زندگی نامه

جهاد در راه خدا از عبادات شمرده می شود

نگاهی به زندگی شهید «هاشم محمودی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «هاشم محمودی» در سال 1330 در روستای «طلاتپه» شهر ارومیه به دنیا آمد. وی جز پیشکسوتان مسجد بود و بر خود تکلیف می‌دانست که در جبهه حضور داشته باشد. مومن بودن، اهمیت دادن به نماز اول وقت، گذشت و ایثار از خصوصیات اخلاقی بارز وی بود.

همسر شهید می‌گوید: سه روز به شهادتش مانده بود. بی‌قرار و بی‌تاب بود که هرچه سریعتر در جبهه حضور داشته باشد. به واسطه خوابی که دیده بود برایش الهام شده بود که به زودی به شهادت می‌رسد و خوابش نیز تعبیر شد.

بزرگترین آرزوی شهید اقتدار روزافزون انقلاب اسلامی و عشقش شهادت بود که به آرزوی دیرینه‌اش نیز رسید.

«هاشم محمودی» که راننده آمبولانس بود سرانجام در ۵ آبان ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی پیرانشهر در حین کمک به نیروهای خودی با اصابت آرپی جی در مجروح و به شهادت رسید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی به زندگی شهید «هاشم محمودی» بیشتر بخوانید »

نباید دلبستگی به دنیا مانع خالی ماندن جبهه ها شود

نباید دلبستگی به دنیا مانع خالی ماندن جبهه‌ها شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «موسی عباسپور» در اولین روز بهار سال 1337 در روستای توپراق قلعه ارومیه دیده به جهان گشود. پدرش برحسب علاقه‌ای که به اسامی پیامبران داشت نام او را موسی گذاشت.

موسی از همان دوران کودکی بچه آرام و بسیار حرف گوش کنی بود. او به همراه پدرش در کلیه مراسمات مختلف مذهبی روستا شرکت می کرد. دوران ابتدایی را در روستای توپراق قلعه و راهنمایی را در ارومیه پشت سر گذاشت.

عباسپور دانش آموز بسیار زرنگ و باهوش بود و در انجام تکالیف کسی کمکش نمی کرد و همه معلمان و مدیران از او راضی بودند. با مسائل دینی و مذهبی با شرکت و حضور در مسجد و هیئت آشنایی نسبی پیدا کرده بود و هرچقدر بزرگتر می شد با این نوع مراسمات بیشتر انس می گرفت.

او با علاقه مندی برای ادامه تحصیل راهی شهر شد اما به علت مشکلات مالی و عدم توان اقتصادی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد. در دوران دفاع مقدس داوطلبانه به خدمت سربازی رفت و در سپاه خدمت سربازی اش را گذراند و سپس به علت علاقه و درایت و شجاعتی که داشت در سپاه به عضویت رسمی این نهاد درآمد.

18 ساله بود که آگاهانه و داوطلبانه در این راه قدم گذاشت. او معتقد بود همه در این جهاد باید شرکت کرده و هرگز بی تفاوت نباشند. به یقین حضور در جبهه و دیدن رزمنده ها و رشادت های آنها در روحیه اش تاثیر گذاشته و ایمانش را راسخ تر کرده بود بطوریکه احساس تکلیف شرعی می کرد و معتقد بود که نباید دلبستگی به زن و فرزند باعث خالی ماندن جبهه ها شود.

موسی عباسپور خدمت سربازی خود را در منطقه سرو گذراند و اکثر فعالیت هایش نیز آنجا بود. با اینکه آنجا یک منطقه کرد نشین بود اما به سبب اعمال و رفتارش همه کردها از شخصیت او ابراز رضایت می کردند.

همسر شهید می گوید: موسی خواب شهادتش را دیده بود حتی یک بار هم دیده بود که از زیارت کربلا آمده و همه مردم برای دیدنش می آیند.به من گفت می دانم به زودی به شهادت خواهم رسید. دو روز بعد از عید سال 65 بود که با همه اعضای خانواده دیدار و خداحافظی کرد. از خواهران و برادرانش حلالیت خواست. در آخرین اعزام حالش طوری بود که انگار برایمان الهام شده بود که این آخرین اعزامش است. ما را به صبر و بردباری توصیه کرده و از من خواست فرزندانمان را طوری تربیت کنم که ادامه دهنده راه شهدا باشند.

«موسی عباسپور» سرانجام در 7 فروردین 1365 در منطقه سلیمانیه عراق در عملیات والفجر 9 به شهادت رسید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نباید دلبستگی به دنیا مانع خالی ماندن جبهه‌ها شود بیشتر بخوانید »

قرار نیست در هر دوره همه تفکرات اجازه حرف‌زدن داشته باشند

قرار نیست در هر دوره همه تفکرات اجازه حرف‌زدن داشته باشند



نویسنده مجموعه «شخصیت‌ها مانا» گفت: در هر زمانه‌ای چارچوب مختص به خود وجود دارد و قرار نیست در هر دوره همه تفکرات اجازه حرف زدن داشته باشند.

‌به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست نقد و بررسی مجموعه «شخصیت‌ها مانا» توسط انتشارات سوره مهر و با همکاری معاونت امور فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه در ایستگاه مترو تئاترشهر برگزار شد.

این نشست با حضور جعفر گلشن‌روغنی نویسنده و منتقد و مرتضی ویسی نویسنده و منتقد همراه بود.

در ایستگاه نقد سوم مرتضی ویسی در مورد مجموعه «شخصیت‌های مانا» ضمن قرار دادن آن در دسته زندگینامه‌نویسی گفت: مهمترین عامل در شکل‌گیری ژانر زندگینامه‌نویسی توجه به تجربیات شخص و درس‌آموزی نسل‌های بعدی از آن زندگینامه است. به همین جهت می‌توان گفت که معیار اصلی در زندگینامه‌نویسی میزان تأثیرگذاری شخص مورد نظر است. همین مسئله را باید به عنوان یک نقد در مجموعه «شخصیت‌های مانا» درنظر گرفت. اینکه معیار والگوی اصلی برای انتخاب این اشخاص چیست؟ چرا باید در یک دایره و سلیقه خاص این اشخاص انتخاب شوند و زندگینامه آن‌ها نوشته شود؟ واقعیت امر این است که سلیقه اینجا خیلی پررنگ است.

این نویسنده و منتقد افزود: نکته بعدی مسئله رسمی بودن یا به عبارت دیگر پژوهشی بودن متن این مجموعه است. چرا باید متن کتاب آن قدر علمی و پژوهشی نوشته شده باشد که بعد روایی و قصه‌گویی این شکل زندگینامه‌ها به محاق رفته باشد. همچنین مساله بعدی ناهمگونی در شیوه نگارش و نویسنده‌ها است. واقعیت امر این است که نویسنده‌های کتاب هرکدام با سبک و سیاقی متفاوت این زندگینامه‌ها را نوشته‌اند و هیچکدام از الگویی خاص تبعیت نمی‌کنند و این برای کاری که مجموعه است یک خلل محسوب می‌شود. با این حال باید این مجموعه را یک اثر ماندگار و مهم زندگینامه‌نویسی در زبان فارسی دانست.

در بخش دیگر این نشست، جعفر گلشن‌روغنی در مورد نحوه شکل‌گیری این ایده گفت: در سال ۱۳۷۳ در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی مجموعه‌ای با نام «فرهنگ نام‌آوران معاصر ایران» راه اندازی شد و پروسه تحقیقات آن تا سال ۸۵ طول کشید و پس از آن دو جلد از این مجموعه منتشر گردید. پس از دو جلد، انتشار سایر مجلدات متوقف شد. ما یک تیم ۵۰ نفره بودیم که به مدت ۱۵ سال در مورد شخصیت‌های مهم تاریخ معاصر اطلاعات جمع‌آوری کرده بودیم. با تعطیلی این مجموعه، در سال ۱۳۸۸ من و ۴ تن دیگر از این جمع، بر این امر اصرار کردیم که با توجه به تحقیقاتمان مجموعه دیگری راه‌اندازی کنیم و یک مجموعه ۱۰۰ جلدی و ۱۰۰ صفحه‌ای و مستند و تاریخی در مورد اشخاص مهم تاریخ معاصر که در عرصه خود الگو بودند و مخاطب دوست داشته باشد آن را سرلوحه خود قرار دهد، تهیه کنیم. ایده اصلی آن با من بود. درست است مقیاس را بر ۲۰ هزار کلمه گذاشته بودیم اما مهم‌تر معتبر بودن و دور از اضافه‌گویی بودن، بود. چند فاکتور برای انتخاب شخصیت برایمان مهم بود؛ اول اینکه در قید حیات نباشد، و دومین فاکتور این بود که افراد نه به واسطه تبلیغات که به واسطه زحمتشان بزرگ شده باشند و الگوی مثبتی برای مخاطب باشند.

مخاطب ما عام نیست

گلشن‌روغنی با اشاره بر اینکه مخاطب این مجموعه، مخاطب عام نیست، گفت: ما به دنبال شخصیت‌های مهمی رفته‌ایم که کمتر به آن پرداخته‌اند و مغفول واقع شدند و هدف این بود که مجموعه ما یک منبع مستند و قابل اعتنا باشد. یک چنین منبعی باید متنش پژوهش‌محور باشد. مخاطب این مجموعه، مخاطب خاص دانشگاهی است. مخاطب عام هم می‌تواند از آن بهره ببرد اما هدف ما نبود. مخاطب یک کتاب از دسته و طیف‌های مختلف است ولی هدف ما این نبود که تمامی طیف‌ها را پوشش دهیم.

این نویسنده و منتقد در مورد تلاش این مجموعه در رد نگاه سلیقه‌ای گفت: انتخاب ۱۰۰ نفر واقعاً برای ما کار سختی بود اما تلاش کردیم که نگاه متنوعی تا جای ممکن داشته باشیم. هر انتشاراتی قوانین خاص خودش را دارد. در حوزه هنری هم قوانین و چارچوبی وجود دارد. برخی از افراد هم بودند که در زمان پهلوی فعالیت‌های مثبتی داشتند اما نوشتن از آن‌ها برای من ممکن نبود چرا که من در این نظام و سرزمین می‌نویسم و نمی‌خواستم تبلیغ دوره پهلوی را داشته باشم. مثلاً آقای پرویز خانلری علیرغم احترامی که برای فعالیت‌ها و تلاش‌هایش و اثرگذاری‌اش در فرهنگ و تاریخ قائل هستم، وزیر دوره پهلوی بودند. در دوره پهلوی هم اجازه انتشار نظرات مخالف وجود نداشت. مثلاً آثار جلال آل‌احمد مجوز نمی‌گرفت و ممنوع بود. در هر زمانه‌ای چارچوب مختص به خود وجود دارد و قرار نیست در هر دوره همه تفکرات اجازه حرف زدن داشته باشند.

او همچنین در مورد اهمیت زندگینامه نویسی افزود: در هر کجا وقتی افراد می‌شنوند که کسی کاری انجام داده است، اولین کاری که می‌کنند جستجو در اینترنت است تا ببینند که چه کسی بوده و به جهان رسانه و تصویر روی می‌آورند. زندگینامه در جهانی که تحت تأثیر رسانه و تبلیغ و تفریح است، قابل تأمل است. در این بین هستند افرادی که اطلاعات بیشتری از ویکی‌پدیا می‌خواهند و این زندگینامه‌ها به آن‌ها تعلق دارد.

جعفر گلشن‌روغنی در پایان گفت: ۲۰ جلد اول این مجموعه را من و تیم ۵ نفره تولید کردیم و با تمام قوا دنبال آن بودیم. اما از جلد ۲۱ تا کنون، کار دوستان جدیدی است که من نقدی به آن دارم. من معتقدم که کار خوب کار یک نفر نیست؛ کار یک تیم و گروه خوب و خبره است. بزرگ‌ترین نقد من این است که چون تیم کارشناسی این مجموعه، قوی نیست، این مجموعه نیز از قوت خود خارج شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قرار نیست در هر دوره همه تفکرات اجازه حرف‌زدن داشته باشند بیشتر بخوانید »

مبادا دشمنان به سنگر جهاد علیه جهل و نادانی نفوذ کنند

مبادا دشمنان به سنگر جهاد علیه جهل و نادانی نفوذ کنند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از شهدایی است که شهادت‌طلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت و جوانمردی را می‌توان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقی‌شان نام برد.

آنان که جان برکف برای دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام در کربلای ایران حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. 

شهید مداح زاده چهاردهم مهر ۱۳۴۵، در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، بافنده بود و مادرش رباب نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم فروردین ۱۳۶۶، با سمت بی‌سیم‌چی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پاها، شهید شد. مزار او گلزار شهدای خلدبرین زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید

اکنون آن زمانی که من از خیلی وقت پیش انتظارش را می‌کشیدم خیلی نزدیک شده است و زمانه آن حتی از تعداد انگشتان یک دست هم کمتراست. امیدوارم که خداوند توفیق عنایت فرمایدآنچنان که رضای او هست انجام وظیفه کنم و در این راه اگر به فیض شهادت رسیدم زهی سعادت، چون شهادت سعادت است و شهید سعید چه نعمتی بالاتر از اینکه انسان معبود خود را ملاقات کند و نزد خداوند متعال روزی میخورد.

ای شهدای عزیز بدانید که ما همان راهی که شما رفته‌اید انتخاب نموده‌ایم و در این راه پذیرای همه گونه مشکلی هستیم بدانید که ما آنچه در توان داشتیم در راه رسیدن به اهداف مقدسه اسلام بکار گرفتیم و ما حجت را از گردن خود برداشته‌ایم و تصمیم‌گیری با آیندگان است و ما در انتظاریم ببینیم آن‌ها چه می‌کنند.

ای پدر و مادر و برادر عزیزم بدانید که اکنون هم من و هم شما مورد امتحان قرارگرفته‌ایم من درمیدان نبرد دشمن خارجی شما در نبرد با دشمنان داخلی، امیدوارم که درنبودن من شما احساس هیچگونه کمبودی نکنید و تنها کاری را که انجام میدهید این است که صبر و استقامت را پیشه خود سازید.

همانطور که با کمک‌های خود جبهه را یاری نموده‌اید کماکان این راه را ادامه دهید که تمام رزمندگان امیدشان باشماست دعا و استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید؛ و درپایان از امت شهیدپرور میخواهم همیشه گوش بفرمان امام خویش باشند امام را تنها نگذارند و بگوئید‌ ای امام بزرگ ما اهل کوفه نیستیم.‌

و اینک روی سخنم با شما آینده‌سازان مملکت است،‌ ای دانش‌آموزان عزیز هر چه شما کردید سنگر جهاد علیه جهل و نادانی مبادا دشمنان شما نفوذ کرده و از طریق فرهنگی به مملکت آسیب وارد سازند که اگر خدای ناکرده این مسئله پیش بیاید شما مسئولید و آنوقت است که در پیشگاه حضرت باری تعالی باید جواب دهید پس خودتان می‌دانید و سنگر و قاضی شما هم خدای عادل است.‌

ای عزیزان بدانید هرقلمی که شما بر روی کاغذ می‌برید اگر در راه خدا باشد ارزش آن از خون شهید بیشتر است، چون حضرت رسول (ص) می‌فرماید لعلما افضل من دماء الشهدا. یا اذیتی در مدرسه دیده‌اند به بزرگی خود مرا عفو کنند و درآخر برای سلامتی امام امت و پیروزی رزمندگان اسلام دست به دعا برمی‌داریم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مبادا دشمنان به سنگر جهاد علیه جهل و نادانی نفوذ کنند بیشتر بخوانید »

فرازی از زندگینامه شهید «مجید منصرف» //سلام// محتوای خبر کم است// عکس مناسب‌تر لحاظ کنید///

فرازی از زندگینامه شهید «مجید منصرف»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «مجید منصرف» در سال 1347 در بخش شوط شهرستان ماکو در خانواده‌ای روحانی چشم به جهان گشود.

وی تحصیلات خود را تا دوم راهنمایی در شوط ادامه داد و سپس برای آموختن دروس حوزوی به عنوان طلبه به شهرستان خوی عزیمت کرد.

در اوج‌گیری مبارزات انقلاب شکوهمند اسلامی مجید همگام با پدر در صحنه‌های انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت حضور می‌یافت.

«مجید منصرف» به گفته اعضای خانواده و دوستانش انسانی متقی و دارای لحنی خوش و اخلاق نیکو بود و به فرایض دینی اهمیت ویژه‌ای می‌داد و هیچگاه نماز و روزه خود را ترک نمی‌کرد.

این شهید معظم بر اساس ایمان و دیانت و حس وطن دوستی که داشت عازم جبهه‌های نرد حق علیه باطل شد. وی که همیشه طالب پیروزی لشکریان اسلام بود سرانجام در 19 اسفند سال 66 در شلمچه در اثر اصابت ترکش دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرازی از زندگینامه شهید «مجید منصرف» بیشتر بخوانید »