زندگی نامه شهید

مروری بر زندگی شهید «سعید نخبه زعم»

مروری بر زندگی شهید «سعید نخبه زعم»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از البرز، «سعید نخبه زعیم» در روز ۲۱ آذر‌ سال ۱۳۴۷ مصادف با روز ۲۱ ماه مبارک رمضان هنگام اذان صبح در هشتگرد  به دنیا آمد.

وی تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۵۳ در مدرسه انوری هشتگرد آغاز کرد و در سال ۱۳۶۲ دوره راهنمایی خود را در مدرسه شهید زارعی به پایان رساند و از آنجایی که علاقه‌مند به کسب معارف و علوم اسلامی بود وارد حوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) هشتگرد شد و در محضر اساتیدی مانند حجت‌الاسلام صبایی به کسب علوم اسلامی پرداخت.

‌سعید تشنه معارف بود و برای کسب هر چه بیشتر و بهتر علوم راهی حوزه علمیه قائم چیذر تهران شد و تا هنگام شهادت در آنجا بود.

وی حافظ قرآن بود و در کنار امور دینی و مذهبی ورزش را هم در رشته کونگ فو در سطح حرفه‌ای ادامه داد به گونه‌ای که در سطح شهرستان در این رشته سرآمد بود. وی به نماز بسیار اهمیت می‌داد، فردی متدین و با ایمان بود.

در زمینه فعالیت‌های سیاسی و مذهبی در جبهه و در پشت جبهه بسیار فعال بود. همیشه در تظاهرات‌ها و سخنرانی‌های نماز جمعه جزو نفرات پیشرو بود و دیگران را نیز تشویق و ترغیب می‌کرد.

وی در جبهه چند مورد سخنرانی کرده بود که یک مورد در اهواز بوده ‌و رزمندگان شهرستان ساوجبلاغ هم در آنجا حضور داشتند اما تا پایان سخنرانی نمی دانستند که سخنران کیست به گونه‌ای که یکی از افراد حاضر (پورمهران معلم سعید) گفته بود این سخنران در آینده جای بهترین شخصیت‌های مملکت را خواهد گرفت و بعد از اتمام سخنرانی متوجه می شود که این شخص سعید است‌.

وصیت کلی شهید سفارش به تقوا، خواندن نماز، دفاع و پشتیبانی از ولایت فقیه و دفاع از ارزش‌های دین بود و همیشه برای رهبر و پیروزی حق بر باطل دعا می‌کرد و این مطالب را در اکثر نامه‌های سعید می‌توان دید.

ویژگی هایی که به ابزارهای او در انتقال نکات ظریف اخلاقی و تعالیم بایسته دین، بدل شده بودند؛اخلاق ایشان چه در منزل چه خارج از منزل به گونه‌ای بود که نه تنها باعث رنجش و ناراحتی کسی نمی شد بلکه دیگران را به خود جذب می کرد همه او را دوست داشتند بسیار با محبت، صمیمی و خونگرم بود و هرگز در هیچ شرایطی دروغ نمی‌گفت.

سعید نخبه زعم در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه تیر دشمن بعثی به قلب پاکش اصابت کرد و به آرزویش که همانا شهادت در راه خدا بود رسید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مروری بر زندگی شهید «سعید نخبه زعم» بیشتر بخوانید »

جبهه را که بین مردم تقسیم نکرده‌اند!

جبهه را که بین مردم تقسیم نکرده‌اند!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، دفاع مقدس حکایت انسان‌های بزرگی است که با معرفت و بینش عمیق خود، راه ایثار، فداکاری و شهادت را برگزیدند و با رهایی از همه تعلقات دنیوی، به عالم ملکوت شتافتند.

شهید «رحیم سرودی» یکی از همین دلیرمردان است. وی سال ۱۳۳۹ در یک خانواده مذهبی در تبریز متولد شد. وی تا چهارم ابتدایی به مدرسه رفت و خدمت سربازی خود را همزمان با نهضت انقلاب اسلامی سپری کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مسجد محل فعالیت داشت و برنامه‌های فرهنگی مسجد را اجرا و برگزاری نماز‌های جماعت را پیگیری می‌کرد.

«رحیم سرودی» سال ۱۳۶۰ در شرکت تولید موتور‌های «دیزل ایران» (ایدم) استخدام و سپس داوطلبانه به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. وی پس از چندین بار اعزام، سرانجام ۱۰ بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات «والفجر مقدماتی» در منطقه «فکه» به درجه رفیع شهادت نایل آمد و تا سال‌ها مفقودالاثر بود. تا اینکه ۹ سال بعد پیکر مطهرش توسط گروه‌های تفحص کشف و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

«احد سرودی» برادر این شهید والامقام درباره وی چنین روایت کرده است: «در شرکت ایدم شاغل بود و درآمدی داشت. رحیم حقوقش را نصف می‌کرد و به مستضعفین محله می‌داد و نصفش را خودش هزینه می‌کرد. پس از شهادت هم در وصیت‌نامه‌اش اسامی چند نفر را نام برده و نوشته بود که نصف حقوقم را به آن‌ها بدهید و ما هم به وصیتش عمل کردیم. به دلیل رفتار شایسته‌اش، امین مسجد و محله بود و همه را جذب می‌کرد؛ چون رفتارش با اهالی حسنه و خوب بود، همه او را می‌شناختند.

هفت بار به جبهه اعزام شد و دفعه آخر در اعزام نیروی سپاه تبریز بدرقه‌اش کردیم. پدرم بسیار ناراحت بود و گریه می‌کرد. پدر به رحیم گفت: «رحیم این بار نرو؛ بگذار بقیه بروند»؛ اما برادم گفت: «مملکت در خطر است، جبهه را که بین مردم تقسیم نکرده‌اند. من وقتی می‌بینم جمهوری اسلامی در خطر است، باید بروم».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جبهه را که بین مردم تقسیم نکرده‌اند! بیشتر بخوانید »