رژیم پهلوی

اعتراف یکی از نظامیان حاضر در واقعه مسجد گوهرشاد

اعتراف یکی از نظامیان حاضر در واقعه مسجد گوهرشاد به جنایت رژیم پهلوی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، روز ۲۱ تیر ۱۳۰۴ عمال رژیم پهلوی با حمله به مسجد گوهرشاد به کشتار مردمی پرداختند که در اعتراض به سیاست‌های ضددینی رضاخان تجمع کرده بودند. بر اساس شواهد موجود، واقعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد به دستور شخص رضا خان اتفاق افتاد. روایت این حادثه از زبان نظامیانی که خود در صحنه بودند ابعاد فجیع‌تری از ماجرا را به نمایش می‌گذارد که بخشی از این روایات در کتاب «قیام گوهرشاد» که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است.

بر اساس مندرجات این کتاب، «حسینعلی ذوالفقاری گل‌مکانی» از پاسبانانی است که خود، شاهد جریانات مسجد گوهرشاد بوده است. وی در خاطرات خود درباره آن روز بیان می‌کند: «شب پنج‌شنبه چند نفر نظامی و پلیس رفتند و چند تیر انداختند که ۲۸ نفر کشته شدند. شب که صبح شد باز لجاره (صفتی خاص زنان) زیادتر شد. از شهربانی برای «شاه حسین قلی‌زاده بیات» سرهنگ‌ دو رئیس شهربانی تلگراف کردند. پهلوی دستور داد که مردم را هر طور که هست بیرون کنند و مسجد را خراب کنند، مسجد می‌سازم از اولی بهتر. به رئیس نظمیه اینجا این‌ها را گفت.»

وی ادامه می‌دهد: «برای روز پنج‌شنبه و جمعه ۲۰ نفر از ما را (هشت پلیس و دوازده نظامی، یک سرهنگ و یک سرپاسبان یکم و یک ستوان یکم و یک گروهبان یکم) مأمور کردند به مسجد رفتیم، وقتی به مسجد رسیدیم، دیدیم همه نشسته‌اند و شیخ بهلول هم بالای منبر موعظه می‌کند. ساعت ۱۲ شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت می‌کرد. سه چهار نفر هم مثل نواب احتشام و بحرالعلوم و حسن اردکانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی پای منبر نشسته بودند. یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند.

اعتراف یکی از نظامیان حاضر در واقعه مسجد گوهرشاد: آن شب حدود سه هزار نفر را کشتند

ایرج مطبوعی به ما گفت فرار کنید. من به صحن نو آمدم و از صحن نو به دم بست پایین خیابان جلوی گاراژ سعادت رفتم. صدای تیر در مسجد بلند شد و تک تک بود و بعد پر زور شد و ما جلوی دارالسیاده رفتیم. در را از تو شکستند، آن وقت من با دو نفر وظیفه از آن در شکسته به سمت آن طرف رفتیم دیدیم خدا بدهد برکت، هزار نفر هزار نفر فرار می‌کنند. تیر هم بی‌شمار در می‌رفت، همه می‌افتادند این طرف و آن طرف. تا ساعت پنج صبح مردم را پرت‌ و پلا کردند. نواب و حسن اردکانی و بحرالعلوم را از منبر صاحب‌الزمان بیرون آوردند و کتف آن‌ها را بستند و بردند.»

وی درباره تعداد شهدای آن روز می‌گوید: «رضا کوه‌سرخی پشت مسلسل بود، آن شب حدود دو _ سه هزار نفر را کشتند و بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالای خیابان که الان درخت کاشته‌اند بردند، خندق کندند و هر کسی را که کشته می‌شد مثل جوال گندم داخل ماشین می‌ریختند و می‌ریختند و داخل آن خندق می‌ریختند و روی آنها خاک می‌ریختند. روز جمعه کسی را به بارگاه راه نمی‌دادند، هر جای مسجد را که گلوله خورده بود درست می‌کردند. بعد از درست کردن اجازه دادند که رفت و آمد بشود.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعتراف یکی از نظامیان حاضر در واقعه مسجد گوهرشاد به جنایت رژیم پهلوی بیشتر بخوانید »

دو کلمه هم از صدای آمریکا درباره قدرت نظامی رژیم پهلوی!

دو کلمه هم از صدای آمریکا درباره قدرت نظامی رژیم پهلوی!



صدای آمریکا در تحلیلی مطایبه‌آمیز نوشت: اگر انقلاب نشده بود، ایران اکنون قدرت نظامی اول منطقه بود(!)

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: پایگاه اینترنتی صدای آمریکا نوشت: «در دهه ۵۰ خورشیدی و مطابق با برنامه مدرن‌سازی ایران و تبدیل ایران به قدرت نظامی اول منطقه، تجهیز و بهینه‌سازی نیروهای نظامی ابتدای دهه در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۳۴۸ ایران ۱۶۱ هزار نیروی نظامی داشت که در سال ۱۳۵۷ این آمار به ۴۱۵ هزار نفر رسید.

تا پیش از انقلاب، نیروهای نظامی ایران تعریف متعارف داشت. پس از انقلاب، و با تشکیل سپاه و بسیج، در اصل سه شاخه و در مقطعی نیروهای نظامی ایران دوشاخه شد. عنوان «شبه‌نظامی»‌ هم اضافه شده که می‌شود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مشکل هم اینجاست که هیچ‌کدام از فعالیت‌های نظامی مرتبط با سپاه قابل دسترسی نیست.

در سال ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب، انقلابیون توافق نظامی ایران با آمریکا که بسته‌ای معادل ۱۲ میلیارد دلار بود را لغو کردند. قرار بود طبق آن توافق ظرف چهار تا پنج سال، ایران به قدرت نظامی اول منطقه تبدیل شود. در صورت اجرای آن قرارداد، ایران صاحب ۱۶۰ فروند جنگنده اف-۱۶، هفت بوئینگ تجسسی آواکس مجهز به رصد رادار به ارزش ۱.۳ میلیارد دلار، دو ناوشکن جنگی، ۲۰ فروند جنگده اف-۴ و ۴۰۰ موشک فونیکس شود. ایران همچنین از بسته خرید نظامی از سوی اروپا هم خارج شد که معادل سه میلیارد دلار بود و اصلی‌ترین طرف‌های آن بریتانیا و آلمان غربی آن زمان بودند. آن بسته شامل ساخت کشتی، تجهیز نیروی دریایی،‌تانک و موشک و زیردریایی‌های کوچک ساخت آلمان غربی بود و اگر به قدرت فعلی نیروی دریایی ایران که نگاه کنید، می‌بینید که این بخشی است که اختلاف جدی کیفیت و کمیت بین دو دوره مورد مقایسه سال ۵۷ و سال ۱۴۰۰ را نشان می‌دهد. نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران و یا سپاه، قایق‌های تندرو دارد ولی خبری از ناو جنگی و یا ناو هواپیمابر نیست.

تحریم‌هایی که از سال ۱۹۹۲ میلادی از سوی آمریکا و در دولت بیل کلینتون وضع شد خرید و فروش و به‌روزرسانی تسلیحاتی جمهوری اسلامی رو با مشکل جدی روبه‌رو کرد. این تحریم‌ها با قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت بیشتر شد. به دلیل دو مورد قبلی که‌ اشاره شد، جمهوری اسلامی پس از پایان جنگ با عراق بر تولید موشک متمرکز شد و به‌ویژه در یک دهه گذشته روی پهپاد متمرکز شده و تولیدات‌ خود را در آن زمینه هم گسترش داده و هم به گروه‌های نیابتی خود در یمن، عراق، لبنان و سوریه می‌دهد. توان پهپادی هم از دیگر مواردی است که ساخت و توزیع آن از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می‌شود».

تحلیل صدای آمریکا، در حالی منتشر شده که ارتش رضاخانی در برابر ارتش متفقین سه روز بیشتر مقاومت نکرد و ارتش محمدرضا پهلوی هم صرفا در سرکوب ملت ایران یا حضور در مأموریت‌های منطقه‌ای آمریکا و صهیونیست‌ها ایفای نقش می‌کرد. در عین حال و در حالی که ایران ژاندارم منطقه معرفی می‌شد، بحرین با فشار انگلیس و آمریکا و تایید شاه، از ایران جدا شد! از سوی دیگر، عمده مأموریت‌های مهم در ارتش توسط مستشاران آمریکایی انجام می‌شد که هم حق توحش می‌گرفتند و هم نظامیان رده بالای ایران را تحقیر می‌کردند.

در زمینه قراردادهای خرید منعقده نیز برخی از این قراردادها توسط دولت موقت ملغی شد و پول برخی دیگر از آنها مانند قرارداد با انگلیسی‌ها مورد کلاهبرداری طرف غربی قرار گرفت. اما امروز؛ براساس گزارش 130 صفحه‌ای آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) وابسته به پنتاگون، ایران بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه و بزرگ‌ترین تهدید برای آمریکا در منطقه محسوب می‌شود. این قدرتمندی تا بدان حد است که موشک‌های نقطه زن ایران پایگاه عین‌الاسد را با دقت شخم زدند و جهنم واقعی را به‌ اشغالگران ‌تروریست در عراق نشان دادند. بدتر اینکه گزارش‌های متعدد منابع آمریکایی می‌گویند ایران در حال تهاجم در جنگ‌ترکیب علیه آمریکاست و توانمندی‌های پیشرفته نظامی را با نفوذ عمیق در منطقه و گروه‌های متحد و نیابتی‌ ترکیب کرده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دو کلمه هم از صدای آمریکا درباره قدرت نظامی رژیم پهلوی! بیشتر بخوانید »

شهادت برای حفظ بیت المال/ سهم محمدرضا از انقلاب جز شهادت نبود

شهادت برای حفظ بیت‌المال/ سهم محمدرضا معینی از انقلاب جز شهادت نبود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در اولین روز از آذر ماه سال ۱۳۴۰ در نجف‌آباد متولد شد. اسمش را محمدرضا گذاشتند. همان محمدرضایی که پای ثابت مسجدالرضا بود و در فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی شرکت می‌کرد. روز‌های منتهی به انقلاب اسلامی کنار مبارزین رژیم پهلوی با ساخت کوکتل مولوتوف به مبارزه با این رژیم می‌رفت.

سرانجام با پیروزی انقلاب به آرزویش رسید. دست از فعالیت برنداشت و در گشت‌های امنیتی حضور پیدا می‌کرد تا سهمی در امنیت شهر داشته باشد. از روی احساس وظیفه و مسوولیت با منافقان به بحث می‌نشست و در امر به معروف کردن آن‌ها می‌کوشید.

علاقۀ وافرش به امام و روحانیت سبب پیوستن‌اش به حوزۀ علمیه شد. تابستان‌ها به کار می‌رفت تا خرج تحصیلش را در آورد. برای تهیه جهیزیه دختران نیازمند از پول زحمت‌کشی خود کمک می‌داد.

«محمدرضا معینی» اهل ورزش بود و عصر‌ها به زورخانۀ محل که باشگاه کارگران اصفهان نام داشت، می‌رفت. به خاطر تدین و انقلابی بودنش در زورخانه به سید معروف شد. در بسیج محله به بچه‌ها ورزش آموزش می‌داد.

وقتی داماد خانواده‌شان از دنیا رفت، به شیراز رفت و سرپرستی خواهر و ۲ فرزند کوچکش را بر عهده گرفت. از همان جا دختری را برای نامزدی برگزید. با آغاز جنگ، علی‌رغم سن کم بار‌ها خود را به بسیج سپاه پاسداران معرفی کرد تا اینکه پس از یک دورۀ آموزشی به سر پل ذهاب اعزام شد و پس از بازگشت به دیوان‌دره کردستان رفت.

زودتر از موعد مقرر، برای رفتن به سربازی اقدام کرد و دوره آموزشی را در صفر ۵ کرمان گذراند.

اطاعت پذیری‌اش از فرماندهان خوب و توصیه‌اش به بقیه درس خواندن بود. به عنوان خدمه تانک در لشکر ۹۲ زرهی ارتش حماسه‌ها از خود آفرید. محمدرضا در حفظ بیت‌المال بسیار کوشا بود و زمانی که دستور عقب‌نشینی صادر شد، برای آوردن تانک برگشت، چرا که می‌خواست به دست دشمن نیفتد.

در حالی که ۲ هفتۀ دیگر تا پایان خدمتش مانده بود، در مرحله سوم عملیات رمضان به تاریخ بیست و سوم تیر ماه ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

مادرش می‌گوید: شب شهادتش که مراسم گرفتیم، آمد به خوابم. گفت: «مادر با گریه کردن آبروی مرا نبری! همان صبری که حضرت زهرا (س) در کربلا داشت، شما هم باید داشته باشی.» گفتم: «چشم.» کربلا که رفتم، گریه می‌کردم و دعا می‌خواندم. ناگهان خوابم برد. او را دیدم که زیارت‌نامۀ عاشورا را به من داد و گفت: «هر روز این دعا را می‌خوانم و ترک نمی‌کنم.»

او که از ذوق و قریحه نویسندگی برخوردار بود در دستنوشته‌های خود به مسئله جنگ اشاره کرده است. در یکی از دستنوشته‌ها آمده است:‌

ای جنگ زدگان دشت جنوب‌ای کوچ نشینان دیار غریب
باز آیید
خانه‌هایتان خالی
مرغانتان خالی از دانه
مرغانتان تشنه
سگ‌هایتان با محبت
گاوانتان پر شیر
اسب‌هایتان بی سوار
کلاس‌هایتان بی محصل
بازآیید
دشت گرم جنوب چشم انتظار شماست
کرخه از فراق شما دلگیر است
بازآیید
با قمقمه آبمان مرغانتان را سیراب کرده‌ایم
گاوانتان را به چرا برده‌ایم
اسبانتان را تیمار کرده‌ایم
سگ‌هایتان را نوازش نموده‌ایم
و خانه‌هایتان را آباد خواهیم کرد
باز آیید
دشمن مذبوحانه در حال فرار است
گورهایشان در مزارع شما پربار شماست
کارون از خون دژخیم رنگین است
بازآیید
غبار از چهره بشویید
کوچه‌ها را جارو کنید
مدرسه‌ها را بگشایید

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت برای حفظ بیت‌المال/ سهم محمدرضا معینی از انقلاب جز شهادت نبود بیشتر بخوانید »

جواز شرکت در جبهه با واسطه‌گری «شمخانی» / تأثیر انشاء با جمله ایهامی «پا روی گل‌ها نگذارید و آن‌ها را پرپر نکنید»

شهامت شهید غدیریان در بحث با یک بی‌دین/ کنایه سنگین شهید به رژیم پهلوی در اوج خفقان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، متن زیر قسمتی از کتاب «دِین» به کوشش «علی مسرتی» و برگرفته از خاطرات گردآوری شده بچه‌های مسجد جزایری اهواز است که انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است.

مطلبی که از این کتاب انتخاب شده است، گزارشی از زندگی شهید «محسن غدیریان» یکی از شهدای مسجد جزایری اهواز است که گردآورنده کتاب دِین (مسرتی) در پاورقی کتاب آن را توضیح داده است.

«شهید «محسن غدیریان» سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی در اهواز دیده به جهان گشود. در دوران دبیرستان که یکی از دبیران طرفدار حزب توده‌، در کلاس «دین» را افیون توده‌ها می‌نامید و از جبر تاریخ می‌گفت، محسن با شهامت برمی‌خاست و با او بحث می‌کرد.

در تظاهرات روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۵۷ «محمدتقی کتان‌باف» پیش روی وی با گلوله ساواکی‌ها به شهادت رسید و این، محسن را به شدت متأثر کرد.

روز بعد که مدارس بازگشایی شدند، دبیر ادبیات موضوع «تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟» را برای انشاء تعیین کرد. محسن جریان چهلم شهدای تبریز در مسجد جزایری اهواز را نوشت و در کلاس خواند. او نوشته بود که: «بعد از تظاهرات از کنار باغچه وسط خیابان نادری عبور می‌کردم که دیدم روی تابلویی نوشته است: «پا روی گل‌ها نگذارید و آن‌ها را پرپر نکنید.» آن شب نوجوانی ۱۳ ساله شهید شد و اینچنین گل‌هایی در کنار ما به دست رژیم پهلوی پرپر می‌شوند.»

آن روز دبیر و هم‌کلاسی‌های محسن گریستند و تحولی در کلاس ایجاد شد. وقتی با برنامه‌ریزی بچه‌های مسجد (جزایری) اعتصابات دانش‌آموزی در اهواز شروع شد، محسن وسط حیاط دبیرستان ایستاد و فریاد زد: «تعطیل است. دبیرستان تعطیل است.» و به کمک «احمد غدیریان»، «سعید درفشان»، «سید محمدرضا حسن‌زاده» و عده دیگری از برادران، دبیرستان را تعطیل کردند.

شهید غدیریان در راه‌اندازی و گسترش تظاهرات خیابانی در خیابان‌های مرکزی شهر به همراه برادر کوچکترش «احمد غدیریان» شرکت فعال داشت.

محسن بعد از پایان تحصیلات متوسطه به خدمت سربازی رفت. در تابستان ۱۳۵۹ متوجه تحرکات و نقل و انتقال سلاح و مهمات مشکوکی در پادگان «خسروآباد» شد و از طریق احمد غدیریان که با اطلاعات سپاه اهواز همکاری داشت، این تحرکات را گزارش داد.

چندی نگذشت که معلوم شد این موارد در رابطه با کودتای نوژه بوده است و محسن توانسته بود از وقوع آن در آنجا پیشگیری کند. اواسط تابستان ۱۳۵۹ ادامه خدمت محسن به عنوان عضو رسمی به سپاه پاسداران منتقل شد و محسن برای آموزش و کار زیر نظر «احسان علوی» به واحد اطلاعات سپاه (که در آن زمان «محسن رضایی» مسئول آن بود) رفت.

شهیدان «سید فرج سیدنور»، «امیرحسین همویی» و «امیر علم» از همکاران محسن در آنجا بودند. وقتی خبر‌های آغاز جنگ تحمیلی رسید، محسن مصرانه از مسئولین خواست که اجازه بدهند که به جبهه برود اما به او اجازه ندادند.

تا اینکه یک روز «علی شمخانی» به آنجا رفت و محسن با واسطه قرار دادن وی موافقت اعزام به جبهه را گرفت.

محسن غدیریان ابتدا به سوسنگرد و سپس به هویزه رفت و در جمع یاران «سید حسین علم‌الهدی» تا آخرین لحظه جنگید و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهامت شهید غدیریان در بحث با یک بی‌دین/ کنایه سنگین شهید به رژیم پهلوی در اوج خفقان بیشتر بخوانید »

شهید «عاشوری» پرچمدار نهضت در مبارزه با رژیم پهلوی در پیروزی انقلاب اسلامی است

شهید «عاشوری» پرچمدار نهضت مبارزه با رژیم پهلوی بود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از بوشهر، «احمد محمدی‌زاده» امروز در دیدار با خانواده شهید حجت‌الاسلام «ابوتراب عاشوری» از مبارزان دوران طاغوت نقش این شهید در مبارزه با رژیم پهلوی را مهم دانست و اظهار داشت: شهید عاشوری مصداق واقعی آیه قرآن کریم محسوب می‌شود که هرگز گمان نکنید کسانیکه در راه خدا کشته شدند، مرده هستند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگار عالم روزی داده می‌شود.

وی اهدا نظام علوی و فاطمی را بزرگترین نعمت شهدا به مردم دانست و گفت: شهدا نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و حضرت امام راحل با شناختی که نسبت به شهید عاشوری داشتند پس از شهادتش پیام صادر کردند.

استاندار بوشهر شهید عاشوری را محور مبارزه منطقه جنوب کشور دانست و خاطر نشان کرد: با بررسی اسناد ساواک، مشخص شد شهید ابوتراب عاشوری دائم مورد رصد و پایش ساواک قرار داشت و این شهید خطر جدی برای رژیم طاغوت بود و تمام فعالیت‌های آن مورد بررسی و تعقیب قرار می‌گرفت.

محمدی‌زاده با بیان اینکه شهید عاشوری به‌عنوان محور مبارزه منطقه جنوب کشور بود خاطر نشان کرد: این شهید به‌عنوان پرچمدار نهضت مبارزه با رژیم طاغوت و سند افتخار استان بوشهر در مبارزه با رژیم پهلوی در پیروزی انقلاب اسلامی است.

وی باتأکید بر ادامه راه شهیدان تصریح کرد: ادامه راه شهیدان و حراست و صیانت از میراث گرانبها آنان که نظام اسلامی است لحظه‌ای درنگ و کوتاهی نمی‌شود و تا جان در بدن داریم برای بقا این نظام الهی مجاهدت می‌شود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید «عاشوری» پرچمدار نهضت مبارزه با رژیم پهلوی بود بیشتر بخوانید »