روزنامه کیهان

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟!

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حشمت‌اله فلاحت‌پیشه نوشت: «برداشته شدن تحریم‌های تسلیحاتی را باید در قالب «برجام» مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این موضوع نشان داد که علی‌رغم ضربات اساسی که بر پیکره برجام، آن هم از سوی آمریکا وارد شد؛ هنوز علایم حیاتی در این توافقنامه وجود دارد.

آمریکا تلاش کرد موجودیت سیاسی برجام را به طور کامل از بین ببرد و کشورهای اروپایی نیز با توافقنامه‌ای که انگار به کما رفته، با موضع انفعالی و بی‌تفاوتی برخورد کردند. در این میان ایران تنها برای اثبات استدلال‌های حقوقی خود تلاش کرد که برجام را حفظ کند.

پایان تحریم‌های تسلیحاتی ایران نشان داد که هنوز برجامی که به نوعی بیمار است، ‌می‌تواند کارایی داشته باشد و باید توجه داشت که این اتفاق در زمانی رخ داده که تنها کمتر از سه هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان باقی مانده و شاید؛ با روی کارآمدن «جو بایدن» دولت آمریکا به برجام بازگردد.

در صحنه داخلی اگر تحریم‌ها به کل جامعه تسری پیدا می‌کرد، تحمل آن برای مردم ساده‌تر بود، اما شاهد هستیم که در این فضای تحریمی، عده‌ای با استفاده رانت و کارتل‌های سیاسی سود نیز می‌کنند و عده‌ای نیز با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوند و در عمل فشار تحریم‌ها بیشتر بر روی مردم عادی تحمیل می‌شود.

در دوران دفاع مقدس با وجود تحریم‌ها و شرایط وخیم اقتصادی شاهد بودیم که هرگاه یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی رخ می‌داد مردم جشن می‌گرفتند. اما امروز به دلیل دور شدن بخشی از مسئولان از اصول اصلی انقلاب شاهد نوعی بی‌تفاوتی در میان مردم در قبال پایان تحریم تسلیحاتی هستیم.

من امیدوارم مسئولان حاکمیتی روزی بازنشسته شده و خود را در میان مردم قرار دهند تا متوجه شوند که چه دردها و مشکلاتی به جامعه تحمیل شده است.

جای تأسف است که مشکلات اقتصادی کار را به جایی رسانده که بخشی از مردم موضوع برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی را نیز به سخره می‌گیرند و در عمل نسبت به توفیقی که دولت از آن به عنوان یک دستاورد یاد می‌کند، توجهی نشان نمی‌دهند.

این نماینده سابق البته به این واقعیت تلخ اشاره نکرده که تحریم تسلیحاتی همان سال 94 باید لغو می‌شد اما طرف مذاکره کننده به خاطر هیجان توافق (برجام)، تحریم پنج ساله را به شکل داوطلبانه(!) پذیرفته است.

ثانیاً حیات و ممات برجام، لغو تحریم‌های تسلیحاتی خودخواسته نیست بلکه طبق وعده بزک کنندگان برجام، قرار بوده تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی را لغو کند و موجب گشایش اقتصادی شود. ضمن اینکه حیات یک توافق به تعهد طرفین آن است وقتی اگر طرف آمریکایی و اروپایی همه تعهدات خود را زیر پا گذاشته‌اند، عجیب است که آقای فلاحت‌پیشه هنوز آثار حیات در برجام می‌بیند!!

ثالثاً وی در حالی امید واهی برای روی کارآمدن بایدن درست می‌کند که همین دموکرات‌ها سر دوستان آقای فلاحت‌پیشه در تیم‌های برجام را کلاه گذاشته و بلافاصله هم تعهدات نیم‌بند را با تحریم‌های جدید زیرپا گذاشتند. آیا او مأموریتی در خدمت آمریکایی‌ها دارد؟!

رابعاً از رانت‌های دولت کسانی بهره می‌برند که با آن قوم و خویش سیاسی برقرار کرده‌اند. آقای فلاحت‌پیشه این افراد را در میان دوستان برجامی خود به خوبی می‌شناسد که از نمایندگی کنار نرفته، جذب مدیریت‌ها و دستگاه‌های دولتی شدند.

خامساً مردم حق دارند وعده‌های وارونه از آب درآمده برجام را ملامت کنند. اگر آقای فلاحت‌پیشه واقعاً غصه‌دار معیشت مردم بود، اکنون باید گریبان دولت را می‌گرفت نه این که مرده برجام را برای مردم فاکتور کند!

این نکته هم گفتنی است که فلاحت‌پیشه اخیراً در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفته بود دولت تنبل است و در مقابل گرانی‌ها و به هم‌ریختگی اقتصاد منفعل عمل می‌کند و گویی توجهی ندارد که چگونه گرانی‌ها سر مردم آوار شده است. او با چند سال تأخیر گفته بود این رفتار دولت مشکوک است(!)



منبع خبر

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟! بیشتر بخوانید »

گوش به زنگ در اتاق بیضی

گوش به زنگ در اتاق بیضی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رئیس‌جمهور آمریکا صبح یکشنبه در جمع هوادارانش در ایالت فلوریدا بار دیگر از توهمات خود درباره ایران گفت. ترامپ در این سخنرانی انتخاباتی مدعی شد؛ «وقتی ما (انتخابات را) ببریم، نخستین تماسی که من دریافت خواهم کرد، از طرف ایران خواهد بود، چون اقتصاد آنها به دلیل تحریم‌ها سمت جهنم می‌رود و آنها خواهند گفت که بیایید توافق کنیم.» ترامپ پیش از این نیز بارها چنین ادعایی را مطرح کرده است. او هفته پیش هم گفته بود؛ «احتمالاً اولین تماسی که بعد از پیروزی در انتخابات خواهم داشت، از جانب ایران است که برای توافق با من می‌میرند.»

او در مصاحبه با برنامه رادیویی «راش لیمبو» هم گفته بود: «اگر برنده شوم، ظرف یک ماه با ایران توافق فوق‌العاده‌ای خواهم کرد.» اردیبهشت ماه پارسال ترامپ گفته بود: «کاری که آنها باید بکنند این است که با من تماس بگیرند، و با هم بنشینیم. ما می‌توانیم به توافق برسیم… آنها باید تماس بگیرند.» ترامپ چنان در این توهم خود غرق بود که دولتش همان روزها شماره تلفنی را هم در اختیار سوئیس- حافظ منافع آمریکا در ایران- گذاشته بود تا مقامات ایران بتوانند با آنها تماس بگیرند!

لیست اظهارات ترامپ در این خصوص طولانی است. اولین اظهار نظر او در این خصوص به نمایش تلویزیونی خروج از برجام در اردیبهشت سال ۹۷ بازمی‌گردد. او در مراسم امضای خروج رسمی آمریکا از توافق هسته‌ای سخنرانی مفصلی کرد و در انتهای آن گفت: «رهبران ایران طبعاً خواهند گفت که از مذاکره درباره یک توافق جدید خودداری خواهند کرد؛ آنها از این کار خودداری می‌کنند. و ‌اشکالی هم ندارد. احتمالاً اگر من هم جای آنها بودم، همین را می‌گفتم. اما حقیقت این است که آنها خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ توافقی که به سود همه ایران و مردم ایران باشد. وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل و قادر به انجام آن خواهم بود.» او چند هفته بعد در کنفرانس خبری خود در حاشیه اجلاس ناتو در بروکسل هم گفت: «به شما می‌گویم در یک نقطه مشخص آنها با من تماس می‌گیرند و می‌گویند که بیایید توافق کنیم.»

این موضع پرتکرار رئیس‌جمهور آمریکا که از سوی برخی از دیگر مقامات بلندپایه این کشور نیز بارها تکرار شده را از چند منظر می‌توان تحلیل و بررسی کرد و نکاتی درباره آن گفت؛

۱- تکرار چندباره این مسئله، پیش از هر چیز نشان‌دهنده نیاز ترامپ به مذاکره با ایران است. این موضوع وقتی روشن‌تر می‌شود که هرچه به موعد انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، فاصله زمانی تکرار این ادعا کاهش چشمگیری یافته و از چند ماه یک‌بار به هفتگی و حتی روزانه رسیده است. در واقع ترامپ می‌خواهد مخاطبان خود را اقناع کند که سیاستش درباره ایران کارآمد بوده و آنها فقط باید بیشتر صبر کنند تا نتیجه آن را ببینند. او قول داده بود توافقی بهتر از برجام برای آمریکا به ارمغان آورد. توافقی که هم مادام‌العمر باشد و هم مسئله موشکی و منطقه‌ای را شامل شود. برای رئیس‌جمهور پرمدعایی که خروج از برجام را یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای سیاست خارجی خود عنوان می‌کند، ناکامی در رسیدن به آنچه خیال می‌کرده و وعده داده، سنگین و غیرقابل هضم است.

برای درک میزان نیاز دولت آمریکا به کشاندن ایران پای میز مذاکره، توجه به این روایت نیویورک تایمز از طرح ابلهانه پمپئو وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید جالب است. این روزنامه می‌نویسد این دو مقام آمریکایی اسفندماه سال ۹۸ طرحی را ارائه می‌دهند که حمله‌ای محدود به نیروهای نظامی ایران در خلیج ‌فارس انجام شود تا پس از آن ایران مجبور شود پای میز مذاکره با آمریکا برود! طرح با مخالفت جدی مقامات ارتش آمریکا مواجه شده و در نهایت رد می‌شود.

۲- سؤال اساسی و مهمی که باید مطرح کرد و به آن اندیشید این است؛ چه چیزی ترامپ را نسبت به تماس و توافق با ایران امیدوار کرده و همچنان نگه داشته است؟ این سؤال را از جنبه‌های گوناگونی می‌توان مورد بررسی قرار داد. گزارش‌های غیررسمی اما جدی و قابل اتکایی وجود دارد که برخی از اپوزیسیون فراری جمهوری اسلامی ایران خود را به دولت ترامپ نزدیک کرده و در شکل‌دهی به تصورات و محاسبات آنان درباره ایران نقش دارند.

از قضا این وطن‌فروشان جزو معاندترین و البته متوهم‌ترین دشمنان ایران بوده و از هیچ خیانت و حتی جنایتی علیه کشور و مردمی که زمانی در آن و با آنها زیسته‌اند، امتناع ندارند. همکاران ایرانی بنیاد FDD از جمله این جماعت هستند که از خصایص ایرانی بودن تنها زبان فارسی آن را دارند.

البته حقارت و خیانت چنین جماعتی، برای ایرانیان نه جدید است و نه تعجب‌آور، چرا که آنها حدود چهار دهه پیش منافقین را دیدند که چگونه به مزدوری و دریوزگی صدام افتادند و رسماً علیه مردم خود با دشمن بعثی متحد شدند.

وطن‌فروشانی که امروز مستقیماً با دولت آمریکا کار کرده و پول‌های کلانی هم بابت این خیانت به جیب می‌زنند چهار دهه است که می‌گویند امسال سال پایانی جمهوری اسلامی است و دچار توهمی مزمن هستند. وقتی کانال دولت ترامپ برای مواجهه و محاسبه درباره ایران چنین جماعتی باشند، چرا نباید به تماس ایران امیدوار باشد!

اما مهم‌تر از این خائنان، نقش کسانی است که در داخل کشور با اظهارات و مواضع خود -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- به ترامپ امید می‌دهند. برای نمونه چند روز پیش بود که یک چهره سیاسی جریان اصلاح‌طلب در مصاحبه‌ای گفت: «ایران چاره‌ای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد و شرایط کشور، به خصوص در حوزه سلامت، معیشت و اقتصاد به حدی بحرانی است که در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ هم باید به فکر مذاکره با آمریکا بود.»

نمونه دیگر آن‌چهره کثیرالکلامی است که اخیراً در سرمقاله یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشت: «آقای روحانی اعتقاد دارد باید به یک شکلی حالا چه نرمش قهرمانانه یا صلح امام‌ حسن(ع)، شرایط را تغییر دهیم. چه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد دولت ظاهرا چاره‌ای جز تغییر برخی ایده‌ها را ندارد… در اینکه باید جمهوری ‌اسلامی به‌ سمتی حرکت کند و تغییراتی به‌وجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم هیچ ‌تردیدی وجود ندارد. به نظر می‌آید با انتخاب‌شدن رئیس‌جمهور آمریکا احتمال دارد زمینه مذاکراتی هم فراهم شود. اینکه چه زمانی انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست. امکان دارد در دولت آقای حسن روحانی صورت بگیرد یا اینکه احتمالا در دولت آینده ما شاهد تحول و تغییر خواهیم بود. امکان دارد از دی‌ماه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکرات جدیدی شروع شود یا اینکه زمان اصلی آن احتمالا بعد از انتخابات ۱۴۰۰ باشد».

این دست اظهارات و نوشته‌ها در فضای رسانه‌ای رسمی و غیررسمی کشور کم نیستند. حتی ارگان یکی از احزاب کشور در تحلیلی درباره رفتار تحقیرآمیز اخیر ترامپ با رئیس‌جمهور صربستان نوشت تحقیر شدن از سوی ترامپ مگر چه ‌اشکالی دارد!

یکی از اصلی‌ترین اجزای فرایند تحریم، پایش مستمر و دقیق فضای سیاسی و اجتماعی کشور تحت تحریم است که به‌طور مستمر توسط آمریکایی‌ها در حال انجام است. وقتی چنین افرادی و جریاناتی وجود دارند که مردم را ناامید و دشمن را امیدوار می‌کنند، انتظار ترامپ برای زنگ خوردن تلفن اتاق بیضی با تماس از تهران چندان هم عجیب نیست.

و اما از آنجا که منظور آمریکا از مذاکره با ایران دیکته کردن نظرات باج‌خواهانه خود به کشورمان است بدیهی است که این مذاکره هرگز صورت نخواهد پذیرفت و ترامپ یا بایدن سرافکندگی دیگری را تجربه خواهند کرد.

۳- سؤال مهم و اساسی دیگر این است؛ چه باید کرد؟ قبل از آن باید به این دو گزاره بنیادین توجه داشت؛ اولاً تا وقتی دولت آمریکا- فارغ از اینکه ترامپ رئیس‌جمهور باشد یا بایدن- به مذاکره و توافقی دیگر با ایران امیدوار باشند، فشار بر ایران را حفظ خواهند کرد. ثانیاً مذاکره فشار آمریکا را کاهش نخواهد داد بلکه ابزارهای ایران را یکی پس از دیگری گرفته و راه را برای افزایش فشار و باج‌خواهی هموارتر خواهد کرد.

در باب اینکه چه باید کرد سخن بسیار و نیاز به نوشتاری مستقل و مبسوط است اما اجمالاً باید گفت در این شرایط پرهیز از حاشیه‌سازی و بگومگوهای بی‌حاصل سیاسی ضرورتی حیاتی دارد و ناامید کردن مردم- به هر طریقی و با هر انگیزه‌ای- سم مهلک است. اگر هر کس در هر جایگاه و مسئولیتی که قرار دارد به‌صورت حداکثری و بی‌وقفه، عمل به وظیفه خود را در دستور کار قرار دهد، گامی مهم و اساسی در مأیوس‌کردن دولت آمریکا در رسیدن به رویای ضدایرانی خود برداشته است.



منبع خبر

گوش به زنگ در اتاق بیضی بیشتر بخوانید »

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

چرا «دولت بی‌سر»؟!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان چرا «دولت بی‌سر»؟! نوشت:

  ۱- دولت بی‌سر (HEADLESS GOVERMENT)

نام پروژه‌ای است که آمریکا و متحدانش با هدف تنش‌آفرینی و ایجاد نا‌امنی و بی‌ثباتی برای سه کشور ایران، لبنان و عراق تهیه کرده و اجرای آن را از چند ماه قبل کلید زده‌اند. بخش اصلی این پروژه (بخوانید طرح توطئه) حذف رئیس ‌دولت در کشور هدف است.
با این تفسیر که وقتی رئیس ‌یک دولت کناره می‌گیرد و یا کنار گذاشته می‌شود، زمینه لازم برای تنش‌آفرینی و برهم‌زدن ثبات و امنیت در آن کشور فراهم می‌شود.
در این حالت انتخاب رئیس ‌دولت جدید به آسانی ممکن نیست و معمولاً با اختلاف‌نظرها و برخورد سلیقه‌ها همراه خواهد بود و این دقیقاً همان بی‌ثباتی ایده‌آل و شرایط مطلوبی است که دشمن برای تنش‌آفرینی و ایجاد نا‌امنی به آن نیاز دارد.
از امیر مؤمنان حضرت علی علیه‌السلام است که خطر دولت بی‌امیر (همان دولت بی‌سر در فرهنگ امروز) را گوشزد کرده و می‌فرمایند «‌إِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ از داشتن امیر (رئیس‌دولت) چاره‌ای نیست، خواه نیکو‌کار و خواه بدکار باشد».
این کلام حضرت امام (‏ره) را هم ببینید: «به نظر من اینطور مى‏رسد که نقشه این است که در داخل‌، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا کنیم. یک انتظامى در کار نباشد. اختلافات باشد و یک هرج‌و‌مرجى باشد»
و حالا در این گفته «مایکل لدین»، کارشناس برجسته و بلند‌آوازه ‌اندیشکده آمریکن اینترپرایز دقت کنید. می‌گوید «ما خواهان ثبات در ایران، عراق، سوریه، لبنان نیستیم؛ سؤال اصلی نه لزوم یا عدم لزوم بی‌ثباتی در این کشورها است، بلکه چگونگی ایجاد بی‌ثباتی مورد نظر است»!
سخن درباره صلاحیت یا عدم صلاحیت و خوب یا بد بودن رئیس ‌یک دولت در میان نیست، بلکه سخن درباره خطر دولت‌بی‌سر و پهلو دادن به دشمن برای ایجاد بی‌ثباتی و نا‌امنی است و به قول حضرت امیر علیه‌السلام دولت باید سر داشته باشد، چه نیکو‌کار باشد و چه نباشد.

۲- طرح آمریکایی دولت بی‌سر در لبنان به اجرا درآمد و سعدحریری نخست‌وزیر لبنان که خود از عوامل وابسته به دشمن و با تهیه‌کنندگان طرح همراه بود، در اقدامی غیر‌منتظره استعفا داد و این در حالی بود که با توطئه از قبل طراحی شده آمریکا و متحدانش، ارزش پول لبنان (لیر) به شدت کاهش یافته و معیشت مردم این کشور را با سختی فراوان رو‌به‌رو کرده بود. استعفای حریری اما، نه فقط بهبود شرایط را به دنبال نداشت بلکه کشور لبنان می‌رفت تا با فاجعه منجر به فروپاشی و بلعیده‌شدن از سوی آمریکا رو‌به‌رو شود.
درایت مثال‌زدنی سید حسن نصر‌الله رهبر حزب‌الله لبنان، مانند همیشه به کار گرفته شد و توطئه دشمن ناکام ماند. سعد حریری که در همراهی با توطئه آمریکا و متحدانش استعفا داده بود تا طرح دولت بی‌سر به نتیجه برسد امروزه در پی شکست و ناکامی آن توطئه برای پست نخست‌وزیری لبنان اعلام آمادگی کرده است! شاید- و به احتمال قوی-با این انگیزه که در توطئه دیگری به کار گرفته شود.

۳- متاسفانه گام اول‌، طرح دولت بی‌سر به‌دنبال یک غفلت ناخواسته در کشور عراق هم به اجرا در آمد و عادل عبد‌المهدی، نخست‌وزیر مؤمن و متعهد دولت عراق مجبور به استعفا شد.
شاید برخی از نیروهای مؤمن ولی بیش از ‌اندازه خوش‌باور عراق تصور نمی‌کردند که با استعفای عادل عبد‌المهدی به ناکجا‌آباد طرح دولت بی‌سر وارد شده‌اند و برخلاف انتظار‌شان نتیجه ورود به این وادی تحمل برخی از بی‌ثباتی‌ها، نا‌امنی‌ها و حتی تلاش‌های سؤال‌برانگیز جریانات غربگرا -و بعضاً وابسته به غرب- برای عبور از ارزش‌هایی باشند که خون پاک و مطهر فرزندان مؤمن و انقلابی عراق پای آن ریخته شده است. اگرچه خوشبختانه با درایت مرجعیت و هوشیاری مردم غیور عراق این توطئه رو به افول گذاشته است.

۴- طرح توطئه‌آمیز «دولت بی‌سر» علیه جمهوری اسلامی ایران هم کلید خورد و به صحنه آمد و به یقین می‌توان گفت که ایران اسلامی اصلی‌ترین هدف آن بوده است چرا که ایران خاستگاه، اردوگاه و پشتیبان نهضت مقاومت در سراسر منطقه و جهان است. بنابراین به آسانی می‌توان نتیجه گرفت توطئه یاد شده، قبل از همه روی ایران اسلامی که خاستگاه و اردوگاه اصلی مقاومت است هدف‌گذاری شده و به صحنه آمده باشد.

اما چگونه؟ بخوانید!

از چند ماه قبل یعنی دقیقاً همزمان با کلید خوردن طرح مورد اشاره از سوی دشمنان بیرونی، برخی از مدعیان اصلاحات -تاکید می‌شود که نه همه آنها- و غربزدگان داخلی که تا آن هنگام با همه توان و تمام‌قد از دولت آقای روحانی حمایت می‌کردند و کمترین انتقادی به ایشان و دولتشان را برنتافته و علیه منتقدان یقه چاک می‌دادند، به‌ناگاه و در یک چرخش یکصد و هشتاد درجه‌ای دولت آقای روحانی را نا‌کار‌آمد و ناموفق در تامین خواسته‌های مردم معرفی کرده و خواستار استعفای ایشان شدند!.
موج دعوت رئیس‌جمهور به استعفا در قالب مصاحبه و مقاله و گزارش صفحات اصلی بسیاری از سایت‌ها، کانال‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای و مدعی اصلاحات را به خود اختصاص دادند و کار به آنجا کشید که آقای واعظی رئیس‌ دفتر آقای روحانی صدا به اعتراض بلند کرده و خطاب به مدعیان اصلاحات گفت: «اگر الان اصلاح‌طلبان منتقد شدند که البته همه آنها نیستند، انتقاد به رفقای خودشان هست که در داخل دولت هستند. حداقل اگر مراعات بقیه اعضای دولت را نمی‌کنند مراعات حال رفقا و همفکران خود را بکنند»!
در همان حال، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه که همواره با طیف یاد شده همراه و همسو بوده‌اند -بخوانید طیف یاد شده با آنها همسو بوده‌اند- نیز تغییر جهت داده و به جای دفاع از دولت، ساز‌استعفای رئیس‌جمهور را کوک کرده و در آن دمیدند.

۵- تکلیف رسانه‌های تابلو‌دار دشمن که معلوم است و کمترین تردیدی در میان نیست که اصرار آنها بر استعفای آقای‌روحانی برای برطرف شدن مشکلات پیش‌روی نیست چرا که خود عامل بسیاری از مشکلات هستند و نه فقط رفع آن بلکه ادامه و سخت‌تر و بیشتر شدن مشکلات را دنبال می‌کنند.
و در سوی دیگر ماجرا، اکثریت قریب به اتفاق آن عده از مدعیان اصلاحات که در شیپور استعفای رئیس‌جمهور می‌دمند، کسانی هستند که در کارنامه سیاه خود ننگ وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را دارند. ضمن آنکه تغییر جهت یکصد‌و‌هشتاد درجه‌ای آنها از حمایت روحانی به درخواست استعفای ایشان به تنهایی برای اثبات عدم صداقت آنان کافی است و…

۶- و اما، با تاکید بر اینکه دولت آقای روحانی را در بسیاری از موارد نا‌کارآمد می‌دانیم، سؤال این است که چرا طیف‌های یادشده داخلی و دشمنان بیرونی در استعفای روحانی همصدا شده‌اند؟! کدام انسان کم‌عقلی می‌تواند باور کند که آنها با انگیزه خیر و صلاح و در پی رفع مشکلات به میدان آمده و استعفای آقای روحانی را فریاد می‌زنند؟! و آیا می‌توان کمترین تردیدی داشت که آنچه طیف مورد اشاره داخلی و دشمنان قسم‌خورده بیرونی را در نقطه استعفای رئیس‌جمهور گرد‌هم آورده است همان طرح آمریکایی «دولت بی‌سر» است؟!

۷- اکنون و بالاخره سخنی برادرانه با طیف امید‌آفرین نمایندگان متعهد و انقلابی مجلس شورای اسلامی در میان است و آن اینکه آیا تصور نکرده و یا لااقل احتمال نمی‌دهید که تصمیم اخیر شما عزیزان بزرگوار برای استیضاح رئیس‌جمهور آب ریختن نا‌خواسته به آسیاب توطئه «دولت بی‌سر» دشمن باشد؟!
تردیدی نیست که ناکارآمدی برخی از دولتمردان و بی‌توجهی دولت به مشکلات پیش‌روی مردم انگیزه شما در استیضاح رئیس‌جمهور است. اما، آیا برای پیشگیری از این نتیجه تلخ که خدای نا‌خواسته، حاصل کارتان به سبد دشمن ریخته شود نیز فکری کرده‌اید؟!

انتهای پیام/





منبع خبر

چرا «دولت بی‌سر»؟! بیشتر بخوانید »

بی‌تحرکی عجیب دولت خلاف عقل است

بی‌تحرکی عجیب دولت خلاف عقل است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: سایت الف با طرح این مطالبه نوشت: در ماه‌های اخیر به طرز شگفت‌انگیزی وضعیت اقتصادی سخت شده و بازارهای خودرو، ارز، مسکن و طلا به‌هم‌ریخته است اما نشانه‌هایی از دولت اعتدال – که تا حدود ده ماه دیگر می‌باید سکان اداره کشور را در اختیار داشته باشدـ  برای مدیریت امور  دیده نمی‌شود و نوعی رهاشدگی بخصوص در حوزه اقتصادی کشور به چشم می‌آید.

دولت تدبیر و امید که با شعار حل مشکلات و چالش‌های کشور از دریچه روابط خارجی پیروز انتخابات شده بود، دچار انفعال و بی‌تحرکی عجیبی شده است.

رئیس‌جمهور در جلسه پنجم مهرماه ستاد ملی مقابله با کرونا مانند همیشه همه‌چیز را به سیاست خارجی و تحریم ربط داد و گفت: «مردم اگر می‌خواهند برای کمبود و مشکلات لعن و نفرین کنند، آدرس آن کاخ سفید در واشنگتن است و کسی آدرس اشتباه به آنها ندهد.»

این سخنان در حالی بیان می‌شود که بسیاری از کارشناسان اذعان دارند با توجه به برنامه‌های خصمانه آمریکا که تشدید شده ضرورت دارد تحول جدی در سیاست خارجی دولت به‌وجود آید و تلاشی مضاعف در اداره امورات داخلی کشور صورت بگیرد. رهبر انقلاب نیز بارها خواستار عدم توجه به خارج و اتکا به توانمندی‌ها و منابع داخلی برای حل مشکلات شده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اخیراً فرمودند: اگرچه بسیاری از مشکلات ما مربوط به خارج از کشور است اما علاج آنها در داخل و با تکیه‌بر محاسبه درست و نگاه صحیح به مسائل کشور و منطقه و با به‌کارگیری تدبیر، تلاش، خرد و عزم راسخ است، بنابراین نباید علاج را در خارج از کشور جست‌وجو کرد چراکه ما هیچ خیر و بهره‌ای از خارج نمی‌بینیم.

به‌نظر می‌رسد با توجه به اینکه دولت اطمینان دارد تا حدود ده ماه دیگر زمام امور را در دست دارد عملاًً تلاشی نیز برای مدیریت و بهبود اوضاع و شرایط ندارد. احتمالا به همین دلیل است که در روزهای اخیر از ارزش پول ملی به‌شدت کاسته شده، قیمت دلار تا 31 هزار تومان افزایش‌یافته، پراید به 160 میلیون رسیده و بازار اجاره‌بها و قیمت مسکن نیز برای خانواده‌ها به معضلی جدی تبدیل‌شده است؛ اما اراده‌ای در دولت برای مقابله با این چالش‌ها به چشم نمی‌آید.

معقول‌تر آن بود که وقتی گفتمان نگاه به خارج دولت تدبیر و امید شکست خورد مسئولان اجرایی حداقل برای کاهش مشکلات، گفتمان حاکم بر سیاست‌های دولت را تغییر می‌دادند؛ اتفاقی که مشخص نیست طی ماه‌های آخر دولت به وقوع بپیوندد یا نه.



منبع خبر

بی‌تحرکی عجیب دولت خلاف عقل است بیشتر بخوانید »

سازندگی: مشکل فعالان اقتصادی وعده‌های دولت است نه تحریم‌ها

سازندگی: مشکل فعالان اقتصادی وعده‌های دولت است نه تحریم‌ها



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی در گزارشی با همین عنوان نوشت: سال 98، به‌خصوص در نیمه دوم سال اتفاقات زیادی در کشور رخ داد. آبان‌ماه، دولت قیمت بنزین را به یک‌باره افزایش داد و شلوغی‌هایی در ادامه‌اش آغاز شد. دی‌ماه سردار قاسم سلیمانی در یک عملیات تروریستی توسط آمریکا شهید شد. طبق آمار رسمی اسفندماه کرونا وارد کشور شد؛ اما با همه این اتفاقات که هرکدام از آنها به تنهایی برای بحران‌های اقتصادی کافی نیست، شاخص امنیت سرمایه‌گذاری در سال 98 کمی بهتر از سال 97 شده است. سال 97 آمریکا از برجام خارج شده بود و دوباره تحریم‌هایی علیه ایران وضع کرد. البته از نگاه فعالان اقتصادی این تحریم‌ها نبود که اقتصاد کشور را به هم ریخت، بلکه وعده مدیران کار را به اینجا رساند. سال از نیمه گذشت تا اینکه مرکز پژوهش‌های مجلس گزارش پایش امنیت سرمایه‌گذاری در سال 98 را منتشر کرد. شاخصی که به نظر می‌رسد نسبت به سال گذشته‌اش، وضعیت نسبتا بهتری را به نمایش گذاشته است.

بر اساس ارزیابی فعالان اقتصادی مشارکت‌کننده در 4 پیمایش فصلی سال 1398، میانگین سالیانه، نامناسب‌ترین مولفه‌های امنیت سرمایه‌گذاری ارزیابی شده به ترتیب عبارت بوده‌اند از: «1. عمل مسئولان ملی به وعده‌های داده شده (8/03)؛ 2. اعمال نفوذ و تبانی در معاملات ادارات (7/93)؛ 3. عمل مسئولان استانی و محلی به وعده‌های اقتصادی داده شده(7/89).» به این ترتیب به نظر هرآنچه به مسئولان مربوط می‌شود، از نظر فعالان اقتصادی نامطلوب بوده است. مناسب‌ترین مولفه‌های امنیت سرمایه‌گذاری برای سال 1398 نیز به این ترتیب بوده‌اند: «1. سرقت مالی (پول نقد، کالا، تجهیزات)(3/94)؛ 2. رواج توزیع کالای قاچاق(4/32)؛ 3. استفاده غیرمجاز از نام و علائم تجاری با مالکیت معنوی(4/53)».

طبق گزارش مرکز پژوهش‌ها، نکته قابل توجه آنکه ترتیب نامناسب‌ترین و مناسب‌ترین مولفه‌ها در سال 1398، عیناً مشابه سال 1397 بوده است. به این ترتیب به نظر می‌رسد سال 98 هیچ تفاوتی با سال 97 نداشته است و مسئولان همچنان همان‌طور به وعده‌های خود عمل نمی‌کنند و مسائل کالای قاچاق و مالکیت معنوی نه بهتر شده است و نه بدتر. آنچه این گزارش را جذاب‌تر می‌کند، این است که فعالان اقتصادی خیلی تحریم‌ها را تاثیرگذار در شاخص امنیت سرمایه‌گذاری در نظر ندارند. مولفه «میزان اختلال در اثر تحریم‌های خارجی» بر اساس ارزیابی همان فعالان برای کل سال 1397، به عنوان هفدهمین مولفه نامناسب ارزیابی شده بود و برای سال 1398 در رتبه شانزدهمین مولفه نامناسب ارزیابی شده است. به عبارتی از منظر فعالان اقتصادی مشارکت‌کننده در 4 مطالعه فصلی در سال 1398 به صورت میانگین، عوامل و مولفه‌های داخلی روی امنیت سرمایه‌گذاری آثار نامناسب‌ترین داشته‌اند تا مولفه «میزان اختلال در اثر تحریم‌های خارجی».



منبع خبر

سازندگی: مشکل فعالان اقتصادی وعده‌های دولت است نه تحریم‌ها بیشتر بخوانید »