سرویس جهان مشرق – پس از گذشت نزدیک به ۲ هفته درگیری شدید نظامی میان رژیم اشغالگر صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطین که از قدس به کرانه باختری و غزه و سپس سراسر فلسطین اشغالی و حتی اعراب ساکن اراضی ۱۹۴۸ که اصطلاحا شهروند اسرائیل خوانده میشدند، کشیده شد، این جنگ ۱۱ یا ۱۲ روزه با اعلام آتش بس به پایان رسید. اما این جنگ با جنگهای دیگر تفاوتهای چشمگیری داشت. برای بررسی این پیروزی بزرگ با دکتر سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو پرداختیم.
مشرق: در ارتباط با تحولات اخیر در منطقه و جنگ غزه با رژیم صهیونیستی این سوال مطرح است که مقدمات شکل گیری و دلیل اصلی بروز این جنگ چه چیزی بود؟ این جنگ چه تاثیری بر معادلات سیاسی فلسطین داشت و پیامدهای آن در آینده بر رژیم صهیونیستی چه میتواند باشد؟
شکل گیری توطئه ای سنگین علیه فلسطین در چهار سال گذشته
دکتر سعدالله زارعی: بسم الله الرحمن الرحیم، در بحث فلسطین ما در مقطعی شاهد یک هجوم سنگین به فلسطین از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و حوزه کشورهای عربی بودیم که به صورت های مختلف نمودار می شد. یکی از آنها موضوع معامله قرن بود که با روی کار آمدن ترامپ این مسئله اینگونه مطرح شد که قرار است یک اتفاق استراتژیک بزرگ رخ دهد و سیمای منطقه را تغییر دهد و وضعیت فلسطین را به نفع اسرائیل، دچار تغییرات عمده کند، و یا ماجرای عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی که به شدت دنبال می شد و کشورهایی شبیه امارات، بحرین و … در این زمینه پیشگام شدند و این زمزمه مطرح بود که این عادی سازی ممکن است با دیگر کشور ها صورت بگیرد، و یا مسئله الحاق کرانه باختری و یهودی سازی کامل قدس و کرانه باختری که به شکل جدی هم در معامله قرن و هم در برنامه هایی که نتانیاهو پیگیری میکرد مطرح بود و اگر ما این قضایا را تا همین سال پیش دنبال و بررسی کنیم، متوجه میشویم که یک توطئه بسیار سنگین، هم منطقه و هم فلسطین را در برگرفته بود.
فضاهم یک فضای سنگینی بود، ایران، عراق و لبنان هرکدام در یک صحنه ای درگیری داشتند، که مجموعه همه اینها بیان کننده این امر بود که با سرگرم کردن کشورهای محور مقاومت در مشکلات و مسائل دیگر، موضوع فلسطین را به سمتی که مورد دلخواهشان است میبرند.
بابت درز اطلاعات همیشه به فلسطینیها انتقاد داشتیم/ قرار شد جنگ از داخل فلسطین آغاز شود
اینجا یک سوال مطرح بود و آنهم اینکه در قبال این مسئله چه باید کرد؟ عمق فاجعه و حجم انرژی که برای به سرانجام رسیدن این توطئه استفاده شده بود، معلوم بود. بررسی های زیادی در داخل فلسطین و بیرون فلسطین برای یافتن پاسخ این سوال صورت گرفت. جمع بندی که صورت گرفت این بود که اول باید یک اتفاق از داخل فلسطین رخ دهد و نمیتوان با یک رخداد بیرونی این صحنه را تغییر داد. رخ داد بیرونی مثلا اینکه حزب الله لبنان به اسرائیل حمله کند، اما اینگونه حزب الله موقعیت خود را در جامعه لبنان از دست میداد و زیر سوال میرفت، چرا که دلیل موجهی برای شروع جنگ نداشت. ایران هم با وجود روی کار بودن دولت آقای روحانی، نمیتوانست به شکل جدی به این موضوع وارد شود، چرا که در داخل دچار تعارض و بهم ریختگی می شد. جمع بندی این بود که باید اتفاقی از داخل فلسطین رخ دهد.
دومین نکته این بود که این موضوع باید به شکل یک اتفاق تازه در حوزه نظامی – امنیتی رخ دهد. این تقریبا جمع بندی بود که در باره این موضوع صورت گرفت و فلسطینی ها از حدود دو سال پیش به سمت این مسئله رفتند که شرایط را آماده کنند تا اینکه یک اتفاق بزرگی در داخل سرزمین های اشغالی رخ دهد و این مسئله، مقدمه عملیاتی است که فلسطینی ها از دوهفته پیش شروع کردند.
در اینجا فلسطینی ها باید دست به جنگ میزدند که این موضوع به نوبه خود یک مسئله تازه بود، چرا که تاکنون فلسطینی ها در غزه مورد حمله قرار میگرفتند و تا حدی که بتوانند جنگ را متوقف کنند، دفاع میکردند و اسرائیل هم در نهایت به آتش بس، تن میداد. اما این بار بنا بود که اول فلسطینیان غزه دست به اقدام بزنند و در این میان باید سطح این اقدام از سطح اقدامات قبلی بالاتر و موضوع هم باید فراتر از غزه می بود. بر همین اساس فلسطینیان از دو سال پیش شروع به ارتقاء تجهیزات خود کردند و اگر چیزی میتوانستند به داخل غزه وارد کنند، کردند و کارگاه های تولید سلاح را افزایش دادند و در نهایت بر جنبه های حفاظت اطلاعات و حفاظت از تسلیحات خود افزودند، چرا که یکی از مشکلات همیشگی سیستم های فلسطینی، درز اطلاعات از آنها بود. اما در حزب الله این مشکل کمتر بود و یکی از انتقادهای همیشگی ما به فلسطینیان، این بود که شما اطلاعات را نمیتوانید در پیش خود نگه دارید و این باعث می شود که شما ضربه بخورید. اما این دفعه فلسطینیان سیستم حفاظتی خود را بازنگری و تقویت کردند.
در بهترین زمان به رژیم صهیونیستی حمله شد/ برای اولین بار به مناطق امن صهیونیستها حمله موشکی شد/ ۵ میلیون نفر در پناهگاهی با ظرفیت ۲ میلیونی!
در مدت دو سال، فلسطینیان به تولید، ارتقاء و ذخیره تجهیزات پرداختند تا اینکه به مقطع فعلی یعنی زمان عملیات رسیدیم. یک تئوری نظامی که همیشه در جنگ ها وجود دارد، شروع جنگ از نقطه ضعف دشمن است. با این کار ابهت طرف مقابل فرو میریزد و شما راحت تر میتوانی کار خودت را پیش ببری. در اینجا مقاومت فلسطین منتظر بروز یک نقطه ضعف قابل توجه از سوی اسرائیل بود که این مسئله در ماه های اخیر اتفاق افتاد.
اسرائیل در مدت دو سال، چهار انتخابات پارلمانی برگزار کردند و نتانیاهو چهار بار مسئول تشکیل کابینه شد که در نهایت این اتفاق نیفتاد و انتخابات پی در پی باطل شدند و این ابطال انتخابات باعث افزایش انتقادات در داخل سیستم شد و در ماه های اخیر در صحنه سیاسی اسرائیل اعم از احزاب، پارلمان، دولت و … یک یقه گیری شدید و تندی بوجود آمد. این اتفاقات به مقاومت فلسطین فرصت مناسب را داد، یعنی زمانیکه مقاومت میتوانست به سرزمین های اشغالی حمله کند در حالیکه سیستم سیاسی در رژیم صهیونیستی دچار آشفتگی است و مقاومت میتواند به اسرائیل ضربه بزند و از آن سو ضربات کمتری دریافت کند.
در دفعات قبل که اسرائیل با یک منطقی جنگ را شروع میکرد، عقبه اسرائیل و یهودی ها با این جنگ هماهنگ می شدند و اختیار پایان دادن به جنگ نیز در دست خودشان بود. اما این دفعه شرایط فرق میکرد و زمانیکه عملیات مقاومت فلسطین در دفاع از قدس شروع شد، در درون اسرائیل به جای آنکه انسجام بیشتر شود، اختلافات بیشتر شد و کنترل بخش اعظمی از اسرائیل از دست این رژیم خارج شد.
اگر نقشه اسرائیل را ببینید، نقشه آن چیزی شبیه به یک لوزی است و اگر آن را از وسط به دو نیم تقسیم کنیم، جنوب اسرائیل صحرای نقب است که جمعیت زیادی ندارد و بیشتر مرکز پادگان های ارتش اسرائیل است که عمدتا در این منطقه برای اسرائیلی ها مشکلات امنیتی وجود نداشته است، زیرا این منطقه در اتصال با مصر است و مصری ها هم در ماجرای کمپ دیوید، یک قرار محکمی با اسرائیلی ها امضا کردند.
اما نیمه شمالی، این نیمه را اگر به شکل عمودی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کنیم، قسمت شرقی آن مناطقی است که با اردن و سوریه و کمی هم با لبنان مجاور است و به دلیل اینکه اسرائیلی ها از این منطقه به شدت هراس داشتند، بخش عمده یگان های نظامی و پادگان های خود را در این قسمت قرار دادند و جمعیت ساکن یهودی در این مناطق نیز کم است.
بنابراین بیشتر جمعیت یهودیان در قسمت شمال غربی و قسمت روبه دریا، یعنی از شمال غزه تا شمال حیفا مستقر شده اند. همیشه این منطقه برای اسرائیلی ها منطقه امن محسوب می شد و برد موشک های فلسطینی نیز به این قسمت ها نمیرسید. باید مقاومت موشک هایی با برد ۲۵۰ کیلومتر مجهز می شد تا بتوانند این مناطق را بزند. این دفعه مقاومت فلسطین با نام قدس جنگ را شروع کرد و این مناطق را با تعداد بسیار بالایی از موشک ها، زیر آتش شدید قرار داد. یعنی مقاومت دارای موشک هایی بود که بعضی از آنها دارای برد ۲۵۰ کیلومتر و سر جنگی ۲۵۰ کیلوگرمی بودند.
در این زمان، اوضاع این قسمت بهم ریخت و پنج میلیون آدم باید به پناهگاه ها میرفتند، در حالیکه پناهگاه ها ظرفیت ۲ میلیون نفر را داشتند و این باعث می شد که یک تراکم بالایی در پناهگاه ها شکل بگیرد. طولی نکشید که درگیری ها شروع شد، درگیری میان یهودیان و اسرائیلی ها، درگیری بین مسلمانان و یهودی ها و درگیری میان مسلمانان و ارتش اسرائیل. در نهایت اسرائیل که هیچ برنامه ای برای جنگ نداشت و در طول جنگ نتوانسته بود خود را مدیریت کند و به یک روش روشن برسد، ناگزیز شد با پذیرش شروط مقاومت فلسطین، جنگ را تمام کند.
در ساعات ابتدایی جنگ، اسرائیل دست به دامان مصر شد/ شروط فلسطینیها برای پذیرفتن آتش بس
در اینجا یک اشتباهی در رسانه های داخلی رخ داد و آنهم این بود که گفتند اسرائیلی ها آتش بس را بدون قید و شرط پذیرفتند. این غلط بود، چرا که اصلا اسرائیلی ها خواهان آتش بس بودند، نه اینکه فلسطینیان آتش بس را مطالبه کرده باشند و اسرائیل بدون قید شرط پذیرفته باشد. این اسرائیلی ها بودند که خواستار آتش بس بودند، آنهم از ساعات آغازین جنگ که این واقعه هم یک پدیده بود، چرا که هر دفعه چند روز از جنگ میگذشت و بعد اسرائیلی ها به سمت آتش بس میرفتند، اما در این جنگ اسرائیلی ها از همان ساعات ابتدایی به سراغ مصری ها رفتند و آنهارا وادار کردند تا کاری کنند که آتش بس برقرار شود.
مُنتها این بار که طرف فلسطینی جنگ را شروع کرده بود، اعلام کرد که سقف خواسته های ما آتش بس نیست چرا که در نهایت آتش بس برقرار خواهد شد و اسرائیل قادر به ادامه جنگ نیست. ما خواسته هایی داریم و تضمین هایی هم میخواهیم. درباره قدس ما تضمین میخواهیم که اسرائیل سیاست گسترش شهرک ها و آزار اعراب را کنار بگذارد و مسجد الاقصی از محاصره ارتش خارج شود و مسلمانان بتوانند مراسمات عبادی خود را در آنجا انجام دهند و ترددشان آزاد باشد. فلسطینی ها اساسا یک علقه بسیار ویژه ای به مسجد الاقصی دارند. شرط دیگر هم این بود که اسرائیل باید این مطلب را بپذیرد که از این به بعد اگر اسرائیل دست به اقدامی شبیه به آنچه که در مورد محله شیخ جراح زد، بزند، ما حق واکنش نشان دادن داریم و جنگ را شروع میکنیم.
حالا دیگر مقاومتی که قبلا خواسته اش آتش بس بود، میگوید که باید مشروعیت اقدامات من به رسمیت شناخته شود و همه بپذیرند که ما از کل فلسطین حمایت میکنیم و این گروه های مقاومت فقط برای غزه نیستند، بلکه برای کل فلسطین و پرونده فلسطین هستند. در آخر نتانیاهو این شروط را پذیرفت و آقای اسماعیل هنیه هم در سخنرانی خود بعد از آتش بس به صورت صریح این مسائل را بیان کرد و گفت که خواسته های ما اینها بوده است و رژیم صهیونیستی هم به آنها متعهد شده است. اینکه میگوییم اسرائیل متعهد شد، به این معنی نیست که آنها همیشه متعهد بمانند، اما همین که اسرائیل زیر این برگه را امضا کرد، یک پیروزی ویژه برای مقاومت فلسطین بود و میتوانم بگویم که این اتفاق در جنگ ۳۳ روزه هم رخ نداده بود.
صیونیستها به ترسو بودن، معروف هستند/ ضربه بزرگ اقتصادی با موشکهای ارزان قیمت
گستره آتش سلاح مقاومت، یک موازنه وحشت در میان آنها ایجاد کرد. ممکن است اینها بگویند سلاح های مقاومت فلسطین در مقابل سلاح اسرائیل چیزی نیست. بله، اما وقتی شما در جایی باشید و کسی با سنگ به مکانی که شما هستید حمله کند، شما به همان اندازه ای نگران می شوید که شخصی با سلاح در جلوی در شمارا تهدید کند، درست است که سنگ و سلاح یکی نیست اما در هر دو مورد شما احساس تهدید جانی دارید، مخصوصا اگر شبیه صهیونیست ویژگی های روحی روانی خاصی داشته باشید که از چیزهایی شبیه به این شدیدا بترسید. خب اسرائیلی ها و صهیونیست ها معروف هستند به ترسوبودن، همین سلاح ها ۵ میلیون نفر را به داخل پناهگاه ها برد.
همین مسئله که دیگر مقاومت فلسطین هر موقع که اراده کند، میتواند علیه اسرائیل اقدام کند، باعث ضربه زدن به وضعیت اقتصاد داخلی و بعضا افت قیمتها در مناطق سرزمین اشغالی خواهد شد. اگر در محله ای شخصی به صورت مستمر، هر روز تیراندازی کند، خب مردم دیگر در آنجا نمی مانند و کسی برای خانه گرفتن به آن محله نمی آید و دیگر آنجا سرمایه گذاری نمی کند که این بر روی قیمت ها در آن منطقه تاثیر گذار است.
پاسخ ابهام آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلیها
در پی جنگ اخیر اسرائیل و فلسطین، دو حمله موشکی و پهپادی از سوی خاک سوریه و لبنان به سمت سرزمینهای اشغالی صورت گرفت.
در مقطعی از جنگ اسرائیلیها به بن بست رسیدند و موضوع شروع عملیات زمینی را مطرح کردند. این کار برای آنها آسان نبود و تجربه آنها از این اقدام تجربه مثبتی نبود، به طور کلی تجربه ارتش اسرائیل در جنگ های زمینی، تجربه منفی است که این را در تاریخ جنگ های این رژیم میتوانید مشاهده کنید.
برای مثال در جنگ ۱۹۷۳ مصری ها توانستند ارتش اسرائیل را از مصر بیرون کنند و تمام صحرای سینا را آزاد کنند که در طی این عملیات بیش از ۱۰۰۰ اسرائیلی کشته شدند. در هر صورت این زمزمه اسرائیلی ها تهدیدی بود که نمی شد با خیال آسوده از کنار آن عبور کرد و مطمئن باشیم که اتفاقی نخواهد افتاد.
بنا شد که به اسرائیل هشدار داده شود که اگر دامنه جنگ را تشدید کنید، این دامنه از سوی مقاومت تشدید خواهد شد و لذا گروه احمد جبرئیل در لبنان چند راکت را صرفا با هدف اخطار دادن به سمت اسرائیل شلیک کرد که در این اقدام، هیچ هدف خاصی مد نظر نبود.
بعد از این ماجرا اسرائیلیها بسیار نگران شدند و از رئیس جمهوری فرانسه خواستند که با حزب الله مذاکره کند و از آنها اطمینان بگیرد که وارد جنگ نخواهند شد، مقامات فرانسه هم با سید حسن نصر الله مذاکره کردند.
سید حسن نصرالله در پاسخ، جوابی داد که نه مثبت بود و نه منفی. مبنای صحبت نصرالله این بود که ما نمیتوانیم به صورت کامل فلسطینی های مقیم لبنان را کنترل کنیم، ما از طرف خودمان میتوانیم صحبت کنیم اما از سوی فلسطینیان نمیتوانیم قولی بدهیم.
در واقع به طرف فرانسوی گفته شد که اگر او بخواهد اقداماتش را تشدید کند، ما ورود خواهیم کرد و زمینه اش را هم داریم، زمینه اش حضور فلسطینی ها در اینجاست. جواب نصرالله به گونه ای بود که نماینده مکرون را با یک ابهام به فرانسه برگرداند و معلوم شد در این قضیه تضمینی وجود ندارد و سید حسن نصرالله تضمینی در این باره نداد.
ورود پهپاد از سوریه نیز با همین فلسفه صورت گرفت و مهم نیست که پرتاب این پهپاد توسط چه کسی صورت گرفته است، مهم این است که از این جغرافیا این اقدام صورت گرفته است که نتیجه آن این بود که نشان داد اسرائیل از اینکه این جنگ گسترش پیدا کند بسیار وحشت دارد و گسترش جنگ نقطه ضعف بزرگ اسرائیل است و دلیل اینکه اسرائیل پاسخی نداد، این بود که آنها دنبال گسترش دامنه و دایره جنگ نبودند و آنها به شدت دنبال برقراری آتش بس بودند و سریع سراغ مصری ها رفتند.
این بار مصری ها ناگزیر شدند که ادبیاتشان را به نفع فلسطینی ها تغییر دهند تا فلسطینی ها رضایت دهند. موضع گیری الازهر به نفع حماس یک اقدام بی سابقه بود که احمد طیب اعلام کرد که ما از حماس حمایت میکنیم، چرا که حماس از مقدسات حمایت میکند و زمانی احمد طیب این موضوع را گرفت که فلسطینی ها آتش بس را نمیپذیرفتند.
روایت عجیب صهیونیستها درباره آینده پس از جنگ اخیر/ ۲۵۰ نقطه از غزه را زدند ولی جنگ متوقف نشد
این اتفاقی که در فلسطین رخ داد، به صهیونیست ها و اسرائیلی ها گفت که اینجا جای ماندن نیست. این مسئله موج مهاجرت یهودیان به خارج از اسرائیل را به همراه خواهد داشت. این جنگ حیات اسرائیل را از این حیث تهدید کرد که به آنها گفت اینجا جای ماندن نیست.
چند روز پیش روزنامه هآرتص عین این کلمه را به کار برد، در این روزنامه مقاله ای به قلم یکی از کارشناسان سرشناس اسرائیل به نام “آری شوید” منتشر شد که در آن گفته شده بو «ما گمان میکردیم که کار مقاومت فلسطین را ساخته ایم اما میبینیم که اینگونه نیست. باید پذیریم که فلسطینیان مانند دیگران نیستند و آنها تا سرزمینشان را بدست نیاورند، دست بردار نیستند و ما باید بپذیریم که آنها از حق خود دفاع میکنند.» دیگر روزنامه های دیگر نیز این مسئله را داشتند، هم چپ گراها و هم راست گراها گفتند که این وضع قابل قبول و تحمل نیست. حتی بعضی از آنها نوشتند که مسئله “هلوکاست” یک دروغی بود که با آن یهودی ها را اینجا جمع کردند. تا همین یکسال پیش چنین ادعایی در انگلیس و فرانسه باعث می شد که شخص را به زندان بیاندازند. دیگر روزنامه اسرائیلی نوشته است داستان اینکه هیکل سلیمان زیر مسجد الاقصی است، دروغ است و هیکلی در کار نیست. اینها سخنانی است که اگر کسی در بیرون میگفت، اورا تا پای چوبه دار میکشاندند، اما خوده اسرائیلی ها این را در روزنامه های خود میگویند.
این نشان میدهد که این جنگ زیر ساخت های فکری و ذهنی و جنبه های سخت افزاری قدرت اسرائیل را کاملا سرنگون کرد. ارتش نتوانست اوضاع را کنترل کند، در واقع ارتش هیچ برنامه ای نداشت، اصلا ارتش اسرائیل این دو سال از اقدامات آماده سازی مقاومت فلسطین هیچ خبری نداشت. ارتش متوجه نشده که با زدن ۲۵۰ نقطه در غزه، این جنگ تمام نمی شود، متوجه نشد که این جنگ ادامه پیدا میکند، درحالیکه جغرافیای عملیاتی اسرائیل محدود به غزه می ماند، اما جغرافیای عملیاتی مقاومت فلسطین تمام سرزمین های اشغالی می شود. اسرائیل برای حل مسئله، هیچ برنامه ای نداشت. این مسئله قابل توجهی است که ارتشی با این سابقه که هفتاد سال است درگیر است و جنگ های بزرگی را مدیریت کرده است و درگیر جنبش های مختلفی بوده است، متوجه نشود که مقاومت فلسطین در یک منطقه کوچکی به نام غزه خود را برای یک چنین جنگی آماده میکند و نتواند این موضوع را پیش بینی کند.
بهت ۶ ساعته صهیونیستها در آغاز حملات هوایی فلسطینیها
زمانیکه جنگ شروع شد ارتش اسرائیل به مدت ۶ ساعت نظاره گر بود و نمی دانست باید چه کند و بعد از آن هم شروع به حملات به غزه کردند. اسرائیل گمان میکرد که اگر یک جنگی کند و قدرت خود را نشان دهد، مانع توسعه جنگ می شود اما تا آخر این جنگ ارتش اسرائیل با حالتی بهت زده به اتفاقات نگاه میکرد که چه زمانی این جنگ تمام می شود.
از امروز تا هفته های آینده شما هروز شاهد انتشار مقاله از داخل اسرائیل بر علیه اسرائیل خواهید بود، یعنی جنگ تمام نشده است، جنگ در غزه تمام شده است، اما در سرزمین های ۴۸ تازه شروع شده، بین خودشان، بین ارتش و سرویس اطلاعاتی شان، بین ارتش و دولت، دولت و احزاب و… و. و این مسئله مدام جلوتر خواهد رفت و اسرائیل را از درون دچار اضمحلال میکند و هیچ قدرتی در اسرائیل برای کنترل این مسئله وجود ندارد. مردان قدرتمند اسرائیلی که صحنه های سخت را مدیریت میکردند دیگر نیستند، اسرائیل را الان مردانی اداره میکنند که قادر نیستند بعد از چهار انتخابات، یک دولت تشکیل دهند که اینهم در تاریخ این رژیم بی سابقه بوده است.
ضرباتی که اسرائیلی ها در این جنگ خوردند، بسیار عمیق تر از چیزی است که در تصور ما میگنجد. البته نه اینکه این موشک ها و شلیک ها خیلی تعیین کننده بودند، درواقع این شلیک ها، وضعیت اصلی اسرائیل را عریان کرد و به خودشان و دنیا نشان داد و ثابت کرد که تمام سخنانی که درباره قدرت ارتش اسرائیل، قدرت اطلاعاتی، قدرت پیش بینی، قدرت مدیریت، قدرت ضربه زدن و کنترل کردن اینها گفته شده است، افسانه است.
اتمام جنگ و پاسخ به چند سوال مهم/ طی دو سال آینده دو میلیون صهیونیست مهاجرت خواهند کرد/ دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست
این جنگ در حالی پایان یافت که یک جنگ سطح پایین بود و جدا از کرانه باختری، سرزمین های ۴۸ و اردوگاه ها که بیشتر در صحنه سیاسی درگیر بودند، این جنگ عمدتا جنگ غزه با اسرائیل بود. الان اسرائیلی ها با این سوال مواجه هستند که اگر در کرانه باختری که حدود ۱۰ برابر غزه است، یک حماس یا جهاد اسلامی مسلح پیدا شود چی؟ اگر این مسئله مسلح شدن در آنجا و دیگر مناطق عمومی شود چه کنیم؟ چرا که این گرایش به مسلح شدن در میان فلسطینیان کرانه باختری وجود دارد.
این سوال برای آنها مطرح می شود که اردنی ها و فلسطینی های ساکن لبنان با اینکه ایندفعه با یک کشته از سر مرزها به عقب برگشتند، اما اگر دفعه بعد برنگردند چه کنیم؟ اگر همین ها با سلاح به سمت ما سرازیر شدند، آیا ارتش آن زمان آمادگی مدیریت این اتفاق را دارد؟ اگر حزب الله و گروه های مقاومت سوری ورود کنند چه می شود؟
در حال حاضر آینده رژیم صهیونیستی بعد از این جنگ به شدت تیره و تار شد و چشم انداز اسرائیل برای یهودیان ساکن آنجا به طور کامل یک چشم انداز منفی شد که مسئله آنها را وادار به فرار میکند. من مطمئن هستم طی یکسال آینده، دست کم دو میلیون یهودی از اسرائیل می روند. همین الان بنابر گفته نتانیاهو جمعیت یهودیان ۸/۵ میلیون نفر است که ما میگوییم این رقم درست نیست ولی فرض میگیریم درست باشد، از آن سو جمعیت فلسطینی ها در سرتاسر فلسطین ۶ میلیون نفر است. خب اگر این دو میلیون یهودی از اسرائیل بروند، این یک تغییر قابل توجه است و جمعیت فلسطینیان و اسرائیلی ها به یکدیگر نزدیک خواهد شد.
لذا ما میتوانیم بگوییم که سرنوشت اسرائیل در این جنگ تا حد زیادی رقم خورد و به جایی رسید که برای نابودی اسرائیل دییگر یک جنگ بزرگ لازم نیست و با یک جنگ متوسط و یا کوچک هم میشود این رژیم نامشروع را از بین برد.