رژیم سعودی

بازگشایی سفارت عربستان در دمشق وارد فاز اجرایی شد

بازگشایی سفارت عربستان در دمشق وارد فاز اجرایی شد


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌‎الملل دفاع‌پرس، منابع سعودی از ورود یک هیئت کارشناسی عربستانی به دمشق با هدف بررسی سازوکار گشایش سفارت عربستان در دمشق خبر دادند.

این منابع سفر این هیئت را در راستای اقدامات عربستان برای ازسرگیری فعالیت هیئت دیپلماتیک عربستان در سوریه دانستند.

تیم کارشناسی عربستانی به ریاست «غازی بن رافع العنزی» با «ایمن سوسان» معاون وزیر خارجه سوریه در مقر وزارت خارجه سوریه در دمشق دیدار کرده است.

در جریان این دیدار، رئیس هیئت سعودی مراتب تشکر خود را از معاون وزیر خارجه سوریه به خاطر استقبال گرم ابراز داشت.

ایمن سوسان هم به هیئت سعودی خوش‌آمد گفت و بر آمادگی برای تسهیل فعالیت هیئت مذکور تأکید کرد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازگشایی سفارت عربستان در دمشق وارد فاز اجرایی شد بیشتر بخوانید »

ساختمان رایزنی فرهنگی عربستان در خارطوم غارت شد

ساختمان رایزنی فرهنگی عربستان در خارطوم غارت شد


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس به نقل از العربیه، وزارت خارجه عربستان از حمله به ساختمان رایزنی فرهنگی این کشور در سودان خبر داد.

وزارت خارجه عربستان اعلام کرد که صبح روز گذشته ساختمان وابسته فرهنگی عربستان سعودی در سودان مورد هجوم گروهی از افراد مسلح قرار گرفت که با تخریب تجهیزات و دوربین‌ها، غارت برخی از اموال مرکز و اختلال در سیستم‌ها و سرور‌های وابسته همراه بود.

در این بیانیه آمده است: وزارت امور خارجه عربستان سعودی حمله به ساختمان وابسته فرهنگی در خارطوم را به‌شدت محکوم می‌کند و خواهان احترام به مقر‌های دیپلماتیک و مجازات عاملان این حملات است.

همچنین وزارت خارجه عربستان درخواست ریاض را برای توقف تشدید تنش نظامی بین طرف‌های درگیر در سودان، پایان دادن به خشونت و حفاظت لازم از دیپلمات‌ها، مردم و غیرنظامیان سودانی بار دیگر تکرار کرد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ساختمان رایزنی فرهنگی عربستان در خارطوم غارت شد بیشتر بخوانید »

کوچک‌نمایی قتل خاشقچی توسط پامپئو/ در خاورمیانه زیاد اتفاق می‌افتد

کوچک‌نمایی قتل خاشقچی توسط پامپئو/ در خاورمیانه زیاد اتفاق می‌افتد



کوچک‌نمایی قتل خاشقچی توسط پامپئو؛ »در خاورمیانه زیاد اتفاق می‌افتد»

به گزارش مجاهدت از مشرق، «مایک پامپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در کتاب جدیدش «یک ذره قدم عقب نگذار: مبارزه برای آمریکایی‌ که دوست دارم» سعی کرده سلاخی «جمال خاشقچی» توسط رژیم سعودی کوچک‌نمایی کند.

پامپئو، قتل جمال خاشقچی را «شنیع، قابل قبول، وحشتناک، غم‌انگیز، قابل سرزنش، شیطانی و البته غیرقانونی» خوانده اما نوشته این قتل برای او مایه شگفتی نبود.

او نوشته است: «من آنقدر از خاورمیانه چنین چیزهایی دیده بودم که بدانم این نوع سبعیت در آن نقطه در دنیا کاملاً روتین است.»

وزیر خارجه سابق آمریکا در ادامه کتاب از واکنش رسانه‌ها به قتل خاشقچی انتقاد کرده و آن را «نامتناسب» توصیف کرده است.

وی نوشته است: «بخش زیادی از خشم نامتناسب جهانی [در واکنش به قتل خاشقچی] توسط رسانه‌ها دامن زده می‌شد که با گفتن اینکه خاشقچی روزنامه‌نگار است ماجرا را پیچیده‌تر کردند. برای روشن شدن ماجرا، خاشقچی همان‌قدر روزنامه‌نگار بود که من و دیگر شخصیت‌های سرشناس روزنامه‌نگار هستیم.»

پامپئو اضافه کرد: «ما بعضی وقت‌ها نوشته‌هایمان را منتشر می‌کنیم ولی کارهای دیگر هم انجام می‌دهیم. رسانه‌ها از خاشقچی از باب وودوارد عربستانی ساختند که به خاطر انتقاد شجاعانه از خاندان سلطنتی با نوشته‌هایش در واشنگتن‌پست به شهادت رسید.»

او اضافه کرده است: «در واقع، خاشقچی فعالی بود که در جنگ بر سر سلطنت در عربستان سعودی طرف تیم بازنده را گرفته بود و از اینکه تبعید شده بود ناخرسند بود. ضمن آنکه، همان‌طور که نیویورک‌تایمز زمانی گزارش داد او روابط گرمی هم با گروه اخوان مسلمین که حامی تروریست‌ها است به هم زده بود.»

مایک پامپئو در ادامه مدعی شده ابراز تأسف خاشقچی برای مرگ اسامه بن‌لادن نشان می‌دهد ماجرا از آن چیزی که به نظر می‌رسد پیچیده‌تر بوده است.

جمال خاشقجی، متولد ۱۳ اکتبر ۱۹۵۸ (۲۱ مهرماه ۱۳۳۷ شمسی) بود. او قبلاً سردبیر روزنامه «الوطن» و بعد از آن مدیر شبکه خبری «العرب» بود.

خاشقجی سپتامبر ۲۰۱۷ از عربستان متواری شد و بعد از آن به عنوان ستون‌نویس «واشنگتن‌پست» مقاله‌هایی در انتقاد از برخی سیاست‌های کشورش به ویژه «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی منتشر کرد.

جمال خاشقچی آخرین بار روز ۱۰ مهرماه ۱۳۹۸ (۲ اکتبر۲۰۱۸) در حال ورود به ساختمان کنسولگری عربستان سعودی در استانبول دیده شد و بعد از آن رسانه‌ها گزارش داده‌اند که ناپدید شده است.

چند روز بعد، مقام‌های ترکیه‌ای اعلام کردند او در داخل این ساختمان کشته شده و بدنش قطعه قطعه شده است.

آنکارا اعلام کرد همزمان با ورود خاشقچی به ساختمان کنسولگری ۱۵ مقام امنیتی عربستان سعودی نیز با دو پرواز وارد استانبول شده و پس از مدت کوتاهی ترکیه را ترک کرده‌اند.

دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا چندی پیش اسنادی منتشر کرد که از نقش مستقیم محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در قتل این منتقد رژیم سعودی پرده برمی‌داشت.

با وجود این، پامپئو در کتابش مدعی شده که بن‌سلمان نقشی در این قتل نداشته است. او نوشته است: «چپ‌های پراگرسیو از محمد بن‌سلمان بدشان می‌آید، علی‌رغم آنکه او در حال انجام بزرگترین اصلاحات فرهنگی در تاریخ این رژیم است. مشخص خواهد شد که او یکی از مهم‌ترین رهبران زمانه خودش است، یک قهرمان تاریخی در صحنه جهان.»

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کوچک‌نمایی قتل خاشقچی توسط پامپئو/ در خاورمیانه زیاد اتفاق می‌افتد بیشتر بخوانید »

رشد صندوق سرمایه‌گذاری سعودی؛ دروغ بزرگ بن سلمان

رشد صندوق سرمایه‌گذاری سعودی؛ دروغ بزرگ بن سلمان



حقایق و شواهد تأیید می‌کند که تبلیغات رسمی رسانه‌ای گسترده درعربستان درباره رشد صندوق سرمایه گذاری این کشور چیزی بیش از دروغ بزرگ محمد بن سلمان ولی‌عهد سعودی نیست.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از سعودی لیکس، رژیم سعودی از طریق مقامات رسمی خود در رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی وابسته به آن مرتب تبلیغ می‌کند که صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان سعودی در حال رشد و دستیابی به سودهای بی سابقه است.

صندوق سرمایه‌گذاری عمومی((PIF یکی از بزرگترین صندوق‌های ثروت ملی در جهان است که در سال ۱۹۷۱ با هدف سرمایه‌گذاری از طرف دولت عربستان سعودی ایجاد شد؛ اما عنوان یکی از کم‌شفاف‌ترین صندوق‌های ثروت دولتی در جهان شناخته شده‌است و هیچ یک از سرمایه‌گذاری‌های این صندوق نامگذاری نشده و نامشخص است. فعالیت‌های این سازمان به دلیل ارتباط با دولت عربستان سعودی و سابقه حقوق بشر آن جنجال برانگیز شده است.

سعودی لیکس نوشت: اما این فقط دروغی است که گزارش‌های خبرگزاری خارجی آن را فاش و تاکید کردند که صندوق سرمایه‌گذاری عربستان سعودی با گرفتن وام و اخذ برخی از دارایی‌های دولت به این روش ساختگی رشد کرده است.

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال WSJ فاش کرد که صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان ۱۷ میلیارد دلار وام از بانک ‌های بین المللی برای مدت هفت سال دریافت کرده است که تزریق نقدی جدید و بی سابقه‌ای به سرمایه صندوق است.

به نوشته این روزنامه، صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان سعودی می‌گوید، وام‌های مالی جدیدی که دریافت کرده به باز پرداخت وام ۱۱ میلیارد دلاری کمک می کند که از سال ۲۰۱۸ با ۱۵ موسسه مالی ترتیب داده شده است.

موسسه فیچ ریتینگز (Fitch Ratings) آمریکا (ویژه خدمات مالی) نسبت به خطرات کند شدن رشد وام‌دهی در سال ۲۰۲۳ در کشور عربستان سعودی هشدار داده و گفته در صورت مداخله نکردن بانک مرکزی آن در حمایت از نقدینگی اضافی نرخ بهره بین بانکی در سراسر عربستان افزایش پیدا می‌کند.

به گزارش مجاهدت از بلومبرگ، دولت عربستان سعودی در تلاش است تا کنترلی بر هزینه‌های سرمایه‌های بانک ها داشته باشد، زیرا بحران نقدینگی تهدیدی برای تضعیف توانایی آن در تامین مالی پروژه‌های محمد بن سلمان است.

به گفته این خبرگزاری، چند ماهی است که نقدینگی بانکی در عربستان سعودی تحت فشار بی‌سابقه‌ای قرار گرفته است، زیرا افزایش اعتبار خیلی بیش‌تر از رشد سپرده‌ها بوده است.

این منبع افزود: تلاش‌های بانک مرکزی برای تزریق دفعات کوچک پول نقد، چیزی نیست جز راه حلی مضر برای مسائل ساختاری نقدینگی که بانک‌ها در عربستان سعودی با آن مواجه هستند.

بلومبرگ تاکید کرد که موسسه پولی سعودی SAMA نباید به عنوان منبع اصلی تامین مالی تلقی شود و دولت عربستان باید بر منابع تامین مالی پایدارتر تکیه کند.

این منبع افزود: بانک‌های عربستان سعودی با کمبود نقدینگی مواجه هستند، زیرا افزایش سریع وام‌دهی که با رشد سپرده‌ها مطابقت نداشته به تقاضای فزاینده بانک‌های عربستان برای تامین مالی توسط دولت منجر شده است.

بانک مرکزی عربستان برای مقابله با بحران نقدینگی که هزینه‌های استقراض را به بالاترین سطح در دهه‌های اخیر رسانده است، تزریق پول به سیستم مالی این کشور را افزایش داده است.

به نوشته سعودی لیکس، محمد بن سلمان، رئیس صندوق سرمایه گذاری عربستان سعودی، صندوق، شرکت یا پولی را بدون اینکه تحت حاکمیت خود قرار دهد، باقی نگذاشته که این موضوع، بیانگر ذهنیت چنین حاکم ظالمی است؛ با این حال، این ادغام‌ها و برنامه‌های نادرست خطر شکست چشم انداز ۲۰۳۰ را افزایش می‌دهد، طرحی که بن سلمان برای تنوع بخشیدن به منابع درآمد عربستان سعودی به اجرا گذاشته است.

شش سال پیش، بن سلمان چشم انداز ۲۰۳۰ را اعلام کرد که هدف آن تنوع بخشیدن به منابع اقتصادی است که کاملاً به نفت وابسته است و اکنون، آخرین طرح اقتصادی او بسیار جاه‌طلبانه توصیف شده که بدون ریسک هم نیست.

این طرح مبتنی بر کاهش سود پرداختی شرکت‌های بزرگ به بودجه عمومی عربستان در ازای هدایت بخشی از سود این شرکت‌ها و در راس آن غول نفتی آرامکو و شرکت پتروشیمی سابیک به سمت مشارکت در پروژه‌های زیربنایی و سایر پروژه‌های داخل عربستان سعودی با هدف ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر است.

در این زمینه، صندوق سرمایه گذاری عمومی سنگ بنای دستیابی به چشم انداز تنوع اقتصادی اتخاذ شده توسط ولی‌عهد است که به عنوان چشم انداز ۲۰۳۰ شناخته می‌شود؛ بنابراین به احتمال زیاد صندوق سرمایه گذاری طرف ناظر بر این طرح اقتصادی جدید خواهد بود.

در شرایطی که بودجه‌ عربستان سعودی که سال گذشته با کسری ۱۲ درصدی تولید ناخالص داخلی مواجه بود به دلیل پرداخت سود سهام کمتر از سوی شرکت‌های سعودی تحت فشار قرار گرفته بود صندوق ثروت دولتی که در حال حاضر ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد، ممکن است بتواند این رکود را جبران کند، زیرا قیمت‌های بالاتر نفت به احیای آن نسبت به سال گذشته کمک کرد.

عربستان سعودی تعدادی صندوق‌ مستقل داشته که بیشتر آنها زیر مجموعه صندوق سرمایه گذاری عمومی شدند که حجم دارایی‌های مدیریت شده توسط آن در سال گذشته را به ۳۲۰ میلیارد دلار کاهش داد این صندوق حالا رتبه چهارم در منطقه خلیج فارس و یازدهم در جهان را داشته و ریاست هیئت مدیره آن بر عهده ولی‌عهد سعودی است.

اواخر سال گذشته درآمد حاصل از فروش بخشی از سهام آرامکو از طریق عرضه در بورس اوراق بهادار عربستان به صندوق سرمایه گذاری عمومی که پروژه‌های استراتژیک در این کشور را تامین مالی می کند، منتقل شد.

این صندوق علاوه بر سرمایه گذاری مستقیم در خارج از کشور و در سطح محلی، سه پروژه اصلی چشم انداز ۲۰۳۰ را مدیریت می کند که شامل پروژه ساخت ابر شهر ۵۰۰ میلیارد دلاری نئوم، شهر سرگرمی و پروژه گردشگری دریای سرخ است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رشد صندوق سرمایه‌گذاری سعودی؛ دروغ بزرگ بن سلمان بیشتر بخوانید »

تحریف، برای انتقام از امام؛ نقشه ای که در لندن طراحی شد

معمای یک عروسی و درس روسیه برای چین



گسترش روابط چین و عربستان بیش از آن که چالشی برای ما باشد، چالشی راهبردی برای سیطره بلا منازع آمریکاست. چین در حال ورود به جایی است که همواره حیاط خلوت، گاو شیرده آمریکا در منطقه محسوب می شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱) دهه ها طول می کشد تا نظم جهانی مستقر شود یا تغییر کند. آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق (سال ۱۹۹۱)، از نظام تک قطبی خبر داد. اما سی سال بعد، سیاستمداران بسیاری در غرب اتفاق نظر دارند که نظم آمریکایی به سر آمده و محور قدرت، در حال انتقال از غرب به آسیاست.

سفر رئیس جمهور چین به عربستان، در بستر این تغییر نظم جهانی اتفاق افتاده است. اگر مصاف چین و آمریکا را به مثابه یک رقابت کُشتی در نظر بگیریم، چین مدت هاست یک خم آمریکا را در برخی حوزه ها گرفته است.

آمریکا در مقابل، با وجود ضعف و ناتوانی بی سابقه، در صدد است به این رقیب (و رقبایی چون روسیه و ایران و حتی برخی دولت های اروپایی) فن بدل بزند.

۲) گسترش روابط چین و عربستان بیش از آن که چالشی برای ما باشد، چالشی راهبردی برای سیطره بلا منازع آمریکاست.

چین در حال ورود به جایی است که همواره «حیاط خلوت، گاو شیرده و یکی از دو رکن سیاست دو ستونی آمریکا در منطقه» محسوب می شد.

کاخ سفید، دو دهه بعد از اعلام «قرن جدید آمریکایی» و طرح «خاورمیانه جدید»، قادر نیست حتی رژیم سعودی را در قبضه نگه دارد. در قطعیت تغییر نظم آمریکایی، همین بس که حتی گاو شیرده هم مثل گذشته تمکین نمی کند.

این عدم تمکین، در هماهنگی عربستان با روسیه برای پایین نگاه داشتن عرضه نفت آشکارتر شد.

نمونه دیگر را می توان با مقایسه دو نوع استقبال متفاوت مقامات سعودی از جو بایدن و شی جین پینگ مشاهده کرد. همچنین، استقبال عربستان از پیشنهاد معاملات نفتی با یوان چین به جای دلار، ضربه مهمی است که مقامات آمریکا را نگران کرده است.

۳) اخیرا وبسایت کانال یک تلویزیون آلمان، در پاسخ این سوال که «دیدار شی از عربستان، چه پیامی برای آمریکا دارد؟»، نوشت: «این سفر، بخشی از اقدام تهاجمی چین است. پیام چین به آمریکا واضح است. ناظران، این سفر را نه تنها به لحاظ اقتصادی مهم می ‌دانند، بلکه آن را پیام واضح ژئوپلیتیک عربستان و چین به آمریکا می ‌شمارند. چین این پیام را می ‌رساند که وارد حوزه نفوذ آمریکا شده است. در سال‌ های اخیر، روابط آمریکا و عربستان سردتر از پیش شده. عربستان، از عقب ‌نشینی قدم‌ به ‌قدم واشنگتن از خاورمیانه ناراحت است و تضمین‌ امنیت خود را در خطر می ‌بیند. آمریکا نیز ناراحت است که عربستان، درست پیش از انتخابات کنگره، از کاهش تولید نفت خبر داده و بایدن را در مبارزات انتخاباتی در وضعیت بدی قرار داد».

۴) پیش از تلویزیون آلمان، مجله فارین پالیسی در تحلیلی یادآور شده بود: «با سفر شی جین، تجدید فراش عربستان تحقق یافته است. این سفر، شباهت بسیاری به میزبانی پر زرق و برق از دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ داشت. پکن نمی‌تواند در موضوعی که برای سعودی‌ها بسیار مهم است؛ یعنی تامین امنیت آنها در منطقه پرآشوب، جایگزین واشنگتن شود. اما روزهای تک همسری ریاض با واشنگتن احتمالاً به آخر رسیده است. آنچه به روابط آمریکا و عربستان آسیب می زند، بسیار عمیق تر از احساسات بایدن و بن سلمان نسبت به هم است. داد و ستدی که روابط را برای دهه‌ها حفظ کرده بود، یعنی نیاز واشنگتن به نفت و نیاز ریاض به تضمین های امنیتی آمریکا، به لطف لیستی طولانی از تنش‌ها و فشارها از بین رفته است. هر تفاهمی که در مورد تلاش عربستان برای افزایش تولید نفت به دست آمده بود، با توافق عربستان و روسیه برای کاهش تولید ۲ میلیون بشکه ای از بین رفت. این اقدام، در واشنگتن به عنوان حمایت مستقیم از تامین مالی پوتین در جنگ اوکراین تلقی شد. مسلّما رابطه آمریکا و عربستان، دیگر همان رابطه قدیمی نیست».

۵) اگر غرب آسیا تا دیروز، مجال تاخت و تاز آمریکا بود، امروز چهار گوشه جهان، شاهد دست و پنجه نرم کردن آمریکا با حریفان است. آمریکا ضربات سنگینی را در غرب آسیا دریافت کرد و حال آن که مدعی سلطنت بلا منازع بود.

عراق، افغانستان، سوریه (و لبنان و فلسطین)، اسناد سوء محاسبه و باخت راهبردی آمریکا هستند. اگر این وارونگی نقشه ها نبود، امکان نداشت کاخ سفید امروز، شاهد مانور چین در حیاط خلوت خود باشد.

آمریکا با روسیه و چین هم درگیر است؛ اما عقده ای که به همراه اسرائیل و انگلیس، از ایران بر دل دارد، منحصر به فرد است. ایران بود که رویاهای «قرن جدید آمریکایی» و «خاورمیانه جدید» را تبدیل به کابوس کرد و به حریفان، جرئت داد.

بنابراین، آمریکای زخمی و درمانده، ضمن عملیات جداگانه علیه روسیه و چین (و حتی خیانت به اروپا)، اقدام علیه ایران را در اولویت قرار داده است. آمریکا و اسرائیل پس از شکست های بسیار، بر آنند تا از نزدیکی حریفان مانع شوند و میان آنها شکاف بیندازند.

۶) چین و عربستان در جریان سفر اخیر، قراردادهایی به ارزش ۳۷ میلیارد دلار امضا کردند و همین سوژه ای برای محافل غربگدا در ایران شد.

این محافل، فروردین پارسال، هنگامی که سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین به امضای آقای ظریف و همتای چینی رسید، با ادبیاتی مانند «قرارداد ترکمانچای دوم (القایی صدای آمریکا)، موجب مستعمره شدن و فروش ایران، واگذاری بنادر و میزبانی چند هزار نظامی اشغالگر چینی، خلاف سیاست نه شرقی نه غربی و…»، به تفاهم نامه حمله‌ور شدند؛ سندی که قراردادهایی به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار را مد نظر دارد.

همان ها اکنون، سفر رئیس ‌جمهور چین به ریاض را به رخ کشیده و می نویسند: «ایران از قرارداد های منطقه‌ ای بازمانده و قراداد ها، منهای ایران امضا شده است. تاخیر در رفع تحریم‌ ها موجب حذف ایران و پیشی‌گرفتن همسایگان شد».

این دعاوی در حالی است که شمار تحریم ها در روند هشت ساله معطلی برجامی، به بیش از دو برابر افزایش یافت؛ چرا که آمریکا از همان ابتدا، بنایی برای کاهش موثر و پایدار تحریم ها نداشت. در دوره اعتماد یکطرفه به غرب، امضای سند همکاری با چین سالها به تاخیر افتاد و حتی در مقطعی، به مدت پنج ماه، در پکن سفیر نداشتیم!

روایت تلخ آقای ظریف در آخرین گزارش برجامی به مجلس می گوید: «اگر با خوش خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستان‌مان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی، رهایمان نمی‌کردند». این رویداد، نتیجه ترکیب کج فهمی و خط نفوذی بود که امروز، کشورمان را به خاطر قرارداد ۳۷ میلیارد دلاری چین و عربستان ملامت می‌کند!

۷) همکاری های چین و ایران در دهه گذشته، به سود طرفین بوده است. چین، شریک مهم تجاری ما بوده و این شراکت، پس از این می‌تواند در قالب عملیاتی شدن سند همکاری و احیای مسیر راهبردی جاده ابریشم ارتقا پیدا کند، مشروط بر این که طرفین اهتمام کافی داشته باشند و به ویژه چین مراقب باشد سرمست از عقب راندن آمریکا، در تله نیفتد و فن بدل نخورد.

از این منظر، صدور بیانیه مشترک با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس که حاوی موضع‌گیری منفی درباره ایران (برنامه هسته ای، سیاست منطقه‌ای و جزایر سه گانه ایرانی) بود، موضعی بسیار غلط، و خبط و خطای راهبردی از سوی چین محسوب می شود.

چین بارها اذعان کرده که آمریکا در ماجرای به هم خوردن برجام و توقف تعهدات داوطلبانه ایران، مقصر اصلی است.

در موضوع جزایر سه گانه هم، منطق حقوقی ایران بسیار قاطع (بسیار محکم تر از ماجرای تایوان و چین) است. روشن است ملت و نظامی که سیصد هزار شهید تقدیم کردند و نگذاشتند یک وجب از خاک کشورشان در اشغال ارتش صدام باقی بماند، سر سوزنی درباره تمامیت ارضی و حاکمیت سرزمینی خود اغماض نمی‌کنند.

۸) نکته مهمی که باید گوشزد کرد، این است که اگر ایران و متحدان آن در مقاومت منطقه نبودند و پروژه آمریکا، اسرائیل، اروپا و عربستان در جنگ های منطقه پیش می رفت، امروز نه چین و نه هیچ کشور دیگری در دنیا، امکان تنفس سیاسی و اقتصادی آسان را نداشتند و باید برای خرید نفت از منطقه تحت سیطره آمریکا، نه برای هر بشکه، بلکه برای هر گالن ۷۰ دلار بپردازند.

اگر امروز برای آقای شی در منطقه فرش قرمزی پهن می شود، نتیجه شکست های آمریکا و متحدانش در جنگ و تروریسم است.

بنابراین امضای بیانیه علیه گروه‌های مقاومت در منطقه -صرف نظر از بی ارزش بودن آن- موضعی غلط و نامربوط است؛ ولو برای دوشیدن عربستان انجام شده باشد. نفس این که مقامات چینی می‌توانند در حیاط خلوت آمریکا پا بگذارند و معاملات نفتی انجام دهند، مدیون ایستادگی ایران و متحدانش در برابر توسعه‌طلبی‌های آمریکاست.

اگر آمریکا و غرب در این مصاف پیروز شده بودند، بی‌تردید، دامنه جنگ‌افروزی، به شرق آسیا و مرزهای چین کشیده می‌شد. چنان که به مرزهای روسیه کشانده شد و روسیه ناچار شد هزینه‌های جنگ را به جان بخرد تا پایگاه‌های نظامی و جاسوسی ناتو را بتاراند. اگر چینی‌ها غفلت کنند و خواب بمانند یا در سرمستی غوطه‌ور شوند، ممکن است گرفتار عبرتی دشوارتر از روسیه شوند.

۹) رئیس ‌جمهور روسیه چندی قبل در گفت‌وگو با خبرنگاران و درباره سخنان صدراعظم سابق آلمان، مبنی بر اینکه «هدف از توافقات مینسک در سال ۲۰۱۴، خرید زمان برای اوکراین» بود، اظهار داشت «این، شگفت‌انگیز و ناامید کننده است. صادقانه بگویم، ممکن است ما خیلی دیر متوجه شده باشیم و شاید باید زودتر از اینها کار را شروع می‌کردیم. می‌دانستم که اوکراین قصد اجرای توافق را ندارد، اما فکر می ‌کردم سایر شرکت‌کنندگان در آن فرآیند، صادقند. معلوم شد آنها نیز ما را فریب می دادند».

آنجلا مرکل درباره اینکه غربی‌ها روسیه را فریب داده و برای اوکراین زمان خریدند، به اشپیگل گفت: «آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین غافلگیر کننده و عجیب نبود. توافقات مینسک مبهم بود و از بین رفت. این توافق برای تقویت نظامی اوکراین، زمان خرید». به نظر می رسد چالش‌ها و بحران‌سازی های امنیتی مشابهی چه از داخل و چه در خارج مرزها، در انتظار چین است.

۱۰) این حق دولت چین است که نگران امنیت و ثبات واردات انرژی باشد. اما امنیت و ثبات، موضوعی چند بعدی و طرفینی است.

به عنوان یک نمونه روشن، امکان ندارد رژیم عربستان، پشتیبان عمده بسیاری از جنایات و جنگ‌افروزی ها علیه ملت های منطقه -از افغانستان و عراق و سوریه تا لبنان و فلسطین و یمن- باشد اما خود، گرفتار نا امنی نشود. نتیجه طبیعی هشت سال تجاوز و اشغالگری و جنایت علیه ملت مظلوم یمن، ضربات سهمگین به تاسیسات مهم نظامی و اقتصادی و نفتی سعودی (از جمله آرامکو) بود.

کشورهای نگران امنیت بازار نفت، باید عربستان را بازخواست کنند که چرا دست به ماجرا جویی و فتنه انگیزی (مستقیم یا نیابتی) زده و ثبات منطقه را مخدوش می کند؟ هیچ دلیلی ندارد که ملت های منطقه آسیب ببینند، اما عربستان امنیت داشته باشد. این رژیم (به نیابت از آمریکا و اسرائیل) به صندوق تامین مالی و پمپاژ جنگ و تروریسم و آشوب و بی‌ثباتی در منطقه تبدیل شده و مجازات متقابل، پیامد بدیهی رفتار او خواهد بود.

طبیعی است که اعضای محور مقاومت، در برابر این شرارت‌ها دست روی دست نگذارند و پاسخ پشیمان کننده بدهند.

سامانه‌های راداری و پدافندی آمریکا نتوانست عربستان را از خفّت ناشی از تلافی مقاومت یمن برهاند، هیچ حمایت دیگری هم نخواهد توانست. آمریکا نتوانست برای رژیم شرور سعودی امنیت بیاورد، هیچ کس دیگر هم نمی تواند. این رژیم باید تاوان جنایاتش در حق ملت های منطقه را بدهد.

ما هم حساب‌هایی با این رژیم (از جنگ تحمیلی و حمایت از گروهک‌های تروریست تا شرارت اخیر) داریم که قطعا تسویه خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معمای یک عروسی و درس روسیه برای چین بیشتر بخوانید »