رژیم بعث عراق

آمریکا را در محاصره‌ سیاسی خود قرار دادیم

آمریکا را در محاصره‌ سیاسی خود قرار دادیم


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ دهه ۶۰ در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، دهه‌ای فراموش نشدنی و مهم است.

در این دهه اتفاقات تلخ و شیرین فراوانی روی داده است که هر کدام از آنها می‌تواند محل بحث و تحلیل قرار بگیرد. از عزل بنی‌صدر تا آزادسازی خرمشهر، از شهادت رجایی و باهنر تا انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ریاست جمهوری برای دو دوره متوالی با اکثریت آرا وقایعی هستند که باید مورد دقت قرار بگیرد.

بعد از شهادت محمدعلی رجایی و حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر، انتخابات ریاست جمهوری برگزار و حضرت آیت‌الله به ریاست جمهوری انتخاب شد. تنفیذ این مسئولیت به ایشان از سوی امام خمینی (ره) در شرایطی انجام شد که کشور در شرایط بحرانی قرار داشت. از یک سو تحریم شدید اقتصادی از سوی کشورهای غربی از یک سو نیز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق و اشغال بخش‌هایی از ایران و همچنین آتش‌افروزهای منافقین و بدخواهان و تلاش تجزیه طلبان سبب نوعی بی‌ثباتی در کشور شده بود.

ورود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عرصه ریاست جمهوری از موهبت‌هایی بود که توانست ایران ۱۳۶۰ را از موضع ضعف به موضع قدرت در سال ۱۳۶۴ برساند. تا جایی که حالا این ایران اسلامی است که در منطقه حرف اول را می‌زند بخصوص اینکه در جنگ تحمیلی پیروزی‌های چشمگیری حاصل شد.

در سال ۱۳۶۴ بعد از پایان موعد ریاست جمهوری معظم‌له، ایشان بار دیگر نامزد پست ریاست جمهوری شدند که با کسب بیش از ۸۷ درصد از آرای قاطع مردم برای بار دوم به ریاست جمهوری منصوب شدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ رسما سکان اداره دستگاه اجرایی را به دست گرفتند. دوران چهار ساله‌ای که به گواه تاریخ ایران اسلامی همچنان مسیر توسعه، پیشرفت و اقتدار را طی کرد.

متنی که در ادامه می‌خوانید بخشی از سخنرانی انتخاباتی معظم‌له است که از سیمای جمهوری اسلامی ایران در مرداد ۱۳۶۴ پخش شد. آنچه در این سخنرانی حائز اهمیت است نوع نگاه امیدوارنه توام با ایمان و اعتقاد به نیروهای کارآمد داخلی است که این نوع نگاه به شکلی عمیق‌تر در دوران رهبری ایشان دیده می‌شود.

تعامل با جهان در عین عزت و اقتدار  

«اگر راهنمایی‌های راهگشای عمومی ملت در مواقع حساس نبود، ما نمی‌توانستیم این راهی را که رفتیم برویم، این کاری را که انجام شده انجام بدهیم. من در این فرصت به همه‌ شما عزیزان عرض سلام و ارادت می‌کنم و از محبت‌هایی که تاکنون کردید تشکر می‌کنم. مخصوصاً از آن عزیزانی که در جبهه‌های جنگ، در خطوط مقدم خطر و جانبازی و ایثار مشغول خدمت بوند و هستند و در حقیقت کلید حل بیشتر مشکلات ما آنها بودند.

درباره‌ مسائل مربوط به ریاست‌جمهوری و گذشته و آینده و حال کشور بحث‌های زیادی هست که به اهم آنها اشاره خواهم کرد. یکی در اهمیت مسأله‌ی انتخابات ریاست جمهوری و شرکت مردم؛ البته همه حرف‌ها را امام فرمودند. آنچه که به عنوان بیان وظیفه و وجه این وظیفه امام بیان کردند همه‌ حرف بود و بیش از آن و فراتر از آن واقعاً بحثی نیست که من بخواهم این‌جا بکنم.

همچنین عزیزانمان در نماز جمعه مطالبی را بیان کردند، خود من هم در آخرین نماز جمعه‌ای که آمدم مطالبی را گفتم. در این‌جا به دو مطلب کوتاه درباره‌ اهمیت مسأله‌ انتخابات اکتفا می‌کنم. مطلب اول این است که ما می‌گوییم نظاممان مردمی است، ما که میگوییم مردم در سرنوشت این کشور و اداره‌ کشور شریک هستند یعنی چه؟

به نظر من مهمترین مظهر شرکت مردم در اداره‌ کشور انتخابات ریاست‌جمهوری است، یا لااقل یکی از مهم‌ترین آنهاست. مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری چه می‌کنند؟ یک فردی را انتخاب می‌کنند که رئیس قوه‌ مجریه است؛ یعنی رئیس دستگاه عظیم اداری کشور. این شخص است که نخست‌وزیر و وزراء را معین می‌کند و نخست‌وزیر و وزراء هستند که مملکت را با نصب مدیران اداره می‌کنند و اجرائیات کشور را عملاً عهده‌دار می‌شوند و به دوش می‌کشند.

وقتی مردم انتخابات ریاست جمهوری را انجام می‌دهند می‌توانند احساس کنند و می‌توانند به دنیا بگویند که این ما هستیم که داریم مدیران کشور را انتخاب می‌کنیم، و نظام جمهوری اسلامی می‌تواند افتخار کند که این مردم هستند که دارند زمامداران کشورشان را انتخاب می‌کنند. امام هم که حکم ریاست جمهوری را تنفیذ می‌کنند، رأی مردم را در حقیقت تنفیذ می‌کنند.

می‌بینید که این کلید راهگشا در حقیقت مدخل اصلی برای اداره‌ کشور و تعیین زمامداران و مدیران کشور است. مطلب دیگر در باب اهمیت انتخابات این است که وقتی مردم شرکت می‌کنند، وقتی آراء زیادی به منتخب خودشان و رئیس جمهور می‌دهند، آن رئیس جمهور این توان و قدرت را در خودش می‌یابد که دست به اصلاحات بزند؛ آنچه را که لازم و مفید می‌داند به دولت توصیه کند، دنبال آن را بگیرد، خطوط اصلی سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست فرهنگی و سیاست‌های گوناگون کشور را ترسیم کند و از دولت و مسئولین اجرایی و مدیران بخواهد که آنها را انجام بدهند.

یک مقایسه‌ کوتاهی می‌خواهم بکنم بین وضع کشور در آغاز این دوره‌ ریاست جمهوری که الان رو به اتمام است و پایان این دوره که حالا باشد چهار سال پیش کشور ما در چه وضعی بود؟ اگر من بخواهم در چند جمله خلاصه کنم باید بگویم آن روز ما یک کشوری داشتیم به معنای واقعی کلمه متلاطم، دچار هرج و مرج، وضع اقتصادی در نهایت بدی، وضع ذخائر ارزی به یک وضع تأثرانگیز و وحشت‌انگیز بود یک کسانی بودند که ملت در تعهد آنها و در صداقت آنها تردید داشت و بعد هم این تردید ملت معلوم شد به جا بوده، گذاشتند و رفتند یک میراث این چنینی برای ما گذاشته بودند.

صادرات نفت ما در کمترین اندازه‌ طول دوران شاید صادرات نفتی ما بود، در حدود سیصد هزار بشکه در روز که بهیچ‌وجه قابل ذکر نبود، وضع امنیت مرزها، امنیت مناطق مختلف کشور، حتی امنیت شهرها به شکل بسیار بدی بود، تبلیغات جهانی علیه ما این بی‌ثباتی را روز به ‌روز بیشتر در ذهن مردم فرو می‌کرد. قدرت‌های بزرگ جهانی مثل کفتارهای مردارخواری که منتظرند یک طعمه‌ای پیدا کنند و بروند و شکم‌های خودشان را سیر کنند از اطراف کشور را تهدید می‌کردند. ضد انقلاب ناتوان و نالایق و مطرود دائماً اوضاع را هر چه بی‌ثبات‌تر جلوه می‌دادند.

وضع فرهنگی ما چه‌جور بود؟ دانشگاه نداشتیم، دانشجویی در این مملکت وجود نداشت، بساط کار آموزش عالی در رکود کامل بود. وضع جنگ که واقعاً تأسف‌انگیز بود، اهواز، دزفول، اندیمشک و شهرهای فراوان دیگر بودند که زیر آتش توپخانه‌ دشمن بودند. امروز همه چیز در نقطه‌ مقابل قرار دارد. از لحاظ وضع سیاسی و اعتبار جهانی آن روز هیچ کس خیال نمی‌کرد این نظام و این کشور حتی ممکن است تا یک سال دوام بیاورد.

امروز ما در دنیا جزو سیاست‌های تعیین‌کننده به حساب می‌آییم. آن روز آمریکا ما را در محاصره‌ اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی خودش قرار داده بود؛ از همه طرف روی ما فشار می‌آورد. امروز آمریکا اعتراف می‌کند که در محاصره‌ سیاسی ماست؛ ریگان صریحاً اعلام می‌کند که از ناحیه‌ ایران و چند کشور دیگر تهدید می‌شود. این معنایش این است که ما آمریکا را در یک محاصره‌ معنوی سیاسی قرار دادیم.

 آن روز حتی کشورهای جهان سوم برای ما اعتباری قائل نبودند، با ما ارتباطی نداشتند. امروز دنیا روی ما حساب می‌کند، ما هر جا برویم با آغوش باز از ما استقبال می‌کنند، ارتباط با ما برای کشورها و دولت‌های دنیا یک چیز مرغوب و مطلوب است. بسیاری از رؤسای جمهور دنیا مایلند ما از آنها دعوت کنیم بیایند کشور ما، ارتباط داشتن با ما برای آنها مایه‌ آبروست؛ امروز ما کشور باثباتی هستیم، امروز هم مردممان احساس می‌کنند در یک نظام آرام و باثبات زندگی می‌کنند، نهادهای انقلابی ما و دولتی ما جا افتاده و سیاست‌ها ترسیم شده است، البته من نمی‌خواهم بگویم همه‌ این سیاست‌هایی که امروز ما داریم اعمال می‌کنیم درست است، نه، ممکن است بعضی از سیاست‌های ما محتاج تجدیدنظر باشد اما روال کارها بحمدلله درست است.

در جنگ آن روز اگر ده ـ پانزده تا شهر ما در تهدید توپخانه‌ عراق بود، امروز سرزمی‌نهایمان را پس گرفتیم، در داخل خاک عراق نفوذ کردیم، برتری نظامی امروز با ماست، در این چهار سال یک چنین وضعی پیدا شده. سپاه پاسداران آن روز با زحمت زیاد باید مختصر تجهیزاتی را به دست می‌گرفت. امروز سپاه پاسداران یکی از مراکز عمده‌ تولید و سازندگی پیشرفته‌ترین سلاح‌های ماست و یک واحد عظیم و باارزش و افتخارآمیزی برای ما در انقلاب و در پیش جهانیان بوجود آورده است. امروز ضدانقلاب مأیوسانه حرف می‌زند؛ خانه به دوش‌هایی که در پاریس و در واشنگتن و در کشورهای دنیا آنچه را که می‌گویند خودشان هم می‌دانند که پوچ و بی‌محتواست.

الحمدالله با یک انسجامی کشور دارد حرکت می‌کند. من به طور خلاصه بگویم دستاورد این چهار سال دستاورد بسیار ارزشمندی است، البته این مربوط به من نیست؛ این مربوط به شما ملت است، مربوط به مسئولین عزیز ماست که با تلاش‌شان با زحمات خستگی‌ ناپذیرشان این دولت، و دستگاه‌های مختلف در سطوح مختلف واقعاً شب و روز تلاش کردند، کار کردند و مخصوصاً رزمندگان عزیز ما در جبهه‌ها که بیشترین افتخار مال آنهاست، بیشترین هنر را آنها به خرج دادند و ما توانستیم به برکت حمایت شما مردم و به برکت فداکاری آن رزمندگان و تلاش خستگی ناپذیر عزیزان‌مان در سطوح مختلف، کشور را از آن وضع برسانیم به این وضع و این مایه‌ افتخار ماست.»

انتهای پیام/161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا را در محاصره‌ سیاسی خود قرار دادیم بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان والامقام «هرمزی نصیری» به فرزندان شهیدش پیوست

مادر شهیدان «هرمزی نصیری» به فرزندان شهیدش پیوست


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «نرجس بلانیان» مادر شهیدان «قدرت‌الله و محمود هرمزی نصیری» پس از تحمل سال‌ها دوری و رنج فراق، بر اثر بیماری و کهولت سن در ۹۵ سالگی به فرزندان شهیدش پیوست و در جوار گلزار مطهر شهدای روستای حسن‌آباد سنگیج از توابع شهرستان نایین به خاک سپرده شد.

شهیدان قدرت‌الله و محمود هرمزی نصیری در سال‌های ۱۳۲۹ و ۱۳۴۷ در روستای حسن‌آباد سنگیج از توابع شهرستان نایین چشم به جهان گشودند و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شدند.

شهید «قدرت‌الله هرمزی نصیری» روز ۳۰ فروردین ۱۳۶۳ در محل جزیره مجنون و شهید «محمود هرمزی نصیری» اول اردیبهشت ۱۳۶۶ در خاک عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و در گلزار مطهر شهدای روستای حسن‌آباد سنگیج به خاک سپرده شدند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مادر شهیدان «هرمزی نصیری» به فرزندان شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

حمایت غربی‌های مدعی حقوق بشر از جنایات شیمیایی صدام


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و  جهاد دفاع‌پرس، روز «هشتم تیر ۱۳۶۶» یادآور یکی از تلخ‌ترین روز‌های تاریخ برای مردم ایران است. نام‌گذاری این روز به نام روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی به خاطر حملات شیمیایی جنگنده بمب‌افکن‌های رزیم بعثی عراق به شهر سردشت در غرب ایران است.

در چنین روزی است که در اثر این جنایت بزرگ، ده‌ها نفر بلافاصله شهید و هزاران نفر مجروح و مصدوم شدند و اکنون نیز از عوارض شدید ریوی، چشمی و پوستی رنج می‌برند.

نام‌گذاری این روز به روز «مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی»، بهانه‌ای شد که دوره‌های مختلف به‌ کار گیری این سلاح نامتعارف کشتار دسته‌ جمعی توسط عراق در جنگ هشت‌ساله با ایران، واکنش ایران به این اقدام ضدانسانی و همچنین موضع‌گیری سازمان ملل متحد به‌ عنوان عالی‌ترین نهاد حقوقی و سیاسی بین‌الملل را در قبال این جنایت‌های ضدبشری مورد بررسی قرار دهیم.

استفاده عراق از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جنگ علیه ایران در سه [۱] دوره متمایز انجام شد:

دوره نخست

دوره نخست از آغاز تهاجم برق‌آسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا پایان مقطع آزادسازی مناطق اشغالی، به‌ویژه آزادی خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ بود که طی آن نیرو‌های عراقی به‌ طور پراکنده و برای در هم شکستن مقاومت‌های پراکنده نیرو‌های رزمنده ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل خاک کشور ما از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند.

دوره دوم به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی اختصاص دارد که از مرداد سال ۱۳۶۱ هم‌زمان با آغاز نخستین عملیات نفوذی نیرو‌های ایران به داخل خاک عراق (عملیات رمضان) با هدف تنبیه متجاوز آغاز شد و تا پایان سال ۱۳۶۵ و نبرد‌های بزرگ کربلای ۴ و ۵ ادامه یافت.

دوره دوم به‌کارگیری سلاح شیمیایی

در این دوره عراق با اتخاذ تاکتیک نظامی دفاع مطلق در زمین، از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در نقش سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن عملیات‌های تهاجمی متکی به انبوه نیرو‌های پیاده جمهوری اسلامی ایران را خنثی کند. در طول این دوره ارتش عراق بیش از ۲۳۰ بار، مواضع نیروها، مراکز پشتیبانی و تدارکاتی و حتی شهر‌ها و مناطق غیرنظامی ایران را هدف حملات شیمیایی قرار داد؛ اقدامی که درمجموع حدود ۴۲ هزار نفر تلفات اعم از کشته و مجروح را در پی داشت.

دوره سوم به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی

دوره سوم جنگ شیمیایی بین عراق و ایران از آغاز سال ۱۳۶۶ شروع شد و تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و حتی پس‌ از آن تا تابستان سال ۱۳۶۷ ادامه یافت.

در این دوره ارتش عراق پس از برطرف کردن ضعف‌های تاکتیکی خود در زمینه کاربرد گاز‌های شیمیایی در دو دوره گذشته و دستیابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا دوگانه توانست از آن‌ها به‌ عنوان یک سلاح تهاجمی برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل نیرو‌های ایران استفاده کند.

نظامیان عراقی همچنین موفق شدند از این سلاح‌ها به‌ عنوان بخشی از عملیات‌های هماهنگ شده خود در بهار ۱۳۶۷ علیه نیرو‌های ایران در فاو، شلمچه و جبهه‌های غرب و شمال بهره گیرند و عملاً نیرو‌های ایرانی را به عقب‌نشینی از مواضع تصرف‌شده مجبور کنند.

فعالیت دیپلماتیک ایران و واکنش سازمان ملل [۲]

اما حملات گسترده شیمیایی عراق علیه نیرو‌های ایران در زمستان سال ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی بدر، سبب شد تا جمهوری اسلامی ایران طی درخواستی از دبیر کل سازمان ملل، اعزام یک هیئت کارشناسی را درخواست کند.

در پاسخ به دادخواست ایران، دبیر کل به ابتکار خود و پس از مشورت با اعضای شورای امنیت، طرح هشت ماده‌ای را تهیه کرد و در بازدیدی که در ماه آوریل سال ۱۹۸۵ (فروردین‌ سال ۱۳۶۴) از تهران و بغداد داشت، به دو کشور ارائه داد.

بر اساس بند چهار این طرح، هر دو دولت ایران و عراق موظف شدند؛ پیش از ۱۹ فروردین‌ سال ۱۳۶۴ از مجاری محرمانه تعهد خود را با رعایت ضوابط مندرج در پروتکل ۱۹۲۵ ژنو در مورد منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی به دبیر کل اعلام کنند. درخواستی که جمهوری اسلامی ایران بدان پاسخ مثبت داد و آمادگی خود را برای همکاری در این‌ ارتباط اعلام کرد و عراق با ابراز بهانه‌هایی از پذیرش آن خودداری کرد و دقیقاً از ۱۹ فروردین‌، موج جدیدی از حملات شیمیایی را علیه نیرو‌های ایران از سر گرفت و تا آخرین ماه، حدود ۱۹ بار مناطق عملیاتی بدر و خیبر را هدف گلوله‌باران و بمباران شیمیایی قرار داد که درنتیجه آن، حدود هزار و ۶۵۰ نفر از نیرو‌های ایرانی مجروح و ۱۰ تن از آن‌ها شهید شدند.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

در پی این حملات جمهوری اسلامی ایران بار دیگر از دبیر کل درخواست کرد تا هیئت کارشناسی دیگری به منطقه اعزام شود. دبیر کل گزارش کارشناس اعزامی را همراه با نامه‌ای که در آن، اتهام عراق مبنی بر حمله شیمیایی علیه نیرو‌های ایرانی تائید شده بود، به شورای امنیت فرستاد.

شورای امنیت نیز در ۶ اردیبهشت‌ تشکیل جلسه داد و با صدور بیانیه‌ای، با ابراز نگرانی از این‌که در جنگ ایران و عراق، سلاح شیمیایی علیه نیرو‌های ایرانی به کار گرفته‌شده، استفاده مکرر از سلاح‌های شیمیایی و کاربرد احتمالی این سلاح‌ها را در آینده قویاً محکوم کرد.

در این بیانیه همچنین، پایان مخاصمات و حل کامل، جامع، عادلانه و شرافتمندانه مسائل مورد اختلاف بین دو کشور نیز درخواست شده بود. باوجوداین شورای امنیت بار دیگر، از عراق به‌عنوان به‌کارگیرنده سلاح‌های شیمیایی نام نبرد و تنها با اشاره به این‌که سلاح‌های شیمیایی علیه نیرو‌های ایرانی به کار گرفته‌شده است، به‌طور غیرمستقیم عراق را محکوم کرد.

رژیم بغداد از این بیانیه برآشفت و در پاسخ بدان، مسئله کاربرد سلاح‌های شیمیایی را موضوع درجه دوم خواند. هرچند بدین ترتیب، عراق عدم تمکین خود را نسبت به بیانیه شورای امنیت نشان داد، اما تحت فشار افکار عمومی جهان تا زمان انجام عملیات والفجر ۸ از به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی علیه نیرو‌های ایران خودداری کرد.

عملیات والفجر ۸ و توسل مجدد عراق به سلاح‌های شیمیایی

با آغاز عملیات والفجر ۸ در منطقه عمومی فاو در ۲۰ بهمن‌ سال ۱۳۶۴، نیرو‌های عراقی که توان مقابله با این هجوم حساب‌شده و منظم نیرو‌های ایرانی را نداشتند، بار دیگر به سلاح‌های شیمیایی متوسل شدند و یکی از بی‌سابقه‌ترین حملات شیمیایی را در تاریخ جنگ‌های شیمیایی رقم زدند.

با ورود نیرو‌های ایران به شهر فاو و درهم‌شکسته شدن تمامی ضدحملات ارتش عراق و مهم‌تر از همه به محاصره در آمدن گارد ریاست جمهوری این کشور در نزدیکی کارخانه نمک، عراقی‌ها تنها چاره را استفاده از سلاح‌های شیمیایی دانستند. آن‌ها طی ۱۵ روز، بیش از هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد شیمیایی را علیه نیرو‌های ایرانی مستقر در فاو به کار گرفتند و منطقه عملیاتی را با بیش از هزار بمب شیمیایی بمباران کردند.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

در پی این حملات جمهوری اسلامی ایران در ۲۵ بهمن‌ سال ۱۳۶۴ با اعلام این‌که عراق بار دیگر از سلاح‌های شیمیایی در جبهه‌های جنگ استفاده کرده است، با اصرار از سازمان ملل خواست تا هیئت تحقیقی را به محل اعزام کند.

در این مرحله، گستردگی استفاده عراق از گاز‌های شیمیایی به حدی بود که ایران تهدید کرد، اگر در این مورد، سازمان ملل و شورای امنیت تدابیری اتخاذ نکند، ایران به مقابله‌به‌مثل متوسل خواهد شد.

بدین ترتیب، اعضای شورای امنیت در ۵ اسفند ۱۳۶۴ تشکیل جلسه دادند و قطعنامه ۵۸۲ را به تصویب رساندند و در بند ۲ قسمت اجرایی آن از نقض حقوق انسانی در جنگ ایران و عراق، به‌ویژه استفاده از سلاح‌های شیمیایی مغایر با پروتکل ۱۹۲۵ ژنو اظهار تأسف کردند.

بدین ترتیب شورای امنیت برای چندمین بار از یادآوری نام عراق به‌ عنوان آغازکننده جنگ شیمیایی خودداری کرد و از جنایت‌های این کشور چشم پوشید.

در همین حال جمهوری اسلامی ایران قطع‌نامه شورای امنیت را قدم مثبتی برای محکوم کردن عراق به‌ عنوان متجاوز و سپس پایان عادلانه جنگ خواند و از شورای امنیت درخواست کرد تا در راستای انجام وظایف خود عراق را به‌عنوان به‌کارگیرنده سلاح‌های شیمیایی محکوم کند.

رئیس شورای امنیت با صدور بیانیه اول فروردین ۱۳۶۵، برای نخستین بار با یادآوری نام کشور به‌کارگیرنده سلاح‌های شیمیایی، کاربرد این‌گونه سلاح‌ها را در جنگ ایران و عراق به‌شدت محکوم کرد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی سال ۱۳۶۴ را با موفقیتی سیاسی درصحنه بین‌المللی به پایان برد.

با وجود این، هیچ‌ یک از این اقدامات نتوانست عراق را به خودداری از به‌ کارگیری سلاح‌های شیمیایی در جبهه‌های جنگ وادار کند. این کشور با بی‌اعتنایی به افکار عمومی جهان، تهدید کرد در صورت ادامه جنگ و حملات ایران، همچنان، از گاز‌های شیمیایی استفاده خواهد کرد؛ چراکه معتقد بود در حال دفاع از خود در مقابل حمله ایرانیان است و خود را قربانی حمله نظامی ایران تلقی می‌کند و اعمالش را دفاع مشروع می‌داند.

جنگ شیمیایی در سال ۱۳۶۵

در سال ۱۳۶۵، حملات شیمیایی عراق به دو علت افزایش زیادی یافت: ۱) افزایش تعداد حملات نیرو‌های ایران به داخل خاک عراق؛ و ۲) آغاز استراتژی دفاع متحرک عراق.

بدین ترتیب، در این سال، تعداد حملات شیمیایی به ۷۹ مورد، یعنی دو برابر سال پیش افزایش یافت. موقعیت جغرافیایی مناطق بمباران‌شده نشان می‌دهد که مواضع مورد هجوم در این سال نیز تابعی از مناطق عملیاتی نیرو‌های ایران بوده است، به‌طوری‌که در ماه‌های فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۶۵، با ادامه عملیات والفجر ۸، محور فاو و منطقه عملیاتی آن به‌شدت هدف حملات شیمیایی قرار گرفت و هواپیما‌های عراق بمب‌های حاوی گاز خردل را در منطقه فروریختند.

همچنین برای تصرف مهران در اردیبهشت‌ ۱۳۶۵ و منطقه عملیاتی شیخ صالح در غرب کشور در شهریور این سال، از گلوله‌های حاوی گاز خردل و اعصاب استفاده کردند.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

اوج حملات شیمیایی عراق در سال ۱۳۶۵ همانند سال‌های گذشته، در زمستان و با آغاز عملیات بزرگ کربلای ۴ و ۵ اتفاق افتاد.

در ۱۰ دی‌ماه این سال، اجرای عملیات بزرگ کربلای ۴ در محور جزیره مینو، خرمشهر- آبادان و بلافاصله پس‌ از آن، عملیات کربلای ۵ در شلمچه در ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ و هم‌زمان با عملیات کربلای ۶ در محور سومار در غرب کشور سبب شد که یکی دیگر از شدیدترین حملات شیمیایی در جنگ ایران و عراق رخ دهد.

به دنبال این حملات گسترده، جمهوری اسلامی ایران از دبیر کل خواست، هیئت تحقیق را به ایران اعزام کند. هیئت تحقیقی در ۸ اسفند سال ۱۳۶۵ به ایران سفر کرد و با تعدادی از اسیران عراقی و مجروحان ایرانی که در اثر بمباران شیمیایی مجروح شده و در بیمارستان بستری بودند، دیدار و گفت‌وگو کردند.

هیئت مزبور پس از بازگشت از ایران، در گزارشی به دبیر کل سازمان ملل، کاربرد مجدد جنگ‌افزار‌های شیمیایی را در جنگ ایران و عراق مورد تائید قرار داد. دبیر کل این گزارش را طی نامه‌ای به شورای امنیت تسلیم داشت، اما شورا به آن توجهی نکرد و موضوع را مسکوت گذاشت.

این بی‌اعتنایی شورای امنیت در پایان سال ۱۳۶۵ در حالی رخ داد که تعداد حملات شیمیایی عراق در این سال به رقم بی‌سابقه ۷۹ مورد رسیده بود و بر اساس برخی از اسناد موجود، تعداد مصدومان شیمیایی ایران به دوازده هزار نفر بالغ می‌شد، اما فاجعه بزرگ‌تری در راه بود که در سال ۱۳۶۶ روی داد.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

فاجعه شیمیایی در سال ۱۳۶۶

با به بن‌بست رسیدن جنگ در جبهه‌های جنوب، جمهوری اسلامی ایران به‌ ناچار استراتژی عملیاتی خود را تغییر داد و کانون اصلی حملاتش را از مناطق جنوبی به مناطق شمالی عراق منتقل کرد.

کشاندن نیرو‌های عراقی مستقر در استحکامات نفوذناپذیر جنوب به جبهه‌های شمال، یکی از مهم‌ترین اهداف نظامی ایران بود تا از این طریق، فرصت لازم را برای وارد آوردن ضربات نهایی به آنان به دست آورد، اما ارتش عراق فریب استراتژی نظامی ایران را نخورد و از همان آغاز امر، برای مقابله با حملات نیرو‌های ایرانی در جبهه‌های شمال، به سلاح شیمیایی متوسل شد تا منطقه ر ا به سرزمین سوخته برای ایرانیان تبدیل کند.

با آغاز عملیات کربلای ۸، در فروردین‌ سال ۱۳۶۶، نیرو‌های عراقی، منطقه عملیاتی شلمچه را در روز‌های ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱ فروردین‌ماه، از زمین و هوا، هدف حملات شیمیایی قراردادند و با استفاده از عوامل تاول‌زا، خردل و خون، بیش از ۱۴۰ تن از نیرو‌های ایران را مصدوم کردند.

با وجود این، مهم‌ترین حمله شیمیایی در ۲۷ فروردین‌ سال ۱۳۶۶ در منطقه سلیمانیه و اربیل عراق رخ داد و هواپیما‌های عراقی با بمباران این مناطق با گاز خردل، ۷۰ تن را شهید و ۳۸۰ تن دیگر را مجروح کردند.

با آغاز عملیات کربلای ۱۰ در منطقه ماووت عراق، نیرو‌های عراقی بار دیگر، به‌جای روبرو شدن با نیرو‌های عمل‌کننده ایرانی، به دفاع شیمیایی متوسل شدند و با بمباران منطقه عملیاتی در روز ۱۷ اردیبهشت‌ از تداوم عملیات و پیشروی نیرو‌های ایران به عمق خاک عراق جلوگیری کردند.

در پی این حملات، جمهوری اسلامی ایران، اعزام هیئت کارشناسی را از دبیر کل سازمان ملل خواستار شد. عراق نیز با ادعای کاربرد سلاح شیمیایی از سوی ایران، درخواست مشابهی را عنوان کرد.

هیئت کارشناسی از ۲۲ تا ۲۹ ماه آوریل در ایران و از ۲۹ آوریل تا ۳ ماهمی در عراق به جمع‌آوری شواهد و اطلاعات پرداخت و در ششم ماه می، گزارش خود را به دبیر کل تسلیم کرد. در این گزارش آمده بود: ۱) نیرو‌های عراقی بار‌ها از سلاح‌های شیمیایی به‌صورت بمباران هوایی یا حمله موشکی علیه نیرو‌های ایرانی استفاده کرده‌اند.۲) غیرنظامیان ایرانی در اثر گاز‌های شیمیایی مجروح شده‌اند؛ و ۳) پرسنل نظامی عراق براثر عوامل شیمیایی جراحت‌هایی را متحمل شده‌اند که از گاز خردل و التهاب ریوی ناشی است.

دبیر کل این گزارش را در ۱۸ اردیبهشت‌ به شورای امنیت فرستاد و در نامه خود به ریاست شورا، با ابراز تأسف از کاربرد سلاح‌های شیمیایی، تصریح کرد که نیرو‌های عراقی بار دیگر از سلاح‌های شیمیایی علیه نیرو‌های ایرانی استفاده کرده‌اند و وارد آمدن جراحت‌هایی را به غیرنظامیان در جمهوری اسلامی ایران موجب شده‌اند.

شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به گزارش مجاهدت از هیئت کارشناسی و نامه دبیرکل، در ۲۴ اردیبهشت‌ تشکیل جلسه داد و پس از مشورت‌های اعضای شورا، بیانیه‌ای صادر شد که در آن آمده بود: غیرنظامیان در ایران بر اثر سلاح‌های شیمیایی مجروح شده‌اند.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

فاجعه شیمیایی سردشت

شورا در پایان بیانیه، بدون آوردن نام عراق، استفاده مکرر از سلاح‌های شیمیایی را به‌شدت محکوم کرد. پس‌ازاین بیانیه و متوقف شدن عملیات‌های تهاجمی نیرو‌های ایران در داخل خاک عراق، حدود چهل روز از حملات شیمیایی خبری نبود، اما این آرامش پیش از طوفان بود؛ چراکه با آغاز عملیات نصر ۴ در ۱ تیر، سال ۱۳۶۶ عراق یکی از فاجعه‌آمیزترین حملات شیمیایی خود را انجام داد و در روز ۷ تیر همین سال، چهار نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد که در اثر آن، تعداد زیادی از مردم شهر مصدوم شدند و بیش از ۲۵ تن از آنان جان باختند.

در پی حمله شیمیایی به شهر سردشت، کاردار ایران در سازمان ملل، طی نامه‌ای به دبیر کل از وی خواست، هیئت کارشناسی را برای تحقیق درباره بمباران شیمیایی سردشت به ایران اعزام کند.

اما تلاش‌ها و درخواست‌های جمهوری اسلامی ایران برای اعزام هیئت کارشناسی و بازدید آن از شهر سردشت به نتیجه‌ای نرسید و ایران، شورای امنیت و دبیر کل را به این متهم کرد که در مقابل جنایت‌های عراق در سردشت، هیچ اقدامی نکرده‌اند.

با ادامه سکوت مجامع بین‌المللی، عراق به حملات شیمیایی خود ادامه داد و ضمن استفاده از سلاح‌های شیمیایی در منطقه عملیاتی نصر ۴، ارتفاعات قشن، دوقلو و اسپیدار در روز‌های ۸ و ۹ تیر ۱۳۶۶، روستا‌های اطراف سردشت را هدف حملات گسترده شیمیایی قرار داد که در نتیجه این حملات، پانزده تن مصدوم و دو تن شهید شدند.

جنایت شیمیایی حلبچه

اما در این ماه فاجعه‌ای اتفاق افتاد که همه جهانیان ر ا تحت تأثیر قرارداد. با آغاز عملیات والفجر ۱۰ در جبهه شمال و تصرف شهر حلبچه، هواپیما‌های عراقی با استفاده از عناصر شیمیایی گاز خردل؛ اعصاب و سیانور؛ این شهر و روستا‌های اطراف آن را بمباران کردند که د ر نتیجه آن، بیش از ۹ هزار نفر تحت تأثیر عوامل شیمیایی قرار گرفتند و پنج هزار نفر از آن‌ها کشته شدند.

در پی این حادثه، روزنامه انگلیسی گاردین، حمله شیمیایی به حلبچه را بزرگ‌ترین جنایت جنگی عراق در جنگ علیه ایران دانست و نوشت:

دو انگیزه وقوع این عمل وقیحانه را موجب شد. یکی ضربه زدن به نیرو‌های ایرانی در حال پیشروی و دیگری سرکوب اقلیت مورد غضب کرد.

در پی حمله شیمیایی به حلبچه، وزارت امور خارجه ایران از دبیر کل خواست تا هیئتی را برای تحقیق به منطقه اعزام کند، اما دبیر کل اعلام کرد؛ ازآنجاکه حلبچه، جزء قلمرو ایران نیست، مانع حقوقی برای اعزام هیئت تحقیق به این شهر وجود دارد.

بدین ترتیب، بزرگ‌ترین جنایت‌های جنگی عراق در شورای امنیت نادیده گرفته شد و سال ۱۳۶۶، در حالی پایان یافت که فاجعه حلبچه به مبحث روز رسانه‌های گروهی جهان تبدیل‌شده بود.

دوره سوم: کاربرد جنگ‌افزار شیمیایی به‌منزله یک سلاح تهاجمی

هرچند سومین دوره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی به‌صورت وسیع از ابتدای سال ۱۳۶۷ آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه یافت، اما این شیوه به‌صورت محدود در سال ۱۳۶۵ در استراتژی دفاع متحرک عراق و تصرف مهران به کار گرفته‌شده بود.

در دور سوم، ارتش عراق موفق شد، ضعف‌های تاکتیکی خود در شیوه استفاده از گاز‌های سمی را رفع کند و با دست‌یابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا ترکیبی از آن‌ها به‌منزله سلاحی تهاجمی برای بازپس‌گیری مناطق تحت تصرف نیرو‌های ایران بهره گیرد.

نیرو‌های عراقی با استفاده گسترده ازاین‌گونه سلاح‌ها به‌منزله آتش پشتیبانی نیرو‌های عمل‌کننده خود موفق شدند در خلال چند ساعت، بندر فاو را از دست نیرو‌های ایران خارج کنند. منابع خارجی تعداد تلفات نیرو‌های ایرانی را در این حمله پنج هزار تن دانستند که مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد.

دومین حمله عراق در ماه می‌ سال ۱۹۸۸ (خرداد ۱۳۶۷) در منطقه عملیاتی کربلای ۵ در شلمچه رخ داد که طی آن، عراقی‌ها با توسل به گاز‌های شیمیایی موفق شدند، نیرو‌های ایران را از بخشی از مناطق تحت کنترل عقب برانند. در این عملیات، از عوامل گاز خردل و اعصاب به‌ طور گسترده استفاده شد.

در ماه بعد، عراقی‌ها با دو حمله هم‌زمان در مهران و جزایر مجنون، بارانی از گاز‌های شیمیایی را روی نیرو‌های ایران ریختند و آنان را به تخلیه مواضع خود در داخل خاک عراق مجبور کردند.

حمایت بین‌المللی از جنایات شیمیایی صدام

نتیجه‌گیری

استفاده عراق از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در طول هشت سال جنگ علیه جمهوری اسلامی و سکوت و بی‌اعتنایی مجامع بین‌المللی در قبال آن، چند درس اساسی را به همراه داشت:

هرچند تحولات گسترده‌ای در قوانین و مقررات بین‌المللی درباره منع به‌کارگیری سلاح‌های کشتارجمعی در جهان رخ داده است، اما این قوانین و مقررات همچنان فاقد ضمانت اجرایی کافی و وافی هستند و اتکای صرف به افکار و وجدان عمومی نمی‌تواند مانع از استفاده ازاین‌گونه سلاح‌ها در جنگ‌ها شود.

جنگ ایران و عراق نشان داد که سلاح شیمیایی به‌منزله سلاح ارزان و قابل‌ دسترس می‌تواند در هر کشوری با کم‌ترین امکانات آزمایشگاهی تولید شود و در خدمت نیرو‌های مسلح یا تروریست‌ها قرار گیرد؛ بنابراین، تلاش گسترده‌ای صورت گرفت تا آمادگی دفاعی برای مقابله با جنگ شیمیایی در سازمان رزم ارتش‌های دنیا طراحی و تعریف شود.

در طول جنگ هشت‌ ساله ایران و عراق، بسیاری از کشور‌های غربی ازجمله آلمان، آمریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی، ایتالیا و … که از طرحان پروتکل ۱۹۲۵ ژنو هستند، در تجهیز عراق برای تولید گاز‌های شیمیایی نقش داشتند.

علت این همکاری را می‌توان در دو نکته خلاصه کرد: الف) حمایت از عراق در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ؛ و ب) کسب سود و نفع طلبی.

منبع:

[۱] فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره ۴، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۲، صفحات ۵۱، ۵۲.

[۲] فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره ۵، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تابستان ۱۳۸۲، صفحات ۵۴، ۵۵، ۵۶، ۵۷، ۵۸، ۵۹، ۶۰، ۶۱، ۶۲.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمایت غربی‌های مدعی حقوق بشر از جنایات شیمیایی صدام بیشتر بخوانید »

اقدامات نادر هوانیروز در دوران دفاع مقدس/ ارتقای توان بالگردی با بهره گیری از ظرفیت شرکتهای دانش بنیان

اقدامات متهورانه هوانیروز در دفاع مقدس/ ارتقای توان بالگردی با بهره‌گیری از ظرفیت شرکت‌های دانش‌بنیان


امیر سرتیپ «یوسف قربانی» فرمانده هوانیروز ارتش در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، با اشاره به رشادت خلبانان و کادر پروازی هوانیروز در دوران دفاع مقدس، اظهار داشت: هوانیروز به‌عنوان یک نیروی بازدارنده نظام در همان روزهای نخستین تجاوز دشمن بعثی به کشور، توانست جلوی یگان‌های پیاده و مکانیزه این رژیم را سد و ضربات مهلکی را بر متجاوزان بعثی وارد کند.

وی در ادامه به نقش نیروی هوایی ارتش در متوقف کردن موتور محرکه رژیم بعثی و پیشروی‌هایش در داخل کشور اشاره و عنوان کرد: در آن دوران که نیروی زمینی بنا به شرایط انقلابی، تحت تأثیر تحولات عمده قرار گرفته بود و آن انسجام لازم را نداشت، نیروی هوایی عملیات‌های متعددی را علیه دشمن بعثی انجام داد و زیرساخت‌های دشمن را با بمباران‌های متعدد از بین برد، سپس نیروی زمینی نیز با حمایت مردم توانست در سرپل ذهاب و جبهه‌های جنوب کشور، جلوی پیشروی دشمن را بگیرد.

فرمانده هوانیروز ارتش با بیان اینکه هوانیروز در دوران دفاع مقدس ۵۰۰ هزار ساعت پرواز عملیاتی داشته است، گفت: در همان روزهای آغازین جنگ، هوانیروز خوش درخشید و حتی طی یک الی دو روز توانست حدود صد تانک رژیم بعثی را منهدم کند که چنین اقدامی در دنیا کم‌نظیر است.

امیر قربانی با اشاره به اقداماتی که به ندرت در یک جنگ محقق می‌شود، بیان کرد: در یکی از صحنه‌های نبرد، بالگرد کبرای ما در اقدامی شگفت‌انگیز یک فروند جنگنده «میگ 21» دشمن را ساقط کرد که این بیانگر رشادت و ازخودگذشتگی خلبانان هوانیروز در دوران دفاع مقدس است.

وی همچنین با اشاره به تعداد شهدای یگان هواپیمایی نزاجا در دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: ۲۸۷ نفر از خلبانان و مهندسان و کادر پروازی هوانیروز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند که این نیز برگ زرینی از رشادت یگان هوانیروز ارتش در جنگ هشت ساله است.

فرمانده هوانیروز ارتش با اشاره به اقدامات این یگان در حوزه ساخت قطعات و ارتقای سامانه‌های بالگردی گفت: ساختار و ساختمان مهندسی بالگردها در سطح دنیا با کمی تغییرات شبیه به هم است؛ از این رو ما توانستیم با بهره‌گیری از تجارب ارزشمند دوران دفاع مقدس در سخت‌ترین شرایط تحریمی، راهبرد تولید قطعات بالگردی را ادامه دهیم تا جایی که امروز قادر به تولید بالگرد و تقویت موتور بالگردها هستیم و صفر تا صد تعمیرات و قطعات را با همکاری شرکت‌های دانش‌بنیان در داخل کشور انجام می‌دهیم و عملکرد مناسب ارتش، هوانیروز و صنایع دفاعی کشور در حوزه دانش‌بنیان، تمام نیاز‌های بالگردی ما را تأمین کرده است.

امیر قربانی با بیان اینکه دیگر هیچ بالگردی به جهت نبودِ قطعه زمین‌گیر نمی‌شود، عنوان کرد: ما دیگر با مدیریت بحران قطعات بالگردی مواجه نیستیم و خودمان قادر به ساخت هر نوع قطعه مورد نیاز هستیم و هر بالگردی که ساعت پروازی‌اش به اتمام برسد، برای پروسه بازآماد وارد چرخه تعمیر و نگهداری و پس از طی دوره‌های تعمیراتی، دوباره وارد خط پروازی می‌شود.

انتهای پیام/ 221

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اقدامات متهورانه هوانیروز در دفاع مقدس/ ارتقای توان بالگردی با بهره‌گیری از ظرفیت شرکت‌های دانش‌بنیان بیشتر بخوانید »

مدافعان حرم؛ سیگاریا رو سوریه نمی‌برن

مدافعان حرم؛ سیگاریا رو سوریه نمی‌برن


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ۳۵ سال پیش در چنین روزی، شاهرخ ضرغام مشهور به “حّر انقلاب” در عملیات پاکسازی جاده آبادان _ ماهشهر با گلوله تیربار تانک رژیم بعثی به شهادت رسید.

بابا همانطور که غذا می‌خورَد، خیره شده است به صفحه تلویزیون که تصویر شاهرخ ضرغام را پخش می‌کند. مادرم بسم‌الله می‌گوید و غذایش را شروع می‌کند.

تلویزیون موسیقی پخش می‌کند. غذایشان به نیمه نرسیده که صدای افتادن چیزی می‌آید. صدای جیغ مرغ عشق‌ها و بال‌بال زدنشان باعث می‌شود که مادر و بابا از جایشان بلند شوند و به سمت قفس بروند.

مرغ عشق‌ها بال‌بال می‌زنند و کف قفس بی‌حرکت می‌افتند و دیگر تکان نمی‌خورند. مادر، مرغ عشق‌های مرده را از قفس در می‌آورد. وقتی مطمئن می‌شود که نفس نمی‌کشند، درِ قفس را می‌‌بندد و با تعجب به میخی که کنارِ قفس افتاده نگاه می‌کند.

_یک عمر این میخ به‌دیوار بوده نیافتاده، الان چی شد یهو افتاد؟! محمد ساکت است و به مرغ عشق‌های مُرده نگاه می‌کند. مادر از جایش بلند می‌شود و مرغ عشق‌های مرده را به‌سمت حیاط می‌بَرَد. هنوز درِ پذیرایی را باز نکرده که می‌گوید: “برو غذات رو بخور، از دهن می‌افته.”

بابا کنار سفره می‌نشیند. مادر از حیات برمی‌گردد. دست‌هایش را می‌شویَد و به‌سمت سفره می‌رود. بابا را می‌بیند که خیره شده به گوشه‌ای و توی فکر رفته.

_ها! ممد چته؟ توی فکر رفتی!

محمد بر خلاف ظاهرش، دل‌نازک است و نگرانیِ برای علی اکبر او را بیشتر احساس کرده ولی هیچ‌وقت احساسش را بروز نداده است. بعد از افتادن قفس، آرام اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: “نکنه خبر بدی بیاد!”

مادر از این رفتارش تعجب می‌کند و می‌گوید: “خجالت بکش ممد. حالا دوتا پرنده بوده مُرده. غصه نداره خو!”

مادر به دیوارهای دورِ خانه اشاره می‌کند و می‌گوید: “خو نگا ببین هنو چقدر پرنده داره!”

اما محمد سرش را بلند نمی‌کند و می‌گوید:”چند ساله او میخ به دیواره. حالا هیچی نشده چرا بیفته و این حیونکیا هم درجا بمیرن!؟

مادر می‌گوید:” دلته بد نکن. هیچی نمی‌شه! اتفاقه دیگه”!

مادر هم از اینکه میخ، ناگهانی و بی‌دلیل کنده شده، تعجب کرده. دلش می‌لرزد اما نمی‌خواهد به دلش بد راه بدهد. محمد سیگاری روشن می‌کند و از سفره فاصله می‌گیرد. مادر می‌گوید: “بیا غذا رو تموم کن.”

_ نمیخوام دیگه.

محمد پُکی به سیگار می‌زند و خیره می‌شود به جای خالی میخ و قفسِ روی دیوار.

روز بعد، شایعه‌ای توی شهر می‌پیچد. چیزی که همه از مادر و بابا پنهان می‌کنند. می‌گویند: “احتمالأ چند نفر دیگر از آغاجاری، روز قبل در سوریه زخمی شده‌اند یا شاید هم شهید شده باشند. اسم علی اکبر هم بین اسامی است.”

به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس، کتاب «سیگاریا رو سوریه نمی‌برن» درباره زندگی‌نامه شهید مدافع‌حرم؛ علی‌اکبر شیرعلی نوشته مهری غلام‌پور است که به همت نشر ۲۷ بعثت روانه بازار نشر شده است.

شهید شیرعلی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان است که در روز تولد حضرت علی‌اکبر(ع) در شهر آغاجاری متولد شد. به گفته مادر در دوران کودکی خیلی آرام بود ولی از همان کودکی زیر بار زور نمی‌رفت و اگر کسی به دیگری زور می‌گفت از مظلوم طرفداری می‌کرد. او در ۱۷ آذرماه سال ۱۳۹۴ به همراه چند تن دیگر از مدافعان حرم در سوریه به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدافعان حرم؛ سیگاریا رو سوریه نمی‌برن بیشتر بخوانید »