رژیم صدام

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: جنگ ایران و رژیم بعث عراق، صرفاً یک نبرد نظامی نبود، بلکه فصلی شکوهمند در تاریخ خاورمیانه بود که با خون و ایثار، فرهنگ نوینی از مقاومت و بصیرت را در این خاک کهن حک کرد. «هادی جلو ماری»، رئیس مرکز تصمیم‌گیری سیاسی در بغداد، این درگیری را میراثی فکری و نظامی می‌داند که ریشه‌های بسیاری از تحولات بعدی منطقه را در خود نهفته دارد.

از منظر ایران، این جنگ روایتی از تجاوز بی‌رحمانه رژیم بعثی صدام به سرزمین پاک ایران، با حمایت قدرت‌های غربی و کشور‌های عربی خلیج فارس هست که در خیال خام خود، قصد داشتند شعله‌های انقلاب اسلامی را خاموش کنند. با این حال، آنچه از این خاکستر برخاست، نه شکست، بلکه ققنوسی از اراده و ایمان بود. ایران نه تنها در برابر این یورش ایستادگی کرد، بلکه با عزمی پولادین، نفوذ خود را در خاورمیانه گستراند و امروز، همچون ستونی استوار، آینده منطقه را رقم می‌زند.

این نبرد هشت‌ساله (۱۳۵۹-۱۳۶۷)، خاورمیانه را در امتداد شکاف‌های فرقه‌ای دوپاره کرد: عراق تحت رهبری رژیم بعث صدام در برابر ایران انقلابی قرار گرفت. رژیم بعث، با حمایت مالی و نظامی کشور‌های حاشیه خلیج فارس، که از گسترش پیام انقلاب اسلامی به خاکشان هراس داشتند، به ایران تاخت تا جلوی نفوذ این ایدئولوژی را بگیرد. میلیارد‌ها دلار وام از کویت و دیگر کشور‌های عربی، ماشین جنگی صدام را تغذیه کرد.

اما این توطئه، نه تنها به شکست انجامید، بلکه پیامد‌هایی فراتر از مرز‌های دو کشور به جا گذاشت. حمله عراق به کویت در ۱۳۶۹، که ریشه در بدهی‌های جنگ با ایران داشت، به دخالت نظامی آمریکا در ۱۹۷۰، تحریم‌های فلج‌کننده سازمان ملل و سرانجام سرنگونی صدام در سال ۱۳۸۲ منجر شد. این زنجیره حوادث به خوبی نشان داد که تجاوز به ایران، نه تنها رژیم بعث را به ورطه نابودی کشاند، بلکه توازن قدرت در منطقه را به سود تهران دگرگون کرد.

در این میان، روایت‌های انسانی از جنگ، لایه‌ای عمیق به این حماسه می‌افزاید. «علوی کاظم» کشیش، شاعر و نویسنده ۵۸ ساله از کربلا، که پنج سال در خط مقدم جنگید، جنگ را «کثافت» و «پروژه‌ای برای تحقیر انسانیت» خواند. وی در اثری ادبی با عنوان «قلب مادران، غذای لذیذ جنگ هست»، لحظه‌ای از سال ۱۳۶۶ در ایستگاه اتوبوسی در میسان را به تصویر می‌کشد: مادری با چهره‌ای شکسته و اشک‌هایی خشک‌شده بر گونه، با صدایی لرزان می‌پرسد: «پسر من کریم را ندیدی؟» کشیش، که در آن زن، سایه مادر خویش را می‌بیند، روی برمی‌گرداند تا اشک‌هایش سرریز نشود. وی حتی پس از دهه‌ها، هنوز با کابوس صدا‌های انفجار و ناله زخمی‌ها از خواب می‌پرد. این روایت‌ها، یادآور رنج عمیقی هست که جنگ بر پیکر مردم هر دو کشور تحمیل کرد.

جنگ تحمیلی، با همه مصائبش، میراثی از پیروزی و سربلندی برای ایران به جا گذاشت. آنچه دشمنان انقلاب قصد نابودی‌اش را داشتند، نه تنها با سربلندی نجات یافت، بلکه به قدرتی منطقه‌ای بدل شد. این نبرد، درس عبرتی برای متجاوزان و گویای آن هست که ایران، چون کوهی استوار، در برابر طوفان‌ها می‌ایستد و با عزت آینده را می‌سازد. امروز، در حالی که عراق هنوز زخم‌های گذشته را التیام می‌بخشد، ایران با اقتدار، پرچم عدالت و مقاومت را در خاورمیانه برافراشته هست. 

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد بیشتر بخوانید »

پیروزی ایران بر پروپاگاندای رژیم بعث و چرخش رسانه‌های غربی در دفاع مقدس

پیروزی ایران بر پروپاگاندای رژیم بعث و چرخش رسانه‌های غربی در دفاع مقدس


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: دفاع مقدس، به عنوان یکی از حماسی‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر ایران، نمادی از مقاومت تمام عیار ملت ایران در برابر تجاوزگری رژیم بعثی صدام هست. این جنگ هشت‌ساله، که از شهریور ۱۳۵۹ (سپتامبر ۱۹۸۰) با حمله غافلگیرانه ارتش عراق به خاک ایران آغاز شد و تا مرداد ۱۳۶۷ (اوت ۱۹۸۸) ادامه یافت، نه تنها ایمان، وحدت و استقامت ایرانیان را به ورطه آزمایش کشید، بلکه در عرصه بین‌المللی نیز بازتاب گسترده‌ای داشت.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1404/6/25/3127960_352.jpg” alt=”پیروزی ایران بر پروپاگاندای رژیم بعث و چرخش رسانه‌های غربی در دفاع مقدس” width=”600″ height=”402″>

در طول این جنگ بی‌رحمانه، رسانه‌های جهانی، به ویژه رسانه‌های غربی مانند نیویورک تایمز، بی‌بی‌سی و واشنگتن پست، نقش محوری در شکل‌دهی به افکار عمومی جهان ایفا کردند. این رسانه‌ها، تحت تأثیر سیاست‌های ژئوپلیتیکی غرب، روایت‌هایی را ارائه دادند که اغلب مغرضانه و ناعادلانه بود. 

حمایت آشکارا از متجاوز و نادیده گرفتن قربانی 

در سال‌های نخست جنگ، رسانه‌های غربی عمدتاً تحت تأثیر سیاست‌های ضدایرانی آمریکا و متحدانش، روایتی یک‌جانبه و مغرضانه ارائه کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ (فوریه ۱۹۷۹)، ایران به عنوان «تهدید انقلابی» و نماد «اسلام‌گرایی افراطی» به جهانیان نشان داده شد. بحران گروگان‌گیری سفارت آمریکا در تهران (۱۳۵۸-۱۳۵۹) برابر با (۱۹۷۹-۱۹۸۱) این تصویر را تقویت کرد.

در مقابل، صدام حسین به عنوان دیکتاتوری سکولار و متحد بالقوه غرب برای مقابله با گسترش انقلاب اسلامی ایران، از حمایت رسانه‌ای بالایی برخوردار بود. برای نمونه، گزارش‌های اولیه بی‌بی‌سی در سپتامبر ۱۹۸۰، حمله عراق را «درگیری مرزی ناشی از اختلافات تاریخی» توصیف کرد و هیچ اشاره‌ای به تجاوز آشکار رژیم بعث به خاک ایران نداشت. این رسانه در جریان این روایت وارونه، سعی در جلوه دادن ایران به عنوان «مهاجم ایدئولوژیک» داشت که با صدور انقلاب، منطقه را به سوی بی‌ثبات می‌کشاند و در مقابل ارتش مدرن عراق را «قربانی جاه‌طلبی‌های آیت‌الله خمینی» نشان می‌دادند.

این جانبداری عامدانه، ریشه در منافع ژئوپلیتیکی کشور‌های غربی داشت. غرب، با ارائه حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به عراق (از جمله فروش مواد شیمیایی برای تولید سلاح‌های کشتار جمعی)، جنگ را به ابزاری برای تضعیف جمهوری اسلامی نوپا تبدیل کرد. نیویورک تایمز در گزارش‌های پاییز ۱۹۸۰، پیروزی‌های اولیه عراق در شهر‌هایی مانند خرمشهر و آبادان را «موفقیت‌های استراتژیک» می‌خواند، اما پیشروی‌های ایران در عملیات‌های اولیه را «تهاجم‌های وحشیانه و غیرانسانی» توصیف می‌کرد. این دوگانگی نه تنها عدالت را نادیده می‌گرفت، بلکه جنایات اولیه عراق مانند بمباران شهر‌های غیرنظامی ایران را کم‌اهمیت جلوه می‌داد. 

واشنگتن پست نیز در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲، بر «تهدید ایران برای امنیت خلیج فارس» تمرکز داشت و صدام را به عنوان «رهبری قاطع در برابر بنیادگرایی» ستایش می‌کرد. این پوشش، با نادیده گرفتن بسیج مردمی ایران و تأکید بر «استفاده از کودکان در جبهه‌ها»، تصویر ایران را به عنوان کشوری «عقب‌مانده و متعصب» ترسیم می‌کرد.

با این حال، گزارش‌های پراکنده از تلفات غیرنظامیان ایرانی، بذر‌های انتقادی را در دل مخاطبین کاشت و همدردی پنهانی با «مردم عادی ایران» را در افکار عمومی غرب برانگیخت. این مرحله، مقدمه‌ای بر شکست اخلاقی رسانه‌های غربی بود که منافع سیاسی را بر حقیقت ترجیح دادند.

افشای جنایات رژیم بعثی و همدردی با ایران

با طولانی شدن جنگ و آشکار شدن جنایات رژیم بعثی، روایت‌های رسانه‌ای غربی به تدریج دگرگون شد. نقطه عطف این ماجرا، استفاده سیستماتیک عراق از سلاح‌های شیمیایی بود که از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) آغاز شد و هزاران ایرانی را قربانی کرد. واشنگتن پست در مارس ۱۹۸۸، گزارش داد که آمریکا استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی را محکوم کرده، اما نشانه‌هایی از استفاده محدود سلاح شیمیایی توسط ایران نیز وجود دارد. این گزارش، صدام را از «رهبری قاطع» به «جنایتکار جنگی» تبدیل کرد و فشار افکار عمومی را افزایش داد. بی‌بی‌سی نیز در گزارش‌های خود از سال ۱۹۸۵، بر «وحشتناک بودن استفاده از سلاح شیمیایی» تأکید و تصاویر قربانیان ایرانی را پخش کرد؛ اتفاقی که در معرفی ایران به عنوان «قربانی بی‌گناه» تاثیر بسزایی داشت.

در سال ۱۹۸۸، پس از حمله شیمیایی عراق به حلبچه (کردستان عراق) و سردشت (ایران)، رسانه‌های جهان موجی از محکومیت جهانی به راه انداختند. نیویورک تایمز در مارس ۱۹۸۸ گزارش داد که ایران، عراق را متهم به کشتن هزاران کرد غیرنظامی با گاز‌های سمی کرده هست. این گزارش‌ها، همراه با تصاویر دلخراش، روایتی مرگبار از «جنایات صدام» ساختند که حمایت غرب از عراق را زیر سؤال برد. 

بدین ترتیب بازتاب رسانه‌ای ایران از «رادیکال‌های روان‌پریش» به «ملت مقاوم در برابر تجاوز» تغییر یافت. گزارش‌های تحلیلی دهه ۱۹۸۰ در رسانه‌هایی مانند نیویورک تایمز، بسیج مردمی ایران را «نماد وحدت ملی و ایثار» ستودند، در حالی که ارتش عراق را «ماشین سرکوب دیکتاتوری» توصیف کردند. برای مثال، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران در ژوئیه ۱۹۸۸، در نیویورک تایمز به عنوان «پیروزی اخلاقی تهران» خوانده شد، زیرا ایران علی‌رغم فشار‌های غرب و تحریم‌ها، تا آخرین لحظه مقاومت کرد.

این چرخش ۱۸۰ درجه‌ای رسانه‌های غربی، از فشار جنبش‌های ضدجنگ در اروپا و آمریکا نشأت گرفته بود و فعالان حقوق بشر با تمرکز بر قربانیان ایرانی، صدام را «صدام گازی» نامیدند و رسانه‌ها را وادار به بازنگری حقایق کردند. روایت‌های مقایسه‌ای بیش از پیش رنگ گرفت: ایران، با تأکید بر دفاع مشروع و ارزش‌های انسانی، به عنوان «قهرمان مقاومت» ظاهر شد، و در مقابل تصویر برند عراق، با حمایت از تروریسم و سرکوب اقلیت‌ها، «امپراتوری شر» نام گرفت. این تحول، نه تنها شکست رسانه‌ای صدام را نشان داد، بلکه برتری روایت ایرانی را در عرصه جهانی اثبات کرد.

پیروزی اخلاقی و رسانه‌ای ایران 

مقایسه روایت‌های رسانه‌های غربی، دوگانگی عمیقی را آشکار می‌سازد. در پوشش اولیه، ایران به عنوان «تهدید وجودی برای غرب» و عراق به عنوان «متحد استراتژیک» به تصویر کشیده می‌شد، اما افشای جنایات بعثی (از بمباران شیمیایی تا نسل‌کشی کردها) این تعادل را برهم زد. بدین صورت در جریان این روایت‌ها، ایران به عنوان نماد استقامت در برابر دیکتاتوری ترسیم شد.

از منظر تحلیلی، این بازتاب نشان‌دهنده شکست پروپاگاندای بعثی هست. صدام، به رغم انجام سرمایه‌گذاری سنگین روی رسانه‌های غربی از طریق پرداخت مبالغی به خبرنگاران برای تهیه گزارش‌های سوگیرانه به نفع رژیم بعث عراق، نتوانست بر جنایاتش هولناکش سرپوش بگذارد. در مقابل، سادگی و صداقت روایت ایرانی، با تأکید بر دفاع از وطن، اسلام و ارزش‌های انسانی، افکار عمومی را تسخیر کرد.

این مقایسه، برتری اخلاقی ایران را برجسته ساخته و تاکید می‌کند که ایران علی‌رغم تحریم‌های شدید و انزوای بین‌المللی، میلیون‌ها نفر را بسیج و یک میلیون شهید و مجروح را تقدیم کرد. رسانه‌های غربی، که ابتدا به سمت عراق تمایل داشتند، در نهایت ناچار به پذیرش واقعیت شدند و این امر، پیروزی رسانه‌ای ایران را تثبیت کرد. دفاع مقدس، نه تنها یک جنگ سخت نظامی، بلکه نبردی رسانه‌ای بود که علی‌رغم تحریف مستقیم و مبرهن وقایع، با در پیش گرفتن صداقت، در میدان رسانه‌ای نیز به پیروزی دست یافته و صدای مظلومیت خود را به گوش جهانیان رساند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیروزی ایران بر پروپاگاندای رژیم بعث و چرخش رسانه‌های غربی در دفاع مقدس

پیروزی ایران بر پروپاگاندای رژیم بعث و چرخش رسانه‌های غربی در دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پیش از آزادسازی خرمشهر، عراق در چنین جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و می‌توانست با فشار‌های سیاسی، خود را به ما تحمیل کند، ولی با آزادسازی خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بین‏‌الملل شاهد شکست نظامی – سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ برنده خود را برای اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.

در شرایطی که خرمشهر آزاد شده بود کشور‌های عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. آمریکا و برخی کشور‌های عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏‌بس برقرار شود.

در تشریح علل تصمیم برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها در بغداد می‌توان گفت که رژیم صدام که در آن شرایط از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد دانست، زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و حربه‏‌های دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بار‌ها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرنده‌ای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهد‌ها جلوگیری شود.

خلبان عباس دوران که بود؟

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

وقتی جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد. او در طول جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی داشت.

بار‌ها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹ در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانچه می‌گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهد‌ها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنز‌های سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، بیستم تیرماه ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی

ماجرای این مأموریت که خلبان عباس دوران در آن به شهادت رسید از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان خواندنی است:

وی می‌گوید: قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند، زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏‌های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱» من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲» محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳»، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیما‌های شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳ نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏‌ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می‌گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می‌گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

بعد از تخلیه بمب‏‌ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می‌شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهد‌ها در آن برگزار شود.

زمانی که ما بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم آتش بی‌امان و شدید دشمن قطع نمی‌شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی‌دانم، اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهد‌ها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت‌‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت: «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم.»

کاظمیان درباره عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران انجام داده است، می‌گوید: من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏‌های زیادی با او شرکت کردم که مهم‏ترین آن‌ها عملیات فتح‏‌المبین، عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهد‌ها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏‌ترین مأموریت‏‌ها را قبول می‌کرد و به تنها چیزی که فکر می‏‌کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏‌باران اسکله‌های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود، ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می‌کنید مواظب اطراف باشید.

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

نا امن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می‌گوید: این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشور‌های غیرمتعهد در بغداد برگزار می‌شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود، اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می‌شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می‌گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می‌کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال ۱۳۶۱) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیما‌ها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h-۳» قرار دارد. (۱)

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای ۸۵ درصد است. ۶ خلبان این سه هواپیمای (F-۴) نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام ۶ بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم، ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می‌داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

در این عملیات، نیت، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آن‌ها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن، دوران که «لیدر» (سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می‌کرد، اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد، ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آن‌ها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏‌اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی‌توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت: اگر می‌توانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون؛ که بعد از این گفت‏‌وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعد‌ها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject» (به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.

صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد‌ها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهد‌ها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک میهن بازگشت.

۱- در عملیات حمله به «h_۳» جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک حمله غافلگیرکننده تعداد زیادی از هواپیما‌های جنگی رژیم بعث عراق را از بین بردند. عراق این هواپیما‌ها را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش به منطقه‌ای در نزدیکی مرز اردن منتقل کرده بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد ایران بتواند در یک منطقه دورافتاده عراق عملیاتی انجام بدهد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد

این خلبان بغداد را برای صدام ناامن کرد بیشتر بخوانید »

سوغات آلمانی برای کودک ۹ ماهه ایرانی!

سوغات آلمانی برای کودک ۹ ماهه ایرانی!



تنها در یک قلم، طعم تلخ و جانسوز سلاح‌های شیمیایی آلمانی همچنان جسم و جان زنان و مردان کشورمان را رنج می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «پروین» تازه‌عروس بود. آن روز به خانه پدری آمده بود تا از رضایتش در خانه همسر برای مادر بگوید. خانه شلوغ بود. برادرها و زن‌برادرها هم بودند.

خواهرش شهینِ ۸ ساله باریکه‌ای از پارچه را به دست پروین داد تا موهایش را گُل بزند. برادرهایش صلاح‌الدین، حمید و رحیم مشغول بازی بودند. ادریس ۹ ماهه همان‌جا زیرآب ولرم تابستان از خنده ریسه رفته بود و با خنده او گل از گل همه شکفته بود.

صدای قهقهه بچه‌ها و بزرگ‌ترها خانه را پرکرده بود. در همان لحظه هواپیمای جنگی در آسمان سردشت نمایان شد. به‌یک‌باره با صدای غرش بمب، سقف خانه شکافت.

انگار گَرد مرگ پاشیدند وسط این‌همه خنده و شادی…چند روز گذشت؛ پروین را از بیمارستان مرخص کرده بودند. مصطفی- یکی از برادرهای پروین- کنارش نشسته بود و با صدای بغض آلود و لرزان گفت:«پروین دستت را بده ناخن‌هایت را بگیرم. پروین با تعجب و اضطراب گفت: حمید را ندیدم! مادر کجاست؟! ادریس چه می‌کند؟ شهین کجاست؟ مصطفی سکوت کرده و سرش را پایین می‌اندازد و در حالی که‌گریه امانش نمی‌دهد، انگشتان پروین را گرفته و می‌گوید:حمید شهید شد؛ صلاح‌الدین هم؛ مادر هم؛ شهین هم شهید شد؛ ادریس ۹ ماهه هم شهید شد… آن‌قدر می‌گوید و می‌گوید تا تمام انگشت‌های پروین تمام می‌شود؛ اما شمار کشته‌های این خانواده تمام نمی‌شود.»

حالا به این عبارت توجه کنید: «مردم ایران می‌خواهند بدون تبعیض و با حفظ کرامت انسانی‌شان زندگی کنند.» این بخشی از اظهارات «آنالنا بربوک» وزیر خارجه آلمان در نشست ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در پنجشنبه گذشته است. سؤالی که در ذهن ایجاد می‌شود این است که آیا دولت آلمان صلاحیت اظهارنظر درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را دارد؟! آیا آلمان وضعیت قابل قبولی در حوزه حقوق بشر دارد؟! آیا حقوق شهروندی در داخل آلمان توسط دولت این کشور رعایت می‌شود؟! کارنامه آلمان درخصوص رعایت حقوق بشر در اقصی نقاط جهان و از جمله ایران چگونه است؟! به این موارد توجه کنید:

۱- در سال ۲۰۲۱ تعداد تصاویر و ویدئوهای تولید و توزیع شده از صحنه‌های اعمال خشونت‌ جنسی علیه کودکان در آلمان حدود ۱۰۹ درصد افزایش داشته و این دو برابر میزان سال قبل میلادی است.

این آماری است که پلیس جنایی آلمان ۹ خرداد ۱۴۰۱- ۳۰ می‌۲۰۲۲- منتشر کرد. آمار پلیس جنایی آلمان می‌گوید در سال ۲۰۲۱ به طور میانگین روزانه ۴۹ کودک مورد خشونت جنسی قرار گرفته‌اند.

شمار تصاویر و ویدئوهای تعرض به کودکان قربانی دو برابر شده و بیش از ۱۷۷۰۰ مورد آنها زیر ۱۴ سال بوده‌اند. بر همین اساس بود که «نانسی فزر» وزیر کشور آلمان میانگین روزانه ۴۹ مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان در این کشور را «تکان‌دهنده» خواند.

علاوه‌بر این آمار پلیس نشان می‌دهد که شمار کودکان و نوجوانانی که تصاویر و ویدئوهای سوءاستفاده‌های جنسی را به ویژه در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یا تولید می‌کنند، از سال ۲۰۱۸ تاکنون در آلمان به بیش از ده برابر افزایش یافته است.

۲- در یک نمونه دیگر در آذر ۱۴۰۰ آمار تأمل برانگیزی از خشونت علیه زنان در آلمان منتشر شد. براساس گزارش‌های منتشر شده به طور متوسط در هر ساعت ۱۳ زن در آلمان مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند. صدمات خطرناک بدنی، تجاوز جنسی، محرومیت از آزادی، فحشای اجباری و قتل، از جرایم مشمولِ این آمار هستند.به گفته وزیر زنان آلمان هر ۶۰ ساعت یک زن توسط شریک زندگی یا همسر سابقش کشته می‌شود. در تیرماه سالجاری نیز رسانه‌های آلمان اذعان کردند که میزان خشونت‌های زن‌ستیزانه در این کشور تکان‌دهنده است.

۳- نژادپرستی پلیس آلمان، استثمار زندانیان در آلمان و به‌کارگیری آنان در اردوگاه‌های کار اجباری، تبعیض و خشونت علیه معلولان، تبعیض مذهبی در آلمان و حملات خشونت‌آمیز علیه مسلمانان و…بخش دیگری از نقض فاحش حقوق بشر در آلمان است.

۴- تاکنون تصاویر و ویدئوهای متعددی از سرکوب وحشیانه معترضان در آلمان در رسانه‌ها منتشر شده است. پلیس آلمان در برخورد با معترضان از سگ و اسپری فلفل استفاده می‌کند.

در اردیبهشت سالجاری هزاران نفر از مردم در برلین در اعتراض به خشونت پلیس تظاهرات کردند. معترضان پلاکاردهایی حاوی نوشته‌های «شما پلیس نیستید» و «به یاد قربانیان خشونت پلیس نژادپرست» حمل کردند.

معترضان، حوادث مربوط به خشونت پلیس در آلمان را یادآوری و درخواست کردند قربانیان این حوادث به فراموشی سپرده نشده و عاملان، مجازات شوند. در هفته‌های گذشته گروهی برای اعتراض در آلمان در خیابان‌ها روی زمین نشستند.

دویچه‌وله انگلیسی به نقل از وزیر کشور آلمان نوشت: «این کار در آلمان غیرقانونی است و معترضان خود را فراتر از قانون می‌دانند. زمانی که مرتکب این جنایت(بستن خیابان) می‌شوند، حد اعتراض مشروع نقض شده است.»

وزیر کشور آلمان نیز در واکنشی تند تاکید کرد که «پلیس حمایت کامل من را برای سرکوب این معترضان دارد.»

نقض حقوق بشر توسط دولت آلمان تنها به داخل مرزهای این کشور خلاصه نمی‌شود. دولت آلمان کارنامه سیاه و تأسف برانگیزی در نقض حقوق بشر در اقصی نقاط جهان دارد. یکی نمونه بسیار روشن، جنایات دولت آلمان علیه مردم ایران است.

۵- خانواده پروین در سردشت تنها بخش بسیار کوچکی از شهدا و مصدومان بمباران شیمایی رژیم صدام هستند. بمب‌هایی که ساخته برخی دولت‌های اروپایی و از جمله دولت آلمان بود.

دیروز سخنگوی محترم وزارت خارجه کشورمان در اقدامی قابل توجه و قابل تقدیر با ماسک ضدشیمیایی در نشست خبری هفتگی حضور یافت. وی در پاسخ به سؤالی درباره حضورش با ماسک شیمیایی، به نقش آلمان در تامین مواد اولیه سلاح شیمیایی مورد استفاده از سوی رژیم صدام در جنگ تحمیلی اشاره کرد.

سخنگوی وزارت خارجه در ادامه تصریح کرد:«در طول دوران جنگ، تعداد قابل توجهی از دولت‌ها به ویژه دولت‌های غربی از جمله دولت آلمان با علم و اطلاع دولتمردان این کشور مبنی بر اینکه رژیم صدام از محموله‌های شیمیایی و مواد شیمیایی که در اختیار این رژیم قرار می‌گیرد، استفاده صنعتی نمی‌کند، بلکه استفاده نامشروع و غیرقانونی در تولید بمب‌های شیمیایی و تسلیحات شیمیایی در جبهه‌های جنگ می‌کند، اجازه دادند که چنین محموله‌ها و موادی در اختیار رژیم بعث عراق قرار بگیرد…نتیجه بازرسی‌های سازمان ملل نشان می‌دهد که شرکت‌های آلمانی نقش وسیعی در مسلح کردن رژیم بعث عراق به سلاح‌های کشتار جمعی داشته‌اند و در این گزارش‌ها آمده است که حدود ۸۰ درصد تولید گازهای شیمیایی عراق با کمک شرکت‌های مذکور بوده است.»

ناگفته نماند که دولت آلمان با تجهیز صدام به سلاح شیمیایی موجب شهادت ۱۰هزار شهروند ایرانی و از جمله بسیاری از هموطنان کُرد کشورمان شد که زنان و کودکان زیادی در میان آنها بودند. علاوه‌بر این سلاح‌های شیمایی در جنگ تحمیلی موجب جراحت و مصدومیت ۱۰۰ هزار نفر از هموطنانمان شد که در میان آنان تعداد قابل توجهی از زنان و کودکان سرزمینمان نیز وجود دارند. در حال حاضر ۶۷ هزار جانباز شیمیایی در قید حیات هستند.

تجهیز صدام به سلاح‌های کشتار جمعی در هشت سال جنگ تحمیلی، مشارکت با آمریکا در تحریم داروی بیماران و از جمله کودکان ایرانی، همصدایی با آمریکا در تروریسم اقتصادی و مشارکت در تحریم‌ها علیه ملت ایران، بی‌عملی در برجام، حمایت از فعالین ضدانقلاب و اعضای گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب، حمایت از فتنه ۸۸، حمایت از آشوب و اغتشاش و اقدامات تروریستی در ایران و…تنها بخش کوچکی از جنایت‌ها و خباثت‌های دولت آلمان علیه ملت ایران است.

۶- اما کارنامه جنایت‌های آلمان در غرب آسیا فقط به ایران محدود نمی‌شود. استفاده از سلاح آلمانی در کشتار بی‌رحمانه مردم یمن توسط آل‌سعود؛ حمایت تسلیحاتی و پشتیبانی ویژه دولت آلمان از داعش در کشورهای عراق و سوریه، جنایات نظامیان آلمانی در افغانستان و… بخش دیگری از کارنامه سیاه آلمان در غرب آسیا است.

۷- خرداد سال گذشته دولت آلمان به نسل‌کشی و قتل‌عام دو قبیله مستعمره سابق آلمان در جنوب غربی آفریقا(نامیبیای فعلی) در اوایل قرن بیستم اعتراف کرد.

نامیبیا در فاصله سال‌های ۱۸۸۴ تا ۱۹۱۵ مستعمره امپراتوری آلمان بود. نسل‌کشی و کشتار وحشیانه دو قبیله هیررو و ناما در فاصله سال‌های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ توسط ارتش آلمان با فرماندهی لوتار فون تروتا صورت گرفت. تاریخ‌نگاران تخمین زده‌اند که در جریان این نسل‌کشی حدود ۱۰۰ هزار نفر به قتل رسیده‌اند.

۸- در ژوئن ۲۰۲۱ و در هشتادمین سالگرد حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی سابق، رئیس‌جمهور آلمان این حمله را یک «جنایت بربرمنشانه» دانست و اعتراف کرد که بیش از ۲۷ میلیون نفر در این جنگ کشته شدند.

در چند ماه اول حمله ارتش هیتلر به شوروی صدها هزار سرباز این کشور کشته یا تیرباران شدند و گروه بزرگی از گرسنگی مردند. تعداد زیادی از زنان نیز به جوخه‌های اعدام سپرده شدند.

۹- فهرست جنایت‌های آلمان در طول تاریخ به این موارد ختم نشده و اشاره به تمامی آنها از حوصله این یادداشت خارج است.

اما همین مواردی که در این نوشتار به آن اشاره کردیم، برای یک عمر شرمندگی مقامات آلمان در عرصه حقوق بشر کافی است.

با استناد به موارد ذکر شده و دلایل متعدد دیگر، دولت آلمان به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر درباره وضعیت حقوق بشر در سایر نقاط جهان و به ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران را ندارد؟! تنها در یک قلم، طعم تلخ و جانسوز سلاح‌های شیمیایی آلمانی همچنان جسم و جان زنان و مردان کشورمان را رنج می‌دهد.

یک پیشنهاد این است که قاب عکس کودکان مظلوم ایرانی از جمله ادریسِ ۹ ماهه و شهینِ ۸ ساله به سفارت آلمان در تهران اعطا شده و یا به خانم «آنالنا بربوک» وزیر خارجه آلمان تحویل داده شود تا مقامات آلمانی از نزدیک و بدون روتوش و سانسور، «نتیجه حقوق بشر آلمانی» را ببینند، بلکه وجدان نداشته‌شان کمی بیدار شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سوغات آلمانی برای کودک ۹ ماهه ایرانی!

سوغات آلمانی برای کودک ۹ ماهه ایرانی! بیشتر بخوانید »

ایران عاملان جنایت حمله شیمیایی را نه می‌بخشد و نه فراموش می‌کند

ایران عاملان جنایت حمله شیمیایی را نه می‌بخشد و نه فراموش می‌کند



معاون امور حقوقی وزارت امور خارجه در کنفرانس کشورهای عضو کنوانسیون منع سلاح‌های شیمیایی در لاهه، گفت: ایران به عنوان بزرگترین قربانی استفاده سیستماتیک از سلاح‌های شیمیایی در تاریخ معاصر است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه در کنفرانس کشورهای عضو کنوانسیون منع سلاح‌های شیمیایی در لاهه، گفت: ایران به عنوان بزرگترین قربانی استفاده سیستماتیک از سلاح‌های شیمیایی در تاریخ معاصر، عاملان و حامیان این جنایت را نه می‌بخشد و نه فراموش می کند.

رضا نجفی روز دوشنبه در بیست و هفتمین کنفرانس کشورهای عضو کنوانسیون منع سلاح‌های شیمیایی در لاهه همچنین افزود: در طول جنگ تحمیلی، شرکت‌های آلمانی و آمریکایی به رژیم صدام تجهیزات و مواد شیمیایی پیش ساز ساخت سلاح های شیمیایی دادند و شریک جرم جنایات صدام هستند. عاملان و حامیان این جنایت جنگی باید به دست عدالت سپرده شوند و این مشمول گذر زمان نمی‌شود.

معاون امور حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه در ادامه بر تعهد دولت‌های عضو مبنی بر رفع تحریم‌های یکجانبه غیرانسانی و مغایر با حقوق بشر و حقوق بشردوستانه که منجر به عدم دسترسی جانبازان شیمیایی عزیز کشورمان به تجهیزات و داروهای مورد نیاز شده تاکید و خواستار رفع فوری این تحریم‌های غیرانسانی علیه کشورمان شد.

نجفی گفت: قربانیان سلاح های شیمیایی ایران یکبار در دهه ۸۰ میلادی قربانی استفاده از این سلاح‌ها که به صدام دادند، شدند و یکبار دیگر در دهه ۲۰۲۰ قربانی تحریم های غیرانسانی یکجانبه هستند.

وی در ادامه افزود: رژیم صهیونیستی اسراییل با برخورداری از انواع سلاح‌های کشتار جمعی جدی‌ترین تهدید برای صلح و امنیت در منطقه و جهان و عامل عدم تحقق منطقه خاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتار جمعی است. کنفرانس اعضا باید در تحقق جهانشمولی کنوانسیون و ایجاد جهان عاری از سلاحهای شیمیایی اقدام کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایران عاملان جنایت حمله شیمیایی را نه می‌بخشد و نه فراموش می‌کند

ایران عاملان جنایت حمله شیمیایی را نه می‌بخشد و نه فراموش می‌کند بیشتر بخوانید »