روستا

عکس/ تخریب بافت‌ قدیمی روستاهای همدان

عکس/ تخریب بافت‌ قدیمی روستاهای همدان



در گذر زمان بافت‌های قدیمی در روستاهای همدان رها شده است. در این منطقه خانه‌های قدیمی روستایی که بیش‌تر از جنس خاک هستند، غیرقابل سکونت شده و بافت آن‌ها در حال تخریب است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ تخریب بافت‌ قدیمی روستاهای همدان بیشتر بخوانید »

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!

اشک و لبخند پدری روستایی برای همدلی با رزمندگان اسلام


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «علی ناصری» مسوول اطلاعات لشکر هفت نصر در خاطرات خود که در کتاب پنهان زیر باران آمده است روایتی از روز‌های جنگ و باران گلوله و خمپاره روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

پدرم به هیچ وجه حاضر به ترک روستا نبود. غروبی برای دیدن آن‌ها به روستای مظفری رفتم. عراقی‌ها با خمپاره روستا را هدف قرار دادند. در خانه بودم که یکی از خمپاره‌های عراقی درست کنار دیوار خانه‌مان فرود آمد و منفجر شد. اکثر اهالی روستای مظفری رفته بودند، اما پدرم و چند خانواده دیگر مانده بودند. خمپاره که فرود آمد و منفجر شد، مادرم و یکی از خواهرهایم به پدرم گفتند: «اینجا امن نیست، بیا برویم.»

پدرم گفت: «بچه‌های مردم توی جبهه می‌جنگند و شهید می‌شوند، من برای انفجار یک خمپاره فرار کنم؟ مردم چه می‌گویند؟ تو می‌خواهی بروی، برو.» مادرم و خواهرم رفتند؛ اما پدرم ماند و خم هم به ابرو نیاورد. پدرم همه ما را در اتاقی جمع کرد. بیرون روستا زیر آتش خمپاره‌های عراقی بود. خانه ما، آخرین خانه روستا به سمت رودخانه بود و حکم خط مقدم را داشت. پدرم گفت: «فرزندانم، بیایید دور هم جمع شویم تا اگر خمپاره‌ای آمد، همگی برویم و کسی نماند که حسرت بخورد.»

دور پدرم نشسته بودیم و من مضطربانه به صدای مهیب انفجار خمپاره‌ها گوش می‌دادم. زمین زیر پا می‌لرزید. بارش خمپاره شدیدتر شد. پدرم ناگهان احساس خطر کرد و گفت: «نکند خانواده ناصر علی‌داد یکباره از بین بروند! هر کدامتان در جایی بخوابید. زود پخش شوید!» صحنه خنده‌دار و در عین حال گریه‌آوری بود. هر یک از ما در اتاقی پخش شدیم. تا صبح پدرم نخوابید و هر از گاهی به اتاقی سر می‌زد و حالی از ما می‌پرسید. آن شب تا صبح خواب به چشم کسی نرفت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشک و لبخند پدری روستایی برای همدلی با رزمندگان اسلام بیشتر بخوانید »

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار علی ناصری مسوول اطلاعات لشکر هفت نصر در خاطرات خود که در کتاب پنهان زیر باران آمده است روایتی از روز‌های جنگ و باران گلوگله و خمپاره روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید. در ادامه بخشی از این خاطرات آمده است.

پدرم به هیچ وجه حاضر به ترک روستا نبود. غروبی برای دیدن آن‌ها به روستای مظفری رفتم. عراقی‌ها با خمپاره روستا را هدف قرار دادند. در خانه بودم که یکی از خمپاره‌های عراقی درست کنار دیوار خانه‌مان فرود آمد و منفجر شد. اکثر اهالی روستای مظفری رفته بودند، اما پدرم و چند خانواده دیگر مانده بود. خمپاره که فرود آمد و منفجر شد، مادرم و یکی از خواهرهایم به پدرم گفتند: «اینجا امن نیست، بیا برویم.»

پدرم لجوجانه گفت: «بچه‌های مردم توی جبهه می‌جنگند و شهید می‌شوند، من برای انفجار یک خمپاره فرار کنم؟ مردم چه می‌گویند؟ تو می‌خواهی بروی، برو.» مادرم و خواهرم رفتند؛ اما پدرم ماند و خم هم به ابرو نیاورد. پدرم همه ما را در اتاقی جمع کرد. در بیرون، روستا زیر آتش خمپاره‌های عراقی بود. خانه ما، آخرین خانه روستا به سمت رودخانه بود و حکم خط مقدم را داشت. پدرم گفت: «فرزندانم، بیایید دور هم جمع شویم تا اگر خمپاره‌ای آمد، همگی برویم و کسی نماند که حسرت بخورد.»

دور پدرم نشسته بودیم و من مضطربانه به صدای مهیب انفجار خمپاره‌ها گوش می‌دادم. زمین زیر پا می‌لرزید. بارش خمپاره شدیدتر شد. پدرم ناگهان احساس خطر کرد و گفت: «نکند خانواده ناصر علی‌داد یکباره از بین بروند! هر کدامتان در جایی بخوابید. زود پخش شوید!» صحنه خنده‌دار و در عین حال گریه‌آوری بود. هر یک از ما در اتاقی پخش شدیم. تا صبح پدرم نخوابید و هر از گاهی به اتاقی سر می‌زد و حالی از ما می‌پرسید. آن شب تا صبح خواب به چشم کسی نرفت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟! بیشتر بخوانید »

عکس/ روستایی در زنجان با ۷۰۰ سال قدمت

عکس/ روستایی در زنجان با ۷۰۰ سال قدمت


روستای درسجین (معروف به ابیانه زنجان)از توابع شهرستان ابهر در فاصله ۱۵ کیلومتری از مرکز این شهرستان قرار گرفته است، این روستای زیبا از روستاهای هدف گردشگری زنجان محسوب می شود.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، آثار تاریخی ارزشمندی نیز در روستای درسجین وجود دارد. بافت تاریخی، الگوی معماری روستایی، میدانگاه عمومی، برج و باروی کهن، بقایای قلعه قدیمی و مسجد قدیمی از جمله این آثار است که واحد ارزش‌های گردشگری هستند. لباس‌های مخملی قرمز، دامن چین دار هزار ترک از دیگر لباس‌های محلی این روستا در گذشته محسوب می‌شد و اغلب زن‌ها چادر به سر می‌کردند.



منبع

عکس/ روستایی در زنجان با ۷۰۰ سال قدمت بیشتر بخوانید »

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق سعید جلیلی در رشته توئیتی نوشت: در ۸ سال گذشته در دولت سایه تمام مسایل خوزستان را بررسی کردیم؛ همچنین جوانان خوزستانی که با ما همراه هستند به مدت یک سال تمام مشکلات روستاها را بررسی کردند. 

از نقاط مختلف استان بازدید شد و با جوانان، دانشجویان، اساتید دانشگاه‌ها، صاحبان حِرَف و صنایع جلسات متعددی برگزار کردم که جمع بندی آن‌ها این است که امروز خوزستان می‌تواند یک نمونه برای جهش همه کشور باشد.

خوزستان نباید دچار مشکلات و آسیب‌هایی باشد که باور کردنی نیست.

مسایلی چون آلودگی ناشی از گرد و غبار، تامین نشدن آب آشامیدنی در برخی مناطق، سیستم فاضلاب و دفع پسماند نامناسب به ویژه در اهواز، و آبگرفتگی در هنگام بارش‌های شدید ؛ حاشیه نشینی …

مشکلات واگذاری ظرفیت هایی مانند کشت و صنعت هفت تپه مسائلی را برای استان ایجاد کرده و نشان می‌دهد خوزستان محتاج یک نگرش جدید است.

در این نگرش نباید به حداقل‌ها اکتفا کرد بلکه باید فرصت‌های استان خوزستان را به بهترین شکل برنامه ریزی، مدیریت و دنبال کرد تا مردم این استان نه تنها مشکلی نداشته باشند بلکه الگویی از رفاه برای سایر نقاط کشور باشند.

برخی از فرصت‌های خوزستان را تنها چند نقطه از جهان دارد که بسیار ارزشمند است؛ فرصت کشاورزی، نفت و گاز، همجواری با عراق، گردشگری، شیلات و صنعت آبزی پروری و… همه اینها فرصت‌های بسیار ارزشمندی است که خوزستان باید با آنها یک جهش در شان خود را پیدا کند.

ظرفیت‌های خوزستان اگر به فعل تبدیل شود نه تنها می‌تواند مشکلات استان و کشور را حل کند بلکه در برخی از عرصه‌ها می‌تواند حتی مواد غذایی در منطقه غرب آسیا را تامین کند.

افزایش بهره وری تولید در محصولات کشاورزی در خوزستان به میزان پنج میلیون تن در یک برنامه چهار ساله ممکن است.

اولویت اشتغال در صنایع باید با مردم خوزستان باشد که البته این صنایع چنان بزرگ است و قابلیت پیشرفت و جهش را دارد که می‌تواند علاوه بر مردم استان دیگران را هم شامل شود.

تثبیت ۳۰۰ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی خوزستان کار مثبت دولت در ۸سال گذشته بود.

تثبیت این ۳۰۰ هزار هکتار علاوه بر اشتغال زایی و افزایش درآمد در خوزستان، همه کشور را هم از آن منتفع کرد و باعث شد کشور ۶ میلیارد دلار در درآمدهای ارزی خود صرفه جویی داشته باشد.

اگر تمام ۸۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی طرح رهبری در خوزستان و ایلام پیگیری و اجرا شود نه تنها به نفع استان بلکه به نفع تمام کشور خواهد بود و این فرصتی است که خداوند به ایران و استان خوزستان داده است.

جهش ایران با جهش روستاهای حاصلخیز و سرشار از نعمت‌ استان خوزستان ممکن می شود.

اگر روزی جوانان این مرز و بوم در خوزستان نقشه آزادی این استان را طراحی کردند، امروز دوباره یک عزم جدی برای طراحی و بررسی نقشه طرح آبادی تمام نقاط استان نیازمند است.

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

نظر سعید جلیلی درباره مسائل خوزستان بیشتر بخوانید »