روزنامه کیهان

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ایندیپندنت نوشت: مشکلاتی که ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و نامزد حزب جمهوریخواه به وجود آورده است، حتی در صورت کناره‌گیری وی از قدرت نیز همچنان تاثیر خود را خواهند گذاشت و اگر او در همان شب برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا با شکست روبرو شود، این احتمال وجود دارد که نتایج را نپذیرد و مدعی شود که تقلب صورت گرفته است.

هر اتفاقی در انتخابات رخ دهد، شبح ترامپ برای نسل‌های بعدی آمریکا هم مایه نگرانی و ناراحتی خواهد بود. احتمال دارد ترامپ در این انتخابات پیروز شود. این احتمال هم هست که وی با اختلاف اندکی بازنده شود، اما بعد از شکایت به دیوان عالی پیروز انتخابات معرفی شود.

احتمال دیگری که مطرح است این است که ترامپ در انتخابات بازنده قطعی اعلام شود، اما از پذیرش این شکست خودداری ورزیده و همچنان از قدرت کناره‌گیری نکند.

در این میان چند موضوع نگران‌کننده وجود دارد. یکی از نگرانی‌ها این است که «در شب انتخابات» مشخص شود ترامپ در آرایی که در همان روز اخذ شده‌اند برنده است و وی مدعی شود که در انتخابات پیروز شده است و طرفداران جمهوری‌خواه ترامپ در داخل و دولت‌های دوست وی در خارج از آمریکا نیز از وی حمایت کنند، اما با شمارش آراء پستی نتیجه وارونه شود.

با توجه به آنکه ترامپ بارها صحت انتخابات پستی را زیر سؤال برده، چنین وضعیتی می‌تواند جمهوری‌خواهان را یکصدا به سوی طرح ادعای تقلب در انتخابات سوق دهد. دولت‌های خارجی در چنین شرایطی تنها به ناظرانی منفعل تبدیل خواهند شد. اگر اسرائیل و کشورهایی مانند انگلیس، روسیه و هند پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را به رسمیت بشناسند، تصمیم وی برای ماندن در قدرت جدی‌تر خواهد شد.

حتی اگر ترامپ در انتخابات شکست فاحشی متحمل شود، این احتمال وجود دارد که وی نظر برگزار کنندگان انتخابات را نپذیرد و مدعی شود در انتخابات تقلب صورت گرفته است. در آن صورت، ترامپ می‌تواند با اقدامی مانند اعلام حالت فوق‌العاده در کشور مدعی شود که آمریکا با یک بحران مواجه است. ترامپ میلیون‌ها طرفدار متعصب دارد که مغز آنها را با حکایت‌های زیادی درباره اردوگاه‌های کار اجباری که طرفداران «رادیکال» بایدن‏، یعنی کمونیست‌ها، تشکیل داده‌اند، شستشو داده‌اند.

همچنین، گزارش‌های زیادی درباره رونق گرفتن بازار خرید و فروش اسلحه در آمریکا منتشر شده است. خریداران اسلحه خود را برای رویارویی‌های مسلحانه احتمالی آماده می‌کنند. به راحتی می‌توان درک کرد که ترامپ می‌تواند وقوع شورش‌های گسترده خیابانی را به عنوان ابزار یا بهانه‌ای جهت تعطیل کردن روند دموکراتیک مورد استفاده قرار دهد.

حتی اگر هیچ یک از این احتمالات حادث نشود و ترامپ در انتخابات شکست بخورد، باز هم نفوذ وی باقی خواهد ماند. افرادی را که وی در دیوان عالی منصوب کرده و نیز هزاران قاضی همسو با این افراد در دادگاه‌های مختلف برای سال‌های طولانی از نفوذی گسترده برخوردار خواهند بود. مشکلاتی که ترامپ به وجود آورده، بعد از کناره‌گیری وی از قدرت نیز همچنان تاثیر خود را خواهند گذاشت.



منبع خبر

اکونومیست: آشوب محتمل است ترامپ زیربار شکست نمی‌رود بیشتر بخوانید »

خسارت‌های حذف کارت سوخت هرگز فراموش نخواهد شد

خسارت‌های حذف کارت سوخت هرگز فراموش نخواهد شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان ئر ستون اخبار ویژه خود نوشت: به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از روزنامه جوان، در چنین شرایطی که وزارت نفت هم اقرار به کاهش مصرف بنزین کرده است، شماتت‌ها علیه این وزارتخانه به دلیل حذف نظام سهمیه‌بندی و رهاسازی مصرف بنزین افزایش یافت. این جدای از اتفاقات تلخ آبان ۹۸ است که تنها دلیلش، سیاسی‌کاری دولتی بود که با یک تصمیم اشتباه، نظام مدیریت مصرف بنزین را نابود کرد و موجب شد میزان مصرف بنزین به حدود ۱۰۰‌ میلیون لیتر در روز برسد.

تا پیش از حذف کارت سوخت، میزان مصرف بنزین بین ۷۰ تا ۷۵‌ میلیون لیتر در روز بود که با تصمیم وزارت نفت و دولت، این میزان با حذف نظام سهمیه‌بندی به حدود ۱۰۰‌ میلیون لیتر در روز رسید. وزارت نفت برای فرار کردن از این عملکرد، مدام عوامل دیگر را موجب افزایش مصرف بنزین می‌دانست. یکی از این استدلال‌ها افزایش تولید خودرو بود، در حالی که طی سه سال گذشته کمترین تولید خودرو در کشور به ثبت رسیده که نشان می‌دهد چنین استدلالی فقط برای «ردگم‌کنی» است.

یکی دیگر از استدلال‌ها نیز مربوط به جایگزینی سی‌ان‌جی به جای بنزین است. وزارت نفت معتقد است بخش عمده‌ای از کاهش مصرف بنزین، توسط سی‌ان‌جی جبران شده و اساساً تغییری در مصرف سوخت رخ نداده است. این توجیه و عددسازی، دقیقاً در مقابل اظهارات و نظر کارشناسانی بود که معتقد بودند با نظام سهمیه‌بندی، میزان مصرف سوخت در بخش حمل و نقل کاهش یافته است ولی این وزارتخانه و طرفدارانش، مدام روی سی‌ان‌جی مانور می‌دادند.

در چنین شرایطی، گزارش مرکز آمار نشان داد حرف منتقدان دولت تا چه اندازه درست بوده است. در بخش گاز گزارشی که مرکز آمار منتشر کرده، آمده است: در حال حاضر نیروگاه‌ها با مصرف ۴۵ درصد از گاز تولیدی بیشترین مصرف را در بین سایر بخش‌ها دارند. مصرف بخش خانگی نیز 16/5 درصد از کل گاز تولیدی است. مصرف روزانه 19/5 میلیون مترمکعب گاز در بخش حمل و نقل نیز حاکی از مصرف روزانه سی‌ان‌جی در کشور در بهار سال جاری است.

این اعداد به چه معناست؟ بررسی آمارهای فصلی مصرف سی‌ان‌جی از پاییز ۹۸ تا بهار امسال در مقایسه با مدت مشابه نشان می‌دهد صرفاً در زمستان پارسال در مقایسه با مدت مشابه سال ۹۷، مصرف سی‌ان‌جی، حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است.

این گزارش به خوبی روشن می‌سازد وزارت نفت برای توجیه اشتباه خود برای حذف نظام سهمیه‌بندی، به استدلالی دروغین تمسک جسته که اصولاً و منطقاً نمی‌تواند این وزارتخانه را از دشمنی با نظام مدیریت مصرف سوخت تبرئه کند.

وزارت نفت دوست ندارد بپذیرد که با سیاست‌های اشتباه و متناقض با منافع ملی، میلیاردها دلار از درآمدهای کشور را به باد داده و از سوی دیگر، نتایج امنیتی- اجتماعی آن را در سال ۹۸ به نظام تحمیل کرده است؛ وزارتخانه‌ای که به خوبی می‌داند چه کرده، این حق را به خود می‌دهد برای فرار رو به جلو، دست به آمارسازی بزند و همه را مقصر جلوه دهد، جز خودش!
 



منبع خبر

خسارت‌های حذف کارت سوخت هرگز فراموش نخواهد شد بیشتر بخوانید »

بی‌تحرکی عجیب دولت خلاف عقل است

رونق تولید و انسداد مسیر دلالی معطل اهتمام دولت به مالیات



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه آفتاب یزد با انتقاد از عملکرد مالیاتی دولت نوشت: مالیات در بسیاری از کشورها، بهترین راه کسب درآمد برای دولت و اداره کشور است. در کشور ما در سال‌های گذشته به‌دلیل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، به مالیات کمتر پرداخته شده است، ولی تحریم‌ها این فرصت را برای کشور فراهم کرده که به درآمدهای مالیاتی به‌ عنوان یک منبع درآمد امن داخلی پرداخته شود؛ بنابراین کارگزاران مالیاتی مکلف هستند از این فرصت استفاده کنند و وصول و بازتوزیع عادلانه مالیات را تحقق بخشند.

اگرچه اخذ شفاف مالیات از تمام اشخاص حقیقی و حقوقی که به هر نحوی درآمد دارند می‌تواند به افزایش مطالبات اجتماعی و خدمات دولت به مردم نیز دامن بزند که در نوع خود سازنده خواهد شد. اما در این میان به غیر از برخی مشاغل شناسنامه‌دار و دارای حساب و کتاب رسمی، بسیاری از افراد حقیقی و چه بسا حقوقی نیز از طریق معاملات کلان و بزرگی در حال اخذ درآمدهای نجومی از نوسانات گسترده در بازار هستند که نمونه بارز آن در سال‌های اخیر در حوزه‌های مالی ارز، بورس و خودرو و مسکن بوده است! چندی قبل معاون طرح و برنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره گرانی عجیب و بی‌ثباتی قیمت خودرو گفت: «آنهایی که یک‌شبه سود صدمیلیونی یا بیشتر می‌کنند باید مالیات دهند تا هرکسی به این بازار ورود نکند. در دنیا مالیات خاص برای سودهای یک‌شبه وجود دارد چون باید زحمت بکشی و پول دربیاوری. اگر امروز سود خریدتان چند برابر شد باید مالیات بدهید و همین باعث می‌شود که هرکسی وارد این بازارها نشود. یکی از ضعف‌هایی که در کشور وجود دارد حرکت به سمت بازارهای موازی تولید است. عمده کشورهایی که توانستند به سمت رشد اقتصاد بروند به این دلیل بود که به تولید توجه کردند. نمی‌شود پول را در تولید بیاورید و50 دستگاه بازخواست‌تان کنند، اما اگر ببرید در بازارهای موازی تولید، این‌طوری نشود و سود بدون ریسک ببرید. با این شرایط نباید انتظار داشت سرمایه‌ها به سمت تولید برود.

در آبان‌ماه سال گذشته رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور گفته بود: بررسی لیست تراکنش‌های مالی افراد میلیاردر نشان می‌دهد نیمی از آنان مودی مالیاتی نیستند و نیم دیگر کمتر از آنچه لازم است مالیات می‌پردازند.

یکی از رویکردهای اصلاح ساختار توجه به درآمدهای مالیاتی به ‌عنوان یک منبع بسیار مهم و پایدار تلقی می‌شود. ایجاد و توسعه پایه‌های مالیاتی جدید در دستور کار دستگاه‌های دولتی و مجلس قرار دارد که از جمله آن می‌توان به طرح اخذ مالیات از خانه‌های خالی اشاره کرد. همچنین لایحه اصلاح بخشی از قوانین مالیاتی در کمیسیون‌های اقتصادی دولت بوده و هنوز خبری از تایید و تصویب آن نیست.



منبع خبر

رونق تولید و انسداد مسیر دلالی معطل اهتمام دولت به مالیات بیشتر بخوانید »

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟!

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حشمت‌اله فلاحت‌پیشه نوشت: «برداشته شدن تحریم‌های تسلیحاتی را باید در قالب «برجام» مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این موضوع نشان داد که علی‌رغم ضربات اساسی که بر پیکره برجام، آن هم از سوی آمریکا وارد شد؛ هنوز علایم حیاتی در این توافقنامه وجود دارد.

آمریکا تلاش کرد موجودیت سیاسی برجام را به طور کامل از بین ببرد و کشورهای اروپایی نیز با توافقنامه‌ای که انگار به کما رفته، با موضع انفعالی و بی‌تفاوتی برخورد کردند. در این میان ایران تنها برای اثبات استدلال‌های حقوقی خود تلاش کرد که برجام را حفظ کند.

پایان تحریم‌های تسلیحاتی ایران نشان داد که هنوز برجامی که به نوعی بیمار است، ‌می‌تواند کارایی داشته باشد و باید توجه داشت که این اتفاق در زمانی رخ داده که تنها کمتر از سه هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان باقی مانده و شاید؛ با روی کارآمدن «جو بایدن» دولت آمریکا به برجام بازگردد.

در صحنه داخلی اگر تحریم‌ها به کل جامعه تسری پیدا می‌کرد، تحمل آن برای مردم ساده‌تر بود، اما شاهد هستیم که در این فضای تحریمی، عده‌ای با استفاده رانت و کارتل‌های سیاسی سود نیز می‌کنند و عده‌ای نیز با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوند و در عمل فشار تحریم‌ها بیشتر بر روی مردم عادی تحمیل می‌شود.

در دوران دفاع مقدس با وجود تحریم‌ها و شرایط وخیم اقتصادی شاهد بودیم که هرگاه یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی رخ می‌داد مردم جشن می‌گرفتند. اما امروز به دلیل دور شدن بخشی از مسئولان از اصول اصلی انقلاب شاهد نوعی بی‌تفاوتی در میان مردم در قبال پایان تحریم تسلیحاتی هستیم.

من امیدوارم مسئولان حاکمیتی روزی بازنشسته شده و خود را در میان مردم قرار دهند تا متوجه شوند که چه دردها و مشکلاتی به جامعه تحمیل شده است.

جای تأسف است که مشکلات اقتصادی کار را به جایی رسانده که بخشی از مردم موضوع برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی را نیز به سخره می‌گیرند و در عمل نسبت به توفیقی که دولت از آن به عنوان یک دستاورد یاد می‌کند، توجهی نشان نمی‌دهند.

این نماینده سابق البته به این واقعیت تلخ اشاره نکرده که تحریم تسلیحاتی همان سال 94 باید لغو می‌شد اما طرف مذاکره کننده به خاطر هیجان توافق (برجام)، تحریم پنج ساله را به شکل داوطلبانه(!) پذیرفته است.

ثانیاً حیات و ممات برجام، لغو تحریم‌های تسلیحاتی خودخواسته نیست بلکه طبق وعده بزک کنندگان برجام، قرار بوده تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی را لغو کند و موجب گشایش اقتصادی شود. ضمن اینکه حیات یک توافق به تعهد طرفین آن است وقتی اگر طرف آمریکایی و اروپایی همه تعهدات خود را زیر پا گذاشته‌اند، عجیب است که آقای فلاحت‌پیشه هنوز آثار حیات در برجام می‌بیند!!

ثالثاً وی در حالی امید واهی برای روی کارآمدن بایدن درست می‌کند که همین دموکرات‌ها سر دوستان آقای فلاحت‌پیشه در تیم‌های برجام را کلاه گذاشته و بلافاصله هم تعهدات نیم‌بند را با تحریم‌های جدید زیرپا گذاشتند. آیا او مأموریتی در خدمت آمریکایی‌ها دارد؟!

رابعاً از رانت‌های دولت کسانی بهره می‌برند که با آن قوم و خویش سیاسی برقرار کرده‌اند. آقای فلاحت‌پیشه این افراد را در میان دوستان برجامی خود به خوبی می‌شناسد که از نمایندگی کنار نرفته، جذب مدیریت‌ها و دستگاه‌های دولتی شدند.

خامساً مردم حق دارند وعده‌های وارونه از آب درآمده برجام را ملامت کنند. اگر آقای فلاحت‌پیشه واقعاً غصه‌دار معیشت مردم بود، اکنون باید گریبان دولت را می‌گرفت نه این که مرده برجام را برای مردم فاکتور کند!

این نکته هم گفتنی است که فلاحت‌پیشه اخیراً در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفته بود دولت تنبل است و در مقابل گرانی‌ها و به هم‌ریختگی اقتصاد منفعل عمل می‌کند و گویی توجهی ندارد که چگونه گرانی‌ها سر مردم آوار شده است. او با چند سال تأخیر گفته بود این رفتار دولت مشکوک است(!)



منبع خبر

مردم باید برای مرده برجام جشن می‌گرفتند؟! بیشتر بخوانید »

گوش به زنگ در اتاق بیضی

گوش به زنگ در اتاق بیضی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رئیس‌جمهور آمریکا صبح یکشنبه در جمع هوادارانش در ایالت فلوریدا بار دیگر از توهمات خود درباره ایران گفت. ترامپ در این سخنرانی انتخاباتی مدعی شد؛ «وقتی ما (انتخابات را) ببریم، نخستین تماسی که من دریافت خواهم کرد، از طرف ایران خواهد بود، چون اقتصاد آنها به دلیل تحریم‌ها سمت جهنم می‌رود و آنها خواهند گفت که بیایید توافق کنیم.» ترامپ پیش از این نیز بارها چنین ادعایی را مطرح کرده است. او هفته پیش هم گفته بود؛ «احتمالاً اولین تماسی که بعد از پیروزی در انتخابات خواهم داشت، از جانب ایران است که برای توافق با من می‌میرند.»

او در مصاحبه با برنامه رادیویی «راش لیمبو» هم گفته بود: «اگر برنده شوم، ظرف یک ماه با ایران توافق فوق‌العاده‌ای خواهم کرد.» اردیبهشت ماه پارسال ترامپ گفته بود: «کاری که آنها باید بکنند این است که با من تماس بگیرند، و با هم بنشینیم. ما می‌توانیم به توافق برسیم… آنها باید تماس بگیرند.» ترامپ چنان در این توهم خود غرق بود که دولتش همان روزها شماره تلفنی را هم در اختیار سوئیس- حافظ منافع آمریکا در ایران- گذاشته بود تا مقامات ایران بتوانند با آنها تماس بگیرند!

لیست اظهارات ترامپ در این خصوص طولانی است. اولین اظهار نظر او در این خصوص به نمایش تلویزیونی خروج از برجام در اردیبهشت سال ۹۷ بازمی‌گردد. او در مراسم امضای خروج رسمی آمریکا از توافق هسته‌ای سخنرانی مفصلی کرد و در انتهای آن گفت: «رهبران ایران طبعاً خواهند گفت که از مذاکره درباره یک توافق جدید خودداری خواهند کرد؛ آنها از این کار خودداری می‌کنند. و ‌اشکالی هم ندارد. احتمالاً اگر من هم جای آنها بودم، همین را می‌گفتم. اما حقیقت این است که آنها خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ توافقی که به سود همه ایران و مردم ایران باشد. وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل و قادر به انجام آن خواهم بود.» او چند هفته بعد در کنفرانس خبری خود در حاشیه اجلاس ناتو در بروکسل هم گفت: «به شما می‌گویم در یک نقطه مشخص آنها با من تماس می‌گیرند و می‌گویند که بیایید توافق کنیم.»

این موضع پرتکرار رئیس‌جمهور آمریکا که از سوی برخی از دیگر مقامات بلندپایه این کشور نیز بارها تکرار شده را از چند منظر می‌توان تحلیل و بررسی کرد و نکاتی درباره آن گفت؛

۱- تکرار چندباره این مسئله، پیش از هر چیز نشان‌دهنده نیاز ترامپ به مذاکره با ایران است. این موضوع وقتی روشن‌تر می‌شود که هرچه به موعد انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، فاصله زمانی تکرار این ادعا کاهش چشمگیری یافته و از چند ماه یک‌بار به هفتگی و حتی روزانه رسیده است. در واقع ترامپ می‌خواهد مخاطبان خود را اقناع کند که سیاستش درباره ایران کارآمد بوده و آنها فقط باید بیشتر صبر کنند تا نتیجه آن را ببینند. او قول داده بود توافقی بهتر از برجام برای آمریکا به ارمغان آورد. توافقی که هم مادام‌العمر باشد و هم مسئله موشکی و منطقه‌ای را شامل شود. برای رئیس‌جمهور پرمدعایی که خروج از برجام را یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای سیاست خارجی خود عنوان می‌کند، ناکامی در رسیدن به آنچه خیال می‌کرده و وعده داده، سنگین و غیرقابل هضم است.

برای درک میزان نیاز دولت آمریکا به کشاندن ایران پای میز مذاکره، توجه به این روایت نیویورک تایمز از طرح ابلهانه پمپئو وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید جالب است. این روزنامه می‌نویسد این دو مقام آمریکایی اسفندماه سال ۹۸ طرحی را ارائه می‌دهند که حمله‌ای محدود به نیروهای نظامی ایران در خلیج ‌فارس انجام شود تا پس از آن ایران مجبور شود پای میز مذاکره با آمریکا برود! طرح با مخالفت جدی مقامات ارتش آمریکا مواجه شده و در نهایت رد می‌شود.

۲- سؤال اساسی و مهمی که باید مطرح کرد و به آن اندیشید این است؛ چه چیزی ترامپ را نسبت به تماس و توافق با ایران امیدوار کرده و همچنان نگه داشته است؟ این سؤال را از جنبه‌های گوناگونی می‌توان مورد بررسی قرار داد. گزارش‌های غیررسمی اما جدی و قابل اتکایی وجود دارد که برخی از اپوزیسیون فراری جمهوری اسلامی ایران خود را به دولت ترامپ نزدیک کرده و در شکل‌دهی به تصورات و محاسبات آنان درباره ایران نقش دارند.

از قضا این وطن‌فروشان جزو معاندترین و البته متوهم‌ترین دشمنان ایران بوده و از هیچ خیانت و حتی جنایتی علیه کشور و مردمی که زمانی در آن و با آنها زیسته‌اند، امتناع ندارند. همکاران ایرانی بنیاد FDD از جمله این جماعت هستند که از خصایص ایرانی بودن تنها زبان فارسی آن را دارند.

البته حقارت و خیانت چنین جماعتی، برای ایرانیان نه جدید است و نه تعجب‌آور، چرا که آنها حدود چهار دهه پیش منافقین را دیدند که چگونه به مزدوری و دریوزگی صدام افتادند و رسماً علیه مردم خود با دشمن بعثی متحد شدند.

وطن‌فروشانی که امروز مستقیماً با دولت آمریکا کار کرده و پول‌های کلانی هم بابت این خیانت به جیب می‌زنند چهار دهه است که می‌گویند امسال سال پایانی جمهوری اسلامی است و دچار توهمی مزمن هستند. وقتی کانال دولت ترامپ برای مواجهه و محاسبه درباره ایران چنین جماعتی باشند، چرا نباید به تماس ایران امیدوار باشد!

اما مهم‌تر از این خائنان، نقش کسانی است که در داخل کشور با اظهارات و مواضع خود -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- به ترامپ امید می‌دهند. برای نمونه چند روز پیش بود که یک چهره سیاسی جریان اصلاح‌طلب در مصاحبه‌ای گفت: «ایران چاره‌ای جز مذاکره با ایالات متحده آمریکا ندارد و شرایط کشور، به خصوص در حوزه سلامت، معیشت و اقتصاد به حدی بحرانی است که در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ هم باید به فکر مذاکره با آمریکا بود.»

نمونه دیگر آن‌چهره کثیرالکلامی است که اخیراً در سرمقاله یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشت: «آقای روحانی اعتقاد دارد باید به یک شکلی حالا چه نرمش قهرمانانه یا صلح امام‌ حسن(ع)، شرایط را تغییر دهیم. چه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد دولت ظاهرا چاره‌ای جز تغییر برخی ایده‌ها را ندارد… در اینکه باید جمهوری ‌اسلامی به‌ سمتی حرکت کند و تغییراتی به‌وجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم هیچ ‌تردیدی وجود ندارد. به نظر می‌آید با انتخاب‌شدن رئیس‌جمهور آمریکا احتمال دارد زمینه مذاکراتی هم فراهم شود. اینکه چه زمانی انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست. امکان دارد در دولت آقای حسن روحانی صورت بگیرد یا اینکه احتمالا در دولت آینده ما شاهد تحول و تغییر خواهیم بود. امکان دارد از دی‌ماه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکرات جدیدی شروع شود یا اینکه زمان اصلی آن احتمالا بعد از انتخابات ۱۴۰۰ باشد».

این دست اظهارات و نوشته‌ها در فضای رسانه‌ای رسمی و غیررسمی کشور کم نیستند. حتی ارگان یکی از احزاب کشور در تحلیلی درباره رفتار تحقیرآمیز اخیر ترامپ با رئیس‌جمهور صربستان نوشت تحقیر شدن از سوی ترامپ مگر چه ‌اشکالی دارد!

یکی از اصلی‌ترین اجزای فرایند تحریم، پایش مستمر و دقیق فضای سیاسی و اجتماعی کشور تحت تحریم است که به‌طور مستمر توسط آمریکایی‌ها در حال انجام است. وقتی چنین افرادی و جریاناتی وجود دارند که مردم را ناامید و دشمن را امیدوار می‌کنند، انتظار ترامپ برای زنگ خوردن تلفن اتاق بیضی با تماس از تهران چندان هم عجیب نیست.

و اما از آنجا که منظور آمریکا از مذاکره با ایران دیکته کردن نظرات باج‌خواهانه خود به کشورمان است بدیهی است که این مذاکره هرگز صورت نخواهد پذیرفت و ترامپ یا بایدن سرافکندگی دیگری را تجربه خواهند کرد.

۳- سؤال مهم و اساسی دیگر این است؛ چه باید کرد؟ قبل از آن باید به این دو گزاره بنیادین توجه داشت؛ اولاً تا وقتی دولت آمریکا- فارغ از اینکه ترامپ رئیس‌جمهور باشد یا بایدن- به مذاکره و توافقی دیگر با ایران امیدوار باشند، فشار بر ایران را حفظ خواهند کرد. ثانیاً مذاکره فشار آمریکا را کاهش نخواهد داد بلکه ابزارهای ایران را یکی پس از دیگری گرفته و راه را برای افزایش فشار و باج‌خواهی هموارتر خواهد کرد.

در باب اینکه چه باید کرد سخن بسیار و نیاز به نوشتاری مستقل و مبسوط است اما اجمالاً باید گفت در این شرایط پرهیز از حاشیه‌سازی و بگومگوهای بی‌حاصل سیاسی ضرورتی حیاتی دارد و ناامید کردن مردم- به هر طریقی و با هر انگیزه‌ای- سم مهلک است. اگر هر کس در هر جایگاه و مسئولیتی که قرار دارد به‌صورت حداکثری و بی‌وقفه، عمل به وظیفه خود را در دستور کار قرار دهد، گامی مهم و اساسی در مأیوس‌کردن دولت آمریکا در رسیدن به رویای ضدایرانی خود برداشته است.



منبع خبر

گوش به زنگ در اتاق بیضی بیشتر بخوانید »