دزدی خوب هسته که لالایی بگو و خواب کن هسته!
دزدی خوب هسته که لالایی بگو و خواب کن هسته! بیشتر بخوانید »
سرویس سیاست مشرق- روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژههای مشرق” نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه های مشرق» همراه شوید.
*******
**از «انتقام سخت» سخن نگویید، آمریکا عصبانی می شود!
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «ترامپ و تهدید ایران» به قلم «فریدون مجلسی» دیپلمات سابق نوشت: «امریکا که سال گذشته با ترور سردار سلیمانی بنزین بر آتش تنش در منطقه ریخته حالا مدعی است برخی اظهارات مقامات ایرانی پیرامون انتقامگیری خطرناک است و وعده برخورد سخت داده است. این رفتارهای یکجانبهگرایانه و خطرآفرین دولت ترامپ در روزهای آینده هم ادامه خواهد داشت و امیدواریم که ایران و جامعه جهانی بتوانند در این بازه زمانی تا پایان دولت دونالد ترامپ به سلامت عبور کنند. چرا که هر اتفاقی در این میان بیفتد این مردم ایران هستند که آسیب میبینند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «همچنان نگرانیهای زیادی وجود دارد چرا که دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا از سلامت روانی کافی برخوردار نیست و ممکن است بدون سنجیدن شرایط و در نظر گرفتن تبعات موضوع دست به هر اقدام خطرناکی بزند. باید در نظر داشت که طی این مدت به صلاح نیست که با اظهاراتی تند یا تهدید چنین فردی را تحریک کرد، زیرا ترامپ نشان داده بدون توجه به عواقب و مشکلاتی که میتواند اقداماتش به همراه داشته باشد، ممکن است دست به کارهایی بزند که توجیه عقلانی برای آنها نداشته باشد».
این دیپلمات سابق تاکید کرده است که «ترامپ از سلامت روانی کافی برخوردار نیست»؛ نکته جالب اینجاست که در سالهای اخیر فعالین اصلاح طلب از جمله نویسنده همین یادداشت در کنار حجاریان، تاجزاده، علوی تبار، عبدی، حسین موسویان، کرباسچی و…به دفعات اصرار می کردند که ما می توانیم با ترامپ مذاکره کرده و به توافق برد-برد برسیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در لفافه تاکید کرده که در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی، مقامات ایران باید از بیان اظهارات تند پرهیز کرده و ترامپ را تحریک نکنند.
این ادعای مضحک در حالی است که همین پارسال ایران- در اقدامی بی سابقه- با موشک باران پایگاه عین الاسد، آمریکا را تحقیر کرد. مقامات آمریکایی و از جمله ترامپ در ابتدا با لاف زنی از پاسخ قاطع سخن گفتند ولیکن به فاصله بسیار کوتاهی، از موضع قبلی عقب نشینی کرده و اقدامی انجام ندادند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشت مذکور ابراز امیدواری کرده است که «ایران و جامعه جهانی بتوانند در این بازه زمانی تا پایان دولت دونالد ترامپ به سلامت عبور کنند»؛ این در حالی است که «جو بایدن» و تیم وی سابقه تشکیل و تجهیز و حمایت همه جانبه از داعش را در کارنامه خود دارند.
در مقطعی که جو بایدن معاون اول رئیس جمهور بود، دانشمندان هسته ای در ایران ترور شده و قانون وضعیت اضطراری علیه ایران تمدید شد.
بایدن در سال ۹۴ و در ماه عسل روابط دولت روحانی با دولت اوباما در اظهارنظری خصمانه گفت «لازم باشد با ایران وارد جنگ می شویم». بایدن و اوباما و کلینتون از جمله حامیان اصلی فتنه ۸۸ نیز بوده اند.
طیف تندرو اصلاح طلب همواره نسخه ضعف و حقارت و استیصال می پیچد؛ برای این طیف هیچ تفاوتی ندارد که اوباما در کاخ سفید است یا ترامپ یا بایدن، از نگاه فعالین این طیف، آمریکا کدخداست و ایرانی ها رعیت هستند و این رعیت است که باید تا ابد به کدخدا باج بدهد و صدایش هم درنیاید.
برخلاف فضاسازی جریان تندرو اصلاح طلب، انتقام خون حاج قاسم، قطعی و جدی است.
** برخورد اصلاحطلبان با مسئله جامعه مدنی، نمایشی بوده است
«محمد نعیمیپور» فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «اصلاحطلبان همواره با مسئله جامعه مدنی به صورت نمایشی برخورد کردهاند. برای مثال وقتی درباره حقوق کارگران سخن به میان میآید، میگویند کارگران هفتتپه را بازداشت کردند؛ یعنی مسئله کارگران از یک موضع کاملا سیاسی مورد پیگیری قرار میگیرد. یک تحلیل قابل اعتنا در این زمینه نمیبینیم…اصلاحطلبان باید به جامعه، گروهها و سرمایههای اجتماعی خود توجه نشان دهند و موضوعات را واضح برای مردم بیان کرده و از کلیگویی حذر کنند. راهکار برای حل مشکلات، مسائل و معیشت مردم ارائه دهند. تنها گفتن لزوم ایجاد عدالت در جامعه کافی نیست، بلکه باید برای ایجاد عدالت در جامعه راهحل ارائه داد».
نعیمی پور در ادامه گفت: «نقطه ضعف جریان اصلاحات در ]انتخابات های[ سالهای اخیر تصمیمگیری در دقیقه ۹۰ بوده است. روش اصلاحطلبان در ادوار گذشته این بوده که میتوان موجی ایجاد کرد و بر آن موج سوار شد. سؤالی که در اینجا وجود دارد، این است که آیا مردم همچنان به این موجها توجه نشان میدهند؟».
اصلاح طلبان مردم را صرفا «ماشین رأی» و جوانان را «سیاهی لشکر میتینگ های انتخاباتی» و «سپر بلای آشوب های خیابانی» و زنان را نیز در حد «کاندیداهای نمایشی برای شهرداری و وزارت و…» می بینند.
این طیف هیچوقت به حقوق معوقه کارگران اشاره ای نمی کند، اما بلافاصله پس از مطرح شدن نام یک مدیر در مسئله «حقوق های نجومی» ، وی را ذخیره نظام و نخبه معرفی کرده و حقوق های نجومی را حق این فرد جا می زند.
هرگاه یک مفسد دانه درشت اقتصادی در دستگاه قضا مورد محاکمه قرار می گیرد، اصلاح طلبان به صف شده و او را کارآفرین برتر جا زده و محاکمه وی را اشتباه و ظلم جا می زنند.
این طیف هیچ واکنشی نسبت به پرواز قیمت دلار و سکه و مرغ و تخم مرغ و پراید ندارد و اتفاقا با ژست «آزادسازی قیمت ها» از این افزایش سرسام آور دفاع هم می کند.
اصلاح طلبان بارها از یک «قاتل» دفاع کرده اند، چه آن وقتی که شهردار سابق اصلاح طلب، همسر دومش را که زنی جوان بود به طرز فجیعی در حمام با گلوله به قتل رساند، و چه آن وقتی که یکی از اراذل و اوباش- که پیش از آن کشتی گیر بوده است- از پشت سر، پدر یک خانواده را با چاقو سلاخی کرد و سه فرزند وی را از داشتن نعمت پدر محروم کرد و…
اصلاح طلبان همان طیفی هستند که در سال ۹۶ مدعی شدند که اگر آقایان رئیسی یا قالیباف به ریاست جمهوری برسند، قیمت دلار ۵ هزارتومان خواهد شد؛ همین طیف در سال های بعد دلار را تا آستانه ۳۲ هزارتومان افزایش داده و حتی بابت آن فخر فروشی هم کردند.
همانطور که این فعال اصلاح طلب نیز اذعان کرده است، برخورد اصلاح طلبان با مسئله جامعه مدنی همواره نمایشی بوده است.
** آقای آخوندی؛ چند واحد مسکن اجتماعی برای مردم ساختی!؟
«عباس آخوندی» وزیر مستعفی راه و شهرسازی در دولت روحانی در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «طرح اصلاح قانون انتخـــابات ریاســــت جـــمهـــوری کـــه در مجلـس در دســـت بــــررســــی اســــــت، آشــکارا مشـحون از تبعیــضهــای نــاروا میـان شـــهرونــدان و موجب سلب حق از انتخابشوندگان و انتخابکنندگان است…اکنون پرسش این است که چرا چنین طرحی در دستور کار قرار میگیرد تا اعصاب و روان ملتی را آزار دهد و زمان ارزشمند مجلسیان، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت را که در این روزگاران سخت باید در اندیشه گرهگشایی از کار ملت باشند به چنین امر ناسنجیدهای مشغول میسازد».
آخوندی در این یادداشت از «آزرده خاطرشدن اعصاب و روان مردم» و «لزوم گره گشایی از کار ملت» سخن گفته است. گویا آقای آخوندی دچار ضعف حافظه شده است. ظاهرا وی فراموش کرده است که در دوران تصدی وزارت راه و شهرسازی، چگونه اعصاب و روان مردم را آزرده خاطر کرده و گره گشایی از کار ملت را به فراموشی سپرده بود.
در اصل ۳۱ قانون اساسی آمده است: «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند».
روحانی-خرداد ۹۲- در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری گفت: «تامین مسکن ارزان برای جامعه جزو برنامههای دولت تدبیر و امید است».وی در همان مقطع تاکید کرد: «مسئله مسکن در اولویت دوم جوانان [برای ازدواج] است که به آن توجه ویژهای دارم. همین مشکل اقتصادی بسیاری از ازدواجها را به طلاق رسانده است». روحانی در سال ۹۲ علیرغم انتقادهایی که به طرح مسکن مهر داشت در چندین نوبت قول داد که تا پایان فعالیت دولت یازدهم، طرح مسکن مهر تکمیل خواهد شد.
همچنین «عباس آخوندی» وزیر سابق راه و شهرسازی- مرداد ۹۲- در جلسه رأی اعتماد مجلس گفت: «شخص من هرگز با مسکن مهر مخالف نبوده و نیستم و من جزو اولین کسانی بودم که این موضوع را وارد نظام برنامهریزی ایران کردم که بعد از آن، این مسئله ردیف پیدا کرد و مباحث دیگری چون بهسازی مسکن روستایی و مسکن اجتماعی تا قبل از دورهی مسئولیت من در تاریخ ایران سابقه ندارد».
نکته قابل توجه اینجاست که آخوندی در سال ۹۲ تاکید کرده بود که «من مسکن مهر وارد نظام برنامهریزی ایران کردم»؛ ولی در سالهای بعد با توهین به مردم گفت «مسکن مهر طرح مزخرفی است»!؛ البته وقتی یک مسئول دولتی با سرمایه چند صد میلیاردی در ویلای هزار و چندصد متری در لواسان ساکن می شود و همزمان مسئولیت تامین مسکن مردم را هم بر عهده می گیرد، باید هم انتظار اینگونه اظهارات تکبرآمیز و تاسف برانگیزی را داشته باشیم.
از ابتدای انقلاب تاکنون، عباس آخوندی قریب به ۹ سال وزیر مسکن و راه و شهرسازی بوده است. وی یکبار در دهه ۷۰ وعده داد که مسکن اجتماعی را برای اقشار ضعیف و متوسط جامعه اجرا خواهد کرد. آخوندی در سال ۹۲ نیز مجددا تاکید کرد که مسکن اجتماعی به زودی ساخته خواهد شد.
اما حتی ماکت مسکن اجتماعی هم ساخته نشد، چه برسد به اجرایی شدن این پروژه و تحویل کلید به مردم! نمایندگان مجلس پیش از این تاکید کرده بودند که آخوندی متهم به «ترک فعل» است و باید به همین منظور پاسخگو باشد.
قیمت مسکن و همچنین اجاره بهای مسکن در دولت روحانی حدود ۶ برابر افزایش یافت. این وضعیت تنها یکی از نتایج حضور آخوندی در وزارت راه و شهرسازی است. به نظر شما آیا کارنامه آخوندی، مصداق بارز آزرده شدن اعصاب و روان مردم و بی توجهی به مسئله گره گشایی از کار ملت نیست!؟
آخوندی بجای یادداشت نویسی باید به افکارعمومی جواب پس بدهد؛ یک سوال مهم این است؛ آقای آخوندی؛ چند واحد مسکن اجتماعی برای مردم ساختی!؟
گروه سیاسی خبرگزاری فارس: چند روزی است که فیلمی از یک روحانی و استاد اخلاق معروف دست به دست میشود که او در این فیلم ابتدا با بیان نکاتی اخلاقی، گریزی به اجرای حکم روحالله زم مدیر شبکه معاند آمدنیوز که به جرمهای متعدد از جمله افساد فی الارض و جاسوسی به دار مجازات آویخته شد، می زند. او در این اظهاراتش زم را شهید خوانده و در اظهاراتی بی پایه، اتهاماتی را متوجه رهبر انقلاب میداند.
آیتالله امجد کیست؟
محمود امجد استاد اخلاق حوزههای علمیه و از شاگردان آیات عظام سید محمدحسین طباطبایی، سید رضا بهاءالدینی، امام خمینی(ره)، آیتالله محمدتقی بهجت و آیتالله خوشوقت است.
سابقهای در اخلاق و دروس حوزوی دارد و شاگردان بسیاری تحت تاثیر تعالیم اخلاقی وی رشد و تربیت یافتهاند.
امجد پس از انقلاب، مدتی امام جمعه نهاوند و مدتی نیز نمایندهٔ امام خمینی(ره) در غرب کشور بود.
محمود امجد در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
این استاد اخلاق از اساتید مدرسهٔ عالی شهید مطهری، حوزهٔ علمیهٔ دماوند، مشهد، قم، اصفهان و … بوده و امام جماعت مسجد کوی دانشگاه تهران بوده طلاب و دانشجویان بسیاری را در طول سالهای حضور در مدرسهٔ عالی شهید مطهری و مسجد کوی دانشگاه تربیت کردهاست.
محمدعلی آهنگران فرزند صادق آهنگران که از روحانیون نزدیک به اصلاحطلبان و از شاگردان امجد است درباره اظهارات اخیر وی مینویسد:
«اصلا او (محمود امجد) بود که مرا با ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنهای آشنا کرد. از روزهایی که در مدرسه حجتیه قم با آقای خامنهای رفیق و هم بحث بودند اصلا خود ایشان به من گفت خامنهای ذرهای منیت و دنیا طلبی در وجودش راه ندارد. اصلا خودش به من میگفت دشمنان خامنهای را لعنت میکند. از خود ایشان شنیدم که به نقل از مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند بهتر از آقای خامنهای برای رهبری جمهوری اسلامی نداریم.
از خود ایشان شنیدم که در جریان انتخاب مرحوم آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری، چگونه مرحوم آیت الله العظمی بهاالدینی با این انتخاب مخالفت کردند و به ولایت و رهبری آیت الله خامنهای بشارت داد. روز ثبت نام در انتخابات خبرگان ۹۴ از خودش شنیدم که میگفت برای حمایت از رهبری وارد صحنه انتخابات شده است».
با مشخصات فوق به هیچ عنوان نباید محمود امجد را از قماش ضدانقلابهایی که از اول یا پیش از انقلاب با مبانی و چارچوبهای انقلاب مشکل داشته و دارند مقایسه کرد. آهنگران در بخشی از اظهارات خود نامی از آیتالله حسینعلی منتظری میبرد. شخصی که شاید سرنوشت و مشی زندگی و تحولات رفتار سیاسیاش با مواضع کاملا متفاوت محمود امجد در گذشته و حال تطابق داشته باشد.
منتظریهای انقلاب
آیتالله منتظری از چهرههای بسیار مهم و دارای نقش ارزنده در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) بوده و نقش تاریخی وی در به ثمر رسیدن انقلاب بر هیچکس پوشیده نیست.
او از نظریهپردازان اصلی اصل ولایت فقیه بود که در اواخر عمر تبدیل به اپوزیسیون نظام شده و حتی نقش رهبری اصلاحطلبان و مرجع فقهی جنبش سبز را عهده دار شد.
مهدی هاشمی معدوم، حسینعلی منتظری و هادی هاشمی (داماد منتظری)
ولی چرا یک نفر که خود نظریهپرداز ولایت فقیه است و مواضع سرسخت او در مورد ولایت فقیه زبان زد خاص و عام بود، ناگهان از درون فرو میپاشد و این فروپاشی موجب میگردد چهره بیرونی او نیز برای یاران انقلاب خراب شود و حتی علیرغم کوششی که امام (ره) مینماید تا وی را حفظ کند و به اصطلاح امروزیها سر خورده نگردد، ولی حیله و مکر دشمن کارگر افتاده و آیتالله منتظری یار دیرینه امام راحل (ره) در مقابل امام میایستد.
کسی که خود درس خارج فقه ولایت فقیه را به طلبه های متعدد مجتهد، می دهد و از تئوریسینهای این اصل بوده، در مقابل ولی فقیه میایستد، ولی دلیل این همه تغییر موضع برای چیست؟
علت، چیزی نیست جز همان پروژه نفوذ در بیت وی و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر روی آراء و افکارش که به تدریج خود را نشان میدهد، بویژه در جریان سید مهدی هاشمی برادر دامادش.
علیرغم اینکه بسیاری مرحوم منتظری را در جمهوری اسلامی چندان کار آمد و تأثیرگذار معرفی نمیکردند، ولی مکاتبات امام خمینی (ره) خصوصاً در اواخر قطع ارتباطشان با وی نشان میدهد که چقدر این شخصیت برای امام راحل مورد اهمیت بوده است. این در حالی بود که خیلیها در مورد وی به زبان طنز، لطایفی ساخته و الفاظی را در مورد او به کار میبردند و حتی از نظر علمی و خطابه او را نقد میکردند ولی هیچکدام از این نتوانست موجب تخریب شخصیت وی نزد امام شود تا بالاخره کارد را به استخوان رهبر کبیر انقلاب رسیده وگرنه مدارای امام با وی بسیار بود.
حسینعلی منتظری قائم مقام معزول رهبری
جریان نفوذ در حال رشد بیت این فقیه، به حدی بود که توسط افراد مورد وثوق خود خبرهایی را دریافت میکرد و بدون جستوجو در مورد صحت و سقم آن فقط به صرف اینکه خبر را فلان فرد داده بر مبنای آن شروع به اعتراض های بی مورد میکرد.
به همین خاطر است که امام(ره) در نامه عزل منتظری تاکید میکنند: «سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد».
امجد چرا عوض شد؟
آنچه از اقوال بر میآید، محمود امجد هم تحت تاثیر نفوذ عدهای در کنارش و توسط برخی از پامنبریهایش منحرف شده است.
امین توکلی زاده فعال سیاسی و از پامنبریهای آیت الله امجد می نویسد:
«…حرم امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد.
چه شده بود که استاد از شاگردان خود باز مانده بود چرا امجد سال ۸۸ توان تشخیص سال ۷۸ را نداشت عده ای از دلسوزان دست نکشیدند جلسات متعددی با برخی از آقایان مثل ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی برنامه ریزی ویژه ای برای بیوت آقایان ترتیب داده اند و مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب و شتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند .
علت منبرهای فتنه انگیز و سکوت های طولانی تا حدی معلوم شد،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان.
عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه و کار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود.
با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال و سند آوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم همه متعجب بودند آخر چرا شیخ تسلیم فرزند خود و حلقه اطرافیان شده شیخ دلیل متحیر کننده تری آورد او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید، سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود البته حضور مداوم محمد هاشمی و اظهار ارادتمندی و خاکساری و مرید و نژاد بازی او هم بی تاثیر نبود و حتی یک دهه محمد امجد و محمد هاشمی منبر می رفتند و حاج آقا شده بود پا منبری اینها.
شیخ، دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد».
آنچه بر میآید آیتالله محمود امجد استاد عرفان و اخلاق دیروز، امروز مفتون فتنه اطرافیانش شده و نتوانسته به مانند علمای بزرگ و بنامی چون آیتالله جنتی، مرحوم حجتالاسلام حسنی و بسیاری از علمای دیگر خود را از فتنه اولاد و ذینفوذان برهاند.
فتنه اطرافیان مسئله ای است که در طول انقلاب عدهای از آن پیروز بیرون آمده و عدهای نیز در آن شکست خوردهاند و سرنوشت امجد و منتظری درسی است که می تواند چراغ راه همه خواص باشد.
انتهای پیام/
فتنه اطرافیان؛ از منتظری تا امجد بیشتر بخوانید »