناشی از ناامنی‌هایشان است

افراد خودشیفته در درونشان بسیار آسیب‌پذیر هستند، آن‌ها دیگران را زیر سؤال می‌برند؛ زیرا این‌گونه می‌توانند حس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند.

هنگامی که این حقیقت را درک کنید که رفتارهای زننده آن‌ها از سر مشکلات شخصی با شما نیست؛ بلکه از ناامنی‌هایشان نشأت می‌گیرد، متوجه خواهید شد که اکثر اوقات فقط نیاز دارند تا به آن‌ها اطمینان دهید.

به‌ویژه اگر فرد خودشیفته همکار یا عضوی از خانواده‌تان است، دانستن این موضوع بسیار اهمیت دارد. مقدار مناسب اطمینان می‌تواند آن‌ها را آرام کند.

۴. به جای اینکه از آن‌ها بپرسید دیگران چه احساسی دارند، از آن‌ها بپرسید دیگران چه فکر می‌کنند

افراد خودشیفته احساس گناه نمی‌کنند، اما آن‌ها به آنچه دیگران در موردشان فکر می‌کنند اهمیت می‌دهند.

آل برناستاین روانشناس بالینی توضیح می‌دهد: چیزهایی مانند احساسات دیگران وجود دارد، که افراد خودشیفته به ندرت آن را در نظر می‌گیرند. اگر به حرفتان گوش می‌دهند، به آن‌ها نگویید که مردم ممکن است چگونه واکنش نشان دهند؛ در عوض، سؤالات کاوشی از آن‌ها بپرسید.

افراد خودشیفته بیشتر احتمال دارد که روی ایده‌هایی عمل کنند که فکر می‌کنند از خودشان است. اگر مجبورید با یک فرد خودشیفته کار کنید، بر حقایق و ایده‌ها، به جای احساسات تمرکز کنید.

۵. سعی نکنید تأیید فرد خودشیفته را به دست بیاورید

شما کسی نیستید که فرد خودشیفته به شما می‌گوید. اجازه ندهید که سرزنش آن‌ها اعتمادبه‌نفس شما را تضعیف کند و با آن‌ها بحث نکنید، سعی کنید از آنچه فکر می‌کنید درست است دفاع کنید.

بحث و گفتگو با افراد خودشیفته فایده‌ای ندارد، زیرا هیچ‌وقت از نظرشان برنمی‌گردند. اگر با آن‌ها بحث کنید بیشتر ناراحت می‌شوید؛ زیرا با روش ناخوشایندی اختلاف نظرشان را به شما نشان می‌دهند. ارزش خود را بشناسید و به نظر یک فرد خودشیفته در مورد خودتان توجهی نکنید.

۶. اگر فرد خودشیفته به شما آسیب می‌رساند، از او دوری کنید

به یاد داشته باشید، یک رابطه سالم دوطرفه است. در این رابطه احترام متقابل بوده و بر مبنای بده بستان به یک اندازه پایه‌ریزی می‌شود. اما هر نوع ارتباطی با یک فرد خودشیفته، به احتمال زیاد برعکس است. این رابطه فقط با هدف خوشحال کردن و حمایت از او پیش می‌رود. رابطه‌ای مانند این شما را پایین می‌کشد و برای پیشرفتتان ناسالم است.

۷. مرزی تعیین کنید و همیشه آن را نگه دارید

اگر برای روابط خود مرزی تنظیم می‌کنید، باید آن را حفظ کنید. زمانی که یک فرد خودشیفته متوجه می‌شود که در حال تلاش برای کنترل زندگی خود هستید، تلاش می‌کند تا امور را به دست بگیرد، چراکه این کار برای این افراد غریزی است.

آماده باشید که مرزی که برای خود در ارتباط با آن‌ها تعیین کرده‌اید، توسط این افراد به چالش کشیده شود. مرز مشخص خود را واضح عنوان کنید و تمام اقدامات لازم برای مقابله را در ذهن خود داشته باشید. به عنوان مثال، اگر تصمیم گرفتید ارتباط خود را با آن‌ها قطع کنید، به احتمال زیاد برای صحبت با شما خواهند آمد.

برای حفظ مرز خود به اندازه کافی شجاع باشید، تسلیم نشده و دوباره به آن‌ها نزدیک نشوید. در غیر این صورت دیگر مرزهایتان را جدی نخواهند گرفت و بار دیگر نیز شما را در زندگی به ستوه خواهند آورد.

۸. یاد بگیرید که به موقع از آن‌ها دور شوید

وقتی یک فرد خودشیفته باعث می‌شود احساس ناخوشایندی داشته باشید؛ باید به اندازه کافی به خودتان احترام بگذارید و از آن‌ها دور شوید.

اگر با یک فرد خودشیفته در رابطه عاشقانه هستید، باید به طور جدی در مورد پایان دادن به رابطه فکر کنید و برای زندگی بهتر از او بگذرید. اگر فرد خودشیفته یکی از اعضای خانواده شما است، لازم نیست که با آن‌ها بی‌رحمانه رفتار کنید، اما بهتر است از آن‌ها فاصله بگیرید.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

۸ راه مواجهه با افراد خودشیفته بیشتر بخوانید »

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هانیه شفیعی، اظهار داشت: یکی از مسائلی که به طور مشترک در بسیاری از روابط زناشویی وجود دارد، تفاوت همسرداری سنتی و مدرن است. نگرش متفاوت به آئین همسرداری که برخی به شکل قدیمی مردسالارانه و گروهی نیز به شکل زن سالارانه، آن را در زندگی خود دنبال می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

تبیین روابط همسران به سبک اسلامی از نگاه رهبر انقلاب

وی تصریح کرد: در مدل سنتی مرد تنها نان آور خانه و زن هم در منزل امور خانه را انجام می‌دهد که اگر از آنها می‌پرسیدیم که چه کسی در زندگی شما، مهم‌تر است به طور حتم آنها نقش مرد را مهم‌تر و اساسی‌تر بیان می‌کنند و اگر مرد به هر دلیلی فوت و یا از رابطه خارج شود، اساس و مدیریت اقتصادی آن زندگی مختل می‌شود.

وی ادامه داد: در حال حاضر با جامعه‌ای از افراد روبرو هستیم که در مقابل دیدگاه مردسالاری، دیدگاه زن سالار بودن را بیان می‌کنند و از حقوق زنان در برابر مردان دفاع می‌کنند در حالی که در یک رابطه بانشاط و پویا، نه زن سالار و نه مرد سالار مطرح نیست.

شفیعی با بیان اینکه رابطه نیاز به برابری جنسیت و نقش‌ها دارد؛ افزود: کوچک شمردن وظایف یکدیگر تنها باعث تخریب زندگی می‌شود؛ زن و شوهر باید واقف باشند که حضور و بودن هردویشان در رابطه به یک اندازه مغتنم و مفید است و قدرت باید در تعادل باشد و اگر در یک مورد، قدرت بیشتر سمت مرد است در موردی دیگر قدرت باید سمت زن باشد.

این زوج درمانگر اضافه کرد: زوج‌هایی که در رابطه زناشویی خود دچار مشکل هستند باید توجه داشته باشند که تعادل و تقسیم قدرت، احساس اجحاف و ظلم را در رابطه از بین می‌برد و نباید هیچ کدام نقش قربانی و احساس مظلوم بودن را داشته باشند چراکه موجب نارضایتی آنها می‌شود.

وی یادگیری مهارت‌های رابطه زناشویی را برای زوجین ضروری دانست و افزود: زوجین نیاز دارند که روش همسرداری صحیح را بیاموزند تا بتوانند رابطه‌های پایدار و خشنود داشته باشند و زمانی که این اتفاق میسر شود، آسیب‌های اجتماعی ناشی از طلاق و فرزندهای طلاق و آسیب‌های شخصیتی و تربیتی این فرزندان به شدت کاهش میابد و جامعه‌ای شادتر و سالم‌تر خواهیم داشت.

شفیعی گفت: روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است و چگونگی این روابط نقش بسزایی در شکل گیری نگرش‌ها و بازخوردهای اجتماعی، آمادگی و توسعه مهارت‌های اجتماعی اعضای خانواده خواهد داشت. به طور کلی چگونگی روابط درون خانوادگی بیشترین تأثیر را در توان و نحوه برقراری و استمرار رابطه با دیگران را در بین اعضای خانواده خواهد داشت.

این روانشناس تاکید کرد: اساس روابط درون خانوادگی بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر) استوار است. نحوه ارتباط فی مابین زن‌ها و شوهرها می‌تواند ترسیمگر چگونگی روابط بین پدرها، پسرها، مادرها و دخترها، خواهرها و برادرها و بلکه عروس‌ها و مادرشوهرها و نوه‌ها ومادربزرگها باشد.

شفیعی خاطرنشان کرد: رابطه خوشایند و آرامبخش زن و شوهر نه تنها مناسب‌ترین بستر رشد و شکوفایی شخصیت آنها را فراهم می‌کند، بلکه چنین رابطه‌ای در تعالی فرزندان نیز تأثیرگذار خواهد بود.

منبع: مهر



منبع خبر

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین بیشتر بخوانید »

وقت تکاندن ذهنمان رسیده است

وقت تکاندن ذهنمان رسیده است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، این روزها و شب های کرونایی دیگر همه ما به درس خواندن و درس دادن در منزل، دورکاری، آرایشگری و آشپزی و کنج عزلت بودن عادت کرده ایم اما در همین وانفسا و دویدن های تند یا کنج تنهایی هایمان، لحظات و روزهای انتهایی سال که مشغول خانه تکانی منازل و زندگی مان هستیم شاید به این فکر نکرده باشیم که ذهن و روانمان نیز نیاز به خانه تکانی دارد و در واقع اگر در سرمان اتفاقی نیافتد، قطعا در زندگی مان نیز نخواهد افتاد.

خیلی از زوجین در این سالی که گذشت مطرح کردند که عشق و محبت بیشتری را در زندگی شان یافته اند و در واقع نحوه کنار هم زندگی کردن را یاد گرفته اند اما خیلی های دیگر هم هستند که تازه متوجه شدند هیچ چیز از زندگی زناشویی و مهارت های آن بلد نیستند و مدام با هم درگیر بوده و در تنش زندگی کردند.

در این روزها و هفته های پایانی سال در کنار خانه تکانی های فیزیکی مان می بایست ذهن و روانمان را بتکانیم و ابتدا لیستی از فعالیت هایی که در سالی که گذشت تهیه کرده و ببینیم در چه مواردی نقاط ضعف داشته و در کجا نقاط قوت و پیشرفت داشتیم. اما در کنار همه اینها می بایست سری هم به احساسات  و عواطف مغزمان بزنیم و ببینیم در سالی که گذشت چقدر به خانواده مان محبت کرده و ابراز علاقه داشتیم و قدر به همسر و مادر و پدرمان عبارت «دوستت دارم» را گفته ایم؟

شنیدن عبارت دوستت دارم، برای یک مرد و زن او را در مصاف سخت ترین لحظات زندگی مصون می کند. با این جمله اعجاب انگیز اما ساده هر مرد و زنی به حضورش در زندگی خود و زنده بودنش افتخار می کند و آمادگی این را پیدا می کند تا پس از شنیدن این جمله یک خانه تکانی مفصل راه بیاندازد و همه جا را با عشق از نو بیارید.

پس اگر در این زمینه کم کاری کرده اید، سعی کنید از همین امروز به همسر، فرزند یا خانواده تان بگویید، چقدر آنها را دوست دارید و برایتان عزیز هستند. بنابراین عبارت «دوستت دارم» را جدی بگیرید چرا که این عبارت غوغا می کند.

*اطلاعات و رویدادهای ناراحت کننده را از خود دور کنید

همه انسان ها در طول سالی که می گذرانند مسائل و رویدادهای تلخ تا شیرین برایشان روی می دهد حال برخی از آنها آنقدر غم انگیز می شود مثل مرگ یک عزیز که به راحتی فراموش نمی شود و برخی دیگر مثل اخبار ناگوار کرونا مدام ذهن را اذیت و پر اضطراب می کنند، بهترین زمان برای دور کردن این مسائل منفی از ذهن انتهای سالی است که می گذرانید. این را باید به یاد داشته باشید که  مرور خاطرات تلخ و ناراحت کننده آنقدر می تواند ما را غرق در خود کند که زمان و مکان را هم فراموش کنیم و ما را دچار اختلافات افسردگی، وسواس یا اضطراب و بدبینی کند.

اما اینکه مدام برای اتفاقات مختلف منفی از خود بپرسیم چرا اینطور شد یا چرا نباید اینطور می شد، به هیچ نتیجه ای نمی رسیم و مدام این آتش زیرخاکستر را شعله ور تر می کنیم چرا که نمی توانیم اتفاقات بد را فراموش کنیم و خود یا دیگران را ببخشیم و از زندگی لذت ببریم.

خانه ذهنی هر یک از ما ممکن است گاهی اوقات سیاه ، ناامید کننده و کسالت بار شود یکی از علل آن نیز رها نکردن گذشته است این روزها هم که ما کمتر در رفت و آمد با دیگران از دوست و آشنا و فامیل هستیم بیشتر سکوت و تنهایی ما را فرا می گیرد و ممکن است این افکار منفی بیشتر به سراغمان بیاید، بنابراین وقت خانه تکانی فرا رسیده است تا از دست انبار خاطرات و اطلاعات منفی رها شویم.

خانه ذهنی هر یک از ما ممکن است گاهی اوقات سیاه ، ناامید کننده و کسالت بار شود یکی از علل آن نیز رها نکردن گذشته است

معصومه رفیقی‌مرند روانشناس بالینی و پژوهشگر در این باره معتقد است که ضمیر ناخودآگاه همه ما پر از خاطرات تلخ و شیرین گذشته است و اغلب آسیب‌های عاطفی و روحی را در خود حبس کرده بنابراین ذهن همانند اتاقی خالی است که افکار و اندیشه‌ها در آن رفت و آمد می‌کنند. کسانی که وابسته به خاطرات گذشته هستند، افکار و اندیشه‌هایشان این خاطرات را مرور می‌کنند. آنها را ارزیابی می‌کنند و به آنچه که دلبستگی بیشتری دارند، نگاه می‌دارند و هر از گاهی به آنها فکر می‌کنند. کم‌کم به این اندیشه‌ها خو می‌گیرند و آنها را ملاک و معیار انتخاب رفتار خویش قرار می‌دهند و آنها را در قالب احساسات و اندیشه‌های خود نشان می‌دهند.

مهرورزی، محبت، ستایش خوبی‌ها، امید بخشیدن (بخشیدن خود و دیگران)، نشانه‌های سلامت روان و برخورد منطقی با زندگی و زندگی کردن در اینجا و اکنون است.اما ناامیدی، کینه ،نفرت، بدبینی، حسادت و … ویروس‌های روان هستند و از قدرت تخریب بالایی برخوردارند، نشانه ذهن ملامتگر و بدبین است.»

وقت تکاندن ذهنمان رسیده است

حال که به اینجا رسیدیم با خود فکر کنیم که در خانه ذهن ما چه می گذرد و چقدر درهم و برهم است. آیا امسال ذهنمان را پر از افکار منفی کردیم یا خاطرات بد و تلخ را نمی توانیم کنار بگذاریم؟ آیا کسانی هستند که از آنها کینه به دل داریم و نمی توانیم آنها را ببخشیم؟همین امروز وقت آن است که از شر این افکار رها شویم با یک خانه تکانی درست ذهنی!

بسیاری از روانشناسان معتقدند بهترین روش رهایی از دست احساسات ناخوشایند و مشکلاتی که از این رهگذر به‌ وجود می‌آید، «خانه تکانی ذهنی» و به عبارتی زایش مجدد ذهن برای به دست آوردن سلامت و آرام است، همانطور که طبیعت نیز در بهار هر سال خود را از نو باسازی می کند ذهن ما نیز نیاز به بازسازی مجدد دارد.

خیلی ها سوالشان این است که دوست دارند از دست این افکار منفی رها شوند اما نمی دانند چطور؟ خیلی ساده است اگر در خانه تکانی های هر ساله شب عید لباس های قدیمی و تنگ و کوتاه یا کوچک شده را کنار می گذارید و از دستشان رها می شوید، همینطور هم می توان از دست افکار منفی و ناراحت کننده رها شد فقط کافی است که آنها را بشناسیم و بخواهیم که از آنها آزاد شویم.

یک روانشناس معروف معتقد است که همانطور که در زباله های شب قبل دنبال غذای امروز نمی گردیم، پس افکار گذشته اذیت کننده هم باید از ما دور شوند فقط کافی است بخواهیم و آنها را کنار بگذاریم و جایگزینش افکار مثبت و اتفاقات و رخدادهای خوب و شیرین کنیم. 

بخشیدن آدم های اطراف یا هر کسی که  ناراحتتان کرده نیز می تواند آرامش را به روانتان برگردند، کافی است نیمه پر لیوان را ببینید و منصفانه و واقع بینانه به همه چیز نگاه کنید

بخشیدن آدم های اطراف یا هر کسی که  ناراحتتان کرده نیز می تواند آرامش را به روانتان برگردند، کافی است نیمه پر لیوان را ببینید و منصفانه و واقع بینانه به همه چیز نگاه کنید به دور از خشم و ناراحتی گذشته و در نهایت نیز از خداوند برای سلامتی سپاسگذار باشیم در واقع چیزی که هر کسی این روزها ندارد و بیش از هر وقتی بدان باید شاکر باشیم.

*جملات مثبت را سرلوحه سال جدید کنید

با تغییر افکار و عادات منفی به مثبت می توانید یک سری رفتارها و برنامه ها و شعارهای خاص را سرلوحه سال جدید زندگی تان کنید مثلا در کنار اینکه بابت همه اتفاقات خوب سال گذشته یا هر نوع تجربه منفی و همینطور پیشرفت ها، سلامتی و چیزهای دیگر از خداوند شکرگذاری کرده و آن را برای خودتان یادداشت می کنید، یک سری جملات خاص نیز سرلوحه سال جدید زندگی تان کنید از جمله اینکه : «در سال جدید انسان مثبت تری خواهم بود»، «خود را به بهترین شیوه دوست خواهم داشت»، «به اطرافیان و عزیزانم می گویم که دوستشان دارم»، «من شیوه خوب و مثبتی را برای زندگی ام انتخاب خواهم کرد»، « از خداوند بابت سلامتی و عنایاتش تشکر میکنم»، ، «اتفاقات منفی گذشته را رها میکنم چرا که انها به همان گذشته تعلق دارند» و در نهایت «من با عشق و جان و دل زندگی میکنم تا شادی را برای خود و خانواده ام ارمغان بیاورم.

این روزها همه ما به ارامش و شادی بیشتری برای زندگی هایمان نیاز داریم چرا که کرونا استرس و اضطراب زیادی را در سالی که گذشت برایمان ایجاد کرده و همه می توانیم با یک خانه تکانی ذهنی به پیشواز سال نو برویم.

منبع: فارس



منبع خبر

وقت تکاندن ذهنمان رسیده است بیشتر بخوانید »

ادا حال خوبا رو درنیار!/ جامعه‌شناسی استقبال میلیونی از سراب موفقیت با عرفان لس‌آنجلسی

ادا حال خوبا رو درنیار!/ جامعه‌شناسی استقبال میلیونی از سراب موفقیت با عرفان لس‌آنجلسی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به خاستگاه پدیده‌هایی مانند سهیل سنگرزاده و نوع نگاه آنها به انسان‌ها و جامعه‌شناسی استقبال میلیونی از سراب موفقیتی که ایجاد می‌کنند پرداخته است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید. 

هرکس به هر طریقی که می‌تواند به جامعه زخم می‌زند، مردم را مچل خودش می‌کند و سر کار می‌گذارد و سرآخر هم، خودشان را متهم می‌کنند. یک آقایی با آن فرم خاص و عجیب خودش که احتمالا دیده‌اید، با لحن عجیب‌تر و مدل سخنوری خاصش، در آن‌طرف دنیا، در ناز و نعمت نشسته و ما این‌طرفی‌هایی را که هر روز با مشکل و مساله و مصائب مختلف دست‌وپنجه نرم می‌کنیم دعوت به فلان‌کار و موفقیت و دوری از بدبختی و آدم‌های بدبخت می‌کند.
 

خیلی عجیب است، یک روزهایی این مدل کنشگری و اظهارنظر را محدود و معطوف به کتاب‌ها و مجلات موفقیت می‌دیدیم. حالا ولی مساله فرق کرده، هرکسی تلفن همراهش را برمی‌دارد و یک‌جوری خودش را قله آمال و آرزوهای بقیه معرفی می‌کند و با بی‌خیالی تمام، با چسباندن چند کلمه به‌اصطلاح امیدبخش، جریانی را هم با خود همراه می‌کند.

همین سهیل سنگرزاده که این روزها شبیه کاراکترهای شب‌های برره و… تکیه‌کلام‌ها و لحن سخنانش محل تقلید خیلی‌ها شده و با سلام جون‌دل و برقراری عزیز و سر کیفی و کیکی و سیخی و… برای خودش اسم و رسمی به‌هم زده و تمام آنچه در مسیر ورزش و سایر فعالیت‌هایش به‌دنبالش بوده و به دست نیاورده اینجا پیگیری می‌کند، از همان‌هایی است که نفس‌شان از جای گرم بالا می‌آید. اگر قرار بود صرفا با تلقین چند جمله که ما بهترش را هم بلد هستیم، زندگی‌مان به‌سمتی برود که در لس‌آنجلس با مازراتی طی مسیر کنیم که خب پس چرا درصد پولدارهای دنیا اینقدر کمتر از بقیه است؟
 

راست ماجرا اینجاست که سنگرزاده و امثال او که کم هم نیستند، چرخ‌دنده‌های سیستمی هستند که اولا مسیر رشد و سرمایه‌داری‌شان را تشریح نمی‌کنند، یعنی همین سنگرزاده واقعیت‌هایی که خودش از سر گذرانده و به آنجا رسیده را بازگو نمی‌کند، صرفا به سرمایه‌ای که در آن غوطه می‌خورد ارجاع می‌دهد و آب از دهان میلیون‌ها مخاطب خود راه می‌اندازند.

واقعا جای سوال دارد، آن یک میلیون‌واندی انسان که در همین حدود یک‌ماه اخیر به دنبال‌کنندگان صفحه اینستاگرامی آقای جون‌دل اضافه شده‌اند، امید دارند و فکر می‌کنند از این مسیر، با تکیه بر ادعاها و سخنان سنگرزاده می‌توانند جای او بنشینند؟ سنگرزاده، خارج از ماشین و خانه خوب و ثروتش، چه هویتی دارد که جذابیت ایجاد کند؟ انفعال و خودمقصرپنداری افراطی، کمترین آسیبی است که امثال سنگرزاده و این منادیان جعلی موفقیت متوجه افراد جامعه می‌کنند.
 

روزنامه فرهیختگان پیرو همین مساله و اقبال عمومی گسترده‌ای که نسبت به این چهره و چهره‌های مشابه در حیطه به‌اصطلاح موفقیت وجود دارد با سیدمجید حسینی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران گفت‌وگویی انجام داده است که بخش‌های مهم آن را در ادامه می‌خوانید.

در دعوای پراید و بنز حرف کسی رفرنس می‌گیرد که طرف بنز است

– کسی که در روانشناسی موفقیت است می‌گوید من می‌گویم به خود مطمئن باشید و… ببینید آنتونی رابینز چقدر پولدار است! یعنی کسانی که ضدعدالت هستند عموما به‌دلیل وجود نابرابری‌ها و تبعیض سخنان آنها رفرنس می‌گیرد. اصلا وجود زعفرانیه و ولنجک و مناطق بالاشهر در تهران دلیل این است که ما درست می‌گوییم. وجود اینها را در درست بودن حرف‌های خود می‌دانند و به آدم‌ها ارجاع می‌دهند.

– کسی که نت مارکتینگ کار می‌کند دائم می‌گوید سال بعد با مادر خود با بنز به اینجا می‌آیید. وقتی این حرف را بیان می‌کند درواقع به بنزهای شهر ارجاع می‌دهد. درواقع در شهر پر از بنز ۱۰میلیارد تومانی است.

– اگر به او بگویید این مسیر غلط است و به بنز نمی‌رسید، حرف شما از لحاظ عقلی درست است چون بنز وجود دارد به‌دلیل پراید! ولی پرایدی این را از شما نمی‌پذیرد. پرایدی می‌گوید شاید من هم بنز خریدم. در دعوای پراید و بنز حرف کسی رفرنس می‌گیرد که طرف بنز است.

چرا سنگرزاده و امثال او تبدیل به رفرنس می‌شود؟ 

– شما بگویید چرا سنگرزاده و امثال او تبدیل به رفرنس می‌شود؟ سخنان او شبیه سخنان هزاران روانشناس موفقیت و حتی در سطح پایین‌تر است. دلیل این است که لوکیشن متریالیتی می‌دهد، او در لس‌آنجلس است. وقتی در لس‌آنجلس پورشه سوار می‌شود رفرنس مادی روشن به مخاطب خود می‌دهد که مثبت‌اندیش باشید و عرفان لس‌آنجلسی داشته باشید و جای من در لس‌آنجلس سوار پورشه می‌شوید.

– او نمی‌گوید من تقلب و کلاهبرداری کردم یا شوگرمامی داشتم یا هزار رابطه برقرار کردم تا به لس‌آنجلس رسیدم. این را به مخاطب نمی‌گوید‌، ولی دائما تصاویر لس‌آنجلسی را برای بدبخت‌های تهران پخش می‌کند.

دلیل اینکه سنگرزاده برده است حرف‌های او نیست‌ بلکه لس‌آنجلس است

– اینها دوست ندارند بپذیرند از محل نابرابری و محل پایین آمدن شما برنده شده است. اگر مردم این را بپذیرند، چون به‌شدت فردگرا هستند و در‌مقابل خود هیچ امر عمومی نمی‌بینند، افسرده می‌شوند.

– دلیل اینکه سنگرزاده برده است حرف‌های او نیست‌ بلکه لس‌آنجلس است، چون علی‌الدوام سخنان این آدم‌ها یک مرجع مادی را به آدم‌ها نشان می‌دهد، یک آدرس مادی به آدم‌ها می‌دهد که شما وقتی ضد آنها حرف می‌زنید نمی‌توانید مرجع مادی را بدهید.

– سنگرزاده پدیده روانشناسی موفقیت نیست، او پدیده ارجاع به لس‌آنجلس است، ارجاع به آمریکاست. ماجرا این است.

تعداد دنبال‌کنندگان سنگرزاده بیشتر از اینهاست

– تعداد دنبال‌کنندگان این چهره‌های امثال سنگرزاده از این هم بیشتر می‌شود چون تعداد آدم‌هایی که عاشق لس‌آنجلس و پورشه هستند از یک‌میلیون نفر بیشتر است.

– او باید ۱۰میلیون فالوور بگیرد. دلیل اصلی این است که به لس‌آنجلس و پورشه ارجاع می‌دهد و می‌گوید اینها همه با انرژی مثبت و خودشناسی و بی‌زحمت است و بدون رابطه است. این حرف دروغ بزرگی است.

– مردمی که این میزان منفعت‌طلبی برای آنها مهم است اگر این مثبت‌اندیشی را نداشته باشند احساس ناخوشبختی می‌کنند، این رویا را می‌خرند.

من آدم قوی‌ای بودم که پورشه دارم و شما که پراید دارید قوی نبودید!

– این قدرت متریال و مادی گفتمان اینها زیاد است. اصلا همین که زعفرانیه پر از برج است، آقازاده‌ها ساختند، قدرت مادی گفتمان روانشناسی موفقیت و سرمایه‌داری ذهنی است. من به اینها سرمایه‌داری ذهنی می‌گویم. هر فردی از اینجا رد می‌شود یا هر پورشه‌ای که در خیابان عبور می‌کند، به‌نفع گفتمان اوست.

– این سرمایه‌داری، این ویترین برای آنها سرمایه ذهنی ایجاد می‌کند. او می‌گوید من پورشه دارم، باید طرفدار من باشید چون من آدم قوی‌ای بودم که پورشه دارم و شما که پراید دارید قوی نبودید، پس مغز من درست‌تر از مغز شماست و ذهن من قوی‌تر از ذهن شماست. ‌‌دائما حرفی که سنگرزاده بیان می‌کند چیست؟ اینکه ذهن من قوی‌تر بود و خودشناسی من بیشتر بوده است.

تبعیض و ناعدالتی را هم تبدیل به اشکال منافع فردی می‌کنند

– این مدل هر اشکالی را که در تبعیض، نابرابری و عدالت وجود دارد تبدیل به اشکال منافع فردی می‌کند و تقریبا همه همین‌طور هستند.

– هر بنزی که در خیابان‌ها است، هر بنز و مازراتی که در سعادت‌آباد و زعفرانیه تردد می‌کند، هر مالی که در تهران ساخته می‌شود، هر اتفاق لاکچری که در این شهر می‌افتد یک رویا برای طبقات پایین است و یک رفرنس برای گفتمان ناسور سرمایه‌داری و روانشناسی موفقیت است.

تمام این سال‌ها آمریکا با همین تفکر اداره شده است

– طرف می‌گوید مگر ۱۰درصد آدم‌ها پولدار نمی‌شوند؟ شاید شما جزء ۱۰درصد باشید. این رفرنس قوی برای کسی است که در ۹۰درصد است ولی فکر می‌کند ممکن است در ۱۰درصد باشد.

– فکر می‌کنید تمام این سال‌ها آمریکا چطور اداره شده است؟ با همین تفکر اداره شده است.

– در آمریکا مساله همین است. به سیاه‌پوستان می‌گویند شما یک روز مایکل جکسون می‌شوید و هیچ‌وقت هم این‌طور نمی‌شود.

امثال سنگرزاده باعث می‌شوند آدم‌ها لاتاری ثبت‌نام کنند

– برنده شدن در لاتاری آمریکا نسبت بیشتری به کنکور ایران دارد، یعنی احتمال پیروز شدن در کنکور پزشکی کمتر از برنده شدن لاتاری آمریکاست ولی چون آن رفرنس مادی در ایران نمی‌گیرد آدم‌ها طرف آن نمی‌روند.

– امثال سنگرزاده باعث می‌شوند آدم‌ها لاتاری ثبت‌نام کنند. می‌خواهم بگویم هر لحظه‌ای که توانستید در گفتمان خود ارجاع مادی به شرایط بدهید، امکان برد در گفتمان خود دارید ولی مساله این است این رفرنس مادی دروغ بزرگ است چون برای شما نیست. این با مال و پورشه می‌تواند دروغ بگوید. راه‌حل خروج از دعوای پورشه و پراید امر عمومی است، گفتمان عدالت در عرصه سیاسی و اجتماعی است و راه دیگری ندارد.

انتهای پیام/





منبع خبر

ادا حال خوبا رو درنیار!/ جامعه‌شناسی استقبال میلیونی از سراب موفقیت با عرفان لس‌آنجلسی بیشتر بخوانید »