روزنامه کیهان

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

هولوکاست اصحاب اُخدود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان  «هولوکاست اصحاب اُخدود»، نوشت:

در بند پایانی یادداشت روز شنبه ۱۰ آبان ۹۹ (دامنه بلند یک پیام کوتاه‌) که به پیام اخیر رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان فرانسوی اختصاص داشت، آورده بودیم: «درخصوص افسانه جعلی هولوکاست نکته با اهمیت دیگری نیز هست که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت». درپی این وعده، شماری از خوانندگان ضمن پرس و جو از نکته مورد اشاره، خواستار پرداختن به آن شده بودند. یادداشت پیش روی پاسخی به این درخواست خوانندگان عزیز کیهان است. بخوانید!

در یادداشت روز شنبه به اسناد غیر قابل انکاری اشاره کرده بودیم که از جعلی بودن هولوکاست مورد ادعای صهیونیست‌ها و دولت‌های غربی حکایت می‌کرد ولی اکنون درپی آنیم که نشان بدهیم در اسناد تاریخی از یک هولوکاست واقعی یاد شده است که یهودیان آن زمان- بخوانید اجداد صهیونیست‌های این زمان- عامل آن بوده‌اند؛ جنایت هولناکی که به صورت یک داغ ننگ ابدی بر پیشانی صهیونیست‌ها – و نه یهودیان – نقش بسته است.

۱- در آیات ۴ تا ۷ سوره بروج از «اصحاب اُخدود» یاد شده است؛ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ * وَالْیَوْمِ الْمَوْعُودِ * وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ* قُتِلَ اَصْحَابُ الْاُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ * وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا اَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ *

«قسم به آسمان که دارای برج‌هاست / و سوگند به روزی که [برپا شدنش را] وعده داده‌اند / و قسم به شاهد و مورد مشاهده / مرگ بر اصحاب اُخدود باد (خندق‌های پر از آتش) / آن آتشی که آتش‌گیرانه‌اش فراوان و بسیار بود / هنگامی که آنان (اصحاب اُخدود در اطرافش [به تماشا] نشسته بودند / و آنچه را از شکنجه بر مؤمنان وارد می‌کردند، تماشاگر و ناظر بودند / آنان (اصحاب اُخدود) از مؤمنان انتقام نگرفتند مگر به خاطر آنکه به خدای توانای ستوده‌شده ایمان داشتند».

 و اما، ماجرا اینگونه بود که ذونواس پادشاه یمن که آخرین نفر از سلسلة پادشاهان «حمیری» بود، به دین یهود گروید و قوم حمیر نیز به پیروی از او یهودی شدند. در آن هنگام اهالی «نجران» در شمال یمن کماکان مسیحی بودند. سرکردگان یهود پادشاه را ترغیب کردند که به نجران برود و مردم آن سامان را به آئین یهود دعوت کند و ذونواس همراه با سران یهود به نجران رفت و از مسیحیان خواست که آئین مسیحیت را رها کرده و یهودی شوند. مردم نجران به درخواست همراه با اصرار ذونواس پاسخ منفی دادند و اعلام کردند که هرگز از دین خود دست نمی‌کشند.
ذونواس دستور داد گودال‌های بزرگی حفر کنند و با هیزم انبوه و فراوانی که در آن گودال‌ها ریخت، آتش سوزنده‌ای برافروخت و زنان و مردان مسیحی را که حاضر به پذیرش دین یهود نبودند همراه با کودکان به درون آتش ‌انداخت و زنده زنده سوزاند. جمعی را هم با شمشیر گردن زد. مورخان تعداد مسیحیان کشته‌شده در آن جنایت وحشیانه را بیست هزار نفر یاد کرده‌اند.

۲- علاوه‌بر کلام وحی که در آیات اول سوره بروج از این جنایت هولناک خبر می‌دهد و اصحاب اُخدود را سزاوار عذابی سخت می‌داند، مورخان غیر مسلمان فراوانی از جمله مورخان مسیحی قبل از اسلام اعم از سریانی و حبشی، نیز که برخی از آنها خود شاهد آن جنایت ددمنشانه ‏(هولوکاست یهودیان علیه مسیحیان) بوده‌اند، ماجرای آن هولوکاست را به تفصیل ذکر کرده‌اند. در این میان نامه شمعون، اسقف «بیت اَرْشام» به رئیس ‌دیر «جبله» از کهن‌ترین این اسناد است که نویسنده آن در سال ۵۲۴ میلادى -۸۶ سال قبل از بعثت پیامبر اعظم (ص)- به عنوان سفیر صلح امپراطور روم شرقى به سوى مُنذر سوم، پادشاه حیره اعزام شده بود.

۳- مورخان مسیحی ضمن شرح و توصیفی که از آن واقعه هولناک و جنایت اجداد صهیونیست‌های کنونی ارائه داده‌اند، به این نکته نیز اشاره کرده‌اند که در آن ماجرا، یکی از مسیحیان نجران که موفق به فرار شده بود خود را به دربار قیصر، امپراطور روم رساند و از ذونواس و جنایتی که علیه مسیحیان مرتکب شده بود، شکایت کرده و درخواست کمک کرد.قیصر نامه‌ای به «نجاشی»، پادشاه حبشه که مسیحی و هم‌پیمان امپراطوری روم بود، نوشت و از او خواست انتقام خون مسیحیان نجران را از ذونواس بگیرد. در نامه شمعون، اسقف بیت اَرشام آمده است که نجاشی از شنیدن این جنایت به شدت برافروخت و سپاهی به یمن اعزام کرد.
سپاهیان او، لشکر ذونواس را به سختی شکست داده و گروه زیادی از آنان را به قتل رساندند و سرزمین یمن به دست نجاشی افتاد و به یکی از ایالات حبشه تبدیل شد.

۴- در یادداشت کیهان ۱۰ آبان ۹۹ (دامنه بلند یک پیام کوتاه) به اسناد غیر قابل تردیدی اشاره کرده بودیم که نشان می‌داد هولوکاست مورد ادعای صهیونیست‌ها و دولت‌های غربی، یک دروغ بزرگ و افسانه‌ای جعلی است و دقیقاً به همین علت است که هرگونه تحقیق درباره آن جرم تلقی می‌شود ولی در نوشته پیش‌روی، علاوه‌بر استناد به کلام وحی (سوره مبارکه بروج) به اسنادی از قول مورخان مسیحی اشاره کرده‌ایم که به وضوح نشان می‌دهد هولوکاست (زنده سوزاندن انسان‌ها) یک بار در تاریخ اتفاق افتاده است و آن‌هم توسط یهودیان (اجداد صهیونیست‌های کنونی) علیه مسیحیان مظلوم نجران.
و بالاخره انتظار آن است که اهالی فیلم و سینما، مخصوصاً دست‌اندرکاران سینمای متعهد و ارزش‌گرا، جنایت اصحاب اُخدود را همراه با مستندات آن بر پرده سینما آورند و در همان حال اسنادی را که نشان می‌دهد هولوکاست مورد ادعای صهیونیست‌ها یک افسانه جعلی و دروغ بزرگ تاریخی است بر ملا کنند. خدای مهربان، روح مطهر برادر عزیزمان مرحوم فرج‌الله سلحشور را با انبیاء و اولیاء -که دلباخته آنان بود-  محشور فرماید.
آن مرحوم به جد درپی آن بود که زندگی حضرت موسی علیه‌السلام را به تصویر بکشد و پرداختن به ماجرای تاریخی اصحاب اُخدود را هم در برنامه کاری خود داشت. دیروز با‌خبر شدیم که قرار است سریال حضرت موسی علیه‌السلام در ۵۰ قسمت با کارگردانی برادر گرامی و توانمندمان آقای ابراهیم حاتمی‌کیا ساخته شود که امید است ماجرای اصحاب اُخدود نیز در آن جای ویژه‌ای داشته باشد.

انتهای پیام/





منبع خبر

هولوکاست اصحاب اُخدود بیشتر بخوانید »

قیمت ارز را ۹ برابر کردید حالا سنگ مردم را به سینه می‌زنید؟!

قیمت ارز را ۹ برابر کردید حالا سنگ مردم را به سینه می‌زنید؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:روزنامه جمهوری اسلامی که متأسفانه مدت‌هاست حیثیت این روزنامه متعلق به حزب جمهوری اسلامی را پای غربگرایان می‌ریزد، در سرمقاله خود نوشت: «مدتی است مردم کشورمان از گرانی رنج می‌برند. بررسی‌ها نشان می‌دهند گرانی‌ها ریشه منطقی اقتصادی ندارند و زائیده دلال‌بازی‌ها و گربه‌رقصانی‌های سیاسی هستند. در شرایط سخت اقتصادی، همین که دولت درصدد باز کردن راهی برای حل مشکلات اقتصادی برمی‌آید، عوامل دلال‌بازی‌ها و سیاست‌بازان حرفه‌ای وارد صحنه می‌شوند و راه را سد می‌کنند و اجازه نمی‌دهند مردم نفس راحتی بکشند. آنها منافع خود را بر مصالح مردم ترجیح می‌دهند و نمی‌خواهند مشکلات حل شود تا بتوانند از یکطرف جیب‌های گشاد خود را پر کنند واز طرف دیگر، رقیب سیاسی را از قدرت دور کنند و خودشان بر کرسی قدرت تکیه بزنند. پدر قدرت بسوزد که چشم‌ها را کور و گوش‌ها را کر می‌کند و طالبان خود را به هر خیانت و جنایتی وادار می‌سازد و اولین قربانی در این معرکه، مردم بی‌گناهی هستند که در تمام صحنه‌ها برای کشور و نظام فداکاری می‌کنند ولی در نبردهای سیاسیون بر سر قدرت همواره خرد می‌شوند.

به همین روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگاه کنید که خبر سقوط ترامپ، باعث ریزش شدید قیمت ارز و سکه و خودرو شد ولی دلالان اقتصادی و بازیگران سیاسی دست به دست همدیگر دادند و دسته اول با به صدا درآوردن زنگ خطر برای جیب‌های گشاد و دسته دوم با اظهارنظرهای سیاسی درباره آینده رابطه با آمریکا، موفق شدند جلوی ریزش قیمت‌ها را بگیرند و همه چیز را به سیر صعودی برگردانند. باید خیلی ساده‌لوح باشیم که بپذیریم این واقعه، یک اتفاق است و نتیجه همدستی دلالان اقتصادی با بازیگران سیاسی نیست.»

این روزنامه بزک‌کننده برجام، به خیال خود پلتیک‌زده و فرار به جلو کرده است! وگرنه به جای شروع از پله چندم- آن هم با ادبیات تحریف- باید به این واقعیت تلخ اشاره می‌کرد که نرخ دلار قبل از آمدن دولت روحانی و بزک توافق با آمریکا (ادعای توقف حل همه مشکلات به بستن با آمریکا) ۳۷۰۰ تومان بود و در اثر سوء تدبیر هفت ساله دولت، ۹ برابر شده به عبارت دیگر، در اثر سوء تدبیر دولت،‌ هم بخش اعظم برنامه هسته‌ای تعلیق یا واگذار شد، هم تحریم‌ها (در همان دولت اوباما) چند برابر بیشتر برگشت و هم قدرت خرید مردم کاهش یافت.

ضمناً باید از نویسنده این روزنامه پرسید اگر مشکلات ریشه اقتصادی و مدیریتی ندارد، چرا طیف متبوع وی قبل از سال ۹۲ مدعی بودند ۷۰ تا ۹۰ درصد علت مشکلات اقتصادی، سوء مدیریت است؟

ثالثاً اگر دلال‌ها در به هم ریختن بازار نقش دارند -که قطعاً این طور است- چرا دولت و وزارتخانه‌های اقتصادی ذی‌ربط، در مقابل این مفسدان و اخلالگران، مجامله می‌کنند، بلکه بعضاً مجال موج‌سواری را برای آنها فراهم می‌سازند؟!

رابعاً اگر قرار باشد اوضاع اقتصادی با آمدن این دولت یا آن دولت در آمریکا، به هم بریزد و یا خوب شود، چه نیازی به سیاستگذاری مستقل و درون‌زاست؟ در حقیقت نویسنده، در حال تجویز نسخه قجری و پهلوی و بن‌سلمانی است که سرنوشت خود و کشورشان را به آمد و شد سیاستمداران در آمریکا سپرده بودند.

خامساً درباره نقش‌آفرینی سیاست‌بازان در آشفتگی اقتصادی نیز باید یادآور شد شرطی کردن اقتصاد کشور و مدیریتی که ذاتاً باید درون‌زا باشد، مذاکره با آمریکا، باعث وخامت حال اقتصاد شده و حال آن‌که بسیاری از این نوسانات، در اثر بی‌تدبیری اتفاق می‌افتد، و نه مذاکره یا تحریم آمریکا، بازار مسکن،‌گوشت، روغن، مرغ و تخم‌مرغ، آهن و بسیاری از اقلام دیگر، شاهدی براین ادعاست.

سادساً با کدام منطق اقتصادی، در حالی که دولت جدید آمریکا (در صورت انتخاب و قطعیت) باید تازه سه ماه دیگر آغاز به کار بکند، باید موجب کاهش قیمت ارز و سکه و خودرو شود؛ مگر نه این که بایدن معاون دولت اوباما بود و دولت اوباما بود که برجام را با شگردهای مختلف زیرپا گذاشت. نرخ حبابی ارز وقتی پایین می‌آید- و باید هم پایین بیاید- که دولت به حمایت از تولید، رونق صادرات، شکستن تحریم‌ها به واسطه تعامل گسترده با جهان غیرغرب، نظارت درست در واگذاری ارز دولتی و بازگشت آنها، بستن راه قاچاق و واردات بی‌رویه، اخذ مالیات‌های سنگین از اقتصاد زیرزمینی و تدابیری از این دست، از داخل به اقتضاء ثبات و آرامش بدهد وگرنه گره زدن آرامش اقتصاد به عطسه ترامپ و سرفه بایدن،‌عین بی‌عقلی است؛اگر خیانت نباشد.



منبع خبر

قیمت ارز را ۹ برابر کردید حالا سنگ مردم را به سینه می‌زنید؟! بیشتر بخوانید »

این کارنامه اقتصادی افتخار دارد، آقای روحانی؟!

این کارنامه اقتصادی افتخار دارد، آقای روحانی؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:آقای روحانی دیروز در اظهارنظری عجیب که به پالسی غلط برای مذاکره با آمریکا تعبیر شد، گفت: «ملت ایران ثمره مذاکره با دنیا را در سال ۹۵ و ۹۶ دیدند. شرایط ما در این دو سال در بهترین شرایط ۴۰ سال اخیر بود. تورم ما یک‌رقمی بود. بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشتیم».

اولا فعلا بر سر سرنوشت انتخابات آمریکا، میان بایدن و ‌ترامپ دعوای جدی در جریان است، و اگر آمریکا از این دعوا جان به در ببرد، تازه دو ماه و نیم دیگر شاهد تشکیل دولت جدید خواهد بود و در واقع دولت جدید – در صورتی که مشکلی پیش نیاید- تا پایان سال ما، گرفتار تشکیل و ترکیب‌بندی خود خواهد بود. بماند که تکلیف دولت جدید ایران هم در انتخابات خردادماه معلوم می‌شود. با وضعیت آمریکا، اصلا مسئله جو بایدن و تیمش، مذاکره با ایران نیست؛ چنانکه برخی دولتمردان به مبتذل‌ترین شکل ممکن القا می‌کنند. باید توجه داشت که مذاکره با رژیم عهدشکن آمریکا (با دو صورت اوبامایی و ‌ترامپی) ذاتا بیهوده و منتفی است؛ اما به فرض محال حتی اگر بنای بر مذاکره هم بود، نوع فاکتور درست کردن شخص آقای روحانی برای آمریکایی‌ها هم در نوع خود، قابل تأمل و تأسفبار است. حرف اخیر ایشان در واقع، آمریکای بدهکار را طلبکار می‌کند؛ چرا که بهبود ادعایی رشد اقتصادی را هم صراحتا، به مذاکره با آمریکا نسبت می‌دهد!

 اما از بُعد اقتصادی، روشن نیست که ما آقای روحانی پُز چه چیزی را می‌دهد؟! هفت سال مدیریت ایشان، انباشته از بی‌ثباتی اقتصادی و تشدید رکود و تورم بوده است. سیاست تعلیق و انتظاری که او به اقتصاد تحمیل کرد، ابتدا در قالب «رکود عمیق» خودنمایی کرد؛ چنانکه چهار وزیر در اقدامی بی‌سابقه، در میانه سال 94، نامه‌ای هشدارآمیز به او نوشتند و درباره رکود و تعطیلی اقتصاد هشدار دادند.

پس از اجرای برجام، آمریکا به مدت کوتاهی، اجازه تنظیم چند قرارداد (خرید هواپیما، پژو و توتال) را و همچنین فروش نفت بیشتر به‌طور موقت را داد؛ در حالی که همزمان بر خریداران نفت فشار می‌آورد تا در فواصل سه تا شش ماهه، خرید نفت ایران را کاهش دهند. دولت اوباما همزمان سرمایه‌گذاران را تهدید به تحریم می‌کرد.

افزایش فروش موقت نفت، موجب افزایش درآمد شد و بنابراین در محاسبات خام رشد اقتصادی به چشم آمد؛ اما این رشد به تعبیر کارشناسان حامی‌ دولت (مومنی، راغفر و…) «رشد بی‌کیفیت و بی‌خاصیت» بود که اقتصاد ما را معتادتر و بی‌رمق‌تر می‌کرد و اتفاقا تأثیر ویرانگر بر تولید داشت که در معرض واردات بی‌رویه قرار گرفته بود.

این مجال موقت چرا داده شد؟ یکی برای اثرگذاری بر انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری در بهمن 94 و خرداد 96، و دیگری برای شرطی‌سازی و فریب ایران، در جهت احساس نیاز بیشتر و اجبار به نشستن پای میز مذاکره. در این مدت، کلا سه فروند هواپیما به ایران فروخته شد، تا بر انتخابات مجلس اثر بگذارد. هدف، صرفا شیرینی آدامسی بود.

سال 96 اتفاقا یکی از تلخ‌ترین سال‌ها به لحاظ مدیریت اقتصادی است. دو سه ماهه اول سال، با شیرین کردن کام برخی گروه‌ها مثل معلمان و بازنشستگان و… گذشت تا انتخابات؛ اما پس از آن، واقعیت مدیریت دولت در قالب اعتراضات معیشتی پدیدار شد، چنانکه تابستان، شاهد تعطیلی برخی کارخانه‌ها و اعتراضات کارگری بودیم و سپس فتنه دی‌ماه 96.

آقای روحانی درباره تورم یک‌رقمی موقت درست می‌گوید؛ اما نمی‌گوید که در چند سال اول، تورم را به قیمت تحمیل رکود اقتصادی شدید، زمین خوردن تولید، تعطیلی کارخانه‌ها و اخراج کارگران، تک‌رقمی‌ کرد!

اینجا هم کارشناسان – حتی حامی‌ دولت-  می‌گویند تحمل تورم، بر رکود ‌ترجیح دارد؛ چرا که رکود به معنی زمینگیر شدن و تعطیلی اقتصاد و بیکاری است و طبعا به‌دنبال خود، موج تورمی ‌بزرگ‌تری هم می‌آورد.

این واقعیت گزنده را به‌ویژه در سه سال اخیر شاهد هستیم. در واقع، برآیند هفت سال – سوء-  مدیریت آقای روحانی، کلکسیونی از رکوردهای «تورم (بعضا بیش از صددرصد در یک سال!)، رکود بی‌سابقه، افزایش ضریب جینی، متوسط رشد اقتصادی منفی، سختی کسب‌وکار، بیکاری، و نقدینگی» است.

نکته بسیار مهم: از نگاه اغلب کارشناسان، علت نود درصد این به‌هم ریختگی‌های اقتصادی فعلی، سوءمدیریت است و نه تحریم یا عدم مذاکره. بلکه نتایج مذاکره پُرخطا هم، در تشدید این وضعیت اثر جدی داشته است.

رکود تحمیلی به بخش‌های مسکن و برخی پیشران‌های مهم، نابسامانی بازار گوشت و گوجه و مرغ و تخم‌مرغ و  روغن و پوشک، و هفته‌ها معطل ماندن یا دپو شدن کالاها در برخی بنادر و گمرکات یا در انبارهای محتکران، اسناد متواتر بر این ادعاست.

 



منبع خبر

این کارنامه اقتصادی افتخار دارد، آقای روحانی؟! بیشتر بخوانید »

گلایه‌ای دلسوزانه از اعضای کابینه!

آب در هاون می‌کوبید!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان  آب در هاون می‌کوبید، نوشت: 

۱- شکست ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا که با افتضاح و رسوایی این «احمق درجه یک» همراه بود، بی‌تردید رخدادی مسرت‌بخش و بایسته شادمانی است. ترامپ در دوران ۴ ساله ریاست خود بر کاخ‌سفید هیچ فرصتی را برای دشمنی و کینه‌توزی علیه جمهوری اسلامی ایران و مردم این مرز و بوم از دست نداد و یکی از وحشیانه‌ترین جنایات او ترور ناجوانمردانه و منجر به شهادت سرداران رشید اسلام، شهید سلیمانی و ابو‌مهدی المهندس بود که انتقام خون پاک آنان هرگز از فهرست اقدامات ضروری و غیر‌قابل انصراف نظام و ملت غیرتمند این مرز و بوم پاک نمی‌شود.
همین یک نمونه از جنایات دونالد ترامپ کافی است تا همه ملت‌های مسلمان (غیر از دو فرقه شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی) از شکست توأم با خواری و ذلت او شادمان باشند و پیشانی شکر بر زمین بسایند، اگرچه داغ شهادت سردار سلیمانی و همرزم پاکباخته‌اش سردار ابو‌مهدی جز با قصاص خون آن عزیزان و بر زمین ریختن خون ناپاک ترامپ از دل‌ها زدوده نمی‌شود.

۲- و اما، به همان ‌اندازه که شادی ملت‌ها و مخصوصاً ملت شریف ایران از شکست مفتضحانه ترامپ، طبیعی و بایسته است، شادی و کف و سوت جماعت غربزده برای پیروزی جو بایدن، مضحک و غیر‌قابل توجیه و شانه به شانه بلاهت است. ،
این ابراز خوشحالی از جانب هواداران جو بایدن و برخی از کشورهای اروپایی می‌تواند تا حدودی قابل توجیه باشد چرا که احمق درجه یک، بسیاری از مناسبات تعریف شده آمریکا با اروپا و شماری از کشورهای دیگر را برهم زده و فروریخته بود اما، ابراز خوشحالی مدعیان‌اصلاحات و برخی از دولتمردان با هیچ منطقی سازگار نیست چرا که جو بایدن در تمامی دوران مسئولیت خود، چه هنگامی که معاونت اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا را بر عهده داشت و چه طی ۳۰ سالی که یکی از سناتورهای مطرح و فعال بود، هیچ فرصتی را برای مقابله و دشمنی با ایران اسلامی از دست نداده است و بسیار بدیهی است که در جایگاه جدید یعنی ریاست جمهوری آمریکا از اهرم‌های فراوان دیگری که پیش از این در اختیارش نبود برای مقابله با نظام و ملت ایران استفاده خواهد کرد.
جماعتی که این روزها از آمدن بایدن ابراز خوشحالی می‌کنند باید به این سؤال بسیار ساده و همه فهم پاسخ بدهند که او با ترامپ چه تفاوتی دارد؟ تنها تفاوتی که برخی از ذوق‌زدگان به آن اشاره می‌کنند این است که ترامپ قاتل شهدای بزرگوارمان سردار سلیمانی و ابو‌مهدی است که به یقین می‌دانند جو بایدن بعد شهادت آن عزیزان ضمن حمایت از جنایت ترامپ، تاکید کرد که هیچ آمریکایی از کشته شدن آنها متاسف نیست! و باید کشته می‌شدند! و… کاش آقایان سرمست از پیروزی بایدن فقط به یکی از تفاوت‌های بایدن و ترامپ در مقابله با ایران اشاره می‌کردند و سپس به سوت و کف خود برای روی کار آمدن او ادامه می‌دادند!

۳- بسیار بعید به نظر می‌رسد که جماعت یاد شده-برخی از مدعیان اصلاحات و شماری از دولتمردان- از هویت جو بایدن و کینه عمیق و بارها اعلام شده او علیه ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم بی‌خبر باشند و پرسش این است که با وجود اطلاع از خباثت بایدن چرا اصرار دارند آمدن او را به فال نیک! بگیرند؟!
تنها پاسخ این سؤال (تاکید می‌شود که تنها پاسخ این سؤال) آن است که قصد دارند از این رهگذر، بر ناکارآمدی هفت سال و چند ماهه خود در اداره امور کشور و خسارت‌های فراوانی که به ملت تحمیل کرده‌اند سرپوش بگذارند و همه مشکلاتی که آفریده‌اند را به حساب ترامپ فاکتور کنند! البته داستان به این نقطه ختم نمی‌شود و از اظهارات گاه و بیگاه آنها می‌توان حدس زد درپی آنند که بار دیگر پای مذاکره با آمریکا را پیش بکشند و فاجعه دیگری نظیر برجام را به ملت تحمیل کنند که در این خصوص باید گفت آب در ‌هاون می‌کوبند، چرا که مذاکره با آمریکا به هیچ‌وجه اتفاق نخواهد افتاد و بازگشت آمریکا به برجام که بعضاً به آن دل‌بسته‌اند تنها با سه شرط امکان‌پذیر خواهد بود؛
اول آنکه تمامی تحریم‌ها لغو شود و ثانیاً دارایی‌های بلوکه ایران بازگردانده شود و ثالثاً خسارت‌های وارده جبران شود، یعنی آنچه از برجام انتظار می‌رفت و بدون آن اساساً برجامی وجود ندارد و مانند امروز فقط یک جسد متعفن است. و صد البته مجازات قصاص برای ترامپ و سایر عوامل شهادت شهید سلیمانی و شهید ابو‌مهدی که جای خود دارد و هرگز صرفنظر کردنی نیست.

انتهای پیام/





منبع خبر

آب در هاون می‌کوبید! بیشتر بخوانید »

فریدمن: بازنده آمریکا بود نیمی از آمریکایی‌ها خود را حذف‌شده می‌دانند

فریدمن: بازنده آمریکا بود نیمی از آمریکایی‌ها خود را حذف‌شده می‌دانند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: توماس فریدمن تحلیلگر نیویورک تایمز (دموکرات)، در نشریه اکونومیک تایمز می‌نویسد: آمریکا هرگز مثل امروز شاهد سیاست‌های دوقطبی و جدایی‌افکنانه نبوده است. مهم‌تر از برنده این انتخابات، بازنده آن است. ما قطعاً می‌دانیم این بازنده کیست؛ ایالات متحده. ما دوره‌ای چهارساله از بی‌صداقتی و تفرقه‌افکنی را تجربه کرده‌ایم که به پایه‌های دموکراسی ما (حقیقت و اعتماد) حمله کرد. ترامپ قواعد را نقض کرد و هنجارها را بی‌اعتبار ساخت، به شکلی که تاکنون هیچ رئیس‌جمهوری نکرده است. تا چهارشنبه شب که به دروغ مدعی تقلب انتخاباتی شد و دیوان عالی را فراخواند تا مانع از رأی دادن شود.

ترامپ گفت «راستش را بخواهید، ما قطعاً برنده این انتخابات بودیم» در حالی که هنوز میلیون‌ها برگه رأی در ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا، جورجیا، آریزونا و نوادا شمرده نشده بود. ترامپ بدون توضیح درباره چگونگی و ماهیت بحران افزود، «ما به دیوان عالی می‌رویم. می‌خواهیم همه رأی‌گیری‌ها متوقف شود.»

این گونه نیست که اکثریت قاطع رأی‌دهندگان به ترامپ و اطرافیانش بگویند بس کنید: بروید و هرگز با سیاست تفرقه‌افکنانه‌تان دیگر به این کشور بازنگردید.

تعداد آمریکایی‌هایی که می‌گویند، «بس ‌کن»، کافی نیست. هیچ موج آبی سیاسی (طرفداران بایدن) وجود نداشت. اما مهم‌تر این که هیچ موج اخلاقی هم وجود نداشت. هیچ مخالفت گسترده‌ای با نوع رهبری وجود نداشته است که بین ما اختلاف برانگیخته است، به ویژه در شرایط شیوع گسترده کرونا.»

این انتخابات هر کاری که نکرده باشد، خطوط خطاها را برجسته کرد. رئیس‌جمهور که در فعالیت‌های انتخاباتی‌اش از زبان‌های رمزی مختلف استفاده می‌کند، خود را رهبر اکثریت سفیدپوستان آمریکا معرفی کرد.

اداره آمار آمریکا پیش‌بینی کرده تا اواسط امسال، غیرسفیدپوستان اکثریت جمعیت ۷۴ میلیون نفری از کودکان را تشکیل خواهند داد. در عین حال، تخمین زده می‌شود که در سالی از دهه ۲۰۴۰ سفیدپوستان ۴۹ درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل خواهند داد، لاتین‌تبارها، سیاه‌پوستان و چند نژادی‌ها ۵۱ درصد باقی‌مانده را تشکیل می‌دهند.

باز هم می‌گویم، در شرایطی که بایدن در میان رأی‌دهندگان طبقه کارگر نفوذ کرد، اما به نظر می‌رسد تغییر چشمگیری رخ نمی‌دهد. شاید به این دلیل که بسیاری از رأی‌دهندگان به ترامپ در میان طبقه کارگر، نه تنها حس می‌کنند که به آنها نگاه تحقیرآمیز می‌شود، بلکه از آنچه که سانسور فرهنگی از جانب نخبگان لیبرال می‌خوانند، تنفر دارند.

«ریچ لوری» سردبیر نشریه «نشنال ریویو» چندی پیش در مقاله‌ای نوشت، «ترامپ در حالت بهتر یا بدتر، بزرگ‌ترین نماد مقاومت در برابر جریانی است که در رسانه‌ها، دانشگاهیان، غول‌های اقتصادی آمریکا، هالیوود، رشته‌های ورزشی حرفه‌ای، نهادهای بزرگ و تقریباً تمام آن‌چیزی است که بین اینها قرار دارند. شفاف بگویم، از نظر بسیاری از آمریکایی‌ها، ترامپ فقط انگشت میانه‌ای است علیه مردمی که تصور کرده‌اند فرهنگ آمریکا را در کنترل دارند.

این انتخابات نشان می‌دهد چنین نگرشی در میان طرفداران ترامپ همچنان بسیار زنده است. امیدوارم هر کس که برنده این انتخابات می‌شود به این نتیجه رسیده باشد که ما دیگر نمی‌توانیم در میان همدیگر به این شیوه اختلاف‌افکنی کنیم.»



منبع خبر

فریدمن: بازنده آمریکا بود نیمی از آمریکایی‌ها خود را حذف‌شده می‌دانند بیشتر بخوانید »