رژیم بعث عراق

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث عراق


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: پیروزی‌های رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر هشت» و فتح شهر «فاو» در سال ۱۳۶۴، موجب شد تا ارتش بعث عراق از وضعیت «دفاع ثابت» خارج شده و راهبرد «دفاع متحرک» را در پیش گیرد. به عبارت دیگر؛ وقوع عملیات والفجر هشت، همه ذهنیت و توان دشمن بعثی را به خود مشغول کرد؛ بنابراین آن‌چه برای دشمن اهمیت و ارزش حیاتی داشت، بازپس‌گیری فاو یا پوشاندن هرچند موقت شکست‌های ناشی از این عملیات بود. از این رو، دشمن بعثی در چهارچوب دفاع متحرک، دست به تعرض‌هایی زد و عملیات‌های نسبتاً محدودی در منطقه عملیاتی والفجر ۹ (۱۶ اسفند سال ۱۳۶۴)، ارتفاعات دربندیخان (۱۵ فروردین سال ۱۳۶۵)، ارتفاعات سومار (۲۲ فروردین سال ۱۳۶۵)، ارتفاعات منطقه لولان (۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۵)، منطقه فکه (۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۵) و ارتفاعات حاج‌عمران (۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۵) انجام داد تا شاید به ارتش خود که آسیب‌های عمده‌ای را متحمل شده بود، جانی دوباره بخشد و فضای مناسبی برای حفظ روحیه ارتش و رژیم بعث فراهم کند.

راهبرد «دفاع متحرک» عراق

بعد از این عملیات‌ها که با شکست روبه‌رو شد، فرماندهان ارشد ارتش بعث عراق تشکیل جلسه داده و طرح اشغال شهر «مهران» را مورد تصویب قرار دادند و در این رابطه یک فرماندهی عملیاتی مشترک با شرکت سرلشکر «ضیاء توفیق ابراهیم» فرمانده سپاه دوم، سرلشکر «ثابت احمد سلمان» فرمانده سپاه چهارم و سپهبد «طالع خلیل الدوری» فرمانده سپاه پنجم در منطقه میانی عملیات تشکیل شد؛ بر این اساس، سپاه دوم عراق در منطقه مهران وارد عمل شده و لشکر ۱۷ عراق با سه تیپ زرهی به همراه حدود پنج تیپ پیاده و از چند محور عمل کرد.

همچنین ارتش بعث عراق با به‌کارگیری ۲۶ گردان مختلط با پشتیبانی چندین اسکادران از هواپیما‌های پایگاه هوایی «واسط» عراق در حالی که به شدت از سوی یگان‌های آتشبار زمینی حمایت می‌شدند، توانست هجوم خود را با تصرف ارتفاعات ۳۰۷ تپه رحمان و پاسگاه آبزیادی آغاز کرده و سپس موفق به قطع جاده دهلران – مهران شود و بدین‌وسیله شهر مهران در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ اشغال کند؛ این درحالی است که بعثی‌ها چندروز قبل از آن یعنی ۲۴ اردیبهشت نیز یک حمله شیمیایی را به شهر مهران صورت داده بودند.

پس از اشغال شهر مهران، عراق با تبلیغات گسترده‌اى سعى کرد تا اشغال مهران را همسان با پیروزى رزمندگان ایرانی در فاو قلمداد کند؛ از این رو اعلام کرد که تنها در مقابل عقب‌نشینى جمهورى اسلامى از عراق و مشخصا فاو، مهران را باز پس خواهد داد! بنابراین رادیو عراق با قرائت اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «ایران از عقب‌نشینی عراق به مرز‌های بین‌المللی و سیاست پدافندی سوءاستفاده کرده است. تصرف فاو توسط ایران به دنیا نشان داد که ایران دنبال کشورگشایی است. اکنون سپاه‌های مختلف عراق عملیات دارند و این در حالی است که تنها سپاه هفتم جلوی ایران را گرفته است. عراق اقدام به تصرف مهران نمود که ایران فکر نکند ما ضعیف هستیم. ما اعلام می‌کنیم در همین حال حاضر به عقب‌نشینی از مهران هستیم در صورتی که ۱- عقب‌نشینی ایران و عراق به مرز‌های بین‌المللی و عدم دخالت در مسائل داخلی یکدیگر صورت گیرد. ۲ – عقب‌نشینی ایران از فاو و در مقابل عقب‌نشینی عراق از مهران خواهد بود و الا شهر مهران را در اشغال خود نگه می‌داریم».

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

شهر «فاو» پس از این‌که به تصرف رزمندگان اسلام درآمده بود

همچنین دشمن در شب ۲۷ اردیبهشت با نمایش فیلمی در تلویزیون بغداد، صحنه‌هایی را نشان داد که در آن شهر مهران در اشغال سربازان عراقی بود و تعدادی از آنها در حالی که پرچم این کشور را در دست داشتند، شادی‌کنان می‌دویدند و بر پشت‌بام خانه‌ها می‌رفتند و پرچم‌هایشان را تکان می‌دادند و دست‌هایشان را به علامت پیروزی بلند می‌کردند. از سویی دیگر نیز دشمن بعثی غنائم مختصر و تعداد اندکی اسیر ایرانی را هم که گرفته بود، به شکل‌های مختلف سواره، پیاده، ستونی و… بیش از ۲۰ بار به نمایش گذاشت.

با وجود ادعا‌ها و شرایطی که عراق برای خروج از مهران اعلام کرده بود، برخى شواهد نشان مى‌داد که علی‌رغم شکست دشمن در حملات قبل از آن، از حملات زمینى خود دست بر نداشته و با عنوان دفاع متحرک، همچنان در محورهایى خود را آماده تک مى‌کند؛ لذا چنانچه نیروهاى خودى به دشمن زمان مى‌دادند، علاوه بر از دست دادن نقاط استراتژیک و بعضى شهرهاى مرزى، ممکن است برروى روحیه نیروهاى خودى نیز اثر سوء بگذارد و تبعات سیاسى هم براى نظام به‌دنبال داشته باشد و تصرف هر نقطه شبیه مهران، باعث تقویت روحیه دشمن شود لذا چنین ضرورت‌های سیاسی و نظامی، برای بازپس‌گیری مهران آن‌قدر مهم بود که حتی امام خمینی (ره) مکرراً پیگیر این مسئله بودند و ۲ بار به مسئولان جنگ فرموده بودند: «پس مهران چه شد؟»؛ بر این اساس در نهم تیر سال ۱۳۶۵ عملیات «کربلای یک» با رمز مبارک «یا ابوالفضل‌العباس (ع)» اجرا شد و مهران را مجدداً آزاد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت.

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

دشمن بعثی در طول مدتی که راهبرد دفاع متحرک را اتخاذ کرده بود، در مجموع متحمل ده‌ها هزار کشته یا زخمی و اسیر شده و چندین فروند هواپیما، ۲۷ فروند بالگرد و ۱۷۰ دستگاه تانک و نفربر خود را هم از دست داده بود؛ بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که نیرو‌های خودی هم در عملیات تاکتیکی و هم در رویارویی با راهبرد کلی دشمن مبنی بر پدافند متمرکز، موفق بودند و در عمل دشمن را چنان زمین‌گیر کردند که دیگر توان ادامه تک نداشت و نیروهایش به دلیل تلفات وارد شده و از ترس اینکه مبادا توان لازم برای رویارویی با عملیات «والفجر ۱۰» یا هرگونه تحرک در فاو و دیگر منطقه‌های عملیاتی را از دست دهند، بار دیگر ناتوان‌تر و مأیوس‌تر از گذشته در لاک دفاعی فرو رفتند.

از سویی دیگر، به‌طور قطع اگر عراق در موضع عملیات تهاجمی در زمین، قادر به اثبات توانایی‌های خود و نمایاندن آن‌ها به غرب و متحدانش در منطقه بود، در اوایل جنگ تحمیلی می‌توانست نقشی اساسی در روند جنگ و آینده آن بازی کند؛ ولی ضعف‌های عمده دشمن در زمینه‌های مختلف، در عمل نشان داده بود که عراق نه‌تنها در موضع تهاجم؛ بلکه در دفاع مطلق هم موفق نیست و با گذشت زمان، به‌سمت فرسایش و اضمحلال پیش می‌رود.

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

تانک منهدم‌شده ارتش بعث عراق باقی‌مانده از دوران جنگ تحمیلی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث عراق بیشتر بخوانید »

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: پیروزی‌های رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر هشت» و فتح شهر «فاو» در سال ۱۳۶۴، موجب شد تا ارتش بعث عراق از وضعیت «دفاع ثابت» خارج شده و راهبرد «دفاع متحرک» را در پیش گیرد. به عبارت دیگر؛ وقوع عملیات والفجر هشت، همه ذهنیت و توان دشمن بعثی را به خود مشغول کرد؛ بنابراین آن‌چه برای دشمن اهمیت و ارزش حیاتی داشت، بازپس‌گیری فاو یا پوشاندن هرچند موقت شکست‌های ناشی از این عملیات بود. از این رو، دشمن بعثی در چهارچوب دفاع متحرک، دست به تعرض‌هایی زد و عملیات‌های نسبتاً محدودی در منطقه عملیاتی والفجر ۹ (۱۶ اسفند سال ۱۳۶۴)، ارتفاعات دربندیخان (۱۵ فروردین سال ۱۳۶۵)، ارتفاعات سومار (۲۲ فروردین سال ۱۳۶۵)، ارتفاعات منطقه لولان (۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۵)، منطقه فکه (۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۵) و ارتفاعات حاج‌عمران (۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۵) انجام داد تا شاید به ارتش خود که آسیب‌های عمده‌ای را متحمل شده بود، جانی دوباره بخشد و فضای مناسبی برای حفظ روحیه ارتش و رژیم بعث فراهم کند.

راهبرد «دفاع متحرک» عراق

بعد از این عملیات‌ها که با شکست روبه‌رو شد، فرماندهان ارشد ارتش بعث عراق تشکیل جلسه داده و طرح اشغال شهر «مهران» را مورد تصویب قرار دادند و در این رابطه یک فرماندهی عملیاتی مشترک با شرکت سرلشکر «ضیاء توفیق ابراهیم» فرمانده سپاه دوم، سرلشکر «ثابت احمد سلمان» فرمانده سپاه چهارم و سپهبد «طالع خلیل الدوری» فرمانده سپاه پنجم در منطقه میانی عملیات تشکیل شد؛ بر این اساس، سپاه دوم عراق در منطقه مهران وارد عمل شده و لشکر ۱۷ عراق با سه تیپ زرهی به همراه حدود پنج تیپ پیاده و از چند محور عمل کرد.

همچنین ارتش بعث عراق با به‌کارگیری ۲۶ گردان مختلط با پشتیبانی چندین اسکادران از هواپیما‌های پایگاه هوایی «واسط» عراق در حالی که به شدت از سوی یگان‌های آتشبار زمینی حمایت می‌شدند، توانست هجوم خود را با تصرف ارتفاعات ۳۰۷ تپه رحمان و پاسگاه آبزیادی آغاز کرده و سپس موفق به قطع جاده دهلران – مهران شود و بدین‌وسیله شهر مهران در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ اشغال کند؛ این درحالی است که بعثی‌ها چندروز قبل از آن یعنی ۲۴ اردیبهشت نیز یک حمله شیمیایی را به شهر مهران صورت داده بودند.

پس از اشغال شهر مهران، عراق با تبلیغات گسترده‌اى سعى کرد تا اشغال مهران را همسان با پیروزى رزمندگان ایرانی در فاو قلمداد کند؛ از این رو اعلام کرد که تنها در مقابل عقب‌نشینى جمهورى اسلامى از عراق و مشخصا فاو، مهران را باز پس خواهد داد! بنابراین رادیو عراق با قرائت اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «ایران از عقب‌نشینی عراق به مرز‌های بین‌المللی و سیاست پدافندی سوءاستفاده کرده است. تصرف فاو توسط ایران به دنیا نشان داد که ایران دنبال کشورگشایی است. اکنون سپاه‌های مختلف عراق عملیات دارند و این در حالی است که تنها سپاه هفتم جلوی ایران را گرفته است. عراق اقدام به تصرف مهران نمود که ایران فکر نکند ما ضعیف هستیم. ما اعلام می‌کنیم در همین حال حاضر به عقب‌نشینی از مهران هستیم در صورتی که ۱- عقب‌نشینی ایران و عراق به مرز‌های بین‌المللی و عدم دخالت در مسائل داخلی یکدیگر صورت گیرد. ۲ – عقب‌نشینی ایران از فاو و در مقابل عقب‌نشینی عراق از مهران خواهد بود و الا شهر مهران را در اشغال خود نگه می‌داریم».

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

شهر «فاو» پس از این‌که به تصرف رزمندگان اسلام درآمده بود

همچنین دشمن در شب ۲۷ اردیبهشت با نمایش فیلمی در تلویزیون بغداد، صحنه‌هایی را نشان داد که در آن شهر مهران در اشغال سربازان عراقی بود و تعدادی از آنها در حالی که پرچم این کشور را در دست داشتند، شادی‌کنان می‌دویدند و بر پشت‌بام خانه‌ها می‌رفتند و پرچم‌هایشان را تکان می‌دادند و دست‌هایشان را به علامت پیروزی بلند می‌کردند. از سویی دیگر نیز دشمن بعثی غنائم مختصر و تعداد اندکی اسیر ایرانی را هم که گرفته بود، به شکل‌های مختلف سواره، پیاده، ستونی و… بیش از ۲۰ بار به نمایش گذاشت.

با وجود ادعا‌ها و شرایطی که عراق برای خروج از مهران اعلام کرده بود، برخى شواهد نشان مى‌داد که علی‌رغم شکست دشمن در حملات قبل از آن، از حملات زمینى خود دست بر نداشته و با عنوان دفاع متحرک، همچنان در محورهایى خود را آماده تک مى‌کند؛ لذا چنانچه نیروهاى خودى به دشمن زمان مى‌دادند، علاوه بر از دست دادن نقاط استراتژیک و بعضى شهرهاى مرزى، ممکن است برروى روحیه نیروهاى خودى نیز اثر سوء بگذارد و تبعات سیاسى هم براى نظام به‌دنبال داشته باشد و تصرف هر نقطه شبیه مهران، باعث تقویت روحیه دشمن شود لذا چنین ضرورت‌های سیاسی و نظامی، برای بازپس‌گیری مهران آن‌قدر مهم بود که حتی امام خمینی (ره) مکرراً پیگیر این مسئله بودند و ۲ بار به مسئولان جنگ فرموده بودند: «پس مهران چه شد؟»؛ بر این اساس در نهم تیر سال ۱۳۶۵ عملیات «کربلای یک» با رمز مبارک «یا ابوالفضل‌العباس (ع)» اجرا شد و مهران را مجدداً آزاد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت.

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

دشمن بعثی در طول مدتی که راهبرد دفاع متحرک را اتخاذ کرده بود، در مجموع متحمل ده‌ها هزار کشته یا زخمی و اسیر شده و چندین فروند هواپیما، ۲۷ فروند بالگرد و ۱۷۰ دستگاه تانک و نفربر خود را هم از دست داده بود؛ بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که نیرو‌های خودی هم در عملیات تاکتیکی و هم در رویارویی با راهبرد کلی دشمن مبنی بر پدافند متمرکز، موفق بودند و در عمل دشمن را چنان زمین‌گیر کردند که دیگر توان ادامه تک نداشت و نیروهایش به دلیل تلفات وارد شده و از ترس اینکه مبادا توان لازم برای رویارویی با عملیات «والفجر ۱۰» یا هرگونه تحرک در فاو و دیگر منطقه‌های عملیاتی را از دست دهند، بار دیگر ناتوان‌تر و مأیوس‌تر از گذشته در لاک دفاعی فرو رفتند.

از سویی دیگر، به‌طور قطع اگر عراق در موضع عملیات تهاجمی در زمین، قادر به اثبات توانایی‌های خود و نمایاندن آن‌ها به غرب و متحدانش در منطقه بود، در اوایل جنگ تحمیلی می‌توانست نقشی اساسی در روند جنگ و آینده آن بازی کند؛ ولی ضعف‌های عمده دشمن در زمینه‌های مختلف، در عمل نشان داده بود که عراق نه‌تنها در موضع تهاجم؛ بلکه در دفاع مطلق هم موفق نیست و با گذشت زمان، به‌سمت فرسایش و اضمحلال پیش می‌رود.

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث

تانک منهدم‌شده ارتش بعث عراق باقی‌مانده از دوران جنگ تحمیلی

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشغال مهران؛ اوج استیصال رژیم بعث بیشتر بخوانید »

سید عباس موسوی و فعالیت سیاسی علیه رژیم بعث در عراق

سید عباس موسوی و فعالیت سیاسی علیه رژیم بعث در عراق


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: سید عباس موسوی در سال ۱۹۵۲م در شهرک نبی شیث از توابع بعلبک لبنان به دنیا آمد. او در سال ۱۹۶۶میلادی در شهر صور با امام موسی صدر آشنا شد و به توصیه وی به حوزه علمیه صور (معهد الدراسات الاسلامیة) رفت و تحصیلات حوزوی خود را از آنجا آغاز کرد.

سفر به نجف

سید عباس موسوی در سال ۱۹۶۷میلادی برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف هجرت کرد و پس از گذراندن دروس سطح در حوزه علمیه نجف آنجا، در دروس سید ابوالقاسم خویی و سید محمدباقر صدر شرکت کرد. وی ارتباط گسترده‌ای با شهید صدر داشت و او بود که مقدمات آشنایی سید حسن نصرالله را با شهید صدر فراهم کرد.

فعالیت در لبنان

سید عباس موسوی به علت فعالیت سیاسی علیه رژیم بعث در عراق تحت فشار حکومت آنجا بود و از سوی دیگر از وضعیت ناگوار محرومان در لبنان اطلاع داشت و به همین دلیل در سال ۱۹۷۹میلادی به لبنان مراجعت کرد. او در همان سال حوزه علمیه‌ای در شهر بعلبک با نام امام منتظر تأسیس کرد. همسر وی نیز حوزه‌ای با نام الزهراء برای تحصیل بانوان دایر کرد.

از طرف دیگر، سید عباس موسوی در سال ۱۹۷۹میلادی تجمع علماء المسلمین را برای هماهنگی بیشتر میان روحانیون لبنانی ایجاد کرد. همچنین در سال ۱۹۸۲میلادی در پی اشغال لبنان توسط اسرائیل سید عباس موسوی به همراه چند تن از جوانان لبنان در دره بقاع لبنان جمع شده و گروهی را برای مبارزه با اسرائیل تشکیل دادند که بعد‌ها به حزب‌الله موسوم شد.

دبیر کلی حزب‌الله لبنان

او در ماه مه ۱۹۹۱میلادی از سوی شورای مرکزی حزب‌الله لبنان به عنوان دبیر کل این حزب انتخاب شد تا پس از صبحی طفیلی دومین دبیرکل این حزب باشد.

همدردی با مسلمانان جهان

سیدعباس موسوی از چنان سعه صدری بر خوردار بود که امت اسلامی را در قلب خود جای می‌داد و دارای چنان قلبی بود که گنجایش همه مسائل و مشکلات جهان اسلام را داشت. در زمانی که در نجف تحصیل می‌کرد برای چاره اندیشی قضایای جهان اسلام به پا خاست. او اصرار داشت که در قلب مسایل مسلمانان قرار گیرد و در این راه از تمامی امکانات فکری، قلبی، تایید زبانی حمایت مالی، اقدامات عملی و پیشگامی در جهاد دریغ نمی‌کرد.

ارتباط با جهان اسلام

سید عباس موسوی در کنفرانس‌های سیاسی، فکری و فرهنگی در تهران، اسلام آباد، دمشق و آلمان حضور پیدا می‌کرد و نیز در تمامی اجتماعات و گردهمایی‌هایی که در خصوص مسئله فلسطین، کشمیر یا همبستگی با مسلمانان مبارز در الجزایر، تونس، مصر و عراق یا دیگر نقاط منعقد می‌گردید حضوری مداوم و فعال داشت.

شهید موسوی از طریق فعالیت‌های اسلامی خود به شبکه ارتباطات مهم و بزرگی پیوست و با برجسته‌ترین رهبران کشور‌های اسلامی و جنبش‌های مسلمانان در جهان اسلام و یا کسانی که برای او احترام بسیاری قائل بودند مراوده و ارتباط بر قرار کرد.

شرکت در عملیات والفجر

این مجاهد خستگی ناپذیر در پاییز سال (۱۳۶۲ هـ. ش.) در دفاع از جمهوری اسلامی ایران، در جنگ تحمیلی عراق، در عملیات والفجر شرکت جست، تا سرانجام به درخواست امام خمینی و بنابر اتفاق نظر مسؤولان امر، به لبنان اعزام گردید، چرا که صحنه لبنان بیش از جبهه‌های جنگ ایران نیازمند به او بود.

شهادت

سید عباس موسوی ۲۷ بهمن سال ۱۳۷۰ (۱۶ فوریه ۱۹۹۲میلادی) برای شرکت در مراسم سالگرد شیخ راغب حرب به روستای جبشیت سفر کرد و پس از شرکت در مراسم و ایراد سخنرانی به سمت بیروت در حرکت بود. هلی‌کوپتر‌های اسرائیلی با توجه به اطلاعاتی که از طریق جاسوسان اسرائیل در لبنان به دست آورده بودند به کاروان اتومبیل‌های سید عباس موسوی حمله کردند و با هدف قرار دادن خودروی وی، او و فرزند و همسرش را به شهادت رساندند.

خلبان مهاجم به کاروان وی در سال ۲۰۰۸میلادی و روزنامه اسرائیلی یدیعوت احرونوت در سال ۲۰۱۲میلادی جزئیاتی از ماجرای ترور وی را فاش کردند.

پیام رهبر انقلاب

در پی این ترور، سید علی خامنه‌ای در پیامی، سید عباس موسوی را عالیقدر و شجاع و بااخلاص و هوشمند توصیف کرد و وی را فردی دانست که علم را با عمل و گفتار را با صدق وفداکاری را با درایت توأم کرده بود.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سید عباس موسوی و فعالیت سیاسی علیه رژیم بعث در عراق بیشتر بخوانید »

تاریخ این‌گونه شرمنده شد

تاریخ این‌گونه شرمنده شد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، رژیم بعث عراق که از پیروزی در جبهه‌های جنگ علیه ایران ناامید شده بود، تصور می‌کرد با حملات شیمیایی می‌تواند خواسته‌های خود را بر ملت ایران تحمیل کند. از این رو در روز‌های هفتم و هشتم تیرماه ۱۳۶۶، هواپیما‌های بمب‌افکن عراق با بمب‌های شیمیایی به چهار نقطه پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خُرد و کلان و مردم بی‌گناه آن شهر و اطراف آن را آماج گاز‌های کشنده و دهشتناک شیمیایی قرار دادند.

نخستین شهر قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان

بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیع‌ترین و وحشتناک‌ترین تهاجم شیمیایی‌ای بود که آثار و پیامد‌های منفی زیادی به بار آورد. جمهوری اسلامی ایران این تهاجم را غیرانسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید.

حمله شیمیایی هواپیما‌های متجاوز رژیم بعث عراق به شهر سردشت، به شهادت ۱۱۰ نفر و مجروح شدن ۵۰۰۰ تن انجامید و هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف شهرستان سردشت با آثار و پیامد‌های این بمباران دست به گریبان هستند.

به رغم ارتکاب این جنایت هولناک، مجامع جهانی هیچ اقدامی در جلوگیری از ادامه تجاوز به عمل نیاوردند، حتی آن رژیم خونخوار را هم ملامت نکردند و، چون گذشته بی‌اعتنا از کنار این حادثه گذشتند.

نماد برخورد دوگانه مجامع بین‌المللی

سردشت اولین شهر قربانی فاجعه شیمیایی، فقط نماد مظلومیت ملت ایران نیست؛ نماد برخورد دوگانه مجامع بین‌المللی در جهت تامین منافع ابرقدرت‌ها و مستکبرین نیز هست.

برابر گزارش‌ها، بیش از ۴۰۰ شرکت تولیدکننده مواد شیمیایی از عراق برای تجهیز شیمیایی حمایت کردند که بیشترین آن‌ها از آلمان و انگلیس بودند. این در شرایطی است که آلمان به عنوان تنها کشوری شناخته می‌شود که هم کنوانسیون ژنو را امضا کرده و هم اتحادیه اروپا اجازه دارد با بازرسی از صنایع شیمیایی آن کشور مانع از تولید سلاح‌های شیمیایی به وسیله آلمان شود.

مروری بر جنایت‌های شیمیایی رژیم بعث عراق

رژیم بعث عراق در طول جنگ تحمیلی بار‌ها با استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه رزمندگان اسلام و مردم شهر‌ها بیش از پیش خوی تجاوزگری‌اش را نشان داد.

عراق در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، تهاجم سراسری خود را از سه جبهه آغاز کرد. مرکز ثقل این تهاجم جبهه جنوب بود. در آن زمان، ارتش عراق، دارای مشخصات توانایی تهاجمی جنگ‌افزار‌های شیمیایی به شرح زیر بود:

۱- توانایی حفاظتی و رفع آلودگی، وسایل حفاظتی انفرادی – یگانی برای کلیه پرسنل در داخل خودرو‌های زرهی، وجود گروهان شیمیایی و رفع آلودگی در لشکر‌های رزمی.

۲- داشتن مناسبات تجاری درازمدت با شوروی که بزرگ‌ترین تدارک‌کننده جنگ‌افزار‌های شیمیایی مورد نیاز عراق بود.

۳- داشتن مناسبات تجاری با غرب از جمله انگلستان، هلند، آلمان غربی و آمریکا به منظور خرید مواد شیمیایی و تجهیزات حفاظتی مورد لزوم جهت نیل به خودکفایی در زمینه ساخت جنگ‌افزار‌های شیمیایی.

۴- در اختیار داشتن انواع سیستم‌های پرتاب مهمات شیمیایی از جمله هواپیما‌های دورپرواز، توپخانه، راکت‌های سطح به سطح و موشک‌ها.

اولین و دومین حمله شیمیایی در طول جنگ‌تحمیلی/جنایت جنگی

در اوایل جنگ تحمیلی، در منطقه شلمچه، رژیم عراق برای اولین‌بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح شیمیایی کرد و این موضوع برای دومین‌بار در منطقه میمک تکرار شد. عراقی‌ها از آذرماه سال ۱۳۶۱، به طور پراکنده از عوامل شیمیایی کشنده استفاده کردند. ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول‌زا) را به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تک‌های شبانه مورد استفاده قرار دادند.

در سال ۱۳۶۲، عراق به کاربرد جنگ‌افزار‌های شیمیایی در پیرانشهر و حوالی «پنجوین» مبادرت ورزید. ایران حادثه پنجوین را «جنایت جنگی» نامید و مجروحین جنگ شیمیایی به بیمارستان‌های تهران اعزام شدند.

در اواخر ۱۳۶۳، عراق به دو علت از کاربرد جنگ‌افزار‌های شیمیایی موقتاً منصرف شد:

۱- در رابطه با اعتراض‌های قبلی اروپا.

۲- علنی شدن ابعاد گسترده کاربرد این جنگ‌افزار‌ها در جنگ با ایران.

استفاده از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در بُعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان ۱۳۶۴ که رزمندگان ایران توانستند شهر فاو را تصرف کند، مجدداً آغاز شد. در اوایل سال ۱۳۶۶، عراق بار دیگر از جنگ‌افزار‌های شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد.

کاربرد ۷۰۰۰ گلوله حاوی مواد سمی

پس از عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴، نیرو‌های عراقی به طرز بی‌سابقه‌ای از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند. حدود ۷۰۰۰ گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیرو‌های ایران شلیک شد. در طول ۲۰ روز هواپیما‌های عراقی بیش از ۱۰۰۰ بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند و متجاوز از ۳۰ تهاجم شیمیایی علیه هدف‌های غیر نظامی در ایران انجام شد.

بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ فجیع‌ترین و وحشتناک‌ترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عده بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزار‌های شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید.

وحشیانه‌ترین مورد استفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بوده است که وسیع‌ترین مورد استفاده از جنگ‌افزار‌های شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می‌رود که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.

فاجعه‌ای که در حلبچه رخ داد بدون شک با فجایعی همچون بمباران اتمی شهر‌های «هیروشیما و ناکازاکی» ژاپن به دست آمریکا، قابل مقایسه است.

به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی از سوی عراق، در حالی صورت می‌گرفت که این کشور جزء ۱۲۰ کشور امضاکننده پروتکل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح‌های سمی، خفه‌کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت. پروتکل ۱۹۲۵ ژنو که طی قطعنامه ۲۱۶۱ (۲۱) B سازمان ملل متحد مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاح‌های شیمیایی را منع می‌کند. قسمت‌هایی از پروتکل ۱۹۲۵ ژنو به شرح زیر است:

امضاکنندگان تام‌الاختیار زیر به نام دولت‌های خود اعلام می‌دارند: «نظر به این که در موقع جنگ، استعمال گاز‌های خفه‌کننده و مسموم یا امثال آن‌ها و همچنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقاً مورد تنفر افکار عمومی دنیای متمدن است، دول متعاهد تقبل می‌کنند ممنوعیت استعمال گاز‌های خفه‌کننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و همچنین تعهد می‌کنند که ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میکروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مدلول مراتب فوق بدانند.»

پروفسور «اوبن هندریکس» رییس آزمایشگاه سم شناسی بیمارستان دانشگاه گان (فلاندر، در شمال غرب بلژیک اظهار می‌دارد: عراق از سه نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرده است. وی تأکید دارد که نیرو‌های عراقی شهر حلبچه را در روز‌های ۱۷ و ۱۸ مارس (۲۷ و ۲۸ اسفند ۶۶) با گاز خردل (ایپریت)، گاز‌های اعصاب (تابون، سارین یا سومان) و بالاخره با سیانوژن بمباران کرده‌اند.

به گفته او، این سه نوع سلاح به صورت مجزا، ولی با فاصله‌ای کوتاه و به طوری که به صورت یک «کوکتل بسیار سمی» درآیند، مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تاریخ این‌گونه شرمنده شد بیشتر بخوانید »

سرنوشت گروهک مزدور منافقین برای اپوزیسون ملت ایران عبرت‌آموز باشد

سرلشکر باقری: سرنوشت گروهک مزدور منافقین برای اپوزیسون ملت ایران عبرت‌آموز باشد/ گروهک مزدور منافقین هم‌اکنون بیش از گذشته به دریوزگی افتاده‌اند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی به مناسبت سالگرد هفتم تیر اظهار داشت: هفتم تیر را می‌توان نماد مظلومیت مردمی دانست که تنها جرم آن‌ها، استقلال‌طلبی و نفی هرگونه سلطه بیگانه بود.
 
متن این پیام به شرح زیر است:
 
هفتم تیر، یادآور دو حادثه تأثیرگذار و تلخ در تاریخ معاصر ایران اسلامی است، یکی حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶٠ که به شهادت ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی و در رأس آن‌ها شهید بهشتی، به دست گروهک تروریستی منافقین انجامید و دیگری بمباران شیمیایی مردم بی دفاع و غیر نظامی سردشت به دستور صدام حسین، رئیس رژیم بعث عراق در سال ۶٧ که آن حادثه هم به شهادت ١١٠ نفر از مردم این شهر و مسمومیت شیمیایی بیش از هشت هزار نفر بر اثر گازهای سمی انجامید و آثار این جنایت جنگی همچنان بر تن رنجور مردم سردشت باقی است. 
 
هفتم تیر را می‌توان نماد مظلومیت مردمی دانست که تنها جرم آن‌ها، استقلال‌طلبی و نفی هرگونه سلطه بیگانه بود. نکته تلخ و حیرت‌آور، اما سکوت مرگبار نهادهای بین‌المللی حقوق بشر در قبال این دو اقدام ضد بشری بود. سکوتی که استانداردهای دوگانه حقوق بشری را پیش چشم آزادیخواهان و عدالت‌طلبان به نمایش گذاشت و این واقعیت را به اثبات رساند که مناسبات انسانی و به اصطلاح حقوق بشری تا زمانی اعتبار و وجاهت بین‌المللی دارد که ملت‌ها و دولت ها در مسیر خواسته‌های غیرمشروع دولت‌های استعماری حرکت کنند؛ در غیر این‌صورت ملت‌های مستقل نه تنها از سوی نظامات بین‌المللی حمایت نمی‌شوند، که قوانین به ابزار تهدید و سلطه توسط قدرت‌ها تبدیل می‌شوند؛ اما از آنجا که بنا به وعده الهی ظلم و ظالم هرگز پایدار نخواهد ماند، روند تحولات تاریخی، همواره نویدبخش پیروزی حق بر باطل می‌باشد.
 
سرنوشت رقت‌انگیز عاملان این دو جنایت، گواهی بر این بشارت محتوم است؛ صدام به بدترین شکل ممکن با خفت و خواری به درک واصل شد و گروهک مزدور منافقین هم‌اکنون بیش از گذشته به دریوزگی افتاده‌اند تا جاییکه هیچ دولت اروپایی حاضر به پناه دادن به آن‌ها نیست  و مصداق از «اینجا رانده و از آن جا مانده» شده‌اند. این سرنوشت برای اپوزیسیونی که به ملت و وطن خود پشت کرده‌اند و دل خوش به پشتیبانی دشمنان ملت ایرانند، باید عبرت‌آموز  باشد.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرلشکر باقری: سرنوشت گروهک مزدور منافقین برای اپوزیسون ملت ایران عبرت‌آموز باشد/ گروهک مزدور منافقین هم‌اکنون بیش از گذشته به دریوزگی افتاده‌اند بیشتر بخوانید »