روزنامه کیهان

بی‌تحرکی عجیب دولت خلاف عقل است

"کارگزاران" پاسخ سؤالش را در «اداره کاغذی سردرگم» پیدا کند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی با بیان این که لایحه بودجه ۱۴۰۰ بزرگ‌ترین کسری بودجه چند دهه گذشته است، نوشت: عامل این کسری موقتی است یا ممکن است طولانی مدت باشد؟

کشور ما از نظر اقتصادی در یک جنگ کامل قرار گرفته اما هر جنگی در نهایت تمام می‌شود. ما باید حتماً تلاش کنیم که در پایان، طرف شکست‌خورده و بازنده نهایی نباشیم. اما اگر پاسخ سیاست به اقتصاد از نوع پاسخ دوم باشد که بگویند در یک بازه زمانی مثلاً دو یا سه سال آینده این شرایط تمام می‌شود، آن‌وقت مسئله اوراق سلف نفتی بهترین راه‌حل می‌شود.

زمانی که اقتصاد در جنگ است و شوک بسیار بزرگی به آن وارد شده، حل کردن آن در نخستین گام مستلزم آن است که آینده پیش‌بینی‌پذیر باشد. در واقع کارشناس بتواند تا حدودی آینده را پیش‌بینی کند. قطع بودجه از درآمد نفت در شرایط اضطرار فراهم نمی‌شود.

به این ترتیب باید گفت؛ مسئله کسری بودجه در کشور ما یک مسئله اقتصاد سیاسی است نه اقتصاد کلان. این‌گونه نیست که کارشناسان اقتصادی با بهره‌برداری حداکثری از علم اقتصاد این خروجی مشعشع را داشتند که اقتصاد ما باید کسری بودجه همیشگی داشته باشد. کسری بودجه اقتصاد ایران خروجیِ علم اقتصاد نیست. در نتیجه برای حل آن باید تمام تصمیم‌گیران دور میز باشند و باید یک تصویر قابل‌قبول برای همه روی میز گذاشته شود. هم‌اکنون افراد موثر و ذی‌نفوذی هستند که دائماً برای رفع کسری بودجه می‌گویند از هزینه‌های دولت کم کنید. اما اگر فهرست هزینه‌ها را مقابلشان بگذارید نمی‌توانند هیچ هزینه‌ای را کم کنند. بخش عمده بودجه دولت هزینه‌های جاری و حقوق و دستمزد کارمندان دولت است. این است که باید جدول بودجه مقابل کل ساختار سیاسی گذاشته شود نه فقط جلوی کارشناسی که در سازمان برنامه نشسته و راجع به جدول فکر و صحبت می‌کند».

تحلیل روزنامه سازندگی در حالی است که اولاً حزب کارگزاران پس از قانع شدن نمایندگان مجلس دهم از پاسخ‌های روحانی، چهار سؤال اقتصادی، در بیانیه‌ای تأکید کرد: پاسخ آقای روحانی نه مجلس را قانع کرد، نه ملت را راضی ساخت. دولت فاقد استراتژی اقتصادی روشن است. اوج این سرگشتگی را می‌توان در سیاست‌ ارزی دید که در بهار ۹۷، بستر ویژه‌خواری] ‌۱۸ میلیارد دلاری [اخلالگران را فراهم کرد. متأسفانه با وجود نقدها بر سازمان برنامه و بودجه، در دولت دوم روحانی اصلاحی صورت نگرفت. فقدان استراتژی، دولت را به مجمعی از بروکرات‌های بی‌انگیزه بدل ساخته که دولت را نه به عنوان مغز متفکر توسعه ملی بلکه به یک اداره کاغذی تقلیل داده است.

ثانیاً طبق وعده‌های انتخاباتی دولت، قرار بود نگاه سیاسی (سیاست‌زده) به اقتصاد و وابسته کردن آن به مذاکرات، سایه جنگ و تحریم را بردارد و رونق بیافریند، نه این که به ادعای روزنامه سازندگی به کام جنگ کامل ببرد.

کارگزاران باید ضمناً به این سؤال نفتی- به اقتضای یادداشت -روزنامه‌شان- پاسخ دهند که چرا قبل از برجام می‌توانستیم ۱/۴ میلیون بشکه نفت بفروشیم اما با برجام به زیر ۳۰۰ هزار بشکه رسید!؟ این فرض البته در صورتی است که بخواهیم بودجه را تماماً نفتی ببندیم و هیچ تدبیر دیگری برای کاربست انواع ظرفیت‌ها به کار نبندیم. به یک معنا عود کردن معضل کسری بودجه، حاصل ۷ سال فریب‌خوردگی و نشستن به امید دشمنانی است که به طور پیوسته به تشدید فشارهای تحریمی تأکید داشته و مسیر انسداد توافق برای باج‌گیری بیشتر را انتخاب کرده بودند. آیا عجیب نیست که حزب ائتلافی دولت به جای پاسخگو بودن درباره این خرابکاری، بخواهد نسخه نخ‌نمای قبلی را قالب کند!؟



منبع خبر

"کارگزاران" پاسخ سؤالش را در «اداره کاغذی سردرگم» پیدا کند بیشتر بخوانید »

گفت و شنود/ اسب زورو!

گفت و شنود/ اسب زورو!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:

گفت: یکی از دستگیرشدگان فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ در مصاحبه با یک روزنامه زنجیره‌ای گفته است تندروها نگذاشتند مردم از میوه برجام استفاده کنند!

گفتم: نگفته که میوه برجام چه بوده که تندروها نگذاشته‌اند از آن استفاده بشود؟!

گفت: مثل بقیه حامیان برجام درباره دستاوردهای برجام حرفی نزده و فقط گفته که برجام موفقیتی بود که دولت روحانی به دست آورده بود!

گفتم: خُب چرا نمی‌گوید آن موفقیت چه بود؟‌ هدف اصلی برجام لغو تحریم‌ها بود که نشد و ده‌ها تحریم دیگر هم به آن اضافه شد، هسته‌ای را که برباد دادند، امکانات و ظرفیت‌های نظام را که پایمال کردند، آمریکا و اروپا که به هیچیک از تعهداتشان عمل نکردند و… برجام غیر از این فاجعه‌ها و خسارت‌ها چه دستاورد دیگری داشت؟!

گفت: چه عرض کنم؟!

گفتم: از طرف پرسیدند اسب سفید رستم مال کی بود و چه رنگی بود؟ گفت؛ سیاه بود و مال زورو بود!



منبع خبر

گفت و شنود/ اسب زورو! بیشتر بخوانید »

آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید!

آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان  « آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید!»، نوشت: روز جمعه، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه که در مراسم رژه ارتش جمهوری آذربایجان در باکو شرکت کرده بود، در سخنرانی خود به یک بیت از شعری که به زبان آذری سروده شده بود اشاره کرد، با این مضمون که؛ «ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پُر کردند / من از تو جدا نمی‌شدم، به زور جدایمان کردند»! این بخش از سخن اردوغان با واکنش‌های منفی فراوانی رو‌به‌رو شد که در گزارش‌های کیهان آمده است. در این وجیزه، اما، از زاویه دیگری به ماجرا نگاه شده است؛

۱- اردوغان با اشاره به این بیت، برخلاف آنچه در پی آن بود، به صراحت اعتراف می‌کند که جمهوری کنونی آذربایجان بخشی از ایران است که به زور -بخوانید با بی‌کفایتی شاهان قاجار- از سرزمین مادری خود جدا شده است. توضیح آنکه، جمهوری کنونی آذربایجان همراه با بخش‌های وسیع دیگری از قفقاز در سال ۱۱۹۲ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) و در جریان معاهده استعماری و ننگین گلستان از خاک ایران جدا شد. بیتی که اردوغان به آن استناد می‌کند، از جمله اشعار حماسی فراوانی است که مردم آذربایجان در هر دو سوی باقی‌مانده و جدا‌شده آن سامان، در اعتراض به بی‌کفایتی شاهان قاجار و در غم جدایی این بخش از سرزمین ایران سروده و زمزمه می‌کردند.

۲- اردوغان نمی‌داند که خواندن و انتشار اینگونه اشعار (شعر حسرت) نه فقط در آذربایجان تحت اشغال شوروی سابق، بلکه در جمهوری آذربایجان هم به این علت که نشانه نارضایتی مردم از این جدایی است، جرم تلقی می‌شده و هنوز هم می‌شود. از این روی باید گفت اردوغان با بی‌خبری خود از تاریخ، به جای خود‌شیرینی برای دشمنان ایران و اسلام -بخوانید آمریکا و اسرائیل و عربستان- کام آنها را تلخ کرده است!.

۳- مشکل اردوغان تنها بی‌خبری از بدیهی‌ترین مسائل تاریخی نیست، بلکه مشکل اساسی‌تر، بهره بسیار ‌اندک ایشان از هوش و درک سیاسی است. رئیس‌جمهور ترکیه باید می‌دانست که آذربایجان بخش جدا شده‌ای از سرزمین ایران است و اگر از کمترین بهره هوشی برخوردار بود، این نکته بدیهی را درک می‌کرد که فقط کسانی می‌توانند از «جدایی ارس» نگران و ناراضی باشند که ارس بخشی از سرزمین مادری آنها بوده است. این نکته به وضوح از شعری که اردوغان به آن اشاره کرده است نیز قابل فهم است. شاعر از جدایی ارس گلایه می‌کند و به کسانی که آن را از ایران جدا کرده‌اند اعتراض دارد.

خُب، مگر نه اینکه ارس متعلق به ایران بوده است؟ بنابراین اردوغان با‌اندک بهره هوشی می‌توانست بفهمد که نه فقط ایران مخاطب شاعر در اعتراض به جدایی ارس نیست، بلکه آرزوی او، بازگشت بخش جدا شده به سرزمین مادری است. به بیان دیگر، اردوغان درحالی که قصد مجیز‌گویی برای دولت جمهوری آذربایجان را داشته است، حاکمیت آن را زیر سؤال برده و خواستار الحاق جمهوری آذربایجان به سرزمین مادری خود شده است.

۴- متن کامل شعری که اردوغان فقط یک بیت از آن را خوانده است، شامل ۱۹ بیت است که درج تمامی ابیات آن از محدوده وجیزه پیش‌روی بیرون است ولی برای اطلاع خوانندگان و عبرت اردوغان به چهار بیت از آن اشاره می‌کنیم؛ بخوانید!

آی آراز (ارس) بیر دالغا   وور‌، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله
«ای ارس موجی بزن‌، همچون دریا توفان کن
کاخ ظالم را بیفکن، بر سرش ویران کن»
***
سو ده ییل سندن آخان‌، قانه دؤنن گؤز یاشی دیر
بو اسف احوالی گؤر‌، توفان قوپار عصیان ائله
«آنچه که از تو سرازیر است‌، آب نیست بلکه اشکی است
که به خون تبدیل شده
این احوال تأسف‌بار را ببین و عصیان کن»
***
قاضی اُول‌، انصافه گَل‌، حکم زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاقلاری وابسته ایران ائله
 «قاضی باش! انصاف کن‌، دوباره حکم بده
سرزمین‌های غصب‌شده را به ایران ملحق کن»
***
یا اؤزون چک بیر کناره‌، غصب اولان مرزی گؤتور
یا ایکی روحو سازاشدیر، دل لری شادان ائله
«یا خودت را کنار بکش و مرز غصب‌شده را از میان بردار
یا دو روح را آشتی بده و دل‌ها را شادمان کن»

انتهای پیام/





منبع خبر

آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید! بیشتر بخوانید »

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان  «گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!»، نوشت: سه دولت اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان با صدور بیانیه‌ای، نصب سه زنجیره سانتریفیوژ IR-2m در تاسیسات نطنز را «بسیار نگران‌کننده»! و مغایر تعهدات برجامی ایران دانسته‌اند. در این بیانیه از دولت ایران خواسته‌اند مصوبه اخیر مجلس با عنوان «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» را اجرا نکند! در این باره گفتنی است؛

۱- در سیاست خارجی کشورمان چه اتفاقی افتاده است که دولت‌های فرانسه و انگلیس و آلمان را به نقطه‌ای از گستاخی رسانده است که به دولت دستور می‌دهند مصوبه مجلس را اجرا نکند؟!

۲- نگاهی هرچند گذرا به مصوبه مجلس به وضوح نشان می‌دهد که صفر تا صد آن در این گزاره خلاصه می‌شود که اگر کشورهای اروپایی به عدم انجام تعهدات برجامی خود ادامه بدهند (که تاکنون داده‌اند)، جمهوری اسلامی ایران نیز از انجام تعهدات خود که تاکنون به صورت یکجانبه اجرا می‌کرده است، خودداری خواهد کرد.

این ابتدایی‌ترین حق قانونی کشورمان است و راهی کارساز و گره‌گشا برای گشایش اقتصادی و لغو تحریم‌هاست و سؤال این است که تروئیکای اروپایی بر چه اساسی به خود حق می‌دهد از ایران بخواهد به وادادگی کنونی در مقابل آمریکا و متحدانش ادامه بدهد و دَم بر نیاورد؟! مگر ایران مستعمره آنهاست که به‌عنوان یک کشور مستعمره به آن می‌نگرند و تا آنجا پیش می‌روند که رسماً بیانیه داده و از دولت می‌خواهند مصوبه مجلس را اجرا نکند؟!

۳- پاسخ این پرسش‌ها را در آن سوی آبها و در ماورای مرزها جست‌وجو نکنید. پاسخ در همین نزدیکی‌هاست.

اطراف خودمان، بخوانید!

روز چهارشنبه هفته قبل آقای روحانی در جلسه هیئت دولت با اشاره به مصوبه مورد اشاره، یعنی همان «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» که در مجلس به تصویب رسیده بود، می‌گویند؛ دولت با این مصوبه موافق نیست و آن را برای روند دیپلماتیک مضر می‌داند».

این سخن با آنچه در بیانیه گستاخانه سه کشور اروپایی آمده است چه تفاوتی دارد؟ در بیانیه اروپایی‌ها آمده است؛ «اگر ایران می‌خواهد فضایی برای دیپلماسی نگه دارد نباید این گام‌ها را عملی کند.»!.. در اظهارات آقای روحانی و بیانیه سه کشور اروپایی این دو گزاره مشترک است.

(۱) مصوبه مجلس نباید اجرا شود! و (۲) این مصوبه برای فضای دیپلماسی مناسب نیست!

در بیانیه تروئیکای اروپایی آمده است؛ «این اقدامات ایران فرصت مهم بازگشت به دیپلماسی با دولت بعدی آمریکا را به خطر می‌اندازد»! این بخش از بیانیه سه کشور اروپایی نیز با اظهارات پی درپی برخی از دولتمردان که تمامی سرنوشت کشور و از جمله -و مخصوصاً- تکلیف برجام را به ریاست جمهوری بایدن گره زده‌اند، همخوانی کامل دارد!

این درحالی است که بایدن پیشاپیش اعلام کرده است محدودیت صنعت موشکی و پیشگیری از حضور ایران در منطقه، شرط بازگشت وی به برجام – بخوانید جسد متعفن برجام-‌ است! یعنی دقیقاً همان شروطی که ترامپ با تکیه بر آن از برجام خارج شد!
 با توجه به موارد یاد شده که فقط‌ اندکی از بسیارهاست، آیا می‌توان انتظار داشت که تروئیکای اروپایی با وقاحت و گستاخی تمام به دولت کشورمان دستور ندهد؟! و آیا جای این سؤال از آقای رئیس‌جمهور نیست چرا با مصوبه‌ای که می‌تواند به زورگویی آمریکا و اروپا خاتمه داده و زمینه را برای لغو تحریم‌ها فراهم آورد، مخالفت می‌کنند؟!

۴- و در خاتمه، این چند بیت از قصیده معروف ناصر خسرو قبادیانی می‌تواند وصف‌الحال باشد؛
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
و اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرده و می‌گفت؛
امروز همه جای جهان زیر پر ماست
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
می‌بینم اگر ذره‌ای ‌اندر کف دریاست
… تا آنجا که ناگهان تیری از چله کمانی به سویش رها می‌شود و بر بالش می‌نشیند و چون در آن می‌نگرد
پَر خویش در آن می‌بیند و …
گفتا: عجبا، این که ز چوب است و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست!؟
چون نیک نگه کرد پر خویش بر آن دید
گفتا: ز که نالیم که از ماست که بر ماست!





منبع خبر

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست! بیشتر بخوانید »

کتاب تاریخ روحانی فصل "ابن عباس" ندارد؟!

گزارش یک جنگ امنیتی؛ سیا و MI۶ از چه می‌ترسند؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ملت ما در طول هفت سال گذشته به اندازه هفتاد سال تجربه اندوخت و باطن آمریکا و برخی دولت‌های اروپایی را شناخت. اکنون که این تجربه گرانبها می‌تواند افق‌های تازه برای اقدامات راهبردی بگشاید، کسانی به دست و پا افتاده‌اند تا از افکار عمومی، حافظه دزدی کنند. کار آنها به مراتب خطرناک‌تر از ترور است. هرچند که ‌ترور و تحریف همزمان، از سراسیمگی در مقابل یک اتفاق مهم حکایت می‌کند.

۱-  بیماری‌های خود ایمنی (Autoimmune disease)، بیماری‌هایی است که در آن دستگاه ایمنی بدن، به خود بدن حمله می‌کند. این بیماری می‌تواند اندام‌ها و بافت‌ها را درگیر کند. در زندگی اجتماعی و سیاسی می‌توان نمونه‌هایی را سراغ گرفت که برخی سیاستمداران در اثر نفوذ فکری یا سربازگیری دشمن، به‌جای صیانت از امنیت و منافع ملی، ضد آن عمل می‌کنند. اختلال محاسباتی موجب می‌شود افراد و مجموعه‌ها، مرتکب خودویرانگری توانمندی‌هایی شوند که دشمن با تحریم، جنگ و ‌ترور نتوانسته است.

۲- درد بی‌درمان آمریکا و اسرائیل و برخی رژیم‌های اروپایی، پیشرفت شتابان ایران در حوزه‌های مختلف علوم و فنون و قدرت است. نتانیاهو مقارن فتنه ۸۸ در کنست گفت «برنامه هسته‌ای ایران با سرعت قطار تندرو پیش می‌تازد و ما مانند خودروی قراضه می‌خواهیم خود را به آن برسانیم و مهار کنیم». دشمن بعد از یک دهه تحریم، ‌ترور و خرابکاری ناکام، تصور می‌کند کابوسش با نفوذ و اختلال محاسباتی و تزریق ویروس «خودایمنی» چاره می‌شود. آنها متحیرانه، پیروزی‌های جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را در کنار پیشرفت‌های پهپادی و موشکی خارق‌العاده دیدند. ایران با موفقیت توانست ماهواره نور را که هر ۹۰ دقیقه یک بار از فراز سرزمین‌های‌ اشغالی عبور می‌کند، در مدار قرار دهد.

۳- تحریم و ‌ترور و مذاکره و برجام، از نگاه دشمن، مولفه‌های معارض هم نیست، بلکه ‌ترکیبی سمّی برای زمین‌گیر کردن ایران است. دموکرات‌های بانی مذاکره و برجام، همان طراحان ‌ترور دانشمندان ما و خرابکاری ویروسی بودند؛ همان‌گونه که جان ساورزِ عضو تیم مذاکراتی انگلیس در سال ۸۲، عضو MI۶ بود و به ریاست این سرویس جاسوسی رسید. او آبان ۸۹ (یک ماه قبل از ‌ترور شهید شهریاری) اظهار داشت «نمی‌توان روند پیشرفت‌های علمی ‌ایران را تنها با دیپلماسی متوقف کرد. ما به عملیات‌های اطلاعاتی نیاز داریم تا در روند دستیابی ایران به فناوری‌های نوین مشکل ایجاد کنیم»؛ و مهر ۹۴ هنگام ریاست MI۶ به CNN گفت؛ «برجام ظرف ۱۵ سال، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل خواهد کرد. شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایه‌های انقلابی به کشوری نُرمال‌تر قرار دارد. اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم و فرصت دهیم تا توسعه پیدا کند». صبر استراتژیک مدنظر او را مقایسه کنید با تعبیر غلط‌انداز مشابه که توسط برخی عناصر منفعل استفاده شد.

۴- انفعال در برابر غیرِ متعرض، دلایلی دارد؛ از جمله، همان که آیت‌الله جوادی آملی(حفظه‌الله) ۱۹ اردیبهشت ۹۵ در دیدار با آقای عارف گفت: «در فرهنگ قرآنی، غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌ دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند. بیگانه را در حریم خود راه دادن با غیرت سازگار نیست… کسانی که راه نفوذ بیگانگان را می‌گشایند، از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند». ایشان یک سال قبل‌تر، (۲۱ آبان ۱۳۹۴) در دیدار آقای ظریف توجه داده بودند؛ «به آمریکا اعتماد نداریم. دست دادن نشانه ادب است، اما پس از آن، انگشتان خود را می‌شماریم. این نیز نشانه هوشیاری ماست». با وجود تعدد این تذکرات از سوی دلسوزان، برخی متولیان مدعی شدند «امضای کری تضمین است»، «اوباما بسیار مودب و دنبال تعامل است»، «(هشداردهندگان) می‌گویند آمریکا سر شما کلاه‌گشاد می‌گذارد، در صورتی که ما عمامه داریم، کلاه سرمان نمی‌رود» و «آمریکا مراعات اخلاق را می‌کند و زیر تعهدش نمی‌زند». متأسفانه همان ادبیات را مجدداً درباره بایدن تکرار می‌کنند؛ کسی که گفت صهیونیست است و حاضر نشد جنایت ‌ترور شهید فخری‌زاده را محکوم کند. حتی روزنامه دموکرات واشنگتن‌پست و توماس فریدمن تحلیلگر نیویورک‌تایمز می‌گویند ترور موساد و فشارهای ‌ترامپ، به‌عنوان اهرم‌های فشار، برای مذاکرات با ایران مفید است!

۵- خسارت‌ها چنان آشکار و منزجرکننده شده که جوزپ بورل (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) به یورونیوز گفت: «ایرانی‌ها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده؛ و احتمالاً دوباره نخواهند با همان کارت‌ها بازی کنند». اما واکنش منفعلانه برخی سیاسیون موجب گستاخی طرف عهدشکن شده؛ چنانکه وزیر خارجه بی‌سروپای آلمان گفت «بازگشت به توافق، کافی نیست. برجام باید با توافقی گسترده‌تر جایگزین شود. ما انتظارات روشنی داریم: نبود سلاح هسته‌ای و هیچ برنامه موشکی بالستیک. ایران همچنین باید نقش دیگری در منطقه بازی کند. به آنها نمی‌شود اعتماد کرد»! این سخنان، واگویه وحشت بزرگ آمریکاست؛ چنانکه جینا هاسپل رئیس سیا گفت «ما فعالیت‌های ایران را زیر نظر داریم و امیدواریم بتوانیم نفوذ منطقه‌ای‌اش را کاهش دهیم». پیش از او، پمپئو هنگام ریاست گفته بود «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته بسیار بیشتر است».

۶- طمع غرب به کدام محافل است؟ همان‌ها که لس‌آنجلس‌تایمز مهر ۸۸ درباره‌شان نوشت «برخلاف غرور ملی ایرانی‌ها، اپوزیسیون سبز، از فشار غرب راضی است. اما اغلب ایرانی‌ها مخالف سازش بر سر برنامه هسته‌ای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته. افرایم‌ هالوی رئیس ‌اسبق موساد می‌گوید امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد». همان‌ها که گرای تحریم‌های فلج‌کننده را به دولت اوباما دادند. طیفی که تعلیق قطعنامه تحریمی ‌۱۹۲۹ به واسطه برجام را فاکتور می‌کنند، اما نمی‌گویند این قطعنامه تحریمی‌ سبز(!)، تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ بود و با فشار آمریکا در آستانه سالگرد انتخابات (۱۹خرداد ۸۹) تصویب شد. آنها همان کسانی هستند که مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) گفت «تاریخ پنهان جنبش سبز به ۲۰۰۹ برنمی‌گردد بلکه ریشه آن در اواسط دهه ۱۹۸۰ [سال‌های ۱۳۶۵- ۶۶ شمسی] است. آنها کسانی  بودند که [در ماجرای دعوت مخفیانه مک فارلین] وارد مذاکره با آنها شدیم؛ افرادی از دفتر نخست ‌وزیری، از دفتر موسوی و اطرافیانش».

۷- جان برنان رئیس سازمان سیا به مدت هفت سال در دولت اوباما، ۸ مرداد ۹۵ در همایش امنیتی اسپن، سخنانی بیان کرد که حتی در حد «غلط کردید» هم جواب نگرفت: «توافق هسته‌ای، کار درستی بود و آقای […] را که در میان عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانه‌روتر به‌شمار می‌آید، تقویت کرد. او باید دستاورد بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند؛ به این دلیل که بین تندروها و میانه‌روها رقابت وجود دارد. برخلاف تصور، ایران کشور یکدستی نیست. در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار می‌کنند، ما اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه قدرت چگونه پیش می‌رود. نگرانی من این است که بسیاری از ایرانی‌ها انتظار داشتند پول به زندگی آنها سرازیر ‌شود اما خوب، این مسئله زمان می‌برد»!

۸-  جان کری یک سال قبل از آن (چهارم مرداد ۱۳۹۴) در شورای روابط خارجی آمریکا گفت؛ «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطی‌ها در ایران می‌فرستیم. چه کسی می‌داند در این صورت انتخابات چه می‌شود اما […] و […] که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به دردسر جدی می‌افتند»! جالب اینکه دولت اوباما در همین دوره، تحریم‌های ویزا، آیسا و سیسادا را به اجرا گذاشته و سرگرم ریل‌گذاری کاتسا (مادر تحریم‌ها) در کنگره بود. قرار نبود امتیاز واقعی داده شود؛ بلکه فقط باید با یک شیرینی آدامسی، مسیر انتخابات را منحرف می‌کردند. ذهنیت برنان و کری چگونه شکل می‌گرفت؟ به یاد بیاوریم سخنان شگفت آن دیپلمات عالی‌رتبه را که نگرانی‌های انتخاباتی طیف متبوع خود در ابران را سال ۹۳ با شورای روابط خارجی آمریکا در میان گذاشت! او اکنون به غرب می‌گوید خفه شوید؛ در حالی که همزمان اصرار دارد اهتمام مجلس به احیای قدرت بازدارندگی کشور را به رقابت‌های انتخاباتی نسبت دهد؛ سیا هم می‌شنود!

۹- هدف پروژه جدید دشمن، لو رفته؛ شکاف‌افکنی برای تداوم هم‌فرسایی خودتخریبی و خودتحریمی. همان که فریدمن در نشست «اندیشکده شورای روابط اعراب و آمریکا گفت: «اگر ‌ترامپ و پمپئو همراه شرکای اروپایی، سراغ ایرانی‌ها می‌رفتند و با وعده برداشتن تحریم می‌گفتند ما فقط می‌خواهیم ۱۰- ۱۵ سال دیگر به مدت توافق بیفزاییم و آزمایش‌های موشکی شما محدود شود، ایرانی‌ها در بالاترین سطوح حکومت با هم درگیر می‌شدند. نیمی‌ می‌گفتند از پیشنهاد استفاده کنیم، نیمی ‌دیگر می‌گفتند خیر. باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت وسوسه‌انگیز باشد»!

۱۰-  رهبر انقلاب در نامه ۲۹ مهر ۹۴ خطاب به رئیس‌جمهور، ضمن صدور مجوز اجرای برجام (مشروط به ۲۸ شرط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبری) تأکید کردند «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل، طبعاً دانسته‌اید دولت آمریکا در قضیه هسته‌ای و نه در هیچ مسئله دیگری، رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته و در آینده هم بعید است جز این عمل کند. اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازی ندارد، خیلی زود با طرفداری از فتنه‌های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی خلاف واقع از آب درآمد… دشمنی آمریکا تا هنگامی‌که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود آنان را مایوس کند، ادامه خواهد داشت.» متأسفانه عدم اهتمام کافی به این ۲۸ شرط، خسارت‌های اقتصادی و امنیتی پیاپی تولید کرد

۱۱-  اتفاقات مهمی ‌در راه است. ساخت درونی قدرت ملی، در حال ‌ترمیم و تقویت دوباره از ابعاد اجتماعی و حاکمیتی است؛ و حال آنکه طیف مأمور غرب کوشیدند انشقاق و بی‌هنجاری را ترویج کنند. مجلس در اقدامی مهم، مصوبه‌ای ضدتحریمی ‌و اجماعی در سطح حاکمیت را تدارک کرد. البته زمانی طولانی به تدارک طرح گذشت؛ اما بحمدلله موفقیت حاصل شد. همین، موجب دستپاچگی طیفی شده که گفتند مصوبه برای کارشکنی علیه مذاکره با بایدن بوده و شورای عالی امنیت ملی در جریان نبوده؛ و حال آنکه طرح مربوط به چهار ماه قبل است و به تصریح دبیرخانه، طرح با هماهنگی و تایید شورا تهیه شده است.

۱۲- تقلای جریان نفوذزده (نشتی بشکه) از کدام هراس غرب حکایت می‌کند؟ در دو سال اخیر تحولات مهم و پیشروانه‌ای در دستگاه قضایی و مجلس شورای اسلامی پدید آمده و در حال تقویت اعتماد عمومی است. اینکه می‌شود اراده‌ها و ظرفیت‌های معطل را به میدان آورد و گرفتاری‌های ناشی از تعلیق و امید به دشمن را برطرف کرد. این امید شکل گرفته که نسیم تغییر و بهبود روند، به دولت هم برسد.   در مقابل خود، مقاومتی سرسختانه برای تداوم فرصت‌سوزی دیده می‌شود. ماه‌هاست برخی محافل غربی نسبت به دو احتمال هشدار می‌دهند؛ اینکه دولت – چنانکه مطالبه رهبری است- مسیر خود را اصلاح کند؛ و مردم در انتخابات هفت ماه بعد، مدیریتی پُرانگیزه و اهتمام را سر کار بیاورند. در این روند، انتقام خون شهیدان ‌ترور که جای خود دارد؛ با اتحاد و اتفاق می‌توان دشمن را دچار شکست‌های راهبردی کرد.



منبع خبر

گزارش یک جنگ امنیتی؛ سیا و MI۶ از چه می‌ترسند؟ بیشتر بخوانید »