روزنامه کیهان

گفت و شنود/ از این گونی به اون گونی!

گفت و شنود/ نصف دعا…!



از یارو پرسیدند؛ تا حالا دعاهایت مستجاب شده؟! گفت؛ یک بار ۵۰ درصد دعایم مستجاب شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشت:

گفت: خانم ابتکار گفته است «‌سقوط هلیکوپتر رئیسی و همراهانش، ایران را از انسداد سیاسی که بعد از فوت مهسا امینی گرفتارش بودیم نجات داد»!

گفتم: فوت مهسا امینی که به گواهی فیلم‌ها و عکس‌ها و گزارش پزشکان یک رخداد طبیعی بوده است، انسداد سیاسی ایجاد کرد، یا قتل‌عام هزاران هزار زن و کودک فلسطینی که خانم ابتکار لام تا کام علیه آن حرفی نزده است؟!

گفت: مزخرف‌تر از این، آن که درباره شهادت شهید رئیسی و همراهانش گفته است «‌حالا این اتفاق تقدیر الهی بود یا آه و ناله مردم‌»!

گفتم: چند ده میلیون از مردم ایران در شهادت آن عزیزان‌ گریستند و برای تشییع پیکرهای پاکشان به صحنه آمدند. فقط اسرائیل در خوشحالی از شهادت آنها با خانم ابتکار همراه بود و جشن گرفت و شیرینی پخش کرد!

گفت: بی‌حساب نیست که مقامات اسرائیلی علنا از ایشان و هم‌حزبی‌هایش با عنوان «‌بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران‌»

یاد می‌کنند!

گفتم: از یارو پرسیدند؛ تا حالا دعاهایت مستجاب شده؟! گفت؛ یک بار ۵۰ درصد دعایم مستجاب شد. پرسیدند؛

چه دعایی؟ گفت؛ از خدا خواسته بودم آدم پولداری باشم.

فقط نصف دعایم به اجابت رسید و پولدار شدم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گفت و شنود/ نصف دعا…! بیشتر بخوانید »

تسلیحات برتر ایران در جنگ اوکراین بسیار اثرگذار بود

تسلیحات برتر ایران در جنگ اوکراین بسیار اثرگذار بود



فرمانده پیشین سنتکام گفت: پهپادها و موشک‌های ایران بهتر از برخی تجهیزات روسیه هستند ودر جنگ با اوکراین مؤثر بوده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:

ژنرال فرانک مک‌کنزی، رئیس پیشین فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در گفت‌وگو با بخش انگلیسی صدای آمریکا گفت: پهپادها و موشک‌های جمهوری اسلامی ایران در جنگ روسیه با اوکراین بسیار مفید بوده‌اند، چرا که بهتر از برخی از انواع تجهیزات روسی هستند.

فرانک مک‌کنزی، تبادلات بین جمهوری اسلامی و روسیه را «نگران‌کننده» خواند و گفت: مشخص نیست کدام فن‌آوری روسیه به ایران فرستاده خواهد شد. او افزود: این یک مبادله مشروط است. بنابراین ما باید در مورد آنچه روسیه ممکن است به ایران بفرستد بسیار نگران باشیم.

وی که بر خروج نیروهای آمریکا از افغانستان نظارت داشت، گفت: جو بایدن رئیس‌جمهور در مورد چگونگی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، «بدترین گزینه ممکن» را انتخاب کرد.

مک‌کنزی در کتاب جدید خود به نام «نقطه ذوب» نوشته است در فوریه ۲۰۲۱ به بایدن در مورد چهار گزینه نظامی در رابطه با افغانستان توضیح داد؛ یکی این که حدود ۲هزار و ۵۰۰ نیروی آمریکایی را در این کشور نگه دارد و ۸ پایگاه را حفظ کند. دیگر این که تعداد نیروهای ایالات‌متحده را به هزار و ۸۰۰ نفر و سه پایگاه کاهش دهد. گزینه سوم خروج تمامی نیروهای ایالات‌متحده از افغانستان و نگه داشتن سفارتخانه بود، و گزینه آخر این که همه نیروهای آمریکایی و همچنین سفارت از آن کشور خارج شوند.

به گزارش مجاهدت از صدای آمریکا، جو بایدن گزینه سوم را انتخاب کرد که مک‌کنزی آن را «بدترین انتخاب ممکن» می‌داند. بایدن در توضیح تصمیم خود گفته بود که ایالات ‌متحده نمی‌تواند به چرخه گسترش حضور نظامی خود به امید ایجاد شرایط بهتر برای خروج ادامه دهد.

فرمانده سابق سنتکام در کتاب خود همچنین توافق دوحه را که توسط دولت دونالد ترامپ و گروه طالبان در سال ۲۰۲۰ امضاء شد، «یکی از بدترین اشتباهات مذاکره‌ای» ایالات متحده توصیف کرده است.

فرانک مک‌کنزی به صدای آمریکا گفت: این مذاکرات زلمی خلیل‌زاد سفیر آمریکا را متعهد به یک جدول زمانی خروج کرد و در عین حال از طالبان برای اجرای شرایط توافق تعهدی نگرفت. جو بایدن و دونالد ترامپ در رابطه با افغانستان هدف سیاسی مشترکی داشتند و آن خروج از این کشور بدون توجه به عواقب آن بود. رئیس پیشین ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در مورد جنگ کنونی اسرائیل و حماس در نوار غزه نیز گفت: اسرائیل در صورتی برنده است که بتواند برنامه‌ای منطقی برای آینده داشته باشد. این برنامه شامل جنگ مداوم در داخل غزه نمی‌شود و مستلزم دیدگاهی است که ممکن است نیروهایی غیر از سربازان اسرائیلی را در آنجا لازم داشته باشد. باید اطمینان حاصل شود حماس بخشی از معادله نباشد. با این نگاهِ اسرائیل که حماس باید از بین برود موافقم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تسلیحات برتر ایران در جنگ اوکراین بسیار اثرگذار بود بیشتر بخوانید »

ریشه‌ها و دلایل فاجعه اردوگاه النصیرات

ریشه‌ها و دلایل فاجعه اردوگاه النصیرات



در جریان حمله روز شنبه رژیم غاصب به اردوگاه آوارگان النصیرات که جمع کثیری از آوارگان باریکه غزه را در خود جای داده است، نزدیک به ۷۰۰ نفر شهید و مجروح شده‌اند

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: فاجعه کشتار دسته‌جمعی ساکنان اردوگاه «النصیرات» واقع در بخش شمالی رفح بار دیگر وجدان بشریت را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد و بر این نکته تأکید داشت که وجود رژیم غاصب اسرائیل برهم‌زننده آرامش و حیات انسان‌هاست. در اینجا مخاطب جنایات او مردم مظلوم باریکه غزه بودند اما این اختصاص به ساکنان غزه ندارد کمااینکه این رژیم در حمله هفته پیش به شهر حلب سوریه حدود ۱۸ نفر با ملیت‌های مختلف از جمله شهید ایرانی «سعید آبیار» را به خاک و خون کشید.

فاجعه النصیرات به همگان یادآور شد که دست‌ها باید برای ریشه‌کن کردن این رژیم جنایتکار به حرکت درآیند. البته در این صحنه دو نکته بسیار مهم دیگر هم قابل تأمل است؛ اولا،ً ردپایی از عقده‌گشایی هم می‌بینیم و ثانیاً، حضور فیزیکی کماندوهای آمریکایی هم در این جنایت مطرح می‌باشد که خود سند جدیدی است از حضور جدی و عملیاتی آمریکا در جنگ غزه. در خصوص کشتار ساکنان اردوگاه النصیرات و مسائل مرتبط با آن و دو نکته اخیر، گفتنی‌هایی وجود دارد:

۱- در جریان حمله روز شنبه رژیم غاصب به اردوگاه آوارگان النصیرات که جمع کثیری از آوارگان باریکه غزه را در خود جای داده است، نزدیک به ۷۰۰ نفر شهید و مجروح شده‌اند و این حجم از تلفات یک رکورد در جنگ غزه محسوب می‌گردد. رژیم در مقطع سوم جنگ – از زمان عملیات علیه «خان‌یونس» – به‌صورتی نسبتاً مدیریت شده حملات علیه مراکز تجمع مردم را دنبال می‌کرد و البته در مواقعی این جنایات شتاب می‌گرفت.

فاجعه اردوگاه النصیرات، تندترین رخداد در این مقطع و پس از جنایت سنگین علیه بیمارستان شفا – واقع در شمال غرب شهر غزه – به حساب می‌آید. با توجه به اینکه فاجعه در النصیرات در روزی صورت گرفته که سازمان ملل، رژیم غاصب اسرائیل را به دلیل ارتکاب پی‌درپی و بی‌ملاحظه جنایت در غزه در لیست کشورهای «کودک‌کش» قرار داده است، کشتار النصیرات در واقع اعلام رسمی عدم توجه به نظر و داوری مجامع حقوقی بین‌المللی می‌باشد و به‌گونه‌ای عملیاتی‌تر و جسورانه‌تر شبیه اقدام نمادین نماینده رژیم علیه منشور سازمان ملل است.

در این رخداد هولناک نزدیک به ۷۰۰ نفر به شهادت رسیده و یا زخمی شده‌اند. رژیم غاصب مدعی است این جنایت سنگین را برای آزاد کردن اسرای خود انجام داده است. در این صحنه نزدیک به ۳۰۰ نفر شهید شده‌اند تا رژیم به چهار نفر از اسرای خود دست یابد. کاملاً پیداست که از یک‌سو مردم دنیا و دولت‌ها چنین معادله‌ای را نمی‌پذیرند و از سوی دیگر این بدان معناست که دنیا در فلسطین اشغال شده با یک رژیم مبتنی بر تفکر برتری نژادی و نسل‌کشی مواجه است. ترجیح آزادی چهار نفر بر زندگی چندهزار انسان، نام دیگری جز اعمال تبعیض نژادی و نسل‌کشی ندارد.

این یک موجودیت به‌شدت خطرناک است. مصری‌ها و اردنی‌ها به‌طور خاص به این صحنه نگاه کنند تا دریابند در کنار چه رژیمی زندگی می‌کنند و گمان نبرند حالا که ‌گریبان رژیم دست مقاومت است و لذا در گفت‌وگوهای دیپلماتیک از حقوق انسانی و امثال این حرف می‌زند، بنابراین می‌توان به آن اعتماد کرد. رژیمی که عرب فلسطینی را در خانه خود صاحب حق و حقوق نمی‌داند، عرب مصری را هم صاحب حق سکونت در مصر نمی‌داند و عرب اردنی را هم واجد حق سکونت در اردن نمی‌داند! مگر فراموش کرده‌اند که شعار نیل تا فرات که به‌ صورت نمادین با دو خط آبی در پرچمی که وسط آن ستاره دارد نقش بسته است، یک سیاست حتمی است و فعلاً اسرائیل به دلیل ناتوانی، چهره یک دولت واقعی و نه سازمانی تروریستی به خود گرفته است.

۲- یکی از موضوعات بسیار مهم، نقش ارتش آمریکا در عملیات جنایت‌بار علیه اردوگاه آوارگان غزه در النصیرات می‌باشد. بعضی از رسانه‌های اسرائیلی که به مخالفان نتانیاهو تعلق دارند، ساعاتی پس از وقوع فاجعه در این اردوگاه اسنادی منتشر کردند که نقش قطعی پنتاگون را به تصویر کشیده است. در این ماجرا، ارتش آمریکا با چهره ریاکارانه کمک به مردم غزه به میدان آمده و با این ماسک، اطلاعاتی از محل نگهداری بخشی از اسرای اسرائیلی به‌دست آورده و سپس با تشکیل گروه مشترک با یگان جفئاتی ارتش اسرائیل و با پوشش نیروهای خدمات‌رسان و به ‌صورت مسلحانه به این اردوگاه نفوذ کرده و با سپردن بمباران به نیروی هوائی ارتش اسرائیل، عملاً توجه و تمرکز نیروهای حفاظت‌کننده از این اردوگاه به‌هم زده و چهار نفر از اسرا را در اختیار گرفته است.

همکاری آمریکا در عین حال پس از کشتار علیه ساکنان اردوگاه ادامه پیدا کرده که نمی‌توان نام دیگری به‌جز آشکار شدن مشارکت آمریکا در جنایت اسرائیل بر آن نهاد. ارسال پیاپی محموله‌های حساس نظامی از سوی آمریکا اگرچه خیلی پوشیده نبود و یک منبع اسرائیلی تا ماه می‌/ اردیبهشت حجم آن را ۶۰ هزار تن اعلام کرده است، کمااینکه تأکید واشنگتن بر اینکه «اسرائیل در حال دفاع از خود است» هم این همدستی را آشکار کرده است، اما فاجعه اردوگاه النصیرات فراتر از این موضوعات، نقش جدی آمریکا را آشکار کرد. در اینجا جمع‌آوری اطلاعات این اردوگاه و اطراف آن مستقیماً توسط یک یگان آمریکایی صورت گرفته است کمااینکه تأکید مجدد آمریکا برحق دفاع اسرائیل هر حسن ظنی را بلاموضوع کرده است.

دولت آمریکا در این صحنه دست به یک اقدام احمقانه زده است. بعضی رسانه‌های غربی و نیز بعضی محافل عراقی نوشته بودند آمریکا با وعده ممانعت از تشدید و توسعه تجاوزات رژیم اسرائیل و کمک به توافق آتش‌بس و پایان دادن به جنگ، موافقت جریانات مقاومت عراق را برای توقف حملات به پایگاه‌های خود به‌دست آورد. برملا شدن مشارکت نیروهای نظامی آمریکا در جنایت سنگین روز شنبه در واقع وضع آمریکا را به پیش از توافقات غیررسمی و ضمنی دو ماه پیش برمی‌گرداند.

جالب این است که آمریکایی‌ها هفته پیش در حالی که برای رقم زدن یک جنایت بزرگ علیه مردم غزه آماده می‌شدند، از یک طرح سیاسی برای پایان یافتن جنگ غزه خبر دادند! در این شرایط، جنایت در النصیرات هرگونه اعتماد به وعده‌های آمریکا و دل بستن به توافقات اسرائیل را غیرموجه کرده و با این وصف پس از جنایت النصیرات، افق پایان این جنگ تیره‌تر شده است. بنابراین جنگ ادامه پیدا می‌کند و دستیابی به راه‌حل سیاسی برای خروج اسرائیل از باتلاق غزه پس از هشت ماه دشوارتر شده است.

۳- رژیم غاصب روز شنبه به قیمت کشته شدن سه اسیر و یک کماندوی خود به چهار اسیر دست پیدا کرد و جالب این است که در یک هفته اخیر، رزمندگان مقاومت فلسطین طی دو رشته عملیات در رفح جنوبی و جبالیا، همین تعداد نیروی نظامی اسرائیل را به اسارت خود درآورده‌اند. در جریان عملیات رفح جنوبی، رزمندگان مقاومت با بهره‌گیری از یک تونل متروکه نزدیک به گذرگاه کرم ابوسالم در پشت مرزهای رفح وارد منطقه اسرائیل شدند. در این عملیات بیش از ده نفر از نیروهای نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیده و سه نفر از این نظامیان به اسارت حماس درآمده‌اند. محافل اسرائیلی با توجه به وجود شباهت‌هایی میان نفوذ، اسیرگیری و تلفات‌گیری، این عملیات را طوفان‌الاقصی دیگری خوانده‌اند.

رزمندگان فلسطینی در عملیات خود در منطقه «جبالیا» هم ۱۸ نفر از نظامیان اسرائیلی را ابتدا به تله انداخته و سپس آنان را به هلاکت رسانده و یک نفر از آنان به اسارت گرفته‌اند. این دو رخداد که طی یک هفته و در دو منطقه متفاوت صورت گرفته است، قدرت مقاومت را علی‌رغم حضور سنگین نظامی ارتش اسرائیل در غزه نشان داد. مقاومت غزه طی ماه می‌- ۱۱ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد – تعداد شلیک‌های خود را از ۱۰۵ مورد در ماه مارس به ۴۵۲ مورد در ماه می‌رسانده است. کمااینکه تعداد شلیک‌های حزب‌الله به مناطق شمالی فلسطین اشغالی از ۳۳۴ مورد در ماه ژانویه به بیش از ۱۰۰۰ مورد در ماه می‌رسیده است. این موضوع سرخوردگی زیادی در میان مقامات اسرائیل و ارتش آن پدید آورد. جنایت روز شنبه علیه اردوگاه النصیرات درواقع از یک جهت، بازتاب این سرخوردگی به حساب می‌آید. استعفای بنی‌گانتز، گادی آیزنکوت و فیلی تروپر از کابینه اسرائیل در شامگاه یکشنبه یعنی یک روز پس از کشتار اردوگاه النصیرات هم نشان داد حتی در داخل اسرائیل ژست پیروزی نتانیاهو باور نشده است.

۴- این روزها همزمان با تشدید اقدامات علیه رفح، رژیم غاصب از حمله به لبنان هم حرف زده است. به این اظهارات بیشتر از سوی «بن گویر» وزیر امنیت داخلی و «اسموتریچ» وزیر مالی دولت نتانیاهو دامن زده شده است. اما آیا واقعاً اسرائیل درصدد حمله به لبنان است؟ باید دید حمله به لبنان چه وضعیتی را پدید می‌آورد؟ از یک‌طرف همین حالا بخش شمالی، در حد فاصل مرز جنوبی لبنان تا شمال جنین از سکنه یهودی خالی شده و فقط نیروهای نظامی در این ناحیه حضور دارند. حزب‌الله از چند سال قبل به‌طور رسمی از آماده شدن برای ورود زمینی به فلسطین خبر داده است. هیچ‌کس شک ندارد که این امکان برای حزب‌الله وجود دارد و می‌تواند حدفاصل جنین (و کرانه باختری) تا مرز جنوب لبنان را به تصرف درآورد و واضح است که اتصال زمینی کرانه باختری به خاک لبنان چه معنایی دارد.

از سوی دیگر قاعدتاً اسرائیلی‌ها می‌دانند به دلیل تغییر شرایط منطقه در حد فاصل ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۴، وضع حزب‌الله در جنگ احتمالی حتی شباهتی به وضع حزب‌الله پیروز در جنگ ۳۳ روزه ۱۳۸۵ ندارد. امروز به برکت مقاومت فلسطین، «وحدت میادین» اتفاق افتاده است، همان نیروهایی که در بحران غزه کنار فلسطینی‌ها و علیه جبهه غربی – صهیونیستی قرار گرفته‌اند، به کمک حزب‌الله گسیل می‌شوند. همان انصارالله و کتائب عراقی که به غزه راه نداشتند راهی جنوب لبنان گردیده و از این طریق وارد فلسطین خواهند شد. بنابراین به‌طور طبیعی نباید جنگی علیه لبنان در کار باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ریشه‌ها و دلایل فاجعه اردوگاه النصیرات بیشتر بخوانید »

از اشک تمساح BBC برای اقتصاد تا توقع رئیس MI۶ درباره برجام

از اشک تمساح BBC برای اقتصاد تا توقع رئیس MI۶ درباره برجام



شبکه رسانه‌ای بی‌بی‌سی که تحت نظر وزارت خارجه و سرویس جاسوسی انگلیس فعالیت می‌کند، نگران رشد اقتصادی ایران شده و عملکرد دولت رئیسی را «آمارسازی» نامید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: بی‌بی‌سی در تحلیلی با عنوان «عملکرد اقتصادی دولت رئیسی: رشد اقتصادی یا آمارسازی» نوشت: «مخالفان می‌گویند که دولت نه تنها خوب عمل نکرده بلکه اقتصاد را در دست‌انداز بدی انداخته و در صورت تداوم این دولت، شرایط بدتر می‌شد. بعد از تشدید تحریم‌ها از سال ۱۳۹۸ به دلیل کاهش صادرات نفت و بالارفتن کسری بودجه دولت، حسن روحانی مجبور شد برای پرداخت هزینه‌های دولت، پول چاپ کند که در نهایت به افزایش حجم نقدینگی وتورم بالا ختم شد. دولت سیزدهم با وعده کنترل این تورم افسارگسیخته کار خود را شروع کرد.

مقامات دولت سیزدهم مانند رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی وعده نرخ تورم ۲۰ درصدی را دادند. بر اساس گزارش مرکز آمار در شهریور ۱۴۰۰ به عنوان اولین ماه شروع کار دولت سیزدهم تورم ۴۵ درصد بود. در اردیبهشت ۱۴۰۳ بر اساس گزارش همین مرکز، تورم به رقم ۳۷ درصد رسید. منتقدان دولت می‌گویند کاهش تورم در سفره مردم نمایان نیست. علت آن هم تورم مواد مصرفی است.

یک سؤال وجود دارد که چرا با وجود افزایش صادرات نفت و کم شدن کسری بودجه دولت، همچنان شرایط برای اقتصاد ایران خوب نیست و کالای مصرفی همچنان تورم سنگینی دارند؟ رشد اقتصادی مهم‌ترین مسئله‌ای است که طرفداران دولت سیزدهم به آن افتخار می‌کنند. آنها می‌گویند که در اوج تحریم رشد اقتصادی کم‌سابقه‌ای رخ داده است. البته در این باره تردید وجود دارد. در دولت حسن روحانی به خاطر برجام رشد اقتصادی تا ۱۲ درصد هم پیش رفت. ولی بلافاصله بعد از خروج آمریکا از برجام و شوک تحریم‌ها، این رشد منفی شد. این نشان می‌دهد که رشد اقتصادی ایران عواملی برونزا دارد. یعنی به صادرات نفت وابسته است، الان که صادرات نفت ایران افزایش داشته مجدداً رشد اقتصادی بالا رفت. در حالی که در داخل کشور، تولید صنایع رشد خاصی نداشت. نرخ بهره‌وری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی و صادرات غیرنفتی بالاتر نرفتند. در حالی ادعای رشد اقتصادی وجود دارد که صنعت مهمی مانند کشاورزی، رشد منفی دارد. در حالی که دولت سیزدهم وعده رشد اقتصادی مداوم و پایدار را داده بود، ولی نتوانست در این حوزه موفقیتی کسب کند. به بیان منتقدین، یکی دیگر از مشکلات دولت رئیسی، توجه ویژه به آمارهاست. این توجه به تولید آسیب جدی زده است».

درباره این تحلیل بی‌بی‌سی باید پرسید که چرا شبکه وابسته به سرویس MI۶ انگلیس، شب انتخابات، دغدغه رشد اقتصادی ایران را پیدا کرده است؟

رشد سه ساله بالای ۵ درصد که مورد تأیید محافل اقتصادی خارجی هم هست، در حالی اتفاق افتاده که معدل ۸ ساله رشد اقتصادی در دوران مدیریت دولت خوشبین به غرب، به ۶ دهم درصد (نزدیک به صفر) رسید. نشانه‌های این رشد را در پنج برابر شدن صادرات نفت (در مقایسه با سقوط صادرات به کمتر از ۳۰۰هزار بشکه)، احیای چند هزار کارخانه تعطیل یا نیمه تعطیل، گسترش تجارت با همسایگان، افزایش تولید محصولاتی مانند گندم از چهار میلیون تن به ۱۲ میلیون تن و… می‌توان دید. دولت در کمتر از سه سال موفق شده کسری بودجه ۴۸۰هزار میلیارد تومانی و رو به افزایش را کم کند، از شتاب افزایش تورم بکاهد، بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از تعهدات و بدهی‌های دولت سابق را تسویه کند و…

اما موضوع را طور دیگری هم می‌توان با گردانندگان BBC به بحث گذاشت: چرا در دورانی که رشد اقتصادی منفی شده بود و ایران قادر نبود با وجود واگذاری امتیازات گسترده برجامی، نفت بفروشد و حتی در حوزه غذا و دارو هم مورد فشار تحریمی قرار گرفته بود، خفه خون گرفته بودید؟

چرا تروئیکای اروپایی، تعهدات برجامی را به مذاکره کشدار درباره بسته‌های مهملی مانند SPV و INSTEX فرو کاستند، اما حتی به همین وعده مبادله غذا و دارو در مقابل پول فروخته شده نفت ایران به کشورهای دیگر هم عمل نکردند؟ جز این که بر مبنای نقشه ضعیف سازی در چرخه معیوب برجام، دنبال به زانو در آمدن ایران بودند، اما با رفتن آقای روحانی و آمدن آقای رئیسی، آرزوهای‌شان خاک شد؟ و دیدند ایران بدون برجام و FATF توانسته به رشد اقتصادی قابل توجه برسد؟!

همچنین باید دید میزان خباثت دولت انگلیس چقدر بود که در اوج ایام اجرای برجام، آقای ظریف وزیر خارجه وقت ایران گفت بعد از ۲۱ ماه نمی‌توانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم؟! حالا رسانه همان دولت خبیث در آستانه انتخابات مهم، نگران آمار رشد اقتصاد ایران شده است؟!

به‌راستی، وزارت خارجه و سرویس جاسوسی استعمارگر پیر، آرزو و تقلا می‌کنند چگونه رئیس‌جمهور و دولتی در ایران سر کار بیایند تا بتوان شتاب پیشرفت‌های ایران را کُند کرد؟!

این نکته هم گفتنی است که بر خلاف برخی ساده اندیشی‌ها، طبق طراحی غرب بنا بود برجام موجب رشد و رونق اقتصاد ایران شود. در این باره، «جان ساورز»،

(رئیس‌ وقت سرویس جاسوسی MI۶) اواخر مهرماه ۱۳۹۴، پس از شروع اجرای تعهدات برجامی ایران، به CNN گفت: «توافق هسته‌ای، ظرف ۱۵ سال، ایران را به کشوری میانه‌رو تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایه‌های انقلابی به کشوری نُرمال‌تر قرار دارد. اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم در ۱۵- ۱۰ سال آینده توسعه یابد و ایران را به کشوری نُرمال تبدیل کند». برجام قرار بود توانمندی‌های ایران را از بین ببرد نه این که موجب قدرتمندی و رشد اقتصاد ایران شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از اشک تمساح BBC برای اقتصاد تا توقع رئیس MI۶ درباره برجام بیشتر بخوانید »

طرف درست تاریخ

طرف درست تاریخ



صف‌بندی جهانیان به دو دسته مدافع و مخالف اسرائیل، در اصل آخرین لشگرکشی تاریخی می‌تواند باشد که ان‌شاءالله به ختم صهیونیزم خواهد انجامید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «بسم الله الرّحمن الرّحیم این نامه پیام همدلی و همبستگی به شما جوانان عزیز دانشجوی ایالات متحده آمریکا است که در «طرف درست تاریخ» در حال ورق خوردن، ایستاده‌اید. وجدان بیدارتان شما را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته و اکنون بخشی از جبهه‌ مقاومت را تشکیل داده‌ و زیر فشارِ بی‌رحمانه‌ دولت‌تان که پس از نخستین کمک‌های انگلیس، بزرگ‌ترین حامی این رژیم غاصب صهیونیست است، مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید.

جبهه‌ بزرگ مقاومت، در نقطه‌ای دور و با همین ادراک و احساسات امروز شما، سال‌هاست مبارزه می‌کند و هدفش، توقّفِ ظلمِ آشکار و نسل‌کشیِ ده‌ها ساله‌ای است که شبکه‌ تروریست، بی‌رحم و آپارتاید «صهیونیست» بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، به آنها سخت‌ترین فشارها و شکنجه‌ها را تحمیل می‌کند. فلسطین، سرزمین مستقل، تاریخی و با ملّتی متشکّل از مسلمان، مسیحی و یهودی است. پس از جنگ جهانی، سرمایه‌داران صهیون با کمک انگلیس، هزاران تروریست را وارد این سرزمین کردند و آنها ده‌ها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند و در سرزمین غصب‌شده‌ فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.

دولت آمریکا پشتیبانی‌های سیاسی، اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بی‌احتیاطی غیرقابل بخشش، راه تولید سلاح هسته‌ای را به روی او گشود و او را در این راه کمک کرد. رژیم صهیونیست از روز اوّل، بی‌اعتنا به همه‌ ارزش‌های وجدانی، انسانی و دینی، با سیاست «مشت آهنین» مردم بی‌دفاع فلسطین را با بی‌رحمی و ترور سرکوب کرد و «جبهه‌ مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأس‌آلود سر برآورد و «جمهوری اسلامی ایران» آن را گسترش و توانایی داد. سردمداران صهیونیزم بین‌المللی که بیشترین بنگاه‌های رسانه‌ای متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوه‌ آنهاست، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا دفاع از سرزمین در برابر جنایت‌های اشغالگران صهیونیست و یا کمک به این ملّت و تقویت بازوان او تروریسم و کمک به آن است؟

من با شما جوانان احساس همدردی می‌کنم و ایستادگی شما را ارج می‌نهم و به شما اطمینان می‌دهم که وضعیّت امروز و سرنوشت منطقه و تاریخ در حال تغییر است. در کشورهای دیگر هم دانشگاه‌ها و مردم به پا خاسته‌اند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثه‌ مهم و اثرگذاری است و می‌تواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد می‌کنند، تا اندازه‌ای آرامش‌بخش باشد. توصیه می‌کنم با قرآن آشنا شوید. درس قرآن به همه‌ مردم، ایستادگی در راه حق و درباره‌ ارتباطات بشری «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید است». جبهه‌ مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظایر آن به پیش می‌رود و به پیروزی خواهد رسید؛ بأذن الله.»

حدود ۲۴۰ روز از «طوفان الأقصی» و تلاش مردم غزه برای نفس کشیدن می‌گذرد و در همین مدت، جهان بی‌نظیرترین جنایات بشری و نسل‌کشی را به چشم خود و در رسانه‌ها با کیفیت تمام، می‌بیند. اگر پس از جنگ جهانی اول و دوم کسی برای ۷۵ میلیون کشته و صدها میلیون نفر نسل سوخته پس از آن سخنی نگفت و برای ۹ میلیون ایرانی کشته شده با قحطی انگلیسی در همان زمان، مویه نکرد و… ولی امروز جنایات یک مشت کفتار صهیون با زن و کودک چادرنشین رفح و آوارگان غزه‌، جهان را به ستوه آورده است. این حد از جنایت و بی‌توجهی به حقوق بشر و احکام دادگاه و احساسات جهانی و اصول انسانی و ارزش‌های وجدانی توسط عده‌ای افراطی خون‌آشام و حامیانشان، چهره واقعی تفکر صهیونی و استکبار جهانی را برای همگان و به وضوح نشان می‌دهد.

درندگی حیرت‌آوری که رژیم صهیونی در این هشت ماه از خود نشان داده اذهان را ناخودآگاه به سمتی می‌برد که حق را به تمام دشمنان تاریخی و تخیلی صهیونیست‌ها بدهد. تفکری که در ابتدا یهودیان را قربانی خود کرده و سپس به سراغ جهان آمده است. اگر این میزان از خشونت و لجاجت و شرارت و سبعیت و خودپرستی و فریب در هر قومی باشد کافی است که مورد نفرت و نفرین همگان و مردم آن زمان قرار گیرد. قومی که تاکنون با فریب و دروغ و مظلوم‌نمایی، بی‌سابقه‌ترین جنایات را رقم زده است. در کجای جهان، اردوگاه چادرنشینان گرسنه و تشنه را با بمب‌های با تناژ بالا آتش می‌زنند؟ در کجای تاریخ، به یک تفکر شرور با مختصات رژیم صهیونی، سلاح و بمب پیشرفته می‌دهند؟

به یقین، در این جنایات هولناک رژیم اشغالگر صهیونی، آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و هر نامردی که به او کمک کند، شریک و برای جامعه بشری خطرناک است. نکته اول این است که صف‌بندی جهانیان به دو دسته مدافع و مخالف اسرائیل، در اصل آخرین لشگرکشی تاریخی می‌تواند باشد که ان‌شاءالله به ختم صهیونیزم خواهد انجامید.

چرا که در یک طرف آن مستضعفین و آزادگان جهان با وجدان‌های پاک ایستاده و در سمت دیگر و درکنار صهیون‌ها، مستکبرین و ناپاکانی ایستاده‌اند که با آنان یا منافع مشترک دارند و یا ذات مشترک. وقتی دولت پلیسی آمریکا اجازه اظهارنظر در مورد صهیون را به دانشجوی خود نمی‌دهد و با بدترین و نامحترمانه‌ترین شیوه با اساتید دانشگاه برخورد می‌کند یعنی چه؟ و وقتی در کشورهایی که دولت‌شان حامی صهیونیزم هستند مردم را به جرم انزجار از جنایت، سرکوب می‌کنند چه معنایی جز آپارتاید و دیکتاتوری دارد؟

زنان استکهلم، اگر علیه حجاب می‌جنگیدند در رسانه‌های استکباری تقدیس می‌شدند و اکنون که برای غزه و رفح از گاز فلفل پلیس به خود می‌پیچند، بایکوت خبری می‌شوند. اگر یک بیمار روانی قرآن را آتش بزند یا نشریه دلقکی کاریکاتور موهن منتشر کند، حمایتش می‌کنند ولی اگر کسی شعار «زنده باد انسانیت» سر دهد، سرکوب می‌شود. مجسمه آزادی می‌سازند و در کنارش آزادگان را ذبح می‌کنند. از زن، زندگی و آزادی سخن می‌گویند و زنان را در خیابان‌ها روی آسفالت می‌کِشند. از حقوق بشر دم می‌زنند و آب و غذا و امنیت را از بشر می‌گیرند. از قانون مترقی می‌گویند و به قانون جنگل عمل می‌کنند. لاف دموکراسی می‌زنند و دیکتاتوری می‌کنند و… و تفکر استکبار جهانی، این‌گونه مفاهیم محترم را پامال کرده است و چه جنگ‌های فریبکارانه و ویرانگری که با همین شعارها به راه انداختند.

حدود ۲۴۰ روز است که مردم فلسطین یا از گرسنگی و تشنگی و یا با بمب کشته می‌شوند و خون جهانیان می‌جوشد و تظاهرات و اعتراضات و… ولی صهیونیست‌ها همچنان خونخواری می‌کنند. نکته دوم اینکه در ماجرای هشت ماهه فلسطین مشخص شد که تاریخ انقضای مجامع و سازمان‌های فرسوده و عقیم بین‌المللی فرارسیده و جهان به اضطرار تشکیل نهادهای جدید، مقتدر و با ضمانت اجرای بالا نزدیک شده است. نکته سوم نیز می‌تواند این باشد که تاریخ جهان درحال ورق خوردن است و مهم است بدانیم در کدام طرف تاریخ ایستاده‌ایم. در سمتی که مستکبران صهیون صف بسته‌اند یا طرفی که مستضعفین محروم ایستاده‌اند؟ سمت ناپاک‌ها و نادرست‌ها یا طرف وجدان‌های پاک و جوانمردان؟

نامه رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا جدای از اینکه تبیین راه و تشریح مأموریت و دعوت به خیر و نجات است، پیام‌آور امید و انگیزه‌ای است که موتور پیش‌رونده و پیش‌برنده جنبش دانشجویی و عدالتخواهی در آمریکا و اروپا نیز می‌باشد. مردم جهان باید بشنوند و بدانند که تمدن آینده و بزرگ موعود بر پایه توحید و عدالت و کرامت انسانی است که مبنایش قرآن است و در آن شعار فطری و اصیل «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید» در کنار صدها نظیر آن، زندگی زیبای بشر را خواهد ساخت. ما به آن قله خواهیم رسید و جهان بدون صهیونیزم و فساد و خشونت را تجربه خواهم کرد و مستضعفین جهان، از غرب آمریکا گرفته تا اروپا و آفریقا و شرق آسیا و هر جا که انسانی زندگی می‌کند، به حق خود و عدالت واقعی خواهد رسید و خاطره‌ صهیونیزم و نولیبرالیزم هم به کنار خاطره کرونا خواهد رفت. به فضل خدا و یاری او.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طرف درست تاریخ بیشتر بخوانید »