زنان در دفاع مقدس

ایثار و شهادت گفتمانی بود كه بعد از دفاع مقدس به واسطه زنان ما تبیین شد

برگزاری دوره نویسندگی خاطرات شفاهی در بوشهر


«سیده شریفه حسینی» مسئول سازمان زنان دفاع مقدس استان بوشهر در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در بوشهر اظهار داشت: ایثار و شهادت گفتمانی بود كه بعد از دفاع مقدس به واسطه زنان ما تبیین شد. گفتمان ایثار و شهادت مفاهیمی مانند شجاعت، حماسه و مردانگی و نوع دوستی را در خود جای می داد و تمام تلاش زنان ما در دوران دفاع مقدس بر این بود كه این حس نوع دوستی و شهادت را برای همسران و فرزندان خود تبیین و بازگو كنند.

وی افزود: زنان نویسنده در این حوزه نیز در تكمیل رسالت رزمندگان بسیار موفق بوده‌اند و شور و احساسی كه وارد داستان‌هایشان می‌كنند موجب ماندگاری آنها شده است.

این مسئول تصریح کرد: بسیاری از نویسندگان در آن دوران نبوده‌اند اما در خلق اثر، تاریخ شفاهی و مصاحبه و پژوهش بسیار موفق‌اند و آثار خوبی را خلق كرده‌اند.

مدیر سازمان زنان دفاع مقدس بوشهر گفت: با توجه به علاقمندی دانشجویان و طلاب همانند سال گذشته امسال نیز دوره نویسندگی خاطرات شفاهی هر هفته روز چهارشنبه در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان بوشهر برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزاری دوره نویسندگی خاطرات شفاهی در بوشهر بیشتر بخوانید »

انتشارات راه‌یار، ناشر خاطرات زنان و پشت جبهه/ مردم به‌صورت هدفمند وارد نمایشگاه می‌شوند

انتشارات راه‌یار، ناشر خاطرات زنان در پشتیبانی از جبهه/ مردم به‌صورت هدفمند وارد نمایشگاه می‌شوند


«محمدصادق افشاری» مسئول دفتر تاریخ شفاهی تهران، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، مستقر در محل برگزاری سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران؛ در مورد حوزه‌های اصلی فعالیت انتشارات راه‌یار اظهار داشت: انتشارات راه‌یار در حوزه‌های پیشرفت، جهاد سازندگی، زنان، دفاع مقدس در حوزه پشتیبانی از جنگ و زنان پشتیبان جنگ و پشت جبهه را روایت می‌کند و کاری به خود جبهه ندارد؛ چون بخش جبهه متصدی دارد، اما بخش پشت جبهه متصدی ندارد، نهضت سوادآموزی و مباحث روز انقلاب اسلامی را روایت می‌کند که نیاز روز جامعه است، مانند مطالبه‌گری.

مسئول دفتر تاریخ شفاهی تهران، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی افزود: محور و تمرکز اصلی کار ما در چهار حوزه اصلی پیشرفت، مدافعان حرم، پشتیبانی جنگ نهضت و جهاد است.

وی در مورد آثار جدیدی که به نمایشگاه آمده‌اند گفت: ما حدود ۱۶۰ اثر داریم که سال گذشته ۶۰ اثر را چاپ کردیم و جدیدترین آثار ما کتاب‌های جولان جوانمرد، زاده زابل، حوض خون، گردان نانوا‌ها (که در مورد زنان خانوکی (اهل خانوک کرمان) است)، معلم حسابی (که در مورد علوم تربیتی است)، نان سال‌های جنگ (در مورد پشتیبانی جبهه است)، سرباز روز نهم (در مورد شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده است)، کشکول آقا میرزا جواد آقا (که در مورد مدافعان حرم هست)، ابوعلی و ممنوع‌الخروج است.
افشاری در مورد آثاری که انتشارات راه یار در حوزه پیشرفت به نمایشگاه آورده است، اظهار داشت: در حوزه پیشرفت هم کتاب «عملیات احیا» را منتشر کرده‌ایم که در مورد کارخانه جِمکو سبزوار است و یک مجموعه دانش‌بنیان بوده که به ضرردهی رسیده است و مدیر انقلابی وارد می‌شود و کارخانه را احیا می‌کند و به شکوفایی می‌رساند. این کارخانه الآن از ضرردهی، به سوددهی کلان رسیده است.

مسئول دفتر تاریخ شفاهی تهران، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش که «رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود، به حوزه کودک و نوجوان اشاره فرمودند. آیا انتشارات شما در این حوزه فعالیتی داشته است؟»، گفت: ما در انتشارات‌مان مجموعه‌ای به اسم «همبازی» داریم. این مجموعه با محوریت «مادر و کودک» و «پدر و کودک» ایفای نقش می‌کند و یک سری آثار را در این مورد تولید می‌کند. این مجموعه، موضوعی مانند نوع تعامل مادر و کودک و نوع روایت‌های کودکانه از انقلاب اسلامی را تولید و چاپ می‌کند.

وی افزود: یک سری کتاب داستان کودک هم در دست تولید داریم. یک سری مجموعه در دست تولید داریم که به نمایشگاه نرسیده‌اند، اما در حوزه کودک هستند.

افشاری در پاسخ به پرسش «به نظر شما، کتاب‌هایی که در حوزه مدافعان حرم، مقاومت و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس داشتید، آیا توانسته است مخاطبان خاص خود را در نمایشگاه پیدا کند و جایگاهی داشته باشد؟» بیان داشت: کتاب‌های حوزه دفاع مقدس مانند حوض خون، از چاپ سی‌ام خود فراتر رفته است با آنکه کمتر از یک سال است که منتشر شده و تقریظ رهبری روی آن خورده است.

مسئول دفتر تاریخ شفاهی تهران، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ادامه داد: کتاب «اینجا سوریه است» روایت زنان سوریه‌ای از آشوب‌های سوریه است که جای خود را پیدا کرده است. حوزه مدافعان حرم نیز اینگونه است.

وی افزود: ما در حوزه پیشرفت، یکی از پرچمداران اولیه این حرکت بودیم و الآن به لحاظ تولید، به جای خوبی رسیده‌ایم و کتاب‌هایی که تولید کرده‌ایم، کتاب‌های دسته اول حوزه پیشرفت هستند؛ مانند «آرزو‌های دست‌ساز» و «امواج اراده‌ها» و کتاب‌های زاده زابل و جولان جوانمرد نیز تازه چاپ شده‌اند. مردم از این کتاب‌ها استقبال کرده‌اند.

افشاری در مورد حضور مردم در نمایشگاه کتاب گفت: طبق آمار، استقبال مردم از نمایشگاه خیلی خوب بوده است و هر چه جلوتر می‌رویم و به روز‌های آخر نزدیک می‌شویم این استقبال بیشتر می‌شود. امسال خیلی‌ها هم به صورت مجازی کتاب می‌خرند.

مسئول دفتر تاریخ شفاهی تهران، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ادامه داد: مردم هدفمندتر وارد بازار می‌شوند و می‌دانند که چه می‌خواهند و به همان غرفه می‌روند و خرید خود را می‌کنند.

سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «آینده خواندنی‌ست» ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی (ره) تهران و همزمان به‌صورت مجازی در ketab.ir در حال برگزاری است.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتشارات راه‌یار، ناشر خاطرات زنان در پشتیبانی از جبهه/ مردم به‌صورت هدفمند وارد نمایشگاه می‌شوند بیشتر بخوانید »

دخترانی که رگ غیرت رزمنده‌ها را به جوش آوردند!

دخترانی که رگ غیرت رزمنده‌ها را به جوش آوردند!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سیاوش قدیر» از رزمندگان دوران دفاع مقدس در کتاب «سیاوش» به بیان خاطرات خود از روزهای اول جنگ در خرمشهر پرداخت.

در ادامه قسمتی از خاطرات وی را می‌خوانید.

غیر از کمبود سلاح و مهمات، فرسودگی جسمی و روحی و گرسنگی و بی‌خوابی‌های طولانی ما را خسته کرده بود. از خودم می‌پرسیدم که باز هم باید در خرمشهر بمانم یا بروم؟ چه کار باید کنم؟ توی فکر بودم که دیدم یک دستگاه وانت به‌سرعت به‌سمت مسجد آمد و یک نفر سپاهی از آن پیاده شد و به داخل مسجد رفت.

به نظرم آمد که با مسئولان مسجد مشورت می‌کند. بعد، چند نفر به میان نیرو‌های پراکنده اطراف مسجد آمدند و با لحنی مهربان، از همه نیرو‌هایی که داخل و اطراف مسجد جامع بودند، تقاضا کردند که به خطوط درگیری بروند. یکی از آن‌ها گفت: «برادرای عزیز و مسلمون! می‌دونم همه شما روزا و شبای زیادی جلوی دشمن ایستادین و خسته هستین؛ ولی برای رضای خدا و برای حفظ خرمشهر، یه بار دیگه شانستون رو امتحان کنین.

نیرو‌های دشمن توی منطقه پلیس‌راه در حال ساخت استحکامات هستن و دارن تانکاشونو با سرعت خیلی زیاد وارد کوچه‌های کشتارگاه می‌کنن. همه ما باید به یاری خدا قبل از تاریکی هوا به دشمن حمله کنیم. الان برادرای شما در حال جنگ تن‌به‌تن با دشمن هستن. شاید همین الان که من با شما صحبت می‌کنم چند نفر از اونا به خاطر حمله‌های دشمن شهید یا مجروح شده باشن.»

همه نیرو‌هایی که مقابل مسجد جامع ایستاده بودند در سکوت به هم نگاه می‌کردند. همه روحیه خودشان را از دست داده بودند. انگار منتظر بودیم کسی اسممان را صدا بزند و بگوید که فلانی و فلانی بیایید بروید خط تا آماده رفتن به محل درگیری شویم. اولین بار بود که برای رفتن به خطوط مقدم اظهار تمایل نمی‌کردم.

از لابه‌لای جمعیت، چند دختر جوان خرمشهری، همراه با چند نیروی لباس شخصی بیرون آمدند که همگی تفنگ ژ۳ دستشان بود و گفتند: «آقا ما رو ببرین! ماشین بگیرین تا ما رو ببرن اونجا.» دختر‌ها قدرت بدنی داشتند. مشخص بود آن‌قدر در این چند روز دوندگی کرده‌اند که بدنشان مثل بدن یک سرباز واقعی زبده شده بود. یک تکاور و چند ارتشی از بین نیرو‌های حاضر در مسجد جلو آمدند و گفتند: «دیگه نیازی نیست با وانت به سمت دشمن بریم! با پای خودش اومده طرف ما!» دختر‌ها با داوطلب شدنشان دوباره رگ غیرت ما را به جوش آوردند. از خودمان خجالت کشیدیم. جنب‌و‌جوش و پچ‌پچی در جمع راه افتاد. خیلی از نیرو‌ها اعلام آمادگی کردند تا به‌طرف دشمن بروند. من هم توی دلم «الله اکبر» گفتم و راه افتادم.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دخترانی که رگ غیرت رزمنده‌ها را به جوش آوردند! بیشتر بخوانید »

برگزیدگان بخش تئاتر صحنه‌ای دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار معرفی شدند

برگزیدگان بخش تئاتر صحنه‌ای دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار معرفی شدند


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیین تجلیل از آثار برتر بخش تئاتر صحنه‌ای دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار شب‌ گذشته (یکشنبه) در تالار اصلی مجموعه پردیس تئاتر تهران و با حضور «عباسعلی رضایی» دبیر دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار، هیئت داوران، هنرمندان و خالقان آثار در جشنواره برگزار و با اهداء ۲۰ تندیس جشنواره و لوح یادبود از آثار برتر بخش تئاتر صحنه‌ای حوزه ایثار و شهادت تجلیل شد.

«عباسعلی رضایی» دبیر دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار در این مراسم با بیان اینکه زبان هنر و رسانه دو عامل مهم و اساسی در راستای جریان تبیین حماسه شهدا و ایثارگران در طول دوران انقلاب است، اظهار داشت: اینکه امروز تولید آثار هنری در حوزه ایثار و شهادت متعلق به یک قشر خاص نیست و همه سلایق و عقیده‌ها تقدس شهدا را درک کردند و با خلق آثار فاخر هنری در تبیین حماسه‌های دوران دفاع مقدس و حواث پس از آن تلاش می‌کنند، قابل تقدیر است.

وی جذابیت و حماسی بودن آثار هنری در این دوره از فصل‌واره را یک ویژگی منحصر به‌ فرد برشمرد و تصریح کرد: نیاز فرهنگی نسل نوجوان و جوان امروز کشور ارائه آثار نو و خلاقانه در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت است و اگر ما غفلت کنیم بدخواهان نظام خوراک فرهنگی مسموم به جوان ما می‌دهد، همه همت کنیم تا این فریضه به بهترین شکل انجام شود و شما هنرمندان سرآمدان این عرصه هستید.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان‌های استان تهران در پایان مفهوم شهید و شهادت را به‌عنوان یک گنجینه و ارزش اسلامی فرهنگی در کشور دانست و بر تداوم راه شهیدان تاکید کرد.

مجموعه‌های ناگفته‌های هشت سال زنانگی با موضوع نقش زنان در دوران دفاع مقدس، کوردیناتور، هفت شب و هفت‌روز، شب انار و مجلس شبیه‌خوانی قربانی بر اساس آرای هیئت داوران به‌عنوان آثار برتر معرفی شدند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزیدگان بخش تئاتر صحنه‌ای دومین فصل‌واره فرهنگی هنری ایثار معرفی شدند بیشتر بخوانید »

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، یکی از گروه‌هایی که تاکنون به نقش آن‌ها در جریان دفاع مقدس کم‌تر پرداخته شده، زنان هستند؛ بانوان متعهد و مومن ایرانی در آن سال‌های سخت، پابه‌پای مردان میهنمان فعالانه در بخش‌های مختلف پشتیبانی، امدادگری و حتی گاه در صحنه رزم به ایفای نقش پرداختند.

«صدیقه صارمی» یکی از این زنان است که در دوران دفاع مقدس به‌عنوان امدادگر راهی مناطق عملیاتی استان خوزستان شده و مدت قابل توجهی به فعالیت پرداخته است.

به‌مناسبت هفته دفاع مقدس گفت‌وگویی با این بانوی تبریزی انجام شده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.     

دفاع‌پرس: چه شد به حوزه امداد و درمان وارد شدید؟

من از سال دوم دبیرستان، خادم نماز جمعه تبریز بودم؛ وقتی وقایع پاوه اتفاق افتاد، مجروحان را به بیمارستان شیر خورشید تبریز (سینای فعلی) منتقل کرده بودند و ما به همراه آیت‌الله شهید «مدنی» برای عیادت از مجروحین به این بیمارستان رفتیم. پس از دیدن مجروحین و شهدا، آقا خیلی متأثر شدند. روز پنج‌شنبه که برای کارهای نماز جمعه پیش ایشان بودیم، باتوجه به اینکه خیلی از حوادث پاوه ناراحت بودند، فرمودند بروید امدادگری یاد بگیرید. گویا ایشان در دلشان از آینده (و اینکه ممکن است به این فنون احتیاج پیدا کنیم) اطلاع داشتند.

نامه‌ای برای دکتر «شهرآرا» رئیس وقت بیمارستان شیر و خورشید (سینا) نوشتند و ما را برای آموزش امدادگری به آن‌ها معرفی کردند. دکتر «شهرآرا» ما را پیش پزشک اورژانس فرستاد، ما گفتیم آخر چیزی بلد نیستیم؛ او گفت نگران نباشید تا عصر هرکدامتان یک کار انجام می‌دهید و یاد می‌گیرید.

کارها را به شکل عملی و تجربی و بدون کتاب و دفتر یاد گرفتیم و در همان بیمارستان مشغول کار شدیم. به این شکل تدریجا امدادگر شدیم و روزهای تعطیل به صورت ثابت در بیمارستان حاضر می‌شدیم. فعالیت ما چه آن موقع و چه زمان جنگ کاملا داوطلبانه بود.

دفاع‌پرس: چند نفر بودید که برای فرا گرفتن امدادگری به بیمارستان سینا رفتید؟

ما چها نفر بودیم؛ من و خانم‌ها «مرتضوی»، «جلیلوند» و «حیدرنیا». البته بقیه دوستان بعد از گرفتن دیپلم فعالیت نکردند.

دفاع‌پرس: از چه زمانی تصمیم گرفتید برای امداد و درمان به مناطق جنگی بروید؟

من همزمان در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم فعالیت می‌کردم؛ اسفند 1360 تصمیم گرفتم به جبهه بروم. از مادرم خواستم اجازه بدهد همراه با برادرم «محمدرضا» به مناطق عملیاتی بروم. مادرم گفت «دختر را چه به این کارها؟». در جهاد از آقای «نوربخش» خواستم که با پدر و مادرم صحبت کند. بالاخره آن‌ها هم راضی شدند. همراه با خانم‌ها «پیرسمساری»، «علی‌آبادی» و «سبیلی» به جبهه اعزام شدیم.

هشتم اردیبهشت 1361 وارد اهواز شده و در بیمارستان «رازی» که حوالی پل خوابیده بود، مستقر شدیم. آن‌جا تقریبا نزدیک‌ترین بیمارستان به خط مقدم بود. این اولین تجربه من از حضور در جنگ بود.

دفاع‌پرس: بطور کلی وضعیت امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی ما در مراکزی که شما حضور داشتید، چگونه بود؟

به لطف خدا باوجود همه مشکلات و سختی‌ها، کم و کسری احساس نمی‌کردیم. روزی گفتند برای مجروحین ملافه و برای تکفین شهدا، کفن نداریم. همین که اعلام کردیم، مدتی بعد کامیون‌هایی پر از اقلام مورد نیازمان که اهدایی مردم بود، به استانداری خوزستان فرستادند. با حمایت مردم ما اصلا احساس کمبود نمی‌کردیم. با این حال رزمندگان عزیز به‌خاطر تحریم‌ها و فشارهای دشمنان از بابت مهمات با مشکل مواجه بودند. اما باوجود همه این‌ها، ایمان و اعتقاد بر همه چیز غلبه داشت.

دفاع‌پرس: وقتی در مناطق جنگی فعالیت می‌کردید، دیگران از حضور شما به‌عنوان یک دختر کم سن و سال غیر بومی تعجب نمی‌کردند؟

خیلی‌ها این سوال را می‌پرسیدند؛ در مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر، خبرنگاری آمد و از من پرسید تبریز کجا و این‌جا کجا؟ چه شده که به این‌جا آمده‌اید؟ می‌خواست با من مصاحبه بگیرد؛ گفتم من اهل مصاحبه نیستم و نفرات لایق‌تری هستند. از طرفی هم بیمارستان بسیار شلوغ بود. خبرنگار گفت «به خدا ماندگار می‌شود!». به‌هرحال من مصاحبه نکردم و ایشان رفتند. راننده‌ای به نام «علی آقا» داشتیم که آمد گفت فهمیدی آن خبرنگار چه کسی بود؟ «سیدمرتضی آوینی» بود. من خیلی افسوس خوردم که با ایشان مصاحبه نکردم.

همچنین رختشورخانه‌ای وجود داشت که در آن لباس‌ها را می‌شستند. من رفتم خودم را معرفی کردم که در وقت بیکاری به آن‌ها کمک کنم. آن‌جا با تعجب پرسیدند تبریز کجا و این‌جا کجا؟ گفتم امام خمینی (ره) فرموده‌اند رفتن به جبهه واجب کفایی است. من هم از دستم همین برمی‌آید و آمده‌ام که تکلیفم را ادا کنم.

دفاع‌پرس: پس فعالیت‌هایتان محدود به امدادگری نبود؟

در هر قسمتی که نیاز به کمک بود، می‌رفتیم کار می‌کردیم. در ایستگاه پرستاری مشخصات می‌نوشتیم. یکی از بخش‌های مهم بیمارستان اتاق CSR است که استریل کردن وسایل اتاق عمل در آن انجام می‌گیرد؛ دستگاه‌ها به علت کار کردن زیاد، خراب می‌شدند و ما می‌رفتیم با دست این کار را انجام می‌دادیم. حتی به‌عنوان تکنسین اتاق عمل کار کرده‌ام چون نیرو نبود.

دفاع‌پرس: مجموعا در چند عملیات شرکت کردید؟

من در 6 عملیات شرکت کردم: بیت‌المقدس، رمضان، خیبر، بدر، کربلای 4 و کربلای 5. هرکدام هم ماجراهای متفاوتی دارند که بیانش به ساعت‌ها وقت نیاز دارد.

دفاع‌پرس: در کدام یک از این عملیات‌ها روزهای سخت‌تری را پشت سر گذاشتید؟

همه آن‌ها سختی‌های خاص خودشان را داشتند. عملیات رمضان عملیات سخت و سنگینی بود. عملیات کربلای 4 هم برایمان دردناک بود. در عملیات خیبر وقتی مجروحین را آوردند، دیدم همه آن‌ها از ناحیه شکم به بالا مجروح شده‌اند؛ پرسیدم چرا همه از این ناحیه آسیب دیده‌اند، گفتند برای اینکه هلی‌کوپترها با ارتفاع پایین حرکت می‌کردند و بچه‌های ما را هدف قرار می‌دادند لذا مجبور بودیم روی زانوها بنشینیم.

البته با این حال در عملیات‌های بیت‌المقدس و کربلای 5 هم بابت موفقیت‌ها بسیار خوشحال شدیم. همیشه می‌گویم بهترین روز برای من، آزادسازی خرمشهر و دردناک‌ترین روز، روز شهادت «مهدی باکری» در عملیات بدر بود.

دفاع‌پرس: شما خبر شهادت شهید «باکری» را چگونه شنیدید؟

در عملیات‌ها، اولین دسته از مجروحین را 3-4 ساعت بعد از آغاز عملیات و حوالی اذان صبح می‌آوردند. اطلاعات گرفتن از مجروحین ممنوع بود ولی من از سر کنجکاوی به زبان ترکی از بچه‌ها خبر می‌گرفتم. آن‌جا به من خبر دادند که قایق شهید «باکری» را زده‌اند و حتی پیکرشان مفقود شده است. شهادت «آقامهدی» نه‌تنها برای لشکر عاشورا بلکه برای همه رزمندگان دردناک بود.   

دفاع‌پرس: قبلا شهید «باکری» را از نزدیک ملاقات کرده بودید؟

در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس شهید «باکری» را به بیمارستان ما آوردند؛ من ایشان را نمی‌شناختم و عضو لشکر 8 نجف بودند. من به ترکی با ایشان صحبت کردم. قرآنی به همراه داشتند که خون‌آلود شده بود. از ایشان پرسیدم برادر اجازه می‌دهید این قرآن را ببینم؟ گفتند هدیه به شما. من آن قرآن را نگه داشته‌ام و اخیرا برای نمایش در موزه دفاع مقدس آذربایجان شرقی تحویل دادم.

دفاع‌پرس: هر بار که به منطقه اعزام می‌شدید، برای چه مدت آن‌جا می‌ماندید؟

من در نهضت سوادآموزی تبریز فعالیت می‌کردم و مسئول گزینش آن بودم. حدود یک هفته قبل از عملیات‌ها مرخصی بدون حقوق می‌گرفتم و به منطقه می‌رفتم و حدود یک هفته بعد از عملیات برمی‌گشتم که حدود 3 هفته می‌شد. طولانی‌ترین مدت حضورم، در عملیات بیت‌المقدس بود که 8 اردیبهشت رفتم و 25 خرداد برگشتم.

باتوجه به اینکه پرونده‌ای تشکیل نداده‌ام، مجموع مدت حضورم را نمی‌دانم. ما دنبال کارت یا امتیازی نبودیم. جبهه یک کارخانه آدم‌سازی بود که رفتیم در آن خودمان را آزمایش کنیم.   

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود بیشتر بخوانید »