ریاست جمهوری

انتخابات پلاس

انتخابات پلاس| چرا موتورها روشن نمی‌شود؟/ اصلاحات در حال شارژ ظریف برای پاستور


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس پلاس، در اولین بسته «انتخابات پلاس» میخواهیم کمی در مورد شرایط گروه‌های سیاسی فعال در عرصه انتخابات حرف بزنیم. جالبترین و جذاب‌ترین ویژگی این دوره انتخابات خلا تحلیل و سردرگمی از اوضاع انتخابات است. حال و هوای انتخابات در ایران هیچ وقت به اندازه این دوره در سکون و رخوت نبوده. بگذارید چند تحلیل از این فضا بگوییم.

چرا همه منتظرند؟

یکم: در برخی محافل سیاسی شنیده می شود این فضا تعمدی است. علت این تعمد از سوی جریان‌های سیاسی این است که نمی خواهند مشت‌شان را برای رقیب باز کنند. طبیعی است هر جناحی نامزد نهایی خود را معرفی کند فرصتی برای مخالفان داده است تا بتوانند هدف‌گیری دقیق‌تری در تخریب انجام دهند. نمی‌خواهیم بحث را در درستی یا نادرستی چنین اقدامی به سمت ارزش های انقلاب اسلامی و بایدها و نبایدها ببریم که اگر چنین هم کنیم این مسلک نقطه ضعف‌یابی و پیدا کردن یک لکه سیاه در سابقه افراد برای زدن رقیب احتمالا درست هم نباشد. اما برخی معتقداند فضای انتخابات فضای زد و خورد است. خود نامزدها هم رعایت اخلاق و قانون را هم بکنند احتمالا مدعی میشوند که کار کار هواداران بوده است. هوادار هم که صاحب ندارد. لذا این یک تحلیل است که نامزدهای اصلی میخواهند از شر این آفات در امان باشند.

دوم: تحلیل دیگری که شنید میشود این است که ناکارآمدی دولت رمقی برای شور و شوق انتخاباتی باقی نگذاشته است. بالاخره مردم با مدیریت ۸ساله دولت تدبیر و امید چندان حال و حوصله کارهای نمایشی و تبلیغی نامزدها را ندارند. همین پس زدن اجتماعی عاملی است که مانند یک سد، مانع از تحرک سیاسی گروه‌ها و احزاب می شود. لذا صبر تا آخرین لحظات بد هم نیست!

سوم: عده ای دیگر خود این ابهام و سردرگمی را یک سیاست دقیق میدانند. یک روزنامه نگار اصلاح طلب این سیاست را سیاست تعلیق می نامد و میگوید این یک روش پوپولیستی برای جذب مردم است. او معتقد است این تعلیق در شرایطی خواهد شکست که مذاکرات وین به سرانجامی برسد که اگر چنین شود اصلاح طلبان با محمدجواد ظریف پا به میدان رقابت سیاسی خواهند گذاشت. در همین تحلیل یک اعتراف نهفته است. راه پاستور برای اصلاح طلبان و دولت مورد حمایتشان از وین میگذرد. 

چهارم: اینکه خود احزاب و گروه های سیاسی با تردید مواجه هستند. برخی معتقدند این ابهام به عدم توانایی فعالان سیاسی در تصمیم‌گیری برمیگردد. جریان اصلاح طلب چشم به مذاکرات دوخته است و منتظر است ببیند دود سفیدی از وین برایشان بلند می‌شود یا باید با جنازه برجام در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شوند. در جناح مقابل نیز شورای ائتلاف نیروهای انقلاب همچنان منتظر تصمیم رئیس قوه قضائیه است که تصمیمش را برای حضور یا عدم حضور قطعی کند.

داستان مناظرات حول چه موضوعی شکل میگیرد؟

یکی از مسائل اساسی این دوره انتخابات طراحی زمین بازی برای مناظرات انتخاباتی است. جریان اصلاح‌طلب معمولا در این مسئله مهارت بالایی دارد. عمده مشکلات هم از همین جا ناشی می‌شود. معمولا دولت‌های اصلاح طلب چون توان عملیات روانی بالایی دارند به جای آنکه اصل مشکل را حل کنند تلاش می‌کنند آن را با ترفندهای عملیات رسانه ای پوشش دهند. مشکل پابرجاست اما مردم دیگر حسش نمیکنند! البته صدایش بعدن در می‌آید. وقتی که آمپول بی حسی اثرش رفت تازه متوجه میشویم که چه بود و چه شد. در هر صورت وقتی از زمین بازی در مسئله مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری حرف میزنیم حتما یکی از مراکزی که حرف جدی برای گفتن دارد همین اتاق فکرهای جریان غرب‌گرا و اصلاح طلب در کشور است. 

خب زمین بازی مطلوب اصلاحات و غرب‌گرایان چیست؟

کد اول برای پاسخ به این سوال را سفیر فرانسه برایمان روشن میکند. او در مصاحبه با روزنامه کار و کارگر و در جواب این سوال که آیا شما امیدوار هستید تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، امریکا به برجام بازگشته و توافق هسته‌ای مجدداً مکانیسم اصلی خود را پیدا کند؟ می‌گوید: «هدف هم این است که تا قبل از شروع انتخابات در ایران شاهد احیای کامل توافق هسته‌ای باشیم.»

کد دوم عجله دولت برای فیصله دادن برای مذاکرات وین بدون رفع تحریم‌ها است. بگذارید اول کمی در مورد وین توضیح دهیم. مذاکرات وین دو محور اصلی دارد. اول اعلام رفع تحریم‌ها و دوم راستی‌آزمایی ایران از صحت ادعای غربی‌ها. در همان مورد اول که طرف غربی تا کنون به شرط اصلی جمهوری اسلامی ایران یعنی رفع کامل تحریم ها رضایت نمی‌دهد. در محور دوم هم تحرکات قبل از عید دولت حاکی از آن است که دولت تمایلی به راستی آزمایی واقعی ندارد. دولت پیش از عید بارها در سطوح بالای مدیریتی طرح‌هایی را مطرح کرده بود که بر اساس آن بتواند راستی آزمایی را در مدت زمانی بسیار کوتاه و غیر معمول مورد تایید قرار دهد. اساسا دولت به نحوی می‌خواهد مسیری که برای تصویب خود برجام طی شد را در احیا برجام تکرار کند.

کد سوم، حمایت رسانه‌ای غرب از مذاکرات هم مسئله بعدی است. این را خاطرتان باشد که حمایت اصلی برای قدرت گرفتن غرب‌گرایان در کشور هیچ‌وقت متکی به توان داخلی خودشان نبوده است. گزارش‌های متعدد بی‌بی‌سی فارسی علیه جریان روشنگری نسبت به فضای مذاکرات و متهم کردن صداوسیما به جانبداری سیاسی و … تنها یک موضع را ثابت می‌کند: رسانه‌های غربی دستور دارند فضای افکار عمومی ایران را نسبت به مذاکرات وین، مثبت کنند و جوی همسو با این مذاکرات ایجاد کنند.

نتیجه آن که جریان غرب‌گرا تنها برگ برنده خود را در محور قرار دادن مذاکرات و امتداد این روند تا خود انتخابات می‌داند. لازم به ذکر است که سفید‌ترین شخص جریان اصلاحات در این حوزه نیز خود محمدجواد ظریف است. 

بازی محمدجواد ظریف چطور میگیرد؟

برای دولت تدبیر و امید و برای جریان اصلاحاتی که تمام گزینه‌هایش محبوبیت چندانی ندارند و حتی محبوبیت رئیس جمهورشان به عجیب‌ترین سطح خود رسیده است محبوبیت نصفه نیمه‌ای که ظریف دارد کور سوی امید است. 

از طرفی ظریف بازی را خوب شروع کرده است. با تکذیب و ادعای نیامدن. این تکذیب چه واقعی باشد چه غیر واقعی ژست خوبی است برای کسی که بخواهد بعدها با برخی ترفندهای عملیات روانی نظر مردم را به خود جلب کند. 

ظریف یک چالش اساسی هم دارد که میتواند هم به نقطه قوتش تبدیل شود و هم به نقطه ضعفش. ظریف سابقه مدیریت اجرایی و داخلی را ندارد. جریان اصلاحات می‌تواند از این مسئله برای عبور از کنار ناکارآمدی دولت فعلی استفاده کند اما از طرف دیگر نمی‌تواند به مردم بقبولاند که چنین شخصی می‌تواند مدیر اقتصادی و اجرایی برای کشور باشد. 

در مجموع ظریف برای جریان اصلاحات و غرب‌گرا گزینه بسیار جذابی است. حتی اگر خود ظریف هم گزینه اصلی نباشد حتما یار کمکی خوبی برای آنها است.

اما بگذارید برگردیم به سوال اصلی این بخش: زمین بازی مطلوب اصلاحات و غرب‌گرایان چیست؟ طبیعی است طرف مقابل هیچ چیزی برای عرضه به مردم ندارد جز همین برجام. خب کش پیدا کردن مذاکرات و خبرسازی‌های راست و دروغ از مذاکرات وین و پای کار آمدن رسانه‌های غربی و … همه یک مسئله را روشن می‌کند که جریان اصلاحات و دولت مستقرشان با برگ مذاکرات وارد رقابت انتخاباتی خواهد شد. در شماره‌های بعدی این بسته بیشتر در مورد این روند حرف خواهیم زد.

انتهای پیام/م

 





منبع خبر

انتخابات پلاس| چرا موتورها روشن نمی‌شود؟/ اصلاحات در حال شارژ ظریف برای پاستور بیشتر بخوانید »

قاضی‌زاده: رقیبم در انتخابات «رضاخان» است/ نام دولتم «دولت اعتماد» است/ نگذاریم رقیب دوقطبی مذاکره و ضدمذاکره ایجاد کند

قاضی‌زاده: رقیبم در انتخابات «رضاخان» است/ نام دولتم «دولت اعتماد» است/ نگذاریم رقیب دوقطبی مذاکره و ضدمذاکره ایجاد کند


گروه سیاسی خبرگزاری فارس- محمدامین میرزایی و محسن صمیمی: انتخابات 1400به عنوان اولین انتخابات دومین چله انقلاب اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است. شخصیت‌های مختلف که عموما از کارگزاران فعلی و سابق نظام جمهوری اسلامی هستند تاکنون آمادگی خود را برای حضور در این صحنه اعلام کرده‌اند.

امیر حسین قاضی زاده هاشمی نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی که نماینده مشهد در مجلس است نیز از شخصیت‌هایی است که رسما حضور خود را در عرصه رقابت های انتخاباتی 1400اعلام کرده و برای تصدی این مسئولیت راهبرد و برنامه هم دارد.

او خود را وابسته به جبهه پایداری و هیچ حزبی نمی داند و نسبتش را با لاریجانی، قالیباف و رئیسی تکذیب می‌کند ولی در عین حال خود را یک نیروی انقلابی می داند و حاضر است برنامه خود را در اختیار سایر کاندیداهای جبهه انقلاب هم قرار دهد.

قاضی زاده هاشمی دولت 4ساله خود را «دولت اعتماد» نامگذاری کرده و گم‌شده امروز کشور را سرمایه اجتماعی می‌داند. او راهبرد بلندمدت خود را در «دولت مردم» برنامه ریزی کرده و نظام فکری که طبق آن حرکت می کند را «فصل پروانگی» نامیده است.

متن مشروح گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگاران فارس با امیر حسین قاضی زاده هاشمی را در ذیل بخوانید:

 

 

کاندیدای جبهه پایداری نیستم

فارس: شما مدتی عضو یکی از احزاب و گروه‌های سیاسی به نام جبهه پایداری بودید؛ آیا هنوز در این حزب سیاسی هستید؟

قاضی زاده هاشمی: بنده یک فرد سیاسی با سابقه طولانی کار سیاسی و اجتماعی در کشور هستم که بخش عمده اش به خاطر وجود یک پدر و مادر انقلابی بوده و از قبل انقلاب شروع شده و بعد انقلاب هم چه در طول انقلاب و چه در مبارزه با منافقین با لیبرال های قبل انقلاب و چه با جریانات انحرافی فکری که تحت عنوان جریانات طرفدار آقای منتظری ادامه یافته است. من سال 92 سخنگوی جبهه پایداری و به مدت حدود یک سال عضو شورای مرکزی جبهه پایداری بودم ولی چندین سال است که توفیق حضور در بین دوستانمان را از دست داده‌ام. دلیلش هم این هست که هم مشغله‌ام زیاد است و هم علاقه‌مندم که مواضع مستقل‌تری بگیرم و چندین سال است توفیق حضور و همراهی با دوستان عزیزمان در جبهه پایداری را ندارم. در انتخابات اخیری که آقایان انجام دادند، شاکله شورای مرکزی‌شان کلا تغییر یافت و عذر ما را کاملا پذیرفتند که نمی‌توانیم در خدمتشان باشیم.

کاندیدای هیچ حزبی نیستم

فارس: با این توصیفات شما کاندیدای این حزب محسوب نمی‌شوید؟

قاضی زاده هاشمی: من کاندیدای هیچ حزبی نیستم. با اینکه یک آدم دارای شناسنامه کاملا سیاسی و مواضع کاملا روشن هستم و مواضع روشنی گرفتم که بر آن مواضع هستم، ولی چون معتقدم در ریاست جمهوری کارکرد جریانات سیاسی مناسب نیست و مشکلات ما در حوزه دیگری هست، خودم را به عنوان فردی که با موضع جناحی ـ سیاسی می‌خواهد وارد انتخابات شود نمی‌بینم و بیشتر دنبال اصلاحات در حوزه های اجتماعی و اقتصادی با غلبه موضوعات اجتماعی هستم. در سه سال اخیر مواضع من ناظر به مسائل اجتماعی هست و از بحث اتباع و مشکوک‌التابعین بگیرید تا قضیه بورس و امثال اینها را دنبال کرده‌ام چون امروز کمک به انقلاب حل مسائلی هست که مردم درگیر آن هستند و این درگیری سیاسی نیست.

فارس: از حوزه های اجتماعی چقدر شناخت دارید؟

قاضی زاده هاشمی: کسی که نماینده مجلس می‌شود به‌خصوص اگر دراز مدت باشد و مثل بنده دبیر اول هیات رئیسه باشد که مرکز تهیه همه قوانین است و نظام کارشناسی ای که پشت این است و کسی که 9 دوره عضو کمیسیون تلفیق بودجه است و بودجه را تنظیم می‌کند و جزو هیات نگارنده دو قانون برنامه پنجم و ششم و جزو نویسندگان نقشه جامع علمی کشور و جزو تهیه‌کنندگان سیاست‌های کلی بخشی از بخش‌ها در مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی اداری و شورای مقابله با تحریم ها و ستاد ملی کرونا و شورای ستاد مقابله با مفاسد اقتصادی هست، یک نگاه 360 درجه پیدا می‌کند. جایگاهی که امثال بنده دارند به خاطر طولانی مدت بودن و در تماس بودن با مسائل متنوع و مختلف و مجبور بودن برای مداقه کردن و فهمیدن و شنیدن حرف کارشناسان و پیگیری برای اینکه چرا اینها به نتیجه نمی‌رسند، در جایگاهی تنظیم کننده هست و مجبور می‌شویم که عمیق شویم.

بنابراین برخلاف چیزی که گفته می‌شود، نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار می‌آورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش می‌کند و یک نگاه به آدم می‌دهد. چون من سابقه کار اجرایی قبل از آمدنم به مجلس دارم. این بینش نگاه بخشی را از آدم می گیرد و نگاه کلان به آدم می‌دهد. هرکدام از مدیران اجرایی در یک بخش متخصص هستند و کسی که در حوزه زیربنایی هست نمی‌تواند با حوزه فرهنگ و سیاست خارجه ارتباط برقرار کند ولی نمایندگان مجلس که مدیریت کلان را برعهده دارند و درگیر کمیسیون‌ها نیستند مجبورند به همه موضوعات متوازن و در کنار هم نگاه کنند و منابع کشور در بودجه محدود است چون من حدود 10 بودجه بسته‌ام. اولا باید بفهمی منابع چرا محدود است پس به سیاست خارجی و نظام مالیاتی و فروش دارایی‌ها و خیلی چیزهای دیگر مثل اوراق و فاینانس وصل می‌شوی. بعد می‌خواهید هزینه را تعریف کرده و منابع را بین همه دستگاه‌هایی که همه شان هم مهم هستند توزیع کنید. هم نیروی انتظامی و هم ارتش و هم سپاه و هم مرزبانی و هم حوزه علمیه و هم سینما و هم بهزیستی و معلولین و هم آموزش و پرورش مهم هستند و نمی توانیم بگوییم هیچ جا مهم نیست و متغیرهای زیادی روری زندگی انسان اثر می‌گذارند.

حال باید ببینیم اولویت کدام است؟ اولویت در توزیع منابع هست و باید درگیر جهت دهی و فشار نشوی. آن قدر بحث ها تکرار می شود که آنهایی که درگیر این بحث‌ها هستند بیش از کارشناسان دستگاه‌ها در آن حوزه عمیق می‌شوند. می توان گفت جایگاهی که نگاهی راهبردی‌ به افرادی که در آن هستند می‌دهد، مجلس است.

هیچ‌وقت باعث به خطر افتادن آرمان‌های بچه‌های انقلابی نخواهم شد 

فارس: به بحث قبلی برگردیم. شما در مورد نسبتتان با جریان‌های سیاسی گفتید. الان دو ساز وکار انتخاباتی در جریان انقلابی یا اصولگرایی وجود دارد. نسبت شما با این دو ساز و کار انتخاباتی چیست؟ 

قاضی زاده هاشمی: من خودم را جزو نیروهای انقلاب می‌دانم و هیچ‌وقت باعث به خطر افتادن آرمان‌های بچه‌های انقلابی نخواهم شد و خودم را در موضعی نمی‌دانم که محاجّه کنم چون مسئله را در اینجا نمی‌دانم و این را آدرس غلط می‌دانم. به همین دلیل هم در حاشیه ایستاده ام و خودم را درگیر نمی کنم چون مسئله این نیست و این را درست کرده اند تا دوباره کار خودشان را درست کنند.

 انتخابات در ایران  تحلیل حاشیه است نه متن

 

فارس: چه چیز را درست کرده اند؟

قاضی زاده هاشمی: همین اختلاف و اینکه چه کسی باشد و چه کسی نباشد و وصل به کدام گروه باشد چه ارزشی دارد. اینها کلی مسئله و حاشیه و ضدحاشیه است. انتخابات در ایران تبدیل به برچسب زدن و قضاوت کردن شده و تحلیل حاشیه است نه متن. در حالی که در ریاست جمهوری، متن چیز دیگری هست.

اینها فرع هم نیستند و به اعتقاد من حاشیه بر فرع هستند. بنده خودم را جزو جریان انقلابی می دانم ولی هیچ ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی شده با هیچ گروه و جریان سیاسی موجود در انتخابات 1400ندارم.

فارس: و نخواهید داشت؟

قاضی‌زاده هاشمی: الان برخی از اشخاص من را دعوت می کنند و وظیفه بنده است که با آنها گفت‌و‌گو کنم و این کار را می‌کنم. چه داخل و چه بیرون شورای ائتلاف و وحدت از من سوال می‌کنند. بالاخره وقتی می‌گویم من در انتخابات اصلح هستم باید دلیل داشته باشم و اینکه چگونه فکر می‌کنم و برنامه‌هایم چیست و تیمی که می‌خواهم بچینم چگونه است. این گفت‌وگوها شکل می‌گیرد و تعداد زیادی دعوت از من صورت گرفته و یا من درخواست گفت‌وگو با عده‌ای را کرده‌ام. این با اینکه بگویید من می‌خواهم بروم و خودم در یک سازمان جای دهم متفاوت است. ممکن است بعدا برخی از اشخاص و جریانات از آدم حمایت کنند و این موضوع دوم است. بنده دست کسی را که از نیروهای انقلابی و معتقد به نظام و رهبر انقلاب باشد و بخواهد کمک کند می‌بوسم چون می‌خواهد به تشخیص مردم کمک کند ولی خودم را در چنین چارچوبی تعریف نمی‌کنم.

فارس: این دیدارهای با چه کسانی بوده است؟

قاضی زاده هاشمی: بیشتر با اشخاص بوده و تاکنون با گروه نبوده است.

فارس: اگر شروطی برای حمایت مثل بحث کابینه داشتند شما حاضرید؟

قاضی زاده هاشمی: من به مدلی برای کابینه رسیده ام و یک اندیشکده داریم که دو سال کار کرده‌ایم. ما یک نظریه داریم و براساس نظریه مدل داریم و براساس مدل راهبرد داریم و بر اساس آن برنامه اجرایی و براساس آن به نظام شایستگی مدیران رسیده‌ایم. مکانیزمی داریم که شرط‌بردار نیست و خود رئیس جمهور فقط می تواند رئیس دفترش را انتخاب کند و وزرا و استانداران در مکانیزم انتخاب می‌شوند.

فارس: این مکانیزم چگونه است؟

قاضی زاده هاشمی: 555 پست راهبردی دولت از استاندار به بالا را شناسایی و کدبندی کرده‌ایم و نظام شایستگی برای ‌آن ها درآورده شده و سایتی به نام دولت جوان بالا می‌آید و کسانی که سابقه مدیریت میانی دارند بارگذاری و در این سایت معرفی می‌شوند. اینها استعلام می شوند و باید معلوم شود عقبه فکری‌شان نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. بعد آزمون تفکر انتقادی و مدیریت مشارکتی و قدرت رهبری و «آی‌کیو و «ای‌کیو» گرفته می‌شود. شبیه به آزمون‌هایی که در انتخابات مجلس برای نمایندگان مجلس گرفته شد که البته به روز شده و توزیع شده است. بعد از این باید در آخر خرداد 1400 و بعد از انتخابات به دو تا سه برابر لیست مورد نیاز باید برسیم. دو ماه زمان برای آموزش این سه برابر داریم. ما یک طراحی راهبردی برای برنامه های دولت داریم که روی این تیم قرار می‌دهیم. این سه برابر به یک برابر در هماهنگی و هارمونی تیمی بعلاوه هماهنگی با برنامه دولت درمی‌آید و بعد به مراکز قانونی که باید تایید شوند می‌روند.

گاهی ممکن است به دو یا سه نفر برسیم. اجماع و میزان محبوبیت و یا طرفدارانی که در کارکنان یا ذینفعان آن مجموعه دارد ملاک انتخاب می‌شود. این یک مدل است و رئیس جمهور به جز رئیس دفتر فرد دیگری را انتخاب نمی‌کند.

فارس: الان این افراد انتخاب شده اند؟

قاضی زاده هاشمی: در حال کار هستند و تیمی کار می‌کنند و سایت را بالا آوردند. ما هم برنامه و هم این مجموعه را به همه کاندیداهای انقلاب عرضه می کنیم و می گوییم به آن بپیوندند. دو فایده دارد. اولین اینکه نیروهایی که آنها می شناسند وارد این جریان می‌شوند و دوم این است که این کار برای یک نفر نمی‌ماند و هرکس رئیس جمهور شد بستری هست که می تواند از آن استفاده کند. کار اندیشکده ما هلدینگی بوده و گفتمان متعلق به ما هست. بعد دیدیدم مثلا در بخش مسکن چه کسی کار بهتری کرده و مدلمان را به او ارائه کردیم و روش سناریوی اجرایی اش را مبتنی بر مدل ما تغییر داده است. این برنامه متعلق به اندیشکده ای هست که ما با آن کار می کنیم. بیش از 100 نفر به عنوان حلقه اول با ما کار می کنند و مثلا در حوزه نظام تولید تیمی که روی این ماجرا کار کرده اند خودشان 150 نفر هستند ولی 5 یا 6 نفر با ما کار می‌کنند و دو سال است که روی این موضوع کار می‌کنیم.

فارس: در مورد تیمی که این کار را می کند جزئیات بیشتری می دهید که اینها متخصصان چه حوزه های هستند.

قاضی زاده هاشمی: ما یک هیات علمی داریم و نشست‌های مکرری با خیلی از اندیشکده‌ها داشته ایم. ما براساس جدول «آیسیک» به یک مدل رسیدیم و طراحی ما برای رسیدن به اهداف گام دوم 20ساله است و در این 20سال باید 100سیستم و زیرسیستم دچار انقلاب بنیادین شوند و در 5 دولت گام‌بندی و اولویت‌بندی شوند. داستان ما انتخاب یک رئیس جمهور نیست بلکه انتخاب یک مکتب دولت است و مسیری برای رسیدن به نقطه تمدنی‌ای هست که در بیانیه گام دوم ذکر شده است. ما بر اساس مدل رتبه بندی جدول آیسیک به 19 موضوع اصلی و مقداری نظام شایستگی رسیده‌ایم و این 19 تا را هم اولویت‌بندی کرده‌ایم و این اولویت‌بندی هم بر اساس رتبه زمانی هست. 

اصل اساس کار قرار است به وسیله مردم و با مردم به نتیجه برسد و مردم هم به عنوان شرکای دولت به دنبال مسئله و نیاز خود هستند و باید بین برنامه تحلیل، کارشناسی و رضایت و فهم مردم تقاطع‌گیری کنیم و به نقاط مشترک برسیم که اینها رتبه‌بندی زمانی می‌شود. ممکن است شما بگویید در حوزه فرهنگ مثلا فرهنگِ کار مهم‌تر از اصلاح بنگاه‌های اجرایی است ولی به لحاظ مرتبه اجرایی اول باید از اینجا شروع کنیم. به این 19 مورد می پردازیم و برای هرکدام از اینها سناریو و برنامه اجرایی تنظیم کرده ایم و معلوم است.

8 موضوع اولیه حدود 500پروژه است که200پروژه از آن دارای اهمیت بالا هستند که 286مدیر پروژه دارند که باید سوار کار شوند و یک نظام کنترل پروژه داریم که اینها را کنترل و مدیریت کنیم.

فارس: در مورد جزئیات دولت مردم هم بفرمایید.

قاضی زاده هاشمی: اسم دولت 4 ساله ما «دولت اعتماد» است. ما یک برنامه 20ساله و یک برنامه 4ساله داریم. «دولت مردم» برنامه راهبردی ماست و برنامه اجرایی ما دولت اعتماد است و نظام فکری ما «فصل پروانگی» است. وقتی بگویید دیباچه مواضع ما چه چیزی هست می گویم فصل پروانگی است و اگر بگویید اندیشه تغییرت در نظام مدیریت کشور چیست، می‌گویم دولت مردم است و اگر بگویید برنامه اجرایی برای مسکن و گوشت و مرغ و … چیست، اینها برنامه دولت اعتماد است و اینها قرار است به صورت کتابچه چاپ شود.

فارس: در برنامه دولت اعتماد به چه اولویت هایی رسیده اید و اگر دولت دست شما برسد چه حوزه ای را مدنظر قرار می‌دهید؟

قاضی زاده هاشمی: اصلی‌ترین اولویت ما کاهش هزینه خانوار است. 47 درصد میانگین هزینه خانوار ایرانی مسکن است و بعد از مسکن، غذا و بعد پوشاک و بهداشت و حمل نقل است. پس وقتی می‌گوییم می‌خواهم هزینه خانوار را کاهش دهم، باید قدرت خرید را افزایش دهم. یا درآمد خانواده را زیاد کنم و یا هزینه ها را کم کنم و ما هردو را انجام می‌دهیم. بعد می‌گویید برای مسکن به عنوان جدی‌ترین مسئله چه می‌خواهید کنید؟

سه مسئله بی مسکن‌ها، بدمسکن‌ها و عدم پرداخت هزینه مسکن مناسب به عنوان مسکن اجاره داریم و باید برای همه اینها برنامه داشته باشیم.4.5 میلیون کمبود مسکن داریم و آیا می توانیم این تعداد را در 4سال بسازیم و این مسکن را با چه مکانیزمی و از چه طریقی می خواهیم بسازیم. بدمسکنی یعنی کیفیت مسکن مناسب نیست. بعد اجاره و نسبت آن با هزینه خانواده هست که برای هر سه تای اینها برنامه داریم. البته این را روی بافت فرسوده گذاشته و گفته ایم همزمان با حل مشکل مسکن بافت فرسوده را اصلاح کنیم و احیای کالبدی انجام دهیم و اینها برنامه‌ای هستند که همزمان موضوعات دیگری را هم که به عنوان آسیب وجود دارند را اصلاح می‌کنند.

البته مدل انجامش راهبرد دولت ـ مردم است. ما دو نوع حاکمیت در قانون اساسی داریم که حاکمیت الله و مردم است که حاکمیت مردم در طول حاکمیت الله است و مسیر تحقق اهداف اسلامی و الهی مردم هستند. پس ساز و کار و مدل این نظام واسپاری کارها به نهادهای مردمی هست. پس یکی از اصلی‌ترین کارها اصلاح نظام اداری هست. من در دولت اعتماد از یک طرف به صورت افقی نظام اداری را اصلاح می‌کنم و بصورت عمودی موضوعات مردم را اصلاح می‌کنم و نظام اداری به سمت دولت  مشارکت‌جو حرکت می کند و دولت و مردم شرکای امر می‌شوند و با هم تصمیم و اجرا می کنند.

 4 وظیفه تصمیم گیری، اجرا، نظارت و پاسخگویی وظیفه دولت است و مردم در این 4تا شریک می‌شوند ولی پاسخگو دولت است. در گام بعدی دولت مشارکت‌جو مقررات‌گذار می‌شود و اجرا را به مردم و نهادهای مردمی واگذار می‌کند. در دولت بعدی دولت ناظر می‌شود و مقررات‌گذاری را هم به نهادهای مردمی واگذار می‌کند و دولت بعدی نیز تسهیل‌گر می‌شود و نظارت را هم واگذار می‌کند. در دولت مردم پاسخگویی هم واگذار می شود و نهادهای مردمی پاسخگو هستند و دولت به عبارتی هماهنگ کننده می‌شود. پس در فاز افقی مدل اداره کشور را تغییر می دهد و در فاز عمودی به موضوعاتی چون مسکن و کشاورزی و بهداشت و درمان می‌پردازد.

فارس: مردم نگران و معتقد هستند که راه حلی برای فضای فعلی وجود ندارد و شما معتقدید راه حل وجود دارد.

قاضی زاده هاشمی: راه حل سریع وجود دارد.

اگر پارادایم تغییر کند رفتار دولت عوض می شود

فارس: شما مدیرانی دارید که این راه حل ها را اجرایی کنند؟

قاضی زاده هاشمی: بله داریم. حضرت آقا می‌فرمایند دولت جوان حزب الهی بیاید که تحول عظیمی در نظام مدیریت کشور ایجاد کند که غصه ها تمام شود. این را کسی می گوید که بیشترین احاطه را به موضوعات کشور دارد. ولی چینشش مهم است که بتوانید از افراد در جای خودش استفاده کنید. کار رئیس جمهور نوعی رهبری و مدیریت کلان است و باید بتواند اجزای اجرایی را با مجموعه پارادایم نظام و قانون اساسی و بین خودشان هماهنگ کند و در یک مسیر به نتیجه برسد. به همین دلیل رئیس جمهور شخص دوم کشور و رئیس شورای امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و … است چون کارش هماهنگ‌سازی و حرکت به سمت هدف مشترک است.

می توانید از عامل انسانی موثر خوب یا بد استفاده کنید و خروجی خوب از آن بگیرید. اگر پارادایم تغییر کند و دو سه مهره کلیدی جابجا شوند رفتار دولت عوض می شود. البته من معتقد نه به تکرار هستم.

فارس: شعارتان است؟

قاضی زاده هاشمی: نه؛ شعار من دولت اعتماد است.

فارس: بعضا اینگونه عنوان می شود که بهترین رئیس جمهور با بهترین تیم هم روی کار بیاید 3 یا 4 سال طول می کشد که کشور به یک نقطه ثبات و نقطه صفر از لحاظ برخی شاخص های منفی برسد. با این نگاه شما چگونه می توان به یک ثبات در زمان کوتاه یکی دوساله رسید؟

قاضی زاده هاشمی: این سوال کلی است. وقتی می گویید نقطه صفر منظورتان چیست؟ باید بگویید نرخ تورم چقدر و ضریب جینی چقدر؟ و میزان بی سرپناهی چقدر؟

فارس: به طور کلی اینکه مردم احساس کنند تغییر مثبتی ایجاد شد . . .

قاضی زاده هاشمی: نه؛ اینکه احساس می کنند ولی رشد تمامی ندارد. انسان تدریج‌الکمال است و نیازهای انسان هم تغییر می‌یابد. قبلا موبایل نبوده و الان تبدیل به نیازش شده به یک هزینه واقعی در هزینه خانوار تبدیل شده است. بنابراین وقتی درمورد هزینه خانوار صحبت می کنی باید به هزینه ارتباطات هم فکر کنی. 

الان در وضعی که مردم در صف مر‌غ می‌ایستند اگر از کتاب خواندن و تفریح حرف بزنید مسخره نمی‌کنند؟ می‌گویند ما هنوز مسئله‌مان گرسنگی هست. بنابراین سؤال شما از من چیست؟

 پاسخی که من به شما می‌دهم این است که ما سه مسئله در حوزه مسکن داریم که یکی بی‌مسکنی است که ما این مشکل را در چهار سال اول حل می‌کنیم و این 4.5 میلیون خانه را می‌سازیم. همچنین در سیاست‌های قیمت‌مان چون تورم یک سیر صعودی و سینوسی دارد که به تورم ثابت و متغیر معروف است ما این سینوس را از بین می‌بریم و به عبارتی بهتر یک نوع ثبات به بازار و گردش مالی برمی‌گردانیم. اما شما می‌گویید آیا می‌توانید میانگین تورم نقطه به نقطه را کاهش بدهید؟ من می‌گویم می‌توانم نقطه به نقطه را کاهش بدهم اما چیزی که به شما قول می‌دهم این است که میانگین نرخ تورم را یک رقمی خواهم کرد. ما دقیق حرف می‌زنیم و همه این‌ها با عدد و رقم در برنامه‌مان هست.

شما می‌گویید در حوزه کشاورزی و غذا چه می‌کنید؟ من می‌گویم برنامه ما این هست که تا سال 1403 ایران بدون گرسنه داشته باشیم. در دولت اعتماد هیچکس دیگر در سطح سلولی گرسنه نخواهد ماند. فرق سلولی با گرسنگی این است که شما می‌توانید با سیب‌زمینی و نان مردم را سیر کنید ولی وقتی می‌گویید من در سطح سلولی مشکل گرسنگی را برطرف می‌کنم این است که سوءتغذیه هم نخواهد داشت و نسبت کالری و پروتئین و ریزمغذی و ویتامین را در سبد غذایی دیده‌ایم. بعد، از من می‌پرسید که این کار را چگونه انجام می‌دهید و من برنامه‌ام را ارائه می‌دهم و می‌گویم برنامه من این است و اینگونه تأمین مالی می‌کنم. در دولت مشارکت‌جو همه کار را دولت نخواهد کرد و دولت نهادساز است. 

دولتی که می‌خواهد همه کار بکند هیچ کاری نمی‌تواند بکند

در مورد بعضی موضوعات ممکن است از من بپرسید و من بگویم فعلاً برنامه اجرایی برای اینها ندارم ولی راهبرد دارم و در دولت اول برای اصلاح آنها مقدمه‌سازی می‌کنم. برخی به من می‌گویند که دولت باید برای همه موضوعات برنامه داشته باشد ولی من این را غلط می‌دانم. دولتی که می‌خواهد همه کار بکند هیچ کاری نمی‌تواند بکند. باید رویکرد و جهـت‌گیری داشته باشد اما اگر بگوید من همه مسائل کشور را که شامل بیش از 100 موضوع ساختاری و زیر سیستم هست اصلاح می‌کنم حتماً دروغ می‌گوید. معمولاً دولت‌ها یک یا دو برنامه تحولی دارند و همین یکی دوتا هم به زمین می‌خورد.

تمام حرف دولت آقای روحانی طرح تحول سلامت و ارتباط با غرب بود. در دولت احمدی‌نژاد هم دو برنامه یارانه و مسکن مهر وجود داشت و هرچند مبارزه با فساد هم گفته شد ولی برنامه اجرایی برای آن وجود نداشت. در دولت آقای خاتمی هم مطرح شد که توسعه سیاسی و آزادی‌های فرهنگی را هم افزایش می‌دهم؛ دولت قبل از آن هم سازندگی را مطرح کرد و گفت جاده و تونل می‌سازم و کشور درست می‌شود. هر کدام یک یا دو برنامه بیشتر نداشتند و این یکی دو برنامه هم به دو دلیل با شکست روبه‌رو شدند که یکی تک‌ساحتی بودن است.

شما وقتی می‌خواهید یک سیستم را ا صلاح کنید با یک متغیر اصلاح نمی‌شود و سایر عوامل این مکانیزم را خراب می‌کنند. سیاستی که تک ساحتی هست نه تنها اثربخش نیست بلکه به ضد خودش تبدیل می‌شود. مثلاً هدفمندی یارانه‌ها یکی از این مکانیزم‌ها بود که از اول هم به دولت وقت گفتیم که در کنار این کار باید حفظ ارزش پول ملی و حکمرانی ریال را هم باید در نظر بگیرید. چون الان قیمت را تعدیل می‌کنید و اگر دوباره قیمت ریال بیفتد دوباره باید تعدیل بکنید و سؤال این است که این چرخه گرانی کی تمام می‌شود؟ کسی وارد بحث آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی می‌شود که قبل از آن ثباتی در نرخ تورم ایجاد کرده باشد و نرخ تورم را به حدود 2 یا 3 درصد برساند و بعد وارد این داستان‌ها شود. نمی‌خواهم بگویم که ما الان نباید از هدر رفت انرژی بگذریم و باید برای آن برنامه کنترلی داشته باشیم که داریم. 

گم شده امروز کشور سرمایه اجتماعی است 

فارس:‌ گفتمان اصلی دولت شما چه خواهد بود؟

قاضی‌زاده هاشمی: گم شده امروز را سرمایه اجتماعی می‌دانیم و به همین خاطر اسم دولت‌مان دولت اعتماد است. دو روش برای کسب اعتماد مردم وجود دارد. وقتی می‌خواهید زمینه رشد فرزند را فراهم کنید یک راهش این است که پدر و مادر هتل‌دار بچه‌هایشان باشند و هرچه خواست برایش فراهم کنند و یک وقت هم هست که شما زمینه همراهی مسئولیتی به او می‌دهید و با او مشورت می‌کنید. به فرزند پول می‌دهید و به جای اینکه خودتان خرید کنید خرید را به او می‌سپارید هرچند می‌دانید که ممکن است در بار اول جنس بنجل و گران به او بفروشند ولی این را پذیرفته‌اید که برای رشد یافتن فرزند و داشتن اعتماد به نفس باید این مسیر را طی بکند.

دولت اعتماد، اعتمادساز و اعتمادگر است و با  اعتماد به مردم جلب اعتماد می‌کند. یعنی هیچ تصمیمی را بدون مردم نمی‌گیرد و هیچ کاری را بدون مردم انجام نمی‌دهد. ما کلی بخشنامه و دستورالعمل صادر می‌کنیم و باید در کنار امضای وزیر امضای نهادهای اجتماعی و مدنی ذی‌ربط هم باشد تا آن بخشنامه صادر شود. در انتصابات باید نظر ذینفعان لحاظ شود تا آن فرد منصوب شود.

استاندار که می‌خواهیم انتخاب کنیم مردم باید نظر بدهند و همچنین می‌خواهیم عزل بکنیم مردم باید نظر بدهند و برای این مسئله مکانیزم و مدل طراحی کرده‌ایم. یعنی تعریف کرده‌ایم که مجموعه نخبگان استان می‌آیند و می‌گویند که بین این افراد این استاندار را انتخاب می‌کنیم. یک سامانه احراز هویت الکترونیکی تعریف کرده‌ایم که یک نفر در آن سامانه استاندار را استیضاح می‌کند و اگر جمع زیادی از مردم و برای مثال بیش از یک سوم مردم بگویند این فرد درست می‌گوید و این استاندار به درد نمی‌خورد، استاندار عزل می‌شود.

این را تبدیل به اقدام کرده‌‌ایم و شاید هنر ما این بوده که برای اولین‌بار از نظریه به مدل و از مدل به راهبرد و از راهبرد به برنامه و از برنامه اجرایی به ساختار و بعد به نیروی انسانی رسیده‌ایم. همه حرف‌هایی را هم که می‌زنیم از گفتمان انقلاب و امامین انقلاب استخراج کرده‌ایم ولی توانسته‌ایم اینها را کنار هم بچینیم و تبدیل به زنجیره کنیم. 

فارس: این که فرمودید گفتمان است یا راهبرد؟

قاضی‌زاده هاشمی: شما می‌گویید شعار اساسی‌تان چه است؟ و من می‌گویم جلب اعتماد و احیای اعتماد عمومی هست. اعتماد عمومی را هم برای این می‌خواهیم که سرمایه اجتماعی کارگزاران نظام و نظام ارتقا پیدا کند. چون حضرت آقا در بحث دولت اسلامی فرمودند؛ دولت اسلامی نیاز به استقامت مردم دارد و اگر مردم همراهی نکنند دولت اسلامی شکل نمی‌گیرد. دولتی که می‌خواهد اسلامی بشود نیاز به همراهی مردم دارد و برای همراه‌سازی و استقامت مردم باید اول جلب اعتماد کرد وگرنه این راهبرد منقطع است. ما می‌خواهیم در مسیر گام دوم حرکت کنیم و اهداف‌مان هم اهداف گام دوم هست و برای آن هم طراحی برنامه کرده‌ایم.

مردم به برنامه‌ها رأی نمی‌دهند بلکه به گفتمان‌ها رأی می‌دهند

 

فارس: به بحث انتخابات برگردیم. ورای اینکه کاندیداها چه برنامه‌ای برای ورود به عرصه انتخابات دارند مسئله این است که جریان اصلاح‌طلب همانند آنچه در انتخابات 96 اتفاق افتاد ممکن است با برخی دوگانه‌سازی‌ها تلاش کند تا فضای انتخابات را به نفع خود تغییر بدهد. کارکرد این ابزارهای روانی را در انتخابات 1400 به چه میزان متحمل می‌دانید. 

قاضی‌زاده هاشمی:‌ به نظر خودم و دوستان ما جامع‌ترین برنامه‌ای که ارائه شده همین برنامه است. من هم نماینده جمعیت هستم و به عنوان یک کاریزما یا شخصیت وارد انتخابات نشده‌ام بلکه به عنوان نماینده یک مکتب فکری برای اداره کشور وارد شده‌ام. یک وقتی هست که یک شخصیت برجسته و اجماع‌ساز یا اندیشه‌ساز و متفکر و فیلسوف می‌گوید و اداره کشور را به دست می‌گیرد، اما ما اینگونه نیستیم و اصلاً معتقدیم که دوره دولت‌های کاریزماتیک گذشته و اکنون دوره دولت‌های بسیط است و جریان و مکتب دولت باید جای اشخاص بنشیند. بنابراین بنده یک نفر به نمایندگی یک مکتب فکری هستم که عده‌ای را الان سازماندهی کرده و عده‌ای هم در اجرا سازماندهی خواهد کرد که این جمعیت باید بالغ بر 3500 نفر شود تا بتواند کشور را اداره کند.

اما بنده به عنوان کسی که کار کرده‌ام و برنامه دارم معتقدم که انتخابات محل تقابل برنامه‌ها نیست و مردم به برنامه‌ها رأی نمی‌دهند بلکه به گفتمان‌ها رأی می‌دهند. یکی از دلایلی که بچه‌های انقلاب تا الان رأی نمی‌آوردند، این بوده که گفتمان نداشتند. برنامه داشته‌اند ولی گفتمان نداشتند و این بحث مفصل است. گفتمان یعنی اینکه شما بتوانید غیریت‌سازی کنید و بتوانید بگویید من چه هستم و چه نیستم و می‌خواهم شما چه باشید.

دست بچه‌های انقلاب تا الان خالی بوده و در این دوره انتخابات باز در بسیاری از شخصیت‌هایی که الان وارد عرصه انتخابات می‌شوند این مشکل است و هیچ منظومه فکری گفتمانی ندارند و حداکثر عده‌ای را مأمور می‌کنند تا یک برنامه برای‌شان بنویسند که این گفتمان نیست.

طرف مقابل چون تکلیفش روشن است از اول هم می‌گوید و هنوز هم تکرار می‌کند و چند مفهوم اعم از آزادی که شامل آزادی فیلترینگ و ورزش زنان می‌شود آزادی را تعریف کرده و این تعریف را جا انداخته است. همچنین مفهوم ارتباط با جهان را تعریف کرده است. حضرت آقا را نباید در جریانی قرار داد چون غلط است ولی کسی که واجد گفتمان است خود حضرت آقا هست و از ذیل ایشان به این طرف اصلاً گفتمان‌سازی نکرده‌ایم. 

همیشه در میدان گفتمانی رقیب بازی کرده‌ایم

 حرف‌های پراکنده‌ای وجود دارد ولی تبدیل به گفتمانی نشده که دو قطبی گفتمانی ایجاد کند، نیست. بنابراین طرف میدان را تعریف می‌کند و دو قطبی درست می‌کند و با آن هم ما را می‌زند. ما همیشه در میدان گفتمانی رقیب بازی کرده‌ایم و وقتی میدانی از ما نیست در آن می‌بازیم. ما در موضع دفاع انداخته است من یک مصاحبه چند روز پیش کردم که به خاطر آن به ما توپیدند که در آن گفته بودم مذاکره باید خط قرمز ما باشد. چه کسی مخالف مذاکره در کشور ما است؟

با مذاکره مخالف نیستیم؛ با وادادگی مخالفیم

مگر نظام مخالف مذاکره هست؟ نظام اگر مخالف مذاکره بود در زمان احمدی‌نژاد و خاتمی اجازه مذاکره نمی‌داد. مگر ما در قرارداد الجزایر با اروپایی‌ها مذاکره نکردیم و در 598 مذاکره نداشتیم؟ مگر در عراق مذاکره نکردیم؟ مگر قبل از دولت روحانی ما مذاکره نکردیم؟ در مذاکره تِرَک 2 آقای صالحی وزیر خارجه کدام دولت بود و با اجازه چه کسی مذاکرات را انجام داد؟ ما می‌گوییم با این دست از مذاکره که دستاوردش ذلت ملی هست و بی‌نتیجه و وادادگی و موجب سختی معیشت هست مخالفیم و با این روش مذاکره مخالف هستیم.

با خود مذاکره مخالف نیستیم و خیلی هم طرفدار مذاکره هستیم و بهتر از شما هم بلدیم مذاکره کنیم و جاهایی هم که ما مذاکره کرده‌ایم بیشتر از شما دستاورد داشته‌ایم. مثل مذاکراتی که حاج ‌قاسم با  دوستان و دشمنان ما کرده و دستاوردهایش هم در صحنه عملیاتی مشخص است. حاج قاسم با پوتین مذاکره سیاسی کرد و روسیه را به وسط میدان آورد. رقیب یک دو قطبی مذاکره و ضد مذاکره درست می‌کنند و ما را کره شمالی جلوه می‌دهند و ما هم شروع به دفاع کرده و در آن میدان بازی می‌کنیم، در حالی‌که کل میدان مال آنها است و ابعاد و نقشه کل صحنه را کشیده‌اند و ما را وسط میدان می‌گذارند و ما هم شروع به دفاع می‌کنیم. وقتی می‌خواهیم یک گزینه انقلابی انتخاب کنیم باید ببینیم که میدان بازی طرف چه هست و کسی که پازل آنها را کامل می‌کند به میدان نفرستیم.

وقتی طراحی دشمن و رقیب را می‌بینیم و دو قطبی‌سازی آن را شاهد هستیم نباید کسی را به میدان بفرستیم که دو قطبی آن را کامل کند. یک شخصیتی بفرستیم که عین خصوصیتی که آنها می‌خواهند قابل سوار شدن باشد و بتوانند بزنند و بعد بگوییم چرا می‌بازیم. اصلاً رفقای ما به این داستان‌ها فکر می‌کنند؟

فارس:‌ اشاره‌ای به میزان مشارکت در انتخابات مجلس داشته باشیم که از نظر کاهش مشارکت یک انتخابات بی‌نظیر بود. یکی از عللی که برای این مشارکت کم ذکر می‌شود عملکرد دولت آقای روحانی هست و می‌گویند دولت حسن روحانی کاری کرده که مردم تمایلی به حضور در صحنه انتخابات ندارند. به نظر شما مقصر شرایط فعلی و اوضاع اقتصادی جامعه کیست؟

قاضی‌زاده هاشمی: اولاً مردم از ریخت همه ما بدشان می‌آید و همه را مقصر می‌دانند و یک عده ساختار را هم مقصر می‌دانند. کارگزاران را همه مقصر می‌دانند و نظام هم را هم عده‌ای مقصر می‌دانند. اولاً اینکه اعتماد عمومی از دست رفته و سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کرده در نظرسنجی‌ها هم معلوم است و قابل پنهان کردن هم نیست.

وقتی بالای 90 درصد است یعنی حتی جریان انقلابی و متدین و مدافع انقلاب و نظام هم شاکی هستند. ما چون نماینده مردم هستیم و با مردم در تماس هستیم، خودمان هم نباشیم از تعداد پیامک‌های‌مان معلوم است. علت اینکه من سال 95 تصمیم گرفتم وارد فضای اجتماعی شوم به خاطر این بود چون اصلاً نیاز جامعه را دیگر تقابل سیاسی نمی‌دیدم و به نظر من جریان انقلابی اگر زرنگ بود باید وارد این فاز می‌شد. به نظرم بچه‌هایی که به گروه‌های جهادی پیوستند این را فهمیدند که الان جایی که باید به مردم پاسخ دهند تا سرمایه اجتماعی نظام ارتقا یابد اینجا هست. جایی که مردم مشکل در زندگی‌شان دارند و این سیستم پاسخگو نیست و اینها باید جبران کنند تا مردم بدانند. مردم ناراضی هستند چون می‌بینند دولت بد عمل می‌کند و کسی هم نیست که جبران کند تا بگویند اگر هم دولت نیست توسط فلانی‌ها این مشکل جبران می‌شود. یک سطح آسیب کارگزاران هستند.

 این کارگزاران بروند و یکسری کارگزاران پاک‌دست و خوب متدین انقلابی و جهادی روی کار بیایند و یک سیستم نظارت بر کارگزاران باشد تا این 13 هزار و 700 مدیر را حسابی کنترل کنند مسئله حل می‌شود. در یک سطح بالاتر بگوییم برنامه‌ها هم مشکل دارند.

بعضی از برنامه‌ها و فرآیندهای کشور را اصلاح کنیم یک عده بالاتر بیایند و بگویند مسئله ما ساختاری هست و این روش کنونی اداره کشور مشکل دارد و این مدل حکمرانی است که دارای مشکل هست و باید این مدل حکمرانی را تغییر بدهیم.

در این سطح تقریباً هیچکس حرف نمی‌زند. در این سطح تقریباً یک نفر حرف‌های محدودی دارد. یک سطح بالاتر از آن بحث پارادایم‌ها و دکترین‌ها هست. من معتقدم مردم‌سالاری دینی اصلاً در بین کارگزاران کشور فهمیده نشده است. حضرت امام که مردم‌سالاری دینی را به ما دادند برای آن نهادسازی کردند چون می‌دانستند نظام دیوانی کشور نمی‌تواند بار انقلاب اسلامی را به دوش بکشد و به همین دلیل جهاد و کمیته و بسیج درست کردند. امام می‌دانستند این تفکر که امت‌ساز است نه ملت‌ساز نیازمند به نهادهایی برای پیشبرد اهداف انقلاب دارد و در این ساحت تقریباً هیچ‌کس هیچ حرفی نمی‌زند.

بیانیه گام دوم بیانیه پارادایم شیفت و تغییر فهم از موضوع است

 

من معتقدم مسئله ما نه در سطح کارگزاران و نه در حتی سطح برنامه و ساختار است بلکه باید یک پارادایم شیفت اتفاق بیفتد و بیانیه گام دوم بیانیه پارادایم شیفت و تغییر فهم از موضوع است. قبلا حضرت آقا پیچ تاریخی را مطرح کردند ولی فهمیده نشد و برای انقلاب فرمودند که آرمان ثابت است و تغییر پیدا نمی‌کند ولی در مسیر مانع به وجود می‌آید و باید تغییر جهت بدهیم و با این مسیر به آن آرمان نمی‌رسید. کسی که بالای قله ایستاده و دور دست را می‌بیند، شاهد است که در مسیری که شما در حال رفتن هستید به کوه می‌خورید و باید مسیر را عوض کنید. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم این مسئله را تبیین کرده‌اند. 

بسیاری از دولت های اصولگرا هم تغییر ایجاد نخواهند کرد

فارس: چقدر معتقد هستید که اگر این دولت ادامه پیدا کند و تفکری حاکم شود که ادامه تفکر دولت آقای روحانی باشد تغییرات و تحولاتی که شما به آن اشاره می‌کنید رخ نمی‌دهد؟

قاضی‌زاده هاشمی: من معتقدم بسیاری از دولت‌های اصولگرایی هم که خواهند آمد تغییر ایجاد نخواهد کرد. دولت و مجلس در نظام امامت و امت امام کارشان چیست و کارگزاران چه کسانی هستند. کارگزاران نمایندگان مردم برای انجام تکالیف مردم نسبت به امام هستند و کار آنها تسهیل‌کنندگی بین این رابطه است و باید کاری کنند که امام و امت به هم پیوند بخورند و ادغام شوند. حالا اگر مانع شوند و این مسیر را ببندند و اجازه ندهند که از این طرف حرف امام جاری شود و از آن طرف هم یاری مردم جاری شود حال این دولت می‌خواهد اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا تفاوتی ندارد. درست است که فساد کمتر می‌شود مگر اول انقلاب نبود و ما چه مسیری را رفتیم که این تغییر اتفاق افتاد. ما اگر آدم‌ها را آدم‌های سال 57 بکنیم و مسیرها را اصلاح نکنیم به مرور زمان دوباره استحاله اتفاق می‌افتد پس مسیر را باید درست کنیم.

فارس: مقداری از مباحث مبنایی فاصله بگیریم . . .

قاضی‌زاده هاشمی: مردم دچار بی‌اعتمادی شده‌اند چون دچار تعارض شد‌ه‌اند و در سه سطح احساس خیانت می‌کنند. اولاً اینکه می‌گویند مگر این انقلاب اسلامی شعارها و آرمان‌هایی نداشت و مگر عدالت و حکومت عدل علی شعار این انقلاب نبود؟ مگر پیاده‌سازی احکام اسلامی شعار انقلاب نبود و الان این شعارها کجا هستند؟ دوم اینکه می‌گویند از این مرحله هم بگذریم شما به عنوان یک دولت خوب و مسئول مسئولیت مردم را دارید یا نه؟ انجام وظایف یک دولت خوب کجا هست؟ از این هم بگذریم در سطح سوم این شعارهایی که در زمان انتخابات داده‌اید را لااقل عملی بکنید. نه پای آرمان‌های‌تان ایستاده‌اید، نه پای وظایف‌تان ایستاده‌اید و نه پای شعارهای‌تان هستید. به مردم احساس خیانت دست داده و احساس می‌کنند که کلاه‌شان برداشته شده است و بی‌اعتماد هستند و هرچه می‌گوییم می‌گویند تو هم یکی مثل بقیه هستی. احیای این اعتماد کار خیلی سختی است. آن‌قدر باید صداقت ما را ببینند و شاهد تلاش و زحمت ما باشند و همراهی و گوش‌ شنوا و سینه ستبر و بازوی قوی ما را در همراهی‌شان ببینند تا زخم‌‌هایشان التیام پیدا کند. آنقدر به خصوص این دولت به جان مردم زخم زده است.

دولت دچار یک تفرعن است

فارس: در مورد دولت گفتید و من سؤالم را تغییر می‌دهم. یکی از مباحثی که می‌خواهیم روی آن متمرکز بشویم همین است چون مردم دنبال مقصر می‌گردند و در عین حال به دنبال منجی هستند. در واقع در این شرایطی که مردم در آن گیر کرده‌اند معلول تصمیم‌گیری یک عده هست و مردم می‌گویند بورس و شرایط معیشتی را چه کسی اینگونه کرد. چقدر آقای روحانی و تیمش را مقصر این شرایط می‌دانید؟ 

قاضی‌زاده هاشمی: اینکه این دولت خیلی مقصر است در آن شکی نیست. هم در سیاست‌گذاری، و نظام تصمیم‌گیری، هم در اجرا و هم در پاسخگویی این دولت دچار یک تفرعن است و هم در منش زندگی شخصی این دولت نقطه آبادی نگذاشته است اما پاسخ را ساده و ناظر بر اشخاص نکنیم. آدم‌ها ماحصل این سیستم هستند و از این سیستم سربرآوردند و این سیستم این آدم‌ها را آفریده و رشد داده است. هر سیستم متناسب با خودش را جذب می‌کند و اگر هم جذب نکند تبدیل می‌کند. چرا رؤسای جمهور و کارگزاران خوب ما چپه می‌شوند و یا می‌برند و یا دفن می‌شوند و یا تغییر ماهیت می‌دهند؟ آیا همه اینها خراب هستند یا سازوکار این کار را با آنها می‌کند؟ یا باید خراب بشوند و یا خراب می‌شوند. وقتی پول شبهه‌ناک ذره ذره به زندگی‌شان می‌آید خراب می‌شوند.

باید ببینیم نظام مالیات‌ستانی ما چگونه است و نظام تسهیلات بانکی ما به چه شکل است و پولی که شهرداری‌ها از مردم می‌گیرند چگونه است. اینها  اثر وضعی ندارد؟ بعد این سیستم آدم‌هایی مثل خودش را نگه می‌دارد و آدم‌هایی که نتوانند با این سیستم کار کنند یا منتقد و منزوی می‌شوند، یا بریده می‌شوند و یا تغییر می‌کنند. اینها بسیار بسیار مقصر هستند اما اینها معلول این سیستم هستند. اولویت با تغییر مدیران است ولی مدیرانی که برنامه برای تحولات همه‌جانبه سیستمی داشته باشند نه به صرف اینکه مدیر خوبی هستند و توانایی انقلاب سیستمی ندارند.

فارس: به هر حال آن رئیس جمهور می‌آید که آن ساختار را عوض کند و وقتی تغییر نمی‌دهد تبدیل به مقصر می‌شود.

قاضی‌زاده هاشمی: بله، این دو سطح هست. شما می‌گویید که اینها بروند و آدم‌های خوب و حزب‌اللهی جای اینها را بگیرند. به نظر من در این شرایط مسئله حل نمی‌شود هرچند موقت و کوتاه‌مدت حل شود مثل کاری که برای مثال در هدفمندی یارانه‌ها انجام شد که موقتاً چهار تا پنج سال همه خوشحال بودند اما بعد از چهار یا پنج سال اینجایی که کار را خراب می‌کند این مسئله را می‌پوشاند؟ این مسئله بعداً تبدیل به ضد خودش می‌شود. در جابه‌جایی مدیران هم همین مسئله است. 

نظام بانکی ما استضعافگر است

 

فارس:‌ یعنی شما می‌خواهید بگویید که مدیر انقلاب و غیر انقلابی فرقی نمی‌کند.

قاضی‌زاده هاشمی: فرق می‌کند ولی در قشر و سطح فرق می‌کند. بله، بیشتر می‌دود و تلاش می‌کند و پاک‌‌دست‌تر هست و کمتر دزدی می‌کند اما اینها بنیادها را تغییر نمی‌دهد. مثلاً این نظام بانکی ما استضعافگر است و پول را از عموم مردم با نرخ ارزان جمع می‌کند. وقتی نرخ تسهیلات کمتر از نرخ تورم است ارزان است. این پول را جمع می‌کند و به صورت یکجا به یک نفر می‌دهد و آن فرد ثروتمند می‌شود. این سیستم بانکی ما است که طبقه نیاورانی را درست کرده و هیچکدام از اینها با پول خودشان اینها را نساخته‌اند. این سیستم بانکی استضعافگر است و اگر ما به دنبال رفع محرومیت هستیم یک راهش این است که برای محرومین خانه بسازیم و کار دیگر این هست که نظام توزیع فقر و فاصله طبقاتی را درست کنیم. حال شما یک بچه‌ مسلمان را بالای سر یک سیستم استضعافگر بگذارید.

نظام بودجه‌گری ما استضعافگر است چون منابع بودجه را برای توسعه برخی مناطق متمرکز می‌کند و برخی مناطق را هم محروم می‌کند و بین مناطق شکاف ایجاد می‌شود حال شما یک رئیس برنامه سازمان برنامه و بودجه‌ای بگذار که خیلی آدم حسابی باشد اما اگر این مدل را درست نکند به هیچ دردی نمی‌‌خورد.

فارس: موضوع خوبی مطرح شد و ما هم معتقدیم اگر ساختارها را تغییر ندهیم…

قاضی زاده هاشمی: ساختار نگوییم بگوییم ساز و کارها. چون سازوکارها هم فرآیندها و هم ساختارها هستن و به همین خاطر گفتیم که فصل پروانگی دوره انقلاب سازوکاری هست. ما نیاز به دگردیسی داریم و با پوست اندازی مسئله مان حل نمی‌شود. هرچند ظرفیت‌ها و سلول‌ها و بنیادها مربوط به موجود اول است ولی نیاز به خلق موجود جدید برخاسته از موجود قبل داریم.

فارس: حتما کسانی که صحبت های شما را بشنوند از شما خواهند پرسید شما چه کاری خواهید کرد که ضمانت وعده های شما باشد که راهی که بقیه رفته اند را نروید؟

قاضی زاده هاشمی: از من پرسیدند رقیب شما در انتخابات کیست؟ گفتم رقیبم رضاخان است. چون نهاد اداره کشور برخاسته از رضاخان است و ادامه پیدا کرده است و آمده ام نهاد 100ساله رضاخانی را به هم بریزم. آموزش و پرورش و کنکور و سربازی و بانک و سازمان برنامه و بودجه رضاخانی هست و بعد از اینکه انقلاب ترومنی و نظریات الوین تافلری هم به کشور آمد تشدید شد. اینکه شما می گویید ضمانتت چیست؟ هرکسی بر اساس اعتقاد و اندیشه اش عمل می کند و ضمانت من صداقتم است که به مردم دروغ نگویم و بگویم اگر به من رای بدهید فکر من این است.

فارس: در کارنامه تان هم مردمی که به شما در حوزه انتخابیه مشهد رای داده اند هم به این اعتقاد دارند؟

قاضی زاده هاشمی: از اول هم همین بوده است. البته مجلس، سازمانی تک بعدی نیست چون باید با بقیه گفت و گو کنید. وقتی تو کار اجرایی دستت بوده و رئیس دانشگاه بودی چگونه اداره کردی؟ قبلش که معاون مدیرکل بودی چگونه عمل کردی؟ همینگونه عمل کردم و نهادی به هم ریختم. نظام نوین خدمات به جانبازان که الان به عنوان نظام حقوقی هست، طراحی و برنامه ریزی و اجرایش کار من در سال 80 است.

بعد آنهایی هم که سرکار آمده اند هرچه گفته اند عمل کرده اند. مثلا آقای روحانی به مسیر ارتباط با غرب رفت ولی دستاوردهایی که ناشی از آن مسیر بود چون به وعده شیطان دل داده بود محقق نشد.

دولت جوان حزب الهی هم معیشت و هم عزت را به مردم می‌دهد

 فارس: یکی دو ماه مانده به انتخابات در انتخابات های قبلی فضای پرشورتری را از نظر انتخاباتی در جامعه می‌دیدیم ولی این دوره حتی در سیاسیون نیز آن نشاط و شور سیاسی که باید باشد وجود ندارد. علت این کم رونقی را چه می دانید؟

قاضی زاده هاشمی: خیلی مفصل می‌توان در موردش بحث کرد و یک بخشش بی اعتمادی است. یک بخش هم القای احساس بن بست و شرطی سازی مردم و به گروگان گرفتن معیشت مردم است. از طرفی معیشت مردم را به گروگان گرفته اند. وقتی در اقتصاد گشایش اتفاق می‌افتد که شما اقتدار و عزت و سیاست بفروشی و دوگانه عزت و معیشت درست کرده اند. اگر می‌خواهی عزیز باشی باید گرسنگی بکشی و چنین انتخابی برای جامعه سخت است و دلمردگی ایجاد می کند چون مردم هم ارتباط موثر با جهان و هم حفظ عزتشان را می خواهند. ولی این کارگزاران گفته اند ما یکی از اینها را به شما می توانیم بدهیم. ما القا کرده ایم که به شما عزت می دهیم ولی باید سختی بکشید. درست است حرفهای دیگری می‌زنیم ولی چیزی که به جامعه القا شده مبارزه و جنگ است. آنها هم اینگونه القا کرده اند که ما معیشتتان را به شما می دهیم. این در حالی است که مردم هر دو را می خواهند پس احساس انسداد می‌کنند چون نمی توانند هردو را با هم به دست بیاورند. کسی هنرمند است که بگوید هر دو را به شما می‌دهم و دولت جوان حزب الهی هم معیشت و هم عزت را به مردم می‌دهد.

فارس: آقای روحانی و جریان حامی وی القا می کند که ریاست جمهوری اختیارات مبسوطی ندارد . . .

قاضی زاده هاشمی: حداقل در مورد ایشان دروغ است. ایشان کدامیک از خطوط قرمز نظام را در مورد برجام رعایت کرده و کدامیک از مصوبات برجام را رعایت کرده و کدامیک از مصوبات شورای عالی امنیت ملی را رعایت کرده است؟ آقای روحانی از همه خطوط قرمز عبور کرده پس کجا محدودیت اختیارات داشته است؟ حداقل در مورد شخص آقای روحانی غلط است. شعار راهبردی ایشان برجام بود و می‌گفت از این طریق تحریم ها را برمی دارم و در آن هم با بسط ید کامل هرکاری دلش کرده و می‌کند.

فارس: بعضا اینطور القا می شود که شما قرابت سیاسی با آقای لاریجانی دارید. در این مورد هم توضیحی بدهید که نسبت شما با مشی سیاسی آقای لاریجانی چیست؟

قاضی زاده هاشمی: بالاخره من پایداری ام؟ با لاریجانی ام؟ قالیبافی‌ام؟ رئیسی ام؟ با آقای رضایی تیم شده ام و با آقای ضرغامی و سعید محمد جلسه پنهانی می گذارم؟ بالاخره چه کسی هستم؟

فارس: این را در فارس جواب بدهید.

قاضی‌زاده هاشمی: من خودم هستم. من قاضی زاده هاشمی هستم به عنوان کسی که واجد اندک فکری و اندک زبانی که مواضع و رفتار خودش را دارد. آقای لاریجانی در زمانی که رئیس مجلس بود موافق تصویب CFTبود و من مخالف بودم. همین الان آقای قالیباف موافق چیزی است و بنده مخالفم در حالی که نائب رئیس اول هستم. چرا دائم دنبال چسباندن آدم ها به دیگران هستیم؟ جمعی از دوستان با ما همکاری می کنند ولی ستاد رسمی نداریم چون کسی می تواند ستاد رسمی داشته باشد که کاندیدا شده باشد و کسی کاندیداست که شورای نگهبان در مورد او اظهار نظر کرده باشد.

اصلا منطق ندارد کسی بیاید و ستاد تاسیس کند. جمعی از دوستان شبکه شده‌اند و در بخش‌های مختلف کار می‌کنند که از آن جمله دکتر لنکرانی است و از سال‌ها پیش با ما همفکری داشتند. ایشان از دوران تشکیل جامعه اسلامی دانشجویان باهم رفیق شدیم و بعدا هم من رئیس دانشگاهش بودم و با هم همکاری داشتیم. دوره ای که ایشان کاندیدای ریاست جمهوری بود بنده سخنگوی جریانی بودم که از ایشان حمایت کرده است و به خواست دکتر لنکرانی هم سخنگو شدم و اینقدر رفاقت و نزدیکی بین ما بوده است. الان هم همفکری وجود دارد و به هم کمک می‌کنیم ولی مسئولیتی به آن معنا داده نشده بود.

بعضی از این کانال های نامعلوم و اکانت‌های اجاره‌ای خبری را بالا می‌آوردند تا بگویند: این نه، پس آن. چون بنده هیچ سابقه ای که توسط آن من را بزنند ندارند باید چیزی درست کنند بعد این را شبکه کنند و بلافاصله بگویند کاندیدای جبهه پایداری با فلانی و فلانی آمد و رفقای ما در این دام بیفتند تا سریع موضع بگیرند. مرتب خبرسازی و حاشیه سازی می کنند تا نسبت به افراد تردید ایجاد کنند تا اصل گم شود چون اصلا معیار تشخیص نامزد اصلح برای ریاست جمهوری این حرف ها نیست و اینها تکنیک‌های غربی پرسونال برندینگ برای برجسته سازی یا حذف افراد است که تا الان با بسیاری از شخصیت های انقلاب این کار را کرده اند. بعضی ها خودشان یک سوتی داده اند و در این دام افتاده اند و برای بعضی ها مثل من هم که تاکنون سوتی نداده ایم یک چیزی درست کنند و بزنند.

جریانی که ادعای انقلاب و اسلام می کند با رفتارهای غیراسلامی به جای نمی‌رسد و خدا به او برکت نمی‌دهد و نمی‌شود از مسیر غلط به هدف درست رسید و هم باید هدف و هم باید مسیر درست باشد. عزت و ذلت همه کس هم دست خداست.

دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است

 

فارس: تکثر کاندیداها را مفید می دانید؟

قاضی زاده هاشمی: مشارکت با رقابت پیش می‌آید و دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است. اینکه بگوییم یک نفر می‌فرستیم و چون فضا، فضای مشارکت است و مردم رای می دهند. اینگونه نیست و مشارکت از دل رقابت در می آید. البته این رقابت باید سالم و درست در چارچوب پاردایم انقلاب اسلامی باشد نه اینکه خود انقلاب را به رقابت بگذاریم چون برخی خود انقلاب را به رقابت می گذارند. افراد مختلف با سلایق باشند تا مردم ببینند یکی از اینها به نظرگاه‌هایشان نزدیکتر است تا به یکی از آنها رای دهند. به نظر من حذف رقابت حتما با خواست حضرت آقا به ابتدائا افزایش مشارکت است در تضاد است. مردم هم به لحاظ زندگی شخصی دچار مشکل هستند و هم کرونا هم هستند و دوران قبل دانشگاه ها در این ایام فعال بود ولی الان نه دانشگاه‌ها باز است و نه فضای اجتماعی گرمی هست.

 انتهای پیام/





منبع خبر

قاضی‌زاده: رقیبم در انتخابات «رضاخان» است/ نام دولتم «دولت اعتماد» است/ نگذاریم رقیب دوقطبی مذاکره و ضدمذاکره ایجاد کند بیشتر بخوانید »

ترافیک در مسیر پاستور/ ۵۵ چهره‌ای که وارد کارزار ریاست جمهوری می‌شوند

ترافیک در مسیر پاستور/ ۵۵ چهره‌ای که وارد کارزار ریاست جمهوری می‌شوند


حوزه احزاب خبرگزاری فارس ـ قاسم عزیزی: نزدیک به 70 روز تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده است؛ فضای انتخابات از حالت سردی سال 99 بیرون آمده و با نزدیک شدن به موعد رای‌گیری تب و تاب‌ آن گرم و گرم‌تر می‌شود.

احزاب در قالب ائتلاف‌ها و تشکیل جبهه‌های متعدد به سمت همگرایی و وحدت حرکت کرده تا بتوانند با استفاده از ظرفیت‌های همدیگر فضای بهتری را برای معرفی، تبلیغات و رای‌آوری نامزد مورد نظر خودشان فراهم آورند.

در حالی که نزدیک به 2 ماه از عمر دولت روحانی که با شعارهای پر زرق و برق به ویژه در مسائل اقتصادی روی کار آمده بود، زمان مانده است اما عملکرد دولت تدبیر و امید به ویژه در بعد اقتصادی، تاثیر منفی بر معیشت مردم داشته و از این رو شخصیت‌های مختلف عمدتا با شعارهای اقتصادی وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند.

دولت روحانی که به تعبیر منتقدان و کارشناسان سیاسی همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات که منتج به توافقنامه موسوم به برجام شد، چیده بود اکنون با رفتن «دونالد ترامپ» رئیس جمهور جمهوری خواه آمریکا و روی کار آمدن «جو بایدن» معاون اول باراک اوباما ( رئیس جمهور آمریکا در زمان امضای برجام) سعی در احیای برجام دارد و طرفداران دولت بر این عقیده‌اند که این امر می‌تواند برگ برنده‌ای برای حامیان دولت و اصلاح‌طلبان برای انتخابات 1400 باشد.

کارشناسان سیاسی می‌گویند که اصلاح‌طلبان و دولت مستقر می‌خواهند دو قطبی «مذاکره و عدم مذاکره» که البته در سال 96 نیز جریان داشت را مجدداً احیا کنند و موج‌ انتخاباتی را بر همین اساس هدایت و راهبری کنند. از سوی دیگر نیروهای انقلاب سوء مدیریت را علت اصلی وضعیت فعلی کشور می‌دانند و معتقدند علاوه بر حل مسائل بین‌المللی باید با نگاه به درون و مدیریت شایسته امور کشور را مدیریت و ساماندهی کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری نیز در نخستین روز سال جدید در گفت‌و‌گوی زنده تلویزیونی که با آحاد ملت شریف ایران داشت، خطاب به افرادی که می خواهند داوطلب انتخابات شوند، گفتند: انتظار داریم سنگینی کار را متوجه شوید و بدانید چه مسئولیت سنگینی را می خواهید بر دوش بگیرید. اگر دیدید که می توانید این مسئولیت را بعهده بگیرید، آن‌گاه وارد کارزار انتخاباتی شوید.

بر خلاف بهارستان یازدهم، ترافیک در مسیر پاستور به شدت شلوغ است. قبل از عید نوروز 1400 افرادی همچون، سردار حسین دهقان، علی مطهری، سردار سعید محمد، مصطفی کواکبیان و … اعلام نامزدی کردند و حالا پس از تعطیلات نوروزی از روز شنبه تاکنون تقریبا هر روز شاهد اعلام کاندیداتوری یکی از شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … هستیم.

از این رو افرادی که تاکنون به صورت رسمی یا غیر رسمی اعلام کاندیداتوری کرده اند و یا احتمال کاندیداتوری آنان وجود دارد و فعالیت شبه انتخاباتی دارند و یا اینکه نام آنها در فضای احزاب مطرح هستند را با ذکر سمت ذکر می‌کنیم:

 

 

ردیف نام و نام خانوادگی سمت رسمی/غیر رسمی
1 محمدغرضی وزیر وزیر پست و تلگراف و تلفن دولت سازندگی رسمی
2 حسن سبحانی استاد دانشگاه و نماینده دور هفتم مجلس رسمی
3 سردار سعید محمد فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) رسمی
4 رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه رسمی
5 سردار حسین دهقان وزیر دفاع دولت یازدهم رسمی
6 امیر حسین قاضی زاده هاشمی نائب رئیس مجلس یازدهم رسمی
7 سیدعباس نبوی رئیس موسسه تمدن و توسعه ایرانی رسمی
8 محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون دولت نهم و دبیرکل جامعه اسلامی مدیران رسمی
9 عزت‌الله ضرغامی رئیس اسبق صدا و سیما رسمی
10 محمد عباسی وزیر اسبق ورزش و جوانان رسمی
11 اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی رسمی/بیانیه حزب
12 سیدمصطفی میرسلیم عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی رسمی/بیانیه حزب
13 حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی رسمی/بیانیه حزب
14

حسین انواری 

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی

رسمی/بیانیه حزب

15

محمدعلی افشانی
 

شهردار سابق تهران و عضو ارشد حزب اعتماد ملی
 

رسمی/اعلام حزب

 

16 محسن مهرعلیزاده

معاون رئیس دولت اصلاحات
 

رسمی
17 علی مطهری نماینده ادوار مردم تهران در مجلس  رسمی
18

مصطفی کواکبیان
 

دبیرکل حزب مردم سالاری
 

رسمی/اعلام حزب
19 محسن رهامی
 
دبیرکل سابق انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها
 
رسمی
20 محمدصادق خرازی

دبیرکل حزب ندای ایرانیان
 

رسمی/اعلام حزب
21

فائزه هاشمی‌رفسنجانی
 

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران

رسمی
22 آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه غیر رسمی
23 حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی

تولیت آستان حرم مطهر امام (ره)

غیر رسمی
24 علی لاریجانی رئیس مجالس هشتم، نهم و دهم  غیر رسمی
25 محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران و رئیس مجلس یازدهم غیر رسمی
26 محمود احمدی نژاد رئیس دولت‌های نهم و دهم غیر رسمی
27 اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی غیر رسمی
28 محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت های یازدهم و دوازدهم غیر رسمی
29 سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام غیر رسمی
30 رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم غیر رسمی

31

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام غیر رسمی
32 علی نیکزاد نائب رئیس دوم مجلس یازدهم غیر رسمی
33 سیدپرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفین غیر رسمی
34 رضا اردکانیان وزیر نیرو دولت دوازدهم غیر رسمی
35

عبدالناصر همتی

رئیس کل بانک مرکزی در دولت دوازدهم غیر رسمی
36 حجت‌الله عبدالملکی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) غیر رسمی
37

مسعود پزشکیان

وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نماینده مردم تبریز در مجلس یازدهم

غیر رسمی
38

محسن هاشمی

رئیس شورای شهر تهران غیر رسمی
39 محمدرضا عارف

معاون اول دولت اصلاحات و رئیس بنیاد امید ایرانیان

غیر رسمی
40

محمد شریعتمداری

وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی

غیر رسمی
41 محمدباقر نوبخت

رئیس سازمان برنامه و بودجه

غیر رسمی
42

علیرضا محجوب

رئیس خانه کارگر

غیر رسمی
43

عباس آخوندی  

وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی

غیر رسمی
44

مصطفی معین

وزیر علوم در دولت اصلاحات
 

غیر رسمی
45 سورنا ستاری معاون علمی حسن روحانی غیر رسمی
46 محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری غیر رسمی
47 قدرتعلی حشمتیان دبیرکل جبهه مستقلین و اعتدالگرایان غیر رسمی
48 محمدجواد حق‌شناس عضو شورای شهر تهران و حزب اعتماد ملی غیر رسمی
49 علی فلاحیان وزیر اطلاعات دولت سازندگی غیر رسمی
50 محمدزارع فومنی دبیرکل حزب مردمی اصلاحات غیر رسمی
51 سید محمد بطحائی وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم غیر رسمی
52 فریدون عباسی دورانی رئیس کمیسیون انرژی مجلس یازدهم غیر رسمی
53 محمد سعیدی کیا رئیس هیئت امناء بنیاد مستضعفان و جانبازان غیر رسمی
54 رضا صالحی امیری  وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت روحانی غیر رسمی
55 محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس دهم غیر رسمی

انتهای پیام/





منبع خبر

ترافیک در مسیر پاستور/ ۵۵ چهره‌ای که وارد کارزار ریاست جمهوری می‌شوند بیشتر بخوانید »

یادداشت

یادداشت | برای قطار انتخابات از همین حالا ریل‌گذاری کنیم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس از بجنورد پوریا سرداریان – در هیاهوی روزهای نزدیک به انتخابات ریاست‌ جمهوری، آنچه مغفول می‌ماند توجه به برنامه‌ اقدام کاندیداها برای سکان‌داری کشور است، غالباً عامل مؤثر رأی دادن عموم مردم، تأثیر موج‌های سنگین فرهنگی و اجتماعی با شانتاژ فضای مجازی در روزهای منتهی به انتخابات است.

اما یکی از مهم‌ترین مسائل کشور، ماجرای تحریم و نحوه‌ی مواجهه با این چالش است. تحریم، دارای دو بعد داخلی و خارجی است و به نظر می‌رسد بار سنگین‌ چالش آفرین تحریم،  بر دوش قسمت داخلی آن است. 

پرواضح است که بنای اصلی تحریم خارجی بر ضعف‌های داخلی گمارده می‌شود، پس اقدام پیشگیرانه و مصونیت ساز، لازمه مواجهه با تحریم خارجی است.

اگر بپذیریم میدان اصلی جنگ استکبار با انقلاب اسلامی در زمین اقتصاد است، پس داشتن برنامه عملیاتی، در حوزه جنگ اقتصادی برای کاندیدای ریاست جمهوری باید مهم‌ترین مطالبه مردمی باشد. 

تولید سؤالات دقیق و گلوگاهی و واداشتن کاندیداها به تبیین موضع شفاف و عملیاتی خود در پاسخ به آن می‌تواند یک برنامه اولویت‌دار جوانان انقلابی در این روزها باشد.

تعدادی از این سؤالات ازاین‌قرار است:

  • آیا ساختار تحریم‌های آمریکا قابل‌تداوم است یا متزلزل و ناپایدار؟
  • برای مقابله با جادوی مالی دشمن و شکستن آقایی دلار در مناسبات تجاری بین‌المللی چه تدبیری دارید؟
  • آیا برجام را چک سفید امضایی می‌دانید که قبلی‌ها توان نقد کردنشان را نداشتند، یا برجام را یک توافق بد می‌دانید؟
  • در حوزه بهره‌گیری ظرفیت‌های منطقه‌ای و جهانی جهت رونق اقتصادی چه دیدگاهی دارید؟
  • به‌صورت خاص روی ظرفیت‌های اقتصادی محور مقاومت حساب ویژه‌ای باز کردید؟
  • چگونه با سهم‌خواهی‌های منطقه‌ای غیر اولویت‌دار در طرح‌های ملی اقتصادی مقابله می‌کنید؟ 

تولید سؤالات جهت ساز، نوعی ریل‌گذاری برای حرکت به‌ سمت انتخابی آگاهانه است.

انتهای پیام/ن





منبع خبر

یادداشت | برای قطار انتخابات از همین حالا ریل‌گذاری کنیم بیشتر بخوانید »

سردار جعفری: به معاونانم گفتم سردار سلیمانی فرمانده سپاه است/ حاج‌قاسم نویسنده نامه ۲۴ فرمانده به خاتمی بود/ سال‌ها بود نوربالا می‌زد

سردار جعفری: به معاونانم گفتم سردار سلیمانی فرمانده سپاه است/ حاج‌قاسم نویسنده نامه ۲۴ فرمانده به خاتمی بود/ سال‌ها بود نوربالا می‌زد


گروه دفاعی خبرگزاری فارس: یکسال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه گذشت؛ فرمانده‌ای که نه‌تنها در میدان رزم با عملکرد موفق خود و نیروی تحت امرش، امنیت را فراتر از مرزهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد، بلکه در میان آحاد ایرانیان و امت اسلامی هم شخصیتی محبوب و اثرگذار بود تا جایی‌که در عنوان «سردار دل‌ها» را از مردم هدیه گرفته بود.

حاج قاسم را باید یادگار تمام میادین جهاد از ابتدای پیروزی انقلاب تا زمان شهادتش نام برد کما اینکه شهادتش هم در میدان جهاد برای انقلاب اسلامی رقم خورد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.

نخستین سالگرد شهادت «مرد میدان» بهانه‌ای شد تا به سراغ یکی از دوستان دیرین او، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه و فرمانده فعلی قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیة‌الله(عج) برویم.

آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی تفصیلی خبرگزاری فارس با سردار سرلشکر محمدعلی جعفری است.

 

 

** هیچ خدشه‌ای در یک‌سال اخیر به محور مقاومت وارد نشد

فارس: بعنوان نخستین سوال، بفرمایید که چگونه و در چه زمانی خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدید و واکنش‌تان چه بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم- من هم تبریک می‌گویم و هم تسلیت به رهبر معظم انقلاب و امت قهرمان و شهید پرورمان که این شهادت را که برای خود حاج قاسم آرزو بود و سالها به دنبال چنین حادثه ای بود که به دست شقی‌ترین فرد و دشمن ترین دشمنان اسلام به شهادت برسد  و به آرزویش رسید و البته خیلی دیر هم شده بود. چون من خودم شاهد هستم که بجز دوران دفاع مقدس که همه دنبال شهادت بودند، بعد از جنگ از همان سال‌های دهه هفتاد شهید سلیمانی به دنبال شهادت بود و هیچ لحظه‌ای جهاد در راه خدا را برای امنیت چه در داخل کشور و چه خارج از کشور و در جبهه مقاومت رها نکرد و به طور مستمر مشغول جهاد بود.

او برای شهادت لحظه شماری می کرد و وقتی به آرزوی دیرینه‌اش رسید باعث سرور و خوشحالی خودش بود، اما غم بزرگی به دل ما و همرزمان و علاقه‌مندان و مردم گذاشت. به خانواده محترم ایشان به خصوص همسرشان که تحمل سختی‌های فراوانی در زندگی داشتند تا بتوانند فرزندان را به بهترین نحو ممکن تربیت کنند هم تسلیت می‌گویم.

صبح همان روز جمعه قبل از نماز صبح بود که این خبر را تلفنی به من اطلاع دادند و در لحظات ابتدایی من باور نمی‌کردم چنین اتفاقی افتاده باشد، اما بعد از اینکه پرس و جویی کردم و به اطمینان رسیدم و البته کمی هم تأمل کردم دیدم که می‌تواند این حادثه به دست آمریکای جنایتکار رخ داده باشد.

این حادثه بزرگ می‌توانست زودتر از این اتفاق بیفتد اما اینکه در این مقطع زمانی اتفاق افتاد، نشان می‌دهد که ایشان وظیفه و نقش خودش را به اتمام رسانده و کار به جایی رسیده که با شهادتش دیگر جبهه مقاومت و امنیت منطقه لطمه‌ای نمی‎‌بیند. یعنی وقتی کارهای ایشان و اثرات آن مرور می‌شود و ریل‌گذاری و زیرساخت‌هایی که در منطقه ایجاد کرد می‌بینیم، در می‌یابیم که مقاومت در منطقه ادامه می‌یابد، همچنان که شاهد بودیم در یک سال اخیر هیچگونه خدشه‌ای به آن مسیر و راه مقاومت وارد نشد.

** برای حفاظت از حاج قاسم بی‌توجهی نشده بود

فارس: فرمودید مسائل حفاظتی را با ایشان مرور می‌کردید، پیش آمده بود که به ایشان از باب نگرانی احتمالی تان توصیه ای کنید؟

بله- از سال‌ها قبل که دشمن برای ترور ایشان در داخل و خارج کشور برنامه‌ریزی کرده بود، برای آن چاره‌اندیشی شده بود و جلسات زیادی برای حفاظت ایشان در محل کار، محل زندگی و مسیرهای رفت و آمدشان برگزار شد. البته در جبهه‌های مقاومت و صحنه‌های نبردی که در عراق و سوریه و لبنان وجود داشت، آنجا به صورت طبیعی نمی‌شد که مسائل امنیتی و حفاظتی دقیق رعایت شود؛ به خصوص کسی که دنبال شهادت است توجهی به اینها نمی‌کند اما به این معنا نبود که درباره ایشان بی‌توجهی باشد چون به هر حال رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی از ضروریات است ولی در صحنه نبرد متفاوت است.

البته یکی از احتمالات ترور ایشان همین روش و اقدامی بود که آمریکایی‌ها انجام دادند و چون در کشور دیگری اتفاق افتاد کار خاصی نمی‌شد انجام داد و دشمن با سرمایه‌گذاری که بر روی عوامل خود در عراق و سوریه انجام داده بود توانست این جنایت بزرگ را انجام دهد.

جلسات زیادی درباره حفاظت از جان حاج قاسم تشکیل می‌شد؛ خود ایشان هم توجه زیادی به نکات حفاظتی داشت و برای همین هم در طول این سال‌ها، خصوصا در ۱۰-۱۵ سال گذشته و از جنگ ۳۳ روزه به بعد در کشورهای مختلف ایشان حفظ شد.

** آمریکایی‌ها هیچ وقت امنیت نخواهند داشت

فارس: بعد از شهادت حاج قاسم که شاهد آن تشییع باشکوه بودیم، مردم از طیف‌ها و سلایق مختلف به خیابان‌ها آمدند و همه یک صدا یک مطالبه داشتند و آن هم انتقام سخت بود، البته اتفاق مهمی هم افتاد و آن حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد آمریکا بود، اما مردم همچنان این مطالبه انتقام را دارند؛ تحلیل شما از موضوع انتقام خون حاج قاسم چیست؟

ارزش وجودی حاج قاسم با انتقام‌هایی که در اذهان است قابل جبران نیست و ما هر بلایی هم سر دشمن بیاوریم، پاسخ خون حاج قاسم نخواهد بود. اتفاقی که افتاد خیلی اتفاق بزرگی بود، به نظر شما در موشک باران عین الاسد چند آمریکایی باید کشته می‌شد تا پاسخ خون حاج قاسم باشد؟ نمی‌شود اینگونه سنجید! درست است که احساس مردم، احساس مقدس و خوبی است و باید هم باشد، اما اگر ده‌ها برابر حادثه عین الاسد تلفات به آمریکایی ها وارد می‌شد، باز هم مردم راضی نمی‌شدند و حق دارند که انتقام سخت را مطالبه کنند.

داستان این انتقام سخت در یک مقطع تمام نمی‌شود و اتفاقا همین که آمریکایی ها بدانند هیچوقت امنیت ندارند و ما اجازه انتقام گرفتن خون حاج قاسم را در طول زمان برای خودمان باز می‌گذاریم و به مرور زمان و به طور مستمر حوادثی را شاهد خواهند بود که این خود بدترین صحنه‌ای است که برای آمریکا میتواند پیش بیاید و این احساس عدم امنیت توسط شخصیت‌های مرتبط با این موضوع که کم هم نیستند، بدترین عذاب برای دشمن است.

** حاج قاسم بشار اسد را راضی کرد مردم مسلح شوند

فارس: حاج قاسم ۲۲ سال بعنوان فرمانده نیروی قدس مشغول به خدمت بوده و شما هم بیش از نیمی از این زمان را فرمانده کل سپاه بودید و طبیعتا جلسات شخصی و کاری زیادی با هم داشته‌اید، از حال و هوای جلسات خصوصی‌تان بگویید.

در جلسات کاری ما، بیشتر مباحث مربوط به مقاومت، منطقه و روش‌هایی که درباره پشتیبانی سپاه و کشور از نیروی قدس باید انجام می‌شد، بود.

یکی از مباحث ما با حاج قاسم طرح این سوال بود که شما چندبار با آقای بشار اسد ضرورت مسلح کردن مردم را گفته اید آیا؟ گفت من چندبار این را گفتم اما ایشان قبول نکرده و استدلال می‌کرد که بافت مردمی و قومیتی سوریه، متفاوت از ایران است و ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم، اما وقتی که خطر سقوط دولت سوریه جدی شد، من به حاج قاسم گفتم اگر می‌خواهید من هم بیایم و یک بار دیگر با هم با ایشان صحبت کنیم، حاج قاسم گفت نه من خودم یک بار دیگر با بشار اسد موضوع را طرح می‌کنم و بعد از طرح  اینبار بشار اسد قبول کرد و از روزی که موافقت کرد و این اجازه را داد، ورق برگشت و با مسلح شدن مردم و شکل گرفتن جبهه مقاومت مردمی با استفاده از تجربیات انبوهی که در کشورمان داشتیم، ماجرای داعش در سوریه دائم به سمت تضعیف و نهایتا نابودی رفت.

مباحث دیگری که داشتیم بیشتر درد و دل های حاج قاسم درباره سختی‌های کارش بود در جلسات خصوصی.

 

** روش کاری حاج قاسم تحولی بود

فارس: گله می‌کردند؟

بله- چون فشار خیلی زیادی روی ایشان بود در رابطه مشکلاتی که برای  پشتیبانی‌ها در کشور خودمان داشتیم. زمینه دیگر گله‌مندی مربوط به روش‌های کاری حاج قاسم بود چون روش‌های او همیشه تحولی بود و در مقابل روش جاری انجام می‌شد و کار تحولی هم همیشه مخالف دارد لذا با ایشان مخالفت می‌شد. هرگاه با ایشان می‌نشستیم، با هم درد و دل می‌کردیم.

بخشی دیگر از صحبت‌هایمان هم ناظر به مسائل داخلی کشور بود؛ چون ایشان دائم وقتش در جبهه مقاومت و منطقه بود، از مسائل سیاسی و اجتماعی داخل کشور بی‌خبر می‌شد، بخشی از بحث‌هایمان مربوط به مسائل داخلی کشور در حوزه‌های مختلف بود.

** به معاونان سپاه گفتم خودتان را معاون حاج قاسم بدانید

فارس: پیش می‌آمد از خود شما پیش خودتان گله کند؟

نه (با خنده) پیش نیامده بود- من حاج قاسم را خیلی دوست داشتم و رابطه رفاقتی بالایی داشتیم و من با همه وجودم تمام امکانات سپاه را در پشتیبانی از ماموریت ایشان گذاشته بودم چراکه اعتقاد داشتم سرنوشت انقلاب اسلامی به موضوع مقاومت و تحرکات نیروی قدس در منطقه گره خورده و سپاه هم هرچه امکانات داشت باید در میان می‌گذاشت. این اهمیت بالا ایجاب می کرد ما سنگ تمام بگذاریم؛ علاوه بر این به دلیل عرق و علاقه‌ای که به حاج قاسم داشتم امکانات مورد نیاز را در اختیار نیروی قدس می‌گذاشتیم و حتی به معاونت‌های سپاه گفته بودم که فرض کنید حاج قاسم فرمانده کل سپاه است و شما خودتان را معاون حاج قاسم بدانید و هر کمکی که می‌خواهید به من بکنید به حاج قاسم بکنید. چه در تامین نیروی انسانی چه در پشتیبانی و لجستیک و بودجه‌ای این را گفته بودم و چون اینگونه بود من یادم نمی‌آید که حاج قاسم گله کرده باشد.

** حاج قاسم در کمتر از یک سال اشرار را تسلیم کرد

فارس: مردم ما شاید بیشتر حاج قاسم را به دلیل نقشی که در منطقه ایفا کرده و موضوع داعش بشناسند، اما بخش کمتر توجه شده درباره ایشان، موضوع مبارزه با اشرار در جنوب شرق کشور و پس از آن انتصاب حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس است، درباره این برهه زمانی برایمان بگویید.

بعد از جنگ ما در دو نقطه جنوب شرق و شمال غرب کشور مسئله امنیتی حاد داشتیم که با سرمایه گذاری سرویس‌های امنیتی کشورهای بیگانه به سردمداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان تحرکات ناامن کننده در این دو منطقه صورت می‌گرفت.

حاج قاسم هم که خودش بچه همان منطقه جنوب شرق بود و انگیزه خاصی نسبت به مبارزه با این شرارت‌ها و ناامنی‌ها داشت و شرایط هم بد بود و سالانه نزدیک به ۲۰۰ شهید در منطقه جنوب شرق می‌دادیم که سال‌های ۶۹ تا ۷۲ اوج این ناامنی‌ها بود. به همین دلیل ماموریت مبارزه با این ناامنی‌ها به سپاه واگذار شد و سپاه هم به نیروی زمینی واگذار کرد، در این مقطع ما قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه را تشکیل دادیم و حاج قاسم با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله فرماندهی این قرارگاه را بر عهده گرفت و مبارزه را با اشرار شروع کرد و با تعقیب و گریز و اشراف اطلاعاتی تقریبا در کمتر از یک سال کاری کرد که اشرار همگی تسلیم شدند و سلاح را زمین گذاشتند.

** تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد

در همان سال‌ها موضوع رشد فرماندهان لشکرها و تیپ‌های سپاه مطرح بود؛ حاج قاسم حدودا ۱۵-۱۶ سال فرمانده لشگر ثارالله بود و اینجا طبیعی بود که برای مسئولیت های دیگر در سپاه بهترین افرادی که می توانستند در مسئولیت ها قرار گیرند را از میان فرماندهان تیپ ها و لشگرها انتخاب کنیم.

 

پیشنهاد حاج قاسم برای فرماندهی نیروی قدس توسط این حقیر به فرمانده کل سپاه داده شد و ایشان هم به فرمانده معظم کل قوا پیشنهاد دادند و چون شرایط منطقه هم بسیار حساس شده بود و فرد توانمندی برای نیروی قدس می‌خواستیم که بهترین فرد حاج قاسم بود و بلافاصله مقام معظم رهبری هم موافقت کردند. از همان سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس شد، تحول در منطقه هم شروع  و ثمرات آن امروز در منطقه برای همه روشن است.

** رفاقت و عشق ورزیدن را باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم

فارس: رفاقت و عشق و علاقه خاصی میان حاج قاسم و حاج احمد کاظمی وجود داشت، از این رفاقت برایمان بگویید.

عشقی که بین حاج قاسم و حاج احمد کاظمی بود مثال زدنی است و من هیچ جای دیگر ندیدم که بین دو نفر چنین رابطه‌ای برقرار باشد و البته جای حسرت دارد که چرا چنین روابطی بین ماها برقرار نیست و این یک نمونه از کارهایی است که ما باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم.

اوج رفاقت حاج قاسم با حاج احمد بود ولی با دیگران هم رابطه‌اش عاطفی بود. با خانواده شهدا، رفقای همرزمش و فرزندان شهدا هم که در مستندها دیدید و شاهد هستیم.

فارس: تصاویری هست که بعد از شهادت حاج احمد کاظمی، حاج قاسم بسیار بی‌قراری می‌کردند، نکته خاصی آن موقع به شما نمی‌گفتند؟

بخشی از این بی تابی برای این بود که حاج احمد زودتر از ایشان شهید شد چون با حاج احمد برای شهادت مسابقه گذاشته بودند. من یادم هست حاج احمد روز قبل از پرواز به ارومیه همین بحث‌ها را با هم داشتیم و هوا هم خیلی بد و نامساعدی در زمستان بود و من به او گفتم در این هوا چه ضرورتی دارد که شما به ماموریت قرارگاه حمزه بروید، ایشان گفت بابا دیگه از ما گذشته! ما که در به در دنبال رفتن هستیم و حالا فرقی نمیکنه چه روزی و کجا. شهید کاظمی هم دنبال شهادت بود و با پر کشیدن شهید کاظمی، حاج قاسم هم بی‌تابی می‌کرد.

فارس: حاج قاسم حضور میدانی زیادی در خطوط درگیری داشتند و در بعضی از مقاطع هم شما بعنوان فرمانده کل سپاه در این جبهه‌ها حضور داشتید، یکی از آنها که تصویرش منتشر شد حضور شما در اتاق فرماندهی عملیات در سامرا است، خاطراتی از این حضور دارید؟

 بله- آنجا در جبهه سامرا از یکی از قرارگاه‌های عملیاتی نیروی قدس و حشدالشعبی حضور پیدا کردیم و تنها چیزی که به ذهن متبادر می‌شد، خاطرات قرارگاه‌های دوران دفاع مقدس بود. پیاده سازی الگوی دفاع مقدس تقریبا به طور کامل در جبهه عراق قابل مشاهده بود.

در منطقه سنی نشین عراق که بستر مناسبی برای نفوذ و حضور داعش لابلای مردم وجود داشت، تفکیک کردن داعش از مردم کار بسیار سختی بود که با انبوه تجربه‌ای که حاج قاسم داشت و با هوش و ذکاوت بالایش توانست خطر بزرگ داعش در عراق و سوریه را دفع کند.

** روابط فرماندهان با حاج قاسم دلی و ولایی بود

فارس: بعنوان یک نظامی، روابط و فرمانبرداری فرماندهان میدانی غیرایرانی در گروه‌های مقاومت را چگونه می‌دیدید؟ چگونه روابطی میان حاج قاسم و فرماندهان مقاومت وجود داشت؟

رابطه میان آنها رابطه دلی و ولایی بود؛ رابطه فرمانده و فرمانبردار نبود. چون همه در راستای یک هدف یعنی یاری رساندن به دین خدا و مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام و نظام حرکت می‌کردند، روابط میان آنها هم دلی و محکم بود که اصلا قابل مقایسه با روابط سلسله مراتب فرماندهی نیست. این موضوعی است که در فرهنگ شیعه برگرفته از اصل ولایت و اخوت است.

این نوع تفکر هم مرز نمی‌شناسد، البته حاج قاسم فرمانده آن جبهه بود، اما اصل حاکم ، عشقی بود که فرماندهان به حاج قاسم داشتند.

** حاج قاسم از نوربالایی گذشته بود

فارس: شما تجربه خیلی خاصی از رسیدن افراد به شهادت دارید؛ ساده‌ترش همان اصطلاحی است که زمان جنگ استفاده می‌کردند و می‌گفتند فلانی نور بالا می‌زنند؛ این را درباره حاج قاسم چگونه دیدید و از چه زمانی احساس کردید ایشان نوربالا می‌زند و باید منتظر شهادتش بود؟

البته خیلی از دوستان بیشتر از ماها این تجربه را دارند، ماجرای حاج قاسم به نظر من از بحث نور بالایی گذشته بود و عظمت حاج قاسم باعث شده بود که سال‌ها نور بالا بزند و این نورانیت حاج قاسم به حدی بود که چشم را کور می‌کرد! لذا وجود حاج قاسم در زمان حیات هم یک شهید زنده بود.

** حاج قاسم نویسنده و محور نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس دولت اصلاحات بود

فارس: روایتی هم از خود شما وجود دارد درباره حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در کوران فتنه ۸۸ و یا نامه‌ای که ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت در سال ۷۸ نوشتند و امضای شما و حاج قاسم هم پای آن نامه بود، برخی‌ها به دنبال این هستند که شخصیتی از حاج قاسم ایجاد کنند بعنوان قهرمان ملی و شخصیت فراجناحی که گویی ایشان شخصیتی خنثی از نظر سیاسی بوده اند و هیچ نظری در این باره نداشته اند، آیا واقعا اینگونه بود؟

یک نفر که همه زندگی و هستی و جانش را در راه نظام اسلامی صرف کرده از او انتظام می‌رود که حساسیتی نسبت به امنیت آن چیز گرانبها. نداشته باشد؟! دفاع مقدس برای چه بود؟ برای امنیت جامعه بود، جنگ 33 روزه و فتنه داعش در عراق و سوریه و مبارزه با داعش همگی در راستای امنیت ملی کشور بود.

حاج قاسم همه وجودش وقف امنیت جامعه بود؛ وقتی که این امنیت به خط می افتد، مهم نیست با چه علت و دلیلی به خطر بیافتد، هر عامل و مولفه‌ای که این امنیت را به خطر بیاندازد، کسی که همه زندگی اش را برای این نظام گذاشته طبیعی است که حساسیت به خرج دهد.

مگر می شود حاج قاسم برای فتنه ۸۸ که واقعا خطرش برای امنیت کشور از دیدگاه من از خطر جنگ برای انقلاب و نظام بیشتر بود، بی‌تفاوت باشد؟ اتفاقا در آن نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس جمهور وقت که در واقع هشدار مستقیم به رئیس جمهور وقت بود، نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیس جمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم هشدار بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد می‌کنیم.

** ماجرای حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸

طبیعی بود وقتی سال ۷۸ این نامه را می‌نویسد و محور آن بوده، در سال ۸۸ هم وقتی که فتنه گسترده تر و عمیق تر و خطرناک تر می شود، با وجودیکه ماموریت‌های او از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه می آمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا می کرد و دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام می‌داد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.

** طبیعی است که فتنه ۸۸ برای حاج قاسم قابل تحمل نباشد

فارس: ممکن است روایت اینگونه باشد که درگیری و اختلاف سیاسی میان دو جناح سیاسی کشور بوده، چرا باید فرماندهان نظامی ورود کنند، این درباره حاج قاسم مضاعف است چراکه ایشان مسئولیت امنیت فرامرزی را داشته و کسی که چنین مسئولیتی داشته چرا باید نگارنده نامه به رئیس جمهور وقت باشد؟

فرض اول این ماجرا اشکال دارد، چراکه فکر می کنند دعوای ۷۸ و یا ۸۸ دعوای دو جناح سیاسی بوده است درحالی که دعوا بر سر بود و نبود نظام و انقلاب بود. وقتی که رهبر معظم انقلاب از سران فتنه می خواهند که موضع بگیرید و آنها موضع نگرفتند، اینجا بحث دعوای سیاسی بین دو جناح دیگر نبود.

فتنه ۸۸ و فتنه‌گرانی که این ماجرا را به وجود آوردند، ظاهرش موضوع تقلب در انتخابات بود، اما واقعیتش پایان دادن به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعی است چنین چیزی برای افرادی مثل حاج قاسم قابل تحمل نباشد.

** حاج قاسم هیچ علاقه‌ای به ریاست جمهوری نداشت

فارس: ما انتخابات ۱۴۰۰ را در پیش داریم، یک بار حضرت آقا درباره این موضوع صحبت کردند و فرمودند اگر حاج قاسم زنده بود، ۶۰ سالشان بود اما من همچنان ایشان را فرمانده نیروی قدس می‌گذاشتیم، اگر حاج قاسم را هنوز داشتیم، شما ایشان را بعنوان یک گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد می‌دادید؟

نه- حاج قاسم حیف بود که بیاید در این جایگاه بخواهد کار کند. بعضی وقتها هم به او می گفتیم که اینگونه پیشنهادها مطرح می‌شود و شما نظرت چیست، واژه‌هایی به کار می‌برد که می فهمیدیم اصلا دنبال این نیست که به این سمت بیاید و جواب‌هایی که می‌داد نه علاقه داشت به این کار و می گفت کار عاقلانه‌ای نیست برای من.

 

ضمن اینکه کار ریاست جمهوری با کاری که حاج قاسم می‌کرد، متفاوت است. هر کسی در یک کاری موفق است، درست است کار نهضتی سیاسی هم هست، اما موضوع ریاست جمهوری متفاوت از این کار است.

** اگر حاج قاسم کاندید می‌شد، رأی می‌آورد

فارس: بلاخره نزدیک به ۹۰ درصد محبوبیت حاج قاسم در داخل کشور موضوع قابل توجهی است.

 برای رای آوری بله! اگر حاج قاسم کاندید می‌شد رای می‌آورد، اما او باید همان کار مهم خودش را انجام می‌داد و خودش هم کار خود را مهم‌تر از چنین کاری می‌دانست.

حضرت آقا جوانگرایی را تنها راه حل تغییر و خروج از این بن بستی که در مسائل اقتصادی به وجود آمده برشمردند. تغییر اساسی در مدیریت کشور یک ضرورت است و این تغییر بدون جوانگرایی به وجود نمی آید. تعبیر حضرت آقا این بود که ممکن است در جایگاه ریاست جمهوری فردی که هم توانمند باشد و جوان هم باشد ممکن است نداشته باشیم و آنجا مثال حاج قاسم را زدند، اما حاج قاسم جوانگرا بود و روحیه داشت و چند برابر یک جوان امروزی برای حل مشکل وقت می‌گذاشت. مهم این است که نگاه جوانانه و انقلابی باشد و روحیه جوانی در آن فرد حفظ شده باشد، چون روحیه انقلابی در افراد هرچه به سمت سن بالاتر می‌روند، افت می‌کند و ما خیلی کمتر افرادی را سراغ داریم که در سنین بالا روحیه انقلابی را حفظ کرده باشند.

و این روحیه در حاج قاسم هم وجود داشت که حضرت آقا آنطور فرمودند. امیدواریم مردم ما با تجربه و پختگی که به دست آورده‌اند، به این سمت بروند که خواسته اصلی شان یعنی کارآمدی و توانمندی اثبات شده را همراه با روحیه جوانی و انقلابی در میان افراد کاندید شده برای انتخابات ۱۴۰۰ درست و دقیق انتخاب کنند تا دیگر شاهد این همه مشکلات اقتصادی در کشور نباشیم؛ انشالله.

فارس: از وقتی که در اختیارمان قرار دادید سپاسگزاریم.

انتهای پیام/





منبع خبر

سردار جعفری: به معاونانم گفتم سردار سلیمانی فرمانده سپاه است/ حاج‌قاسم نویسنده نامه ۲۴ فرمانده به خاتمی بود/ سال‌ها بود نوربالا می‌زد بیشتر بخوانید »