رژیم بعث

فیلم/ عملیات کربلای ۵؛ گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس

فیلم/ عملیات کربلای ۵؛ گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ عملیات کربلای ۵؛ گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

نامزدهای جایزه ادبی جلال آل احمد و سهم ادبیات دفاع مقدس

نامزدهای جایزه ادبی جلال آل احمد و سهم ادبیات دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نامزدهای چهار بخش «داستان بلند و رمان»، «مجموعه داستان کوتاه»، «مستندنگاری» و «نقد ادبی» پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد مشخص شدند؛ این آثار از میان یک هزار و ۶۰۰ اثر ارسال شده به دبیرخانه جایزه توسط ۱۹ داور انتخاب شده‌اند.

نامزدهای داستان بلند و رمان جایزه جلال

امسال در بخش داستان بلند و رمان، رمان‌های «سیاگالش» نوشته ابراهیم اکبری‌دیزگاه از نشر صاد، «صور سکوت» نوشته محمد قائم‌خانی از شهرستان ادب، «صور» نوشته حسینعلی جعفری از انتشارات سروش و «عزرائيل» نوشته نیما اکبرخانی از انتشارات کتابستان معرفت نامزد بخش مهم و اصلی جایزه شدند.

نامزدهای داستان کوتاه جایزه جلال

همچنین در بخش داستان کوتاه مجموعه‌های «راننده رئیس جمهور و چند داستان دیگر» نوشته سلمان کدیور از انتشارات شهرستان ادب، «گورگم و داستان‌های دیگر» نوشته عماد عبادی از انتشارات نظام‌الملک و «ویروس عاشق» نوشته مجید رحمانی از انتشارات صاد نامزد این رویداد معرفی شدند. 

نامزدهای مستندنگاری جایزه جلال

اما در بخش مستندنگاری کتاب‌های «اینجا سوریه است: صدای زنان راوی جنگ» نوشته زهره یزدان‌پناه قره‌تپه از انتشارات راه‌یار، «پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی» نوشته گلستان جعفریان از انتشارات سوره مهر، «سازمان سیاسی بهاییت ۱۹۷۹-۱۸۹۲» نوشته حمیدرضا اسماعیلی از انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، «عقیله» نوشته الهام امین از انتشارات به‌نشر و «نبرد تنگه‌ها: نقش شهید حسن باقری در عملیات فتح‌المبین» نوشته مصطفی رحیمی از انتشارات مرکز نشر آثار شهید حسن باقری نامزد شدند.

در این بخش دو کتاب «نبرد تنگه‌ها: نقش شهید حسن باقری در عملیات فتح‌المبین» و «اینجا سوریه است: صدای زنان راوی جنگ» به طور مستقیم به موضوع دفاع مقدس و مقاومت بین‌الملل پرداخته است. 

نبرد تنگه‌ها

کتاب «نبرد تنگه‌ها: نقش شهید حسن باقری در عملیات فتح‌المبین»  در ۱۰ فصل با عنوان «غرب کرخه در اسارت»، «شکل‌گیری محورهای مقاومت»، «طرح‌ریزی عملیات»، «چهار محور، چهار قرارگاه»، «شمارش معکوس»، «آغاز عملیات»، «مرحله دوم، سوم و چهارم» و «فتح‌المبین در بوته نقد» به نقش شهید حسن باقری در عملیات فتح‌المبین پرداخته است.

در بخشی از این کتاب ۱۰۷۷ صفحه‌ای می‌خوانیم: «حالا با حضور مهدی زین‌الدین و نظارت مستقیم حسن باقری، شناسایی‌ها در غرب دزفول گسترده‌تر و هدفمند‌تر پیگیری می‌شد.

حسن باقری ضمن کنترل و هدایت حرکت‌های شناسایی، نیم‌نگاهی هم به کشف استعدادها داشت. او به‌دنبال افراد با نبوغی بود که بتوانند در سطوحی فراتر از یک محور به او کمک کنند بی‌تردید یکی از کشف‌های بزرگ حسن در امر شناسایی، توکل قلاوند بود. قلاوند که مسئولیت شناسایی محور دالپری را برعهده داشت تمامی منطقه دشت‌عباس و ارتفاعات شمالی آن را جز به جز و قدم به قدم می‌شناخت.

نامزدهای جایزه ادبی جلال آل احمد و سهم ادبیات دفاع مقدس

معروف‌ترین کمپ شناسایی در منطقه غرب دزفول کمپ قلاوند بود. دوستانش او را «آواکس دشت‌عباس» می‌نامیدند. شناسایی‌های دقیق قلاوند بعدها در عملیات فتح‌المبین بسیاری از گره‌های کور منطقه شمالی عملیات را باز کرد. همین استعداد و مهارت باعث شد تا حسن باقری بعدها پای او را به میدان‌های بزرگ‌تر باز کند.»

اینجا سوریه است

کتاب «اینجا سوریه است»؛ صدای زنان راوی جنگ به قلم زهره یزدان‌پناه، از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است. این کتاب اولین عنوان از مجموعه آثار ناشر در رده «زنان مقاومت ـ فتنه شام» است.

نویسنده کتاب، تلاش دارد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصل جدیدی که می‌تواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود؛ هرچند به دلیل گسترده بودن دریای روایت‌ها، به ویژه روایت‌های مقاومت در سوریه، این روایت‌ها ناتمام هستند و روایت‌های این کتاب، فقط گوشه‌ای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است.

زهره یزدان‌پناه قره‌تپه، برای نگارش این کتاب، چند مرتبه به استان‌ها و شهرهای مختلف سوریه سفر کرده است. روایت‌های کتاب به ترتیب زمانی، به طور جداگانه و در دو بخش مرتب شده‌اند. بخش اول، خاطرات سفر سال ۲۰۱۷، مصادف با پاییز و زمستان ۱۳۹۶ و بخش دوم، وقایع سال ۲۰۱۸ مصادف با تابستان ۱۳۹۷ است که به نگارش درآمده است. هر بخش نیز شامل ۱۱ فصل است.

نویسنده که اولین خانم ایرانی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز است که برای نگارش کتاب، عازم کشور سوریه شده است، در بخشی از مقدمه‌اش درباره چرایی و انگیزه نگارش کتاب، چنین نوشته است: «پرسش اصلی در این سفر جست‌وجوگرانه و پژوهش برای نگارش مطالب کتاب، این بود: «جنگ تحمیل شده به مردم سوریه، چه تبعاتی بر زندگی زنان سوری با ادیان و مذاهب و قومیت‌های مختلف داشته است؟ چگونه زندگی شخصی و خانوادگی این زنان، متأثر از این جنگ تحمیلی قرار گرفته است و زنان چه خاطراتی از این وضعیت دارند؟»

نامزدهای جایزه ادبی جلال آل احمد و سهم ادبیات دفاع مقدس

بدون شک، یافته‌های چنین پرسشی، نه‌تنها روایت مظلومیت زنان سوری در جنگ تحمیلی بر سوریه است، بلکه بیانگر عمق جنایت‌های دشمنان سوریه و مردم آن هم خواهد بود. وقتی که نام «زن» به میان می‌آید، به طبع در کنارش مسئله خانواده مطرح می‌شود؛ یعنی همسر و فرزندان و همچنین دیگر اعضا مانند پدر، مادر، خواهر و برادر. در این جست‌وجو اما به علت حضور نیروهای ایرانی در سوریه، ردپای فعالیت‌های آن‌ها هم در عرصه‌های مختلف آشکار می‌شود.

نامزدهای نقد ادبی جایزه جلال

و در نهایت در بخش «تماشای روایت: بررسی تحلیلی روش انتقال عناصر داستان از روایت به درام» نوشته مجید آقائی از انتشارات علمی و فرهنگی، «خودانتقادی ادبی: رساله‌ای در نقد هنر خویشتن در عرصه ادبیات» نوشته مهرداد نصرتی از انتشارات فرهنگ عامه و «درآمدی بر ادبیات تطبیقی: خاستگاه، مبانی نظری، چالش‌ها» نوشته منصور پیرانی از انتشارات دانشگاه شهید بهشتی نامزد شدند.

به طور کلی در چهار بخش جایزه ادبی جلال آل احمد تنها دو کتاب مرتبط با موضوع دفاع مقدس و مقاومت در بخش مستندنگاری رقابت خواهند کرد درحالی که جایزه ادبی جلال آل احمد یکی از ظرفیت‌های مهم برای توجه دادن مخاطب به ادبیات دفاع مقدس و انتقال مفاهیم آن است؛ عدم وجود آثار مرتبط با موضوع دفاع مقدس در بخش داستان بلند و رمان و داستان کوتاه ضرورت توجه و سرمایه‌گذاری مدیران فرهنگی نسبت به موضوع ادبیات دفاع مقدس را می‌رساند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامزدهای جایزه ادبی جلال آل احمد و سهم ادبیات دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

تجربه تلخ اسارت و آزادی در پرتره‌ای از شهیدی لشگری

تجربه تلخ اسارت و آزادی در پرتره‌ای از شهیدی لشگری


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «6410 روز اسارت» به کارگردانی «زهره نجف‌زاده» از آثار راه یافته به شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» است که در بخش شهید آوینی به نمایش درآمد. این فیلم روایتی است از زندگی و اسارت شهید حسین لشگری، وی که سندی گویا از تجاوز رژیم بعث عراق به ایران است؛ لشگری پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی اسیر می‌شود و به عنوان آخرین نفر از اسرا آزاد می‌شود. اما آزادی این آزاده پایان آلام او نیست و تا پایان عمر نمی‌تواند از لحظات سختی که تجربه کرده است رها شود.

تجربه دیدن «6410 روز اسارت» آزمون سختی برای مخاطب است تا حدی که به اندازه 80 دقیقه می‌تواند از یک سو اسارات شهید لشکری و از سوی دیگر چشم‌انتظاری و بلاتکلیفی «منیژه لشگری» همسر این آزاده را لمس کند. سینمای ایران به شدت نیازمند آثاری از این دست و حمایت از سازنده آن است انتظاری که متاسفانه بنا به عادت مألوف برآورده نخواهد شد.

«6410 روز اسارت» بیش از یک تلنگر ساده و مانند یک فریاد اما فریادی در گلو مانده در برابر مخاطب جلوه می‌کند و زوایه تازه‌ای از دفاع مقدس به روی بیننده فیلم باز می‌کند. کارگردان هر چند تلاش کرده تا فیلم واجد ارزش‌های استنادی باشد اما محدود بودن مصاحبه شوندگان قدری از این ویژگی کاسته است همین طور تصاویری که بین تصاویر مصاحبه شوندگان استفاده شده به لحاظ بصری آزار دهنده است و تا حدودی تمرکز مخاطب را بین می‌برد.

با این همه «6410 روز اسارت» در فقر تولید آثار فرهنگی با محوریت دفاع مقدس مغتم است و می‌توان به غمض عین به آن نگاه کرد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجربه تلخ اسارت و آزادی در پرتره‌ای از شهیدی لشگری بیشتر بخوانید »

بازداشت ۴ صدامی از سوی سازمان امنیت ملی عراق

بازداشت ۴ صدامی از سوی سازمان امنیت ملی عراق



سازمان امنیت ملی عراق از بازداشت چهار عراقی که در جشن روز ملی این کشور از صدام تمجید کرده بودند، خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سازمان امنیت ملی عراق از بازداشت چهار عراقی که در جشن روز ملی این کشور از صدام تمجید کرده بودند، خبر داد.

سازمان امنیت ملی عراق در بیانیه ای اعلام کرد: چهار نفر که اقدام به حمل تصویر صدام و سردادن شعارهایی در تمجید رژیم بعث در جریان مراسم روز ملی در استان الانبار در غرب عراق کرده بودند، بازداشت شدند.

در این بیانیه آمده است: اظهارات متهمان ثبت و آنها تحویل مراجع مربوط شدند تا اقدامات لازم علیه آنها طبق ماده هفت قانون اساسی به عمل آید.

لازم به ذکر است که مجلس نمایندگان عراق (پارلمان) در سال ۹۵ طرح لایحه قانونی ممنوعیت حزب بعث و جریان های سیاسی منحل شده و احزاب و فعالیت های نژادی، تروریستی و تکفیری را تصویب کرد. با تصویب این قانون، فعالیت حزب بعث و احزاب و جریان هایی همانند آن، مانند نقشبندیه و غیره که جزو جریان های مدافع رژیم سابق بعث هستند به صورت غیرقانونی فعالیت دارند و هرگونه احزاب و فعالیت هایی که شائبه نژادپرستی، تکفیری یا تروریستی داشته باشند در عراق ممنوع اعلام شده است. ممنوعیت حزب منحله بعث در ماده هفتم قانون اساسی عراق که در همه پرسی ۲۰۰۵به تایید عمومی رسید نیز اشاره شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازداشت ۴ صدامی از سوی سازمان امنیت ملی عراق بیشتر بخوانید »

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بیرجند، روز ۲۶ مرداد سالروز بازگشت کبوتران سبکبالی است که پس از سال‌ها اسارت، قدم به خاک پاک مهین گذاشتند و به همه درس عزت و آزادگی دادند و این جمله امام حسین(ع) «آزادمرد باشیم» را برای همه انسان‌ها معنا کردند.

آزادگان بسیاری از شکنجه‌ها و بیماری‌های جسمی و روحی را به جان خریدند تا سرزمین‌شان ایران، انقلاب‌شان و امام‌شان همیشه سربلند باشد. آزادگان همان اسطوره‌های صبر و ایثار، پرندگانی که سال‌ها در قفس دشمن اسیر بودند، شکنجه شدند، رنج کشیدند، اما تسلیم نشدند.

آزادگان نشان دادند مردانی بودند که در نبرد با دشمنان از همه چیزشان گذشتند، جوانی‌شان را در زندان‌های بعثی گذراندند و روزهای سخت را به امید دیدن مادر، فرزند، برادر و خواهرشان گذراندند.

آزادگان؛ بزرگ‌مردانی از جنس شجاعت و استقامت

آزادگان بزرگ‌مردانی از جنس شجاعت و استقامت هستند که در عرصه رزم و دوران اسارت سخت‌ترین شرایط را متحمل شدند و حاضر به عقب‌نشینی از خواسته‌های بر حق انقلاب و ارزش‌های مدنظر امام راحل نشدند، راست‌قامتانی که در غل و زنجیر دشمن عشق و آزادگی به سرور و سالارشهیدان کربلا سرودند.

خبرگزاری دفاع مقدس به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان پر افتخار به وطن و گرامیداشت یاد و خاطره رشادت و شجاعت‌های آنان و همچنین به خاطر آشنایی نسل جوان با این قشر فداکار و از خودگذشته گفت‌وگویی را با یکی از این بزرگمردان انجام داده است.

«غلامرضا رخشانی» متولد ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۴۳ است، وی در سال ۱۳۶۲ و در سن ۱۹ سالگی عازم جبهه می‌شود و در اولین عملیاتی که شرکت می‌کند به اسارت گرفته می‌شود و در سال ۶۹ بعد از گذشت هفت سال اسارت به میهن اسلامی بازمی‌گردد.

این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه زمانی که عازم جبهه شدم، دانشجوی تربیت معلم بودم و در مشهد درس می‌خواندم، اظهار داشت: ۲۰ دی ماه ۱۳۶۲ برای یک مأموریت ۴۵ روزه عازم جبهه شدم، درست قبل از اینکه عملیات جدیدی آغاز شود، مدت حضور من در جبهه به پایان رسید.

وی ادامه داد: زمانی که می‌دیدم رزمندگان از غرب کشور عازم جنوب می‌شوند، تصمیم به ماندن گرفتم؛ چون حس می‌کردم عملیات بزرگتری در پیش است؛ لذا با یک دستگاه اتوبوس به جنوب رفتیم و در سایت موشکی چهار و پنج مستقر شدیم.

اسارت در ۱۹ سالگی

این آزاده دوران دفاع مقدس که مکان اسارتش در عمق ۳۰ کیلومتری خاک عراق در روستایی به نام البیضه بود، می‌گوید: آغاز عملیات خیبر در روز سوم اسفندماه ۱۳۶۲ بود که ساعت ۱۱ همان روز برای آغاز عملیات از منطقه اسکله دشت آزادگان (طلائیه فعلی) سوار بر قایق شدیم و به سمت روستای البیضه عراق رفتیم.

رخشانی ساعت شروع عملیات را ۲۱ شب اعلام کرد و با یادآوری اینکه پس از اعلام رمز عملیات وارد روستا شدیم، اضافه کرد: قبل از اینکه به خشکی برسیم نیروهای بعثی با نیروهای ما درگیر شده و تعدادی از نیروها در همان‌جا به شهادت و برخی نیز مجروح شدند.

وی با اشاره به اینکه در ۹ اسفندماه ۱۳۶۲ در حالی که ۱۹ ساله بودم در عملیات خیبر به اسارت دشمن درآمدم و ۷۸ ماه اسیر بودم، افزود: زمانی که عراقی‌ها ما را در حالی که مجروح بودیم به اسارت درآورده بودند، ما را ساعت‌ها در یک بیابان با دست‌های بسته بدون آب و غذا نگه داشتند.

آزاده دوران دفاع مقدس از دوران اسارتش به‌عنوان مهم‌ترین روزهای زندگی‌اش یاد ‌و تصریح کرد: در دوران اسارت، حق عزاداری و حفظ ارزش‌ها را نداشتیم و برای پست‌ترین سرباز عراقی مجبور بودیم بالاترین احترام را قائل شویم.

گریزی بر لحظات اسارت

رخشانی با اعلام اینکه عراقی‌ها معمولاً در شب به دلیل ترسی که داشتند در عملیات‌ها شرکت نمی‌کردند، اما در مقابل در روز از نظر عده و تجهیزات حضور بیشتری می‌یافتند، بیان داشت: شب را در کنار رود دجله و فرات سنگر کردیم و از چهارم اسفندماه ۶۲ تا هشتم اسفندماه در روستای البیضه پدافند می‌کردیم که روز چهارم عملیات خط مقدم جلوی خشکی توسط لشکر سه عراق شکسته شد و به طرف نیروهای ایرانی آمدند.

وی با بیان اینکه جهنم واقعی رزمندگان اسلام صبح نهم اسفندماه بود، اعلام کرد: همزمان با طلوع خورشید سربازها و تانک‌های عراقی مسلح وارد روستا شدند و نیروهای ایرانی با وجود اینکه طی این چهار روز هیچ پشتیبانی نشدند و تدارکات و مهماتی دریافت نکرده بودند با تمام توان از صبح تا ظهر با نیروهای عراقی درگیر شدند و مقاومت کردند.

این آزاده دوران دفاع مقدس به آخرین تماس خود با فرمانده لشکر اشاره کرد و گفت: طی تماسی که حوالی ظهر با فرمانده لشکر داشتم، متوجه شدم که از سمت ما قطع امید کردند و همان موقع ترکشی به سمتم آمد و مجروح شدم و سپس برای مداوا به ساختمانی که به عنوان بیمارستان از آن استفاده می‌شد، منتقل شدم.

رخشانی مطرح کرد: بعد از حضور یک ساعتی‌ام در بیمارستان، سقف بیمارستان فرو ریخت و مجبور به ترک بیمارستان شدیم، زمانی که از بیمارستان خارج شدیم، غیر از دود و آتش چیز دیگری قابل مشاهده نبود و فاصله نیروهای ایرانی تا تانک‌های عراقی فقط ۵۰  متر بود؛ لذا فرمانده گردان بهترین تدبیر را اندیشید و اسیر شدیم.

وی با بیان اینکه ظهر روز ۹ اسفندماه ۱۳۶۲ درست پنج روز بعد از انجام عملیات در خاک عراق وارد فضای اسارت شدیم، اضافه کرد: سخت‌ترین لحظه برای رزمندگان زمانی بود که دست‌ها بالا، چشم‌ها به سمت ایران و قدم‌ها به سمت عراق بود.

آزاده دوران دفاع مقدس با اعلام اینکه در زمان اسارت در چهار اردوگاه رمادی شش، رمادی هفت، موسع و تکریت ۱۷ بودم، بیان داشت: قسمت عمده اسارتم در کمپ رمادی هفت بود به دلیل اینکه شکل‌گیری این اردوگاه از اسیران کم سن و سال بود و در همین راستا افراد را دور هم جمع و مباحث تبلیغی را آموزش می‌دادند.

رخشانی تبیین کرد: دو ماه اول اسارتم به دلیل اینکه با فضای اسارت آشنایی نداشتم در بدترین شرایط گذشت و کم کم به شرایط عادت کردم، بعد از گذشت دو ماه وارد اردوگاه رمادی شدم و جو کمی تغییر یافت و رفتار عراقی‌ها نیز با اسرا کمی نرم‌تر شد.

تلخ‌ترین خاطره از ایام آغاز اسارت

وی با اشاره به یکی از تلخ‌ترین خاطرات خود از ایام آغاز اسارت، گفت: در همان ساعات ابتدایی چندین افسر عراقی به همراه چند دختر با تویوتا لنکروز به مکان حضور ما اسرا آمدند و با آمدن این افسران، ترانه عربی پخش و به بهانه اسارت ما دختران همراه آن افسران با لباس‌های عربی شروع به رقصیدن کردند.

این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان این نکته که به واسطه مجروحیت او و چهار مجروح دیگر را برای انتقال سوار یک آمبولانس کرده بودند، افزود: یک امدادگر عقب آمبولانس کنار ما بود که اضطراب عجیبی در چهره‌اش موج می‌زد و این امدادگر در نهایت به آرامی پرسید چه کسی انگلیسی بلد است که من با تکان دادن سر به او فهماندم به واسطه دانشجو بودن مقدار انگلیسی یاد دارم.

رخشانی ادامه داد: امدادگر عراقی به آرامی گفت که شیعه بوده و تاکنون به هیچ ایرانی شلیک نکرده است و در نهایت ناباوری ما پرسید که عکسی از امام خمینی به همراه ندارید که یکی از دوستان عکس کوچکی از امام به او داد.

وی ادامه داد: امدادگر عراقی (جاسم) بوسه‌ای بر عکس زد و آن را در جیبش گذاشت و من به خودم و رهبرم بالیدم که محبتش حتی در دل عراقی‌ها نیز لانه کرده است.

از شکنجه با کابل برق تا آرمان‌گرایی زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها

این آزاده دوران دفاع مقدس گریزی به دوران تلخ اسارت زد و مطرح کرد: یک اسیر داشتیم که ترکشی به سرش خورده بود و حالش خوب نبود و با این حال بعثی‌ها به شدت و بی‌رحمانه با کابل او را می‌زدند و او را نیمه جان به صورت خون‌آلود به اردوگاه اسرای مجروح آوردند و نیمه شب که حالش بد شد، هرچه داد و فریاد زدیم که مریض بدحال داریم، کسی سراغی از ما نگرفت.

رخشانی گفت: نهایتاً صبح سراغ ما آمدند و گفتند مریض بدحال چه کسی هست و این در حالی بود که این هموطن ما دیگر به شهادت رسیده و پیکر بی‌جان او را بی سر و صدا بیرون بردند.

وی گفت: در یک مورد دیگر اسیری به نام ژیان از مشهد داشتیم که او نیز ترکشی به سرش خورده و عراقی‌ها آنقدر با کابل او را زدند تا در نهایت به شهادت رسید و او را به بیرون از اردوگاه موصل برده و دفن کردند و متأسفانه هیچ‌گاه صلیب سرخ شهادت این رزمنده ایرانی را ثبت نکرد؛ چرا که در آن روزهای اول اسارت خبری از صلیب سرخ نبود.

آزاده دوران دفاع مقدس افزود: در یک مورد دیگر خاطرم هست بعثی‌ها به التماس ما مبنی بر عفونت زخم‌هایمان توجهی نکرده و تنها پنی‌سیلین آن هم با اعمال شاقه به ما می‌زدن به این صورت بود که با یک سرنگ به حدود ۱۰ نفر تزریق می‌کردند و حتی بعد از تزریق به یک نفر آن را ضدعفونی هم نمی‌کردند.

رخشانی بیان داشت: رزمندگان حتی یک بار به‌خاطر مرارت‌ها و شکنجه‌هایی که می‌دیدند، احساس پشیمانی نکردند و بارها به خاطر حفظ ارزش‌ها و اعتقادی که به نظام جمهوری اسلامی داشتیم، کتک می‌خوردیم؛ اما جسارتی نمی‌کردیم.

اعلام آزادی و ورود به خاک میهن

وی با بیان اینکه تابستان ۶۹ بود که در اردوگاه بودیم و بیانیه‌ای از رادیو عراق مبنی بر توافق رؤسای جمهور عراق و ایران بر سر مبادله اسرای طرفین پخش شد، اضافه کرد: پس از پخش این خبر، افسر اردوگاه مژده آزادی در روز ۲۶ مردادماه را به ما داد و ما چون بدقولی دیده بودیم، به خبر توافق رؤسای جمهور، اهمیت چندانی ندادیم و تا ۲۵ مردادماه هیچ نشانه‌ای از اینکه تبادل صورت دیده نشد.

آزاده دوران دفاع مقدس دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه روز ۲۶ مرداد بود که از طریق تلویزیون عراقی‌ها تصویر اولین اسرای آزادشده را دیدیم و آن وقت شکوفه امید در دلمان جوانه زد، گفت: چند روز بعد افرادی از سوی صلیب سرخ به اردوگاه آمدند و با افراد مصاحبه کردند که آیا تمایل به بازگشت به ایران یا پناهندگی در عراق را دارید که همه افراد می‌خواستند که به میهن برگردند.

رخشانی خاطرنشان کرد: از اردوگاه روانه سمت قصر شیرین و وارد خاک ایران شدیم و ساعت دو نیمه شب سوم شهریور ماه وارد خاک ایران شدیم؛ اما هنوز باور نداشتیم که آزاد شده و به وطن برگشتیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند بیشتر بخوانید »