رژیم پهلوی

«گروه بی‌نام»؛ انقلابی‌هایی که حتی در دربار شاه هم نفوذی داشتند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: نهضت انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، با اتحاد و همراهی همه اقشار ملت ایران به پیروزی رسید؛ از دانشجویان و دانش‌آموزان گرفته تا روحانیون، بازاری‌ها و…؛ اما در این چهل و دو سال گذشته، نقش «انقلابی‌های ارتش شاهنشاهی» به‌عنوان یکی از اقشار تأثیرگذار جامعه در پیروزی نهضت انقلاب اسلامی، تا حد زیادی مغفول مانده است، شاید دلیل آن هم کشتارهایی باشد که در جریان نهضت انقلاب اسلامی صورت گرفته است؛ در حالی که حقیقت ماجرا، آن است که افراد زیادی هم در بدنه ارتش بودند که به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخته و در این راستا، ضربات مهلکی را به پیکره طاغوت وارد آوردند.

«گروه بی‌نام» گروهی بود که با مدیریت شهید «حسن آیت» در سطح کشور فعالیت‌های انقلابی داشت و همه‌جور افراد را شامل می‌شد؛ مانند طلبه، بقال و…؛ این گروه یک شاخه نظامی نیز داشت که امیر سرتیپ «محمدرضا رحیمی» آن را اداره کرده و شخصیت‌هایی نظیر شهیدان «سید موسی نامجوی»، «سید یوسف کلاهدوز»، «حسن اقارب‌پرست» و… نیز، درحالی که در رده‌های مختلف ارتش و دربار شاه حضور داشتند، عضو این گروه بوده و در حقیقت، علیه حکومت پهلوی مبارزه می‌کردند؛ مثلاً شهید «یوسف کلاهدوز» یکی از عوامل انقلابی در گارد شاهنشاهی بود، یا این‌که امیر سرتیپ «مصطفی توتیایی»، به‌عنوان محافظ شاه و خانواده‌اش، عضو «گروه بی‌نام» و عامل نفوذی حضرت امام خمینی (ره) در کاخ شاه بود.

بسیاری از اعضای «گروه بی‌نام» در «ارتش شاهنشاهی»، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در «ارتش جمهوری اسلامی» به‌کارگیری شده و به نظام جمهوری اسلامی، خصوصاً در جبهه‌های دفاع مقدس خدمت کرده و حماسه‌آفرین شدند؛ برخی از این افراد امروز افراد در میان ما حضور ندارند و خاطرات نقل‌نشده خود را به همراه برده‌اند، اما برخی دیگر نیز هم‌اکنون در قید حیات بوده و در گمنامی زندگی می‌کنند؛ بنابراین اگر این افراد هم خاطرات خود را نقل نکنند، این حماسه‌ها برای همیشه فراموش خواهد شد.

«قنبر راسخ» یکی از اعضای «گروه بی‌نام» است که چندسالی است، با تشکیل گروهی تحت عنوان «فجرآفرینان»، با برگزاری همایش‌ها و فعالیت‌های دیگر فرهنگی نظیر چاپ کتاب و… به تبیین حماسه‌های زندانی‌های سیاسی نهضت انقلاب اسلامی و فعالان سیاسی که با رژیم پهلوی مبارزه می‌کردند، پرداخته است؛ بنابراین به‌مناسبت ایام چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وی را به خبرگزاری دفاع مقدس دعوت کردیم تا بخشی از اقدامات خود در گروه «فجرآفرینان» و خاطرات دوران مبارزاتی خود را برای ما تشریح کند.

«گروه بی‌نام»؛ انقلابی‌هایی که حتی در دربار شاه هم نفوذی داشتند

وی معتقد است: «ارتش شاهنشاهی دو بُعد داشت؛ یک بُعد «منفی» بود که شامل فساد و ظلم می‌شد و یک بُعد هم «مثبت» بود که متأسفانه پژوهشگران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به آن توجه کافی نداشته و آن را برای مردم تبیین نکردند؛ چراکه همه افراد در ارتش شاهنشاهی بد نبودند، همان‌گونه که این افراد نیز خوب نبودند؛ بنابراین همان‌طور که ما می‌گوییم ارتش شاهنشاهی مثلا فلان فسادها را داشت، در مقابل نیز باید فجرآفرینان یا انقلابی‌های ارتش را نیز به مردم بشناسانیم».

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، بخش اول گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «قنبر راسخ» دبیر گروه «فجرآفرینان» است:

دفاع‌پرس: ضمن تشکر از شما به‌دلیل قبول دعوت برای حضور در خبرگزاری دفاع مقدس؛ در ابتدا کمی از سوابق خودتان بگویید.

آزاده سیاسی «قنبر راسخ» هستم دبیر «فجرآفرینان» نیرو‌های مسلح؛ سال ۱۳۵۲ به‌عنوان کارمند در ارتش استخدام شدم، در آن‌زمان، شخصی روحانی بود به‌نام حجت‌الاسلام «سعید شریفی» که برای ما طاغوت یزید، معاویه، شمر و… را تبیین کرده بود و ما هم وقتی این مسائل را می‌شندیم، می‌دیدیم که حکومت شاهنشاهی و شخص شاه، همان‌گونه است؛ بنابراین پا به عرصه مبارزاتی گذاشتیم.

آن‌زمان اعلامیه چاپ کرده و در ارتش پخش می‌کردیم و روی دیوار‌های اماکن ارتش «مرگ‌بر شاه» و «مرگ‌بر آمریکا» می‌نوشتیم؛ بنابراین بعد از مدتی دستگیر شدم و به پنج سال حبس محکوم شدم که پس از گذشت چهار سال و چهار ماه، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آزاد شدم و دوباره به ارتش برگشتم.

در دوران پهلوی، وضعیت به‌گونه‌ای بود که میزان محکومیت انقلابی‌ها را بازجو‌ها تشخیص می‌دادند و دادگاه و قاضی جنبه فرمایش داشتند. دادگاه اول من را به شش ماه حبس محکوم کرد؛ اما در دادگاه دوم، به پنج سال حبس محکوم شدم. البته در آن زمان، ترور رئیس کمیته مشترک شهربانی و ساواک توسط انقلابی‌ها هم در میزان محکومیت ما تأثیرگذار بود.

البته بازجو‌ها در گزارش‌های خود، مقداری هم غلوّ می‌کردند؛ مثلاً وقتی یک مبارز انقلابی را دستگیر و بازجویی می‌کردند، در گزارش‌هایی که به آمریکایی‌ها می‌دادند، می‌گفتند که یک «کمونیست» را دستگیر کرده‌ایم، به‌دلیل این‌که آمریکایی‌ها بابت دستگیری هر «کمونیست»، حدود ۲۰ دلار پاداش پرداخت می‌کردند.

دفاع‌پرس: درباره گروه «فجرآفرینان» و فعالیت‌های آن بگویید.

«فجرآفرینان» دو گروه را شامل می‌شود؛ گروه اول زندانی‌های سیاسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هستند و گروه دوم نیز فعالان سیاسی هستند که با رژیم پهلوی مبارزه می‌کردند. اولین همایش «فجرآفرینان» سال ۱۳۸۵ با حمایت حجت‌الاسلام «سید محمود علوی» که آن‌زمان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بود، برگزار شد که مرحوم حجت‌الاسلام «روح‌الله حسینیان» نیز در آن سخنرانی کرده و به تبیین نقش انقلابی‌های ارتش شاهنشاهی در پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.

«گروه بی‌نام»؛ انقلابی‌هایی که حتی در دربار شاه هم نفوذی داشتند

ما در گروه فجرآفرینان، هم شهید قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داریم و هم شهید بعد از آن، آزاده و جانباز هم همین‌طور؛ مثلاً کسی هست که در دوران پهلوی سه سال زندانی بوده و ۱۰ سال هم در زندان‌های رژیم بعث عراق بوده است؛ چراکه خیلی از این انقلابی‌های ارتش شاهنشاهی، پس از پیروزی انقلاب در ارتش جمهوری اسلامی فعالیت کردند؛ در حقیقت این‌ها رزمندگان ارتش اسلام قبل از انقلاب و رزمندگان ارتش اسلام بعد از انقلاب هستند.

دفاع‌پرس: برویم سراغ اصل مطلب؛ فعالیت‌های انقلابی‌های ارتش طاغوت، تحت تأثیر فشار‌ها و کشتار‌هایی که به فرمان ارکان ارتش شاهنشاهی علیه مردم صورت می‌گرفت، خصوصاً مسائلی نظیر حادثه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷، مغفول مانده است؛ کمی در این‌باره توضیح دهید.

انقلابی‌های ارتش شاهنشاهی حدوداً از سال ۱۳۴۰ فعالیت‌های خود را آغاز کردند؛ چراکه از نزدیک شاهد حضور مستشاران خارجی نظیر آمریکایی، اسرائیلی، انگلیسی و… در ارتش بودند. این مستشاران بیگانه می‌بایستی به مثابه یک کارگر در ارتش ایران فعالیت می‌کردند و در کار‌هایی نظیر آموزش با ما همکاری می‌کردند و ما نیز باید کارفرمای آن‌ها می‌شدیم؛ اما از زمانی که ۴۰ هزار مستشار آمریکایی که اکثریت آن‌ها دارای فساد هم بودند و فرهنگ فاسد غرب را به‌همراه خود آورده بودند، وارد ایران شدند، بسیاری از امور کشور را در اختیار خود گرفته و در هر نوع فعالیتی که ممکن بود به اهداف پلید استعمارگران لطمه بزند، دخالت می‌کردند.

ارتش ایران که از زمان رضا شاه پهلوی تشکیل شد، در حقیقت باید در خدمت ملت قرار می‌گرفت؛ ولی در خدمت خاندان پهلوی و اهداف استعمارگران غرب و شرق بود و فعالیت‌هایی که در ارتش به‌عنوان بازسازی، نوسازی، تعمیرات و تولید امکانات و تجهیزات انجام می‌گرفت، همگی توسط این مستشاران بیگانه انجام می‌شد و ایرانی‌ها حق نداشتند که حتی یک عدد پیچ را بدون اجازه آن‌ها تولید کنیم؛ البته آن‌زمان افرادی هم بودند که ابتکاراتی را انجام می‌دادند؛ اما وقتی شناسایی می‌شدند، یا باید در خدمت بیگانگان قرار می‌گرفتند و یا این‌که اجازه فعالیت نداشتند؛ بنابراین این نخبگان، یا ابتکارات انجام نمی‌دادند و یا این‌که از کشور خارج می‌شدند.

جدا از فرماندهان و ارکان ارتش شاهنشاهی، خیلی از افراد در بدنه ارتش حضور داشتند که انسان‌های معتقد و درستی بودند و اگر بدنه ارتش این‌گونه نبود، معلوم نبود که پیروزی انقلاب اسلامی چگونه رقم می‌خورد؛ اما اکثر بدنه ارتش با ملت بودند و این ملت بودند که انقلاب کردند، نه یک گروه خاص.

ارتش شاهنشاهی هیچ‌گاه افراد لات و مسئله‌دار را به استخدام خود در نمی‌آورد؛ بلکه برعکس، کسانی را استخدام می‌کردند که سالم، معتقد و اهل نماز باشند؛ حالا ممکن بود که فرهنگ فاسد غربی حاکم بر ارتش، بر روی برخی از این افراد هم تأثیر بگذارد؛ اما قلب ارتش، با خدا، اسلام و پیغمبر (ص) بود و در مسائلی مانند کشتارها، خصوصاً حادثه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۹ نباید کل ارتش را زیر سوال برد؛ چراکه خیلی از ابعاد این حادثه هنوز افشا نشده است؛ برای نمونه، می‌گویند که اسرائیلی‌ها در کشتار مردم نقش داشتند، یا این‌که اگر سرباز‌ها شلیک نمی‌کردند، از پشت سر آن‌ها را هدف قرار می‌دادند.

«گروه بی‌نام»؛ انقلابی‌هایی که حتی در دربار شاه هم نفوذی داشتند

در واقع، ارتش شاهنشاهی دو بُعد داشت؛ یک بُعد «منفی» بود که شامل فساد و ظلم می‌شد و یک بُعد هم «مثبت» بود که متأسفانه پژوهشگران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به آن توجه کافی نداشته و آن را برای مردم تبیین نکردند؛ چراکه همه افراد در ارتش شاهنشاهی بد نبودند، همان‌گونه که همه این افراد نیز خوب نبودند؛ بنابراین همان‌طور که ما می‌گوییم ارتش شاهنشاهی مثلاً فلان فساد‌ها را داشت، در مقابل نیز باید «فجرآفرینان» یا انقلابی‌های ارتش را نیز به مردم بشناسانیم؛ افرادی نظیر امیر سرتیپ «محمدرضا رحیمی»، سرلشکر شهید «یوسف کلاهدوز» و… که در گروهی با عنوان «گروه بی‌نام» فعالیت می‌کردند؛ البته کتابی نیز با همین عنوان «گروه بی‌نام» منتشر شده است که نقش انقلابی‌های «ارتش شاهنشاهی» در پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن، نقش این افراد در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سازمان عقیدتی سیاسی، سازمان بسیج مستضعفین را تشریح می‌کند.

دفاع‌پرس: درباره «گروه بی‌نام» و فعالیت‌های آن بگویید.

بله؛ «گروه بی‌نام» با مدیریت شهید «حسن آیت» در سطح کشور فعالیت انقلابی و مبارزاتی داشت و همه‌جور افراد را شامل می‌شد؛ مانند طلبه، بقال و… که یک شاخه نظامی هم داشت و این شاخه نظامی را امیر سرتیپ «محمدرضا رحیمی» که آن‌روز‌ها «ستوان» بود، اداره می‌کرد و همراه با سرلشکر شهید «سید موسی نامجو» که وی نیز بسیار انسان باسواد و وارسته‌ای بود و در همه موارد با احتیاط کامل عمل می‌کرد، برای آن کادرسازی می‌کرد که این موضوع موجب شد تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم وقتی افراد مورد اعتماد می‌خواستند در ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌کارگیری شوند، دیگر مشکلی در این رابطه وجود نداشته باشد. برای نمونه، شخصی مانند مرحوم سرهنگ «محمدمهدی کتیبه» که حدوداً چند ماه قبل به رحمت خدا رفت، عضو «گروه بی‌نام»، هم رئیس رکن ارتش شاهنشاهی و هم رئیس رکن ارتش جمهوری اسلامی بود؛ یعنی هم اطلاعات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و هم اطلاعات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را داشت. یا این‌که امیر سرتیپ «مصطفی توتیایی»، به‌عنوان یکی دیگر از اعضای «گروه بی‌نام» محافظ شاه و خانواده‌اش و همچنین محافظان مهمانان خارجی شاه و خانواده‌های آن‌ها بود؛ ولی در حقیقت، عامل نفوذی حضرت امام خمینی (ره) در کاخ شاه بود؛ البته خیلی افرادی دیگری نیز در ارتش شاهنشاهی، عضو «گروه بی‌نام» بودند که امروز به‌عنوان افتخارات ارتش جمهوری اسلامی به‌شمار می‌روند.

این درحالی بود که چهار دستگاه امنیتی «موساد»، «سی.آی.ای»، «ساواک» و ضداطلاعات، در ارتش شاهنشاهی فعالیت حفاظتی داشتند؛ ولی با این وجود، انقلابی‌هایی که در ارتش شاهنشاهی بودند، فعالیت‌های مبارزاتی انجام می‌دادند؛ ضمن این‌که وقتی این افراد دستگیر می‌شدند، به‌عنوان «ننگ حکومت» شناخته می‌شدند و یادم می‌آید که خودم نیز وقتی دستگیر و بازجویی ‌شدم، بازجو همین موضوع را به من گفت.

…::: پایان بخش نخست :::…

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

«گروه بی‌نام»؛ انقلابی‌هایی که حتی در دربار شاه هم نفوذی داشتند بیشتر بخوانید »

سهم شهر‌های کشور در پیروزی انقلاب چقدر بود؟


روز‌های خونین اعتراضات کشور/ سهم شهر‌ها در پیروزی انقلاببه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‎پرس، در روز‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر تهران در شهر‌های مختلف کشور وقایعی رقم خورد که چرخ پیروزی انقلاب مردم را سریعتر به حرکت درآورد. مردم در همه شهر‌ها به خیابان‌ها آمده و اعتراضات گسترده در سراسر کشور صورت گرفت. در عین حال برخی حملات ارتشیان و نیرو‌های نظامی باعث عصبانیت و بلندتر شدن صدای اعتراضات مردمی می‎شد. در ادامه به برخی از این وقایع در شهر‌های کشور اشاره مب‌کنیم.

گرگان در خاک و خون

فرمانده پادگان گرگان در شب چهارم آذر ۱۳۵۷ با روحانیون شهر تماس تلفنی گرفته و تأکید کرد که تظاهرات پنج آذر برگزار نشود، چون مأموران دستور تیراندازی داشتند. اما مردم از همه طبقات مختلفاز ساعت هشت صبح روز پنجم آذر در امامزاده عبدالله جمع شدند و شعار می‌دادند. این تظاهرات در پی حمله ماموران به حرم امام رضا (ع) بود، هرچند روحانیان تلاش کردند تا از تظاهرات مردم جلوگیری کنند، اما تعداد زیادی جمعیت به توجه و تذکر پلیس اهمیت نداده و در پی این تظاهرات که به خشونت کشیده شد ۹ نفر از تظاهرکنندگان شهید و ۶۴ نفر دیگر مجروح شدند.

جاری شدن خون شهدا در میدان مشهد

یکشنبه خونین مشهد روز یازدهم دی سال ۱۳۵۷ رقم خورد. روز قبل جنازه دو دژبان از پای درآمده و نعش‌های به دار کشیده شده به نمایش نیرو‌های مسلح گذاشته شد نیرو‌های نظامی و ارتش به تحریک فرمانده خود وارد شهر شدند و مردم را در خیابان به رگبار بستند و تعداد زیادی را در منزل آیت الله شیرازی به شهادت رساندند که رادیو ایران زیر نفوذ سانسور حکومت نظامی ازهاری تعداد شهدا را ۲۰۵ نفر و رادیو مسکو آمار شهدا و مجروحان این دو روز را سه هزار نفر اعلام کرد. این روز «یکشنبه خونین» نام گرفت.

گشوده شدن آتش نظامیان پهلوی بر روی مردم کرمان

جمعه ۲۴ آذر یکی از اتفاقات مهم شهر کرمان رقم خورد. در این روز به دعوت جامعه روحانیت مراسم هفتمین روز شهادت شهید حسن توکلی در مسجد امام خمینی (ره) و با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد. از کلانتری نزدیک به مسجد هم به صورت مداوم با بلندگو به مردم اخطار می‌شد که از تجمع و تظاهرات خودداری شود. با وجود جو امنیتی شدید شهر تعداد زیادی از مردم در مسجد گرد آمده بودند. عده‌ای از جمعیت به قصد راهپمیایی از مسجد خارج شده و خیابان ششم بهمن (امام خمینی) رفتند، ماموران رژیم بخشی از خیابان را تا چهارراه مسدود کرده بودند، عد‌ه‌ای از جوانان در صف مقدم تظاهرات با باز کردن دکمه‌های پیراهن، آمادگی خود را برای مواجه با گلوله و شهادت ابراز داشتند که این امر سبب عقب‌نشینی محدود مأموران شد؛ اما به ناگاه از سوی مأمورین انتظامی مستقر در حوالی مسجد به سوی جمعیت تظاهرکننده آتش گشوده شد. شاید نیرویی در حدود ۵۰ ـ ۶۰ نفر یا ۱۰۰ نفر سراسر عرض خیابان را بسته بودند. اما جمعیت شروع به شعار دادن و جلو رفتن کردند، این درگیری‌ها تا تاریکی شب ادامه یافت. روز بعد طی مراسم باشکوهی این شهدا به سمت مسجد صاحب‌الزمان (عج) تشییع شدند. در این فاصله که مردم جنازه شهدا را تشییع میکردند، شعار‌های خیلی تند سر داده شد.

مسجد سبزوار آغشته به خون مبارزان

آذر ۱۳۵۷، با گذشت دو روز از عاشورای حسینی در سبزوار و تظاهرات پرشور مردم در دهه اول محرم، شب دوازدهم محرم اخباری مبنی بر راه‌پیمایی طرفداران شاه در شهر سبزوار منتشر شد. غوغایی در شهر برپا شد. با تمهیدات اندیشیده شده، جمعیت نسبتاً چشمگیری از انقلابیون به همراه روحانیان در مسجد جامع و خیابان‌های اطراف تجمع کردند که با هماهنگی علما و بزرگان شهر صورت گرفته بود. چون ممکن بود مخالفان بعدازظهر مجدداً حمله کنند، اجتماع‌کنندگان همچنان در مسجد حضور داشتند. حدود ساعت ۱۲ ـ ۱۲ و نیم بود که از سمت شهربانی (جنب خیابان قائم)، مأموران حمله را شروع کردند، ابتدا، با تیر هوایی و بعد گاز اشک‌آور. در آن روز تعدادی شهید شدند و تعدادی مجروح. مقابل همان وضوخانه مسجد جامع بیشتر روستاییانی که ظهر نشسته بودند و سفره‌های نان خود را باز کرده بودند، همان‌جا به رگبار بسته‌شده و همه سفره‌های نان با خونشان آغشته شده بود. برخی از شهدا و مجروحان را مردم به داخل مسجد بردند. مسجد پر از خون شده بود.

روز سخت دزفول

چهارشنبه سیاه دزفول روز ۲۷ دی سال ۱۳۵۷ رقم خورد. در این روز از ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر تانک‌ها و خودرو‌های تیپ ۲ زرهی از درب شمالی (درب تانک‌رو) پادگان حرکت کرده و ساعت پنج بعدازظهر به شهر یورش برده، بسان حمله به یک کشور بیگانه به طرزی وحشیانه با تانک و نفربر از روی خودرو‌های پارک شده در کنار خیابان‌ها عبور کردند، مغازه‌ها را به آتش کشیده و رهگذران را به گلوله بستند. شاهدان عینی اظهار کردند که خودرو‌های ارتشی و تانک‌ها حتی چند اتومبیل را با سرنشینان زیر گرفته و زیر چرخ‌های سنگین خود له کردند. نیرو‌های رژیم در روز چهارشنبه سیاه به قصد ایجاد رعب و وحشت به شهر حمله کردند. آن‌ها تصور می‌کردند با این حربه مردم عقب‌نشینی می‌کنند، در صورتی که تجربه نشان داده بود که مردم ایران هر وقت در فشار قرار بگیرند، بیشتر برانگیخته می‌شوند و همین باعث شد که خون‌های به ناحق ریخته شده در این روز دامنگیرشان شود و در نتیجه اتحاد مردم بیشتر شد و به لطف خدا انقلاب به ثمر نشست.

حمله عمال پهلوی به مردم دزفول در حالی اتفاق افتاد که مردم خونگرم دزفول درست سه روز قبل از این حادثه، در اجرای فرمان حضرت امام مبنی بر خوشرفتاری با ارتشیان، در یک راهپیمایی کم‌نظیر ضمن پخش گل و شیرینی و میوه به برادران ارتشی خود با آنان روبوسی کرده و حلقه‌های گل را به لوله مسلسل‌های آن‌ها آویخته، جلوه‌های زیبایی از تصرف دل‌ها به وسیله حسن خُلق را به نمایش گذاشتند. در مورد تلفات این حمله ناجوانمردانه و وحشیانه مزدوران رژیم به دزفول، آمار‌های مختلفی گفته شده که صائب‌ترین آن‌ها شهادت شش نفر و مجروح شدن ۲۰ نفر است.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

سهم شهر‌های کشور در پیروزی انقلاب چقدر بود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ زنان بعد از انقلاب

فیلم/ پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ زنان بعد از انقلاب

فیلم/ پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ زنان بعد از انقلاب بیشتر بخوانید »

شهامت فرمانده شهدای هویزه در مبارزه چریکی علیه رژیم پهلوی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سید حسین علم‌الهدی که نام او را بیشتر به عنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام در واقعه هویزه و شهادت مظلومانه او به همراه یارانش در تقابل با نیرو‌های رژیم بعث می‌شناسند، مبارزه در راه حق را پیش از این و از سنین نوجوانی، علیه رژیم پهلوی آغاز کرده بود.

او که زاده شهر اهواز بود، اولین حرکت مبارزاتی خود را در حالی که فقط ۱۴ سال سن داشت با به آتش کشیدن سیرک رقاصه‌های مصری آغاز کرد. او به همراه چند تن از دوستانش زمانی که مطمئن می‌شوند کسی در اطراف چادر نیست سیرک را به آتش می‌کشند و ساواک نمی‎تواند سرنخی از عاملین پیدا کند.

شهامت فرمانده شهدای هویزه در مبارزه چریکی علیه رژیم پهلوی

سید حسین در سن ۱۵ سالگی در جریان مراسم عزاداری روز عاشورای سال ۱۳۵۳ همراه دوستانش اقدام به برگزاری راهپیمایی در سطح شهر می‌کند. در رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش موثری داشت و زمانی که برای کمک به زلزله‌زدگان طبس به این شهر رفت در شکل‌دهی تظاهراتی علیه سفر شاه به این شهر، نقش ایفا کرد.

وی به همراه برادرش گروه «موحدین» را تشکیل داد که یکی از هفت گروه مبارز علیه رژیم پهلوی بود که از جداشدگان سازمان مجاهدین تشکیل می‎شدند. آنان ابتدا به فعالیت‌ها فرهنگی در جمع جوانان پرداختند، اما رفته رفته فعالیت‌های خود را گسترش دادند. همین فعالیت‌ها موجب دستگیری تعدادی از آنان شد. تکثیر و توزیع اعلامیه‌های امام و فعال کردن تظاهرات مردمی، آتش کشیدن چندین بانک و مراکز فساد رژیم پهلوی، حمله به کنسولگری عراق در خرمشهر، بمب‌گذاری در شهربانی کرمان و ترور سرهنگ سروری عامل مستقیم حمله به مسجد جامع کرمان و حمله به مردم، ترور پل گریم آمریکایی که از مسئولان شرکت نفت بود، از جمله فعالیت‌های این گروه بود.

شهامت فرمانده شهدای هویزه در مبارزه چریکی علیه رژیم پهلوی

حسین علم الهدی در راه مبارزه علیه پهلوی مدتی دستگیر و شکنجه شد، او را محکوم به اعدام کرده وبه عنوان جوانترین زندانی سیاسی روانه زندان کردند که با اوج گیری انقلاب و مجبور شدن رژیم به آزادی زندانیان سیاسی، سید حسین نیز آزاد شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

شهامت فرمانده شهدای هویزه در مبارزه چریکی علیه رژیم پهلوی بیشتر بخوانید »