روزنامه جمهوری اسلامی

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد



اتفاقا این طیف تندروی اصلاح طلب است که در مسئله برجام با اسرائیل همصدا و هم نظر است. چرا که هر دو در پی کلیدزدن برجام موشکی و منطقه ای هستند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

********

** چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود!

روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «برجام و اقتضای منافع ملی» نوشت: «برای نجات برجام از بن‌بست کنونی که روس‌ها و روس‌گرایان داخلی و صهیونیست‌ها عاملان به وجود آمدن آن هستند، چند نقشه راه قابل تصور است که یکی از آنها کنار گذاشته شدن روسیه از برجام است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «روسیه اگر به ضوابط برجام و به منافع ملی ایران پای‌بندی نشان دهد و دست از تضمین‌خواهی و گروگان‌گیری برجام بردارد، لزومی ندارد درباره کنار گذاشته شدنش از برجام بحث شود ولی در غیر اینصورت باید بداند که بدون او هم برجام می‌تواند حیات داشته باشد

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد

از نظر جریان اصلاح طلب، هرکس از آمریکا تضمین بخواهد، باید مجازات شود. بر همین اساس نه ایران حق دارد درباره اخذ تضمین از آمریکا پافشاری کند و نه هیچ یک از اعضای دیگر برجام و از جمله روسیه.

و اما دیروز در سفر امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به مسکو، «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه گفت: «درباره همکاری ها در چارچوب برجام از آمریکا تضمین کتبی دریافت کردیم. »

آمریکا با گردن کشی و قلدری از برجام خارج شده است. دولت اوباما در اولین روز اجرای تعهداتش، ایران را مجددا تحریم کرده است. دولت بایدن نیز دقیقا همانند دولت های ترامپ و اوباما عمل کرده و به هیچ عنوان به تعهدات کامل خود بازنگشته است، با اینحال جریان اصلاح طلب با تطهیر و بزک آمریکا، دیگران و از جمله ایران را مقصر جلوه می دهند.

برخلاف ادعای جریان اصلاح طلب، اسرائیل به دفعات از برجام دفاع کرده است. مسئله اسرائیل همانند آمریکا و تروئیکای اروپا این است که برجام ناقص است و باید با برجام موشکی و منطقه ای تکمیل شود.

اتفاقا این طیف تندروی اصلاح طلب است که در مسئله برجام با اسرائیل همصدا و هم نظر است. چرا که هر دو در پی کلیدزدن برجام موشکی و منطقه ای هستند.

** نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد

روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «وزن سیاسی نازنین؛ 400 میلیون پوند» نوشت: «وکیل نازنین زاغری می‌گوید: امیدوار است به زودی خبرهای خوشی از وضعیت او به خانواده‌اش بدهد. وی روز سه‌شنبه گفت که امیدوار است به زودی خبرهای خوبی در مورد وضعیت او بدهد زیرا تهران و لندن بر سر گفت‌وگوها درباره بدهی طولانی مدت ۴۰۰ میلیون پوندی درحال پیشرفت هستند

در ادامه این مطلب آمده است: «به گزارش مجاهدت از روزنامه گاردین، تولیپ صدیق نماینده همپستد و کیلبرن لندن در پارلمان انگلیس دیروز در صفحه توئیترش‌ درباره وضعیت نازنین زاغری، زندانی دو تابعیتی ایرانی- انگلیسی که به اتهامات امنیتی دوران محکومیتش را در ایران به سر می‌برد، نوشت: خیلی خوشحالم از اینکه بگویم نازنین رتکلیف زاغری گذرنامه انگلیسی‌اش را پس گرفته است. این نماینده پارلمان انگلیس افزود: او هنوز در خانه خانواده‌اش در تهران به سر می‌برد. علاوه بر این مطلعم که یک تیم مذاکره‌کننده انگلیسی در حال حاضر در تهران است.»

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد

وقتی نازنین زاغری-جاسوس دوتابعیتی- در ایران دستگیر و بازداشت شد، مقامات انگلیس از سفیر گرفته تا وزیر امور خارجه و نخست‌وزیر به تکاپو افتاده و با اجرای عملیات سنگین روانی، خواستار آزادی وی شدند. نوع رفتار انگلیسی ها، از اهمیت این مهره برای دولت انگلیس و نگرانی لندن از رسواشدن عملیات مهمی که وی بر عهده داشت، حکایت می کرد.

در کنار حمایت مقامات ارشد دولت انگلیس از زاغری، رسانه‌های انگلیسی نیز با انتشار تصاویر احساسی از «نازنین زاغری» و فرزند خردسالش مدعی شدند که زاغری صرفا یک «شهروند ساده» و «مادری بی‌گناه» است که تنها برای دیدار با خانواده خود به ایران سفر کرد و دستگیر شد. این در حالی است که  «نازنین زاغری» که به‌خوبی از ورود به پروژه‌های امنیتی اطلاع داشته با نام مستعار «پریسا» فعالیت می‌کرده است.

نکته قابل تأمل اینجاست که در سالهای اخیر رسانه‌های اصلاح طلب بجای حمایت از منافع ایران، به عنوان یار کمکی و سخنگوی دولت انگلیس در ایران، با حمایت از یک جاسوس دوتابعیتی در کنار طرف انگلیسی قرار گرفتند!

نازنین زاغری کارمند بنیاد به اصطلاح خیریه تامسون رویترز بود و بنا بر اظهار صریح «ونیک ویا» مدیر اجرایی این بنیاد «زاغری روزنامه‌نگار نیست و در این بنیاد به‌عنوان «مدیر پروژه» کار می‌کرده است.» یکی از اقدامات ویژه زاغری، شبکه سازی در ایران بود.

اینکه انگلیس حاضر شده برای آزادی این جاسوس دوتابعیتی، بدهی قدیمی خود را به ایران تسویه کند، حکایت از این دارد که زاغری یک مهره کلیدی جاسوسی برای انگلیسی‌ها محسوب می‌شود که حاضر هستند تا این میزان برای او هزینه کنند؛ موضوع مهمی که درباره هزینه آمریکا برای آزادی جیسون رضاییان نیز مطرح بود.

این مسئله یکبار دیگر دروغ «زندانی شدن یک شهروند ساده» و ادعای مضحک «زندانی شدن مادری که صرفا آمده بود خانواده اش را ببیند» رسوا و بی اعتبار کرد.

** مگر شما نمی گفتید مطالبه اصلی مردم «رفع حصر» است!؟

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «بهار زیر سایه سنگین فقر» نوشت: «پدران و مادرانی به عنوان سرپرستان خانوار در زیر پوست این شهر وجود دارند که آمدن عید نه تنها باعث لبخند و شادی آنها نمی‌شود، بلکه باعث دلتنگی و سرشکستگی آنها است. پدرانی که خدا خدا می‌کنند، هرچه سریع‌تر عید به پایان برسد تا اندکی از بار شرمندگی آنها کاسته شود و مادرانی که دردمندانه از بازارها عبور می‌کنند، بدون اینکه توانایی پاسخگویی به نیازهای فرزندان خود را داشته باشند. براساس آمارها میزان استقبال خانواده‌ها از خریدهای نوروزی کاهش فراوانی پیدا کرده که این روند ناشی از گسترش فقر در جامعه است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «مقابله با فقر هم برخلاف تصور دولتمردان، راه‌حل کوتاه‌مدت ندارد و یک پروسه پیچیده و زمان‌بر است. شرایط اقتصادی کشور، ناشی از حداقل یک دهه فقدان سرمایه‌گذاری، کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم است. در اقتصادی که یک دهه تورم دورقمی و افسارگسیخته را تجربه کرده و نظامات بازتوزیع ثروت در آن دچار ایرادات اساسی است، طبیعی است که هر روز بر جمعیت فقرای آن افزوده شود.»

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد

آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار نشان می‌دهد در زمستان امسال از شتاب رشد تورم و نقدینگی که در پایان دولت دوازدهم به رکورد ۷۰ سال اخیر رسیده بود، کاسته شده است. بر اساس آخرین اعلام بانک مرکزی، آهنگ رشد پایه پولی در دوازده ماهه منتهی به دی ماه ۱۴۰۰ روندی کاهشی را طی کرده است،   به گونه‌ای که رشد پایه پولی دوازده ماهه از ۴۲.۱ درصد در مرداد ماه به ۳۵.۵ درصد در دی ماه رسید.

همچنین پایه پولی در پایان دی ماه ۱۴۰۰ (معادل ۵۶۷۹.۲ هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال ۱۳۹۹، رشدی معادل ۲۳.۸ درصد داشته است. این در حالی است که رشد پایه پولی در دی ماه ۱۳۹۹ نسبت به دی ماه ۱۳۹۸ معادل ۳۲.۸ درصد بوده است.

علاوه بر این آهنگ رشد نقدینگی نیز با کاهش روند از ۴۲.۸ درصد در مهرماه ۱۴۰۰ به ۳۹.۸ درصد در دی ماه کاهش داشته است و با ادامه سیاست‌های انضباط پولی و مالی، تداوم این روند کاهشی در ماههای آتی نیز محتمل است.

نکته قابل توجه اینجاست که نرخ تورم در پایان دولت روحانی به بالاترین سطح ۷۰ سال اخیر رسید اما در دولت رئیسی به تدریج در حال کاهش است.

براساس گزارش های منتشر شده، تورم ۴۵.۴ درصدی در مهرماه به ۴۴.۴ درصد در آبان، ۴۳.۴ درصد در آذرماه و ۴۲.۴ درصد در دی ماه رسیده است. در بهمن هم به ۴۱.۴ درصد کاهش یافته است. آخرین آمارها نشان می‌دهد که در بهمن‌ماه روند نزولی تورم دوباره شروع شد و هر سه شاخص تورم ماهانه، ‌ سالانه و نقطه‌ای نسبت به دی‌ماه کاهش یافته است.

برای نمونه، تورم نقطه به نقطه مواد خوراکی که در دولت روحانی به رقم سرسام آور ۶۷ درصد رسیده بود، در بهمن امسال در دولت رئیسی به ۴۱ درصد کاهش یافته که بیانگر کاهش ۲۶ واحد درصدی نسبت به دولت قبل است.

این شرایط در صورتی رخ داد که دولت روحانی کشور را با کارنامه بسیار ضعیف در حوزه اقتصادی به دولت سیزدهم تحویل داد. به عنوان نمونه دولت رئیسی باید ۵۳۵ هزار میلیارد تومان اوراق فروخته شده دولت قبل را هر ماه به میزان ۱۱ هزار میلیارد تومان تسویه کند.

با این وجود، رسانه های اصلاح طلب با سانسور میراث دولت روحانی و انکار موفقیت های دولت رئیسی در حوزه های مختلف و از جمله حوزه اقتصادی مشغول یاس آفرینی و سیاه نمایی و ناامید کردن مردم از آینده هستند.

اینها همان طیفی هستند که در دولت قبل مدعی بودند «در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و…منتظر بودیم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و…شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چون روسیه از آمریکا تضمین خواسته باید از برجام اخراج شود! / نازنین زاغری؛ «شاه مهره انگلیس» که «شهروند ساده» جا زده شد بیشتر بخوانید »

توافق سریع و به هر قیمت یا پرهیز از تکرار عبرت برجام!

توافق سریع و به هر قیمت یا پرهیز از تکرار عبرت برجام!



روزنامه حامی برجام در گذشته، بی‌آنکه به خسارت‌های آن روند نامتوازن اشاره کند، نوشت: تصمیمات مهم ملی را نباید به تاخیر انداخت و باید به همان سیاق دولت سابق توافق کرد(!)

به گزارش مجاهدت از مشرق، «روزنامه کیهان» در اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: تصمیمات مهم ملی را باید در بهترین زمان گرفت. به تأخیر انداختن و در بدترین زمان ممکن تصمیم گرفتن که متأسفانه به بخشی از روش‌های مدیریتی ما تبدیل شده، زیان‌های بزرگی به کشور و مردم می‌زند. 

در بعضی موارد، به‌دلیل محاسبات نادرست از تصمیم‌گیری به موقع بازمی‌مانیم و در مواردی هم دچار مشکلاتی از قبیل رقابت‌های سیاسی هستیم و منافع افراد را بر منافع ملی ترجیح می‌دهیم. اینها همه خطاهای استراتژیک هستند و اقدام صواب را باید در لایه‌ای بالاتر از این قبیل محاسبات جست‌وجو کرد و منافع ملی را باید اصل و محور تصمیم‌گیری‌ها قرار داد.

این روزنامه می‌افزاید: انتظار منطقی این است که ماجرای احیای برجام که مذاکراتش اکنون در وین جریان دارد، دچار رسوبات زمانی نشود و هرچه زودتر به نتیجه منطقی برسد. 

کاملاً روشن است که هیئت جدید ایرانی مذاکره‌کننده چیزی بیش از آنچه هیئت قبلی به دست آورده بود را نمی‌تواند به دست بیاورد و اطلاعات موجود هم همین واقعیت را نشان می‌دهند. با اینحال، به تأخیر افتادن توافق، چه از جانب ایران باشد، چه از طرف مقابل، وجهی ندارد. ادامه دور ماندن از برجام به نفع آمریکا هم نیست، زیرا منطقه خاورمیانه در شرایط ویژه‌ای قرار دارد که ادامه تنش‌ را نمی‌تواند تحمل کند و بی‌ثباتی در این منطقه بیش از همه به ضرر آمریکاست.

طرف ایرانی هرچند با کنار گذاشتن هیأت مذاکره‌کننده قبلی عناصر توانمندی را از دست داده، ولی هم‌اکنون نیز می‌تواند از تجربیات آنها استفاده کند و راه رسیدن به نتیجه را کوتاه نماید. این درست است که آمریکا هم به توافق برای احیای برجام نیازمند است ولی نباید تصور شود این نیاز، یکطرفه است. انکار تأثیر تحریم‌ها بر اقتصاد کشورمان که متأسفانه افرادی تلاش می‌کنند آن را به ابزاری برای سوداگری‌های سیاسی و اقتصادی خود قرار دهند، مشکلی را حل نخواهد کرد. سخن این نیست که عامل دیگری در مشکلات اقتصادی ما دخالت ندارد، ولی سهم قابل ملاحظه تحریم‌ها را در آن نباید نادیده گرفت. برخلاف نظر کاسبان سیاسی و اقتصادی تحریم، ما می‌توانیم در مذاکرات برجامی به توافقی دست یابیم که منافع کشور و مردم حفظ شود و به هیچیک از اصول و ارزش‌هایمان نیز کمترین خدشه‌ای وارد نشود. ما باید این واقعیت را بپذیریم که تصمیمات ملی را نباید به بدترین زمان موکول کرد».

حکم صادر کردن در قالب این تحلیل برای توافق سریع‌تر و به سیاق دولت سابق، در حالی است که نویسنده از خود نمی‌پرسد: توافق چرا زیر پای دولت‌های اوباما و ترامپ رفت و دولت بایدن هم ظرف یک سال گذشته حاضر نشد به تعهدات خود بازگردد؟ چه چیزی به ۳ دولت آمریکا اجازه داد که با برجام هرطور خواستند، معامله کنند و اجزای آن و سپس کلیت برجام را زیر پا بگذارند؟! اگر در تنظیم برجام سر دولت روحانی و تیم مذاکره‌کننده آن کلاه رفته، که واقعیت هم همین است، چگونه نویسنده تحلیل مذکور، نقطه ضعف بزرگ آن تیم و دولت را نقطه قوت وانمود می‌کند و مجدداً – بدون گرفتن تضمین‌های کافی – خواستار سرهم‌بندی یک توافق جدید و دادن اجازه بازگشت آمریکا به برجام (دسترسی به مکانیسم ماشه) می‌شود؟!

نکته جالب این است که به هنگام مذاکره برجام نیز طیف بزک‌کننده «توافق به هر قیمت» با آمریکا، خواستار عجله، توافق هرچه سریع‌تر بودند. اما وقتی کلاهبرداری‌های آمریکا در دور زدن برجام و افزایش تدریجی تحریم‌ها آغاز شد و تا پایمال کردن کامل آن پیش رفت، آنها هیچ توضیح و توجیهی برای شراکت در کلاهبرداری آمریکا نداشتند.

یادآور می‌شود در آخرین دور مذاکرات دولت سابق، نه تکلیف لغو موثر تحریم‌ها به شکلی که ایران بتواند به صورت موثر و پایدار منتفع شود، معلوم شده بود، نه راستی‌آزمایی زمان‌بر لغو تحریم‌ها مورد تایید طرف غربی و آمریکایی قرار داشت (ادعای راستی‌آزمایی ۴۸ ساعته را مطرح می‌کردند) و نه این ارائه تضمین درباره عدم تکرار عهدشکنی برجامی تعیین تکلیف شده بود. 

بنابراین اکنون باید از تیم مذاکره‌کننده حل و فصل درست و هوشمندانه این مسائل را مطالبه کرد و نه مطالبه سرهم‌بندی یک توافق خسارت‌بار مثل برجام که به راحتی قابل نقض و دور زدن و زیر پا گذاشتن حقوق ایران باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توافق سریع و به هر قیمت یا پرهیز از تکرار عبرت برجام! بیشتر بخوانید »

دوستانه با آقای مسیح مهاجری

دوستانه با آقای مسیح مهاجری


جناب آقای مسیح مهاجری! دکتر زاکانی یک پزشک متخصص است و در جنگ تحمیلی به افتخار جانبازی نائل شده است. حالا با عرض پوزش جای این سؤال است که در آن هنگام بنده و شما کجا بودیم؟!

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان «دوستانه با آقای مسیح مهاجری» نوشت:

۱- روزنامه جمهوری اسلامی که تا چند سال قبل ادعای انقلابی بودن داشت و مدتی است به جمع روزنامه‌های زنجیره‌ای و غربگرا پیوسته است، در شماره روز شنبه‌خود این خبر را نقل کرده است که «محب‌الله موفق از تک‌تیراندازان ماهر گروه طالبان، شهردار میمنه مرکز ولایت فاریاب شد». و در تفسیر آن نوشته است «شباهت‌های طالبان با ما، دارد آشکارتر می‌شود»! و از این طریق به کنایه، آقای دکتر زاکانی شهردار جانباز تهران که همه عمر خود را در خدمت به اسلام و انقلاب سپری کرده و در جبهه‌های جنگ تحمیلی به افتخار جانبازی نائل شده است، با تک‌تیرانداز طالبان مقایسه کرده و برابر نشانده است!.

۲- خطا اگر یک، دو، سه و یا چند بار باشد می‌توان آن را خطا ارزیابی کرد ولی چنانچه پی‌درپی بود و به تکرار نشست، «خط» است. متاسفانه بعد از پیوستن روزنامه جمهوری اسلامی به غربگراهای وطنی، نمونه‌هایی از این دست، ‌اندک و کم‌شمار نیست و به طور طبیعی و منطقی این تلقی را پیش می‌آورد که مواضع یاد شده از نوع «خط» است و نه خطا!

۳- در این وجیزه اما، سخنی کوتاه و دوستانه با جناب آقای مسیح مهاجری، مدیر مسئول و سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی در میان است و آن، اینکه؛

الف: جناب مهاجری چه شباهتی میان تک‌تیرانداز طالبان و دکتر علیرضا زاکانی، شهردار بسیجی و جانباز تهران دیده‌اید که باعث شده ایشان را با تک‌تیرانداز طالبان مقایسه کرده و برابر و همسان معرفی کنید؟!

ب: آیا شهردار تهران را به این علت که در جنگ تحمیلی حضور داشته است با تک‌تیرانداز طالبان که او نیز اهل جنگ بوده است، یکسان و هم‌طراز دانسته‌اید؟! یعنی حضرتعالی که در کسوت شریف روحانیت هستید، نمی‌دانید «جنگجو» بودن به تنهایی نمی‌تواند ملاک ارزیابی باشد که حضور دکتر زاکانی در جنگ تحمیلی و دفاع ایشان از جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم را با حضور تک‌تیرانداز طالبان در جنگی که دستکم در گذشته آمریکا و اسرائیل مدیریت آن را برعهده داشته‌اند، برابر دانسته‌اید و این دو را شبیه یکدیگر معرفی کرده‌اید؟! جناب آقای مهاجری!
به یقین منظور شما طالبانی نیست که امروزه -ولو به ظاهر- با آمریکا در ستیز است، چرا که در این صورت مشکل دیگری نیز پیش می‌آید و آن اینکه حضرتعالی مقابله با آمریکا را هم زشت و ناپسند می‌دانید؟!
آیا ده‌ها آیه از کلام خدا و از جمله، این آیه از سوره مبارکه نساء به گوشتان آشنا نیست که « الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الله وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ – آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند؛ و کسانی که کافر شده‌اند، در راه طاغوت می‌جنگند»؟!
هر دو می‌جنگند اما، این کجا و آن کجا؟!

ج: جناب آقای مسیح مهاجری! دکتر زاکانی یک پزشک متخصص است و در جنگ تحمیلی به افتخار جانبازی نائل شده است. حالا با عرض پوزش جای این سؤال است که در آن هنگام بنده و شما کجا بودیم؟!

۴- و بالاخره، علی‌رغم مواضع چند سال اخیر روزنامه جمهوری اسلامی، این احتمال هر چند ضعیف نیز وجود دارد که مطلب یاد شده از سر غفلت در آن روزنامه آمده و آقای مهاجری از آن بی‌اطلاع بوده‌اند که در این صورت پوزش رسمی و صریح ایشان را می‌طلبد…
و… آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِین.



منبع

دوستانه با آقای مسیح مهاجری بیشتر بخوانید »

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند!

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند!


آمریکا از یکسو می‌گوید ایران نمی‌تواند اورانیوم غنی شده بالای ۳.۷ درصد تولید کند، و از سوی دیگر آشکارا و مستقیم چند تن اورانیوم با غنای بالای ۹۰ درصد را به استرالیا منتقل می‌کند!

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با    «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** نباید درباره «لغو تحریم ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم

روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق نوشت: «اگر چنانچه ایران اصرار و فشار بیش از حد را روی مسئله لغو همه تحریم‌ها، آنهایی که حتی مرتبط با برجام نیست، عقب نشینی یا اصرارنکند یا زیاد به مسئله تضمین گیر ندهد، امیدواری رسیدن به تفاهم در پرتوی نیت و اراده آمریکایی‌ها وجود دارد…  پیشنهاد این است که ایران… نرمش لازم را داشته باشد و به زبان دیگر سرسختی بیش از حد در مواردی که امکان تحققش در میز مذاکره نیست را کنار بگذارد و از انعطاف مثبت برخوردار باشد».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «چنانچه این مسیر طولانی مذاکره غیرمستقیم، تبدیل به مسیر کوتاه‌تر مذاکره مستقیم با آمریکا شود، شاید زودتر به نتیجه برسیم…آن‌طور که به عنوان یک کارشناس، آمریکایی‌ها را رصد کردم، تمایل دارند که مذاکرات به نتیجه برسد و سیگنال‌های مثبتی هم در رابطه با لغو تحریم‌های مرتبط با برجام داده‌اند».

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند!

آمریکا به صورت غیرقانونی ایران را تحریم کرده و با حیله گری، برچسب های مختلفی بر تحریم ها زده است. از تروریسم و حقوق بشر تا سلاح های کشتارجمعی و هسته ای. این در حالی است که دولت آمریکا حامی اصلی تروریسم بوده و یدطولایی در جنایت و آدم کشی دارد و دولتی است که بمب شیمیایی را بر سر مردم ژاپن انداخت و در اقصی نقاط جهان به جنایت اقدام کرده است.

حالا مقامات ارشد ایران در وین تاکید دارند که آمریکا باید تمامی تحریم های ضدایرانی را به صورت دائمی لغو کند.

با اینحال در این سو، برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب با دفاع از این اقدام ضدایرانی آمریکا مدعی هستند که نباید برای لغو تحریم ها و اخذ تضمین پافشاری کنیم و به عبارتی نباید زیادی به آمریکا «گیر بدهیم»!

همین طیف تاکید دارد که ایران باید برای نشان دادن حسن نیت، غنی سازی ۲۰ درصد و بالاتر را متوقف کرده و صرفا تحریم ها با برچسب هسته ای را مدنظر قرار دهد.

این در حالی است که آمریکا با امضای برجام به جای رفع تحریم های هسته ای، برچسب تحریم ها را عوض کرد و آن را به تحریم های تسلیحاتی، تروریسم، حقوق بشری و…تغییر داد. براساس مستندات موجود ۶ سال مذاکره دولت سابق با سه دولت آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) به هیچ سرانجامی جز تعطیلی بخش عمده برنامه هسته‌ای و دو برابر شدن تحریم‌ها نینجامید.

دو راهکار در مقابل این رفتار زورگویانه و غارتگرانه آمریکا و تروئیکای اروپا وجود دارد. اول اینکه با زبان اقتدار و به عبارتی با زبان زور در مقابل آمریکا و اروپا حاضر شویم و از انفعال و امتیازدهی یکطرفه بپرهیزیم. دوم اینکه، رویکرد بسیار مهم «خنثی سازی تحریم» را به صورت جدی و مستمر پی بگیریم.

** اصرار اصلاح طلبان بر تضعیف ایران و ترساندن مردم

«علی ماجدی» عضو تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات و سفیر ایران در آلمان در دولت روحانی، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «فقط این طور نیست که ما ابزار داشته باشیم. طرف مقابل هم ابزارها و خواسته‌های خود را دارد. ما می‌توانیم غنی‌سازی ۶۰ یا حتی ۹۰ درصدی را روی میز بگذاریم و طرف مقابل هم به سوی تحریم بیشتر و درخواست برای گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی برود اما اگر می‌خواهیم گفت‌وگوها به نتیجه برسد، باید بدانیم که اینها کمکی به مذاکرات نمی‌کند بلکه تنها باعث می‌شود زمان گفت‌وگوها به درازا بکشد».

وی در ادامه گفت: «ما نباید یادمان برود که در چه وضعیتی بودیم. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد و ما بخواهیم برجام را کنار بگذاریم، همان نتیجه‌ای را شاهد خواهیم بود که در دوره آقای احمدی‌نژاد تجربه کردیم. ما ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد رفته بودیم. تشدید اختلافات با آژانس می‌تواند مذاکرات را به خطر بیندازد و معتقدم شکست گفت‌وگوهای وین به نفع هیچ کس نیست».

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند!

از نگاه دولت تروریست و غارتگر آمریکا، دنیا به ۲ بخش تقسیم می شود، کشورهای سلطه گر و کشورهای سلطه پذیر. یه این نمونه توجه کنید؛ آمریکا از یکسو می‌گوید ایران نمی‌تواند اورانیوم غنی شده بالای ۳.۷ درصد تولید کند، و از سوی دیگر آشکارا و مستقیم چند تن اورانیوم با غنای بالای ۹۰ درصد را به استرالیا منتقل می‌کند!

با اینحال ایران تاکید دارد که به دلیل اهمیت صنعت هسته ای و کاربرد آن در برق رسانی، تأمین آب شیرین، تأمین دارو برای بیماران خاص و…کشورمان غنی سازی تا ۶۰ درصد را کلید زده و همزمان با آژانس انرژی اتمی نیز همکاری دارد.

اما با اینکه آمریکا به دلیل آلودگی به غارتگری و زورگویی، خواهان محروم کردن ایران از صنعت بسیار مهم هسته ای است، عده ای در داخل به موضع زورگویانه آمریکا ضریب داده و آن را موجه جلوه می دهند.

جالب اینجاست که این دیپلمات سابق مدعی است که اگر ایران غنی سازی ۶۰ یا ۹۰ درصد را روی میز بگذارد، طرف آمریکایی نیز موضوعات موشکی و منطقه ای را پیش بکشد. اصلا مشخص نیست که چرا وی خواسته مشروع و منطقی ایران را با خواسته زورگویانه و غارتگرانه آمریکا در یک کفه ترازو قرار می دهد.

علی ماجدی عضو تیم مذاکره کننده در توافق سعدآباد بوده است. همان توافقی که هیچ دستاوردی برای کشورمان نداشت و نه تنها تحریم ها را رفع نکرد، بلکه به تعطیلی صنعت هسته ای در آن مقطع نیز منجر شد.

اصلاح طلبان اصرار دارند که ایران یکطرفه به آمریکا امتیاز داده و هیچ انتظاری نیز از طرف مقابل نداشته باشد. به نظر شما؛ آیا این رویکرد صرفا نشانه سهل اندیشی و غفلت است، یا مصداق خیانت و وطن فروشی است!؟

لازم به ذکر است که وقتی آقای اسدی، دیپلمات ایرانی در دولت روحانی به دلایل واهی و به صورت غیر قانونی در آلمان بازداشت شد، علی ماجدی سفیر وقت ایران در آن کشور بوده است و در مصاحبه ای، از این اقدام غیرقانونی و ضدایرانی دولت آلمان دفاع کرد!  

** حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می گویند!

روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «مجلس بی مدرس» نوشت: «هرچند در تمام دوره‌های مجلس شورای اسلامی تاکنون افراد صالح و شایسته‌ای که تلاش می‌کنند راه مدرس را بروند نیز وجود داشته و دارند ولی متأسفانه جمع‌بندی عملکرد مجلس در دوره‌های اخیر، نشان‌دهنده دور شدن آن از راه و روش شهید مدرس استاگر بخواهیم با معیار آزادگی درباره عملکرد مجلس در دوره‌های اخیر نظر بدهیم باید با صراحت به این واقعیت تلخ اعتراف کنیم که جای مدرس در مجلس شورای اسلامی کاملاً خالی است».

در ادامه این مطلب آمده است: «مجلس شورای اسلامی زمانی به یک مجلس در تراز نظام جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد که نمایندگانی پاکدست، آزاد، مقید به ارزش‌ها، عامل به آرمان‌ها، خادم مردم، ساده‌زیست و شجاع در آن جمع شوند و در مسیر حفاظت از منافع و مصالح کشور و ملت هیچ چیز را سد راه خود ندانند. اگر روزی مجلس به این جایگاه برسد، می‌توان ادعا کرد که در مسیر مدرس قرار گرفته است».

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند!

رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب از یکسو اقدامات مثبت صورت گرفته توسط طیف مقابل را انکار کرده و از سوی دیگر اقدامات تأمل برانگیز همقطاران خود را سانسور و بزک می کنند. این رویکرد، مصداق اتّم «رفتار قبیله ای» و باندی است.

جریان اصلاح طلب در مجلس دهم با «لیست امید» در انتخابات شرکت کرد و در برخی حوزه های انتخابیه و از جمله تهران، تمام کرسی های مجلس را تصاحب کرد. اعضای لیست امید در مجلس فراکسیونی را تحت عنوان «فراکسیون امید» تشکیل دادند. اما این فراکسیون علیرغم وعده های رنگارنگ، به هیچ عنوان به مطالبات مردم رسیدگی نکرده و به دفعات به حاشیه سازی و پرداختن به مسائل دست چندم اقدام کرد.

در نهایت مردم در انتخابات مجلس یازدهم، به لیست اصلاح طلبان «نه» گفتند. بر همین اساس برای نمونه در حوزه انتخابیه تهران، محمدباقر قالیباف به عنوان سرلیست وحدت، حدود یک میلیون و سیصدهزار رای کسب کرد و مجید انصاری به عنوان سرلیست اصلاحات با وجود تبلیغات سنگین و گسترده، فقط حدود ۷۰ هزار رای کسب کرد.

اعضای فراکسیون امید در مجلس دهم مواردی از جمله «سلفی حقارت با دیپلمات زن اروپایی»، «تشکیل کمیته رفع حصر و مظلوم نمایی از لیدرهای فتنه ۸۸»، «جشن تولد صفحه اینستاگرامی»، «حمایت از مدیران نجومی بگیر»، «حمایت از قرارداد خسارت بار توتال»، «عملکرد بسیار ضعیف در خصوص برجام» و…را در کارنامه ۴ ساله خود ثبت کرد.

برای نمونه، «محمود صادقی» از اعضای فراکسیون امید مجلس دهم علیرغم آنکه مردم با مشکلات مختلف از جمله مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کردند، در توئیتی تأمل برانگیز نوشت: «در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و…منتظر بودم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و…شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود»!

و اما در مجلس یازدهم از بهار ۹۹ تاکنون اقدامات بسیار مهمی صورت گرفته است. طرح «تسهیل صدور برخی مجوزهای کسب و کار» با هدف حذف امضاهای طلایی و شکستن حلقه بسته اعطای مجوزها، طرح جهش تولید و تامین مسکن، تصویب حذف امکان اخذ پروانه وکالت بدون آزمون توسط قضات بازنشسته و نمایندگان مجلس، طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» و قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت تنها بخش کوچکی از اقدامات مثبت مجلس یازدهم است.

لازم به ذکر است که در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، جوانان در آستانه ازدواج و زوجین جوان، درمان زوجین نابارور، حمایت های دوران بارداری و شیردهی، تولد فرزند اول، تولد فرزند دوم به بعد و تولد چندقلوها مورد پوشش قرار گرفته و مشوق های اقتصادی و تسهیلات شغلی برای جوانان عزیز کشورمان در نظر گرفته شده است.



منبع

نباید درباره «لغو تحریم‌ها» و «تضمین» به آمریکا گیر بدهیم/ حامیان «سلفی حقارت» از منش شهید مدرس می‌گویند! بیشتر بخوانید »

طواف خونین در قربانگاه عشق

حج سال ۶۶ چگونه قربانگاه مهمانان خدا شد؟


طواف خونین در قربانگاه عشقبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی، مراسم برائت از مشرکین در مکه مکرمه توسط دولت سعودی به خاک و خون کشیده شد و در این میان عده‌ای از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند. روزنامه جمهوری اسلامی در ۱۹ شهریور ۱۳۶۶ به مناسبت اربعین شهدای جمعه خونین مکه، روایت یکی از شاهدان عینی را در قالب دل‌نوشته‌ای منتشر کرد.

راوی در این یادداشت چنین نقل می‌کند: «ساعت دو بعد از ظهر روز ششم ذی‌الحجه به سوی میدان «معابده» پیش می‌روم. جابجایی مکرر خودرو‌های مملو از کماندو‌های مسلح، همراه آژیر ممتد و دلخراش ماشین‌های پلیس، در شارع مسجدالحرام، با رنگ و لعاب غربی به ویژه آمریکایی‌اش، مرا به یاد پیل سواران سپاه ابرهه می‌اندازد و خاطره‌ ساز و برگ لشکر ابوسفیان را که در برابر سپاه «ابرهه» جهت نابودی کلمه «لا اله‌ الا‌ الله» صف آرائی می‌کردند را در ذهنم زنده می‌کند. از خود می‌پرسم آیا این‌ها می‌خواهند به جبهه اسرائیل بتازند که اینگونه غرق در سلاح گشته‌اند؟ و قدرتشان را به رخ می‌کشند؟

خیل یکتاپرستان را می‌بینی که گروه گروه با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار‌های «الموت لامریکا»، «الموت لاسرائیل» و تصاویری از امام با فریاد «الله‌ اکبر» و «لا‌ اله‌ الا الله» از هر سو به طرف میدان معابده نقطه شروع راهپیمایی در حرکتند.

شماری از حجاج که بازوبند قرمز انتظامات بر دست دارند، با کشیدن صفی ممتد از میدان معابده تا پل حجون در دو طرف خیابان، شکوه و نظم خاصی به مراسم می‌بخشند. عده‌ای نیز با بازوبند سبز که کلمه «سقایة‌الحاج» حج به چشم می‌خورد با کتری‌های آب سرد گلوی خشکیده از فریاد برائت از مشرکین حاجیان را تازه می‌کنند و به یاد مولایشان حسین (علیه‌السلام) زوار تشنه‌لب ایرانی یا غیر ایرانی را سیراب می‌سازد.

نشاط کسب رضای خدا با اعلام برائت از مشرکین سختی گرمای هوا را در خود ذوب می‌کند. از روی پل شکوه و عظمت خیل موحدین نمایان‌تر و مجذوب‌تر است. پشت‌ بام‌های اماکن و ساختمان‌های دولتی در طول مسیر مملو از افراد غیر نظامی سعودی و گاهاً در کنار آن‌ها دوربین‌های فیلمبرداری نیز دیده می‌شود.

در ادامه مسیر هنگامی که ابتدای جمعیت به مسجد جن می‌رسد، ازدحام بیشتری ایجاد می‌شود و کماندو‌های سعودی تقاطع شارع مسجدالحرام را با استقرار ماشین‌ها در وسط خیابان و کشیدن دیواری از سپرهایشان مسدود کرده‌اند.

در این لحظات در کنار پلیس قرار می‌گیرم و منتظر هستم تا پلیس، چون سال گذشته بر روی این جمعیت عظیم که حتی پس از خاتمه دادن به تظاهرات می‌بایست جهت متفرق شدن به سمتی برود راهی باز کند ولی برخلاف انتظار به محض نزدیک شدن صف پیشین تظاهرات که متشکل از برادران انتظامات است به ناگاه افراد پلیس با علامت افسر سعودی همزمان باتوم‌های چوبی شان را بالا برده و به سر مردم فرود می‌آوردند.

هیچکس انتظار چنین صحنه‌ای را ندارد. من ابتدا تصور می‌کردم که این درگیری همچون سال‌های قبل، مقطعی و کوتاه خواهد بود ولی هجوم گروه دیگری از پلیس مستقر در نزدیکی تقاطع که توسط بیسیم همان افسر فراخوانده می‌شوند وضع را وخیم‌تر می‌کند.

از آنجایی که هیچکس آمادگی مقابله با پلیس را ندارد به ناچار علی‌رغم فشار سیل عظیم جمعیت که از حمله پلیس بی‌اطلاع هستند به سمت جلو، مردم سعی می‌کنند بر خلاف جهت راهپیمایی برگردند. به ناگاه ازدحام عجیب و خطرناکی درست در مقابل مسجد جن ایجاد می‌شود. فریاد‌های «الله‌ اکبر» در فضای حرم امن‌ الهی طنین‌انداز است و لابلای فریاد‌های «الله‌ اکبر» این صدا به گوش می‌رسد: درگیر نشوید… برگردید… خونسرد باشید… مواظب خواهر‌ها باشید… برادر‌ها نروید عقب، بایستید.

به دلیل عدم آمادگی مردم و عدم انتظار به وجود آمدن این صحنه، هیچ‌ کس قدرت تصمیم‌گیری ندارد و گاه نظر افرادی که فریاد می‌کشند متفاوت است. درست در همین لحظه فاجعه دردناک آغاز می‌شود.

عمال شخصی سعودی که در طبقات پارکینگ چند طبقه مقابل مسجد جن از قبل مهیا شده‌اند شروع می‌کنند به پرتاب سنگ‌های بزرگ، چوب، آهن، کولر و هر وسیله سنگین دیگر بر سر جمعیت بی‌دفاع. اینک برای من مسلّم شد که هدف این‌ها متفرق کردن مردم با ایجاد رعب و وحشت نیست بلکه هدف کشتن مردم آن هم با فجیع‌ترین وضع است. چراکه هر سنگی که از طبقه ششم پایین پرت می‌شود بر اثر ازدحام غیر قابل وصف جمعیت حداقل سه یا چهار نفر را به شدیدترین وجه مجروح یا حتی شهید می‌کند.

باتوم‌های پلیس بر سر هر کسی که فرود می‌آید بلااستثنا خون فوران می‌کند و جامه‌ای سفید را گلرنگ می‌سازد و غرق در خون می‌کند.

در همان لحظات اول ماکت قدس در زیر ضربات باتوم پلیس از هم می‌پاشد. فشار جمعیت ما را به سمت راست خیابان که خواهران هستند می‌برد، چند لحظه‌ای از آغاز هجوم ددمنشانه پلیس سعودی نگذشته است که صدای شلیک گلوله شنیده می‌شود و دیدن افرادی که بر اثر اصابت گلوله به سرشان، در خون پاک و مطهرشان می‌غلطند، این تصور شاید تیر‌های هوایی باشد را از ذهنم می‌زداید.

در این بین ناگهان می‌بینم که هجوم وحشیانه پلیس در سمت چپ خیابان برادر‌ها را به عقب می‌راند ولی علی‌رغم ضربات شدید پلیس وحشی سعودی در سمت راست خیابان، این جمعیت انبوه قادر به حرکت نیست ولی هر لحظه فشرده‌تر می‌شود. فشار و ازدحام به حدی است که تنفس را به سختی ممکن می‌سازد.

اطرافیانم که غالباً افراد پیر یا مسن هستند از فرط فشار و سختی تنفس، رنگ چهره‌هایشان رو به کبودی است و توان تکلم را از دست داده‌اند. سخت متحیر می‌شوم و وقتی می‌‎بینم جلوی جمعیت خالی است ولی هیچ‌ کس حرکت نمی‌کند، تصور می‌کنم مانعی در وسط خیابان و در جلوی مردم انداخته‌اند.

با سختی زیاد خودم را از لابلای جمعیت بیرون می‌کشم تا به گمان خود با کمک چند نفر دیگر از برادران مانع را برداریم و جان چندین نفر را از دست پلیس وحشی سعودی که با باتوم بر فرق مردم می‌کوبید و پیکر‌های نحیفشان را لگد مال می‌کرد و همین گونه از زیر باران بطری شکسته و سنگ‌های سنگینی که توسط ایادی رژیم از بالا پرت می‌شود، نجات دهیم؛ اما وقتی در مقابل این جمعیت راکد و در هم قرار می‌گیرم، منظره‌ای بس دلخراش می‌بینم که کلامم از بیان چگونگی‌اش و عمق فاجعه در می‌ماند.

انبوهی از خواهران بویژه پیرزنان را می‌بینم که روی هم انباشته شده‌اند و مانعی در جلوی جمعیت شده‌اند. نفرات زیرین تماما جان به جان آفرین تسلیم کرده‌اند و نفرات بالاتر، شاید نفس‌های آخر خود را می‌کشند و تنها بانگ‌های مظلومانه خویش و بعضی با دراز کردن دستان بی‌رمق خویش استمداد می‌طلبند.

بی‌درنگ سعی می‌کنیم با کمک برادران دیگر، یکی یکی آن‌ها را از زیر انبوه جمعیت بیرون بکشیم، ولی جز چند مورد تلاشمان بی‌نتیجه ماند. با هجوم پلیس آن عده که رمقی در بدن دارند به عقب می‌روند اما متاسفانه اجسادی مطهر، همچنان بر روی هم باقی می‌مانند.

در سمت راست خیابان عده‌ای از جانبازان در همان لحظات اول از روی چرخ‌ها می‌افتند و چماق‌های پلیس وحشیانه بر سر و روی آنان فرود می‌آید. عده‌ای با جدیت می‌کوشند مجروحین و مصدومین را بر روی دست یا روی پلاکاردهائی که در دست مردم بود به عقب برسانند. صفیر گلوله لحظه‌ای قطع نمی‌شود.

من تلاشم این است که پیرمردان و افراد ناتوان مصدوم را به عقب هدایت کنم. پیرزنی فرتوت را می‌بینم که خون از سرش جاری است و نیمی از صورتش را خون پوشانده و بر روی پیراهنش راه باز کرده است. به سمت او می‌روم تا به او کمک کنم ولی قبل از اینکه کاری برای او انجام دهم جمله‌ای به من می‌گوید که حقیقتاً تبلور ایمان و شجاعت شیرزنان اسلام است. او نفس زنان اما مصمم می‌گوید: «من عقب نمی‌روم. جوان‌هایمان دارند شهید می‌شوند من کجا بروم!»

هجوم پلیس مردم را از زیر پل حجون به سمت بالای پل حجون (به طرف میدان معابده) به عقب می‌راند. ناگهان در مقابل چند ساختمان جدیدالاحداث در کنار قبرستان ابی‌طالب که فلسطینی‌ها و اردنی‌ها در آن مستقر هستند مجدداً ازدحام سختی پدید می‌آید. پلیس از طرف دیگر یعنی میدان معابده به مردم یورش برده است و آن‌ها را به طرف پایین می‌راند. جمعیت باقی‌مانده از دو طرف در محاصره است. هیچ راهی وجود ندارد و درب تمام ساختمان‌ها بسته است اما ساکنین همه از پنجره‌های طبقات بالا ناظر جنایات پلیس سعودی هستند.

هوا کاملاً تاریک شده است و اجساد زیادی نیز بر کف خیابان افتاده‌اند. حال که مردم از دو طرف در محاصره شدید هستند، پلیس سعودی به اشاره و علامت از مردم می‌خواهد که بنشینند و جمعیت به تصور خاتمه دادن به جنایات هولناک وحشیانه آنان می‌نشینند.

وقتی همه نشستند ناگهان بی‌رحمانه اقدام به پرتاب گاز خفه کننده به میان مردم می‌کنند. در جاهایی که ازدحام زیاد است بلااستثنا چند نفری بر اثر گاز شهید شده یا حداقل دچار تنگی نفس می‌شوند. در این شرایط سخت ناگهان درب ساختمان اردنی‌ها و فلسطینی‌ها بر روی مردم باز می‌شود. تعداد زیادی از خواهران و مجروحین به داخل ساختمان‌ها می‌روند اما وقتی پلیس متوجه وجود ایرانی‌ها در داخل ساختمان‌ها می‌شود برق آن را قطع می‌کند طوری که گرمای زیاد و تاریکی مشکلات زیادی را بوجود می‌آورد.

پلیس همچنان اعمال ددمنشانه خود را ادامه می‌دهد و تعداد دیگری را شهید یا مجروح می‌سازد. پشت سر پلیس تعداد زیادی از مامورین امنیتی و اراذل اوباش جیره‌خوار آل سعود در لباس شخصی با چوب و سنگ به مردم حمله می‌کنند.

درگیری و ضرب وشتم تا لحظاتی قبل از نماز عشاء ادامه دارد، در این زمان با مصدوم و دستگیر کردن آخرین نفرات، حمله مغول و اعمال امریکا با عرض تبریک به یکدیگر و حتی مصافحه و معانقه به پایان می‌رسد در حالیکه خیابان پوشیده از خون و مملو از اشیاء به جای مانده از مردم، چادر‌های غرق به خون و پیکر پاک شهدا و حتی مجروحین است، درحالیکه در گوشه و کنار هنوز اراذل و اوباش و عمال پلیس به ضرب و شتم ایرانیانی که از مهلکه جان سالم بدر برده‌اند، مشغول هستند.

صحنه غمبار و پر دردی است. پیکر‌های پاک و مطهر عزیزانی که برای انجام وظیفه دینی خود یعنی اعلام برائت از مشرکین، در کنار حرم امن الهی توسط مدعیان کلیدداری کعبه به شهادت رسیده‌اند، کف خیابان روی سجاده‌ای از خون افتاده است اما آرامش و سکوتشان در گوش هر مسلم و بیدار دلی تا ابد فریادی پرخروش خواهد بود.

ساعتی بعد از حرم خدا مسجدالحرام به سوی میدان معابده می‌روم و با شگفتی تمام می‌بینم که نوکران پست آمریکا تمام آثار جنایات بی‌سابقه خویش را از بین برده‌اند، همه اجساد و مجروحین را برده و وسائل به جای مانده از مردم را جمع کرده و خیابان را تا پل حجون تمیز کرده‌اند اما خون‌های زیادی در طول این مسیر بر کف خیابان و پیاده‌رو و در و دیوار نقش بسته است که تا ابد مظلومیت شهدا را فریاد خواهد کشید.

از پل حجون به بعد، به جز بردن اجساد و مجروحین، صحنه دست نخورده باقی مانده است، کفش‌ها و چادر‌های غرق به خون، قمقمه‌های شکسته، قلوه‌سنگ‌ها، بطری‌های شکسته تمامی سطح خیابان را پوشانده است.

خون‌های پاشیده بر در و دیوار و نقش بسته بر کف خیابان حاکی از عمق جنایت آل سعود است. زیر چتر سیاه شب با خود می‌اندیشم خدایا اینجا میدان جنگ است یا نقطه‌ای از محدوده حرم امن‌الهی در جوار خانه‌ات؟ اینجا خیابانی در مکه است؟ یا مسلخ منی؟

امسال حاجیان را ذبح گوسفند در راه خدا کافی نبود، چراکه خود را به مسلخ و مذبح عشق آوردند و خود را به جای هدیه تقدیم خدا کردند.

امسال کعبه را به جای عطر و گلاب با خون شستشو دادند. به امید آنروز که خدا خود انتقام خون مهمانانش را بستاند.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

حج سال ۶۶ چگونه قربانگاه مهمانان خدا شد؟ بیشتر بخوانید »