رژیم بعث عراق

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کهگیلویه و بویراحمد، تعداد ۳۰۰ نفر از دانش‌آموزان مدارس مختلف استان با حضور در مناطق عملیاتی طلائیه، اروندرود و شلمچه با شهدای جنگ هشت سال دفاع مقدس تجدید بیعت کردند.

 

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

 

«غلام‌حسین بخشایش» پیشکسوت و راوی دفاع مقدس، در جمع دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمد در یادواره شهدای طلائیه، روایتی از عملیات آبی-خاکی خیبر ارائه کرد و با اشاره به زمینه‌های طراحی عملیات خیبر، اظهار داشت: پس از عملیات رمضان که به دلیل قدرت دشمن و عدم تحقق اهداف کامل ما همراه بود، نیاز به یک طرح نو احساس می‌شد.

وی در ادامه با تصریح بر لزوم یک عملیات انقلابی، افزود: تصمیم گرفتیم از منطقه‌ای کاملاً جدید و به صورت آبی-خاکی وارد خاک عراق شویم، طرحی که دشمن هرگز آن را پیش‌بینی نمی‌کرد. هدف نهایی، قطع ارتباط شمال و جنوب عراق و رسیدن به اتوبان استراتژیک بصره-العماره بود.

 

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

 

این پیشکسوت دفاع مقدس به نقش کلیدی شناسایی در موفقیت این عملیات اشاره و اضافه کرد: این عملیات عظیم نیز نیازمند شناسایی دقیق و محرمانه بود. شهید بزرگوار «علی هاشمی» از قرارگاه بسیار محرمانه نصر، مأموریت یافت تا در قالب یک عرب و در گرمای سوزان تابستان و سرمای زمستان، به مدت چندین ماه به شناسایی مناطق مورد نظر در خاک عراق بپردازد. او و همرزمانش در میان عراقی‌ها رفت و آمد کردند و توان دشمن را بررسی کرده و در نهایت، زمینه برای اجرای عملیات فراهم شد.

بخشایش در توضیح اهداف عملیات خیبر تصریح کرد: هدف ما این بود که از منطقه طلائیه وارد خاک عراق شویم، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی که دارای ۵۲ حلقه چاه نفت بود عبور کنیم، به اتوبان بصره_العماره برسیم و خود را به هورالحمار که چهار برابر هورالعظیم وسعت دارد، برسانیم. این اقدام، ارتباط لجستیکی دشمن را قطع می‌کرد.

 

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

 

وی با اشاره به موانع سخت دفاعی دشمن، ادامه داد: پس از آزادسازی خرمشهر، دشمن با مشاوره جهانیان، زمین را به صورت مثلث‌هایی به ضلع چهارصد متر مسلح کرده بود که در هر کدام یک گردان تانک مستقر بود. این خطوط دفاعی سه لایه، پیشروی برادران ما در محور اصلی را با مشکل مواجه کرد.

این راوی دفاع مقدس با اشاره به محور پیشروی که به سه راهی شهادت معروف شد، گفت: در این محور، با استفاده از هلی‌برن در شب که در جهان بی‌نظیر بود نیرو‌های خود را به پشت خطوط دشمن در جزایر مجنون منتقل کردیم. در این عملیات هوایی، هشت خلبان شجاع هوانیروز ما به شهادت رسیدند. در همین محور بود که دست شهید خرازی قطع شد.

 

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

 

بخشایش به رشادت نیرو‌های مردمی و گردان‌های استانی اشاره کرد و یادآور شد: گردان‌های تحت فرماندهی حاج «احمد ذکاوتی» و حاج «ماندنی سیدی» از استان کهگیلویه و بویراحمد با شجاعت مثال‌زدنی پیشروی کردند، در این منطقه، آتش دشمن به حدی متمرکز و سنگین بود که گفته می‌شد بیش از یک میلیون گلوله در آن واحد بر سر رزمندگان ما بارید و شهدای زیادی را در این منطقه تقدیم کردیم. بسیاری از شهدا به دلیل هجوم آتش دشمن از سه جبهه، به شهادت رسیدند.

در ادامه زائران راهیان نور با حضور در منطقه عملیاتی کربلای چهار (علقمه) و مقبره شهدای گمنام غواص به مقام شامخ ۱۷۵ شهید غواص ادای احترام کردند. سپس با شنیدن روایتی از آقای مرادی از رزمندگان عملیات کربلای چهار با رشادت‌های بزرگوارانی که برای به زانو درآوردن دشمن به اروند زدند و هیچ گاه بازنگشتند آشنا شدند.

تکریم دلاوری‌های بی‌نظیر گردان روح‌الله در یادواره شهدای شلمچه

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در یادواره شهدای شلمچه کربلای ایران حضور یافتند، «علی ثابتی» از فرمانده‌هان و پیشکسوتان دفاع مقدس با ذکر خاطراتی جانسوز از ایثارگری‌های رزمندگان این استان، بر عظمت و فداکاری آنان در یکی از سخت‌ترین مقاطع جنگ تأکید کرد.

 

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

 

این فرمانده دفاع مقدس در بخشی از سخنان خود تصریح کرد: برگزاری این یادواره، تنها یک مراسم نمادین نیست، بلکه احیای یاد و خاطره عزیزانی هست که با نثار خون خود، از این مرز و بوم دفاع کردند.

وی با بیان خاطراتی از گردان روح‌الله در عملیات والفجر ۸، خاطرنشان کرد: این گردان با ۳۰۰ نفر عازم خط شد و پس از ۱۳ شبانه روز نبرد بی‌امان و تحمل شرایطی بسیار سخت، تنها هجده نفر بر جای ماندند. این بچه‌ها در آن سیزده شب، به معنای واقعی نخوابیدند.

ثابتی با بیان اینکه لیاقت شهادت نداشتم، به توصیف ایثار همرزمانش پرداخت و افزود: آنها آنقدر جنگیدند تا از گوشت بدنشان روی زمین می‌ریخت. چه اتفاقاتی در آن شب‌ها افتاد که من نمی‌توانم بازگو کنم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تداوم نبرد‌ها در عملیات کربلای ۵، اظهار داشت: بچه‌هایی که در کربلای ۴ مجروح و دارای دست و پای شکسته بودند، با همان آتل‌ها و باندها، خود را به کربلای ۵ رساندند و بسیاری از همان مجروحان، در این عملیات به شهادت رسیدند. آن زمان، کسی نگفت خسته‌ام یا نیاز به استراحت دارم.

ثابتی در پایان با تجلیل از نسل حاضر، گفت: به پدران و مادران، معلمان و مردم شما دانش‌آموزان تبریک می‌گویم که چنین فرزندان شایسته‌ای را پرورش داده‌اند.

انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر

دانش‌آموزان کهگیلویه و بویراحمدی در مناطق عملیاتی جنوب کشور+ تصاویر بیشتر بخوانید »

کودکان ایران در میدان مین؛ سکوت جهانی در برابر انفجارهای محلی

کودکان ایران در میدان مین؛ سکوت جهانی در برابر انفجارهای محلی


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: با وجود قوانین بین‌المللی آشکار برای حمایت از کودکان در جنگ، سازمان ملل در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ناظری خاموش بر کشتار، نقص عضو و ربوده شدن هزاران کودک ایرانی بود. این گزارش، سندی هست از نقض سیستماتیک حقوق کودکان و شکستی تاریخی در وظیفه‌ای که این نهاد برای خود تعریف کرده هست.

جنگ ایران و رژیم بعث عراق، که از سپتامبر ۱۹۸۰ تا اوت ۱۹۸۸ به طول انجامید، طولانی‌ترین درگیری قرن بیستم بود و آثار ویرانگری بر جامعه ایران، به ویژه کودکان، بر جای گذاشت. کودکان ایرانی، به عنوان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه، قربانیان اصلی این فاجعه بودند. در نتیجه این تجاوز بی‌رحامنه، هزاران کودک به شهادت رسیده، مجروح یا اسیر شدند و آثار جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی این جنگ تا دهه‌ها بر زندگی آنان سایه افکند. 

این گزارش، بر اساس بررسی مقاله‌ای که در فصلنامه Iranian Review for UN Studies (IRUNS) به چاپ رسیده هست، به واکاوی این تاثیرات می‌پردازد و در عین تاکید بر نقش ناکارآمد سازمان ملل متحد در حفاظت از کودکان ایران، از بی‌عدالتی‌های تحمیل‌شده بر آنان تاکید می‌کند.

زمینه آغاز جنگ ایران و عراق، ریشه در اختلافات مرزی دیرینه و آشفتگی سیاسی پس از انقلاب اسلامی ایران در ۱۹۷۹ داشت. عراق، با بهره‌برداری از این شرایط، در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ به طور همزمان از هوا و زمین به خاک ایران یورش برد. اما ایرانیان، با ایمانی عمیق، برای دفاع از اسلام و میهن، بسیج عمومی تشکیل دادند و داوطلبان زیادی از اقشار و گروه‌های سنی مختلف، به ویژه جوانان، به جبهه‌های نبرد شتافتند.

در چنین شرایطی، کودکان که باید دوران طفولیت خود را در آرامش می‌گذراندند، بیشترین آسیب را متحمل شدند. در خلال جنگ، شاهد حملات موشکی و بمباران هوایی شهرها، مناطق مسکونی، مدارس و بیمارستان‌ها بودیم که به دنبال آن کودکان مستقیماً هدف قرار گرفتند. این حملات که مصداق بارز جنایات جنگی بود، با استفاده از سلاح‌های شیمیایی و مین‌های ضد نفر جان کودکان را در معرض خط قرار داد.

نقش فاحش حقوق اساسی کودکان

در طول جنگ، شاهد نقض فاحش حقوق کودکان ایرانی در درگیری‌های مسلحانه بودیم، که امروزه توسط شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شده هست.

در شش ماه اول جنگ، بیش از ۴۱۳ حمله به شهر‌های ایران انجام شد که تا سال ۱۹۸۴ منجر به شهادت چهار هزار و ۶۰۰ غیرنظامی، از جمله بسیاری از کودکان شد. برای نمونه، در اثر حمله به مناطق مسکونی کرمانشاه، ۱۳۱ نفر به شهادت رسیدند، که از این میان، شمار زیادی از شهدا، کودکان بودند. همچنین حملات شیمیایی، مانند بمباران سردشت در ۲۸ ژوئن ۱۹۸۷ با گاز خردل، هزاران نفر را مسموم کرد و کودکان، به دلیل مشکلات تنفسی، بیشترین قربانیان این حملات ددمنشانه بودند.

گزارش‌های سازمان ملل حاکی از آن هست که بسیاری از مادران باردار و جنین‌هایشان نیز از تیررس حملات رژیم بعث در امان نبودند. در نمونه‌ای دیگر، در پی هدف قرار گرفتن روستای زرده در کرمانشاه، در خلال بمباران یک مراسم مذهبی ۳۰ درصد جمعیت این روستا به شهادت رسیدند که در این میان، اسامی پنج کودک زیر ۱۰ سال در آمار شهدا دیده می‌شود. 

حملات به مدارس و بیمارستان‌ها

زمان آغاز جنگ که با شروع سال تحصیلی مصادف بود، نظام آموزشی کشور را دچار اختلال کرد. به دنبال بمباران مدرسه‌ای در بهبهان ۶۹ دانش‌آموز به شهادت رسیده و ۱۳۰ نفر مجروح شدند. در خرمشهر، حدود ۱۰۰ مدرسه و چهار بیمارستان به طور کامل نابود شدند. به عنوان نمونه، در اثر حمله رژیم بعث به مدارس زینبیه و فاطمه‌الزهرا در میانه، بیش از ۳۰ دانش‌آموز به شهادت رسیدند. در بروجرد، موشک‌ها به مدارس اصابت کرد و ۶۰ نفر، از جمله دانش‌آموزان ناشنوا، جان خود را از دست دادند. این حملات، نقض آشکار اصل تمایز در حقوق بشردوستانه بین‌المللی بود و در عین محروم کردن کودکان از حق آموزش، جان شیرین آیندگان ایران را از آنان سلب کرد.

بر اساس گزاشرات منتشر شده، ارتش بعثی، غیرنظامیان ایرانی را در مناطق اشغالی به اسارت می‌گرفتند. در ۲۴ سپتامبر سال ۱۹۸۰، در شهر سومار کرمانشاه، کودکان و زنان توسط ارتش صدام ربوده شدند و برخی حتی پس از پایان جنگ نیز به کشور بارزگردانده نشده و سرنوشت نامعلومی داشتند. این اقدامات کاملا خلاف کنوانسیون‌های ژنو و ممنوعین انتقال کودکان به اردوگاه‌های نامعلوم بود. 

تاثیرات بلندمدت جنگ هشت ساله بر کودکان

تاثیرات بلندمدت جنگ تحمیلی عراق بر کودکان ایرانی در بسیاری موارد، به صورت عمیق و پایدار ظاهر شد و نسل‌های آینده را نیز درگیر کرده بود. این میراث تلخ، کودکان بی‌گناه را از حقوق اساسی آنها محروم کرد و بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان سایه افکند.

کودکان آسیب‌دیده از حملات شیمیایی، به دلیل مشکلات تنفسی شدید ناشی از گاز خردل، مجبور به حمل مخزن اکسیژن سنگینی بودند و بدین ترتیب نه تنها از ادامه تحصیل بازماندند، بلکه زندگی روزمره‌شان به مبارزه‌ای مداوم مبدل شد. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز در میان کودکان به ویژه آنانی که والدینشان را در جبهه‌ها از دست دادند یا با پدران و مادرانی معلول و آسیب‌دیده زندگی می‌کردند، بیش از پیش شایع شد. این اختلال، که با علائمی، چون اضطراب مزمن، کابوس‌های شبانه و انزوا همراه هست، مانع رشد عاطفی و اجتماعی آنان شد و حتی در بزرگسالی، بر روابط و عملکرد حرفه‌ای‌شان تاثیر گذاشت. 

مین‌های ضد کودک

این تسلیحات مرگبار که از آثار سیاه جنگ بر زمین سبز ایران هستند، همچنان جان کودکان بی‌گناه زیادی را می‌بلعد. تا سال ۲۰۰۶، بیش از ۱۶ میلیون مین در سه میلیون هکتار زمین غرب ایران باقی مانده بود. این ضایعه همچنان وجود دارد و حتی تا سال ۲۰۲۵، حل‌نشده باقی مانده هست. کودکان، هنگام بازی در مزارع یا مناطق سابق جنگی، قربانی انفجار‌ها می‌شوند. برای مثال، بر اساس گزارش خانواده‌ها در استان خوزستان، مورادی مشاهده شده هست که خانواده‌ای سه فرزندشان را در چنین حوادثی از دست داده‌اند.

گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۴، حداقل ۵۷ غیرنظامی، از جمله کودکان، بر اثر انفجار انفجار مین‌ها باقی مانده از دوران جنگ، به شهادت رسیده یا مجروح شدند و در ژوئیه ۲۰۲۵، دو کودک ۱۰ و ۱۱ ساله در مرز‌های شوش جان شیرین خود را از دست دادند. این مین‌ها، که غالبا به طور نامنظم جای‌گذاری شده‌اند، نه تنها سبب شهادت تعداد بی‌شماری از کودکان شده، بلکه در مواردی سبب بروز معلولیت‌های دائمی می‌شوند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش‌های گسترده‌ای را برای مین‌روبی انجام داده هست، اما همچنان خطر این مین‌های ضد نفر، جان بسیاری از ساکنان شهر‌های مرزی را تهدید می‌کند. 

نسل‌های آینده، قربانی قاتلان گذشته

سلاح‌های شیمیایی نه تنها کودکان زمان جنگ را مسموم و ناتوان کرد، بلکه با آلوده کردن محیط زیست و ایجاد تغییرات ژنتیکی، نقص‌های مادرزادی در نوزادان نسل‌های بعدی را افزایش داد. مطالعات علمی نشان می‌دهد که پدرانی که در معرض گاز خردل قرار گرفتند، فرزندانشان با خطر بالاتر ناهنجاری‌های فیزیکی مانند نقص‌های مادرزادی مواجه هستند. مادرانی هم که در معرض گاز خردل قرار گرفتند، با خطر سقط جنین، زایمان زودرس یا تولد کودکانی با مشکلات تنفسی و عصبی مواجه شدند و این چرخه رنج همچنان ادامه دارد. 

نقش سازمان ملل متحد در این فاجعه، به شدت مایوس‌کننده و نشان‌دهنده تبعیض در نظام بین‌المللی بود. علی‌رغم وجود چارچوب‌های قانونی محکم همانند کنوانسیون‌های ژنو (۱۹۴۹)، پروتکل‌های الحاقی (۱۹۷۷) و قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۹۷۴ برای حفاظت از زنان و کودکان در درگیری‌ها، هیچ اقدام عملی و موثری برای حمایت از کودکان ایرانی انجام نشد. 

شورای امنیت، که وظیفه دارد از صلح و عدالت حمایت کند، تنها در قطعنامه ۵۴۰ به طور مبهم به رعایت حقوق بشردوستانه اشاره کرد و نامی از کودکان نبرده و حتی رژیم بعث را به دلیل جنایات جنگی محکوم نکرد. در حالی که صدام با حمایت قدرت‌های غربی مرتکب نقض‌های فاحش می‌شد، این بی‌توجهی عامدانه، شکست اخلاقی و حقوقی سازمان ملل را برجسته ساخت و مظلومیت ایران را دوچندان کرد. 

جنگ تحمیلی رژیم بعث بر ایران، زخم‌های عمیقی بر دل کودکان بی‌گناه حک کرده که همچون تابلویی از رنج و پایداری بر بوم زمان نقش بسته هست. با هر قطره خونی که از هر کودکی ریخته و اشکی که از او جاری شده، داستانی از مظلومیت و شجاعت به تصویر کشیده شده؛ داستانی که در سکوت ویرانه‌ها و نجوای انفجار مین‌ها زمزمه شده هست. این نبرد، نه تنها خاک ایران را آزرد، بلکه روح پاک کودکی را با دود جنایات تیره ساخت و یادگاری اندوهبار از بی‌توجهی جهانی به جا گذاشت. 

سازمان ملل، چون ناظری بی‌جان، نظاره‌گر این فاجعه بود و سکوتش، شاهدی بر ناتوانی‌اش در برابر ستم شد. در این میان، هر سنگ و هر تکه خاک ایران، با یاد این قربانیان کوچک، فریاد می‌زند و از تاریخ می‌خواهد این رنج‌ها را به یادگار نگه دارد؛ نه به عنوان پایانی تلخ، بلکه به مانند آیینه‌ای که چهره واقعی جنگ را به نسل‌های آینده نشان دهد. این آیینه‌ای هر ترک‌اش، روایتی از دلاوری و فداکاری کودکان این سرزمین را بازتاب می‌دهد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

کودکان ایران در میدان مین؛ سکوت جهانی در برابر انفجارهای محلی

کودکان ایران در میدان مین؛ سکوت جهانی در برابر انفجارهای محلی بیشتر بخوانید »

روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس

پیکرهای ظریف، اراده‌های پولادین


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در خلال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ملت سربلند ایران، زنان ایرانی همچون ستارگانی در آسمان تاریک این برهه از تاریخ درخشیدند. این جنگ، که از سوی متجاوزان بعثی با حمایت قدرت‌های استکباری آغاز شد، هشت سال از عمر ملت ایران را به چالش کشید؛ اما زنان این سرزمین، با الهام از آموزه‌های اسلامی و روحیه انقلابی جبهه‌ها را تقویت و بنیان‌های اخلاقی جامعه را نیز استوار کردند.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/31/3136469_427.jpg” alt=”روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس” width=”600″ height=”347″>

جنگ تحمیلی، که از سپتامبر ۱۹۸۰ تا اوت ۱۹۸۸ ادامه یافت، نبردی میان حق و باطل بود. رژیم بعث، با حمایت‌های مالی و تسلیحاتی غرب و شرق، به خاک مقدس ایران یورش برد، اما زنان ایرانی، که همواره در تاریخ این مرز و بوم نقش محوری داشته‌اند، با حضور مستقیم و غیرمستقیم خود، توطئه شوم سقوط و تجزیه ایران را نقش بر آب کردند. 

روایت‌های آنان، که در مقالات علمی همچون مطالعه انسان‌شناختی «روایت‌های زنان در جنگ با رویکرد اخلاقی» در فصلنامه International Journal of Ethics & Society به چاپ رسیده، نشان‌دهنده تأثیر عمیق جنگ بر زندگی زنان هست. با این حال، این تأثیرات منفی، همچون قربانی شدن در بمباران‌ها و آوارگی، نتوانست روحیه مقاوم آنان را بشکند؛ بلکه برعکس، زنان را به نیروی محرکه‌ای برای تقویت اخلاقیات جامعه تبدیل کرد.

نقش مستقیم زنان در جبهه‌ها؛ از مبارزه تا امدادرسانی

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های نقش زنان در جنگ تحمیلی، حضور مستقیم آنان در جبهه‌ها بود. اگرچه طبیعت ظریف زنان، آنان را از درگیری‌های مستقیم نظامی دور نگه می‌داشت، اما در لحظات بحرانی، زنان ایرانی با شجاعتی مثال‌زدنی، اسلحه به دست گرفتند و در کنار برادران خود ایستادند.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/31/3136471_453.jpeg” alt=”روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس” width=”600″ height=”397″>

روایت‌های تاریخی نشان می‌دهد که زنان در عملیات‌های کلیدی همچون فتح‌المبین و بیت‌المقدس، نه تنها به عنوان نیروی رزمی، بلکه به عنوان امدادگران خط مقدم حضور داشتند. آنان، با آموزش‌های نظامی که توسط نیرو‌های مسلح دیده بودند، در نقش پرستار، پزشک و حتی تیرانداز ظاهر شده و جان بسیاری از رزمندگان را نجات دادند.

این حضور، ریشه در آموزه‌های اخلاقی اسلام داشت. عدالت و برابری، که در قرآن کریم به عنوان اصول بنیادین تأکید شده، زنان را ترغیب می‌کرد تا در برابر ظلم بعثی‌ها قیام کنند. برای نمونه، زنان خوزستانی، که مستقیماً در معرض حملات بی‌رحانه رژیم بعث قرار داشتند، با تشکیل گروه‌های مقاومت محلی، از شهر‌های خود دفاع کردند.

زنان علاوه بر اعزام فرزندان خود به جبهه‌های نبرد، خود نیز در خطوط مقدم حضور داشته و با تهیه غذا، دارو و مهمات، روحیه رزمندگان را بالا می‌بردند. این نقش مستقیم، نه تنها از منظر نظامی، بلکه از دیدگاه اخلاقی، نمادی از مبارزه با ستم و ستم‌گر بود. زنان ایرانی، با الهام از حضرت زینب (س)، که نماد استقامت پس از عاشورا هست، در جنگ تحمیلی، پیام‌آوران صبر و پایداری شده و نشان دادند که در دفاع از وطن، تفکیک جنسیتی معنایی ندارد.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/31/3136468_991.jpg” alt=”روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس” width=”600″ height=”429″>

علاوه بر این، زنان در نقش‌های حمایتی مستقیم، همچون شستشوی لباس‌های رزمندگان، ساخت سنگر‌ها و حتی دفن پیکر شهدا، حضوری فعال داشتند. این اقدامات، که در روایت‌های زنان جنگ ثبت شده، نشان‌دهنده عمق ایثار آنان هست. در حالی که رژیم بعث با بمباران شهرها، زنان و کودکان را هدف قرار می‌داد تا روحیه ملت را بشکند، زنان ایرانی با حضور در جبهه‌ها، این استراتژی را خنثی کرده و به جهان ثابت کردند که ملت ایران، یکپارچه در برابر تجاوز ایستاده هست.

زنان؛ پشتیبانان اخلاقی و اجتماعی جبهه‌ها

اما نقش زنان در جنگ تحمیلی، تنها به حضور مستقیم محدود نمی‌شد؛ بلکه جنبه غیرمستقیم آن که اغلب پنهان، اما تأثیرگذار بود، بنیان پیروزی را پایدار کرد. زنان، به عنوان مدیران خانواده، بار سنگین غیبت مردان را بر دوش می‌‎کشیدند. آنان، با تربیت فرزندانی که روحیه انقلابی داشتند، نسل آینده‌ای مقاوم را پروراندند و همزمان، با فعالیت‌های اقتصادی کوچک، چرخ زندگی را چرخاندند. روایت‌های زنان از این دوران، پر از داستان‌های اضطراب جدایی، نگرانی برای عزیزان و تلاش برای حفظ کانون خانواده هست؛ اما این روایت‌ها، بیش از آنکه روای ضعف و ناتوانی باشند، از قدرت درونی زنان حکایت دارند.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/31/3136466_556.jpg” alt=”روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس” width=”600″ height=”743″>

از منظر اخلاقی نیز حضور غیرمستقیم زنان، تقویت‌کننده ارزش‌هایی همچون عدالت، مبارزه با ظلم و مقاومت بود. زنان، با جمع‌آوری کمک‌های مردمی، دوخت لباس برای رزمندگان و حتی برگزاری مجالس عزاداری برای شهدا، روحیه جامعه را همواره حفظ می‌کردند. ضمن اینکه، زنان در شهر‌هایی همچون تهران و اصفهان، با تشکیل گروه‌های حمایتی، مواد غذایی و دارویی را به جبهه‌ها ارسال کرده و در بیمارستان‌ها، به عنوان پرستار داوطلب، زخمیان را تیمار می‌کردند. 

در پایان این روایت حماسی، زنان ایرانی نه تنها یادگارانی از شجاعت و ایثار، بلکه آفرینندگان آینده‌ای نوین شدند؛ گویی با هر قطره خون و اشکی که در راه وطن ریختند، بذری کاشتند که امروز به درختی تنومند از امید و افتخار تبدیل شده هست. این ستارگان درخشان، فراتر از جبهه‌ها و سنگرها، با نغمه‌ای از صبر و مقاومت، آوازی سرودند که هنوز در گوش تاریخ طنین‌انداز هست و این آواز، همچون رودخانه‌ای جاویدان، نسل‌ها را به سوی سرزمینی سرشار از عدالت و آزادی هدایت می‌کند.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/31/3136467_955.jpg” alt=”روایتی از نقش محوری زنان در دفاع مقدس” width=”600″ height=”429″>

و در آخر، جنگ، زخم‌هایی بر پیکر این ملت نشاند، اما زنان ایران با دستان خویش، از آن زخم‌ها گلی از استقامت و انسانیت رویاندند که تا ابد معطر خواهد ماند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیکرهای ظریف، اراده‌های پولادین

پیکرهای ظریف، اراده‌های پولادین بیشتر بخوانید »

روایت بی‌بی‌سی از درخشش بسیجیان ایران در دفاع مقدس

روایت بی‌بی‌سی از درخشش بسیجیان ایران در دفاع مقدس


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در قلب تاریخ معاصر، آنجا که شعله‌های تجاوز رژیم بعث عراق آسمان ایران و خاورمیانه را خون‌آلود کرد، روایت حماسه مقاومت ایران در برابر یورش صدام، چون نگینی تابناک در تاریخ این سرزمین می‌درخشد. ۳۵ سال پیش، در ۲۲ سپتامبر۱۹۸۰، نیرو‌های عراقی با خیال خام پیروزی برق‌آسا به خاک مقدس ایران هجوم بردند و جنگی ۸ ساله را رقم زدند. این گزارش که در سال ۲۰۱۵ توسط بی‌بی‌سی جهانی نوشته شده، گوشه‌ای از شکوه ایثار و پایداری ملت ایران را در برابر این تجاوز آشکار به تصویر می‌کشد.

زیبایی در دل جنگ؛ بسیجیان شهادت را در آغوش کشیدند

صدام، دیکتاتور بعثی، گمان می‌کرد که با زور اسلحه و حمایت قدرت‌های جهانی، می‌تواند انقلاب نوپای اسلامی ایران را در هم بشکند، اما او با روحیه‌ای رو‌به‌رو شد که از عمق اعتقادات ملی و مذهبی و عشق به وطن و امام خمینی (ره) سرچشمه می‌گرفت. ایرانیان، با لبخندی بر لب و قلبی پر از شور، به میدان جنگ شتافتند، اما در مقابل بسیاری از سربازان عراقی، با اکراه و ترس، به این کشتار بی‌معنا کشانده شده بودند.

یکی از این قهرمانان، مهدی طلعتی، نوجوانی ۱۵ ساله‌ای بود که با اشتیاق سلاح در دست گرفت و به بسیج، نیروی مردمی حافظ انقلاب اسلامی، پیوست. بسیجیان، جوانانی با‌ایمان، با تجهیزاتی اندک (کلاشینکف و نارنجک‌هایی که علم به استفاده از آنها را نداشتند) به جبهه رفتند. مهدی می‌گوید: «ما امام خمینی را دوست داشتیم و وقتی دستور دفاع از وطن را دادند، با خوشحالی لبیک گفتیم. نسل ما با شادی به میدان جنگ رفت.»

این کلمات، نه تنها بازتابی از عشق به رهبر هست، بلکه نشان‌دهنده پیوند عمیق میان دین و وطن‌پرستی در ایران هست. در حالی که لجستیک ضعیف بود و حتی نان کافی وجود نداشت، تعهد به انقلاب همه کمبود‌ها را جبران می‌کرد. بسیجیان، با فداکاری‌هایشان، خطوط دشمن را شکستند و نشان دادند که روح انسانی می‌تواند بر ماشین جنگی غلبه کند.

در طرف مقابل، داستان سربازان عراقی روایتی از اجبار و وحشت هست. بسیاری از سربازان عراقی، همچون «عدنان»، که اکنون روزنامه‌نگاری در تبعید هست، به اجبار به جبهه فرستاده شدند. آموزش‌های خشن ارتش بعثی که با باتوم و توهین همراه بود، روحیه آنها را در هم شکست. عدنان خاطرنشان کرد: «از ابتدا روحیه ارتش پایین بود. چگونه سربازی با روحیه شکسته می‌تواند به میدان جنگ برود؟» اعدام‌های بی‌رحمانه سربازان فراری از جنگ، فضای رعب و وحشت زیادی را حاکم کرده بود.

وی صحنه‌ای را توصیف می‌کند که دو سرباز به جرم ترک موقعیت، تیرباران شدند و هنوز صدای گلوله‌باران شدن آنها و در گوش وی پخش می‌شود. این جنگ برای عراقی‌ها، نه یک جنگ بر پایه ارزش، بلکه «جهنمی پوچ» بود که صدام آن را بر آنها تحمیل کرد. تخمین زده می‌شود که ۲۵۰ هزار عراقی در این جنگ کشته شدند، اما بسیاری از آنها با اکراه به میدان جنگ رفته و حتی اکنون از یادآوری آن ابا دارند.

زیبایی در دل جنگ؛ بسیجیان شهادت را در آغوش کشیدند

جنگ، با پیشروی اولیه عراقی‌ها در خرمشهر، آغاز شد، اما نیرو‌های غیور ایرانی با ایثار خود، دشمن را به عقب راندند. در سال ۱۹۸۲، صدام مجبور به عقب‌نشینی شد، زیرا نیروهایش پراکنده بوده و فداکاری ایرانیان، همچون موجی خروشان، آنها را در هم می‌کوبید. جنگ به شکلی فرسایشی جلو رفته و مشابه با جنگ جهانی اول، با کشتاری عظیم برای دستاورد‌های ناچیز جلو می‌رفت.

ایرانیان، به سبب تحریم تسلیحاتی جهانی پس از انقلاب و گروگان‌گیری عناصر سفارت آمریکا، تجهیزات کمتری را در اختیار داشتند. بزرگ‌ترین سلاحشان، نیروی انسانی و ایمانی راسخ بود. حملات غافلگیرکننده سربازان روح‌الله، جایی که بسیجیان مستقیماً به سمت تیربار‌های دشمن می‌دویدند، نمادی از شجاعت در تاریخ معاصر ایران شد.

مهدی، که خود داوطلب شد تا با دویدن روی میدان مین، راه را باز کند، می‌گوید: «وقتی اسلحه نداری، با بدنت خط دشمن را می‌شکنی. حتی سیم خاردار را با بدنمان می‌پوشاندیم تا دیگران عبور کنند.» آمار شهدای نیرو‌های ایرانی بسیار بالا بود و گاهی ۷۰ تا ۹۰ درصد یگان‌ها نابود می‌شدند، اما همین فداکاری‌ها، این پیروزی را برای مردم ممکن ساخت.

با گذشت زمان، بسیج از یک نیروی نامنظم به ارتشی کارآزموده تبدیل شد. مهدی می‌گوید: «ابتدا از انفجار نارنجک می‌ترسیدم، اما بعداً صد‌ها انفجار نارنجک را نادیده می‌گرفتم. به جنگ عادت می‌کنی و حرفه‌ای می‌شوی.» تا پایان جنگ در اوت ۱۹۸۸، با پذیرش قطعنامه سازمان ملل توسط رهبر معظم انقلاب، تعداد شهدای ایران بین ۳۰۰ هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده می‌شود. اما برای بسیجیان مؤمن، مرگ نه ترس‌آور، بلکه پلی به سوی شهادت و رستگاری بود. آنها باور داشتند که دفاع از وطن و انقلاب اسلامی، ارزش فدا کردن جان شیرین را دارد. این اعتقاد، جنگ را برایشان نه تنها تحمل‌پذیر، بلکه زیبا کرد. مهدی می‌گوید: «آن لحظه بسیار زیبا بود. ترجیح می‌دادم در آن دوران بمیرم تا اینکه بعد از جنگ به زندگی ادامه دهم.»

امروز، مهدی به عنوان یک استاد دانشگاه در یکی از کشور‌های غربی زندگی می‌کند، اما زخم‌های جنگ نظیر زانو‌های مصنوعی و گلوله‌ای در دستش، همچنان بر بدنش باقی هست. حماسه دفاع مقدس، چون ستاره‌ای در آسمان تاریخ ایران می‌درخشد و یادآور روز‌هایی هست که ملتی با ایمان و اراده‌ای پولادین، در برابر ظلم ایستاد.

این جنگ، فراتر از میدان نبرد، روایتی از اتحاد، ایثار و عشق به آرمان‌های والا بود که نسل‌ها را به احترام وامی‌دارد. پایداری ایرانیان در برابر تجاوز، نه تنها سرنوشت یک ملت را رقم زد، بلکه پیامی جاودان به جهانیان فرستاد: هیچ نیرویی نمی‌تواند روح ملتی متحد و مصمم را در هم بشکند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
روایت بی‌بی‌سی از درخشش بسیجیان ایران در دفاع مقدس

روایت بی‌بی‌سی از درخشش بسیجیان ایران در دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در دل تاریخ پرتلاطم خاورمیانه، جایی که باد‌های اقلیم چهار فصل با ناله‌های دردناک آمیخته می‌شود، جنایتی فراموش‌ناشدنی رخ داد که زخم‌هایش هنوز بر تن ایران عزیز تازه هست. رژیم بعث عراق، با دستان آلوده به سلاح‌های شیمیایی، بر پیکر این سرزمین کهن ضربه‌ای وارد کرد که روح ملت را آزرد.

بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۴ در فصلنامه «Chinese Journal of Traumatology» منتشر شده، حملات شیمیایی که از ۲۳ دی ماه سال ۱۳۵۹ آغاز شد و تا پایان جنگ تحمیلی در دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت، مورد بررسی و کاوش عمیق قرار گرفته هست. این روایت، تنها محدود به آمار و ارقام نیست، بلکه قصه‌ای از رنج و مقاومت هست؛ جایی که هر عدد، نمادی از زندگی‌های هست که در هم شکست.

در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹ زمانی که جهان هنوز از خواب غفلت بیدار نشده بود، ارتش عراق نخستین بمب‌های شیمیایی را بر حلبچه در جنوب غربی ایران فرو ریخت. این آغاز راهی تاریک و خون‌آلود بود که عراق با استفاده از گاز‌های اعصاب (NAs) و خردل گوگردی (SM) آن را هموار کرد. در ابتدا، حملات محدود بود، اما بمباران‌ها از مرداد سال ۱۳۶۲، با رفع مشکلات فنی بمب‌ها، شدت گرفت و تا دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت. 

ایران بیش از پنج سال زیر باران مرگبار این سموم قرار گرفت. در اسفند ۱۳۶۳، عراق حجم عظیمی از این بمب‌های شیمیایی را علیه نظامیان و غیرنظامیان ایرانی به کار برد، جایی که ابر‌های زردرنگ خردل، هوا را مسموم می‌کرد و نفس‌ها را به شماره می‌انداخت.

شهر سردشت، یکی از شهر‌های کردی در شمال غربی ایران، در تیر ماه سال ۱۳۶۶ و خرداد سال ۱۳۶۷ هدف بمب‌هایی با وزن ۲۵۰ کیلوگرم از گاز خردل قرار گرفت و ۸ هزار و ۲۵ نفر از ۱۲ هزار نفر ساکن آن منطقه مجروح شده و ۱۳۰ نفر جان باختند. این جنایت به گفته کارشناسان سازمان ملل نمادی از خشونت هدفمند و برنامه‌ریزی شده بود.

در بهمن سال ۱۳۶۶ اشنویه هدف حملات شیمیایی رژیم بعث قرار گرفت و در پی آن، ۲ هزار و ۶۸۰ غیرنظامی مجروح شدند. تقویم مرگ، از جنوب تا شمال ایران را در بر گرفت و بیش از ۲۰ هزار شهید و ۴۰۰ هزار مجروح بر جای گذاشت؛ مجروحانی که نیازمند مراقبت‌های طولانی‌مدت بودند.

کشتار وحشیانه رژیم بعث عراق در میدان‌های نبرد نیز رخ نشان داد و گاز‌های اعصاب رزمندگان را در کمتر از ۳۰ ثانیه به شهادت می‌رساند. پژوهشگران گزارش می‌دهند که حدود ۱۰۰ هزار ایرانی به دلیل آلودگی به این گاز‌های شیمیایی، تحت درمان قرار گرفته‌اند، اما با این وجود تخمین زده می‌شود که حدود ۲۵ هزار غیرنظامی به عنوان مجروح شیمیایی شناسایی نشده باشند. 

گاز خردل، با نرخ کشندگی حاد ۲ تا ۳ درصد، درصد کشندگی کمتری دارد، اما ناتوانی‌های مزمنی را ایجاد می‌کند. دوز‌های بالا این بمب شیمیایی (۲۰۰ میلی‌گرم خوراکی یا ۳-۵ گرم پوستی) با ایجاد «اِدم ریوی» (تجمع مایع در ریه‌ها)، منجر به مرگی دردناک می‌شود. در مقابل، گاز‌های اعصاب مانند «تابون» و «سارین»، که سازمان ملل ترکیب‌شان را با ۷۵ درصد تابون و ۱۲ درصد کلروبنزن تأیید کرده هست، با تحریک بیش از حد گیرنده‌های موسکارینی و نیکوتینی، علائمی، چون تعریق، تهوع، تشنج و فلج تنفسی ایجاد می‌کردند. 

این سموم، که حتی در نمونه‌های خون، پوست و ادرار شهدا یافت شد، مرگ را فوری و زجرآور می‌کرد. اما این آمار، تنها بخش کوچکی از این مصیبت تاریخی هست. مرگ‌های دیررس، مانند آنچه در حلبچه رخ داد (جایی که ۵ هزار نفر شهید و ۷ هزار نفر مجروح شدند) نشان‌دهنده عمق فاجعه هست.

عوارض جسمی آن زخم‌های ناسور که عراق بر تن ایران نشاند، گسترده و پایدار بود. گاز خردل، شایع‌ترین عامل، با آسیب به DNA، کاهش گلوتاتیون و فعال‌سازی فاکتور‌های التهابی، سلول‌ها را به ورطه مرگ می‌کشاند. مشکلات تنفسی نظیر «برونشیت مزمن»، «فیبروز ریوی» و «اِدم ریوی» که نفس را تنگ می‌کرد، با شیوع ۴۲.۵ درصد در میان ۳۴ هزار مجروح، شایع‌ترین عارضه بود. چشم‌ها، در ۳۹ درصد موارد آسیب‌های جبران ناپذیری مانند التهاب مزمن، خشکی و حتی کوری دید. پوست، با ۲۴.۵ درصد آسیب، از قرمزی ساده تا نکروز شدید، جایی که تاول‌ها مانند آتش زیر پوست شعله می‌کشیدند، آسیب‌های دردناکی را متحمل می‌شد.

تغییرات ایمنی، با سرکوب سلولی و هومورال، بدن را مستعد عفونت‌ها کرده و احتمال ابتلا به سرطان‌هایی، چون معده و پوست را افزایش داد. گاز‌های اعصاب نیز، با اثرات مستقیم بر سیستم عصبی مرکزی، سردرد، بی‌خوابی، گیجی و کما ایجاد می‌کرد. این عوارضموجب فرسودگی جسم می‌شدو  زندگی قربانیان را هم به جهنمی دائمی تبدیل کرد. 

اما این رنج‌ها تنها به جسم مجروحان محدود نبود؛ روان ایرانیان -آن روح مقاوم- اما زخم‌خورده، زیر بار این جنایات خم شد. اختلالات روانی در جانبازان شیمیایی شایع‌تر از جمعیت عادی بود: اضطراب مانند سایه‌ای دنبال‌شان می‌کرد، افسردگی نور امید را می‌زدود و استرس پس از سانحه آنها را مدام در وحشت نگاه می‌داشت.

مهاجرت اجباری از مناطق آلوده -مانند آنچه در سردشت و حلبچه رخ داد- خانواده‌ها را از هم پاشید و فشار‌های عاطفی عمیقی بر زنان و کودکان تحمیل کرد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این حملات، بیش از ۱۵۰ نوع بیماری و عارضه ایجاد کرده و حتی عوارض اجتماعی-اقتصادی را نیز سبب شد. 

پس از ۲۵ سال از پایان جنگ، هنوز ۴۵ هزار ایرانی با عوارض تنفس گاز خردل دست‌وپنجه نرم و هزاران نفر دیگر با بیماری‌های مزمن زندگی می‌کنند. رژیم بعث عراق، با این حملات، نه تنها جان، بلکه آینده‌ای روشن را از مردمان ایران ربود. این گزارش، با تکیه بر داده‌های علمی، فریادی هست برای زخم‌هایی که التیام نیافته هست.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد

میراث جنگ شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد بیشتر بخوانید »