مستند/ شهید اول
مستند/ شهید اول بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد، هفتم دی ۱۳۵۳ روز شهادت عالم وارسته و پارسایی است که با شهادت مظلومانه خود زیر شکنجه مزدوران رژیم طاغوت، در حافظه جمعی ملت ایران، تبدیل به سمبلی از پایداری، ایستادگی و شجاعت در برابر وحشیگری و درنده خویی خونخواران شد. صدای او در اوج خفقان، پژواک روحانیت بیدار و روشنگر انقلابی شد. روحانیتی پیشتاز حرکت و تحول جمعی در قلب حادثه و در تیررس خطر.
از تبار هفت شهید
تابستان سال 1293 شمسی مطابق با عید قربان 1335 قمری، در شهر «دهخوارقان» تبریز : آذرشهر کنونی، نوزادی در خانه محقر حاج عباس، دیده به جهان گشود که نامش را بواسطه ارادت قلبی خانواده به حضرت سیدالشهدا (ع)، حسین گذاشتند.
فضای معنوی و با تربیت مادری مهربان و عاشق ولایت و دوستدار اهل بیت (ع) و حضرت زهرا (س) رشد کرد. در نیاکان حسین، حاج ملامحسن نامی وجود دارد که یک روحانی متقی، عالیمقام و نجف رفته است و در مبارزه با استعمارگران، سرش توسط روسها از بدن جدا و به شهادت رسیده و نیز در بین بستگان مادرش ، هفت عالم برجسته و مبارز بود که توسط عوامل استعمار به شهادت رسیدند و در مسجد حسنلوی آذرشهر دفن گردیدند. حسین در کودکی پدرش حاج عباس را از دست داد. پدر او در غیرت دینی و ظلم ستیزی، زبانزد مردم منطقه بود. وی در برابر زورگویی عوامل رضاخان که دست چپاول به سوی اموال و دسترنج کشاورزان دراز کرده بودند، شجاعانه و غیرتمندانه قد علم کرد و سرانجام در راه همین هدف مقدس، جان پاکش را نثار کرد. او در مبارزه با استبداد رضاخانی و ستم پیشگی استعمارگرانی که جان و مال و ناموس و دین مردم را دستخوش تعرّض خویش قرار داده بودند، سرش بریده شد و بر افتخار شیعه و پیروان عاشورایی حسین (ع) افزود.
در زندان پادشاه، شهید خواهد شد!
حسن آقا عمو و سرپرست شهید غفاری نقل کرده است: که روزی در آذرشهر به اتفاق آیه الله حاج ملااحمد امین العلما از باغ به منزل برمی گشتیم وقتی جلو مسجد محله قاضی رسیدیم مشاهده کردیم حسین – که چند سال بیش نداشت – در ایوان مسجد رو به قبله ایستاده، دست به دعا برداشته و در حالی که گریه و زاری می کرد، با خدای خود، مناجات و راز و نیاز داشت.
مرحوم حاج ملااحمد امین العلما تا این صحنه را دید، گفت: اوضاع عجیبی است؛ در نجف اشرف همین صحنه ها را در خواب دیدم او در زندان پادشاه شهید خواهد شد!
از حجره های علم تا سلول های زندان
شیخ حسین غفاری از شش سالگی تحصیل را آغاز کرد. مقدمات دروس را در زادگاهش آذرشهر در محضر حاج میرزا محمدحسن منطقی دهخوارقانی فراگرفت و سپس وارد حوزه علمیه تبریز شد و در این حوزه از جلسه درس بزرگان، کسب دانش کرد و کوشش فراوان برای فراگیری علوم دینی از خود نشان داد. او در حوزه علمیه تبریز برجستگی و درخشش خاصی یافت، تا آنجا که زبانزد همدرسان و هم بحث های خود شده بود. در ادامه برای بهره گیری از جلسات درسی اساتید بزرگوار قم از تبریز به قم مشرف شد و در این حوزه فقه و اصول و مراحل عالی را از محضر بزرگان فرزانه ای چون آیات عظام فیض قمی، بروجردی، خوانساری، امام خمینی (ره )، کوه کمره ای، مرعشی نجفی، علامه طباطبایی، میرزا علی مقدس و…. فراگرفت.
آیت الله غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین سال ۱۳۴۲ مبارزه سیاسی و ارشادی خود را علیه رژیم آغاز کرد. و سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی که در آنجا امام جماعت بود، ایراد نمود. ماموران، بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر میشدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها با شجاعت و قاطعیت تمام برخورد میکرد. پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد ۱۳۴۲، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر کرد که انتشار خبر آن باعث شکلگیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد و سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت شد. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیتالله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری، هیچکس از وضعیت او خبری نداشت. او پس از چهلروز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون، سرانجام آزاد شد. او پس از آزادی از زندان گفت: اگر چیزی به نام زندان و شکنجه ممکن بود مرا از ادامه راه باز دارد دیگر هیچ اثری نخواهد داشت.
در دو سنگر پیکار با التقاط و انحراف مارکسیستی و حاکمیت طاغوت
مبارزات شهید غفاری تا سال ۱۳۵۰ به صورت برگزاری جلسات و محافلی برای روشنگری و آگاه سازی جوانان ادامه یافت. در دهه ۵۰ و با گسترش فضای اختناق و ارعاب رژیم و سرکوب و حذف همه جریان های سیاسی مخالف و مبارز، او هم چنان به مبارزات روشنگرانه و جهاد تبیینی و اصلاحی خود ادامه داد تا این که در اردیبهشت سال ۱۳۵۱ از سوی رئیس ساواک تهران، احضار و تهدید شد. اما او در هدفی که برگزیده بود، استوارتر از آن می نمود که با تهدیدی دچار خلل در اراده و انگیزه شود و میدان را خالی کند. او در یک سنگر به تقویت بنیان های اعتقادی مردم می پرداخت و در سنگر دیگر با عناصر التقاطی و چپ زده در پوشش چریکهای فدایی و مجاهدین خلق که در ارتباط با مارکسیست ها بودند، رودررویی فکری داشت و با آنان به مناظره می پرداخت.
در بحث ها و گفتگوهایی که بین او با گروههای الحادی و منحرف چپ، در می گرفت، خطاب به آن ها می گفت: «ما به همان اندازه که با شاه مخالفیم با شما (مارکسیست ها) هم مخالفیم. چون شما برای مارکس مبارزه می کنید و ما برای خدا، راه ما و شما دو مسیر جداگانه است. هم رژیم شاه و هم شما با ما دشمن هستید و روزی از پشت به ما خنجر خواهید زد و اگر دستتان برسد ما را تکه تکه می کنید.»
بازداشت- جرم: تشبیه جنایات رژیم شاه به اعمال بنی امیه!
پس از شدتگرفتن فعالیت های انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال ۱۳۵۳ ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت و در زندان، درخصوص این اعلامیهها و نیز ارتباط با امامخمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنیامیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدینترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است».
در تاریخ پنجم آبان ۱۳۵۳ به دلایل فوق، این عالم مبارز و شجاع، دادگاهی و محکوم به زندان شد. شهید غفاری روانه زندان قصر شد. هر روز مورد شکنجه و آزار جسمی و روحی قرار می گرفت. اما روحیه شجاع و بی باک و آشتی ناپذیر او شکنجه گران را هم به ستوه آورد و بشدت عصبی کرد. در مرقومه ای به فرزندش می گوید: علت این همه گرفتاری ها، زندانی شدن ها، مبارزات با دولت جنایتکار خائن به دین اسلام و دخالت بی مورد او در مقدسات مذهبی و اجرای برنامه های ضد دینی دستگاه حاکمه است.
متن آخرین بازجویی ساواک
آخرین بازجویی که توسط ساواک انجام شده بود. به شرح زیر است:
س: چرا به زندان آورده شدید؟
ج: نمی دانم
س: آیا قبلا به زندان آمده اید؟
ج: نیامده ام. آورده اند
س: نظر شما راجع به شخص شاهنشاه آریا مهر چیست؟
ج: ایشان باکودتای پدرشان سرکار آمده اند و غاصبند.
س: نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟
ج: این حزب را شاه ساخته است و به مردم هیچ ربطی ندارد
و در پایان بازجویی این جمله را نوشت:
«والراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله و هو فی حدالشرک. هم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم.»
در واپسین ملاقات، یک روز پیش از شهادت، چه گذشت؟
در واپسین ملاقات با خانواده اش، به سختی با پیکر زخمی و خونین و استخوان های خرد شده به پسرش می گوید: بالاخره دیدید که راه همین است؟ این راه را رها نکنید… پسرم روحانیت را رها نکن! من راضی نخواهم بود که شغل دیگری انتخاب کنی… مبادا که از این راه برگردی. سپس رو به همسرش کرده و می گوید: «کتک خوردن، ارثیه ای بود که ما از موسی بن جعفر (ع) به ارث بردیم. این ارثیه را حفظ کنید.»
در ماذن جان، اذان عشق است شهید…..
و سرانجام شهادت در هفتم دی ماه ۱۳۵۳… یک روز پی از ملاقات با خانواده، پیکر او را در تابوتی تحویل دادند که کف آن پر از خون بود. پیکر، در هم کوفته و خونین و حفره ای در سر که پنبه در آن فرو کرده بودند. در آن زمان شایع شد که او را در روغن داغ سوزانده اند. به گفته عده ای از شاهدان و هم بندی ها، عوامل ساواک برای انتقام و تشفی خود و تحقیر و درهم شکستن روحیه او، چندروز قبلش، محاسن او را خشک و با تیغ به کلی زجرآور تراشیدند. دو یا سه روز بعد، آیسان را به جایی منتقل کرده و سپس جنازه او را از آنجا منتقل کردند. در هر صورت، شهادت این روحانی نستوه و مقاوم، نقطه عطفی در کارنامه پرافتخار مبارزات روحانیت دردآشنا و آگاه در مسیر تعمیق فرهنگ انقلاب بود و نام او را نمادی از این حضور الهام بخش ساخت.
عاشق به پای دوست، سر و جان، فدا کند….
عاشق چو رو به کعبه ی صدق و صفا کند
احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش، راه بادیه گیرد، غریب وار
ترک عشیره و بلد و اقربا کند
از صدق چون قدم بنهد در فنای عشق
اول به پای دوست، سر و جان فدا کند
آن جا که موقف عرفات محبت است
بر جای سنگریزه، سر از کف، رها کند
آن گاه دست و روی بشوید ز خون خویش
برخیزد و نماز شهادت ادا کند.
شعر از : روحانی مبارز شهید آیت الله غفاری (رحمه الله علیه)
انتهای پیام/
شهید آیت اله غفاری؛ بگرفته جان بر کف خوشا سرمست در کوی وفا… بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از سمنان، حجتالاسلام والمسلمین «مرتضی مطیعی» نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه سمنان در خطبههای نماز جمعه این هفته سمنان در مصلای امام علی(ع) با گرامیداشت هفته تعاون، اظهار داشت: توجه به شکوفایی، تقویت و توسعه تعاونیها مورد توجه ویژه دولتمردان باشد.
وی با اشاره به بیست و هشتم صفر و روز وقف افزود: گسترش عدالت اجتماعی، مسوولیتپذیری، توجه به تعهد اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت، صدقه جاریه و کمک به نیازمندان از برکات وقف هست.
نماینده ولی فقیه در استان سمنان گفت: هدایت موقوفات به سمت کارهای فرهنگی، تسهیل در امور وقف و زمینهسازی وقف مشارکتی مورد توجه کارکنان اوقاف و امور خیریه باشد.
امام جمعه سمنان با اشاره به سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) افزود: دوران کوتاه امامت، تغییر حضور به غیبت و شرایط حاد و خفقان سیاسی از ویژگیهای دوره امامت امام یازدهم شیعیان هست.
وی ادامه داد: زمینهسازی آگاهی شیعیان از وجود امام زمان(عج) در شرایط حاد سیاسی و اختناق از جمله تلاشهای امام حسن عسگری(ع) هست.
وی اضافه کرد: فرقههای انحرافی با انتشار کتابهایی به دنبال انکار وجود امام زمان(عج) هستند و در این شرایط هوشیاری و آگاهیبخشی ضروری هست.
حجت الاسلام والمسلمین مطیعی اظهار کرد: صداقت در رفتار و گفتار، امانتداری، اخلاق نیکو از ویژگیهای انسانهای شایسته و تقویت این ویژگیها در خود از وظیفه مومنان هست.
وی گفت: حضور ۲۱ میلیون نفر در راهپیمایی اربعین و حضور میلیونی در سالروز شهادت امام رضا(ع) در مشهد مقدس نشان از امید به ظهور امام عصر(عج) هست.
حجتالاسلام والمسلمین مطیعی اظهار کرد: انتظار عامل امید در جامعه هست و این امید موجب میشود در مقابل ظلم و ستم رژیم جنایتکار صهیونیستی بیتفاوت نباشیم و با امید به ظهور امام زمان(عج) تلاش میکنیم و شانه خالی نکنیم.
وی تاکید کرد: نظام جمهوری اسلامی با امید به ظهور امام زمان(عج) برای فراهمسازی و زمینهسازی مقدمههای ظهور تلاش میکند.
نماینده ولی فقیه در استان سمنان با بیان اینکه انتظار برای تحقق وعده صادق غبت کبری امیدبخش هست، افزود: عدالتگستری و برقرار حکومت اسلامی از ویژگیهای حکومت امام زمان(عج) هست و تلاش برای عدالتگستری زمینهسازی برای ظهور هست.
وی ابراز کرد: همه ادیان الهی به ظهور منجی بشریت بشارت دادند، حتی کشورهای ظالم که در نوع ظلم با یکدیگر اختلاف دارند بر ظهور منجی بشارت میدهند.
امام جمعه سمنان با گرامیداشت شهدای هفدهم شهریور، گفت: این روز یادآور خباثت و پلیدیهای رژیم طاغوت هست.
خطیب جمعه سمنان با اشاره به سی و یک شهریور روز سینما، افزود: سینما هنر هفتم و تیغه ۲ لبه هست که سینمای متعد میتواند مظهر رسیدن به کمال یا انحطاط باشد.
وی تاکید کرد: مسوولان با استقرار بر مسوولیتها در زمینه اعطای مجوز فیلمهای خانگی دقت ویژه داشته باشند، فیلم مربوط به شهدای تیم فوتبال آزادی سمنان در دست ساخت هست که موثر در ترویج خوبیها و ارزشهاست.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
عدالتگستری از مقدمات ظهور امام زمان(عج) بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «اباصلت بیات» از عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است که بیش از ۵ هزار تصویر از دوران دفاع مقدس به ثبت رسانده است. در بین آثار وی تصویری است که مربوط به ۸ ساعت قبل از شهادت شهید «مجید حدادعادل» و همچنین عکس لحظه شهادتش به چشم میخورد.
روایت اباصلت بیات از لحظه شهادت شهید حدادعادل را در ادامه میخوانیم: پس از اجرای عملیات «ثامنالائمه (ع)» که شکست حصر آبادان در ۵ آبان ۱۳۶۰ بود، شهید حدادعادل جمعی از خبرنگاران داخلی و خارجی را برای ارائه گزارش و ثبت این عملیات پیروزمندانه به منطقه اعزام کرد.
نفر سوم از سمت چپ شهید مجید حدادعادل، هشت ساعت قبل از شهادت
در این اعزام با فرماندهان دفاع مقدس مصاحبههایی صورت گرفت. از بین ۲۸ خبرنگار و عکاس، حدود ۵ نفر ایرانی و بقیه خارجی بودند. بنده از بنیاد اندیشه اسلامی در این پوشش خبری حضور پیدا کردم. برای اعزام به خط مقدم، برخی از خبرنگاران خارجی ترسیدند و در مقر فرماندهی ماندند؛ بنابراین به همراه ۱۸ خبرنگار و عکاس که یکی از آنها یک خانم خبرنگار بود، به خط مقدم رفتیم.
تعداد زیادی از لاشههای تانک و تجهیزات و انبوهی از جنازه عراقیها در منطقه دیده میشد. به دستور فرمانده ارتش به نام شیرازی، خبرنگاران و عکاسان به صورت متراکم در منطقه حضور پیدا کردند تا اینکه هم به انعکاس ابعاد مختلف عملیات بپردازند و هم در صورت حمله عراق، باهم نباشند و آسیب زیادی به نیروها وارد نشود.
بنده به داخل کانال توپخانه عراقیها که بین آبادان و هویزه بود، رفتم. داخل آن توپخانه، اتاقهای تو در تو بود که جنازههای عراقیها و پیکرهای شهدای ما که سوخته بود، از سقف آویزان و خشک شده بودند. با حساسیت خاصی از آن صحنههای تکرارنشدنی، عکس گرفتم؛ به طوری که لحظات هیجانی، مرا از گذر زمان غافل کرد و نزدیک غروب آفتاب به خودم آمدم و متوجه شدم که باید به محل قرار برگردم.
از گودال بیرون آمدم؛ از ترس نمیتوانستم از جا تکان بخورم. عراقیها منطقه را به آتش گرفته بودند، از خدا میخواستم همان موقع گلولهای به من بخورد و از این همه ترس خلاص شوم. مشغول خواندن آیةالکرسی شدم؛ دیدم یک جیپ با ۳ سرنشین از طرف خاک عراق به طرف من میآید. دوربینم را زیر گودال مخفی کردم تا در صورت اسارت به دست عراقیها نیفتد؛ پیراهنم را در آوردم و تکان دادم؛ یک لحظه صدای یکی از آنها به گوشم رسید که فریاد میزد «آقای بیات!».
شهید حدادعادل دستور داده بود که زنده یا جنازهام را هر طور شده باید به مقر فرماندهی برگردانند؛ بنابراین وقتی نزدیک خودرو شدیم تا به مقر برگردیم، فرمانده از شدت ناراحتی فریاد زد که کجا هستی؟
پیکر شهید مجید حداد عادل
به مقر که رسیدیم دیدم آقا مجید هم خیلی ناراحت بود و به من گفت «آقای بیات! کجا بودی؟ برو داخل سنگر، برو داخل سنگر» داخل سنگر شدم؛ چند دقیقه نکشید که سر و صدای بچهها بلند شد و متوجه شدم مجید حدادعادل به شهادت رسیده است که بلافاصله از او عکس گرفتم.
درباره شهید
شهید «مجید حدادعادل» متولد زمستان ۱۳۳۰ بود که در عمر ۳۰ ساله خود، هم تحصیل کرد و هم زندانهای رژیم طاغوت را تحمل کرد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای متعددی را برعهده گرفت و سرانجام در غروب روز هفتم مهرماه سال ۱۳۶۰ در جبهه «دارخوین» بر اثر اصابت ترکش کاتیوشا به ناحیه سر به شهادت رسید.
کتاب «در فاصله دو بوسه» شرح زندگی و شهادت مهندس مجید حدادعادل است که به قلم برادرش غلامعلی حدادعادل به رشته تحریر درآمده است.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
آخرین عکسهایی که از شهید حدادعادل گرفته شد بیشتر بخوانید »
گروه اجتماعی دفاعپرس: پس از رحلت امام خمینی (ره) تشییع جنازه ایشان با حضور میلیونها نفر برگزار شد، مراسمی که در ایران کم نظیر و بلکه در دنیا بی نظیر بود و دنیا فهمید که امام چقدر محبوب دلهای اهل ایمان است.
پس از رحلت امام خمینی(ره) دستگاه استکبار به رهبری آمریکا غرق در شادی بودند و حتی شادی خود را کتمان نکردند و یا کتمان و ظاهری سازی نکردند و با خباثت هرچه تمام شادی خود را از رحلت امام(ره) با وجود حزن و اندوه ملت ایران ابراز میکردند.
در آن زمان رادیو فردا میگفت که به زودی ما در ایران شاهد درگیری و خونریزی داخلی خواهیم بود و یا منافقین اعلام کردند ما بزودی توسط مردم ایران مورد استقبال گرم خواهیم گرفت و بنی صدر نیز توقع داشت که به ایران بازگردد و مورد استقبال نیز قرار گیرد.
شادی دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی به طولی نکشید و با انتخاب سریع و هوشمندانه امام خامنه ای به رهبری توسط مجلس خبرگان رهبری شادی دشمن تبدیل به عزا شد و جبهه مخالف انقلاب شکست خورد.
امام خمینی(ره) با سه ویژگی «خود باوری» و «خدا باوری» و «مردم باوری» این انقلاب را رهبری کردند و عزت از دست رفته ملت ایران را به ملت ایران بازگردانند؛ پس از انتخاب امام خامنه ای ایشان نیز با همین سه ویژگی راه امام راحل را با استحکام ادامه دادند.
با توجه به تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی وجود امامین انقلاب بزرگترین نعمت الهی به مردم بود؛ با توجه به حوادث و رخدادها باید گفت زعامت ۳۴ ساله حضرت امام خامنهای دستاوردهای فوق العاده راهبردی برای ملت ایران و امت اسلامی و هم منطقه و جهان رقم زده است که اگر غیر از حضرت آقا بود بعید بود این همه دستاوردها و رهآورد نصیب ما شود.
«جلوگیری از انحراف در اصول و آرمانهای انقلاب»، «ایستادگی پای جمهوریت نظام»، «افزایش توان دفاعی کشور»، «ارتقا بنیه علمی کشور که در بسیاری از رشته های علمی در جهان یا رتبه اول یا دوم و سوم و نهایتاً پنجم هستیم»، «مهندسی مقابله با جنگ نرم و شناختی و ترکیبی دشمن» ، «گسترش عمق راهبری نظام با تشکیل محور مقاومت به فرا ایران، منطقه و بعضا فرا منطقه»، «مهندسی هوشمندانه برای عبور به سلامت ملت ایران از پیچ تاریخی به وجود آمده در سطح جهان»، «جلوگیری از ورود کشور به درگیری در چند مقطع مختلف» از جمله این دستاوردها است.
تدبیر رهبر معظم انقلاب در خصوص جلوگیری از ورود داعش یکی از این نمونه هاست و حضرت آقا خط آتش دشمن را بیرون از کشور مدیریت کردند و مقابله با داعش را با هدف دفاع از حرم و دور کردن جنگ از ساحت ملت در بیرون از کشور دنبال کردند.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گذر از طوفانها در ۳۴ سال گذشته/ ایران امنترین و مقتدرترین کشور در منطقه و جهان بیشتر بخوانید »