روزنامه کیهان

بانیان خسارت برجام و فریب تبلیغاتی دو سر برد

بانیان خسارت برجام و فریب تبلیغاتی دو سر برد



غربگرایان بازی با کلمات برای وارونه­‌سازی حقیقت را خیلی خوب بلدند. آنها برجام را چیزی جدا از توافقی که آمریکای اوباما به آن عمل نکرد و آمریکای ‌ترامپ از آن خارج شد تعریف می‌کنند!».

به گزارش مجاهدت از مشرق، «روزنامه کیهان» در ستون اخبار ویژه خود نوشت: وب‌سایت الف ضمن انتشار تحلیل فوق می‌نویسد: «همان‌طور که ظریف پیش‌بینی کرده بود تلاش دولت انقلابی برای احیای دوباره برجام با کارشکنی روسیه به شکست انجامیده است». چه چیزی همانند انتشار وسیع چنین گزاره‌هایی می­‌تواند خاطره شکست تلخ برجام را از ذهن‌ها زدوده و امید و نشاط را به اردوگاه نیروهای غربگرا در کشور ما بازگرداند!؟ گزاره‌های قلابی که اولا این‌گونه القا می‌کنند که دولت انقلابی سرش به سنگ خورده و تازه فهمیده برجام چه گوهر گرانبهایی بوده! در نتیجه به سختی در تلاش است تا آن را دوباره زنده کند و ثانیا می‌گویند: زهی خیال باطل! مذاکره کردن که کار انقلابی­‌ها نیست، فقط تخصص آقای ظریف و دوستان است که زبان دنیا را بلدند.

ادعا می‌­کنند مجلس انقلابی در مذاکرات هسته‌ای شش ماه آخر دولت قبل کارشکنی کرده تا افتخار برجام به دولت بعد برسد!؟ آدم را یاد ضرب‌­المثل مورچه و کله­‌پاچه می‌­اندازند! آخر این برجام اگر افتخاری داشت که مدالش بر سینه همان آفرینندگانش می‌­ماند. اگر افتخاری داشت که اینقدر اصرار نداشتید بگویید: «تصمیم نظام بوده است».

نمی‌شود که به مدد داشتن پول و رسانه، هر ادعایی را به ملت خوراند. مگر نمی‌­بینند این روزها این همه موشک از داخل ایران و عراق به سمت پایگاه‌های آمریکایی روانه می‌شود!؟ این چطور ‌اشتیاقی به برجام است که جلوی این موشک‌ها را نمی‌گیرد!؟ یادمان نرفته که در زمانه ایشان، حتی ارسال ماهواره به فضا هم به‌خاطر گل روی برجام ممنوع بود؟ اگر آنگونه که ادعا می‌­کردند یک شعار روی موشک توانست کل برجام را نابود کند، آیا اصابت دهها موشک به قلب پایگاه‌های آمریکا نمی‌­تواند مذاکرات هسته‌ای را بر هم بزند!؟

حقیقت آن است که غربگرایان بازی با کلمات برای وارونه­‌سازی حقیقت را خیلی خوب بلدند. آن­ها زیرکانه برجام را چیزی جدا از آن توافقی که آمریکای اوباما به آن عمل نکرد و آمریکای ‌ترامپ از آن خارج شد تعریف می‌کنند. برجام از این دریچه، مشتی کاغذ است که درون آن کوشیده‌اند برخی امتیازات را برای ملت ایران بگیرند. حال اگر این امتیازات هیچ‌وقت به دست نیامده، تقصیر برجام نیست بلکه از بد زمانه است!

چه مغلطه‌ای! مگر می‌شود برجام را جدا از ضمانت‌های آن تعریف کرد!؟ برجامی که روی کاغذ بماند و هرگز اجرایی نشود، اصلا درخشان‌ترین متن تاریخ هم که باشد، به ارزنی می­‌ارزد!؟ قدرت و قوت هر قرارداد حقوقی را از روی ضمانت‌­های اجرایی آن است که می‌سنجند، بدون ضمانت اجرایی قوی، جز نوشته‌ای موهوم چه می‌­تواند باشد!؟ شش ماه است که مذاکره‌کنندگان ما می‌کوشند همین ضمانت­‌های اجرایی را به دست آورند تا مگر بتوانند چک وصول نشده برجام را نقد کنند. 

الان هم داستان دقیقاً همین است. قاعدتا غربگرایان نمی­‌توانند این را به مردم بگویند پس دوباره راهی پیدا کرده‌اند که شکست ادعاهایشان را پیروزی جا بزنند. آمریکایی که برجام را پاره کرده، دوست توافق نشان می‌دهند و روسیه را دشمن! چرا؟ چون روسیه هم برای تسهیل روابط تجاری با ایران، تضمین خواسته است. خب، اینکه همان چیزی است که خود ما هم می‌گوییم. از کشورهای غربی که به تجربه می‌دانیم در نهایت آبی گرم نمی‌شود، اگر برجام نتواند روابط تجاری ما با اقتصادهای بزرگی چون چین و روسیه را تسهیل کند، پس به چه دردی می‌خورد!؟

غربگرایان خوب بلدند چگونه سناریوهای دو سر برد برای خودشان تعریف کنند. به رسانه‌هایشان نگاه کنید. هر وقت ببینند مذاکرات به پیش می‌رود، می‌گویند: دیدید گفتیم که اینها هم به‌دنبال احیای همان برجام هستند! و اگر ببینند دچار وقفه و مشکل شده است، با ذوق‌زدگی فریاد می‌زنند که: دیدید گفتیم اینها مذاکره بلد نیستند(!)

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بانیان خسارت برجام و فریب تبلیغاتی دو سر برد بیشتر بخوانید »

گفت و شنود/ جِر نزن!

گفت و شنود/ سوراخ کلید!



گفتم: «جیم ریش» سناتور آمریکایی با عصبانیت گفته است « ایران در مذاکرات وین آمریکا را تحقیر کرده و به اتاق مذاکرات با ۱+۴ راه نداده است»!

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشت:

گفت: چه خبر؟!

گفتم: «جیم ریش» سناتور آمریکایی با عصبانیت گفته است « ایران در مذاکرات وین آمریکا را تحقیر کرده و به اتاق مذاکرات با ۱+۴ راه نداده است»!

گفت: دیگه چی؟!

گفتم: در حالی که از عصبانیت دستش می‌لرزید می‌گفت؛ ما مجبور بودیم از سوراخ دیوار (سوراخ کلید) میز مذاکرات را دنبال کنیم!

گفت: باید از غربگراها که پشت سرهم برای آمریکا نوشابه باز می‌کنند و تشتک می‌پرانند پرسید به چه اجق‌وجق‌هایی امید بسته‌اند؟!

گفتم: یارو با قلاب ماهیگیری در کویر حرکت می‌کرد و قلابش را به این طرف و آن طرف‌ می‌انداخت! پرسیدند مگه عقلت کمه؟ توی کویر که ماهی نیست. گفت؛ به اون که پشت سرم راه افتاده بگو که منتظره من ماهی بگیرم و از من بخره!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گفت و شنود/ سوراخ کلید! بیشتر بخوانید »

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع)

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع)



یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس و پیروان پاکباخته خمینی و خامنه‌ای نه فقط ‌اندک و کم‌شمار نیستند، بلکه سراسر ایران اسلامی را با رایحه روح‌بخش حضور خود معطر کرده‌اند. مشکل آن است که…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- هوا داغ و تب دار بود، ریگ‌های صحرا زیر تابش مستقیم آفتاب به گلوله‌های آتش شبیه شده بودند. حرامیان آب را بر اردوگاه حسین‌(ع) بسته بودند تشنگی امان از مردان و زنان و کودکان ربوده بود، طاقت‌ها طاق شده بود. ابوالفضل‌العباس‌(ع)، سپهسالار سپاه امام حسین‌(ع)، رفته بود تا محاصره فرات را بشکند و با آبی که می‌آورد تشنگان را سیراب کند. عباس که هماوردی در سپاه شرک نداشت، صف محاصره‌کنندگان فرات را شکافت و بر کرانه آن نشست تا مَشک‌ها را پُر کند. فرزند علی‌(ع) که خود از تشنگی می‌سوخت، مشتی از آب برگرفته و به دهان مبارک نزدیک کرد اما، عباس را چه می‌شود؟ چرا آب را نمی‌نوشد؟ به چه می‌اندیشد؟ … بجنب عباس! چرا معطلی؟ فرصتی نیست، حرامیان هجوم آورده‌اند و خیلی زود دیر می‌شود!…

عباس اما، مشت آبی را که به دهان مبارک نزدیک کرده بود، فرو ریخت. مَشک‌ها را پر از آب کرد و راهی اردوگاه حسین شد. چرا چنین کرد؟‌ … عقل و شرع و منطق، همه یکصدا حکم به نوشیدن می‌دادند. به یاد حسین و یاران و کودکان تشنه‌اش افتاده بود؟‌!… ولی یک مشت آب در مقایسه با شط موّاج و خروشان فرات، مثل قطره‌ای از دریا بود، یعنی هیچ نبود. ابوالفضل العباس سپهسالار سپاه بود و سیراب شدنش بر توان و قدرتش می‌افزود … اما چرا از نوشیدن چشم پوشید؟ …

۲- زمستان سال ۱۳۵۷ بود. دو یا سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی. کارکنان شرکت نفت در حمایت از انقلاب و برای پیشگیری از صدور و غارت نفت، در اعتصاب بودند.

نفت به اصلی‌ترین کالای مورد نیاز مردم تبدیل شده بود و به سختی به دست می‌آمد. حضرت امام در نوفل لوشاتوی پاریس اقامت داشتند و اروپا در آن سال با زمستان سختی روبه‌رو بود. امام به اطرافیان دستور دادند بخاری محل اقامتشان را خاموش کنند! پرسیده بودند چرا؟! در پاسخ فرموده بود؛ وقتی مردم ایران با کمبود نفت روبه‌رو هستند و این سختی را به خاطر اسلام و انقلاب تحمل می‌کنند، نمی‌توانم از محل گرم و دور از سرما برخوردار باشم. ولی شما رهبر مردم هستید و سلامت شما خواسته همه ملت است. باید به سلامت باشید تا قافله انقلاب به سلامت بماند … امام، اما نپذیرفته بود.

۳- وقتی ظرف غذا را برای حضرت آقا آورده و نزد ایشان گذاردند، نگاهی به آن کرده و خطاب به میزبان فرمودند که آن ظرف را از جلوی ایشان بردارد. میزبان به تصور اینکه در ظرف غذا چیز نامطلوبی مثلاً مو و… وجود دارد، با ابراز تعجب، علت را جویا شده بود و حضرت آقا فرموده بودند؛ در این غذا گوشت هست و توضیح داده بودند، این روزها قیمت هر کیلو گوشت ۱۰۰ هزار تومان است و بسیاری از مردم توان خرید آن را ندارند و من نمی‌توانم از غذایی که حاوی گوشت کیلویی ۱۰۰ هزارتومانی است استفاده کنم. چرا؟!

۴- و بالاخره، این کلام نورانی از امام راحلمان – رضوان‌الله تعالی علیه- است: «آنهایی که در خانه‌های مجلل، راحت و بی‌درد آرمیده‌اند و فارغ از همه رنج‌ها و مصیبت‌های جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه‌های محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتی از دور هم دستی برآتش نگرفته‌اند نباید به مسئولیت کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت ایران را برباد دهند».

۵- و امروزه، یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس و پیروان پاکباخته خمینی و خامنه‌ای نه فقط ‌اندک و کم‌شمار نیستند، بلکه سراسر ایران اسلامی را با رایحه روح‌بخش حضور خود معطر کرده‌اند. مشکل آن است که در برخی از مدیریت‌های حساس و گره‌گشا حضور ندارند، اگرچه هرجا به کار گرفته شده‌اند به وضوح نشان داده‌اند که مدیران لایقی هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع) بیشتر بخوانید »

گفت‌وشنود/ فقط همین؟!

گفت‌وشنود/ فقط همین؟!



از یارو پرسیدند؛ دستت کج نیست؟ گفت؛ ابداً پرسیدند؛ اهل فحش دادن نیستی؟ گفت؛ هرگز! و هرچه از صفات زشت پرسیدند جواب منفی داد. پرسیدند یعنی هیچ صفت رذیله اخلاقی نداری؟ گفت؛ نه، ابداً فقط زیاد دروغ میگم!

به گزارش مجاهدت از مشرق، «روزنامه کیهان» در بخش گفت‌وشنود خود نوشت:

گفت: دیدی غربگراها چه قشرقی راه ‌انداخته بودند و ادعا می‌کردند که آقای سعید جلیلی یک نامه ۲۰۰ صفحه‌ای به رهبرانقلاب نوشته و خواستار مذاکره با آمریکا شده است؟!

گفتم: ادعا کرده بودند که این نامه ضد برجامی و توصیه به رولت روسی است!

گفت: حالا آقای جلیلی پاسخ داده که اولاً این نامه ۲۰۰صفحه نبوده ثانیاً اخیراً نوشته نشده بلکه مربوط به ۶ ماه قبل است. ثالثاً خطاب به رهبری نبوده. رابعاً در انتقاد از تیم هسته‌ای کنونی نبوده بلکه در انتقاد به دولت روحانی و گزارش ظریف بوده است و… !

گفتم: از یارو پرسیدند؛ دستت کج نیست؟ گفت؛ ابداً پرسیدند؛ اهل فحش دادن نیستی؟ گفت؛ هرگز! و هرچه از صفات زشت پرسیدند جواب منفی داد. پرسیدند یعنی هیچ صفت رذیله اخلاقی نداری؟ گفت؛ نه، نه، ابداً فقط زیاد دروغ میگم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گفت‌وشنود/ فقط همین؟! بیشتر بخوانید »

حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟

حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟



حق مسلم مردم است که بدانند در ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس صهیونیست چه گذشته است که مدعیان اصلاحات (البته برخی از آنها و نه همه آنان) از افشای آن تا این ‌اندازه هراس دارند؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟ نوشت:

روزنامه شرق در شماره دیروز خود (۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۰) مصاحبه‌ای با خانم‌ها، ابتکار، شجاعی و مولاوردی داشته است. در بخشی از این مصاحبه، خانم ابتکار به گونه‌ای غیرمنتظره که احتمالاً از یک ماموریت قبلی حکایت دارد! می‌گوید: «داستان ملاقات با سوروس ساختگی بود و فرد اتهام‌زننده هم اقرار کرد»! خانم ابتکار که می‌داند دروغ بزرگی گفته است بلافاصله از موضوع خارج می‌شود و درباره آن هیچ توضیح دیگری نمی‌دهد. در این خصوص گفتنی‌هایی هست. بخوانید!

۱- ماجرای ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس (سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی و پشتیبان و تامین‌کننده مالی فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸) را نگارنده بر اساس شواهد و اسناد غیرقابل‌انکار مطرح کرده بودم و آقای خاتمی برای رد گم کردن از اینجانب شکایت کرده است ولی از آنجا که از اسنادی که در اختیار داریم با خبر است جرأت پیگیری شکایت خود را نداشته و هنوز هم ندارد. چرا که افشای این اسناد، از پشت صحنه آمریکایی- اسرائیلی فتنه ۸۸ پرده بر می‌دارد.  

۲- خانم ابتکار نمی‌گوید چه کسی ماجرای این ملاقات وطن‌فروشانه را اتهام ناروا ‌(!) دانسته و به قول ایشان به دروغ بودن آن اعتراف کرده است!؟ اگر طرح این ملاقات از جانب نگارنده بوده است -که بوده است- باید انکار آن نیز از سوی اینجانب صورت گرفته باشد و حال آنکه بنده بیش از یک زونکن از اسنادی در اختیار دارم که در انجام این ملاقات کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد. برفرض که فردی ادعا کرده باشد که ماجرای این ملاقات را او مطرح کرده و دروغ هم بوده است! که باید گفت این فرد سَر پیاز بوده یا تَه پیاز!؟ و در کدام نقطه از ماجرا قرار داشته است!؟ آنچه در میان است ماجرای ملاقات خاتمی با جرج سوروس صهیونیست و اسناد غیرقابل تردیدی است که انجام این ملاقات را تائید می‌کند. حالا اگر به کسی ماموریت داده باشید که ادعا کند داستان ملاقات را او مطرح کرده و دروغ بوده است! چه تغییری در اصل ماجرا پدید می‌آورد!؟ درباره اسناد چه می‌گویید!؟ ضمناً علاوه‌بر اسناد فراوانی که از این ملاقات حکایت می‌کند، کیان تاجبخش که از جانب جرج سوروس برای تسهیل فتنه ۸۸ انتخاب شده و در ایران حضور داشت نیز بعد از بازداشت در مصاحبه تلویزیونی خود به این ملاقات اعتراف کرده است.

۳- یک بار در پاسخ به انکار این ملاقات از سوی مدعیان اصلاحات، خطاب به آنها نوشته بودیم چرا از آقای ظریف نمی‌پرسید!؟ و توضیح نداده بودیم چرا باید از آقای ظریف بپرسند! اما، اکنون اعلام می‌کنیم که آقای ظریف نیز که در آن هنگام نماینده ایران در سازمان ملل بود، در ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس حضور داشته است. آقای ظریف تاکنون در این‌باره سکوت کرده‌اند و با شناختی که نگارنده از آقای ظریف دارم تصور می‌کنم که ایشان نخواسته است با انکار این ملاقات مرتکب دروغ شده باشد.  

گفتنی است که در مرداد ماه ۱۳۸۸ «کیان تاجبخش» مشاور «بنیاد سوروس» در چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشات فتنه ۸۸، از دیپلماسی «مسیر دو» (Track Two) میان چهره‌های سیاسی ایرانی و آمریکایی با حمایت مالی «بنیاد راکفلر» و «بنیاد سوروس» پرده برداشت و از جمله، گفت؛ «اگر ما یکی از اولین نمونه‌های این برگزاری ارتباط، [را] سفر آقای «عطریانفر» به بنیاد سوروس ببینیم، می‌توانیم نهایتا [آن را در] ملاقات مستقیم جناب آقای «خاتمی» ‌همراه با جناب آقای «ظریف» با آقای «سوروس» ببینیم، بنابراین، این یک ارتباط مستمری بوده که ادامه داشته است.».

۴- با توجه به اسنادی که کمترین تردیدی در انجام ملاقات یاد شده باقی نمی‌گذارد، اصرار آقای خاتمی بر انکار ملاقاتش با جرج سوروس را می‌توان اعتراف ایشان به زشتی و پلشتی اقدامی دانست که مرتکب شده است. جرج سوروس یک کلان‌سرمایه‌دار صهیونیست است که به تامین‌کننده منابع مالی کودتاهای رنگی در کشورهای مخالف آمریکا شهرت دارد و خود او نه فقط این واقعیت تلخ و استکباری را انکار نمی‌کند، بلکه با افتخار نیز از آن یاد می‌کند. سوروس مدیر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، شریک اقتصادی بنیادهای اعانه ملی برای دموکراسی (NED)،

و خانه آزادی (FREEDOM HOUSE)، بنیانگذار موسسه جامعه باز (OPEN SOCIETY INSTITUTE)، صاحب موسسه مالی بین‌المللی فاند منیجمنت (FUND MANAGEMENT) و… است. سوروس کینه‌توزی خود علیه اسلام و دشمنی با انقلاب اسلامی را پنهان نمی‌کند. او بعد از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ که در آن نقش ویژه‌ای داشت، در مصاحبه‌ای گفته بود؛ قول می‌دهم که تا پایان سال جاری (سال ۲۰۱۰) جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد!

۵- اکنون این سؤال از آقای خاتمی در میان است که مگر بین شما و جرج سوروس چه موضوعات و مسائلی رد و بدل شده است که از افشای آن نگرانید تا آنجا که ترجیح می‌دهید اصل ملاقات را انکار کنید!؟ هویت سوروس به عنوان دشمن سرسخت اسلام و انقلاب اسلامی کاملاً شناخته شده است و حضور پررنگ شما به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ نیز قابل انکار نیست. آیا ملاقات شما و جرج سوروس با فتنه ۸۸ بی‌ارتباط بوده است!؟ فتنه ۸۸ با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته بود و تمامی مراحل آن با فرمول کودتاهای مخملی انطباق داشت تا آنجا که ما در کیهان تمامی مراحل فتنه را از قبل پیش‌بینی می‌کردیم. بدیهی است که فقط خداوند تبارک و تعالی از غیب آگاه است بنابراین پیش‌بینی‌های ما از نوع غیب‌گویی نبود، بلکه به علت آگاهی ما از فرمول کودتاهای مخملی بود. به عنوان مثال از قبل می‌دانستیم که نقطه هدف‌گذاری شده فتنه انتخابات نیست، و به همین علت تیتر یک روزنامه کیهان روز چهارشنبه ۲۰ خرداد۱۳۸۸ اینگونه بود «این هشدار جدی است: آخرین پرده سناریوی افراطیون آشوب پس از شکست».

و … بعدها، فتنه‌گران از اصل ماجرا پرده برداشتند با شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! هدف واقعی سران و اصحاب فتنه (بخوانید آنچه جرج سوروس و سایر مدیران بیرونی فتنه در پی آن بودند) را برملا کردند. جناب خاتمی حتماً به خاطر دارند که بعد از حماسه ۹ دی که نقشه آمریکایی- اسرائیلی فتنه را نقش بر آب کرد، ریچارد ‌هاوس مسئول شورای روابط خارجی آمریکا با تاسف گفت؛ دوستان ما در ایران (یعنی همان‌ها که نتانیاهو از آنها با عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل یاد کرده بود)، خیلی زود به پایان ماجرا پرداختند. یعنی خیلی زود شعار یاد شده را سر دادند!  

اکنون باید گفت؛ مگر خواست جرج سوروس دقیقاً همان نبود که سران و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ انجام دادند!؟ بنابراین حق مسلم مردم است که بدانند در ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس صهیونیست چه گذشته است که مدعیان اصلاحات (البته برخی از آنها و نه همه آنان) از افشای آن تا این ‌اندازه هراس دارند!؟ مگر آقایان شعار نمی‌دادید که دانستن حق مردم است!؟ خُب حالا بفرمائید زیر این کاسه چه نیم کاسه‌ای بوده است!؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟ بیشتر بخوانید »