رژیم پهلوی

۲۱ بهمن، شکست محاصره حکومت نظامی به فرمان امام

«۲۱ بهمن»؛ شکست محاصره حکومت نظامی به فرمان امام


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، در آخرین ساعات عمر رژیم پهلوی ژنرال‏های رژیم شاه برای به کنترل درآوردن اوضاع، تصمیم گرفتند تا مدت حکومت نظامی را در تهران افزایش دهند.

آن‌ها با این اقدام قصد داشتند ضمن جلوگیری از اجتماع مردم، در صورت امکان، حضرت امام خمینی و جمعی از افراد مؤثر در انقلاب را دستگیر کنند و یا به قتل برسانند. اما رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با تیزبینی و موقع‏‌شناسی از مردم خواستند که مقررات حکومت نظامی را نادیده بگیرند.

مردم انقلابی نیز با آگاه شدن از فرمان حضرت امام به خیابان‏ها ریختند و دامنه درگیری‏ها گسترده‌‏تر شد و به سایر مراکز نظامی رژیم پوسیده شاه در تهران و دیگر شهر‌ها تعمیم یافت. این در حالی بود که اغلب نظامیان نیز حاضر به رودررویی با مردم نبودند و بسیاری از آن‌ها به انقلاب پیوستند.

به دنبال خروج هایزر از ایران ارتش بیش از پیش از آمریکا و بختیار فاصله گرفت. بسیاری از امیران و حتی افسران ارشد که از عاقبت کار خود بیمناک بودند به تدریج خانوادههای خود را به اروپا و امریکا می‌فرستادند. در این وضعیت طبیعی بود که روحیه ارتش روز به روز متزلزل شود و ارتشیان را وادارد تا از تیراندازی به طرف تظاهرکنندگان خودداری ورزند و فرار دسته جمعی سربازان وظیفه، ارتش را در وضعیت آشفته و سردرگمی قرار دهد که نه هایزر و نه هیچ فرد دیگری نتواند آن را سامان دهد.

رفتار و عملکرد انقلابیون در دادن شاخه‌های گل به سربازان و ارتشیان چنان آن‌ها را به لحاظ روحی منقلب و منعطف می‌ساخت که دیگر نمی‌توانستند به خشونت متوسل شوند. گذشته از این هم پیام‌های مکرر و درخواست‌های رهبر انقلاب از ارتشیان برای پیوستن به صف انقلاب و هم تلاش برخی از روحانیان از جمله آیت الله طالقانی و شورای انقلاب برای گفتگو‌های پنهانی با مقامات عالی رتبه ارتش برای اعلام موضع بی‌طرفی، سرانجام موثر واقع شد.

بدین ترتیب با بازگشت هایزر به آمریکا، نیرو‌های مسلح آخرین امید خود را از دست دادند و تیمسار‌ها و امیران ارتش به پیروزی انقلاب مطمئن شدند. همچنین ضعف بختیار در برابر قدرت فزاینده امام‌ خمینی (ره) باعث شد، وحدتی را که هایزر برای حفظ آن در تهران تلاش کرده بود از میان برود و ارتش تجزیه شود، اینگونه بود که بسیاری از ارتشیان یا از ایران فرار کردند یا به انقلاب پیوستند. البته باید اشاره کرد که ارتش تا ۲۱ بهمن، شش روز پس از خروج ژنرال هایزر از ایران به پشتیبانی خود از بختیار ادامه داد.

انقلاب پدیدار شد

بعد از اینکه در ساعت ۲۱ شب ۲۰ بهمن تلویزیون دولتی ایران، فیلم بازگشت امام خمینی را به نمایش گذاشت، موج احساسات و ابراز شادی صد‌ها همافر و دانشجوی پادگان دوشان تپه مرکز آموزش هوایی ارتش، سبب شد تا پرسنل گارد که نمی‌توانستند ابراز احساسات همافران و دانشجویان را تحمل کنند، سالن اجتماعات را به محاصره درآورند و با آن‌ها درگیر شدند در همان شب یگان‌هایی از تیپ جاویدان از نقاط دیگر تهران برای سرکوب همافران عازم دوشان تپه شدند.

بامداد ۲۱ بهمن حلقه محاصره نیرو‌های گارد جاویدان در اطراف پایگاه هوایی دوشان‌تپه لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد. اواخر شب نیرو‌های مردمی و گروه‌های مسلح به یاری همافران شتافته و نبرد سختی میان دو طرف آغاز شد.

در این میان عده‌ای از مردم توانستند به داخل پادگان نفوذ کنند و با غنیمت گرفتن ده‌ها قبضه اسلحه به سنگر بندی در خیابان‌ها پرداختند. مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار می‌دادند و خود را با آتش لاستیک‌های فرسوده گرم می‌کردند در ساعت ۵:۳۰ بامداد ماموران حکومت نظامی با خودرو‌های نظامی و در حالی که از دور با شلیک رگبار مسلسل‌ها به طرف هوا درصدد ترساندن مردم بودند به اجتماع مردم حمله کردند.

در نهایت به دنبال اینکه ارتش بی‌طرفی خود را در مسایل سیاسی اعلام کرد، واحد‌های نظامی از خیابان‌ها به پادگان‌ها بازگشتند. با این حال، سقوط پادگانها در تهران شروع شد. در ۲۲ بهمن پادگان‌های باغشاه، عشرت آباد، حشمتیه، زندان قصر، عباس آباد، جی، مهرآباد و پادگان شاهپور سقوط کرد.

به دنبال سقوط پادگانها و اعلام وفاداری ارتش به انقلاب، تلاش‌های گسترده‌ای برای تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت؛ تمام تیمساران چهارستاره و سه ستاره بازنشسته و تمام مستشاران خارجی اخراج و واحدهایی، چون گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی منحل شدند. همچنین به دنبال این بیانیه آخرین امید‌های بختیار و سلطنت طلبان از میان رفت و بلافاصله انقلاب پدیدار شد.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«۲۱ بهمن»؛ شکست محاصره حکومت نظامی به فرمان امام بیشتر بخوانید »

فیلم/ صحبت‌های سردار شهید چراغچی درباره فروپاشی رژیم شاه

فیلم/ صحبت‌های سردار شهید چراغچی درباره فروپاشی رژیم شاه

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ صحبت‌های سردار شهید چراغچی درباره فروپاشی رژیم شاه بیشتر بخوانید »

تغییر در ساختار نیرو‌های مسلح، مهم‌ترین اقدام انقلاب اسلامی پس از پیروزی

تغییر در ساختار نیرو‌های مسلح، مهم‌ترین اقدام انقلاب اسلامی پس از پیروزی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، هرچه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفته شود، اهمیت پرداختن به موضوع دستاورد‌های انقلاب اسلامی و اهمیت تبیین دستاورد‌ها و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی بیش‌تر می‌شود.

انقلاب اسلامی را باید سرآغاز تحولات بزرگ و بنیادین در ایران، منطقه، جهان اسلام و جهان غیراسلام دانست. رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) از انقلاب اسلامی با عناوینی، چون «معجزه قرن» و «انفجار نور» یاد کرده و همین کلمات برای توصیف عظمت انقلاب اسلامی کفایت می‌کند.

دهه فجر و فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت مغتنمی برای بازخوانی انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن در حوزه‌های گوناگون است. هرچه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفته شود، اهمیت پرداختن به موضوع دستاورد‌های انقلاب اسلامی و اهمیت تبیین دستاورد‌ها و پیشرفت‌های جمهوری اسلامی بیش‌تر می‌شود.

یکی از اهداف راهبردی دشمنان در جنگ نرم علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه و به‌ویژه در نسل جوان نسبت به آینده از طریق سیاه‌نمایی، بزرگ کردن مشکلات، زیر سؤال بردن و یا کم‌ارزش جلوه دادن دستاورد‌های انقلاب و ناکارآمد نشان دادن نظام دینی است.

دشمنان تلاش می‌کنند تا از طریق قدرت رسانه‌ای خود، جلوی درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاورد‌های ارزشمند جمهوری اسلامی از سوی جوانان ایرانی را گرفته و با نوع واقعیت‌پنداری برای آنان، در پشتوانه‌های مردمی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خلل وارد سازند. در چنین شرایطی، اهمیت تبیین دستاورد‌های انقلاب و جمهوری اسلامی به‌عنوان یک وظیفه آشکار می‌شود.

امروز انقلاب اسلامی ایران علیرغم هجمه همه‌جانبه استکبار جهانی و تحریم‌های ناجوانمردانه، در اعماق قلوب مردم آزادی‌خواه جهان جای گرفته و هرروز بر پیشرفت و عظمت آن افزوده می‌شود بنابراین پیشرفت ایران اسلامی در طول این چهار دهه بر کسی پوشیده نیست و بیان این دستاورد‌ها نیز در سطح جامعه موج امیدآفرینی و ایستادگی بیش‌ازپیش مردم در برابر این توطئه‌ها خواهد شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم پهلوی و به دنبال قطع روابط ایران و آمریکا، اکثر قرارداد‌های تسلیحاتی که بین ایران و آمریکا بسته شده بود به صورت یک طرفه از سوی آمریکا فسخ شد و پول‌هایی که ایران برای اجرای این قرارداد‌ها پرداخته بود، از سوی آمریکا بلوکه شد.

کشوری که تا دیروز در وابستگی کامل نظامی به آمریکا به سر می‌برد، حالا به یک باره از تمامی پشتیبانی‌های نظامی و تسلیحاتی آمریکا و حتی سایر کشور‌ها نیز محروم شده و عملا انقلاب نوپای ملت ایران در کوران حوادث بعد از انقلاب، با مشکلات زیادی در حوزه امنیتی – دفاعی روبرو شده و بیش از هر زمان دیگری به پشتیبانی از تجهیزات نظامی خود نیازمند است.

یکی از اولین کار‌ها پس از وقوع انقلاب اسلامی، ایجاد تغییر در ساختار نیرو‌های مسلح بود که از جمله این تغییرات، ایجاد نهاد‌ها و سازمان‌های جدید برای دفاع از انقلاب مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات است.

درست در همین اوضاع که ساختار نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی هنوز قوام پیدا نکرده بود، آمریکایی‌ها که اطلاع کاملی از وضعیت نظامی ایران داشتند، صدام را به حمله همه جانبه به ایران ترغیب می‌کنند و ارتش صدام حسین در ۳۱ شهریور سال ۵۹ به ایران حمله کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی جمهوری اسلامی ایران تحریم‌های گسترده تسلیحاتی را نیز تجربه می‌کند و برای تعمیر و نگهداری تجهیزات پیشرفته خود، دچار مشکل جدی می‌شود. اما در مقابل، کشور عراق از پشتیبانی کامل قدرت‌های شرقی و غربی بهره‌مند بود و روز به روز تجهیزات و تسلیحات پیشرفته تری را دریافت می‌کرد.

در چنین شرایطی، ایران نیز می‌بایست برای اداره جنگ فکری می‌کرد. در همین زمان، متخصصان جوان ایرانی کار طراحی و ساخت تجهیزات مورد نیاز را شروع می‌کنند و به پیشرفت‌های قابل توجهی هم می‌رسند که از آن‌جمله می‌توان به ساخت راکت و گلوله‌های توپخانه برای شلیک به سوی مواضع دشمن بعثی اشاره کرد.

پیشرفت بیشتر در عرصه دفاعی کشور

در سال ۶۳ و در کوران جنگ تحمیلی، اولین پایه‌های فناوری موشکی در ایران گذاشته می‌شود که در سال‌های پایان جنگ با تولید راکت‌های زلزال به ثمر می‌نشیند و در اوایل دهه ۸۰ نیز با ارتقا راکت زلزال، موشک‌های فاتح ۱۱۰ طراحی و تولید می‌شوند.

اما دوران پس از جنگ فرصت مناسب‌تری را در اختیار نیرو‌های مسلح ایران قرار می‌دهد که فعالیت‌های علمی خود را که از دوران دفاع مقدس آغاز کرده بودند را با سرعت بیشتری ادامه دهند. این فعالیت‌ها که در دهه ۷۰ شمسی کم کم به ثمر می‌نشیند، نوید آن را می‌دهد که ایران در آینده به یکی از قدرت‌های نظامی منطقه تبدیل می‌شود. در اواسط دهه ۷۰ شمسی رونمایی ایران از موشک‌های سری شهاب و به ویژه موشک شهاب ۳ حیرت جهان را برمی‌انگیزد. هیچ کس فکر نمی‌کرد کشوری که تا دو دهه پیش کاملا وابسته به آمریکا و غرب بود، حالا بدون کمک خارجی به یکی از پیشرفته‌ترین علوم نظامی دست پیدا کرده و موشکی با برد قریب به ۱۲۰۰ کیلومتر ساخته است.

در سال‌های بعدی، اما با گسترش سطح تهدیدات علیه انقلاب اسلامی می‌بایست پیشرفت‌های بیشتری در عرصه دفاعی کشور صورت می‌گرفت. بر همین اساس و متناسب با تهدیدات، کار برای طراحی و ساخت سامانه‌های مورد نیاز نیرو‌های مسلح نیز آغاز شد.

این فعالیت‌ها در حوزه موشکی منجر به ساخت طیف متنوعی از موشک‌های بالستیک و نقطه‌زن مانند قدر، فاتح، سجیل، عماد، ذوالفقار و خرمشهر در حوزه بالستیک‌ها شد که قادرند با دقت بالا، اهداف خود را در فواصل مختلف مورد اصابت قرار دهند.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تغییر در ساختار نیرو‌های مسلح، مهم‌ترین اقدام انقلاب اسلامی پس از پیروزی بیشتر بخوانید »

فیلم/ بدون تعارف با موسفید قیام ۱۵ خرداد

فیلم/ بدون تعارف با موسفید قیام ۱۵ خرداد



حاج محمدتقی اعلایی کشاورز زاده آزاده ای که سند زنده ای برای اثبات ستم های رژیم ستمشاهی است که در این فیلم صحبتهای او را در خصوص قیام مردم ورامین مشاهده می کنید.


دریافت
30 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ بدون تعارف با موسفید قیام ۱۵ خرداد بیشتر بخوانید »

روایت مادر شهید معماریان از مبارزات علیه پهلوی/ جوان را آنقدر کتک زدند تا جان داد

روایت مادر شهید معماریان از مبارزات علیه حکومت پهلوی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، کتاب «تنها گریه کن» روایت زندگی مادر شهید محمد معماریان از خودش است. در بخشی از این کتاب وی به مبارزات علیه رژیم پهلوی اشاره دارد که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید.

برای نماز می‌رفتم مسجد. از حرف‌های بین نماز و درگوشی‌های همسایه‌ها در صف نماز فهمیدم در مملکت خبر‌هایی شده است. تظاهرات و راهپیمایی‌هایی که قبلاً مخفی بود، حالا علنی شده بود.
از مسجد پایم به تظاهرات باز شد؛ البته قبل‌تر هم بالای پشت بام الله اکبر می‌گفتیم. شب که می‌شد، رأس ساعت نُه، صدای مردم، قم را بر می‌داشت. این کار دلم را راضی نمی‌کرد. باید می‌رفتم بین مردمی که توی خیابان شعار می‌دادند و مبارزه می‌کردند. صبح به صبح، حاجی را راهی می‌کردم، کارهایم را سر و سامان می‌دادم و بعد خودم را می‌رساندم به خیابان. هر جا شلوغ بود من هم آنجا بودم.

بالگردها نزدیک زمین می‌شدند و کماندو‌ها می‌پریدند پایین… می‌افتادند به جان جوان‌ها و بچه‌های مردم، یک ذره هم رحم نداشتند. پیر و جوان سرشان نمی‌شد، زن و مرد هم همین طور، یکهو می‌ریختند سر مردم و اگر کسی گیرشان می‌افتاد، حسابش با کرام الکاتبین بود.

یک بار نوجوانی را گرفتند زیر مشت و لگد. آن قدر بچه را زدند که مجال پیدا نمی‌کرد سرش را بالا بیاورد. ترسِ جانش را کردند یا خدا رحم انداخت توی دلشان نمی‌دانم، دست از کتک زدن برداشتند. طفلک افتاد روی زمین و خون از دهان و بینی اش می‌ریخت روی آسفالت خیابان.

یک بار هم کماندو‌ها توی کوچه افتاده بودند دنبال یک جوان. من از پشت بام خانه‌ی خودمان داشتم نگاه می‌کردم. طفل معصوم را گیر انداختند و چند نفری افتادند به جانش. صدای ناله اش، کوچه را برداشته بود. آن قدر به سر و صورتش زدند و پرتش کردند که از حال رفت. ولش می‌کردند، تا کمی تکان می‌خورد، دوباره مثل گرگ حمله ور می‌شدند. دیگر نمی‌شد صورتش را دید؛ غرق خون بود. رنگِ پیراهنِ تنش معلوم نبود، انگار پیراهن و شلوارش از اول قرمز بودند. هی زدند و وحشی شدند. زدند و وحشی‌تر شدند، تا اینکه جوان دیگر تکان نخورد. ناله نکرد. یکی آمد دستش را گذاشت روی گردنش. تمام کرده بود. زیر لگد و ضربه. جوان مردم را شهید کردند. جنازه اش را هم انداختند پشت وانت و با خودشان بردند.

هیچ جای دنیا با زن حامله کار ندارند. اگر با چشم‌های خودم نمی‌دیدم و با دست‌های خودم، دست آن زن را نمی‌گرفتم و نمی‌کشاندم داخل حیاط، قبول نمی‌کردم که آن رژیمِ از خدا بی خبر با مردم چه‌ها که نکرد. چهارراه فاطمی شلوغ شده بود. تیر اندازی بالا گرفت. آن موقع، فلکه کوچکی وسط چهارراه بود. دور فلکه تا چشم کار می‌کرد، عبا و عمامه و کفش و لباس ریخته و قیامتی شده بود. پیش چشمم یک زن را نشانه گرفتند. طفلک باردار بود و نمی‌توانست خوب راه برود، چه برسد به اینکه بدود. بقچه‌ی حمام به دست، داشت یک گوشه راه می‌رفت که تیر خورد و افتاد. دویدم طرفش. داغی گلوله، شکمش را شکافته بود.

مچ دستهایش را گرفتم، قدرتم را جمع کردم و همان طور که عقب عقب می‌رفتم، به زحمت می‌کشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان می‌خوردو ردّ خون می‌ماند روی زمین. نگاهش از خاطرم دور نمی‌شود. مات شده بود. با کمک دو خانم بردیمش داخل حیاط خانه. رنگ به رخسار زن نمانده بود. زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: «نفس بکش!»، ولی بی جان‌تر از این حرف‌ها بود. محکم‌تر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت. دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره‌ی زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛ ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند یا حتی یک نفس در این دنیا بشکد. این رقمی اش را ندیده بودم. دلم می‌خواست فریاد بزنم.

از گوشه‌ی در سرک کشیدم، دیدم یک مامور، پسر نوجوانی را گیر انداخته، نگهش داشته روی لاستیک داغ نیم سوخته و این بچه جرأت ندارد فرار کند. بچه از داغیِ زیر پایش، نه می‌توانست بایستد و نه دل داشت از دست مامور فرار کند. هی پایش را بر می‌داشت و می‌گذاشت. زیر لب زمزمه کردم: «یا حضرت زهرا! مادر! کمک کن این بچه رو از دست این نامرد نجات بدم.» چادرم را دور کمرم محکم کردم و از چایخانه پریدم بیرون، دست بچه را کشیدم دنبال خودم و گفتم: «بدو، نترس.» حالا من بدو، بچه بدو، مامور بدو. همین طور که می‌دویدیم، به بچه گفتم: «بپیچ تو کوچه بعدی، برو کاریت ندارن.» می‌دانستم مامور از من لجش گرفته، با بچه کاری ندارد و می‌آید دنبال من. همین هم شد. کوچه به کوچه می‌دویدم و مامور سمج خسته نمی‌شد و ول کن نبود. نفس کم آوردم، وسط یک کوچه چشمم خورد به تیر چراغ برق. پای تیر، دستم را گرفتم به جا‌های خالی و رفتم بالا. مامور پشت سرم بالا آمد. همین که کمی نزدیکم شد، با پا محکم کوبیدم تختِ سینه اش و پرت شد پایین.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت مادر شهید معماریان از مبارزات علیه حکومت پهلوی بیشتر بخوانید »