زندگی زناشویی

ماجرای عاشق گم شده!/ زن جوان: فقط پرسیدم این همه سال کجا بودی؟/ من را از شر این مرد راحت کنید

ماجرای عاشق گم شده!/ زن جوان: فقط پرسیدم این همه سال کجا بودی؟/ من را از شر این مرد راحت کنید



حدود سه سال قبل بود که روزی همسرم بدون هیچ بهانه ای از خانه بیرون رفت و دیگر هیچ خبری از او نداشتم. روزهای سختی را می گذراندم و به زحمت مخارج فرزندانم را تامین می کردم تا این که یک روز وقتی در حیاط را گشودم ناگهان شوهرم را مقابلم دیدم و از شدت خوشحالی جیغ بلندی کشیدم اما …

به گزارش مجاهدت از مشرق، زن ۳۷ ساله با بیان این که فقط می خواهم از شر همسرم رها شوم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که عاشق مسعود شدم. او شاگرد خواربار فروشی محله بود و من هم که گاهی برای خرید به آن فروشگاه می رفتم با مسعود  ارتباط برقرار کردم به طوری که دیگر به هر بهانه ای با او تماس می گرفتم یا به دیدارش می رفتم.

مسعود به تازگی از خدمت سربازی بازگشته بود و در آن خواربار فروشی به صورت روزمزدی کار می کرد. خانواده او در شهرستان سکونت داشتند و مسعود هم برای آن که اجاره منزل ندهد نزد عمویش زندگی می کرد.

خلاصه مدتی بعد از این آشنایی و ارتباط پنهانی مسعود تصمیم گرفت با من ازدواج کند اما وقتی پدر و مادرم در جریان رابطه پنهانی ما قرار گرفتند به شدت با این ازدواج مخالفت کردند ولی من که عاشق شده بودم نه تنها به این ازدواج پافشاری می کردم بلکه پدر و مادرم را با تهدید به خودکشی و فرار از منزل در تنگنای رسوایی و بی آبرویی قرار دادم. این گونه بود که به  ناچار پدر و مادرم مراسم عقدکنان را برگزار کردند و ما زندگی مشترکمان را در یکی از اتاق های منزل پدرم شروع کردیم.

این درحالی بود که خانواده مسعود هم او را طرد کردند و هیچ گونه حمایت مالی از ما نداشتند. آن ها معتقد بودند حالا که پسرشان سر خود ازدواج کرده است باید خودش نیز مخارج زندگی را  تامین کند در حالی که روزهای سختی را می گذراندیم مسعود به عنوان نگهبان در یک شرکت استخدام شد.

در همین روزها دخترم زهره نیز به دنیا آمد. اگرچه درآمد همسرم کافی نبود ولی من با قناعت بیشتر سعی می کردم این زندگی عاشقانه را حفظ کنم. از سوی دیگر هنوز زهره به دو سالگی نرسیده بود که دوباره باردار شدم زمانی به خود آمدم که یک خانواده چهار نفره بودیم و همسرم نیز مدیر دفتر مالک شرکت شد.

حالا دیگر اوضاع اقتصادی ما بهتر شده بود به گونه ای که خیلی زود صاحب خانه و خودرو شدیم. زندگی شیرین ما ادامه داشت و فرزندانم روز به روز قد می کشیدند و من هم از این اوضاع رضایت خاطر داشتم.

حدود سه سال قبل و در حالی که روزگارمان به خوبی سپری می شد یک روز مسعود هنگام خروج از منزل به من گفت شماره کارت بانکی ات را بده تا مبلغی پول به حسابت واریز کنم! ولی من خیلی خونسرد به او گفتم فعلا پولی لازم ندارم! بعد از این گفت وگوی کوتاه همسرم از خانه خارج شد و دیگر هیچ گاه به منزل بازنگشت.

آن روزها خیلی نگران بودم و سراسیمه به هر مکانی سر می زدم تا خبری از شوهرم به دست بیاورم ولی تلاش های من بی نتیجه بود و هیچ کس از او خبری نداشت. دوباره به روزهای سخت آغاز زندگی مشترک بازگشته بودم و نمی توانستم مخارج زندگی را تامین کنم. از سوی دیگر نیز سرزنش های اطرافیانم قابل تحمل نبود چرا که آن ها مسعود را مردی هوسران می خواندند که در پی لبخندی خیابانی عاشقم شده و حالا با دو فرزند رهایم کرده است!

با وجود این چاره ای جز تحمل نداشتم و برای تامین هزینه های زندگی تلاش می کردم که دست نیاز نزد دیگران دراز نکنم. چند سال به همین ترتیب گذشت تا این که چند روز قبل زنگ خانه به صدا درآمد وقتی در حیاط را گشودم ناگهان مسعود را در برابر خودم دیدم و از شدت خوشحالی جیغ کشیدم به طوری که دختر و پسرم نیز وحشت زده خودشان را به من رساندند ولی باور نمی کردند که پدرشان به خانه بازگشته است.

بالاخره دقایقی بعد و در میان اشک های خوشحالی مسعود روی مبل دراز کشید و من برایش چند نوع شربت درست کردم. آن قدر حرف های نگفته و سوالات پیچیده داشتم که نمی دانستم صحبت هایم را از کجا آغاز کنم. فقط از او پرسیدم این همه سال کجا بودی و چرا رفتی؟!

اما پاسخ همسرم نه تنها روح و روانم را به هم ریخت بلکه زندگی مرا دگرگون کرد. او گفت: به گذشته کاری نداشته باش من آن زمان عاشق زن دیگری شدم و او را به عقد موقت خودم درآوردم ولی بعد از مدتی و در حالی که پسرم به دنیا آمده بود اختلافات من و هدی نیز شروع شد چرا که او توقعات زیادی داشت و من نمی توانستم خواسته هایش را برآورده کنم. اکنون تصمیم گرفته ام او را طلاق بدهم اما نزد تو بازگشته ام تا سرپرستی فرزندم را قبول کنی! و …

مسعود این جملات را در حالی بر زبان می راند که من با هر کلمه ای از او نفرت پیدا می کردم که چگونه بعد از سه سال رنج و سختی و در کمال بی شرمی چنین خواسته ای از من دارد. فرزندانم نیز هنگامی که در جریان ماجرای ازدواج پدرشان قرار گرفتند به شدت ناراحت شدند به طوری که پسرم تهدید کرد از این خانه می رود!

من هم به کلانتری آمدم تا از شر این مرد بی مسئولیت و حقه باز رها شوم چرا که دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و …

با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) رسیدگی کارشناسی و بررسی های روان شناختی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

منبع : خراسان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای عاشق گم شده!/ زن جوان: فقط پرسیدم این همه سال کجا بودی؟/ من را از شر این مرد راحت کنید بیشتر بخوانید »

۷ عادتی مخربی که زندگی زناشویی را خراب می‌کند

۷ عادتی مخربی که زندگی زناشویی را خراب می‌کند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «همسرم اصلا مرا درک نمی‌کند»، «قدرت تحمل و شنیدن حرف ندارد»، «مدام مرا برای اشتباهاتم سرزنش می‌کند و اجازه نمی‌دهد مسیرهای جدید را در زندگی انتخاب کنم»، «هیچ وقت نشده جلوی خانواده اش از من تعریف کند، همیشه گله و شکایت دارد»، «مدام از من پول می‌خواهد انگار من دستگاه پول چاپ کن هستم!».  

بیشتر بخوانید:

چگونگی روابط زوجین با وجود کرونا

این‌ها جملاتی هستند که شاید زیاد از زوجینی که با هم اختلاف دارند شنیده باشیم حال یا شنیدیم یا خودمان از آن‌ها بارها استفاده کرده ایم. همه این گله و شکایت‌ها نشان از حرف‌های نزده‌ای دارد که در قالب ناراحتی و تکه  و کنایه مطرح می‌شود و در نهایت کار زوجین را یا به دادگاه و حل اختلاف و یا اگر عاقل باشند به مراکز مشاوره می‌رساند.

خداوند در آیه ۲۱ سوره روم، به اصل وجود عشق و احساس محبت متقابل بین زن و شوهر اشاره فرموده است؛ «از نشانه‌های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد»

در این گزارش تلاش داریم برخی از عادت‌های اشتباه زوجین شامل عیب جویی، سرزنش، نق زدن، شکوه و گلایه، تنبیه، تهدید و دادن حق حساب یا باج برای تحت کنترل در آوردن دیگری را با هم مرور کنیم و در کنارش مهارت مهرورزی شامل گوش سپردن، حمایت، تشویق، احترام، اعتماد، پذیرش و گفت وگوی همیشگی بر سر اختلافات در مباحث مختلف زندگی را به صورت خلاصه توضیح دهیم.

۷ عادت مخرب در زندگی زناشویی

۱-عیب جویی نکنیم!

مهمترین و رایج‌ترین دلیل گله و شکوه و شکایت زوجین از یکدیگر عیب جویی است یعنی به جای اینکه حرفمان را رک و راست به همسرمان بزنیم، ناراحتی هایمان را در قالب عیب جویی بیان می‌کنیم و طرف مقابل را از جهت شخصیتی تخریب می‌کنیم. خانم‌ها و آقایان هر دو باید بدانند که انسان بی عیب روی زمین وجود ندارد و ممکن است هر مرد یا زنی عیبی داشته باشد، پس عیب جویی نکنیم بلکه نکات خوب همسرمان هر چند که کوچک هم باشد، مطرح و تحسین کنیم.

غلط: «آقا: تو که مدام این غذاها را بسوزان، نشد یک شام بدون سوختنی ما بخوریم! خانم: تو هم مدام از دستپخت من ایراد بگیر، اصلا من دیگر غذا درست نمیکنم!»

صحیح: آقا: عزیزم من بخاطر زحمت هایت تشکر می‌کنم، همین که کنار تو غذا می‌خورم برایم لذت بخش است. خانم: من هم از اینکه غذایم سوخته ناراحت هستم سعی میکنم از فردا با تمرکز بیشتری غذا درست کنم تا غذای خوشمزه تری داشته باشیم؛ بنابراین تعریف و تمجید حتی اگر براساس موردی هم هست که ما را ناراحت کرده، می‌تواند آن عیب و ایراد را رفع کند.

بیشتر بخوانید:

چگونه رابطه زناشویی خود را نجات دهیم؟

حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک؛ همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود»

۲-سرزنش کردن را کنار بگذاریم

هدف ما به عنوان یک زن یا شوهر خوب باید این باشد که حساب بانکی عاطفی همسرمان را همیشه پر نگه داریم البته منظور ما پول نیست. ما از حساب بانکی عاطفی حرف می‌زنیم، هر کسی یک حساب بانک عاطفی دارد که شامل یک کلمه مهربانانه، یک ژست خوب و یک نگاه پر از مهر است که با سرزنش و بی احترامی قطعا خالی می‌شود.

هرگز از کلمات نیش دار، منفی، توهین آمیز و سرزش کننده استفاده نکنید. اگر زبان عشق همسر شما کلمات است پس مواطب سخنان خود باشید و جملاتی را پیدا کنید که وی با شنیدن آن‌ها خوشحال می‌شود؛ بنابراین به جای سرزنش کردن و گفتن جملاتی مثل «چرا همیشه یادت می‌رود اشغال‌ها رو بیرون ببری» یا «تو آدم حواس پرتی هستی» برای همسرتان یادداشت‌هایی روی درب کابینت بگذارید  و بنویسید: «عزیزم زباله را فراموش نکنی، خیلی دوست دارم»، یا اینکه روزانه پیامک‌های دوست داشتنی برایش بفرستید و با خودتان عهد کنید که در طول هفته حداقل چهار بار از همسرتان تعریف کنید.

۳- نق زدن ممنوع

نق زدن و گلایه کردن از ابزارهای منفی کنترل و آزارگرایانه زوجین محسوب می‌شود و باعث ناخوشنودی در زندگی است اینکه طرف مقابل هم در برابر این رفتار مقابله به مثل می‌کند و در نتیجه چرخه معیوب ادامه پیدا میکند.

شما اگر همسرتان را خیلی هم دوست داشته باشید، اما  غر زدن و نق زدن و ایراد گرفتن را هر روز ادامه بدهید، روبه روز همسرتان از شما دور و دورتر می‌شود و مقدار علاقه تان هم به یکدیگر کمتر می‌شود. اما یک راه حل این است که خودمان تلاش کنیم آگاهانه رفتارمان را تغیر دهیم، در این صورت علاقه نیز دوباره افزایش خواهد یافت.

«خانم: چرا منو آخر هفته‌ها بیرون نمی‌بری، من مدام باید تو خونه باشم وبشورم و بسابم و خسته بشم دیگه حوصله هیچ کاری ندارم، آقا:کی به من گفتی بیرون ببرمت هر وقت گفتی بردمت دیگه چرا نق می‌زنی؟  

صحیح: خانم: عزیزم منو آخر هفته‌ها بیرون ببر یک برنامه هم برا آخر این هفته ریختم که البته امیدوارم خوشت بیاد. آقا: چه خوب اتفاقا تو فکرش بودم تو هم اگه دوست داری حتما می‌ریم»

۴-شکوه و گلایه همسرمان را فراری می‌دهد

توجه داشته باشید که مردها با آمدن به منزل نیاز به یک محیط امن و آرام دارند و بهتر است صحبت‌ها و ناراحتی هایمان را در زمانی غیر از ورود آن‌ها به منزل شروع کنیم تا باعث ناراحتی و تنش در خانه برای اعضا نشود؛ بنابراین شکوه و گلایه راجع به اینکه درآمد همسرمان  کم است و نمی‌توانیم خرج و مخارج و خرید را تقبل کنیم می‌تواند خیلی دوستانه و مهربانانه در یک محیط آرام صورت بگیرد و به جای اینکه به زبان شکایت از این باشد که «این چه کاری است که تو داری هیچ درآمدی ندارد»، می‌تواند به این صورت باشد که «عزیزم به نظرت کار بهتری هم می‌توان انجام داد در این شرایط که درآمدمان را بالاتر ببرد؟» 

بیشتر بخوانید:

چرا توسل به اهل بیت کانون آرامش و امنیت خاطر است؟

مواظب باشیم که کاری نکنیم همسرمان از خانه فراری باشد، حتی برای خرید یک نان هم تشکر کنیم. راجع به خانواده یکدیگر شکوه و گلایه نکنیم و بهتر است که با زبان خوش ناراحتی هایمان را بیان کنیم تا به دل همسرمان هم بنشیند. یک زن و یک مرد به تحسین هم نیاز دارند نه اینکه مدام از هم شکوه و شکایت و گلایه بشنوند.

۵-هرگز به فکر تنبیه کردن همسرمان نباشیم

تنبیه جنبه‌های مختلفی دارد از فیزیکی تا قطع کردن ارتباطات عاطفی، از جنبه فیزیکی تنبیه موقع عصبانیت که بگذریم و همه می‌دانند کاملا تقبیح شده و اشتباه است و دیگر هیچگاه زندگی‌های زناشویی را به روز اول باز نمی‌گرداند، پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

«فای رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار جهنم؛ هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتش‌بان جهنم دستور می‌دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند»

برخی افراد هم هستند که موقع ناراحتی یا عصبانیت طرف مقابل‌شان را با رفتارهای منفی یا قهر کردن تنبیه می‌کنند و احساس می‌کنند که این روش جواب می‌دهد درحالیکه اینطور نیست.

کارشناسان زوج درمانی می‌گویند که با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس را به او می‌دهید که در حال تنبیه کردن او هستید و این باعث می‌شود که طرف مقابلتان نتواند حرف هایش را راحت با شما در میان بگذارد و تکرار این مسائل فاصله بزرگی میان زن  و شوهر در پی می‌آورد به جای این کار بچه‌گانه به همسر خود بگویید که من «هنوز ناراحت هستم و نتوانسته ام همانند تو به این زودی همه چیز را فراموش کنم به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم سپس درباره موضوع با هم حرف خواهیم زد.

۶-دادن حق حساب یا باج برای کنترل یکدیگر ممنوع!

باج گیری عاطفی و گرفتن حق حساب برای کنترل یکدیگر، مشروط کردن خوشرویی و سواستفاده از اعتماد همسر ابدی نیست. روزی بالاخره تمام می‌شود و از آن به بعد عشق نمی‌تواند معجزه کند. باج گیری عاطفی یعنی اینکه ما در همسرمان نقاط ضعف یا حساسی می‌شناسیم که موقع ناراحتی یا هر زمان دیگری از آن‌ها استفاده می‌کنیم و باعث خشم و ناراحتی او می‌شویم.  

فرض کنید که شما  و همسرتان بحثی کرده اید وبه دنبال آن همسر شما برای آزار دادنتان طی یک تماس تلفنی همه مسائل را برای مادرش تعریف می‌کند و شما هم ناراحت می‌شوید، اما سکوت می‌کنید دفعه بعد هم این اتفاق می‌افتد و شما برای کنار آمدن با زندگی تان سکوت می‌کنید درحالیکه این یک روال شده که همسرتان از این طریق از شما حق السکوت بگیرد درحالیکه این نقش مخربی در زندگی زناشویی ایفا می‌کند در این طور موارد بهتر است با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید دست از این رفتار نادرست بردارد چرا که بهتر است مشکلات‌تان را خودتان دوتایی حل کنید تا پای کسی دیگر به میان نیاید. در واقع سازش ما در این طور مواقع پاداشی است که باج گیر دریافت می‌کند. 

۷- تهدید کردن آرامش را از بین می‌برد

هر یک از ما در زندگی زناشویی می‌بایست در کنار همسرمان احساس پذیرفته شدن و امنیت داشته باشیم که وقتی حرفی در دلمان است یا مشکلی برایمان پیش می‌آید، بدون ترس از عصبانی یا تهدید و برخورد بد او ماجرا را با او در میان بگذاریم. کلمه «اگر» در زندگی ما نقش اساسی را بازی می‌کند. آیا مدام برای همسرمان خط و نشان می‌کشیم و جملاتی از این دست با چاشنی تهدید به زبان می‌آوریم؟

-اگر تا این ساعت خانه نباشی…

-اگر فلان خرج را برای خانه نکنی…

-اگر امروز به این مهمانی نرویم..

-اگر با فلانی صمیمی شوی…

حتی اگر چنین چیزهایی را به شوخی هم بگوییم گرچه ما را به خواسته مان می‌رساند در نهایت به زیان ارتباطتان تمام می‌شود. شما اجازه ندارید برای تغییر دادن رفتار دیگری، به مقابله به مثل تهدیدش کنید یا او را از برخوردی که با خانواده اش خواهید کرد، بترسانید.

به جای جملات تهدید آمیز بهتر است مهرورزی را در کلام‌مان جاری کنیم. مثلا بگوییم: «عزیزم ما برای خانه وسایلی لازم داریم که باید تهیه کنیم. عزیزم ارتباط با فلان فرد برای زندگی ما مناسب نیست به دلائل مختلف که برایت توضیح میدهم و بعد تو نظرت را بگو»

بنابراین اگر این نشانه‌ها را در زندگی مان می‌بینیم بدانیم که در خطر هستیم و بهتر است به فکر حل مساله‌ی مهم زندگی‌مان باشیم و یا کتاب‌هایی تهیه کنیم و درباره روابط مناسب همسران مطالعه داشته باشیم.

منبع: فارس



منبع خبر

۷ عادتی مخربی که زندگی زناشویی را خراب می‌کند بیشتر بخوانید »