روزعاشورا

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟



چون چشم امام(ع) به انبوه جمعیت لشکر دشمن افتاد و در مقابل خویش سیلی عظیم و موجی خروشان از دشمن را دید دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و این دعا را خواند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، امام حسین(ع) در روز عاشورا و هنگامی که جمعیت دشمن را دیدند، اینگونه دعا کردند «خدایا! تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پیشامد ناگوار، مایه امید من هستی… تو بودی که به داد من رسیده و این کوه‌های غم را برطرف کرده‌ای و از این امواج اندوه نجاتم بخشیده‌ای».

امروز که روز حزن و اندوه شیعیان و آزادگان است، خورشید هدایت و امامت به خون نشست و در روایات نیز تاکید شده که روز عاشورای حسینی را به عزاداری و مرثیه سرایی سر کنید و در مجالس مقتل خوانی و سوگواری حاضر شوید. یکی از موضوع هایی که در مقاتل آمده است، سخنان سیدالشهدا(ع) در روز عاشوراست و امام در این روز نیز تلاش کردند تا قاتلان خود را هدایت کنند و رهنمودهایی را برای آنان ارائه فرمودند. به همین مناسبت مروری بر سخنان آن حضرت در روز عاشورا داریم:

دعای امام حسین(ع) در روز عاشورا

چون چشم امام(ع) به انبوه جمعیت لشکر دشمن افتاد و در مقابل خویش سیلی عظیم و موجی خروشان از دشمن را دید دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و این دعا را خواند: خدایا! تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پیشامد ناگوار مایه امید من هستی و در هر حادثه ای سلاح و ملجا من. چه بسیار غم های کمرشکن که دل ها در برابرش آب و راه هرچاره در مقابلش مسدود می شود، غم های جانکاهی که با دیدن آنها دوستان، دوری جسته و دشمنان زبان به شماتت می گشودند، در چنین مواقعی تنها به پیشگاه تو شکایت آورده و از دیگران قطع امید کرده ام و تو بودی که به داد من رسیده و این کوه های غم را برطرف کرده ای و از این امواج اندوه نجاتم بخشیده ای. خدایا! تویی صاحب هر نعمت و تویی آخرین مقصد و مقصود من.

جایگاه دنیا در برابر آخرت

مرحوم شیخ صدوق از امام سجاد(ع) نقل می کند که امام حسین خطاب به یاران خود فرمود: ای بزرگ زادگان، صبر و شکیبایی به خرج دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند، چه کسی است که نخواهد از یک زندان به قصری انتقال یابد و همین مرگ برای دشمنان شما مانند آن است که از کاخی به زندان و شکنجه گاه منتقل شوند. پدرم از پیامبر(ص) بر من نقل کرد که می فرمود دنیا برای مومن همانند زندان و برای کافر همانند بهشت است. مرگ پلی است که این گروه مومن را به بهشتشان می رساند و آن گروه کافر را به جهنمشان. آری، نه دروغ شنیده ام و نه دروغ می گویم.

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟

آن حضرت پس از این بیان، صفوف لشکر خویش را که بنا به قول مشهور از ۷۲ تن تشکیل می یافت منظم کرد، میمنه (سمت راست) سپاه را به «زهیر بن قین» و میسره (سمت چپ) را به «حبیب بن مظاهر» و پرچم را به برادرش عباس بن علی(ع) سپرد و خود و افراد خاندانش در قلب سپاه قرار گرفتند. در این هنگام «عمر بن سعد» نیز به آرایش و تنظیم صفوف لشکر خویش مشغول بود.

درخواست دلیل در میدان جنگ

امام حسین(ع) پس از تنظیم صفوف لشکر خویش، سوار بر اسب شد و از خیمه ها قدری فاصله گرفت و با صدای بلند و رسا خطاب به لشکر افراد عمرسعد چنین فرمود: مردم! حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی شتاب نکنید تا من وظیفه خود را که نصیحت و موعظه شماست، انجام بدهم و انگیزه سفر خود را به این منطقه توضیح بدهم. اگر دلیل مرا پذیرفتید و با من از راه انصاف درآمدید راه سعادت را دریافته و دلیلی برای جنگ با من ندارید و اگر دلیل مرا نپذیرفتید و از راه انصاف نیامدید همه شما دست به هم بدهید و هر تصمیم و اندیشه باطل که دارید درباره من به اجرا بگذارید و مهلتم ندهید ولی به هرحال امر بر شما پوشیده نماند، یار و پشتیبان من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و اوست یار و یاور نیکان.

برای آخرت توشه برگیرید

امام حسین(ع) در اولین خطبه در مقابل سپاه دشمن فرمود: بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا در حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند پیامبران برای بقا سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوشایندتر بود ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن خلق کرده که تازه هایش کهنه و نعمتهایش زایل و سرور و شادیش به غم و اندوه مبدل خواهد شد. پس برای آخرت خود توشه ای برگیرید و بهترین توشه آخرت تقوا و ترس از خداست. مردم! خداوند دنیا را محل فنا و زوال قرار داد که اهل خویش را تغییر داده وضعشان را دگرگون می سازد، مغرور و گول خورده کسی است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که مفتون آن شود.

شیطان بر شما مسلط شده است

آنگاه فرمود: مردم! دنیا شما را گول نزند که هرکس بدو تکیه کند ناامیدش سازد و هرکس بر وی طمع کند به یاس و ناامیدیش کشاند و شما اینک به امری هم پیمان شده اید که خشم خدا را برانگیخته و به سبب آن، خدا از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما فرستاده است. چه نیکوست خدای ما و چه بد بندگانی هستید شما که به فرمان خدا گردن نهاده و به پیامبرش ایمان آوردید و سپس برای کشتن اهل بیت و فرزندانش هجوم کردید، شیطان بر شما مسلط شده و خدای بزرگ را از یاد شما برده است ننگ بر شما و ننگ بر ایده و هدف شما. ما برای خدا خلق شده ایم و برگشتمان به سوی اوست.

گفتار حسین بن علی(ع) که به اینجا رسید، سکوت کامل بر سپاه کوفه حکمفرما بود و هیچ عکس العمل و پاسخی از طرف آنان مشاهده نمی شود که امام چند تن از افراد سرشناس کوفه را که از آن حضرت دعوت کرده و در میان لشکر ابن سعد حضور داشتند، خطاب کرد و چنین فرمود: ای «شبث بن ربعی» و ای «حجار بن ابجر» و ای «قیس بن اشعث» و ای «یزید بن حارث»! آیا شما برای من نامه ننوشتید که میوه هایمان رسیده و درختانمان سرسبز و خرم است و در انتظار تو دقیقه شماری می کنیم، در کوفه لشکریانی مجهز و آماده در اختیار تو است.
این افراد در مقابل گفتار امام پاسخی نداشتند جز انکار و گفتند ما چنین نامه ای به تو ننوشته ایم. در اینجا «قیس بن اشعث» با صدای بلند گفت: یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمی کنی(تا راحت شوی)؟ که در این صورت با تو به دلخواهت رفتار خواهند کرد و کوچکترین ناراحتی متوجه تو نخواهد شد.

امام در پاسخ فرمود «به خدا سوگند! نه دست ذلت در دست آنان می گذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ و از برابر دشمن فرار می کنم.» سپس آیه ای را که گفتار حضرت موسی(ع) را در مقابل عناد و لجاجت فرعونیان نقل می کند، قرائت فرمود: من به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه می برم که گفتار مرا دور می افکنید. پناه می برم به پروردگار خویش و پروردگار شما از هر شخص متکبری که ایمان به روز جزا ندارد.

لقمه های حرام بر دل های شما مهر زده است

خوارزمی می گوید: دومین سخنرانی امام(ع) در روز عاشورا و در سرزمین کربلا بدین صورت بود. پس از آنکه هر دو سپاه کاملا آماده شدند و پرچم های عمرسعد برافراشته شد و صدای طبل و شیپورشان طنین افکند و سپاه دشمن از هرطرف دور خیمه های حسین بن علی را فرا گرفته و مانند حلقه انگشتری در میان خویش گرفتند، حسین بن علی(ع) از میان لشکر خویش بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند ولی آنها همچنان سروصدا و هلهله می کردند.

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟

امام حسین(ع) با این جملات به آرامش و سکوتشان دعوت کرد: وای بر شما! چرا گوش فرانمی دهید تا گفتارم را – که شما را به رشد و سعادت فرامی خوانم – بشنوید هرکس از من پیروی کند خوشبخت و سعادتمند است و هرکس عصیان و مخالفت ورزد از هلاک شدگان است و همه شما عصیان و سرکشی کرده و با دستور من مخالفت می کنید که به گفتارم گوش فرانمی دهید. آری، در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمه های غیر مشروعی که شکم های شما از آن انباشته شده، خدا این چنین بر دلهای شما مهر زده است، وای بر شما! آیا ساکت نمی شوید؟

قرآن را پشت سر انداخته اید

چون سخن امام حسین(ع) بدینجا رسید، لشکریان عمرسعد همدیگر را ملامت کردند که چرا سکوت نمی کنند و همدیگر را وادار به استماع سخنان آن حضرت کردند. چون سکوت بر صفوف دشمن حاکم شد امام(ع) در ادامه سخنانش چنین فرمود: ای مردم! ننگ و ذلت و حزن و حسرت بر شما باد که با اشتیاق فراوان ما را به یاری خود خواندید و آنگاه که به فریاد شما جواب مثبت داده و به سرعت به سوی شما شتافتیم، شمشیرهایی را که از خود ما بود علیه ما به کار گرفتید و آتش فتنه ای را که دشمن مشترک برافروخته بود، علیه ما شعله ور ساختید، به حمایت و پشتیبانی دشمنانتان و علیه پیشوایانتان بپا خاستید، بدون اینکه این دشمنان قدم عدل و دادی به نفع شما بردارند و یا امید خیری در آنان داشته باشید مگر طعمه حرامی از دنیا که به شما رسانیده اند و مختصر عیش و زندگی ذلت باری که چشم طمع به آن دوخته اید.

آنگاه فرمود: قدری آرام! وای بر شما! که روی از ما برتافتید و از یاری ما سرباز زدید بدون اینکه خطایی از ما سرزده باشد و یا رای و عقیده نادرستی از ما مشاهده کنید. آنگاه که تیغ ها در غلاف و دل ها آرام و رای ها استوار بود، مانند ملخ از هرطرف به سوی ما روی آوردید و چون پروانه از هرسو فرو ریختید، رویتان سیاه که شما از سرکشان امت و از ته ماندگان احزاب فاسد هستید که قرآن را پشت سر انداخته اید، از دماغ شیطان در افتاده اید، از گروه جنایتکاران و تحریف کنندگان کتاب و خاموش کنندگان سنت ها هستید که فرزندان پیامبران را می کشید و نسل اوصیا را از بین می برید. شما از لاحق کنندگان زنازادگان به نسب و اذیت کنندگان مومنان و فریادرس پیشوای استهزاگران هستید که قرآن را مورد استهزا و مسخره خویش قرار می دهند.

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟

آن حضرت اینگونه ادامه داد: آگاه باشید! به خدا سوگند. پس از این جنگ به شما مهلت داده نمی شود که سوار بر مرکب مراد خویش شوید مگر همان اندازه که سوارکار بر اسب خویش سوار است تا اینکه آسیاب حوادث شما را بچرخاند و مانند محور و مدار سنگ آسیاب مضطربتان گرداند و این، عهد و پیمانی است که پدرم علی (ع) از جدم رسول خدا(ص) بازگو کرده است. پس با همفکران خود دست به هم بدهید و تصمیم باطل خود را پس از آنکه امر بر شما روشن شود، درباره من اجرا کنید و مهلتم ندهید، من بر خدا که پروردگار من و شما است توکل می کنم که اختیار هر جنبنده ای در ید قدرت اوست و خدای من بر صراط مستقیم است.

دست از یاری ما برداشتند

سپس آن حضرت دست های خود را به سوی آسمان برداشت و لشکریان عمرسعد را این چنین نفرین کرد: خدایا! قطرات باران را از آنان قطع کن و سال هایی (سختی) مانند سال های یوسف(ع) بر آنان بفرست و «غلام ثقفی» را بر آنان مسلط گردان تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد، در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب کردند و در مقابل دشمن دست از یاری ما برداشتند و تویی پروردگار ما، به تو توکل کرده ایم و برگشت ما به سوی تو است.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام حسین(ع) روز عاشورا چه دعایی کردند؟ بیشتر بخوانید »

حفر خندق در پشت خیمه‌ها/ آرایش نظامی سپاه امام حسین (ع)/ چرا یاران امام یکی‌یکی وارد میدان جنگ می‌شدند؟

حفر خندق در پشت خیمه‌ها/ آرایش نظامی سپاه امام حسین (ع)/ چرا یاران امام یکی‌یکی وارد میدان جنگ می‌شدند؟



امام حسین (ع) در روز عاشورا از تاکتیک جنگی استفاده کردند تا با توجه به کم بودن تعداد سپاه خود، زمان مبارزه طولانی‌تر شود و هر کدام از یاران آن حضرت حماسه‌ای داشته باشند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روز عاشورا مشاهده می‌کنیم که امام حسین (ع) یاران خود را یکی‌یکی به میدان می‌فرستادند و هر کدام از آن‌ها با ورود به میدان رجزی می‌خواندند، خود را معرفی می‌کردند و می‌جنگیدند. برای همین می بینیم که قیام ایشان در تاریخ ماندگار شده است.

روز عاشورا لشکر امام حسین(ع) ۷۲ سرباز داشت. این در حالی بود که عبیدالله بن زیاد حدود ۳۵ هزار نفر از مردان کوفی را تجهیز نظامی کرده بود و به میدان کربلا فرستاده بود تا امام خود را به شهادت برسانند. با این وجود وقتی شرح مبارزه در روز عاشورای سال ۶۱ هجری را در منابع گوناگون می‌خوانیم، این نکته برای ما مشخص می‌شود که تعداد تلفات لشکر عمر بن سعد بسیار زیاد بود و جنگی که در ظاهر می‌توانست در مدت کوتاهی به پایان برسد، از صبح تا عصر ادامه پیدا کرد.

برای دانستن دلایل این موضوع لازم است تدبیرهای نظامی امام حسین (ع) در روز عاشورا را بشناسیم و نوع آرایش نظامی لشکر آن حضرت را مرور کنیم تا پاسخ ابهاماتی از این دست مشخص شود.

در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام علی حیدری، استاد و محقق اسلامی انجام داده به بررسی تدبیرهای مبارزاتی و جنگی امام حسین (ع) در روز عاشورا پرداخته است. آن طور که این کارشناس دینی توضیح می‌دهد، در میان عرب رسم بر این بود که اگر در جنگ‌ها، کسی «هل من مبارزه» می‌طلبید و خواستار جنگ تن به تن می‌شد، به خواسته او احترام می‌گذاشتند و گروهی به او حمله نمی‌کردند.

امام حسین (ع) در روز عاشورا از همین تاکتیک جنگی استفاده کردند تا با توجه به کم بودن تعداد سپاه خود، زمان مبارزه طولانی‌تر شود و هر کدام از یاران آن حضرت حماسه‌ای داشته باشند.

به این ترتیب در روز عاشورا مشاهده می‌کنیم که امام حسین (ع) یاران خود را یکی‌یکی به میدان می‌فرستادند و هر کدام از آن‌ها با ورود به میدان رجزی می‌خواندند، خود را معرفی می‌کردند و می‌جنگیدند. به این صورت بود که امروز می‌بینیم پیام قیام امام حسین (ع) در تاریخ ماندگارتر شده و برای هر یک از شهدای کربلا ماجراها و رجزهایی وجود دارد.

نکته مهم و قابل توجه این است که لشکر عمر سعد به هیچ عنوان این اصل جنگی که آن زمان رایج بود را رعایت نکرد. در بسیاری از موارد، وقتی یک نفر از لشکر امام حسین (ع) وارد میدان می‌شد، از لشکر عمر سعد گروهی به او حمله می‌کردند. البته همین نوع رفتار آن‌ها می‌توانست در بیداری عده‌ای از دشمن مؤثر واقع شود. چون می‌دیدند که لشکر دشمن هرگز پایبند حداقل حقوق انسانی هم نیست و این موضع، جنایت آن‌ها را به وضوح بروز داده است.

آرایش نظامی سپاه امام حسین (ع)

برای اینکه روش مبارزاتی امام حسین (ع) را بدانیم، باید با آرایش نظامی آن لشکر حق در روز عاشورا آشنا شویم. امام حسین (ع) چه آرایش نظامی در برابر لشکر دشمن داشتند؟

صبح عاشورا امام حسین (ع) نماز را به جماعت همراه یاران و خانواده‌ها اقامه کردند. بعد از آن لشکر خود را صف‌آرایی کرده و در این میان، زهیر بن قین را فرمانده میمنه یعنی جناح راست لشکر کردند و میسره یعنی چپ لشکر را به حبیب بن مظاهر سپردند. در این میان حضرت ابوالفضل العباس (ع) را به عنوان پرچم‌دار انتخاب کردند و لشکر را در مقابل خیمه‌ها قرار دادند. به این ترتیب خیمه‌ها در پشت سر لشکر قرار داشت.

این در حالی است که به هر حال آن‌ها می‌دانستند که با لشکر کوچک خود در برابر لشکر چند هزار نفری عمر بن سعد به شهادت می‌رسند.

درست است. امام حسین (ع) از هر کسی نسبت به این موضوع آگاه‌تر بودند و از همان ابتدا این موضوع را برای یاران خود عنوان کرده بودند. همه آن‌ها می‌دانستند که نمی‌توانند بر این لشکر سی و پنج هزار نفری با انبوه تجهیزات نظامی غالب شوند اما به دلیل ایمان واقعی خود به خداوند توکل کردند و مانند کسی وارد جنگ شدند که خود را غالب می‌دانستند. حتی در تمام طول مبارزه تک‌تک شهدای کربلا مشاهده می‌کنیم که شجاعت و رشادت آن مردان مانند کسی است که خود را پیروز میدان می‌داند.

هرچند که حقیقت امر هم همین بود که امام حسین (ع) و یاران ایشان پیروز میدان بودند. چون آن‌ها بر حق بودند و خدای متعال در قرآن کریم وعده داده است که: باطل نابودشدنی است.

رعایت اصول نظامی در یک جنگ نابرابر

اما به هر حال این لشکر کوچک امام باایمان و شجاع و بر حق در مقابل آن لشکر انبوه صف‌آرایی کردند و شامل میمنه و میسره و قلب لشکر و سواره‌نظام و پیاده‌نظام بود. امام همه یاران خود را مرتب کردند و قوانین نظامی را در این نبرد و جنگ نابرابر رعایت فرمودند.

چرا این اندازه اصول نظامی رعایت می‌شد؟

به این دلیل که آن‌ها بر حق بودند و می‌دانستند که اگر کشته شوند باز هم پیروز میدان خواهند بود. در کنار این مسئله، نکته‌ای مشخص می‌شود که لشکر امام حسین (ع) در آن شرایط حساس، خود را نباخته بودند و بر همه هم و غم آن‌ها این بود که از جان امام خود محافظت کنند و البته در این راه تا پای جان ایستادند و مقاومت کردند تا مبادا آسیبی به جان مبارک امام حسین(ع) وارد شود.

در عین حال یاران باوفای آن حضرت در روز عاشورا هیچ لحظه‌ای از یکدیگر و از امام حسین(ع) جدا نشدند و تا جایی که توان داشتند، اجازه ندادند دشمنان به امام دسترسی پیدا کند.

حفر خندق در پشت خیمه‌ها/ آرایش نظامی سپاه امام حسین (ع)/ چرا یاران امام یکی‌یکی وارد میدان جنگ می‌شدند؟

تدابیری که دشمن را خسته کرد

در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که با وجود اینکه تعداد یاران امام حسین (ع) بسیار کم بود، چرا این جنگ تا عصر عاشورا ادامه پیدا کرد؟ چرا زودتر تمام نشد؟

لشکر عمر بن سعد می‌خواستند هر چه زودتر جنگ را فیصله بدهند و هر چه زودتر امام حسین (ع) و یاران آن حضرت را به شهادت برسانند تا بتوانند هدایای پیشنهادی عبیدالله بن زیاد و یزید ملعون را دریافت کنند. اما جالب این است که همان تعداد یاران امام حسین (ع) به قدری با شجاعت و رشادت در میدان حاضر می‌شدند و مبارزه می‌کردند که جنگ ساعت‌ها طول کشید.

نکته قابل توجه این است که امام حسین (ع) تدابیر جنگی دقیق و سنجیده‌ای داشتند و توانستند مدت زیادی در مقابل دشمن ایستادگی کنند. یاران آن حضرت هم به فنون و آموزه‌های جنگی تسلط بالایی داشتند و می‌توانستند هر کدام مدت‌ها در میدان با دشمنان مبارزه کنند.

این در حالی است که لشکر دشمن از هر راهی و با هر روشی وارد میدان جنگ می‌شدند و به یاران آن حضرت حمله می‌کردند. گروهی تیراندازی می‌کردند، عده‌ای مبارزه تن به تن داشتند، بخشی از آن‌ها نیزه پرتاب می‌کردند و در قالب نیروهای سواره‌نظام و پیاده‌نظام بودند. اما یاران امام حسین (ع) در هر مرحله با تدابیر جنگی آن حضرت به خوبی در برابر دشمن ایستادگی می‌کردند و از امام خود دفاع می‌کردند.

چرا یاران امام یکی‌یکی وارد میدان جنگ می‌شدند؟

با این وجود در واقعه جان‌سوز کربلا مشاهده می‌کنیم که یاران امام حسین (ع) یکی‌یکی از آن حضرت اجازه می‌گیرند تا به میدان مبارزه بروند. چرا همه سپاه امام با هم وارد میدان نشدند، بلکه یکی‌یکی به میدان جنگ می‌رفتند؟

در میان عرب رسم بر این بود که اگر در جنگ‌ها، کسی هل من مبارزه می‌طلبید و خواستار جنگ تن به تن می‌شد، به خواسته او احترام می‌گذاشتند و گروهی و جمعی به او حمله نمی‌کردند. امام حسین (ع) در روز عاشورا از همین تاکتیک جنگی استفاده کردند تا با توجه به کم بودن تعداد سپاه خود، مدت و زمان مبارزه طولانی‌تر شود و هر کدام از یاران آن حضرت حماسه‌ای داشته باشند.

به این ترتیب در روز عاشورا مشاهده می‌کنیم که امام حسین (ع) یاران خود را یکی‌یکی به میدان می‌فرستادند و هر کدام از آن‌ها با ورود به میدان رجزی می‌خواندند، خود را معرفی می‌کردند و می‌جنگیدند. به این صورت بود که امروز می‌بینیم پیام قیام امام حسین (ع) در تاریخ ماندگارتر شده و برای هر یک از شهدای کربلا ماجراها و رجزهایی وجود دارد.

نمایش جنایتی عظیم

با این وجود لشکر دشمن این اصول جنگی را رعایت نکرد.

همین طور است. لشکر عمر بن سعد به هیچ عنوان این اصل جنگی که آن زمان در میان آن‌ها رایج بود، رعایت نکرد. وقتی یک نفر از لشکر امام حسین (ع) وارد میدان می‌شد، از لشکر عمر بن سعد گروهی به او حمله می‌کردند. البته همین نوع رفتار آن‌ها می‌توانست در بیداری عده‌ای از دشمن مؤثر واقع شود. چون می‌دیدند که لشکر دشمن هرگز پایبند حداقل حقوق انسانی هم نیست و این موضع جنایت آن‌ها را به وضوح نشان داده است.

حمله دشمن از پشت محقق نشد

یکی از رفتارهای بی‌اخلاقی دیگری که در بعضی از جنگ‌ها در دوران صدر اسلام مشاهده می‌کنیم، آن است که گاهی دشمن از پشت به لشکر مقابل حمله می‌کردند. می‌خواهیم بدانیم آیا چنین اتفاقی در واقعه عاشورا هم روی داد؟

خوشبختانه این اتفاق تا زمانی که امام حسین (ع) جان مبارکشان در بدن بود، روی نداد. چون آن حضرت از همان آغاز ورود به صحرای کربلا تدابیری را اندیشیده بودند که جلوی راه دشمن به سمت پشت لشکر را می‌گرفت.

در وهله اول امام حسین (ع) برای بر پا کردن خیمه‌ها نکاتی را در نظر گرفتند. از جمله اینکه وقتی جنگ درگرفت، کودکان و زنان در امنیت بیشتری باشند و از سوی دیگر دشمن حداقل توان و امکان برای حمله را داشته باشد.

به همین دلیل وقتی موقعیت برپایی خیمه‌ها را مرور می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که امام حسین (ع) دستور داده بودند که خیمه‌ها را در جایی بر پا کنند که پشت آن نیزار باشد.

این کار مانع از این می‌شد که لشکر از پشت به خیمه‌ها یا لشکر امام حمله کند. این مطلب را طبری در گزارشی ثبت کرده و نوشته است وقتی امام حسین (ع) راه خود را به سوی کربلا کرد، برای اینکه از یک جانب مبارزه کند، نیزار و گیاهان تازه را در پشت سر قرار داد و خیمه‌ها را بر پا کرد.

حفر خندق در پشت خیمه‌ها

در منابع دیگری هم این طور نوشته شده که یاران امام حسین (ع) در نزدیکی رود فرات خیمه‌هایی را برای امام و خانواده آن حضرت بر پا کردند و خیمه‌های خود را در اطراف خیمه آن حضرت زدند.

در عین حال در قسمت پشت خیمه‌ها و یا پشت نیزار هم گودالی مانند جوی آب وجود داشت که امام حسین (ع) در شب عاشورا دستور دادند که آن را کندند و چیزی شبیه به خندق درست شد که در آن هیزم و نی ریختند تا وقتی دشمن حمله کرد، آن‌ها را آتش بزنند و مانع دیگری برای حمله دشمن از پشت سر باشد.

آیا از بین خیمه‌ها راهی نبود که دشمن خودش را وسط خیمه‌ها برساند؟

اتفاقاً امام حسین (ع) و یاران آن حضرت برای این موضوع هم تدبیری اندیشیده بودند. به طوری که طبق فرمان امام حسین (ع)، یاران آن حضرت در شب عاشورا خیمه‌های خود را در کنار هم قرار دادند و با طناب آن‌ها را از سه طرف به یکدیگر وصل کردند. به این صورت فقط یک راه از روبرو برای مواجهه با دشمن باقی می‌ماند و لشکر دشمن نمی‌توانست خود را وسط خیمه‌ها برساند.

تلفات بالای لشکر عمر سعد

این تدبیرها و راهکارهای مبارزاتی در روز عاشورا چقدر کارساز واقع شد؟

اگر این روش‌ها نبود و اعمال نمی‌شد، لشکر عمر بن سعد ملعون در روز عاشورا به راحتی از پشت به لشکر امام حسین (ع) حمله می‌کرد و در همان لحظه‌های شروع جنگ به سادگی آن‌ها را محاصره کرده و شهید یا اسیر می‌کرد. در حالی که قرار گرفتن نیزار پشت خیمه‌ها، خندق و آتش زدن نی‌ها و همچنین کنار هم قرار گرفتن خیمه‌ها و اتصال آن‌ها به هم مانع از نفوذ دشمن شد و راه را بر روی آن‌ها بست.

چقدر به لشکر دشمن آسیب وارد شد؟

اتفاقاً با این تدبیرها لشکر عمر بن سعد تعداد زیادی کشته داد. به طوری که آن‌ها فقط از یک طرف می‌توانستند به امام حسین (ع) و یارانش حمله کنند اما دست لشکر امام برای مقابله با آن‌ها باز بود.

بر اساس گزارش‌ها، لشکر دشمن وقتی در همان صبح روز دهم محرم خواست حمله را شروع کند ناگهان خودش را در مقابل انبوهی از دود و آتش دید که از اطراف خیمه امام و یارانش شعله می‌کشد. به همین دلیل حتی چشمشان هم مقابل خیمه‌ها بسته شده بود و راه نگاهشان را گرفته بود. به این صورت یاران امام توانستند مدت‌ها در مقابل دشمن مقاومت کنند و تعداد زیادی از آن‌ها را به هلاک برسانند.

در گزارش طبری این طور نوشته شده که تا ظهر با دشمن جنگ سخت و بی‌سابقه‌ای کردند و دشمنان به دلیل اینکه خیمه‌ها در کنار هم قرار گرفته بود فقط توانستند از یک طرف حمله کنند.

در این میان عمر بن سعد گروهی از لشکر خودش را فرستاد تا خیمه‌ها را خراب کنند تا بتواند آن‌ها را در محاصره خودش بگیرد. اما این کار را هم نتوانستند انجام بدهند. چون یاران امام حسین (ع) در قالب گروه‌های سه یا چهار نفری در بین خیمه‌ها کمین می‌کردند و وقتی دشمن سمت خیمه‌ها می‌آمد، آن‌ها را هلاک می‌کردند.

به این صورت تعداد تلفات لشکر عمر بن سعد بسیار بالا رفت در حالی که از این اقدام هم نتیجه‌ای نگرفتند. در اینجا بود که عمر سعد دستور داد که خیمه‌ها را آتش بزنند.

آیا موفق به آتش زدن خیمه‌ها شدند؟

یاران امام حسین (ع) در این مرحله می‌خواستند مانع از آتش زدن خیمه‌ها توسط دشمن شوند. اما امام فرمودند: «آن‌ها را رها کنید تا خیمه را بسوزانند، که اگر آن‌ها را به آتش بکشند نمی‌توانند از بین آن‌ها عبور کنند و دسترسی پیدا کنند.»

به این صورت بود که دشمن قسمتی از خیمه‌ها را که مانع از راه خود می‌دید، به آتش کشید. اما همان طور که امام حسین (ع) فرموده بودند، باز هم موفق نشدند که از آن مسیر رد شوند و در بین حلقه دفاعی یاران امام نفوذ کنند. به این صورت بود که لشکر امام حسین (ع) تا آخرین نفر موفق شدند در برابر آن خیل عظیم مقاومت کنند.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حفر خندق در پشت خیمه‌ها/ آرایش نظامی سپاه امام حسین (ع)/ چرا یاران امام یکی‌یکی وارد میدان جنگ می‌شدند؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ عزاداری عاشورای حسینی در ایتالیا

فیلم/ عزاداری عاشورای حسینی در ایتالیا



عزاداران حسینی روز عاشورا در مرکز اسلامی المهدی ایتالیا در سوگ نوه پیامبر اسلام (ص) به نوحه‌خوانی و اجرای مراسم سینه زنی پرداختند.


دریافت
28 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ عزاداری عاشورای حسینی در ایتالیا بیشتر بخوانید »

فیلم/ راهپیمایی حماسی عاشورا در صنعا

فیلم/ راهپیمایی حماسی عاشورا در صنعا



تصاویری از راهپیمایی باشکوه حماسی روز عاشورا در صنعا پایتخت یمن را می‌بینید.


دریافت
1 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ راهپیمایی حماسی عاشورا در صنعا بیشتر بخوانید »

عکس/ عزاداری ظهر عاشورا هیئت کفن پوشان خرمدره

عکس/ عزاداری ظهر عاشورا هیئت کفن پوشان خرمدره



هیئت کفن پوشان روستای سوکهریز شهرستان خرمدره استان زنجان در ظهر عاشورای حسینی به عزاداری پرداختند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ عزاداری ظهر عاشورا هیئت کفن پوشان خرمدره بیشتر بخوانید »