به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از شبکه خبری المیادین، هشام شرف روز شنبه گفت: منطقه عربی و حوزه خلیج فارس شاهد تنش نظامی و سیاسی از سوی دولت ترامپ است.
وی افزود: دولت ترامپ برای خدمت به اهداف آشکار و نهان رژیم صهیونیستی و ائتلاف سعودی اماراتی، اوضاع را بر هم می زند.
مقام یمنی یادآورشد که طرف های بین المللی می کوشند برای خدمت به رژیم صهیونیستی صنعا را به میدان درگیری ها، نزاع های منطقه ای و جنگ های نیابتی بکشانند.
عربستان با همراهی امارات متحده عربی، بحرین، سودان و آمریکا در ششم فروردین سال ۱۳۹۴ با تشکیل به اصطلاح ائتلاف عربی- آمریکایی، تجاوز به کشور یمن را آغاز کرد اما در حدود ۶ سال گذشته به استثنای امارات و آمریکا، سایر همپیمانان سعودی از این ائتلاف خارج شدند و ابوظبی نیز اکنون از یک همپیمان قدیمی به یک رقیب رو در روی ریاض در جنوب یمن تبدیل شده است.
براثر تجاوز عربستان به یمن، تاکنون هزاران یمنی به شهادت رسیدهاند و براساس گزارش سازمان ملل متحد، قحطی در این کشور به بزرگترین فاجعه انسانی در جهان تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حزب الله لبنان با صدور بیانیهای اعلام توافق مقامات مغرب برای عادی سازی روابط این کشور با دشمن صهیونیستی را محکوم کرد و گفت که این اتفاق در چارچوب سقوط پی در پی برخی رژیمهای عربی است که به خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی روی آرمانهای فلسطینی خط کشیده و درصدد نابود کردن آن برآمدند.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از پایگاه خبری المنار، در این بیانیه آمده است: «تسلیم شدن این رژیمها در برابر سیاست باجخواهی آمریکا و رژیم صهیونیستی به امید دستیابی به منافعی یا رفع تحریمها از سر آنها، چیزی جز توهم و سراب، نیست و سازشگران از این کار چیزی عایدشان نمیشود.»
حزب الله تاکید کرد: «رژیمهای سازشگر عربی به سرعت درمییابند که چیزی جز ناامیدی حاصل نکردهاند و کشورشان در معرض دشمن اسرائیلی و توطئههای خطرناک آن قرار گرفته است.»
در پایان این بیانیه آمده است: «امید واقعی به ملت آزاده مغرب است که سالها در برابر استعمار فرانسه مقاومت کردند و همچنین امید ما به همه امت شریف اسلامی است که با همه اشکال عادیسازی مخالفند که همه توافقهای خیانت آمیز را کنار میگذارند و پشتیبان قوی ملت مقاوم فلسطین خواهند بود. ملتی که در برابر همه این توافقهای ذلت بار و ننگین ثابت قدم ایستاده است و به جهاد خود تا تحقق پیروزی و آزادی کامل فلسطین ادامه خواهد داد.»
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا شامگاه پنجشنبه از توافق سازش میان مغرب و رژیم صهیونیستی خبر داد تا مغرب چهارمین کشوری باشد که از ماه آگوست تا کنون زیر بار سازش با این رژیم میرود.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در منزل شهید دکتر فخری زاده دانشمند هستهای و دفاعی ایران اسلامی با خانواده شهید دیدار و گفتگو کرد.
سرلشکر سلامی در این دیدار گفت: جنایت تروریستهای ددمنش، افتخار بزرگی را برای شهید دکتر فخری زاده خلق کرد و این دانشمند را همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که حین حیات، بارها انتقام خود را از آمریکاییها گرفته بود مطرح کرد به گونهای که دشمنان کینه شهید را از سالها قبل در دل داشتند.
وی افزود: فرزندان بزرگ این ملت که توسط شیطان بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مظلومانه ترور میشوند، افتخار بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان میآورند.
فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: شهید دکتر فخری زاده دانشمند متخصص و متعهدی بود که سالها در گمنامی و مظلومیت به میهن اسلامی و مردم خود خدمت کرد، اما خداوند متعال این چهره درخشان و سرفراز را همچون خورشیدی درخشان به عالمیان معرفی کرد و نامش برای همیشه تاریخ در آسمان اقتدار و عزت ایران اسلامی ماندگار شد.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهید فخریزاده به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فی سبیل الله بود رسید و این در واقع بالاترین فوز عظیم است.
سرلشکر سلامی گفت: ساخت شخصیت مصمم، با وقار، با اراده و با صلابت شهید دکتر فخری زاده نمونه بارزی از فرزندان ایران اسلامی است که دشمنان ایران اسلامی هیچ گاه تاب تحمل این چنین مردان مؤمن و متعهد و دانشمندی را ندارند، هرچند از دست دادن این شخصیتهای بزرگ برای کشور دردناک است، اما سند مظلومیت این کشور و ملت عظیم الشان ایران هستند.
فرمانده کل سپاه با بیان اینکه چراغ راهی که شهیدان برافروختهاند هرگز فراموش نخواهد شد، تاکید کرد: بی تردید، مسیر پرتلالو شهیدان بویژه شهید فخری زاده پر فروغ تر از گذشته ادامه خواهد یافت.
سرلشکر سلامی در پایان با بیان اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی با این اقدامات ناجوانمردانه، خود را به سمت سقوط و سرنگونی نزدیکتر کرد و این خونهای به ناحق ریخته شده هیمنه نظام سلطه را فرو خواهد ریخت، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعاً تاوان این جنایتهای ددمنشانه را میپردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
سرویس سیاست مشرق– درست در آستانهی شروع محدودیتهای سختگیرانه و شدید کرونایی در کشور، در شامگاه روز جمعه (۳۰ آبان)، نامههایی از دو مدیر وزارت بهداشت، یعنی رضا ملکزاده (معاون تحقیقات و فناوری) و علی نوبخت (دبیر شورای مشورتی بیماری کرونا) منتشر شد که در آن به بهانه اظهارات وزیر بهداشت در اصفهان استعفای خود را اعلام کردند.
بر اساس سناریوی طراحی شده بنا بود این دو استعفاء، زنجیرهای دومینووار از استعفاء در وزارت بهداشت را درست در آستانهی اعمال محدودیتهای شدید کرونایی رقم بزند و با یک عملیات سنگین رسانهای و تبلیغاتی توسط حامیان دولت تکمیل شود که خروجی آن، استعفای وزیر بهداشت باشد. در آن زمان شخص ملک زاده فرد کلیدی حوزه بهداشت و درمان در دستکم ۳۰ سال گذشته، جدی ترین گزینه برای جانشینی نمکی تلقی می شد.
اما با استعفای ملکزاده، گویی لایهی نازکی از روی یک زخم قدیمی و عمیق کنار رفت و در کارزاری معکوس، سیلی از سوالات و ابهامات درباره عملکردهای مشکوک ملکزاده و تیم حامیان و وابستگان او به راه افتاد که نه تنها سناریوی پیشگفته را از دور خارج کرد، که ملکزادهای که دلگرم به پشتیبانی حامیان ذینفوذ خود بود، در جایگاه یکی از متهمان اصلی آمار بالای قربانیان کرونا قرار داد.
پیش از آن که برگی دیگر از عملکرد «تابناک» ملکزاده را مرور کنیم، ذکر یک نکته بسیار لازم و ضروری می نماید. یکی از شاهکلیدهای راهبردی در بیانات رهبر معظم انقلاب در دستکم یک دهه اخیر، بحث «نفوذ» بوده است. رهبر فرزانه انقلاب بارها و بارها به تببین مفهوم «نفوذ»، انواع و اقسام آن و البته ذکر تبعات و اثرات نفوذ در ساختارهای کشور در حوزههای مختلف پرداختند. لیکن، متاسفانه، آن چه که از خروجی عملکرد جریانهای انقلابی در شناسایی مفهوم «نفوذ» و انواع و مصادیق آن دیدهایم، فقدان یک نگاه منسجم و یکپارچه به این پدیده است.
به عبارت دیگر، در حالی که تمرکز و دقتنظر جریانهای انقلابی روی مفهوم «نفوذ» از منظر سیاسی (و آن هم عمدتا نوع سطحی و ژورنالیستی) است، نگاهی تیزبین و موشکاف به صحنه از چشمانداز کلان، آشکار میسازد که نفوذ از نوع عمیق و کاری و ویرانگر آن، دور از صحنه دعواها و زد و خوردهای سیاسی جلوی صحنه، در حوزههای ظاهرا غیرسیاسی چون اقتصاد، محیط زیست، سبک زندگی، فرهنگ و هنر، علم و فناوری و بهداشت و درمان در جریان است و بعضا عقبهای دو یا سه و حتی ۴ دههای دارد.
از قضاء، شاید چراغخاموشترین و خزندهترین نوع نفوذ در حوزه بهداشت و درمان با قدمت و ریشهای متمایز از دیگر حوزههای نفوذ در جریان است. صرفا یک مصداق بسیار مهم آن، با خسارات و ویرانیهای غیرقابل جبران، بحث جمعیت و «تحدید نسل» ایرانیان بود که با احیای برنامه «تنظیم خانواده» از اواخر دهه ۶۰ کلید خورد. امروز کار به جایی رسیده که جمهوری اسلامی ایران، که تا همین چند سال پیش، جوانترین جمعیت جوان را در دنیا داشت، اکنون پایینترین نرخ رشد جمعیت دارد! برای اهل نظر و اهل فن، همین یک داده، چشمآنداز جمعینی پیر و فرتوت و فاقد نیروی کار، و «سالخوردهترین» کشور دنیا را در ۳۰، ۳۵ سال آینده پیش چشم می آورد.
شروع برنامه تحدید نسل ایرانیان و رساندن نرخ رشد جمعیت ملت ایران به صفر، همزمان با وزارت بهداشت کسی بود (از ۶۸ تا ۷۲) که همین چندی پیش، بر سر استعفای او از وزارت بهداشت، جنجال به راه افتاد: رضا ملکزاده
درباره نقش ملکزاده در دشمنی با «طب سنتی» ایرانی، عدم تایید داروهای موثر با پایه گیاهی تولید شرکتهای دانشبنیان داخلی در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت و تبدیل ایران به آزمایشگاه داروهای با اثر نامشخص به توصیه سازمان بهداشت جهانی و شیوع گسترده پدیده «پلی فارماسی» در مراکز درمانی کرونا در کشور (که به عنوان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر بالای بیماران کرونایی در کشور از سوی معاون وزارت بهداشت، ایرج حریرچی، تایید شد)، در گزارش تقصیلی مشرق در روز استعفای ملکزاده سخن گفتیم.
اما ماجرای دیگری که با دستور و پیگیری شخص ملکزاده در دوران معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت رخ داده، مصداق آشکاری از «نفوذ» در حوزهای خارج از دید سیاست است.
۷ مهر ۹۸، خبرگزاریهای داخلی خبری منتشر کردند که به واسطه محتوای «علمی»، چندان جلب توجه مخاطب عام نمی کرد و البته نحوه انتشار آن هم خبر از یک «دستاورد علمی بزرگ» می داد. طبق این خبر، برای اولین بار، «شناسایی مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی» طی مطالعه ای مشترک به سرپرستی پروفسور حسین نجم آبادی و پروفسور مایکل ناتناگل و تیم تحت سرپرستی ایشان در مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ایران و مرکز ژنومیک دانشگاه کلن آلمان، انجام شد.
بر اساس این گزارش، دکتر حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درباره این تحقیق گفت:
” نتایج حاصل از این تحقیق بین المللی که در طول سال های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ انجام شده است، علاوه بر ارزش علمی در تحقیقات پزشکی، زمینه مطالعات گسترده تر در حیطه بیماری های ژنتیکی و نیز روندهای تاریخی مهاجرتی را فراهم کرده است و به واضح تر شدن مسیرهای مهاجرتی در گذشته و اقتباس زبانی توسط جمعیت های بومی کمک می کند. “
نکته کلیدی ماجرا اینجا بود که نجمآبادی با افتخار خبر داد که مجموعه دادههای حاصل از این تحقیق که برای تحقیقات آتی در زمینه بیماریهای ژنتیکی نادر و شایع بسیار ارزشمند خواهد بود ودر ژورنال PLOS Genetics با عنوان «واریاسیون ژنتیکی متمایز و هتروژنیتی در جمعیت ایرانی» به چاپ رسیده است.
نجمآبادی سپس دلیل انجام این پروژه را هم توضیح داد:
” محققان اصلی این تحقیق معتقدند که «اطلاعات ژنتیکی ایران به ویژه به لحاظ پر کردن خلاء اطلاعات ژنتیکی یک جمعیت شاخص، یعنی داده های گستره ژنومی یک جمعیت بزرگ در یک منطقه مهم از دنیا، از اهمیت شایانی برخوردار است. “
گفتنی است که حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دارای کرسی پژوهشی کشوری است و تیم تحت سرپرستی وی از سال ۱۳۸۱ شناسایی علل ژنتیکی بیماری های منوژنیک را آغاز کرد و تاکنون حدود ۲۰۰ ژن جدید را که اختصاصا در کم توانی ذهنی و ناشنوایی ارثی نقش دارند، شناسایی کرده است.
مرکز «ژنومیک کشوری» به همین منظور از سوی سوی تاسیس شده و کاتالوگی از واریاسیونهای ژنومیک جمعیت ایرانی را در سال ۲۰۱۸ معرفی کرد.
تا همینجای کار، کسی که اندکی با تحولات حوزه تسلیحات و «جنگهای مدرن» آشنا باشند، متوجه می شوند که چه فاجعه بزرگی صورت گرفته است.
همگام با تحولات شگرف حوزه علم و فناوری در دستکم دو دهه گذشته، قدرتهای جهانی، سرمایهگذاری عظیم و حیرتآوری روی حوزههای جدید تسلیحاتی مبتنی بر همین تحولات شگرف صورت دادهاند. «دارپا» (آژانس پروژههای پژوهشی پیشرفته دفاعی)، از بخشهای بسیار مهم و فوقاستراتژیک پنتاگون (وزارت جنگ ایالات متحده)، بخش مهم و به شدت محرمانهای از تحقیقات و مطالعات خود را روی تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی- مولکولی و بیوتکنولوژی متمرکز کرده است.
در چنین شرایطی، مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی، با همکاری معاونت فناوری وزارت بهداشت جمهوری اسلامی و تحت نظر یک مقام مسوول (نجمآبادی) در قالب پروژه مشارکتی در اختیار بیگانه قرار میگیرد!
طبق توضیحات نجمآبادی، تیم محققان این تحقیق، دادههای حاصل از ژنوتیپ در گستره ژنوم تعداد ۱۰۲۱ نمونه از داوطلبان سراسر کشور که والدین و یا اجداد آنها از ۱۱ گروه نژادی ایران شامل گروه های بزرگ مانند فارس و آذری و نیز گروه های کوچکتر ایرانی مانند عرب و بلوچ٬ ترکمن٬ سیستانی٬ کرد٬ گیلک٬ لر٬ مازندرانی٬ و ساکنان جزایر خلیج فارس بودند را مورد بررسی قرار دادند.
کمکم معلوم می شود که در اختیار گذاشتن ۳۵۰۰ بیمار کرونایی ایرانی برای پروژه «کارآزمایی بالینی» سازمان بهداشت جهانی (که منجر به پدیده مرگبار پلی فارماسی شد)، تنها بهرهکشی ملکزاده از ملت ایران در جهت منویات کارفرمایان مستقر در سازمان بهداشت جهانی نبوده است.
اما این پازل، یک قطعه بسیار بسیار مهم دارد و آن گمانه زنیهایی است که درباره انتقال اطلاعات ژنوم ایرانیان به آمریکا مطرح میشود که به دلیل تحصیل و اشتغال دکتر نجم آبادی در دانشگاه های آمریکا، پوششی علمی – پژوهشی نیز برای آن می توان در نظر گرفت.
روشن است که در اختیار داشتن بانک ژنوم هر نژاد و نسلی طیف وسیعی از تهدیدات را متوجه آن نژاد خواهد کرد و اجازه میدهد که تسلیحات زیستی، به صورت اختصاصی برای ضربه زدن به یک نژاد خاص طراحی شود.
همزمانی این تحولات، با بحث واردات واکسن، از شرکتهای آمریکایی، و انعقاد پروژه مشارکتی با نهاد «کو وکس» (نهادی که توسط سازمان جهانی بهداشت برای پروژه تولید واکسن کوید ۱۹ ایجاد شده) توسط وزارت بهداشت، لزوم هشیاری کامل مسوولان، نهادهای نظارتی و به ویژه خود ملت ایران را در برابر «واکسن آمریکایی» بیش از پیش موکد می سازد. از آمریکایی سخن می گوییم که همراه با شبکه جهانی صهیونیسم، در دو سه سال اخیر، روزنهها و منافذ ورود داروهای مورد نیاز ایران را به صورت «نقطهزنی» مسدود کرده یا به دنبال مسدودسازی آن است تا از ملت ایران هر چه بیشتر تلفات بگیرد.
یک توضیح بسیار مهم دربارهی واکسنهای تولیدشده تحت نظر «کو وکس» وجود دارد و آن این که، این نوع واکسنها، نسبت به واکسنهای شناخته شده قبلی، ساز و کار و مکانیسم عملی کاملا جداگانه دارد. یعنی اگر واکسنهای مرسوم از ویروس کشته شده یا ضعیف شده، برای تحریک بدن به تولید آنتی بادی بیماری و ایمنسازی استفاده می کنند، این واکسنهای جدید، کاملا مبتنی بر ژنتیک هستند و از یک عامل ژنی به نام mRNA استفاده می کنند (به ویژه واکسن دو شرکت مادرنا و فایزر). این مسالهای است که علیرضا بیکلری، رییس انستیتو پاستور، در ۳۰ شهریور امسال، آن را تایید کرد. بیکلری گفت:
” یکی از نخستین راهها برای برانگیختن واکنش ایمنی، وارد کردن آنتیژن به بدن است. وارد کردن کد ژنتیکی حاوی دستور ساخت آنتیژن به سلول یکی دیگر از راههای ایجاد واکنش ایمنی در بدن است. “
وی افزود:
“در این روش mRNA ویروس تکثیر شده و وارد سلول بدن میشود تا واکنش ایمنی برانگیخته شود. راه سوم، استخراج قسمتی از ژنوم ویروس و وارد کردن آن به سلول از طریق وکتور (پیامرسان ویروسی) است. درواقع قسمتی از ژنوم ویروس استخراج میشود که سازنده آنتیژن است، سپس این ژنوم درون وکتور قرار میگیرد تا به سلول برسد. در این روش از یک ویروس برای رساندن ژنوم ویروس دیگری به سلول استفاده میشود. “
بنابراین کنار هم قرار دادن این چند گزاره، تصویر کلی را روشن تر می سازد:
آمریکا و رژیم صهیونیستی، دهها موسسه در اختیار دارند که روی تسلیحات زیستی، به ویژه تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی و مولکولی، کار می کنند. به صورت خاص، بخشی از موسسه «دارپا»، زیرمجموعه پنتاگون، بر اساس اخبار و گزارشهای آشکار و قطعی، روی این نوع تسلیحات و به طور خاص دستکاریهای ژنتیک به عنوان نوعی مدرن از سلاح زیستی، فعالیت می کنند.
تحقیقات حساس در حوزه ژنوم ایرانی با همکاری ملک زاده (با سابقه ای که مختصری از آن ذکر شد) و یک استاد تحصیل کرده دانشگاههای آمریکا در کشور انجام و تکمیل می شود و آنچه به عنوان دیتابیس ژنتیک ایرانیان به دست می آید، تحت پوشش مقاصد تحقیقاتی به دانشگاههای آمریکایی منتقل می شود.
واکسنهای تولید شده تحت پروژه «کو وکس»، مبتنی بر ژنتیک و دستکاری ژنتیک هستند.
آمریکا و متحدانش، به بهانه تحریمها، تلاش کردند که کوچکترین مجاری ورود دارو و ملزومات پزشکی و درمانی را به ایران بگیرند.
پس از ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده که از نفرات اصلی پروژه تولید کیت های تشخیص و واکنس کرونا بود، سازمان بهداشت جهانی(تحت آمریکا) تصمیم می گیرد میلیونها دوز واکسن در اختیار وزارت بهداشت ایران قرار دهد.
شرکت بریتانیایی استرازنکا اعلام کرد در صورت سفارشگذاری هرچه سریعتر ایران، حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن کرونای خود را تا نیمه اسفند ماه امسال به ایران تحویل بدهند.
در تکمیل این پازل باید گفت، «رضا ملکزاده»، در آخرین روزهای مسوولیتش در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت، در حالی که سخنگوی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و جهانپور، از مسوولان وزارت بهداشت، خبر از ورود «واکسن ایرانی» به فاز آزمایش انسانی دادند، در مصاحبهآی با ایرنا مدعی شد که ایران «زیرساخت» های تولید واکسن را ندارد! او در همین مصاحبه، از واکسن «آمریکایی» تعریف کرد و مدعی شد که با ورود این واکسن، پایان کرونا نزدیک است! [۱]
در شرایطی که کشورمان در پروژه تولید واکسن پابه پای کشورهای غربی پیش رفته است و تست انسانی یک واکسن نیز به زودی آغاز خواهد شد و عملا ورود واکسن خارجی در بهترین حالت همزمان با تولید انبوه واکسن ایرانی خواهد بود، این سوالات پررنگ تر می شود که واردات واکسن از آمریکا و کشورهای غربی با چه اهداف روشنی در حوزه سلامت انجام میشود؟
این اصرار بر واردات واکسن آمریکایی/اروپایی در شرایطی است که پروژه مشترک ایران و کوبا (یکی از پیشروترین کشورها در تولید واکسن و مهار کرونا) نیز در حال انجام است و به احتمال زیاد واکسن تولید مشترک ایران و کوبا نیز طی چند ماه آینده به ثمر خواهد نشست.
در گزارش های بعدی بیشتر درباره اصرارها درباره واردات واکسن آمریکایی کرونا و ملاحظات پیرامون آن خواهیم پرداخت.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در حالی که پیشتر تحلیل شده بود تا زمان حضور «سلمان بن عبدالعزیز» شاه سعودی در قدرت، حکومت آلسعود با رژیم صهیونیستی سازش نمیکند، اکنون گفته میشود که ریاض منتظر تحلیف دولت «جو بایدن» در آمریکا است.
«یوآف کاپشوک» کارشناس روابط بینالملل در دانشکده «کینِرِت» درباره انتقاد یک مقام ارشد سعودی از نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به وبگاه «عاروتصشوع» گفت: «اظهارات این مقام ارشد سعودی نشاندهنده موضع سنتی کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و مخصوصا عربستان سعودی است. این که اگر هیچ پیشرفت مشهودی در روابط فلسطین-اسرائیل رخ دهد، ارتباط رسمی نیز با اسرائیل برقرار نخواهد شد».
کاپشوک با بیان اینکه موضوع فلسطین همواره مسئله عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را تحتالشعاع قرار داده بود، توضیح داد: «البته امروز وضعیت بسیار متفاوت است زیرا [مسئله] ایران نیز هست و البته منافع مشترک ژئوپلتیک طرفها نیز وجود دارد».
وی ضمن اشاره به موضع شاه سعودی در مخالفت با برقراری هرگونه روابط با رژیم صهیونیستی تا زمانی که مسئله فلسطین حل نشده، اظهار داشت: «در طرف دیگر اما محمد بن سلمان ولیعهد سعودی قرار دارد که رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده است. این اختلاف بسیار جذاب است».
به نوشته عاروتصشوع، این تحلیلگر صهیونیست با بیان اینکه حکومت ریاض به دولتهای بحرین و امارات برای سازش با اسرائیل چراغ سبز داده بود، تخمین زد که حضور «جو بایدن» به عنوان رئیسجمهور آمریکا میتواند نقش مهمی در عادیسازی روابط سعودی با تلآویو داشته باشد.
کاپشوک ضمن اشاره به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل ازهای درز کرده از دیدار «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی با بنسلمان در شهر نئوم، گفت: «ولیعهد سعودی تصمیم گرفت که [برای سازش با اسرائیل] منتظر رئیسجمهور جدید یعنی بایدن باشد… از طرفی، توافقهای بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج [فارس]، چیزی است که بایدن میخواهد آن را تقویت کند. قطعا ربطی هم به مسئله فلسین-اسرائیل خواهد داشت».
این در حالی است که پیشتر یک مقام ارشد صهیونیست که خواست نامش فاش نشود، به شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گفته بود تا زمانی که «سلمان بن عبدالعزیز» شاه عربستان سعودی است، پیشرفتی برای رسیدن به توافق سازش با تلآویو حاصل نخواهد شد.