رژیم بعث

امید یک آزاده به وصل شدن برق برای دوستی با بعثی‌ها

امید یک آزاده به وصل شدن برق برای دوستی با بعثی‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، احمد چلداوی از رزمندگان آزادگان دوران دفاع مقدس رد خاطرات خود از روزهای اسارت در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

کی از روزهای گرم تابستان برق اردوگاه به‌طور کامل رفت. هوای آسایشگاه حسابی داغ شده بود؛ گویا برقکار کل پایگاه نیز به مرخصی رفته بود و عراقی‌ها به شدت کلافه شده بودند، این بود که صدایم کردند و از من خواستند مشکل را حل کنم.

چراغ‌های بیرون اردوگاه روشن بود، لذا حدس زدم خرابی از ترانس فشار قوی داخل اردوگاه باشد. با نائب عريف عبدالکریم رفتیم پشت بند یک. تا آن موقع آن جا را ندیده بودم. از آن جا نگهبان‌های بیرون اردوگاه دیده می‌شدند. آنجا تعداد زیادی پست نگهبانی با مسلسل و تیربار مستقر کرده بودند. به نگهبان گفتم من نباید بدون تجهیزات ایمنی نزدیک این ترانس بشم. او گفت: «حالا برو؛ هر کاری می‌تونی بکن. کمی جلوتر رفتم و نزدیک ترانس شدم. اولش خیلی ترسیدم ولی با خودم گفتم تنها کاری که می‌توانم بکنم چک کردن فیوز قسمت فشار ضعیف است. بهتر است همین کار را بکنم و بیش از این نزدیک آن نشوم. جعبه فیوز را باز کردم و دیدم بله، فیوز سوخته است. یک سیم لخت را با انبردست توی فیوز گذاشتم ولی بلافاصله ذوب شد. احتمالاً یک جایی از سیم کشی آسایشگاه‌ها اتصالی کرده بود و پیدا کردن آن خیلی مشکل بود. هیچ ابزاری هم به جز یک انبردست و یک فاز متر نداشتم. نگاهی به اطرافم انداختم. روی زمین یک میله فولادی ده پانزده سانتی به قطر حدود یک و نیم سانتی متر پیدا کردم و به جای سیم توی فیوز گذاشتم برق وصل شد. میله بلافاصله سرخ شد، اما خوشبختانه قطع نشد. نگهبان‌های داخل بند با خوشحالی فریاد زدند: «برق آمد، برق آمد. نگهبان هم با خوشحالی به من گفت: برق آمد، خیلی خوب کار کردی. من هم بادی به غبغب انداختم و گفتم این فقط یک راه حل موقتی بود. باید فیوزش تعویض بشه و برگشتیم. بعد از آن قضیه تا مدتی شکنجه‌های من کمتر شد ولی دیری نپایید که به قول خودشان، «صديق الملك كراكب الاسد» یعنی «دوستی با پادشاه مثل سوارکاری بر پشت شیر است» و اوضاع به حالت اول بازگشت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امید یک آزاده به وصل شدن برق برای دوستی با بعثی‌ها بیشتر بخوانید »

دبیرکل نجباء: وضعیت آمریکا مشابه روزهای پایانی صدام است

دبیرکل نجباء: وضعیت آمریکا مشابه روزهای پایانی صدام است



شیخ اکرم الکعبی، دبیرکل جنبش نجباء در پیامی گفت که آمریکا تا فروپاشی در سایه نظم جدید جهانی فاصله چندانی ندارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شیخ «اکرم الکعبی» دبیرکل جنبش مقاومت اسلامی نجباء در پیامی به مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله «محمد محمد صادق الصدر» و دو فرزندش به دست عوامل رژیم ساقط شده بعث، گفت که موقعیت و شرایط فعلی آمریکا به روزهای پایانی صدام شباهت دارد.

به نوشته وبگاه اطلاع‌رسانی نجباء، «اکرم الکعبی» با اشاره به شجاعت شهید صدر ثانی در رویارویی با رژیم صدام، گفت: «او از زمانه خود جلوتر بود و با چشم دوختن به آینده و توجه به انقلاب‌های پیشین، ظلم ظالمان و شیادان را برملا ساخت. آن شهید با اندیشه راهبردی خود دریافت که رژیم صدام پس از انتفاضه ١٩٩١ از درون فروپاشیده و فردی شجاع لازم است تا با غلبه بر ترس، نقطه پایانی را بر این رژیم بگذارد.

او با توصیف شهید صدر به «شهید جمعه» گفت که ایشان با «انتفاضه کفن» مردم عراق را به خیابان‌ها آورد تا بدون هراس در برابر ظلم بایستند.

سید محمد صدر در شب ۲۹ بهمن ۱۳۷۷ در جریان یک سوءقصد از سوی عوامل رژیم بعث همراه با دو تن از پسرانش در نجف اشرف ترور شد و به شهادت رسید.

دبیرکل جنبش نجباء در ادامه پیام خود با تأکید بر اینکه امروز آمریکا مانند صدام دیکتاتور، از داخل سقوط کرده و در نظام جهانی نیز در حال فروپاشی است، ادامه داد: «وقت آن است که جهانیان، فروپاشی سیستم مافیا، جنایت و ترور را ببینند. زمان پایان دادن به هیمنه پوشالی آمریکا و سلطه بانک فدرال بر ثروت‌های عراق فرارسیده است تا اقتصاد کشورمان آزاد شود و دیگر نتوانند فروش نفت ما را در اختیار بگیرند و کمپانی‌های فاسد خود را با شرکت‌های تخصصی در زمینه برق و غیره جایگزین کنند».

اکرم الکعبی با یادآوری این جمله‌ از شهید صدر که «دوران حکمرانی سفارتخانه‌ها در جهان پایان یافته است»؛ افزود: «کسی که خیال می‌کند آمریکای امروز همان آمریکای دیروز است، باید تفکر خود را تغییر دهد. کما اینکه وقتی انقلابیون و در رأس آن‌ها شهید “ابومهدی المهندس” در برابر سفارت شر ایستادند، هیچ‌کس جز چند مزدور نگهبان در سفارتخانه باقی نماند و همگی به اربیل گریختند».

او سپس با انتقاد از سخنان و دخالت‌ها و تحرکات سفیر آمریکا در عراق، اضافه کرد: «سفیر شر در کشور مقدسات جولان می‌دهد، گویی که بر این کشور تسلط و ولایت دارد؛ تا آنجا که علاوه بر در دست گرفتن زمام امور، وعده می‌دهد و تهدید می‌کند».

اکرم الکعبی در همین رابطه ادامه داد: «کلاغ‌های نیروهای هوایی آمریکا به‌طور دائم حریم هوایی عراق را نقض می‌کنند و سفیرشان در کمال پررویی تصریح می‌کند که از عراق نخواهند رفت».

اشاره دبیرکل نجباء به مصاحبه «الینا رومانسکی» سفیر آمریکا در عراق با شبکه اسکای نیوز در ۲۶ اردیبهشت است که در آن ضمن حمله به الحشد العشبی مدعی شد که آمریکا قرار نیست منطقه به ویژه عراق را ترکی کند.

شیخ اکرم الکعبی در پایان پیام خود با خظاب قرار دادن دولت آمریکا و سفیر این کشور در بغداد، افزود: «ما قومی هستیم که در مسیر امام حسین علیه‌السلام قدم برمی‌داریم و به اندازه یک چشم بهم زدن از مرگ نمی‌هراسیم، بلکه به‌دنبال شهادتیم. تهدیدهای شما برای ما حتی به اندازه وِزوِز مگس هم نیست. ما نه اهل چانه‌زنی، نه سازش و نه عقب‌نشینی هستیم. فرصت شما اندک است و در حال متلاشی شدن هستید. مانند گذشته با ذلت و وحشت، بار شکست را بر دوش می‌کشید و از کشور ما خارج خواهید شد».

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دبیرکل نجباء: وضعیت آمریکا مشابه روزهای پایانی صدام است بیشتر بخوانید »

وقتی تانک‌های دشمن در زمین‌های هویزه گرفتار شدند

زمین‌گیر شدن تانک‌های دشمن در برابر رشادت رزمندگان ایرانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۱۶ ماه هویزه توسط نیرو‌های رژیم بعث عراق اشغال بود. ششم مهر سال ۱۳۵۹ شهر هویزه برای اولین بار به محاصره ارتش صدام درآمد. ۱۵ دی ۱۳۵۹ نیرو‌های سپاه و ارتش که در آن روزگار با فرماندهی کل قوا توسط بنی صدر رهبری می‌شدند برای آزادسازی جفیر، پادگان حمید و در نهایت خرمشهر و شرق بصره عملیات نصر را طرح ریزی کردند که این عملیات با شهادت تعدادی از دانشجویان و مدافعان به فرماندهی سید حسین علم الهدی شکست خورد.

چند روز بعد یعنی ۲۹ دی ماه ارتش بعث عراق توانست سوسنگرد و هویزه را به اشغال خود درآورد. در جریات مرحله دوم عملیات بیت المقدس که هدفش بازپس‌گیری خرمشهر بود، روز ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ یگان‌های سپاه و ارتش توانستند با محاصره دشمن باعث عقب نشینی آنان از پادگان حمیدیه شوند و عمده مناطقی از منطقه دشت آزادگان شامل شهر‌های هویزه، جُفیر و جاده اهواز – خرمشهر را نیز از اشغال ارتش بعثی عراق خارج کنند. ازاین رو هویزه پس از بیش از یک سال اشغال، به دست رزمندگان اسلام آزاد شد.

تانک‌های به گل مانده دشمن

حمید عیاشی از رزمندگان کرخه نور جزو نخستین افرادی است که فرار بعثی‌ها را شاهد بوده است، او در اینباره می‌گوید: «تک دشمن در روز‌های یازده، دوازده و سیزده اردیبهشت ۶۱ علیه مواضع نیرو‌های خودی درعباسیه، طراح و فرسیه با قدرت ادامه داشت و در برخی موارد منجر به بازپس گیری مناطق از دست رفته اش هم گردید. روز هجدهم، اما به ناگاه اسلحه دشمن بعثی خاموش شد.

وی ادامه داد: به همراه تعدادی از نیرو‌های اطلاعاتی، شبانه به خاکریز دشمن زدیم، اما اثری از بعثی‌ها نبود! فشار و ایستادگی رزمندگان اسلام، کار خودش را کرده بود. بعثی‌ها خیلی سریع مواضع خود را تخلیه و عقب نشینی کرده بودند.

شهید شیخ شویش بوعذار (از بزرگان طایفه بنی ساله و همرزم شهید علم الهدی) حال و روز بعثی‌ها در مرحله دوم عملیات بیت المقدس را چنین بیان کرده است عقب نشینی دشمن در مناطق اشغالی از ۱۷ اردیبهشت شروع شد. بعثی‌ها تعدادی از مردم منطقه را به عنوان اسیر همراه خود بردند. فرار سریع دشمن باعث شد تا تعدادی از تانک هایشان در گِل فرو رود و زمینگیر شود.

اسارت مردم محلی به دشت نیرو‌های بعثی

حاج لعیبی حیدری، از ساکنان منطقه هویزه درباره اینکه بعثی‌ها قبل از فرار چه کردند گفت: قبل از تخلیه منطقه از سوی ارتش بعث عراق، فرمانده یکی از تیپ‌های دشمن، تعدادی از سران عشایر روستا‌های اشغالی را احضار و از آنان خواست تا مردم را به سوی بصره حرکت دهند؛ بعد هم تهدید کرد اگر از دستور سرپیچی کنید، هدف بمباران جنگنده‌های ما قرار خواهید گرفت.

وی ادامه داد: خبر که به ما رسید شبانه و دور از چشم دشمن همراه عائله و احشام مان به سوی بستان گریختیم. خاندان سادات بیت سید عرب که در «جرایه» به شدت تحت فشار دشمن قرار داشتند را نیز همراه خودمان با قایق از منطقه خطر عبور دادیم؛ اما بسیاری از عشایر کوچنده جنوب هویزه، بازداشت و با کامیون روانه بصره شدند. متأسفانه آن‌ها نتوانستند به موقع از دست دشمن رهایی یابند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زمین‌گیر شدن تانک‌های دشمن در برابر رشادت رزمندگان ایرانی بیشتر بخوانید »

واکنش محسن رضایی به فیلم «غریب»/ غریب یک مقطع از زحمات «شهید بروجردی» بود

واکنش محسن رضایی به فیلم «غریب»/ غریب یک مقطع از زحمات «شهید بروجردی» بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «محسن رضایی» معاون اقتصادی رئیس‌جهور و فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس پس از تماشای فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است، اظهار داشت: اولاً از موسسه اوج تشکر می‌کنم که زحمت کشیدند و این فیلم سینمایی را تولید کردند؛ غریب یک مقطع از زحمات شهید بروجردی و چهره واقعی ایشان و همچنین جنایتی که علیه ملت قهرمان کُرد انجام شد را به ترسیم در آورد.

وی به خدمات شهید بروجردی اشاره و خاطرنشان کرد: شهید بروجردی قبل از مقطعی که در این فیلم نمایش داده می‌شود و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از این مقطع در دفاع از مرزهای بین‌المللی در مقابل تجاوز ارتش بعثی رژیم صدام زحمات فوق‌العاده‌ای کشیدند.

کد ویدیو

معاون اقتصادی رئیس‌جهور و فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس به فیلم غریب اشاره کرد و تصریح کرد: این نکته مردمی و عاطفی که در فیلم می‌بینید را نمی‌خواهم بگویم کم است اما مطمئن باشید شهید بروجردی که از نزدیک و از قبل از پیروزی انقلاب تا لحظات آخری که ایشان به شهادت رسیدند را با ایشان بودم، انسان بزرگی بود که قلب رئوفی داشت و در عین حال که یک انسان شجاع و مبتکر و خلاق بود، نسبت به دشمنان هیچ مماشاتی نمی‌‎کرد اما نسبت به مردم حتی فریب‌خوردگان و کسانی که تا یک لحظه قبل به ایشان تیراندازی می‌کردند، با کمال رئوفت به این‌ها نگاه می‌کرد.

رضایی به صحنه‌هایی از فیلم غریب اشاره کرد و گفت: همین صحنه‌ای که ایشان به زندان می‌رود و با زندانیان صحبت می‌کند؛ خیلی از این افراد حکم اعدام داشتند چراکه تعداد زیادی از افراد را کشته بودند ولی در ذهن شهید بروجردی چنین بود که شاید تعدادی از این‌ها در لحظه آخر برگردند و نسبت به این مسئله احساس مسولیت داشت. حس مسولیت ایشان که نسبت به مردم و جان انسان‌ها داشت، فوق‌العاده بود.

وی عنوان کرد: امیدواریم تاریخ بزرگ کشورمان همچنان بروجردی‌ها را تربیت کند و هیچ وقت این خاک و وطن خالی از بروجردی‌ها نباشد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش محسن رضایی به فیلم «غریب»/ غریب یک مقطع از زحمات «شهید بروجردی» بود بیشتر بخوانید »

آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی چه بود؟

آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی چه بود؟



آیت‌الله صدر خطاب به امام خمینی(ره): شما به مسلمانان از وجود خود و فکر خود چیزی را عطاء نمودید که در طول تاریخ الگوی عظیمی برای تمامی مجاهدین می‌ماند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر از جمله مراجعی بود که با انقلاب اسلامی و امام خمینی پیوندی عمیق داشت تا جایی که او را شهید انقلاب اسلامی ایران دانسته‌اند. او به همراه خواهرش بنت‌الهدی صدر در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ توسط ماموران امنیتی رژیم بعث ربوده شد و به شهادت رسید.

آیت‌الله سید عبدالهادی حسینی شاهرودی از شاگردان شهید صدر در خاطرات خود درباره آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی می‌گوید: پس از انقلاب اسلامی و انعکاس آن در حوزه‌ی نجف اشرف، دولت بعث عراق به آیت‌الله صدر چندان مهلت نداد و در این مدت ایشان چند جزوه‌ی تحقیقی درباره‌ی حکومت دینی به عنوان هدیه برای انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآورد و چهارده جلسه به عنوان تفسیر موضوعی، تدریس نمودند و نامه‌نگاری‌هایی در دفاع از انقلاب اسلامی نوشته‌اند.

دولت بعث عراق در نوبت اول، ایشان را زندانی و سپس آزاد کرد و آن‌گاه ایشان را در منزل محبوس نمودند و در چند نوبت به طور ناشناس اقدام به ترور آیت‌الله صدر کردند اما موفق نشدند. بالاخره ایشان در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به دست صدام به شهادت رسیدند.

در ایام حصر خانگی، از ایران با ایشان تماس تلفنی گرفتم که متن آن گفتگو را پیاده نموده و به ترجمه آن می‌پردازیم.

‌گوینده‌ی تلفن: السلام علیکم؛

شهید صدر: علیکم السلام؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا کیف صحتکم؟

شهید صدر: الحمدلله؛

‌گوینده‌ی تلفن: مرتاحین إن شاء الله؟

شهید صدر: احمد لله، الله برعاکم؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: نعم؛

‌گوینده‌ی تلفن: فی فی ما یخص الحوادث الاخیره، شنو نظرکم؟

شهید صدر: إجابتاً علی البرقیات … آیة الله العظمی الامام المجاهد السید الخمینی (دام ظله) استعمت الی برقیتکم التی عبّرت عن تفقدکم الابویه لی و إنی(ابداً) لا یتاح لی الجواب علی برقیه لأنی مودع فی زاویه البیت لا یمکن أن أری احداً او أن یرانی احد، لا یسعنی إلا أن اسئل المولی سبحانه و تعالی أن یدیم ظلکم مناراً للإسلام و یحفظ الدین الحنیف بمرجعتکم القائده کما اسئله تعالی أن یتقبل منا العناء فی سبیله و یوفقنا للحفاظ علی عقیده الأمه و حریتها العظمیه و لیست حیات ای انسان إلا بقدر ما یعطی لأمته من وجوده و حیاته و فکره.

و قد أعطیتم للمسلمین من وجودکم و فکرکم ما سیظل علی مر التاریخ مثلاً عظیماً لکل المجاهدین. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: نعم؛

‌گوینده‌ی تلفن: هذا کان برقیتکم للسید الخمینی … سیدنا؟

شهید صدر: نعم؛

‌گوینده‌ی تلفن: اللی أنا ادری أنه برقیات کثیره و کثیره جداً من طهران و بعثت الیکم و لکن متواصل البیتکم؛

شهید صدر: نعم، أنا فقط هذا سمعته من الأذاعه؛

‌گوینده‌ی تلفن: صحیح، هناک برقیات کثیره و کثیره جداً و التظاهرات و المظاهرات عظیمه فی طهران تاییداً لکم و للحوزه الاسلامیه فی العراق؛

شهید صدر: نسئل الله أن برعاکم و بحفظکم بعینه. الله یحفظکم و السلام علیکم؛

‌گوینده‌ی تلفن: و علیکم السلام، سیدنا ما عدکم شی آخر أتبلغونا؟

شهید صدر: الان ما عندی شی، ما عندی شی؛

‌گوینده‌ی تلفن: طیب، سیدنا؛

شهید صدر: نعم؛

‌گوینده‌ی تلفن: اسمعنا اخیراً أن صحتکم غیر جیده، سیدنا صحتکم زینه الیوم یولا؟

شهید صدر: صحتی لا قیمه؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: لا قیمه لصحتی.

ترجمه فارسی مکالمه تلفنی:

‌گوینده‌ی تلفن: سلام علیکم؛

شهید صدر: علیکم السلام؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا حال شما چطور است؟

شهید صدر: الحمدلله؛

‌گوینده‌ی تلفن: شما إن شاء الله راحت هستید؟

شهید صدر: خدا را ستایش می‌کنم و خداوند شما را تحت نظر داشته باشد؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: بله؛

‌گوینده‌ی تلفن: در، در آنچه درباره‌ی حوادث اخیر اتفاق افتاده، نظر شما چیست؟

شهید صدر: برای پاسخ به تلگراف‌ها … [آنگاه خطاب به امام خمینی می‌فرماید]: آیت‌الله العظمی امام مجاهد آقای خمینی (دام ظله) شنیدم و گوش فرا دادم به تلگراف حضرتعالی که نشانی از تفقد و توجه پدرانه‌ی شما به بنده بود و برای من ابداً امکانپذیر نیست که جواب هیچ نامه و تلگرافی را بدهم چرا که در کنج خانه سپرده(اسیر) شده‌ام و امکان ندارد که کسی مرا ببیند یا من کسی را ببینم.

برای بنده هیچ کاری امکان ندارد مگر اینکه از خداوند سبحانه و تعالی مسئلت می‌نمایم که سایه‌ی شما را به عنوان چراغ هدایت برای اسلام نگه دارد و دین یگانه‌پرستی را با مرجعیت رهبری‌کننده شما نگه دارد.

همچنین از خداوند متعال می‌خواهم که از ما سختی در راهش قبول کند و ما را موفق بدارد برای نگه داشتن عقیده‌ی امت و آزادی بزرگ آن، چراکه زندگی انسان نیست مگر به اندازه‌ای که به امت خود، از وجود خود، از حیات خود و فکر خود می‌پردازد.

شما به مسلمانان از وجود خود و فکر خود چیزی را عطاء نمودید که در طول تاریخ الگوی عظیمی برای تمامی مجاهدین می‌ماند. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: بله؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا این تلگراف شما برای آیت‌الله العظمی خمینی بود؟

شهید صدر: بله؛

‌گوینده‌ی تلفن: آنچه من می‌دانم این است که تلگراف‌های زیاد و بسیار زیادی از تهران برای شما ارسال شده است ولی به منزل شما نرسیده است؛

شهید صدر: بله، من فقط این را از رادیو شنیده‌ام؛

‌گوینده‌ی تلفن: صحیح، در آنجا تلگراف‌های زیاد و بسیار زیادی صورت گرفته و تظاهرات و راهپیمایی‌های بزرگی در تهران برای تأیید شما و حوزه اسلامی عراق انجام شده است؛

شهید صدر: از خداوند می‌خواهم که شما را حمایت کند و زیر چشم خود نگه دارد و خداوند شما را حفظ کند والسلام علیکم.

‌گوینده‌ی تلفن: و علیکم السلام، سیدنا چیز دیگری نیست به ما بفرمایید؟

شهید صدر: اکنون چیزی ندارم، چیزی ندارم؛

‌گوینده‌ی تلفن: خوب، سیدنا؛

شهید صدر: بله؛

‌گوینده‌ی تلفن: شنیدیم که اخیراً سلامتی شما خوب نیست سیدنا، بفرمایید سلامتی شما امروز خوب است یا نه؟

شهید صدر: صحت و سلامتی من قیمتی ندارد؛

‌گوینده‌ی تلفن: سیدنا؛

شهید صدر: ارزشی برای سلامتی من نیست.

منبع: «کتاب تداوم اندیشه» خاطرات آیت‌الله سید عبدالهادی حسینی شاهرودی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پی‌نوشت:

به نظر می‌رسد این متن توسط دستگاه امنیتی بعث عراق ضبط شده باشد چراکه پس از سقوط دولت بعث منتشر شده است. قابل توجه اینکه ضبط اینگونه مسائل بر خود ایشان امکان‌پذیر نبوده است و چنانکه توسط دستگاه‌های ایران ضبط می‌شد، حتماً پس از شهادت ایشان منتشر می‌گردید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی چه بود؟ بیشتر بخوانید »