رژیم پهلوی

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، آیت‌الله «سیدحسن عاملی» امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه در استان اردبیل، عصر روز گذشته (سه شنبه) در آیین تجلیل از نفرات برتر مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، اظهار داشت: تهیه مقدمات برای رشد فکری جامعه، جوانان و نسل جدید از جهات عدیده وظیفه خطیری بر عهده تمام آحاد جامعه مخصوصاً بر عهده نخبگان فرهنگی هست یکی از ارکان رشد اجتماعی این هست که افراد جامعه اطلاعات تاریخی کافی از ادوار گذشته کشور داشته باشد رشد فرهنگ عمومی، اعتلای مهارت‌های اجتماعی و پمپاژ عواطف و معنویت از ارکان دیگر آن هست. با رشد این ارکان یک فضای آرمانی، فضیلت پرور و حقیقت طلب در جامعه شکل می‌گیرد.مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

وی افزود: علت اقدام ما به این مسابقه این بود که متوجه شدیم بخشی از جوانان عزیز مخصوصاً نسل جدید از سابقه جنایات رژیم سابق، اطلاعات تاریخی کافی ندارند و نمی‌دانند که چه مظالمی بر این مملکت گذشته هست متاسفانه کتاب‌های درسی هم از عهده این امر بر نیامده هست فیلم پهلوی نتوانست نیاز جامعه را در این خصوص برآورده کند در این گونه فیلم‌ها برجسته کردن عشق و عاشقی کانه اجتناب ناپذیر هست و نهایتاً این فیلم از عهده تبیین حقایق دردناک تاریخی علی رغم آن همه هزینه کرد نتوانست بر بیاید.

 

سازمان‌های فرهنگی در تبیین خیانت‌های پهلوی دچار ترک فعل شدند

امام جمعه اردبیل عنوان کرد: از طرفی مشاهده شد که متصدیان و سازمان‌های فرهنگی کشور در خصوص این موضوع کاملاً مبتلی به ترک فعل شده‌اند ورود به این موضوع وظیفه آنها بود متاسفانه هیچ کدام این کار را نکردند بنابراین خودمان آستین را بالا زدیم و با اشرافی که بر جزئیات تاریخ پهلوی اول و دوم و خیانت‌های آنها داشتیم مجموعه‌ای بسیار جامع از خیانت‌های آنها را گردآوردی و به سوال تستی تبدیل نمودیم این مجموعه تماماً از مطالب مستند و از کتاب‌های رجال خود رژیم بهره برده هست.

آیت‌الله عاملی تشریح کرد: اعترافات رجال پهلوی خاطرات سفرای آمریکا در ایران و یا سفرای اروپایی در ایران، خاطرات وزرا و رجال پهلوی و… منبع اصلی این سوالات هست هفت جلد کتاب خاطرات اسدالله علم نخست وزیر رژیم و رئیس دربار جداً تکان دهنده هست او مطالب را می‌نوشت و به اروپا می‌فرستاد و می‌گفت زمانی کتاب را چاپ کنید که سلسله پهلوی وجود ندارد. اتفاقاً ۱۰ ماه بعد از مرگ او انقلاب انقلاب اسلامی به وقوع پیوست این هفت جلد خیلی خواندنی هست اگر به یک جوان بگویید این هفت جلد را بخوانید حوصله خواندن را نخواهد داشت امروزه مطالب باید در بسته‌های ساندویچی برای جوانان عرضه شود تا اطلاع آنها از به حقایق تاریخی تسهیل گردد.

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

جوانان باید متوجه خیانت‌های تاریخ گذشته کشور باشند

رئیس شورای فرهنگ عمومی استان اردبیل ادامه داد: در این مسابقه فراز‌های مهم تاریخ پنجاه ساله پهلوی در قالب ۲۱۴ سوال جمع آوری شده و حقاً جا دارد به یک کتابچه تبدیل ومنتشر گردد. جوانانی که در این مسابقه شرکت کردند بخشی از آنها اظهارات بسیار جالبی به ما فرستاده‌اند در بعضی از آنها می‌گویند که در کتاب‌های درسی از این مطالب خطیر خبری نیست ما این‌ها را نه در کتاب‌های درسی بلکه در این مسابقه یاد گرفتیم تازه ما نتوانستیم بسیاری از اظهارات رجال پهلوی و سفرا و کارشناسان اروپایی را که در تاریخ پهلوی تخصص دارند بنویسیم به این علت که کلماتی در خاطرات به کار رفته بود که واقعاً شرم آور بود.

وی با تبیین اوضاع ایران در زمان پهلوی خاطر نشان کرد: وضع ایران در آن زمان از جهت تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و وزن سیاسی در حد یک فاجعه بود، از جهت حاکمیت ملی کلاً پوچ بود، از جهت استقلال و عزت سرافکنده بودیم؛ حاکمیت نماینده یک ملت هست حضرت امام (ره) می‌فرماید من وقتی می‌بینم شاه در برابر رئیس جمهور آمریکا چطور ذلیلانه ایستاده دچار عذاب می‌شوم که چرا او کشور ما و ملت ما را آن گونه شکسته هست.

وی تاکید کرد: این مجموعه سوالات باید چاپ شود، چون از جهات عدیده منحصر‌به‌فرد هست هم از جهت کثرت سوالات و هم از جهت اهمیت مطالب و هم از جهت روشنگری و هم از جهت اینکه گاهی بر خلاف سبک مالوف در یک سوال چندین سطر مطلب نوشته شده هست سپس سوال شده که این مطالب در خاطرات چه کسی آمده هست آن چندین سطر به گونه‌ای انتخاب شده که جوان را کاملاً به آن فضای تاریخی می‌برد و جوان متوجه می‌شود که چه خیانت‌هایی اتفاق افتاده و کشوری با این عظمت دست چه انسان‌های بی اختیاری بوده هست؟ فقط این را عرض می‌کنم که اسدالله علم گریه می‌کند وقتی که شاه بخش عظیم سیستان بلوچستان را با دستور انگلیس و آمریکا رها می‌کند و او هرچه التماس می‌کند که شاه امضای خود را پس بگیرد، اما شاه می‌گوید نمی‌توانم توشیح ملوکانه را پس بگیرم و سپس یک سوال عجیبی از علم می‌پرسد و با آن سوال او را در حیرت و تعجب فرو می‌برد شاه از علم می‌پرسد چرا ناراحتی مگر از کل سیستان چقدر درآمد داریم؟ او می‌سوزد که شاه کشور، از منظر درآمد استقلال کشور را می‌سنجد! بحرین را برای چه رها کردند؟ حرف شاه این بود که نه مروارید دارد و نه نفت!

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

شاه معدوم معتقد بود هرجا درآمد نباشد باید آنجا را رها کرد

وی گفت: اینکه الان می‌گویند جزایر سه گانه، آن جزایر پنجگانه هست دو مورد از این جزایر را شاه اصلاً اعتنا نکرد و کاملاً رها نمود، چون معتقد بود این دو جزیره هیچ درآمد مادی ندارد این دو جزیره عبارتند از آریانا و زرکوه، شاه می‌گفت در اینها چیزی وجود ندارد چرا روی آنها دعوا و اختلاف درست کنیم؟ در حالی که همین الان امارات اصلی‌ترین ثروت کشور خود را از این دو جزیره به دست می‌آورد! جا دارد که محققین ما روی مالکیت این دو جزیره کار تحقیقی جامع انجام بدهند تا نسل جدید متوجه عمق فاجعه بشوند.

آیت الله عاملی تصریح کرد: اسدالله علم می‌بیند شاه بر اساس معیارهایی، چون درآمد برای تمامیت ارضی کشور تصمیم می‌گیرند و از طرفی او حتماً می‌فهمیده که نمی‌توان برای یک وجب کشور قیمت گذاشت در نتیجه در آن لحظه به اتاق خود می‌رود و در را می‌بندد اول می‌خواهد استعفا بدهد، اما می‌بیند کاری با آن درست نمی‌شود منصرف می‌شود، اما جمله‌ای بسیار تکان دهنده در خاطرات خود می‌نویسد که همین یک جمله قاب تصویر خوبی از خیانت‌های رژیم پهلوی هست او می‌نویسد: «تفو بر تو‌ای چرخ گردون تفو که مملکتی با این عظمت دست این گونه تفکر‌ها افتاده هست.»

 عمق فاجعه در موضوع تمامیت ارضی در رژیم پهلوی به این حد می‌رسد که هم پهلوی اول و هم پهلوی دوم معتقد می‌شود که هر کجا حفاظت از تمامیت ارضی موجب اختلاف با همسایه باشد باید آن را رها کنیم! هر کجا درآمد نیست باید آن را رها کنیم چرا پهلوی اول بخش مهمی از خاک کشور ما را که به نخجوان چسبیده هست به آتاترک واگذار کرد؟ دالان زنگزور را همین حاتم بخشی درست کرده هست رضا خان اگر آن بخش از خاک کشور را به ترکیه نمی‌داد امروز معضل دالان زنگزور درست نمی‌شد.

 

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

 

وی با اشاره به اقتداری که توسط جمهوری اسلامی ایجاد شده هست گفت: در جنگ تحمیلی کل دنیا بر سر جمهوری اسلامی ریخت، اما حتی یک وجب خاک نتوانستند بگیرند یادم هست که در جبهه در حمله هوایی به آسمان نگاه می‌کردیم اگر هواپیمایی سفید بود می‌فهمیدیم میراژ فرانسه هست اگر سیاه بود می‌فهمیدیم میگ روسیه هست هواپیمای آواکس پیشرفته‌ترین هواپیمای راداری آمریکا بود کل منطقه را مانند روز به صدام نشان می‌داد هواپیمایی سوپر اتاندارد باز یک هواپیمای راداری استثنایی بود و خدمات بسیار خطیری به صدام ارائه می‌کرد دلار‌های کشور‌های خلیج فارس نیز در خدمت صدام بود حکومت عربستان در اثر تولید بیشتر نفت که با دستور آمریکا صورت گرفت هر بشکه نفت را به هفت دلار رساند یعنی از هر جهت کشور ما به محاصره افتاد، اما باز نتوانستند از ما خاک بگیرند.

متولیان دستگاه‌های فرهنگی اهتمام بیشتری نسبت به تاریخ کشور داشته باشند

وی با تشکر از همه افرادی که در این حرکت فرهنگی شرکت کردند گفت: از این مسابقه در کل کشور استقبال شد، اما جا داشت که دستگاه‌های فرهنگی تبلیغ بیشتری روی آن می‌کردند ولی جای تاسف هست که گاهی متولیان فرهنگی خودشان اهمیت قضیه را متوجه نمی‌شوند نسل جوان باید ببینند که چه جنایت‌های بزرگی در گذشته این کشور اتفاق افتاده هست چوب حراج به داشته‌های کشور زدند وزیر خارجه عراق به کاخ سعد آباد آمد و در برابر رضا خان گریه کرد گفت به همه از خاک کشور خود می‌دهید به ما هم بدهید! ما به آب‌های بین‌المللی دسترسی نداریم گریه کرد و به خاطر گریه او رضا شاه تحت تاثیر قرار گرفت و گفت اروند را هم به اینها بدهید که بعد‌ها باعث اختلاف ایران و صدام گردید و منجر به ۸ سال جنگ با۲۲۰هزار شهید شد!

نماینده ولی فقیه در استان اردبیل گفت: از مملکت به آن بزرگی، یک سوم به دست ما رسیده هست، چون انسان‌های ناکارآمدی روی کار بوده‌اند وقتی جناب نادرشاه به هندوستان رفت عمامه پادشاه هندوستان را برداشت و بر سر خود گذاشت، چون می‌دانست که کوه نور و دریای نور آنجا هست به دیوار چین رسیده بودیم و اجداد ما با درایت خاصی مملکت را اداره می‌کردند همه این کشور‌های منطقه آثار ایرانی را دارا هستند یک لحظه فکر کنید اگر کشور‌هایی که از دست ایران رفته باقی مانده بود وسعت سرزمینی که شاخصه یک قدرت هست چه میزان قدرت برای ایران درست می‌کرد؟ واقعاً حیرت آور هست که اجداد ما چگونه مملکت به آن بزرگی را به بهترین وجه اداره می‌کردند. افول آن زمان شروع شد که ایران از جهت تحولات علمی و رهبریت آرمانی به مشکل برخورد.

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت

آیت الله عاملی با تاکید بر اینکه وسعت سرزمینی از شاخصه‌های بزرگ اقتدار هست اضافه کرد: چرا چین را در گذشته با اینکه پیشرفت امروز را هنوز نداشت در شورای امنیت ملی به عنوان عضو اصلی قرار دادند؟ چون جمعیت و سرزمین زیادی دارد خدا را شکر می‌کنیم که الان جمهوری اسلامی این اقتدار را تامین کرده هست باید بیشتر از این تلاش کنیم تا بیشتر از این بتوانیم کشور را به اوج و به جایگاه شایسته خود برسانیم. از تمام دست‌اندرکاران تشکر می‌کنم اجرای این مسابقه کار جمعی بود بنای ما این هست که در آینده شخصیت‌های برجسته تاریخی را دعوت کنیم تا به اردبیل بیایند و در خصوص این مسابقه و اهمیت آن یک نشست علمی داشته باشیم تا ارزش این کار بیشتر بررسی و آشکار شود و از بانیان این حرکت فرهنگی نیز تجلیل به عمل بیاید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مسابقه ایران و انقلاب اسلامی، نسل جوان را از خیانت‌های رژیم پهلوی آگاه ساخت بیشتر بخوانید »

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟


«تاسیان» و نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی سریال «تاسیان» با روایتی تحریف‌شده، ساواک را تطهیر می‌کند، انقلابیون را سطحی نشان می‌دهد و سبک زندگی اشرافی را ترویج می‌کند.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، سریال تاسیان که به قلم و کارگردانی تینا پاکروان ساخته شده است، در حالی که به ظاهر قصد بازنمایی فضای اجتماعی ایران در آستانه انقلاب اسلامی را دارد، در واقع یک روایت تحریف‌شده و جهت‌دار از آن دوران ارائه می‌دهد.

این سریال، با نادیده گرفتن بسیاری از واقعیت‌های تاریخی، به سفیدشویی ساواک، ترویج سبک زندگی اشرافی، تحریف مبارزان انقلاب و شخصیت‌پردازی مغرضانه پرداخته است. مهم‌تر از همه، انتخاب دیالوگ‌ها، آکسان بازیگران و نحوه نمایش کاراکترها، نشان از تمایل آشکار فیلمساز به ارائه تصویری مطلوب از رژیم پهلوی دارد. در این تحلیل، از نظریات بازنمایی استوارت هال، قدرت و گفتمان میشل فوکو و عادت‌واره پیر بوردیو برای بررسی این سریال استفاده خواهیم کرد.

تقابل شخصیت‌های سطحی مخالف و شخصیت‌های عمیق موافق پهلوی یکی از مهم‌ترین نکات در تاسیان، تفاوت فاحش میان نحوه پرداخت شخصیت‌های طرفدار رژیم پهلوی و شخصیت‌های انقلابی یا مخالف حکومت است. کاراکترهایی که به‌نوعی نماینده جریان سلطنت‌طلبی هستند، افرادی عمیق، چندبعدی، باهوش و دارای انگیزه‌های پیچیده نمایش داده می‌شوند، در حالی که مخالفان رژیم یا افرادی احساساتی، بی‌فکر و سطحی هستند، یا به‌صورت کاریکاتوری به نمایش درآمده‌اند.

میشل فوکو در نظریه «قدرت و بازنمایی» خود تأکید دارد که روایت‌گری رسانه‌ای، ابزاری برای شکل دادن به واقعیت در ذهن مخاطب است. در تاسیان، این روایت به شکلی تنظیم شده است که شخصیت‌های وابسته به حکومت، از جمله مقامات ساواک، منطقی، اهل گفت‌وگو و حتی دلسوز جلوه داده می‌شوند، در حالی که مبارزان انقلابی، شخصیت‌هایی هیجانی، بی‌برنامه و فاقد انسجام فکری هستند.

بیشتر بخوانید:

مدیر وطن امروز : تاسیان یک ساواک جعلی و فانتزی را به نمایش می‌گذارد

این تفاوت نه‌تنها در محتوای دیالوگ‌ها، بلکه در نوع بیان و آکسان بازیگران نیز کاملاً مشهود است. آکسان و لحن دیالوگ‌ها: نشانه‌ای از تمایل فیلمساز یکی از نکات قابل توجه در تاسیان، نحوه ادای دیالوگ‌ها توسط شخصیت‌های انقلابی و سلطنت‌طلب است. طرفداران رژیم پهلوی، معمولاً با لحنی آرام، متین و شمرده صحبت می‌کنند، در حالی که مخالفان، یا دچار لکنت هستند، یا جملات را با هیجان بی‌مورد ادا می‌کنند. این تکنیک، نه یک انتخاب تصادفی، بلکه بخشی از جهت‌گیری فیلمساز در شکل‌دهی به ذهنیت مخاطب است.

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟

تحریف تاریخی: دهه ۵۰، اما نه آن‌طور که بودیکی از بزرگ‌ترین نقاط ضعف تاسیان، فضاسازی تاریخی غیرواقعی آن است. سازندگان سریال در طراحی صحنه، پوشش و سبک زندگی شخصیت‌ها تصویری را ارائه داده‌اند که بیشتر شبیه به یک روایت فانتزی و اشرافی از ایران دهه ۵۰ است تا واقعیت تاریخی آن دوران.کاراکترهای اصلی، خصوصاً شخصیت زن، در محیط‌هایی مجلل و با پوشش‌هایی بیش از حد مدرن و غربی نمایش داده می‌شوند که هیچ تطابقی با تصاویر واقعی، فیلم‌های مستند، و عکس‌های باقی‌مانده از آن دوره ندارد. این سؤال مطرح می‌شود که آیا تاسیان در تلاش است تا تاریخ را برای خوشایند مخاطبان خاصی بازنویسی کند؟از سوی دیگر، روایت سریال از زندگی مردم عادی، کاملاً تک‌بعدی و غیرواقع‌گرایانه است.

درحالی‌که دهه ۵۰، یکی از ملتهب‌ترین دوره‌های اجتماعی و سیاسی ایران بود و شکاف طبقاتی، اعتراضات مردمی و سرکوب‌های رژیم پهلوی در اوج خود قرار داشت، تاسیان با چشم‌پوشی از این حقایق، تصویری زیبا و بی‌دغدغه از آن دوران ارائه می‌دهد که در نهایت به تحریف تاریخی منجر می‌شود.

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟

در تاسیان، بازجویی‌های ساواک بیشتر شبیه به یک گفت‌وگوی محترمانه است تا شکنجه‌ای که بسیاری از انقلابیون و مخالفان رژیم به آن دچار شدند.سفیدشویی ساواک

بازنویسی یک سازمان مخوفساواک، که یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی جهان بود، در تاسیان به‌شکلی کاملاً غیرواقعی و تحریف‌شده نمایش داده شده است. در این سریال، نه‌تنها از خشونت‌های سازمانافته ساواک خبری نیست، بلکه مقامات آن، بیشتر به‌عنوان افرادی مدبر و عقل‌گرا به تصویر کشیده شده‌اند.

تحریف روش‌های سرکوب تاریخ، گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری و خاطرات قربانیان ساواک، همگی نشان می‌دهند که این سازمان، شکنجه و سرکوب را به‌عنوان ابزاری سیستماتیک برای حفظ رژیم پهلوی به کار می‌برد. اما در تاسیان، بازجویی‌های ساواک بیشتر شبیه به یک گفت‌وگوی محترمانه است تا شکنجه‌ای که بسیاری از انقلابیون و مخالفان رژیم به آن دچار شدند.

ترویج سبک زندگی اشرافی و مصرف مشروبات الکلی یکی دیگر از جنبه‌های برجسته تاسیان، نمایش گسترده مصرف مشروبات الکلی است. شخصیت‌های اصلی سریال، به‌طور آزادانه مشروب می‌نوشند و این امر نه‌تنها نکوهش نمی‌شود، بلکه کاملاً عادی و بخشی از زندگی روزمره آن‌ها نمایش داده می‌شود.

بوردیو معتقد است که رسانه‌ها از طریق نمایش مداوم یک سبک زندگی خاص، آن را در ناخودآگاه جمعی به‌عنوان یک «هنجار» جا می‌اندازند. تاسیان نیز دقیقاً از همین تکنیک استفاده کرده است. مشروب‌خواری، که در دوران پهلوی از طریق باشگاه‌های شبانه، کاخ‌های جوانان و کاباره‌ها ترویج می‌شد، در این سریال به‌عنوان نشانه‌ای از مدرنیته و روشنفکری نمایش داده می‌شود. این رویکرد، در راستای تلاش برای «عادی‌سازی» سبک زندگی دوران پهلوی است.

یک پروژه‌ بازنویسی تاریخ تاسیان، به‌جای یک روایت بی‌طرف از دوران پهلوی، در واقع یک پروژه بازنویسی تاریخ است که تلاش دارد روایت رسمی از رژیم پهلوی را به چالش بکشد و تصویری مطلوب از آن ارائه دهد.

شخصیت‌های انقلابی، سطحی، هیجانی و بی‌اثر نمایش داده شده‌اند، در حالی که شخصیت‌های موافق حکومت، عمیق، منطقی و تأثیرگذار هستند.

ساواک، که در تاریخ به‌عنوان یکی از سرکوبگرترین نهادهای امنیتی شناخته می‌شود، در تاسیان سازمانی حرفه‌ای و حتی دلسوز معرفی شده است.

کانون پرورش فکری، که ابزاری برای پیشبرد اهداف سلطنت بود، به‌عنوان یک نهاد فرهنگی مستقل و بی‌طرف بازنمایی شده است. مصرف مشروبات الکلی و سبک زندگی اشرافی، به‌شکلی آشکار ترویج شده است.

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟

نحوه بیان دیالوگ‌ها، آکسان بازیگران و لحن گفتار، تمایل فیلمساز را به سمت بازتولید ارزش‌های پهلوی نشان می‌دهد. در نهایت، تاسیان نه یک سریال تاریخی، بلکه یک ابزار گفتمانی برای شکل دادن به یک روایت خاص از گذشته است. اما تاریخ، آن‌گونه که در این سریال روایت شده، چیزی جز یک بازنمایی دستکاری‌شده نیست.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نمایش قبح شکنانه در تحریف تاریخ پهلوی/ ساواک در سریال تاسیان سفیدسازی می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

حماسه ای فراتر از زمان، گرگان پیش آهنگ پیروزی انقلاب اسلامی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، در آن روز‌های سرنوشت‌ساز، رژیم پهلوی که سال‌ها بر ملت ایران ستم رانده بود، در آستانه سقوط کامل قرار داشت. مردم به رهبری امام خمینی (ره) با یک‌دلی و یک‌صدایی، شمارش معکوس نابودی رژیم ستم‌شاهی را آغاز کرده بودند. شعار‌های کوبنده‌ای، چون «مرگ بر شاه»، «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد» و «حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد» نشان می‌داد که دیگر هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع اراده آهنین ملت ایران شود.
 
حماسه ای فراتر از زمان، گرگان پیش آهنگ پیروزی انقلاب اسلامی
 
اما در گرگان، داستان انقلاب رنگ دیگری به خود گرفت. یک روز قبل از این واقعه، عوامل رژیم پهلوی به اوج جنایت و وحشی‌گری خود رسیده بودند. آنان با چوب و چماق و سلاح گرم، به خانه‌های مردم یورش بردند، حمام زنانه را مورد حمله قرار دادند و حرمت‌شکنی کردند. حتی در اقدامی هولناک، شکم یک زن باردار بی‌گناه را دریدند و جنایت‌های خود را به حدی رساندند که خشم مردم را بیش از پیش برانگیختند.
 
مردم گرگان، با الهام از فرهنگ عاشورا و قیام حسینی، در روز ۲۱ بهمن به پا خاستند و با تسخیر شهربانی، ۱۶ تن از مزدوران رژیم را به سزای اعمالشان رساندند. این اقدام شجاعانه نه تنها انتقام خون شهدا بود، بلکه پیامی روشن به رژیم پهلوی فرستاد: «زمان سقوط شما فرارسیده هست.»
 
این پیروزی زودهنگام، گرگان را به یکی از پیشتازان انقلاب اسلامی تبدیل کرد. مردم این شهر با سر دادن شعار‌های انقلابی و نوای «الله اکبر، خمینی رهبر»، پیروزی انقلاب را جشن گرفتند و الگویی از مقاومت و ایستادگی را برای دیگر شهر‌ها به نمایش گذاشتند.
 
قیام مردم گرگان در ۲۱ بهمن ۵۷، نه تنها یک رویداد تاریخی، بلکه نمادی از همبستگی، شجاعت و ایمان ملت ایران به آرمان‌های انقلاب اسلامی بود. این واقعه نشان داد که حتی در تاریک‌ترین لحظات، نور امید و اراده مردم می‌تواند ظلمت را از بین ببرد و راه را برای پیروزی حق بر باطل هموار کند
حماسه ای فراتر از زمان، گرگان پیش آهنگ پیروزی انقلاب اسلامی
 
غلامرضا خارکوهی، تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی حوادث این روز را اینگونه روایت می‌کند:مردم گرگان سال‌ها شاهد جنایات و ستم‌های بی‌حد و حصر رژیم پهلوی بودند و همواره در انتظار فرصتی بودند تا انتقام خون فرزندان بی‌گناه خود را از دژخیمان خون‌آشام این رژیم بگیرند. شهربانی گرگان، در مقایسه با دیگر شهرها، در اعمال روش‌های ظالمانه و سرکوب نهضت اسلامی پیشگام بود و خاطره تلخ جنایاتش برای همیشه در ذهن مردم این منطقه باقی ماند.
 
از کشتار فجیع پنجم آذر تا خشونت‌های بی‌رحمانه در ماه محرم، از ضرب و شتم‌های بی‌دلیل مردم تا تخریب مغازه‌ها و خودروهایشان، از ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان تا بازداشت‌ها و شکنجه‌های گسترده، از اهانت‌های ماموران با بلندگو تا حمله به مساجد و روحانیت، و از کشتار مردم در روز ۱۹ بهمن تا آتش‌زدن ده‌ها مغازه، همه و همه بخشی از جنایاتی بود که مردم گرگان هرگز فراموش نکردند.
 
این جنایات افراطی و بی‌عدالتی‌ها، خشم مردم را برانگیخت و آنها را بیش از پیش مصمم به مبارزه کرد. مردم گرگان، با یادآوری این خاطرات تلخ، دیگر نمی‌توانستند سکوت کنند و به سادگی از کنار این ظلم‌ها بگذرند. آنها آماده بودند تا در اولین فرصت، پاسخ این جنایات را بدهند و حق خود را از رژیم ستم‌شاهی بگیرند.
 
این خشم و انزجار عمومی، سرانجام در روز‌های پایانی حکومت پهلوی به اوج خود رسید و مردم گرگان با قیامی تاریخی، انتقام خون عزیزان خود را گرفتند و نشان دادند که هیچ ظلمی بی‌پاسخ نخواهد ماند.
 
ماموران رژیم پهلوی حتی تا آخرین ساعات مانده به پیروزی، دست از شرارت برنداشته و به خانه‌های مردم بی‌دفاع هجوم برده و تیراندازی می‌کردند و حتی به زنان و کودکانی که نقشی در تظاهرات نداشتند هم حمله می‌کردند و تا آخرین ساعات عمر خود به مردم آزاری مشغول بودند.
 
مردم گرگان روز ۲۱ بهمن با شنیدن اخبار حمله مردم تهران به کلانتری‌ها و مراکز حساس رژیم و نیز اطلاع از پیوستن پرسنل انقلابی نیروی هوایی به نهضت امام (ره) از یک سو و شنیدن فرمان امام (ره) مبنی بر آمدن به خیابان‌ها و خنثی کردن برنامه حکومت نظامی رژیم و لغو اطلاعیه فرماندار نظامی تهران از سویی دیگر، عصر آن روز به تدریج به خیابان‌ها آمدند و به سوی شهربانی گرگان واقع در خیابان فلسطین فعلی (کاخ سابق) به راه افتادند و در آنجا تجمع کردند.
 
اندک‌اندک جمعیت در گرگان گرد هم آمدند و موجی از انسان‌های داغ‌دیده و خشمگین از جنایات رژیم پهلوی به راه افتاد. خبر این تجمع به سرعت دهان‌به‌دهان به گوش همه رسید و مردم از محله‌ها و حتی روستا‌های اطراف به سمت شهربانی گرگان سرازیر شدند. دل‌های مردم، با وجود شور و شوق انقلابی، پر از کینه و نفرت از جنایات بی‌شمار مأموران شهربانی بود. آنان فرصت را غنیمت شمردند و پس از تسلط بر ساختمان شهربانی و امکانات آن، به مأموران حمله کردند. یکی پس از دیگری، مأموران را دستگیر کرده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و در نهایت، به انتقام خون شهدا و مجروحان بی‌گناه، آنها را به سزای اعمالشان رساندند.
 
در آن روز تاریخی، مردم قهرمان گرگان ۱۶ مامور شهربانی را به هلاکت رساندند که سه نفر از آنان افسر و بقیه پاسبان بودند.
 
در این میان، برخی از ماموران موفق به فرار شدند، اما تعدادی نیز با تلاش روحانیت انقلابی دستگیر شده و جان سالم به در بردند.
 
در مجموع، ۲۳ تن از عوامل رژیم پهلوی در استان گلستان، قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به سزای جنایات خود رسیدند. برخی زندانی شدند و تعدادی نیز از عفو عمومی برخوردار گردیدند. اما در این میان، نیرو‌های سازمان منافقین (مجاهدین خلق) با سوءاستفاده از شلوغی و اوضاع بحرانی، شبانه به اسلحه‌خانه شهربانی حمله کرده و مقدار زیادی سلاح به سرقت بردند. این سلاح‌ها بعد‌ها علیه نظام جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گرفت.
 
در آستانه چهل و ششمین بهار انقلاب اسلامی، خورشید فجر بار دیگر در ایران درخشید. بهمن‌ماه و دهه فجر، یادآور حماسه‌ها و رشادت‌های جوانان این مرز و بوم هست. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در گلستان، با بازخوانی حوادث بهمن‌ماه ۱۳۵۷، خروش مردم دلیر این دیار علیه رژیم پهلوی را مرور می‌کند. قیام مردم گرگان نه تنها نمادی از مقاومت و ایستادگی، بلکه گواهی بر پیروزی حق بر باطل و طلوع آزادی در ایران بود.
 
اتمام پیام /
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حماسه ای فراتر از زمان، گرگان پیش آهنگ پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

مشارکت سیاسی؛ دستاورد بی‌نظیر انقلاب اسلامی


خفقان سیاسی در این دوران به حدی بود که درنهایت دو حزب «مردم» به رهبری «اسدالله علَم» و» ایران نوین» که توسط «حسنعلی منصور» با حمایت شاه تشکیل شده بود، به دستور شاه منحل شد و تنها حزب «رستاخیز» به عنوان تنها حزب کشور معرفی شد. در این حزب هم علیرغم ادعای مردمی بودن، نقش شاه، نقش اصلی بود. در جواب انتقاد به عملکرد شاه و تحمیلی بودن احزاب، شاه مردم ایران را دارای سواد لازم برای شناخت درست و تشکیل حزب از درون مردم ندانست.

محمدرضاشاه هنگام معرفی حزب رستاخیز به عنوان تنها حزب در کشور، به منتقدین گفت: کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و مؤمن به این سه اصلی که من گفتم، نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی هست متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی، یعنی به اصطلاح خودمان توده‌ای، یعنی باز به اصطاح خودمان و با قدرت اثبات، بی وطن [که]او جایش یا در زندان ایران هست یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامه در دستش می‌گذاریم و به هر جایی که دلش می‌خواهد، برود؛ چون ایرانی نیست. 

این رویۀ خفقان و سرکوب شدید فعالیت‌های سیاسی، پس از انقلاب اسلامی به کلی تغییر کرده و با رویکردی آزاد اندیشانه زمینۀ فعالیت و بیان آزادانه گروه‌های مختلف فراهم شده هست؛ به گونه‌ای که تا تیر ۱۳۹۷، ۲۴۸ تشکل سیاسی در جمهوری اسلامی به وجود آمده هست که آزادانه و با مجوز قانونی درحال فعالیت هستند.

مردم سالاری 

حکام پهلوی حتی در گفتار خود نیز نشان می‌دادند که کم ارزش‌ترین موضوع در نزد آنها نظر و رأی مردم هست. شاه چنان خود را از مردم بی‌نیاز می‌دید که گاه به صراحت به آنان توهین می‌کرد؛ ازجمله دربارۀ مردم ایران می‌گفت: «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند: مثل گوسفندان می‌مانند.

روحیه نخوت و تحقیر مردم ایران نه فقط در رضاشاه و محمدرضا شاه ریشه زده بود، بلکه اغلب درباریان هم به این بیماری مبتلا شده بودند. ملکۀ مادر مردم ایران را مردمی حسود و مذبذب می‌دانست که حتی حکومت کردن بر آنان افتخار نداشت. فرح هم که سعی می‌کرد خود را تافتۀ جدا بافتۀ دربار نشان بدهد، از این امر مستثنا نبود. به روایت علی شهبازی، سرتیپ محافظ شاه، فرح مردم جنوب تهران را کمتر از حیوان می‌دانست. 

در دوران پهلوی، مردم فقط در انتخابات مجلس شورای اسلامی نقش داشتند؛ اگرچه انتخابات محدود انجمن شهر و نمایندگان سنا نیز برگزار می‌شد که تماما با دخالت دربار و ساواک صورت می‌گرفت. در دوران پس از انقلاب اسلامی، تنوع انتخابات بسیار بیشتر از دوران پهلوی شد و مردم به هشت صورت مختلف مشارکت سیاسی کردند. همه پرسی تأسیس جمهوری اسلامی؛ همه پرسی قانون اساسی؛ همه پرسی تقنینی «اصل ۵۹ قانون اساسی»؛ همه پرسی مجلس خبرگان قانون اساسی؛ همه پرسی مجلس خبرگان رهبری؛ همه پرسی ریاست جمهوری؛ همه پرسی مجلس شورای اسلامی؛ همه پرسی شورای اسلامی شهر و روستا از مصادیق حضور مردم در انتخابات هست.

میزان حضور مردم در انتخابات

میزان حضور مردم در آخرین انتخابات مجلس شورای ملی در دوران پهلوی، در سال ۱۳۵۴، ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده هست؛ درحالیکه در اولین انتخابات انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ بیش از ۲۰ میلیون نفر و در طول ۴۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، میزان متوسط حضور مردم در انتخابات بیش از ۶۰ درصد بوده هست.

البته برگزاری انتخابات، به تنهایی ارزش نیست؛ بلکه باید آزاد بودن و قانون‌مندی در انتخابات را مد نظر گرفت که در این زمینه کارنامۀ رژیم پهلوی، کارنامه‌ای تیره و تار هست. برای نمونه، رضاخان در سال ۱۳۰۲، در مقام فرماندهی کل قشون، در تلگرافی به والی ایالت فارس دستور داد: «ایالت جمیلۀ فارس در تعقیب تلگراف سابق مقتضی هست قدغن فرمایید که در انتخاب نوبخت از بوشهر مساعدت نشود. حکمت هم که جزو کاندید شهر شیراز هست، از جهرم بفرمایید بشود. راجع به ضیاءالواعظین بایستی هرطور هست، اقدامی بفرمایید که از انتخاب مشارالیه جلوگیری به عمل بیاید.

در دورۀ پهلوی دوم نیز برگزاری انتخابات بسته‌تر و فرمایشی‌تر از پیش تداوم یافت و حتی چند نوبت، مجلس توسط شاه منحل شد. محمدرضا شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» که پس از فرار از ایران نوشته هست، آورده هست: «انگلیسی‌ها این امر را کاملا عادی و طبیعی می‌دانستند که انتخابات در ایران مطابق نظر و خواسته‌های خودشان صورت بگیرد. مثلا در زمان جنگ جهانی دوم انتخابات ایران به این صورت انجام می‌گرفت که مثلا صبح، مستشار سفارت انگلیس با لیستی حاوی هشتاد نامزد نمایندگی مجلس به دیدار نخست وزیر می‌رفت و بعدازظهر همان روز، کاردار سفارت شوروی نام دوازده نفر از نمایندگان موردنظر خود را به نخست وزیر می‌داد. 

اسدالله علَم، از افراد بسیار با نفوذ در دربار پهلوی، در خاطراتش نوشته هست: «دولت ما از انتخابات مجلس گرفته تا انتخابات محلی و انجمن شهر، آزادی را از مردم سلب کرده و ارادۀ خود را تحمیل و نامزد‌های خود را از صندوق بیرون می‌آورد.»
 
مطبوعات و کتاب

یکی دیگر از شاخص‌های آزادی، وضعیت مطبوعات و نشر کتاب هست. در دوان پهلوی تعداد نشریات کاهش شدیدی داشت؛ به طوریکه ۵۴۰ نشریه در اواخر سلطنت احمد شاه، در پایان رژیم پهلوی به ۸۶ نشریه کاهش یافت. به طور متوسط ۲ هزار عنوان کتاب در سال چاپ می‌‎شد که بیشتر آنها از محتوای مناسبی برخوردار نبود. رضاخان که بعد از کودتا همۀ مطبوعات را تعطیل کرده بود، در ۱۷ اسفند ۱۳۰۰ در اعلامیه‌ای بیان کرد: «قلم مخالفین را می‌شکنم و زبان می‌برم.»

همچنین ساواک طی دستوری در ۴ بهمن ۱۳۵۵ خطاب به مطبوعات نوشت: «در هیچ زمینه‌ای نباید شکواییه، انتقاد، گالیه، چه صراحتا و چه تلویحا در مطبوعات چاپ شود.»

روزنامۀ اطلاعات در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ به دنبال اشغال ایران توسط متفقین، در سرمقالۀ خود نوشت: «انتظار مردم ایران از دولتین شوروی و انگلیس در عالم همسایگی و دوستی، بیش از اینها بود.»

دولت انگلیس به این نوشته اعتراض کرد و فروغی نیز در مقام نخست وزیر، دستور توقیف روزنامه را صادر کرد. کار سانسور کلمات به آنجا کشیده شد که وقتی یکی از مأمورین سانسور در عصر رضا شاه در یکی از روزنامه‌ها، این مصرع معروف حافظ را می‌بیند که گفته هست:» رضا به داده بده، وز جبین گره بگشا» فورا به مدیر روزنامه تعرض کرده، روی کلمۀ رضا خط می‌کشد تا نکند منظور، رضاشاه و توهین به او باشد و بالای آن می‌نویسد»

ازجمله محدودیت‌های دیگر، برخورد جدی با کسانی بود که منتقد امور جاری کشور بودند؛ به عنوان مثال، آیتالله سعیدی به جرم نوشتن اطلاعیه‌ای در اعتراض به سفر سرمایه‌داران صهیونیست به ریاست «راکفلر» به ایران در سال ۱۳۴۹، توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد و به شهادت رسید.

از دیگر محدودیت‌ها میتوان به ممنوعیت در همراه داشتن بعضی از کتاب‌ها، مثل تحریر الوسیلة امام خمینی (ره) اشاره کرد. سانسور در عصر پهلوی، در کتاب و ادبیات به جایی رسید که استفاده از کلماتی همانند شب، سیاهی، سرما، زمستان، گل سرخ، جنگل، پنجرۀ بسته و شقایق ممنوع شد؛ چراکه مدعی بودند این واژگان در ادبیات انقلابی به‌کار می‌رود. 

از حساسیت‌های سیاسی ـ اجتماعی در دو دهه آخر رژیم پهلوی، می‌توان به این مورد اشاره کرد؛ به کارگیری نام‌ها و لقب‌هایی که ویژۀ خاندان سلطنتی بود یا به آنها اشاره داشت، ممنوع بود؛ هرگونه نقد و انتقاد به حکومت پهلوی و پیشنهاد برای اصلاح وضع موجود در کتاب‌ها؛ حذف نام بعضی افراد و نیز بعضی اسم‌های خاص؛ هرگونه انتقاد به عملکرد بعضی کشور‌ها مانند اسرائیل و ایالات متحد؛ ه نشر هر نوع مطلب پیرامون مفهوم انقلاب و انقلاب‌های صورت گرفته در دیگر کشور‌ها و درکل، هر نوشته‌ای که به نوعی با حرکت‌های اجتماعی ارتباط داشت؛ نشر کتاب به زبان‌های غیرفارسی، مانند عربی، ترکی، کردی و بلوچ، ممنوع بود.

منبع: صعود چهل ساله

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مشارکت سیاسی؛ دستاورد بی‌نظیر انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

ظهور انقلاب اسلامی دمیدن روحی تازه در کالبد جهان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی که خاندان پهلوی و دربار به دنبال گسترش آن بودند، همان اسلام آتاتورک و دیگر ظالمان و دیکتاتور‌های منطقه بود؛ اما امام خمینی (ره) از ابتدای ظهور انقلاب، با شعار استراتژیک نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی سعی در ترویج اسلامی داشت که احکام آن از ناحیۀ علمای مکتب فقه جعفری صادر شده باشد؛ بنابراین، احیا و گسترش شعائر و مناسک اسلامی، چه در عرصۀ عبادی و چه در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، از برکات اولیه و بسیار مهم انقلاب اسلامی هست.

پس از انقلاب، اقامۀ نماز به عنوان ستون دین با برپایی نماز‌های جماعت از دانشگاه و مدرسه گرفته تا دورترین روستا و شهرها، زمینه‌ساز احیای سایر شعایر دینی شد. در سال‌های اخیر، برپایی اعتکاف در بیش از ۵۵۰۰ مسجد با جمعیتی بیش از ۸۰۰ هزار نفر و اکثراً جوان انجام شده هست؛ در حالی‌که در دروان ستم شاهی، تعداد معدودی با اعتکاف آشنا بودند. احیای حکم تعطیل شدۀ نماز جمعه و احیای مراسم شب‌‎های قدر و دعای عرفه و بسیاری از مناسک دیگر، ازجمله مصادیق گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدی هست که پس از انقلاب محقق شد.

تبلور اسلام ناب در ایران و سیر تحول مردم از قبل تا بعد از انقلاب، در کانون توجه بسیاری از مردم حق گرا و عدالت خواه منطقه قرار گرفت که تشکیل گروه حزب‌الله در لبنان، به پشتوانۀ انقلاب اسلامی و الگوبرداری از تفکر امام خمینی (ره) از نمونه‌های بارزِ این توجهات محسوب می‌شود. نفرتی که کشور‌های منطقه از ایران زمان پهلوی داشتند، اکنون به محبت و علاقه‌ای شدید تبدیل شده هست؛ به طوری که مردم کشور‌های عراق، لبنان، پاکستان، فلسطین و… ایران را بزرگترین حامی و پشتیبان خود تلقی کرده‌اند.

ظهور انقلاب با نظریه جدیدی به نام استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی روحی تازه در کالبد جهان دمید و خیل عظیمی از حق جویان را با مفاهیم اصیل اسلام آشنا کرد. از نمونه‌های شاخص این حقیقت، به اسلام گرویدن چند میلیونی مردم کشور آفریقایی نیجریه هست که رهبر آنها، شیخ ابراهیم زکزاکی، خود را وام‌دار امام خمینی (ره) و مکتب انقلاب اسلامی می‌داند. فریضه یاری مظلوم و آرمان رهایی مسلمانان جهان از ستم دشمنان، در دکترین دیپلماسی انقلاب اسلامی، به نفی موجودیت اسرائیل تبدیل شد.
۱۶

مرداد ۱۳۵۸ امام خمینی (ره) در پیامی، آخرین جمعۀ ماه رمضان را روز قدس نام گذاری کردند. در آن زمان، کمتر کسی فکر می‌کرد که چند سال بعد، در بیش از ۸۰ کشور اسلامی و غیراسلامی، در این روز تظاهرات برگزار شود. امام راحل به این روز، فراتر از موضوع فلسطین و اسرائیل نگریسته و فرمودند: روز قدس فقط روز فلسطین نیست: روز اسلام هست، روز حکومت اسلامی هست، روزی هست که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشور‌ها بیرق آن برافراشته شود، روزی هست که باید به ابرقدرت‌ها فهماند که دیگر آنها نمیت‌وانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. 

عجین شدگی مردم ایران با حماسۀ حسینی، از دیرباز وجود داشته هست. مردم نیز به پشتوانۀ روحیۀ ظلم ستیزی که در مکتب حسینی آموخته بودند، علیه دستگاه ستم شاهی قیام کردند. مراسم ایام شهادت حضرت زهرا (س) که در دوران پهلوی به نوعی به فراموشی سپرده شده بود در دوران پس از انقلاب احیا شد. در دوران نظام اسلامی تاکنون بیش از ۱۰۰ هزار هیئت با هدف ترویج هرچه بیشتر و بهتر شعائر فرهنگی در اعیاد مذهبی و ایام شهادت اهل بیت (ع) تأسیس شده هست. 

عمر جمهوری اسلامی هنوز به یک ماه نرسیده بود که در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، امام خمینی (ره) برای پشتیبانی از محرومان و مستضعفان و خود کفا کردن آنها، طی حکمی دستور تأسیس کمیتۀ امداد را صادر کرد. این نهاد، دومین نهاد تشکیل شده پس از انقلاب هست که به دستور امام تأسیس شد؛ بنابراین، این خود گواه اهمیت حمایت از نیازمندان در نظر بنیان گذار انقلاب اسلامی هست. سالانه، بخش عظیمی از کمک‌های مردمی، توسط کمیتۀ امداد و سایر نهاد‌های خیریه توزیع می‌شود و همواره، قشر مستضعف جامعه در کانون توجه مسئوالن این نهاد‌ها قرار داشته‌اند.

منبع: صعود چهل ساله

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ظهور انقلاب اسلامی دمیدن روحی تازه در کالبد جهان بیشتر بخوانید »