رژیم سعودی

راز جمعیت جاری در شاهراه امام علی (ع)

دو یگان مزدوران موساد در مصاف با ایران قدرتمند



در چنین فضایی از نفرت جهانی نسبت به رژیم صهیونیستی، خوش‌رقصی برخی عناصر برای این رژیم، نمایشی از یک ورشکستگی و انحطاط کامل است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

این داستان، عجیب و تلخ اما واقعی است: وقتی پای رسمیت دادن به رژیم اشغالگر صهیونیست در میان بود، عناصر اپوزیسیون ادعا می‌کردند نباید ورزش را سیاسی کرد.

اما وقتی پای تیم ملی ایران به میان آمد که همت کرده، جنگیده و به جام‌جهانی راه یافته بود، همان عناصر، ورزش را سیاسی کردند، خواستار حذف تیم ملی ایران از جام‌جهانی شدند و برای تضعیف روحیه در اولین بازی، هر شیطنت را که می‌شد، انجام دادند. چرا؟ تا مبادا درخشش تیم ملی، موجب همدلی و انسجام و اقتدار و خوشحالی ملت ایران شود!

گروهک‌های تجزیه‌طلب و رسانه‌های همسو، دیگر نمی‌توانند پنهان کنند که مو به مو، فرامین اتاق جنگ آمریکا و اسرائیل و انگلیس علیه ملت ایران را اجرا می‌کنند.

از همه نفرت‌انگیزتر، خوش‌خدمتی به اسرائیل است. ولو به تناقض‌های حیثیتی غیر قابل رفو بینجامد. عناصر اپوزیسیون، ۱۳سال قبل در فتنه سبز، «شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را دادند.

اما در واقع به صهیونیست‌هایی که اختاپوس‌وار دنبال بلعیدن غرب آسیا (نیل تا فرات) بودند خدمت کردند.

همین‌ها در اغتشاشات اخیر، لاف جانم فدای ایران را زیر پا گذاشتند و رسما نقشه تجزیه و تضعیف ایران قوی را به اجرا گذاشتند و البته از قاطبه ملت ایران تودهنی خوردند.

برخی دست‌اندرکاران فتنه سبز و فتنه اخیر، مدعی بودند که آمریکا (اوباما) دنبال توافق با ایران و برداشتن تحریم‌ها بود، اما اسرائیل کارشکنی کرد. خب، اگر اسرائیل، دشمن‌ترین دشمنان است- که هست- چرا عناصر تجزیه‌طلب و برخی افراطیون مدعی اصلاحات، با آشوب‌افکنی، پادویی اسرائیل را کردند؟ و چرا هنگام دعوت مزدوران اسرائیل به سیاسی کردن جام‌جهانی و دریغ کردن شادی و حس پیروزی از ملت ایران، با اردوگاه جنگ روانی اسرائیل، آمریکا و انگلیس همراه شدند؟

علت را باید در آلودگی عمیق برخی محافل به شبکه‌سازی موساد (و سیا و ام‌آی‌سیکس انگلیس) جست‌وجو کرد. به‌عنوان یک نمونه، هیچ تردیدی در هویت شبکه ایران اینترنشنال وجود ندارد.

چنان‌که «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست نوشت: «موساد از ایران اینترنشنال» به‌عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی خود علیه ایران استفاده می‌کند»… قبل از او راوید، «یوسی میلمان» تحلیلگر اطلاعاتی روزنامه هاآرتص نوشته بود: «ایران اینترنشنال، شبکه متعلق به موساد به‌شمار می‌رود.

موساد مطالبی را که نمی‌خواهد به نام خود منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر می‌کند».

شبکه وابسته به موساد، چرا باید به هنگام انتخاب سردبیر، «معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی» (علی‌اصغر رمضانپور) را بر این سمت بگمارد؟! جواب تلخ، همان است که اکبر گنجی (چهره شاخص اصلاح‌طلبان در زمینه عملیات روانی، در دهه هشتاد مقیم خارج) زمستان ۱۳۹۸ گفت: «ما کارمندان ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم… گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و… هستیم… ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».

شما می‌توانید نام کرونا را بردارید و هر بهانه دیگری را به‌جای آن بگذارید. به‌راستی چرا برخی روزنامه‌ها مثل سازندگی، هم میهن، اعتماد و شرق و کانال‌های همسو، در فضاسازی مسموم علیه تیم ملی و ناراحتی از خوشحالی ملت ایران، همان‌گونه همسو با شبکه لندنی موساد رفتار کردند، که در جریان آشوب‌افکنی ناکام، کرده بودند؟!

موساد، دو یگان مزدوران را برای ترورهای فیزیکی و ترور شخصیت استخدام کرده است.

اگر یگان اول، در زمینه خرابکاری علیه کانون‌های پیشرفت، و ترور نخبگان بزرگی مانند شهیدان فخری‌زاده، شهریاری، علیمحمدی، احمدی‌روشن، رضایی‌نژاد و صیادخدایی فعال بوده، یگان دوم مامور تخریب و ترور شخصیت ملت ایران است.

این همان یگانی است که وقتی در سال ۱۳۷۸، فتنه و آشوب یک هفته‌ای را با کمک روزنامه سلام و برخی مدیران دولت خاتمی ترتیب داد، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در تاریخ ۲۲ تیرماه ۷۸ اعلام کرد «گزارش جزءبه‌جزء بحران در ایران را از موساد دریافت می‌کنم. آشوب در تهران، کل معادلات صلح خاورمیانه(سازش و معامله فلسطین) را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد.».

همین یگان هر چند در خردادماه سال ۱۳۸۸ به بهانه دروغین تقلب در انتخابات، دست به کار آشوب شد، اما در اواخر شهریور ماه، روز جهانی و ضد صهیونیستی قدس را فرصتی برای حمایت از این رژیم جنایتکار (با شعار نه غزه نه لبنان) کرد.

بعدها اخباری از سفر مخفیانه برخی سران «اتاق فکر جنبش سبز در لندن» به تل‌آویو منتشر شد و تصاویری هم از سفر نامزد مرحومه ندا آقاسلطان(سوژه کشته‌سازی آن روز موساد) به نمایش درآمد.

این روند در مرور زمان، به جایی رسید که معاون وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت خاتمی، به‌عنوان سردبیر شبکه وابسته به موساد گماشته شود و ده‌ها خبرنگار فراری و بعضا مقیم داخل، در پوشش نقاب اصلاح‌طلبی، به تامین محتوای علنی یا پنهانی و با واسطه برای شبکه ماهواره‌ای وابسته به موساد و دلارهای خونین رژیم سعودی بپردازند.

بر مبنای آنچه گفته شد، هیچ جای تعجب نیست که برخی افراد متظاهر به اصلاح‌طلبی، ظرف سه ماه گذشته و همزمان با جنایات وحشیانه اشرار تروریست در کف خیابان و حمله به نوامیس و مقدسات مردم، واژه تحریف‌آمیز «اعتراضات مدنی» را بر واقعیت اغتشاش و شرارت و تروریسم بار کرده و حاشیه امنیت برای جنایتکاران ساختند.

آخرین خیانت این گروه، جنگ با عزم و اراده و روحیه امیدوار ملت ایران، به بهانه مصاف تیم ملی در جام‌جهانی بود. جنگی که موجب سرشکستگی بی‌سابقه خودشان شد.

مزدوری این گروه برای رژیم صهیونیستی، در حالی است که همین روزها می‌توان حجم انزجار گسترده ملت‌های مختلف از اشغالگران فلسطین را در حاشیه جام‌جهانی دید؛ آنجا که تماشاگران با ملیت‌های گوناگون، از گفت‌وگو با خبرنگاران شبکه‌های صهیونیستی پرهیز می‌کنند و از جنایات اسرائیل بیزاری می‌جویند.

در همان حال، صحنه‌های بسیاری را می‌توان دید که اتباع کشورهای مختلف، آرزوی موفقیت برای نماینده ایران می‌کنند. در چنین فضایی از نفرت جهانی نسبت به رژیم صهیونیستی، خوش‌رقصی برخی عناصر برای این رژیم، نمایشی از یک ورشکستگی و انحطاط کامل است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دو یگان مزدوران موساد در مصاف با ایران قدرتمند بیشتر بخوانید »

زمستان سخت اروپا و آتش‌بازی در ایران

زمستان سخت اروپا و آتش‌بازی در ایران



جمهوری اسلامی دیگر به غرب و غربگرایان با یک توافق خسارت‌بار باج نمی‌دهد. بساط اشرار جمع می‌شود و آتش‌بازی چند روزه آنها در ایران هرگز زمستان سخت اروپا را گرم نخواهد کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

لندن ۸ درجه؛ پاریس ۳ درجه و برلین ۵ درجه. یک ماه مانده به آغاز فصل زمستان اینها دمایی است که طی ۲۴ ساعت گذشته در شهرهای بزرگ اروپا ثبت شده است.

شهروندان اروپایی به شکلی گسترده به استفاده از هیزم برای گرم کردن خانه‌هایشان روی آورده‌اند؛ شیوه‌ای که حدود ۳۰۰ سال قبل، در قرن هجدهم برای گرم کردن خانه‌ها مرسوم بود. در فرانسه به گزارش مجاهدت از روزنامه «لوموند» قیمت گلوله‌های چوبی نسبت به سال گذشته ۹۰ درصد افزایش پیدا کرده و به دلیل افزایش تقاضا تأمین آن برای شهروندان با مشکل مواجه شده است.

در آلمان نیز قیمت هیزم و چوب به دلیل تقاضای فراوان ۸۵.۷ درصد افزایش پیدا کرده است و آن‌طور که اعضای انجمن جنگل‌بانی این کشور می‌گوید: «سرقت‌ چوب از مراتع و جنگل‌ها روز به روز گسترده‌تر می‌شود.» نگران‌کننده‌تر از این، هشدار «کارل لوتریاخ» وزیر بهداشت آلمان بود که گفت: «احتمال دارد بیمارستان‌های آلمان به خاطر بحران سوخت و تورم کنونی تعطیل شوند.»

انتخاب بین «سیر شدن» یا «گرم شدن» چالشی جدی است که شهروندان انگلستان با آن مواجه هستند و البته به گفته شهردار لندن مردم انگلیس توانایی هیچ‌کدام را ندارند؛ آنها توأمان از گرسنگی و سرما رنج خواهند برد.

مشاهده هر انسانی در چنین شرایطی متأثرکننده است فرقی ندارد در اروپا باشد یا آفریقا؛ اما به نظر می‌رسد شرایط برای شهروندان اروپا می‌تواند بدتر بشود. تعطیلی کارخانه‌ها یعنی افزایش بیکاری و این کابوسی است که اکنون به سراغشان آمده است. مدیران «بی‌اِی‌اس‌اف»(BASF) بزرگ‌ترین کارخانه مواد شیمیایی جهان در آلمان به روزنامه «وال‌استریت‌ژورنال» گفتند احتمال دارد تولید خود را متوقف کنند. «تیسن‌کروپ»(thyssenkrupp) بزرگ‌ترین شرکت فولاد آلمان نیز هشدار داده ممکن است با تعطیلی موقت یا دائمی روبه‌رو شود.

«جی‌اِی‌رودرز»(GA Roeders) کارخانه قدیمی آلمانی با سابقه‌ای ۲۰۰ ساله در صنایع آلومینیومی مجبور به یک هفته تعطیلی در ماه شد و «پتر سینگر»، مدیر اجرایی «اس‌کی‌دبلیو»(SKW)، بزرگ‌ترین تولیدکننده آمونیاک آلمان و تامین‌کننده اصلی کودهای شیمیایی در قاره اروپا نیز گفته است درصورت قطع گاز روسیه با تعطیل کامل روبه‌رو هستیم.

در انگلستان اوضاع چندان بهتر نیست و به گزارش مجاهدت از بلومبرگ از هر ۱۰ کارخانه انگلیسی ۶ کارخانه در خطر نابودی و تعطیلی قرار دارند. مجموعا آن طور که «فایننشال‌تایمز» گزارش می‌دهد بحران در اروپا باعث کاهش ۷۰ درصدی تولید کود، ۵۰ درصدی آلومینیوم، ۴۰ درصدی صنایع شیمیایی، ۲۷ درصدی سیلیکون و ۱۷ درصدی فولاد شده و ۱۰۰ درصد کارخانه‌های ذوب روی نیز تعطیل یا محدود شده‌اند.

اروپا تشنه انرژی است و این وضعیت با کمی تفاوت درباره آمریکا نیز صدق می‌کند. تاکنون دو کارخانه بزرگ آلومینیوم‌سازی آمریکا و حداقل دو کارخانه تولیدکننده فولاد این کشور از طرح خود برای تعدیل نیروها و تعطیلی برخی واحدهای تولیدی‌شان به دلیل افزایش هزینه‌های انرژی خبر داده‌اند.

قیمت بنزین در آمریکا طی سه ماه ابتدای سال رکورد زد و به ۴.۸۱ دلار در هر گالن رسید. بایدن برای کنترل قیمت‌ها دستور برداشت بی‌سابقه از ذخایر نفت آمریکا را داد، اقدامی که با اعتراض شدید رئیس‌جمهور سابق آمریکا مواجه شد: «بایدن ذخایر نفتی استراتژیک را خالی کرد.»

این وضعیت برای اروپا و آمریکا دور از ذهن نبود. آنها از مدت‌ها پیش به فکر اقداماتی برای آرامش بازار انرژی و تأمین امنیت آن بودند اما مثل همیشه انگار اراده‌ای‌قوی‌تر خلاف اراده آنها رویدادها را مدیریت می‌کرد.

۲۷ ژوئن ۲۰۲۲ یک مقام رسمی دولت فرانسه گفت: «نفت ایران و ونزوئلا باید به بازار جهانی بازگردد تا کمبود عرضه روسیه جبران شود.»

یک ماه بعد «کریس کونز» سناتور آمریکایی نیز به «سی‌ان‌ان»(CNN) گفت: «ما نمی‌توانیم منابع دیگری برای جایگزینی نفت و گاز [روسیه] پیدا کنیم… بیایید صادق باشیم… تنها کشورهایی که از ذخایر نفتی قابل توجه برخوردارند ونزوئلا، ایران و عربستان سعودی هستند.» اما یک مشکل وجود داشت. آنها پیشتر ایران و ونزوئلا را تحریم کرده بودند و روابطشان با عربستان سعودی نیز اصلا در وضعیت مناسبی قرار نداشت.

برای حل این مشکل کارشناسان آمریکایی پیشنهاد تعلیق تحریم‌های ایران و ونزوئلا را می‌دادند.

«فرید زکریا» در مقاله‌اش برای «واشنگتن‌پست» نوشت: «بایدن همچنین باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی که در حال حاضر به‌اندازه کافی سریع یا به مقدار کافی وارد بازار نمی‌شوند کمک کند. او باید تحریم‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا علیه ونزوئلا و ایران را تعلیق کند.»

سفر رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان و دیدار با مقامات رژیم سعودی نیز برای بهبود روابط و بهره‌مندی بیشتر از منابع نفتی سعودی طراحی شد. در مورد ونزوئلا، آمریکایی‌ها سه سال پس از آنکه «خوان گوایدو» (سرکرده شورشیان ونزوئلا) را به عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا به رسمیت شناختند، مجبور شدند پشتش را خالی کرده و هیئتی عالی‌رتبه به کاراکاس بفرستند تا با «نیکلاس مادورو»(رئیس‌جمهور مستقر ونزوئلا) برای افزایش تولید نفت ونزوئلا مذاکره کند.

آمریکا همچنین به شرکت‌های اروپایی مجوز واردات نفت از ونزوئلا را داد امااندکی بعد این ونزوئلا بود که فروش نفت خود به اروپا را متوقف و برای ادامه آن شروط جدیدی پیش پای اروپایی‌ها گذاشت.

سفر بایدن به عربستان یک ناکامی بزرگ بود. نه تنها هیچ توافقی برای افزایش عرضه نفت حاصل نشد و قیمت نفت پس از این سفر افزایش پیدا کرد بلکه مدتی بعد اوپک پلاس تصمیم گرفت تولید نفت را ۲ میلیون بشکه در روز کاهش دهد؛ اتفاقی که خشم مقامات آمریکایی را در پی داشت.

در مواجهه با ایران نیز اوضاع اصلا برای اروپا و آمریکا خوب نبود. با حضور دولت سیزدهم دست کم دو اتفاق مهم افتاده بود. مسیر خنثی‌سازی تحریم‌ها به خوبی پیش می‌رفت و به پشتوانه آن مذاکره‌کنندگان ایرانی با دفاع منطقی و قاطعانه از منافع ملی حاضر به توافق با هر قیمتی نبودند. ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲ نشریه فوربس نوشت: «ایران بخش انرژی خود را برای مقاومت در برابر تشدید تحریم‌ها، ضدتحریم کرده است.»

این نشریه افزایش ارتباطات ایران با کشورهای همسایه، شناسایی مشتریان جدید، بهره‌گیری از ظرفیت نهادهای غیر غربی مثل سازمان همکاری شانگهای و تقویت همکاری‌ها با چین و روسیه را از دلایل ضدتحریم شدن ایران دانست.

می‌گویند «چاه‌کن همیشه ته چاه است» این ضرب‌المثل فارسی را می‌توان تاحدودی شرح حال امروز آمریکا و اروپا دانست.

روزی آنها برنامه ‌صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را بهانه‌ای قرار دادند تا با اعمال فشارهای همه‌جانبه اعم از تهدید و تحریم، ما را وادار به توافقی برای انصراف از مؤلفه‌های قدرت‌زای‌مان کنند تا به زعم خودشان ایران مهار شود. این تلاش به اوج رسید و در سال ۱۳۹۴ نتیجه داد.

با یک توافق بد، ایران در ازای «تقریبا هیچ»، برنامه‌ هسته‌ای‌اش را سال‌ها به عقب برگرداند و در مواردی حتی زیرساخت‌هایش را هم نابود کرد. برجام در دهان آنها مزه کرده بود و بعد از تحدید منبع انرژی و فناوری‌های آینده‌دار ایران در توهم محدودسازی برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، از اعمال فشار بیشتر و تحریم‌های هوشمند برای دستیابی به توافقی بزرگ‌تر و طولانی‌تر گفتند.

دست قضا و حکمت قَدر اما روزگار را طور دیگری چرخاند. قرار بود توافقی برای مهار ایران شکل بگیرد اما حالا یکی از امیدهای آمریکا و اروپا دستیابی به توافقی با ایران برای مهار بحران‌های‌ داخلی‌شان است. تحریم کردند تا ایران را زمین‌گیر کنند اما اکنون ته چاه تحریم ایستاده‌اند و با زبان تهدید طنابی برای بیرون آمدن طلب می‌کنند. آنها سعی می‌کنند چهره مستأصل‌شان را با زبان تهدید قدرتمند جلوه دهند اما واقعیت همان است که دونالد ترامپ پس از اعلام نامزدی‌اش برای ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا گفت: «بایدن برای توافق با ایران التماس می‌کند.»

ابزار تحریم از بُعد اقتصادی برای غرب بی‌اثر شده و صرفا کارایی‌اندکی در جنگ روانی و سیاسی علیه ایران دارد. آنها در ادامه سیاست فشار حداکثری به منظور تحت فشار قرار دادن ایران برای تن دادن به توافق ضعیفی که فقط بحران انرژی غرب را مهار کند، آشوب‌آفرینی و تضعیف داخلی ایران را دنبال می‌کنند.

۲ مهر ۱۴۰۱ در آغازین روزهای آشوب یکی از فعالان غربگرا با سابقه وابستگی به نهادهای آمریکایی، نوشت: اگر برجام امضا می‌شد، اعتراضات[!] شکل نمی‌گرفت. در روزهای اخیر نیز یکی دیگر از فعالان این جریان «توافق برای احیای برجام» را به عنوان راه‌حلی برای پایان آشوب‌ها اعلام کرد.

جریان غربگرای داخلی به نیابت از کارفرمایان آمریکایی و اروپایی خود حرف می‌زند اما رؤیای آنها به واقعیت نمی‌پیوندد. جمهوری اسلامی دیگر به غرب و غربگرایان با یک توافق خسارت‌بار باج نمی‌دهد. بساط اشرار جمع می‌شود و آتش‌بازی چند روزه آنها در ایران هرگز زمستان سخت اروپا را گرم نخواهد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زمستان سخت اروپا و آتش‌بازی در ایران بیشتر بخوانید »

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟



اعلام مصونیت رسمی ولیعهد سعودی از طرف دولت آمریکا، این پرسش را مطرح می‌کند چه عواملی موجب می‌شود که یک نظام سیاسی به یک‌باره تمام ادعاهای نگهبانی از رعایت حقوق بشر در جهان را فراموش می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پیش از ورود دموکرات‌ها و جو بایدن به کاخ سفید، یکی از شعارهای اصلی این حزب «دفاع از حقوق بشر» در سراسر جهان، بدون در نظر گرفتن رابطه دولت‌ها با واشنگتن بود. در جریان کارزار انتخاباتی «بایدن- هریس»، محمد بن سلمان، نخست وزیر و ولیعهد سعودی به دلیل نقض سازمان یافته حقوق مخالفان و همچنین قتل «جمال خاشقچی»، روزنامه‌نگار و منتقد خاندان آل سعود، هدف حمله شماره یک دموکرات‌ها بود؛ محمد بن سلمانی که به خاطر قتل وحشیانه و با اره خاشقچی، لقب «محمد اره» سفر تیرماه بایدن به جده و نوع عملکرد وی در قبال محمد بن سلمان نشان دهنده تداوم مصونیت وی در واشنگتن داشت.

بایدن که روزی سخن از «مجازات قطعی» عاملان قتل وحشیانه خاشقجی در کنسولگری سعودی در استانبول می‌گفت، حال پس از قرار گرفتن در چارچوب‌های دیپلماتیک و در نظر گرفتن منافع بلند مدت آمریکا در رقابت با چین و روسیه در خاورمیانه، سخن از گسترش روابط راهبردی با سعودی می‌گوید.

مصونیت برای شاهزاده

به گزارش مجاهدت از «آسوشیتدپرس» وزارت دادگستری آمریکا اخیراً در پاسخ به یک نظر مشورتی تصمیم گرفت تا برای محمد بن سلمان، در ارتباط با پرونده قتل جمال خاشقچی مصونیت از پیگرد قانونی قائل شود.

این حکم در پاسخ به شکایت خدیجه چنگیز علیه ولیعهد جوان سعودی در دادگاه فدرال در واشنگتن صادر شده است. مایکل کیلوگ، وکیل محمد بن سلمان با استناد به پست جدید شاهزاده به عنوان رئیس شورای وزیران سعودی، سخن از مصونیت سیاسی «ام بی اس» در برابر نظام قضائی آمریکا آورده بود.

نامزد جمال خاشقچی اعلام این حکم را نشان دهنده اصالت «پول» در واشنگتن دانست و به شدت از آن انتقاد کرد. صدور این حکم دقیقاً در نقطه مقابل ادعای دولت فعلی آمریکا در خصوص پاسخگو کردن قاتلان خاشقچی و اولویت دادن به مسئله حقوق بشر در سراسر جهان است.

وعده توخالی

در جریان کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۰، بایدن بارها در جمع هواداران خود اعلام کرده بود که بر سر ماجرای قتل جمال خاشقچی مسامحه نخواهد کرد و مسببان اصلی جنایت در کنسولگری سعودی در ترکیه را مجازات خواهد نمود.

با این حال پس از پیروزی وی در انتخابات و انتشار گزارش محرمانه سازمان سیا درباره قتل جمال خاشقجی که در آن به صراحت بر نقش محمد بن سلمان به عنوان تأیید کننده عملیات قتل یا دستگیری این روزنامه‌نگار مخالف دولت ریاض اشاره شده بود، تبعات جدی برای این شاهزاده جاه طلب به همراه نداشت.

به عبارت دیگر منافع راهبردی آمریکا در حفظ روابط حسنه با ریاض سبب شد تا واشنگتن به جای مجازات مجرم، گزینه «تعامل» و «همکاری» را انتخاب کند. مقامات آمریکایی دلیل این چرخش موضع را نفوذ و قدرت سعودی در «جهان عرب» اعلام کرده و صرفاً به تحریم و وضع محدودیت روادید برای «یگان ببر» که مسئول شناسایی و ترور مخالفان آل سعود در خارج از پادشاهی است، بسنده کرد.

در دوران ریاست جمهوری‌خواهان بر کاخ سفید نیز ترامپ سخن از «مجازات سخت» سعودی در صورت دست داشتن این کشور در ماجرای قتل جمال خاشقچی سخن می‌گفت. با این حال در همان دوران نیز مقامات آمریکایی معاملات تسلیحاتی با ریاض را به عنوان بخشی از مجازات این کشور بیان نمی‌کردند.

این درحالی است که شماری از قانون‌گذاران آمریکایی خواهان توقف فروش سلاح به عربستان در صورت تأیید قتل خاشقجی در کنسولگری این کشور در استانبول شده بودند.

دونالد ترامپ در نشستی با خبرنگاران در کاخ سفید با ایده نمایندگان کنگره مخالفت کرد و گفت: «اگر چنین کاری بکنیم، انگار خودمان را مجازات کرده‌ایم.» همچنین روابط حسنه محمد بن سلمان با داماد ترامپ یعنی جراد کوشنر، موجب ایجاد مصونیت و تقویت ای گاه این شاهزاده سعودی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا شده بود و امکان هرگونه برخورد جدی با وی را سخت می‌کرد.

لابی سعودی در آمریکا به اندازه‌ای در دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات نفوذ دارد که به دنبال باز کردن پای ایران به پرونده حمله شهروندان سعودی به برج‌های دو قلو در سال ۲۰۰۱ بود. پس از انتشار گزارش ۲۸ صفحه کمیته تحقیق و تفحص کنگره، سعودی‌ها نه تنها به دنبال رد هرگونه ارتباط ریاض با این حادثه بودند بلکه قصد داشتند تا پای ایران را به عنوان متهم ردیف اول به این پرونده باز کنند!

پادشاه لابی‌ها

پادشاهی سعودی به عنوان یکی از محافظه‌کارترین دولت‌های جهان، برای بهبود تصویر خود نزد افکار عمومی جامعه آمریکا و جهان گسترده‌ترین شبکه لابی و روابط عمومی را در نظام سیاسی آمریکا ایجاد کرده است. به عنوان نمونه اخیراً سعودی‌ها تبدیل به حامی مالی تیم «ال آی وی» در لیگ گلف آمریکا شده‌اند.

حمایت سعودی از تیم‌های ورزشی سبب به حاشیه رفتن جنایات این رژیم و تقویت قدرت نرم آنها نزد افکار عمومی می‌گردد. مؤسسه «کورویس کامیونیکیشن» به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آژانس‌های روابط عمومی در آمریکا، به گواه «قانون ثبت عوامل خارجی» نزدیک به ۱۸ میلیون دلار، پس از افشای ماجرای قتل جمال خاشقچی دریافت کرده است.

پیش از این، «کورویس» به سعودی‌ها کمک کرده بود تا تصویر خود را پس از مشخص شدن دست داشتن اتباع این کشور در حمله به برج‌های تجارت جهانی بازسازی و مرمت کند.

یکی دیگر از اقدامات سعودی برای بهبود تصویر حقوق بشری خود در آمریکا همکاری با مؤسسه «لارسون شاناهان اسلیفکا» در ایالت آیوا بود که از طریق برقراری ارتباط با سیاست‌مداران محلی، سازمان‌های غیرانتفاعی، سازمان‌های مذهبی و حتی دبیرستان‌ها به دنبال انتقال این پیام به داخل جامعه آمریکا بود که وضعیت حقوق بشر در سعودی در مسیر بهبودی قرار دارد.

در میان گروه‌های لابی سعودی در آمریکا نام برخی اندیشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی بسیار برجسته نیز به چشم می‌خورد. به عنوان مثال پس از قتل جمال خاشقچی «انیستیتو خاورمیانه» در اظهارات عمومی خود اعلام کرد که ۶۰۰ هزار دلار از «آرامکو سرویس» دریافت کرده است.

«مرکز راهبردی و مطالعات بین‌المللی» با آنکه در روزهای ابتدایی قتل خاشقچی دست رد به کمک‌های مالی سعودی زد اما پس از مدتی تبدیل به یکی از طرفداران سفر جو بایدن به عربستان شد. اطلاعات مالی این مراکز نشان از دریافت‌ها صدها هزار دلار از سوی دربار سعودی دارد. نهادهای دانشگاهی مانند دانشگاه «ام آی تی» نیز مجموعاً بیش از ۲.۶ میلیارد دلار کمک مالی دریافت کردند.

حقوق بشر در خدمت منافع اقتصادی

شاید نکته کلیدی درباره بازگو شدن شعارهای «حقوق بشری» در تریبون‌های تبلیغاتی غرب، سنجش «منافع» دولت‌های اروپایی و آمریکا باشد.

اگر عربستان روزنامه نگار منتقد خود را به راحتی بکشد و جنازه وی را از بین ببرد، اگر زندن‌های ریاض پر از زندانیان سیاسی- عقیدتی باشد و به راحتی حکم اعدام با شمشیرِ نوجوانان شیعه همچون «عبدالله الحویطی»، «عبدالله الدرازی»، «علی السبیتی»، «حسن زکی الفرج»، «جلال آل لباد»، «مهدی المحسن»، «جواد قریریص» و «یوسف المناسف» در دستگاه قضائی سعودی صادر شود، برای دولت‌های غربی از اهمیت زیادی برخوردار نیست زیرا قراردادهای تجاری- تسلحیاتی با ریاض در اولویت قرار دارند.

واقعیت آن است که غربی‌ها نگاه ابزاری به مقوله حقوق بشر دارند و بسته به منافع خود در زمان و مکان‌های مختلف از این سلاح علیه دشمنان خود استفاده می‌کنند.

بهره سخن

در هنگامه انتخابات نامزدهای پست ریاست‌جمهوری آمریکا، معمولاً شعارهای تندی در زمینه دفاع از حقوق بشر یا دموکراسی، در داخل یا خارج از آمریکا، سر داده می‌شود، اما زمانی که کاندیداها بر سریر قدرت تکیه می‌زنند، این «منافع» ملی، حزبی یا فردی آن‌ها است که در اولویت نخست قرار دارد.

دونالد ترامپ و جو بایدن هر دو پیش از رسیدن به سکان قدرت، سخن از نقض حقوق بشر توسط رژیم سعودی به میان می‌آوردند، اما به محض ورود به کاخ سفید و دریافت نخستین توصیه‌ها در خصوص سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، نظر خود را در برابر ریاض تعدیل و سیاست «تعامل» را به جای «مجازات» انتخاب می‌کنند.

محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی سعی کرده است تا با ایجاد شبکه گسترده در میان رسانه‌ها، گروه‌های لابی، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی آمریکا، جلوی افشای سیستماتیک حقوق بشر در پادشاهی سعودی را بگیرد.

به عنوان مثال محمد بن سلمان، برای به حاشیه راندن ماجرای قتل جمال خاشقچی میلیاردها دلار در جامعه آمریکا و حزب دموکرات هزینه کرد تا از این طریق از میزان فشار آنها کاسته و از شدت تنش با دولت بایدن بکاهد.

کارنامه عملی دولت بایدن به خوبی این نکته را ثابت کرد که دموکرات‌ها یا جمهوری خواهان تنها در مقام شعار به دنبال ترویج اصول دموکراتیک و پیگیری اصول حقوق بشری هستند ما در مقام عمل و سیاست ورزی راهبردی محافظه‌کارانه و مبتنی بر منافع سیاسی- اقتصادی را دنبال می‌کنند.

محمد بیات، کارشناس مسائل بین الملل

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟ بیشتر بخوانید »

ربایش، قتل و دفن شبانه یک تبعه یمنی توسط نیروهای سعودی

ربایش، قتل و دفن شبانه یک تبعه یمنی توسط نیروهای سعودی



یک نهاد حقوق بشری خبر داد که نیروهای امنیتی سعودی یک جوان یمنی را در ریاض ربودند، به قتل رساندند و شبانه دفن کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، یک سازمان حقوق بشری خبر داد که یک خانواده یمنی ساکن در عربستان سعودی به این سازمان گفته که فرزندانشان در عربستان سعودی کشته شده است.

سازمان حقوق بشری «انسان» گزارش داد، شهروند یمنی که به دست نیروهای سرویس اطلاعاتی عربستان کشته شده است، «علی عاطف هضبان العلیی» نام داد که به صورت «فجیعی» در ریاض کشته شده است.

خبرگزاری رسمی یمن (سبأ) به نقل از این سازمان خبر داد، بر اساس ادله‌ای که خانواده این جوان 24 ساله ارائه کردند، وی در نزدیکی محل کارش ربوده شد و پس از شکنجه سنگین، خفه شده است.

ادله نشانگر این است که العلیی پیش از ربوده شدن از طریق واتساپ پیام هشدار آمیزی از نیروهای امنیتی سعودی دریافت کرده بوده است. این پیام در ۱۸ شهریور سال جاری به شهروند یمنی فرستاده شده بود و چند ساعت بعد از این تماس، جنازه وی در ریاض پیدا شد.

به گفته این سازمان، نیروهای امنیتی سعودی تلاش کردند این جنایت را پنهان کنند و به همین دلیل جنازه العلیی را شبانه و بدون اقدامات قانونی دفن کردند. برخی از نزدیکان وی نیز گفتند که مسئولان سعودی آنان را تهدید کرده‌اند که اگر درخواست کالبدشکافی یا دریافت گزارش امنیتی را مطرح کنند، زندانی خواهند شد.

سازمان انسان خاطر نشان کرد، آنچه بر سر العلیی آمد، «جنایت ترسناکی است که نشانگر رفتار وحشیانه رژیم سعودی و مخالفت با همه قوانین است. این نخستین جنایتی نیست که مسئولان سعودی علیه تبعه‌های یمنی انجام می‌دهند.

این سازمان ضمن محکومیت این جنایت، تأکید کرد که به گردآوری تمامی ادله و اطلاعات پیرامون این جنایت ادامه می‌دهد و گزارش کاملی از آن ارائه خواهد کرد.

مسئولان سعودی سابقه طولانی در کشتار خودسرانه شهروندان بی‌گناه دارند؛ معروفترین فردی که به دستور  محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی کشته شد، جمال خاشقچی بود.

با وجود کشتار وحشیانه خاشفچی،وکلای محمد بن سلمان به یک دادگاه در آمریکا گفتند سمت جدید او به عنوان رئیس شورای وزیران باعث مصونیت قضائی او از پیگرد در پرونده قتل جمال خاشقچی می‌دهد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ربایش، قتل و دفن شبانه یک تبعه یمنی توسط نیروهای سعودی بیشتر بخوانید »

انگلیس هزینه اقداماتش برای ناامن‌سازی ایران را خواهد داد/ ایران اینترنشنال سازمان تروریستی است

انگلیس هزینه اقداماتش برای ناامن‌سازی ایران را خواهد داد/ ایران اینترنشنال سازمان تروریستی است



وزیر اطلاعات گفت: ما هرگز مثل انگلیس، پشتیبان اقدامات تروریستی و ناامن‌سازی سایر کشورها نخواهیم بود ولی تعهدی برای ممانعت از بروز ناامنی در این کشورها هم نخواهیم داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حجت‌الاسلام سیداسماعیل خطیب وزیر اطلاعات در گفتگوی تفصیلی و تحلیلی درباره حوادث اخیر با دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای که فردا (چهارشنبه ۱۸ آبان) منتشر می‌شود، گفت: بی‌شک بزرگترین «عملیات تأثیر» روی کشوری در جهان برای بی‌ثبات‌سازی و اغتشاش، از طریق عملیات ترکیبی، همانی بود که در حول اغتشاشات و در دوره پسا اغتشاشات از سوی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی و سعودی صورت گرفت.

وزیر اطلاعات افزود: در حوادث اخیر، دست رژیم صهیونیستی در اجرا آشکارتر بود؛ در تبلیغات دست انگلیس و در هزینه‌کردن دست رژیم سعودی واضح‌تر بود؛ کل حمایت مالی نمایش منحط برلین در حوزه تبلیغات، فضاسازی، اجاره تجهیزات برای تصویربرداری و ارائه تسهیلات برای حضور خبرنگاران و غذاهای توزیع شده و… با هزینه سعودی صورت گرفت.

خطیب ادامه داد: ما هرگز مثل انگلیس، پشتیبان اقدامات تروریستی و ناامن‌سازی سایر کشورها نخواهیم بود ولی تعهدی برای ممانعت از بروز ناامنی در این کشورها هم نخواهیم داشت، لذا کشور انگلیس هزینه اقدامات خود را برای ناامن‌ ساختن کشور بزرگ ایران خواهد پرداخت.

وی تاکید کرد: شبکه اینترنشنال از سوی دستگاه امنیتی ایران به‌عنوان سازمان تروریستی شناخته شده و عوامل آن تحت تعقیب وزارت اطلاعات قرار خواهند گرفت و من‌بعد، هر نوع ارتباط با این سازمان تروریستی به‌عنوان ورود به حوزه تروریستی و تهدید امنیت ملی تلقی خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انگلیس هزینه اقداماتش برای ناامن‌سازی ایران را خواهد داد/ ایران اینترنشنال سازمان تروریستی است بیشتر بخوانید »