روح الله خمینی

امتداد راه امام خمینی (ره)

امتداد راه امام خمینی (ره)


گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس – سعید توتونکار؛ روز ۱۴ خرداد سال ۶۸ در حالی که آزادگان جهان غرق در ماتم و اندوه فقدان مردی از سرآمدان تاریخ بودند؛ چشم دشمن به سوی ایران خیره بود تا پایان خمینی کبیر را جشن بگیرد، رؤیایی که هیچ‌گاه تعبیر نشد.

اما، خمینی تنها یک تن نبود. حیّ متأله، پرچم حکمرانی انسان ناطق را برافراشت. او بیشتر جان بود در کالبد زمانه که زمینه‌های تغییر و دگرگونی را طراحی و هدایت می‌کرد. بلوغ تاریخی انسان مدرن بود که در جسم شریف آن مرد بزرگ تجلی یافت و بشر عصر حاضر را از بن‌بست تاریک حیات غریزی نجات داد و مقدمه اعتلای کلمة الله را فراهم کرد. خمینی یک اندیشه بود. یک منطق الهی بازمانده از نسل پیامبران. یک امانت آسمانی که بر دوش سرآمدان، دست به دست و نسل به نسل می‌گردد.

انقلاب اسلامی، ولایت الهی پنهان در قلوب مردمان را در قالب نظام ولایی جمهوری اسلامی ایران آشکار کرد؛ تا امکان ظهور و حکمرانی آن فراهم گردد. نظام مبتنی بر ولایت فقیه مقدمه‌ای بر روند فروافتادن پرده غیبت بود. تمرین و تجربه‌ای اجتماعی از سبک زندگی ولایتمدارانه.

نرم‌افزار شخصیت امام امت برخلاف تصور مشاهده گران مادی گرا بیش و پیش از سخت‌افزار شخصش عمل می‌کرد؛ لذا مرگ ظاهری او، باعث مرگ انقلاب نشد. روح انقلاب امتداد یافت و صورتی دیگر برای خود برگزید.

انقلاب یعنی تحول در قلب و قالب. مسأله کانونی انقلاب اسلامی تحول است. تحول یعنی حیات، حرکت، رشد، تولد، تکثیر و پیشرفت.

مسأله حیات انسانی همین گونه گون شدن و روزآمدی و امتداد در زمینه‌ها و زمانه‌هاست. جلوه اجتماعی این خصیصه به مراتب جدی‌تر و بنیادی‌تر است. اگر تحول به مسأله اجتماعی تبدیل نشود و مردمان یک سرزمین ترجیح دهند که عوامل حرکت و پویایی و شکوفایی خود را خنثی کنند و به سمت آسودگی و بی‌مسئلگی و راحت‌طلبی حرکت نمایند و آماده پذیرش زحمت و هزینه تغییر و تحول و انقلاب مدام نباشند و مسیر بازی و سرخوشی و بی‌مسؤولیتی و تعلیق و عدم تعلق را پی بگیرند به زودی در دامی گرفتار خواهند شد که تفریح و تفرعن تار و پود آن و فساد حرث و نسل حاصل آن است.

تغییر، قاعده ناگزیر تکوینی است. انسان می‌تواند با امکان انتخابی که در اختیار دارد، تغییرات را مدیریت کند و تحول بیافریند و یا تسلیم روند خود به خودی تغییرات شود و به سراشیبی افول و سقوط و اضمحلال دچار گردد. انسان با ایمان و علم و امید و عمل، قدرت تسخیر و تقدیر در عالم را خواهد داشت. این آگاهی، همان آورده امام برای ملت مظلوم ایران و امت ستمدیده اسلام و مستضعفان جهان است. هر نگاهی تحول و انقلاب نمی‌آفریند. محصول تصورات مادی از ساختار عالم، ارتجاع و تحجر است.

انسان معاصر شاهد انتشار موج عظیم تحول از وجود مردی بود که با ایمان و عمل صالح، قدرت روحانی را در دوران اصرار بشر بر جمود و مادی‌گری و مجسمه‌سازی از زندگی آشکار کرد. امام خمینی رحمت الله علیه گمشده عصر بود. کسی که نگاه حداقلی مادی به انسان را برنمی‌تافت و ظرفیت‌های عظیم معنوی بشر را دوباره به یاد او آورد. بزرگ‌مردی که با کمترین ابزار مادی، قوی‌ترین پدیده‌های معنوی را در جهان رقم زد.

کسی که نشان داد، معنویت سهم بسیار زنده‌تر و واقعی‌تری نسبت به مادیت در عالم دارد. تجربه‌ای که ثابت کرد بخش عمده تعریف زندگی در حصار جامد و مرده معرفت غربی از یاد برده شده است.

نگاه حداقلی و منفعل مادی همواره بخش اعظمی از حقایق انسانی و واقعیات اجتماعی را از معادلات قدرت حذف می‌کند. نتیجه، پاسخ‌های اشتباه پی در پی به مسائل پیش آمده است. همین جا تفاوت آرمان‌خواهی الهی و رؤیابافی مادی را می‌توان از هم بازشناخت. تقدیرات خشک و شکننده منطق مادی، عرصه بی‌انت‌های امکان انتخاب در عقلانیت معنوی را برنمی‌تابد.

خیره شدن در امکانات عالم ماده چنان تذللی در مادی‌گرایان به وجود آورده که ناچیزی آن در برابر پدیده‎های نوظهور معجزه‌گون از عوالم معنوی را نادیده می‌گیرند.

انقلاب ملتی با دستان خالی از ابزار‌های مادی؛ اما با قلبی آکنده از داشته‌های معنوی، معجزه‌ای بود که حقانیت امام و ایمان او را برای تمام مردم عالم ثابت کرد. امام اینگونه مبعوث شد و به دیگران این نوید و امید را داد که هر چند مستکبران و مستبدان عالم در تلاشند تمام نشانه‌های ایمان را در بشر امروزی کور کنند و ریشه‌های معنویت و روحانیت را بخشکانند؛ اما امکان تحول از درون و انتشار آن در جامعه می‌تواند، بت‌شکنی کند و ساختار‌های خشک و بسته مادی را فروریزد.

خمینی کبیر مسأله نجات انسان را در تمام سطوح فردی و اجتماعی و بین‌المللی آن شناسایی کرد و تمام نظامات جهان را با آن توضیح داد. غلبه مادیت بر معنویت و کفر بر ایمان و یأس بر امید و شیطان بر انسان، مسئله‌ای فراگیر بود. باور‌ها شکست خورده بود و گویی همگان سلطنت مطلق استبداد و استکبار را پذیرفته بودند و روزنه رهایی را نمی‌یافتند.

انقلاب اسلامی پاسخی مناسب به این مسأله بود. تحولی روحانی و عمیق که ظرفیت بی‌انت‌های آسمان را به رخ زمین کشید. تقابل توحید و شرک، سستی باطل را اثبات کرد. سقف همت و اراده انسانی که در تنگنای مادیات فشرده شده بود ناگهان کنار زده شد و آرمان‌های بلند به صحنه آمد و با تکیه بر قدرت ایمان و امید فصل جدید زیست انسان را آغاز کرد.

به اذعان کارشناسان بین‌المللی کوه یخ قدرت غرب ناباورانه در حال ذوب شدن است و ساکنانش را تهدید به نابودی می‌کند. این نشانه آشکار یک تغییر جهانی است. تغییری که پس از انقلاب اسلامی ایران سرعت گرفت و هیچ گاه متوقف نشد. انقلاب اسلامی روندی را که باعث سرنگونی استبداد داخلی شد ادامه داد تا نشانه‌های فروپاشی استکبار جهانی را آشکار کند. همان ایمان و امیدی که از دهه ۲۰ قیام لله را فریاد زد، امروز در منطق و منش جانشین حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیة، یعنی حضرت امام خامنه‌ای حفظه الله تعالی زنده و پاینده است. پرچمی که پیر جماران در ایران به اهتزاز درآورد با همان شعار‌ها و رهنمودها، امروز در جای جای جهان خودنمایی می‌کند تا دایره تحول را تکمیل کند.

ولایت فقیه آن حقیقت ناب است که تمام امکان‌های خمینی بودن و خمینی ماندن را در خود به یادگار دارد. ولایت فقیه شخصیت امام روح الله است. میراث بزرگی که دشمنی شیاطین جهانی و هوا‌های نفسانی و امتداد‌های داخلی و خارجی‌شان روی آن متمرکز شده است. منطق جاهلیت ولایت عقل و ایمان را برنمی‌تابد. جنگ و جهاد تا غلبه مطلق حق بر باطل ادامه دارد. تا ولایت فقیه زنده است، انقلاب زنده است؛ تحول زنده است؛ ایمان زنده است؛ امید زنده است.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امتداد راه امام خمینی (ره) بیشتر بخوانید »

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد



حاج‌قاسم اولین بار در یک باشگاه ورزشی نام خمینی را شنید، از او بیشتر پرسید و عکسش را گرفت، نگاهش به چشمان نافذ روح‌الله افتاد و از همانجا شیفته روح‌الله خمینی می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جوان ۲۰ ساله‌ای بود به پابوس امام هشتم رفته بود، در باشگاه ورزشی مشهد حضور یافت و مشغول تمرین شد، همزمان مکالمه دو نفر را می‌شنود و اولین بار نام خمینی به گوشش می‌خورد و متوجه می‌شود شخصی برای تغییر رژیم برخاسته است، گوش‌هایش را تیز و همه حواسش را جمع می‌کند تا بهتر بشنود.

چند دقیقه‌ای گذشت، برخاست و به سمتشان رفت، با آنها رفیق شده بود بنابراین از خمینی بیشتر پرسید و عکسش را از آنها گرفت، نگاهش به چشمان نافذ روح‌الله افتاد چند دقیقه‌ای سکوت کرد و به تصویر خیره شد، لبخند زد هر لحظه روی صورتش پهن و پهن تر شد و از چشمانش بیرون زد.

با همان چشمان ذوق زده سرش را بلند کرد و رو به رفیقش گفت: می‌توانم این عکس را داشته باشم؟ او هم در جواب گفت: آری ولی خیلی مراقب باش، اگر ساواک آن را با تو ببیند خونت را می‌ریزد.

سلیمانی از همانجا شیفته روح‌الله خمینی می‌شود، بعدها درباره این لحظه باشکوه می‌نویسد: از همان لحظه، امام خمینی(ره) بخشی از وجودم شد، پس عکس را زیر پیراهنش و درست در کنار قلبش پنهان می‌کند و با خود به کرمان می‌آورد، عکس را به دوستش (علی یزدانپناه) نشان می‌دهد، او هم همان جمله را تکرار می‌کند و می‌گوید: اگر ساواک تو را با این عکس بگیرد، حتما کشته می‌شوی.

اما قاسم در خودش جرأت و شجاعت عجیبی احساس و همزمان با ایجاد صداهای مخالف در کرمان، او شعارنویسی را بر روی در و دیوار شهر آغاز می‌کند و اولین قدم را در این مسیر نورانی برمی‌دارد.

انقلاب خمینی(ره) با همراهی و کمک سلیمانی‌ها به پیروزی می‌رسد و وارد سختی‌ها و تلخی‌ها می‌شود، با شروع جنگ تحمیلی، قاسم وارد جنگ می‌شود و از همان زمان برای دفاع از کشور، شب و روز را در هم می‌آمیزد، فصلی که تا پایان زندگی‌اش ادامه دارد.

بعد از جنگ، سلیمانی مرادش را از دست می‌دهد، وقتی خبر رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی را می‌شنود کمرش می‌شکند، سخت ناراحت می‌شود و به هم می‌ریزد، اما با انتخاب سید علی خامنه‌ای به رهبری نظام امیدوار می‌شود و قامت راست می‌کند.

او درد نبود خمینی(ره) را در وجودش نگه می‌دارد و قسم می‌خورد برای حفظ میراث امام(ره) و برای جانشین خلف آن رهبر بزرگ، هرچه در توان دارد بگذارد و در راهآرمان‌های آن سر بدهد، موضوعی که بالاخره ۳۰ سال بعد اتفاق می‌افتد و حاج‌قاسم سوار بر بال فرشتگان به امام و رفقایش می‌پیوندد.

سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.»

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد بیشتر بخوانید »

«حاج قاسم» چند فرزند دارد؟

پیام دختر حاج قاسم سلیمانی خطاب به ملت فلسطین



دختر شهید سلیمانی زینب سلیمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امروز (دوشنبه) به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و همراهانش مراسم یادبودی در غزه تحت عنوان «شهید قدس» برگزار شد؛ سران گروه‌های فلسطینی در این مراسم سخنرانی کردند و دختر شهید سلیمانی پیامی خطاب به ملت فلسطین فرستاد.

عضو حماس

بر اساس گزارش «فلسطین الیوم»، «محمود الزهار» عضو دفتر سیاسی حماس در این مراسم گفت، سردار سلیمانی در عراق شهید شد زیرا اعتقاد داشت که سرزمین مسلمین حد و مرزی ندارد.

وی افزود، سردار سلیمانی در حمایت از رزمندگان مقاومت بر این اساس که آنها از مبانی امت دفاع می‌کنند، کوتاهی نکرد و تفاوتی در حمایت کشورش از پیروان مذاهب اسلام قائل نبود.

الزهار تأکید کرد، شهید سلیمانی مردی بود که به اصول اسلامی اعتقاد داشت و جانش را در راه قدس تقدیم کرد.

عضو جهاد اسلامی

«خالد البطش» عضو دفتر سیاسی جهاد اسلامی هم گفت، شهید سلیمانی در سازماندهی تشکیلات نظامی در نوار غزه از همه گروه‌های فلسطینی شریک بود، صدها بلکه هزاران مجاهد برای آموزش فنون جنگی داوطلب شدند و این آموزش‌ها را به خوبی فرا گرفتند.

وی افزود، شهید سلیمانی شعارهای انقلاب اسلامی ایران را با حماست از مقاومت در فلسطین و مجهز کردن آن به سلاح، به عمل تبدیل کرد.

البطش تأکید کرد، سردار سلیمانی صاحب یک پروژه بود که وجه مشترک میان شرکای مختلف محور مقاومت است و تفاوت زبان، مذهب، نژاد و ایدئولوژی در آن اهمیتی ندارد.

وی تأکید کرد، شهادت سردار سلیمانی به معنای مرگ پروژه وی نیست، شهید میلیون‌ها نفر را زنده می‌کند و هدف قرار دادن فرماندهان دلیل بر درستی راه و مسیر آنهاست.

البطش گفت، وحدت جبهه‌ها هدف حاج قاسم و برادرانش در محور مقاومت از فلسطین تا لبنان، سوریه، عراق و غیره بود و ترور وی برای جلوگیری از همین وحدت و نیز وجدت نبرد علیه رژیم صهیونیستی صورت گرفت.

این عضو جهاد اسلامی ضمن اعلام اینکه شهید سلیمانی با ایستادن در برابر پروژه آمریکا، این کشور را خوار و ذلیل کرد و با شهادتش نیز به نحوی دیگر ذلت آمریکا را رقم زد، تصریح کرد، رژیم صهیونیستی شریک این جنایت است و باید تقاص آن را پس بدهد.

پیام دختر حاج قاسم سلیمانی به ملت فلسطین

بر اساس گزارش فلسطین الیوم، زینب دختر حاج قاسم سلیمانی پیامی به ملت فلسطین از طریق همین مراسم فرستاد و گفت، شهید سلیمانی به فرزندانش دشمن‌‎شناسی و عشق به فلسطین و قبله اول مسلمانان در قدس را یاد داده است.

زینب در پیام خود گفت: قدس و فلسطین در تمام جزئیات زندگی ما حضور داشت و فقط یک شعار بر منبر سخنرانی و گلوله در تفنگ جهاد نبود بلکه شیوه و عشق ما در داخل خانواده بود.

وی ضمن اعلام اینکه پدرش در طول مسیر جهادی‎‌اش همواره از عشق به فلسطین گفته، تصریح کرد، در منزلشان تصاویری از شهدای ایران، فلسطین، لبنان، عراق، یمن، سوریه و غیره وجود دارد.

دختر شهید سلیمانی تصریح کرد: شهدای بزرگی مانند شیخ احمد یاسین، فتحی الشقاقی، عبدالعزیز الرنتیسی، ابوعلی مصطفی، ابوجهاد الوزیر، جهاد جبریل، عمر ابوشریعه و دیگر شهدای فلسطین که مجال نام بردن از همه آنها نیست، کسانی هستند که اسامی آنها مانند ستاره‌هایی در اطراف تصویر و نام خورشید مستضعفان و حامل مسأله فلسطین  امام روح‌الله خمینی می‌چرخد.

وی افزود، پدرش و پیش از آن امام خمینی (ره) بر اساس عقیده، به ملت‌های اسلامی و مستضعف بویژه مجاهدان وعده داده‌اند که آزادسازی فلسطین و پیروزی مستضعفان یک «حق و یقین» است.

زینب سلیمانی در ادامه پیام خود خطاب به مردم غزه تصریح کرد: لعنت خدا بر کسانی که راه‌های کمک به شما را بست و در جنایات صهیونیستها شریک شد، لعنت خدا بر رأس ظلم جهانی یعنی آمریکا و تمام ظالمانی که این رژیم جنایتکار حمایت می‌کنند.

وی در پایان بر تمام شهدای فلسطین، حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و سایر شهدای محور مقاومت درود فرستاد.



منبع خبر

پیام دختر حاج قاسم سلیمانی خطاب به ملت فلسطین بیشتر بخوانید »