روزنامه کیهان

اصلاح‌طلبان، آبرویی برای خود باقی نگذاشته‌اند

اصلاح‌طلبان در فضای مجازی قافیه را باخته‌اند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در توضیح این ادعای خود نوشته است: با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 بحث بر سر نحوه  شرکت اصلاح‌طلبان در محافل سیاسی مختلف داغ شده است. ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان محل مناقشه است. برخی با استناد به رفتار کاربران شبکه‌های اجتماعی مجازی معتقدند که اقبال به اصلاح‌طلبان در جامعه کم شده و امکان پیروزی آنها در انتخابات بسیار پایین است. کلان داده‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی در این خصوص چه می‌گویند؟ تا پیش از سال 96 شبکه‌های اجتماعی مجازی نقطه قوت و مزیت اصلاح‌طلبان بود. آنها در شبکه‌های اجتماعی توان اقناع‌سازی و بسیج افکار عمومی را داشتند و یکی از دلایل پیروزی کاندیدای مورد حمایت‌شان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 92 و 96 نیز ناشی از همین اثرگذاری در فضای مجازی بود. اما پس از انتخابات سال 96 اصولگرایان با عبرت‌گیری از دلایل شکست خود در شبکه‌های اجتماعی سرمایه‌گذاری سنگینی کردند.

داده‌ها نیز نشان می‌دهد که ارتش سایبری وابسته به اصولگرایانی که خود را انقلابی می‌خوانند یک پای ثابت ترندهای توییتری است و بسیاری از هشتگ‌های توییتری از طریق سازماندهی آنها ترند می‌شود. به‌دنبال این اتفاقات، روز به روز اصلاح‌طلبان در شبکه‌های مجازی بیشتر مورد حمله قرار گرفتند؛ در حالی که توان دفاع از خود را نیز نداشتند. این شرایط ناشی از حضور با برنامه اصولگرایان در فضای مجازی، حملات براندازان به اصلاح‌طلبان و ضعف عملکرد دولت و مسئولان اصلاح‌طلب در مناصب اجرایی کشور بود. در نتیجه شبکه‌های اجتماعی مجازی که روزگاری نقطه قوت اصلاح‌طلبان بود، امروز به نقطه ضعف و پاشنه آشیل آنها تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی که روزگاری به جای صداوسیما، نقش رسانه را برای اصلاح‌طلبان بازی می‌کردند و…ابزاری برای رساندن پیام آنها به مردم بود حالا به ابزاری علیه اصلاح‌طلبان تبدیل شده بود که در برخی مواقع حتی مانع از شنیدن صدای آنان می‌شد. تحلیل داده‌های توییتری در 9 ماه اول سال جاری نیز موید همین امر است که اصلاح‌طلبان در توییتر، جایی که جریانات سیاسی و رسانه‌ای بیشترین تحرک را در آن دارند، شرایط اسفناکی را تجربه می‌کنند.

یافته‌های حاصل از بررسی توییت‌های پرلایک منتشر شده راجع ‌به چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که انتقادها از این چهره‌ها در طول 9 ماه گذشته به مراتب بیش از حمایت‌های صورت‌گرفته از آنان بوده است. نرخ انتقادات مطرح‌شده که علیه چهره‌های مطرح اصلاح‌طلب چندین برابر بیشتر از توییت‌های حمایتی از آنهاست و این در حالی است که تعداد لایک‌ها در حمایت از آنها بسیار کم است یعنی در توییتر افراد کمی حاضرند از اصلاح‌طلبان دفاع کنند اما از سوی دیگر حملات بسیاری علیه آنها انجام می‌شود. تداوم این وضعیت برای اصلاح‌طلبان و عدم دفاع کاربران شبکه‌های اجتماعی مجازی از آنها در سال منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند نتایج ناامیدکننده‌ای برای آنها به‌دنبال داشته باشد. اصلاح‌طلبان هر روز در توییتر کتک می‌خورند و کسی نیست که از آنها دفاع کند. اگر همین وضعیت در اینستاگرام و سایر رسانه‌های آنلاین نیز تداوم داشته باشد، امکان توفیق آنها در جریان انتخابات بسیار دشوار خواهد شد. نیروهای اصلاح‌طلب امروز و با یک تاخیر چند ساله متوجه شده‌اند که در فضای آنلاین وضعیت بحرانی دارند اما برای عبور از این بحران هیچ تلاش و اقدامی نکرده‌اند. تداوم این وضعیت می‌تواند بیش از پیش باعث افول سرمایه اجتماعی آنان شود.

تحلیل روزنامه اعتماد درباره فضای مجازی در حالی است که مدعیان اصلاح‌طلبی به اعتبار سوءمدیریت‌ها و خیانت‌های خود، مورد اعتراض مردم در فضای واقعی و اجتماعی قرار دارند و در فضای مجازی، صرفا بخش کوچکی از این اعتراض‌ها منعکس می‌شود.



منبع خبر

اصلاح‌طلبان در فضای مجازی قافیه را باخته‌اند بیشتر بخوانید »

گلایه‌ای دلسوزانه از اعضای کابینه!

های و هوی دود و صدا


   به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان  «های و هوی دود و صدا»، نوشت:

۱- به این دو گزاره توجه کنید!

الف- زمستانی سرد بود. شهید مدرس در حالی که مطابق معمول پیراهنی از جنس کرباس به تن داشت، از پله‌های مجلس بالا می‌رفت، یکی از مسئولان وقت با مشاهده ایشان گفت؛ جناب مدرس در این زمستان سرد که سرما تا مغز استخوان نفوذ می‌کند شما با این پیراهن کرباسی و یقه باز سرما نخورید؟ شهید مدرس که به حاضر جوابی شهرت داشت گفت؛ شما نگران یقه باز پیراهن من نباشید، حواستان به دروازه‌های ایران باشد که باز نماند و راه بر دشمنان ملت بسته باشد.

ب- نارنجک‌های دود‌زا و بمب‌های صوتی اگرچه نام بمب و نارنجک دارند ولی کارکرد این دو سلاح جنگی را ندارند و اساساً با هدف ویرانگری و تخریب ساخته نشده‌اند. کار ویژه‌ای که برای آنها تعریف شده است، انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل فرعی و حاشیه‌ای است. پرتاب کنندگان نارنجک‌های دود‌زا و منفجر کنندگان بمب‌های صوتی، در پوشش «دود» و «صدا»، نگاه این و آن را به نقطه‌ای فرعی جلب می‌کنند و در همان حال به نقطه حساس و مورد نظر خویش دست‌اندازی می‌کنند!

۲- نگاهی به مشکلات پیش‌روی بیندازید و آنها را به ترتیب اهمیت دسته‌بندی کنید. با یک نگاه گذرا نیز به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که، انتشار مرگبار ویروس کرونا،گرانی افسار‌گسیخته کالا و خدمات و اجناس مورد نیاز مردم، بیکاری جوانان‌، تعطیلی برخی از کارخانه‌ها و مراکز تولید، سقوط پی‌در‌پی ارزش پول ملی، افزایش چند صد درصدی قیمت مسکن و اجاره ‌بها، فساد اقتصادی، جولان دلال‌ها در عرصه معیشت مردم‌، پرخوری نزدیک به انفجار مرفهان بی‌درد، حقوق‌های نجومی در کنار نان بخور نمیر صاحبان اصلی انقلاب و… از اصلی‌ترین مشکلاتی هستند که بسیاری از مردم و مخصوصاً توده‌های محروم و مستضعف (بخوانید ولی‌نعمت‌ها) با آن رو‌به‌رو هستند. آیا غیر از این است؟!

۳- حالا یک بار دیگر به فهرست مشکلاتی که ردیف کرده‌اید نگاه کنید! مسائلی نظیر، رفراندوم! بازنگری قانون اساسی! و… که این روزها مدعیان اصلاحات به میان کشیده‌اند، در کجای فهرستی که از مشکلات پیش‌روی تهیه کرده‌اید جای دارد؟! … اگر پیش کشیدن این مسائل از نوع نارنجک‌های دود‌زا و بمب‌های صوتی نیست، پس چیست؟! و اگر نارنجک دودزا و بمب صوتی است -که هست- قرار است در پوشش این دود‌ها و صدا‌ها، افکار عمومی از کدام مسئله اساسی منحرف شود؟!

۴- در این گیر و دار نباید موضوع اصلی را به فراموشی سپرده و از آن غفلت کرد. اگر علت اصلی مشکلات پدید آمده بررسی نشود و نقش مشکل‌آفرینان در معرکه دود و صدا به فراموشی سپرده شود، بیم آن می‌رود که ناکارآمدان مشکل‌ساز بر ناکارآمدی خود و خسارت‌آفرینی برای ملت پرده بکشند و بار دیگر و شاید بارهای دیگر بلایی که بر سر ملت آورده‌اند، به تکرار بنشیند! از این روی باید مراقب بود که در این‌ های و هوی ساختگی چشم‌ها از مطالبات اصلی برداشته نشود و مشکل‌آفرینان از پاسخ طفره نروند!

انتهای پیام/





منبع خبر

های و هوی دود و صدا بیشتر بخوانید »

حقوق شهروندی یعنی تحمیل تورم و بیکاری به مردم!؟

حقوق شهروندی یعنی تحمیل تورم و بیکاری به مردم!؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه دولتی ایران، دیروز تیتر خود را به سخنان آقای روحانی در همایش «حقوق اساسی و شهروندی» اختصاص داد و تیتر زد «دفاع از جمهوریت». اما مرور متن سخنان آقای روحانی، عموما از میل دولت برای نظارت‌گریزی و نیز دامن زدن به مجادلات سیاسی و حاشیه‌پردازی حکایت می‌کند.

ایران همچنین یادداشتی را از علی ربیعی سخنگوی دولت به عنوان «به‌دنبال حقوق شهروندی» منتشر کرده و مجددا به مباحث سیاسی خاصی که دغدغه برخی سیاسی‌کاران است، پرداخته است.

بازی با واژگانی مانند جمهوریت، حقوق شهروندی و قانون اساسی در حالی است که دولت به بسیاری از حقوق شهروندان و از جمله اولویت‌دارترین آنها در بخش مسکن و اشتغال و رفاه و آموزش عمومی بی‌اعتنایی کرد، یا خلاف لوازم این حقوق عمل کرده، چنانکه اکنون مسئله اشتغال و ازدواج و داشتن مسکن، تبدیل به دغدغه بسیاری از جوانان و دیگر شهروندان شده است. به‌عنوان مثال روزنامه ایران در صفحات داخلی خود اذعان کرد «متوسط قیمت مسکن و زمین نسبت به سال گذشته، ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.»



منبع خبر

حقوق شهروندی یعنی تحمیل تورم و بیکاری به مردم!؟ بیشتر بخوانید »

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: امیدواری و اتکای بیش از حد رئیس‌جمهور به وعده‌های مقامات آمریکایی در دوره دموکرات‌ها، باعث بروز فاجعه مدیریتی و اقتصادی شده است. این موضوع را روزنامه وطن امروز درباره ابراز خوش‌بینی‌های آقای روحانی به اوباما و بایدن مورد تأکید قرار داده و افزوده است: «معتقدیم شرایط در دولت آینده آمریکا تغییر خواهد یافت. آن شرایط قبلی باقی نمی‌ماند، حالا که آقای بایدن پیروز این انتخابات شده، شرایط تغییر خواهد کرد». این جمله را حسن روحانی روز دوشنبه در نشست با اهالی رسانه و خبرنگاران داخلی و خارجی بیان کرد.

خوشبینی روحانی به انتخاب جو بایدن، در یک دور تسلسل بی‌حاصل آنها را به شهریور ۹۲ پرتاب کرده است؛ جایی که حسن روحانی از نامه‌نگاری با باراک اوباما و پیام تبریک رئیس‌جمهور وقت آمریکا خشنود بود و لحن نامه‌ها را سازنده ارزیابی و یک توافق برد- برد را در ذهن خود ترسیم می‌کرد. روحانی که اندکی بعد به تلفن اوباما جواب داد و رئیس‌جمهور دموکرات را مؤدب و باهوش یافت، دسترسی به توافق را ساده و قابل حصول می‌دانست. اما هوش رئیس‌جمهور آمریکا کار دست دولت یازدهم داد! و به انعقاد توافقی موسوم به برجام ختم شد که از یک طرف برنامه هسته‌ای ایران را به عقب پرتاب و شدیدترین نظامات بازرسی‌ها در تاریخ را به کشور تحمیل کرد و از طرف دیگر دست آمریکا را برای نقض عهد باز گذاشت تا جایی که رئیس‌جمهور بعدی ایالات‌متحده بتواند به آسانی چرخش یک قلم از آن خارج شود. تازه این همه اجزای توافق برد- برد مدنظر روحانی و ظریف محسوب نمی‌شد. سازوکار عجیب اسنپ‌بک یا مکانیزم ماشه در توافق، چونان میخی محکم بر برجام کوبیده شد تا توان هر گونه تحرک حقوقی را از ایران سلب و کشورمان را وادار به انجام یکطرفه تعهدات در توافق هسته‌ای کند.

در عجایب این سازوکار همین بس که دولت روحانی حتی نتوانست از دولت ترامپ به خاطر پاره کردن توافق و خروج از برجام شکایت کند! چرا که با فعال کردن سازوکار حل اختلافات، در انتهای این مسیر، تمام قطعنامه‌هایی که رئیس‌جمهور و تیم مذاکره‌کننده از لغو آنها می‌گفتند، یکجا برمی‌گشت!

بعد از توافق ژنو، اوباما تصریح کرد: ما همچنان بشدت به اعمال فشارهای گسترده از طریق تحریم‌ها ادامه می‌دهیم و تنها چند ماه بعد از توافق ژنو، دسامبر ۲۰۱۳ (آذر ۹۲) آمریکا لیست تحریم‌های خود علیه ایران را بر اساس دستورهای اجرایی مختلف افزایش داد.

۱۶ ژانویه ۲۰۱۵ (۲۶ دی‌ماه ۹۴) توافقنامه جامع هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ اجرایی شد، در این توافق نسبت به ژنو، تعهدات ایران بیشتر و دایره لغو تحریم‌های آمریکا آب‌رفته‌تر و به لغو فقط برخی تحریم‌های هسته‌ای محدود شد. علاوه‌بر این دولت اوباما با استفاده از متن پرایراد و قابل تفسیر برجام، آن را نقض کرد تا همان نتایج اندک برای ایران را هم با اما و اگر همراه کند. پس از برجام ۱۸۰ فرد و نهاد همچنان در لیست تحریم آمریکا باقی می‌مانند.

از طرفی ساختار تحریم‌های نسل دومی همچنان بعد از برجام باقی می‌ماند. باقی ماندن این ساختار تحریم زمینه را برای ایجاد تحریم‌های هوشمند آمریکا فراهم می‌کند. درواقع بعد از برجام، کشور وارد دور جدیدی از تحریم‌ها در دوره دموکرات‌ها می‌شود و همچنان از همان روز ابتدای اجرای برجام تا پایان دوره ریاست‌جمهوری اوباما، آمریکا تلاش می‌کرد لیست تحریم را هم افزایش بدهد و گام‌به‌گام موارد تحریمی را زیاد کند.



منبع خبر

خیانت‌های اوبامای مؤدب بس نبود که بایدن را بزک می‌کنید!؟ بیشتر بخوانید »

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت

احمقانه و احمقانه‌تر!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: هر قدر آدمی از گفتار و رفتار برخی مدیران، دچار ملال می‌شود، از مشاهده خدمتگزاران پاکباخته به شوق می‌آید و ناخودآگاه مترنم می‌شود؛ «سیر نمی‌شوم ز تو، ‌ای مَه جان فزای من». به تعبیر مولوی «آمد دی خیال تو، گفت مرا که غم مخور- گفتم غم نمی‌خورم، ‌ای غم تو دوای من/…گفتم روزَکی دو سه، مانده‌امُ در آب و گل- بسته خوفم و رجا، تا برسد صلای من/ گفت در آب و گل نِه ‌ای، سایه توست این طرف- بُرد تو را از این جهان، صنعت جان رُبای من/ زینچِ بگفت دلبرم، عقل پرید از سرم- باقی قصه عقل کُل، بو نبرد چه جای من».

سرآمد آن خوبان دلربا، حاج قاسم عزیز است که داغ او، انگار بنای سرد شدن ندارد؛ و چگونه خاموش شود داغ خدمتگزار وارسته‌ای که چند ماه مانده به وصال شهادت، به دختر گرامی‌اش نوشت «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم، نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم… وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه… چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست… خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم…».

آن تراز مروّت که به تعبیر رسای رهبر حکیم انقلاب، «قهرمان ملت ایران، اسم رمز بسیج‌گری در جهان اسلام، و نرم‌افزار مقاومت و پیروزی» شد، چنان درست زیسته و تجربه اندوخته بود که می‌گفت «من با تجربه می‌گویم؛ میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.». ۷ هزار میلیارد دلار خسارتی که آمریکا در منطقه دید، در مقابل ازاله حیثیتش هیچ است و این ضربه برگشت ناپذیر را حاج قاسم با بسیج ظرفیت‌ها، به آمریکای بوش و اوباما و ترامپ زد. این سیلی آبدار، همان است که وب‌سایت الجزیره مرداد ۹۴ (چند هفته پس از انعقاد برجام) به قلم یکی از مخالفان جمهوری اسلامی درباره‌اش نوشت «توافق هسته‌ای، تبدیل به گل سرسبد دستاوردهای اوباما به ‌عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد. به تعبیر جوزف نای، این ‌ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته ‌ای‌ دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف دکترین و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی ‌انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله ‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست. از همان مرزهای پر منفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌ای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».

با وجود اعتراف دشمن به اقتدار ایران، عجیب است که وقتی کارشناسان می‌گویند آمریکا بدون دادن تضمین و خسارت نمی‌تواند به توافق برگردد، دولتمردی پاسخ می‌دهد «این حرف‌ها یعنی راه انداختن جنگ جهانی»! و این در حالی است که همان مدیر، پنج شش سال قبل هم مردم را می‌ترساند. باراک اوباما ۲۱ دی ۹۵، در نطق خداحافظی خود در شیکاگو گفت «اگر ۸ سال پیش به شما گفته بودم می‌توانیم برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا می‌گفتید بیش از حد بلند پروازانه است. اما ما با توافق توانستیم». دولتمرد ما از کدام جنگ موهوم حرف می‌زد، در حالی که توماس فریدمن تحلیلگر ارشد دموکرات‌ها و مشاور دولت اوباما، ۱۲ تیر ماه ۹۴ (ده روز قبل از اعلام توافق برجام) در نیویورک‌تایمز نوشت «توافق پیش‌ِ رو، به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌توان به دست آورد».

چرا تحریم‌ها ماندگار شد؟ چون برخی سیاستمداران در تحریف واقعیات، همان کاری را کردند که دشمن نمی‌توانست. مردم ما پنج سال قبل، هنگامی که ادعای «بستن با آمریکا و اوبامای مودب» مطرح بود، از دولتمردی شنیدند «همه تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی بالمره (یکجا) در روز اجرای توافق لغو می‌شود»؛ اما تحریم‌های قافیه‌دار دولت اوباما، پس از برجام، پشت سر هم آمد؛ ویزا، آیسا، سیسادا، کاتسا و…! با این همه، دولتمرد ما به جای جبران‌اشتباه خود می‌گوید «رئیس‌جمهور (جدید) آمریکا فقط یک امضا کند، به تعهدات برمی‌گردیم» و می‌افزاید «نخواهیم گذاشت کسانی پایان تحریم را حتی یک ساعت و یک دقیقه به تأخیر بیندازند، این حق مردم ماست». البته لغو تحریم‌ها نه وعده سال ۹۴، بلکه قبل از آن، وعده توافق سعدآباد در سال۸۲ بود. ادعا شد برخی تحریم‌ها در ازای ۶ماه تعلیق هسته‌ای برداشته می‌شود؛ اما شش ماه شد دو سال، و اروپایی‌ها بی‌آنکه به وعده خود عمل کنند، گفتند بهترین تضمینی که می‌توانید بدهید، دائمی کردن تعلیق (تعطیلی) برنامه هسته‌ای است!

حالا همان‌ها به همراه تیم بایدن می‌گویند محدودیت‌های رو به پایان برجام باید تمدید، و محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای هم بر آنها اضافه شود. کار به جایی رسیده که جوزب بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید «ایرانی‌ها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده است و احتمالاً نمی‌خواهند دوباره با همان کارت‌ها بازی کنند». همچنین نشریه آمریکایی Responsible Statecraft تاکید می‌کند «بعد از خروج آمریکا از برجام، میانه‌روها در ایران چهره‌ای احمقانه پیدا کردند، بنابراین شانس‌شان را به این راحتی دوباره امتحان نخواهند کرد؛ چون با شکست دوم، چهره‌ای احمقانه‌تر پیدا خواهند کرد، حتی اگر دولتمردان در واشنگتن تغییر کرده باشند». اما دل دولتمرد ما، از گستاخی‌ها غرب غنج می‌رود! او در این ۱۷ سال دو بار وعده داد تحریم‌ها را برمی‌دارد و خسارات هنگفت به‌بار آورد. حالا هم ادعا می‌کند نباید در برداشتن تحریم‌ها، حتی یک ساعت هم تاخیر کرد! تحریم‌ها را که دوبار برداشتید و به ته دیگش رسیدید، چه چیزی را بردارید؟ «برداشتن تحریم»، اسم رمز واگذاری منابع قدرت ملی است؟

اگر گفتار ناشایست برخی سیاسیون را با رفتار آنها تطبیق دهیم، مفهوم واقعی‌اش این می‌شود که «تا من هستم -و به جای زدن به سینه دشمن، واقعیت‌ها را تحریف می‌کنم- تحریم برداشته نخواهد شد»! القای گزاره «امضای بایدن، کافی و تضمین است» (مانند تعبیر «امضای کری تضمین است»)، در حالی است که حتی آقایان ظریف و عراقچی هم در یکی دو سال اخیر اذعان کردند «توافق با آمریکا، به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد» و «نتیجه پایبندی به برجام، تحریم‌های بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می‌دهد». دیروز هم سخنگوی وزارت خارجه به درستی گفت «برجام نشان داد امضای ظریف، از کل دولت آمریکا معتبرتر است». با همه اینها، چرا آقای روحانی اصرار دارد واقعیت‌ها را وارونه روایت کند!؟ این چه تدبیری است که به آمریکا و اروپا اطمینان می‌دهد رئیس‌دولت ما در قبال منافع ملی و عهدشکنی مداوم دشمن، هیچ خط قرمزی ندارد؟ آن تضمینی که او به موگرینی -در واقع به ترامپ- داد مبنی بر اینکه در صورت خروج آمریکا از توافق، همچنان در برجام می‌ماند، خطرناک‌تر بود، یا این اطمینان دادن به بایدن!؟

وقتی از روحیه فلج و فشل در برخی مدیریت‌ها حرف می‌زنیم، دقیقا از چه سخن می‌گوییم؟ محمد سلامتی (حامی دولت و دبیرکل سازمان منحله مجاهدین انقلاب) اخیرا به تلخی گفت «دولت می‌توانست مشکلات اقتصادی را با استفاده از ظرفیت‌های داخلی بسیار کم کند. اما هدایت‌کنندگان اقتصادی در دولت نه اعتقادی به این امر دارند و نه توان آن را. وقتی به دلیل تحریم‌ها و از آن مهم‌تر به‌ دلیل ناهماهنگی‌های داخلی و بوروکراسی، واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمه ‌فعال می‌شوند، کمک و حمایت دولت یک ضرورت غیرقابل اجتناب بوده و می‌تواند آنها را نجات دهد. اما مسئولان دولت، با افتخار بر اعتقاد به اقتصاد آزاد، رها کردن بازار را توجیه می‌کنند. آن وقت کاری که آنها باید برای احیای واحدهای تولیدی انجام دهند، قوه قضائیه انجام می‌دهد و باز هم یاد نمی‌گیرند(!) من در ابتدای دولت پیشنهاد و انتظارم این بود که از همان ابتدا، ستادی شبیه ستادی که اکنون برای مقابله با کرونا عمل می‌کند، برای احیای واحدهای تولیدی تشکیل دهد. متاسفانه این کار نشد. این ناشی از اتکا و خوش‌بینی مفرط نسبت به دستاوردهای سریع برجام و بی‌توجهی به ضرورت تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی و اثربخشی آن، در زمان بحران بود».

سند دیگر، روزنامه رسمی دولت است که از قول یک صاحب‌نظر اقتصادی نوشت «بودجه، مهم‌ترین سند مالی کشور است و ظرفیت‌های زیادی برای اصلاح ساختار اقتصادی دارد. با کاهش هزینه‌های غیرضرور و افزایش منابع درآمدی پایدار و بدون آثار تورمی، می‌توان بودجه و سپس ساختار اقتصادی را اصلاح کرد.

دو راهکار مهم وجود دارد که دولت با اتکا به آنها می‌تواند از درآمد نفت و فروش اوراق، بی‌نیاز شود.

نخستین راهکار، کاهش هزینه‌هاست. شیوع کرونا در کنار مشکلات فراوانش، از نظر صرفه‌جویی یک فرصت طلایی به‌شمار می‌رود. در این مدت معلوم شد برخی دستگاه‌های دولتی را می‌توان حذف یا ادغام کرد. کاهش خدمات و حتی تعطیلی برخی دستگاه‌ها هیچ خدشه‌ای به اقتصاد و کسب و کارها وارد نکرد. ضمن اینکه هدایت فعالیت‌ها به بسترهای مجازی توانست تا حدود زیادی هزینه اداره سازمان‌ها و شرکت‌ها را کاهش دهد.

اقدام دیگر، عادلانه کردن حقوق در دستگاه‌های دولتی است. طبق اطلاعات موجود، میانگین حقوق دریافتی در ۶۰ شرکت دولتی، بیش از ۲۰ میلیون تومان است که با متناسب ‌سازی آن و حمایت از اقشار ضعیف، می‌توان ضمن دنبال کردن عدالت اقتصادی، از بار هزینه‌ها کاست.

سومین راهکار بسیار مهم، افزایش درآمدهای مالیاتی است. ساماندهی معافیت‌های مالیاتی می‌تواند درکنار جلوگیری از فرارهای مالیاتی، به میزان قابل‌ توجهی درآمدها را افزایش دهد، درآمدی که امکان اداره کشور تنها با اتکا به مالیات و دوری از نفت را ممکن می‌کند».



منبع خبر

احمقانه و احمقانه‌تر! بیشتر بخوانید »